عطاءالله خسروانی و حزب ایران نوین
تاریخ انتشار: 27 شهريور 1402
مقدمه
در دوران پهلوی دوم و پس از کودتای 28 مرداد 1332 ، حکومت وقت برای دمکراتیک جلوه دادن خود، در صدد ایجاد احزاب بر آمد . درارتباط با دلایل شکل گیری احزاب ،محمدرضا شاه ، چنین گفته است: «سالها فکر میکردم که به چه دلیل نظام مملکت در شهریور سال ۱۳۲۰ طی ۴۸ ساعت طوری متلاشی شد که سربازها با لباس کهنه و پای برهنه... در کوچه و بازار تقاضای کمک میکردند.... بعد دریافتم که در داخل مملکت تشکیلات و سازمانی وجود نداشت که پایه و اساس محکمی متکی به افکار مردم داشته باشد که بتواند در روزهای سخت تشکیلات موجود را نگه دارد و نگذارد متلاشی شود. از این رو به فکر افتادم که باید در مملکت تشکیلات حزبی ایجاد شود تا منظورم عملی شود.»[1] از جمله این احزاب میتوان به حزب مردم و حزب ملیون اشاره کرد. این احزاب، حکومتی بودند و در چهار چوب تعیین شده عمل میکردند. حزب مردم در اردیبهشت ۱۳۳۶ش موجودیت خود را اعلام کرد. سران این حزب اکثرا از چهرههای دانشگاهی و شخصیتهای سیاسی چون اسدالله علم، یحیی عدل و ...بودند. حزب ملیون در سال 1337 توسط نخستوزیر وقت، منوچهر اقبال، تأسیس شد و اعضای آن بیشتر از مقامات و رجال سیاسی چون حبیبالله آموزگار، خانبابا بیانی، نصرتالله کاسمی و... بودند. تقلبات و تخلفاتی که از سوی احزاب مردم و ملیون در جریان انتخابات مجلس بیستم شورای ملی در سال 1339 صورت گرفت ،چنان وسیع و گسترده بود که انتخابات توسط محمدرضا شاه باطل شد. با آشکار شدن ابعاد تقلبات و تخلفات انتخاباتی، احزاب مردم و ملیون، وجهه و کارایی خود را از دست دادند. حزب جدید ایران نوین در 24 آذر سال 1342 شکل گرفت. بنیان اولیهِ حزب ایران نوین، کانون ترقی بود. کانون ترقی متشکل از مقامات عالی رتبه حکومتی از جمله هادی هدایتی، منوچهر کلالی، محسن خواجهنوری، امیرعباس هویدا و غلامرضا نیکپی بود.[2] این حزب از مجلس بیست و یکم تا مجلس بیست سوم شورای ملی، اکثریت را در اختیار داشت. فعالیت حزب ایران نوین بسیار وسیع بود و کمیتههای متعددی را چون کمیته اجرایی و دفتر سیاسی، سازمان جوانان، زنان، کشاورزان، کارگران، بازرگانان، سندیکاهای کارگری، اتحادیههای اصناف و ... را شامل میشد .حزب ایران نوین تا سال 53 تقریباً نود درصد اتحادیههای کارگری و تعاونیهای روستایی را در اختیار داشت.
حزب ایران نوین اختیارات گسترده ای در جریان انتخابات مجلس شورای ملی داشت و عضویت در حزب یکی از راههای دست یابی به کرسی مجلس محسوب می شد . در مقابل نمایندگان باید سران حزب را راضی نگه میداشتند و این امر به افزایش قدرت حزب و دبیر کل آن میانجامید. نخستین دبیرکل حزب ایران نوین، حسنعلی منصور بود که در اسفند ۱۳۴۲ به نخستوزیری رسید. پس از قتل منصور، امیرعباس هویدا ، نخست وزیر و دبیرکل حزب شد . در سال1344 ، دبیرکلی حزب ایران نوین به عطاالله خسروانی محول شد که تا شهریور 1348 در این سمت باقی ماند. خسروانی به عنوان دبیر کل حزب ایران نوین، از اختیارات فراوانی در عزل و نصب افراد در کابینه و حزب برخوردار گردید. به همین منظوربرای جلوگیری از تمرکز قدرت پس از برکناری خسروانی، اختیارات دبیر کل حزب ایران نوین میان واحدهای گوناگون تقسیم شد.
