امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

نقش و نقشه‌های آمریکا در برنامه اصلاحات ارضی ایران


تاریخ انتشار: 22 خرداد 1398


مقدمه

 روابط سیاسی ایران و آمریکا همواره یکی از موضوعات بحث‌برانگیز و پرتنش‌ در تاریخ روابط خارجی ایران است. کشور ایران همواره به لحاظ موقعیت جغرافیایی ممتاز خود در خاورمیانه و ذخائر فراوان زیرزمینی‌اش، مورد توجه سایر کشورهای استعمارگرِ قدرتمند، قرار داشته است. انگلیس سال‌های متمادی در این سرزمین به دنبال اجرای طرح‌های استعماری و غارت مخازن نفتی بود. روسیه نیز به عناوین مختلف و در مقاطع تاریخی متفاوت، به خاک ایران یورش می‌آورد.[1] در این شرایط بود که ایران به دنبال قدرتی می‌گشت تا با کمک آن بتواند از فشارهای روسیه و انگلیس، رهایی پیدا کند. بنابراین، اولین روابط سیاسی بین دو کشور ایران و آمریکا، از دهه‌ی سوم قرن نوزدهم میلادی به وجود آمد. در ابتدا با حضور میسیونرها در ایران که تحت لوای فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی، اهداف خاصی را انجام می‌دادند، این ارتباطات آغاز شد، شاید بتوان گفت که این فعالیت‌ها، ابتدای شروع ارزیابی‌های اولیه از شرایط کشور ایران برای اجرای اهداف آمریکا در این منطقه بوده است.[2] بر همین اساس اهمیت یافتن نفت ایران و موقعیت آن، آمریکا را برآن داشت تا در امور ایران نظارت بیشتری داشته باشد. با این حال، مقامات آمریکایی، کماکان استراتژی‌های انزواطلبانه خود را در برابر ایران حفظ کردند اما با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، شرایط جهانی، به لحاظ سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حتی فرهنگی با تغییرات عمیق و گسترده‌ای مواجه شد. از جمله‌ی این تغییرات می‌توان به تأسیس سازمان‌های ‌بین‌المللی، از بین رفتن امپراطوری‌ها، تشکیل دولت- ملت‌های جدید و در نهایت تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب اشاره کرد. در این اوضاع، جنگ سرد که در نتیجه‌ی رویارویی دو قدرت بزرگ جهانی، یعنی آمریکا و شوروی به وجود آمده بود، تمامی معادلات سیاسی- اقتصادی نظام بین‌الملل را به خود معطوف کرد.[3] آمریکا با ورود به عرصه‌ی سیاست بین‌المللی، توازن قدرت را در سطح جهانی تغییر داد و دیگر نمی‌توانست نسبت به منافع و تعهداتی که در گوشه و کنار جهان داشت بی‌تفاوت بماند. به خصوص اینکه قدرت یافتن شوروی و گسترش اندیشه‌ی کمونیسم که با هدف و شعار حمایت از ملل محروم و قشرهای آسیب‌پذیر اجتماعی، به سرعت در حال پیشروی به سمت کشورهای شرق و غرب جهان بود، آمریکا را با تهدید ناگهانی منافع کشورش در سایر جوامع مواجه کرد و سردمداران آمریکایی را به فکر طرحِ استراتژی‌هایی برای مقابله با آن، انداخت. از مهم‌ترین طرح‌هایی که در این زمینه به اجرا گذاشته شد، دکترین ترومن[4] بود که در آن، ضمن تشریح اوضاع جهانی و ابراز نگرانی از منافع آمریکا در کشورهای دیگر، در مقابل خطر رشد کمونیسم، خواستار تخصیص منابع مالی هنگفتی برای کمک به دولت‌های تحت نفوذ این کشور به منظور رفع مشکلات اقتصادی بود. نتیجه‌ی این تحولات، در پایان دهه‌ی 1950 میلادی، باعث شد تا منطقه‌ی خاورمیانه، شاهد کشمکش‌های حاد جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، برای تسلط بر منطقه باشد و به خصوص کشور ایران به لحاظ داشتن مرزهای مشترک با شوروی در مرکز توجه قرار گرفت.[5] به این ترتیب آمریکا در قالب مناسبات سیاسی و اجتماعی، ایران را تبدیل به پایگاه مهم و بزرگی نمود، پایگاهی که برای آمریکایی‌ها نقش بسیار مهم و استراتژیک داشت. به همین دلایل، سیاست اغلب رؤسای جمهور آمریکا از آیزنهاور تا کارتر بر پایه‌ی برقراری هر چه بهتر روابط دوستانه و نفوذ هر چه بیشتر در ایران بنا گردید. محمدرضا پهلوی نیز که با کمک نیروهای آمریکایی- انگلیسی و کودتای طراحی شده توسط آنان[6] توانست سلطنت خویش را حفظ کند، به آمریکا برای تحکیمِ پایه‌های قدرت و مشروعیتِ خویش نیاز داشت. این شرایط به تدریج به عمیق شدن مناسبات ناسالم سیاسی و اقتصادی و به بیان دیگر، موجب تحکیم وابستگی رژیم پهلوی به آمریکا شد. بسیاری از این برنامه‌ها که تحت عنوان مدرنیزاسیون مطرح شد، برنامه‌هایی اصلاحگرانه اما در اصل استعمارگرانه بود که از طرف سیاستمداران کاخ سفید برای ایران اتخاد می‌شد. بسیاری از این اصلاحات با ارزش‌های جامعه‌ی دینی و فرهنگی ایرانی مطابق نبود، به همین دلیل واکنش جامعه‌ی ایران را به رهبری حضرت امام خمینی(ره) برانگیخت.[7] حضرت امام خمینی(ره)، ضمن اینکه بر اساس مبانی نظری و عقل گرایانه‌ی خویش، حامی هر نوع اصلاحات واقعی بودند، اما الگوی خاص نوسازی در دوران پهلوی دوم را الگویی منحرفانه، استعماری، تقلیدی و ناقص می‌دانستند که دارای پیامدهای منفی برای اقتصاد، سیاست و فرهنگ کشور بود.[8] برنامه‌ی اصلاحات ارضی نیز یکی از همین طرح‌های آمریکا بود که با اوج بحران‌های سیاسی و اقتصادی در اوایل دهه 1340، برای جلوگیری از بروز حرکت‌های انقلابی در ایران، به اجرا درآمد. 

 

