گذری بر انقلاب اسلامی در استان فارس به روایت اسناد ساواک- بخش سوم
تاریخ انتشار: 28 آبان 1403
واکنش مردم شیراز به درگذشت دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی جامعهشناس و سخنور معروف، در 29 خرداد 1356 در لندن درگذشت. در حالی که وی در ایران تحت فشار نیروهای امنیتی ساواک بود در اردیبهشتماه 56 از ایران به طور مخفیانه خارج شده بود. مرگ وی که بیش از یک ماه از خروج او از ایران نگذشته بود، این موضوع را در اذهان و محافل داخلی و خارجی خطور داد که ممکن است این اقدام توطئهای طراحیشده از جانب ساواک باشد. در واکنش به انتشار خبر درگذشت دکتر شریعتی واکنشهایی در تهران و شهرستانها به وجود آمد. در شیراز توسط سیدجعفر عباسزادگان اجازهی برگزاری مراسم ترحیم دکتر شریعتی از ساواک گرفته شد. در این مراسم که در مسجد نو (شهدای فعلی) برگزار شد حجتالاسلام مجدالدین مصباحی منبر رفت. انتهای جلسه با ذکر «صلوات بر خمینی» و «درود بر خمینی» پایان یافت. جمعیت زیادی از حاضرین ضمن سر دادن شعار «درود بر خمینی» از مسجد به سوی خیابانها به راه افتاده و مختصر درگیری هم با نیروهای پلیس و تظاهراتکنندگان به وجود آمد. تعدادی مغازه مشروبفروشی مورد حمله قرار گرفت و به آتش کشیده شد. این اقدام که اولین حرکت عمومی در سطح جامعه و نخستین تظاهرات در سال 1356 در شیراز بود در محافل سیاسی داخلی و خارجی به عنوان یک حرکت مخالفتآمیز با رژیم شاه انعکاس یافت.[1]
در روز 9 مهر سال 1356ش در حرکتی دیگر مردم شیراز به پا خاستند و علیه رژیم تظاهرات برپا کردند. این حرکت در حمایت از روحانیون و دانشجویان اعتصابکننده که در کلیسای سن ژرمن فرانسه دست به اعتصاب زده بودند برگزار شد.[2] برخی از گزارشها حاکی است که در این تظاهرات که بیش از 15 هزار نفر شرکت کرده بودند در اثر حملهی پلیس، 70 نفر زخمی و 200 نفر بازداشت شدند. این تظاهرات که نخستین حرکت بزرگ سیاسی عمومی علیه حکومت در شیراز بود خبر آن به طور گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی انعکاس یافت.[3]
بازتاب شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی در استان فارس
آیتالله سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی(ره) در اول آبانماه 1356، در نجف اشرف به طور مرموزی به شهادت رسید. شهادت وی نقطه عطفی در تاریخ انقلاب محسوب میشود که زمینه حرکتهای بعدی علیه رژیم را فراهم ساخت.[4] به دنبال انتشار خبر رحلت آیتالله سیدمصطفی خمینی در ایران از طرف علما و روحانیون در قم، تهران، شیراز و سایر شهرستانها مراسم ترحیم برگزار شد.[5]
در فارس مراسم متعددی به این مناسبت برگزار شد که در گزارشهای ساواک مورد اشاره قرار گرفته است، به عنوان نمونه در گزارشی با موضوع: «مجلس یادبود به منظور فوت مصطفی خمینی» در مسجد مولا در شیراز آمده است:
«طبق دعوتی که از صبح روز دوشنبه 2 /8 /2536 وسیلهی آقایان علماء و روحانیون به مناسبت درگذشت حاج سید مصطفی خمینی فرزند ارشد آیتالله خمینی بهعمل آمده بود که مردم در مسجد مولا اجتماع نموده و در مجلس ختم و فاتحه شرکت نمایند. از ساعت 6 بعد از ظهر روز مذکور بهتدریج دستجات مختلف، کسبه، اداری، دانشجو، فرهنگیان، بازاری، طلاب و روحانیون به مسجد آمدند. بعد از اقامهی نماز جماعت در مسجد مولا، سایر امام جماعت مساجد دیگر هم که نماز را در مسجد خودشان برگزار کرده بودند، بهتدریج در این مجلس شرکت کردند. هنگامی که آقای حاج سیدعبدالحسین دستغیب در جلو و عدهای از عقب سر ایشان میآمدند حاضرین در صحن مسجد مولا صلوات بلند فرستادند.» طبق همین گزارش بعد از پایان جلسه «عدهای در جلو درب شعار دادند (درود بر خمینی. سلام بر خمینی) [میدادند] در این موقع درب مسجد وسیله چند نفر از مأمورین شهربانی که در رأس آنها آقای ذوالقدر بود بسته شد جمعیت در صحن هراسان شدند. عدهای بیرون مسجد بودند بقیه هم داخل صحن در خارج مسجد (شعار میدادند درود بر خمینی داخل صحن هم مجدداً شعار دادند (درود بر خمینی) عده زیادی زنهائی که چادر سیاه بر سر داشتند که از در زنانه شبستان مسجد مولا خارج میشدند. وقتی که دیدند مأمورین در جلو مسجد عدهای را کتک میزنند. شعار دادند (مرگ بر شاه) مجدداً از داخل مسجد و بیرون مسجد شعار داده شد. مردم میگفتند عمداً درب مسجد را بستند که ارتباط جمعیت داخل مسجد با جمعیتی که در حال حرکت بودند و شعار میدادند قطع شود لیکن همین کار موجب شد که بیشتر تحریک شوند و شعار زیاد داده شود.»[6]
برگزاری مجالس ترحیم فرزند ارشد امام خمینی تنها به مسجد مولا ختم نشد بلکه در شبهای دیگر در سایر مساجد نیز به نوعی با یادآوری نام امام خمینی و فرزند ایشان ادامه یافت به طوری که در 5 آبان 1356 نیز آیتالله دستغیب در مسجد جامع پس از اقامه نماز به منبر رفته و ضمن سخنرانی، از خصائل و فضائل مرحوم سیدمصطفی خمینی تمجید نمود. در پایان جلسه برای سلامتی امام خمینی و طلب صبر برای ایشان دعا کرد.[7] همچنین آیتالله سیدعلیاصغر دستغیب از حجتالاسلام حسن روحانی دعوت کرده بود که در نخستین روزهای آذر به مدت سه شب در مسجدالرضای شیراز سخنرانی کند، اما در هنگام عزیمت وی به شیراز در فرودگاه مهرآباد از مسافرت وی توسط مأموران ساواک جلوگیری به عمل آمد.[8]
از این رو آیتالله سیدعلیاصغر دستغیب پیشنماز مسجد مزبور در این روز پس از برگزاری نماز مغرب و عشا در حالی که حدود 500 نفر- که غالباً از جوانان و دانشجویان بودند- در مسجد حضور داشتند به منبر رفت. وی در ضمن سخنرانی نسبت به ممانعت از مسافرت حسن روحانی به شیراز اعتراض کرد و در پایان برای سلامتی امام خمینی دعا کرده و از حاضرین در مجلس خواست تا برای پیروزی ملت فلسطین دعا کنند. در هنگام خروج نمازگزاران از مسجد عدهای با سر دادن شعار «درود بر خمینی، سلام بر خمینی» به خیابانها ریختند. که با حضور مأموران شهربانی، معترضین متفرق شدند و یکی از دانشجویان به نام محمود نیلی به وسیله نیروهای شهربانی بازداشت شد. تظاهرات و وقایع شیراز در مطبوعات داخلی انعکاس پیدا کرد. این وقایع قبل از برگزاری مراسم چهلم رخ داد و به نوعی پیشزمینههای این مراسم بود.[9]
همزمان با شیراز در برخی از شهرستانهای فارس نیز مراسم یادبودی بدین منظور منعقد شد. یکی از شهرهای فعال در این زمینه شهر کازرون بود که با شرکت عدهای از روحانیون، بازاریان و دانشجویان و برخی از اقشار دیگر مردم در مسجد جوئی مراسم بزرگداشتی برگزار شد.[10]
در جهرم به دستور آیتالله سیدابراهیم حقشناس و با هماهنگی جامعه روحانیت جهرم مجلس ترحیمی در این شهر برگزار شد که در آن مجلس آیتالله سیدحسین آیتاللهی به سخنرانی پرداخت. در آن مجلس که کلیه علما و مردم انقلابی جهرم حضور داشتند، آیتالله سیدحسین آیتاللهی از عظمت امام و آن شهید تجلیل نمودند و این جریان از جرقههای اولیه شروع انقلاب اسلامی در جهرم گردید.[11]
علاوه بر این مراسم چهلم درگذشت آیتالله سیدمصطفی خمینی در تهران و شهرهای مختلف برگزار شد. در شیراز نیز مجلس ترحیمی در روز 11 /9 /56 در مسجد جامع برگزار شد. در این مراسم آیتالله شیخ علی گرامی یکی از روحانیونی که از قم به شیراز آمده بود، سخنرانی کرد. وی ضمن برشمردن نقش علما در جنبشهای سیاسی تاریخ معاصر، در پایان ابراز داشت که در حال حاضر باید کلیهی شیعیان هرچند تعداد مرجع تقلید زیاد باشد اما باید برای همبستگی از یک مرجع پیروی کنیم و بقیه خاموش باشند و آن شخص هم آیتالله خمینی میباشد.[12] در گزارش دیگر با اشاره به این موضوع که «طبقات مختلف کسبه، مسجدی، اصناف، عموم طلاب علوم دینی کلیه روحانیون و وعاظ شیراز به تدریج در این مجلس حاضر شدند» آمده است: «در حال حاضر در شیراز طرفداران خمینی همبستگی قابل توجهای دارند و در اکثر مجالس و محافل حضور و در فعالیتهای جمعی شرکت مینمایند.»[13]
محرم سال 1356 در استان فارس
