امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

شرحی بر اسناد

ایده‌های فرهنگی و مدیریتی شهید آیت‌الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی


تاریخ انتشار: 07 تير 1402


شهید آیت‌الله بهشتی به دلیل سخنان و تعلیمات روشنگرانه‌اش در مکتب قرآن و فعالیت‌ها و ارتباط با مبارزینی همچون آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، مورد سوءظن و مراقبت ساواک قرار داشت. ساواک در تاریخ 16 / 1 / 54 دستور دستگیری ایشان را صادر می‌کند و در تاریخ 17 فروردین ضمن بازرسی از منزل و جمع‌آوری مدارکی، وی را به کمیته مشترک ضد خرابکاری برده و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور بازداشت موقت می‌نمایند. البته این بازداشت طولی نکشیده و با تبدیل قرار، در تاریخ 21 / 1 / 54 آزاد می‌شود.[1] دو برگ سند زیر بازجویی آن شهید گرانقدر بعد از دستگیری است.

در خرداد همین سال مراسم بزرگداشت حادثه 15 خرداد سال 1342 در مدرسه فیضیه به وقوع پیوست و رژیم باز به طلاب حمله کرده و اقدام به ضرب و جرح و دستگیری آنان نمود.[2] این واقعه در بین طلاب بحث‌هایی را برانگیخت و از دیدگاههای مختلف مورد توجه قرار گرفت که مقداری از آن در اظهارات شهید آیت‌الله بهشتی در سند زیر منعکس شده است.

*****

به:312                                                                             تاریخ: 4 / 4 / 54

از: 9 / ه‌                                                                        شماره: 1068 / 9ه‌

موضوع: دکتر سید محمد بهشتی

یاد شده از اینکه در حوادث اخیر قم طلاب دارای رهبر صحیح نبودند اظهار تأسف نمود و گفت: این گروه آماده و فداکار را اگر رهبری آگاه هدایت می‌کرد نتیجه‌های بهتری در برداشت. نامبرده افزود: در قم مدرسه‌ای است به نام حقانی[3] که خود من از بنیانگذاران آن هستم و مدرسه حقانی فعلاً عده‌ای طلبه دارد و من بر آن‌ها نظارت دارم و در واقع مبدأ الهام برای آن‌ها هستم و کوششم بر آن است که آن‌ها را با برنامه‌های زنده اسلامی تربیت کنم و آن‌ها را درست رهبری نمایم که در آینده، بیشتر آن‌ها را مؤثر ببینم. بهشتی ادامه داد: چند روزی مرا بازداشت کردند و من در برابر سازمان امنیت نرمش به خرج دادم؛ زیرا فکر کردم اگر نرمش به خرج ندهم از برنامه‌های دیگر من جلوگیری می‌نمایند.

نظریه چهارشنبه:

1– دکتر سیدمحمد بهشتی ساکن تهران بوده و از دوستان نزدیک سیدعلی خامنه‌ای است و در موقعی که به مشهد مسافرت نموده بود با خامنه‌ای ارتباط داشته و مراقبت از اعمال و رفتارش ضروری به نظر می‌رسد.

2 – با توجه به سوابق دکتر بهشتی و نظارت او در مدرسه حقانی موضوع حائز اهمیت می‌باشد و معتقد است که از فعالیت نامبرده در مدرسه حقانی به نحو مقتضی جلوگیری گردد. ضمناً تحقیق مستقیم از بهشتی پیرامون مفاد خبر به حفاظت شنبه لطمه وارد می‌نماید. آرزو

آقای باقری سابقه مدیریت و موضوع تدریس او در مدرسه حقانی مورد توجه قرار گیرد و تحقیق به عمل آید.