عطاالله خسروانی، دبیر کل حزب ایران نوین
عطاءالله خسروانی در سال 1298 در محلات متولد شد. عطاءالله خسروانی در کابینه جعفر شریف امامی، معاون پارلمانی وزارت کار بود و درزمان نخست وزیری علی امینی وزارت کار را در اختیار گرفت. خسروانی در کابینه علم، منصور و هویدا همچنان وزارت کار را بر عهده داشت. وی در جریان ترمیم کابینه هویدا در آذر 1347 به عنوان وزیر کشورانتخاب شد و تا مرداد 1348 وزارت کشور را بر عهده داشت. خسروانی در دوران دبیر کلی حزب ایران نوین در پی آن بود تا با بهرهگیری از روابط خانوادگی خود شرایط را برای پیشرفت خود فراهم سازد. برادران خسروانی (مرتضی ،خسرو ، پرویز و شهاب الدین ) از دولتمردان لشکری و کشوری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران بودند.
حضور و فعالیت در حزب ایران نوین مهمترین فعالیت سیاسی عطاالله خسروانی محسوب می شد و وی برای خود نقش تاثیر گذاری در ارتباط با تاسیس حزب ایران نوین قایل بود: «برخلاف اینکه تمام کتابهایی که در اروپا و آمریکا چاپ شده، من خواندهام، میگویند آقای هویدا بنیانگذاران حزب بوده، به هیچ وجه آقای هویدا دخالتی در تشکیل حزب (ایران نوین) نداشت. عضو کانون مترقی بود اما به هیچ وجه نه در تهیه آئیننامه نه در آزادی زنان، نه در کمیسیونهای آقای هویدا شرکتی نداشت.ما نشستیم با منصور گفتیم که بیاییم این دو تا را یکی کنیم و این را به صورت یک حزب دربیاوریم.»[3]
تلاش برای نخست وزیری
خسروانی پس از حضور در کابینه و دبیر کلی حزب ایران نوین، در صدد برآمد تا از طریق برقراری روابط با سیاستمداران آمریکایی و کنار زدن هویدا (نخست وزیر وقت)، شرایط را برای احراز پست نخست وزیری خود فراهم سازد. خسروانی با بهرهگیری از روابط برادرش خسرو خسروانی، سفیر وقت ایران در آمریکا، در پی جلب حمایت دولتمردان آمریکایی بود . البته این تلاشها و ارتباطات از دید ساواک پنهان نبود و عناصر ساواک نتیجه آنها را به اطلاع محمد رضا شاه می رساندند. یکی از گزارشات ساواک تهران در ارتباط با حزب ایران نوین در تاریخ 20 / 7 / 1345 ارائه شده است. این گزارش مبتنی بر تحقیقات نامحسوس بود و فعالیت های خسروانی ، سفیر ایران در امریکا و برخی از اعضای حزب ایران نوین برای برقراری ارتباط با سیاستمداران آمریکایی و جلب حمایت آن ها برای نخست وزیری عطاالله خسروانی مورد بررسی قرار گرفته است. در این گزارش ذکر شده است که در صورت نخست وزیری عطاالله خسروانی ، نه تنها نفوذ عناصر ضد آمریکایی محدود می شود بلکه روابط با دولت آمریکا در تمامی ابعاد گسترش خواهد یافت :
« {از:} ساواک تهران
{به:} تیمسار ریاست ساواک- مدیریت کل اداره سوم
درباره: حزب ایران نوین
45 / 5 / 16 -321 / عطف به : 26478
-1 مفاد نامه مزبور متکی به تحقیقاتی است که به نحو غیرمحسوس به عمل آمده است.