اصلاحات ارضی، طرحی آمریکایی برای ایران

اصلاحات ارضی، تغییری است که دولت در سیستم مالکیت و بهره‌برداری از زمین‌های کشاورزی ایجاد می‌کند و در نظام‌های مختلف سیاسی به روش‌های متفاوت انجام می‌پذیرد. اصلاحات ارضی علاوه بر علل و عوامل اقتصادی، انگیزه‌های سیاسی و به تبع آن، پیامدهای سیاسی نیز به دنبال دارد. در بسیاری از کشورهای جهان سوم، اصلاحات ارضی به معنای گرفتن زمین از مالکین بزرگ و تقسیم آن بین کشاورزان است. اصلاحات ارضی می‌تواند دلایل اجتماعی داشته باشد و اجرای آن منجر به فروپاشی مناسبات ظالمانه‌ی فئودالی شود.[9] در نظام‌های مالکیت ارضی و سنتی، زمین، منبع اصلی درآمد و سرمایه‌ی اولیه‌ی ثروت به شمار می‌رود و در کشورهای در حال توسعه به طور طبیعی به عنوان قدرت سیاسی و مقام اجتماعی و عمدتاً امری سیاسی تلقی می‌گردد. بارزترین نمونه‌ی اصلاحات ارضی، نوع اجاره‌ای است که برای ایجاد شرایط بهتر برای کشاورزی، به وجود می‌آید. در واقع اصلاحات ارضی راهی برای رشد و توسعه‌ی کشاورزی، ریشه‌کن نمودنِ فقر روستایی و بهبودِ معیشتِ اقتصادی روستائیان است.[10]پیشینه‌ی زمین‌داری و تحدید مالکیت بزرگ مالکان در ایران در دوره معاصر به دوران مشروطه بر‌می‌گردد که اولین اقدام در این راستا، الغای اعطای تیول[11]بود که توسط مجلس شورای ملی در سال 1286 شمسی تصویب شد[12] این قانون گرچه دارای نقص‌های فراوان بود و در بعضی مناطق به اجرا در نمی‌آمد، اما به طور کلی تا حدودی از وابستگیِ رعیت به مالک یا تیولدار می‌کاست. در سال 1304 شمسی مالیات ارضی یکسانی در سراسر کشور برقرار شد و املاک اربابی بر پایه‌ی صورت ممیزی جدید ارزیابی می‌شد، اما همه‌ی مناطق کشور را در بر ‌نگرفت و اجرای این قانون تا حدودی بی‌نتیجه ماند و در تاریخ 24 آذر 1313 ملغی و مالیات ارضی لغو گردید و به جای آن مالیات بر درآمد و عوارض وضع شد.[13] در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم که ایران در اشغال بلوک غرب قرار گرفت، هیئت‌های کارشناسی آمریکا اجرای طرح اصلاحات ارضی را یکی از مهمترین راه‌های تحول در ساختار سنتی مالکیت و اقتصاد سنتی ایران می‌دانستند. به خصوص اینکه ایران در همسایگی اَبَر قدرت شرق یعنی شوروی قرار داشت و عاملان آن از جمله حزب توده در ایران فعالیت فراوانی داشتند و به زعم آمریکایی‌ها، کمونیست‌ها در تلاش بودند تا با شعارهای فریب دهنده، دهقانان کشورهای مختلف از جمله ایران را به سمت خود جذب نمایند. به خصوص اینکه ساختار سنتی حاکم بر کشاورزی ایران، فضای بسیار مستعدی را برای پذیرش این شعارها فراهم می‌نمود که سکوت در مقابل این موضوع می‌توانست، موجب شورش‌ها و نا آرامی‌هایی در جامعه‌ی روستایی ایران شود و به تدریج، به بروز انقلابی بزرگ بیانجامد.[14]در این رابطه سازمان سیا در نوامبر 1958 میلادی (1337 شمسی)، طی گزارشی اعلام کرد که اگر شاه برنامه‌ی اصلاحات را آغاز نکند، حکومتش سقوط خواهد کرد. در این گزارش تأکید شده بود که باید به شاه فشار آورد تا به منظور جلوگیری از پیروزی کمونیست‌ها در ایران، این اقدامات را انجام دهد.[15] سفر ویلیام داگلاس (قاضی دادگاه عالی آمریکا) به ایران در شهریورماه 1329 نیز به همین دلیل بود. داگلاس در ملاقات با محمدرضا پهلوی، یکی از شرایط کمک کشورش به ایران را اصلاحات ارضی دانست. او همچنین در سخنرانی خود در تالار دانشکده حقوق دانشگاه تهران وضعیت کشاورزی را مهم‌ترین مشکل ایران برشمرد و اجرای اصلاحات ارضی را برای جلوگیری از رشد و نفوذ کمونیسم به مقامات ایران توصیه کرد. طبق نوشته‌های روزنامه باختر امروز، با توجه به اینکه، این قاضی عالیرتبه‌ی آمریکایی در مورد رفورم‌های کشاورزی و اصلاحات ارضی ایران، تحقیقات مفصلی انجام داده بود و این تحقیقات، در تعیین خط‌مشیء سیاست‌های امریکا در ایران مؤثر بوده است، می‌توان این طور نتیجه گرفت که آمریکا با توجه به اوضاع ایران از اواخر دهه 30 همواره به موضوع اصلاحات ارضی و ایجاد رفورم‌های اجتماعی دقت نظر داشته است و حتی توسعه و اصلاح کشاورزی در ایران، پیش شرط کمک‌های آمریکایی‌ها بوده است.[16] در این رابطه جولیوس هلمز سفیر آمریکا در ایران نیز تأکید کرده بود که: «موفقیت این رفورم برای منابع ما اهمیت زیربنایی دارد و باید از هر موقعیتی که در دنبال کردن برنامه‌های تقسیم اراضی و نیز بهبود اوضاع اقتصادی کشور به ما کمک می‌کند، استفاده کنیم.»[17] همچنین یک گروه از مشاوران آمریکایی با مطالعه امکانات بالقوه‌ی ایران، پیشنهاد کردند که این کشور باید بیشتر فعالیت‌های خود را بر بهبود وضع کشاورزی متمرکز کند.[18] اما در آبان 1339 با به قدرت رسیدن جان اف کندی، از حزب دموکرات، شرایط جدیدی در عرصه‌ی سیاست آمریکا حاکم شد که موجب تحول در صحنه‌ی سیاسی ایران نیز گشت.[19] سیاست اصلی کندی در سطح بین‌المللی، همانند همتایان سابق خود، مقابله با تهدید کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی بود. وی برای نیل به این هدف، در تقلیل کمک‌های نظامی و جایگزین کردن آن با سرمایه‌گذاری و کمک در امر توسعه و پیشرفت اقتصاد در کشورهای جهان سوم، تأکید داشت. استراتژی کندی در قبال کشورهای توسعه نیافته و جهان سوم، اجرای رفورم از بالا بود. این برنامه تحت عنوان اتحاد برای پیشرفت، در 13 مارس 1961 (‌اسفند 1339)، اعلام شد.[20] مبتکر طرح اتحاد برای پیشرفت والت ویتمن روستو[21] جامعه‌شناس مشهور آمریکایی و مشاور جان کندی بود که نظریات خود را در کتاب مراحل توسعه‌ی اقتصادی، به تفضیل بیان کرده است. به طور خلاصه، روستو معتقد است که برای توسعه‌ی اقتصادی در یک جامعه‌ی سنتی مبتنی بر نظام کشاورزی و تبدیل آن به یک جامعه‌ی صنعتی، بایستی در شیوه‌های تولید محصولات کشاورزی و به طور کلی رشته‌های غیر صنعتی، تحولاتی عمیق و دگرگون‌ساز صورت پذیرد که این تحولات مستلزم وجود یک دولت مرکزی نیرومند است. به باور روستو مهمترین این تحولات، مسئله‌ی اصلاحات ارضی می‌باشد. در نتیجه اصلاحات ارضی یک قشر دهقانی جدید پدیدار می‌شوند که به توسعه‌ی بازار یاری می‌رسانند. بر اساس همین تئوری، رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش معتقد بودند که اجرای برنامه ‌اصلاحات ارضی، تغییر در سیستم مالکیت زمین، ایجاد دگرگونی در شیوه‌های تولید محصولات کشاورزی، اصلاح سیستم مالیاتی، بهداشت و تعلیم و تربیت، افزایشِ خانه‌سازی و... بهترین راه برای پیشگیری از رشد افکار تند و افراطی از جمله کمونیسم[22] و به وجود آمدن انقلاب دیگری همانند انقلاب کوبا خواهد بود. دولت جدید آمریکا، به موازات برنامه‌های رفورم، طرح دیگری به منظور مقابله با کمونیسم در کشورهای جهان سوم در نظر گرفته بود تا اگر برنامه‌های اصلاحات در این کشورها به شکست انجامید، حاکمان مورد تائید آمریکا، برای سرکوب شورش‌های مردمی به نیروهای نظامی متوسل شوند.[23] کندی، گذشته از اینکه آمریکای لاتین را در معرض تهدید کمونیسم می‌پنداشت، اوضاع ویتنام را در برابر چین کمونیست و آشفتگی‌های ایران را در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی، مخاطره‌آمیز می‌دانست.[24] بنابراین آمریکا پیشنهاد چهارده ‌گانه‌ای[25] را به شاه ارائه کرد که کاهش بودجه‌ی نظامی، تعدیل جو اختناق و تظاهر به مبارزه با زمینداران بزرگ از طریق اجرای اصلاحات ارضی در رأس آنها بود.[26] به غیر از گزارش و ارائه‌ی دستورالعمل 14 ماده‌ای بولینگ، گزارش دیگری توسط تی کویلر یانگ، استاد دانشگاه پرینستون آمریکا، به دولت کندی رسید. وی در سفر تحقیقاتی که به ایران داشت، اوضاع داخلی ایران را بررسی نمود و اعلام کرد که: «اگر این شرایط خطرناک نباشد، حداقل نگران کننده است.» وی همچنین از طرز تفکر مردم نسبت به اینکه حمایت‌های نظامی آمریکا، باعث حفظ رژیم پهلوی شده است، نیز در گزارش خود، صحبت نموده بود. یانگ نیز به مانند بولینگ، پیشنهادهایی به دولت کندی و مشاور او، روستو، ارائه نمود. به این ترتیب گزارش‌ها و تحقیق‌هایی که به کندی می‌رسید، وی را به این نتیجه رساند که اگر اقدامی در خصوص فشار به شاه برای انجام اصلاحات انجام ندهد، ممکن است یک انقلاب خشونت‌آمیز، حکومت پهلوی را نابود و منافع آمریکا را به خطر بیاندازد.[27] با توجه به این شرایط، دولت کندی برنامه‌ی اصلاحات ارضی را پیش‌شرط موفقیت در اجرای هر‌گونه برنامه‌ی صنعتی قلمداد می‌نمود.[28]

 

