امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات بدون درج سند

برخی از طرح‌ها و کاریکاتورهای مردمی در انقلاب اسلامی ایران(1)


تاریخ انتشار: 13 مرداد 1397


       کاریکاتور حاصل تلاش هنرمندانى است که از به هم آمیختن خط‌ها، تصویرهایى را بر صفحات سفید کاغذ، خلق می‌کنند.

     این تصاویر ـ که در آن، غم و شادى، مهر و کینه، دوستى و دشمنى و ... موج می‌زند ـ گاه فرضى و غیرواقعى و در بسیارى از موارد هم واقعى و جلوه‌هایى از حقیقت می‌باشند.

     جلوه‌هایى که روایتگر فریادى مصور و بدون کلام است. فریادى که در روزگاران سخت، حماسه‌ساز می‌گردد و رویدادهاى متفاوتى را در مقاطع مختلف تاریخ به نمایش می‌گذارد.

     یکى از ویژگی‌هاى دیگر انقلاب اسلامى، بهره‌گیرى مردم ـ که همانا صاحبان اصلى انقلابند ـ از این هنر تصویرى بود تا شجاعانه، بسیارى از ناهنجاری‌هاى سیاسى ـ اجتماعى دوران شاهنشاهى، خصوصاً شخصِ محمدرضا پهلوى و اربابان او را ـ که مجرمان اصلى بودند ـ هدفِ این خطوط تصویرى قرار دهند، تا از این راه حقایق بسیاری را در حافظه تاریخ به ثبت برسانند.

 

سخنی کوتاه در باره کاریکاتور و برخی از نمودهای آن در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی

     بازنمایى اغراق‌آمیز رفتار، یا ویژگی‌هاى اشخاص به منظور مضحک جلوه دادن آن، تعریفى است که از کاریکاتور در دایره‌المعارف هنر ارائه گردیده است. بر اساس این تعریف، کاریکاتور وسیله‌اى است که براى طعن و هجو اجتماعى و سیاسى، به کار برده می‌شود.

این تعریف در فرهنگ عمید به این شرح است :

«کاریکاتور Caricatore : تصویر خنده‌آور، شکل مضحک، نوعى نقاشى که نقاش، تصویرى از کسى بکشد که با وجود شباهت، مضحک باشد.»

و دکتر محمد معین در این باره می‌نویسد:

«کاریکاتور : شکل و تصویرى مضحک که نقاش در ترسیم آن از نکات و دقایق مشخص موضوع استفاده کند و آن نکات و دقایق را بارزتر و بزرگتر نشان دهد و در عین حال، تصویر باید با اصل موضوع شبیه باشد.»

     صرف نظر از تعریف کاریکاتور و نقصانى که در تعاریف فوق ممکن است وجود داشته باشد، آنچه بیشتر مدّ نظر هنرمندان و فعالان این عرصه است، کارتون ادیتورال (Editorial¬Cartoon) یا کاریکاتور روزنامه‌اى می‌باشد که برخى آن را از پدیده‌هاى هنرى دوران رنسانس می‌دانند.

برخى دیگر معتقدند:

«هنر کاریکاتور خیلى پیش از پیدایش روزنامه‌نگارى و حتى اختراع صنعت چاپ در دنیا رواج داشته و در واقع عمرى به درازاى تاریخ مکتوب انسان دارد. قرن‌ها پیش از این که اصطلاحات کاریکاتور، کارتون (یا هر عنوانى که در زبان‌های مختلف به آن داده شده) ابداع گردد، این هنر در عصر باستان شناخته شده و رواج داشته است.

اولین کاریکاتورهایى که در آنها مسائل سیاسى و اجتماعى مطرح شد، در حفاری‌هاى شهر پمپئى به دست آمده که تقریباً 1900 سال پیش در زیر گدازه‌هاى آتشفشانى پنهان بود. این کاریکاتورها بر روى ستون‌هاى سنگى کنده شده بود و در معرض دید همگان قرار داده می‌شد.»

     درباره آنچه که امروزه با عنوان کاریکاتور روزنامه‌اى، مطرح است، چنین گفته می‌شود:

«پدید آمدن شیوه‌هاى تازه‌اى براى تکثیر یک اثر هنرى در آن سالها [قرن هفدهم میلادى] مثل لیتوگرافى، کلیشه‌سازى، کنده‌کارى و چاپ، کاریکاتور را به شکل هنرى مردمى، مطلوب عامه کرد.

