9 شهریور سالگرد ربوده شدن احیاء کننده شیعیان لبنان، امام موسی صدر
تاریخ انتشار: 08 شهريور 1403
چکیده
امام موسی صدر از ستارههای درخشان آسمان تشیع است که توانست در یکی از مهمترین مقاطع حیات سیاسی خاورمیانه اثرات بی نظیری در لبنان و ایران برجای گذارد. وی توانست حقوق از دست رفتهی شیعیان در یکی از کانونیترین نقاط آسیای غربی را استیفاء کرده و آنها را به نیروی تأثیر گذار در تحولات منطقه تبدیل کند.
این مقاله نگاهی است به زندگی پر فراز امام موسی صدر از نگاه مأمورین ساواک در دهه چهل و پنجاه هجری شمسی. از آن جایی که امام موسی صدر در ایران، عراق و لبنان فعالیت میکرد، لذا مأمورین ساواک اقدامات وی را همزمان رصد کرده و تلاش فراوانی برای تضعیف موقعیت وی به کار می بردند. به دلیل گستردگی فعالیتها و اقدامات امام موسی صدر، در این مقاله از چند منظر به این عالم ربانی نگاه شده است. بخش اول در واقع سیری است در پیشینهی خانوادگی، تحصیلات و ویژگیهای شخصیتی امام موسی صدر، بخش دوم مروری بر اقدامات امام موسی صدر در لبنان و نقش ایشان در انسجام شیعیان این کشور است. بخش سوم مقاله به ارتباط امام موسی صدر با نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی میپردازد. علاوه بر موارد فوق چگونگی ناپدید شدن امام موسی صدر نیز به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
کلید واژگان: امام موسی صدر، لبنان، ساواک، امام خمینی، انقلاب اسلامی
زندگینامه
آیتالله سید صدرالدین صدر، پدر امام موسى صدر، فقیه بزرگ و از مراجع عالیقدر و معاصر شیعه بود. وى در سال 1298 یا 1299ق در کاظمین به دنیا آمد. او همراه پدر بزرگوارش به کربلا مهاجرت نمود. سپس به توصیه پدر، راهى حوزه علمیه نجف گردید و در درس آیات عظام آخوند خراسانى و سید کاظم یزدى شرکت نمود و به اخذ اجازه اجتهاد نائل آمد و در سال 1339 ق بعد از فوت پدر جهت زیارت بارگاه امام رضا علیهالسلام به مشهد مشرّف و به مدت 6 سال ماندگار شد و با صبیه مرحوم آیتالله حاج آقا حسین قمى وصلت نمود و در سال 1344ق به نجف بازگشت و براى احترام در درس میرزاى نائینى حاضر مىشد. در اواخر سال 1346ق مجدداً به ایران بازگشت و مدت اندکى در قم اقامت گزید. امام موسى صدر در همین دوره، یعنى در ماه ذىحجه 1346ق و در شهر قم به دنیا آمد.
آیتالله امام موسى صدر در 14 خرداد ماه سال 1307 ش در شهر مذهبى قم دیده به جهان گشود و دروس ابتدایى را در دبستان حیات قم گذراند. سپس وارد دبیرستان سنایى شهر قم شد و همزمان با دوره دبیرستان به تحصیل علوم اسلامى در حوزه علمیه قم مشغول گردید و از اساتید بزرگوارى همچون آیات عظام بروجردى، محقق داماد، سید احمد خوانسارى، سید محمد حجت کوهکمرهاى، امام خمینى، علامه سید محمدحسین طباطبایى و سلطانى طباطبایى، کمال استفاده را برد و به موازات تحصیلات حوزوى در دانشکده حقوق تهران در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت و جزو معدود کسانى بود که علاوه بر تحصیلات حوزوى به کسب مدارج عالى دانشگاه نیز نایل آمد. وى ضمن آشنایى با زبان عربى، زبانهاى انگلیسى و فرانسه را آموخت و مدتى نگذشت که در صف اساتید حوزه علمیه قم وارد شد و به تدریس فقه، اصول، منطق و فلسفه پرداخت و جزو بهترین و سرآمدترین اساتید حوزه علمیه گشت.
دیدار با آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین
دو سال از اقامت امام موسى صدر در شهر نجف اشرف مىگذشت که براى نخستین بار در سال 1955م (1334ش) براى دیدار سرزمین اجدادى عازم لبنان شد و با بستگان خویش در صور، شحور و معرکه دیدار نمود در آن زمان هنوز زعیم بزرگ شیعه و فقیه مجاهد آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین در قید حیات بود و آیتالله سید موسى صدر به عنوان میهمان وارد منزل ایشان شد. آیتالله سید موسى صدر در این ملاقات شدیداً تحت تأثیر افکار بلند رهبر بزرگ اسلامى واقع شد و شیفته ادب، اخلاق، انسانیت و قدرت رهبرى او گردید. و متقابلاً آیتالله شرفالدین نیز به نبوغ و قدرت علمى، طرز تفکر و سجایاى اخلاقى او پى برد و وى را لایقترین فرد براى رهبرى آینده شیعیان لبنان دانست و حمایت خود را در هر فرصتى و در هر مجلسى و محفلى ابراز و سجایاى اخلاقى و علمى او را بر مىشمرد. آیتالله سید موسى صدر بعد از اقامت کوتاه مجدداً راهى نجف اشرف گردید.
انتشار نخستین مجله در حوزه علمیه قم
امام سید موسى صدر در اوایل زمستان سال 1337ش عراق را به قصد ایران ترک کرد و مجدداً به حوزه علمیه قم مراجعت و تلاش و مبارزه جدیدى را آغاز نمود او سالها پیش با دوستان و همفکران خود در حوزه علمیه قم در مورد اصلاحات حوزه و نشر یک مجله حوزوى مذاکراتى داشت و در حقیقت انتشار چنین مجلهاى در حوزه، جزو آرمانهاى او و سایر دانشمندان حوزه بود ولى از آن جایى که زمینه این گونه فعالیتها آن روزها در حوزه فراهم نبود و جو غالب بر خلاف این نوع اندیشهها و حرکتها بود انتشار مجلهاى از طرف حوزه در چنین شرایطى غیر ممکن به نظر مىرسید.
آیتالله سید موسى صدر وقتى که از نجف به قم مراجعت نمود زمینه انتشار آن مجله حوزوى را فراهم شده یافت و لذا با همکارى جمعى از فضلاى به نام حوزه و با عدهاى از تجار متدین تهران کار خود را آغاز نمود و با توکل به خداوند متعال و پشتیبانى یکى از مراجع وقت در آذرماه 1337 ش نخستین مجله حوزه به نام مکتب اسلام انتشار یافت و نور امید را در دلهاى دین باوران فروزان کرد.
آیتالله مجدالدین محلاتى مىگوید:
«... بعد از آن که آقا موسى از نجف برگشت، به راهنمایى ... آقاى شریعتمدارى، مجله مکتب اسلام را راه انداختیم و آقا موسى صاحب امتیاز مجله بود. یادم هست که آن زمان تیمور بختیار معاون ساواک بود و در باره مجله خیلى بدگویى کرده بود. گفته بود از حلقوم قم هم یک ناله کمونیستى دارد بلند مىشود! آقا موسى را احضار کرده بود! آقا موسى هم رفته بود و حسابى حالش را جا آورده بود؛ یعنى کارى کرده بود که خود بختیار دستور صدور امتیاز را داده بود! به طورى که آقا موسى بلافاصله بعد از آن براى مجله یک امتیاز گرفت...»1
چند شماره از آن منتشر شده بود که مورد توجه زعیم عالیقدر شیعه آیتالله العظمی بروجردى قرار گرفت و على رغم انتقادات و ارسال نامههاى اعتراضآمیز ـ که از ایشان درخواست شده بود تا از انتشار مجله مکتب اسلام جلوگیرى به عمل آورند ـ ایشان با ژرف نگرى خاصى که داشت در مقابل همه آنها ایستاد و تا آخر عمر از آن پشتیبانى کرد.
سید موسى صدر به خاطر ویژگیهایى که داشت عهدهدار مدیریت مجله بود و همه مقالات را پس از بررسى هیئت تحریریه مورد مطالعه دقیق قرار مىداد و از نقطه نظر عبارات و محتوا آنها را ارزیابى مىکرد تا مطالب مندرج در مجله با کیفیتى عالى و مناسب با شأن حوزه منتشر شود.
عنوان بحث خود امام موسى صدر در مجله، حوزه «اقتصاد در مکتب اسلام» بود که در این سلسله مقالات با قلمى روان و شیوا و با نظرى بلند و دیدى آگاهانه مباحثى از مسایل اقتصادى را مورد ارزیابى و دقت قرار مىداد و در آخر، سیستم اقتصادى اسلام را با سایر مکتبهاى اقتصادى جهان مقایسه مىنمود.
این مقالات از شماره سوم تا دوازدهم از بهمن سال 1337 تا آذر 1338 طى ده شماره ادامه داشت و بعدها در مجموعهاى گردآورى و چاپ گردید.2
تأسیس دبیرستان صدر
امام موسى صدر جزو اولین اندیشمندانى بود که با توجه به رویکرد و تحولات اجتماعى و تأثیر آن بر روى جوانان، به نقش حیاتى و ارزنده علوم جدید پى برد و در همین راستا در اقدامى شجاعانه دست به تأسیس مدرسهاى به سبک جدید زد تا جوانان علاوه بر کسب دانش روز از تربیت درست نیز برخوردار گردند، چرا که اکثر خانوادههاى متدینین خصوصاً در شهر قم به واسطه جو آن زمان و ترس از آلوده شدن فرزندانشان به گرایشهاى غیر مذهبى دست به مبارزه منفى زده، فرزندان خود را به مدارس دولتى نمىفرستادند و در برخى از خانوادهها این موافقت حداکثر تا پایان دوره دبستان بود. در این شرایط امام موسى صدر با همکارى فرهنگیان متدین و خدمتگزار، امتیاز یک دبیرستان ملى را از وزارت فرهنگ گرفت و دبیرستان صدر تحت مدیریت ایشان شروع به فعالیت نمود و بعد از هجرت ایشان به لبنان مدیریت مدرسه را به شخص دیگرى واگذار نمود.
البته ناگفته نماند شهید دکتر بهشتى دوست همراه و همفکر و هم مباحثهاى ایشان نیز دبیرستان دیگرى به نام دین و دانش را تأسیس کرده بود که ضمن آموزش جوانان به علوم و فنون روز آموزشهاى مذهبى را نیز در برنامه درسى خود در نظر گرفته بود.
هجرت به لبنان
در اواخر سال 1959م (1338ش) بعد از وفات زعیم مصلح و عظیمالشأن آیتالله سیدعبدالحسین شرفالدین طبق وصیت ایشان و به دعوت شیعیان لبنان که با ارسال نامهاى، از سید موسى صدر درخواست نمودند، به آن دیار هجرت نماید و زعامت شیعیان را به عهده بگیرد و این دعوت با تأیید و تأکید آیتالله العظمى بروجردى همراه شد. امام موسى صدر به لبنان قدم نهاد و در شهر صور رحل اقامت افکند و بىدرنگ بعد از ورود و از همان روزهاى نخستین فعالیتهاى همه جانبه خود را آغاز کرد و این فعالیتها آن قدر دامنهاش گسترده شد که حیات سیاسى، اجتماعى و اقتصادى جنوب لبنان و شیعیان را تحت تأثیر عمیق خود قرار داد به گونهاى که به جرأت مىتوان لبنان را به دو برهه تاریخى تقسیم نمود: بخش اول قبل از ورود امام موسى صدر و بخش دوم بعد از آمدن ایشان. کما این که کاردینال فرانس کونیگ (اسقف اعظم اتریش) به امام موسی صدر چنین گفت: «عالى جناب! من راجع به شما زیاد شنیدهام! ایمان دارم که مىتوان تاریخ لبنان را به دو دوره کاملاً مجزا تقسیم نمود: دوران قبل از موسى صدر و دوران موسى صدر.»3
وضعیت شیعیان پس از امام موسى صدر
امام صدر به محض ورود به لبنان دست به اقدامات گستردهاى زد و اگر چه عمق فاجعه بسیار گسترده بود ولى آن همه او را نه تنها، از تلاش وانداشت بلکه به عزم و همت او افزود. ایشان از طرفى به مقابله با فئودالها و وضعیت نابسامان اجتماعى شیعیان که در واقع آفت داخلى جامعه شیعه بود پرداخت و از طرفى با دشمنان بیرونى و قوانین ناعادلانه سیاسى لبنان و نظام طایفهاى به مقابله پرداخت تا یک بار و براى همیشه لبنان را از بحران خارج نماید. ذیلاً به پارهاى از اقدامات و فعالیتهاى اجتماعى، سیاسى و فرهنگى امام صدر اشاره مىگردد.