 اصلاحات ارضی و دولت دکتر علی امینی

در میان دولت‌های ایران، پس از شهریور 1320، نخستین دولتی را که می‌توان طرفدار آمریکا معرفی کرد، دولت قوام‌السلطنه است. وی در اولین کابینه‌ی خود در زمان محمدرضا پهلوی، دکتر علی امینی را به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس هیئت نمایندگی ایران به آمریکا فرستاد. وابستگی امینی به سیاست‌های آمریکایی تقریباً در همین زمان شکل گرفت. وی که در کابینه‌ی زاهدی به عنوان وزیر دارایی و رئیس هیئت نمایندگی ایران برای حل مسئله‌ی نفت در نظر گرفته شده بود، سرانجام با عقد قرارداد کنسرسیوم، این مشکلِ بین‌المللی را به نفع بیگانگان خاتمه داد و به همین دلیل نزد خارجیان و به ویژه آمریکایی‌ها موقعیت ویژه‌ای پیدا کرد. علاقمندی رهبران سیاسی ایالات متحده به امینی باعث شد تا او بعد از این که مدتی عهده‌دار وزارت‌خانه‌های دارایی و دادگستری در کابینه‌ی حسین علاء بود، به منظور جلب کمک و حمایت بیشتر آمریکا به عنوان سفیر کبیر عازم این کشور شود. او در مدت حضور دو ساله‌ی حضور خود در واشنگتن، توانست نظر مقامات آمریکایی را نسبت به خود جلب کند. ارتباط و دوستی امینی با سران حزب دموکرات آمریکا و به ویژه شخص جان اف کندی، جایگاه ویژه‌ای را برای او ایجاد کرد.[29] کندی در راستای اجرای طرح اصلاحات در ایران، خواستار حضور یک شخصیت لیبرال و طرفدار آمریکا در رأسِ دولت ایران بود که علی امینی به دلیل سوابقش، از دیدگاه آمریکا تمام شاخص‌های مورد نظر آنها را دارا بود. در این رابطه یکی از نزدیکان امینی اظهار داشت: «کندی با دکتر امینی از نزدیک آشناست و پس از شروع به کار، دکتر امینی را تقویت و حمایت خواهد کرد و نیز گفته شده است که ریاست کندی در ایران، تقویت جناح دکتر امینی و از طرف دیگر حمایت از جبهه ملی است.»[30] در سند دیگری از ساواک آمده است که: «دکتر امینی در یکی از جلسات خصوصی که با حضور چند نفر از دوستانش در منزل خود تشکیل داده، اظهار داشته، موقعی که من سفیر کبیر ایران در آمریکا بودم، در میان نمایندگان سیاسی کشورهای کوچک، رابطه کندی با من نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر از دیگران بود و وسیله آشنایی سید‌حسن تقی‌زاده را با پرزیدنت کندی، من فراهم کردم.»[31] بنابراین تحت فشار آمریکایی‌ها، شاه مجبور به انتخاب امینی شد. محمدرضا پهلوی، خود در‌این‌باره گفته است: «‌... بدین ترتیب، آمریکا هم نفت خود را در اختیار گرفت و هم عامل داخلی خود را در مقام نخست‌وزیری دید. این فرد کسی جز علی امینی نبود. در آن هنگام به ویژه پس از انتخاب کندی به عنوان رئیس جمهور، فشار بر من به قدری افزایش یافت که چاره‌ای جز تسلیم نداشتم...»[32] به این ترتیب در تاریخ 17 اردیبهشت 1340 محمدرضا پهلوی طی حکمی، دکتر علی امینی را به سمت نخست‌وزیری منصوب نمود.[33] اما پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی در تاریخ 19 دی ماه 1340 مقامات آمریکایی همچنان به شاه و دولت امینی فشار می‌آوردند تا اصلاحات ارضی را اجرا کنند. روزنامه‌های کیهان و اطلاعات در تاریخ 23 بهمن ماه 1340 نوشتند که چتر پاولز، مشاور کندی و جولیوس هلمز سفیر آمریکا با محمدرضا پهلوی و امینی و ارسنجانی دیدار و گفتگو کردند. مشاور رئیس جمهور آمریکا، در دیدار با ارسنجانی وزیر کشاورزی، مذاکراتی را در مورد لایحه اصلاحات ارضی انجام داد و از نحوه‌ی چگونگی آن، تعداد دهات و زارعین، ایجاد شرکت‌های تعاونی و ازدیاد تولید و توسعه‌ی وضع کشاورزی اطلاعاتی به دست آورد. همچنین پاولز در مذاکره با ارسنجانی، اقدام دولت ایران را در مورد اصلاح ارضی، یک اقدام شجاعانه خواند[34] وی در بدو ورود خود به ایران، برای نخستین بار عبارت انقلاب سفید را به کار برد. او همچنین در جریان ملاقات خود با امینی اعلام کرد: «این دولت انجام یک انقلاب سفید را از نظر مصلحت مردم، ضروری تشخیص داده و در پی اجرای کامل آن پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی می‌باشد.»[35] این همه پیگیری و نظارت از طرف مقامات آمریکایی، به خوبی نشان می‌دهد که اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران، در آن مقطع از زمان، چقدر برای آمریکا مهم بوده است. در این رابطه سند مهمی نیز وجود دارد که اهمیت اجرای موفقیت آمیز این طرح را به خوبی نشان می‌دهد، در این سند آمده است که: «... برابر اطلاع رسیده، شایع است که چون نماینده‌ی مخصوص رئیس جمهور آمریکا در ایران، آقای چتر پاولز بر روی اقدامات دولت دکتر امینی صحه گذاشته است و لزوم لایحه‌ی اصلاحات ارضی و اجرای آن را متذکر شده است و حتی اعلیحضرت همایونی را یادآور شدند که اگر اقدامات آقای دکتر امینی به ثمر نرسد و تقسیم املاک در ایران عملی نگردد، دولت آمریکا مجبور است در کمک‌های خود نسبت به ایران تجدید نظر کند.»[36] امینی برای اجرای اصلاحات مورد نظر آمریکا نیاز به کمک‌های مالی داشت و دولت کندی نیز مصمم به حمایت مالی از دولت امینی بود و در همین راستا برای تأمین بخشی از هزینه‌های اصلاحات ارضی، کنسرسیوم نفتی را وادار به افزایش تولید خود کرد تا جایی که ایران به مقام سوم کشورهای صادر‌کننده‌ی نفت در جهان درآمد.[37] برنامه‌ی دیگر آمریکا برای تأمین هزینه‌های اصلاحات ارضی در ایران، محدود‌کردن برنامه‌های فروش اسلحه به ایران و تشویق دولت امینی به کاهش بودجه‌ی نظامی بود. [38] به این ترتیب مرحله‌ی اول اصلاحات ارضی، توسط کابینه امینی به اجرا درآمد. اصلاحات ارضی که علی امینی به دنبال آن بود، سه هدف عمده را دنبال می‌کرد: 1- تحدید قدرت زمین‌داران بزرگ، 2- پیوستن نسق‌داران[39] به جمع بزرگ مالکان اراضی 3- فروپاشی سازوکارهای قدیمی جامعه‌ی روستایی از طریق تحمیل سرمایه‌داری. در این مرحله، مالکانِ اراضی، مجاز به مالکیت یک روستا و یا داشتن سهمی شش دانگ (‌هر دانگ، یک ششم مالکیت) اراضی مختلف بودند. مزارع چای، باغات میوه و اراضی مکانیزه از شمول این ماده مستثنی بودند. زمین‌داران موظف شدند، مازاد اراضی خود را به دولت بفروشند و دولت نیز آنها را با همان قیمتِ خرید به اضافه‌ی ده درصد هزینه‌های اداری به دهقانان می‌فروخت. اما این شرایط اعتراض بزرگ مالکان را علیه شاه و به جنبش درآمدن دهقانان را به حمایت از امینی و ارسنجانی به دنبال داشت.[40] در حقیقت سال 1340، عرصه‌ی مبارزه‌ی قدرت میان امینی و شاه بود. وی می‌کوشید آمریکاییان را قانع کند که توانایی انجام اصلاحات مورد نظر آنها را دارد و مصمم شد به هر قیمت ممکن، رهبری اجرای بسیاری از اصلاحات اجتماعی و اقتصادیِ پیشنهادی آمریکا را خود شخصاً به دست بگیرد. تصمیمی که می‌توانست با توجه به بحران‌های موجود در جامعه از قبیل مشکلات اقتصادی، خشونت و تبعید، برگزار نکردن انتخابات و... مورد استقبال آمریکا واقع شود. ضمن اینکه امینی در پیشبرد برنامه‌های اصلاحی نتوانست موفقیتی به دست آورد. لذا شاه از این شرایط بهره برد و تلاش ‌نمود تا توجهات دولت‌مردان کاخ سفید را از امینی به سوی خود متمایل نماید.[41] بنابراین در تاریخ 21 فروردین 1341 عازم آن کشور شد. شاه در این سفر مراتب پای‌بندی خود را به اجرای رفرم آمریکایی به مقامات آن کشور اعلام کرد. روزنامه‌ی اطلاعات نیز در تاریخ 26 فروردین 1341، در این مورد نوشت: «...شاهنشاه اطمینان یافتند که آمریکا پشتیبانی سیاسی و نظامی خود را از ایران ادامه خواهد داد. دستگاه دولتی آمریکا نیز به نوبه خود اطمینان یافت که شاهنشاه یک متحد استوار است که تصمیم قاطع به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی دارند...»[42] بدین ترتیب، پس از بازگشت محمدرضا پهلوی، علی امینی پس از 14 ماه نخست‌وزیری در 27 تیرماه 1341 استعفا داد.[43] درباره‌ی استعفای دکتر امینی نظرها مختلف بود. یک عده، علت را اختلاف را بر سر بودجه می‌دانستند و اینکه او در تلاش بود تا بودجه‌ی ارتش را کم نماید و شاه با این مسئله مخالفت می‌کرد.[44] ساواک نیز در گزارشی نوشته است که: «شایع است که آقای دکتر امینی در نظر داشته است از بودجه‌ی ارتش بکاهد، لیکن اعلیحضرت همایونی مخالفت نموده و به همین جهت آقای امینی استعفا داده است.»[45] روایت دیگری نیز از این قضیه مطرح شده بود و آن اینکه، گفته می‌شد امینی به پشت گرمی آمریکایی‌ها برای کم کردن بودجه‌ی ارتش، روبروی شاه ایستادگی کرد. مطلبی که روزنامه‌ی باخترِ امروز نیز در تاریخ 15 مرداد 1341 به آن پرداخته بود.[46] اما از آنجایی که امینی در انجام اصلاحات مورد نظر سران آمریکایی، ناموفق بوده و علاوه بر این شرایط، ناآرامی‌های داخلی نیز شدت بیشتری یافته بود، از این جهت دیگر مهره‌ی کارسازی برای آمریکایی‌ها محسوب نمی‌گردیده و به همین دلایل آنها نیز از امینی در برابر شاه حمایت نکردند.

