نگاهی به زندگی مجاهد مخلص شهید دکتر مصطفی چمران
تاریخ انتشار: 30 خرداد 1403
چکیده
انقلاب اسلامی ایران شاهد شخصیتها و افراد فراوانی بوده است که با رشادتها و فعالیتهای خود نقش مهمی در پیروزی نهضت اسلامی ایفا کردند، یکی از این شخصیتهای پرنفوذ دکتر مصطفی چمران است که فعالیتهای وی چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی بسیار حائز اهمیت و شایان توجه و بررسی میباشد. تاکید این نوشتار بیشتر بر اقدامات و فعالیتهای سیاسی و نظامی دکتر چمران در طول دوران دانشجویی خود در آمریکا و بعد از آن در لبنان و مصر است. این اقدامات در چارچوب تشکیل انجمنهای دانشجویی در آمریکا و سازمانهای فرهنگی، سیاسی و نظامی در لبنان و مصر است. بنابراین، این نوشتار بر آن است تا با استفاده از رویکرد توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانهای به ویژه با تکیه بر مجموعه اسناد ساواک به بررسی فعالیتها و مبارزات دکتر مصطفی چمران در طول نهضت انقلاب اسلامی بپردازد.
کلیدواژه: مصطفی چمران، رژیم پهلوی، انقلاب اسلامی، فعالیت سیاسی و نظامی.
دوران کودکی و تحصیلات
مصطفی چمران در سال 1311 ش در قم به دنیا آمد و از یک سالگی به تهران آمد. او دوران دبستان را در مدرسه «انتصاریه» نزدیک «پامنار» طی کرد و سپس به دبیرستان «دارالفنون» راه یافت و دو سال آخر تحصیلات دبیرستان را در مدرسه «البرز» گذراند.[1] چمران در طول تحصیل همواره شاگرد ممتازی بود. مصطفی روحیه بسیار حساس و لطیفی داشت و از همان دوران کودکی، درد و رنج محرومین او را به شدت میآزرد و به همدردی جوانمردانه وا میداشت. چنان که خود وی در خاطراتش مینویسد: «شبی تاریک هنگام بازگشت در میان برف زمستان فقیری را دیدم که در سرما میلرزید ولی نمیتوانستم برای او جایی گرم تهیه کنم. تصمیم گرفتم که همه شب را مثل آن فقیر در سرما بلرزم و از رختخواب محروم باشم. اینچنین کردم، تا صبح از سرما لرزیدم و به سختی مریض شدم و چه مریضی لذتبخشی بود.»[2]
سال 1332ش که مصطفی چمران در رشته مهندسی برق وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد، تنها مدت کوتاهی از سرنگونی دولت ملی «محمد مصدق» که توسط «سازمان سیا» و سازمان اطلاعات سری انگلیس مشهور به «ام آی 6» و عناصری در ارتش ایران انجام شد، میگذشت، به همین دلیل دولت آمریکا که در کودتا نقش اصلی را داشت، با وجود آن که سلطه بریتانیا هنوز هم کارایی خود را از دست نداده بود، اینبار بار فعالانه در صحنه سیاسی ایران ظاهر شد و کمکم به جای استعمارگر ریشهدار سابق، گرداننده امور شد.[3] آمریکا ضمن بهرهمندی از وضعیت حاصله در نتیجه استیلای سابق انگلیس، روشهای جدیدی را در سلطهگری و سرکوب تحرکات مردمی در پیش گرفت که دانشگاه نیز از این تیغ سرکوب در امان نماند. به همین سبب دانشگاهها و به ویژه دانشگاه تهران نقش مهمی در مبارزه علیه رژیم پهلوی داشت. مصطفی چمران نیز به عنوان دانشجویی که همیشه دغدغه دفاع از حقوق مردم را داشت، در مبارزات سیاسی، مردمی آن روزگار و همه تظاهراتهای خطرناک علیه رژیم حضوری فعال مییافت.[4]
چمران با وجود همه مشکلات و حضور فعال در عرصههای پرتنش سیاسی- اجتماعی آن دوران، در سال 1336 ش با معدل و نمراتی ممتاز و با رتبه اول از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد، به گونهای که سالها زبانزد اساتید و دانشجویان آن دانشکده بود. البته او در دوران تحصیل با مشکلات فراوانی مواجه بود، چنان که خودش میگوید: «به یاد دارم که به دانشگاه میرفتم، برف میبارید، هوا سرد بود و روزهای متوالی هیچ پولی نداشتم و راه دراز خانه به مدرسه را پیاده طی میکردم که بیش از یک ساعت و نیم طول میکشید. دست و پایم از سرما کرخت میشد و یخ میزد ولی از کسی تقاضای پول نمیکردم. بارها پدرم میخواست به زور به من پول بدهد ولی نمیتوانستم بپذیرم. چقدر بر من سخت بود که از کسی چیزی بپذیرم به خصوص در مواقعی که تحت فشار بودم و زندگی بر من سخت میگرفت این احساس نضج گرفت و بر سراسر حیاتم سایه افکند و با شکل فلسفی عمیقی تمام افکار و اعمالم را تحت تأثیر قرار داد.» البته ناگفته نماند که چمران از همان ابتدا قسمتی از مخارج خود را از راه تدریس به دیگران تأمین میکرد؛ چرا که در ریاضیات و هندسه توانایی خوبی داشت و حتی گاهی پیش میآمد که هنگامی که معلم راه حلی ارائه میداد او به سرعت راه حل بهتری ارائه میکرد. چمران علاوه بر این که از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن آیتالله سید محمود طالقانی در مسجد هدایت حاضر میشد، در دوران دانشجویی نیز در جلسات درس فلسفه و منطق آیتالله مرتضی مطهری حضور پیدا میکرد.[5]
