امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

شرحی بر اسناد

بزرگداشت قیام پانزده خرداد در قم در سال 1354 و بازتاب آن


تاریخ انتشار: 13 خرداد 1403


بزرگداشت قیام 15 خرداد سال 1342 همه ساله در قم با فراز و فرودهایی همراه بود. در سال 1354 نیز این مراسم با حوادثی همراه شد که آن را از بزرگداشت‌های سال‌های پیش متمایز می‌نمود. وسعت درگیری‌ها، شدت عمل عوامل رژیم، تحریف حقایق از سوی رسانه‌های جمعی و نسبت دادن اعتراض‌ها به کمونیست‌ها، بازتاب آن و نوید گشایش و پیروزی از سوی امام خمینی(ره) از جمله این تمایزها است.

سایت تخصصی 15 خرداد 42 در مقاله‌ای به صورت مختصر و مفید این واقعه را به شرح زیر توصیف و توضیح می‌دهد:

«پس از قیام خونین 15 خرداد 1342، شهر قم و به ویژه مدرسه فیضیه، همه ساله شاهد برگزاری مراسمی در بزرگداشت شهدای این حادثه بوده است. مراسم دوازدهمین سالگرد قیام 15 خرداد 1342 در سال 1354 مصادف با شب جمعه بود. عده کثیری از مردم نقاط مختلف کشور به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه(س) به شهر قم سفر کرده بودند. جمعی از طلاب و مردم در مدرسه‌ فیضیه به سوگ نشستند و مجلس یادبودی برای شهدای مظلوم قیام 15 خرداد 1342 برگزار کردند. مأموران شهربانی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قم که هر ساله برگزاری چنین یادبودهایی را از طرف طلاب پیش‌بینی می‌کردند، از عصر 14 خرداد و شب 15 خرداد در حالت آماده باش بودند. عوامل امنیتی و انتظامی رژیم شاه به ‌طور نهان و آشکار، تمام خیابان‌ها و کوچه‌ها و گذرهای معروف قم را زیر نظر داشتند.

با گزارش‌هایی که در باره گستردگی برنامه آن سال طلاب به ساواک رسیده بود علاوه بر این که نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم شاه در قم تقویت شده بود و در تهران نیز عوامل کمکی به حال آماده‌باش بودند، پادگان منظریه قم نیز در حالت آماده باش بود تا اگر اتفاقی افتاد و نیروهای امنیتی و انتظامی قم نیاز به کمک پیدا کردند، فورا سربازان پادگان منظریه خود را برسانند.

قبل از نماز مغرب و عشا عده‌ای از طلاب قصد داشتند که شعارهایی به حمایت از امام خمینی و شهدای 15 خرداد 42 سر دهند و تظاهرات را به بیرون از فیضیه بکشانند، ولی با دسته‌ای از مأموران رژیم که مجهز به باتوم و ماشین‌های آب‌پاش بودند، مواجه شدند و به فیضیه بازگشتند.

روز 15 خرداد 54 درهای مدرسه‌ فیضیه باز شد و طلابی که بیرون مدرسه بودند به طلاب داخل مدرسه پیوستند و توانشان برای پیوستن به انقلابیون و ادامه دادن راه شهدای 15 خرداد 1342 مضاعف و انگیزه‌شان برای تظاهرات علیه رژیم پهلوی قوی‌تر گردید. صدها تن از طلاب بعد از اقامه‌ نماز جماعت در مدرسه‌ فیضیه اجتماع کرده، در حضور نیروهای دولتی علیه خاندان سلطنت پهلوی شعار دادند. نیروهای دولتی با آب پاشیدن روی طلاب و همین‌طور پرتاب گاز اشک‌آور، آنان را به داخل مدرسه راندند و در مدرسه نیز بسته شد. فریاد طلاب علیه رژیم شاه از داخل فیضیه به گوش می‌رسید. کنترل و مراقبت اطراف مدرسه و حرم از ناحیه‌ نیروهای دولتی شدیدتر شد. نیروهای رژیم و حتی ژاندارمری منطقه به حالت آماده‌باش درآمدند. در ساعات غروب و شب شانزدهم خرداد تمامی خیابانهای اطراف مدرسه فیضیه مملو از جمعیت مردم بود. فریاد طلاب و شعار «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو»، مردم را از هر سو به سوی فیضیه کشانده بود.[1]