-2 طبق اطلاع برادر آقای خسروانی که سفیر ایران در آمریکا می باشد بیش از سایر سفرای کشورهای
خاورمیانه و آسیا با سفیر آمریکا نزدیک است. برادر خسروانی وسیله سفیر آمریکا در تهران که اقدامات خود را وسیله رئیس کمیته و امور سیاسی وزارتخانه آمریکا به مرحله فعل رسانده بود از مهندس ریاضی دعوت به عمل آورده که به آمریکا برود و در مراسم به آب انداختن کشتی به نام ریاضی که درنیویورک انجام شده شرکت نماید... در این سفر منظور اصلی این بوده است که آقای مهندس ریاضی در تقویت اکثریت نمایندگان حزب بخصوص در اجرای منظور دبیرکل حزب غفلت نکند و پس از مراجعت وی از آمریکا شایعه نخست وزیر شدن خسروانی شدت یافته ....سپس فعالیت های پشت پرده خسرو انی سفیر ایران در آمریکا و خود خسروانی در ایران به استحضار اعلی حضرت همایون شاهنشاه آریامهر رسیده معظم له از چنین اقدامات ابلهانه ای که بعضی از آقایان انجام می دهند متاثر شده اند به هر حال اقدامات و فعالیت های سفیر ایران در آمریکا برای احراز پست نخست وزیری برادرش عطاالله خسروانی بوده که با استفاده از دوستی چند نفر سناتورهای متنفذ و رئیس امور سیاسی و اطلاعاتی ایران در وزارتخانه آمریکا بوده در ایران نیز خسروانی در تماس با مقامات آمریکایی کوتاهی نداشته و چنین وانمود می کرد که پس از مرحوم منصور آقای هویدا قابلیت اداره امور مملکت و حزب را ندارد شایع است نتیجه اقدامات سفیر ایران در آمریکا و خسروانی دبیرکل حزب این شده که وسیله آقای سفیر ایران در آمریکا به خسروانی اطمینان داده شده است که قبل از پایان سال 1345 که آقای هویدا به عنوان سفیر به لندن یا فرانسه می رود آقای خسروانی مامور تشکیل کابینه جدید خواهد شد لکن تا این تاریخ صحت و سقم موضوع روشن نشده است از طرفی گفته شده است بعضی از محافل وابسته به طرفداری از بهائی ها در ایران و خارج نیز از روی کار آمدن خسروانی پشتیبانی می نمایند در صورتی که آقای عطاءاله خسروانی دبیرکل حزب را کسی بهایی نمی داند.......
-4 آقای خسروانی چون از اقدامات خود و برادرش و فعالیت های آمریکایی های مسئول ایرانی دروزارت خارجه آمریکا مطمئن است لذا هیچگونه عکس العملی برای سرکوبی مخالفین نشان نمیدهد و چنان عمل نمی کند که اقدامات وی ظاهر و موجبات شکست فراهم گردد.
-5 آقای خسروانی دبیرکل حزب تمام اقدامات خود را در خنثی نمودن فعالیت های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشورهای اروپا بخصوص کشورهای شرقی موکول به احراز پست نخست وزیر ی کرده است.
-6 همکاری خسروانی و برادرش و سایر ایادی آنها با آمریکایی ها و طرفداران سیاست آمریکا منحصراً به وعده جلب رضایت آنان و جلوگیری از توسعه نفوذ مخالفین آمریکا در ایران و گسترش بیشتری در توسعه امور اقتصادی و سیاسی بین دو کشور است که تمام این موضوع ها موکول به تصاحب صندلی صدارت از طرف خسروانی میباشد. »[4]
با توجه به حساسیت هایی که در ارتباط با اعضای حزب ایران نوین وجود داشت فعالیت های آن ها ، تحت نظارت عناصر ساواک قرار داشت . شاید همین ارتباطات در انحلال این حزب توسط پهلوی دوم تاثیر گذار بود . در گزارشی به تاریخ 20 / 5 / 1345 ساواک ارتباط اعضای حزب ایران نوین را با سیاستمداران آمریکایی مورد بررسی قرار می دهد و فعالیت برخی از اعضای حزب چون دکتر خواجه نوری، کلالی، عبدالرضاانصاری، دکتر مهذب و مهندس ریاضی را در جهت فراهم ساختن شرایط برای نخست وزیری عطاالله خسروانی را چنین گزارش می دهد :
«{از:} ساواک تهران
{به:} تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم
فعالیت خسروانی دبیرکل حزب ایران نوین
45 / 4 / 18 -321 / عطف به 26145
موارد خواسته شده به شرح زیر اعلام میگردد.
-1 آقای خسروانی با مقامات آمریکایی در ایران وسیله برادرش سفیر ایران در آمریکا با مقامات وزارت امور خارجه آمریکا و سناتورهای موثر آمریکایی دست به فعالیت برای نخست وزیری زدهاند و در ایران دکتر خواجه نوری، کلالی، عبدالرضاانصاری، دکتر مهذب، مهندس ریاضی و سایردوستانی که در ضمن طرفداری جدی نفوذ آمریکاهستند با او همکاری دارند ....