21 آذر 1356ش همزمان با اول محرم 1398ق در حالی فرا رسید که با شهادت حاج آقا مصطفی در اول آبان این سال مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی دوباره شعلهور و رژیم را با چالشی بزرگ مواجه گردید. برگزاری مراسم ترحیم حاج آقا مصطفی، موجب شد نام امام خمینی بار دیگر بر سر زبانها افتد و به صورت آشکار در مسجدها و تکایا به نفع و در حمایت ایشان شعار دهند. محرم فرصت مناسبی برای پیوند بیشتر مردم با رهبری نهضت فراهم کرده بود. یکی از موارد قابل تأمل در این زمان همراهی روستاهای استان فارس با انقلاب اسلامی است. به عنوان نمونه روز 29 آذر 1356، مصادف با تاسوعا، هنگامی که دستههای سینهزنی از خیابانهای کازرون عبور میکرد عدهای از مردم شعار «یا مرگ یا خمینی» سردادند. روز عاشورا نیز هنگام عزاداری در امامزاده عبدالله واقع در روستای بلیان از توابع کازرون، یکی از دانشآموزان دبیرستان شاکر کازرون پشت بلندگو قرار گرفت و شعارهای «برخیز ای مجاهد برخیز ای خمینی» و «پیروز باد انقلاب» سر داد و مردم نیز شعارهای وی را تکرار کردند.[14]
در یکی از گزارشهای ساواک در باره مراسم عاشورا در شیراز آمده است: «ساعت 1230 روز 30 /9 /36 [1356] حدود 200 نفر از متعصبین مذهبی در خیابانهای احمدی و گودعربهای شهر شیراز ضمن انجام تظاهرات خیابانی شعارهایی به نفع روحاله خمینی دادهاند. 22 نفر از تظاهر کنندگان توسط مأمورین انتظامی دستگیر» شدند.[15]
گزارشهای روزهای بعد نیز نشان از گرم نگه داشتن تنور مبارزات در کازرون را دارد: «در شب 14 /10 /36 [56] در شهرستان کازرون روی درب کلیه دبیرستانها، فرمانداری، خانه رئیس آموزش و پرورش و در مسیر نقاط چشمگیر که مورد دید مردم قرار دارد شعارهای مضرهای از جمله مرگ بر کد 66 ستمگر،[16] نفرین بر کد 66، لعنت بر کد 66، پیروز باد مبارزه مجاهدین، ما پیروزیم، نوشته شده بود که در ساعت 6 صبح خدمتگزاران دبیرستانها و ادارات که متوجه این شعارها میگردند آنها را محو مینماید.»[17]
واکنش مردم شیراز به قیام مردم قم در 19 دی 1356
عصر روز ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ (۷ ژانویه ۱۹۷۷) در روزنامه اطلاعات مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق انتشار یافت که در آن به شدت حضرت امام خمینی (س) مورد حمله و اهانت قرار گرفته بود. از این رو مردم در تهران و سایر شهرستانها به ویژه در قم موجی از اعتراضات و تظاهرات دامنهداری را آغاز کردند.[18] در شیراز نیز مردم تظاهرات اعتراضآمیزی نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات برگزار کردند. آنان در حالی که عکسهای بزرگی از امام خمینی حمل میکردند شعار میدادند «جلاد ننگت باد.»[19] اما مهمترین اتفاق در قم رخ داد، در روز 19 دی 1356، گروهی از طلاب و مردم قم با حضور در خیابانها به تظاهرات پرداختند. بازار تعطیل شد و در چند نقطه شهر بین مردم و مأمورین انتظامی درگیری به وجود آمد. عدهای به محل حزب رستاخیز حمله کردند. نیروهای پلیس و کماندوهای ارتشی برای متفرق کردن آنها مبادرت به تیراندازی نموده که در نتیجه عدهای کشته و مجروح شدند.[20]
به خون کشیده شدن تظاهرات مردم قم، واکنش مردم و روحانیون تهران و سایر شهرستانها را برانگیخت. در شیراز آیتالله بهاءالدین محلاتی که نقش عمدهای در مبارزات مردم این شهرستان ایفا میکرد در واکنش به واقعهی مزبور با ارسال نامهای به علمای قم از جمله آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدکاظم شریعتمداری درخواست کرد که در برخورد با قضیه 19 دی آرام ننشینند.[21]
علاوه بر این علما و روحانیون در مساجد، ضمن سخنرانی، با اشاره به واقعه 19 دی قم به انتقاد از مقامات حکومتی پرداختند. آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب در شب 22 دی در مسجد جامع شیراز طی سخنانی اظهار داشت:
«در روزنامه اطلاعات مطالب زننده و توهینآمیزی به مرجع تقلید ما آیتالله خمینی (صلـوات مردم) که مرجـع تقلیـد میلیونها مسلمان شیعه در سراسر جهان است، نموده بود در صورتی که قانون ایران میگوید اگر کسی به مرجع تقلید توهین کند، از یک تا سه سال زندان دارد.... در خاتمه برای سلامت خمینی صلوات فرستاده است.» طبق همین گزارش پس از خروج شرکتکنندگان از مسجد عدهای از حاضرین ضمن حرکت در میدان شاهچراغ مبادرت به تظاهرات و سر دادن شعار نمودند. نیروهای امنیتی در واکنش به تظاهرات مردم شیراز در این روز، دو نفر به نامهای حسن امیرپور فرزند علی و علی مجتهدزاده فرزند حسین را دستگیر کرد.[22]
پس از سخنرانی آیتالله دستغیب، در شب 23 دی نیز حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر(ع) و در 24 دی نیز حجتالاسلام سیداحمد پیشوا در مسجد نو سخنرانی کردند.
در جهرم نیز آیتالله حسین شبزندهدار در 27 دی 1356 از قم به جهرم آمد و پیرامون حوادث مزبور شروع به روشنگری کرد.[23] علاوه بر این دو نفر از دانشآموزان دبیرستان اسلامی به اسامی مقرب و خواجهپور اطلاعیههایی در رابطه با حوادث قم تنظیم و تکثیر نموده و در منازل پخش کردند. همچنین در مراسم صبحگاهی کلیه دبستانها و دبیرستانهای جهرم به جز دبستان داریوش، دعا برای شاه را ترک کرده بودند و پرچم نیز در مراسم صبحگاهی در مدارس این شهرستان برافراشته نگردید.[24] همچنین بنابر اسناد ساواک: «بامداد روز 28 / 10 / 36 [1356] روی دیوار مسجد جامع شهرستان جهرم شعاری تحت عنوان «ما انتقام خون شهیدان را خواهیم گرفت، مشاهده شد.»[25] که به وسیله مأمورین محو گردید.
در روز پنجشنبه 29 دی 1356 همزمان با شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز، در شیراز نیز به عنوان اعتراض علیه اقدامات دولت در شهر قم، بازار به حالت تعطیل درآمد و پس از نماز مغرب و عشاء نیز در مساجد مراسم هفتم شهدای قم برگزار شد.[26]
همگام با علما و روحانیون در تهران، قم و سایر شهرستانها، در شیراز نیز آیتالله بهاءالدین محلاتی با صدور اعلامیهای ضمن اعلام عزای عمومی به مناسبت بزرگداشت چهلمین روز شهدای قم در روز 29 بهمن 1356 از مردم خواست تا با بستن بازار در مراسم برگزار شده در مساجد شرکت کنند.[27]
علاوه بر این در روز 27 بهمن 1356 آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب در مسجد جامع، آیتالله سیدعلیاصغر دستغیب در مسجدالرضا، حجتالاسلام سیداحمد پیشوا در مسجد نو، حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر(ع) ضمن اشاره به واقعه قم و اعلام فتوای آیتالله محلاتی و سایر علما مبنی بر عزای عمومی در 29 بهمن از مردم خواستند تا در مراسم ترحیم شهدا در روز مزبور شرکت کنند. بدین ترتیب در روز 29 بهمن 1356 بازار شیراز همزمان با بازارهای تهران، کرج، کاشان، اصفهان، نجفآباد، جهرم، بابل، زنجان و تبریز تعطیل شد و مردم به تبعیت از اعلامیه علما برای پشتیبانی از شهدای واقعه 19 دی قم در مساجد حضور یافتند.[28]
سفارت امریکا نیز در گزارشی مینویسد: «در شیراز بر اساس گفته کنسولگری، بازار، صبح روز 18 فوریه [29 بهمن] بسته بود و پلیس تظاهرات را با باتون بر هم زد.»[29]
بر اساس گزارشهای ساواک در شهرستان جهرم نیز در روزهای 27 و 29 /11 / 1356، برای همدردی با چهلم شهدای قم، نزدیک به سی درصد مغازههای بازار تعطیل بوده است.[30]
برگزاری مراسم چلهم شهدای تبریز در استان فارس
مراسم چهلم شهدای قم در 29 بهمن در اغلب مساجد شهرهای کشور برپا شد. بازار شهرهای کاشان، اصفهان، نجفآباد، شیراز، جهرم، بابل، زنجان به تبعیت از اعلامیههای مراجع و برای بزرگداشت از شهدای قم تعطیل شد.[31] در تبریز با شدت یافتن تظاهرات، تانکهای ارتش به صحنه آمدند و در زد و خورد بین مردم و نیروهای انتظامی که تا نیمه شب ادامه یافت، عدهای از مردم تبریز شهید و مجروح شدند. [32] به دنبال تظاهرات مردم تبریز، تظاهرات دیگری به مناسبت چهلم شهدای تبریز در فروردین 1357 در سراسر کشور برگزار شد.
