نگاهی کوتاه به مبارزات حجتالاسلام غلامحسین بهرامی در همدان
تاریخ انتشار: 22 آذر 1401
حجتالاسلام غلامحسین بهرامی از روحانیونی بود که در مبارزات انقلابی مردم همدان علیه رژیم پهلوی نقش داشت. نوشتار پیشرو میکوشد با استناد به اسناد و گزارشهای ساواک که در کتاب سه جلدی انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان[1] منتشر شدهاند، روایتی از این رویدادها را ارائه کند. اسناد منتشر شده در این مجموعه که به فعالیتهای حجتالاسلام غلامحسین بهرامی مختص باشد، اندک و انگشتشمار هستند. بر پایه توضیحات این اسناد میتوان دریافت که شیخ غلامحسین بهرامی در ساواک، دارای پرونده انفرادی نبوده است. البته در مکاتبه ساواک همدان با اداره کل سوم در آذر 1357، به این موضوع اشاره شده که سابقه شیخ غلامحسین بهرامی در ستاد موجود است،[2] این موضوع لزوماً به معنای وجود پرونده انفرادی برای وی نیست. اسنادی که پیرامون فعالیتها و اقدامات وی سخن میگویند در پروندههای دیگری چون طرفداران امام خمینی بایگانی شده و در این نوشتار برای تکمیل اطلاعات و شرح فضای پیرامون آنها از پروندههای انفرادی یا موضوعی[3] دیگر استفاده شده است.
حجتالاسلام غلامحسین بهرامی (در برخی گزارشها؛ ذوقی و نوید ثبت شده) فرزند مراد، روحانی و امام جماعت ساکن همدان، خیابان میرزاده عشقی، کوی شکریه، بنبست محمدی، در 1313ش در همدان به دنیا آمد. وی پیشنماز مسجد حوض آقا بود.[4] نخستین اشارات اسناد موجود به وی، در گزارشهای سال 1345 شمسی ثبت شده است. این موضوع با قرآن آریامهری در ارتباط بود. در سال 1345ش آیتالله آخوند علی معصومی همدانی روحانی بزرگ همدان، برای خودداری از گرفتن قرآن موسوم به آریامهری، ناچار شد شهر همدان را ترک کند. در چنین شرایطی فضای شهر ملتهب شد و برخی روحانیون همدان که تعداد آنها در گزارش 9 نفر ثبت شده، در مدرسه آخوند[5] اجتماع کردند تا تصمیم واحدی را در این باره اتخاذ کنند. به گزارش شهربانی همدان، در این جلسه تصمیم گرفته شد که:
«با نبودن آخوند باید مدرسه را تعطیل کنند و طلاب بیکار ایجاد سروصدا نمایند که دستگاههای دولتی فکر نکنند هر عملی بخواهند میتوانند انجام دهند. میگفتهاند فرماندار کل چرا میخواسته قرآن را اجباراً به آقای آخوند بدهد که ایشان ناچار شده از شهر فرار کند و از مدرسه آخوند چند نفری به منزل آقای بنیصدر[6] رفته تا او را وادار نمایند از تدریس خودداری و به اطرافیان خود دستور دهد با ایجاد سر و صدا باعث ناراحتی سایرین گردند و منظورشان از تحریکات این است که شکاف در بین دولت و مردم ایجاد نمایند.»[7]
در همین زمان، حجتالاسلام بهرامی دست به اقدام جالبی زد؛ وی قرآن چاپ انتشارات اسلامیه را در مقابل قرآن پهلوی به فروش میرساند. در این باره از وی چنین نقل شده است:
«من برای مخالفت با قرآن پهلوی، قبض قرآنی که توسط اسلامیه بوذرجمهوری چاپ شده بود را به همدان میآوردم و به مبلغ یکصد و اندی تومان میفروختم و به همه میگفتم که قرآن اسلامیه بهتر از قرآن شاه است و قرآن پهلوی، قرآن معاویه است.»[8]
در سال 1347ش، ساواک حجتالاسلام غلامحسین بهرامی را در شمار روحانیون مخالف دستگاه میشناخت. در مکاتبه ساواک فرمانداری کل همدان با اداره کل سوم، این موضوع مورد اشاره قرار گرفته که در مراسم زیارت عاشورا که در عصرهای جمعه از ساعت 15:30 تا غروب در منزل سید ابراهیم امامیزاده منعقد میشود و عده زیادی شرکت دارند، شیخ غلامحسین بهرامی از مخالفین دستگاه شرکت دارد.[9]
در گزارشی از ساواک استان همدان به اداره کل سوم (اداره امنیت داخلی)، به تاریخ 8 تیر 1354، نام شیخ غلامحسین بهرامی در فهرست 9 نفرهای از طرفداران امام خمینی آمده که به طور پنهانی و غیرمحسوس به نفع ایشان فعالیت میکردند.[10]
