منوچهر اقبال از نخست وزیران رژیم پهلوی در دههی 30، پس از این که به دلیل تخلفات شدید انتخاباتی کابینهاش سقوط کرد به ریاست شرکت ملی نفت ایران منصوب شد. وی که مؤسس حزب ملیون بود، در شرکت نفت صرفاً کارهای اداری را انجام میداد و مسائل اصلی را شاه شخصاً برعهده داشت. اقبال همواره یکی از گزینههای تصدی نخست وزیری به حساب میآمد، به همین خاطر تعدادی از دوستان وی که غالباً از میان نمایندگان مجلس بودند، جمعیتی با نام «جمعیت یاران» تشکیل داده و از وی حمایت میکردند. در سندی که در ادامه میآید، میبینیم که عباس شاهنده از روزنامهنگاران عصر پهلوی و از اعضای جمعیت یاران، از جمعیت مذکور کنارهگیری کرده و به مخالفت با اقبال مشغول شده است. در بخشی از سند راجع به چگونگی این تغییر رویهی شاهنده آمده است: «عباس شاهنده نامهای خطاب به دکتر ادیب رئیس جمعیت نوشت و استعفای خود را از عضویت جمعیت اعلام نمود و به دنبال استعفای خود توضیح داد که به این علت از عضویت جمعیت استعفا میدهم که شماها همه دوستان دکتر اقبال هستید ولی من از امروز با او دشمن هستم و اسناد و مدارکی علیه دکتر اقبال به طور مستند و مستدل دارم که در روزنامه منتشر خواهم کرد.»