تأسیس جامعه زنان
وى در نخستین سال ورودش به لبنان اعلام داشت که زنها نیز مىتوانند در ایام ماه مبارک رمضان به مسجد بیایند و جداگانه براى خویش مراسم نماز جماعت برپا دارند.
خانمها با شور و اشتیاق زایدالوصفى در مراسم مذهبى شرکت جستند و در کنار مراسم فوق برنامه سخنرانى و وعظ نیز براى آنان ترتیب یافت و همین مسئله نقطه عطفى در مشارکت زنان مسلمان شد و از قبل آن مؤسسات فراوانى توسط بانوان تأسیس گردید که به چند نمونه از آنها اشاره مىشود:
1ـ مدرسه پرستاران و کمک پرستاران.
2ـ کلاس مبارزه با بی سوادى.
3ـ کودکستان.
4ـ مدرسه نمونه براى دختران.
5ـ مدرسه تربیت خانه دارى و آموزش (خیاطى، کمکهاى اولیه، دفاع غیر نظامى) برنامههاى آموزشى، دینى و فرهنگى.
مؤسسه اخیر به نام خانه دختران (بیت الفتات) مشهور بود در همه این مؤسسات مسئله حجاب و آداب و معارف اسلامى شدیداً مورد توجه قرار گرفته و خود نمونهاى از یک اجتماع زنده، پرتحرک و نمونه دینى مىباشد.4
انجمن نیکوکاران (جمعیه البر و الاحسان)
یکى از مشکلات جامعه شیعه لبنان مسئله بیکارى و فقر بود که به چهره جامعه شیعه رنگ بدبختى و فلاکت کشیده بود و به گونهاى این مسئله نهادینه شده بود که شیعیان را عین بدبختى و بیکارى و فقر مىدانستند. امام موسى صدر در جهت مقابله با این پدیده زشت اجتماعى ـ که ریشهاى بسیار دیرینه داشت و به سیاست گذارىهاى گذشته باز مىگشت ـ انجمن فوق را تأسیس کرد. این انجمن توسط یک هیئت مدیره و چند کمیسیون اداره مىشد. یکى از کمیسیونها به نام کمیسیون خانواده، مأمور رسیدگى به چگونگى وضع درآمد سالانه خانوادههاى محروم، مستمند و درمانده بود. این کمیسیون کار خود را پس از یک سخنرانى عمیق و جامع که از طرف امام موسى صدر ایراد شد، شروع کرد. هدف این کمیسیون مبارزه با فقر و برانداختن تکدىگرى از جامعه شیعیان لبنان بود. شعار جمعیت دو حدیث بود. «شیعتنا یموتون و لا یسئلون بالکفّ، (شیعیان ما مىمیرند و دست گدایى به سوى کسى دراز نمىکنند) و «لا تحلّ الصدقه لمتحرف و لا لذى قوّه سوى قوى» (صدقه بر پیشهور و کسى که داراى بنیهاى سالم و نیرومند است جایز نیست) اولین کار کمیسیون شناسایى گدایان حرفهاى و مستمندان حقیقى بود و سپس براى بهبود وضع هر دو گروه فعالیتهاى پیگیرى را آغاز نمود. و براى تمامى گدایان اعم از حرفهاى و حقیقى برنامهریزى و مستمرى معین کرد و فرزندان آنان را در هنرستانهاى صنعتى به تحصیل واداشت. امام موسى صدر با سخنرانىهاى مفصلى که ایراد کرد مردم را تربیت و از آنان درخواست کرد که به گدایان حرفهاى کمک نکنند و اعانات خویش را مستقیماً به صندوقهاى ویژه این کار واریز نمایند. سپس مؤسسهاى به نام «دارالایتام» ساخت و اطفال بى سرپرست را در آن جا نگهدارى کرده، به تعلیم و تربیت آنان پرداخت. مؤسسهاى به نام «دارالعجزه» پدید آورد که معلولین و درماندگان را گرد آورده، علاوه بر پرداخت مخارج آنها، حرفه و فنى مناسب به آنان مىآموخت. یک مدرسه حرفهاى بسیار مدرن تأسیس کرد و دانشجویان را در رشتههاى صنعتى آموزش داد که بعداً به عنوان مدرسه صنعتى جبل عامل معروف شد و تحت نظر شهید چمران قرار گرفت.5
شهید چمران در خاطرات خود مىگوید:
«... البته مدرسهاى نبود که فقط در درس و تکنولوژى سرآمد دیگران باشد، بلکه مدرسهاى بود که کارگاه ایدئولوژى ما به شمار مىرفت. نماز جماعت و کلاسهاى ایدئولوژیک و کادرهاى سازمانى در مدرسه برقرار بود. همان اواخر که دانشجویان وارد مدرسه مىشدند، با فنون مبارزاتى و جنگهاى چریکى آشنا مىشدند...»
در خصوص احساس خطرى که دشمنان و رقبا از این مدرسه مىکردند و آن را مورد هجوم قرار مىدادند، مىگوید:
«... بارها به این مدرسه حمله کردند و با راکت و موشک این مدرسه را در هم کوبیدند یعنى نه فقط دست راستىها و اسرائیلىها این مدرسه را مورد هجوم قرار مىدادند بلکه چپىها و کمونیستها و مزدوران عراق نیز چندین بار این مدرسه را مورد هجوم قرار دادند...»6
مرکز تحقیقات اسلامى «معهد الدراسات الاسلامیه»
در کشور لبنان ملیتها و مذاهب گوناگون در کنار یکدیگر گرد آمده و به زندگى مشترکى پرداختهاند. این ملیتها و مذاهب گوناگون پیوسته با یکدیگر در تماسند و در میان آنان مباحث مختلفى رد و بدل مىشود.
امام موسى صدر با توجه به این نکته دانشجویان را به تحقیق در مسائل اسلامى و شیعى تشویق نمود تا خردمندانه درباره مسائل اسلامى به تجزیه و تحلیل پرداخته، نتایج تحقیقات خود را به جامعه اسلامى عرضه نمایند.
این مرکز از کشورهاى آفریقایى و خاورمیانه و خاور دور دانشجو مىپذیرفت و در همین راستا امام موسى صدر به کشورهاى مسلمان و غیر مسلمان آفریقایى مسافرت نمود و در جهت مبادله دانشجو و مبلغ دینى با مسئولان آن جا مذاکراتى به عمل آورد. ایشان مکررا مىگفتند: بر ما مسلمانان واجب است که قبل از آن که این قاره به جهان مسیحیت یا دنیاى کمونیسم بپیوندد به کمک افریقاى تشنه و نیازمند اعتقاد بشتابیم.
پارهاى از مؤسسات دیگر
1ـ مرکز تفریحات سالم براى جوانان (هیئت الشباب المسلم) باشگاهى در کنار دریاى مدیترانه.
2ـ الندوه اللبنانیه مؤسسهاى است فرهنگى که فلاسفه و دانشمندان بزرگ و رؤساى کشورهاى خاورمیانه عربى در آن شرکت کرده، به بحث مىپرداختند و در سایه همین مجالس سازمان خدمات اجتماعى به نام (تحرک اجتماعى) پدید آمد که این سازمان با همکارى مسیحیان و شیعیان لبنان اداره مىشد که علاوه بر احداث یک صد واحد بهداشتى درمانى در سراسر لبنان و پخش داروهاى مورد نیاز خدمات قابل توجهى نیز به مردم ارائه مىداد.7
مجموعه اقدامات فوق و همچنین شخصیت جذاب، پرنفوذ و اخلاق پیامبرگونه امام موسى صدر باعث گردیده بود که محبوبیتى غیرقابل تصور در بین مردم لبنان کسب نماید؛ در اسناد مىخوانیم:
وضع و موقعیت سید موسى صدر
«سید موسى صدر که روحانى است موقعیت عجیبى در لبنان براى خود کسب نموده است که مىتوان گفت صدر یعنى قلب بیروت و قلب ملت لبنان. مردم لبنان امکان ندارد از دستور صدر سرپیچى کنند هنگامی که او از لبنان خارج و یا وارد لبنان مىشود تمام رجال بیروت به استقبال او حاضر مىگردند. مشارالیه در بیروت از قدرت فوقالعادهاى برخوردار است که مافوق قدرت رئیس جمهورى لبنان مىباشد در تمام جراید لبنان همه روزه عکس موسى صدر دیده مىشود و تمام مغازههاى بیروت و بازارهاى بزرگ چه در داخل و چه در خارج مغازه عکس بزرگى از صدر در آنها دیده مىشود در بیروت محلى است که به نام قصر موسى صدر معروف است چنانچه فردى سوار اتومبیلهاى مسافربرى شود و به راننده بگوید قصد رفتن به قصر موسى را دارد، با احترام به آن محل مىبرند. بنا به اظهار یکى از رانندگان تاکسى موسى صدر صاحب بزرگترین قدرت در لبنان مىباشد. بنا به دستور صدر مغازهها روزهاى جمعه تعطیل است و حتى صدر دستور داده بایستى اذان شیعه در رادیو خوانده شود. صدر مؤسسات بزرگى در بیروت برپا کرده است. او رئیس مجلس شیعه در بیروت است و لقب امام به وى دادهاند و حتى رئیس جمهور لبنان از صدر خوف و وحشت دارد و به او پیشنهاد رئیس جمهورى کرده است. تمام قواى لشگرى و کشورى و ملت لبنان فدایى موسى صدر هستند و او صاحب جان و مال و ناموس ملت لبنان است و امکان ندارد صدر دستورى صادر کند و آن دستور فوراً اجرا نشود. بنا به اظهار راننده مورد بحث، قدرتى بالاتر از قدرت موسى صدر در بیروت دیده نمىشود. هر آن اراده کند با هواپیما بهر نقطهاى از جهان مسافرت کند با تشریفات خاصى از او استقبال به عمل مىآید. ضمناً هر موقع راننده تاکسى مىخواست نام موسى صدر را ببرد بسماللّه مىگفت و با چه احترام خاصى از او نام مىبرد. به طور کلى موسى صدر یعنى لبنان و لبنان یعنى موسى صدر.»
این محبوبیت فقط در بین شیعیان نبود و این اقدامات که به جرأت براى اولین بار در لبنان به وقوع مىپیوست باعث گردید توجه تمامى اقشار و گروهها را از هر مذهب و مکتبى به خود جلب نماید؛ در این باره در سندی چنین آمده:
«روزنامه النهار چاپ بیروت در شماره مورخ 23 / 9 / 53 خود طى مقالهاى به قلم کشیش یواکیم مبارک مىنویسد: استقلال لبنان نخست به وسیله نهضت دروزیها به رهبرى شیخ فخرالدین در قرن هجدهم به وجود آمد و سپس مارونیها به اتکاء تمدن غرب آن را سر و سامان دادند و براى آن که استقلال لبنان جنبه عربى خود را نیز نگاه دارد نیازمند به یک نهضت عمیق اسلامى بود که سید موسى صدر رهبر شیعیان لبنان آن را پایهگذارى کرده است.
النهار مىافزاید نهضتى که صدر به عهده گرفته باید از همه جوانب انسانى و اجتماعى آن و تأثیرى که در محافل عرب و جهانى به جاى خواهد گذاشت بررسى شود زیرا این نهضت به هیچ وجه نمىتواند جنبه یک فعالیت محلى معین و یا رنگ تعصبات طایفهاى و مذهبى داشته باشد همچنین نمىتوان گفت که این نهضت بر اثر تحریکات خارجى جهت تأمین منافع بیگانگان است. النهار اضافه مىکند البته هیچکس منکر نیست که سید موسى صدر شیعه است و فعالیت خود را به منظور رسیدگى به حقوق شیعیان این کشور آغاز کرد ولى این فعالیت اکنون داراى دورنماى والاترى است مخصوصاً که هدفش رسیدگى به حقوق عموم طبقات محروم این کشور است و نباید فراموش کرد که شیعیان در اسلام همواره یک طبقه روشنفکر و خواهان عدالت بودهاند و در این راه جانبازیها نموده و قربانیان زیاد دادهاند به همین جهت نیز صلاح لبنانیان در آن است همان طورى که در دورانهاى گذشته تاریخ براى نهضت مارونیها و دروزیها اهمیت قائل شده و جنبههاى آزادیخواهانه و انسانى این نهضتها را در نظر گرفتند اکنون نیز نهضت موسى صدر را پر و بال دهند مخصوصاً که این نهضت با انقلاب فلسطین پیوند و هماهنگى دارد.