پس از انقطاعی تقریباً دو ساله، بار دیگر نام وی را در گزارشهای ساواک مییابیم. این موضوع با در نظر گرفتن فضای بزرگتر مبارزات انقلاب اسلامی در سراسر کشور و به ویژه مراکز مهم انقلاب یعنی قم و نجف اشرف قابل درک است. در سال 1356 چند واقعه مهم روند مبارزات انقلاب اسلامی را وارد مراحل جدیتری کرد. از این رو با گسترش دایره مبارزات انقلاب اسلامی و توسعه محدوده جغرافیایی و گستراندن دایره اجتماعی و فراگیر شدن آن بر تعداد بیشتری از افراد و طبقات مختلف جامعه، نام افراد و شهرهای مختلفی دیده میشود که به روند علنی مبارزه علیه رژیم پیوستهاند. یکی از این رویدادهای مهم، شهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی فرزند برومند امام خمینی(ره) بود.[11] پس از شهادت ایشان در اول آبان 1356، مراسم بزرگداشت وی در شهرهای مختلف، به محلی برای ابراز مخالفت به رژیم پهلوی تبدیل شد.[12] شهر همدان نیز در این مبارزات با دیگر شهرها همراه بود. از این رو در گزارشهای ساواک در سال 1356ش به نقش شیخ غلامحسین بهرامی در رویدادهای شهر همدان اشاره شده است. در آبان 1356، ده نفر از انقلابیون همدان در منزل آیتالله حاج علی معصومی همدانی[13] گرد هم جمع شدند تا درباره کیفیت برگزاری چنین مراسمی در مسجد جامع همدان تصمیم مقتضی را اخذ کنند. شیخ غلامحسین بهرامی در این جلسه شرکت داشت. نتیجه نهایی این نشست تدوین آگهی دعوت مردم به مراسم ختم بود؛ اما به دلیل اصرار شهربانی همدان بر متعهد شدن آیتالله معصومی همدانی و امتناع وی از این کار، برگزاری مراسم با ممانعت رژیم روبرو شد. گویا رئیس اطلاعات شهربانی همدان که در این موضوع نقش داشت، سرهنگ کازرونی بود.[14] با این حال مجلس ختم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی در مریانج برگزار شد.[15]
در 19 دی ماه 1356، مردم قم در اعتراض به مقاله موهن ایران و استعمار سرخ و سیاه نوشته احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات به خیابان آمدند؛[16] اعتراضی که با خشونت رژیم پاسخ داده شد و نتیجه آن به راه افتادن چرخ قیام از دی ماه 1356 در قم و شهرهای دیگر چون تبریز، یزد، جهرم و اهواز در قالب سلسله اربعینات شهدای انقلاب اسلامی بود.[17] این بار نیز روحانیون همدان خواستار اقدام آیتالله معصومی بودند؛ شیخ غلامحسین بهرامی و چند روحانی دیگر با انتشار اطلاعیهای از ایشان خواستند حمایت خود را از اعتراضات مردمی نسبت به خشونتهای اخیر رژیم در شهر قم اعلام کند. این اعلامیه در مدرسه آخوند و مساجد همدان توزیع شد و در آن به برخورد خشونتآمیز دولت و شلیک گلوله به سوی مردم اشاره شده بود.[18]
در فروردین 1357، شیخ غلامحسین بهرامی برای دیدار حجتالاسلام و المسلمین حسین عندلیبزاده[19] به پاوه از شهرهای استان کرمانشاه رفت. در همان روزهای نخست فروردین، کمیسیون امنیت اجتماعی همدان[20]، عندلیبزاده پیشنماز مسجد حاجی[21] شهر همدان را به یک سال اقامت اجباری (تبعید) در همدان محکوم کرده بود.[22] شیخ غلامحسین بهرامی، از جانب آیتالله معصومی به پاوه رفت و سید صادق حجازی از فرهنگیان همدان نیز وی را همراهی کرد. گویا این دیدار برای رساندن پولی بود که آیتالله معصومی به آنها داده بود.[23]
در 6 شهریور 1357ش ساواک همدان نام تعدادی از روحانیون این شهر که مخالف دولت بودند را فهرست کرد. در این گزارش به شیخ غلامحسین بهرامی اشاره شده که در حوادث اخیر نقش داشته و با برگزاری مراسم فاتحه-احتمالاً برای درگذشتگان فاجعه سینما رکس همدان- فعالیت داشته است. منشی(بزرگ منش) رئیس ساواک استان همدان بر آن بود که باید شیخ غلامحسین بهرامی احضار و شدیداً به وی تذکر داده شود.[24]
