امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

شرحی بر اسناد

بررسی کوتاهی از وضعیت زندانیان سیاسی و مراسم آزادی آنان در دوره پهلوی


تاریخ انتشار: 19 بهمن 1401

استقبال و جشن بازگشت امام خمینی به قم پس از آزادی از حصر فروردین 1343

«آزادی زندانیان سیاسی در دوره‌ی پهلوی به طرق گوناگون بوده و شدت و ضعف آن به عوامل گوناگونی چون فشارهای بین‌المللی و سیاست‌های داخلی و میزان تأثیر گروه‌های فشار وابسته بوده است.

در دوره رضاشاه وضعیت محکومان و آزادی زندانیان سیاسی حساب و کتاب درستی نداشت و از نظر حقوقی بررسی نمی‌شد؛ به گفته مأموران حکومت پهلوی «دستگیری مجرمان با آنان و آزادی با خدا بود.» شرط آزادی زندانیان در دوره پهلوی اول، اراده شخص رضاخان بود. رضاشاه در برخورد با زندانیان سیاسی واکنش‌های متفاوتی نشان می‌داد اگر «می‌گفت چرا تا به حال در زندان است مگر ما هتل درست کرده‌ایم.» مفهومش این بود که او را سر به نیست کنید؛ اگر می‌گفت «بماند»، زندانی بدون توجه به شدت جرم و میزان محکومیت و رأی دادگاه سال‌ها در زندان می‌ماند و خبری از آزادی او نمی‌شد. گاهی زندانی سیاسی عمداً پس از پایان دوره محکومیت آزاد نمی‌شد و بلاتکلیف در زندان می‌ماند و به اصطلاح زندانیان مشمول «ملی کشی»[نگهداری اجباری زندانی پس از پایان دوره محکومیت] می‌شد. گاهی آزادی زندانیان مشروط و همراه با تعهدات مختلف بود. مثلاً فرد خواهان آزادی می‌بایست دیگران را لو می‌داد و برای زمانی طولانی در داخل زندان یا پس از آزادی، خبرچینی می‌کرد و از مسائل سیاسی به کلی فاصله می‌گرفت. آزادی برخی زندانیان فشار مضاعفی بر دیگران بود چرا که از یک سو برخی وسوسه می‌شدند تا مانند آنان از اصول خود عدول کرده تا آزاد شوند؛ از سوی دیگر فشار روحی و جسمی بر زندانیان معتقد به اهداف خود وارد می‌شد، زیرا علاوه بر طولانی شدن مدت محکومیت ترس از لو رفتن را نیز به همراه داشت. این مسئله ابزاری در دست حکومت بود تا افراد ضعیف را با وعده آزادی، که گاهی نیز عملی نمی‌شد، به عنوان ایادی خود به خدمت بگیرند.

آزادی یک فرد از زندان تأثیر دوگانه بر روحیه هم‌بندان او داشت، از یک سو از آزادی هم‌بندانشان شاد می‌شدند و به آزادی خود امیدوار؛ و از سوی دیگر نسبت به تداوم حبس و وضع محنت بارشان ناراحت و افسرده می‌شدند. زندانی‌ای که در زندان به امید آزادی زنده است و در انتظار رهایی به سر می‌برد، دچار تألمات روحی شدیدی می‌گردد.