جو سالهای دهه 30 شمسی در دانشگاه بیشتر به نفع جریانهای چپ و حزب توده بود و مسلمان و متدین بودن به قهقراگرایی و ارتجاع تفسیر میشد. از این رو دانشجویان نیز بیشتر به این گروهها تمایل داشتند. در آن ایام دانشگاه پایگاه دستجات سیاسی کمونیست (تودهای) بود و تنها نمازخانه دانشگاه تهران، اتاق محقر دانشکده فنی بود که عده معدودی از دانشجویان با ترس و لرز از تمسخر و ترور سیاسی چپیها در آن نماز میخواندند. در چنین شرایطی و با وجود این جو شدید، مصطفی چمران از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان و از جمله افرادی بود که با حضور مداوم خود توانست به آن نمازخانه رونق بخشد. به طوری که پس از مدتی نخستین دانشکدهای که نیروهای مذهبی- ملی آن کنار هم توانستند پایگاه چپیها(تودهایها) را در سازمان صنفی دانشجویان درهم فروریزند به واقع دانشکده فنی بود. بعد از کودتای 28 مرداد و تشکیل نهضت مقاومت ملی، چمران نماینده دانشکده فنی در آن نهضت بود. در حادثه خونین 16 آذر سال 1332 که دژخیمان شاه دانشجویان را به گلوله بستند و سه تن از آنها را در راهروهای دانشکده فنی پیشاپیش ورود نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا، قربانی فرستادند، او نیز در همان صحنه جراحت مختصری برداشت. وی در همان سالها مفصلترین و رساترین مقاله را در مورد واقعه 16 آذر به رشته تحریر در آورد. این مقاله بعدها در نشریهای در آمریکا نیز منتشر شد. مصطفی چمران علاوه بر استعداد تحصیلی و علمی ممتاز، از ذوق هنری و عرفانی سرشاری نیز برخوردار بود. خط خوش و زیبا و بیان و نوشتارهای منسجم و لطیف و همچنین چاشنیهای زیبای اعتقادی در کلام و رفتار وی، از همان اوان جوانی، او را از دیگران ممتاز ساخته بود. با آن که ظاهری لاغراندام داشت، در ورزشهای میدانی و همچنین کشتی سرآمد بود. به تختی علاقه داشت و پس از درگذشت او به یادش مقالهای به نام «جهان پهلوان تختی» منتشر کرد.[6]
مصطفی چمران پس از فراغت از تحصیل در پایه لیسانس، در دانشکده فنی به عنوان مربی مشغول به کار میشود تا آن که به عنوان شاگرد ممتاز دوره برای ادامه تحصیل تا مقطع دکترا به وی بورس تحصیلی خارج از کشور تعلق میگیرد و در آمریکا به دانشگاه برکلی راه مییابد و این دوره را نیز با بهترین درجه علمی در میان برجستهترین دانشجویان از سراسر دنیا و زیر نظر مشهورترین اساتید در رشته الکترونیک در فیزیک پلاسما در ظرف زمانی سه سال به پایان میرساند. توانمندی علمی و تحصیلی ممتاز او از این رو اعجابانگیز بود که چه در دوران لیسانس و چه فوق لیسانس و چه در مقطع دکترا همواره در اوج مبارزات سیاسی، اجتماعی و اعتقادی نیز سرآمد بود و این امر همواره تحسین دوست و دشمن را بر میانگیخت. او در آمریکا هزینه زندگی را عمدتاً با اشتغال در کسوت دستیار آموزشی و تحقیقاتی تأمین میکرد زیرا به سبب مبارزات سیاسی ضد رژیم، ساواک بورسیه تحصیلی او را قطع کرده بود.[7]
چمران در آمریکا با فرزندان و همسرش پروانه زندگی بیتکلفی و سادهای داشت. در اتاق پذیرایی وی که درحدود 10 در 14 فوت (حدود 25 متر مربع) بود یک نیمکت و یک قالیچه ایرانی خیلی کوچک بود که خانه در قسمتی از زمین منزل پدر زن او بود. یک اتومبیل فولکس واگن داشت، از نظر مذهبی بسیار متدین بود و عدهای از دوستان و دانشجویان از این نظر با او مخالفت میکردند و میگفتند یک دانشمند مثل دکتر چمران حیف است که تا این اندازه پایبند دین و مذهب باشد، اما او با خونسردی عجیبی که مخصوص او بود به این موضوع مینگریست و در مواقع بحث چون از اغلب آنها مطلعتر و با سوادتر بود، آنها را قانع میکرد. چمران در سخنرانیهایی که انجام میداد با استفاده از علم خود از مذهب پشتیبانی میکرد، چنان که ساواک در باره یکی از این سخنرانیهای وی، میگوید: «چندی قبل در یک سخنرانی با به کار بردن فرمولهای ریاضی، ایده طبیعیون را رد کرد و وجود خدا را ثابت کرد و مورد احترام دانشجویان قرار گرفت.» چمران در اخلاق شخصی نیز زبانزد بود چنان که این وجه از شخصیتش از دید ساواک نیز پنهان نبود. در سندی از ساواک آمده: «او بی نهایت متواضع و متدین است و همیشه میکوشد جلوی کسی راه نرود و سعی میکند قبل از این که کسی به او سلام کند، او سلام کرده باشد. وی طرفدار تصوف است و در گفتههای خصوصی همیشه از فرمایشات حضرت علی(ع) مثال میآورد. با دولت و حکومت ایران مخالف است.»[8] همچنین در سندی دیگر آمده که «وی شخصی است مؤدب، متین، مهربان، ساده، کمحرف، بیتکبر، محجوب و عاقل و اهل مطالعه و تحقیق و بحث، به مصدق علاقه فراوانی دارد و او را تا سرحد یک قهرمان ملی میپرستد ولی نسبت به سایر رهبران جبهه ملی چندان تعصبی نشان نمیدهد و بسیار مایل است به ایران مراجعه نماید ولی به قول خودش حاضر نیست بیگدار به آب بزند و تا اطمینان نداشته باشد در این مورد اقدام نخواهد کرد.»[9]
فعالیتهای سیاسی چمران در آمریکا
