نگاهی به زندگی و فعالیتهای سیاسی استاد انقلابی مرحوم سید علیاکبر پرورش
تاریخ انتشار: 05 دي 1402
چکیده
با بررسی تاریخ نهضت انقلاب اسلامی، به مردان مجاهدی برمیخوریم که نقش مهم و تاثیرگذاری درشکلگیری و تداوم نهضت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی داشتند. یکی از این چهرههای برجسته مرحوم استاد سیدعلیاکبر پرورش بود. وی به دلیل اشتغال در کسوت معلمی ضمن تاثیرگذاری بر دانش آموزان اصفهان، با برگزاری جلسات سخنرانی در شهرهای مختلف کشور به تنویر افکار جوانان میپرداخت و به شیوهای سخنرانی میکرد که یک حالت انقلابی و جوشش در طبقات محروم جامعه به وجود میآورد. تمرکز این مقاله تنها بر بخشی از مجاهدتهای این شخصیت برجسته در میان قشر فرهنگی جامعه در قالب ایجاد تشکیلات و انجمنهای اسلامی است. لذا این نوشتار بر آن است تا با استفاده از رویکرد توصیفی– تحلیلی و منابع کتابخانهای به ویژه با تکیه بر مجموعه اسناد ساواک به بررسی فعالیتها و مبارزات سید علیاکبر پرورش در طول نهضت انقلاب اسلامی در مقطع زمانی سالهای 1340 تا 1357 بپردازد.
کلیدواژه: علیاکبر پرورش، انقلاب اسلامی، رژیم پهلوی، قشر تحصیلکرده، اصفهان.
دوران کودکی
سیدعلی اکبر پرورش در تیرماه 1321 ش در خانوادهای مذهبی و متوسط در محله چهار سوق شیرازیهای اصفهان به دنیا آمد. پدرش سید حسین رفیعایی، از نوادگان میرزا رفیعا، یکی از استادان علامه مجلسی بود که در 1326 ش دار فانی را وداع گفت و علی اکبر شش ساله تحت سرپرستی مادر و در کنار داییهای خود نصرالله، حسن و علی پرورش که از هنرمندان معروف نقره ساز و ضریح ساز بودند، رشد یافت. به تقاضای مادرش، نام خانوادگی سیدعلی اکبر بعد از مرگ پدرش، از رفیعایی به پرورش تغییر یافت.[1]
کودکی مرحوم پرورش با سختی همراه بود ولی در عین حال به شعر و ادبیات به ویژه اشعار حافظ علاقه وافری داشت و همین امر زمینهساز ورود وی به عرصه فرهنگ و ادب و ادامه تحصیلات در رشته ادبیات در سنین بالاتر شد.[2]
سید علیاکبر پرورش از دوره نوجوانی و تحت تأثیر روحانیون محل سکونت و پس از آموختن مطالب اولیه دینی به فعالیت در مجامع دینی پرداخت. آیتالله سیدمحمد بهشتی از جمله روحانیونی بود که علیاکبر پرورش، افتخار آشنایی با وی را در دوران نوجوانی پیدا کرد. آیتالله سیدمحمد بهشتی در آن زمان در قم مشغول تحصیل و تدریس بودند و در ایام تعطیل به اصفهان میآمدند و به خصوص در محله پدری خود به فعالیتهای دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میپرداختند. پرورش همچنین در سالهای نوجوانی و جوانی با آیتالله سیدمصطفی بهشتینژاد آشنا شدند. از دیگر علمای بزرگی که پرورش ارتباط دیرینهای با ایشان داشت، آیتالله سیدحسین خادمی بود[3]. آیتالله خادمی روحانی پرنفوذی در اصفهان بود که نقش مهمی در قیام مردم اصفهان علیه حکومت پهلوی داشتند. وی در مسائل اجتماعی و سیاسی معروف و سرآمد مردم اصفهان بود.[4]
تحصیلات
سید علیاکبر پرورش دوره ابتدایی را در دبستان مفید و تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای صائب، علیه و کازرونی گذراند و سپس در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان به تحصیل پرداخت و در اوایل 1344 ش فارغ التحصیل شد. پایان نامه تحصیلی دوره او «امامت امام دوازدهم از نظر عقل و نقل» بود که تحت نظر «محمدباقر کتابی» تدوین شده است. رساله وی نشان میدهد که در آن زمان از منابع معتبر تفسیری و حدیثی عربی و فارسی استفاده گردیده است. نهجالبلاغه، تفسیرالمیزان، تفسیر طنطاوی، بحارالانوار علامه مجلسی، اکمال الدین شیخ صدوق، شبهای پیشاور از سلطان الواعظین شیرازی و صوت العداله الانسانیه از جرق جرداق از جمله منابع این رساله هستند. علیاکبر پرورش در دوره فوق لیسانس کارآموزی دبیری را در 1344 و 1345ش در دانشسرای عالی تهران گذراند و سپس خدمت نظام وظیفه عمومی را در ژاندارمری فارس انجام داد. او پس از بازگشت به اصفهان در سال 1347 با دختری از خانواده مصحف ازدواج کرد که ثمره این ازدواج شش فرزند بود.[5]
علیاکبر پرورش همزمان با تحصیل در دانشگاه، شغل معلمی را در مدارس اصفهان به صورت حق التدریس آغاز کرد و پس از اتمام تحصیلات به مطالعه متون اسلامی به ویژه قرآن و نهج البلاغه پرداخت و استفاده از استادان برجستهای مانند علامه طباطبایی، علامه محمدتقی جعفری و شهید مرتضی مطهری را به اشکال مختلف در دستور کار خود قرار داد. علیاکبر پرورش در ادامه با حجتالاسلام محسن قرائتی آشنا شد و تا پایان عمر، این دو، به خصوص در مباحث قرآنی مباحثات علمی داشتند. پرورش در اصفهان به همراه محمد فولادگر از محضر آیتالله سیدعبدالحسین طیب، نویسنده تفسیر معروف «کلم الطیب» بهره میبردند. بدینگونه عمده سخنرانیها و کلاسهای علیاکبر پرورش به مباحث قرآنی، شرح «کلم الطیب»، نهج البلاغه و بیان تاریخ اسلام و مسائل سیاسی – اجتماعی اختصاص مییافت. وی با استفاده از شعر، داستان و... به سخنان خود جذابیت فوق العاده میداد. علیاکبر پرورش از 1352 تا 1354 در مسجد آیتالله سید حسین خادمی به تفسیر قرآن کریم پرداختند و از آن رو که تفسیرشان تفسیری به روز و مصداقی بود، بیشتر جوانهای تحصیلکرده در این جلسه شرکت میکردند و شبستان مسجد تقریبا پر میشد. شهربانی اصفهان یکی از این جلسات را چنین گزارش میکند: «برابر اطلاع واصله آقای پرورش ... روزهای دوشنبه هر هفته از ساعت 19 الی 22 در مسجد نو حاج رسولیها در مورد ایمان به خدا و خصایص حضرت محمد(ص) و علی بن ابیطالب(ع) سخنرانی مینماید. مستمعین وی حدود 300 الی 400 دانش آموز میباشد.»[6] سید علی اکبر پرورش علاوه بر این جلسات، در سایر شهرها نیز اقدام به برگزاری جلسات تفسیر میکرد که شامل آموزش و تفسیر قرآن و مسائل دینی بود.[7]
سید علیاکبر پرورش پس از استخدام در آموزش و پرورش، در شهرضا مشغول به کار شد و همراه با تدریس به فعالیتهای فرهنگی و دینی پرداخت. سخنرانی وی همراه با آیتالله سیدمحمد بهشتی در یک جلسه مشترک، پس از بازگشت آیتالله سیدمحمد بهشتی از سفر پنج ساله به آلمان از جمله این اقدامات است. ساواک در این مورد گزارش میدهد که «بدواً آقای پرورش دبیر دبیرستانهای شهرضا در مورد تاریخچه اسلام بیاناتی ایراد و سپس آیتالله بهشتی پشت بلندگو از فعالیتهای مسلمانان اروپا به ویژه کشور آلمان و طرز تربیت جوانان و دانش آموزان مسلمان بیاناتی ایراد و این جلسه تا ساعت 21 ادامه داشت.»[8]
تشکیلات سیاسی، فرهنگی و مذهبی در اصفهان
ایجاد و شکلگیری انجمنها و تشکیلات منسجم فرهنگی و سیاسی در اصفهان پایه مبارزات مردم اصفهان را علیه حکومت پهلوی شکل داد. از جمله این انجمنها میتوان به کانون اسلامی مدرسه احمدیه، کانون تبلیغات جهان اسلام، جامعه معلمان و... اشاره کرد. محور اصلی فعالیتهای این انجمنها و تشکیلات، تبلیغات دینی برای جوانان، انتشار جزوات مذهبی، برگزاری مراسم مذهبی، ایجاد ارتباط تبلیغاتی با سایر شهرها مانند تهران و قم و ایجاد انجمنهای اسلامی در میان اقشار و اصناف مختلف به ویژه قشر فرهنگی بود. در این میان به خصوص انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان با برگزاری برنامههای سخنرانی و دعوت از شخصیتهای سیاسی – مذهبی در آگاه ساختن مردم فعالیت میکرد. در واقع «آشنایی اعضای انجمن با امام خمینی(ره) قبل از 1340 ش توسط آیتالله محمدحسین بهشتی با سخنرانیهایی که در انجمن داشت، انجام گرفت.[9] اساس و پایه فعالیتها و مبارزات سیاسی سالهای بعد نیز از همین انجمنها و جلسات گذاشته شد. به نوعی که بعدها نه تنها اعلامیههای مراجع در وقایع اولیه نهضت امام خمینی (ره) به این شهر وارد میشد، بلکه اعلامیههای آنها در این شهر و در سایر شهرهای کشور توزیع میشد.[10] در این راستا نقش علیاکبر پرورش در این انجمنها و تشکیلات برای آموزش قشر فرهنگی و دانشگاهی کشور بسیار به چشم میآید.