گاهی آزادی برخی از زندانیان وجه‌المصالحه آزادی دیگران می‌شد. در پایان جنگ جهانی دوم برخی از ایرانیان به عنوان گروه وابسته به متفقین به زندان گرفتار شدند. پایان جنگ در اردیبهشت ۱۳۲۴ منجر به آزادی ایرانیان در بند گردید. آزادی زندانیان در ایام نوروز رسمی بود که از قدیم وجود داشته است. در اسفند ۱۳۳۳ فرمانداری نظامی برای آزادی زندانیان طرحی ریخته بود تا زندانیانی که بیهوده گرفتار شده و نامشان در جایی نیامده و فعالیتی نداشته‌اند یا اتهامشان سنگین نبود، آزاد شوند؛ مشروط بر آن که تعهد بسپارند که در فعالیت‌های سیاسی شرکت نجویند و هرگاه از فعالیت‌های مخرب و مجرمانه دیگران هم مطلع شدند، مقامات انتظامی را خبردار سازند. در نوروز سال ۱۳۳۵ با آزاد شدن ۵۰ نفر از زندانیان میدان برای سردمداران ندامت‌نامه نویسی بازتر و عرصه بر آنان که خوددار بودند و بر حرمت و شخصیت فردی پای می‌فشردند، تنگتر شد. ۶۸ نفر دیگر در آبان همان سال از زندان رهایی یافتند که محکومیت پایین‌تر از پانزده سال داشتند. در نوروز ۱۳۳۶ نیز ۱۲۰ نفر از زندانیان آزاد گردیدند. در اواخر زمستان ۱۳۳۷ تعداد ۸۵ نفر از میان افسران سازمان نظامی حزب توده از زندان آزاد شدند. در میان آنان تعدادی خبرچین، آدم فروش و به اصطلاح بریده نیز وجود داشت. برخی از آنان تحمل شکنجه ساواک را نداشته و به امید خلاصی از مشکلات زندان از اصول مبارزاتی فاصله گرفتند.

گاهی در سال‌های حکومت پهلوی دوم به منظور کسب رضایت مردمی و ایجاد محبوبیت برای محمدرضا شاه، آزادی زندانیان به بخشش شاه موکول شده و «عفو ملوکانه» نام می‌گرفت. در چهارم آبان ۱۳۵۵ سرتیپ محرری، رئیس زندان قصر، اعلام داشت که حکومت آمادگی دارد هر کس را که اظهار ندامت کند و از خرابکاری دست بردارد با عفو ملوکانه آزاد کند. این موضوع در اصل بر اساس فشار داخلی و تحت تأثیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و فشار بین‌المللی بود. جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا با سه شعار توجه به حقوق بشر؛ محدودیت فروش تسلیحات نظامی و تجدید نظر در سیاست کمک‌های آمریکا دولت خود را معرفی کرد. حکومت شاه به دلیل وابستگی به آمریکا و نیاز به همراهی ایالات متحده به کاهش فشارهای داخلی و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی تحت عنوان «عفو ملوکانه» تن داد. این موضوع فرصتی بود تا تعدادی از زندانیان از بند خلاصی یابند. در اواخر عمر حکومت پهلوی که آزادی زندانی سیاسی از شعارهای مشهور مردم در کوچه و خیابان بود، آزادی زندانیان مراسم خاص خود را داشت. با تشدید مبارزات مردم به رهبری امام خمینی و استعفای آموزگار و نخست‌وزیر شدن شریف امامی، وی راه چاره را آزادی زندانیان سیاسی دانسته و ظرف مدت دو ماه، نیمی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و با شدت و گستردگی مبارزات بر تعداد زندانیان سیاسی آزاد شده، افزوده گشت تا جایی که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ششم بهمن ۱۳۵۷ حکومت وادار شد تا درهای زندان را روی زندانیان سیاسی بگشاید و آخرین گروه از زندانیان انقلابی نیز از بند رهایی یافتند.

در دوران پهلوی، به ویژه پهلوی دوم، آزادی زندانیان سیاسی که یکی از اصلی‌ترین خواسته‌های مبارزان بود با برگزاری مراسم ویژه‌ای در درون و بیرون زندان همراه می‌شد که از یک سو انسجام و وحدت میان زندانیان و از سوی دیگر پشتوانه عمیق اجتماعی مبارزان را به نمایش می‌گذاشت. این مراسم در زندان با برگزاری مراسم خداحافظی و در بیرون از زندان به شکل استقبال از زندانیان آزاد شده در مقابل درِ زندان و برگزاری مهمانی و دید و بازدیدهای گسترده با اقشار مختلف مردم و انقلابیون صورت می‌پذیرفت. آزادی زندانیان سیاسی در آخرین ماه‌های حیات حکومت پهلوی، روند پرشتابی به خود گرفت. در آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب زندان‌های، ایران خالی از زندانی سیاسی شده بود.

