امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

مقالات با درج سند

نگاهی به زندگی و عملکرد منصور روحانی، وزیر بهائی کابینه هویدا


تاریخ انتشار: 21 فروردين 1402


مقدمه

کابینۀ «امیرعباس هویدا» را می‌توان قابل تأمل‌ترین دولت عصر پهلوی دانست. کابینه‌ای که در آن برخی از مهم‌ترین چهره‌های وابسته به تشکیلات فراماسونری، بهائیت و بیگانگان را  مشاهده می‌کنیم. یکی از افرادی که در تمام این مدت عضو ثابت و مهمی از دولت بود منصور روحانی(1300-1357ﻫ ش) از اعضای تشکیلات بهائیت بود. وی در دو وزارتخانۀ مهم «آب و برق» و «کشاورزی و منابع طبیعی» مقام وزارت داشت و مورد وثوق کامل محمدرضا پهلوی بود. منصور روحانی در خانوادۀ بهایی به دنیا آمد و با کمک افرادی از این تشکیلات چون «هژبر یزدانی» و «هویدا» در ساختار سیاسی رژیم به فردی بسیار قدرتمند تبدیل شد.

برخلاف اظهارات کسانی چون «علی‌نقی عالیخانی» که کارنامۀ منصور روحانی را مثبت ارزیابی کرده‌اند، عملکرد وی در دو وزارتخانۀ آب و برق و کشاورزی و منابع طبیعی بسیار ضعیف بوده و هیچ‌گونه نوآوری و ابتکاری در این دو سازمان دیده نشده است. بخش کشاورزی در دوران وزارت وی، تراز و جایگاه جهانی خود را از دست داد و با اجرای طرح‌‌هایی که با سیستم بومی کشور همخوانی نداشت، ایران به یکی از واردکنندگان محصولات کشاورزی تبدیل شد. علاوه بر ضعف مدیریتی و عملکرد منفی در مدیریت این وزارتخانه‌ها، منصور روحانی از نظر مالی و اخلاقی نیز دارای مفاسد متعددی بوده است. بر اساس اسناد کتاب رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی،  وی در وزارتخانه‌های تحت مدیریتش به دنبال واردکردن عناصر بهایی بوده و به شدت بر کارمندان مسلمان سخت می‌گرفته است. از جمله این موارد که در اسناد نیز منعکس شده، می‌توان به سخت‌گیری بر کارمندان روزه‌دار در ماه مبارک رمضان اشاره کرد. منصور روحانی در ماه‌های پایان حیات سیاسی رژیم پهلوی در جریان بازداشت‌هایی که برای مهار انقلاب انجام می‌گرفت در کنار تعدادی از وفادارترین رجال به محمدرضا پهلوی دستگیر و تا هنگام سقوط سلسله پهلوی در زندان ماند. پرونده منصور روحانی که برخی اسناد آن در ادامه آمده است، نمادی از فعالیت‌های فردی است که ویژگی و مشخصۀ بارز آن وفاداری به رژیم و بی اعتنایی به مردم و باورهای آن‌هاست.

 

زندگینامه

منصور روحانی در سال 1300 ه‌ ش در خانواده‌ای بهائی در ملایر به دنیا آمد.[1] پدرش علی‌محمد (متوفی 1333 ش) به خیاطی یا ماهوت‌بافی اشتغال داشت. در برخی منابع از وی به عنوان یکی از مالکین معروف منطقه یاد شده است[2]  که می‌تواند ناشی از ناخرسندی آنان از سابقه‌ی اجتماعی و توجیه ثروت بعدی و رشد سریع منصور روحانی در ساختار قدرت باشد. در گزارشی از روزنامه‌ی اطلاعات در سال 1343ه‌ ش وی حتی برای خود پیشینه‌ی روحانیت نیز درست کرده است:

«مهندس روحانی در بیوگرافی خود می‌نویسد که اجداد پدری من از روحانیون مقیم قفقاز بوده‌اند که پس از عقد قرارداد ترکمانچای به آذربایجان و سپس به قزوین و تهران مهاجرت کرده‌اند.»[3]

این تناقضات در مورد پیشینه‌ی خانوادگی و دینی منصور روحانی که بارها در اسناد رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، منعکس شده، صرفاً برای پنهان کردن وابستگی خود به تشکیلات بهائیت بوده است. در سندی به تاریخ 1 / 2 / 1347 راجع به پدر منصور روحانی آمده است:

«پدر آقای روحانی از بهائیان بسیار متعصب و مؤمن به دین بهائی بوده و جنب مدرسه دارالفنون فعلی مغازه خیاطی داشته و مسئول یکی از محفل‌های بزرگ بهائیان تهران بوده است.»[4]

در ادامه‌ی همین سند می‌خوانیم:

«خدمات پدر آقای مهندس روحانی که از مسئولین فعال محفل‌های بهائیان در تهران بوده قابل توجه گردانندگان بهائیان ایران است تا چند سال پیش از طرف ثابت پاسال کمک‌های مادی به بازماندگان دور خانواده مهندس روحانی می‌شده خود آقای مهندس روحانی هیچ وقت در این مورد علناً و در حال حاضر تظاهر نمی‌کند.»

در سندی دیگر راجع به منصور روحانی آمده است: «پدر او هم از بهائیان مشهور ملایر و پیشکار سهام‌الملک در ملایر بود.» با این وجود در همین مجموعه می‌بینیم که در دهه‌ی 50 تلاش می‌شود بهائی بودن وی پنهان و حتی در برخی بیوگرافی‌ها به عنوان مسلمان معرفی شود. قطعاً ترس از واکنش نیروهای مذهبی و جلوگیری از اعتراض روحانیت عامل این پنهان‌کاری بوده است.

 

تحصیلات

منصور روحانی تحصیلات خود را در مدرسه «انتصاریه» تهران آغاز کرد. در سال 1313 وارد دبیرستان دارالفنون شد و در سال 1319 دیپلم گرفت. با ورود به دانشگاه تهران در دانشکده فنی به تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان ادامه داد و در سال 1321 به عنوان نقشه‌کش در بنگاه راه‌آهن دولتی ایران وابسته به وزارت راه استخدام شد. در سندی از ساواک آمده است:

«طبق اجاره‌نامه شماره 21733 مورخ 26 / 5 / 21 در مدت اشتغال به تحصیل از تاریخ 25 / 3 / 21 لغایت 16 / 6 / 21 در بنگاه راه‌آهن دولتی به سمت نقشه‌کشی اشتغال داشته‌اند.»[5]

منصور روحانی در سال 1323 فارغ‌التحصیل شد و یک سال بعد یعنی سال 1324 به عنوان متصدی ساختمان تصفیه‌خانه شماره 4 آب در شرکت نفت ایران و انگلیس در آبادان به کار گرفته شد. پس از این زمان وی به سرعت مراتب رشد را طی و به چهره‌ای شناخته شده تبدیل شد. براساس اسناد ساواک وی در مرداد ماه 1325 «با پایه 13 اداری و سمت مهندس در شهرداری و در لوله‌کشی به کار مشغول»[6] شد. در سال 1327 «شورای فرهنگی بریتانیا» با پرداخت هزینه سفر مطالعاتی وی و عزیزالله کهکشان در«یونیورسیتی کالج دانشگاه لندن» موافقت کرد. در مقاله‌ای راجع به حضور منصور روحانی در لندن آمده است:

«رئیس این شورا [شورای فرهنگی بریتانیا] در آن زمان وی.ئی. بلومفیل V.E.Bloomfiele بود. محمد خلعتبری شهردار وقت تهران از شورای فرهنگی بریتانیا خواست تا دو مهندس دیگر یعنی محمد ظهیری و تقی سرلک را هم برای این سفر مطالعاتی بپذیرد، اما ظاهراً فقط روحانی و کهکشان در سال 1327 عازم انگلستان شدند. جزئیات موارد مطالعاتی این دو تحت نظر الکساندر گیب و پرفسور کالینز بود»[7]

وی در این مقطع ده ماهه چندبار مورد تقدیر قرار گرفت و به همین دلیل نیز پس از بازگشت به کشور برای وی تقدیرنامه و اضافه حقوق درخواست شد. در همین زمان منصور روحانی و چند نفر دیگر از دوستانش شرکت ساختمانی سیلویل را تأسیس کردند. مشاغل وی تا سال 1334 که از سوی محمدرضا پهلوی نشان درجه 4 تاج را دریافت کرد به شرح زیر است:

متصدی ترخیص لوازم لوله‌کشی آب تهران در جنوب و معاون فنی دفتر فنی سازمان لوله‌کشی سال 1329، ریاست دفتر فنی سازمان لوله‌کشی 1330، مأموریت به سوئیس برای تهیه مقدمات خرید ماشین آلات کارخانه کلر و کلرورفریک، و معاون سازمان آب تهران در سال 1332 تا 1336.[8] منصور روحانی در سال 1337 به سمت مدیریت عالی سازمان آب تهران منصوب شد. در حکم وی آمده است:

«نظر به استدعای تیمسار سپهبد باتمانقلیچ وزیر کشور که به وسیله جناب دکتر منوچهر اقبال نخست وزیر معروض افتاده است به موجب این فرمان منصور روحانی را برای مدت سه سال به سمت مدیریت عالی سازمان آب تهران منصوب فرمودند»[9]

در مورد اقدامات غیرقانونی منصور روحانی در هنگام تصدی مدیریت عالی سازمان آب تهران گزارش‌هایی وجود دارد. به طور نمونه می‌توان دخالت وی در انتخابات نماینده کارگران کارخانه لوله‌سازی در سال 1342 را نام برد:

«آقای حکمت سرکارگر کارخانه لوله سازی علناً به کارگران توصیه می‌نماید که کماکان مهندس روحانی دستور داده‌اند که به آقای عشقی رأی بدهید و هر که از این دستور سرپیچی نماید اخراج خواهد شد»[10]

منصور روحانی این سمت را در دولت‌های منوچهر اقبال (فروردین 1336 ـ شهریور 1339)، جعفر شریف امامی (شهریور 1339 ـ اردیبهشت 1340)، دکتر علی امینی (اردیبهشت 1340 ـ تیر1341) و اسدالله علم (تیر1341 ـ اسفند 1342) همچنان برعهده داشت. وی در زمان نخست وزیری حسنعلی منصور (اسفند1342 ـ بهمن 1343) به عنوان وزیر آب و برق انتخاب شد. بی‌تردید عضویت وی در تشکیلات بهائیت و روابط وی با تشکیلات فراماسونری در این انتخاب تأثیرگذار بوده است.