در شیراز و سایر شهرستانهای استان فارس نیز دامنهی اعتراضات افزایش یافت. لذا مقامات امنیتی برای مقابله با این اقدامات وارد عمل شدند. در هشتم فروردین 1357 سه نفر از کسانی که در شیراز اعلامیه برگزاری مراسم چهلم شهدای 29 بهمن تبریز را پخش میکردند دستگیر شدند.[33]
اعلامیههایی نیز از سوی آیتالله بهاءالدین محلاتی و آیتالله صادق خلخالی[34] (که دوران تبعید خود را در لارستان فارس میگذراند) در مورد عزای عمومی دهم فروردین مصادف با چهلمین روز شهدای 29 بهمن تبریز منتشر شد از اینرو در شیراز و سایر شهرستانهای فارس علاوه بر برگزاری مراسم ترحیم شهدای تبریز و تعطیلی بازار و مغازهها، تظاهرات و اعتراضاتی در دهم فروردین 1357 به وجود آمد.[35]
کنسولگری آمریکا در شیراز در سندی در مورد وقایع شیراز به مناسبت چهلم شهدای قیام مردم تبریز مینویسد: «شیراز نیز مانند دیگر شهرهای موجود در قلمرو کنسولگری و نیز دیگر شهرهای ایران شاهد موجی از تظاهرات ضدرژیم بود. تلاش تظاهرکنندگان بیشتر بر بزرگداشت چهلمین روز بروز خشونت در تاریخ 30 مارس [10 فروردین 1357] که 40 روز پس از شورش تبریز که آن هم 40 روز پس از قتل عام ژانویه در قم بود، متمرکز گردیده بود. آنچه مسلم است، این است که این دورههای بزرگداشت چهل روزه وسیلهای شده برای بروز احساسات ضدرژیم که در جامعه ایران ریشههای عمیق و گستردهای دارد.»[36]
در لار نیز به مناسبت چهلم قیام مردم تبریز، نخستین تظاهرات گسترده شهری با همراهی آیتالله سیدعبدالعلی آیتاللهی برگزار شد که با واکنش شدید نیروهای امنیتی مواجه گردید. روز نهم فروردین ماه 1357، جمعی از بازاریان لار به مناسبت چهلم شهدای تبریز، بازار را تعطیل کردند. مأموران شهربانی با مشاهده این وضعیت، اقدام به باز کردن مغازهها و دستگیری دو نفر از افراد نمودند؛ همچنین در روزهای دهم و یازدهم فروردین ماه نیز مردم لار با دادن شعارهایی علیه حکومت به تظاهرات پرداختند و در هنگام شب، بانک ملی شهر را به نشانه اعتراض آتش زدند. در بخش لامرد، مردم مبارز با حمله به بخشداری و شکستن درب و پنجرههای آن و به آتش کشیدن اتومبیل بخشدار، اعتراض خود را علیه دولت نشان دادند.[37]
در جهرم همانطور که ساواک پیشبینی میکرد مراسم چهلم شهدای تبریز با همراهی بیسابقهای روبرو گردید؛ به طوری که این مراسم در دو روز یعنی روز نهم و دهم فروردین برگزار گردید.[38]
ساواک مراسم روز دهم فروردین ماه در جهرم، به مناسبت چهلم شهدای تبریز را به این شکل گزارش میدهد: «عصر روز 10 فروردین 1357 مجلس یادبود مقتولین حوادث تبریز در مسجد جامع جهرم برگزار شده است. در این مجلس شخصی به نام محمدرضا اصفهانی که فرزندش با اتهام اقدامات ضدامنیتی زندانی است، سخنرانی کرده و با اشاره به حوادث تبریز، مطالب تحریکآمیزی عنوان نموده است. پس از سخنان مشارالیه یک نفر دانش آموز در پای منبر مطالبی ایراد و به اصطلاح قطعنامهای در 8 ماده قرائت نموده که مسائل آن پیرامون مراجعت خمینی به ایران و برقراری حکومت اسلامی در کشور بوده است.»[39] پس از ختم مراسم در مسجد جامع، مردم در پنج نقطهی شهر به تظاهرات پرداختند که منجر به درگیری با پلیس شد. در نتیجه برخورد مأموران رژیم با مردم، یک نفر خانم در جهرم به شهادت رسید[40] و 12 نفر مجروح شدند. افزون بر آن 22 نفر دستگیر شدند. مردم خشمگین جهرم فردای آن روز (11 /1) به صورت گروهی به تظاهرات و دادن شعارهایی در حمایت از امام خمینی مبادرت ورزیدند و مجدداً با پلیس درگیر شدند که دو نفر بر اثر اصابت گلوله و سرنیزه مجروح شدند.[41]
بعد از این حادثه، تعدادی از دانشجویان و روحانیون جهرم در اعلامیهای به حضور مراجع تقلید و مردم مسلمان ایران، از وضعیت بحرانی جهرم پس از برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز در این شهر آگاهی دادند و به شدت از عملکرد مأموران رژیم شاه انتقاد کردند. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما مردم جهرم در روز چهلم شهدای تبریز طبق اعلان عزای عمومی حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی و مراجع تقلید در مسجد جامع شهر جهرم مجلس ختمی برگزار نمودیم و تا ساعت 5 / 6 بعداز ظهر ادامه داشت. پس از پایان مجلس شرکت کنندگان عازم منازل خود بودند. کثرت جمعیت تمام خیابان اطراف مسجد پوشانده و مردم با کمال آرامش و بدون تظاهرات حرکت میکردند. افراد پلیس در میدان ششم بهمن متمرکز شده بودند و مردم با چشم خود دیدند که یکی از افراد پلیس شیشه بانکی را شکسته و پس از آن، حمله مسلحانه دژخیمان سوگند خورده شروع شد. تیراندازی پیاپی و ناگهانی مردم را دچار حیرت کرده بود، یعنی چه؟ نه تظاهراتی؟ نه تهاجمی؟ نه تخریبی؟ چرا و به چه مجوز قانونی پلیس روی ما آتش گشود؟.... پس از تیراندازی بیرحمانه تا چند روزی شهر جهرم حکومت نظامی بود و از افراد کشته شدگان و زخمیان و یا زیر بار شکنجه دژخیمان اطلاعاتی نداریم و فعلاً هم در تمام کوچه و پس کوچههای شهر، افراد پلیس و گارد مستقر هستند. هر کس را ببینند، میگیرند و میزنند و به زندان میبرند و حتی به زن و بچه مردم رحم نمیکنند..... اکنون ما نه تأمین مالی و نه تأمین ناموسی و نه تأمین جانی داریم.... آخر مردم جهرم چه کردهاند که باید این همه عذاب بکشند؟ آیا کجا را خراب کردهاند و به کجا حمله نمودهاند؟ آیا شرکت در مجلس ختم به امر مراجع جرم است؟ مثل اینکه رژیم دستور داده که مال و ناموس و هستی مردم برای افراد پلیس حلال است تا هر چه خواستند انجام دهند. ما این همه جنایت را و کشتار وحشیانه را به کدام سازمان شکایت کنیم؛ سازمان بینالملل یا صلیب سرخ یا سازمان عفو بینالملل؟ اینها که همه دوستان هم و هم کاسه هستند. اینک از تمام مسلمانان مخصوصأ از مراجع تقلید استمداد مینماییم که به داد ما ستمدیدههای مستضعف برسند و نمایندگانی را بفرستید اگر بگذارند وضع ما را از نزدیک مشاهده نمایند.»[42] علاوه بر جهرم، رژیم در این زمان در برخی دیگر از شهرهای کشور دست به کشتار مردم زد.[43]
کشتار مردم در شهرهای جهرم، یزد و اهواز در دهم فروردین موجب گسترش دامنهی اعتراضات در شهرهای مختلف کشور گردید. در شیراز و سایر شهرستانهای فارس نیز اعتراضات و اعتصابات ادامه یافت؛ مهمترین این واکنشها عبارت بودند از: تظاهرات خیابانی در کازرون، مرودشت (13 /1 /1357) و فسا (15 /1 /1357)، حمله به اماکن دولتی و وارد کردن خسارت به آنها و پخش اعلامیه مخالفتآمیز در دانشسرای راهنمایی شیراز (21 /1 /1357)، اعتصاب معلمان دبیرستانهای کازرون (28 /1 /1357)، اعتصاب دانشجویان دانشکده کشاورزی (4 /2 /1357).[44]
مردم فارس در چهلمین روز شهادت شهدای یزد، جهرم و اهواز
در آستانه برگزاری چهلمین روز شهدای جهرم، یزد و اهواز، در نقاط مختلف کشور از جمله تهران، تبریز، شهرهای استان مازندران، سمنان، دامغان، شهرهای استان خوزستان، همدان، میناب، آستانه اشرافیه (استان گیلان) کرمانشاه، گرگان، ورامین، بهبهان و... اعلامیههایی در مورد عزای عمومی روز 19 اردیبهشت (چهلم شهدای جهرم و چند شهر دیگر) توزیع گردید و از مردم خواسته شد در مراسم ویژه این روز شرکت کنند.[45] در 19 اردیبهشت همزمان با چهلمین روز شهدای یزد، جهرم و اهواز در سراسر کشور به شکلی بیسابقه تظاهراتی برگزار شد. این راهپیماییها در تهران و 22 شهر دیگر با درگیری با پلیس و دستگیری و مجروح شدن معترضین همراه بود.[46] در شیراز این تظاهرات و راهپیماییها با همراهی دانشجویان دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز) همراه بود،[47] با دخالت پلیس و سایر مأموران دولتی یک نفر کشته و سه نفر مجروح شدند. در حوادث کازرون در این روز نیز یک نفر به شهادت رسید.[48]
برخورد خشونتآمیز مأموران دولتی موجب شد که در 20 اردیبهشت نیز در شهرهای شیراز و کازرون تظاهرات اعتراضآمیز ادامه یابد. لذا در شیراز دانشجویان دانشگاه پهلوی با حضور در خیابان به زد و خورد با مأموران پلیس مستقر در خیابان دانشگاه پرداختند. در این درگیری یک اتومبیل سواری و یک ماشین آبپاش پلیس تخریب شد.[49] در ادامه تظاهرات مردم کازرون نیز سه تن شهید و 2 نفر مجروح شدند.[50] از شهدای این روز میتوان به شهید ماندنی دستداده[51] و شهید محمد محمدی[52] اشاره کرد. شهید منصور محسنپور[53] نیز در روز 19 اردیبهشت به شهادت رسید. بنابر گزارشهای بعد از ظهر روز 20 اردیبهشت 1357 استاندار فارس در سفری به کازرون در جمع مردم «اظهار میدارد ای مردم به من بگویید چه میخواهید تا من برای شما حل کنم که یکدفعه مردم با صدای بلند به اتفاق گفتند ما شاه نمیخواهیم سپس استاندار ناراحت و فوراً به شیراز عزیمت نمود.»[54]
بنابر گزارش برخی از خبرگزاریها در این روز در شیراز 30 نفر بازداشت شدند.[55] در لار نیز بنابر گزارشهای شهربانی روز 22 / 2 / 1357ش، یک نفر آموزگار بازنشسته به نام مهدی نصیری، عدهای را در شهر لار به دور خود جمع و سخنرانی تحریکآمیزی برای آنها ایراد کرده است. اجتماع کنندگان توسط مأمورین انتظامی متفرق و آموزگار دستگیر شده است.[56]
روزنامه اومانیته فرانسه ضمن گزارشی از اوضاع ایران و درگیری بین تظاهراتکنندگان و نیروهای دولتی در ارتباط با حوادث فارس نوشت: «بخشی از شهر شیراز و همچنین سراسر شهر کازرون توسط قوای نظامی اشغال شده بود. در این شهرها قسمتی از تظاهرکنندگان قتلعام شدهاند.»[57]
این در حالی بود که پس از وقایع مزبور کماکان اعتراضات و مخالفتها ادامه یافت. بنابه گزارش خبرگزاریها در روز 27 /2 /1357 گروهی از مردم شیراز در خیابانهای شهر دست به تظاهرات زدند. لذا با دخالت پلیس عدهای از جمله دو دختر و یک مهندس به اتهام پخش اعلامیه دستگیر شدند. چند تن از دانشجویان دانشگاه پهلوی نیز به اتهام ایجاد اختلال در نظم عمومی دستگیر شدند.[58]
سالگرد قیام 15 خرداد استان فارس
در روز 13 / 3 / 57 شورای هماهنگی شهرستان جهرم تشکیل جلسه داد تا درباره حوادث احتمالی در جهرم به مناسبت 15 خرداد سال 42 چارهاندیشی کند. این جلسه در ساعت 11:00 با حضور سرهنگ پیاده عزیزالله شاهعلیزادگان، سرهنگ کمال تصادعی رئیس شهربانی جهرم و ستوان یکم پیاده بهادر خسروی فرمانده گروهان شهرستان تشکیل گردید.