پرورش و انجمن اسلامی مدرسه احمدیه، کانون اسلامی دانشآموزان اصفهان، و انجمن حجتیه
این مدرسه به وسیله آیتالله خادمی در راستای تعلیم و تربیت اسلامی نسل آینده و تقابل با سیاستهای غربگرایانه رژیم پهلوی بنیان نهاده شد و به مناسبتهای مختلف از اندیشمندانی همچون علامه محمد تقی جعفری، مرتضی مطهری، علامه امینی و... دعوت میکرد تا شیفتگان علم و فضیلت از سخنان ایشان بهرهمند شوند. این موسسه با پوشش کارهای فرهنگی، به امور سیاسی همگام با نهضت روحانیت میپرداخت[11] و نقش مذهبی و سیاسی علیاکبر پرورش در این مدرسه بسیار مشهود بود. استاد پرورش پس از انتقال به آموزش و پرورش اصفهان، در دبیرستان هراتی و سپس دبیرستان احمدیه مشغول به کار شد. دبیرستان احمدیه به لحاظ شرایط خاص امکان بسیاری از فعالیتهای دینی و انقلابی را برای وی فراهم آورد. در روزهای جمعه فضای آموزشی این مدرسه در جهت مسائل تربیتی و فرهنگی فرزندان انجمن مددکاری امام زمان(عج) اصفهان ویژه ایتام تحت سرپرستی سید علیاکبر پرورش مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. علی اکبر پرورش بسیاری از جلسات و ارتباطات خود و دوستان انقلابیاش را برای دور ماندن از چشم مأموران امنیتی در این مکان ترتیب میداد. مدیریت این مدرسه بر عهده سید ابوالحسین بدری از روحانیون انقلابی و معاونت مدرسه بر عهده علیاکبر پرورش بود و کتابخانه آن را نیز عباس نبوی اداره میکرد.[12]
پس از تشدید فعالیتهای انقلابی کادر دبیرستان احمدیه اصفهان که علیاکبر پرورش نیز جزو کادر اصلی آن بود، مامور ساواک وضعیت این دبیرستان را چنین گزارش میکند: «با توجه به کشف فعالیتهای مضره اخیر تعدادی از دانشآموزان و بررسی حاصله بر روی دبیران و رییس این دبیرستان مشخص شد کادر آموزشی و به ویژه رییس این دبیرستان از افراد مذهبی متعصب و حتی برخی از آنان خرافاتی بوده که روی اصل تعصبات مذهبی شدید توجهی به مسائل ملی و میهنی در دبیرستان نداشته و با عدم آموزش و آشنایی دانش آموزان به مسائل ملی و میهنی موجبات زمینه مساعد جهت فعالیت مضره را ناآگاهانه در دانش آموزان معصوم فراهم و در نتیجه سبب گرفتاری برای آنان و خانوادههای آنها شده است. بنابراین در سال تحصیلی آینده سعی شود نسبت به پراکندگی دبیران موجود این دبیرستان اقدام شود و به تدریج این محیط آلوده پاک گردد.» ساواک پیشنهاد کرد در صورت تصویب ضمن مذاکره با مسئولین مربوطه نسبت به تغییر رییس این دبیرستان اقدام کنند و فردی شاهدوست و میهن پرست و معتقد به لوایح انقلابی و مدبر از فرهنگیان را با نظر این سازمان به این شغل بگمارند.[13]
یکی از اقدامات اصلی علیاکبر پرورش در این دبیرستان، تأسیس انجمن اسلامی دبیرستان احمدیه بود. اصولا ایجاد این انجمنها و تشکیلات یکی از اهداف اصولی انقلابیونی مانند علیاکبر پرورش تحت نظر روحانیان سرشناس بود. طرح تشکیلاتی – سیاسی از همان دوره شروع نهضت جزو برنامههای گروههای انقلابی بود. این طرح را اولین بار آیتالله سیدمحمد بهشتی با برخی از مراجع و دوستان خود مطرح کرد. تقریبا سال 1339 و 1340 آیتالله بهشتی با اصفهان ارتباطاتی داشت و در پوشش جلسات دینی، حرکتهایی را پایهریزی کردند و با دبیران، بازاریان، دانشگاهیان و روحانیان جلساتی برگزار کرد و این آشناییها به تشکیلات خاصی منجر میشد که هر یک از افراد در این تشکیلات به ایفای نقش واگذار شده خود میپرداختند.[14]
کانون اسلامی دانشآموزان اصفهان به همین منظور در سال 1338 ش، به سرپرستی سیادت موسوی و اسماعیل خانیان و با مساعدت اداره فرهنگ استان اصفهان تشکیل شد. این کانون با هدف بالا بردن سطح دانش دینی و سیاسی دانشآموزان شکل گرفت. نخستین محل تشکیل جلسات کانون اسلامی دانشآموزان اصفهان ساختمان کنونی آموزش و پرورش ناحیه 2 اصفهان، واقع در خیابان هشت بهشت بود. پس از چندی این تشکیلات به مسائل سیاسی بیشتر توجه کرد و با اوج گیری مبارزات سیاسی امام خمینی(ره) به تکثیر و پخش اعلامیههای ایشان توجه کرد. دانش آموزان شرکت کننده در کانون به دو دسته تقسیم میشدند: دسته اول دانش آموزانی بودند که زمینهای برای فعالیت سیاسی نداشتند و دسته دیگر در نقطه مقابل آنان قرار داشتند. برای این گروه که در طول کلاسها شناسایی شده یا توسط افراد مورد اعتماد معرفی میشدند، علاوه بر کلاسهای عادی، جلسههای آموزش سیاسی نیز برگزار میشد.[15]
پس از آن که ساواک اصفهان وضعیت این مجموعه آموزشی را به اطلاع ساواک مرکز میرساند، ناصر مقدم، مدیر کل اداره سوم ساواک مرکز دستور میدهد تا کسب اجازه قانونی از ادامه فعالیت انجمن اسلامی جوانان احمدیه از طریق شهربانی محل جلوگیری به عمل آورند و نتیجه را اعلام کنند.[16]
در گزارش دیگری وضعیت احمدیه چنین گزارش شده است: «مؤسسه دینی و فرهنگی احمدیه هر هفته عصرهای جمعه جلسات سخنرانی خود را در سالن سخنرانی دبیرستان احمدیه واقع در بیدآباد منعقد میسازد. در گذشته تنها جلسات خود را به بحث پیرامون مسائل دینی و علمی اختصاص داده بود. به علاوه سخنرانان نیز از همان دبیران و دانش آموزان دبیرستان احمدیه بودند. اخیرا افرادی به نام سخنران از محیط تشکیلات مزبور نیز در جلسات آنان شرکت نموده و بدون توجه به سن و موقعیت شرکت کنندگان که اغلب دانش آموزان اول همان دبیرستان هستند در سطح بالا به بحثهای سیاسی پرداخته و افکار آنها را منحرف میسازند.».[17] مجددا ساواک مرکز دستور میدهد ضمن پیگیری موضوع مراقب تشکیل جلسات و فعالیتهای عناصر مورد بحث در گزارش خبر باشند و از اعمال و رفتار افراد مذکور و منابع مربوطه مراقبت نمایند و نتایج حاصله را به این اداره کل اعلام نمایند.[18]