نخستین فعالیت سیاسی مصطفی چمران به طور جدی علیه رژیم پهلوی در خارج از کشور و آن هم در آمریکا در قالب تشکیل انجمنهای دانشجویی ایرانیان مقیم آمریکا بود. آن زمان عمدتا کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی متمرکز بود و فدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا در کالیفرنیا به تازگی در حال شکلگیری بود. یکی از فرازهای زندگی سیاسی و اجتماعی وی تأثیر و نقش برجستهاش در شکلگیری تشکلهای دانشجویی ضد رژیم و در میان دانشجویان در آمریکا بود.[10] اولین حرکت مهم وی و دوستانش در آن زمان(1340ش) به دست گرفتن کنترل سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا بود. او همچنین یکی از شکلدهندگان فدراسیونهای دانشجویی ایرانی در آمریکا بود.[11] سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا به دلیل نقش بسزا و قابلیتهای ویژه فردی وی در نهمین کنگره خود در سال 1962 میلادی، چمران را غیابا به عنوان نخستین عضو دائمی و افتخاری کنفدراسیون در آمریکا برگزید، لیکن به دلیل دستهبندیهای شدیدی که میان چپیها و ملیون در کنفدراسیون وجود داشت اصالتی برای این جریان قائل نبود و وجهه همت خود را بر تقویت انجمن اسلامی دانشجویان مقیم آمریکا متمرکز ساخت. البته وی علاوه بر فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان بر حضور در دیگر مجامع سیاسی و ملی ضد رژیم پهلوی نیز تاکید داشت و مشارکت فعال میکرد که از آن جمله میتوان به حضور وی در جبهه ملی سوم، انتشار ماهنامه اندیشه جبهه و بولتن خبری جبهه ملی آمریکا که به همت او و دوستانش چاپ و منتشر میشد، اشاره کرد. در این زمان سخنرانیهای چمران در جمع دانشجویان و محافل جبهه ملی، انجمن اسلامی و... همچنین انتشار مقالاتی با نام مستعار و یا اصلی مثل «انقلاب»، «حکومت علی»، «مانیفست دموکراسی» نیز در زمره فعالیتهای سیاسی وی به حساب میآیند. چمران در راهپیمایی 90 کیلومتری در دوران جان اف کندی، رییس جمهور آمریکا، از شهر بالتیمور تا واشنگتن فعالتر از همه و پیشاپیش همه حضور داشت و جالب این که در طول مسیر از بحث عرفانی و سیر و سلوک روحانی نیز غافل نبود. وی در اعتصاب غذایی که در داخل عبادتگاه سازمان ملل متحد به مناسبت دستگیری و محاکمه آیتالله طالقانی و یاران او ترتیب داده شده بود، شرکت فعال داشت. وی همچنین در تظاهرات بزرگ و گسترده دانشجویان ایرانی در آمریکا پس از قیام 15 خرداد 1342 شمسی به نحو مؤثری حضور و شرکت فعال داشت.[12] چنان که ساواک در ارتباط با فعالیتهای وی گزارش میدهد که «در روزهای سهشنبه هر هفته از ساعت 7 الی 10 در خانه ایران در برکلی جلسات انجمن دانشجویان ایرانی تحت سرپرستی حمید کوثری تشکیل میگردد. از جمله کسانی که در این جلسات حضور مییابد و دیگران نیز به گفتههای وی و نظریههایش اهمیت قائل میشوند، دکتر چمران میباشد.»[13]
ساواک در مورد گردانندگان فدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا گزارش میدهد: «در شب یازدهم اسفند 1345 جلسه عمومی دانشجویان ایرانی در سن لوئیز (کالیفرنیا) برگزار گردید و دکتر مصطفی چمران که به دعوت سازمان دانشجویان به این شهر آمده بود درباره اوضاع بد ایران و خدمات مصدق سخنرانی کرد.»[14]
در این دوره، در سال 1345ش دانشگاه صنعتی آریامهر صلاحیت وی را به منظور استخدام در آن دانشگاه به سمت استادی خواستار شد. با این درخواست، ساواک تصمیم گرفت به وسیله منابع موجود به طور غیرمحسوس تحقیق نماید که تاکنون وی به دانشگاه صنعتی آریامهر مراجعه کرده است یا خیر که در صورت مراجعه او[15] رفتار وی را تحت نظر قرار دهد.[16]
چمران در طول اقامت خود در امریکا همیشه بر عقیده خود؛ یعنی مبارزه با رژیم پهلوی تا سرنگونی آن، پافشاری میکرد و ساواک هم این مهم را به خوبی درک کرده بود و از لابهلای اسناد میتوان به این نتیجه پی برد. برای نمونه در یکی از گزارشها عنوان میکند که «در نشستی که در جلسه دانشجویان مقیم واشنگتن در 16 خرداد 1343 پس از تظاهرات جلوی سفارت ایران در محل خانه ایران تشکیل شد، دکتر مصطفی چمران در این نشست خاطرنشان کرد که عدهای از دوستان ما اظهار ناراحتی کردهاند که چرا اصلاً ما تظاهرات انجام میدهیم، بایستی به آن عده از دوستان اطمینان خاطر بدهم تا جنبشی نباشد، انقلابی به وجود نمیآید. یک عده از سازمانهای مخفی آمریکایی از کارهای ما مطلع شدهاند که باز هم به عقیده من اثری ندارد، ما کاری را که از روز اول انجام دادهایم باید دنبال کنیم و دلسرد نشویم. ما اکنون مرحله درستی را میگذرانیم بایستی کارهای مفیدتری از کشتن شاه انجام دهیم. تمام راههای قانونی را بر روی ما بستهاند. برای هر روش انقلابی بایستی تودههای مردم شرکت جویند. در الجزایر طی هفت سال گذشته یک میلیون نفر کشته شدند. این رشد بایستی در ما به وجود آید. مبارزات پانزده خرداد نقطه عطفی بود که نود و پنج درصد مردم در آن شرکت کردند و روزنامههای خارجی نوشتند که اگر نیروها بیشتر دست به دست هم میدادند رژیم پهلوی تغییر پیدا میکرد.»[17] چمران این ابراز مخالفت با رژیم پهلوی را با انجام سخنرانی و تظاهرات از سوی انجمنهای دانشجویی ایرانیان مقیم آمریکا صورت میداد. برای نمونه وی در تظاهراتی که در سال1343 هنگام مسافرت شاه به آمریکا در مقابل هتل محل اقامت وی ترتیب داده شد، نقش مؤثری داشت.[18] در این ماجرا پس از آن که سفارت ایران نتوانست تظاهرکنندگان را دستگیر کند، چند صد نفر مزدور ساواک را از ایران به آمریکا اعزام کردند و به صف تظاهرکنندگان یورش بردند.