 

عملکرد منصور روحانی در وزارت آب و برق

منصور روحانی پیش از تصدی وزارت آب و برق در کابینه حسنعلی منصور به چنان موقعیتی در ساختار قدرت در رژیم پهلوی رسیده بود که مدیر «مؤسسه اکو» در تهران که زندگینامه رجال ایران را به اهداف خاص تهیه می‌کرد از وی خواست تا زندگینامه خود را برای این مؤسسه ارسال کند. وی در چهارم آبان 1340 نشان درجه 3 همایون را نیز دریافت کرد.

 به این ترتیب زمینه برای وزارت وی از هر جهت آماده بود. اولین اشاره به انتصاب وی در دولت حسنعلی منصور به 27 / 7 / 1342 بازمی‌گردد، در این سند آمده است:

«طبق اطلاع واصله به مدیرکل سازمان آب تهران آقای مهندس روحانی پیشنهاد شده است که در کابینه آینده دولت شرکت نماید، لیکن به طوری که گفته می‌شود نامبرده در این مورد هنوز جواب نداده است.»[11]

چند ماه پس از انتشار این خبر، منصور روحانی که در«کانون مترقی» نفوذ و قدرت زیادی داشت، در 17 اسفند 1342 با حکم محمدرضا پهلوی به وزارت آب و برق انتخاب شد. از اولین اقدامات وی در این سمت آوردن دوستانش به این وزارتخانه گزارش شده است. محمد ظهیری از جمله این افراد بود که در اسناد ساواک بارها به فعالیت‌های غیرقانونی وی اعم از زد و بندهای مالی و  اخلاقی با همکاری منصور روحانی اشاره شده است. عزیزالله کهکشان که معاونت فنی و سرپرست واحد آب را برعهده داشت از دیگر دوستان متنفذ منصور روحانی در وزارت آب و برق بود. اسناد این مجموعه نشان می‌دهد که منصور روحانی در سه سال وزارتش در وزارت آب و برق  عملکرد ضعیفی داشته است.

 

انتصاب نیروهای ناکارآمد در وزارتخانه آب و برق

از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی و کاری منصور روحانی استفاده از نیروهای همسو با خود در وزارت آب و برق بود. وی با حذف نیروهای کارآمد و استفاده از نزدیکانش در پست‌های حساس، این وزارتخانه را به تیول خود تبدیل کرده بود. اقدامات وی باعث شده بود تا نامه‌های اعتراضی فراوانی در خصوص عملکرد وی برای مقامات مختلف رژیم ارسال شود. در یکی از این  نامه‌ها که برای ریاست ساواک نوشته شده آمده است:

«به خدا قسم ما از دست مهندس روحانی جنایتکار نه شب و نه روز داریم ..... شما را قسم می‌دهیم ما را از چنگ جنایتکار مهندس روحانی نجات دهید.»[12]

نارضایتی کارمندان وزارت آب و برق از عملکرد روحانی چنان گسترده بود که به شکایت وی در دیوان عالی کشور نیز انجامید:

«به قرار معلوم عده‌ای از کارمندان وزارت آب و برق علاوه بر شکایات متعدد که به تمام مقامات کرده‌اند با تهیه عرض حال رسمی به دیوان عالی کشور هم شکایت و اکنون عریضه آنها در شعبه 7 دیوان عالی تحت رسیدگی است»[13]

به دلیل جو حاکم بر ساختار قضایی و اداری رژیم پهلوی هرگز این قبیل نامه‌نگاری‌ها و شکایات مورد رسیدگی قرار نمی‌گرفت و بعضاً با شناسایی افراد برخورد شدید نیز با آنها می‌شد. منصور روحانی به دلیل روحیه‌ی انتقاد ناپذیر و تندی که داشت به تدریج همه‌ی منتقدینش را ساکت و بسیاری از آنها را اخراج کرد. در اسناد ساواک بارها به اخراج کارمندان منتقد از سوی منصور روحانی اشاره شده است.[14] میزان نامه‌ها و شکایات علیه منصور روحانی به حدی بود که در یک مورد نصیری رئیس ساواک خواستار اخراج منابعی شده است که علیه روحانی گزارش تهیه می‌کردند:

«اکثر گزارشاتی که به منابع ساواک تهران داده‌اند صحیح نیست. در مورد ادامه[همکاری] آن‌ها [منابع ساواک] بررسی و آنهایی که مفید نیستند به خدمتشان خاتمه داده شود».

پس از تذکر نصیری، گزارش‌ها راجع به سوءمدیریت و فساد منصور روحانی به شدت کاهش یافته و سایر گزارش‌ها نیز با قید «شایع است» ارسال شده‌اند. سوء مدیریت دوستان و نزدیکان منصور روحانی و اقدامات خلاف قانون آنها در سند زیر به خوبی مشهود است:

«برابر اطلاع واصله در وزارتخانه فوق‌الذکر به قدری کارهای خلاف انجام می‌گیرد که حدی ندارد بدین لحاظ کلیه کارمندان ناراضی هستند.»[15]

 

فساد مالی و سوء استفاده از قدرت

همان‌گونه که گفته شد، از اولین اقدامات منصور روحانی در وزارت آب و برق انتصاب نزدیکانش به مشاغل حساس این وزارتخانه بود. این انتصابات براساس شواهد موجود نه به دلیل توانایی و دانش فنی این افراد، بلکه به دلیل همسویی کاملشان با منصور روحانی بود.[16] در گزارشی از ساواک که به صورت مصاحبه مستقیم با یکی از کارمندان وزارت آب و برق صورت گرفته به روشنی این موضوع بیان شده است:

«وزارت آب و برق به صورت یک مؤسسه خصوصی درآمده که مشاغل و پست‌های حساس اداری منحصراً به دوستان و عواملی که روی دسته‌بندی با یکدیگر رفاقت دارند واگذار می‌شود. ضمناً باندی که توسط مهندس روحانی وزیر آب و برق و محمد ظهیری معاون اداری، مهندس کهکشان، مهندس خلیلی و مهندس فرخ و با شرکت مهدی نیرومند مدیرکل حسابداری وزارت آب و برق، بداغی معاون حسابداری، امینی رئیس کارپردازی، کمالی نماینده حسابداری در کارپردازی و افشار تشکیل شده خودمختاری عجیبی را در آن وزارتخانه به وجود آورده‌اند. مثلاً حدود یک ماه قبل آقایان افشار و بداغی مبلغ 50 هزار تومان کسر صندوق می‌آورند که بلافاصله ظهیری چکی به مبلغ 50 هزار تومان به حسابداری حواله تا کسری صندوق برملا نشود.»[17]

از دیگر کارهای روحانی در وزارت آب و برق واگذاری خریدها و طرح‌های بدون مناقصه به شرکت‌های مورد نظرش بود. این موضوع نیز انعکاس زیادی در اسناد یافته است. وی بسیاری از پروژه‌های عمرانی دستگاه‌ها و شرکت‌ها را بدون برگزاری مناقصه واگذار می‌کرد که بارها در این مجموعه به آنها اشاره شده است:[18]

«در وزارت آب و برق شایع است وزیر با شرکت سامر تبانی نموده و کلیه کارهای سدسازی را بدون مناقصه به آن شرکت واگذار می‌نماید ....