در این جلسه سرهنگ کمال تصاعدی ریاست شهربانی پیشنهاد نمود چون به مناسبت 15 خرداد ماه امکان بروز حوادثی در روزهای 13 و 14 و 15 و 16 و 17 خرداد ماه در شهرستان جهرم به وسیله عدهای اخلالگر و قشری مذهب میرود از فرمانده مرکز آموزش تقاضا نمود که یکصد نفر مأمور مسلح در اختیار شهربانی شهرستان جهرم قرار دهد تا از هرگونه اغتشاش و بینظمی جلوگیری شود. فرمانده مرکز آموزش جهرم نیز در این جلسه اظهار داشت: برابر دستور صادره از مرکز، گروهان تأمین پاسداری در مرحله یکم دسته گروهان تخصصی (که سردوشی گرفتهاند) انتخاب و در اختیار شهربانی جهرم قرار خواهد گرفت ضمناً کلیه پرسنل مرکز آموزش برابر طرح تهیه شده در رکن دوم آمادگی صد در صد جهت پشتیبانی از شهربانی جهرم و گروهان ژاندامری جهرم را خواهد داشت. در پایان کلیه اعضاء شورای هماهنگی تصمیم گرفتند از هر گونه بینظمی و اغتشاش قوباً جلوگیری شود. این جلسه در ساعت 12:00 پایان یافت.[59]
در همین روز فرمانده ضد اطلاعات شهر جهرم، سرگرد خائف (فرماندهی نیروهایی که به طرف مردم در چهلم شهدای تبریز در شهر جهرم آتش گشودند)، در تلگرافی شایعه موجود در سطح شهر را به مرکز فرستاد و نوشت: «برابر شایعات موجود چون روز 15 /3 /2537 شاهنشاهی مدت اقامت اجباری خمینی به پایان میرسد و از بازگشت او تا کنون خبری نشده لذا اهالی جهرم در نظر دارند به عنوان اعتراض اقدام به بلوا و آشوب نمایند.»[60]
سرگرد خائف، در تلگرافی به مقامات مربوطه از آنها میخواهد پیشبینیهای لازم به منظور جلوگیری از بلوا و آشوب در شهر جهرم اعمال دارند. در این تلگراف آمده است:
«... مقرر فرمایند در صورت تصویب علاوه بر سایر تدابیر متخذه به منظور پیش بینی و جلوگیری از هرگونه رکودی در مأموریتهای احتمالی آینده و به استناد اخباری که در خصوص ایجاد بلوا و آشوب در روز و شبهای 14 /3 /37 و 15 /3 /37 و 16 /3 /2537 [1357] میرسد اقدامات زیر معمول دارند:
1 ـ کلیه خودروها باک پر آماده انجام مأموریت باشند.
2 ـ قطع شبکه برق عاملی در جهت شکست مأموریت نباشد.
1 3 ـ از نقاط حساس مراقبت کامل به عمل آید.
4 ـ رانندگان خودروها به راههای فرعی آشنائی پیدا نمایند تا در صورت راه بندان ارتباط واحدها قطع نشود.
5 ـ ماشین آب پاش با ماده رنگی قرمز (مرکوکرم) میتواند عامل مؤثری در جهت پراکندگی افراد باشد...»[61]
به هرحال علیرغم همه تمهیداتی گستردهای که مأموران رژیم برای جلوگیری از تظاهرات مردم جهرم در سالگرد 15 خرداد سال 1342 انجام دادند، عدهای زیادی از مردم در روز 15 خرداد 1357 طبق برنامهریزی قبلی در مسجد صاحبالزمان (عج) جهرم تجمع کردند. تعدادی از جوانان در حالی که پاکتهای کاغذ بر روی سرهای خود انداخته بودند، از روی پشتبام مسجد صاحبالزمان (عج) اعلامیههایی از امام خمینی در بین مردم پخش کردند. بعد از این بود که سیل عظیم جمعیت از مسجد صاحبالزمان (عج) حرکت کردند و به طرف میدان مصلی حرکت کردند. در این مرحله بعد از درگیریهایی که بین مردم و مأموران رژیم رخ داد متفرق شدند.[62]
در شیراز آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب در مساجد جامع و نو به سخنرانی پرداخت که از جمله این سخنرانیها، سخنرانی وی در 11 خرداد 1357 با حضور 6000 نفر در مسجد جامع بود. وی به شدت نسبت به اقدامات سرکوبگرانه رژیم هشدار داد. لذا در روزهای بعد، تظاهرات مردم و معترضین در شیراز ادامه یافت به طوری که در تاریخ 12 /3 دانشجویان دانشکده مهندسی دست به تظاهرات زدند. روز پس از آن نیز عدهای با حضور در خیابانها و ضمن حمل پرچم «لاالهالاالله» و شعار «درود بر خمینی و شهدای 15 خرداد» دست به تظاهرات زدند که در نتیجه 5 نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند. در همین روز اعلامیهای در شیراز پخش شد که موضوع آن مبتنی بر اعلام تعطیل عمومی در روز 15 خرداد به مناسبت بزرگداشت شهدای 15 خرداد 1342 بود. به دنبال انتشار اعلامیههایی از سوی روحانیون و سایر نیروها و جناحهای دستاندرکار انقلاب مبنی بر اعتصاب عمومی گسترده در سراسر کشور به مناسبت سالروز 15 خرداد و با وجود تهدیدات دولت و نیروهای امنیتی، در 15 خرداد 1357 در تهران و بسیاری از شهرهای کشور بازارها به حالت تعطیل درآمد. در شیراز نیز با تعطیل بازار، شهر به صورت تعطیل عمومی درآمده و دانشجویان رشتهی برق انستیتو تکنولوژی ضمن تظاهرات و سر دادن شعار، مبادرت به شکستن شیشههای انستیتو و مضروب ساختن معاون آن واحد آموزشی نمودند. در روز 24 خرداد پس از تظاهرات خیابانی بین معترضان و پلیس درگیری به وجود آمد که در نتیجه 3 نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند. علاوه بر این در روز 22 خرداد 1357 نیز پس از خاتمه سخنرانی انتقادآمیز حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر(ع) حدود 2000 نفر از جوانان ضمن خروج از مسجد با سر دادن شعارهای ضدرژیم و فرستادن صلوات با نیروهای انتظامی درگیر شدند که در نتیجه با دخالت نیروهای ویژه تظاهرکنندگان متفرق شدند.[63]
مخالفتها و اعتراضات مردم فارس علیه برگزاری جشن هنر شیراز
هر سال رژیم جشن هنر شیراز را در تابستان در شیراز برگزار میکرد. آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب برای پیشگیری از برگزاری این مراسم یک سلسله سخنرانیهایی را در مسجد جامع شیراز آغاز کرد. اولین سخنرانی وی در شب جمعه اول تیرماه 1357 بود. وی بعد از دعای کمیل، رژیم را مورد انتقاد قرار داد. پس از پایان سخنرانی شرکتکنندگان دست به تظاهرات زدند. دو روز بعد نیز ایشان در سخنرانی دیگری ضمن انتقاد صریح از جشن هنر شیراز از مردم خواست تا با حضور در مساجد و سر دادن شعار، مخالفت خود را در این ارتباط ابراز نمایند. لذا پس از خاتمهی سخنرانی مزبور شرکتکنندگان دست به تظاهرات زدند. در نتیجه با دخالت پلیس و درگیری بین طرفین سرانجام تظاهرکنندگان متفرق شدند.[64]
یک هفته پس از این تظاهرات در شب 8 تیرماه 1357 باز شیراز صحنه تظاهرات و درگیری بود. زیرا با حضور عدهی زیادی از مردم در مسجد جامع شیراز، آیتالله دستغیب براساس سنت معمول جمعهشبها به سخنرانی پرداخته و مردم را به مبارزه علیه رژیم ترغیب کردند.[65] پس از خاتمه سخنرانی مزبور، شرکتکنندگان ضمن سر دادن شعار، دست به تظاهرات زدند و در خیابانهای اطراف به راه افتادند. اما با حضور پلیس درگیری بین طرفین به وجود آمد که تظاهرکنندگان با پرتاب سنگ به سوی پلیس به تظاهرات ادامه دادند. پلیس با استفاده از گاز اشکآور آنان را متفرق و سه تن از تظاهرکنندگان را دستگیر کرد.[66] در این حادثه سه نفر از مأمورین پلیس به علت اصابت سنگ مجروح شدند.[67] همچنین در ساعت 11 شب 8 تیرماه نیز گروهی از مردم پس از خروج از مسجد، دست به تظاهرات زدند و مبادرت به شعارهای ضدرژیم نمودند و با دخالت مأموران انتظامی و استفاده از گاز اشکآور تظاهرکنندگان متفرق شدند اما دو نفر از آنان دستگیر شدند. گروهی از آنان به طرف خیابان احمدی راه افتادند و هنگامی که قصد برپایی اجتماع و سر دادن شعار داشتند، از سوی مأموران متفرق شدند.[68]
حضور گسترده معترضان در راهپیمایی روز 8 تیرماه شیراز انعکاس وسیعی در رسانههای خارجی داشت. رادیو لندن در این باره گفت: «گزارش شده که در خیابانهای شیراز دو مأمور پلیس توسط تظاهرکنندگان سنگسار و مجروح شدهاند. پلیس در این حادثه سه نفر از جمله یک روحانی را بازداشت کرده است.»[69]
روزنامههای «دیلیتلگراف» و «گاردین» ضمن انتشار گزارشهایی از تظاهرات در ایران، در ارتباط با تظاهرات اخیر شیراز نوشتند: «تظاهرکنندگان را رهبران مسلمان شیعه تحریک کرده بودند. این رهبران خواستار به دست آوردن قدرت بیشتری در امور برای روحانیت هستند و به برخی از اقدامات حکومت شاه معترض هستند.»[70]