سفیر شاهنشاه آریامهر - منصور قدر»8
سفرهاى دورهاى به کشورهاى منطقه، آفریقا و اروپا
امام موسى صدر در راستاى اهداف بلند خود علاوه بر فعالیت گسترده در لبنان و تماس مداوم با علماى قم و نجف (خصوصاً حضرت امام خمینى) و سفر به کشورهاى حاشیه خلیج فارس و مراوده مستمر با مصر، الجزایر، لیبى در سال 1967م (1346ش) بنا به دعوت لبنانىهاى ساکن آفریقا به یک مسافرت پنج ماهه اقدام کرد و از کشورهاى نیجریه، غنا، ساحل عاج، لیبریا، سیرالئون، سنگال و گامبیا دیدن نمود.
امام موسى صدر با تجربیات به دست آمده از شیوه عملکرد مصلحانى همچون سید جمالالدین اسدآبادى محور فعالیت خود را فقط متوجه سران نکرده بلکه علاوه بر ارتباط گسترده و دایم با سران کشورهاى مختلف و دیدارهاى مکرر با جمال عبدالناصر و انورالسادات، حافظ اسد، فهد و امیرعبداللّه و سران کشورهاى حاشیه خلیج فارس، محمدرضا پهلوى، بومدین و همچنین پذیرفتن و دیدار با سفراى کشورهاى اروپایى و آمریکایى رابطه خود را با مردم حفظ نموده و زیربناى تمامى حرکت و فعالیتهاى خود را مردم مىدانست و به صورت بسیار گسترده با مردم در ارتباط بود و این رمز جاودانگى و موفقیت امام موسى صدر در عرصه پر آشوب لبنان بود. وى در سفر به آفریقا در طى جلسات سخنرانى زمینه ارتباطات شیعیان و فعالیتهاى اجتماعى و دینى آتى را مساعد نمود.9
امام موسى صدر در خصوص این سفر مىگفت که مردم آفریقا از وى استقبال گرمى نموده به گونهاى که این امر به هیچ وجه مورد انتظار وى نبوده است؛ در سندى مىخوانیم:
موضوع: استقبال مردم آفریقا از سید موسى صدر
«سید موسى صدر که به آفریقا مسافرت نمود طى نامههاى خود به دوستان خویش اعلام داشت که مردم افریقا از وى استقبال گرمى نموده و حتى تقاضاى قطعاتى از ملبوسات وى براى تبرک دارند و این امر به هیچ وجه مورد انتظار وى نبوده است.»
تأسیس مجلس شیعیان لبنان
امام موسى صدر پس از سالها کوشش و فعالیت در راستاى اهداف اسلامى و خدمات اجتماعى که به پارهاى از آنان اشاره شد و همچنین سفر به کشورهاى عربى، اسلامى، آفریقایى و اروپایى و شرکت در کنفرانسها و کنگرههاى اسلامى که در سطح جهانى تشکیل مىگردید و تماس با مردم و رجال و بزرگان و اندیشمندان و مصلحان سراسر جهان و تحقیق و پژوهش پیرامون مظاهر حیات اروپایى و زندگى غربى و ایجاد ارتباط با مراکز فرهنگى، نهضتهاى انسانى، اجتماعى و فرهنگى تجربیات با ارزشى را کسب نمود و با وقوف کامل بر اوضاع و احوال شیعیان و امکانات بالفعل و بالقوه آنان و همچنین قوانین جارى لبنان، ضرورت تأسیس یک تشکیلات مادر که همه شئون شیعیان را زیر نظر داشته باشد پى برد. از آن پس تمامى مساعى خود را در این مسیر به کار گرفت تا یک بار و براى همیشه مشکل جامعه شیعه را از طریق قانونى حل و فصل نموده، دولت را در این مهم دخالت دهد تا در پناه آن، شئون و موقعیت شیعیان حفظ گردد. وى در ابتدا با برخى از رجال سیاسى شیعه و غیر شیعه تماس گرفت و منظور خود را با آنها در میان گذاشت. این تماسها و ملاقاتها سالها به طول انجامید و على رغم کارشکنىها و دشمنىها و موانع گوناگونى که سر راه وى به وجود مىآوردند از پاى ننشست؛ در اسناد مىخوانیم:
موضوع: درباره تأسیس مجلس ملى شیعه در لبنان
«ناصریها در لبنان شایع مىسازند که مسیحیان به منظور ایجاد تفرقه در بین مسلمانان لبنان سید موسى صدر را فریب داده به وى خاطرنشان ساختهاند که مسیحیان براى صدور اجازه تأسیس مجلس ملى شیعه به شیعیان کمک خواهند کرد.
ناصریها به مردم وانمود مىکنند که فعالیت سید موسى صدر تنها موجب ایجاد نفاق و تفرقه در بین مسلمانان خواهد بود و نتیجه نخواهد داشت زیرا مسلمانان یکى هستند و معنى ندارد یک مفتى براى سنىها و یک مفتى براى شیعیان وجود داشته باشد.»
البته این مخالفتها و کارشکنىها امرى طبیعى به شمار مىرفت چرا که امام موسى صدر علاوه بر مبارزه با جبهه خارجى و استیفاى حق عمومى شیعیان به منافع افراد سودجو لطمه فراوانى وارد آورده و به سلطه فئودالها خاتمه بخشیده بود و لذا هر دو در مقابل امام موسى صدر به جبهه آرایى پرداختند ولى نتوانستند او را از عزم آهنین خود بازداشته بلکه او با گامهاى استوار به سوى هدف مقدس خود پیش مىرفت و در تاریخ 15 / 8 / 1966 (1345 ش) در یک مصاحبه مفصل مطبوعاتى که در بیروت تشکیل شد آلام و دردها و رنجهاى شیعیان را برشمرد و بر اساس آمار و ارقام به طریق علمى و محققانه و گویا، در معرض افکار عمومى قرار داد و انگیزهها و موجبات نیاز به یک مجلس را به اثبات رسانید و به طور صریح هشدار داد، و این یک اقدام ساده نبود و به زودى به شکل یک درخواست عمومى و مربوط به همه شیعیان در سطح جامعه جلوه خواهد کرد. بالاخره کوششهاى امام صدر به نتیجه رسید و نمایندگان شیعیان در مجلس یک طرح را تقدیم مجلس شوراى ملى لبنان کردند و در تاریخ 16 / 5 / 1967 (1346 ش) به امضا رئیس جمهور لبنان رسید و بدین ترتیب شیعیان امکان یافتند تا مجلسى را تحت عنوان «المجلس الاسلامى الشیعى الاعلى» پایهگذارى نمایند تا بدین وسیله شئون شیعه را رهبرى کرده، از حقوق حقه آنها ـ که سالها مورد تجاوز قرار گرفته بود ـ دفاع نمایند و در تاریخ 23 / 5 / 1969 امام موسى صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلاى شیعیان برگزیده شد و بر طبق قانون تأسیس مجلس، مدت این ریاست 6 سال بود اما بعد نظر به این که ریاست مجلس طایفههاى مذهبى مادامالعمر مقرر گردیده بود، در تاریخ 29 / 3 / 1975 (1354 ش) به اتفاق آراى هیئت رئیسه، ریاست مجلس تا سن 65 سالگى به امام موسى صدر واگذار گردید. امام موسى صدر در خطابهاى که در روز انتخاب خود به ریاست مجلس ایراد نمود و همچنین در نخستین اعلامیهاى که در تاریخ 10 / 6 / 1969 (1348ش) صادر کرد برنامههاى عملى خویش را براى تحقق اهداف مجلس اعلاى شیعه به شرح زیر اعلام نمود:
1ـ تنظیم شئون طایفهاى شیعه و بهینه سازى هر چه بیشتر شئون اجتماعى و اقتصادى شیعیان.
2ـ قیام و اقدام براى دستیابى به یک موقعیت کامل اسلامى، از نظر فکرى، عملى و نیز از نظر مبارزه و جهاد.
3 ـ اقدام اساسى براى پیشگیرى از تفرقه میان مسلمانان و سعى بلیغ، به منظور وصول به وحدت کامل.
4ـ همکارى با همه طوایف مذهبى لبنان و کوشش براى حفظ وحدت کشور.
5ـ توجه و ممارست نسبت به مسئولیتهاى ملى و وطنى و صیانت از استقلال و آزادى لبنان و حفاظت از سرزمین و مرز و ثغور کشور.
6ـ مبارزهاى پیگیر با جهل و فقر و تخلفات و ستم اجتماعى و فساد اخلاقى.
7ـ یارى و مساعدت و پشتیبانى از مقاومت فلسطین و مشارکت با دولتهاى مترقى و برادران عرب به منظور آزاد سازى سرزمینهاى غصب شده توسط رژیم اشغالگر قدس.10
حمایت از جنوب لبنان
اولین ماههاى ریاست امام موسى صدر مصادف با حملات و تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان گردید. امام در این موقع شدیدترین حملات خود را به حکومت لبنان آغاز نمود. وى اعلام کرد که دولت جنوب را رها کرده و از حد و مرزهاى جنوب و مردم شیعه دفاع و حفاظت نمىکند و از مردم و دولت خواست تا روستاهاى هم مرز با اسرائیل را مجهز نمایند تا از وطن و شرف خویش در برابر حملات اسرائیل متجاوز دفاع کنند. بالاخره دولت وقت مجبور شد تا طبق یک قرار قانونى که در تاریخ 12 / 1 / 1970م (1349 ش) صادر شده بود، گامى اساسى در جهت اهمیت دادن به اوضاع منطقه جنوب بردارد11 در تاریخ 12 / 5 / 1970 (1349 ش) رژیم غاصب اسرائیلى به روستاهاى جنوب حمله کرد و خسارتهاى جانى و مالى فراوانى به جا گذاشت و حدود 50 هزار تن از اهالى 30 قریه مرزى آواره شدند. شهید چمران در این باره مىگوید:
«شهرها در جنوب لبنان آن چنان ویران شد که حتى یک دیوار سالم باقى نمانده بود شهرهایى مانند غندویه، طَیبه، عَباسى،...»12
روز بعد یعنى 13 / 5 / 1970 (1349 ش) امام موسى صدر از رؤساى مذاهب گوناگون و رهبران طوایف مختلف لبنانى در جنوب دعوتى به عمل آورد و با مساعدت آنان جمعیتى را به عنوان «هیئت یارى جنوب» تأسیس نمود ریاست این هیئت با امام موسى صدر و نائب رئیس آن «مطران انطیونیوس خریش» پیشواى طایفه مارونىها بود. سپس امام موسى صدر مردم لبنان را به یک اعتصاب عمومى به منظور توجه به اوضاع اسفبار جنوب فراخواند. این اعتصاب در تاریخ 26 / 5 / 1970 (1349 ش) به طور بى سابقهاى مورد استقبال تمامى اقشار لبنان قرار گرفت و به یکى از رویدادهاى بزرگ و تاریخى کشور تبدیل شد. در این هنگام مجلس نمایندگان لبنان تحت فشار افکار عمومى یک طرح قانونى را تحت تأثیر اندیشهها و برنامههاى امام موسى صدر در دستور کار خویش قرار داد و در تاریخ 2 / 6 / 1970 قانونى را به تصویب رساند مبنى بر تأسیس مجلس جنوب وابسته به هیئت وزرا... که مفاد طرح و لایحه دولت به شرح ذیل است:
1ـ تقدیم لایحهاى به مجلس نمایندگان شامل مسلح شدن و تکمیل سپاه لبنان و درخواست بودجهاى بالغ بر 60 میلیون لیره لبنانى.
2ـ تصویب طرح تأسیس و ایجاد مجلس شیعیان و مقرر شدن بودجهاى بالغ بر 30 میلیون لیره در سال براى اداره آن.
3ـ اختصاص 10 میلیون لیره براى ساختن پناهگاهها و استحکامات و مسلح ساختن افراد جنوب.
4ـ اعطاى یک میلیون و پانصد هزار لیره به زارعان براى ترمیم خرابىهاى ناشى از جنگ و پرداخت وامهاى بانکى آن.