 

اهداف سیاسی و اقتصادی آمریکا و محمدرضا پهلوی از اصلاحات ارضی در ایران

به دنبال لزومِ اجرای اصلاحات ارضی، شاه از این موقعیت جهت تحکیم پایه‌های قدرت خود در روستاها و کاهش نفوذ قدرت مالکین بزرگ استفاده نمود. نویسنده و تحلیلگر غربی به نام هوگلند، در نوشته‌های خود در مورد انگیزه‌ی محمدرضا پهلوی از اجرای اصلاحات ارضی، چنین نوشته است: «شاه به دنبال گسترش اقتدار دولت مرکزی به روستاها و بسط و گسترش تسلط و اقتدارِ تهران، بر مناطق روستایی دورافتاده بود. انگیزه‌های شاه از گسترانیدن حوزه‌ی اقتدار خود و دسترسی به روستاها، پیچیده و چند لایه بود...»[47] علاوه بر این اصلاحات ارضی، فرصتی برای شاه به وجود آورد تا خوانین و مالکین بزرگ مناطق مختلف کشور را که با وی مخالف بودند را سرکوب نماید. به عنوان مثال در استان فارس، از ابتدای اجرای قانون اصلاحات ارضی و به خصوص به دنبال قتل مهندس ملک عابدی، مأمور اجرای اصلاحات ارضی در منطقه فیروزآباد فارس به تاریخ 23 آبان 1341[48] و همچنین مسائلی که در زمستان 1341 به وقوع پیوست، جوی متشنج داشت. طبق اسناد موجود، نامه‌ای که عزیزالله قوامی به اسدالله علم در تاریخ 17 / 8 / ‌1341 درباره‌ی اوضاع فارس نوشته، این نکته را تایید می‌کند. وی که از ملاکین بزرگ فارس بوده و با علم نیز نسبت فامیلی داشته،[49] از اوضاع فارس، ابراز نگرانی کرده بود و به وی هشدار داد که «...سران عشایر، یعنی بویر احمد علیا و بویر احمدی سفلی و منطقه رستم، قشقایی‌ها و بهارلوها هم‌ قسم شده‌اند که به هر ترتیبی که پیش آید، از تقسیم املاک جلوگیری نمایند و فردی به نام فریدون قشقایی نیز برای اتحاد و ایجاد درگیری، از یکی از سران عشایر به نام محمدحسین خان قشقایی مجوز گرفته است و به این ترتیب وضع فارس را به منزله خرمن باروتی دانست که منتظر یک جرقه‌ی کوچک باشد...»[50] به دنبال این وقایع، ساواکِ فارس، فعالیت‌های سران عشایر را زیر نظر داشته و در گزارشی به تاریخ 18 / 8 / 1341 به استاندار فارس اعلام کرد که: «در این چند روزه جنب و جوش بی‌سابقه‌ای از طرف طبقه‌ی مالک در زمینه‌ی مخالفت با اصلاحات ارضی مشاهده گردیده که کانون این فعالیت‌ها، انجمن اتحادیه‌ی فلاحتی فارس (اتحادیه‌ای مرکب از زمین‌داران بزرگ فارس)، است و علاوه بر اعضای اتحادیه، در این چند روز، تعدادی از مالکین سایر مناطق فارس، اعم از ایلی و غیر ایلی، در جلسات حاضر {شده} و ضمن ایراد سخنرانی‌های شدید‌الحنی مبنی بر شکایت از اوضاع و لزوم اتخاذ تدابیر قاطع و عملی و فوری و انجام مراسم سوگند از طرف اعضاء، درباره‌ی ایستادگی در برابر قانون اصلاحات ارضی، که آن را مغایر قانون اساسی و شعائر دینی می‌دانند،{صحبت نمودند}...»[51] و همین طور، بر طبق گزارش‌های ساواک، چندین اتفاق دیگر نیز روی داد از جمله فتوای علمای شیراز از جمله فتوای آیت‌الله شیخ بهاء‌الدین محلاتی بر علیه قانون اصلاحات ارضی به تاریخ 21 / 8 / 1341[52] و همچنین که همین مسائل، بهانه‌ای را به دست حکومت سپرد تا بتواند با ایجاد حکومت نظامی و درگیری با مخالفین، مقاومتِ سران ایلات و عشایر را خنثی و در نهایت به کوشش‌های آنان بر ضد اصلاحات ارضی، در تیر ماه 1342 پایان دهد.[53] از دیگر اهداف مهمی که آمریکا به بهانه‌ی اصلاحات ارضی در ایران، در سر داشت، مهیا نمودن شرایط مناسب برای ورودِ ایران به دنیای سرمایه‌داری صنعتی بود که این امر با از بین رفتن سیستم سنتی که مرکز آن در روستاها قرار داشته، امکان پذیر بوده است و به وسیله‌ی اصلاحات، قدرت خریدشان بالا می‌رفته و می‌توانستند به عنوان خریداران کالاهای دنیای سرمایه‌داری درآیند. بدین ترتیب بازار جدیدی نیز برای کالاها و خدمات غربی به وجود می‌آمد. به این ترتیب، قانون اصلاحات ارضی را می‌توان، نوعی از استراتژی و تسلط سرمایه‌داری آمریکایی در ایران دانست. به بیان دیگر، اصلاحات ارضی به منظور تسهیلِ نفوذِ سرمایه‌ها و کالاهای خارجی در روستاها و شهرهای کوچک ایران وارد شده و به طور فراگیری، سیستمِ اقتصادی کشور را از سرمایه‌ها و کالاهای خارجی فرا گرفت.[54]

 