مصطفی چمران به سبب فعالیتهای سیاسی گستردهای که در آمریکا به راه انداخته بود، از طرف دولت آمریکا و ساواک تحت فشار قرار گرفت تا به ایران بازگردد. همچنین خود وی نیز به این نتیجه رسیده بود که ماندن در آمریکا به صلاح نیست زیرا معتقد بود «در صورت ماندن در آمریکا، برای امپریالیسم کار میکنیم و آمریکاییها از نیرو و معلومات ما استفاده مینمایند پس بهتر است دانشجویان به ایران برگردند و تا آن جا که مقدور است به ایرانیان خدمت کنند.» نامبرده اضافه کرده «گرچه پرونده ما در ایران سیاه است و از تمام فعالیتهای ما اطلاع دارند ولی با این حال من ترجیح میدهم در ایران کار کنم با این که میدانم اگر روزی خبری شود یا کسی کاری بکند، فوراً سراغ ما خواهند آمد بدون این که ما مقصر باشیم و بدون این که دخالتی در موضوع داشته باشیم دچار زندان و شکنجه خواهیم شد، مثل مهندس بازرگان و سایرین ... ولی باید بگویم باز بهتر است برای ایران کار کرد». ساواک به این نتیجه رسیده بود که: چمران در بین محصلین به خصوص منفردین و طرفداران دکتر مصدق و جبهه ملی محبوبیت و احترام خاصی دارد، به واسطه عقاید مذهبی با تودهایها مخالف است، همیشه کوشیده و میکوشد که آنها را منکوب کند... قریب دو ماه است که دیگر در جلسات متشکله در خانه لباسچی و سایر جلسات شرکت نمیکند و رفتن وی به ایران خیلی مؤثر خواهد بود و باعث میشود عده زیادی دست از فعالیت خود بر ضد رژیم بردارند. زیرا در چند روزی که هنوز خبر حرکت او زیاد پخش نشده بود، بعضیها میگفتند که دکتر چمران دست از فعالیت برداشته و به ایران می رود (منظور نظریه ساواک و آمریکاییها است). دکتر چمران میخواست همیشه فکر بازگشت به ایران را در ذهن آنها نگه دارد تا بدین وسیله حساسیت آنها را نسبت به خود کم کند. او میخواست ساواک به امید بازگشت وی به ایران کمتر به ایشان حساسیت نشان دهد و نظر دومی هم هست که شاید هم واقعا این تئوری را در ذهن خود مرور و بررسی میکرده است که برای هر نوع مبارزه جدی با رژیم باید به داخل رفت و لوازم آن را فراهم ساخت. البته این احتمال ضعیف است چرا که در مشورت با آیتالله طالقانی به او گفته بودند که به ایران نیاید.[19] رژیم پهلوی هم برای مقابله با فعالیتهای دانشجویان در کشورهای اروپایی و آمریکا به سفارت و سرکنسولگریهای خود دستور داد که پاسپورتهای دانشجویانی که علیه رژیم دست به تظاهرات زدهاند را باطل کند که این امر باعث اعتراض عدهای از دانشجویان به ویژه مصطفی چمران در آمریکا شد. بنابر این کنگره دانشجویان مقیم آمریکا در ششم شهریور 1343 تصمیم گرفت نامهای به سناتورها و مراجع عالی جهت اعتراض به تصمیم دولت خود بنویسند.[20]
چمران پس از فارغ التحصیلی از کالیفرنیا به نیوجرسی رفت و در شرکت تلفن «بل» مشغول به کار شد. وی تا زمانی که در کالیفرنیا اقامت داشت، مغز متفکر انجمن بود و همه کارها را به حسن لباسچی(رییس سازمان مرکزی دانشجویان ایرانی در آمریکا) دیکته میکرد و به دلیل فعالیتهای خود مسافرتهایی به اروپا داشت.[21] در یکی از گزارشهای ساواک در باره فعالیتهای چمران در آمریکا آمده: «نامبرده پس از طی دوره مهندسی رشته برق دانشکده فنی تهران در سال 1336 جهت ادامه تحصیل با گرفتن کمک هزینه تحصیلی به آمریکا عازم گردید و طبق سوابق موجود در سال 1340 به عضویت انجمن دانشجویان ایرانی مقیم شمال کالیفرنیا انتخاب و با شرکت در تظاهرات 10 جولای و 24 جولای 1961 شروع به فعالیت کرد. او در سال 1341 هنگام ورود شاه به آمریکا، در تظاهرات علیه وی شرکت داشته است. وی در سال 1343 به اتفاق عدهای از دانشجویان به منظور بررسی طرح مربوط به برگزاری تظاهرات علیه شاه در جلسهای که در خانه ایران تشکیل شده بود، شرکت و پیشنهاد وی در مورد تعیین سه نفر به منظور فراهم کردن تظاهرات مورد قبول واقع میشود. نامبرده از تاریخ 6 الی 11 شهریور 1343 با شرکت در یازدهمین کنگره دانشجویان وابسته به جبهه ملی یک سخنرانی اظهار داشته است.»[22]
بنابر این میتوان به این نتیجه رسید که چمران در طول اقامت خود در آمریکا همواره بر فعالیت سیاسی در قالب تشکیل انجمنهای دانشجویی ایرانی علیه رژیم پهلوی ثابت قدم بود و در این راه هیچ وقت از عقیدهاش منحرف نشد. این اقدامهای سیاسی تا زمان اقامت وی در لبنان ادامه داشت و پس از آن آموزشهای نظامی هم به این فعالیتها اضافه شد.
فعالیتهای سیاسی و نظامی چمران در مصر و لبنان
الف. آموزشهای نظامی در مصر
پس از قیام 15 خرداد، مصطفی چمران و برخی از اعضای اصلی شاخه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، مبارزه مسلحانه را راهحل مناسبی برای رویارویی با حکومت شاه دانستند و تصمیم گرفتند با تشکیل پایگاهی در کشورهای عربی(الجزایر و مصر) گروهی از اعضا را برای آموزش مبارزه مسلحانه به این کشورها اعزام کنند. در پی این تصمیم، چمران و ابراهیم یزدی در ملاقاتی با سرکنسول مصر در واشنگتن از دعوت وی برای سفر به مصر استقبال کردند و با سفیر مصر در سوییس نیز مذاکراتی کردند. چمران در سال 1343ش با نخستین نهضت اعتراضی با عنوان «سازمان مخصوص اتحاد و عمل»(سماع) برای آموزش به مصر رفت. [23] پیروزی انقلاب الجزایر و کوبا از طریق جنگهای مسلحانه از یک طرف و جنایت شاه و یأس و نا امیدی که در آن زمان در بین مردم حکمفرما شده بود، اساس اینگونه تصمیمگیریها بود. چمران از طریق دکتر علی شریعتی با انقلابیون الجزایری و با معرفی آیتالله سیدمحمود طالقانی با دولت وقت مصر به رهبری جمال عبدالناصر که مخالف رژیم شاه بود تماس برقرار کرد.[24]
چمران هنگامی که در مصر بود، امکاناتی برای عدهای از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا فراهم کرد تا آنان در مصر تعلیمات چریکی ببینند. دانشجویان مزبور با گذرنامه مصری که برای آنها تهیه شده بود پس از ورود به مصر مخفیانه در منزلی در قاهره اقامت کردند و توسط مأموران سازمان امنیت مصر آموزش مخفیکاری و استفاده از سلاح و مواد منفجره میدیدند و سپس آنان را به یک اردوگاه نظامی اعزام کردند که مدت شش هفته نیز در آنجا بودند.[25]
چمران زمانی که اعضای نهضت مقاومت فلسطین به تازگی برای آموزش در چنین دورههایی کادرهای خود را به مصر اعزام میکرد، به مدت دو سال سختترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را آموخت و سپس خود مسئولیت آموزش جنگهای چریکی به مبارزان ایرانی را به عهده گرفت. وی به علت بینش عمیق مذهبی معتقد بود که ناسیونالیسم و ملیگرایی منهای مکتب عقیدتی اسلام باعث تفرقه و تشتت در میان مسلمانان میشود. به همین دلیل با موج ملیگرایی که در آن دوران در کشورهای عربی جایگزین اتحاد و انترناسیونالیسم اسلامی شده بود شدیدا مخالف بود و نهایتاً همین مخالفتها و درگیریها و سپس مرگ عبدالناصر سبب شد که مبارزان ایرانی، لبنان را به عنوان پایگاه خود انتخاب کنند. چمران در این خصوص میگوید: «درگیریهایی هم با بعضی جناحهای افراطی ناسیونالیسم عربی داشتیم و در مورد عنوان خلیج فارس یا اطلاق عربستان به خوزستان اعتراضاتی به ناصر کردیم که ناصر اعتراضات ما را وارد دانست و تأیید کرد. وی معتقد بود جریان ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمیتوان به راحتی با آن مقابله کرد و تاکید کرد افسوس که هنوز ندانستهایم که بیشترین تحریکات از ناحیه دشمن و برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است و به ما گفت تنها کاری که میتواند بکند این است که به ما اجازه بدهد حرفهای خودمان را بزنیم و شاید هم بتوانیم احزاب را روشن کنیم و آنها را متقاعد سازیم که این برنامهها، برنامههای تفرقهانداز است و نباید پیگیری شود».[26]
ب. فعالیتهای سیاسی و نظامی چمران در لبنان
در سال 1346 دکتر چمران برای مدتی از مصر به آمریکا بازگشت و مقدمات حضور خود در لبنان را فراهم آورد. چمران در اواخر سال 1349 بنابر دعوت امام موسی صدر رهبر شیعیان وارد سرزمین لبنان شد و از همکاران نزدیک وی شد. او نخست سرپرست مؤسسهای در صور و همسرش مسئول بهداشت کودکان شد اما وضع بد مالی مانع از تحصیل فرزندان وی در کالج آمریکایی بیروت شد. همسر وی اصرار داشت به آمریکا بازگردند اما چمران حاضر به انجام چنین کاری نشد.