5ـ توسعه مزارع جنوب و مساعدت با شیعیان در امر زراعت و کشاورزى و عمران و آبادانى.13
از آن پس 26 ایار 1970 (1349 ش) به نام امام موسى صدر حک و آن روز، روز جنوب نامیده شد. این کمک تا آخر نیمه سال 1980 به 200 میلیون لیره لبنانى بالغ گشت. البته خروش امام موسى صدر علاوه بر این که موجب پیدایش تحرک و حزب و کمکهاى ملت و دولت لبنان در داخل شد، در خارج از کشور نیز طنین انداز شد و از همان روزهاى نخست حوزه علمیه قم و نجف و علماى طراز اول آن به ویژه حضرت امام خمینى (ره) کمکها و حمایتهاى مالى و معنوى خود را به لبنان سرازیر نمودند به گونهاى که ساواک را سخت عصبانى کرده و به توطئههاى تلافى جویانه و بازدارنده واداشته بود؛ در اسناد مىخوانیم:
تیمسار ارتشبد نعمتاله نصیرى
معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور
گزارش تلگرافى سفیر شاهنشاه آریامهر در بیروت حاکى است که آیتالله آشتیانى دو هفته قبل از تهران وارد لبنان شده و پس از ملاقات با سید موسى صدر مبلغ یک میلیون و هفتصد هزار لیره لبنانى (در حدود چهار و نیم میلیون تومان) کمک جدید روحانیون ایران را در اختیار نامبرده قرار داده است. با این مبلغ میزان کمکهاى نقدى که از ایران براى سید موسى صدر رسیده است صرف نظر از کمکهاى مالى که به صورت چک و حواله بانکى فرستاده مىشود 271 میلیون لیره لبنانى معادل با 68 میلیون تومان بالغ گردیده است.
گزارش مورد اشاره همچنین حاکى است که قرار است در این هفته معاون شوراى عالى شیعه لبنان سید [شیخ] شمسالدین (معاون سید موسى صدر) به ایران عزیمت و ضمن ملاقات با آیتالله شریعتمدارى و خوانسارى و گلپایگانى درخواست کمکهاى مالى بیشترى نماید. البته وعده ارسال کمکهاى مالى بیشتر قبلاً به سید موسى صدر داده شده است و معاون وى به منظور دریافت این کمکها به ایران مسافرت مىکند.
سفیر شاهنشاه آریامهر در گزارش خود افزودهاند که سید موسى صدر در لبنان دیگر داراى موقع سیاسى و مذهبى گذشته نیست ولى روحانیون ایران به شدت از وى پشتیبانى مىکنند و موقع متزلزل او را تقویت مىنمایند.
مراتب از شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشت. ذات اقدس شهریارى چنین دستخط فرمودند. این وجوه را چه اشخاصى تأمین کردهاند.»
خواهشمند است دستور فرمائید از چگونگى امر وزارت امور خارجه را نیز آگاه سازند.
از طرف وزیر امور خارجه
درباره: کمکهاى روحانیون ایران به موسى صدر
«محترماً به استحضار مىرساند. برابر اعلام وزارت امور خارجه گزارش تلگرافى سفیر شاهنشاه آریامهر در بیروت درباره کمک جدید روحانیون ایران به موسى صدر و نحوه ارسال آن از شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشته و چنین دستخط فرمودهاند «این وجوه را چه اشخاصى تأمین کردهاند» که در اجراى امر مطاع مبارک ملوکانه تیمسار ریاست ساواک مقرر فرمودهاند: «اداره کل سوم. اداره کل دوم» ضمناً وزارت امور خارجه اوامر ملوکانه را به سفیر شاهنشاه آریامهر در بیروت نیز ابلاغ و سفیر شاهنشاه آریامهر آیات شریعتمدارى ـ خویى ـ خوانسارى ـ آشتیانى و دستهاى از سرمایهداران بزرگ بازار را جزو اشخاصى که به موسى صدر کمک مىکنند ذکر نموده است که مراتب مجدداً از شرف عرض مطاع مبارک ملوکانه گذشته و چنین دستخط فرمودهاند: «به ساواک و وزارت دارائى اطلاع دهید» و تیمسار ریاست ساواک نیز به جهت تحقیق در باره اینکه چه افرادى و به میزان چه مبلغ به موسى صدر کمک کردهاند مراتب به سازمان تهران و قم اعلام و سازمان تهران لیست افراد کمک کننده را و این که این کمکها به چه نحو وسیله موسى صدر و ایادى آن به مصرف مىرسد ارسال داشته است. مراتب به جهت استحضار و صدور اوامر در باره پاسخ وزارت امور خارجه مبنى بر معرفى اشخاص تأمین کننده وجوهات از عرض مىگذرد توضیح این که اوامر تیمسار ریاست ساواک مبنى بر توجیه آیات شریعتمدارى ـ خوانسارى ـ گلپایگانى ـ در مورد این که این پولها حیف و میل مىشود و مستمندان داخل کشور واجبترند» به سازمان قم و سازمان تهران اعلام گردیده است.»
درباره کمک روحانیون ایران به موسى صدر
«در باره افرادى که به موسى صدر کمک کردهاند و به شرح زیر ساکن تهران مىباشند مراتب به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. پى نوشت فرمودند: «تحقیق کنند چه عواید و منافع و مستقلات دارند که بتوان به وزارت دارایى گفت.» خواهشمند است دستور فرمایید در اجراى اوامر تیمسار ریاست ساواک اقدام و نتیجه را اعلام دارند.
مدیر کل اداره سوم ـ ثابتى
1ـ آیتالله محمد باقر آشتیانى: تهران ـ خیابان حشمتالدوله غربى ـ چهار راه کیوان اول خیابان عارف منزل شخصى
2ـ آیتالله سیدرضى شیرازى: تهران ـ خیابان پهلوى ـ خیابان ناهید پلاک 47 و 48
3ـ آیتالله عبدالکریم موسوى: تهران ـ خیابان تاج ـ کوچه محمدى پلاک 12
4ـ آیتالله سید مرتضى عسگرى: تهران ـ خیابان کورش کبیر نرسیده به تجریش کوچه رضائیه جنب بانک پارس
5ـ آیتالله شیخ یحیى نورى: تهران ـ سراى ژاله ـ کوى قائن ـ پلاک 84
6ـ آیتالله سیدرضا صدر: تهران ـ خیابان دماوند ـ کوچه جوبهار ـ پلاک 12
7ـ آیتالله سیدعبدالغفار سجادى: تهران ـ خیابان پاچنار ـ کوچه فراش باشى پلاک 39
8ـ آیتالله سید مرتضى مستجابى: تهران خیابان مولوى ـ گذر لوطى صالح کوچه حاج صفرعلى ـ پلاک 12
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
«پیرو نامه شماره 3282 / 5 ـ 250 / 8 مورخ 10 / 8 / 2536 گزارش مورخ 12 / 9 / 2536 سفارت شاهنشاهى در بیروت که از شرف عرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشته حاکى است که دومین هیئت روحانیون شیعه لبنان هفته آینده به ریاست شیخ على فقیه به منظور دیدار آیتالله شریعتمدارى از... خوانسارى و گلپایگانى به تهران وارد خواهند شد تا موقعیت متزلزل سید موسى صدر را براى مراجع تقلید توضیح و درخواست نمایند از ارسال کمکهاى مالى شیعیان براى سید موسى صدر که تاکنون بالغ بر هفتاد میلیون تومان شده است و سید موسى وجوه مزبور را به مصرف حقیقى نرسانیده است خوددارى شود در قسمت آخر گزارش اشاره شده «همان طورى که قبلاً استدعا شده بود اوامر مطاع مبارک ملوکانه شرف صدور یافته بود که جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران کمکهاى انسانى براى شیعیان مخالف سید موسى صدر از طریق سفارت شاهنشاهى ارسال دارد تا با توزیع مستقیم بین روحانیون مورد نظر بتوانند در مقابل سیدموسى صدر به مقابله و مبارزه پردازند.»
از طرف وزیر امور خارجه
از سال 1971 (1350 ش) حملات اسرائیل به جنوب لبنان به طور مستمر ادامه پیدا کرد؛ لذا بار دیگر امام موسى صدر پیشتاز دفاع از جنوب شد و اعلان کرد: «ما مىخواهیم براى نجات لبنان تمام وسائل دفاعى جدید در اختیارمان گذاشته شود تا بتوانیم در مقابل تعدیات اسرائیل متجاوز از وطن خود دفاع نماییم» و از طرفى به دولتمردان حمله کرد و آنان را متهم نمود که مناطق محروم لبنان را مورد فراموشى و بى مهرى قرار دادهاند و از دولت درخواست نمود تا امتیازات طایفهای را الغا کرده، قوانین مربوط به تعلیم و تربیت نسبت به همگان یکسان گردد.
دولت سلیمان فرنجیه انتقادات امام موسى صدر را نادیده گرفت و حقوق قانونى مجلس اعلاى شیعه و مقام ریاست آن را در زمینه احراز مقامات مملکتى مورد انکار قرار داد.
امام موسى صدر در تاریخ 2 / 2 / 1974م (1353 ش) طى اعلامیهاى معارضه و مبارزه خویش را به طور صریح اعلام کرد و صداى اعتراض خویش را به وسیله تظاهرات و راهپیمایىهاى فراوان بر ضد دولت لبنان و به منظور حمایت از محرومان بلند کرد که از مهمترین آنها تظاهرات بعلبک در تاریخ 17 / 3 / 1974 (1353ش) بود که متجاوز از 75 هزار فرد مسلح با امام خود هم قسم شدند.
شهید چمران در خصوص تظاهرات مسلحانه بعلبک مىگوید:
«بعد از اوج مبارزات شیعیان و عدم دریافت جواب مناسب از طرف دولت، امام موسى صدر اعلام تظاهرات عمومى در بعلبک کرد. 75 هزار بعلبکى با شوق و حرارتى شدید به درخواست امام موسى پاسخ گفتند و مسلمین بعلبک با تظاهرات مسلحانه خود در آن روز پشت دولت مسیحى لبنان را به لرزه درآوردند و در این تظاهرات مسلحانه قسم خوردند که تا آخرین قطره خون خود علیه ظلم و علیه امتیازات طایفى بجنگند و حقوق از دست رفته شیعیان را به دست آورند...»
«... ولى کامل اسعد و نظام دست بردار نبودند به خصوص براى بى اثر کردن تظاهرات بعلبک گفتند: حساب بعلبک با طایفه شیعه جداست و بعلبک از قدیم دوستدار امام موسى بوده است ولى جنوب لبنان که شامل اکثریت شیعیان است طرفدار بى چون و چراى کامل اسعد و لذا مخالف امام موسى هستند بر حسب این ادعا دولت لبنان به ریاست جمهورى سلیمان فرنجیه که آدمى بود قاتل، آدمکش و خبیث، ضد آقاى صدر و شیعیان از تسلیم در برابر درخواستهاى امام موسى سرباز زد».14
در پى تظاهرات موفقیتآمیز بعلبک و براى اثبات دروغین بودن ادعاهاى کامل اسعد و جلوگیرى از سوءاستفاده دولت از این ادعاها، امام موسى صدر در تاریخ 5 / 5 / 1974م (1353ش) تظاهرات شکوهمند صور را ترتیب داد که در آن متجاوز از یک صد و پنجاه هزار نفر شرکت کرده و مجدداً با رهبر خود پیمان بستند و با وجود آن که دولت با همکارى کامل اسعد تمامى مساعى خود، همچون ریختن میخ و بستن جادهها، تهدید و ارعاب مردم توسط مزدوران آدم کشى مانند محمد حیدر را به کار برد تا بلکه بتواند از تظاهرات صور جلوگیرى کند، مراسم با ابهت و شکوه غیر قابل وصفى برگزار گردید. امام موسى صدر در سخنرانى خود تزویرها و خدعههاى آنان را برملا ساخت و مردم با طنینى زیبا و توفنده فریادهاى «اللّه اکبر و بالروح، بالدم نفدیک یا امام» در سالروز وفات دخت گرامى پیامبر اکرم فاطمه الزهرا (س) با امام خود تجدید عهد کردند و مردم با رهبر خویش هم قسم شدند تا آن گاه که مظلومى در لبنان باقى باشد به مبارزه خود ادامه دهند و در این راه سستى و یأس به خود راه ندهند.