اولین موج آزادی زندانیان سیاسی با سرنگونی رضاشاه و پدید آمدن آزادی نسبی در ایران به وقوع پیوست. موج دوم آزادی گسترده زندانیان سیاسی با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به وقوع پیوست. در فاصله این دو حادثه زندانیان سیاسی‌ای که مدت محکومیت آن‌ها به پایان می‌رسید، یا بستگان آن‌ها در دستگاه امنیتی نفوذ داشتند یا به دلایل دیگر از زندان آزاد می‌شدند این افراد متنفذ عموماً از سیاستمداران کهنه‌کار، نخست وزیران سابق، افسران و امیران ارتش و کسانی از این قبیل بودند که نزد شاه و مقامات عالی حکومت درخواست تجدید نظر و عفو افراد را ارائه می‌کردند، اما در دوره پهلوی دوم بازداشت فعالان سیاسی شدت گرفت و به تبع آن، هم شمار زندانیان افزایش یافت و هم آزادی زندانیان سیاسی معنا و کارکرد خاصی یافت.

درباره آزادی زندانیان سیاسی در دوره پهلوی دوم گزارش‌های متعددی در دست است که نشان می‌دهد در چند مقطع تاریخی متأثر از تحولات سیاسی، بازداشت و آزادی زندانیان سیاسی شدت گرفته است. اولین دوره در عصر پهلوی دوم، دهه ۱۳۳۰ به ویژه سال ۱۳۳۲ به بعد است. تحولات سیاسی بیرون از زندان و رویکرد کلی حاکم بر فضای سیاسی کشور بر اوضاع داخلی زندان‌ها نیز تأثیر انکارناپذیر می‌گذاشت. این امر در زمینه آزادی زندانیان و بدرقه آن‌ها نیز دیده می‌شود یکی از افسران حزب توده با اشاره به تفاوت آزادی زندانیان قبل از کودتای ۲۸ مرداد و پس از آن می‌گوید: «قبل از ۲۸ مرداد هر وقت کسی آزاد می‌شد زندانیان سیاسی در هشتی زندان یا در بند جمع می‌شدند و زندانی که آزاد می‌شد اگر می‌توانست سخنرانی می‌کرد. زندانیان دسته جمعی سرود می‌خواندند و او را با گرمی و سر و صدا بدرقه می‌کردند اما بعد از کودتا، زندانی آزاد شده در اتاق با زندانیان خداحافظی می‌کرد و دیگر آن مراسم بدرقه پر سر و صدا نه صلاح بود و نه میسر.»

بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ عده زیادی از دستگیرشدگان بدون هیچ محاکمه، دادگاه و حتی سپردن تعهدی از زندان آزاد شدند. آزادی زندانیان در این دوره به دلیل وحشت حکومت از رخداد یک انقلاب صورت گرفت. به نظر می‌رسید حکومت تصمیم گرفته است، سیاست آرام‌سازی فضا را پیش بگیرد و در این راستا سیاست خود را از ایجاد ارعاب و تهدید و دمیدن بر طبل خشونت، به سیاست مدارا و برطرف کردن سوءظن‌ها متمایل ساخته است.

یکی از با شکوه‌ترین رخدادهای مربوط به آزادی زندانیان سیاسی ماجرای آزادی امام خمینی(ره) بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ فروردین(۱۳۴۳) بود که با شکوه تمام توسط مردم و علمای قم برگزار شد. علاوه بر شادی آشکار مردم در خیابان‌های قم، مراسم ویژه‌ای نیز در مدرسه فیضیه برگزار شد. بیت امام نیز شاهد مراجعه گسترده دوستداران امام و مراجع بود.

یک دوره از آزادی زندانیان نیز در سال ۱۳۴۶ رخ داد. در این دوره که جشن‌های تاج‌گذاری برگزار می‌شد، «شاه برای آن که نشان دهد که در جامعه وحدت وجود دارد، اقدام به آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی کرد.»