بایگانی شود. 17 / 6 / 56

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، صفحه 291 تا 307، مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[2] . پس از قیام خونین 15 خرداد 1342، شهر قم و به ویژه مدرسه فیضیه، همه ساله شاهد برگزاری مراسمی در بزرگداشت شهدای این حادثه بوده است. مراسم دوازدهمین سالگرد قیام 15 خرداد 1342 در سال 1354 مصادف با شب جمعه بود. عده کثیری از مردم نقاط مختلف کشور به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه(س) به شهر قم سفر کرده بودند. جمعی از طلاب و مردم در مدرسه‌ فیضیه به سوگ نشستند و مجلس یادبودی برای شهدای مظلوم قیام 15 خرداد 1342 برگزار کردند. مأموران شهربانی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قم که هر ساله برگزاری چنین یادبودهایی را از طرف طلاب پیش‌بینی می‌کردند، از عصر 14 خرداد و شب 15 خرداد در حالت آماده باش بودند. عوامل امنیتی و انتظامی رژیم شاه به‌ طور نهان و آشکار، تمام خیابان‌ها و کوچه‌ها و گذرهای معروف قم را زیر نظر داشتند. با گزارش‌هایی که در باره گستردگی برنامه آن سال طلاب به ساواک رسیده بود علاوه بر این که نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم شاه در قم تقویت شده بود و در تهران نیز عوامل کمکی به حال آماده‌باش بودند، پادگان منظریه قم نیز در حالت آماده باش بود تا اگر اتفاقی افتاد و نیروهای امنیتی و انتظامی قم نیاز به کمک پیدا کردند، فورا سربازان پادگان منظریه خود را برسانند.

قبل از نماز مغرب و عشا عده‌ای از طلاب قصد داشتند که شعارهایی به حمایت از امام خمینی و شهدای 15 خرداد 42 سر دهند و تظاهرات را به بیرون از فیضیه بکشانند، ولی با دسته‌ای از مأموران رژیم که مجهز به باتوم و ماشین‌های آب‌پاش بودند، مواجه شدند و به فیضیه بازگشتند. روز 15 خرداد 54 درهای مدرسه‌ فیضیه باز شد و طلابی که بیرون مدرسه بودند به طلاب داخل مدرسه پیوستند و توانشان برای پیوستن به انقلابیون و ادامه دادن راه شهدای 15 خرداد 1342 مضاعف و انگیزه‌شان برای تظاهرات علیه رژیم پهلوی قوی‌تر گردید. صدها تن از طلاب بعد از اقامه‌ نماز جماعت در مدرسه‌ فیضیه اجتماع کرده، در حضور نیروهای دولتی علیه خاندان سلطنت پهلوی شعار دادند. نیروهای دولتی با آب پاشیدن روی طلاب و همین‌طور پرتاب گاز اشک‌آور، آنان را به داخل مدرسه راندند و در مدرسه نیز بسته شد. فریاد طلاب علیه رژیم شاه از داخل فیضیه به گوش می‌رسید. کنترل و مراقبت اطراف مدرسه و حرم از ناحیه‌ نیروهای دولتی شدیدتر شد. نیروهای رژیم و حتی ژاندارمری منطقه به حالت آماده‌باش درآمدند. در ساعات غروب و شب شانزدهم خرداد تمامی خیابانهای اطراف مدرسه فیضیه مملو از جمعیت مردم بود. فریاد طلاب و شعار «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو»، مردم را از هر سو به سوی فیضیه کشانده بود. ساعت 8 صبح روز هفدهم خرداد 54 در مدرسه‌ فیضیه همانند روزهای قبل باز گردید. مأموران، افراد داخل مدرسه را به بیرون فراخواندند و ادعا می‌کردند که مانعی در سر راه افراد وجود ندارد. عدم خروج طلاب از مدرسه موجب شد که حلقه‌ محاصره بر آنان تنگ‌تر شود و احساس خطر حمله به مدرسه بر تظاهر‌کنندگان مستولی گردد. پس از یک ساعت ‌و نیم تلاش مأموران مبنی بر خروج طلاب از مدرسه و بی‌ثمر بودن آن، نیروهای دولتی بر آن شدند که مجدداً در مدرسه‌ فیضیه و دارالشفا را ببندند. موضع‌گیری‌های نظامی نیروهای دولتی و کماندوهای اعزامی از تهران، طلاب را به این نتیجه رساند که نیروهای رژیم قصد حمله و خونریزی دارند و این جریان به‌ طور مسالمت‌آمیز حل نخواهد شد. ساعت 4 بعدازظهر 17 خرداد 54 «گارد جاویدان» به کمک نیروهای ساواک و شهربانی قم دژ محکمی را در اطراف مدرسه‌ فیضیه و دارالشفا به ‌وجود آوردند و آماده‌ یورش به داخل مدرسه شدند. حدود ساعت پنج بعدازظهر همان روز کماندوها از طریق مسافرخانه‌های اطراف حرم و مدرسه‌ فیضیه به راحتی وارد حیاط مدرسه شدند و طلاب موجود در آن‌جا را مورد ضرب و شتم و جرح قرار دادند. فرماندهی عملیات سرکوب طلاب را سرهنگ ناصر شهرستانی بر عهده داشت. وی از چهره‌های منفور پلیس شاه بود و سوابق دیرینه‌ای در سرکوب و آدمکشی داشت. درگیری مأموران با طلاب به سرعت به خارج مدرسه نیز سرایت کرد و علاوه بر مدرسه فیضیه، کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف آن نیز به عرصه درگیری تبدیل شد. بلافاصله بعد از آغاز درگیری، نیروهای کمکی با تجهیزات کامل وارد عرصه شدند تا نیروهای امنیتی  و انتظامی را در سرکوب مردم و طلاب یاری کنند. در همین حال، شهر قم و بازار آن ملتهب گردید و نسبت به حادثه‌ای که پیش آمده بود، واکنش نشان داد. التهاب در حوزه علمیه و بازار و خیابان‌های مرکزی قم، فوراً به دبیرستان‌ها نیز سرایت و دانش‌آموزان در آستانه واکنش قرار گرفتند ولی رؤسای مدارس سعی کردند دانش‌آموزان را در کلاسها نگه دارند و مسائل را طور دیگری به گوش آنها برسانند. تصمیم رژیم شاه بر آن بود که قیام 17 خرداد 1354 با خشونت تمام سرکوب شود. از این‌رو مأموران امنیتی با تجهیزات کامل، عملیات سرکوب را آغاز کردند. مأموران امنیتی حتی در کوچه‌ها، مغازه‌ها و خانه‌ها نیز به تعقیب مردم پرداختند و به هر کسی دسترسی پیدا می‌کردند، دستگیر می‌نمودند.