پس از تشدید فعالیتهای انقلابی در مؤسسه احمدیه، ساواک اقدام به برکناری حجتالاسلام سیدابوالحسین بدری از ریاست آن کرد و علیاکبر پرورش نیز به یکی از هنرستانهای اصفهان منتقل شد. ساواک در ادامه معتقد است که با تغییر مدیر مدرسه، مدیر جدید در ابتدای سال متوجه میشود که در این دبستان افراد قبلی تاثیر زیادی روی دانشآموزان داشتهاند.[19]
اما پس از برکناری مدیر مدرسه احمدیه هم فعالیتها ادامه یافت و مامور ساواک به تقوی، ریاست ساواک اصفهان چنین گزارش میکند: «شواهد و قراین نشان میدهد که سید ابوالحسن بدری، رییس سابق دبیرستان و اکبر پرورش و علی اکبر اژهای و محمد علی امامی شیرازی همچنان به تحریکات خود در بین دانشآموزان ادامه میدهند؛ لذا پیشنهاد میشود ابوالحسن بدری احضار و مورد تحقیق واقع و برابر مقررات تحت تعقیب واقع شود. ضمنا از طریق آموزش و پرورش ناحیه مربوط نسبت به تعویض دبیران سابقهدار این مدرسه سریع اقدام و در مورد لغو امتیاز مدرسه به نام بدری و کوتاه کردن دخالت در امور مالی این مدرسه اقدام گردد.»[20] ریاست ساواک در ذیل این گزارش دستور میدهد علیاکبر پرورش به تدریج احضار و مورد بازجویی دقیق قرار بگیرد و نتیجه گزارش شود.[21]
در پی شرکت اعضای کانون که علیاکبر پرورش هم در آن شرکت داشت در مراسمی که رنگ و بوی سیاسی داشت، ساواک دستور انحلال کانون اسلامی دانش آموزان را صادر کرد و سپس ضمن گرفتن تعهد نامهای کتبی، از اعضای آن خواست تا به انجام اعمال سیاسی نپردازند.[22] همچنین در جریان دستگیری عدهای از متهمین مشخص شد فعالیتهای آنها در مدارس تحت پوشش جلسات مذهبی انجام میگیرد. به همین دلیل ساواک خواهان اقدام جهت بررسی لیست اعضا و مدرسین انجمنهای دینی دبیران و دانش آموزان مدارس اصفهان شد.[23]
گردانندگان اصلی کانون نیز کوشیدند که تشکیلات قبلی را در قالب حرکتی تازه جان ببخشند؛ به همین دلیل آنان جلسههای پیشین خود را در مسجد احمدی واقع در خیابان آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی کنونی برگزار کردند، اما به زودی این جلسات نیز تعطیل شد. پس از آن در مسجد سرجوق شاه و در مراسم سخنرانی آیتالله محمدباقر زند کرمانی برگزار شد. وقتی ساواک اصرار دانش آموزان را در استمرار راه قبلی خود دید، گردانندگان کانون را به زندان و شکنجه تهدید کرد و بعد از آن بود که جلسهها در قالب تشکیل کانون علمی و تربیتی جهان اسلام ادغام شد.[24]
در ادامه، سید علیاکبر پرورش فعالیت سیاسی خود را در کانون علمی و تربیتی جهان اسلام شروع کرد. در آستانه دهه 40 و پس از بروز بحران سال 1339 در کشور و پس از آن که در سایه فضای آشفته مملکتی، فعالیت گروههای سیاسی تشدید شد و بیم آن میرفت تا جوانان به گروههای کمونیستی بپیوندند، روشنفکران دینی، به برپایی جلسههای متعدد دینی اقدام کردند. در کنار کانونها، سازمانها و انجمنهای دیگر، دو چهره فعال با شور و اشتیاقی زیاد در راه جذب جوانان به مبانی دینی کوشش میکردند که یکی از آنها علیاکبر پرورش بود که در سایه تعلیمات دینی مصطفی بهشتی، در محله چهار سوق، برای دانش آموزان کلاسهای عقیدتی برپا می کرد. این کانون، دانشجویان را هم جذب میکرد.[25]
ایشان پس از اخراج از مدرسه احمدیه به هنرستان صنعتی شاه عباس کبیر منتقل شد. اما در همین مدرسه هم به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت.[26] انتقادات وی از حکومت پهلوی در این دبیرستان نیز باعث شد ساواک درخواست کند وی را احضار و تذکرات لازم به وی داده شود.[27] این هشدارها به حدی جدی بود که در سندی دیگر ساواک خواهان اقدامات مراقبتی بیشتر از وی میشود و درخواست میکند که نتیجه مراقبت از وی را به موقع گزارش کنند.[28]
یکی دیگر از تشکیلاتی که وی در این دوره در آن به فعالیت میپرداخت اما بعداَ از آن جدا شد، انجمن حجتیه بود. انجمن حجتیه به سال 1334 در راستای مبارزه با تشکیلات بهائیت فعالیت خود را آغاز کرد و اصفهان یکی از پایگاههای این انجمن بود. این انجمن در اصفهان توانسته بود تعدادی از نیروهای توانمند شهر را جذب کند و در عین غیر سیاسی بودن، فرهنگ مذهبی را گسترش دهد. انجمن حجتیه جلسات خود را با اطلاع ساواک برگزار میکرد، بدان معنا که زمان و مکان جلسه را اطلاع میدادند. در جلسات انجمن از بحثهای سیاسی خبری نبود و از همین رو رژیم پهلوی با جلسات آنها مشکلی نداشت. علیاکبر پرورش در اواخر دوران دانشجویی وارد انجمن حجتیه شد اما پس از مدتی به لحاظ این که برخی مواضع رهبری انجمن حجتیه را برخلاف نظریات امام خمینی(ره) دید، با آنان به مخالفت برخاست و به همراه جمعی از شاگردان و همفکرانش در اوایل دهه 50 از انجمن خارج شد و خود، جلساتی را بیرون از چارچوب انجمن حجتیه تشکیل داد. وی پس از خروج از انجمن حجتیه و در اجرای توصیه آیتالله سید محمد بهشتی از درگیری علنی با آنان خودداری کرد و برای حفظ ارتباط با عناصر جوان انجمن و جذب آنان، روابط خود را با برخی از اعضای انجمن حفظ نمود. همین ارتباط موجب شد، تعداد قابل توجهی از جوانان و میانسالان انجمن حجتیه در اصفهان با شروع انقلاب اسلامی به آن بپیوندند.[29]
از انحلال مدرسه احمدیه تا جامعه معلمان اصفهان
پس از انحلال انجمن اسلامی مدرسه احمدیه، ماموران شهربانی و ساواک به عنوان یک سوژه اصلی، علیاکبر پرورش را تحت نظر داشتند و چندین بار منزل ایشان مورد تفتیش و بازرسی ماموران ساواک قرار گرفت و بعضا دوستان و مرتبطین با او را احضار و از آنها بازجویی و منزل آنها را بازرسی میکردند.