پس از واقعه 17 شهریور تهران[25] شیخ غلامحسین بهرامی و چند روحانی دیگر در بیستم شهریور ماه در منزل سیدابوالقاسم حسینیپناه[26] گرد هم آمدند تا درباره تداوم مبارزه و تعیین نحوه اعتراضات مردمی و سازماندهی آن به شور و گفتوگو بپردازند. گزارش ساواک از این نشست نشان میدهد که تعطیلی بازار همدان برای اعلام همدردی مردم این شهر، موضوع اصلی این گفتوگوها بوده است. روحانیون در این مبارزات نقشی کانونی داشتند و مبارزات را راهبری و سازماندهی میکردند. از این رو در این نشست، ضمن مذاکره و تبادل نظر تصمیم گرفته شد به کلیه وعاظ توصیه نمایند که در منابر عمومی و مجالس خصوصی، تعطیلی بازار همدان را در اعتراض به رویداد 17 شهریور میدان ژاله تهران اعلام و مردم را علیه دولت آماده کنند.[27]
ساواک در 11 مهرماه گزارش داد که فرزند شیخ غلامحسین بهرامی به نام محمد، علیه یکی از روحانیون موافق دستگاه، دست به اقدام زده و به اتومبیل روحانی مذکور آسیب رسیده است. در این زمینه پروندهای برای بررسی موضوع در کلانتری محل تشکیل شده بود و روند امور در دست کلانتری و دادسرا در حال پیگیری بود. [28]
حجتالاسلام غلامحسین بهرامی، در رویدادهای مهر 1357 همدان نیز نقشی فعال داشت. سند شماره 8661/ه، تاریخ 20 /7 /1357 به شنود یک مکالمه تلفنی اشاره دارد. گر چه اسناد برای پر کردن حفرههای اطلاعاتی تحقیق کافی نیستند اما کد 1585 نشان میدهد که تلفن منزل شیخ غلامحسین بهرامی شنود میشده است. شنود روند اداری ویژه داشت و برای یک بازه زمانی انجام میشد. علاوه بر روند اداری، فراهم کردن وسایل و ابزارهای فنی، ضبط و پیادهسازی متن مکالمات و استخراج نکات مورد نظر در قالب گزارش از دیگر مراحل شنود مکالمات بود.[29] بر اساس شنود مکالمه تلفنی منزل شیخ غلامحسین بهرامی، وی برای فراهم آوردن مقدمات آوردن آقای شیخ حسین انوری/انواری مشهور به نوری [آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، متولد 1303ش، همدان] به همدان، قصد عزیمت به سقز را داشته است. در این زمان آیتاللهالعظمی نوری همدانی که در دی ماه سال 1356ش به سه سال اقامت اجباری در خلخال محکوم شده بود،[30] به حکم کمیسیون امنیت اجتماعی اعتراض کرده و حاج سیدجوادی وکالت ایشان را قبول کرده بود.[31] در نظریه رهبر عملیات[32] به آوردن آیتالله العظمی نوری به همدان به عنوان جانشین مرحوم آیتالله معصومی اشاره شده است.[33]
در 30 مهر در همدان تظاهرات بزرگی در اعتراض به فاجعه مسجد کرمان[34] برپا شد؛ این اعتراضات از هنرستان صنعتی همدان شروع شد و به خیابانها و میدانهای شهر مانند میدان امامزاده عبدالله، خیابان اکباتان، بازار و خیابان شاهپور کشیده شد. در این روز بازار همدان تعطیل شد و مأموران انتظامی تظاهرات را به خشونت کشیدند. در ساعت 11 همان روز شورای تأمین استان تشکیل و در همدان وضعیت قرمز اعلام شد. خشونتهای پلیس بالا گرفت و چند نفر (تعداد شهدا از سه تا هفت نفر ثبت شده) به شهادت رسیدند و بیش از 15 نفر زخمی شدند.[35] خشونت مأموران انتظامی مورد اعتراض روحانیون شهر قرار گرفت و آنها قصد داشتند اعتراض خود ر ا با تعطیلی عمومی شهر نشان دهند.[36] روز اول آبان 1357، حدود چهارصد نفر از معترضان در دادگستری همدان متحصن شده و اعتراض خود را نسبت به تیراندازی مأموران در 30 مهر اعلام کردند. محمدعلی عالمی و شیخ غلامحسین بهرامی سردستگی این افراد را برعهده داشتند. متحصنین از دادستان خواستند مأمورین شهربانی را مورد پیگرد قرار دهد. در این میان برخی قضات نیز متحصنین را تشویق میکردند.[37] در این شرایط از رفتار مأمورین شهربانی انتقاد میشد.[38] این فضای تند علیه شهربانی مدتی بعد خود را در ترور سرهنگ منوچهر کازرونی توسط گروه حدید نشان داد.
