شهید عبدالحمید دیالمه از شهدای گرانقدر هفتم تیر 1360
تاریخ انتشار: 06 تير 1402
شهید عبدالحمید دیالمه از جمله شخصیتهایی است که وقتی نام او به میان میآید، نخستین موضوعی که به ذهن خطور میکند مقابله فکری او با ابوالحسن بنیصدر در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی است. با این وجود شاید کمتر کسی بداند که عبدالحمید دیالمه، در دوران مبارزه با رژیم پهلوی در مشهد بسیار فعال بوده و دو بار نیز طعم زندان و شکنجه ساواک را چشیده است.
شهید دیالمه در 4 اردیبهشت 1333 در تهران متولد شد. پدرش دکتر حمید دیالمه، سرهنگ تمام ارتش شاهنشاهی و رئیس بیمارستان 501 ارتش (بیمارستان امام رضا علیهالسلام کنونی) بود. او که فردی مذهبی بود، با وجود سختگیری در ارتش شاهنشاهی، با روحانیون ارتباط و پیوستگی داشت و در موقعیتهای مختلف ارادت خود را به این قشر نشان میداد. مادرِ عبدالحمید نیز بانویی پارسا و پرهیزکار بود. او که طاهره نام داشت، نوه آیتالله سید جمالالدین افجهای لواسانی از مبارزین صدر مشروطه بود.
شهید دیالمه که در خانه گاهی وحید نیز خوانده میشد، کودکی با هوش و با استعداد بود. او آموزشهای ابتدایی را در دبستان فرهاد و دوره راهنمایی را در مدرسه نیکانجام پشت سر گذاشت و در سال 1347 وارد دبیرستان شماره سه هدف شد.
همزمان با ورود به مقطع دبیرستان، دیالمه گاهی اوقات به همراه پدرش در جلسات انجمن اسلامی پزشکان که به صورت مخفیانه تشکیل میشد حضور مییافت و در این محافل از سخنان شهید آیتالله مطهری و شهید آیتالله دکتر بهشتی بهره میبرد. در این جلسات علاوه بر طرح مسائل تربیتی و اعتقادی، اوضاع روز نیز تبیین و تحلیل میشد. دیالمه همزمان با گذران سالهای پایانی دوره دبیرستان، به فراگیری علوم حوزوی روی آورد و طی سه سال «دروس متداول حوزه را به تدریج تا پایان سطح خواند.»[1] او در این سالها، سیره و حدیث را از محضر آیات عظام ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی آموخت و عرفان، فلسفه و منطق را نزد شهید استاد مرتضی مطهرى فراگرفت.[2]
شهید عبدالحمید دیالمه که تنها فرزند ذکور خانواده بود از خدمت سربازی معاف، و در سال 1352 پس از قبولی در رشته علوم پزشکی، وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد. دیالمه در مشهد با روحانیون مبارزی چون حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد و آیتالله سیدعلی خامنهای ارتباط داشت. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت نمایندگی مردم مشهد در اولین دوره مجلس شورای اسلامی حضور داشت و در 7 تیرماه 1360 بر اثر توطئه خبیثانه سازمان منافقین به همراه آیتالله بهشتی و دیگر اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
ایشان بعد از حضور در دانشگاه، به طور مستقیم وارد مبارزه با رژیم پهلوی شد. در واقع در این محیط بود که دیالمه مبارزات ضد شاهی را شروع کرد و به همین دلیل نیز بارها مورد سوءظن ساواک قرار گرفت و هنوز یک سال از حضور او در دانشگاه فردوسی نگذشته بود که به دلیل فعالیتهای سیاسی که به زعم منابع امنیتی رژیم «خارج از عرف» تلقی میشد از ادامه تحصیل وی در رشته پزشکی ممانعت به عمل آمد؛ از اینرو او ناچار شد تحصیلاتش را در رشته دارو سازی در همان دانشگاه پی بگیرد.