وی در این دوره علت اصلی مخالفت با رژیم پهلوی و فعالیت خود در لبنان را مخالفت با دولت ایران به دلیل کمک به اسراییل از نظر مالی، نفت و غیره میداند.[27]
فعالیت چمران در لبنان شامل دو جنبه سیاسی و نظامی میشد. از جمله اقدامهای او در لبنان میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
- ایجاد کلاسها و سخنرانیهای ایدئولوژیک، اجتماعی و فرهنگی برای پرورش دادن کادرهای فعال و مؤمن در مبارزات اجتماعی و سیاسی و سازماندهی هستههای اولیه جوانان شیعه، براساس اندیشه ناب و طرز تفکر خالص اسلامی.
- فعالیت مداوم شبانهروزی در سازماندهی حرکت محرومین و تشکیل سازمانی مبارز و انقلابی براساس ایدئولوژی اسلامی و مرکب از جوانان فداکار و از جان گذشته شیعه.
- اداره مدرسه فنی جبل عامل برای بچههای یتیم و محروم شیعه که در فشار و خطر مداوم اسراییل بودند و همه نوع ناراحتیهای اجتماعی، سیاسی و فکری را متحمل میشدند.
- همکاری نزدیک در ایجاد و هدایت سازمان افواج مقاومت لبنانی «اَمَل» و شرکت در اکثر درگیریهای دفاعی و خونین امل در نواحی بیروت و جنوب لبنان.[28]
ساواک نیز بیاطلاع از فعالیت چمران در لبنان نبود، در یکی از این اسناد آمده: «نامبرده فوق یکی از افراد فعال جبهه به اصطلاح ملی سوم است که سالها در آمریکا به فعالیت مشغول و در سال 1965 امکاناتی برای عدهای از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا فراهم مینماید تا در مصر تعلیمات چریکی ببینند. وی دارای همسر آمریکایی بوده و در اواسط سال 1350 به لبنان مسافرت و در صور به عنوان مسئول مدرسه المهنیه که امام موسی صدر مؤسس و صاحب آن میباشد مشغول کار میگردد و در ضمن ارتباط خود را با جبهه به اصطلاح ملی سوم حفظ و افرادی را برای طی دوره چریکی به سازمان الفتح معرفی مینماید.»[29]
مهمترین فعالیت چمران در لبنان آموزش نظامی بود. او شاخه نظامی جنبش «حرکت المحرومین» را همراه با امام موسی صدر پایهریزی کرد. شیعیان لبنان بیش از یک سوم جمعیت لبنان را تشکیل میدادند ولی از بیشتر امتیازهای ملی محروم بودند. لبنان از اقوام مختلف با مذهب و فرهنگ و قومیتهای گوناگون نظیر مسلمان (شیعه، سنی) مسیحی (مارونی، ارتدوکس، ارمنی) دروزی و... تشکیل یافته بود و در آن دوران همه این اقوام به استثنای شیعیان برای خود تشکیلات مستقل سیاسی – مذهبی داشتند. بالاخره با مبارزه پیگیر شیعیان، دولتمردان لبنانی نتوانستند در مقابل خواست منطقی شیعیان به پاخاسته، مقاومت کنند و در اولین حرکت «مجلس اعلای شیعیان لبنان» در سال 1348 به ریاست امام موسی صدر تشکیل یافت. در لبنان این تنها شیعیان بودند که هنوز مسلح نشده و نمیتوانستند هنگام مورد تجاوز قرار گرفتن از حقوق خود دفاع کنند. این در شرایطی بود که تهاجمات اشغالگران اسراییلی عموماً متوجه مناطق شیعهنشین و جنوب لبنان بود. چمران در دستنوشتههای خود مینویسد که من در آمریکا زندگی خوشی داشتم و همه آنها را رها کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم و در مبارزات آنها شرکت کنم. وی با فکر و اندیشه ایجاد پایگاههای مبارزاتی به لبنان آمده بود و در همان آغاز کار به جنوبیترین نقطه لبنان «شهر صور» نزدیک مرزهای اسراییل رفت و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل – برج شمالی در فاصله 5 کیلومتری صور و در جدار اردوگاههای فلسطینی- را بر عهده گرفت. در این هنرستان فرزندان یتیم شیعی لبنان آموزش میدیدند. همان عدهای که بعداً کادرهای اصلی صف مقدم مقاومت در مقابل اسراییل از بین آنها بیرون آمد.[30]
در مدرسه صنعتی جبل عامل هنرجویان با علوم و تکنیک روز آشنا میشدند و در کارگاههایی که خود دکتر چمران ساخته بود کار کرده و تجربه علمی کسب میکردند. چمران در کتاب لبنان ذکر میکند: «امام موسی صدر زمانی که در مقابل فقر و بدبختی شیعیان لبنان قرار گرفت، بیدرنگ به این فکر میافتد که باید تاسیساتی بنا کرد تا راههای اقتصادی را به شیعیان آموخت. بنابراین پنج مؤسسه در عرض چند سال در جنوب لبنان به پا کرد که بزرگترین آنها مدرسه «صنعتی جبل عامل» بود...» که خود دکتر مصطفی چمران هشت سال مدیر این مدرسه بود. مدرسه متعلق به محرومان و یتیمان شیعهای بود که اکثر آنها خانوادههایشان را در حمله اسراییل به جنوب لبنان از دست داده بودند. افراد در این مدرسه به طور رایگان آموزش را در رشتههای فنی نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق، الکترونیک و ماشینهای کشاورزی و غیره فرا میگرفتند. دکتر مصطفی چمران ذکر میکند که این یکی از مدارس عالی است که در جنوب لبنان از هر حیث بینظیر است و در اکثر سالها شاگردان اول لبنان از این مدرسه فارغالتحصیل میشدند. وی تصریح میکند خود من که هشت سال مدیر این مدرسه بودم، بزرگترین پایگاه ما همین مدرسه بود و اسراییل بارها این مدرسه را مورد حمله قرار داد. [31]