حجتالاسلام غلامحسین بهرامی در 2 آبان 1357، در جمع 600 نفر از طبقات مختلف مردم معترض به حوادث اخیر همدان در دادگستری این شهر، به سخنرانی پرداخت. وی در اظهاراتش برخی از مأمورین شهربانی را در برخورد با مردم متهم به خشونت کرد. در این زمان اعتراضات علیه یکی از افسران شهربانی همدان (رئیس اطلاعات شهربانی) در میان راه پیمایان شایع بود.[39]
در 14 آبان 1357 تظاهراتی در همدان برپا شد که قطعنامه پایانی آن را حجتالاسلام غلامحسین بهرامی خواند. در این قطعنامه که توسط شیخ محمدتقی عالمی دامغانی تهیه شده بود برپایی حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی، بازگشت ایشان به ایران، اخراج کلیه مستشاران خارجی از کشور، آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت همه تبعیدشدگان به شهر محل زندگیشان مورد تأکید قرار گرفته بود.[40]
روز 16 آبان تظاهرات دیگری برپا شد و در نتیجه خشونتهای پلیس، 4 نفر شهید و 18 نفر مجروح شدند. تظاهرات و درگیری در روزهای بعد نیز ادامه پیدا کرد؛ در نتیجه تا روز 21 آبان ماه 20 نفر از مخالفین حکومت دستگیر و با تقاضای قرار از دادسرای نظامی سنندج تحت تعقیب قرار گرفتند. برای این کار طبق امریه صادره از اداره کل سوم (مکتوب 8633 /312، تاریخ: 21 /8 /1357) کمیسیونی مرکب از نمایندگان تیپ 3 زرهی، شهربانی و ژاندارمری تشکیل شد. نام شیخ غلامحسین بهرامی نیز در فهرست دستگیرشدگان قرار داشت. ساواک همدان از ساواک کردستان (سنندج) خواست درباره 18 نفر از دستگیرشدگان، قرار تأمین مقتضی صادر شود. در گزارش ساواک همدان تأکید شده است که غلامحسین بهرامی با تماسها و صحبتهای خود با افراد مختلف، شروع به تحریکات و توهین نمودن به مأمورین و سایر مقامات کرده است. در نتیجه این فعالیتها برخی اعضای انجمن شهرستان همدان و اصناف این شهر تحت تأثیر وی قرار گرفته در فضاها و برنامهها و مراسم اداری رسمی و انجمن شهرستان به انتقاد از رژیم پرداختهاند. این انتقادات به روزنامه ندای میهن کشیده شد. بازپرس شعبه 2 دادسرای دادگاه عادی سنندج نیز بر حسب تقاضای ساواک کردستان و مستند به ماده 24، آیین دادرسی و کیفری به علت جنایی بودن اتهام و بیم تبانی برای این افراد قرار بازداشت موقت صادر کرد.[41]
در 28 آبان 1357ش دو نفر از افسران پایگاه شاهرخی همدان[42] به نامهای سروان علی عربی رئیس دژبان تیپ سه زرهی و ستوان یکم سید کاظم سنایی رئیس رکن 4 گردان 225 تانک، با منزل شیخ غلامحسین بهرامی تماس گرفتند و به خانوادهاش خبر دادند که 20 نفر از دستگیرشدگان، به سنندج اعزام خواهند شد. در این گفت و گوی تلفنی به خانواده ایشان اطلاع داده شد:
«..... خیلی راحت بودند. حالشان خیلی خوب و میخواستم خدمت شما عرض کنم که شما الان هر چه را که دارید از نوار و کتاب غیر از مفاتیح و قرآن فوراً از خانه خارج کنید و به خانواده بگویید که هیچ ناراحت نباشید.»[43]
ظاهراً در همین دوره بازداشت بود که در اثر شکنجههای ساواک، چشم و دست حجتالاسلام غلامحسین بهرامی آسیب دید.[44]
گزارشهای اسناد ساواک درباره شیخ غلامحسین بهرامی با این سند به پایان میرسد.