کشف ارتباطات بسیاری از مبارزان و دستگیر شدگان سیاسی به ویژه جوانان در دهه 50 مورد توجه ماموران ساواک بود. استاد پرورش با وجود محدودیتها و فشارهای ساواک جهت جلوگیری از سخنرانی در مجامع عمومی، با هوشمندی و فراست متوجه تعقیب ماموران ساواک شد و به شیوههای مختلف به مقابله با آنها پرداخته و به وظیفه خود عمل میکرد: «روز چهارشنبه مورخه 24 / 6 / 35 ساعت 3 بعدازظهر در مسجد دانشگاه روی کاغذی نوشته شده بود که دانشجویان عزیز سخنرانی آقای پرورش را در ساعت یک بعد از نیمه شب در مسجد اعظم فراموش نکنید ... اکبر پرورش دبیر دبیرستانهای اصفهان است و از دبیران مذهبی است که در خارج از مدرسه جلسات مذهبی را اداره میکند و تاکنون تعداد زیادی دانش آموز و دانشجو که در سخنرانیهای وی شرکت کردهاند انحراف فکری حاصل و تحت تعقیب قرار گرفتهاند. اکبر پرورش تعهد داده در مجالس مذهبی سخنرانی ننماید..».[30] در این دوره علاوه بر دانش آموزان هنرستان صنعتی شاه عباس کبیر، دانشجویانی هم از طرفداران اصلی علیاکبر پرورش بودند. برای نمونه، در روز شنبه مورخ 6 / 12 / 36 به مناسبت ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) مجلس جشنی در مسجد حجتالاسلام سید احمد روضاتی اصفهان برگزار شد و دانشجویان یکی از حاضرین این جشن بودند. در این جشن سید علیاکبر پرورش به ایراد سخنرانی پرداخت. در همین رابطه آگهی در دانشگاه اصفهان نصب شده بود.[31]
در همین دوره، بخشنامهای از طرف وزارت آموزش و پرورش به هنرستانها صادر میشود مبنی بر این که کلیه معلمان در رژه ششم بهمن شرکت کنند و حقوق و اضافه کار آنها نیز پرداخت شود. در هنرستان شاه عباس که علیاکبر پرورش در آن جا بود، بخشنامه را امضا نکردند. ساواک در این باره ذکر میکند که علیاکبر پرورش و حسنعلی زهتاب از معلمان افراطی مذهبی هستند و هر چند روز یک بار در هنرستان مربوط سخنرانیهایی مذهبی ترتیب میدهند و تحت عنوان یزید و معاویه از اوضاع و احوال مملکت انتقاد میکنند به خصوص علیاکبر پرورش که علنا از (امام) خمینی طرفداری میکند و شمشیر و انقلاب را دو جزء اصلی اسلام میداند و ذکر میکند که عضویت[معنویت] و عرفان اول و شمشیر و انقلاب دوم است. افراد نامبرده محصلین را به طور کلی سازندگی میکنند و معلمان نیز تحت تاثیر آنها در جشن ششم بهمن شرکت نخواهند کرد.[32]
در یکی از گزارشهای ساواک در باره فعالیت گروههای مذهبی سوابقی از برخی افراد از جمله علیاکبر پرورش آمده است. در این سند ذکر شده است که این عده با همکاری تعدادی دیگر از دبیرستانها و هنرستانها و افراد مذهبی افراطی خارج از آموزش و پرورش اخیرا دست به فعالیت جدی زده و اقداماتی را انجام میدهند. به ویژه در هنرستان شاه عباس کبیر، علیاکبر پرورش و امید قائمی با همکاری کسایی، رییس هنرستان مرتب جلسات مذهبی تشکیل میدهند و محصلین را برای فعالیت آماده میسازند. افراد مورد اشاره با ناصر شریعتمداری استاد دانشگاه اصفهان که از مذهبیها میباشد و آیتالله حسین خادمی از روحانیون مطرح تماس مستقیم دارند و ناصر شریعتمداری در جلسات آنها شرکت مینماید.[33]
همچنین در این گزارش آمده است که تشکیل جلسات مذهبی و تشویق محصلین به مطالعه کتب مذهبی و خلاصه کردن کتابها و تشکیل کنفرانس توسط علیاکبر پرورش در هنرستان شاه عباس کبیر و حسنعلی زهتاب در مورد هنرستان شماره یک و دبیرستان حکیم سنایی مورد تایید میباشد.[34]
انتقادات به رژیم پهلوی هم چنان از سوی سید علیاکبر پرورش در هنرستان شاه عباس ادامه داشت. به طوری که در یکی از گزارشهای ساواک آمده است که وی از متعصبین مذهبی است که در پوشش سخنرانیهای مذهبی نسبت به منحرف کردن افکار جوانان اقدام و شدیداً مظنون به فعالیتهای پنهانی است. بنابراین، این فرد باید تحت مراقبت شدید این سازمان قرار بگیرد.[35]
یا در یکی دیگر از اسناد ساواک آمده است که دو نفر از دبیران سابقهدار و متعصب مذهبی اصفهان به نام اکبر پرورش و حسنعلی زهتاب مرتبا در منزل خادمی رفت و آمد و کلیه دانش آموزان هنرستانها و سایر دبیرستانهایی را که در آن تدریس میکنند را به خانه آیتالله خادمی کشانده و برای آنان سخنرانیهای تحریک آمیز می کنند. سپس ساواک ذکر میکند چنانچه در مورد این دو سریعاً اقدام نشود، تحریکات آنان در بین دانشآموزان و جوانان در سطح شهر ضایعات جبرانناپذیری در بر خواهد داشت. بنابراین دستگیری یا انتقال علیاکبر پرورش ضرورت دارد و با توجه به این که از طرفداران خمینی است دائما به تحریکات خود ادامه میدهد.[36]
پرورش در کنار فعالیتهای فکری و فرهنگی از حدود سال 1350، آمادگی برای فعالیتهای مسلحانه را نیز ضروری میدید و از طریق دوست قدیمی خود محمد غرضی به صورت کاملا مخفیانه به حمایت از این نوع فعالیتها میپرداخت و برخی شاگردانش را به سوی این نوع فعالیتها سوق میداد. وی در سال 1354 پس از آن که در جریان انحراف گروه مجاهدین خلق قرار گرفت، با آنان قطع ارتباط کرد و شاگردانش را نیز از ادامه همکاری با آنان منع نمود و در مقابل آنها ایستاد و با وجود تهدیدات آنان، بر مواضع اسلامی پای فشرد و بر ادامه راه حضرت امام خمینی(ره) تاکید کرد.[37]
دانشآموزان در این دوره با شور و شوقی وصف نشدنی که به شدت تحت جاذبه شخصیتی علیاکبر پرورش قرار گرفته بودند، همواره مبادرت به پخش اعلامیه علیه حکومت پهلوی میکردند. در یکی از گزارشهای ساواک آمده است: «ساعت 7 (11 / 2 / 57) تعدادی اعلامیه مذهبی فتوکپی شده از دانشآموزان به اصطلاح مبارز اصفهان در دبیرستان شاه عباس پخش شده است. با توجه به این که معلمان مذهبی نسبت به ساختن محصلین برای فعالیت و طرفداری از امام خمینی مرتب اقدام میکنند و حسنعلی زهتاب و اکبر پرورش از جمله این معلمان هستند، بعید به نظر میرسد محصلین مبادرت به تهیه و توزیع چنین اعلامیههایی بنمایند. ضمنا متن نشریاتی که محصلین تهیه میکنند از نظر جملهبندی و متن آگهی سخنرانیهای مذهبی تقریبا شبیه به این اعلامیهها به نظر میرسد.[38] این اعلامیهها مشخص بود از سوی علیاکبر پرورش در بین دانش آموزان تکثیر و پخش میشد. زیرا در نخستین سالهای شروع نهضت اسلامی، دست کم چندین کانون در اصفهان به تکثیر و پخش اعلامیههای مربوط به نهضت میپرداختند. احمد فقیه امامی و حسن عطایی، مرکز ثقل دو گروه تکثیر و توزیع اعلامیههای ضد حکومتی در اصفهان بودند. این دو گروه، بی درنگ پس از سرکوب گروههای مبارز و تبعید امام خمینی(ره)، کشف و فعالیت آنان متوقف شد. علیاکبر پرورش نیز در مقطعی از ابتدای نهضت اسلامی در این خصوص فعالیتهایی داشت. وی در این مورد اعلام میدارد: تعدادی از اعلامیهها را خودم بدون ارتباط با جاهای دیگر در مورد انقلاب مینوشتم و دوستان تکثیر میکردند.»[39]
پرورش مبارزات خود را ادامه داد به گونهای که هنرستانهای اصفهان در سال 1356 از مراکز فعال در نهضت اسلامی شد. از ابتدای سال 1357 تلفن منزلش توسط ساواک مورد شنود قرار گرفت. ساواک اصفهان در گزارشی چنین مینویسد: «تشکیل جلسات مذهبی و تشویق محصلین به مطالعه کتب مذهبی و خلاصه کردن کتابها و تشکیل کنفرانس توسط اکبر پرورش در هنرستان شاه عباس کبیر مورد تایید میباشد... حسنعلی زهتاب و اکبر پرورش از مذهبیهای افراطی هستند و تماس آنها با سایر دبیران مذهبی و مذهبیهای خارج از آموزش و پرورش مورد تایید میباشد و احتمال این که این افراد در حوادث اخلالگرانه اصفهان تحریکاتی را بنمایند بعید به نظر نمیرسد. لازم است با اقدامات مراقبتی هرگونه تماس و جلسات خصوصی آنها با سایرین کنترل گردد.».[40]
در همین دوره اتفاقاتی میافتد که نقش علیاکبر پرورش در تشویق قشر تحصیلکرده اصفهان پررنگتر میشود و آن هم در تحصن 10 روزه آیتالله خادمی همراه با خانوادههای زندانیان سیاسی و نقش انقلابی استاد پرورش در این وقایع بود.