-3 در داخل کشور مقاماتی که برای او فعالیت می کنند در مجلس آقای خواجه نوری رئیس فراکسیون پارلمانی حزب و دکتر مهذب و مهندس ریاضی بیشتر از همه او را لایق و کاردان دانسته و پیرو مقاصد او هستند و در خارج از کشور وسیله برادرش مقامات وزارت خارجه آمریکا با همکاری مقامات سفارت آمریکا در تهران مشغول فعالیت میباشند .رئیس ساواک تهران- نواب»[5]
از آنجایی که رهبران و اعضای حزب ایران نوین روابط نزدیکی با سفارت آمریکا در تهران داشتند ، ساواک گزارش های متعددی را در این ارتباط تهیه می کرد . در گزارش ساواک در بیستم اسفند 1345 در مورد رابطه اعضای حزب ایران نوین با سفارت آمریکا و سازمان سیا چنین آمده است :«ارتباط مسئولین حزب ایران نوین با مقامات آمریکایی و یاتساویچ تا آنجایی که مورد تأیید قرار گرفته و آقایان دکتر گودرزی، دکتر شریعتی، دکتر رضایی، عبدالرضا انصاری، دکتر کلالی، هوشنگ پیرنظر معاون شورای عالی استخدام و دکتر مهذب نماینده مجلس، دکتر کاظم زاده معاون سازمان برنامه آقای خسروانی، سفیرکبیر ایران در آمریکا، هوشنگ انصاری وزیر اطلاعات، بیش از سایرین بوده است. این عده پس از عزیمت یاتساویچ از ایران نیز ارتباط خود را با دوستان آمریکایی حفظ کرده ولی آقای هویدا نخست وزیر که در زمان مرحوم منصور با وی هماهنگ بوده پس از احراز پست نخست وزیری خود را از جامعه آمریکایی و دوستانش کنار کشیده و اصولاً تمایل ندارد در محافل خارجی مشاهده گردد و یا اینکه تماس بگیرد. لکن آقای مهندس ستوده وزیر پست و تلگراف و محسن خواجه نوری که سابقاً کمتر از سایرین به طرف آمریکایی ها گرایش داشته، اکنون علاقه شدیدی به توسعه نفوذ آمریکاییها دارد و با آنها روابط نزدیکی پیدا نموده و غالباً آقای مهندس ستوده با مقامات سفارت آمریکا تماس به ظاهر دوستانه دارد و از این رو بین وزرا با دکتر گودرزی و دکتر رضایی در محافل خارجی دیده می شود. طبق شایعات موجود و اظهار عقیده بعضی از سیاسیون و رجال و تأیید بعضی از جوانان تحصیلکرده در آمریکا، آقای دکتر گودرزی را عضو سازمان (سیا) دانسته و معتقدند که مشارالیه مأمور ارشاد جوانان تحصیلکرده در آمریکا به سیاست توسعه نفوذ آمریکایی در ایران می باشد.»[6]
درگیریهای داخلی در حزب ایران نوین
اعضای حزب ایران نوین اگر چه به آمریکایی بودن شهرت داشتند اما فاقد انسجام درونی بودند . این اختلافات به خصوص در جریان انتخابات درون حزبی به خوبی قابل مشاهده بود . بسیاری از اعضا که از تحصیلکردگان دانشگاه های اروپایی و آمریکایی محسوب می شدند ، شایستگی بیشتری را برای خود در رهبری حزب قایل بودند و رهبرانی چون عطاالله خسروانی که فاقد تحصیلات دانشگاهی معتبربودند را تایید نمیکردند. در گزارش ساواک در تاریخ 24 اردیبهشت 1346 در ارتباط با انتخاب دبیر کل حزب ایران نوین این مسئله به خوبی قابل مشاهده است . در این گزارش برخی اعضای حزب و نمایندگان مجلس ضمن اشاره به فرمایشی بودن انتخابات هیات رئیسه حزب ، خسروانی دبیر کل منتخب را فردی نالایق و ناتوان در انجم امورمهم میدانستند: «نخستین کنگره حزب ایران نوین با شرکت 1166 نفر در سالن محمد رضاشاه افتتاح و شروع به کار کرد و ریاست جلسه را آقای دکتر خطیبی نایب رئیس مجلس شورای ملی و مدیر عامل جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران به عهده گرفت و ذیلاً صحبتها، کنایهها و عقاید واقعی شرکت کنندگان و آنچه در پشت پرده کنگره گذشته است به عرض میرسد:مهمترین موضوعی که همه اعضای کنگره در صحبتهای خصوصی و در گوشی از آن انتقاد میکرند جنبه به اصطلاح فرمایشی بودن انتخابات هیئت رئیسه کنگره ـ انتخاب دبیر کل و اعضای شورای مرکزی بود. به طور مثال رئیس جلسه میگفت که آقای فلان هم اکنون یادداشتی فرستادهاند که میخواهند صحبت کنند و بعد آن شخص را صدا میزد و شخص مزبور نطق حاضر و آمادهای را ایراد میکرد و میگفت مثلاً من فلان و بهمان را به هیئت رئیسه کنگره پیشنهاد میکنم و سپس رئیسی با قیام و قعود رأی میگرفت و بدیهی است که همه قیام میکردند و نظر رئیس و پیشنهاد دهنده تصویب میشد.