ساعت 8 صبح روز هفدهم خرداد 54 در مدرسه‌ فیضیه همانند روزهای قبل باز گردید. مأموران، افراد داخل مدرسه را به بیرون فراخواندند و ادعا می‌کردند که مانعی در سر راه افراد وجود ندارد. عدم خروج طلاب از مدرسه موجب شد که حلقه‌ محاصره بر آنان تنگ‌تر شود و احساس خطر حمله به مدرسه بر تظاهر‌کنندگان مستولی گردد. پس از یک ساعت‌ونیم تلاش مأموران مبنی بر خروج طلاب از مدرسه و بی‌ثمر بودن آن، نیروهای دولتی بر آن شدند که مجدداً در مدرسه‌ فیضیه و دارالشفا را ببندند. موضع‌گیری‌های نظامی نیروهای دولتی و کماندوهای اعزامی از تهران، طلاب را به این نتیجه رساند که نیروهای رژیم قصد حمله و خونریزی دارند و این جریان به‌طور مسالمت‌آمیز حل نخواهد شد.

ساعت 4 بعدازظهر 17 خرداد 54 «گارد جاویدان» به کمک نیروهای ساواک و شهربانی قم دژ محکمی را در اطراف مدرسه‌ فیضیه و دارالشفا به‌وجود آوردند و آماده‌ یورش به داخل مدرسه شدند. حدود ساعت پنج بعدازظهر همان روز کماندوها از طریق مسافرخانه‌های اطراف حرم و مدرسه‌ فیضیه به راحتی وارد حیاط مدرسه شدند و طلاب موجود در آن‌جا را مورد ضرب و شتم و جرح قرار دادند. فرماندهی عملیات سرکوب طلاب را سرهنگ ناصر شهرستانی بر عهده داشت. وی از چهره‌های منفور پلیس شاه بود و سوابق دیرینه‌ای در سرکوب و آدمکشی داشت.[2] درگیری مأموران با طلاب به سرعت به خارج مدرسه نیز سرایت کرد و علاوه بر مدرسه فیضیه، کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف آن نیز به عرصه درگیری تبدیل شد. بلافاصله بعد از آغاز درگیری، نیروهای کمکی با تجهیزات کامل وارد عرصه شدند تا نیروهای امنیتی و انتظامی را در سرکوب مردم و طلاب یاری کنند. در همین حال، شهر قم و بازار آن ملتهب گردید و نسبت به حادثه‌ای که پیش آمده بود، واکنش نشان داد. التهاب در حوزه علمیه و بازار و خیابان‌های مرکزی قم، فورا به دبیرستان‌ها نیز سرایت و دانش‌آموزان در آستانه واکنش قرار گرفتند ولی رؤسای مدارس سعی کردند دانش‌آموزان را در کلاس‌ها نگه دارند و مسائل را طور دیگری به گوش آ‌ن‌ها برسانند. تصمیم رژیم شاه بر آن بود که قیام 17 خرداد 1354 با خشونت تمام سرکوب شود. از این‌رو مأموران امنیتی با تجهیزات کامل، عملیات سرکوب را آغاز کردند. مأموران امنیتی حتی در کوچه‌ها، مغازه‌ها و خانه‌ها نیز به تعقیب مردم پرداختند و به هر کسی دسترسی پیدا می‌کردند، دستگیر می‌نمودند.