با شروع انقلاب اسلامی در سال 57 و بالا گرفتن آن، آیتالله خادمی برای آن که نهضت از مسیر اصلی خود منحرف نشود و مجالس، راهپیماییها و تظاهرات دربرگیرنده منویات امام خمینی(ره) باشد با همفکری یارانش به سازماندهی آن میپرداخت و تمامی مراحلی را که خود ایشان طراحی نموده بود در بسیاری از آنها شرکت میکرد. نقش آیتالله خادمی در این مقطع حساس تاریخ تا آن جا خود را نشان داد که تحصن پانزده روزه خانوادههای زندانیان سیاسی در منزل ایشان و با محاصره نیروهای امنیتی شکل گرفت.[41] در پی تحریک شهربانی و ساواک و حمله وحشیانه اراذل و اوباش زندان اصفهان در تیر ماه 1357 به زندانیان سیاسی، اعتصاب غذای زندانیان سیاسی شکل گرفت. در همین رابطه 40 نفر از خانوادههای زندانیان در منزل آیتالله سیدحسین خادمی متحصن شدند.[42] این تحصن که با حمایت علیاکبر پرورش همراه بود، رژیم را به عقب نشینی وا داشت و تحصن با موفقیت خاتمه یافت. این تجربه موفق باعث شد پس از دستگیری آیتالله سید جلالالدین طاهری در 10 مرداد 1357، مردم برای کسب تکلیف به سوی منزل آیتالله سیدحسین خادمی به حرکت درآمده و در منزل ایشان اقدام به تحصن کنند. این بار علیاکبر پرورش به صورت علنی در اداره تحصن شرکت کرد. این اجتماع به کانون تجمع هزاران مسلمانان انقلابی به ویژه دانش آموزان و دانشجویان تبدیل شد. کانونی که جوانان انقلابی با شناخت یکدیگر بر ابعاد مبارزه با رژیم شاه میافزودند.[43]
در این تحصن که به مدت 10 روز به طول انجامید، سخنرانان به افشای ماهیت رژیم پرداخته و جوانان را به مبارزه علیه ظلم و ستم رژیم پهلوی هدایت و ترغیب میکردند. سخنرانیهای منزل آیتالله سیدحسین خادمی تا پایان تحصن و برقراری حکومت نظامی هر روز صورت میگرفت و مرحوم پرورش یکی از سخنرانان اصلی بود. در گزارشهای ساواک آمده است که اکبر پرورش همراه با حسنعلی زهتاب هر روز به منزل آیتالله سیدحسین خادمی رفت و آمد دارند و کلیه دانشآموزان مذهبی هنرستانها و سایر دبیرستانهایی را که در آن تدریس میکنند به خانه سیدحسین خادمی میکشانند و برای آنان سخنرانیهای تحریک آمیز مینمایند. ساواک هشدار میدهد که تحریکات آنان در بین دانشآموزان ممکن است در سطح شهر ضایعات جبران ناپذیری در برداشته باشد.[44]
در این مقطع زمانی، دو سخنرانی استاد پرورش با موضوع استضعاف و مستضعفین در این تحصن 10 روزه، شور و شعف مردمی را افزایش داد و عکسالعمل شدید رژیم شاه را در پی داشت که سرانجام با دستور ساواک مرکز به وزارت آموزش و پرورش، حکم انتقال علیاکبر پرورش به آموزش و پرورش شهرستان نطنز صادر شد.[45]
در روزهای بعد، حکومت پهلوی که از گسترش عملیات انقلابیون به ستوه آمده بود و حفظ امنیت شهر اصفهان برای آنها اهمیت فوقالعاده داشت، تصمیم به مقابله شدیدتر با انقلابیون و متحصنین گرفت. پس از یورش نیروهای نظامی و انتظامی به متحصنین، درگیری از ساعت 10 شب 19 / 5 / 1357 شروع و هر لحظه بر وسعت و دامنه آن افزوده شد و این درگیری تا بعد از ظهر روز 20 / 5 / 57 به طول انجامید و در حالی که نقاط مرکزی شهر چهره جنگ زده به خود گرفته بود و میرفت که کنترل اوضاع از دست رژیم خارج شود، با دستور مقامات عالی رتبه نظامی و امنیتی تانکها و ادوات نظامی سنگین شهر را به اشغال خود درآوردند و سرانجام حکومت نظامی با دستور شاه مورد تصویب قرار گرفت و تعداد زیادی کشته و مجروح و بسیاری دستگیر و روانه زندان شدند.[46]
در این دوره اقدامات مخالفان هر روز گسترش و جنبه شدیدتری به خود میگرفت. در 14 مرداد 1357 در اصفهان مخالفان بیشتر قسمتهای شهر را تصرف کردند. این ناآرامیها دو روز به طول انجامید و دولت پس از آن که حکومت نظامی اعلام کرد، نیروهای ارتش را به شهر آورد و بیش از یکصد تظاهر کننده را به شهادت رساند و توانست شهر را کاملاً به دست بگیرد. از سال 1332، این نخستین بار بود که در مرکز یک استان حکومت نظامی اعلام می شد.[47] در اولین شب حکومت نظامی سیدعلی اکبر پرورش و تعدادی دیگر از عوامل موثر در تحصن دستگیر و زندانی شدند. پرورش در ساعاتی قبل از دستگیری، مخفی شدن برای جلوگیری از زندانی شدن را نپذیرفت. به تدریج مجددا فعالیتهای انقلابیون گسترش یافت و به خصوص با آغاز سال تحصیلی، دانشآموزان، معلمان و دانشجویان اصفهان به اعتصاب و تظاهرات پرداختند. یکی از خواستههای اصلی تظاهرکنندگان آزادی اکبر پرورش و دیگر زندانیان سیاسی بود. با زندانی شدن اکبر پرورش فعالیت قشر تحصیلکرده به حمایت از وی گستردهتر شد و این امر نشانهای از جاذبه شخصیت متدین و متواضع استاد پرورش در میان این قشر بود. برای نمونه، به منظور مخالفت با زندانی کردن سیدعلیاکبر پرورش، در روز 11 / 7 / 57 ساعت 12 که دانشآموزان از مدرسه خارج شدند عدهای از آنان در شهرستان نجفآباد اقدام به شعارهایی به حمایت از امام خمینی(ره) و علیه مقامات عالیرتبه کردند و با سنگ به خانه رییس شهربانی حمله و همسر وی را مجروح نمودند. همچنین ساواک گزارش میکند که چند برگ اعلامیه در جیب دانشآموزان دبیرستان صدیق اعلم به دست آمده که در آن دعوت شده بود به خاطر اعتراض به بازداشت اکبر پرورش و حسنعلی زهتاب دانشآموزان روزهای شنبه و یکشنبه مدارس را تعطیل خواهند کرد.[48]
قشر معلمان هم در کنار دانشآموزان مخالفت خود را با زندانی کردن پرورش ابراز کرد. در این حین اعلامیهای از سوی جامعه فرهنگیان جهت اعتصاب عمومی و تعطیلی مدارس صادر شد. در این اعلامیه ذکر شده بود «تمام برادران و خواهران فرهنگی در روز پانزدهم مهر 1357 از رفتن به مدرسه خودداری کرده و به اجرای این برنامه افشاگر و اعتراضی نسبت به شرایط حاکم بر کشور و به فرهنگ استعماری اقدام نموده بدین وسیله شروع اعتصاب خود را اعلام میداریم. فرهنگیان اعتصاب خود را به یاد دهها شهید دبستانی و صدها شهید دبیرستانی و دانشگاهی و شهدای وابسته به جنبش جامعه فرهنگیان و همه شهدای جنبش اسلامی از روز پانزدهم مهر تا اطلاع ثانوی ادامه میدهند. هدف ما سرنگونی رژیم دیکتاتوری شاه و برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی است. ما جامعه فرهنگیان دستگیری و زندانی کردن دو تن از آموزگاران مجاهد، سیدعلی اکبر پرورش و حسنعلی زهتاب را توسط رژیم منحط و جلاد پهلوی محکوم کرده و اعلام میداریم تا آزادی آنها به اعتصابات خود ادامه خواهیم داد.»[49]
در این مدت دانشآموزان دبیرستانهای اصفهان مرتب به رژیم پهلوی متذکر میشوند اگر علیاکبر پرورش از زندان آزاد نشود در روزهای 15، 16 و 17 مهر به کلاس نخواهند رفت.[50] همچنین در بین برخی از دبیرستانهای اصفهان صحبت از این بود که در صورت آزاد نشدن سیدعلیاکبر پرورش روز 20 / 7 / 57 در میدان نقش جهان اصفهان دست به تظاهرات خواهند زد.[51]
در این حین روز پنجشنبه 27 / 7 / 1357 دانشآموزان دبیرستان ادب اصفهان طی تظاهراتی خواستههای خود را که شامل آزادی امام خمینی(ره)، آزادی یکی از دبیران به نام اکبر پرورش و نخواندن کتاب تاریخ بود را اعلام کردند.[52] همچنین در ساعت 10 روز 30 / 7 / 57 جمعیتی در حدود سه هزار نفر از میدان شاه به بازار بزرگ شاه و از آن جا به خیابان عبدالرزاق حرکت کردند که در چهار راه محمدرضا شاه به وسیله پلیس متفرق شدند. این عده حامل دست نوشتههایی بودند که متن این دست نوشتهها آزادی زندانیان سیاسی، محکوم کردن کشتارهای اخیر، آزادی اکبر پرورش و حسنعلی زهتاب بود و روی یکی از این دست نوشتهها ذکر شده بود که دانش آموزان دبیرستان نمونه اصفهان کشتار اخیر مردم تهران را محکوم میکنند. اغلب تظاهرکنندگان دانشجو و دانشآموز بودند.[53] و سرانجام اکبر پرورش در آبان 57 با تدبیر آیتالله سیدمحمد بهشتی با کفالت از زندان آزاد شد. زندانی شدن استاد و سپس آزادی او پرورش باعث تشدید فعالیتهای ایشان شد به طور نمونه، فرماندار نظامی اصفهان سرلشکر ناجی در مورد فعالیت سیاسی اکبر پرورش پس از آزادی خاطرنشان میسازد: «در تاریخ روز چهارشنبه 10 / 8 / 57 دبیران و معلمان تودهای و منحرف از چهار ناحیه آموزش و پرورش در دبیرستان ادب اجتماع و به راهنمایی و تحت رهبری دو نفر به اسامی پرورش و زهتاب که قبلا زندان بودهاند، 75 نفر را به اسم و رسم نماینده چهار ناحیه تعیین نمودهاند و بعدا در هر دبیرستان و دبستان دو نفر معین شده که جمعا 75 نفر را تشکیل میدهد و در روز 13 آبان، شنبه در دبیرستان حکیم نظامی، پرورش نطق تندی علیه شاه و دولت نموده و در خاتمه قرار شده که نظریات رهبران در مورد هر کاری به وسیله آن 75 نفر و در وقت معین به معلمین دبیرستان ابلاغ شود و بنده عرض میکنم کار این دو فرد باعث اتحاد شده و معلمان صالح را هم در دبیرستانها تهدید میکنند».[54]
جامعه معلمان اصفهان
تظاهرات در ماه محرم 1357 شدت بیشتری گرفت. قبل از ماه محرم مقامات دولت پهلوی هشدار داده بودند که مقررات منع رفت و آمد شبانه را برقرار خواهند کرد و اجازه برگزاری هیچ گونه تظاهراتی را نخواهند داد. اما مردم بدون توجه به این هشدارها به خیابانها آمدند. اصفهان هم از این امر مستثنی نبود.[55] استاد پرورش پس از آزادی، به سخنرانیهای انقلابی خود در ماه محرم ادامه داد. سخنرانی در مراسم تاسوعای 57 در مسجد جامع اصفهان و اربعین حسینی آن سال در میدان امام اصفهان و در اجتماع میلیونی مردم فوق العاده اثربخش بود و در واقع وی یکی از سخنرانان ثابت در بسیاری از مراسمهای ماههای پایانی حکومت پهلوی بود. اما در این حین، جامعه معلمان اصفهان هم دست به کار شد و به خاطر اقدامات آقای پرورش در میان این قشر فرهنگی به مخالفت با حکومت پهلوی پرداخت.[56]
به همین منظور دبیران متعهد و انقلابی آموزش و پرورش اصفهان در 1357 به دنبال ایجاد تشکلی برای ساماندهی امور نهضت اسلامی در آموزش و پرورش بودند. دستگیری استاد پرورش و حسنعلی زهتاب در روز اول حکومت نظامی اصفهان، عزم آنان را جدیتر ساخت؛ به طوری که بعد از برگزاری چندین جلسه و با حضور بسیاری از معلمان، جامعه معلمان اصفهان تشکیل شد. در آخرین مراحل انتخابات پرورش به عضویت شورای مرکزی جامعه معلمان اصفهان برگزیده شد.