مجاورت این مدرسه با اردوگاه فلسطینیها، دارا بودن هنرهای مشترک و حس نوعدوستی زائدالوصف دکتر چمران باعث شده بود که اردوگاه کمکهای زیادی از این مدرسه دریافت کند. به نحوی که سازمان ملل به طور کتبی از شخص وی تقدیر و تشکر کرد. امام موسی صدر از سالها قبل فعالیتهای وسیع فرهنگی و اجتماعی خود را برای احقاق حقوق و شخصیت بخشیدن به شیعیان محروم لبنان شروع کرده بود. شیعیانی که از تمهیدات گوناگون نظیر ازدواج با غیرشیعی و یا دریافت کارت عضویت در یک حزب چپگرا سعی میکردند برای خود هویت کاذبی دست و پا کنند. فعالیتهای امام موسی صدر و حضور دکتر چمران نقشی امیدبخش در زندگی این شیعیان داشت. او آغاز فعالیتهای خود را تا تشکیل سازمان امل بدین گونه توضیح میدهد: «من در لبنان مانند آمریکا انجمن اسلامی تشکیل دادم. جوانهای شیعه لبنان جزو بهترین جوانها بودند و نزدیک به دو سال با آنها در جهت ایدئولوژیک کار میکردم. این جوانان ستون فقرات سازمان حرکت المحرومین بودند که تظاهرات 75 هزار نفری مسلحانه بعلبک و همچنین تظاهرات 150 هزارنفری مسلحانه شهر صور که شیعیان لبنان در آن هم قسم شدند تا آخرین قطره خون در راه احقاق حقوق از دست رفته خود بجنگند. اینها نمونهای از فعالیتهای سیاسی سازمان حرکت المحرومین بود. در آن زمان هیچ گروهی برای بقای خود چارهای جز مسلح شدن نداشت و سازمان حرکت المحرومین دست به ایجاد یک سازمان نظامی به اسم امل زد که در حقیقت شاخه نظامی حرکت المحرومین بود که اعضای امل را از بهترین و معتقدترین بچهها که از کلاسهای درس کادرسازی فارغالتحصیل میشوند انتخاب میکردیم و به حق میتوانم بگویم بعضی از جوانان امل کسانی هستند که با اسلام راستین آشنا شده و براساس آن مبارزه میکنند.»[32]
در یکی از گزارشهای ساواک در مورد فعالیتهای نظامی دکتر چمران آمده که «دانشآموزان امام موسی صدر در صور که تعطیلات تابستانی خود را میگذرانند حدود چند روز است که در معیت دکتر چمران جهت دیدن آموزش چریکی به منطقه وادیثبات رفتهاند و دکتر چمران هر چند روز یکبار جهت سرکشی به موسی صدر به صور میآید.»[33] یا در موردی دیگر آمده که «نامبرده بالا در تابستان 1353 تعدادی از دانشآموزان مدرسه خود را به بعلبک برده و با اسلحه به آنها تعلیم و آموزش داده است و خودش اکثرا بین صور و بعلبک در رفت و آمد بوده است.»[34] چمران در خاطراتش عنوان میکند که: «کلاسهایی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی، به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه انداختم. از هر روستایی یک یا دو نفر از معلمان مؤمن و مسلمان را انتخاب کردم، که مجموعا حدود 150 نفر میشدند. آنان هفتهای یکبار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی و عمیق برپا میشد که خود آقای صدر و شیخ مهدی شمسالدین و سید محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بحث و انتقاد میشد و بعد خودم نیز کمکم وارد بحثها شده، یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان میکردم... نیمی از این عده رفتند و تقریبا نیم دیگر ماندند و هم اینان بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت محرومین» در جنوب را تشکیل دادند. در بیروت نیز نظیر این عمل را انجام دادیم. در آن جا مشکلات زیادتر بود، ولی حرکتی فکری به راه افتاد که به وحدت فکری و عمق ایدئولوژیک آنان کمک زیادی کرد. این شیعیان فوج فوج وارد این نهضت میشدند و سازماندهی این حرکت نیز با این حقیر بود. آنان احزاب را رها میکردند و به این سازمان میپیوستند.»[35]
مرحله سوم تأسیس سازمانی نظامی با نام جنبش «اَمَل» بود. این سازمان از سال 1974 در منطقه بعلبک در کوهستانهای نزدیک به سوریه، شروع به تعلیم نظامی جوانان شیعه کرد. تعلیماتی که در آن مقاومت فلسطینی هم همکاری داشت. صدها نفر از بهترین جوانان ایرانی در پایگاههای امل در لبنان تربیت نظامی دیدند، به طوری که دولت ایران مراتب اعتراض خود را به دولت لبنان اعلام داشت.[36] وی در بسیاری از فعالیتهایی که امام موسی صدر در لبنان انجام میداد همکاری داشت. برای نمونه در یکی از تظاهراتها در صور بیشتر کارها از قبیل چراغانی کردن، تهیه بلندگوی برقی و دستی، تهیه اعلامیه و قسمنامه، پخش عکسهای امام موسی صدر در میان مردم و تهیه شربت و ... به وسیله او انجام میگرفت و نظم و ترتیب کارها که خیلی خوب بود به خاطر فعالیت چمران بود. چند سال از آغاز فعالیت چمران در لبنان نگذشته بود که به ناگاه درگیریهای داخلی لبنان شروع میشود. جنگهایی که در واقع نشان از تدارک اسراییل برای تجاوز به خاک لبنان بود. جنگهایی که از یک رو فالانژها را در مقابل شیعیان قرار داد و از دیگر سو عوامل چپ که نوکر عراق یا سایر سازمانهای لبنانی و فلسطینی وابسته به قدرتهای جهانی بودند را با آنها درگیر ساخته بود. سرانجام این تراژدی هم به اینجا انجامید که توانستند در صفوف داخلی خیزش اسلامی ضد صهیونیستی تفرقه و نفاق ایجاد کنند. چمران بارها و بارها از این که با امید پیروزی پا به این خاک گذاشته بود و از این که این مقاومت دچار تفرقه شده بود، اظهار ناراحتی میکرد که چرا این مقاومتها پرتفرقه شده است. سرانجام در 29 شهریور ماه 1357 مطابق با 31 آگوست 1918م امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که استوانهای محکم برای لبنان و منطقه بود ربوده شد. این اتفاق درست در آستانه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بود.[37] چمران در جنگ داخلی لبنان مسئول نظامی شارع اسعدالاسعد در منطقه شیاح بود و در این جریان انیس سویدان از اهالی یاطر در جنوب لبنان با او همکاری میکرد.[38] البته دکتر چمران از یک طرف برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران خوشحال و از طرفی دیگر برای ربوده شدن امام موسی صدر ناراحت بود. وی در رابطه با ربوده شدن امام موسی صدر تلاشهای زیادی انجام داد اما به جایی نرسید. حتی زمانی که امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو بودند نمایندهای برای تحقیق به لیبی اعزام کردند که نتیجهای هم نداشت و تا به امروز هم از سرنوشت این رهبر اسلامی خبری نیست.[39]