روز بعد که روزنامهها نوشتند در انتخابات کنگره دموکراسی کامل برقرار بوده است (مخصوصاً روزنامه ایران نوین و فرمان) اکثر نمایندگان مجلس این خبر را خصوصی به همدیگر نشان داده و با مسخره میگفتند واقعاً که دموکراسی عجیبی در انتخابات حکمفرما بوده است و بیش از همه نمایندگان، خسروانی دبیر کل حزب ایران نوین را که مجدداً به دبیر کلی انتخاب گردیده در پشت پرده و در صحبتهای خصوصی مسخره میکردند و معتقد بودند که او تقریباً کم هوشترین و نالایقترین فرد حزب است و عجبا که دبیر کل حزب هم میشود.دکتر حاتم نماینده کرمانشاه که به بذلهگویی و سرودن شعر در مجلس شهرت دارد و تا کنون هیچ وقت در جلسه علنی صحبت نکرده است، محرمانه به مهندس زرآور نماینده فارس که او هم طبع لطیف و بذلهگویی دارد، میگفت وقتی که دسته گل را پس از انتخاب مجدد خسروانی به دبیرکلی، کارگران به گردن او آویختند، یاد شعر حافظ و مضمون طوق زرین همه در گردن خر میبینم... افتادم و خندهام گرفت .دکتر حاتم به ریگی نماینده دیگر مجلس که پهلوی دست او نشسته بود میگفت وقتی که خسروانی این همه گل و این کف زدنها را میبیند که برای انتخاب دبیرکلی او انجام میگیرد قطعاً در دل خود میگوید من که اینقدر بیهوده و بیعرضه هستم ولی اینها این همه از من تمجید و تعریف میکنند و با این ترتیب قطعاً خودشان هیچ چیز سرشان نمیشود.»
فساد گسترده در حزب و شیوه اداره آن
با توجه به نفوذ گسترده حزب ایران نوین در مجلس شورای ملی و به تبع آن در کابینه ، حضور در حزب و قرار گیری در رده های مدیریتی آن، به دست یابی موقعیت های سیاسی و برخورداری از منافع مالی منجرمی گردید . به همین علت اعضای رده بالا ،در پی آن بودند تا عناصر وابسته به خود را بدون توجه به توانایی و شایستگی آنان ، به حزب وارد کنند . این روند باعث شده بود بسیاری از افراد شایسته که در سطح مدیریت حزب روابط چندانی نداشتند ،کنار گذاشته شوند . ساواک با توجه به این مسئله در گزارشات خود از این روند نادرست در انتصاب و ارتقای افراد در حزب ایران نوین انتقاد می کند و انتصاب و ارتقای افراد فاسد و ناشایست را از دلایل بدبینی جامعه به فعالیت های حزب ایران نوین می داند . ساواک در بیستم آبان 1351 در گزارشی در این ارتباط چنین آورده است :
«دستگاه حزب درست به منزله تجارتخانه و یا مؤسسه ای انتفاعی شده که عدهای صرفاً منافع خویش را در نظر گرفته و با حمایت منافع فردی منافع اجتماعی را در نظر نمی گیرند، مثلاً فعلاً کلیه امور انتخابی و انتصابی حزب با نظر آقای مهندس معینی قائم مقام دبیر کل حزب انجام می شود و نام برده در کلیه اعمالی که می شود بی نظر نیست و نسبت به کسانی که دارای سوابق و شخصیتی باشند مثل اینکه دارای عقده روانی می باشند و معتقد است کسانی که در کارترها قرار می گیرند یا از دوستان و کسان او مانند اخوی خود که بدون دارا بودن سابقه کامل حزبی به صرف عضویت گمرک به نمایندگی مجلس انتخاب شده و یا رفقای او مثل آقای مهندس بلوری سناتور و رئیس شیروخورشید تهران و رشید نادرخانی رئیس فعلی انجمن شهر، منتخبین و منتصبین را از بین کسان و افراد مطیع خود انتخاب می نماید و از طرفی کادرهای حساس حزب بین همین دسته آقایان که سمت نمایندگی مجلس را دارا می باشند تقسیم شده که اکثراً مانند امیرحسین شیخ بهایی که عهده دار امور اصناف در حزب میباشد و یا ناصر اولیایی شیرازی عهده دار امور قسمتهای بازرگانی میباشند نه تنها عقیده عمومی را سست نموده بلکه اصولاً به احزاب بدبین کرده است در حالی که در مورد دو نفر مذکور گفته می شود علاوه بر اینکه داعیه حزب و دوستی با مقامات دولتی دارند با حاج آقا بزرگ ابوحسین (تاجر بازار) و دار و دسته های او که سابقه تحریک در موارد مختلف داشته همکاری نموده و جلساتی در شهر کرج دارا می باشند. »[7]