امید است که این نوشتار توانسته باشد گزارشی مستند از فعالیتها و اقدامات وی را به دست داده باشد. برای تکمیل چنین گزارشهایی باید به منابع محلی مانند روزنامهها که اغلب در آرشیوهایی دور از دسترسی آسان نگهداری میشوند، رجوع کرد. همچنین تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در شهرهای مختلف میتواند بخشی از حفرههای موجود در دادههای تاریخی این مقطع حساس را پر کند.
چند نکته مهم درباره سوابق مبارزاتی حجتالاسلام غلامحسین بهرامی قابل یادآوری است:
وی بیشتر با محمدتقی عالمی دامغانی همراه و همسو بود. مدرسه آخوند کانونی برای روحانیون مخالف رژیم بود و برخی نشستها در این مدرسه برگزار میشد. نکته دیگر آن که در سطحی پایینتر از آیتالله شهید سید اسدالله مدنی، آیتالله ملاعلی معصومی همدانی و محمدتقی عالمی دامغانی، برخی روحانیون و طلاب انقلابی همدان قرار داشتند که به شکلهای مختلف در میدان مبارزه حاضر بودند. اعضای این شبکه متشکل از روحانیون انقلابی مانند حجج اسلام: غلامحسین بهرامی، شیخ سیدابوالقاسم حسینی، عندلیبزاده و برخی دیگر از طلاب بودند. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، خطوط و جهتگیریها میان روحانیون انقلابی چندان مشخص نبود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کم کم این دسته بندیها خود را نشان داد.
[1] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، 3 جلدی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1389.
[2] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 3، ص 210.
[3] اسناد موجود در ساواک به طور کلی به دو دسته تقسیم میشد: 1- سوابق انفرادی (مانند سوژههای ساواک) 2-سوابق موضوعی. نک: شاهدی، مظفر، ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور: 1335-1357ش) تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 151.
[4]همان، ص 98، 100. محله دورودآباد همدان، منطقهای مابین رودهای آلوسجرد و دیوین بوده است. شریفالممالک از کارگزاران قاجاری در همدان و فرزند ارشدش سعیدالممالک در این محل دو مسجد بنیاد نهاندند. مسجد اولی به نام پدر شریفالملک خوانده میشد و مسجد دوم به نام فرزند (سعیدالممالک) حوض آقا خوانده میشد. نک: http://www.hegmataneh-news.ir/. مطالب این سایت درباره مسجد حوض آقا بر بنیاد کتاب فرهنگ نامجایهای همدان تا سال 1350 (از مجموعه کتابهای دانشنامه استان همدان) نوشته هاشم میری تدوین شده است.
[5] مدرسه علیمه آخوند در سال 1320ش با بازگشت آیتالله آخوند ملاعلی معصومی از قم به همدان بازسازی و با مدیریت آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی وظیفه تربیت طلاب همدان را عهدهدار شد. این مدرسه اصلیترین پایگاه انقلاب اسلامی در استان همدان بود و طی دهها سال فعالیت، بیش از 2.000 طلبه را تربیت نموده است. آیتالله بهاری، آیتالله تالهی و آیتالله نوری همدانی از استادان به نام این مدرسه بودهاند. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 159.
[6] . آیتالله سید نصرالله بنیصدر فرزند مرحوم صدرالعلمای همدانی از علمای معروف و مقدم شهرستان همدان بود. وی در آن سامان متولد شد و در بیت سیادت و فضیلت پرورش یافت و مقدمات و سطوح را در همدان و تهران خواند سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و از محضر آیات عظام مرحوم آیتالله آقا میرزا حسین نائینی و آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی و آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و دیگران استفاده نمود و به همدان بازگشت و به خدمات معنوی و اجتماعی و خدمت به مردم پرداخت. در سال 1351 در فرانسه به رحمت حق پیوست و جنازهاش به نجف اشرف حمل و به خاک سپرده شد. سید ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور برکنار شده فرزند ایشان بود.
[7] همان، ج 1، ص 227.
[8] همان، ج 1، به نقل از پاورقی صفحه 233 .
[9] همان، ج 1، ص 284.
[10] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 42، ج 3، ص 147.
[11] حضرت امام خمینی(ره) از شهادت حاج آقا مصطفی، به الطاف خفیه الهی تعبیر فرمودهاند. «اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش میآید و خدای تبارک و تعالی الطافی دارد ظاهر و الطافی خفیه. یک الطاف خفیهای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم.» صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ پنجم، 1389، ج 3، ص 234-235.