سازمان حرکهالمحرومین
در همین راستا سازمان سیاسى مذهبى «حرکهالمحرومین » بر اساس مبادى و اصول ترسیم شده از سوى امام موسى صدر تولد یافت. وى در ترسیم خطوط کلى مبادى این حرکت اظهار داشت:
«حرکهالمحرومین از ایمان حقیقى به خدا و انسان و آزادى و کرامت وى نشأت گرفته و هرگونه ستم اجتماعى و نظامى سیاسى طایفى را طرد نموده و با استبداد و اقطاع (فئودالیسم) و سلطه و تفرقه به جنگ برخاسته است. حرکهالمحرومین، حرکتى است وطنى که متمسک به سیادت و عظمت وطن و سلامت سرزمین مىباشد و با استعمار و تجاوزات و مطامعى که متوجه لبنان است مبارزه مىکند».15
وى سپس اجتماعاتى را با حضور شخصیتهاى کشور و رؤساى طایفهها و رهبران احزاب و نخبگان و متفکران لبنانى از مذاهب گوناگون بر پا ساخت که منجر به انعقاد وثیقه و قراردادى شد مبنى بر تأیید خواستهاى امام موسى صدر که 190 نفر از اندیشمندان و بزرگان، زیر آن را امضا کردند.
این اقدامات موجب خشم و حقد و کینه بدخواهان گردید و از داخل و خارج انواع فشارها و تضییقات را علیه امام موسى صدر به وجود آوردند و رژیم پهلوى نیز که به واسطه کمک به اسرائیل در نوک تیز حمله امام موسى صدر قرار گرفته بود تمامى وعدههاى خود را مبنى بر کمک به شیعیان مظلوم لبنان منوط به خارج شدن امام موسى صدر از صحنه سیاسى لبنان نمود:
موضوع: سید موسى صدر
«طى تلگرافى که آقاى هویدا نخست وزیر از زوریخ به وزارت امور خارجه ارسال داشتهاند:
اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر امر و مقرر فرمودهاند که به جامعه شیعیان لبنان گوشزد شود تا صدر هست ما کمک نخواهیم کرد.»
ولى مردم و علماى دوراندیش، خیرخواه و حقطلب به حمایت از امام موسى صدر درآمدند و قدرشناس این نعمت عظمى بودند.
در تاریخ 13 / 9 / 1974 متجاوز از هزار نفر از علما را با ترکیبى از عناصر فوقالذکر در مجلس اعلاى شیعه گرد آورد و شرکت کنندگان به اتفاق آرا، نظریات امام موسى صدر را در خصوص جهاد و مبارزه انسانى و ملى به جهت احقاق حقوق محرومان مورد تأیید مطلق قرار داده، به وى اختیار دادند تا گامهاى اساسى خویش را در راه تحقق اهداف و امور مطروحه بردارد.
«روز گذشته (22 / 6 / 1353) مجمع عمومى شورایعالى شیعیان لبنان تشکیل و در حدود 1050 نفر از جمله نمایندگان پارلمان و مهندس و دکتر و روزنامهنگار در آن شرکت نمودند. در این جلسه موسى صدر طى سخنرانى اظهار داشت چون دولت تاکنون هیچ توجهى به خواستهاى شیعه نشان نداده لذا شورایعالى شیعیان برنامه تظاهرات و اعتصاب خود را ادامه خواهد داد و علاوه بر فعالیتهاى داخلى با مهاجرین لبنانى در آمریکا و افریقا و کشورهاى عربى تماس خواهد گرفت زیرا دولت فکر مىکند تقاضاهاى شیعه جنبه شخصى دارد و هدف ادامه مقام ریاست مجلس عالى شیعیان است و از آن جا که این سمت براى من (موسى صدر) هیچ اثرى غیر از کوشش و نگرانى براى حقوق شیعه ندارد لذا حاضر است از این سمت استعفاء کند. موسى صدر سپس گزارشى به مجمع عمومى تسلیم نمود و اعضاى شرکت کننده در جلسه ضمن عدم قبول استعفاى وى به اتفاق آراء اظهارات موسى صدر را تأیید و نظریات خود را به شرح زیر اعلام داشتهاند:
1ـ مجمع عمومى شورایعالى شیعیان طرحى را که موجب استعفاء و یا برکنارى موسى صدر شود مردود مىشناسند.
2ـ کوشش موسى صدر علیه فساد و ستمگرى و براى دفاع از مردم ستمدیده و نابسامان این کشور است تأیید مىشود.
3ـ فعالیت مسئولین دولت لبنان در مورد نادیده گرفتن خواستههاى شیعیان تقبیح مىگردد و به موسى صدر اختیار تام داده مىشود اقدامى را که جهت رسیدن به حقوق شیعه صلاح مىدانند اتخاذ کند حتى اگر این اقدامات جنبه منفى داشته باشد نظیر ... استعفا یا برگزارى تظاهرات و اعلام اعتصاب توأم باشد».
در نتیجه اقدامات فوق، دولت استعفا داد و دولت جدید با دیدى مثبت نسبت به اهداف امام موسى صدر زمام امور را به دست گرفت ولى چند ماه بعد دولت به خاطر قتل «معروف سعد»16و حمله به اتوبوسى در عین الرمانه مجبور به استعفا شد. دو حادثه فوق منشأ اساسى جنگ داخلى 19 ماهه گردید که به جنگ دو ساله معروف است .
امام موسى صدر در تاریخ 20 / 1 / 1975 (1353ش) ضمن خطابه پرشورى که به مناسبت سالگرد عاشوراى حسینى ایراد نمود مردم لبنان را به تشکیل یک گروه مقاومت نظامى، در برابر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس و توطئههاى مزدوران دولت اسرائیل- به منظور بیرون راندن لبنانىها از سرزمینهاى خویش ـ فرا خواند و 7 ماه بعد در تاریخ 6 / 7 / 1975 (1354ش) در یک کنفرانس مطبوعاتى به طور صریح تأسیس و ظهور و ولادت یک گروه مسلح را به نام «افواج مقاومت لبنانى» (امل) در حیات سیاسى مذهبى کشور لبنان اعلان نمود.
شهید چمران مىگوید:
«... بعد، مرحله سوم آغاز شد و آن سازماندهى نظامى بود... بنابراین، قسمت سوم سازماندهى حرکت محرومین، تأسیس سازمان نظامى امل بود... یعنى آرزو؛ آرزو براى تحقق رسالت اسلامى و حکومت مهدى...».
وى در خصوص بازتابها و برخورد گروهها با تأسیس امل مىگوید:
«... مسیحیان و چپىها هر دو مخالف بودند زیرا مىدانستند اگر طرفداران صدر منظم و جنگنده شوند، دیگر کسى نمىتواند در مقابل قدرت آنان ایستادگى کند.
چپىها تا آن روز با آقاى صدر کارى نداشتند... اما هنگامى که متوجه سازماندهى او و تعلیمات نظامى او شدند ترس و وحشت آنها بالا گرفت و شروع به کارشکنى و اذیت کردند... امام موسى صدر آمده بود که فقر فکرى و ایدئولوژیک سیاسى و اجتماعى جنوب را برکَند و خلأ را پر کرده بود. دیگر بهانهاى و میدانى به دست حزب کمونیست نمىداد... امام موسى صدر همه حربهها را از آنها گرفته بود و در عمل سیاسى حتى از آنها مقتدرتر بود لذا حزب کمونیست و احزاب چپ دیگر را خلع سلاح کرده بود... مسئولین حزب به کادرها مىگفتند ما باید صدر را تصفیه کنیم ولى الان موقعیت مناسب نیست... چهار بار احزاب چپ و راست سعى کردند که امام صدر را ترور کنند.17
امام موسى صدر فتح را قرین سازمان امل قرار داد و با تأسیس حرکهالمحرومین میان محرومان در وطن (شیعیان) و محرومان از وطن (فلسطینیان) صیغه اخوت خواند.
شهید چمران مىگوید:
«... جالب آن که در تاریخ لبنان حرکت محرومین و جوانان امام موسى سرسختترین طرفداران فتح بودند و عموماً به علت این طرفدارى از طرف کادرهاى چپ فتح کوبیده مىشدند. شعارى پر مفهوم شایع شده است که مىگویند: جوانان حرکت محرومین بیشتر از فتحىها هستند چند ماه پیش که تناقضات داخل فتح به درجه انفجار رسیده بود و خطر آن مىرفت که چپىهاى فتح شخص ابوجهاد را ترور کنند ـ همان طور که مؤمنترین کادرها را ترور کردند قتل نقیب فاخر و جواد... ـ از حرکت محرومین در خواست شد که ده جنگنده براى حفاظت جان ابوجهاد بفرستند زیرا به فتحىها اعتماد نیست...»18
جنگ داخلى لبنان
آن گاه که اولین شرارههاى جنگ در تاریخ 13 / 4 / 1975 (1354ش) شعله کشید امام موسى صدر همه مساعى و تلاش خویش را در همه زمینهها به کار گرفت تا آتش جنگ را خاموش کند. او که با نگرش عمیق و تیزبینى خود عمق توطئه را مىدید، در تاریخ 15 / 4 / 1975م (1354 ش) در یک پیام عمومى مردم را از گرفتار شدن در دام توطئههاى دشمن صهیونیستى و افتادن در غرقاب فتنه برحذر داشت و در همین حادثه بود که شخصیت جهانى و نفوذ او نمایان گردید؛ زیرا هر دو جنگ با ابتکار عمل و تلاشهاى شخصى امام صدر ـ همچون اعتکاف در مسجد و دیدار با سران کشورها ـ پایان گرفت.
دور اول جنگ 1975م (اردیبهشت سال 1354) آغاز شد و تا دى ماه همان سال به نفع فالانژیستها ادامه یافت و در حالى که تمامى رهبران ملى و مسلمانان حاضر در کنفرانس عرمون از دخالت سوریه ناامید شده بودند، امام صدر به دمشق رفت و حافظ اسد را براى دخالت نظامى در لبنان متقاعد نمود. روز بعد نیروهاى سوریه در قالب ارتش آزادى بخش فلسطین وارد لبنان شدند و به دنبال چند ساعت نبرد فالانژیستها تسلیم و دور اول جنگ به پایان رسید.
دور دوم جنگ که در سال 1976م مطابق با اردیبهشت تا مهر سال 1355 ادامه داشت، قطعاً یکى از تلخترین مقاطع تاریخى لبنان به شمار مىرود. در این دور از جنگ، گروههاى فلسطینى و احزاب چپى لبنانى که از سوى برخى از کشورها من جمله مصر حمایت مىشدند با نیروهاى سورى درگیر شدند. متعاقب آن فالانژیستها با سوءاستفاده از برادر کشى و غفلت جبهه اسلامى، مناطق مسلمان نشین و اردوگاههاى فلسطینى را مورد تاخت و تاز قرار دادند. امام صدر با میانجىگرى میان حافظ اسد و انور سادات موفق گردید تا این دو تن را به همراه دیگر رهبران لبنان، سازمان مقاومت فلسطین، عربستان سعودى و کویت در قالب کنفرانس محدود سران کشورهاى عربى در ریاض و قاهره گرد هم آورد و بدین ترتیب به اختلافات مصر و سوریه پایان دهد. در نتیجه، جنگ داخلى دو ساله لبنان با دخالت نیروهاى حافظ صلح عربى رسماً خاتمه یافت.19
امام صدر در تاریخ 11 / 5 / 1977 (1356ش) اعلامیههایى را مبنى بر عمل به یک سلسله پیشنهادات اصلاحى سیاسى و اجتماعى و مبادى بنیادین جهت ساختن یک لبنان جدید در چهارچوب زندگى با حسن تفاهم و مسالمتآمیز فرقههاى مختلف مذهبى منتشر ساخت. وى در اعلامیه مزبور، قرارداد جدیدى را به جاى قرارداد قاهره در مسیر تنظیم روابط دولت لبنان و مقاومت فلسطین ضرورى خواند. با توجه به عدم ورود نیروهاى حافظ صلح به جنوب لبنان و رنج و محنتى که در اثر درگیرىها و تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان وارد مىآمد، امام صدر در سخنرانىها و مصاحبههاى مطبوعاتى نسبت به فاجعهاى که در جنوب لبنان در شرف وقوع بود، خطر توطئه توطئهگران و اشغال این منطقه از طرف دولت غاصب و متجاوز اسرائیل را به شدت هشدار مىداد و اعلام خطر مىنمود. وى خواهان تحقق صلح در منطقه جنوب لبنان و بازگشت سلطه و نفوذ دولت مرکزى به آن سامان بود.