در هنگامه مبارزه با رژیم شاه، تشکیل جلسات گفتگو و ایراد سخنرانی برای دانشجویان، از شیوههای مبارزاتی عبدالحمید دیالمه بود. او که گاهی در جلسات سخنرانی حجتالاسلام هاشمینژاد و آیتالله خامنهای در مشهد شرکت میکرد، میکوشید با کسب معلومات از آن جلسات، خود نیز به طور مستقل، دانشجویان را با رخدادهای سیاسی روز آشنا ساخته و زمینه آگاهی آنان را فراهم سازد. وی در دانشگاه در حوزههای هنری و ادبی نیز ابتکارات تازهای داشت و نمایشنامهها و فیلمنامههایی در راستای مبارزه با رژیم پهلوی اجرا کرد.[3]
یکی از اقدامات مهم شهید دیالمه در مسیر مبارزه با رژیم، کادرسازی بود. او با شناختی که از محیط دانشگاه فردوسی مشهد کسب کرده بود میکوشید تا حلقههای مبارزاتی را سازماندهی کند. از اینرو با حضور در محافلی چون کتابخانه، خوابگاه، سالن ورزشی و ... افراد مستعد را شناسایی کرده و از تمام ظرفیتهای موجود در جهت جذب حداکثری بهره میبرد. او برخی جوانهای دانشجو را از زمین فوتبال جذب تشکیلات اسلامی نمود و یا از تیم کوهنوردی به گروه مطالعاتی وارد کرد.[4]
شهید دیالمه ضمن برپایی جلسات نقد و معرفی کتاب در این جلسات، دانشجویان را برای نخستینبار با مشی سیاسی امام خمینی(ره) آشنا کرد. او که خود مقلد امام خمینی بود در یکی از همین جلسهها، رساله آقای خمینی را به حضار معرفی کرد تا طی جلسات آینده درباره آن بحث شود.
شهید دیالمه گرچه تنوع مبارزاتی داشت اما هر روشی را نیز مقبول نمیدانست. به گفته یکی از نزدیکترین دوستانش: «هرچند بحثهایی که در دانشگاه مطرح میشد مبارزه با شاه بود، ولی دیالمه هر روشی را برای مبارزه با شاه قبول نداشت. میگفت در راه مبارزه با شاه نباید خلاف شرع برخورد کنیم. [معتقد بود] شما که با شاه مبارزه میکنید، میخواهید «مرگ بر شاه» بگویید آزاد هستید اما لزومی ندارد بزنید شیشههای دانشگاه را بشکنید و چهره زشت و منفور از دانشجو به جامعه ارائه دهید... او تأکید میکرد که روش مبارزه ما با شاه خرابکاری نیست...»[5]
فعالیتهای مبارزاتی دیالمه علیه رژیم پهلوی در سال 1354 با روشنگری درباره حزب «رستاخیز ملت ایران» اوج گرفت. این حزب یک تشکل سیاسی فراگیر بود که به دستور محمدرضا پهلوی در اسفند 1353 تأسیس شده بود. دیالمه در جمعهای دانشجویی میکوشید تا پشت پرده اهداف تأسیس این حزب را فاش کند. به عقیده او، شاه قصد داشت با ابزار دموکراتیک، دیکتاتوری را در جامعه سیاسی کشور حکمفرما سازد و این تناقضی آشکار بود.
از دیگر اقدامات مهم شهید در همان سال، برنامهریزی برای برپایی تظاهرات در سالروز قیام 15 خرداد بود. تشکیلات منظم دیالمه در این طرح موفق شدند حرکت ابتدایی را با دانشجویان آغاز کرده و در پی آن، مردم را به صحنه بکشانند. روز 15 خرداد 1354 همزمان با دوازدهمین سالروز قیام خونین، گروه کوچکی از دانشجویان دانشگاه مشهد با مدیریت دیالمه، ابتدا با وسیله نقلیه خود را از دانشگاه فردوسی به مسجد بناها واقع در یک کیلومتری حرم مطهر رساندند. علت انتخاب مسجد بناها برای شروع حرکت، نزدیکی آن مکان به حرم و حضور مردم در مراسم تعزیهخوانی در آن مسجد بود. دانشجویان با اعلامیههایی که از قبل آماده کرده بودند وارد مسجد مذکور شدند تا بعد از توزیع آن اعلامیهها، فضا را برای برپایی یک تظاهرات وسیع آماده کنند. مردم هم که زمینه مناسبی برای این موضوع داشتند از اقدام دیالمه و گروهش استقبال کردند. طولی نکشید که با پایان مراسم تعزیه، مردم حاضر در مسجد وارد خیابانهای مجاور شدند. در این لحظه باز دانشجویان بودند که وظیفه داشتند بر آتش خشم مردم بدمند؛ آنها با توزیع تصاویر و اعلامیهها و نیز دم گرفتن شعارها، مردم را به مبارزه تشویق میکردند. یکی از شاهدان تظاهرات آن روز به یاد میآورد که دانشجویان «جلوی ماشینها را میگرفتند، عکس شاه را پاره میکردند و اعلامیهها را بین مردم پخش میکردند.»[6]
دوم بهمن 1354 شیخان رئیس ساواک خراسان از رئیس شهربانی آن استان خواست تا با کمک «مأمورین گارد دانشگاه»، «عبدالحمید دیالمه فرزند حمید ... دانشجوی سال دوم رشته دارو سازی دانشگاه فردوسی... را خارج از محیط دانشگاه و بدون جلب توجه سایر دانشجویان دستگیر و به ساواک تحویل نمایند.» گارد دانشگاه بلافاصله مأمور بازداشت دیالمه میشود و روز 4 بهمن دیالمه را دستگیر کرده و به کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک اعزام میکند.