در سال‌های ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ سیاست حکومت در آزادسازی زندانیان تغییراتی کرد در این سال‌ها حکومت حتی پس از پایان دوران محکومیت زندانیان از آزاد کردن آن‌ها خودداری می‌کرد و فقط در صورتی راضی به آزاد کردن آن‌ها می‌شد که از عدم فعالیتشان علیه حکومت پس از آزادی اطمینان حاصل می‌کرد. در سال ۱۳۵۵ چند ماه پس از روی کار آمدن جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا، با شعار حقوق بشر، دولت شاه برای ایجاد اصلاحات سیاسی تحت فشار قرار گرفت و مجبور شد با این سیاست همراهی کند در نتیجه آزادسازی فضای سیاسی در دستور کار قرار گرفت. در این مقطع عمدتاً کسانی آزاد می‌شدند که دوران محکومیت آن‌ها به پایان رسیده بود ولی با عنوان «ملی کشی» هنوز در زندان نگاه داشته شده بودند. این رویه به ویژه در سال ۱۳۵۶ و اجرای سیاست فضای باز سیاسی روند تازه‌ای یافت. در این سال هیئتی از سوی صلیب سرخ به ایران آمد و از وضعیت زندان‌های سیاسی بازدید کرد.

در اردیبهشت ۱۳۵۶، صلیب سرخ جهانی اولین دیدار خود را از ایران انجام داد و تعداد کل زندانیان سیاسی را سه هزار نفر اعلام کرد. در مرداد ۱۳۵۶ به مناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، عده‌ای از زندانیان مشمول عفو شدند.

از اوایل آبان ۱۳۵۷ روند گسترده آزادی زندانیان آغاز شد. در یک مورد مسئولان زندان قصر اعلام کردند که طی یک شب تا صبح ۳۶۳ زندانی سیاسی مرد و ۴۵ زندانی سیاسی زن از زندان آزاد شده‌اند. عده زیادی نیز از زندان‌های شهرستان‌ها آزاد شدند. در چهارم آبان ۱۳۵۷ نیز ۱۲۶ نفر از زندانیان سیاسی به مناسبت سالگرد تولد محمدرضا پهلوی و به دستور او از زندن آزاد شدند. آزادی آنها از ساعت ۱۹ آن روز آغاز شد. این زندانیان به صورت دسته‌های بیست تا سی نفری از زندان آزاد و با اتوبوس‌های شهربانی به مقاصد مختلف برده می‌شدند.

پیش از آبان ۱۳۵۷ در مواردی نیز برخی زندانیان مشمول عفو می‌شدند، اما از آبان ۵۷ به بعد، زندانیان سیاسی به صورت دسته‌جمعی و در دسته‌های بیش از صدتایی عفو می‌شدند. به گفته وزیر دادگستری وقت، قرار بود تا ۱۹ آذر کلیه زندانیان سیاسی آزاد شوند.