هجوم و حمله نیروهای دولتی علیه طلاب مدرسه تا پاسی از نیمه ‌شب ادامه پیدا کرد. ضربه‌های مأموران به حدی کاری بود که پس از گذشت سال‌ها از آن حادثه، آثار سوء آن بر بدن بسیاری از مصدومین باقی ماند. طلاب دستگیر شده که تعدادشان به صدها نفر می‌رسید، به طرز اهانت‌آمیزی به شهربانی قم منتقل شدند. دست‌کم 270 نفر آنان را در اتاق یا زندان نسوان شهربانی جای دادند. در حالی ‌که این بخش از زندان شهربانی قم حداکثر ظرفیت 100 زندانی را داشت. بعدازظهر روز 18 خرداد 54 طلاب دستگیر شده را تحت تدابیر شدید امنیتی بعد از شکنجه‌های روحی و جسمی زیاد به تهران انتقال دادند. طلاب دستگیر شده پس از چندین ساعت حرکت در جاده و شهر و گذر از منطقه‌ نظامی اوین، ساعت 9 شب به زندان رسیدند. بعد از چند هفته بازجویی و شکنجه، عوامل اصلی حرکت را پیدا نموده، زندانیان را به سه دسته تقسیم کردند و برای هر گروه با توجه به شرایط سنی، حکم خاصی را صادر نمودند. حدود 200 نفر را آزاد کردند. 200 نفر را به سربازی فرستادند و یکصد نفر را به زندان‌های 3 تا 15 سال محکوم ساختند. روزنامه‌ها نیز بعد از 48 ساعت برابر دستور ساواک نوشتند نقابداران در قم بلوا کردند... عوامل ارتجاع سیاه و سرخ در لباس روحانیت و با شعارهای کمونیستی آشوب به‌ پا کرده مقادیری مواد منفجره و نشریات مضره در اتاق‌هایشان کشف و ضبط گردید. یکی از روزنامه‌ها نوشت: اغتشاش‌گران در حالی که ماسک بر چهره داشتند در و پنجره مدرسه فیضیه را شکستند و در خیابان‌های قم با چوب و چماق و سنگ به مأموران حمله کردند. آنها شعارهای کمونیستی می‌دادند و پرچم قرمز در دست داشتند.

اما امام خمینی با صدور اعلامیه‌ای حرکت طلاب را به قیام 15 خرداد 1342 پیوند زد و نیرنگ عمال حکومت را افشا نمود. امام، در 20 تیر 1354 پیامی به ملت مسلمان ایران فرستادند و این قیام را طلیعه درخشان آزادی نامیدند. امام خمینی در بخشی از پیام خود، درباره قیام مذکور چنین فرمودند: «.... اخبار واصله از ایران، دنبال شکست مفتضحانه شاه در حزب بازی جدید (تأسیس حزب رستاخیز)، با آن که موجب کمال تأسف و تأثر است، مایه امید و طلیعه درخشان آزادی است. تأسف از آن که در عصری که ملت‌ها یکی پس از دیگری از یوغ استعمار خارج می‌شوند و استقلال و آزادی خود را به دست می‌آورند، ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یکی از مرتجع‌ترین افراد و یکی از عمال بی‌چون و چرای استعمار و سایه افکندن وحشتناک‌ترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر کشور، از تمام شئون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند.....»