علاوه بر فعالیتهای نظامی، چمران نقش مهمی در فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در مبارزه علیه رژیم پهلوی در لبنان داشت. وی نقش مهمی در انتقال پیامهای نهضت امام خمینی به خارج از کشور ایفا کرد. به این ترتیب که بستهای که حاوی نشریه امام خمینی(ره) بود به دست او میرسید و وی آنها را چاپ و منتشر میکرد.[40] همچنین در مورد دو نشریه مجاهد و خبرنامه که در لبنان چاپ میشد، ساواک بر این اعتقاد بود « چنانچه چاپ این دو نشریه در جنوب لبنان انجام بگیرید با توجه به این که دکتر مصطفی چمران در آمریکا نیز چاپخانهای داشته مسلما در چاپ این نشریات نیز دست دارد.»[41] چنان که «نشریهای که توسط مجلس عالی شیعیان در مورد لبنان چاپ شده بود و در ایام عید بین ایرانیان تقسیم میشد، توسط مصطفی چمران تهیه و چاپ شده بود.»[42] بنابراین ساواک گزارش میدهد که « جزوهای به زبان فارسی و عربی حاوی مطالبی در باره واقعه مدرسه فیضیه قم و تشریحی از وضع 15 خرداد و فعالیت طلاب و روحانیان قم به امضاء خمینی در لنبان چاپ و منتشر گردیده است و قرار است این جزوات به وسیله مسافرینی که از سوریه و لبنان به ایران میآیند در بین مجله و کتابهای مذهبی و یا به وسیله پست به ایران ارسال شود.»[43] بنابراین ساواک به این نتیجه رسیده بود که «هر نوع اعلامیه، نشریه و جزوه چه در مورد امام خمینی و یا مسائل دیگر که مطالبی علیه ایران در آن نوشته شده باشد به وسیله افرادی مانند دکتر چمران چاپ و تکثیر میشود.»[44]
ورود مصطفی چمران به ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، مصطفی چمران به ایران بازگشت. در ماههای اول ورودش به ایران، سلسله سخنرانیهایی در مجامع مختلف برای او ترتیب یافت که عمده مطالب او حول و حوش حماسه شیعیان لبنان، مظلومیتها، دردها و شهادتها بود. در این دوره وی اولین دورههای آموزشی سپاه پاسداران را راهاندازی و خود شخصا مبادرت به تربیت کادر نمود. پس از آن در سمت معاونت نخست وزیر در امور انقلاب مشغول حل و فصل مسائل نقاط بحرانی کشور شد و یکی از این بحرانها، بحران کردستان بود. در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با تحریک احساسات ناسیونالیستی جوانان کرد از سوی گروههای تجزیه طلب، اوضاع در این استان به سمت بحرانی شدن رفت. در چنین شرایطی بود که مصطفی چمران وارد صحنه شد و برای اولین بار لباس رزم پوشید و خود در پیشاپیش نیروهای زرهی بر دشمن تاخت و راه را برای عبور تانکهای خودی باز کرد. این حرکت شجاعانه او نیروهای کم روحیه نظامی را نیز جسارت بخشید تا به پاکسازی منطقه بپردازند. پس از آن مصطفی چمران به همراه تیمسار ولیالله فلاحی، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش مأموریت یافت به مریوان بروند و قضایا را مسالمتآمیز خاتمه دهند. پس از حوادث کردستان، وی به تهران بازگشت و به پیشنهاد شورای انقلاب و به فرمان امام خمینی(ره) در تاریخ 16 / 8 / 1358 به وزارت دفاع منصوب گشت. او اولین غیرنظامی بود که به این سمت گمارده شد. وی در سمت جدید برای تغییر بنیادی ارتش به یک نظام جایگزین انقلابی و متحول، به سلسله برنامههای وسیع دست زد. پاکسازی ارتش بر اساس اصول منطقی و صحیح، برقراری روابطی عادلانه، صمیمی و دوستانه همراه با نظم و نظام، توجه خاص به صنایع و تحقیقات دفاعی و ایجاد تحرک در آنها از آن جمله است. وی همچنین بعد از آن در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی به صورت منفرد شرکت جست و بدون این که ستاد تبلیغاتی داشته باشد، از سوی مردم تهران با بیش از یک میلیون رأی بر کرسی نمایندگی نشست و همچنین در تاریخ 20 / 2 / 59 و در هنگام تشکیل شورای عالی دفاع از سوی رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) به نمایندگی و مشاور ایشان در این شورا برگزیده شد.[45]
در جریان جنگ ایران و عراق، وی یکی از فرماندهان ایرانی در جنگ بود. وی با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد. این ستاد علاوه بر رشادتهایی که در عملیات چریکی به موقع برای به انفعال کشیدن لشگرهای مکانیزه بعثی و پیشگیری از پیشروی آنها به نزدیکی اهواز از خود نشان داد، در عملیات مهندسی هم به ویژه احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر روی رود کارون موفق بود. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. این هماهنگیها در مقاومت اهوازیها در برابر نیروهای عراقی بسیار مؤثر و کارساز شد.
مصطفی چمران سرانجام در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه - سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش شهید شد.[46]
فرازهایی از پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی به مناسبت شهادت مصطفی چمران بدین شرح است:
«چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرفرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آنست که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت، روانش شاد و یادش بخیر. و اما ما میتوانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات، جهالت و نفسانیت برهاند.».[47]
آثار قلمی
از شهید گرانقدر دکتر مصطفی چمران آثار قلمی با عناوین زیر یادگار مانده است:
جهاد و شهادت؛ لبنان؛ رقصی چنین میانه میدانم آرزوست؛ علی زیباترین سروده هستی؛ کردستان؛ انسان و خدا؛ خدا بود و دیگر هیچ، بینش و نیایش.