در نخستین روزهاى نشو و نماىِ این هنر، با نام‌هایى چون اگوستینو کاراچی  Agustino caracci و جیوانى برنى‌نى Giovanni Barnini در ایتالیا به عنوان پیشگامان هنر کاریکاتور و طنز ترسیمى برمی‌خوریم ؛ ولى اوضاع و احوال اجتماعى و سیاسى ایتالیا در آن زمان به گونه‌اى نبود که این هنر بتواند بدان‌سان که باید و شاید تأثیرى فراگیر داشته باشد. در اواخر قرن هفدهم میلادى، آزادى بى‌قید و بند مطبوعات در هلند از سویى و گِرد آمدنِ گروه بسیارى از نقاشان و هنرمندان وقت در این کشور، هلند را میدان فعالیت کاریکاتوریست پُر کارى چون رومین دوهوگ Romin De Hoog ساخت. شهرت و محبوبیت او حتى از مرزهاى کشورش فراتر رفت. تا جایى که کاریکاتورهایش با ترجمه و زیرنویس، راهى فرانسه و انگلستان شد.

در همین زمان در فرانسه و انگلیس نیز با توجه به اوضاع و احوال سیاسى، کاریکاتور به عنوان حربه‌اى در درگیری‌هاى جناح‌هاى مختلف سیاسى مورد استفاده قرار گرفت.

ویلیام هوگارت William Hugart از جمله کسانى است که در این راه، مکتب تازه‌اى در انگلستان به وجود آورد. آثار هوگارت راه‌گشاى افراد دیگرى در این زمینه شد که از میان آنها نام جیمز گیلارى James Gillary پدر و بنیانگذار کاریکاتور سیاسى در انگلستان و رولاندسون Rolandson بیش از همه می‌درخشد.

فرانسویان نیز به نوبه خود در این راه تکاپو کردند. کاریکاتور سیاسى که در دوران لویى شانزدهم به شدت سرکوب شده بود، قبل و در جریان انقلاب کبیر فرانسه جان تازه‌اى گرفت و رونق‌بخش شبنامه‌هایى شد که به مدد صنعت چاپ، دست به دست در میان مردم می‌گشت. پس از پایان انقلاب، اتفاقى در پاریس افتاد که آینده طنز ترسیمى و کاریکاتور روزنامه‌اى را دگرگون کرد. در نوامبر سال 1830 شارل فیلیپون Philipon Charles سنگ‌بناى نشریه‌اى به نام کاریکاتور را گذاشت که می‌توان از آن به عنوان نخستین نشریه صرفاً فکاهى و انتقادى سیاسى یاد کرد. .... در سال 1841م هفته‌نامه پانچ Puncn در انگلستان پا به عرصه وجود گذاشت. کاریکاتوریست اصلى این نشریه جان لیچ Johnlich بود که می‌توان کارهایش را الگوى اصلى کاریکاتور روزنامه‌اى به شکلى که بعداً در تمام جهان مرسوم شد، دانست.»

     و در باره تاریخچه کاریکاتور در ایران، گفته می‌شود :

«پیشینه ورود کاریکاتور رسمى مطبوعاتى به ایران با هفته‌نامه ملا نصرالدین که در آستانه انقلاب مشروطه در قفقاز چاپ می‌شد، پیوندى عمیق دارد. چراکه براى نخستین بار، کاریکاتور مطبوعاتى به مفهوم نقد طنزآمیز مناسبات سیاسى و اجتماعى، توسط کاریکاتوریست‌هاى ماهر و هنرمند این مجله به ایران راه یافت و یکى از زمینه‌هاى مؤثر پیدایش و رشد کاریکاتورهاى مطبوعاتى در ایران شد... کاریکاتورهاى مطبوعاتى که از هفته‌نامه ملا نصرالدین سرچشمه گرفته بودند و بعدها توسط نخستین نشریات و روزنامه‌هاى طنز ایران به خصوص روزنامه آذربایجان چاپ تبریز، گسترش یافتند، به سرعت طنز عامیانه و انتقادى مردم را در قالب طرح‌هاى هجایى و فرهنگ مکتوب، گسترش دادند... عظیم‌زاده، نقاش اهل تبریز و از بنیانگذاران هنر کاریکاتور در ایران ـ که خود از شاگردان روتر و شیلینگ [کاریکاتوریست‌هاى هفته‌نامه ملا نصرالدین] بود ـ توانست با بهره‌گیرى از شیوه طراحى روتر، اما با خط و ترکیب بندی‌هاى ساده‌تر، نخستین کاریکاتورهاى بومى ایران را پایه‌گذارى کند... عظیم‌زاده توانست بعد از تعطیلى ملا نصرالدین، نشریه فکاهى ـ سیاسى آذربایجان را که در زمان انقلاب مشروطه به ارگان سردار ملى ستارخان، شهرت یافته بود، با کاریکاتورهایش رونق بخشد.»