[12] درباره شهادت آیتالله مصطفی خمینی و مجالس ختمی که به مناسبت شهادت ایشان برگزار شد، اسناد و گزارشهای متعددی در کتاب امید اسلام آمده است. نک: امید اسلام؛ شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، صفحات 351 -594. درباره آیتالله حاج سید مصطفی خمینی، نک: احضار و تهدید آیتالله سید مصطفی خمینی توسط سپهبد نعمتالله نصیری در سال 1342، تاریخ انتشار: 30 مهر 1401، تحلیلی کوتاه از شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی، تاریخ انتشار: 30 مهر 1401، اول آبان سالگرد شهادت فرزند برومند حضرت امام خمینی (ره) آیتالله سید مصطفی خمینی، تاریخ انتشار: 30 مهر 1401 منتشر شده در همین سایت.
[13]درباره آیتالله ملاعلی معصومی همدانی نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 282، 286-289، 290-292، 296-306، 312، 315، مقاله: پهلوی اول و دوم و تظاهر به دینداری، و مقاله: تلگراف امام خمینی (ره) به آیتالله ملاعلی معصومی همدانی و احوالپرسی از آیتالله شهابالدین اشراقی در سال 1345، منتشر شده در همبن سایت.
[14] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 140-141. کازرونی در برخورد با مردم انقلابی همدان خشونت زیادی به خرج داد و در آذرماه 1357 توسط «گروه حدید» کشته شد. درباره گروه حدید و ترور کازرونی نک: مروری بر انقلاب اسلامی در همدان و تشکیل و پایان گروه حدید، تاریخ انتشار: 19 آبان 1401، منتشر شده در همین سایت.
[15] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 149.
[16] درباره این رویداد مهم تاریخ انقلاب اسلامی نک: 19 دی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1382.
[17] در این باره نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان یزد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1393، ج 2، ص 340-341، 346-353.
[18] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 159.
[19] حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین عندلیبزاده از روحانیون مبارز همدان در سال 1327ق/ 1289ش در همدان زاده شد. پدرش محمدتقی اهل منبر و از ذاکران خاندان حضرت رسول(ص) بود. این خانواده اصالتی شیرازی داشت و از دودمان بیات بودند. وی تحصیلات خود را در قم و تهران به پایان برد و به جهت علاقه به علم رجال، کتاب شرح انسان (نام آوران و اولاد ائمه معصوم که در همدان مدفون هستند) را تألیف کرد. وی مدتی امام جمعه موقت شهر همدان بود و در اول مهرماه سال 1378ش، دار فانی را وداع گفت و پیکر شریفش در آستان شاهزاده حسین همدان به خاک سپرده شد. نک: همان، ج 1، ص 125، ج 2، ص 222. سایت آستان شاهزاده حسین همدان به نشانی: http://shahzadehhusain.rozblog.com
[20] کمیسیون امنیت اجتماعی، گرچه پسوند اجتماعی داشت اما وجه امنیتی آن زیر پوشش اجتماعی آن قرار میگرفت. کمیسیون در اصل ابزاری در دست ساواک بود و به ویژه برای تبعید و دور کردن مخالفین رژیم و راندن آن به نواحی دور دست و بد آب و هوا به کار گرفته میشد. اعضای این کمیسیون در شهرستانها را رؤسای ساواک، شهربانی و ژاندارمری، فرماندار و نماینده دادگستری تشکیل میدادند. این کمیسیون در اصل بستری قانونی داشت و قانون تشکیل آن به اواخر دهه 1320 باز میگشت. این قانون تغییرات متعددی داشت و در اجرای اصلاحات ارضی به طور وسیعی از آن استفاده شد. در اواخر دهه 1340 ساواک این کمیسیون را برای نیل به اهداف خود در خدمت گرفت. در همین سالها تغییراتی در قوانین این کمیسیون داده شد. ساواک کنترل و راهبری این کمیسیون را در اختیار داشت و معمولاً تشکیل جلسه کمیسیون به معنای اجتماع رؤسای امنیتی و انتظامی برای تبعید افراد بود. اداره امنیت داخلی در تهران پس از دریافت گزارش ساواکهای محلی، اغلب دستور تشکیل سریع کمیسیون و تبعید افراد را صادر می کرد. بخش عمده این دستورها به امضاء پرویز ثابتی مدیر کل اداره سوم ساواک هستند. با این حال تبعید مخالفین به نواحی دور دست، بد آب و هوا و مناطق سنینشین، نتیجهای خلاف اراده کمیسیون و ساواک داشت. تشکیل مکرر کمیسیون امنیت اجتماعی و تغییرات مکرر محل تبعیدگاه افراد نمودی از این ناکامیها بود.