نتیجه
دکتر مصطفی چمران یکی از نیروهای تأثیرگذار در پیروزی انقلاب اسلامی بود که زمانى در دوران مبارزات ملى شدن صنعت نفت و پس از آن در دوران اختناق بعد از کودتاى 28 مرداد و سالیانى چند در آمریکا با تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان علیه رژیم شاه مبارزه میکرد. او پس از قیام خونین 15 خرداد تصمیم گرفت مسلحانه با رژیم شاه مبارزه کند و برای همین عازم مصر شد تا مدت دو سال دوره آموزشهای چریکی و جنگهای پارتیزانی را بگذراند و بعد از آن به لبنان رفت.
شهید چمران در طول اقامت خود در امریکا همواره بر فعالیت سیاسی در قالب تشکیل انجمنهای دانشجویی ایرانی علیه رژیم پهلوی ثابت قدم بود و در این راه هیچ وقت از عقیده خود منصرف نشد. این اقدامات سیاسی تا زمان اقامت در لبنان ادامه داشت. پس از آن آموزشهای نظامی هم به این فعالیتها اضافه شد. تمام این اقدامات در خارج از کشور سبب شد تا ماهیت ظالمانه و سرکوبگرایانه رژیم برای مردمان دنیا افشا شود.
پینوشتها:
[1] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 3. شناسنامه شهید چمران صادره از تهران است و در برخی اسناد و زندگینامهها محل تولد وی نیز تهران ذکر گردیده است. ما بر اساس مقدمه کتاب مذکور چنین نگاشتیم.
[2] همان، ص 4.
[3] سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی1357-1300، هوشنگ مهدوی، ص 221-219.
[4] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، ص 4.
[5] همان، ص 4- 5.
[6] همان، ص 5- 6.
[7] همان، ص 6.
[8] همان، سند شماره 1236 / 315، ص 135- 136.
[9] همان، سند شماره 315، ص 125.
[10] همان، سند شماره 52 / 315 ص 41.
[11] همان، سند شماره 159 / 315 ص 54.
[12] همان، سند شماره 159 / 315 ص 50.
[13] همان، سند شماره 164 / 315، ص 105.
[14] همان، سند شماره 46 / 315، ص 76.
[15] همان، سند شماره 315، ص 80.
[16] همان، سند شماره: 22833 / 312، ص 89.
[17] همان، سند شماره 159 / 315، ص 50- 52.
[18] همان، سند شماره 22672 / 312، ص 85.
[19] همان، سند شماره 1707 / 315 صص 58- 59.
[20] همان، سند شماره 311 / 315، ص 57.
[21] همان، سند شماره 1107 / 315، ص 75.
[22] همان، ص 69.
[23] خاطرات بازرگان: شصت سال خدمت و مقاومت، ص 178-175.
[24] یاران امام به روایت اسناد ساواک، دکتر مصطفی چمران، ص 8.
[25] همان، سند شماره 78550، ص 329.
[26] همان، ص 8- 9.
[27] همان، ص 168.
[28] لبنان به روایت امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران، علی حجتی کرمانی، ص 331.
[29] یاران امام به روایت اسناد ساواک، دکتر مصطفی چمران، سند شماره 334، ص 229.
[30] همان، ص 9 – 10.
[31] لبنان، مصطفی چمران، ص 44.
[32] . یاران امام به روایت اسناد ساواک، دکتر مصطفی چمران، ص 10- 12.
[33] همان، سند شماره 4872- 4873، ص 266.
[34] همان، ، ص 278.
[35] لبنان، مصطفی چمران، ص 61 – 62.
[36] همان، ص 69.
[37] یاران امام به روایت اسناد ساواک، دکتر مصطفی چمران، ص 12- 14.
[38] همان، سند شماره 478، ص 290.
[39] همان، 15- 16.
[40] همان، ، سند شماره 6644، ص 244.
[41] همان، سند شماره 4107، ص 255.
[42] همان سند شماره 4278، ص 263.
[43] همان، ص 304.
[44] همان، سند شماره 4322، ص 300.
[45] همان، ص 25- 26.
[46] همان، ص 29- 33.
[47] همان، ص 34.
منابع
خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، گفت وگو با غلامرضا نجاتی، بازرگان، مهدی(1375) تهران.
لبنان به روایت امام موسی صدر و شهید دکتر چمران، حجتی کرمانی، علی(1387)، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.
لبنان، چمران، مصطفی(1387). تهران: بنیاد شهید چمران.
سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی1357-1300، مهدوی، هوشنگ(1374) ، نشر البرز.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1378.
شهید مصطفی چمران در کودکی
شهید چمران در دوران دبیرستان-1327-کلاس اول دبیرستان دارالفنون
کارت تحصیلی دبیرستان دارالفنون
کارنامه کلاس چهارم
دبیرستان البرز
در دبیرستان البرز 1331
در دبیرستان البرز 1331
دکتر چمران درمیان جمعی از دانشجویان فنی دانشگاه تهران
شهید چمران درمیان دوستان دانشکده فنی دانشگاه تهران
لبنان -سنگر نبت جبیل
لبنان- مدرسه صنعتی جبل عامل
منزل آیتالله طالقانی در دیدار با هیأت لبنانی- شیخ مهدی شمسالدین و نمایندگان مختلف از لبنان در هیئت 92 نفر ه در تاریخ 28-11-1357
شهید چمران - قبل از حرکت به منطقه سردشت کردستان- 1358
در محضر حضرت امام خمینی به هنگام تصدی وزارت دفاع- 1358
شهید چمران در بستر در ملاقات با یکی از سرپرستان تیم ارسال کمک به جبهه- 1359
منزل آیتالله طالقانی در سال 1358 - خانم شهید چمران به عنوان همراه هیئت بانوان لبنان بود
همراه مقام معظم رهبری در یکی از اردوگاههای ستاد نامنظم جنگ - 1359
پس از حادثه طبس برای بررسی حمله آمریکایی ها
شهید چمران در بیمارستان جندی شاپور اهواز بعد از عمل جراحی -26-8-1359
شهید چمران در کنار مقام معظم رهبری - 1359 - در یکی از مساجد اهواز
شهید چمران در یکی از مساجد ماهشهر بعد از ایراد سخنرانی - 1360
سنگر مقابل فالانژهای لبنان
رودخانه نیسان جنوب سوسنگرد- منطقه تحت اشغال عراق- 1360
شهید چمران در کنار یکی از رزمندگان در ستاد جنگهای نامنظم در حالی که زخمی است
آخرین سخنرانی شهید در مقر لشکر 16 زرهی قزوین- 1360 و جنگل گن بوعه روز میلاد امام زمان (ع) - 28 خرداد 1360
شهید چمران در سال 1359 - یک هفته قبل از جنگ در منزل خواهر امام موسی صدر
در جبهه جنگ کنار رودخانه کرخه- منطقه سبحانیه
آخرین سخنرانی شهید در مقر لشکر 16 زرهی قزوین 1360 و جنگل گن بوعه-روز میلاد امام زمان(ع)-28 خرداد 1360
تعداد مشاهده: 21911