     طبیعى بود که با غناى زبان فارسى که شامل: اصطلاحات بسیار، ضرب‌المثل‌هاى گوناگون، کلمات عامیانه و کنایات فراوان است، این هنر در ایران به شیوه‌اى دیگر، درآید و در شرایط سخت استبداد و خفقان ستمشاهى، عنوان «شمیشرهاى برهنه بر روى جباران» را به خود اختصاص دهد.

     اولین دفترِ نامه طراحان که در سال 1378 به چاپ رسید، در ستایش طراحان و کاریکاتوریست‌ها آورده است:

«این روزگار، روزگار دیگرى است و اگر شاه اولیاء (ع) فرمود که فرزند زمان خویش باشید هم بدین معنى است که حقایق و معارف را با ابزارهاى نو دریابید و یکى از ابزارهاى نوین درک حقایق و معارف، طرح‌هاى طراحان و کاریکاتوریست‌هاست.

طراحان و کاریکاتوریست‌هاى زمانه ما، شاعران بى‌کلمه‌اند، عارفان بى‌سخن‌اند، صفدران بى‌شمشیرند. اینان‌اند که با طرحهایشان، همچون شاعر ضد ظلمى چون سیف‌الدین فرغانى، خطاب به نو دولتان و ظالمان فریاد می‌دارند که :

        این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید

                                                                  نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

اینان‌اند که با طرح‌هایشان همچون لسان‌الغیب بیان می‌دارند که :

یا رب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان

                                                                کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند

کاریکاتورها، شمشیرهاى برهنه‌اند که بر روى جباران کشیده می‌شوند. کاریکاتوریست‌ها، بى‌معرفتان و دنیاپرستان را به تمسخر می‌گیرند و اهل زور و تزویر را رسوا می‌کنند.

زبانِ طرح و کاریکاتور، زبانى است رمزى، بین عارفان و روشنفکران و فرزانگان. آدم‌هاى گول و منگ، آنها را پائین می‌گیرند و بالا می‌گیرند و چپ و راست می‌کنند و از آن چیزى در نمی‌یابند؛ ولى اهل معرفت و هوشمندان و زیرکان، با یک نظر، سخن و مقصود طرح را در می‌یابند.

قرنِ آینده، قرنِ عارفان است. قرن آینده، قرن خداپرستان است. با این سیل اطلاعات و در هم آمیختن فرهنگ‌ها، زمانه، زمانه طراحان است. قرن آینده، قرنى است که طراحان و کاریکاتوریست‌ها، با گردش قلمى و عشوه رنگى و ترسیم طرحى، کار صد مقاله کنند. قرن آینده، قرن هنر هشتم است.» [1]

    عرصه طراحى و کاریکاتور نیز همچون دیگر عرصه‌هاى هنرى و مطبوعاتى، در دوران ستمشاهى پهلوى، در تیول افرادى بود که قلم به نان فروخته بودند و آنچه استاد ازل گفت بگو، می‌گفتند و کسانى هم که دردى داشتند، تاب گفتن و قلمى کردن نداشتند و برخى از آنها که این کردند، در سیاه چال‌ها گرفتار شدند و قلم‌شان را شکستند.

     تنها تعزیه گردان این عرصه در عصر شاهنشاهى پهلوى، نشریه توفیق بود.

 نمونه‌اى از طنز روشن و سیاسى آن، که درباره ازدواج نخست وزیر بهائى رژیم است، به شرح زیر می‌باشد:

«یک ابتکار دیگر کاکا توفیق

بعد از ازدواج آقاى نخست‌وزیر، همه مردم [!؟] منتظر بودند تا ببینند روزنامه توفیق چه شوخی‌هایى راجع به آن خواهد ساخت و محافل مختلف بی‌صبرانه، انتظار انتشار شماره آینده توفیق و دیدن کاریکاتورها و لطیفه‌هاى توفیق راجع به این ازدواج را می‌کشیدند.