واکنش حضرت امام خمینی(ره) به برنامه اصلاحات ارضی

درباره‌ی مواضع حضرت امام خمینی(ره) باید یک اصل کلی را در نظر داشت و آن اینکه بر اساس نظام فکری- سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، ایشان اساساً حکومت پهلوی را به دلیل نداشتن مشروعیت الهی در ردیف حکومت‌های طاغوت قرار می‌دادند.[55] حکومت طاغوت از دیدگاه حضرت امام، به حکومت‌هایی نسبت داده می‌شود که در مقابل حکومت الهی طغیان کرده و سلطنت و حکومت بر پا داشته‌اند زیرا که مبنای مشروعیتِ حکومت، تفویض الهی است و نه قدرت.[56] اما درباره‌ی رفورم ارضی، اولین مواضع امام به سال 1339 بر می‌گردد که طی آن آیت‌الله العظمی سیدحسین بروجردی طی نامه‌ای، اجرای این لایحه را خلاف اسلام  و شریعت دانست. شاه نیز در پاسخ به نامه با لحنی تند، خطاب به ایشان نوشت که: «ما دستور داده‌ایم قانون اصلاحات ارضی، مثل سایر ممالک اسلامی اجرا شود.» به دنبال این ماجرا، آیت‌الله بروجردی به منظور ارائه‌ی پاسخ مناسب به او، از بزرگان حوزه علمیه از جمله حضرت امام خمینی(ره) دعوت نمود تا در جلسه‌ای مشورتی حضور یابند. امام در این جلسه ضمن اعتراض به جمله‌ی «ما دستور داده‌ایم...» پیشنهاد کردند که شما نیز قاطعانه بنویسید: «این خلاف قانون اساسی است شاه چه حقی دارد بگوید ما دستور داده‌ایم. کشور مشروطه است و مجلس دارد.» آیت‌الله بروجردی در روز دیگری همه‌ی افراد جلسه را برای خواندن متن جوابیه فراخواند. مضمون جوابیه این بود: «شما که می‌گویید: ممالک دیگر اسلامی، قانون اصلاحات اجرا شده است، آن ممالک اول جمهوری شدند، بعداً اصلاحات ارضی اجرا شد.»[57] با توجه به نوع موضع امام، می‌توان این طور استنباط کرد که ماهیت مخالفت امام خمینی با مخالفت سایر مراجع مانند آیات عظام بروجردی، سید محمدرضا گلپایگانی، سیدمحسن حکیم و محمدعلی اراکی، از یک سنخ نبوده است. به نظر می‌رسد آیت‌الله بروجردی و به تَبَع ایشان اکثر مراجع با رویکردی فقهی و با استناد به اصل «الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم» و به دلیل تضادِ قانونِ اصلاحات ارضی با شرع مقدس، به مخالفت برخاستند. استدلال مراجع در این مخالفت با استناد به اصل مزبور این بود که بر آنها معلوم نبود که کدامیک از زمین‌ها غصبی بوده است و کدام یک نبوده. در این شرایط باید دست نگه داشت تا به اشکال شرعی برخورد نکند. اما می‌توان دریافت که حتی در همان جلسه‌ی مشورتی، در نظر امام، انگیزه‌های سیاسی بسیار پررنگتر از انگیزه‌های شرعی و فقهی است. اما به طور کلی، در این دوره، امام خمینی(ره) تحت مرجعیت آیت‌الله بروجردی به مخالفت پرداختند و دیدگاهی متفاوت از موضع‌گیریِ رسمی حوزه از خود نشان ندادند. [58] حتی زمانی که علی امینی در تاریخ 13 رجب 1381 هجری قمری برابر با اول دی ماه 1340 شمسی، برای دیدار و گفتگو یا علمای عظام و مراجع عالیقدر درباره‌ی مشکلات و نابسامانی‌های موجود در جامعه به قم رفت و با حضرت امام خمینی(ره) ملاقات نمود، حضرت امام اشاره‌ای به موضوع اصلاحات ارضی نکردند.[59] بعضی از پژوهشگران معتقدند که ایشان به دلیل اینکه هنوز ابعاد و نتایج عملی اصلاحات ارضی روشن نشده بود، مخالفت مشهودی با برنامه‌ی اصلاحات ارضی نداشتند. از طرف دیگر تحلیلگران و رسانه‌های غربیِ حامی شاه، در پی این بودند که با تبلیغات فراوان مراجع و علما، را مخالف اصلاحات ارضی و رعایا و طرفدار فئودالها و زمین‌داران معرفی کنند و بدین وسیله حیثیت اجتماعیشان را خدشه‌دار کنند،[60] در همین رابطه از ابتدای شروع این طرح روزنامه‌ی واشنگتن پست نیز به حمایت از اقدامات دولت آمریکا و شاه پرداخته و مطالب را به این صورت جمع‌بندی نمود که «‌شاه ایران خواهان مدرنیزه کردن ایران است و به این منظور برنامه‌هایی را اجرا کرده است ولی آخوند‌ها، مخالف آزادی زنان و اصلاحات ارضی هستند و ارتجاع سرخ و سیاه دست به دست هم داده تا جلوی اقدامات مترقیانه را بگیرند.»[61] این در حالی بود که در پی تصویب و اجرای طرح اصلاحات ارضی در سال 1340 شمسی، هیچگونه حرکتی از سوی حضرت امام و علمای اسلام که نمایانگر مخالفت رسمی ایشان با این رفرم باشد، دیده نشد.[62] این مسئله از طرف دولت امینی، این طور برداشت شد که علما و روحانیون، هیچ نوع مخالفتی با اصلاحات ارضی ندارند. در این زمینه می‌توان به نامه دکتر حسن ارسنجانی وزیر کشاورزیِ دکتر امینی اشاره کرد که طی تلگرامی به آیت‌الله العظمی محمدرضا گلپایگانی به دلیل موافقتِ علما با برنامه اصلاحات ارضی، از ایشان تشکر نموده است در این تلگراف آمده است: «به مناسبت حلول روز عید فطر تبریکات صمیمانه خود را تقدیم می‌نمایم و با توجهی که حضرت{حضرات} آقایان علماء دین به حفظ حقوق عامه‌ی مسلمین در اجرای عدالت اسلامی و زمین‌دار شدن زارعین مبذول فرموده‌اند، صمیمانه سپاسگزارم...» [63] آیت‌الله گلپایگانی نیز در جواب، تلگرافی را به حسین قدس‌نخعی، نایبِ نخست وزیر (امینی)، فرستادند و عنوان کردند که «... از طرف علما با قانون اصلاحات ارضی اظهار موافقتی نشده و هر قانونی که بر خلاف احکام مقدسه دین مبین اسلام باشد، لغو و بلااثر است...»[64] همان طور که از مفاد این سند برمی‌آید، موضع ایشان علیه اصل اصلاحات ارضی نبوده، بلکه واکنشی برابرِ ارسنجانی بوده است که تلاش داشت علما را با اصلاحات آمریکاییِ شاه موافق جلوه دهد،[65] همان طور که حضرت امام خمینی(ره) خودشان نیز در تاریخ 10 اردیبهشت 1342 در سخنرانی که در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران داشتند درباره‌ی این قضیه صریحاً اعلام کردند، با ماهیت و اصل برنامه‌ی اصلاحات ارضی مخالفتی ندارند. ایشان فرمودند: «حوزه‌ی علمیه هرگز مخالف اصلاحات ارضی نبوده،{اما}آیا دولت به ما پیشنهاد کرد و از ما نظر خواست؟ ما می‌دانیم که این موضوع برای سرگرمی کشاورزان فراهم شده است.»[66] همچنین به مرور زمان و پس از گذشت بیش از یک دهه از شروع برنامه اصلاحات ارضی و مشخص شدن نتایج منفی طرح، حضرت امام(ره)، در بیانات خویش، از تبعات مخرب آن در کشاورزی و اقتصاد جامعه سخن گفتند. ایشان همچنین در پیامی در تاریخ 21 / 12 / 1353، به ملت ایران درباره تأسیس حزب رستاخیز شاه، با اشاره به پیامدهای بدِ اصلاحات ارضی برای کشاورزی ایران اعلام کردند: «... شاه که در آغاز طرح به اصطلاح انقلاب سفید به دهقانان نوید می‌داد که در سایه‌ی اصلاحات ارضی، غله‌ی مورد نیاز کشور در داخل تأمین می‌شود، اکنون به جای خجلت‌زدگی، افتخار می‌کند که دو میلیون و نیم تن گندم و چهارصد هزار تن برنج در سال جاری وارد کرده است...»[67] ایشان در بین سال‌های 1353 الی1357 و تا پیروزی انقلاب اسلامی، در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خویش به مناسبت‌های گوناگون درباره‌ی نتایج طرح اصلاحات ارضی، صحبت نمودند و پیامد‌های آن را برای ایران، وابسته شدن به غرب و به خصوص آمریکا برای تأمین نیازهای کشاورزی و دامپروری، از بین رفتن کشاورزی ایران و مهاجرت روستائیان به شهرها و زندگی آنها در شرایط بد اقتصادی، دانستند. ایشان همچنین اصلاحات ارضی را برنامه و تز آمریکا دانستند که برای درست کردن یک بازار مصرفی بزرگ، ایران را مستعمره‌ی خویش نموده است. به عنوان مثال در جواب پیام تسلیت یاسر عرفات به مناسبت شهادت فرزندشان حاج سید‌مصطفی خمینی در آبان ماه 1356، فرمودند: «...ما شاهد به اصطلاح اصلاحات ارضی بودیم که زراعت ایران را به باد داد و بازار برای آمریکا درست کرد و ایران را تا لب پرتگاه کشاند و شاه، ایران را به شکل مستعمره برای آمریکا درآورده است...»[68] ایشان در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی لوموند به تاریخ 4 / 2 / 1357، فرمودند: «...اصلاحات ارضی را که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره‌مند خواهد ساخت و مالکانی را که بر خلاف قوانین اسلامی عمل کرده‌اند را مجازات خواهد کرد...»[69] این مصاحبه نشان می‌دهد که حضرت امام خمینی(ره)، در مورد اصلِ مبحث اصلاحات ارضی، موضع منفی نداشتند. حتی امام معتقد بودند که برای از بین بردن ظلم و ستم مالکین بزرگ به دهقانان باید از  طریق راه‌های شرعی و اسلامی، اقدام شود. ایشان به دلیل شیوه اجرای نامناسب و فرآیند معیوب آن که باعث به وجود آمدن مشکلات حاد و جدی در ایران شد، در مقاطع متفاوت، به انتقاد از برنامه اصلاحات ارضی پرداختند. ایشان اساساً حکومت شاه را به دلیل وابسته بودن به غرب، شایسته‌ی انجام اصلاحات نمی‌دیدند و این طرح را نیز برنامه‌ای تحمیل شده از طرف غرب می‌دانستند که نتیجه‌ی آن، نابودی کشاورزی و وابستگی بیشتر به غرب برای تأمین مایحتاج کشور بود. همان طور که در همین مصاحبه در این رابطه، فرمودند: «...سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرت‌های استعماری به صورت یک جامعه‌ی مصرفی درآورده است...»[70] و در این شرایطی که دستگاه‌های تبلیغاتی آمریکا، نویسندگان روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون‌های غربی تلاش داشتند تا حضرت امام خمینی(ره) را مخالفت اصلاحات معرفی کنند، ایشان به خوبی در مصاحبه‌ای در تاریخ 7 دی ماه 1357، با کرک کروفت، استاد دانشگاه روتکرز آمریکا به این مسئله پاسخ گفتند. در این مصاحبه کرک کروفت از حضرت امام پرسیده بود: «...آیا اصلاحاتِ ارضی شاه که طبق نوشته‌های روزنامه نیویورک تایمز به تاریخ 11 دسامبر 1979، به روحانیونی که دومین طبقه‌ی زمین‌داران بزرگ را تشکیل داده‌اند، صدمه زده است؟ و این یکی از دلایلی است که شما با شاه مخالفت می‌کنید؟» «...ایشان فرمودند: به طور کلی هیچ یک از روحانیونِ مخالفِ شاه از زمین‌داران بزرگ نبودند... و من هم اعلام کرده‌ام که چون زمین‌داران بزرگ، مالیات‌های اسلامی خود را نپرداختند، ما زمین‌ها را از رعایا پس نخواهیم گرفت و مخالفت من و علما با شاه هرگز به این خاطر نبوده است. این هم از تبلیغات سوء شاه است که رنگ خود را باخته است.»[71]

 

 نتایج و پیامدهای اصلاحات ارضی

همان گونه که گفته شد اصلاحات از بالا، توسط آمریکایی‌ها مطرح شد تا در ساختارهای جوامع سنتی و عقب نگه داشته شده، دگرگونی ایجاد شود و قدرت‌های سیاسی حاکم در آن کشورها را از بحران‌ها و انقلاب‌های احتمالی مصون نگه دارد. طبق نظر تحلیلگرانی مانند لازول و هانتینگتون، اصلاحات متوالی و برنامه‌ریزی شده و به اصطلاح انقلاب کاخی، به عنوان جانشین انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی عمل می‌کنند. البته خلاف این نظریه نیز ممکن است رخ دهد به این معنی که اصلاحات نه تنها ممکن است تأثیر مثبتی در استواری سیاسی نداشته باشد، بلکه این امکان نیز وجود دارد که به نااستواری بیشتر و حتی به انقلاب نیز منجر شود. اما به هر جهت تحلیلگران آمریکایی از تئوری اول بهره بردند و از آن تحت عنوان طرح اتحاد برای پیشرفت استفاده کردند. بر این مبنا، طرح آمریکا برای ایران، بر اساس تغییرات اجتماعی و برچیدن بساط مالکان بزرگ و تقسیم زمین کشاورزان، بود. به این ترتیب، شاه با فروش املاک وسیعی که پدرش از مردم و مالکان غصب کرده بود، از یک فئودال بزرگ به یک سرمایه‌دار درجه اول، بانکدار و مالک کشتی و نفتکش‌های بزرگ تبدیل می‌شد. در واقع طراحان سیاست خارجی آمریکا در تلاش بودند تا با تغییر نظام کشاورزی به نظام صنعتی، ایرانِ نفت‌خیز را تبدیل به بزرگترین پایگاه نفتی، انرژی و نظامی آمریکا در خاورمیانه نمایند و لازمه‌ی این شرایط، تغییر روابط سنتی روستاها، گسترش بازار مصرف و رشد و توسعه‌ی سرمایه‌داری بود. بنابراین آنها برای ایران، یک سیستم معیوبِ وابسته‌ای طراحی کرده بودند که مصرف‌کننده‌ی محصولات دنیای صنعتی باشد.[73]