نظریه منبع: به نظر می‌رسد تعویض مهندس فزونی از سد شاه عباس و انتصاب شکیب که مدت‌ها سرپرست سد لتیان بوده، به جای نامبرده بالا روی همین اصل بوده است.»[19]

غلامرضا نیک‌پی شهردار تهران و وزیر آبادانی و مسکن نیز گرفتن پورسانت از سوی منصور روحانی را تأیید کرده است. وی در صحبتی گفته بود:

«روحانی وزیر آب و برق یک قرارداد بسته و 5% پورسانتاژ گرفته است.»[20]

در گزارش‌های ساواک نیز این موضوع تأیید شده است. در یک مورد می‌خوانیم:

«ساواک تهران در خاتمه اظهار نموده که باند بازی و روابط نامشروع مهندس روحانی و مهندس ظهیری و عده‌ای از اطرافیان آنان با بعضی از کارمندان تا اندازه‌ای مورد تأیید ساواک جنوب شرق می‌باشد.»[21]

نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس نیز به مدیریت منصور روحانی در وزارت آب و برق به شدت اعتراض داشته است:

«حدود یکصد و سی قریه به علت بی‌آبی ویران گردیده که مسئول این جریان منصور روحانی وزیر آب و برق می‌باشد.»[22]

حسین فردوست در خاطراتش عملکرد منصور روحانی را در وزارت کشاورزی ضعیف و آن را باعث ایجاد مشکل برای کشاورزی دانسته است:

«نامه‌ای از دفتر مخصوص به بازرسی رسید که گفته می‌شد وضع کشاورزان منطقه مهاباد خوب نیست و محمدرضا گفته تحقیق و نتیجه را گزارش دهید. من چون مطالب دیگری هم شنیده بودم. پنج هیئت از متخصصین تعیین کردم و به استان‌های کردستان و باختران[کرمانشاه] در مناطق و مسیرهای تعیین شده اعزام شدند. هر پنج هیئت گزارششان شباهت زیادی به هم داشت و معلوم شد که هر خانواده زارع، که صاحب زمین شده، عایداتش بین 100 تا 120 تومان در ماه است. کمترین رقم مربوط به دهاتی بود که شرکت سهامی زراعی تشکیل شده بود و هیئت مدیره نیز داشت و در سال به یک خانواده کشاورز حدود 1200 تومان بیشتر نمی‌رسید و وضع اسفباری داشتند. محمدرضا گفت: از وزارت کشاورزی توضیح بخواهید. وزیر کشاورزی روحانی بود. گفت گزارش مغرضانه است. به او پیشنهاد دادم همراه این 5 هیئت بازرسی در هر هیئت یک یا دو نفر از وزارت کشاورزی همراه نماید. قبول کرد. پس از مراجعت هیئت‌ها و مطالعه گزارشات وزیر کشاورزی متوجه شد که گزارشات بازرسی صحیح بوده. نتیجه بازرسی دوم به محمدرضا اطلاع داده شد. گفت وزیر کشاورزی راه حل بدهد. چون راه حل نداشت که بدهد، هیچ تغییری در وضع کشاورزان پیدا نشد.»[23]

 

ارتباط با عناصر و ساختارهای واقعی قدرت در رژیم پهلوی

منصور روحانی با وجود سابقه‌ای نه چندان مثبت در وزارتخانه‌های «آب و برق» و «کشاورزی و منابع طبیعی» و ناکارآمدی در حل مشکلات این وزارتخانه‌ها، سال‌ها در این سمت باقی ماند و با عتاب و از موضع قدرت با منتقدینش برخورد می‌کرد. تردیدی نیست که این اعتماد به نفس ناشی از وابستگی وی به نهادهای قدرت‌ساز در رژِیم پهلوی بوده است. لازم به توضیح است که در رژیم پهلوی عوامل رشد در ساختار سیاسی و اقتصادی را عواملی خارج از توانایی افراد تعیین می‌کردند. این عوامل عبارت بودند از وابستگی به بیگانگان خصوصاً انگلیس و آمریکا، نزدیکی به خانواده سلطنتی و عضویت در تشکیلات بهائیت و فراماسونری. اگرچه بسیاری از افراد به بیش از یکی از این عوامل قدرت وابستگی داشتند، اما بی‌شک وابستگی به بیگانگان مهمتر از سایر عوامل بود. تا دهه‌ی30 انگلستان بیشترین نفوذ را در این ساختار داشت و به همین دلیل نیز بارها در تقابل طرفداران دربار و وابستگان انگلستان نهایتاً این انگلوفیل‌ها بودند که کامیاب می‌شدند. از اواسط دهه‌ی 30 و به تدریج با ایجاد کانون مترقی و رشد تکنوکرات‌های وابسته به آمریکا، انگلیسی‌ها تا حدودی عرصه را برای آمریکایی‌ها باز گذاشته آنان به فعال مایشاء در کشور تبدیل شدند. منصور روحانی از جمله رجالی است که به نظر می‌رسد به همه‌ی این عوامل قدرت‌آفرین وابستگی داشته است. درخصوص ارتباط با انگلستان باید گفت که وی از دهه‌ی 20 مورد توجه محافل خاص این کشور قرار گرفت و به همین دلیل نیز فرصت مطالعاتی در این کشور به وی داده شد. به نظر می‌رسد که رابط وی با انگلیسی‌ها، برادران رشیدیان، از عوامل شناخته شده‌ی این کشور بوده‌اند. برخی گزارش‌ها حاکی از این است که وی اطلاعات مربوط به دولت را در اختیار «اسدالله رشیدیان» قرار می‌داده است.

«رشیدیان اضافه نمود همین امروز مهندس روحانی وزیر آب و برق که نزد من آمده بود می‌گفت نمی‌دانم این بروبچه‌های کابینه از این دولت چه می‌خواهند و بعد هم علیه وزیر آبادانی (دکتر نهاوندی) بدگویی و انتقاد زیادی کرد.»[24]

در سند دیگری به رابطه‌ی سیاسی این دو نفر اشاره شده است:

«نامبردگان [رشیدیان و روحانی] با یکدیگر پایه یک دوستی سیاسی را گذاشته و رشیدیان نیز از این موضوع فوق‌العاده استقبال کرده است. از چگونگی مذاکرات تاکنون مطلبی افشاء نشده و بازگو نکرده‌اند.»[25]

اسناد نشان می‌دهند که پس از افزایش ارتباط منصور روحانی با اسدالله رشیدیان، عزل و نصب‌ در وزارت آب و برق به شدت افزایش یافته و منصور روحانی اقدام به اعمال نفوذ و جاسوسی از سایر وزارتخانه‌ها کرده است. در سندی آمده است:

«عامل اصلی و یکی از مخالفان سرسخت عبدالرضا انصاری، مهندس روحانی وزیر آب و برق است و این شخصیت از روز اول با انصاری مخالف بود و حتی در تشکیلات او جاسوسی نیز به صورت کارمند گمارده بود و اخیراً هم که صحبت از انتصاب آقای انصاری به مدیریت سازمان برنامه بود این مخالفت را با اطلاع دادن به آقای اصفیاء و کمک به ایشان تکمیل کرد و به طوری که در هفته گذشته از طرف دوستان اصفیاء مخصوصاً تیمسار خاتمی فرماندهی نیروی هوایی فعالیت شدیدی صورت گرفته و همان فعالیت و اطلاع آقای روحانی نسبت به تثبیت اصفیاء کمک فراوان کرده [است].»[26]

اسناد لانه جاسوسی نشان می‌دهد منصور روحانی با آمریکایی‌ها نیز ارتباط داشته و به همین دلیل به «ریاست انجمن ایران و آمریکا» انتخاب شده است. در گزارشی محرمانه در این‌خصوص آمده است:

«روحانی در هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا (IAS) خدمت نمود. که در آنجا بسیار مفید و مؤثر بوده است. او ازدواج کرده است و حداقل دو فرزند دارد (یک پسر و یک دختر) او انگلیسی را عالی صحبت می‌کند. از زمان غیبت رئیس فعلی انجمن ایران و آمریکا دکتر پیراسته، از تهران (او سفیر در عراق است)، با مشکلاتی توانستیم چند روز قبل موفق شویم که موافقت آقای روحانی را به عنوان ریاست انجمن ایران و آمریکا جلب نماییم. احتمالاً اظهار تشکر از این مسئله ممکن است مناسب باشد.»[27]

در گزارش دیگری به اردیبهشت سال 1351 آمده است:

«او انگلیسی را به روانی تکلم می‌کند و یکی از دوستان خوب (در صورت متعادل بودن) ایالات متحده به حساب می‌آید.»[28]

 

عضویت در تشکیلات بهائیت

همان‌گونه که در بالا توضیح داده شد، یکی از ارکان قدرت در رژیم پهلوی - خصوصاً از دهه‌ی 40 به بعد ـ عضویت در تشکیلات بهائیت بود. اعضای این تشکیلات به رغم توصیه‌های ظاهری رهبران آن مبنی بر عدم مداخله در امور سیاسی، به طور فزاینده و قارچ مانندی در ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی رژیم پهلوی تکثیر شده و به شدت از همکیشان خود در نهادها و ادارات مختلف استفاده می‌کردند. علاوه بر کسانی مانند«عبدالکریم ایادی» که به شدت در شاه و تصمیم‌های وی نفوذ داشت در کابینه‌های امیرعباس هویدا 9 وزیر بهائی عضویت داشتند که منصور روحانی یکی از با نفوذترین آنها بود. تردیدی نیست که سابقه‌ی خانوادگی منصور روحانی در تشکیلات بهائیت و اینکه پدرش«از بهائیان بسیار متعصب و مسئول یکی از محافل بهائیان بوده است»[29] در استمرار وزارت وی به مدت 13 سال نقش داشته است.

در اسناد ساواک خصوصاً در بیوگرافی‌های تهیه شده از منصور روحانی بی‌نظمی و آشفتگی عجیبی در مورد سابقه‌ی بهائی بودن وی دیده می‌شود. این موضوع به وضوح بیانگر نفوذ تشکیلات بهائیت در ساواک و رابطه‌ی  بسیار نزدیک نعمت‌الله نصیری و منصور روحانی است. در این  بیوگرافی‌ها در چند مورد صراحتاً به بهائی بودن وی اشاره شده است. در چند مورد نیز با قید «شایع است» به بهائی بودن وی اشاره شده و در مواردی نیز مذهب وی ذکر نشده است. در یک فرم بیوگرافی نیز چندین خط خوردگی وجود دارد که جالب است. در این فرم بر روی جمله‌ی وی بهائی است، خط کشیده شده و آمده است:

«خانواده او در فرقه بهائی بوده‌اند، ولی خود او سال‌هاست با بهائی‌ها ارتباطی ندارد و خود را مسلمان می‌داند.»