[21] مسجد حاجی از مساجد تاریخی شهر همدان است و پیشینه بنای آن به دوره قاجار برمیگردد. این مسجد در اسفند 1376 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. مسجد حاجی، مدرسه آخوند و منزل شهید آیتالله سید اسدالله مدنی در محله حاجی شهر همدان قرار دارند. زهرا پورشعبانیان در کتاب مساجد تاریخی همدان (حوزه هنری، 1399ش)، مساجد این شهر را از نظر پیشینه و معماری مورد بررسی قرار داده است.
[22] کمیسیون امنیت اجتماعی همدان در روز اول فروردین 1357 در فرمانداری همدان تشکیل جلسه داد و وی را به اتهام ایراد سخنان تحریک آمیز و تشویق مردم به مقاومت در برابر مقامات دولتی به یک سال اقامت اجباری در پاوه محکوم کرد. همان، ج 2، ص 188، 222.
[23] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 200. در شهریور 1357 ساواک همدان در گزارشی به اداره کل سوم اطلاع داد شیخ حسین عندلیبزاده از عوامل اصلی ناآرامی های اخیر است. همان، ص 345.
[24] همان، ج 2، ص 345.
[25] درباره تظاهرات مردمی در روز 17 شهریور 1357 و شهادت مردم انقلابی تهران در این روز؛ نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (مجموعه 25 جلدی)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1381، ج 12، ص 44-49.
[26] درباره شیخ ابوالقاسم حسینیپناه (خوابنما) نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 1، ص 78، 135، 136، 172، 199، 208، 226، 227، 232، 235، 339، ج 2، ص 270، 345، 407، ج 3، ص 147، 192.
[27] همان، ج 2، ص 407.
[28] همان، ج 3، ص 82.
[29] در ساختار کلی ساواک، اداره کل پنجم، اداره فنی بود و وظایفی چون پشتیبانی فنی و عملیاتی سازمانهای تابعه ساواک، به کار بردن انواع مراقبتهای سمعی، تعمیر وسایل فنی معمول در ساواک و نصب و برقراری دستگاههای فنی و وسایل مخابراتی مربوط به ساواک را بر عهده داشت. نیروهای این اداره عمدتاً از سوی کارشناسان آمریکایی و سیا آموزش میدیدند. شاهدی، مظفر، همان، ص 133-135. سلسله مراتب و تقسیمات اداری ساواک کل در استانها و شهرستانها وجود نداشت و معمولاً بیشتر امور زیر نظر رئیس ساواک محل و دایره امنیت داخلی ساواک آنجا اداره میشد. مرکز بررسی اسناد تاریخی، در کتاب دو جلدی گفت و شنود، شنود مکالمات بیت شهید آیتالله محمد صدوقی را منتشر کرده است. بخشی از این مکالمات مبنای تهیه گزارشهای ساواک (دایره امنیت داخلی) قرار میگرفت. برای اطلاعات بیشتر نک: گفت و شنود (شنود مکالمات بیت شهید آیت الله محمد صدوقی)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، اول، 1395، یاران امام به روایت اسناد ساواک(2): شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، اول، 1377، ص 462، 466، 469، 477، 482.
[30] درباره آیتاللهالعظمی نوری همدانی که به صورت تبعید در خلخال به سر میبرد و برابر نظر و رأی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی خلخال به انتقال به شهرستان سقز (تاریخ ورود به سقز: 16 خرداد 1357) محکوم شده بود، نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 2، ص 236. آیتالله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ص 337، 353، 355، ، 357، 358، 360، 366، 370، 371، 375، 381، 382، 395، 399، 452.
[31] سیداحمد حاج سیدجوادی در تماس تلفنی با آیتالله ناصر مکارم شیرازی گفته بود که ما (وکلا) پرونده آقایان تبعیدیها را بین خودمان تقسیم کردهایم. پرونده شما و آقای معادیخواه و آقای نوری را خودم رسیدگی خواهم کرد. آیتاللهالعظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ج 2، ص 534. روزنامه کیهان در 30 مهر 1357، در خبری تبرئه حجتالاسلام شیخ حسین نوری همدانی را اعلام کرد. در این خبر آمده است: دفاع از ایشان را احمد صدر حاج سیدجوادی وکیل دادگستری عهدهدار بود. آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص 492، 496.