در تاریخ 14 / 3 / 1978م (135 ش) مرزهاى جنوب لبنان توسط نیروهاى صهیونیسم اشغال گردید. در این هنگام امام موسى صدر دور جدیدى از فعالیتهاى خود را آغاز کرد او در ملاقاتهاى خود با سران و رؤساى کشورهاى عربى واقعیت اسفبار جنوب لبنان را برشمرد. وى بدین منظور از کشورهای سوریه، اردن، پادشاهى سعودى و الجزایر دیدار کرد. در همین راستا در تاریخ 25 / 8 / 1978 (1357ش) وارد کشور لیبى شد و هرگز از آن جا خارج نشد.20
امام موسى صدر یار امام خمینى و ملجأ مبارزان
در طول مبارزات حضرت امام خمینى (ره)، امام موسى صدر به عنوان پشتوانهاى قوى و مبلغى رسا در خارج از مرزها به فعالیت پرداخت و در کمال ظرافت به سازماندهى و تربیت انقلابیون همت گماشت و متقابلاً امام خمینى نیز همواره او را در کنف حمایت با کفایت خود نگه داشت و از هر گونه مساعدت و معاضدت و تأیید دریغ نفرمودند. اگر چه این رابطه به واسطه شرایط سخت آن روزگار همواره دور از انظار نامحرمان قرار داشت و همین مسئله زمینه ساز بسیارى از شایعات و اتهامات گردید و دستگاه نیز از این مطلب کمال بهرهبردارى را مىکرد ولى خیلى زود خورشید حقیقت از پس ابرهاى تیره بیرون آمد. سند زیر که نامهاى است از حضرت امام (ره) به امام موسى صدر، میزان علاقه حضرت امام و همچنین قدر و منزلت و اهمیت امام موسى صدر نزد امام (ره) را به خوبى مىنمایاند:
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجهالاسلام آقاى صدر دامت برکاته
بسمه تعالى
به عرض عالى مىرساند مرقوم محترم که تتمه مرقوم دیگر بود واصل ولى اصل مرقوم نرسیده از سلامت جنابعالى و مجاهدت شما در راه حقوق شیعه و کوتاه کردن دست ستمکاران متشکر شدم. امید است خداوند تعالى امثال جنابعالى را براى ما حفظ فرماید و ترقیات روزافزون نصیب فرماید که قواى جوانى را در راه واهبالعطایا صرف فرمایید و سرمایههاى نافده را مبدل به سرمایه باقى نمایید.
آنچه پیش ماست از شئون طبیعت از دست خواهیم داد و بُرد با آنهاست که زایل را فداى لایزال نمودند و به نعمتهاى لایزال نایل شدند. «قیل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نورا». گویا «وراء» همین عالم طبیعت است که در آن مىشود تحصیل نورانیت کرد و با رفتن از این جا رجوع محال و تحصیل ممتنع است. از خداوند تعالى توفیق براى طبقه جوان که نور فطرت ـ مثل ما پیرها ـ در آنها خاموش نشده، خواهانم و از جنابعالى امید دعاى خیر دارم براى عاقبت؛ که این چند نفسى که باقى مانده صرف لا یعنى نشود؛ مثل آنچه گذشته است.
در جواب مرقومات شریفه بعضى مطالب را به آقاى.... گفتهام که تذکر دهند.
والسلام علیکم و رحمهاللّه
روحاللّه خمینى
رابطه حضرت امام خمینى و امام موسى صدر بهترین و گویاترین گواه بر ادعاى فوق است.
سید حسین موسوى (ابوهشام) عضو بخش تشکیلات حرکت امل در زمان امام صدر و رهبر امل اسلامى و عضو شوراى رهبرى حزباللّه مىگوید:
«... وقتى امام خمینى در ترکیه یا عراق بودند مرتباً نمایندگانى بین ایشان و امام موسى صدر در رفت و آمد بودند.»
و شیخ ادیب حیدر عضو دفتر فرهنگى حرکت امل در زمان امام موسى صدر و از رهبران کنونى مقاومت مؤمنه مىگوید:
«ایشان امام خمینى را رهبرى جهانى مىدانست. رهبرى که همه باید براى پیوستن به او آماده شوند این مباحث با صداى خود امام بر روى نوارهاى کاست ضبط شدند...»
در خصوص رابطه امام موسی صدر با امام (ره) علاوه بر مطالب فوق اسنادى نیز موجود است که در این جا به دو نمونه آن اکتفا مىکنیم :
موضوع : موسى صدر نماینده شیعیان در بیروت
«موسى صدر که نماینده شیعیان در بیروت است عصر روز چهارشنبه 8 / 1 / 47 به منزل آیتالله خمینى... و تا غروب با یکدیگر به طور خصوصى مذاکراتى نمودهاند.
هرگونه اخبار مکتسبه دیگر متعاقبا منعکس خواهد شد. شبرنگ»
روابط بین موسى صدر و خمینى با دانشجویان آلمانى
«به قرار اطلاع روابطى بین موسى صدر در بیروت و خمینى در عراق با دانشجویان آلمانى موجود است که دامنه آن به بیروت کشانده مىشود علیهذا به یکى از منابع دستور داده شد تا در انجمنهاى آنها شرکت کرده و اطلاعات بیشترى کسب و منعکس نماید.»
استاد ابوهشام مىگوید:
«... امام موسى در انتظار فجر پیروزى انقلاب بود. لحظه به لحظه تحولات ایران را دنبال مىکرد و مرتباً به ما سفارش مىکرد که تحولات ایران را دنبال کنید و همواره مىگفت :... شتاب حرکت، روز به روز بیشتر شده، نهایتاً به پیروزى انقلاب منجر خواهد شد».
امام صدر که مردم لبنان او را به حق امام خود مىدانستند، در هنگام یاد کردن از امام خمینى با ظرافت خاصى سخن مىگفتند.
«... ایشان دائماً از امام خمینى (ره) با عنوان الامام الاکبر یاد مىکردند و همواره مىگفتند او انقلابى را رهبرى مىکند که چهره منطقه را دگرگون خواهد کرد. و امام خمینى (ره) نیز همواره و در طول مبارزات امام موسى صدر در جبهه داخلى لبنان مؤید و پشتوانه معنوى و مادى او بود و از هر گونه تأیید و حمایت دریغ نفرمود تا آن جا که او را فرزند خود مىدانست و در پاسخ به این سؤال که بر فرض پیروزى، آیا کسى را دارید که در رأس حکومت آینده ایران قرار دهید؟ امام هم به سادگى جواب داده بود آرى رفیق خودت آقا موسى».21
این اولین و آخرین تصریح امام خمینى (ره) نبود، حضرت امام در همان اوان پیروزى انقلاب که همگان از لحاظ سیاسى بر ضرورت ارتباط با کشورهاى به اصطلاح انقلابى تأکید و اصرار داشتند و در آن حال و هوایى که دولتهاى استکبارى با انقلاب از در مخالفت برآمده بودند و على رغم اصرار و اهمیتى که مسئولین سیاسى وقت براى روابط با لیبى قائل بودند از پذیرفتن معمر قذافى خوددارى کرده، فرمودند: «او هنوز مسئله آقا موسى را حل نکرده است چگونه او را بپذیرم»22
امام موسى صدر در اوان انقلاب که بیش از هر زمان نیازمند شناسایى به جهانیان و دولتمردان و حکام کشورهاى منطقه و جهان بود با مصاحبه، نوشتن مقاله و طى دیدارهایى که با سران داشت به ایفاى این نقش ارزشمند و حیاتى پرداخت و از هر گونه مساعدتى در این زمینه دریغ نفرمود. وى در طى دیدارى با امیر عبداللّه گفت:
«.. در ایران انقلابى در شرف وقوع است. این انقلاب را مرجعى رهبرى مىکند که نامش آیتالله خمینى است. این انقلاب اسلامى است. نه طایفى است و نه قومى. نه شیعى است و نه ایرانى. انقلابى است اسلامى که براى مسلمین جهان خیر و برکت به همراه دارد. پیروزى این انقلاب قریبالوقوع است و زمان زیادى نخواهد برد! از هم اکنون به شما سفارش مىکنم و بر شماست که با آن رابطهاى سازنده و حسنه داشته باشید. فریب دسیسههاى آمریکا را نخورید و در دام اختلافات واقع نشوید!»23
و در مقالهاى در روزنامه فرانسوى لوموند در مورخه 23 / 1 / 1978م (1356ش) تحت عنوان «نداى پیامبران»، به معرفى انقلاب اسلامى پرداخت و در مقابل امواج کوبنده دستگاه تبلیغاتى شاه ایستادگى نمود.24
امام خمینى که بر نقش حیاتى امام موسى صدر به خوبى واقف بود و خلأ وجودى او را در عرصه انقلاب حس مىکرد در جریان اشغال سفارت آمریکا در تهران بى درنگ پیشنهاد غسان توینى شخصیت برجسته مسیحى لبنان مبنى بر معاوضه گروگانها با امام صدر را پذیرفت25 و به هنگام عزیمت حجتالاسلام سید کاظم خوانسارى اولین سفیر جمهورى اسلامى ایران به لیبى به وى تأکید نمود: «هر وقت در مورد آقا موسى خبرى به دست آوردید، مرا بلافاصله و بدون واسطه در جریان قرار دهید! در این مورد با هیچ کس دیگر صحبت نکنید! حتى با احمد»!26
و البته امام از همان زمانى که خبر ناپدید شدن امام موسى صدر به جهان مخابره گردید بلافاصله به یاسر عرفات و حافظ اسد پیغام فرستاد و از آنان درخواست پیگیرى کار امام موسى صدر را کرد.27
ارتباط امام صدر با بستگان نزدیک حضرت امام خمینى (ره) نیز شاهدى گویا از رابطه این پدر و فرزند است. حجتالاسلام سید ابوذر عاملى معاون شهید دکتر چمران در بخش تشکیلات حرکت امل و مؤسسه صنعتى جبل عامل و از فضلاى امروز حوزه مىگوید:
«... مکرراً خانواده حضرت امام، از جمله آقایان سید مصطفى و سید احمد خمینى بارها به لبنان آمدند و میهمان امام موسى صدر بودند...»
امام صدر مورد اعتماد صد در صد حضرت امام بودند به گونهاى که برگههاى سفید مهمور و امضا شده خود را در اختیار ایشان قرار داده و افرادى که وجوهات را به ایشان مىسپردند با رسید و امضا خود حضرت امام گواهى مىنمودند و این نشان دهنده نهایت اعتماد امام خمینى به امام موسى صدر بود.28
علاوه بر نقش عظیم و سرنوشت ساز امام موسى صدر در حمایت از انقلابیون لبنانى و فلسطینى و موضعگیریهاى سرسختانه ایشان در مقابل اسرائیل و دستجات چپى و تحرکات انحرافى آنان در الفتح، وى ملجأ و پناه مبارزان ایرانى و انقلابیون و محورى جهت سازماندهى و حمایت از آنان به شمار مىرفت.
استاد ابوهشام در این خصوص مىگوید:
«امام موسى پناهگاه آنها (مبارزین ایرانى) بود که انقلاب اسلامى در خارج ایران از آن تنفس مىکرد همه مبارزین خارج کشور با امام موسى ارتباط داشتند... اینها مرتباً در مجلس اعلاى اسلامى شیعه پیش امام موسى صدر بودند و از ایشان سؤال مىکردند و راهنمایى و کمک مىگرفتند. از امکانات ایشان در دمشق استفاده مىکردند و کلاً در سوریه و لبنان تحت حمایت ایشان بودند...»29
ساواک نیز بر این مطلب واقف بود ولى توان مقابله با آن را نداشت و همیشه این اقدامات امام صدر همچون خارى در چشم و استخوانى در گلوى آنان بود و او مظلوموار در قبال کارهاى نکرده مورد سؤال و اتهام قرار مىگرفت و آماج تیرهاى زهرآگین تهمت بود:
موضوع: جلالالدین فارسى و نفرى
«1ـ مقامات سازمان امنیت لبنان اخیراً دو نفر ایرانى را به اسامى جلالالدین فارسى ، ساکن محله شیاح و حفظاله [صفتاله] نفرى ساکن بیروت بازداشت و از منزل آنها نقشهها و بیانیه و جزوههایى علیه رژیم شاه ایران و نقشههایى متضمن پاسگاههاى پلیس و مراکز حساس در پایتخت ایران به دست آوردند.