در گزارشی دیگر ساواک تجملگرایی و اشرافیگری سران حزب ایران نوین را مورد انتقاد قرار می دهد و عنوان می کند نگاه طبقاتی در حزب ایران نوین باعث شده است که در سطح جامعه مردم اقبال چندانی به حزب ایران نوین نداشته باشند .در گزارش ساواک در 30 / 6 / 1345 در این ارتباط چنین آورده شده است:«روز گذشته در مراسم استقبال از شاهنشاه دستگاه رهبری حزب ایران نوین روی صندلی و فرشهای گرانقیمتی که در سه راه مهرآباد فرش کرده بودند نشسته بودند و کارگران وابسته به حزب به روی خاک کنار خیابانها به روی زمین قرار داشتند و این دو منظره کاملاً متضاد، نموداری از روش اشرافی حزب ایران نوین بود که شدیداً مورد انتقاد هر بینندهای قرار میگرفت و از چهارصد صندلی که برای کارگردانان حزب ایران نوین آماده شده بود 250 صندلی آن خالی بود و کارگران را اجازه نشستن به روی آن نمیدادند.اختلاف طبقاتی مهمی که درحزب ایران نوین به چشم میخورد ضربه بزرگی به موقعیت اجتماعی این حزب در بین توده مردم وارد ساخته است.اطلاعیه برای نخستوزیری {دستخط نصیری}»
بر کناری عطاالله خسروانی از دبیر کلی
خسروانی از اوایل آذر 1347 به وزارت کشور منصوب شد. وی در این سمت قدرت و نفوذ فراوانی براستانداران، فرمانداران و سایر مقامات دولتی به دست آورد . گرایش های آمریکایی اعضای حزب ایران نوین ، تلاش برای برقراری ارتباط با آمریکایی ها و کسب حمایت آن ها از نخست وزیری خسروانی، حساسیت زا بود. اسدالله علم در خاطرات خود مقارن شانزدهم فروردین 1348در ارتباط با فعالیت سفیر آمریکا و وابستگان آنها چنین نوشته است: «در راه لندن سفیر آمریکا در التزام بود که گفت اگر خدای نکرده شاه از میان برود چه وضعی در ایران پیش میآید؟ او معتقد بود پس از یکی دو سال هرج و مرج می شود. شاه از این استنتاج سفیر آمریکا قلباً ناراحت شدند. عرض کردم در اینکه [آمریکاییها] روی جانشین اعلیحضرت و تعیین علیاحضرت شهبانو به عنوان نایب السلطنه و یک حزب مقتدر اکثریت کم و بیش مطالعه می کنند تردیدی نیست. ولی تردیدی ندارم که فعلاً در اشتباه هستند. هیچ چیزی نمی تواند جای خالی شما را پر کند. چون علیاحضرت جوان و ولیعهد هم بچه است. حزب اکثریت هم کوچک ترین تأثیری در ارتش ندارد. بنابراین واقعاً همه چیز دستخوش تزلزل و خطا و اضطراب می شود و معلوم نیست عاقبت کار به کجا می انجامد.» [8]
از سویی دیگر تلاش خسروانی برای نخست وزیری، باعث ناراحتی هویدا ، نخست وزیر وقت شده بود. خسروانی که خود را همه کاره حزب ایران نوین میدانست، اعتقاد داشت هویدا به عنوان عضو حزب باید از رهبری حزب تبعیت کند. به همین علت هویدا در پی فرصتی بود تا به حضور خسروانی در حزب پایان دهد. باقرعاقلی، گزارش مفصلی از این ماجرا نقل کرده است: «هویدا برای برکناری خسروانی از دبیرکلی حزب و اخراج او از هیأت دولت متوسل به غلامرضا نیکپی وزیر آبادانی و مسکن شد و از وی خواست موجباتی فراهم کند تا در هیأت وزیران بین او و خسروانی کار به مشاجره و احیاناً منازعه بکشد. ...