در این میان با سخنرانی آیتالله دستغیب در شب جمعه 12 /4 /1357 بار دیگر خیابانهای شیراز به صحنه تظاهرات و درگیری با پلیس مبدل گردید. جریان از این قرار بود که آیتالله دستغیب در هنگام ایراد سخنرانی پس از مراسم دعای کمیل، به شدت رژیم شاه را مورد حمله قرار داده و اعلام داشت که امسال از برگزاری جشن هنر در شیراز به هر نحو ممکن جلوگیری به عمل خواهند آورد.[71] لذا پس از خاتمه سخنرانی وی عدهی زیادی از حاضرین در مجلس ضمن سر دادن شعارهای «مرگ بر شاه» و «زنده باد خمینی» به خیابان آمدند که در نتیجه با دخالت پلیس درگیری بین طرفین آغاز گردید که این درگیریها تا پاسی از شب در خیابان احمدی و اطراف حرم شاهچراغ(ع) ادامه یافت.[72] بنابر گزارش ساواک در تاریخ 17 /4 /1357 تعدادی از روحانیون شیراز از جمله: آیتالله دستغیب، آیتالله بهاءالدین محلاتی، حجتالاسلام مجدالدین محلاتی، سیدمجدالدین مصباحی، سیداحمد ساجدی و شیخ یحیی فلسفی اعلام کردند به منظور مقابله با برگزاری جشن هنر شیراز، تشکیلاتی تحت عنوان «اتحادیه روحانیون شیراز» به وجود آوردهاند.[73]
علاوه بر شیراز در دیگر شهرها از جمله جهرم و استهبان تظاهرات مردم با سرکوب پلیس همراه بود که در جهرم نیز جوان 18 سالهای به نام جهانگیر کارگر به شهادت رسید.[74] پس از وقایع مزبور در جریان مراسم تشییع جنازه و مجالس ترحیم، چندین تظاهرات در شیراز، جهرم و سایر شهرهای فارس به وجود آمد. عدهای نیز در جریان تظاهرات مزبور دستگیر شدند.[75]
اقدامات مزبور موجب شد که مخالفان دامنهی تحرکات خود را به ویژه در مقابله با برگزاری جشن هنر شیراز افزایش دهند. در این راستا عدهای از متعرضان به منظور مخالفت با جشن مزبور تلاش کردند تا در اماکنی که مراسم یادشده برگزار میشود اختلال ایجاد کنند لذا در نیمهشب 4 مرداد 1357 افراد ناشناسی با ریختن نفت به درب سرای مشیر که از جمله اماکن برگزاری جشن بود تلاش کردند که ساختمان مزبور را به آتش بکشند. در نتیجه درب سرای مشیر در آتش سوخت.[76] این اقدام موجب شد که در روز بعد یعنی 5 مرداد که در جلسه شورای هماهنگی استان فارس که با حضور منوچهر آزمون استاندار فارس، تشکیل شد، تصمیماتی برای مقابله با اقدامات مزبور اتخاذ شود. در این جلسه مقرر گردید که از اماکن برگزاری جشن مراقبت بیشتری از سوی شهربانی به عمل آید. استاندار هم وعده داد که از شاه و فرخ خواهد خواست که در صورت امکان مراسم به صورت محدود و تنها در تخت جمشید و نقش رستم برگزار شود.[77] بر همین اساس به رسانههای گروهی هم ابلاغ شد تا از تبلیغات غیرضروری در زمینه جشن هنر خودداری کنند و تا اطلاع ثانوی از فروش بلیط و نصب پوستر در اماکن عمومی صرفنظر نمایند.[78] این در حالی بود که در شیراز چنین شایع شده بود که مخالفان اعلام کردهاند که همانطور که دستگاههای دولتی خود را برای برگزاری جشن آماده میکنند، آنان نیز خود را آماده کنند و چنین اظهار میدارند: «اگر به قیمت خون ما تمام شود از برگزاری جشن هنر در ماه مبارک رمضان در شهرستان شیراز جلوگیری مینماییم.»[79]
تحریم عید نیمه شعبان در استان فارس
امام خمینی در 13 تیرماه 57، در آستانه ماه مبارک شعبان، با تأکید بر اینکه «رژیم منحط برای مسلمین ایران عیدی [باقی] نگذاشته است.» برپایی هرگونه جشن و چراغانی را در اعیاد شعبانیه تحریم کردند.[80] مردم استان فارس نیز به حمایت از امام خمینی از پرباپی جشن خودداری کردند.
متعاقب اعلامیه امام، شیخ مجدالدین محلاتی در 16 تیرماه پس از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد ولیعصر(ع) شهر شیراز اظهار داشته است: «اعلامیه آیتالله خمینی به دستم رسیده، نوشتهاند: جشن معنی ندارد، برای این که این موضوع خاموش نشود مجالسی داشته باشند، اما نباید خبری که حکایت از جشن بکند وجود داشته باشد.»[81]
در جهرم، در آخرین ساعت روز 28 تیر حدود یک هزار نفر از اهالی شهرستان جهرم در خیابان شروع به تظاهرات کردند و شعارهای «یا مرگ یا خمینی» و «نصر من الله و فتح قریب» سردادند. پلیس بلافاصله با گاز اشکآور آنان را متفرق کرد. بعد از این بود که مردم به خانههای خود رفتند تا برای برگزاری مراسم شب نیمه شعبان که قرار بود آیتالله سید حسین آیتاللهی در حسینیه کوی علی پهلوان سخنرانی کند، اما شهربانی جهرم مانع از سخنرانی ایشان در موعد مقرر شد. همین مسئله بهانهای شد که تظاهرات عظیمی در ساعت 11 شب پس از لغو سخنرانی آیتالله آیتاللهی در شهر جهرم رخ دهد. [82]
مردم جهرم در حالی که شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر میدادند، شروع به راهپیمایی کردند. در این تظاهرات بین مردم و مأموران رژیم درگیری به وجود آمد و مأموران برای متفرق کردن مردم از تیرانداری و گاز اشکآور استفاده کردند، که طی آن یک جوان به نام عباد (جهانگیر) کارگر شهادت رسید و عدهای نیز مجروح و بازداشت شدند. از جمله مجروحین این حادثه دوشیزهای به نام حکیم الهی بود.[83]
به گزارش ساواک بعد از سخنرانی آیتالله سید عبدالحسین دستغیب «جمعیت حاضر در مسجد که متجاوز از 7 هزار نفر بودند با دادن شعار و توزیع عکس و اعلامیه خمینی و بهاءالدین محلاتی شروع به تظاهرات» کردند.[84] در مقابل پلیس با خشونت اقدام به تیراندازی کرد که در نتیجه دو نفر مجروح شدند که یکی از آنها به نام علیاکبر رستمی[85] در بیمارستان به شهادت رسید.[86]
گسترش اعتراضات در ماه رمضان در استان فارس
در آستانه فرارسیدن ماه رمضان در تاریخ 11 مرداد 1357 عده زیادی از مردم جهرم بعد از خروج از مسجد قبله دعا (امام خمینی فعلی) دست به تظاهرات گستردهای زدند که منجر به درگیری با نیروهای امنیتی رژیم شد در نتیجه عبدالرسول مصلینژاد[87] به شهادت رسید.[88]
در 12 مرداد (28 شعبان 1398) در شیراز به دنبال اجتماع مردم در مسجد جامع عتیق، هزاران تن در خیابانهای اطراف مسجد به راه افتادند و با شعارهای ضدرژیم تظاهراتی را برپا ساختند. در جریان این تظاهرات چندین نفر مجروح و عدهای دستگیر شدند. در همین زمان طی تظاهراتی که در کازرون برگزار شد و حدود سه هزار نفر در آن شرکت داشتند، در نتیجهی تیراندازی مأموران انتظامی سه نفر مجروح و یک نفر از آنان به شهادت رسید.[89]
کشتار مردم در کازرون و اصفهان[90] انعکاس وسیعی در محافل سیاسی داخلی و خارجی پیدا کرد و در نقاط مختلف کشور علاوه بر تظاهرات معمول، اعتراض به وقایع اخیر نیز دامنهی تحرکات را افزایش داد. از این رو در 15 مرداد 1357 مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان، تظاهرات گستردهای از سوی مردم شیراز برگزار شد. در جریان تظاهرات مزبور ساختمانهای روزنامه رستاخیز و انجمن ایران و آمریکا مورد حمله قرار گرفت. علاوه بر این در خیابان زند شیراز نیز عدهای مبادرت به شکستن شیشهی اماکن دولتی نمودند که با دخالت مأموران انتظامی ضمن دستگیری 2 تن از تظاهرکنندگان، سایرین متفرق شدند.[91]