2ـ بازداشت شدگان اعتراف کردند که در عراق بودهاند. دولت عراق آنها را از لحاظ مالى کمک و نیز نقشههایى به آنها داده که بتوانند از آن طریق خود را به ایران برسانند. این دو نفر همچنین نیت خود را دایر بر قصد ترور بعضى از شخصیتهاى ایرانى اعتراف نمودند.
3ـ آنچه موجب حیرت است دخالت امام موسى صدر رهبر شیعیان لبنان به نفع این دو نفر و وساطت نزد مقامات لبنانى براى آزادى آنها مىباشد. لذا بنا به خواهش صدر بازجویى از آنها پایان یافت و مسئله سرهمبندى گردید و قرار شد به هر جا که خود بخواهند تبعید گردند و آنها لندن را انتخاب و به آن جا اعزام شدند.»
«شیخ نفرى از عوامل خرابکار شیعه و طرفدار خمینى با کمک مالى سید موسى صدر منزلى اجاره نموده و آن را مقر فعالیتهاى ضدایرانى خود قرار داده است. نامبرده اعلامیههایى که توسط خمینى تهیه و نسخهاى از آن از عراق به بیروت آورده مىشود در این منزل تکثیر و توزیع مىکند به طورى که اطلاع دارند شیخ نفرى که جزو افراد تفنگدار سید موسى صدر (گروه ایمان) است در حادثه انفجار اردوگاه چریکهاى شیعه سید موسى صدر که منجر به قتل نود نفر چریک شیعه شد به شدت مجروح و مدتى در بیمارستان بسترى بود. سید موسى صدر پس از کشته شدن این عده و آشکار شدن راز اردوگاه تعلیمات خرابکارى شیعه در یک مصاحبه مطبوعاتى تأکید کرد که چریکهاى ایرانى براى خرابکارى در ایران تربیت نمىکند البته تاکنون سید موسى صدر دست به چنین خیانتى نزده ولى با فرصتطلبى که در این شخص وجود دارد معلوم نیست در آینده چنین کارى را انجام ندهد»
استاد ابویحیى عضو بخش تشکیلات و مسئول امور نظامى و حرکت امل در زمان امام صدر و رهبرفعلى مقاومت مومنه مىگوید :
«... امام تمام نیازها و مایحتاج مبارزاتى آنان (مبارزین ایرانى) را تأمین مىکرد. براى آنها فضایى امن جهت فعالیت و تحرک فراهم نمود. براى بسیارى از آنها اجازه اقامت، خروج و سفر گرفت. یعنى هر آن چه که براى ادامه مبارزه بدان نیاز داشتند برایشان فراهم مىکرد».30
ساواک نیز بعضاً به این نوع حمایتها پى مىبرد.
درباره: ارسال نامه به آدرس محمد هاشمى
اخیراً دو نامه که رونوشت آن پیوست است توسط برادر شیخ حسن عطایى طلبه متوارى از تهران میدان شوش کوى گمرک مدرسه صادقیه به عنوان محمد هاشمى رسیده که به پدرش بدهد.
یکى از نامهها مربوط به شیخ حسن عطایى است که با نام مستعار محسن داورى از لبنان نامههاى خود را براى برادرانش مىفرستد و بعد برادرانش نامه را در جوف پاکتى گذاشته و به آدرس محمد هاشمى ارسال مىدارند چون آن اداره کل طى نامه شماره 031197 / 321 مورخه 4 / 9 / 43 از این ساواک اطلاعات مکتسبه بعدى در مورد نشانى دقیق شیخ حسن عطایى استعلام نموده بود علیهذا آدرس این شخص به این شرح (لبنان صور بواسطلى سماحتهالعلامه حجهالاسلام والمسلمین السید موسى صدر) اعلام مىگردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان اصفهان. تقوى
«مستخرجه از نامه شخصى به نام مصطفى مقیم بیروت به صادق قطبزاده مقیم پاریس 26 / 6 / 50
هفته پیش عده زیادى از مقلدین مبارزان انقلابى ما در داخل توسط سازمان امنیت دستگیر شدند اسلحه و مواد منفجره نیز داشتهاند. این خبر آنقدر کشنده و ناراحت کننده بود که پس از تصمیم دوستان من شخصا به بیروت آمدم و حدود سه یا چهار ساعت سعى کردم با شما یا بنى صدر یا صادق طباطبایى تماس بگیرم. هیچکدام نشد. بالاخره با دکتر تقىزاده تماس گرفتیم. او نبود. ولى احمد آنجا بود. این عده از گروه ما و مذهبى هستند اگر چیزى براى من رسیده مىتوانى با پست به آدرس آقاى موسى صدر با خودم بفرستى»
او در راستاى این هدف مقدس از همه چیز خود مایه گذاشت و لحظهاى هم در آن درنگ نکرد و سینه خود را بزرگوارانه آماج همه حملات قرار داد تا بلکه بتواند از ریخته شدن خون بى گناهان به ظاهر گناهکار جلوگیرى نماید و در همین رابطه علىرغم میل باطنى خود و بنا بر اصرار بزرگان براى آزادى زندانیان سیاسى حتى با شاه دیدار نمود.
حجتالاسلام هاشمى رفسنجانى در این باره مىگویند :
«... آقاى صدر به ایران آمدند و رفقاى ما در بیرون زندان از ایشان خواستند تا با شاه ملاقات کند و مشکل من را حل نماید. حالا این که ایشان نتیجه گرفت یا نه، من دقیقاً یادم نیست در اسناد مربوط به من ممکن است اشارهاى به این مسئله شده باشد. آن زمان در آن نقطه حاد، ما انقلابیون داخل ایران بودیم و بدمان نمىآمد که ایشان ملاقاتى کند. به هر حال من این را مىدانم که ما از ایشان خواسته بودیم، یعنى دوستان من در بیرون زندان از ایشان خواسته بودند تا قضیه را مطرح کند.31
و در اسناد مىخوانیم:
موضوع: شیخ علىاکبر هاشمى رفسنجانى
«در تاریخ 19 / 9 / 50 همسر نامبرده بالا به همسر سیدرضا صدر امام جماعت سید امام حسین واقع در میدان شهناز گفت شنیدهام آقا موسى صدر از لبنان آمده و قرار است با شاه هم ملاقات بکند مىخواستم به ایشان یادآورى بکنید که در مورد آزادى آقا شیخ اگر هم اقدامى بکند چون او جرمى مرتکب نشد فقط یک ورقه ماشین شده بدون امضاء است که به عنوان خمینى نوشته شده آنها مىگویند کار شیخ اکبر است و او هم مىگوید کار من نیست. همسر سید رضا گفت اولاً موضوع ملاقات آقاموسى با شاه صحت ندارد ثانیاً خواهرزاده او را هم گرفتهاند تا حالا خیلى فعالیت شده آزاد نکردهاند ... من جریان را به ایشان خواهم گفت»
موضوع: سید موسى صدر
در تاریخ 24 / 9 / 50 شیخ على اصغر مروارید به على حجتى کرمانى گفت من مىخواستم آقا موسى را ببینم و راجع به کار رفیقمان مفصلاً با او صحبت بکنم، حجتى اظهار داشت آقا موسى چند ساعت دیگر عازم قم هستند و درباره کار رفیق ما آقاى مطهرى هم چندى پیش آمده بود به قم و با هم رفتیم پیش آیتالله شریعتمدارى و نجفى مرعشى و به آقاى شریعتمدارى گفتیم که بهتر است شما با آقاى میلانى و آقاى خوانسارى توافق بکنید و درباره وضع کلى زندانیان آقا موسى را در جریان بگذارید تا ایشان صحبت بکنند شریعتمدارى گفت من اول باید آقا موسى را ببینم و اطلاع حاصل کنم که آیا ایشان آمادگى دارند یا خیر، اگر آمادگى داشتند من حرفى ندارم. حجتى افزود من دیشب مفصلاً با آقا موسى صحبت کردم او گفت من از هر نظر آمادگى دارم و مىخواهم که تا این جا هستم یک کارى انجام بشود اما شرایط هنوز جور نشده و منتظر جور شدن شرایط هستم. حجتى به مروارید اطمینان داد که از نظر اوضاع و احوال، آقا موسى را در جریان خواهد گذاشت، مروارید گفت ممکن است من هم در قم به خدمت ایشان برسم و بى پرده تمام مطالب را به او بگویم.
نظریه شنبه : شنبه نظرى ندارد
توضیح یکشنبه : شخصى را که مروارید به عنوان رفیقش معرفى کرده همان شیخ علىاکبر هاشمى رفسنجانى مىباشد که فعلاً در زندان به سر مىبرد».
یکشنبه : تصور مىرود سید موسى را روحانیون مقیم ایران وادار کرده باشند که با استفاده از موقعیت کنونى خود به حضور ملوکانه شرفیاب بشود و خواسته آنان را که از جمله رهایى گروه به اصطلاح نهضت آزادى از مجازات مىباشد به شرف عرض شاهنشاه آریامهر برساند».