هجوم و حمله نیروهای دولتی علیه طلاب مدرسه تا پاسی از نیمه‌شب ادامه پیدا کرد. ضربه‌های مأموران به حدی کاری بود که پس از گذشت سال‌ها از آن حادثه، آثار سوء آن بر بدن بسیاری از مصدومین باقی ماند. طلاب دستگیر شده که تعدادشان به صدها نفر می‌رسید، به طرز اهانت‌آمیزی به شهربانی قم منتقل شدند. دست‌کم 270 نفر آنان را در اتاق یا زندان نسوان شهربانی جای دادند. در حالی‌ که این بخش از زندان شهربانی قم حداکثر ظرفیت 100 زندانی را داشت.[3] بعدازظهر روز 18 خرداد 54 طلاب دستگیر شده را تحت تدابیر شدید امنیتی بعد از شکنجه‌های روحی و جسمی زیاد به تهران انتقال دادند. طلاب دستگیر شده پس از چندین ساعت حرکت در جاده و شهر و گذر از منطقه‌ نظامی اوین، ساعت 9 شب به زندان رسیدند. بعد از چند هفته بازجویی و شکنجه، عوامل اصلی حرکت را پیدا نموده، زندانیان را به سه دسته تقسیم کردند و برای هر گروه با توجه به شرایط سنی، حکم خاصی را صادر نمودند.[4] حدود 200 نفر را آزاد کردند. 200 نفر را به سربازی فرستادند و یکصد نفر را به زندان‌های 3 تا 15 سال محکوم ساختند.[5] روزنامه‌ها نیز بعد از 48 ساعت برابر دستور ساواک نوشتند نقابداران در قم بلوا کردند... عوامل ارتجاع سیاه و سرخ در لباس روحانیت و با شعارهای کمونیستی آشوب به ‌پا کرده مقادیری مواد منفجره و نشریات مضره در اتاق‌هایشان کشف و ضبط گردید.[6] یکی از روزنامه‌ها نوشت: اغتشاش‌گران در حالی که ماسک بر چهره داشتند در و پنجره مدرسه فیضیه را شکستند و در خیابان‌های قم با چوب و چماق و سنگ به مأموران حمله کردند. آنها شعارهای کمونیستی می‌دادند و پرچم قرمز در دست داشتند.[7]

اما امام خمینی با صدور اعلامیه‌ای حرکت طلاب را به قیام 15 خرداد 1342 پیوند زد و نیرنگ عمال حکومت را افشا نمود. امام، در 20 تیر 1354 پیامی به ملت مسلمان ایران فرستادند و این قیام را طلیعه درخشان آزادی نامیدند. امام خمینی در بخشی از پیام خود، درباره قیام مذکور چنین فرمودند:

«.... اخبار واصله از ایران، دنبال شکست مفتضحانه شاه در حزب بازی جدید (تأسیس حزب رستاخیز)، با آن که موجب کمال تأسف و تأثر است، مایه امید و طلیعه درخشان آزادی است. تأسف از آن که در عصری که ملت‌ها یکی پس از دیگری از یوغ استعمار خارج می‌شوند و استقلال و آزادی خود را به دست می‌آورند، ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یکی از مرتجع‌ترین افراد و یکی از عمال بی‌چون و چرای استعمار و سایه افکندن وحشتناک‌ترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر کشور، از تمام شئون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند.....»[8]

امام با اشاره به اینکه «واقعه جانسوز 17 خرداد 54 مدرسه فیضیه و دارالشفا واقعه قتل‌عام 15 خرداد 42 را زنده کرد» تأکید کردند:

 «با همه مصیبت‌ها، بیداری ملت مایه امید است. مخالفت دانشگاه‌های سراسر ایران، به حسب اعتراف شاه و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدری‌ها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است. شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه، نمونه بیداری و پیروزی است. اینجانب به ملت بزرگ و عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبت‌های دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل‌بیت طهارت علیهم‌السلام و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و 17 هفده خرداد 54، تبریک می‌گویم بر این روشنفکری و آزادمنشی، تبریک می‌گویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن، سلام من به مقتولان و مصدومان 15 خرداد، سلام من بر مصدومان و مظلومان 17 خرداد....»[9]

در فصلنامه 15 خرداد نیز جزئیات جالب دیگری از این حادثه به شرح زیر، ماجرا را روشن می‌کند:

«جوّ خفقان در دهه پنجاه، شهادت آیت‌اله غفارى، تبعید و دستگیرى بسیارى از علما و طلاب، تأسیس حزب رساخیز. هر سال، در مدرسه فیضیه، مجلس یادبود شهداى 15 خرداد 1342 برگزار مى‌شد. در سال 1354 این مجلس برگزار گردید. شب 15 خرداد مصادف با شب جمعه بود. عده‌اى از مردم براى زیارت حرم شریف حضرت معصومه(س) راهى قم شده بودند. مجلس یادبود با شرکت بسیارى از مردم برگزار شد. مأمورین ساواک در آماده‌باش بودند. پس از نماز مغرب و عشا، وقتى به طرف درب خروجى مى‌رفتند شعارهاى: «خمینى، خمینى، خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو» «درود بر خمینى، مرگ بر پهلوى» و مرگ بر شاه فضاى میدان آستانه را پر کرد. جنگ و گریز با مأمورین آغاز شد و درگیرى تا پاسى از شب ادامه یافت.