منصور روحانی در فرم استخدامی‌اش در سال 1325خود را  مسلمان معرفی کرده است.[30]  این آشفتگی در گزارش‌ها نشان می‌دهد که رده‌های بالای ساواک، حساسیت مذهبی منابع و مأمورین رده‌های پایین نسبت به اعضای این تشکیلات را درک کرده و به دنبال کاهش نگرانی و حساسیت آنها بوده‌اند.

منصور روحانی پس از انتصاب به وزارت آب و برق تلاش می‌کرد تا بهائیت خود را کتمان کند. به همین دلیل وی از طرق مختلف از جمله مصاحبه‌های مطبوعاتی به رد موضوع می‌پرداخت. در مطلبی منتشر شده در «روزنامه اطلاعات» وی در گفت وگویی با خبرنگار این روزنامه خود را مسلمان معرفی می‌کند. شروع مصاحبه هدفمند بودن آن را نشان می‌دهد:

«پریروز به ملاقات مهندس روحانی وزیر آب و برق رفته بودم ... جلوی ایشان یک جلد کلام‌الله مجید و روی میز کنار دستشان شمایل حضرت امیرمؤمنان جلب توجهم کرد.»[31]

منصور روحانی در این گفت وگو پیشینه‌ی بهائی خود را انکار و به ارتباطش با آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی برای القاء موضوع می‌پردازد:

«روزی به اتفاق دایی به محضر مرحوم بروجردی رفتم. داییم مرا به آن حضرت معرفی کرد. حضرت آیت‌الله فقید فرمودند چرا نام روحانی را انتخاب کرده‌ای؟ این نام را حضرات بهائی بر محافل خود گذارده‌اند و ممکن است همین نام موجب شود مخالفان شما، شما را بهائی معرفی کنند. عرض کردم انتخاب این شهرت به مناسبت شغل پدر و اجدادی است زیرا پدر و پدربزرگ و جد من از علما و روحانیون قزوین بوده‌اند و انتخاب این نام خانوادگی دارای وجه تسمیه است و بی‌مورد نیست، اکنون می‌بینم که پیش بینی حضرت آیت‌اله تحقق یافته و این مطلب را از زبان شما می‌شنوم.»[32]

بر فرض صحت ملاقات منصور روحانی با«آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی» که بسیار بعید به نظر می‌رسد، چند نکته حائز اهمیت است. نخست درایت و شناخت قابل تحسین آیت‌الله العظمی بروجردی از ماهیت اعتقادی منصور روحانی که به صورت معناداری مطرح شده است. اما نکته مهم‌تر حرکت هدفمند و برنامه‌ریزی شده تشکیلات بهائیت برای مغشوش کردن اذهان از طریق ایجاد کانال‌های ارتباطی با روحانیت است. در صورت صحت این دیدار مشخص می‌شود که بهائیت به دنبال ایجاد عقبه‌ی اسلامی برای افراد خاص بوده است.

قطعاً در یک جامعه‌ی اسلامی، نفوذ افرادی از یک تشکیلات مطرود نمی توانست بدون واکنش باشد، به همین دلیل این افراد در ابتدا به شدت پیشینه‌ی بهائی خود را پنهان می‌کردند. با تثبیت موقعیت به تدریج این ملاحظات ظاهری کنار گذاشته شده و علاوه بر سخت‌گیری بر نیروهای مذهبی عملاً برای رشد و ترقی بهائی‌ها بسترسازی و تلاش می‌شد. در مورد منصور روحانی این موضوع به روشنی در اسناد دیده می‌شود.

 در یک مورد وی در پاسخ به نامه آیت‌الله شیرازی که از وی دلیل انتقال رئیس اداره خدمات اداره کشاورزی به سمنان را پرسیده گفته است: «منیری[رئیس اداره خدمات اداره کشاورزی] به کار بهائی‌ها چه کار دارد.»[33] در اسناد همین مجموعه بارها به نارضایتی مردم از انتصاب روحانی و دیگر اعضای تشکیلات بهائی در دولت اشاره شده و خواستار عزل آنها شده‌اند. در سندی که به آغاز وزارت منصور روحانی در وزارتخانه آب و برق بازمی‌گردد؛ ضدیت وی با اسلام، وابستگی به صهیونیست و عضویتش در تشکیلات بهائیت مشهود است:

«کریمی آشتیانی که با مهندس روحانی وزیر آب و برق ارتباط دوستانه دارد، می‌گفت مهندس روحانی اظهار داشته است نظر دوستان ما در کابینه (منظور وزراء پیرو فرقه بهائیگری است که خود روحانی از آن دسته می‌باشد) آن است [که] اختلاف بین دولت و روحانیت ادامه یابد تا اینکه دولت ناچار شود برای ضربه زدن به فعالیت روحانیون با دولت اسرائیل رابطه سیاسی برقرار کند و حتی در صورت لزوم با آن دولت قرارداد نظامی منعقد سازد. کریمی می‌گفت به مهندس روحانی گفته‌ام این نظر شما را مردم ایران تأیید نمی‌کنند و ممکن است اگر چنین فکری در ایران عملی شود عکس‌العمل شدیدی نشان داده شود. روحانی گفته است اگر مقامات روحانی در ایران با حکومت مصر به مبارزه برنخیزند ناچاریم این فکر عقد قرارداد با کشور اسرائیل را عملی سازیم.»[34]

منصور روحانی در طول دوران وزارتش در وزارتخانه‌های آب و برق و کشاورزی همواره در مسیر حمایت از اسرائیل و مخالفت با مسلمانان حرکت می‌کرد. سختگیری نسبت به نیروهای مذهبی در وزارتخانه‌های آب و برق و کشاورزی و منابع طبیعی حاکی از ضدیت وی با اسلام است. فشار بر مسلمانان به حدی بود که در یک مورد کارمندان وزارت آب و برق برای محمدرضا پهلوی نامه‌ای ارسال و در آن از اینکه منصور روحانی کارمندان روزه‌دار را تحت فشار قرار می‌دهد شکایت کرده بودند.[35] به موازات تحت فشار قرار دادن مسلمانان در وزارتخانه‌های آب و برق و کشاورزی گزارش‌هایی وجود دارد که حاکی از تلاش منصور روحانی برای افزایش تعداد بهائی‌ها در این وزارتخانه‌ها است. در سندی در همین ارتباط آمده است:

«آقای مهندس روحانی وزیر آب و برق توجه خاصی به کارکنان بهائی وزارت آب و برق و مؤسسات تابعه آن دارد. آقای مهندس روحانی بهائی است و تا به حال سعی کرده علنی در این مورد فعالیت نکند و بهائی بودن خود را کتمان نگه دارد... هم اکنون کارگردان‌های مذهبی بهائیان در وزارت آب و برق نفوذ بیشتری داشته و به طور غیرمستقیم از وجود وزیر آب و برق استفاده مادی و معنوی می‌کنند.»[36]

در ادامه‌ی این گزارش به آقای ارباب مترجم سازمان آب و برق آذربایجان و از بهائی‌های معروف اشاره شده و آمده است:

«[وی] از مبلغین فعال بهائیان در تهران است، کارمند دانشگاه تهران بود که سه سال پیش بازنشسته شده است. این شخص به توصیه آقای مهندس روحانی به عنوان مترجم با سالی دو هزار تومان در آب و برق استخدام شده و از لحاظ مذهبی بهائیان رابطه مستقیمی با وزیر آب و برق دارند»[37]

در سند دیگری آمده است که مهندس روحانی شخص اشاره شده را به دلیل بهائی بودن به عنوان نماینده فروش تأسیسات انتخاب کرده است.[38] در نظریه‌ مأمورین ساواک بارها به بهائی بودن آقای روحانی و حمایتش از افراد بهایی در وزارتخانه‌های متبوعش اشاره شده است:

«نظریه شنبه: آقای وزیر کشاورزی به حقایق بی‌توجه بوده و گفته می‌شود که در محیط وزارتخانه به افراد بهائی بیش از سایرین توجه دارد ....

