امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

مروری بر زندگی و زمانه مرحوم آیت‌الله العظمی سید محمدحجت کوه‌کمری


تاریخ انتشار: 16 اسفند 1401

آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در واپسین سالیان حیات

تولد و تحصیلات

مرحوم آقا سید محمد معروف به حجت مشهور به کوه‌کمره‌ای در 29 شعبان 1310ق (اسفند 1271ش) در تبریز متولد شد.[1] پدرش آیت‌الله سید‌علی حسینی‌کوه‌کمری[2] از علمای بزرگ تبریز، مجتهدی برجسته و از سادات قریه کوه‌کمر در منطقه‌ی ارسباران استان آذربایجان شرقی بود که سادات این قریه در صحت نسب و شرافت حسب شهره‌اند.[3] نژاد پاک سیدمحمد حجت به «سیدمحمد مصری» ملقب به «حجازی» می‌رسد که از اولاد علی‌اصغر فرزند امام زین‌العابدین علیه‌السلام بود[4] و نسب آیت‌الله سیدمحمد حجت با 25 واسطه به آن حضرت می‌پیوندد.[5]

آیت‌الله سید‌محمد حجت کوه‌کمری دروس ابتدایی و ادبی، مقدمات، ریاضیات و سایر دانش‌های مرسوم را فرا گرفت، مقداری از طب قدیم و جدید را هم آموخت و با استمداد از استعداد سرشار و حافظه‌ی قوی خود این مراحل را در مدت اندکی طی کرد. آنگاه به فراگیری علوم معقول و منقول در نزد پدرش سید‌علی و دیگر علما و فضلای زادگاهش پرداخت. عمده‌ی تحصیلات فقهی و اصولی به‌ویژه کتاب شرح کبیر موسوم به «ریاض المسائل» تألیف سید‌علی طباطبایی (از شاگردان وحید بهبهانی) را از اول تا آخر در محضر پدرش خواند. در کنار آن، هر دو مجلد کتاب درسی «شرح لمعه» در فقه را بدون استاد مورد مطالعه‌ی دقیق قرار داد و چنان بر مطالب آن تسلط یافت که دو دوره در تبریز برای طلاب جوان تدریس کرد.[6] بنابراین او در تبریز قبل از مهاجرت به نجف‌‌اشرف، در حالی که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود از مدرسان برجسته‌ی فقه شناخته می‌شد و این نشان می‌دهد که آیت‌الله حجت در فقه و اصول استعدادی خاص و نبوغی ذاتی داشت و برای شکوفاتر شدن آن عازم حوزه‌ی علمیه‌ی نجف شد.[7]

 

مهاجرت به نجف‌ اشرف

آیت‌الله حجت در سال 1290ش، به نجف‌ اشرف مهاجرت کرد و تمام همت و توان خود را صرف تحصیل در مراحل عالی فقه و اصول و حدیث و رجال نمود و سال‌ها از محضر اساتید و فقهای بزرگ حوزه‌ی نجف بهره برد. سید‌محمدکاظم یزدی، شریعت اصفهانی، شیخ علی قوچانی، شیخ‌علی گنابادی، میرزا محمدحسین نائینی، سید‌محمد فیروز‌آبادی و آقا ضیاء‌الدین عراقی اساتید برجسته‌ی او در نجف بودند. البته بیشترین درس و بحث و استفاده ایشان نزد دو نفر بود: یکی شریعت اصفهانی و دیگر میرزای نائینی.[8]

همچنین از آیت‌الله سید‌یونس اردبیلی نیز استفاده علمی می‌کرد و مدتی نزد ایشان درس ‌خواند.[9] دانشمند ذوفنون و بی‌نظیر علامه سردار کابلی استاد ریاضیات و هندسه‌ی آیت‌الله حجت در نجف بود.[10] رجال حدیث را هم از سید‌ابوتراب خوانساری آموخت.[11]

در شرایطی که آیت‌الله با پشتکار فراوان مشغول تحصیل علوم بود متأسفانه بیمار و بر حسب توصیه‌ی پدرش، ناچار به ترک نجف شد و در سال 1335 قمری/ 1295ش به تبریز مراجعت کرد و بعد از وفات دو استاد بزرگ خود سیّد محمدکاظم یزدی و شریعت اصفهانی مجدداً به حوزه‌ی علمیه‌ی نجف بازگشت. او این بار در محضر دیگر اساتید بزرگ حوزه‌ی نجف به ادامه تحصیل پرداخت.[12] علاوه بر این آیت‌الله حجت در این دوران به تدریس، تحقیق و تصنیف نیز مشغول بود و از مجتهدان جوان و مدرسان پرتوان حوزه‌ی نجف محسوب می‌شد تا اینکه به بیماری یرقان و ورم کبد مبتلا شد و از فعالیت و تدریس بازماند. در نجف و کاظمین و بغداد به پزشکان متخصص مراجعه کرده، به مداوا و معالجه مشغول گردید و مدتی بعد بیماری‌اش تا حدودی کاهش یافت اما برطرف نشد و بهبودی کامل حاصل نگردید. لذا مجبور شد به ایران و زادگاهش شهر تبریز بازگردد.[13]