محمدرضا بانک همکلاسی دیالمه به یاد میآورد که در آن روز «ماشین جیپی پشت سرمان توقف کرد و دیالمه را صدا زد. دیالمه برگشت. آنها که نمیدانستند کدام ما دیالمه است حالا فهمیده بودند. یک نفر از داخل ماشین به دیالمه گفـت: سوار شو. دیالمه هم سوار شد و او را بردند. بعد متوجه شدیم او را به ساختمان ساواک بردهاند.» در آن جا ابتدا او را به سختی شکنجه دادند تا شاید اقرار کند. حسین ناهیدی – بازجو و شکنجهگر معروف ساواک – مسئول آزار و اذیت انقلابیون در مشهد بود؛ او چند نوبت دیالمه را شکنجه داد به طوری که دوستانش بعد از آزادی، آثار کبودی، زخم و سوختگی بر اثر آتش سیگار را روی بدنش مشاهده کردند.[7] بعد از شکنجههای خشن و چند جلسه بازجویی، از آنجا که مدرکی علیه او نداشتند، دیالمه را آزاد میکنند.
دیالمه پس از آزادی همچنان فعالیتهای مبارزاتی خود را ادامه داد؛ با این تفاوت که از این پس، سایه سنگین ساواک را بیش از گذشته احساس میکرد چرا که نیروهای امنیتی رژیم او را زیر ذرهبین اطلاعاتی گرفته بودند. با این وجود شهید دیالمه در خرداد 1355 باز هم به همراه 30 نفر از دانشجویان نقشه یک راهپیمایی در بیرون از محوطه دانشگاه را طرحریزی و اجرا کرد که با استقبال مردم نیز مواجه شد.
ایشان با کمک دوستانش در مشهد، به نوبه خود میکوشید با انتشار پیامها و سخنرانیهای امام خمینی، تنور انقلاب را داغ نگه دارد. در سال 1356 و همزمان با اوج ابتذال در جشن هنر شیراز، امام خمینی سخنرانی تندی در واکنش به این مسئله ایراد کردند. ایشان نقشه رژیم در راستای گسترش فحشا در کشور را فاش ساخته و از سکوت در برابر این قضیه اعلام انزجار کردند. امام در این سخنرانی خود که در 6 مهر 1356 در مسجد شیخ انصاری نجف ایراد شد، از جوانان مسلمان خواستند تا این توطئه رژیم را افشا کرده و بدان اعتراض نمایند. امام در بخشی از صحبتهای آتشین خود با اشاره به جشن هنر شیراز فرمودند: «... باید اعتراض بشود؛ باید گفته بشود. اگر ملتها همه با هم، ملت همه با هم، مطلبی را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند، امکان ندارد که همچو قضایایی واقع بشود...»[8]
شهید دیالمه که به همراه چند نفر از دوستان انقلابیاش، این سخنرانی را از شبکه رادیویی صدای روحانیت عراق گوش داده بود، با اطاعت از فرمان امام، همه توان خود را در افشای ماهیت این قبیل جشنها - که در شکل فرهنگی، به مثابه یک ابزار ضد فرهنگی عمل میکرد- مبذول داشت. در اولین گام او به کمک دوستان مورد اعتمادش، با استفاده از یک دستگاه استنسیل، سخنرانی ضبط شده امام خمینی درباره جشن هنر شیراز را پیاده سازی، تکثیر و توزیع کردند. به ابتکار این گروه مبارزاتی کوچک، چند اعلامیه هم برای عدهای از مسئولین شهر مثل رئیس شهربانی، مسئولان استانداری و حتی ساواک ارسال شد. به گفته یکی از همراهان دیالمه، این حرکت که در نوع خود بسیار شجاعانه بود، در مشهد «خیلی سر و صدا کرد.»[9]
سال 1356 ساواک خراسان برای دومین بار شهید دیالمه را بازداشت کرد. براساس مستندات امنیتی برجای مانده، یکی از دانشجویان چپ به نام هاشم صابری در بازجوییهایش برای کاهش فشار از روی خود، دیالمه را لو داده بود. از اینرو وی دستگیر، زندانی و بازجویی شد.[10] اما با وجود شکنجههای پیاپی، مأموران ساواک موفق نشدند مدارک مستندی از اقدامات مخفیانه او به دست بیاورند.