دامنه اعتراض و اقدامات جامعه معلمان اصفهان هر روز گسترش مییافت. در تاریخ 13 / 9 / 1357 گروه یازده نفری از جامعه معلمان به سرپرست اداره کل آموزش و پرورش اصفهان مراجعه و از وی خواستند که سالن تربیت بدنی جنب اداره کل را در اختیار آنان برای مراسم عزاداری بگذارند که رییس اداره کل آموزش و پرورش این امر را منوط به کسب اجازه از فرمانداری دانست. مراجعه کنندگان پاسخ دادند که امام خمینی(ره) دستور داده است، احتیاج به اجازه نیست و ما فردا بعد از ظهر این سالن را در اختیار خواهیم گرفت. ضمنا اعلامیههایی در سطح شهر پخش کردند که از روز 14 / 9 / 57 مراسم عزاداری در این محل برپاست و مردم را به شرکت در آن دعوت کردند.[57]
این مجلس عزاداری با شرکت طبقات مردم از جمله فرهنگیان و استاندار در اداره کل آموزش و پرورش اصفهان تشکیل شد و در ابتدا شخصی به نام عباس هدایتی، دبیر آموزش و پرورش شروع به سخنرانی کرد و اظهار داشت که مردم وقت کم است و باید از خواب غفلت بیدار شد و از مرگ در راه مبارزه علیه رژیم نترسیم تا بتوانیم حکومت اسلامی را ایجاد کنیم. در پایان جلسه اکبر پرورش نیز در همین مورد به پشتیبانی از سخنان عباس هدایتی سخنرانی کرد و اظهار داشت که چه خوب است استاندار نیز بدون دعوت به این جلسه آمده و صحبتهای ما را میشنود که همه ما متحد بوده و به مبارزه خود ادامه میدهیم.[58]
این جامعه در اداره اعتصابات و تظاهرات، ساماندهی امور شهر و استقبال از امام خمینی(ره) نقشی فعال داشت.[59] برای نمونه، در ساعت 4 بعد از ظهر روز 29 / 8 / 57 جامعه معلمان اصفهان در دبیرستان ادب جلسهای تشکیل دادند و از 75 نفر اعضای آن یک کمیته اجرایی انتخاب کردند که 11 نفر اعضای اصلی که یکی از آنها اکبر پرورش بود و 5 نفر اعضای علیالبدل انتخاب شدند. قرار شد این کمیته روز پنجشنبه 2 / 9 / 57 جلسهای تشکیل و در مورد ادامه یا شکستن اعتصاب فرهنگیان اصفهان تصمیم بگیرند و یکی از خواسته های آنها برای شکستن اعتصاب آزادی تمامی فرهنگیان بازداشت شده بود.[60]
اعضای جامعه معلمان اصفهان همچنین در تلگرافی به وزارت آموزش و پرورش عنوان کردند که مدیر کل جدید آموزش و پرورش اصفهان باید منتخب جامعه معلمان اصفهان باشد وگرنه مورد قبول فرهنگیان اصفهان نخواهد بود. ساواک گزارش میدهد که برخی از افراد نامبرده در جامعه معلمان از محرکین وقایع اخیر آموزش و پرورش اصفهان میباشند.[61]
فعالیت سیاسی جامعه فرهنگی اصفهان تا سال 1357
در اواخر سال 1356 و در سال 1357 با توجه به اوج گیری نهضت اسلامی، ضرورت هماهنگی گروههای انقلابی در اصفهان بیشتر از گذشته احساس میشد و سیدعلی اکبر پرورش هم توانسته بود با اقشار مختلف ارتباط خوبی برقرار کند و بدین گونه بسیاری از گروههای انقلابی به او مراجعه میکردند و وی در عمل مرجع هماهنگ کننده گروههای انقلابی در اصفهان اعم از دانشآموزان و دانشجویان شد. استاد در شهر اصفهان و در همین ارتباط با آیتالله سیدحسین خادمی روابطی ویژه داشت. از سوی دیگر، با شهید آیتالله سید محمد بهشتی در تهران ارتباطی مداوم داشت و نظریات امام خمینی(ره) و انقلابیون تهران را از همین طریق دریافت میکرد. این رویه هماهنگی بین گروههای انقلابی با توصیه آیتالله بهشتی بود. وی توصیه کرده بود که نمایندگان قشرهای جامعه اصفهان باید از بهترینها باشند و آقای بهشتی هم نماینده قشر فرهنگی جامعه اصفهان بود.[62]
او برای کسب اطلاعات دقیق از سیاستهای سرکوبگرایانه حکومت پهلوی علاوه بر شبکه مخفی نظامی از یک دستگاه بیسیم ساخته شده توسط حسین شهیدی برای دستورهای مبادله شده بین واحدهای حکومت نظامی بهره میبرد. در ماههای پایانی نهضت اسلامی جلسات هماهنگی فعالان انقلابی اصفهان به صورت روزانه برای برنامهریزی و اجرای برنامههای ضد رژیم در حضور ایشان تشکیل میشد. برگزاری گسترده راهپیماییهای تاسوعا و عاشورای 1357 و بیانیه عزل شاه در پایان مراسم تحت نظر علیاکبر پرورش و با هماهنگی آیتالله سید محمد بهشتی انجام گرفت.[63]
رویه اعتراض نه تنها در دبیرستانها و دانشگاهها بلکه در مساجد از سوی قشر فرهنگی جامعه ادامه داشت. پرورش در تاریخ 18 / 9 / 1357 در مسجد مصلی روی منبر رفت و مردم را دعوت به قیام کرد. وی با دو نفر دیگر اظهار داشتند که ما تا سرنگونی رژیم و کسب موفقیت فقط یک قدم فاصله داریم و فردا در مسجد جامع اجتماع کرده و راهپیمایی خواهیم کرد.[64]
همچنین در روز 7 / 10 / 1357 ساعت 4 بعد از ظهر بنا به دعوت قبلی کلیه رؤسای آموزشگاههای اصفهان در دبیرستان شاه عباس اجتماع و اکبر پرورش و عباس هدایتی از طرف جامعه معلمان ضمن سخنرانی به روسای آموزشگاهها خاطر نشان کردند که تا چهارده ماده از خواستههای آنان انجام نشود، معلمان در مدارس حاضر میشوند ولی به کلاس نمیروند و به دانشآموزان هم به نحوی تفهیم میکنند که به مدرسه نیایند. در این روز همچنین عده بسیار زیادی از معلمان در اداره کل اجتماع کردند و ضمن تعطیل کردن اداره، کارمندان این اداره و حتی کفیل آموزش و پرورش و معاونین استان را با خود به راهپیمایی بردند و گرداننده این اقدامات علیاکبر پرورش و چند نفر دیگر بودند.[65] در این ایام تظاهرات جنبه گستردهای به خود میگرفت و نقش آیتالله سیدحسین خادمی در هماهنگی اقشار مختلف مردم چشمگیر بود و پرورش هم در هدایت قشر فرهنگی نقش عمدهای داشت. برای نمونه، در روز 9 / 10 / 57 بنا به تقاضای آیتالله سیدحسین خادمی حدود شش هزار نفر از طبقات مختلف که دانشآموزان و دانشجویان هم در بین آنها حضور داشتند به راهپیمایی پرداختند و پس از عبور از خیابانهای اصلی اصفهان مقابل مسجد صاحب الزمان(عج) در خیابان مرداویج اجتماع کردند و با نصب بلندگوییهای قوی در خیابان، سخنرانی چند روحانی را گوش کردند و سپس در ساعت 15 پراکنده شدند.[66] سپس این جمعیت پراکنده در فلکه کوروش کبیر اجتماع کردند و پرورش به استقبال برخی از روحانیان حاضر در تجمع رفت. بعد به خیابان ولیعهد غربی در مسجد غلامرضا صدری رفتند و محمد طاهری روی منبر رفت و مردم را به همبستگی و پشتیبانی از امام خمینی(ره) دعوت کردند. وی اظهار داشت که سرنگونی رژیم خواسته اصلی ما است.[67]
بعد از ظهر 21 / 10 / 57 در ساعت 15 جمعیتی در حدود 4 هزار نفر در مسجد سید اجتماع کردند و علیاکبر پرورش سخنرانی نمود و مردم را به ادامه اعتصاب و سرپیچی از دستورات شاپور بختیار ترغیب کرد. اجتماع کنندگان در مسجد سید سپس شروع به راهپیمایی از مسیر خیابانهای عبدالرزاق، ششم بهمن، پهلوی و خیابان ابن سینا نمودند.[68]
پرورش در سالهای 1355 تا 1357 به حمایت از گروههای مسلح انقلابی ادامه داد. شاخه اصفهان گروه توحیدی از جمله این گروهها بودند. استاد پرورش در این سالها همراه با شاگردان، خود را برای حضور در صحنههای نبرد احتمالی نظامی آماده ساختند و بدین گونه مجاهدانی همچون احمد حجازی تربیت شدند و شاگردانی انقلابی او شکنجههای وحشتناک ساواک را تحمل کردند اما اسرار مبارزه و به ویژه نقش سید علیاکبر پرورش را مخفی میکردند. یکی از شاگردان استاد در حالی که هنوز دوره تحصیل را در مقطع متوسطه میگذراند، عوارض جسمانی و روحی شکنجهها از جمله نابینایی چند ماهه را تحمل کرد، اما تسلیم دشمن نشد. این افراد و گروههای مبارز در سال 1357 در حمایت از مردم در نهضت اسلامی نقشی برجسته داشتند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هستههای اولیه کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دادند.[69]
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی
علی اکبر پرورش پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای تثبیت اوضاع سیاسی استان اصفهان، برای مشارکت در تدوین قانون اساسی نامزد شد و سپس نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی شد. فهرست مورد نظر حزب جمهوری اسلامی و دیگر گروههای همفکر آنها در دوره اول انتخابات آیتالله سیدحسین خادمی، علیاکبر پرورش، سیدحسن آیت و آیتالله طاهری بود و همین فهرست اعتماد مردم اصفهان را جلب کرد. پرورش در دورههای سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی مجددا به نمایندگی مردم اصفهان برگزیده شد و در مجلس چهارم به عنوان نایب رییس دوم انتخاب گردید. وی در این دوران برای اصلاح امور کشور و مشکلات حوزه انتخابیه به ویژه در امور سیاسی و فرهنگی تلاشهای فراوانی کرد. سپس در کابینه شهید محمدجواد باهنر(رییس جمهور)، کابینه موقت آیتالله محمدرضا مهدوی کنی و دولت میرحسین موسوی به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب و خدمات شایستهای را انجام داد.[70] همچنین با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق در شهریور 1359، پرورش همراه با محمد منتظری از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عضویت شورای عالی دفاع برگزیده شد و نقش مهمی را در تجهیز نیروهای مردمی و سپاه و بسیج و حضور همه جانبه در نبرد با دشمن ایفا کردند. وی پس از پذیرش قطعنامه 598 و آتش بس، در بخشهایی از مذاکرات اجرایی قطعنامه که تحت نظر دبیر کل سازمان ملل برگزار میشد به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی با مسئولان همفکری و همکاری میکرد و بخش زیادی از حقوق ملت ایران را تحقق بخشیدند. پس از آن وی از سال 1372 عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و از همان زمان تا سال 1380 قائم مقام دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی بود.[71]
ارتباط پرورش با امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای
یکی از ویژگیهای اصلی مرحوم پرورش، تبعیت همه جانبه از امام خمینی(ره) و رابطه بسیار خوب وی با حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای بود. وی به شاگردان خود میآموخت در مبارزه با رژیم پهلوی باید از دستورات شرعی امام خمینی(ره) اطاعت کامل کرد. وی در همه دوران رهبری امام خمینی(ره)، سخنان و موضعگیریهای امام را فصل الخطاب میدانست و تبعیت خود از مراد خویش را در جریاناتی مانند غائله ابوالحسن بنی صدر، سید کاظم شریعتمداری و عزل حسینعلی منتظری از سمت قائم مقام رهبری و پذیرش قطعنامه 598 به خوبی نشان داد. پرورش خط امام خمینی(ره) را شناخته بود و به آن عمل میکرد.
وی همچینین رابطه بسیار خوبی از همان ابتدای شروع نهضت اسلامی با حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای برقرار کرده بود و شاگردانی که به سوی مشهد مقدس میرفتند را به بهرهمندی از سخنرانیهای حضرت ایشان توصیه میکردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 فعالیتهای مشترک در حزب جمهوری اسلامی، دوره اول مجلس شورای اسلامی، شورای عالی دفاع و هیات دولت روابط بسیار عمیقی را بین ایشان و حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای ایجاد کرد. این روابط صمیمانه پس از توقف فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی نیز ادامه یافت. علیاکبر پرورش در دوران رهبری حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای به صورت مداوم و در همه فراز و فرودها و از جمله جریان فتنه 78 و فتنه 88 به تبیین اوضاع سیاسی کشور برای مردم پرداخت و مواضع رهبری را به صورتی جدی دنبال کرد. پرورش در این دوران برای تحقق اهداف رهبری دیدار و گفت وگوهای متعددی را با مراجع تقلید و فعالان سیاسی داشتند.[72]
خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی
پرورش در تمام دوران زندگی خود فردی متواضع و فروتن بود و این خصوصیت را میتوان در برقراری ارتباط بیشتر او با نوجوانان و جوانان شاهد بود. فروتنی و سادهزیستی در دوران مختلف زندگی او و زیستن در میان تودههای مردم سبب شد وی به چهرهای ویژه و برجسته تبدیل شود. علاوه بر اعتقاد راسخ او به اهل بیت و مبانی و آموزههای دین اسلام، همواره ساده زیست و به دور از تجمل گرایی بود و هرگز از کسوت معلمی خارج نشد. زهد و عبادت وی موجب شده بود که به اندک راضی و اغلب در تامین مایحتاج زندگی با مشکل مواجه شود. البته این امر را جز معدودی از دوستان و نزدیکانش نمیدانستند. سالهای اولیه ازدواج را در یک خانه استیجاری در اصفهان آغاز کرد و سالهای پایانی زندگی را نیز در یک باب خانه دو طبقه همراه با پسر بزرگشان با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش گذراند. همچنین ذوق ادبی و شوخ طبعی با طبع لطیف او آراسته بود. صراحت لهجه او زبانزد خاص و عام بود و در ادای حق، ضمن حفظ احترام، تحت تأثیر شخصیت مخاطب قرار نمیگرفت و هیچ چیز مانع حق گوییاش نبود و همواره حرف حق را میگفت.[73]
آثار
استاد پرورش از قلم شیوایی برخوردار بود؛ اما از تدوین کتاب و مقاله مشابه با آثار منتشر شده خودداری میکردند. وی فقط مطالب مورد نیاز جامعه را منتشر مینمود. برای انتقال افکارش به دیگران، عمدتاً از جلسات، کلاسها و سخنرانیها استفاده میکرد و حافظه خوب، تسلط بر آیات و روایات، استفاده صحیح از اشعار و ادبیات فارسی و عربی و قدرت بیان خوب، عامل موفقیت او در این مسیر بود. اما برخی مطالعات و سخنرانیهای وی نیز به چاپ رسیده است. در اواخر سال 1348 و اوایل 1349 اولین مقالات پرورش در خصوص مستشرقین در مجله مکتب اسلام چاپ شد. همچنین او برای بهرهبرداری صحیح جوانان مسلمان از مشی اصحاب کهف در مبارزه با رژیم پهلوی، تفسیر سوره کهف را که در مسجد حاج رسولی اصفهان در دهه 50 ارائه داده بودند در کتابی با عنوان «پیشگامان کهف» در همان ایام منتشر کردند. وی تاریخ زندگانی پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت امام علی (ع) را مهمترین منبع برای شناسایی راه صحیح مبارزه با رژیم پهلوی میدانست و تحقیقات خود در این زمینه را در دو کتاب «پیامبر در مکه» و « علی در مدینه» منتشر کرد. کتابهای «قرآن و خطوط انفاق»، «پدیده جاهلیت از دیدگاه قرآن » و «نظام خانواده در اسلام» از دیگر آثار منتشر شده علیاکبر پرورش است.[74]
درگذشت
علیاکبر پرورش پس از نزدیک به 20 سال دوری از زادگاه خویش در سال 1381 به اصفهان بازگشت. دهه پایانی عمر وی در مقایسه با سالهای گذشته زندگی، دهه سکوت بود. تابستان 1389 با شروع بیماری روز به روز حالشان بدتر میشد. چندین بار راهی بیمارستان شد و حدود دو سال با بیماریهای مختلفی دست و پنجه نرم کرد. وی سرانجام در روز جمعه ششم دی ماه 1392 در سن 71 سالگی دار فانی را وداع گفت.[75]
به مناسبت درگذشت سید علیاکبر پرورش، رهبر معظم انقلاب متن پیام تسلیت خود را در 6 دی ماه 1392 بدین شرح صادر فرمودند:
«با تأسف و تأثر، خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب، مرحوم آقای سیدعلی اکبر پرورش رحمتالله علیه را دریافت کردم، چهره محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را در خدمت اسلام و ارزشهای متعالی دین گذرانید و لهجه صادق و دل با اخلاص و خلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت؛ تلاشهای مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسئولیتهای سنگین خود در قوه مجریه و قوه مقننه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه توان به کشور و ملت خود خدمت کرد و سلامت و راحت خود را بر سرانجام وظیفه نهاد. بیماری رنجبار و طولانی او آخرین آزمایش دشواری بود که وی با صبر و متانت، آن را تحمل کرد و زندگی پاک و شرافتمندانه را به پایان برد. اینجانب درگذشت ایشان را به خانواده و بازماندگان محترم و به همه دوستان و علاقهمندان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم».[76]
پینوشتها:
[1]یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 9.