در سال 1348 در یکی از جلسات هیأت وزیران نیکپی وزیر آبادانی و مسکن اعلام کرد در وزارت کشور سازمانی به نام عمران شهری وجود دارد. این اداره در زمانی تأسیس و ضمیمه وزارت کشور شده بود که وزارتخانهای به نام وزارت مسکن وجود نداشت. حال که چنین وزارتخانهای تأسیس شده است کلیه امور عمران شهری باید ضمیمه این وزارتخانه باشد ...خسروانی در سمت وزیر کشور و دبیرکل حزب از این گستاخی وزیر تازهکار آبادانی و مسکن که جوانترین وزیر کابینه هم بود به شدت عصبانی شد و وی را متهم به بیلیاقتی نموده، توصیه کرد به همان وزارتخانه با همان وظایف قانع باشد و دست درازی به وزارتخانههای دیگری نکند... در نتیجه مشاجره به منازعه کشید و نیکپی به وی حمله نمود و چند مشت و لگد نثار هم نمودند. در همین موقع امیرعباس هویدا رئیس وقت به عنوان اعتراض جلسه هیأت وزیران را ترک نمود و به اتاق خود رفت. دو تن از وزیران مسکن کابینه وظیفه میانجیگری داشتند... هویدا به خوبی میدانست که خسروانی هر وقت بخواهد قادر به ملاقات با شاه میباشد و از این بیم داشت که او ابتدا شکایت نزد شاه برده، خود را تبرئه سازد...وقتی هویدا تنها شد تلفن مخصوص آبیرنگ اتاق خود را در جلو خود قرار داده و شماره تلفن شاه را گرفت و استدعا کرد در اثر یک امر فوری باید شرفیاب شود... آنگاه به شرح ماجرا پرداخته و افزود در هیأت دولتی که دو تن از وزیران به یکدیگر فحشهای عرض و ناموسی بدهند و رعایت اصول و موازین مملکتی را ننمایند چاکر خود را لایق نخستوزیری نمیدانم! شاه خیلی آرام مثل این که اتفاقی نیفتاده به هویدا پاسخ داد شما چرا از خدمت معاف شوید آن دو وزیر را برکنار کنید. همین امشب به هر دو ابلاغ نمایید از خدمت برکنار شدهاند.»[9]
فعالیتهای خسروانی و تلاش برای برقراری ارتباط با آمریکایی ها، پهلوی دوم را به دبیر کل حزب ایران نوین بدبین ساخته بود به همین علت وی از صحنه سیاسی کشور کنار گذاشته شد : «تحقیقات غیرمحسوس تا سال 1348 ادامه یافت و شاه که اقدامات جاهطلبانه خسروانی را خطرناک تلقی میکرد، وی را از وزارت کشور و دبیرکلی حزب ایران نوین برکنار کرد و بدینسان یکی از فعالترین رقبای هویدا برای همیشه از صحنه سیاست خارج شدخسروانی پس از برکناری به علت غم و غصه شدید به بیماری گواتر «غمباد» مبتلا شد و بعد از مدتی تارهای صوتی او نیز از کار افتاد. [10]
ساواک در گزارشی در مهر 1348 دلایل برکناری عطاالله خسروانی را چنین عنوان کرد: «- توجه به منافع یک گروه خاص و عدم مدیریت کافی برای جلب همه نیروها.- نداشتن معلومات کافی و تسلط معنوی بر اعضای حزب.- سوءظن بی مورد نسبت به همه اطرافیان و تردید و دودلی در اجرای سیاست حزبی.- نداشتن تماس با مردم و اعضای حزب و عدم آگاهی از نظریات آنان.-اشتغال به کارهای غیرحزبی و عدم رسیدگی به امور حزبی.- دادن وعده و وعید زیاد به مردم و اجرا نکردن آن. - توجه خاص به عده ای از دوستان قدیم و نادیده گرفتن دیگران. - اجرای روش خبرچینی و عدم توجه به حقایق.»[11]
انحلال حزب ایران نوین
پس از عطاءالله خسروانی، به ترتیب منوچهر کلالی و امیر عباس هویدا به عنوان دبیر کل حزب ایران نوین انتخاب شدند. دبیر کلی هویدا که نخست وزیری را نیز برعهده داشت منجر به تمرکز قدرت هویدا گردید که این امر می توانست مشکل ساز شود . اسدالله علم ، وزیر دربار در خاطرات خود در بهمن 1353 در این باره چنین نوشت:«هویدا نخست وزیر، شخصاً در هفته گذشته دبیر کل حزب ایران نوین شد. به نظر من حائز کمال اهمیت است یعنی یک زمینه سازی است که به اعتقاد من و خدا کند هرگز این عقیده صحیح نباشد. زبانم لال و قلمم شکسته باشد، خطر جدی برای رژیم است، نه تا وقتی که شاهنشاه زنده است ولی بعد از آن نمی دانم چه می شود. البته فقط یک مسئله باقی است که خوشبختانه این مسائل حزبی و خیلی مسائل دیگر به طور کلی پایه و مایه ندارد و چون این حزب ابزار دست طبقه فاسد بالاست. مگر آنکه دست خارجی از آن به موقع حمایت و بهره برداری بکند. نگرانی من فقط از این نکته است. »[12]