نظریه چهارشنبه: شایع است آقای منصور روحانی وزیر کشاورزی و منابع طبیعی به هم مسلکان خود (اقلیت بهائی) شغل واگذار می‌نماید.»[39]

در گزارشی که برای ساواک ارسال شده درخصوص حمایت روحانی از هژبر یزدانی از چهره‌های مطرح بهائی آمده است:

«در مورد حمایت منصور روحانی از افراد خاص نیز بحث‌های زیادی در بین مردم شنیده می‌شود به عنوان مثال از هژبر یزدانی نام می‌برند که از حمایت‌های بی‌دریغ وزارت کشاورزی برخوردار است که افراد مشابه او نمی‌توانند چنین حمایت‌هایی را دریافت کنند. می‌گویند در امر فروش پوست و روده از طرف سازمان گوشت کشور به هژبر یزدانی؛ منافع دولت فدای هژبر یزدانی می‌شود. می‌گویند مثلاً هژبر یزدانی می‌تواند مقادیر قابل توجهی ذرت به عنوان خوراک دام از وزارت کشاورزی دریافت و آن را با سود سرشاری به شرکت گلوکز (به مدیریت عباس معتمدی) بفروشد و به عنوان توسعه کشاورزی و دامپروری از وزارت کشاورزی وام دریافت کند و با آن زمین و ساختمان خریده و در راه‌های دیگری که متضمن سود بیشتری است به کار انداخته.»[40]

در اسناد موارد فراوانی از اظهارات مردم عادی ثبت شده است که در آن از حضور وزرای بهائی در دولت ناخرسند بوده‌اند.[41] به دلیل افزایش حساسیت عمومی نسبت به نفوذ تشکیلات بهائیت در کشور، رژیم در سال 1357 بسیاری از آنها را از مشاغل خود کنار گذاشته و حتی برای مهار انقلاب تعدادی از آنها را در کنار سایر چهره‌های مهم بازداشت کرد. منصور روحانی از جمله این بازداشت شدگان بود که در همان زمان با انتشار نامه‌ای بر مسلمان بودن خود و خانواده‌اش تأکید کرد. وی حتی «پایبند بودن به مذهب اسلام و اعتقادات دینی» را باعث بروز مشکلات زیادی برای خود دانسته است.[42]

 

تصویر ارائه شده از روحانی در اسناد ساواک

منصور روحانی در اسناد ساواک به صورت فردی بسیار قدرتمند روایت شده است؛ فردی که علاوه بر داشتن دو پست کلیدی وزارتی، دارای روابط و دوستان بسیار زیادی در ساختار قدرت است. از دوستان وی باید« اسدالله علم» و «نعمت‌الله نصیری» رئیس ساواک را نام برد که وی مرتباً محصولات کشاورزی تولیدی وزارتخانه‌ را برای آنها ارسال می‌کرد. رابطه‌ی نزدیک با نصیری سبب شده بود که ساواک نسبت به اعمال و رفتار غیرقانونی وی با اغماض و چشم‌پوشی رفتار کرده و حتی اتهامات وارد شده بر وی را رد کند. همان‌گونه که در صفحات قبل گفته شد در یک مورد نصیری خواستار خاتمه فعالیت برخی منابع ساواک به دلیل نوشتن گزارش راجع به منصور روحانی شده است. نصیری بارها اتهامات وارد شده به روحانی را مغرضانه، غیرکارشناسی و اتهام از سوی رقبایش عنوان کرده است. در یک مورد نصیری در اقدامی غیرحرفه‌ای نامه‌ی اعتراضی مؤسسه خاک شناسی را که به صورت خصوصی برای ساواک ارسال شده بود برای روحانی ارسال کرده است.[43]

از نکات جالب در این رابطه برخورد متفرعنانه و از موضع قدرت روحانی با نصیری است. این مسئله به وضوح بیانگر نفوذ و قدرت بهائیت در ساختار سیاسی رژیم پهلوی است، به طوری که در اسناد کتاب مذکور می‌بینیم که نصیری از این نوع برخورد دلخور بوده است. در گزارشی با عنوان «عدم رعایت نزاکت مکاتباتی از طرف مهندس روحانی وزیر کشاورزی و منابع طبیعی» راجع به حاشیه‌ای که منصور روحانی بر گزارش ساواک نوشته آمده است:

«این حرفهای کلی را مسئولین کشاورزی و سازمان جنگل‌ها و مراتع محل به مسئولین ساواک و اطلاعاتی می‌گویند و آنها هم خیال می‌کنند اسرار بمب اتمی برای شاهنشاه آریامهر و دولت کشف کرده‌اند به صورت اطلاعات مهم به این صورت تهیه و می‌فرستند این کلیات همان‌هائی است که سال‌ها است سازمان جنگل‌ها و مراتع سر آن با وزارت تعاون و امور روستاها اختلاف نظر دارد که سند بدون مساحت و قابل کش‌آمدن اراضی مرتعی را به نام دیم به این بدبخت‌ها ندهند
حمایت از شخم مرتع نکنند و تا می‌آئیم جلوی آن را بگیریم که به همین مراجع اطلاعاتی اطلاعیه می‌دهند ـ در خرم‌آباد ـ در فارس ـ در ایلام جلوی شخم‌کردن اراضی دیم را گرفتند و مردم بیکار شدند و فردا صبح انقلاب می‌شود ما باید به کدام ساز آقایان برقصیم جواب بدهید .....

در پایان وزیر کشاورزی با خط خود خطاب به تیمسار ارتشبد ریاست ساواک اضافه نمود:

قربانت گردم ـ در یک اطلاعیه به وزارت کشاورزی اعلام می‌شود که سخت‌گیری مأمورین جنگل و مرتع موجب شکایت و آوارگی افراد می‌شود و توصیه به مماشات می‌فرمایید در اطلاعیه دیگر هشدار می‌دهید که مراتع شخم خورده و دامداری لطمه دیده و زارعین از گندم دیم ضرر دیده‌اند ـ خودتان انصافاً بفرمایید چطور عمل کنیم؟

با توجه به مطالبی که وزیر کشاورزی در حاشیه اطلاعیه و نامه ارسالی به ساواک نوشته است و عدم رعایت نزاکت مکاتباتی و بی‌تدبیری از طرف ایشان که عهده‌دار امور وزارتخانه می‌باشند مراتب جهت استحضار به عرض می‌رسد»[44]

پاسخ‌های منصور روحانی باعث ناراحتی نصیری شده و به همین دلیل وی در نامه‌ای گلایه‌آمیز نوشته است:

«با نهایت تأسف به اطلاعتان برساند که آن وزارت اولاً به مفهوم اطلاعیه‌ پی نبرده و بی‌جهت ناراحت شده‌اند. سازمان اطلاعات و امنیت کشور موظف است آنچه را که می‌بیند و یا می‌شنود به مسئولین کشور اطلاع دهد این مسئولین کشور هستند که از لحاظ فنی وارد و می‌دانند که چه بکنند آن نواقص مرتفع شود و اگر اصولاً شکایت‌ها وارد نیست به شاکیان تفهیم نمایند که شکایت آنها صحیح نیست.

بدیهی است اگر بین وزارتخانه‌ها اختلاف سلیقه وجود دارد باز آن دو مقام ذینفع هستند که با تماس مستقیم رفع اختلاف نموده یا به رئیس دولت مراجعه و مرتفع نمایند. ساواک اگر می‌بیند به علتی افرادی امکان دارد کوچ نمایند باید مقامات مربوطه را آگاه نماید و این وظیفه سازمان اطلاعات و امنیت کشور می‌باشد ولو اینکه هرکس بدش بیاید یا خوشش بیاید، لزوماً به اطلاع می‌رساند که ساواک نوازنده نیست که سازی بزند تا سایرین که استعداد رقصیدن دارند برقصند، اطلاعیه صرفاً برای آگاه ساختن مسئولین امر است، اگر مطالبی را صد در صد و حتی هشتاد در صد قطعی بداند طی نامه رسمی و شماره‌دار صادر می‌نماید، مضافاً اینکه ساواک هرگز ادعا ندارد که بمب اتمی کشف کرده است و متأسفانه یا به حسب مسئولیت اداری، اطلاعاتی که در ردیف کشف بمب اتمی است را نمی‌تواند افشاء نماید.»[45]

    در مورد برخورد منصور روحانی با گزارش‌های این سازمان در سند دیگری آمده است:

«با توجه به مراتب فوق به نظر می‌رسد آقای وزیر کشاورزی و منابع طبیعی یا علاقه به قبول حقایق و واقعیات مربوط به نارسایی‌های موجود در وزارتخانه مربوطه را ندارد و یا اینکه عمداً پاسخ اطلاعیه‌های ارسالی را به شیوه سفسطه و تشریح موضوعات فنی و علمی مورد تکذیب قرار می‌دهد.»[46]

نوع برخورد و تعامل منصور روحانی نشان می‌دهد که وی به پشتیبانی نیروهای فراتر از ساواک و دربار مستحضر بوده است. به همین دلیل نیز وی برای بیش از یک دهه در رأس دو وزارتخانه‌ی مهم قرار داشت. وی در گفت وگویی با مدیران ارشد وزارت کشاورزی به صورت تلویحی به این موضوع اشاره کرده و وزارتش را برای ده سال پیش‌بینی کرده است:

«مطمئن باشید که من به عنوان وزیر کشاورزی تا ده سال دیگر تثبیت شده‌ام و از شما حمایت خواهم کرد.»[47]

منصور روحانی که روزگاری خانواده‌اش از طرف حبیب ثابت پاسال تأمین مالی می‌شد، طی مدت کوتاهی به یکی از ثروتمندترین افراد کشور تبدیل شد. در اسناد ساواک بارها به اختلاس‌ها و فساد مالی وی اشاره شده است. اختلاس‌ چند میلیون دلاری وی و دکتر «علینقی عالیخانی» از اموال دولتی در سال 1347 تنها یکی از این موارد اشاره شده است.[48]  نکته جالب این است که عالیخانی در حاشیه‌اش بر خاطرات اسدالله علم، منصور روحانی را یکی از با کفایت‌ترین وزیران ایران معرفی کرده است.[49] در اسناد همچنین به سرمایه‌گذاری همسر روحانی در بانک‌های خارج کشور و سوء استفاده‌ی فرزندش به نام «داریوش روحانی»[50]  از اراضی جنگلی گرگان گزارش‌هایی در همین مجموعه آمده است:

در حدود سه ماه قبل 300 هکتار از اراضی جنگل گرگان واقع در "ولند" ظاهراً به نام دکتر رکنی که با مهندس تقی وکیل‌زاده برادر وکیل‌زاده رئیس سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور و داریوش روحانی پسر آقای وزیر کشاورزی شرکتی تشکیل داده است، با حمایت و پشتیبانی وکیل‌زاده، 30 ساله اجاره داده شده که به هر هکتار آن سالیانه در حدود 300 ریال اجاره تعلق می‌گیرد، این اراضی جنگلی که به نام جنگل مخروبه اجاره داده شده یکی از جنگل‌های آباد و قابل بهره‌برداری بود و بیش از 290 متر مکعب در هکتار درخت داشته و طبق مقررات نباید واگذار و تبدیل گردد، طبق آماری که قبلاً تهیه شده بود موجودی درخت این جنگل در حدود 290 متر مکعب در هکتار برآورد و گزارش شده است، ولی پس از تقاضای دکتر رکنی (شریک مهندس تقی وکیل‌زاده) و در نظر گرفتن 300 هکتار مذکور برای مشارالیه، به دستور وکیل‌زاده مجدداً از میزان درخت موجود آماربرداری و موجودی درخت برای هر هکتار را در حدود 90 متر مکعب قلمداد می‌نمایند و چون بایستی طبق مقررات واگذاری جنگل‌ها مخروبه و قابل تبدیل از طرف مستأجر برای هر متر مکعب چوب 600 ریال به دولت پرداخت گردد، لذا با کاهش دادن موجودی درخت مبلغ قابل توجهی از درآمد دولت کاسته‌اند و علاوه برآن جنگل آبادی را اجاره و معدوم کرده‌اند، کما اینکه برای از بین بردن آثار و علائم درخت‌ها در یک روز با 70 دستگاه اره موتوری کلیه درختان عظیم را قطع و حتی محموله‌های چوب و هیزم و زغال را کمتر از حجم واقعی هر کامیون گزارش داده‌اند تا مقدار موجودی معلوم نشود.

دلائل زیادی در این‌مورد وجود دارد از جمله اینکه قطعه مجاور جنگل واگذار شده بیش از 300 متر مکعب در هکتار موجودی دارد و گزارش مأمورین بر این میزان است و مأمورین که قبلاً آماربرداری کرده‌اند می‌توانند تأیید کنند.

با توجه به آماری که قبلاً داده شده و مقایسه با قطعه مجاور جنگل واگذار شده به دکتر رکنی این جنگل بیش از 90000 متر مکعب چوب با ارزش داشته و مستأجرین کلیه چوب را یکجا به شخصی به نام حاج زاهدی به مبلغ 12 میلیون ریال فروخته و مشارالیه ضمن پرداخت این مبلغ هزینه تبدیل و ‌انداختن و جمع‌آوری درختان را تقبل کرده است. با توجه به اینکه از هر متر مکعب آن 600 ریال باید به دولت پرداخت شود، لذا جمعاً در حدود 54000000 ریال حق مالکانه دولت بود که با آمارگیری مجدد و تقلیل عمدی میزان چوب (90متر مکعب در هر هکتار) در حدود 16200000ریال بهره مالکانه در نظر گرفته شده که به این ترتیب در حدود 37800000ریال از بهره مالکانه سوءاستفاده کرده‌اند و 12 میلیون ریال نیز چوب آن را فروخته‌اند.

جالب اینکه پس از اینکه وزارت کشاورزی و منابع طبیعی از واگذاری (فروش) اراضی جنگل به مردم خودداری و اعلام نموده که به اجاره 30 ساله خواهد داد و تقاضای زیادی همراه طرح‌های عمرانی از قبیل کشت صنوبر، ایجاد باغ مرکبات و غیره تسلیم سازمان جنگل‌ها و مراتع گردیده اولین تقاضا و طرحی که سریعاً با آن موافقت شده، طرح دکتر رکنی (مهندس تقی وکیل‌زاده ـ مهندس داریوش روحانی ـ دکتر رکنی) بوده است و سایر پیشنهادات و تقاضاهای مردم به بهانه‌های مختلف معوق مانده است.»[51]

برای درک میزان ثروت منصور روحانی اظهار وی در یک جلسه خصوصی گویای مطلب است:

«اگر دولت برای خرید هواپیمای کنکورد احتیاج به پول دارد من حاضرم مبلغ پانصد میلیون دلار قرض بدهم تا خرید انجام شود.»[52]

این موضوع میزان ثروت وی را به خوبی نشان می‌دهد، ثروتی که بخش عمده‌ی آن از راه اعمال نفوذ و زدوبند و از طرق غیرقانونی حاصل شده بود. در سند زیر به یکی از این تخلفات اشاره شده است:

«مجید هاشمی عضو هیأت تحریریه اتحاد ملی روز 18 / 7 / 47 به طور خصوصی به آقای آبتین رئیس بازرسی مجلس سنا اظهار داشت وزیر آب و برق در نزدیکی کرج و قزوین دارای تعداد زیادی زمین شخصی می‌باشد که وسیله تراکتور و سایر لوازمات متعلق به وزارتخانه خود نسبت به تسطیح زمین‌های مذکور اقدام و این عمل وی در حدود 80 هزار تومان برای وزارت آب و برق هزینه برداشته است.»[53]

این مسائل و تبعیضات باعث شده بود که منصور روحانی به شدت در میان مردم منفور باشد:

«در هفته جاری در بین کارکنان سازمان آب شایع شده که مهندس روحانی وزیر کشاورزی و منابع طبیعی از اینکه مبلغ 750 میلیون تومان به عنوان پس انداز در یکی از بانک‌های خارجی واریز نموده دستگیر و بازداشت گردیده و در شایعات مزبور به نقل از طرف نزدیک مهندس روحانی عنوان شده که به کد 66 [شاه] گزارش شده که مهندس روحانی علاوه بر اینکه مالک آپارتمان و باغ‌ها و ویلاهای زیادی در تهران شده فقط مبلغ 750 میلیون تومان در یکی از بانک‌های خارجی سپرده نقدی دارد که بلافاصله اوامر بازداشت مشارالیه صادر گردید.»[54]

 

فساد اخلاقی منصور روحانی

در کنار فساد مالی گزارش‌های متعددی نیز از فساد اخلاقی منصور روحانی در اسناد ساواک وجود دارد. در بیوگرافی‌های وی بر علاقه‌اش به زن و قمار تأکید شده است. وی با استفاده از موقعیتش در دو وزارتخانه‌ی کلیدی اقدامات نامشروع فراوانی انجام می‌داد. در گزارشی از ساواک آمده است:

«ساواک تهران در خاتمه اظهار نظر نموده که باند بازی و روابط نامشروع مهندس روحانی و مهندس ظهیری و عده‌ای از اطرافیان آنان با بعضی از بانوان کارمند تا اندازه‌ای مورد تأیید ساواک جنوب شرق می‌باشد.»[55]

اما از مواردی که حتی باعث اعتراض مأمورین ساواک نیز شده بود، استخدام آرایشگر مخصوص در وزارت کشاورزی و تبدیل آن به مرکزی برای لهو و لعب بود. در یکی از گزارش‌های ساواک آمده است:

«اخیراً وزیر کشاورزی و منابع طبیعی برای خودش آرایشگر مخصوص استخدام کرده و این سلمانی در طبقه 17 روبروی اتاق مدیرکل آمار و اقتصاد کشاورزی (اتاق شماره 17340) مستقر می‌باشد جالب اینکه سر آقای وزیر کاملاً طاس است و معلوم نیست کدام زلف وی را اصلاح یا شانه می‌کند در موقعی که بنا به فرمان ملوکانه صرفه‌جویی در تمام وزارتخانه و مؤسسات دولتی آغاز شده این کار یک خیانت بزرگ به مملکت است. از طرف دیگر سلمانی وزیر اتاق شماره 1734 در طبقه 17 را مرکز فساد و لهو و لعب درست کرده و روزی نیست که در اتاق را بسته و با یکی از دختران و یا زنان منحرف وزارتخانه لاس نزند. البته چندین دفعه کارمندان اداره اقتصاد و آمار متوجه موضوع شده‌اند و موضوع را به عباس احمدی مدیر کل آمار و اقتصاد گزارش نموده‌اند ولی نامبرده اظهار داشته آرایشگر مورد توجه وزیر است و نمی‌توان هیچ کاری کرد.

نظریه شنبه ـ وجود آرایشگر مزبور در وزارتخانه موجب بی‌نظمی و ناراحتی کارمندان گردیده و واقعاً مایه تأسف است که محیط وزارتخانه به چنین مرکزی تبدیل شده است.

