خمینی مرد دین و عقل است.
تاریخ انتشار: 21 شهريور 1397
رونوشت گزارش خبر شماره 13620 / 20ﻫ3 ـ 18 / 3 / 48
منبع ـ 1585
موضوع: سید محمدرضا سعیدی[1]
نامبرده بالا در یک مذاکره خصوصی با شخصی به نام عظیمی ضمن تکذیب اعمال دولت عراق نسبت به زوار ایرانی و تعریف و تمجید از نحوه رفتار آیتاله خمینی در مقابل تقاضای دولت عراق مبنی بر چاپ اعلامیه علیه ایران،[2] اظهار داشت: تمام علماء از جمله آقای حکیم و خوئی از این که آقای خمینی این کار را نکردند تعجب نمودند، آنها نمیدانند که او مرد احساسات نیست مرد عقل است و دین.
نظریه رهبر عملیات: احتمالاً عظیمی همان شیخ محمد عظیمی فرزند عبدالمعالی موضوع نامه شماره 12778 / 20ﻫ 3 ـ 10 / 2 / 48 باشد.
رونوشت برابر با اصل است. ش
اصل در پرونده 62091 بایگانی است.
در پرونده آیتاله خوئی بایگانی شود. 7 / 4 / 48
[1] شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدى خراسانى در دوم اردیبهشت ماه 1308 ﻫ ش در منطقه «نوغان» مشهد دیده به جهان گشود. دروس ابتدایى را نزد پدرش سیداحمد آموخت و در دوران نوجوانى به لباس روحانیت درآمد. او براى ادامه تحصیل به مشهد رفت و منطق و اصول را نزد عالمان برجستهاى چون ادیب نیشابورى، شیخ هاشم قزوینى، شیخ کاظم دامغانى و شیخ مجتبى قزوینى فرا گرفت. پس از پایان دروس سطح به شهر قم هجرت کرد و از محضر آیات عظام بروجردى و میرزا هاشم آملى کسب فیض نمود. با راه یافتن به محضر درس حضرت امام خمینى (ره)، جزو نامدارترین شاگردان ایشان شد و با دریافت لبّ اسلام ناب محمدى، تلاشهاى سیاسىاش آغاز گردید. اولین بار در آبادان به خاطر سخنرانى علیه حکومت دستگیر شد که با وساطت آیتالله العظمى بروجردى آزاد گردید. پس از آن به فرمان ایشان براى تبلیغ و تدریس به کویت رفت و چند سال در این کشور اقامت گزید. در حادثه 15 خرداد 1342 که منجر به دستگیرى امام خمینى گردید، در کویت رژیم شاه را به باد انتقاد گرفت و با ارسال نامه براى مراجع مقیم نجف آنان را از خطرى که جان امام را در ایران تهدید مىکرد، مطلع نمود. پس از چند ماه به قصد زیارت حضرت امام با لباس مبدل وارد ایران شد و به دنبال تبعید ایشان از ترکیه به نجف، خود را به آنجا رسانید و براى بهتر شناساندن امام به علما و مدرسین حوزه علمیه تلاش فراوانى کرد. او در مسیر مبارزه علیه رژیم شاه بارها توسط ساواک تحت تعقیب قرار گرفت، دستگیر شد و ممنوعالمنبر گردید. وى در ماجراى کاپیتولاسیون، به شدت علیه مستشاران آمریکایى به انتقاد پرداخت. پس از بازگشت به قم، به دعوت عدهاى از مؤمنین جنوب شرقى تهران (غیاثی)، به مسجد موسىبن جعفر (علیهالسلام) آمد و ضمن اقامه جماعت در آنجا، مسجد را به صورت پایگاهى قوى علیه رژیم شاه درآورد. در سال 1345 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و 66 روز بازداشت بود. سال بعد به طور مخفیانه به عراق رفت. در سال 1347 به فرمان امام مأمور جمعآورى کمک براى فلسطینیان شد. در اردیبهشت 1349 در اعتراض به مشارکت سرمایهداران آمریکایى در اقتصاد ایران سخنرانى کرد. او ورود سرمایهگذاران آمریکایى به ایران را خیانتى بزرگتر از کاپیتولاسیون و قراردادى استعمارىتر از تنباکو مىدانست و با سخنان تند، نامهها و بیانیههاى افشاگرانه، رژیم شاه را سخت به وحشت مىانداخت. به همین دلیل در روز 11 خرداد 1349 مأموران با هجوم به منزل وى، او را دستگیر و به زندان قزلقلعه بردند. مدت 10 روز تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و استقامت نمود تا آن که سرانجام مأموران ساواک با طرح مرموزى در روز 20 خرداد 1349 با قطع برق زندان و یورش به سلولش، با پیچیدن عمامه به دور گردنش، وى را به شهادت رساندند. در تاریخ 21 خرداد جنازه شهید براى مراسم کفن و دفن به قم انتقال یافت. ساواک براى جلوگیرى از حرکت مردم به طور مخفیانه جنازه را دفن کرد؛ در حالى که در مراسم دفن به غیر از چند نفر ساواکى و شاهد محلى تنها سید محمد سعیدى، فرزند آن شهید حضور داشت. رئیس ساواک براى جلوگیرى از شرکت مردم و روحانیون در مراسم ترحیم شهید آیتالله سعیدى، دستور داد کسانى که در این زمینه تبلیغ یا فعالیت کنند به مدت سه سال تبعید گردند. در حالى که جو خفقان و وحشت در همه جا حاکم بود و ساواک از تشکیل مجالس ترحیم براى شهید ممانعت مىکرد، جمعى از مردم تهران در حالى که روحانى مجاهد آیتالله سید محمود طالقانى و دکتر عباس شیبانى در جلو جمعیت در حرکت بودند، با بازگشایى مسجد موسىبن جعفر (علیهالسلام) که از تاریخ بازداشت شهید بسته بود، اولین مجلس ترحیم را براى او برگزار کردند. به همین علت در تاریخ 22 خرداد آیتالله طالقانى و دکتر شیبانى بازداشت شدند و در قم طلاب حوزه علمیه با انتشار اطلاعیهاى از کیفیت شهادت مرحوم شهید آیتالله سعیدى، توطئهها و اقدامات اخیر رژیم پرده برداشتند. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدى، تهران،مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1376)
[2] با توجه به اختلافات مرزی عراق با ایران و ادعاهای واهی دولت عراق در این مورد، دولت عراق از هر وسیلهای در جهت منافع خود بهرهبرداری میکرد. یکی از این وسائل قصد سوءاستفاده از روحانیون مخالف رژیم پهلوی ساکن در نجف اشرف و شاخصترین ایشان حضرت امام خمینی(ره) بود. رژیم عراق بارها سعی کرد تا با لطایفالحیل امام را با نقشههای خود همراه سازد و لااقل آن حضرت را به دفاع ضمنی از حکومت عراق و ادعاهایش بکشاند اما هوشیاری و دید وسیع امام خمینی این تلاشها را خنثی و بیاثر نمود. آنچه در سند اشاره شده حکایتی از این مسئله است.
تعداد مشاهده: 7240