روز پانزدهم خرداد، برنامه سخنرانى در مدرسه آغاز شد و مرحوم آیت‌الله حاج شیخ احمد کروبی و... براى طلاب و به دفاع از امام و یاد شهدا سخنرانى کرد و اعلامیه امام علیه حزب رستاخیز و خاندان پهلوى قرائت شد. پلاکارت‌ها، عکس‌هایى از امام نیز بر دیوار نصب گردید. در همین روز 18 تن از طلاب دستگیر مى‌شوند. شب 16 خرداد حدود 500 تن از طلاب براى نماز جماعت به امامت مرحوم آیت‌الله العظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى خود را آماده مى‌کنند. پس از تمام شدن نماز، طلاب به شعار علیه خاندان پهلوى مى‌پردازند. بار دیگر 3 تن از طلاب دستگیر مى‌شوند، تظاهرات اوج مى‌گیرد و مأمورین 5 نفر دیگر را بازداشت مى‌کنند.

شب هفدهم خرداد، پس از نماز مغرب و عشا به امامت آیت‌الله اراکى، تظاهرات علیه رژیم شاه شروع مى‌گردد. مأمورین راه را بر طلاب مى‌بندند و نمى‌گذارند وارد حرم شوند. درگیرى تا ساعت 9 شب ادامه مى‌یابد. طلاب بر بالاى بام مدرسه شروع به شعار دادن مى‌کنند و با بلندگو خطاب به مردم مى‌گویند:

«اى ملت... ما فرزندان شما هستیم... ما براى دفاع از اسلام و قرآن براى استقلال و آزادى کشورمان از یوغ استبداد آریامهرى و استعمار آمریکا و اسرائیل و احقاق حقوق ستمدیدگان مباره مى‌کنیم.»

روز هفدهم ساعت 8 صبح مأمورین در فیضیه را باز کرده و دستور مى‌دهند طلاب مدرسه را ترک کنند. هر کس از مدرسه خارج مى‌شود دستگیر و راهى زندان مى‌شود. حدود ساعت 4 بعد از ظهر روز هفدهم، گارد جاویدان، نیروهاى ساواک و شهربانى قم، دژ محکمى را در اطراف فیضیه و دارالشفا به وجود مى‌آورند. در ساعت 5 بعداز ظهر حمله گاردى‌ها به مدرسه آغاز مى‌شود و شروع به ضرب و جرح طلاب مى‌کنند. ضربه‌هاى آنان به حدى کارى بود که توان مقابله با آن تصور نمى‌شد. پس از نیم ساعت درگیرى، کماندوها همه را دستگیر مى‌کنند و تحویل شهربانى قم مى‌دهند و در دارالشفا را مى‌بندند، و 350 دستگیر شده را با حالت شکنجه و اذیت و آزار به تهران انتقال مى‌دهند. ابتدا آنان را تهدید به غرق کردن در دریاچه حوض سلطان و سپس به زندان اوین منتقل مى‌کنند و در روز 19 خرداد، هر کدام را در دسته‌هاى بیست و پنج نفره به بازجوئى و زندان‌هاى انفرادى و جمعى مى‌فرستند.

این حرکت دژخیمانه شاه باعث تنفر بیشتر مردم و مراجع نسبت به سیاست رژیم مى‌گردد و مراجع اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایى صادر مى‌کنند و طلاب به صورت فردى و جمعى خدمت مراجع مى‌روند و کسب تکلیف مى‌کنند. امام، اطلاعیه‌اى علیه رژیم شاه و دفاع از طلاب صادر مى‌کنند.[10]

اسناد زیر بازتابی از این ماجرا در خرم‌آباد و در بین علماء، طلاب و مردم متدین آن شهر به رهبری شهید والا مقام آیت‌الله سید اسدالله مدنی است.