جرم اصلی شهید دیالمه تکثیر و توزیع اعلامیههای ضد رژیم بود. او در جریان بازجویی ماجرای تکثیر اعلامیه و حتی استفاده از دستگاه استنسیل را تکذیب کرد. سخنرانیهای او در محیط دانشگاه موضوع دیگری بود که خشم ساواک را برانگیخته بود. در بخشی از بازجویی از او سوال میشود: «شما خطابی در مورد جهاد در کشور و این که بایستی خود را فدا کرد بین دانشجویان صحبت و تبلیغ کردهاید. این مطالب بر اساس چه انگیزه و منظوری بود؟» دیالمه در پاسخ به این سوال عنوان میکند که اگرچه این مبحث را از زبان دیگر سخنرانان شنیده است اما تصریح میکند که: «البته من نمیدانم که دقیقاً کدام زمان و مسئله را میگویید. ولی آنچه میدانم تا به حال در مورد جهاد در کشور صحبت نکردهام.» به هر ترتیب دیالمه در جلسات بازجویی بدون اینکه اطلاعاتی بدهد، به خوبی موفق به تبرئه خود شد و چندی بعد آزاد گردید.
مبارزات دیالمه با رژیم شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی امتداد داشت. در آستانه ورود امام خمینی(ره) به ایران، دیالمه از مشهد به تهران رفت تا در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز در پایتخت باشد؛ اما تشکیلات او در مشهد همچنان فعال بود و امور مربوط به مبارزه را ساماندهی میکرد.
پینوشتها:
[1] اکبریآهنگر، رضا و خضاب، وحید؛ شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده، تهران: سوره مهر، ص 26.
[2] یوسفی، سعید؛ حزب جمهوری اسلامی (کتاب سوم – جلد اول؛ شهدای مجلس شورای اسلامی)، تهران: بنیاد فرهنگی هفتم تیر، ص 168.
[3] روزنامه جمهوری اسلامی، برای 72 آفتاب (ویژه اولین سالروز شهدای 7 تیر) تیرماه 1361، ص 13.
[4] مخدومی، رحیم، حزب دیالمه (خاطرات و آثار شهید عبدالحمید دیالمه)، تهران: فاتحان، ص 67.
[5] «بررسی چگونگی شکلگیری مبارزات فکری و سیاسی شهید دیالمه»، ماهنامه شاهد یاران، تهران: بنیاد شهید و امور ایثارگران، شماره 112، بهمن 1393، ص 31 و 32.
[6] اکبریآهنگر و خضاب، ص 40.
[7] مخدومی، ص 100.
[8] خمینی، آیتالله سید روحالله، صحیفه امام خمینی، جلد سوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 229.
[9] مخدومی، ص 90.
[10] اکبریآهنگر و خضاب ، ص 41.
شهید عبدالحمید دیالمه
شهید دیالمه در دوران کودکی در کنار پدر
شهید دیالمه در کنار آیتالله علی مشکینی
شهید دیالمه در کنار شهید محمدعلی رجائی
شهید دیالمه در دانشکده پزشکی
پیکر مطهر شهید دیالمه در تاریخ 7 تیر 1360
تعداد مشاهده: 12541