نظریه سه شنبه: نظریه شنبه مورد تأیید است ضمناً شنبه فردی مورد اطمینان بوده و با توجه به دسترسی وی در هدف موضوع خبر قابل توجه و بررسی می‌باشد.»[56]

در سند دیگری درخصوص ویژگی‌های اخلاقی و نقاط ضعف منصور روحانی آمده است:

«ایشان به‌طور یقین دارای دو نقطه ضعف بزرگ می‌باشد که مشروب و زن است. همسر ایشان بسیار ناراحت هستند و نزد دوستان گله و شکایت فراوان می‌کنند ... اصولاً آقای روحانی ضعف زیادی در مقابل مشروب و خانم‌های زیبا دارند. ایشان گویا وقتی خانمی جلب توجهشان را می‌کند متحمل مخارج زیادی هم می‌شوند.»[57]

گزارش‌هایی نیز در مورد قمار وی وجود دارد که در یک مورد مورخه10 / 2 / 1349 به وزیر دادگستری مبلغ زیادی باخته است:

«اخیراً در دادگستری شایع شده در شب 22 بهمن ماه سال جاری پرتو وزیر وزارتخانه مزبور در باشگاه گیو واقع در خیابان پهلوی مبلغ 4000000 ریال در قمار از مهندس روحانی وزیر آب و برق برده است.»[58]

 

شرکت در احزاب سیاسی و تشکیلات فراماسونری

منصور روحانی از اعضای اولیه کانون مترقی و از با نفوذترین افراد آن بود. وی براساس گزارش‌های ساواک در دهه‌ی 20 عضو حزب توده بود و در دوران مدیریت سازمان آب تهران بسیاری از اعضای این حزب را استخدام کرد.[59] وی سپس به عضویت «حزب ایران‌نوین» درآمد.[60] در کانون مترقی جریانی را رهبری می‌کرد که پس از تشکیل حزب ایران نوین از قدرت زیادی برخوردار شد. در سندی در این خصوص آمده است:

«افراد عضو کانون مترقی که خود را پایه‌گذار این حزب می‌دانند به شدت با این جریان مخالفند [جریان معینیان] رهبر این عده در حزب مهندس منصور روحانی مدیر عامل سازمان آب است.»[61]

وی در حزب ایران نوین با شاخص‌ترین چهره‌های حزب مانند حسنعلی منصور، امیرعباس هویدا و جمشید آموزگار ارتباط نزدیک داشت و در جناح بندی‌های صورت گرفته برای انتخاب نخست وزیری نقش مهمی ایفا می‌کرد. در تمام دوران فعالیت حزب ایران نوین، منصور روحانی در بسیاری از میتینگ‌ها و جلسات این حزب در سراسر کشور  به دفاع از عملکرد حزب سخنرانی می‌کرد. منصور روحانی را باید از مهم‌ترین افراد در حزب در کنار هویدا و عطاءالله خسروانی که هر دو از اعضای تشکیلات بهائیت بودند دانست. در سال 1345 حتی زمزمه‌هایی مبنی بر انتخاب وی به عنوان دبیرکل نیز گزارش شده است:

«بعضی از گروههای حزب مذکور فعالیت‌هایی به منظور دبیرکلی دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش و مهندس روحانی وزیر آب و برق به عمل می‌آورند.»[62]

براساس گزارش‌های ساواک روحانی در درون حزب ایران نوین برای خود باند تشکیل داده و افراد وابسته خود را به مجلس می‌فرستاد.[63] در اواسط دهه‌ی 40 وی به چنان قدرتی رسیده بود که نه تنها داعیه‌ی رهبری حزب را داشت، بلکه بسیاری از رقبای درون حزبی خود را تحت فشار قرار می‌داد.[64] وی ظاهراً در همین زمان به دنبال تشکیل باندی برای نخست وزیری جمشید آموزگار نیز بوده است:

«به طوری که از یکی از رفیقه‌های مهندس روحانی وزیر آب و برق کسب اطلاع شده مدت دو سال است دکتر آموزگار، دکتر عالیخانی، مهندس روحانی و دکتر نهاوندی جلسات بزم ماهیانه با هم دارند و در این جلسات همه با رفیقه‌های خود شرکت می‌کنند و به باده گساری می‌پردازند در این جلسات بزم این عده تصمیم گرفتند از یکدیگر کاملاً حمایت کنند و فقط شاهنشاه را بشناسند و جز دستورات شاهنشاه برنامه کسی را اجرا نکنند. رفیقه مهندس روحانی می‌گفت توافقی که این عده با هم کرده‌اند این است که بعد از سقوط دولت فعلی موجبات نخست وزیری دکتر آموزگار را فراهم سازند.»[65]

اگرچه وی با جمشید آموزگار دوستی عمیقی داشت، اما در سال 1356 هنگامی که هویدا جای خود را به آموزگار داد بعد از 13 سال از دولت کنار گذاشته شد.

نام منصور روحانی در لیستی که به وسیله انجمن کارمندان بانک مرکزی در آذر 1357 منتشر شده بوده آمده است. براساس این اعلامیه منصور روحانی ماه‌های شهریور و مهرماه مبلغ 68 میلیون تومان از ایران خارج کرده بود. منصور روحانی از اعضای تشکیلات فراماسونری معروف به«فراماسونری انگلیسی» بود که نامش در کتاب اسماعیل رائین آمده است. روحانی عضو لژ مشعل و سعدی با نام مستعار علاءالدین بوتراب بود.[66]  در سندی از ساواک به نفوذ فراماسونها و وابستگان سیا در کابینه هویدا  در سال 1348 اشاره شده و بر ماسون بودن روحانی تاکید شده است:

«اخیراً در هیئت دولت دودستگی عجیب رخ داده حتی مردم عادی از آن سخن می‌گویند عده‌ای معتقدند که بعضی وزراء وابسته به سازمان سیا می‌باشند از قبیل آموزگار، پرتو، حسن زاهدی،  گودرزی از نخست‌وزیر حرف شنوی ندارند و تاکنون چند مرتبه بین آنان دلتنگی به وجود آمده است و در مقابل دولت هویدا از طرف عده‌ای که وابسته به فراماسونری هستند مانند ستوده، کشفیان، روحانی، نیک‌پی تقویت می‌شوند.»[67]

 وی همچنین عضو «جمعیت یاران» نیز بود. این جمعیت در سال1343 برای حمایت از نخست وزیری منوچهر اقبال تشکیل شده و به صورت مرتب تشکیل جلسه می‌داد. این جمعیت جلسات خود را در هتل‌ها، کلوپ و منزل اعضا تشکیل می‌داد و در مناسبت‌های خاص برای شاه و برخی از اعضای دربار تلگراف‌هایی ارسال می‌کرد.[68] راجع به این جمعیت و اعضای آن آمده است:

«کلیه اعضاء جمعیت مذکور قسم یاد کرده‌اند که به هیچ‌وجه عضویت و نحوه فعالیت خود را نزد کسی افشا نسازند.»[69]

 

فرجام کار

در اواسط سال 1357 رژیم پهلوی در اقدامی نمایشی و به منظور انحراف افکار عمومی از مسیر اصلی انقلاب، تصمیم به بازداشت و دستگیری تعدادی از سران رژیم گرفت. این اقدام می‌توانست در صورت موفقیت تیغ حملات مردم را از محمدرضا شاه به سمت زیردستانش منحرف و آنها را عامل ناکارآمدی‌ها و مشکلات نشان دهد. منصور روحانی از جمله افرادی بود که به این ترتیب در اواخر شهریورماه 1357قربانی نجات رژیم شد:

«در اجرای اوامر صادره دو نفر اشخاص زیر:

1ـ منصور روحانی وزیر اسبق کشاورزی

2ـ فریدون مهدوی وزیر اسبق بازرگانی و مشاور که در مظان اتهام می‌باشند دستگیر شده‌اند، استدعا دارد اوامر عالی نسبت به مظنونین فوق امر به ابلاغ فرمایید.»[70]

وی در زندان کوشید تا برخی اتهامات وارده از جمله وابستگی به تشکیلات بهائیت را پاسخ دهد، به همین دلیل از طریق برخی مکاتبات به دنبال تبرئه خود برآمد. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 و سقوط رژیم پهلوی، وی که موفق به فرار نشده بود در تاریخ 22 فروردین 1358 در کنار تعداد دیگری از سران رژیم اعدام شد.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. نگاه شود به بیوگرافی‌های رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی. در یکی از بیوگرافی‌ها محل تولد وی ملایر عنوان شده است. در جای دیگری وی می‌گوید: «اجداد پدری من از روحانیون مقیم قفقاز بودند که پس از عقد قرارداد ترکمانچای به آذربایجان و سپس به قزوین و تهران مهاجرت کردند». سند مورخه 18 / 12 / 43. باقر عاقلی محل تولد منصور روحانی را سال 1298 و در قزوین می‌داند. نک به شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، دکتر باقر عاقلی، تهران، نشر گفتار، جلد 2، 1380، ص 727. در کتاب‌های «رجال زیر ذره‌بین» و «چهره‌های آشنا» محل تولد وی تهران ثبت شده است. در اسناد لانه جاسوسی نیز وی متولد تهران و در کتاب رجال زیر ذره‌بین نام پدر منصور روحانی «محمدعلی» و از روحانیون معروف معرفی شده است. در این کتاب می‌خوانیم: «مادرش خانم شکیبه راغبیان دختر مرحوم حاج محمد راغب افندی نماینده ایران در عثمانی بود و پدرش مرحوم محمدعلی روحانی از روحانیون بزرگ عصر خود بود که در تهران به تجارت اشتغال داشت.» رجال زیر ذره‌بین، کریم رشتی‌زاده، علی بدیع، ج 3، دفتر اندیشه، ص 31.

[2]. بهبودی، هدایت‌الله، بازخوانی پرونده یک وزیر، منصورروحانی، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 1، زمستان 1382.