اجرای طرح اصلاحات ارضی، با سیستم معیوبی که داشت نمی‌توانست تغییرات اساسی و بنیادین را به نفع همه کشاورزان و زارعان به وجود آورد. تعداد محدودی از زارعان از این وضع منفعت بردند، درحالی که تعداد فراوانی از کشاورزان در سراسر کشور، بی‌بهره ماندند. اصلاحات ارضی گرچه باعث گسترش مالکیت خصوصی روستاییان شد، اما مقدار زمینی که به آنها تعلق می‌گرفت، به مراتب کمتر از مقدار لازم برای تأمین زندگی‌شان بود. به طور مثال به 68 درصد دهقانان زمین‌هایی کمتر از 5 هکتار رسید و حال آنکه حداقل زمینی که می‌تواند برای یک خانواده، بازده‌ی اقتصادی داشته باشد (‌غیر از شمال ایران) 7 هکتار است. نتیجه چنین اوضاعی، پایین آمدن تولید محصولات کشاورزی بود. همچنین، همزمان با اجرای مرحله دوم اصلاحات، دولت 60 هزارتن گندم از شوروی و 14 هزارتن گندم از آمریکا وارد کرد. نتیجه اصلاحات ارضی شاه بدان جا انجامید که در اواسط دهه 1970 میلادی ایران از یک کشور تولید کننده‌ی محصولات غذایی به وارد کننده تبدیل شد.[74] در سال 1353 شمسی وزیر کشاورزی وقت رسماً ورشکستگی ایران را در بخش کشاورزی تایید کرد و گفت: «‌ما نمی‌توانیم نیازهای داخلی خویش را تأمین کنیم و هیچ وقت قادر نخواهیم بود نیازهای داخلی خود را تأمین کنیم.» وی در توجیه این ورشکستگی چنین ادامه می‌دهد: «ایران خیلی از محصولات کشاورزی را ارزان‌تر از آنچه که در داخل کشور کشت می‌شود، می‌تواند از خارج تأمین نماید.»[75] اشکال دیگر اصلاحات ارضی، به نحوه‌ی توزیع نامناسب آن بر می‌گشت. بر اساس قوانین اصلاحات ارضی، تقدم به افرادی داده می‌شد که اصطلاحاً صاحب نسق بودند و این مساله می‌توانست به محرومیت عده‌ی فراوانی از روستائیان، در به دست آوردن اراضی منجر شود. اما یکی از اساسی‌ترین تأثیراتی که اصلاحات ارضی بر ساختار سیاسی ایران بر جای گذاشت، گسترش تحرکات اجتماعی و در نتیجه، تحولات سیاسی متأثر از آن بود. بر طبق آمار و ارقام علیرغم افزایشِ جمعیت، بین سال‌های 1335 الی 1355 شمسی، میزان جمعیت روستایی از 68.6 درصد به 53 درصد کاهش یافته است که اساسی‌ترین دلیل آن، مهاجرت روستاییان به شهرها به دنبال طرح اصلاحات ارضی است[76] و نه تنها تولیدات کشاورزی و سطح زندگی روستائیان بهبود نیافت بلکه بسیاری از کشاورزان، به دلیل خرد شدنِ زمین‌های زراعی یا به دلیل کارگر فصلی بودن و تعلق نگرفتن زمین به آنها بیکار شده، روستاها را رها کردند و راهی شهرها شدند. این امر موجب جابه‌جایی و مهاجرت بسیاری از روستائیان به شهرها شد. پس از تقریباً یک دهه از اجرای اصلاحات ارضی، تنها ده درصد نیروی انسانی کارآمد روستاها بر سر زمین‌ها باقی مانده بودند که نتیجه‌ی آن، ضربه به اقتصاد تولید کشاورزی و خودکفایی کشور در تولید محصولات غذایی بود.[77] همچنین مالکان بزرگ نیز که در اثر اجرای اصلاحات ارضی، زمین‌های خود را از دست داده بودند، در قبال آن مبلغی را به عنوان غرامت از دولت دریافت کردند و به تجارت پرداختند و عده‌ای از آنها در کارخانجات سهام خریدند و به سهامداران بزرگ تبدیل شدند و با سرمایه‌گذاری در شرکت‌های سهامی زراعی و کشت و صنعت و تعاونی‌ها موقعیت خودشان را در مناطق روستایی تحکیم بخشیدند.[78] بنابراین اصلاحات ارضی که در چارچوب اهداف سیاسی آمریکا و حفظ منافع این کشور در منطقه خاورمیانه، مطرح شد، با توجه به نبود ساختارهای مناسب برای انجام این طرح و توزیع نادرست آن و از همه مهمتر ماهیت تحمیلی و استعماری آن از طرف آمریکا، فاقد فواید اجتماعی و اقتصادی مؤثری برای ایران بود و به همین جهت نه تنها به بهبود وضع رفاه کشاورزان و دهقانان ایران کمکی نکرد، بلکه باعث به وجود آمدن بحران‌های جدیِ اجتماعی همانند مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ، بی‌کاری، وضعیت بد معیشتی، حاشیه‌نشینی در شهرها، از رونق افتادن کشاورزی ایران و واردات محصولات کشاورزی از کشورهای غربی، شد.

 

منابع و مآخذ

کتاب‌ها:

ال. شوئل، فرانک، آمریکا چگونه آمریکا شد، ترجمه ابراهیم صدیقانی، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1383.

آمارهای روستایی و کشاورزی ایران، مسائل ارضی و دهقانی، انتشارات آگاه، تهران،1361.

بداقی، حمیدرضا، بررسی روابط سیاسی ایران و ایالات متحده ی آمریکا از 1332 تا 1347 با نگاهی به اسناد وزارت امور خارجه، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی تهران؛ وزارت امور خارجه، چاپ اول، تهران، 1387.

بنی لوحی، سید‌علی، ایران و آمریکا، امام خمینی(ره) و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نشر فرهنگی دانش و اندیشه‌ی معاصر، چاپ اول، 1378.

بیل، جیمز، عقاب و شیر؛ تراژدی روابط ایران و آمریکا، ترجمه مهوش غلامی، چاپ اول، نشر کوبه، تهران، 1381.

پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، چاپ نهم، نشر البرز، 1387.

خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تقریر بیانات حضرت امام خمینی (س)، چاپ سی‌ام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، 1394.

رجبی، محمد‌حسن، زندگی‌نامه سیاسی امام خمینی،انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1369.

سواین فورد لمتون، آن کاترین، اصلاحات ارضی در ایران (‌1345-1340‌)، ترجمه مهدی اسحاقیان، چاپ اول، انشارات امیرکبیر، 1394.

صحیفه امام مجموعه آثار امام خمینی(س)، بیانات، مصاحبه‌ها، احکام، اجازات شرعی و نامه‌ها، جلد‌های اول، سوم، چهارم، پنجم و بیست و یکم، چاپ پنجم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و چاپ و نشر عروج، 1389.

عشقی، حمید، تاریخ سازمان سیا و تحولات جهانی، انتشارات آرمان رشد، تهران، 1395.

عمید، حسن، فرهنگ عمید، جلد اول، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر، 1360.

فارسی، جلال‌الدین، زوایای تاریک، چاپ اول، مؤسسه چاپ و انتشارات حدیث، تهران، 1373.

فلاحی، اکبر، سال‌های تبعید امام خمینی(ره)؛ علل و زمینه‌های تبعید امام خمینی، چاپ اول، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1387.

گازیوروسکی، مارک، دیپلماسی آمریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، چاپ اول، انتشارات رسا، 1371.

لاجوردی، حبیب، خاطرات علی امینی؛ مجموعه تاریخ معاصر ایران به روایت تاریخ‌سازان1، نشر صفحه سفید، چاپ اول، 1383.

مرکز بررسی اسناد تاریخی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ علی امینی، جلد اول، چاپ اول، تهران، 1379.

ملک محمدی، حمیدرضا، ژاندارم و ژنرال، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1387.

منصوری، جواد، 25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران، چاپ اول، بی‌جا، 1364.

میلانی، محسن، شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، چاپ ششم، انتشارات گام نو، 1388.

هانتینگتون، ساموئل، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، نشر علم، چاپ اول، 1370.

 

مقاله‌ها:

امامی خوئی، محمد‌تقی و نرگس ضیایی، مقاله اصلاحات ارضی و تاثیرات اقتصادی آن بر جامعه کشاورزی ایران، مجله مسکویه، شماره 4، تابستان 1387، صفحات 59 الی 86.

امین‌آبادی، سیدروح‌الله، مقاله روایت اسناد لانه جاسوسی از توطئه‌های آمریکا، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 13 آبان 1394.