 

مهاجرت به قم

آیت‌الله حجت که در تبریز اقامت داشت با اطلاع از وضع حوزه‌ی علمیه‌ی قم و تلاش‌های عالمانه‌ی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، تصمیم گرفت به قم مهاجرت نماید تا شاید در این مرکز نوپای علمی و دینی، بهتر بتواند ایفای وظیفه کند و در کنار شیخ عبدالکریم مؤسس، به تدریس و تحقیق بپردازد. در پی این تصمیم در سال 1349ق /1309ش عازم شهر قم گردید و به تدریس فقه و اصول مشغول شد.[14] آیت‌الله حجت در فقه و اصول و در مراتب تقوی و ورع مورد توجه خاص آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری قرار گرفت و این توجه به حدی بود که به ایشان دستور اقامه نماز در جایگاه نماز خود داد و بعدها او را به عنوان یکی از دو وصی شرعی خود برگزید.[15] خیلی از صاحب‌نظران تاریخ حوزه‌ی علمیه‌ی قم، احتمال قوی داده‌اند که اگر پاره‌ای از ملاحظات در میان نبود، بی‌گمان شیخ، آیت‌الله حجت را تنها وصی خود در امور حوزه قرار می‌داد و به عنوان زعیم و سرپرست حوزه بعد از خود معرفی می‌کرد.[16]

بنابر گفته‌‌ها و نوشته‌های معاصران مرحوم آیت‌الله حجت که موقعیت او را از زمان شیخ عبدالکریم حائری‌یزدی، در قم دیده‌اند؛ آیت‌الله حجت بعد از شیخ موقعیت علمی منحصر به فردی در حوزه‌ی قم داشت و به تعبیر بعضی از علمای معاصر او، آقای حجت اعلم دیگران بود و بعد از شیخ حائری بیشتر مردم از او تقلید می‌کردند.[17]

 

اجازه‌نامه‌های روایی و اجتهادی

آیت‌الله حجت از فقها و مراجع و علمای برجسته‌ی نجف و ایران اجازه‌نامه‌های روایی و اجتهادی اخذ کرده بود که مقام و منزلت علمی و فقهی ایشان را نشان می‌دهد. مشایخ صادرکننده‌ی اجازه‌ی روایی به ایشان: شیخ‌الشریعه اصفهانی، شیخ ‌عبدالله مامقانی، سید‌حسن کاظمی عالمی، میرزا محمد تهرانی، سید ‌ابوتراب خوانساری، شیخ ‌محمدباقر بیرجندی، پدرش آقا سید‌علی حسینی‌کوه‌کمری و جمعی دیگر بودند. مشایخ روایی و اجتهادی وی عبارت بودند از: شیخ‌الشریعه اصفهانی، میرزای نائینی، آقا سید ‌ابوالحسن اصفهانی، سید‌ محمد فیروزآبادی، آقاضیاءالدین عراقی و شیخ ‌عبدالکریم حائری‌یزدی.[18]

آیت‌الله حجت از آن بزرگان اجازه‌ی اجتهاد مطلق داشت.[19] و این قبیل اجازه‌نامه‌ها قدرت فقاهتی و اجتهاد عمیق او را به اثبات می‌رساند.

 

تدریس

آیت‌الله حجت در دوران زعامتش بر حوزه‌ی علمیه به تدریس فقه و اصول خود ادامه داد.[20] معظم‌له صبح‌ها در صحن بزرگ فقه و عصرها در مدرسه حجتیه اصول تدریس می‌کرد.[21] جلسات درس او از جلسات تحقیق و پررونق حوزه‌ی تازه تأسیس قم محسوب می‌شد. محمد شریف رازی از شاگردان آیت‌الله حجت در خصوص تدریس ایشان می‌نویسد: «مجلس درس و حوزه‌ی بحث و مباحثه‌اش در زمان آیت‌الله حائری اولین درس خارج قم بود. پس از آیت‌الله حائری، از اول ورودش در شهر قم و حوزه‌ی علمیه بنا بر تدریس و افاده و افاضه گذارد. روز به روز رونق درس و حوزه‌اش بیشتر و داوطلبان علم و فضل و فقاهت، دامن‌دامن از خرمن علم و مبانی متقنه‌اش استفاده می‌کردند و به ‌قدری شاخسار علم فقه و اصولش بلند بود که هر طلبه‌ی مبتدی توانای ادراک و پرواز به سوی آن را نداشت.» [22]

یکی از شیوه‌های تعلیمی و تربیتی آیت‌الله حجت، برگزاری مسابقات حدیث اهل بیت (ع) در بین طلاب و فضلا بود. در آن سال‌ها بسیاری از کتب روایی و حدیثی هنوز به سبک جدید با فهرست‌بندی و فهرست موضوعات چاپ و منتشر نشده بود و به شکل و شیوه‌ی چاپ سنگی و به صورت خطی در اختیار اهل علم قرار داشت و گاه باید برای پیدا کردن یک حدیث مدت‌ها زمان صرف می‌شد. آیت‌الله حجت برای انس و الفت بیشتر طلاب با متون روایات و واداشتن آنان به تحقیق و پژوهش در اسناد احادیث، حدیثی را به مسابقه می‌گذاشت که هر کس آن را در کتب روایی پیدا می‌کرد، فلان مقدار جایزه می‌گرفت. طلاب علاقه‌مند و اهل تحقیق به جستجو در متون و کتب روایات پرداخته و پس از یافتن حدیث، جایزه را دریافت می‌کردند.[23]