[3]. اطلاعات شماره 3360 / 1 تاریخ 18 / 12 / 43. در کتاب چهره‌های آشنا در همین خصوص آمده است: «علی‌محمد روحانی فرزند شیخ مهدی از روحانیون مقیم قزوین بود که جد وی در موقع جنگ ایران و روس از قفقاز به ایران مهاجرت کرده بود و مدتی در تبریز و سپس به قزوین و بالاخره به تهران آمده و سکونت اختیار کرده بود.» چهره‌های آشنا، حسن قریشی، تهران، 1344، کیهان، ص 255 و همچنین نک: نام‌آوران معاصر ایران، سیاکزار فیروزان، تهران، انتشارات سازمان آتوسا، تیرماه 1344، ص 21 ـ 22.

[4]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند مورخه 1 / 2 / 1347 شماره 2831 / 2 ﻫ 4.

[5]. همان، سند مورخه 23 / 10 / 1336 شماره 149.

[6]. همان . در کتاب رجال زیر ذره‌بین(پیشین، ص 32) و چهره‌های آشنا (پیشین، ص 255) تفاوت‌هایی در سال‌های تصدی روحانی در سازمان آب دیده می‌شود.

[7]. بازخوانی پرونده یک وزیر، منصور روحانی و روزنامه دنیای اقتصاد، 21 / 11 / 1389 شماره 2294.

[8]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند مورخه 11 / 4 / 1341 فاقد شماره.

[9]. همان، سند مورخه 2 / 12 / 1327 شماره 4975.

[10]. همان، سند مورخه 20 / 5 / 1342 شماره 10230 / 20 الف.

[11]. همان، سند مورخه 27 / 7 / 1342 شماره 16591 /  س ت.

[12]. همان، سند 11 / 12 / 1347 فاقد شماره.

[13]. در همین سند آمده است: «مدارک در مورد سوءاستفاده مهندس طالبیون به طور خصوصی از بنگاه برق به دست آورده مطرح نمود که این مدارک شامل چند دسته هزینه ساختگی راجع به احداث انبارها بود. وی ضمن اعلام جرم رسمی به دیوان کیفر علیه مهندس جالینوس و مهندس روحانی پلی‌کپی این مدارک را تسلیم بازپرس کرد.». همان، سند مورخه 11 / 2 / 47 شماره 29178 / 322.

[14]. در سند مورخه 24 / 11 / 1347 به اخراج یکی از کارمندان وزارتخانه به دلیل اینکه اقدامات غیرقانونی اطرافیان مهندس روحانی را در خصوص خرید قطعات و وسایل مورد نیاز وزارتخانه گوشزد کرده بود، اشاره شده است.

[15]. همان، سند مورخه 8 / 10 / 1348 فاقد شماره.

[16]. همان، سند مورخه 30 / 11 / 1347 فاقد شماره.

[17]. همان، سند مورخه 15 / 4 / 1348 فاقد شماره.

[18]. همان، نگاه شود به اسناد مورخه 9 / 9 / 49 شماره 492 / 342 ـ 12 / 10 / 49 ـ 23 / 9 / 49 شماره 3218 / 320 و 5 / 10 / 49.

[19]. همان، سند مورخه 9 / 10 / 47 شماره 34164 / 20ﻫ 5.

[20]. همان، سند مورخه 26 / 4 / 1348 فاقد شماره.

[21]. همان، سند مورخه 15 / 4 / 1348 فاقد شماره.

[22]. همان، سند مورخه 19 / 4 / 1348 فاقد شماره.

[23]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد 1، تهران، انتشارات اطلاعات، 1374، ص 664 و 665.

[24]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند مورخه 30 / 3 / 45 شماره 315ـ 300 /  الف.

[25]. همان، سند مورخه 8 / 5 / 45 شماره 466 / 300 /  الف.

[26]. همان، سند مورخه 30 / 4 / 45 شماره 427ـ 300 /  الف.

[27]. اسناد لانه جاسوسی، کتاب هشتم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1389، ص 537.

[28]. همان، ص 539.

[29]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند مورخه 18 / 2 / 52 فاقد شماره.

[30]. همان، سند استخدامی مورخه 26 / 4 / 1325.

[31]. همان، سند مورخه 17 / 12  / 1343 فاقد شماره.

[32]. همان. در اسناد زیر بهائی بودن روحانی آمده است: 19 / 12 / 47 شماره 44551 / 20ﻫ / 5 ـ 24 / 2 / 48 شماره 43731 / 20ﻫ7 ـ 31 / 2 / 48 شماره 43927 / 20ﻫ / 5 و بسیاری دیگر از اسناد کتاب مذکور.

[33]. همان، سند مورخه 21 / 12 / 52 شماره 116790 / 20ﻫ 22.

[34]. همان، سند مورخه 17 / 2 / 43 شماره 196 / 326.

[35]. همان، سند مورخه 25 / 9 / 1346 فاقد شماره.

[36]. همان، سند مورخه 1 / 2 / 1347 شماره 2831 / 20ﻫ4.

[37]. همان.

[38]. همان، سند مورخه 8 / 2 / 47 شماره 307 / 22ﻫ.

[39]. همان، سند مورخه 19 / 12 / 52 شماره 116790 / 20ﻫ22.

[40]. همان، سند فاقد شماره و تاریخ در.

[41]. همان، اسناد مورخه 18 / 5 / 46 شماره 15363 / 20ﻫ2، و مورخه: 12 / 2 / 53 شماره 50545 / 20ﻫ 15.

[42]. همان، متن نامه به تاریخ 24 / 6 / 57.

[43]. همان، سند مورخه 12 / 9 / 51 شماره 36915 / 431.

[44]. همان، سند مورخه 18 / 9 / 1352 فاقد شماره.

[45]. همان، سند مورخه 8 / 10 / 52 شماره 2079 / 345.

[46]. همان، سند مورخه 29 / 9 / 55 فاقد شماره.

[47]. همان، سند مورخه 18 / 7 / 51 شماره 43290 / 20ﻫ 21.

[48]. همان، سند مورخه 30 / 11 / 47 شماره 44310 / 20ﻫ5 نگاه شود به اسناد مورخه 5 / 12 / 47 شماره 4443 / 20ﻫ5 و مورخه 3 / 2 / 48 شماره 34275 / 20ﻫ 5 و مورخه 2 / 8 / 49 شماره 241680 / 20ﻫ4 و 19 / 3 / 48.

[49]. یادداشت‌های علم، جلد 1، تهران، انتشارات معین و مازیار، 1393، ص 169.

[50]. دختر منصور روحانی به نام نسرین، همسر فرهاد مسعودی فرزند عباس مسعودی سناتور و رئیس مؤسسه اطلاعات بود.

[51]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند مورخه 30 / 11 / 1354 فاقد شماره.

[52]. همان، سند مورخه 1 / 8 / 52 شماره 74587 / 20ﻫ22. همچنین نگاه شود به سند مورخه 7 / 2 / 53 شماره 66645 / 20ﻫ.

[53]. همان، سند مورخه 20 / 7 / 47 شماره 22684 / 20ﻫ 5.

[54]. همان، سند مورخه 8 / 9 / 52 شماره 8115 / 20ﻫ12. همچنین نگاه شود به اسناد مورخه 5 / 3 / 1348، 31 / 4 / 1348، 28 / 4 / 1348 شماره 35657 / 20ﻫ5.

[55]. همان، سند مورخه 15 / 4 / 1348. همچنین نگاه شود به سند مورخه 18 / 10 / 47 شماره 1898.

[56]. همان، سند مورخه 25 / 9 / 1355 شماره 76922 / 20ﻫ24.

[57]. همان، سند مورخه 12 / 1 / 1348 فاقد شماره.

[58]. اگرچه ظاهراً به دلیل روابط روحانی در ساواک، این گزارش بعداً تکذیب می‌شود. همان، سند مورخه 10 / 12 / 49 شماره 41730 / 322.

[59]. نگاه شود به اسناد رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، خصوصاً فرم‌های بیوگرافی.

[60]. همان، سند مورخه 6 / 11 / 1342. در اسناد لانه جاسوسی به اشتباه وی یکی از آخرین افرادی معرفی شده است که به حزب ایران‌نوین پیوسته است. اسناد لانه جاسوسی، کتاب هشتم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 537.

[61]. همان، سند مورخه 6 / 11 / 42 شماره 713 / 321.

[62]. همان، سند مورخه 16 / 9 / 1345 فاقد شماره.

[63]. همان، سند مورخه 3 / 2 / 46 شماره 201868 / 7 / م.

[64]. وی با هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش مخالف بود و از طریق قطع آب و برق برخی دبیرستان‌های تهران وزیر را تحت فشار قرار می‌داد. همان، سند مورخه 7 / 4 / 54 شماره 355ـ 300 /  الف.

[65]. همان، سند مورخه 20 / 6 / 45 شماره 300 /  الف.

[66]. جواهری، میکائیل، بهائیت پادجنبش تجدید حیات ملت ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1393، ص 338.

[67]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند مورخه 2 / 2 / 48 شماره 34446 / 20ﻫ5 و نک: سند مورخه 14 / 12 / 1349 شماره 44529 / 20 ﻫ 5.

[68]. همان، سند مورخه 21 / 6 / 46 شماره 20426 / 20ﻫ4.

[69]. جمعیت یاران در سال 1345 با عضویت اعضای آن در احزاب ایران‌نوین و مردم و دودستگی میان آنها به تدریج از بین رفت. نک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، عبدالله شهبازی، تهران، اطلاعات، 1382، ص 335.

[70]. همان، سند مورخه 23 / 6 / 1357فاقد شماره.







































منبع: این مقاله ویراستی بود از مقدمه کتاب: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، منصور روحانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1396.
 

تعداد مشاهده: 23488


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.