[32] در ساختار اداری و تشکیلاتی ساواک شهرستانها، رهبر عملیات زیر نظر رئیس دایره امنیت داخلی فعالیت میکرد. وی یک مجموعه اقدامات از نفوذ دادن منابع تا شنود مکالمات را برای مراقبت از سوژهها رهبری میکرد و منبع نفوذی زیر نظر وی به فعالیت میپرداخت. در تحلیل سلسله مراتبی اسناد ساواک، شنبه (منبع) و یکشنبه (رهبر عملیات) نظریه خود را درباره خبر اعلام میکردند. بالاتر از رهبر عملیات، رئیس دایره امنیت داخلی بود که اغلب با نام رمز دوشنبه از وی یاد میشد. سهشنبه نیز رئیس ساواک شهرستان و بالاتر از رهبر عملیات بود. نک: شاهدی، مظفر، همان، ص 148.
[33] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 3، ص 100.
[34]در 24 مهر 1357، گروهی از اوباش و کولیان محلی تحت هدایت نیروهای انتظامی و امنیتی به مسجد جامع کرمان حمله بردند و فاجعهای تلخ را رقم زدند. برای اطلاعات بیشتر در ابن باره به مقالات و مطالب زیر نگاه کنید: شهید محمد باقدرت جوپاری (1315-1357ش)، اولین شهید انقلاب اسلامی در شهر کرمان؛ روایت تصویری: آتش زدن مسجد جامع کرمان توسط عوامل رژیم (24 /7 /1357)، گزارش حمله به مسجد جامع کرمان و نظر انقلابیون و رئیس ساواک کرمان؛ مسجد کرمان را، کتاب قرآن را، شاه به آتش کشید، منتشر شده در همین سایت.
[35] نصرتالله حیدری نفت فروش 50 ساله، شکرالله حیدری کاسب 60 ساله و باقی مصفا عطار 50 ساله از شهدای این روز بودند. نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 3، ص 126، 127، 128، 129-130، 132.
[36] همان، ص 131.
[37] همان، ص132.
[38] همان، 210-211.
[39] همان، ص 145.
[40] همان، ص 176.
[41] همان، ص182-184، 185-186، 190-191، 192، 210-211.
[42] پایگاه هوایی شاهرخی همدان (پایگاه سوم شکاری)، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به پایگاه هوایی حُرّ و سپس به پایگاه شهید محمد نوژه تغییر نام داد. شهید محمد نوژه (متولد 8 فروردین 1324ش) خلبان هواپیمای اف 4، از خلبانان این پایگاه بود که در سال 1358ش در پاوه به فیض شهادت نائل آمد. نک: چرا پایگاه سوم شکاری به نام «شهید نوژه» نامگذاری شد؟ تاریخ انتشار: 27 مرداد 1399ش، منتشر شده در: https://www.tasnimnews.com
[43] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 3، ص 197-199.
[44] همان، ص 98، 100.
منابع:
امید اسلام؛ شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388.
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان یزد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1393، ج 2.
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، 3 جلدی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1389.
آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396.
آیتاللهالعظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ج 2.
شاهدی، مظفر، ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور: 1335-1357ش) تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386.
صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ پنجم، 1389، ج 3.
گفت و شنود (شنود مکالمات بیت شهید آیت الله محمد صدوقی)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، اول،
نوزده دی (19 دی) به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1382.
یاران امام به روایت اسناد ساواک(2): شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، اول، 1377.
سایتها:
مرکز بررسی اسناد تاریخی: https://www.historydocuments.ir
احضار و تهدید آیت الله سید مصطفی خمینی توسط سپهبد نعمتالله نصیری در سال 1342.
اول آبان سالگرد شهادت فرزند برومند حضرت امام خمینی (ره) آیتالله سید مصطفی خمینی.
آتش زدن مسجد جامع کرمان توسط عوامل رژیم.
پهلوی اول و دوم و تظاهر به دینداری.
تحلیل کوتاه از شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی.
تلگراف امام خمینی (ره) به آیتالله ملاعلی معصومی همدانی و احوالپرسی از آیتالله شهابالدین اشراقی در سال 1345.
شهید محمد باقدرت جوپاری (1315-1357ش)، اولین شهید انقلاب اسلامی در شهر کرمان.
مروری بر انقلاب اسلامی در همدان و تشکیل و پایان گروه حدید.
سایت آستان شاهزاده حسین همدان: http://shahzadehhusain.rozblog.com/
تسنیم: چرا پایگاه سوم شکاری به نام «شهید نوژه» نامگذاری شد؟ https://www.tasnimnews.com/
هگمتانه: http://www.hegmataneh-news.ir/.
تعداد مشاهده: 10813