موضوع از این نظر براى مردم جالب بود که سالها بود در مطبوعات، به خصوص در روزنامه توفیق راجع به زن نداشتن آقاى نخست‌وزیر بحث می‌شد و مقالات خوشمزه‌اى در توفیق چاپ شده بود تا این که امروز مطلع شدیم توفیقتون یک ابتکار دیگر به خرج داده و گلدان جالبى را همراه با یک نامه خوشمزه، براى خانم آقاى نخست‌وزیر فرستاده‌اند که هر دو آنها را در زیر ملاحظه می‌فرمائید:

«سرکار خانم لیلا خانم هویدا

مطمئناً شما چشم روشنی‌هاى زیاد و گران‌قیمتى به مناسبت ازدواجتان دریافت داشته‌اید، ولى از طرف کاکا توفیق، چیز دیگرى دریافت می‌دارید که از لحاظ به درد خوردن یقیناً با ارزش‌تر از همه آنهاست. این چیز گلدانى است با مشخصات و محاسنى به شرح زیر که وسیله ممولى ارسال خدمت می‌گردد:

 1ـ به طورى که ملاحظه می‌فرمائید گلدانى انتخاب شده که موقع دعواى زن و شوهرى، استفاده از آن، سهل و ساده و عملى باشد.

2ـ فرم آن به شکل گرز رستم انتخاب شده است.

3ـ ضمن این که زیاد سبک وزن است، ضربات سنگین دارد.

در خاتمه یادآور می‌شود که بزرگترین حُسن این گلدان، آن است که نشکن است و هر قدر هم که محکم توى کله بخورد، گلدان نمی‌شکند!

کاکا توفیق» [2]

همانگونه که انقلاب اسلامى ایران، در بین انقلابات جهان، داراى ویژگی‌هاى منحصر به فرد بود، فعالیت‌هاى انقلابیون نیز از ویژگی‌هاى منحصر به فردى برخوردار بود.

     زمانى که طراحان و کاریکاتوریست‌هاى وطنى! در فکر پرداختن به معلول بودند و با کشیدن پیپ و عصاى امیرعباس هویدا، خود و دیگران را سرگرم می‌کردند، طراحان بى‌نام و نشانى پاى به عرصه طراحى نهادند که شناسایى آنان و جمع‌آورى، طرح‌هاى ساده‌اشان، به معضلى براى ساواک، تبدیل شد.

     در یکى از اسنادى که این حضور پررنگ و بدیع را به تصویر می‌کشد، می‌خوانیم :

«روز جارى کاریکاتورهایى از شاهنشاه که در دست راستش شلاق (بر روى دسته شلاق نوشته شده ساواک) و در دست چپش اسلحه‌اى نقش بسته و در زیر آن اصطلاحاتى از قبیل: ملت، روشنفکر، کارگر، کشاورز، کتابهایى به نام قانون و حقوق بشر، حقایق، قرآن مجید، نهج‌البلاغه و آقا چه کرده‌اند، گناه، آخه چه گناهى و نپرس، نوشته شده [پخش گردیده است]. [3]

کتاب طرح‌ها و کاریکاتورهای مردمی از انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی تعدادى از این گونه کاریکاتورهاى مردمى را گردآوری نموده و براى ثبت در تاریخ به دست انتشار سپرده شده است تا در تحلیل انقلاب خون رنگ اسلامى، خصوصاً هنر متعهد و انقلابی، مورد استفاده واقع گردد.

در سلسله مقالات تهیه شده از کتاب مذکور، تعدادی از طرح‌ها و کاریکاتورهای منتشره و توضیح مختصری درباره آنها را در معرض دید خوانندگان گرامی قرار می‌دهیم و از همه عزیزان تقاضا داریم چنان که طرح‌ها و کاریکاتورهای دیگری از آن دوران در دست دارند به نشانی این انتشارات ارسال نمایند.

ادامه دارد

پی‌نوشت‌ها:


[1] نامه طراحان (دفتر اول)، انتشارات روزنه، چاپ اول، سال 1378.

[2] روزنامه توقیق و کاکا توفیق، دکترفریده توفیق، صفحه 44 و 45، نشر آبی، چاپ دوم، سال 1384

[3] طرح‌ها و کاریکاتورهای مردمی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صفحه 11 مقدمه


طرح‌ها و کاریکاتورهای مردمی به روایت اسناد ساواک، صفحه 5 تا 11، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1387.
 

تعداد مشاهده: 8767

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.