دکتر طباطبایى در این خصوص مىگوید:
«یکى از ایراداتى که به آقاى صدر مىگرفتند آن بود که ایشان در بعضى مواقع با دولت ایران مماشات مىکند! در همین رابطه مسئله ملاقات با شاه را هم مطرح کردند در حالى که این ملاقات اصلاً به درخواست خود انقلابیون صورت گرفت! آقاى صدر از اول هم گفته بودند، من مىدانم که این ملاقات فایدهاى ندارد! ایشان جزییات این ملاقات را بعداً براى من تعریف کردند. در این ملاقات امیر اسداللّه علم هم حضور داشت. ایشان بلافاصله بعد از ملاقات به علم گفته بودند. این آقا اگر چه قولى داده است، اما به قولش عمل نخواهد کرد! بعد هم وقتى عمل نکرد و خبر اعدام برخى از زندانیان منتشر گردید، از اسداللّه علم گلایه کرده و گفته بود، من مىدانستم که او به حرفهاى خود عمل نخواهد کرد».32
آیتالله موسوى اردبیلى در این خصوص مىگوید:
«... اما ملاقاتى که ایشان با شاه داشت، آن ملاقات به واسطه کارى بود که دیگران از ایشان خواسته بودند. دیگران از ایشان خواسته بودند که چنین ملاقاتى صورت گیرد. از ایشان خواسته بودند که برود و مطالبى را از شاه بخواهد. ایشان هم رفته بود و مطالب را مطرح کرده بود. شاه هم مطالب ایشان را رد نکرده بود. البته موافقت صریح نکرده بود اما رد هم نکرده بود. متأسفانه بعد از این قضیه به طور غیر منصفانهاى ایشان را در ایران کوبیدند. خیلى در غیابشان از ایشان بدگویى کردند. در حالى که ایشان شخصیت کاملاً شناخته شدهاى بود. فکرش، طبیعتش، سیرتش همه معلوم بود ایشان بزرگ شده قم بود و با افکار قم بزرگ شده بود.»33
دکتر طباطبایى در این خصوص مىگوید :
«... آقاى صدر داستان این ملاقات را براى من و برخى از دوستان تعریف کرده بودند. ایشان مىگفتند که در سفر ایران، برخى از بزرگان، از جمله آقاى مهندس بازرگان و شهید مفتح و شهید مطهرى و همچنین برخى از خانوادههاى زندانیان از جمله خانواده ناصر صادق و حنیف نژاد و بدیعزادگان و رضایى، آمدند و از من خواستند تا با شاه ملاقات کنم. اینها به آقاى صدر گفته بودند که شاه الان مىخواهد وجههاى کسب کند. از طرفى شما را به عنوان یک وزنه و قدرتى قبول دارد. اگر مایل هستید که اینها را اعدام نکنند، با شاه ملاقات کنید و با هر روشى و تاکتیکى که صلاح مىدانید بگویید که لااقل به آنها حبس ابد دهند تا بلکه بعداً قضیه به شکلى حل گردد. دایى جان به آقاى مهندس بازرگان گفته بودند که من این مرد را مىشناسم و حتى به حرفهاى خودش هم پاى بند نیست! و در عین حال گفته بودند که در صورت اصرار دوستان، من ابایى ندارم از این که ملاقات کنم. و اگر شما یک در هزار هم احتمال موفقیت مىدهید، من مىروم. استدلال آقاى بازرگان و دیگران این بود که علماى ایران با شاه رودررو هستند. اما شما به عنوان وزنهاى که در خارج از ایران هستید، محظورات علماى ایران را ندارید. ممکن است شاه روى وزنه شما در خارج حساب کند. ایشان هم گفتند، من حرفى ندارم و مىروم. اگر چه مىدانم که این ملاقات مؤثر نیست. با این وجود آقایان اصرار داشتند که این ملاقات صورت بگیرد! مثلاً تعبیر شهید مطهرى این بود که اگر احتمال هم ضعیف باشد، محتمل قوى است! و لذا خوب است این ملاقات صورت پذیرد...»34
امام موسى صدر با داشتن ارتباطات گسترده و نزدیک با محافل و مجامع گوناگون به اطلاعات ذىقیمتى دسترسى پیدا مىکرد و آن اطلاعات را در اختیار امام خمینى و برخى از رهبران انقلابى داخل ایران از جمله شهید بهشتى قرار مىداد. و به واسطه ارتباط نزدیک به مقامات سورى بسیارى از برادران و دانشجویان مبارز ایرانى که در کشورهاى اروپایى و آمریکا اقامت داشتند آزادانه به سوریه رفت و آمد داشتند بدون آن که ویزاى سوریه در گذرنامه آنان ثبت شود... اینها به اردوگاههاى نظامى سوریه که تحت نظر دکتر رفعت اسد قرار داشت وارد مىشدند و دکتر مصطفى چمران هر روز به سوریه مىآمد تا به آنها سر زند..35
حجتالاسلام سید ابوذر عاملى مىگوید:
«... بسیارى از این برادران مستقیماً و بدون واسطه حمایت مىشدند مثلاً برخى افراد بودند که توسط شاه تبعید شده بودند. برخى دیگر بچههایى بودند که پدرشان توسط ساواک ترور شده بود و بدون سرپرست بودند. امام موسى صدر در لبنان اینها را تحت حمایت خود قرار داده بود...»36
«... بسیارى از بزرگان انقلاب به لبنان آمدند... تازه بعد از انقلاب بود که آنها را شناختیم مثلاً آقاى بهشتى به لبنان آمده، آقاى سیداحمد خمینى مکرراً به لبنان آمد...»37
جرقهاى که توسط امام موسى صدر زده شد، باعث رشد و آگاهى جامعه شیعه و برگشت اعتماد به نفس و قوّت قلب آنان شد. اکنون دست پروردگان و شاگردان او با در پیش گرفتن سیاستهاى حکیمانه و مدبّرانه، نقش موثر و معنادارى در صحنه لبنان ایفا مىکنند. به طورى که واقعیت حضور فعّال و قوى آنها را در صحنه، هیچکدام از گروهها و طوایف دیگر لبنانى نمىتوانند نادیده بگیرند. براى نمونه مقاومت اسلامى حزباللّه لبنان، یک گروه متنفذ و فعال در صحنه لبنان است که یک حزب شیعى است و علیرغم خلع سلاح تمام شبه نظامیان در لبنان، این حزب هنوز در جنوب لبنان حضور مسلحانه قدرتمندى دارد و هر از چند گاه، عملیاتهاى قهرمانانه و شهادت طلبانهاى را علیه مواضع صهیونیستها و مزدورانشان به اجرا مىگذارد. همچنین حضور این حزب در مجلس لبنان مؤثر بوده و فراکسیون حزباللّه در مجلس لبنان یکى از فراکسیونهاى فعال و منسجم مجلس است. حضور حزباللّه در دولت لبنان نیز بارها مطرح شده است38 که این همه از برکات آن وجود ذى قیمت بود که کماکان در صحنه گیتى پرتوافشانى مىکند که «انّ آثارنا تدلّ علینا»
امام موسى صدر در لیبى
امام موسى صدر در تاریخ 25 / 8 / 1978 (1357ش) به همراه شیخ محمد یعقوب و خبرنگار معروف استاد عباس بدرالدین بنا بر دعوت دولت لیبى و در طى دیدارى رسمى وارد لیبى شد و به عنوان میهمان دولت در هتل شاطنى اقامت گزید. در روز ششم اقامت ایشان، مورخه 31 / 8 / 1978 (9 شهریور 1357) ساعت دو بعد از ظهر امام صدر به همراه دو تن از همراهانش براى ملاقات با قذافى سوار اتومبیلهاى دولتى مىشود ولى از آن پس دیگر دیده نمىشود.39
بعد از انتشار اخبار مربوط به ناپدید شدن امام موسى صدر دولت لیبى در تاریخ 18 / 9 / 78 م (1357ش) رسماً اعلام کرد که امام موسى صدر در مورخه 31 / 8 / 1978م با یک هواپیماى ایتالیایى از غرب طرابلس به سوى ایتالیا پرواز کردهاند. سازمان قضایى کشور ایتالیا پس از یک تحقیق گسترده در مورخه 12 / 6 / 1979م (1358ش) اعلام کرد امام موسى صدر و دو همراهش هیچگاه وارد ایتالیا نشدهاند.
البته معاون دادستان کل ایتالیا در تاریخ 19 / 5 / 1979م (1358ش) به همین نتیجه رسیده بود که امام موسى صدر و همراهانش هرگز از مرزهاى لیبى خارج نگشتهاند.
سپس دولت ایتالیا طى یک ابلاغ رسمى به هر یک از حکومتهاى جمهورى عربى سوریه، جمهورى اسلامى ایران و همچنین به مجلس اعلاى اسلامى شیعه لبنان اطلاع داد که: امام موسى صدر و همراهانش به خاک ایتالیا وارد نگشته و حتى به صورت ترانزیت هم از آن کشور عبور نکردهاند.
مجلس اعلاى اسلامى شیعه در اعلامیهها و بیانیههاى مکرر خویش و در کنفرانس مطبوعاتى که توسط نائب رئیس مجلس (آقاى شیخ مهدى شمسالدین) در تاریخ 31 / 8 / 1979(1358ش) و 10 / 4 / 1980 (1359ش) در بیروت صورت پذیرفت، شخص سرهنگ قذافى را مسئول ربایش امام موسى صدر و همراهانش اعلام نمود و همچنین اعلام کرد که: پادشاهان و رؤساى جمهور ممالک عربى به او و به نماینده مجلس اطلاع دادهاند که مسئولیت اختفاى امام موسى صدر به عهده شخص سرهنگ قذافى است.40
در گزارش حجتالاسلام سید هادى خسروشاهى سفیر پیشین جمهورى اسلامى ایران در واتیکان به حضرت امام خمینى(ره) آمده است:
«... در مورد آقاى موسى صدر که با پاپ حضوراً مذاکره کرده بودم پس از دو ماه به طور کتبى به اینجانب نوشتهاند که نتیجه تحقیقات آنها با نتایج تحقیقات مقامات قضایى ایتالیا یکسان است و آن این که آقاى صدر هرگز وارد ایتالیا نشده است»41
____________________________________
پانوشتها:
1. فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژهنامه (5)، قم ، 1375 ش، ص 57 ـ 58.
2. بنیاد شهید چمران، لبنان (گزیدهاى از مجموعه سخنرانىها و دست نوشتههاى سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفى چمران درباره لبنان)، 1362، ص 61.
3. کمالیان، محسن و علىاکبررنجبر کرمانى، عزت شیعه (روایت صدر 1)، زمستان 1377،ص 20.
4. ر. ک: دعوتى، ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان (فعالیتها و مقالاتى از امام موسى صدر)، انتشارات بعثت، چاپ دهم، فروردین 62، ص 17 ـ 19.
5. همان، ص 20 ـ 23.
6. بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 64 ـ 65.
7. ر. ک: دعوتى، ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان ، ص 28 ـ 41.
8. ر. ک: بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 17.
9. دعوتى، ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان، ص 45 ـ 49.
10. براى آگاهى بیشتر بنگرید به، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 20 ـ 21 و تاریخ و فرهنگ معاصر ویژهنامه 5، ص 34.
11. ر. ک: حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 24.
12. بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 76.
13. براى آگاهى بیشتر بنگرید به: لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 24 ـ 25 و مسلمین شیعه در لبنان، ص 58 ـ 80 و بنیاد شهید چمران لبنان، ص 77 ـ 79.
14. بنگرید به: لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 133 و 134 و بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 83.
15. ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 26 و تاریخ و فرهنگ معاصر ویژهنامه 5، ص 35 ـ 36.
16. در ماه مارس سال 1975 م 1354 ش براى دفاع از حقوق ماهیگیران بر ضد یک شرکت آمریکایى که کمیل شمعون شریک آن بود تظاهرات بزرگى در صیدا به وقوع پیوست. رهبرى تظاهرات به عهده «معروف سعد» بزرگترین رجال سیاسى و ملى صیدا و از نمایندگان سابق مجلس بود. وى رابطه نزدیکى با مقاومت فلسطین داشت و طرفدار حرکهالمحرومین و از دوستان نزدیک امام موسى صدر بود. معروف سعد در جلوى صفوف تظاهرکنندگان حرکت مىکرد که هدف گلوله قرار گرفت. (ر. ک: چمران ص 147 ـ 148)
17. بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 98 ـ 101 و 315 ـ 317.
18. تاریخ و فرهنگ معاصر ویژهنامه 5، ص 36، بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 366.
19. حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 29 - 34، کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 16.
20. ر. ک: حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 36.
21. چند مطلب اخیر که به صورت نقل قولهاى مستقیم و غیرمستقیم در خصوص روابط امام موسى صدر و حضرت امام (ره) آورده شده است عمدتاً از عزت شیعه صفحات 50، 51، 14 و 71 و تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژهنامه امام موسى صدر، صفحه 50 اقتباس شده است.
22. کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 14.
23. همان: ص 77.
24. ر. ک: ترجمان اندیشه، (ویژه بیستمین سالگرد ناپدید شدن امام موسى صدر)، سال اول، شماره دوم، اردیبهشت 1378، ص 26.
25. پیشین، ص 15.
26. همان، ص 15.
27. تاریخ و فرهنگ معاصر ویژهنامه 5، ص 41 ـ 42.
28. کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 186.
29. همان، ص 50.
30. همان، ص 78.
31. فصلنامه دانشگاه مفید، نامه مفید 16، سال چهارم، شماره چهارم، ص 45.
32. نامه مفید ص 103.
33. همان، ص 17 ـ 18.
34. همان، ص 104 ـ 105.
35. ر. ک: کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 182.
36. همان.
37. همان، ص 185.
38. ر. ک: نادرى سمیرمى، احمد، لبنان، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، وزارت امور خارجه، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1376، ص 24.
39. ر. ک: بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 386.
40. ر. ک: حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 36 ـ 38.
41. تاریخ و فرهنگ معاصر ویژهنامه 5، ص 527.
توضیح: از دو کتاب زیر نیز به طور ضمنى استفاده شده است:
1ـ قدر، منصور، لبنان و جهان عرب، وزارت امور خارجه، بیروت، امرداد ماه 1355.
2ـ علیزاده، ه، فرهنگ سیاسى لبنان، محمدرضا گلسرخى و محمدرضا معمارى، نشر سفید، 1368.
امام موسی صدر به همراه برادرشان سید علی و خواهرشان سیده بتول و مربی ایشان
امام موسی صدر و پسرشان صدرالدین
امام موسی صدر با پسرانشان صدرالدین و حمید
دوران تحصیل
دوران تحصیل در نجف
امام موسی صدر با شهید آیت الله سید محمد باقر صدر
امام سید موسی صدر
امام سید موسی صدر
امام موسی صدر با شیخ حسن خالد
امام موسی صدر با شارل حلو و علمای مسیحی و دروز
امام موسی صدر در حال سخنرانی در سفر به آفریقا
امام موسی صدر در مجمع بحثهای اسلامی در قاهره
امام موسی صدر هنگام دیدار از جلسات بانوان
دیدار امام موسی صدر از جلسات بانوان
امام موسی صدر در حال سخنرانی در یکی از مراسم بعلبک
امام موسی صدر در حال رفتن به جایگاه سخنرانی
امام موسی صدر در مراسم انتخابات مجلس اعلای شیعه
امام موسی صدر در حال دیدار با رهبر اسقف ها (کاردینال کوتینخ) 1970 م
امام موسی صدر در حال بازدید از دهکده کفرشوبا بعد از بمباران و تجاوزات اسرائیل
امام موسی صدر در حال نماز در منطقه کفرشوبا بعد از ویران شدن آن توسط اسرائیل
امام موسی صدر در اعتصاب غذا
تعداد مشاهده: 20474