*****

 

به: کل سوم 312                                                                    تاریخ: 20 / 3 / 54

از: ساواک استان لرستان                                                           شماره: 1406 / 15 ﻫ

تلگراف  ـ خیلى فورى

پیرو 1398 / 15 ـ 20 / 3 / 54

شب گذشته اسداله مدنى و قاضى و عده‌اى از طرفداران وى و حاج سید حسین جزایرى به منزل حاج سید على جزایرى رفته و افراد مذکور در مورد نشان دادن عکس‌العمل در مقابل وقایع اخیر قم از جمله بستن حوزه علمیه خرم‌آباد از حاج سید عیسى و حاج سید حسین جزایرى خواستار نظریه شده‌اند. با توجه به نامه شماره 1183 / 15ﻫـ 11 / 3 / 54 بند (1) و این که شخص منظور توجیه شده بود لذا وى شدیداً با این موضوع مخالفت، لذا براى بار دوم به جز این شخص یاد شدگان به منزل سید على جزایرى رفته و مجدداً در این مورد کسب تکلیف نموده‌اند که چون با مخالفت وى روبرو شده‌اند لذا صبح روز جارى سید احمد طاهرى[11] را جهت اخذ تماس و کسب دستورات لازم به قم فرستاده‌اند مراتب جهت استحضار و اعلام و نظریه معروض مى‌گردد. ضمناً موضوع عزیمت طاهرى به قم روزى جارى به ساواک قم اطلاع داده شد.

1406 / 15 ه‌ - 20 / 3 / 54 میر سپاسى

 

*****

به: 312                                                                                        تاریخ: 24 / 3 / 54

از: 15 ﻫ                                                                                    شماره: 1447 / 15 ﻫ

 

موضوع: اظهارات شیخ عبدالحسین کرم‌الهى

در ساعت 0900 ـ 18 / 3 / 54 در مدرسه علمیه خرم‌آباد شیخ عبدالحسین کرم‌الهى در حضور سید مصطفى موسوى، سید محمدحسن طاهرى، شیخ محمد شمسى، سید تاج‌الدین طاهرى درباره زد و خورد مأمورین و طلاب مدرسه فیضیه قم صحبت و اظهار داشته روز گذشته برادرم از قم آمد و گفت که براى دیدن یکى از رفقا به مدرسه فیضیه رفتم که ناگهان درب مدرسه به وسیله طلاب بسته شد و شروع به دادن شعار نمودند و روى پارچه سفیدى با خط درشت نوشته بودند ما شهادت چند نفر از طلاب را در 16 خرداد 42  فراموش نمى‌کنیم، رهبر بزرگ را از جان و دل دوست داریم. پس از آن پلیس اطراف مدرسه را احاطه نموده و به داخل مدرسه گاز اشک‌آور رها کردند سپس پلیس قم از تهران کمک خواستند که به وسیله هلکپوتر و هواپیما نیروى کمکى رسید و زد و خورد شدیدى بین پلیس و مردم در گرفت که منجر به دستگیرى عده‌اى از طلاب و کشته ‌شدن و مجروح شدن عده دیگرى گشت.

نظریه یکشنبه: مفاد گزارش خبرى فوق از نظر نقل اظهارات صحت دارد. حسام

نظریه چهارشنبه: در مرخصى است.

نظریه  15 ه‌: نظریه یکشنبه مورد تائید است. ﻫ

 

*****

به: 312                                                                      تاریخ: 24 / 3 / 54

از: 15 ﻫ                                                                       شماره: 1445 / 15 ﻫ

 

موضوع: تشکیل جلسه در منزل اسداله مدنى

در ساعت 2100 مورخه 20 / 3 / 54 حاج شیخ عباسعلى صادقى، حاج سید نورالدین رحیمى، شیخ رجبعلى داورى، شیخ على رحمتى، سید على‌حسین موسوى، سید امان‌اله زاهدى، شیخ رضا امیدیان در منزل اسداله مدنى اجتماع و ضمن صحبت‌هاى متفرقه درباره وقایع اخیر در قم، درباره تعطیل نمودن مدرسه علمیه خرم‌آباد و یا برپا کردن مجلس ختم جهت کشته شدگان معممین و طلاب با یکدیگر بحث و تبادل نظر نموده و چون عده‌اى از آنان با این موضوع مخالف بودند لذا در این مورد با حاج آقا عیسى جزایرى نیز مشورت نموده و بالاخره تصمیم گرفتند که جهت کسب تکلیف شخصى را به قم بفرستند تا بنا به صلاحدید افراد مورد نظرشان در قم اقداماتى انجام دهند. جلسه در ساعت 2300 ختم گردید.