در روز 16 مرداد نیز پس از خاتمه سخنرانی حجتالاسلام سیداحمد پیشوا در مسجد نو شیراز، عدهای از حاضرین شروع به تظاهرات کردند که با حملهی مأموران انتظامی به آنان، تظاهرکنندگان مبادرت به پرتاب سنگ به طرف مأموران نمودند که در نتیجه دو نفر از مأموران زخمی شدند. در پایان مأموران با استفاده از روشهای کنترل اغتشاشات و پرتاب نارنجک و گاز اشکآور معترضان را متفرق کردند. در این میان 4 نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند. در روز 17 مرداد عدهای از مردم پس از استماع سخنرانی حجتالاسلام سیداحمد پیشوا در مسجد نو، با خروج از مسجد اقدام به تظاهرات خیابانی نموده و برخی نیز با پرتاب کوکتلمولوتف اقدام به شکستن شیشههای بانکها و سینماها نمودند. لذا با دخالت پلیس و استفاده از روش کنترل اغتشاشات از جمله گاز اشکآور و شلیک تیرهوایی اقدام به متفرق کردن جمعیت نمودند. در این ضمن 4 نفر از افراد معترض نیز دستگیر شدند. در روز 18 مرداد دامنه تظاهرات گسترش یافت، نیروهای امنیتی 18 نفر را به اتهام شرکت در تظاهرات و برهم زدن نظم عمومی دستگیر و دادیاران شعبههای دوم و سوم دادسرای این شهر، قرار بازداشت آنان را صادر نمودند. بنابه گزارش هفتگی ساواک: گروهی از افراد شرکتکننده در نماز جماعت مسجد امام حسن(ع) پس از خاتمه مجلس اقدام به تظاهرات کرده و ضمن درگیری با پلیس به سوی مأموران سنگ پرتاب کردند که با تیراندازی هوایی و دستگیری یک نفر بقیه متفرق شدند. علاوه بر این گروه دیگری از مردم حاضر در مسجد نو نیز پس از خروج از مسجد اقدام به تظاهرات و درگیری با مأموران پلیس نمودند که سرانجام با دستگیری 7 تن از تظاهرکنندگان سایرین متفرق شدند. براساس گزارش مزبور در جریان تظاهرات مزبور رستوران 103 واقع در خیابان انوری نیز آتش زده شد که در نهایت با تلاش مأموران آتشنشانی اطفاء حریق شد. براساس گزارش روزنامه اطلاعات گروهی دیگر از تظاهرکنندگان پس از اجتماع در مسجد آتشیها مبادرت به برپایی تظاهرات در خیابان آستانه نمودند که با تیراندازی هوایی مأموران، تظاهرکنندگان متفرق شدند و در این ماجرا نیز عدهای از جمله محمود توکلی، ناصر شاطر و حجت زارع دستگیر شدند.[92]
در روز 19 مرداد 1357 مطابق با پنجم رمضان 1398 بنابه دعوت آیتالله بهاءالدین محلاتی برای اظهار همدردی با مردم اصفهان و کازرون عده زیادی در مسجد نو اجتماع کردند و حجتالاسلام سیداحمد پیشوا برای آنان سخنرانی کرد. پس از خاتمه سخنرانی براساس روال شبهای گذشته حاضرین باز با حضور در خیابان حضرتی و فلکه شاهچراغ اقدام به تظاهرات نمودند. در نتیجه با دخالت پلیس و آغاز زد و خورد شدید بین طرفین در نهایت عدهای کشته و مجروح شدند.[93]
در یکی از گزارشهای ساواک در مورد تظاهرات آمده است: «در حدود هشت هزار نفر از قشریون مذهبی و عناصر اخلالگر در شهر شیراز به تظاهرات اخلالگرانه مبادرت کردند که در نتیجهی مقابله مأموران با اخلالگران 15 نفر در اثر اصابت گلوله، مجروح و دو نفر نیز کشته شدند. همچنین نوجوانی 12 ساله و 10 ساله بر اثر پرتاب سنگ کشته و مجروح شدند.» [94]
براساس گزارش دیگر ساواک در این حادثه 20 نفر از تظاهرکنندگان و 33 نفر از مأموران مجروح شدند و 98 نفر توسط مأموران انتظامی و امنیتی دستگیر شدند. [95]
مردم شیراز در روز 21 مرداد 1357 نیز دست به تظاهرات زده و با حمله به بانکها و اماکن دولتی مبادرت به شکستن شیشههای آنها نمودند.[96]
با وجود اقدامات رژیم، اعتراضات و درگیریهای خیابانی نهتنها در شیراز بلکه در دیگر شهرهای استان فارس از جمله جهرم، داراب، فسا، فیروزآباد و کازرون ادامه یافت. در داراب در 23 /5 /1357 درگیری شدیدی بین مأموران شهربانی و تظاهرکنندگان به وجود آمد که با اعزام نُه دستگاه نفربر زرهی و یک گروهان ارتش به کمک شهربانی و در نهایت با تیراندازی و کشته شدن فردی به نام عبدالمهدی خاکپور و مجروح شدن عدهای، تظاهرات خاتمه یافت. در فیروزآباد نیز پس از سخنرانی شیخ حسنعلی عدالت در مسجد قمربنیهاشم در پایان مراسم با به وجود آمدن تظاهرات خیابانی، بین مأموران دولتی و مردم درگیری به وجود آمد که با دستگیری شیخ حسنعلی عدالت و عدهای دیگر توانستند اوضاع را کنترل نمایند.[97]
در 30 مرداد کارگران و کارمندان پالایشگاه نفت شیراز اعتصاب کردند و سخنرانیهای ضدرژیم در مساجد مختلف شیراز توسط وعاظ و روحانیون ادامه یافت. در روز 7 شهریور در مسجد باقرآباد شیراز دو تن از وعاظ به نامهای سیدفخرالدین و سیدمحیالدین طاهری دو روحانی پیشنماز مسجد مزبور ضمن ایراد سخنرانی به انتقاد از رژیم پرداختند که در نتیجه پس از خاتمه مراسم هر دو از سوی مقامات امنیتی بازداشت شدند. علاوه بر این پس از سخنرانی مخالفتآمیز در مسجد جامع شیراز تظاهراتی در مقابل مسجد مزبور به وقوع پیوست. اما در روز 10 شهریور تظاهرات گستردهای در شیراز برگزار شد. در این تظاهرات که بیش از 20 هزار نفر از مردم شرکت داشتند در حالی که با خود شعارنوشتههایی حمل میکردند، دست به تظاهرات آرام زدند.[98]
در این ماه سه مجلس بزرگ و سخنرانی مهم در جهرم وجود داشت: یکی در حسینیه کوی علی پهلوان که آیتالله سیدحسین آیتاللهی منبر میرفتند و افشاگریهایی علیه رژیم داشتند. مکان دیگر در مسجد حاج محمدحسین (مسجد بازار) بود که آیتالله سیدمحمدعلی آستانه سخنرانی کردند.[99] به گزارش ساواک در 10 شهریور بعد از خروج مردم از مسجد: «به چهار گروه تقسیم شده و هر گروه در یکی از خیابانهای چهار سمت به راه افتاد و شعارهایی به شرح زیر میدادند: درود بر خمینی بتشکن/ ماپیرو قرآنیم – ما شاه نمیخواهیم/ ما پیرو امامیم – امام ما خمینی/ زنده باد خمینی- توهین به کد 66»[100]
علاوه بر دو سخنرانی فوق، آیتالله سیدابوالقاسم شفیعی در مسجد نو سخنرانی داشتند، در هنگام سخنرانی هم صحن مسجد و هم پشتبام و هم محوطه جلو مسجد از جمعیت شرکت کننده در مراسم پر بود و از پشتبام مسجد، اعلامیه امام خمینی پخش میگردید. در 9 شهریور حدود دو هزار نفر از مردم جهرم پس از سخنرانی آیتالله شفیعی به تظاهرات پرداختند.[101]
در شبهای ماه مبارک رمضان که مصادف با مردادماه 1357 بود، آیتالله سیدمحمدحسین نسابه در مسجد جامع لار به وعظ پرداخت و علیه رژیم سخنانی ایراد کرد. شب اول و دوم بدون درگیری با پلیس گذشت، اما شب سوم، مردمی که برای عبادت و گوش دادن به سخنرانی آمده بودند، با درهای قفل شده مسجد جامع روبرو شدند. آنها پس از دقایقی بحث و تبادل نظر، تصمیم به بریدن قفل گرفتند. چند نفر از جوانان انقلابی، قفل در مسجد را با اره آهنی بریدند تا مردم وارد مسجد شوند. در همین هنگام، پلیس به مردم حملهور شد. مردم پس از خروج از مسجد، با استفاده از هیزمهایی که بار یک دستگاه کامیون بود، به مقابله با پلیس پرداختند و با سر دادن شعارهای انقلابی، مبادرت به شکستن شیشههای بانک صادرات و بانک ملی نمودند. در این حادثه محسن موحدی، عبدالرسول معمارزاده، رسول مصلی، صمد دانشمند، علی رابطیان، خلیل قاسمی و مسعود داوری دستگیر شدند.[102]
شب 19 ماه مبارک رمضان، مردم جلو منزل آیتالله سیدعبدالعلی آیتاللهی تجمع کردند و خواستار حضور آیتالله نسابه در مسجد جامع بودند (وی توسط رژیم ممنوعالمنبر شده بود) آنها سپس به سمت «حسینیه حاج تقی» حرکت کردند. در طول راه، شعارهای «مرگ بر شاه»، «اللهاکبر» و «ما همه سرباز توایم خمینی» وارد حسینیه شدند. هنگام قرائت دعای جوشن کبیر نیروهای شهربانی وارد حسینیه شدند و حدود 30 نفر را دستگیر کردند.[103]
راهپیمایی روز عید فطر در استان فارس
در روز 12 شهریور 1357 در آستانه عید فطر وعاظ و روحانیون در مساجد شیراز ضمن ایراد سخنرانی به انتقاد از اعمال رژیم پرداختند که منجر به ایجاد تظاهرات خیابانی گردید. بنابه گزارش ساواک از ساعت 14 الی 15:30 روز 12 /6 /1357 مجلسی با حضور عدهای در حدود 3000 نفر در مسجد باقرآباد شیراز تشکیل گردید. در این مجلس سیدفخرالدین طاهری در ضمن سخنان خود، ابتدا به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در کشور پرداخت، پس از آن با انتقاد از دستگاه سازمان اطلاعات و امنیت کشور آن را «دستگاه شکنجه و ایجاد خفقان و مخالف روحانیون» معرفی کرد. سپس وی از حاضرین خواست تا به طرف شاهچراغ و مسجد ولیعصر(ع) حرکت نمایند که در نتیجه جمعیتی در حدود 2000 نفر از شرکتکنندگان در مجلس عازم مسجد ولیعصر(ع) شدند. متعاقباً در مسجد ولیعصر(ع) شیراز با اضافه شدن افراد مزبور، در حالی که جمعیت به حدود 6000 نفر میرسید، شیخ مجدالدین مصباحی به ایراد سخنرانی پرداخت.[104] شیراز در روز 13 /6 /1357 شاهد بزرگترین تظاهرات خود تا آن تاریخ بود. نماز عید فطر در مساجد جامع و نو در رأس ساعت 8 بامداد برگزار شد، سپس اجتماعکنندگان در مسجد نو به حاضران در مسجد جامع پیوستند. در مسجد جامع آیتالله دستغیب به منبر رفته و ضمن فراخواندن مردم مسلمان به اتحاد، از آنان خواست تا به رهبری امام خمینی به مبارزه ادامه دهند. پس از خاتمه سخنرانی، حاضرین در مسجد و اطراف آن که تعدادشان حدود 100 هزار نفر تخمین زده میشد، حدود 18 کیلومتر راهپیمایی کردند. در حالی که روحانیون و علما پیشاپیش تظاهرکنندگان در حرکت بودند، جمعیت پس از عبور از سهراه پهلوی، خیابان زند، فلکه ستاد، خیابان مشیر فاطمی، خیابان لطفعلیخان زند، دروازه کازرون و بلوار سیبویه، مجدداً به منظور برگزاری نماز ظهر به سمت مسجد جامع برگشتند. در تمام طول راه و مسیر تظاهرکنندگان، نیروهای پلیس در پشت صفوف آنها در حرکت بودند، اما هیچگونه درگیری بین طرفین به وجود نیامد. بنابر گزارش ساواک، تظاهرکنندگان پلاکاردهایی با خود حمل میکردند که عبارت بودند از:
«تغییر کابینه، ملت مسلمان ایران را فریب نمیدهد./ به مبارزه خود علیه رژیم ارتجاعی ادامه میدهیم./ ما خواهان حکومت اسلامی هستیم. / ما خواستار بیرون رفتن آمریکا از ایران هستیم. / ما خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی و بازگشت تبعیدیها هستیم. / درود بر روان پاک علی شریعتی، مجاهد اسلام. / درود بر روان شهدای پنجم ماه رمضان. / برادران سرباز با اسلام متحد شوید. خدا به شما آزادی داده است.»[105]
در جهرم به گزارش روزنامه کیهان «بیش از 80 هزار نفر مردم جهرم و روستاهای اطراف آن، که برای شرکت در تظاهرات به این شهر آمده بودند، در روز عید فطر در مسجد قبله اجتماع کردند و پس از برگزاری نماز عید فطر به یک راهپیمایی طولانی 6 کیلومتری پرداختند. مردم بیش از 1500 پلاکارد که روی آنها جملاتی درباره آزادی، استقلال و آزادی زندانیان سیاسی نوشته بود، حمل میکردند.»[106]
در لار نیز مردم تظاهرات باشکوهی انجام دادند که به درگیری با پلیس و دستگیری عدهای از تظاهر کنندگان انجامید.[107]
پینوشتها:
[1]. نصیری طیبی، منصور، انقلاب اسلامی در شیراز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص 524-525.
[2] . گروهی از روحانیون و دانشجویان ایرانی خارج از کشور در 9 مهرماه 1356 اعتصاب غذای یک هفتهای خود را در کلیسای سنمری پاریس آغاز کردند. آنان «به خاطر شرایط خفقانبار و ضداسلامی حاکم بر ایران و به منظور اعتراض به جنایات رژیم دستنشاندهی پهلوی» دست به اقدام مزبور زدند. از جمله مهمترین درخواستهای آنان عبارت بود از: پایان دادن به تبعید آیتالله خمینی. آزادی زندانیان سیاسی در ایران، پایان بخشیدن به ترور و اعدام مخالفین، انحلال ساواک، آزادی مطبوعات و تشکیل کمیتهی حقوق بشر به منظور رسیدگی به وضع کلیهی متهمین و زندانیان سیاسی ایران. این اعتصاب در محافل خارجی و داخلی انعکاس زیادی پیدا کرده و مورد حمایت جناحها و گروههای سیاسی مختلف قرار گرفت. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 2، تهران، حوزه هنری، 1377، ص 65-45.
[3]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 526.
[4] . موسوی تبریزی، حسین، خاطرات آیتالله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ ونشر عروج، 1384. ص 380-381.
[5] . برای مطالعه بیشتر، ر،ک: اول آبان سالگرد شهادت فرزند برومند حضرت امام خمینی(ره) آیتالله سیدمصطفی خمینی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[6]. ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[7]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه: شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 512. همچنین بنگرید به: 20 آذر سالروز شهادت اُسوه جهاد و اخلاق، شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، همین سایت.
[8]. خاطرات حجتالاسلام سیدعلیاصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378، ص 37-36.
[9] . محمدجانی، محمدرضا و مهدی خوشرو، نقش علمای فارس در حرکتهای اعتراضی منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فصلنامه رهیافت فرهنگ دینی، سال سوم، بهار 1399، شماره 9، ص 38-39.
[10]. گزارش ساواک از تشکیل جلسه ختم سیدمصطفی خمینی در کازرون، 21 /8 /1356، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش.ب. 1353030.
[11] . رضوی، سید ابوالفضل، وحید، کارگر جهرمی، انقلاب اسلامی در جهرم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 273-274.
[12]. ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[13] . یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی ساواک، ج2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1390، ص 331.
[14] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (دوره 25 جلدی)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1377، ج ، سند ص 309-310. همچنین، ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[15] .ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[16] . در گزارشهای ساواک «کد ۶6» به محمدرضا پهلوی تعلق داشت.
[17] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[18]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج2، تهران، حوزه هنری، 1377، ص441.
[19]. همان، ص 428.
[20]. دفتر ادبیات انقلاب، ساواک و روحانیت، ج1، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1371، ص 207.
[21]. طاهری، رجبعلی، خاطرات رجبعلی طاهری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزهی هنری، 1376، ص 102.
[22]. شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص، 517.
[23] . ر،ک، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، سروش (صدا و سیما)، 1377، ص 117.
[24] انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 278.
[25] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 24.
[26]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 2، پیشین، ص 495.
[27]. خاطرات رجبعلی طاهری، پیشین، ص120؛ و خاطرات سیدعلیاصغر دستغیب، پیشین، ص105.
[28]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 535-538.
[29] . اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 17، سند شماره 8، 19 فوریه 1978ـ 30 بهمن 1356.
[30] - انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 280.
[31]. ساواک و روحانیت، پیشین، ص 217.
[32] . نگاهی دیگر به قیام 29 بهمن سال 1356 مردم تبریز، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[33]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج3، تهران، حوزه هنری، 1378، ص 45.
[34] . برای مطالعه زندگی آیتالله صادق خلخالی، ن،ک: 5 آذر سالگرد درگذشت اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی؛ مرحوم آیتالله محمدصادق خلخالی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[35]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 53 و 59.
[36] . اسناد لانه جاسوسی آمریکا، پیشین، ص 64، سند شماره 31، 14 می 1978ـ 24 اردیبهشت 1357.
[37] . بصیرتمنش، حمید، و کلثوم کریمپور، بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، دوره سوم، شماره 10 - شماره پیاپی 10، اسفند 1395، ص 20.
[38] . مروری بر تحریم عید نوروز سال 57 و برگزاری اربعین شهدای تبریز، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[39] . همان.
[40] . شهیده معصومه زارعیان تنها شهیده انقلاب اسلامی شهرستان جهرم، در سال 1339 در خانوادهای بسیار فقیر و مذهبی دیده به جهان گشود. پدر او امرالله زارعیان کارگری ساده بود و به جز حقوق کارگری منبع درآمد دیگری نداشت. با این حال در سال 1359 در سن 56 سالگی به رحمت ایزدی پیوست و مادرش خاتون مهربان، او را به همراه دیگر خواهران و برادرانش به یتیمی بزرگ کرد. شهیده معصومه زارعیان دارای یک خواهر و چهار برادر بود. وی در هنگام شهادت 18 سال داشت و در حال گرفتن مدرک دیپلم بود. انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 300-310.