در اغلب موارد آزادی زندانیان سیاسی با تبعیض‌هایی در شکل و نحوه آزادی آن‌ها همراه بود. این امر به ویژه در آزادی عده‌ای و در زندان ماندن دیگران دیده می‌شد. چنان‌که حتی خود زندانیان سیاسی نیز در مواردی با انتشار اعلامیه‌ها و موضعگیری‌های مختلف نسبت به نحوه آزادی زندانیان سیاسی اعتراض می‌کردند. در یک مورد، زندانیان زندان قزل حصار در یکم آبان ۱۳۵۷ با انتشار بیانیه‌ای نسبت به ترتیب و شکل آزادی زندانیان سیاسی و تفکیک زندانیان سیاسی از یکدیگر اعتراض کردند و آن را مغایر با خواست واقعی مردم دانستند. در اعتراض به سیاست تبعیض‌آمیز حکومت در آزادی زندانیان سیاسی، گاهی زندانیان سیاسی تصمیم می‌گرفتند به‌رغم اعلام آزادیشان از خروج از زندان امتناع کنند و خواستار آزادی سایر زندانیان شوند. در یک مورد، آیت‌الله سید محمود طالقانی به همراه عده‌ای از زندانیان ملی ـ مذهبی حکم آزادی گرفت، اما آزادی را نپذیرفت چرا که معتقد بود جرم او با دیگرانی که در توقیف باقی مانده‌اند مشترک است اما سرانجام چون نگهداری ایشان در زندان بر خلاف قوانین بود با اصرار افسران و مذاکره با سایر زندانیان، ایشان پذیرفت از زندان خارج شود. آزادی زندانیان سیاسی در اغلب موارد با عنوان عفو صورت می‌پذیرفت و همین عنوان به نوبه‌ی خود موجب ناخرسندی زندانیان می‌شد؛ زیرا آن‌ها معتقد بودند عنوان «عفو» عنوان مناسبی نیست، چون آن‌ها کار خلاف قانونی انجام نداده‌اند از نگاه آن‌ها باید از همه زندانیان سیاسی اعاده حیثیت می‌شد. برای متقاعد کردن زندانیان به نوشتن درخواست عفو گاهی به تهدید غیر واقعی و دروغین روی می‌آوردند. آن‌ها به زندانی‌هایی که در آستانه آزادی بودند به دروغ می‌گفتند که احتمال اعدامشان وجود دارد، بنابر این بهتر است زودتر تقاضای عفو کنند. در بیشتر موارد، مأموران امنیتی تنها با گرفتن تعهد عدم اشتغال به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی حاضر به آزاد کردن زندانیان می‌شدند. بسیاری از زندانیان از سپردن تعهد و امضای متن تعهدنامه خودداری می‌کردند؛ بدین ترتیب بخشی از آن‌ها همچنان در زندان می‌ماندند و بخش دیگر به دلایل متعددی از جمله دستور مقامات بالاتر و ناچاری حکومت، به‌رغم نسپردن تعهد آزاد می‌شدند.

گاهی حکومت با ملاحظات خاص سیاسی به بهانه اعیادی مانند عید غدیر، زندانیان سیاسی را آزاد می‌کرد. در واقع حکومت به مرحله‌ای رسیده بود که دیگر قادر به ادامه روند پیشین نبود و به ناچار مجبور به آزاد کردن زندانیان شده بود. در یک مورد به مناسبت عید غدیر خم، ۲۰۰ زندانی سیاسی را آزاد کرد. مراسم آزادی این عده با حضور گسترده مأموران نظامی در برابر زندان قصر برگزار شد. هدف از حضور مأموران جلوگیری از پوشش خبری و تصویری آزادی زندانیان توسط خبرنگاران بود. اما این آزادی‌ها که گاه و بیگاه از سوی حکومت پهلوی با هدف فرونشاندن شعله خشم مردم صورت می‌گرفت، مورد اعتراض مردم بود. مردم خواستار آزادی همه زندانیان بودند و نه آزادی گزینشی برخی از آن‌ها. البته حکومت گمان می‌کرد آزاد کردن زندانیان سیاسی انگیزه‌های مردم را برای گسترش مبارزه خنثی می‌کند، اما این‌گونه نشد. گاهی نیز حکومت اعلام می‌کرد که بخشی از زندانیان سیاسی را آزاد خواهد کرد اما اولاً در این باره که این عده یا دست کم تمامی آن‌ها از جمع زندانیان سیاسی باشند، تردید وجود داشت و ثانیاً با وجود وعده آزادی، برخی از آن‌ها هم‌چنان در زندان به سر می‌بردند و وعده آزادی آن‌ها تحقق نمی‌یافت. گاهی نیز اثر شکنجه‌ها بر جسم و جان زندانیان چنان بود که به‌رغم پایان دوران محکومیت، حکومت از آزادی آن‌ها سر باز می‌زد تا مبادا آزادی آن‌ها موجب برافروختن دوباره شعله‌های خشم مردم شود.