نظریه شنبه

نظریه یکشنبه ـ مفاد گزارش خبرى فوق صحت دارد با توجه به دسترسى شنبه هرگونه فعل و انفعال مشکوک افراد مورد نظر به موقع به عرض خواهد رسید. حسام

نظریه چهارشنبه ـ در مرخصى مى‌باشد.

نظریه 15 ﻫ ـ نظریه یکشنبه مورد تائید مى‌باشد. ه‌

آقاى باقرى بررسى و بهره‌بردارى شود. 14 / 4 / 54

 

*****

به: 312                                                                              تاریخ: 25 / 3 / 54

از: 15 ﻫ                                                                              شماره: 1463 / 15 ﻫ

 

موضوع: اسداله مدنى

در ساعت 0800 مورخه 21 / 3 / 54 به دستور اسداله مدنى عده‌اى از علماء و روحانیون خرم‌آباد در مسجد و مدرسه علمیه خرم‌آباد اجتماع و سید احمد طاهرى که چند روز قبل جهت کسب خبر و دستور به قم عزیمت نموده بود اظهار داشته کلیه علما و روحانیون قم مدارس را تعطیل نموده‌اند و حتى نماز جماعت را هم به جا نمى‌آورند و خطاب به حاضرین اضافه نموده شما روحانیون خرم‌آباد هم تا خبر بعدى باید نماز جماعت به جا نیآورید لذا اسداله مدنى تمام علماى امام جماعت را مجبور نمود تا اطلاع ثانوى که حتماً به مساجد نروند و نماز جماعت را تعطیل کنند.

نظریه شنبه

نظریه یکشنبه ـ مفاد گزارش خبرى فوق صحت دارد از تاریخ فوق برگزارى نماز جماعت و گفتن اذان در مساجد انجام نشده است. حسام

نظریه چهارشنبه ـ در مرخصى مى‌باشد.

نظریه  15 ه‌ ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید مى‌باشد. ﻫ

آقای همدانی 24 / 4 / 54

 

*****

به: 312                                                                             تاریخ: 25 / 3 / 54

از: 15 ﻫ                                                                              شماره: 1464 / 15 ﻫ

 

موضوع: اسداله مدنى

در ساعت 2030 مورخه 21 / 3 / 54 جلسه روضه‌خوانى در منزل مدنى تشکیل و در ساعت 2100 مدنى ضمن تفسیر گفتار مذهبى اظهار داشته: مشرک حق ندارد مسجد تعمیر کند آنان کارشان زور زدن به مسلمانان است. مثل یزید و هر کس را ندیده محاکمه مى‌کنند که مسجد تعمیر کرده‌اى؛ تجمع در مساجد یکى از مقاصد اسلامى است، چه مى‌گوئید جنایتکاران؛ مقاصد اسلامى شناختن رهبر حقیقى است، این‌ها کشته شدند که مقاصد اسلامى را پیاده کنند، مسجد اقصى را به آتش کشیدند بعد گفتند آن را دیوانه‌اى آتش زده یا مثل روزنامه‌هاى امروزى که مى‌گویند ابوبکر مخالفین دین را برداشته؛ چون در این هفته غصه دارم سخنم را ختم مى‌کنم. انشاءاله خداوند مخالفین دین را هم خود و هم خانواده‌اش را غصه‌دار کند. جلسه در ساعت 2330 ختم گردید.

نظریه شنبه ـ علما و اطرافیان آنان از جریانات اخیر قم ناراحت بود و در هیچ کدام از مساجد شهر نماز جماعت برگزار نمى‌گردد و همچنین در حوزه علمیه خرم‌آباد تدریس نمى‌شود.

نظریه یکشنبه ـ مفاد گزارش خبرى فوق و نظریه شنبه صحت دارد.

نظریه چهارشنبه ـ در مرخصى است. 

آقاى باقرى بررسى و بهره بردارى شود.