[41]. حسینیان، روحالله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 207.
[42] . کارگر جهرمی، وحید و جوان، مصطفی، مناسبتها؛ نقش سنتهای مذهبی در تشدید روند انقلاب اسلامی «بازخوانی برگزاری چهلم شهدای تبریز در تشدید شورای انقلابی مردم جهرم»، فصلنامه پانزده خرداد زمستان 1390 - شماره 30، ص 367-369. همچنین ر،ک: اسناد پایانی مقاله.
[43] . برای مطالعه بیشتر، ر،ک: مروری بر تحریم عید نوروز سال 57 و برگزاری اربعین شهدای تبریز، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[44]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 543-544.
[45] . برای مطالعه بیشتر، ر،ک: مروری بر حماسه مردم یزد در فروردینماه 1357، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[46]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 291.
[47]. روزنامه کیهان، 20 /2 /1357.
[48]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 294.
[49]. روزنامه اطلاعات، 20 /2 /1357.
[50]. روزنامه آیندگان، 21 /2 /1357.
[51] . فرهنگ اعلام شهدا: استان فارس، ج 1، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1396، ص 543.
[52] همان، ج 2، ص 1321.
[53] . همان، ص 1302.
[54] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[55]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 303.
[56] . بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، پیشین، ص 20.
[57]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 348.
[58]. همان، ص 365.
[59] . ر،ک: اسناد پایانی مقاله.
[60] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 6، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 209.
[61] . اسناد پایانی مقاله.
[62] . کارگر جهرمی، وحید، بررسی نقش مردم جهرم در قیام 15 خرداد 1342، فصلنامه پانزده خرداد، دوره سوم، سال یازدهم، شماره 9، بهار 1393، ص 331.
[63]. ر،ک انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 548-549.
[64]. شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 535.
[65]. همان، ص 537.
[66]. روزنامه اطلاعات، 10 /4 /1357.
[67]. شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 537.
[68]. روزنامه اطلاعات، 10 /4 /1357؛ و روزنامه کیهان، 10 /4 /1357.
[69]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روشمار انقلاب اسلامی، ج 4، تهران، حوزه هنری، 1378، ص 53.
[70]. همان، ص 62.
[71]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، پیشین، ص 538.
[72]. یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 249.
[73]. ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[74]. یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، پیشین، ص 254-253.
[75]. روزنامه کیهان، 9 /5 /1357.
[76]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، زمستان 1381، ص 427.
[77]. همان، ص 433.
[78]. همان.
[79]. همان، ص 447. بنگرید به: جشن هنر شیراز؛ مبارزات شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب علیه جشن هنر شیراز؛ 27 مرداد سالروز رحلت اسطوره روحانیت، آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[80] . ر،ک: صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی(س) (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی ونامهها) (ج 3)، تهران: مؤسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی(س)، 1378، ص 426. بنگرید به: تحریم جشن نیمه شعبان 1357، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[81] . اسناد پایانی مقاله.
[82] انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 345.
[83] همان.
[84] . شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 550.
[85] . شهید علیاکبر رستمی سال 1329 در شهرستان استهبان به دنیا آمد. پدرش مرتضی، کارگری میکرد و مادرش صغری نام داشت. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. سپس با کسب مهارت در رانندگی، راننده کامیون شد. در روزهای اوج انقلاب در فعالیتهای مذهبی و سیاسی شرکت داشت و مورد تعقیب ساواک بود اما دست از فعالیت برنمیداشت، مرتب به قم سفر میکرد و اعلامیهها و نوارهای امام خمینی را به شیراز میآورد و بین دوستان خود پخش میکرد. سرانجام روز 31 تیر 1357، در مسجد جامع شیراز هنگام شرکت در تظاهرات علیه حکومت پهلوی بر اثر ضرب و شتم شدید به شهادت رسید. پیکر وی در شهرستان استهبان به خاک سپرده شد. منابع: پرونده شهید در «اداره اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران»؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان فارس، ج 1، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، ص 636.
[86] . تحریم جشن نیمه شعبان 1357، همان.
[87] . عبدالرسول مصلینژاد 18 تیر 1337 در جهرم به دنیا آمد. پدرش محمود (فوت 1349)، کارگری میکرد و مادرش سلطنت نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. 11 مرداد 1357 در زادگاهش هنگام تظاهرات علیه حکومت پهلوی بر اثر اصابت باتوم به سر، شهید شد. مزار وی در آرامستان رضوان جهرم واقع است.
[88] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 358.
[89]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 554.
[90]. در همین روز با اقدام مأموران دولتی برای دستگیری آیتالله سیدجلالالدین طاهری در اصفهان، زد و خورد شدیدی بین مردم و مأموران رژیم به وجود آمد که در اثر تیراندازی مأموران 4 نفر شهید و عده زیادی مجروح شدند. (روزشمار انقلاب اسلامی، ج 4، پیشین، ص 208).
[91]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 555.
[92]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 555-557.
[93]. همان، ص 557-561.
[94] . همان.
[95] . همان.
[96]. هفت هزار روز تاریخ ایران و جهان، ج 2، زیر نظر غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1371، ص 877.
[97]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 567-586.
[98]. همان، ص 568-569.
[99] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 363.
[100] . اسناد پایانی مقاله.
[101] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 365.
[102] . بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، پیشین، ص 21.
[103] . همان، ص 21-22.
[104] . انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 570.
[105]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 571-574.
[106] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 370-371.
[107] . بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، پیشین، ص 23.
برگزاری مجلس یادبود آیتالله سيدمصطفي خميني در مسجد مولا در شیراز. ص 1.
برگزاری مجلس یادبود آیتالله سيدمصطفي خميني در مسجد مولا در شیراز. ص 2.
مجلس یادبود به مناسبت چهلمین روز شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی.
انجام تظاهرات خیابانی و دادن شعار به نفع امام خمینی در شهرهای شیراز و کازرون در دیماه 56.
شعار مردم روستای بلیان از توابع کازرون در حمایت از امام خمینی در سال 56.
نوشتن شعارهای مضره روی دیوار در کازرون.
گزارش ساواک از «پخش اعلامیه مضره در شهرستان جهرم» در 27 دی 1356.
گزراش ساواک از عدم انجام دعای سلامتی شاه در دبیرستانهای جهرم در دیماه 1356.
گزارش ساواک در مورد «دادن شعار توسط عدهای زن چادری در امامزاده سید علاءالدین حسین شهر شیراز».
متن اعلامیه آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به مناسبت اربعین شهدای تبریز.
اطلاعیه جمعی از مردم جهرم به مراجع تقلید پس از برگزاری مراسم چهلمین روز شهادت مردم تبریز.
متن اعلامیه آیات عظام قم درباره برگزاری مراسم چهلم شهدای یزد، جهرم و اهواز در تاریخ 16 اردیبهشت 1357.
20 اردیبهشت 57، سفر استاندار فارس به کازرون، مردم ما شاه نمیخواهیم!
صورتجلسه شورای هماهنگی شهرستان جهرم در خرداد 1357.
پیشبینیهای لازم به منظور جلوگیری از بلوا و آشوب در شهر جهرم در خرداد 57.
موضوع «جشن هنر شیراز».
گزارش ساواک در مورد اتحاد روحانیون مخالف جشن هنر شیراز. ص 1.
گزارش ساواک در مورد اتحاد روحانیون مخالف جشن هنر شیراز. ص 2.
سخنرانی مجدالدین محلاتی در زمینه عدم برگزاری جشن میلاد حضرت امام حسین (ع) و حضرت قائم (ع) در مسجد ولی عصر شیراز.
گزارش ساواک درباره سخنرانی آیتالله سیدحسین آیتاللهی در حسینیه کوی علی پهلوان 18 مرداد 1357.
شعارهای مردم جهرم علیه رژیم پهلوی در 12 شهریور 1357.
1357. شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب در صف نخست یکی از راهپیماییهای انقلاب در شیراز.
1357. شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب در کنار تنی چند از روحانیون شهر شیراز در حیاط منزل شخصی
آیتالله سید حسین آیتاللهی در تظاهرات مردمی.
آیات سیدعبدالحسین دستغیب و شیخ بهاءالدین محلاتی در صف اول یکی از تظاهرات شیراز.
جمعی از فعالان فرهنگی، اجتماعی کازرون در دههی 40-50.
راهپیمایی مردم جهرم در دوران انقلاب اسلامی.
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به اتفاق فرزند و تنی چند از اطرافیان در یکی از راهپیماییهای انقلاب در شهر شیراز.
شهید عباد (جهانگیر) کارگر.
از راست به چپ آیات: حاج اصفهانی، سیدابراهیم حقشناس، سیدابوالقاسم شفیعی و موسوی نائینی در جلسهای مربوط به فعالیتهای انقلابی از روحانیون جهرم.
جلسه مربوط به فعالیتهای انقلابی جمعی از روحانیون جهرم.
تظاهرات مردم جهرم در 13 شهریور 1357.
تظاهرات مردم جهرم در 13 شهریور 1357.
تظاهرات گسترده مردم جهرم در سال 57.
قرائت نماز جماعت ظهر و عصر به امامت آیتالله سیدابراهیم حقشناس در قبرستان شاه حاجات (محل فعلی جایگاه نماز جمعه جهرم) بعد از اتمام تظاهرات مردم این شهر در سال 57.
قرائت نماز جماعت ظهر و عصر به امامت آیتالله سیدابراهیم حقشناس در قبرستان شاه حاجات (محل فعلی جایگاه نماز جمعه جهرم) بعد از اتمام تظاهرات مردم این شهر در سال 57.
تظاهرات گسترده مردمی در جهرم در سال 57.
تظاهرات مردمی شیراز علیه رژیم پهلوی در سال 57.
تظاهرات مردمی در جهرم در سال 57.
تعداد مشاهده: 6414