بدلا، سید‌حسین، مصاحبه با حجت‌الاسلام سیدحسین بدلا، پرتال جامع علوم انسانی به نقل از مجله حوزه سال 1370، شماره 43 و 44.

تجدد، حسین، مقاله پیامدهای مثبت و منفی اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران، گذرستان؛ نشریه الکترونیکی تاریخ سیاسی معاصر ایران، 1397.

جنگروی، مهدی، مقاله اصلاحات ارضی، پایگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397. 

حسن‌زاده، اسماعیل، مقاله تأملی بر نگرش امام خمینی(ره) به اصلاحات ارضی، خبرگزاری فارس، 12 / 3 / 1385.

روحانی، سیدحمید، رفرم ارضی در ایران، نگاهی به جریان اصلاحات ارضی شاه، فصلنامه مطالعات تاریخی، فایل پی دی اف.

فوزی، یحیی، مقاله رهبران مذهبی و مدرنیزاسیون در دوره ی پهلوی دوم- بررسی مواضع امام خمینی(س)، فصلنامه متین، شماره 10، سال 1385.  

قرشی، یوسف و جمیری، محمد، مقاله اصل چهار ترومن در ایران، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم، شماره 46، تابستان 1387.

متولی حقیقی، یوسف، مقاله دولت امینی و اصلاحات پیشنهادی آمریکا، پژوهش‌نامه تاریخ، سال سوم، شماره نهم، 1387.

هوگلند، اریک، مقاله اصلاحات ارضی؛ اراده‌ی نیمه تمام، فصلنامه فرهنگی، اجتماعی گفتگو، شماره 32، اسفند 1380، صفحه 37.

 

پایان‌نامه:

شهوه، مرتضی، پایان‌نامه نقش آمریکا در اصلاحات دهه 1340 شمسی در ایران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، 1384-1383.

اسناد:

مجموعه اسناد کودتای سفید، بخش دوم، به کوشش جلال فرهمند، مجله تاریخ معاصر ایران، سال 8، شماره 32، زمستان 1383.

مجموعه اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

مجموعه اسناد مرکز بررسی اسناد تاریخی ، کتاب رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ علی امینی، چاپ اول، تهران، 1379.

 

روزنامه‌ها:

روزنامه اطلاعات به تاریخ 26 / 1 / 1341.

روزنامه اطلاعات، سال سی و چهارم، شماره 10140، به تاریخ 26 بهمن 1338.

روزنامه اطلاعات، سال سی و ششم، شماره 10730، 23 بهمن ماه 1340.

روزنامه باختر امروز شماره 33، تاریخ 15 مرداد 1341، صفحه 2.

روزنامه باختر امروز، سال دوم، شماره 335، به تاریخ 23 شهریور 1329.

روزنامه کیهان، شماره 5582، 23 بهمن ماه 1340.

روزنامه مجلس، سال اول، شماره 24، 22 ذی القعده 1324 قمری.

 

پیوست‌ها:

الف- پیوست شماره 1: روزنامه اطلاعات شماره 10702، دی ماه 1340، تصویب لایحه اصلاحات ارضی.

ب- پیوست شماره 2: الغای تیولداری: روزنامه مجلس شماره 24.

ج- پیوست شماره 3: روزنامه اطلاعات، شماره 10775، 26 دی ماه 1341، مسافرت شاه به آمریکا.

د- پیوست شماره 4: روزنامه اطلاعات شماره 34، 26 بهمن 1338 صفحات 18، 19 و 23، متن گزارش کمیسیون خاص مجلس شورای ملی در مورد لایحه اصلاحات ارضی.

ه- پیوست شماره 5: روزنامه باختر امروز، 23 شهریور 1329، شماره 335، صفحات 1 و4 سفر ویلیام دوگلاس به ایران در مورد اصلاحات ارضی.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]‌- ایران و آمریکا، امام خمینی(ره) و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به اهتمام سید‌علی بنی‌لوحی، صفحه 1.

[2]‌- در این رابطه به کتاب نگرشی تاریخی بر رویارویی غرب با اسلام، تألیف دکتر جهانبخش ثواقب، نشر مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، 1387 صفحات 193 الی 196 با عنوان هیأت‌های تبلیغ‌گری در خدمت استعمار ارجاع شود.

[3]‌- مقاله اصل چهار ترومن در ایران، یوسف قرشی و محمد جمیری، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم، شماره 46، تابستان 1387، صفحه 71. 

‌4- اصل چهار ترومن که از سوی هری. اس. ترومن رئیس جمهور آمریکا در سال 1947 میلادی ارائه شد.

[5]‌- آمریکا چگونه آمریکا شد، تألیف فرانک ال. شوئل، ترجمه ابراهیم صدیقانی، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر، 65 صفحه و مقاله روایت اسناد لانه جاسوسی از توطئه‌های آمریکا، سید‌روح‌الله امین آبادی، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 13 آبان 1394، صفحه 1.

[6]‌- نخستین عملیاتی که در زمان ریاست آلن دالس در سازمان سیا اجرا شد، عملیات چکمه بود که به کودتای 28 مرداد 1332 (‌19 آگوست 1953) مشهور شده است. این عملیات یک ماه پس از جنگ کره اجرا شد و با هدایت کیم روزولت؛ مأمور سازمان سیا و همکاری ام آی 6 و ارتش اجرا شد و موجب سقوط حکومت دکتر مصدق و آغاز خودکامگی محمدرضا پهلوی گردید. این کودتایی بود که به منظور کنترل نفت، توسط سازمان سیا اجرا شد. بنگرید به: تاریخ سازمان سیا و تحولات جهانی، گردآوری و ترجمه حمید عشقی، انتشارات آرمان رشد، صفحات 56 الی 58 و 341 و همین طور ارجاع شود به کتاب اسناد سازمان سیا درباره کودتای 28 مرداد 1332 و براندازی دکتر مصدق ترجمه غلامرضا وطن‌دوست، انتشارات رسا، چاپ دوم، 1397.

[7]‌- سال‌های تبعید امام خمینی(ره)؛ علل و زمینه‌های تبعید امام خمینی، اکبر فلاحی، چاپ اول، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 53.

[8]- مقاله رهبران مذهبی و مدرنیزاسیون در دوره‌ی پهلوی دوم- بررسی مواضع امام خمینی(س)، یحیی فوزی، فصلنامه متین، شماره 10، صفحات 223 و 224.

[9] - مقاله اصلاحات ارضی، مهدی جنگ‌روی، پایگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، صفحه 1. 

[10]- روزنامه اطلاعات، سال سی و چهارم، شماره 10140، به تاریخ 26 بهمن 1338، صفحات 18 و 19 و 23، (متن گزارش کمیسیون خاص مجلس شورای ملی در مورد لایحه اصلاحات ارضی). 

[11]‌- تیول، ملک و آب و زمینی که در قدیم از طرف پادشاه به شخصی واگذار می‌شد که از درآمدِ آن زندگانی کند. در دوره‌ی تیموریان و صفویه از طرف پادشاه به برخی از رجال، ملکی واگذار می‌شد که وظیفه و مستمری خود را از مالیات آن وصول کنند. چنین ملکی را تیول و آن شخص را تیولدار می‌گفتند. در دوره‌ی قاجاریه نیز این رسم برقرار بود و در دوره‌ی اول مجلس شورای ملی به موجب قانون، ملغی گردید. فرهنگ عمید، تألیف حسن عمید، جلد اول، صفحه 654.

[12]‌- روزنامه مجلس، سال اول، شماره 24، 22 ذی القعده 1324 قمری، 22 دی ماه 1272 شمسی، صفحه 4، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. 

[13]‌- اصلاحات ارضی در ایران ( 1345-1340 )، آن کاترین سواین فورد لمتون، ترجمه مهدی اسحاقیان، صفحات 36 و 48.

[14] - مقاله پیامدهای مثبت و منفی اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران، حسین تجدد، گذرستان؛ نشریه الکترونیکی تاریخ سیاسی معاصر ایران، 1397، صفحه 1. 

[15] - دیپلماسی آمریکا و شاه، مارک گازیوروسکی، ترجمه جمشید زنگنه، صفحه 220.

[16]‌- روزنامه باختر امروز، سال دوم، شماره 335، به تاریخ 23 شهریور 1329، صفحات 1 و 4، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.

[17]‌- شکل‌گیری انقلاب اسلامی، محسن میلانی، ترجمه مجتبی عطارزاده، چاپ ششم، انتشارات گام نو، صفحه 100. 

[18]‌- جنگ‌روی، همان. 

[19]‌- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ علی امینی، جلد اول، صفحه 27.

[20]‌- ژاندارم و ژنرال، حمیدرضا ملک محمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 92 و 93.

[21]- Walt Witman Rostow

[22] - بررسی روابط سیاسی ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا از 1332 تا 1347 با نگاهی به اسناد وزارت امور خارجه، حمیدرضا بداقی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی تهران؛ وزارت امور خارجه، چاپ اول، صفحات 128، 129 و 130.

[23]‌- ملک محمدی، همان.  

[24]‌- عقاب و شیر؛ تراژدی روابط ایران و آمریکا، جیمز بیل، ترجمه مهوش غلامی، صفحه 217.

[25]‌- پیشنهاد چهارده‌گانه، از مجموع مباحثات گزارش جان دبلیو. بولینگ اخذ شده است که درباره شرایط ایران، در ماه مارس 1961 به جان اف کندی ارائه شد. (میلانی، همان، صفحات 98 و 99).