نظریه 15 ﻫ ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید مى‌باشد. ﻫ  16 / 4 / 56

 

*****

به: 312                                                                                تاریخ: 25 / 3 / 54

از: 15 ﻫ                                                                              شماره 1491 / 15 ﻫ

 

موضوع: اسداله مدنى

ساعت 17 روز 21 / 3 / 54 آقاى مدنى از یکى از دوستان خود سئوال کرده از قم چه خبر دارید و هنگامی که پاسخ شنیده که فقط روزنامه را خوانده ضمن اظهار تأسف و تأثر اظهار داشته:

 «آقا این حرف‌ها چیست نقاب‌دار طلاب کجا بوده، طلاب‌هاى قم به خاطر یادبود 15 خرداد 12 سال قبل که عده زیادى از طلبه‌هاى قم کشته شده‌اند، مجلس ختمى در مدرسه فیضیه تشکیل داده‌اند البته شعارهائى هم داده‌اند حال این بدبختى را به سر آن‌ها آورده‌اند وعده زیادى از آن‌ها کشته شده‌اند، صدها نفر هم از طلاب بدبخت معلوم نیست به کجا برده‌اند. طلبه بدبخت وسیله‌اى در اختیارش نیست که دست به چنین کارها بزنند این صحنه‌سازى روزنامه‌ها است.»

 ضمناً در جواب دوستش که گفته: «کتاب‌هاى کمونیستى در مدارس علمیه قم به دست آورده‌اند و به نظر بنده شما نباید کتاب‌هاى کمونیستى هم مطالعه کنید و داشته باشید.»

 آقاى مدنى اظهار نموده:

 «حال اگر من کتاب کمونیستى داشته باشم جرم نیست زیرا باید نقاط ضعف آن را مطالعه کنم و جوابگوى سئوالات مردم باشم ضمناً تمام پیش نمازهاى قم به خاطر این فاجعه عظیم به نماز جماعت نمی‌روند و فعلاً زور در دست دشمن است.»

نظریه شنبه: آقاى مدنى از جریان برخورد در قم خیلى نگران است.

نظریه یکشنبه: نظریه شنبه صحت دارد و خبر از نظر اظهار مطالب فوق توسط آقاى مدنى صحیح مى‌باشد. طوس

نظریه چهارشنبه: در مرخصى است.

نظریه 15 ه‌: نظریه یکشنبه مورد تایید مى‌باشد.

آقاى همدانى

بررسى و بهره‌بردارى شود. 6 / 4 / 54

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ج 6، مقاله آنچه در 14 تا 17 خرداد 54 در قم گذشت، ص 163.

[2] . همان، ص 172.

[3] . همان، ص 167.

[4] . علی شیرخانی، حماسه ‌17 خرداد 54، مدرسه فیضیه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1377، ص 84.

[5] . مدنی، سید جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، 1387، ج 2، ص 294.

[6] . مدنی، همان.

[7] . روزنامه کیهان 28 خرداد 1354، ص 2.

[8] . صحیفه امام خمینی، جلد ۳ ـ صفحه ۱۰۰.

[9] . صحیفه امام خمینی، همان.

[10] . فصلنامه 15 خرداد، شماره 25، بهار 1366.

[11] . حجت‌الاسلام سید احمد طاهرى در سال 1283 در شهرستان خرم‌آباد دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیل از همراهان مرحوم آیت‌اللّه‌ روح‌الله کمالوند در خرم‌آباد بود و فعالیت سیاسى خود را از سال 1342 و در حمایت از نهضت اسلامى حضرت امام خمینی آغاز کرد. صدور بیانیه‌ها و پیام‌هاى سیاسى و دیگر فعالیت‌هاى وى علیه رژیم شاه، ساواک را بر آن داشت تا نسبت به وى حساسیت بیشترى نشان دهد. وى پیوسته با علماى انقلابى لرستان و قم همراه و هماهنگ بود و در دورانى که شهید آیت‌اللّه سید اسدالله‌ مدنى در خرم‌آباد بسر مى‌برد، با وى همکارى نزدیک داشت.



شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی در کنار شهید سید فخرالدین رحیمی و تنی چند از اطرافیان و یاران در خرم‌آباد


شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی در کنار شهید شیخ احمد کافی و تنی چند از اطرافیان و یاران در خرم‌آباد

منبع: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1377، ص 330، 332 تا 335، 337 و 338.
 

تعداد مشاهده: 16620


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.