از سویی دیگر حزب ایران نوین، حزبی حکومتی بود و مسیر دست یابی به موقعیت سیاسی و اداری در کشور محسوب می شد. حزب ایران نوین با توجه به کارکردهایی که داشت خیلی زود تبدیل به کانونی شد که افراد برای دستیابی به مشاغل دولتی و راهیابی به مجلس، باید به عضویت آن در می آمدند. منوچهر سعید وزیری از اعضای حزب در این مورد چنین گفته است : «من در مجلس عضو فراکسیون ایران نوین بودم و رسماً هم مرا به عضویت آن حزب گرفته بودند. ولی نه من حزب ایران نوین را قبول داشتم و نه حزب ایران نوین مرا به عنوان یک عضو خوب و صمیمی در خود جذب می کرد» [13]
علاو بر رقابتهای سیاسی داخلی ، شرایط اداری و مالی حزب ایران نوین نیز مناسب نبود . بهره گیری از جایگاه سیاسی و منافع مالی باعث ایجاد فساد گسترده در درون حزب گردید . و وابستگی و انتصاب جایگزین شایستگی و انتخاب گردید چنانچه بسیاری از اعضای حزب علاقه ای به حزب نداشتند و علیرغم برخورداری از امکانات مالی و مدیریتی ، نارضایتی فراوانی را در مجموعه حزب ایجاد کردند. سرانجام حزب ایران نوین در اسفند ۱۳۵۳ در پی تاسیس حزب رستاخیز، منحل و در این حزب ادغام شد . به دنبال اعلام تشکیل حزب رستاخیز، تمام ساختمانها و تشکیلات حزب ایران نوین در سراسر کشور در اختیار حزب رستاخیز قرار گرفت و تمام کارمندان و کارکنان حزب ایران نوین هم حقوقبگیر حزب رستاخیز شدند. اسدالله علم با خوشحالی در یادداشتهای خود در یازدهم اسفند 1353 در ارتباط با انحلال حزب ایران نوین چنین مینویسد: «اولاً شاهنشاه بلندپروازیهای بیربط حزب اکثریت را که تمام کارهای شاهنشاه را به اعتبار حساب خودش میگذاشت از بین بردند و همچنین به خردوانیهای بیربط حزب اکثریت که باعث ناراحتی و عقده عده زیادی از مردم شده بود. به علاوه حزب اکثریت امسال نمایش مضحک عجیبی را به راه انداخت که از تمام احزاب سیاسی دنیا از کشورهای سرمایهداری و کمونیستی نماینده به کنگره خواست. یک دفعه به او گفته شد فضولی موقوف، حساب خود هویدا هم با آنکه به او گفته شد که فعلاً دبیرکل است به نظر من به آخر رسید. شاهنشاه باید به یک صورتی خودشان و کشور را از این مخمصه نجات میدادند. »[14]
پینوشتها:
[1] محمود تربتی سنجابی ، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران،تهران، انتشارات آسیا،ص 295
[2] همان ،ص 136
[3] عطاءالله خسروانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، ص دوازده
[4] همان، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص 175-176
[5] همان، ص 152
[6] سه حزب: مردم، ملیون، ایران نوین(1353-1336).به کوشش مظفر شاهدی، تهران، 1387، ص 630
[7] سه حزب ، مظفر شاهدی،. ص 1004
[8] اسدالله علم، یادداشتهای علم، ج 4، به کوشش علینقی عالیخانی، تهران، کتابسرا، 1380
[9] سه حزب ، مظفر شاهدی ،.ص 653.
[10] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص بیست و هفت
[11] سه حزب ، مظفر شاهدی، ص 654.
[12] اسدالله علم، یادداشتهای علم، ج 4، به کوشش علینقی عالیخانی، تهران، کتابسرا، 1380. ص 466.
[13] منوچهر سعید وزیری، جستجو در گذشته،تهران ،زریاب ،1378، ص 360
[14] اسدالله علم، یادداشتهای علم، همان ،ص467 .
خسروانی در حال سخنرانی در کنگره
نمایش اتحاد حزبی در کنگره حزب
هویدا و خسروانی در حال رای دادن در حزب ایران نوین
خسروانی در حال استقبال از میهمانان خارجی کنگره حزب
خسروانی در حال سخنرانی در کنگره حزب
هویدا در حال سخنرانی در کنگره حزب
تعداد مشاهده: 15982