امام با اشاره به اینکه «واقعه جانسوز 17 خرداد 54 مدرسه فیضیه و دارالشفا واقعه قتل‌عام 15 خرداد 42 را زنده کرد» تأکید کردند: «با همه مصیبت‌ها، بیداری ملت مایه امید است. مخالفت دانشگاه‌های سراسر ایران، به حسب اعتراف شاه و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدری‌ها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است. شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه، نمونه بیداری و پیروزی است. اینجانب به ملت بزرگ و عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبت‌های دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل‌بیت طهارت علیهم‌السلام و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و 17 هفده خرداد 54، تبریک می‌گویم بر این روشنفکری و آزادمنشی، تبریک می‌گویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن، سلام من به مقتولان و مصدومان 15 خرداد، سلام من بر مصدومان و مظلومان 17 خرداد....» (احمد ساجدی، فیضیه در 17 خرداد 54، سایت پانزده خرداد 42، حوزه هنری)

[3] . مدرسه حقّانی یا مدرسه منتظریه، از مدارس حوزه علمیه قم است که با هدف ایجاد تغییراتی در نظام آموزشی در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ش تأسیس شد. این مدرسه از نظر شیوه گزینش طلبه با مدارس حوزه علمیه قم تفاوت داشت. اصلاح نظام آموزشی حوزه با برنامه مدون و منظم، با تأسیس مدرسه حقانی آغاز شد و شکل عملی به خود گرفت. پایه‌گذاران این مدرسه، نظام آموزشی سنّتی حوزه را با نظام جدید تلفیق کردند و سبک جدیدی در نظام آموزشی حوزه بنیان نهادند. نخستین هیئت مدیره مدرسه حقانی؛ سید محمد حسینی بهشتی، علی مشکینی، مهدی حائری تهرانی و حسین حقانی بودند. این مدرسه به‌ نام سازنده آن، به «مدرسه حقانی» معروف شد، اما نام رسمی آن طبق وقف‌نامه، «مدرسه منتظریه» است. چند تن از فضلا و مدرّسان حوزه علمیه قم، از جمله سید محمد حسینی بهشتی (شهادت ۱۳۶۰ش)، سید محمدرضا سعیدی (شهادت ۱۳۴9 ش) و علی مشکینی (متوفی ۱۳۸۶ش)، در دوره مرجعیت آیت‌الله حاج‌آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۴۰ش) درصدد اصلاح نظام آموزشی حوزه برآمدند. پیش از این نیز برخی از مدرسان حوزه، با توجه به تأکید و توصیه آیت‌اللّه بروجردی مبنی بر «ضرورت گزینش طلبه و نظم‌پذیری حوزه» و برنامه‌ریزی برای جذب و تربیت افراد مستعد، تلاش‌هایی کرده بودند، اما این تلاش‌ها به عللی از جمله پاره‌ای مخالفت‌ها بی‌نتیجه مانده بود.

در این میان حاج‌علی حقانی، از خیران قم، درصدد بود مدارسی برای خدمت به حوزه علمیه قم و رشد و ترقی طلاب احداث کند. به همین منظور زمینی خرید و بخشی از آن را به ساختمان مدرسه اختصاص داد. پس از آنکه مدرسه آماده بهره‌برداری شد، حسین حقانی، فرزند وی، از شهید آیت‌الله سیدمحمد بهشتی که طرح جدیدی برای دوره‌های آموزشی حوزه تدوین کرده بود خواست که این طرح را در مدرسه آنان اجرا کند. بهشتی این پیشنهاد را پذیرفت و فعالیت مدرسه شروع شد. چندی پس از آغاز فعالیت آن، آیت‌اللّه بروجردی از مدرسه بازدید کرد و برنامه‌های آن را ستود. بنیان‌گذاران مدرسه حقانی عبارت بودند از: شهید آیت‌الله دکترسیدمحمد حسینی‌بهشتی، شهید آیت‌الله علی قدوسی، آیت‌الله عبدالرحیم ربّانی‌شیرازی، آیت‌الله مهدی حائری‌تهرانی، آیت‌الله سیدمرتضی جزایری و آیت‌الله دکترحسین حقانی (فرزند علی حقانی). (نک: مدرسه علمیه حقانی قم، ویکی شیعه)







 

تعداد مشاهده: 11986


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.