فشارهای بین‌المللی در آزادی بعضی از زندانیان بسیار مؤثر بود. از جمله آزادی دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۵۴ بعد از دو سال زندان در اثر فشارهای بین‌المللی صورت گرفت. گاهی نیز کهولت سن و بیماری زندانیان و نگرانی حکومت و ساواک از به خطر افتادن جان آن‌ها سبب آزادی ایشان می‌شد؛ چرا که ساواک نگران بود درگذشت این مبارزان مشهور سبب شدت گرفتن مبارزات شود. از جمله آزادی آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری در آبان ۱۳۵۷ به درخواست سپهبد مقدم و با فرمان محمدرضا پهلوی به همین دلیل صورت گرفت. در نخستین سال‌های آغاز نهضت امام خمینی، گاهی وساطت روحانیون با نفوذ باعث آزادی زندانیان می‌شد. از جمله آیت‌الله سید محسن حکیم پس از واقعه‌ی ۱۵ خرداد در سفر به ایران و در ملاقات با محمدرضا شاه یا نصیری، برای آزادی روحانیان زندانی پادرمیانی کرده بود. برخی از دستگیرشدگان نیز پس از بازرسی به قید ضمانت آزاد می‌شدند. گاهی نیز عده‌ای از کسانی را که بازداشت کرده بودند به علت در دست نداشتن مدارک لازم از زندان آزاد می‌کردند.

آزادی زندانیان سیاسی در مقاطع مختلف با استقبال گرم مردم و دوستداران آن‌ها روبرو می‌شد. در روزهای اوج انقلاب این استقبال گاهی به راهپیمایی‌های آرام و با شکوه مبدل می‌گشت. چنان‌که گاهی فعالان سیاسی گروه‌هایی برای استقبال از آزاد شده‌ها تشکیل می‌دادند. مثلاً در مشهد به دستور آیت‌الله خامنه‌ای عده‌ای از مبارزان مأمور شده بودند زندانیان سیاسی را از هر گروهی که باشند از همان دَرِ زندان مشهد استقبال کنند و پس از پذیرایی موقت آنان را به شهرهایشان برگردانند. عده‌ای نیز برای استقبال از زندانیان مشهدی آزاد شده به تهران رفتند. در آبان و آذر ۱۳۵۷ که آزادی زندانیان سرعتی بسیار یافته بود، مردم و خانواده زندانیان در مقابل زندان‌ها تجمع و از آزادشدگان استقبال می‌کردند.

مراسم استقبال از زندانیان در شهرستان‌ها نیز حال و هوای خاصی داشت. در اغلب شهرها مردم بی‌توجه به هشدارها و تهدیدهای نیروهای امنیتی شهر را در اختیار می‌گرفتند و با چراغانی و قربانی کردن به ابراز شادمانی می‌پرداختند.

ابلاغ آزادی به زندانیان به شیوه‌های مختلفی صورت می‌گرفت. گاهی در مواردی که شمار آزادشدگان زیاد بود اسامی آن‌ها را از بلندگوی زندان می‌خواندند. در مواردی هم زندانیان را به زیر هشت[محل نگهبانی، محل افسر نگهبان] یا به اداره اطلاعات یا دفتر رئیس زندان فرامی‌خواندند و بعد از گفت وگو و گاهی گرفتن تعهد آن‌ها را آزاد می‌کردند. در زندان پیش از آزادی زندانیان دو فرم به آن‌ها داده می‌شد؛ فرم شماره یک فرمی بود که زندانی را متعهد به همکاری با ساواک می‌کرد و فرم شماره دو زندانی را به رعایت قوانین و عدم فعالیت سیاسی متعهد می‌ساخت.