[26]‌- مقاله دولت امینی و اصلاحات پیشنهادی آمریکا، یوسف متولی حقیقی، پژوهش‌نامه تاریخ، سال سوم، شماره نهم، صفحات 140 و 141.

[27]‌- نقش آمریکا در اصلاحات دهه 1340 شمسی در ایران، مرتضی شهوه، صفحه 105.

[28]‌- میلانی، همان، صفحه 100.

[29] - حقیقی متولی، همان، صفحه 139.

[30]‌- علی امینی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 27. 

[31]‌- سند ساواک به تاریخ 29 بهمن 1339 به نقل از کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک، صفحه 56.

[32]‌- پاسخ به تاریخ، محمدرضا پهلوی، به کوشش شهریار ماکان، چاپ نهم، نشر البرز، صفحه 432 و 433 و میلانی، صفحه 99.

[33]‌- سند شماره 1150 به تاریخ 17 اردیبهشت 1340، به نقل از علی امینی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 59.

[34]‌- روزنامه اطلاعات، سال سی و ششم، شماره 10730، 23 بهمن ماه 1340 و روزنامه کیهان، شماره 5582، 23 یهمن ماه 1340.

[35]‌- علی امینی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 33.

[36]‌- سند مربوط به ستاد بزرگ ارتشتاران، از اداره دوم دائره‌ی سازمان ضد اطلاعات، سند شماره‌ی 5462 رک (502200042 ) به تاریخ 3 / 12 / 1340، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

[37] - زوایای تاریک، جلال الدین فارسی، چاپ اول، صفحه 52.

[38] - علی امینی به روایت اسناد ساواک، همان.   

[39] - آنهایی که به موجب نظام سنتی بهره برداری از اراضی، حق زراعت داشتند.

[40] - میلانی، همان، صفحات 100 و 101.

[41]‌- حقیقی متولی، صفحه 146.

[42]‌- روزنامه اطلاعات به تاریخ 26 / 1 / 1341.

[43]‌- علی امینی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 62.

[44]‌- در این رابطه علی امینی در گفتگوی خود با حبیب لاجوردی به این مسئله اشاره نموده و به اختلاف خود با شاه بر سر بودجه‌ی وزارت جنگ، پرداخته است: «... بالاخره صحبت بودجه شد... با جهانگیر آموزگار، بودجه‌ای تعیین کردیم که به الف و ب تقسیم شده بود...آمریکا هم گفته بود، ما دیگر بیش از این نمی‌توانیم کمک بکنیم... به شاه گفتم که، بودجه همین مقدار است و این قدر هم کسری بودجه است... شاه گفت که همه‌ی بودجه‌ی الف و ب برای وزارت جنگ باشد. گفتم، آقا، بنده، الان 15 درصد از اعتبار تمام وزارت‌خانه‌ها را حذف کردم.... من چه طور بگویم که همه‌ی بودجه‌ها مال وزارت جنگ است. من نمی‌توانم همچین کاری بکنم... شاه گفت: خوب، دروغ می‌گفتید، همان طور که در وزارت دارایی می‌گفتید...گفتم من نمی‌توانم، چون واقعاً از آن اشخاص نیستم... تعهد من باید تعهدی درست باشد و وضع اقتصادی مملکت اجازه نمی‌دهد. به علاوه، در هر موقعیتی، یک اولویتی هست. الان به نظر من اولویت، وزارت جنگ نیست، اولویت بهداشت است، کشاورزی است، فرهنگ است...این یک مخارج غیر‌تولیدی است و این نمی‌گذارد ما به جایی برسیم... خلاصه گفتم من نمی‌توانم و بالاخره یک استعفایی تهیه کردم و پهلوی ایشان بردم...» خاطرات علی امینی؛ مجموعه تاریخ معاصر ایران به روایت تاریخ‌سازان1، حبیب لاجوردی، نشر صفحه سفید، چاپ اول، صفحات 147 و 148 و علی امینی به روایت اسناد ساواک،جلد اول، صفحه 41.

[45]‌- گزارش ساواک به تاریخ 31 / 4 / 41 به نقل از علی امینی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 62.

[46]‌- روزنامه باختر امروز شماره 33، تاریخ 15 مرداد 1341، صفحه 2. به صورت مجلد، محل نگهداری مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران، بخش پیایندها. 

[47]‌- اصلاحات ارضی؛ اراده‌ی نیمه تمام، اریک هوگلند، فصلنامه فرهنگی، اجتماعی گفتگو، شماره 32، اسفند 1380، صفحه 37.

[48]‌- مجموعه اسناد کودتای سفید بخش دوم، به کوشش جلال فرهمند، مجله تاریخ معاصر ایران، سال 8، شماره 32، زمستان 1383، صفحات 240 و 241.

[49]‌- عزیزالله قوامی، فرزند قوام الملک شیرازی و نماینده‌ی آخرین مجلس شورای ملی بود. وی پسرعموی زن اسدالله علم بوده است که در منطقه صیدون حدود 5000 هکتار اراضی مرغوب درجه یک و یک باغ به مساحت 100 هزار هکتار داشت که در وسط آن کاخی زیبا و مجلل بنا کرده بود. برگرفته از مجموعه اسناد کودتای سفید بخش دوم، صفحه 226.

[50]‌- مجموعه اسناد کودتای سفید، بخش دوم، به کوشش جلال فرهمند، صفحه 222.

[51]‌- همان، صفحه 228.

[52]‌- همان، صفحه 239. 

[53] - همان، صفحات 221 و 222.

[54] - مرتضی شهوه، همان، صفحات 128 و 129.

[55]‌- ارجاع شود به کتاب کشف اسرار، تألیف حضرت امام خمینی(ره).

[56] - ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تقریر بیانات حضرت امام خمینی(س)، صفحه 88.

[57]‌- مصاحبه با حجت‌الاسلام سید‌حسین بدلا، پرتال جامع علوم انسانی به نقل از مجله حوزه سال 1370، شماره 43 و 44.

[58]‌- مقاله تأملی بر نگرش امام خمینی(ره) به اصلاحات ارضی، اسماعیل حسن زاده.

[59]‌- هدف از این ملاقات جلب نظر و به دست آوردن حمایت ایشان از برنامه‌های به اصطلاح، اصلاحی دولت بود. حضرت امام(رحمه‌الله علیه) با بیان مطالبی درباره‌ی دیکتاتوری حکومت پهلوی و معضلات و مشکلات جامعه، دولت او را مورد انتقاد و تذکر قرار داده و فرمودند: «... شما که امروز عهده‌دار ریاست دولت هستید و نخست‌وزیری کشور در اختیارتان است، مسئولیت سنگین‌تری دارید. شما در امور دین با مردم، آن چنان رفتار کنید تا ذکر خیری از شما و خاطره‌ی خوبی از دوران نخست‌وزیری شما در میان مردم بماند.» سپس امام تذکراتی درباره‌ی خدمات فرهنگی روحانیت و توسعه و گسترش مسائل معنوی در دانشگاه‌ها و حل مسائل اقتصادی جامعه به نخست‌وزیر ارائه دادند. صحیفه امام، چاپ پنجم، جلد 21، صفحه 481 و علی امینی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 34.

[60] - زندگی‌نامه سیاسی امام خمینی، محمد‌حسن رجبی، صفحه 250. 

[61] - سند شماره 31890082 مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد و مدارک شماره 82.

[62] - رفرم ارضی در ایران، سید حمید  روحانی، فصلنامه مطالعات تاریخی، صفحه 62.

[63] - سند تلگراف حسن ارسنجانی به علما، به شماره 391 ک 37 ت 16 / 12 به تاریخ 16 اسفند 1340، به نقل از مجوعه اسناد کودتای سفید، گردآوری جلال فرهمند، صفحه 267.

[64] - سند تلگراف آیت‌الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی به قدس نخعی، به تاریخ 20 اسفند 1340 به نقل از مجموعه اسناد کودتای سفید، همان، صفحه 268.

[65] - روحانی، همان.

[66]‌- صحیفه امام، جلد اول، صفحه 191.

[67]- همان، جلد سوم، صفحه 72.

[68]‌- همان، صفحه 255.

[69] - همان، جلد چهارم، صفحه 506.

[70] - همان.

[71] - همان، جلد پنجم، صفحه 295.

[72] - سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ساموئل هانتینگتون، ترجمه محسن ثلاثی، صفحه 523.

[73] - فارسی، همان، صفحه 53.

[74] - مقاله اصلاحات ارضی و تأثیرات اقتصادی آن بر جامعه کشاورزی ایران، محمد تقی امامی خوئی و نرگس ضیایی، فصلنامه مسکویه، شماره 4، تابستان 1387، صفحات 76 و 79. 

[75] - 25 سال حاکمیت آمریکا در ایران، جواد منصوری، صفحه 161.

[76] - آمارهای روستایی و کشاورزی ایران، مسائل ارضی و دهقانی، انتشارات آگاه، صفحه 175.

[77] - امامی خوئی و ضیایی، همان، صفحات 75 و 80. 

[78] - مرتضی شهوه، همان، صفحه 134.











اصلاحات ارضی از آنرو که راهکاری بومی نبود، موجب نابودی کشاورزی و گسیل کشاورزان به شهر شد


سندهای که از زمین‌های غصبی رضا شاه به برخی کشاورزان داده شد.


سندهای که از زمین‌های غصبی رضا شاه به برخی کشاورزان داده شد.


قرائت گزارش اصلاحات ارضی توسط علی امینی در حضور محمدرضا پهلوی.


 

تعداد مشاهده: 8328

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.