[2] خاطرات نفیسه پرورش، مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 1393.
[3] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 10.
[4] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج آقا سیدحسین خادمی، کتاب نوزدهم، مقدمه کتاب، ص 22- 23.
[5] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 10.
[6] همان، ص 11.
[7] همان، ص 12.
[8] همان، سند شماره 165 / 5، ص 33.
[9] رحیم روحبخش، نقش بازار در قیام 15 خرداد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 86.
[10] همان، ص 86.
[11] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج آقا سیدحسین خادمی، مقدمه کتاب، ص 21.
[12] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، مقدمه کتاب، ص 15.
[13] همان، ص 16.
[14] محمد حنیف، اصفهان در انقلاب، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1382، ج 1، ص 304.
[15] همان، ص 361- 362.
[16] یاران امام به روایت اسناد ساواک، سید علیاکبر پرورش، سند شماره 30317 / 316، ص 17.
[17] همان، ص 21.
[18] همان، سند شماره 107331 / 312، ص 24.
[19] همان، ص 47.
[20] همان، مقدمه کتاب، ص 17.
[21] همان، سند شماره 1857 / 354، ص 41.
[22] همان، سند شماره 1857 / 354، ص 41.
[23] همان، ص 45.
[24] حنیف، ص 365.
[25] همان، ص 368.
[26] همان، سند 9678 / 10 ه 2، 63.
[27] همان، سند 9679 / 10ه 2، ص 66.
[28] همان، سند2006 / 324، ص 70.
[29] همان، مقدمه، ص 29- 30.
[30] همان، سند شماره 8345 / 10ه 2، ص 73.
[31] همان، سند شماره 11317 / 10ه 2، ص 95.
[32] همان، سند شماره 10849 / 10ه، ص 90.
[33] همان، سند شماره 5411 / 10ه، ص 97- 98.
[34] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 256.
[35] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، سند شماره 1985 / 10 / ه 2، ص 138.
[36] همان، ص 147.
[37] همان، ص 27،26.
[38] همان، سند شماره 6061 / 10ه 1، ص 108.
[39] حنیف، ص 407.
[40] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 20.
[41] یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج آقا سیدحسین خادمی، مقدمه کتاب، ص 26.
[42] سید حسن نوربخش، یادواره نهضت اسلامی تا 22 بهمن 57، چهره انقلاب در اصفهان، ج 1، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 109- 111.
[43] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 19- 21.
[44] همان، ص 21.
[45] همان، ص 22.
[46] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب سوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مقدمه کتاب، ص 6- 7.
[47] یرواند آبراهامیان، ایران میان دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص 632.
[48] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علی اکبر پرورش، سند شماره 10699 / 10ه 2، ص 177.
[49] همان، ص 181- 182.
[50] همان، ص 184.
[51] همان، سند شماره 10964 / 10ه 2، ص 188.
[52] همان، سند شماره 11118 / 10ه 2، ص 189.
[53] همان، سند شماره 11460 / 10ه 1، ص 195.
[54] همان، ص 205.
[55] آبراهامیان، ص 642.
[56] حنیف، ص 374- 375.
[57] همان، سند شماره 12489 / 10ه 2، ص 213.
[58] همان، سند شماره 12704 / 10ه 2، ص 214.
[59] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 29.
[60] همان، سند شماره 12187 / 10ه 2، ص 208.
[61] همان، سند شماره 12450 / 10ه، ص 209.
[62] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 33.
[63] یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سید علیاکبر پرورش، ص 23.
[64] همان، سند شماره 44-5-51، ص 216.
[65] همان، سند شماره 13042 / 10 ه 2، ص 230.
[66] همان، سند شماره 13084 / 10ه، ص 231
[67] همان، ص 232.
[68] همان، ص 236.
[69] همان، ص 26- 27.
[70] همان، ص 31- 32.
[71] همان، ص 32- 33.
[72] همان، مقدمه، ص 33- 34.
[73] همان، مقدمه، ص 35- 36.
[74] همان، مقدمه، ص 36- 37.
[75] همان، ص 37.
[76] همان، ابتدای کتاب.
منابع
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب سوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1383.
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستم، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، سال 1385.
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1378.
ایران میان دو انقلاب، آبراهامیان، یرواند، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، سال 1377.
اصفهان در انقلاب، حنیف، محمد، ج1، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، سال 1382.
خاطرات نفیسه پرورش، مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 1393.
نقش بازار در قیام 15 خرداد، روحبخش، رحیم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال 1381.
یادواره نهضت اسلامی تا 22 بهمن 57، چهره انقلاب در اصفهان، نوربخش، سیدحسن، ج 1، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال 1360.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج آقا سیدحسین خادمی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1380.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد سیدعلی اکبر پرورش، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1394.
استاد پرورش
استاد پرورش
حضرت امام خمینی(ره)- استاد پرورش
حضرت امام خمینی(ره)- استاد پرورش
در حضور حضرت امام خمینی(ره)
آیتالله العظمی خامنهای- استاد پرورش
استاد پرورش
زندان اصفهان- سال 1357
جلسه شورای عالی دفاع
دیدار اعضای تحریریه روزنامه رسالت با حضرت آیتالله العظمی خامنهای
در هیئت دولت- در کنار شهید باهنر و شهید رجایی
محل کار در وزارت آموزش و پرورش
در کنار رزمندگان اسلام در شهر فاو عراق
سخنرانی در دوران انقلاب اسلامی 9-10-1357
سخنرانی در دوران انقلاب اسلامی- میدان امام خمینی(ره) تاریخ 29-10-1357
نماز جمعه به امامت آیتالله العظمی خامنهای- از سمت چپ شهید محمدعلی رجایی- استاد پرورش
حضور در جبهههای نبرد
در کنار رزمندگان اسلام
آیتالله العظمی خامنهای- استاد پرورش
آیتالله مصباح یزدی- استاد پرورش- آیتالله ری شهری
استاد پرورش در لباس احرام
استاد پرورش در لباس احرام
سخنرانی در نماز جمعه
ملاقات با حضرت آیتالله العظمی خامنهای در تهران
ملاقات با حضرت آیتالله العظمی خامنهای در تهران
دیدار آیتالله ناصری از استاد پرورش
دیدار دکتر علی لاریجانی از استاد پرورش
صفحه اول پرونده استاد علی اکبر پرورش در ساواک
تعداد مشاهده: 20035