گاهی هنگام آزادی زندانیانی که در بند عمومی به ســـــر می‌بردند، اجازه بازگشت به زندان را نمی‌دادند و به آن‌ها هم نمی‌گفتند که وقت آزادیشان است، بلکه آن‌ها را مثلاً به بازجویی می‌بردند، خودشان هم وسایل وی را از داخل بند می‌آوردند و بعد از انجام کارهایی مثل تعهد گرفتن او را آزاد می‌کردند، بدون این که اجازه بدهند به داخل بند برگردد و با دوستانش خداحافظی کند. هدف از این کار ظاهراً جلوگیری از انتقال احتمالی هرگونه پیام به بیرون از زندان بود.

زندانیان بعد از اعلام آزادی و پیش از خروج از زندان معمولاً لباسهای نوی خود را به همبندان و هم‌رزمان خود می‌دادند و از زندان خارج می‌شدند تا کسانی که در زندان می‌مانند از لباس‌های تمیز و نو برخوردار باشند. زندانیان سیاسی هنگام آزادی هم با بدرقه هم‌بندان و هم سلولی‌های خود همراه می‌شدند و هم با استقبال مردم و خانواده خود در بیرون از زندان روبرو می‌شدند. هرگاه قرار بود زندانی از بند رها شود، هم‌بندان دیگر در زندان به او تبریک می‌گفتند و خداحافظی با زندانیان در حال و هوای خاصی انجام می‌شد. افراد یکدیگر را در آغوش گرفته و برای هم طلب عفو و آرزوی توفیق می‌کردند. در خارج از زندان اقوام، دوستان و هم‌رزمان به استقبال او می‌آمدند. این استقبال‌کنندگان شامل مردم عادی و گاهی با تجمع در مقابل زندان و سر دادن شعارهایی نیز همراه می‌شد؛ از جمله «زندانی سیاسی آزادیت مبارک»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» عده‌ای نیز آیه «فاذا فرغت فانصب» تلاوت می‌کردند که کنایه از این بود که حالا که از بند و گرفتاری خلاص شده‌ای می‌بایست به راهت ادامه دهی. در بعضی از موارد زندانی آزاد شده برای تجدید دیدار با علما و مجتهدین به منازل آنان می‌رفت. گاهی این موضوع خود ترفند و فرصتی در دست دستگاه اطلاعاتی حکومت در شناسایی دیگر مبارزان بود.

در اغلب زندان‌ها رسم بر این بود که وقتی هر زندانی آزاد می‌شد کلیه زندانیان مراسم ویژه و با شکوهی به افتخار آزادی وی برگزار می‌کردند. این مراسم شامل بدرقه فرد آزاد شده تا در خروجی، دست زدن زندانیان با هم و خواندن سرودی خاص بود که همگی به شکل آواز آن را اجرا می‌کردند. این مراسم احساس اُبهت ویژه‌ای به زندانی آزاد شده می‌داد.

به‌رغم شادمانی زندانیان از آزادی، لحظه وداع با هم‌بندان و هم‌رزمان در زندان مانده بسیار دشوار بود. زندانیان هنگام آزادی یک نفر، او را در آغوش می‌کشیدند و با اشک و لبخند او را بدرقه می‌کردند. بسیاری از زندانیان آزاد شده، در خاطرات خود به این احساس غم و شادی توأمان اشاره کرده‌اند.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 25 تا30. با اندکی ویرایش. همچنین نگاه کنید به: نگاهی به تظلم‌خواهی‌ها، تعهدنامه‌ها و ندامت نامه‌های ساختگی انقلابیون، در همین سایت.

















استقبال و جشن بازگشت امام خمینی به قم پس از آزادی از حصر فروردین 1343


استقبال و جشن بازگشت امام خمینی به قم پس از آزادی از حصر فروردین 1343


استقبال مردم از آزادی آیت‌الله سید محمود طالقانی از زندان در 9 آبان سال 57


استقبال مردم از آزادی آیت‌الله سید محمود طالقانی از زندان در نهم آبان سال 57


استقبال مردم از آزادی آیت‌الله سید محمود طالقانی از زندان در آبان سال 57



آزادی زندانیان سیاسی در آبان 1357


آزادی زندانیان سیاسی در آبان سال 57 و استقبال مردم


 

تعداد مشاهده: 11119


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.