به گفته آیت‌الله مسلم ملکوتی، آیت‌الله حجت یک اصولی محض بود که در بحث، محور و ملاک برای وی، قواعد اصولی بود: «مرحوم آقاى حجت مانند مرحوم آقا ضیاء عراقى یک اصولى محض بود. در بحث، محور و ملاک براى ایشان، قواعد اصولى بود. همه چیز حتى روایات را هم با قواعد اصولى تطبیق مى‌نمود و دامنه‌ى موضوع را جمع و جور مى‌کرد و نتیجه مى‌گرفت.»[24] آیت‌الله حجت، عشق فراوانی به مطالعه‌ی کتب علمی و فقهی داشت و در این زمینه احساس خستگی نمی‌کرد و این علاقه تا حدی بود که در تمام شب‌های زندگی‌اش حداقل چند ساعت مطالعه داشت. از جمله عادات ایشان این بود که هر سه، چهار سال یک‌بار تمام کتب درسی حوزه را به دقت مطالعه می‌کرد. علاقه فوق العاده و محبت فراوان به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشت.[25] معظم‌له دارای حافظ قوی بودند و از خودشان نقل شده: «اگر در 20 سال پیش، حدیثی را در بحارالانوار دیده باشم، با فضل الهی، هم ‌اکنون می‌توانم بگویم عین روایت چه بوده و در کدام صفحه آن قرار داشته است.»[26] ایشان از تظاهر و خودنمایی می‌گریخت و به دوستان و یاوران خود سفارش می‌کرد که برایش تبلیغ نکنند و اجازه نمی‌داد تا جرائد و روزنامه‌ها عکسی از ایشان چاپ کنند و یا منبری‌ها نامی از ایشان در منابر ببرند.»[27]

 

شاگردان

علما و فقهای بزرگی از شاگردان آیت‌الله حجت در تبریز و نجف و قم بودند و از مکتب فقهی و اصولی آن فقیه بزرگ به شمار می‌رفتند و شمار ایشان به صدها نفر می‌رسد. از جمله شاگردان جلسات درس و بحث ایشان، مورخ و تاریخ نگار معاصر ومؤلف کتاب معروف «آثار الحجه»، مرحوم حجت‌الاسلام حاج شیخ محمد شریف رازی بود که دو جلد از تألیف خود را به نام استادش نامید و در سراسر کتابش، محاسن فراوانی را از استاد به‌ عنوان ادای حق استادی برشمرد. وی صفحات زیادی از کتابش را به شاگردان آیت‌الله حجت اختصاص داده است.[28]

برخی دیگر از شاگردان آیت‌الله حجت از علماء و دانشمندان بزرگ و مفاخر زمان بوده‌اند که از جمله آنها می‌توان به آیت‌الله حاج سید محمد محقق داماد استاد بزرگ حوزه‌ی علمیه‌ی قم و مفسر بزرگ علامه سید محمدحسین طباطبائی اشاره کرد.[29]

به گفته‌ی شاهدان عینی تعداد شاگردان و حاضران در درس آیت‌الله حجت بیشتر از دو مراجع دیگر(سید محمدتقی خوانساری و سید صدرالدین‌صدر) در قم بود.[30]

 

آثار و تألیفات

از آیت‌الله حجت تألیفات متعددی باقی مانده که نشان‌دهنده‌ی مقام علمی و نبوغ فکری ایشان است: رساله الاستصحاب، رساله البیع، رساله تنقیح المطالب المبهمه فی عمل الصور المجسمه، جامع الاحادیث، حاشیه الکفایه، رساله الصلوه، لوامع الانوار الغرویه فی مرسلات الآثار النبویه، مستدرک المستدرک فی استدراک ما فات عن صاحب المستدرک، رساله الوقت.[31]

از دیگر خدمات ارزنده‌ی علمی آیت‌الله حجت، نسخه‌های خطی است. ایشان به دلیل علاقه‌ی فراوانی که به ذخایر علمی و آثار علمای بزرگ شیعه داشت، از زمانی که در حوزه‌ی نجف اشرف بود از تهیه نسخه‌های خطی که به معرض فروش گذاشته می‌شد، غفلت نمی‌کرد و در نتیجه توانست نسخه‌های خطی ارزنده‌ای مانند کتاب وسائل الشیعه به خط مؤلف و نیز قسمتی از بحار الانوار به خط علامه مجلسی را تهیه کند.[32]

 

اقدامات عمرانی

آیت‌الله حجت پس از قرار گرفتن در رأس حوزه در کنار سامان دادن به وضع معیشتی طلاب که آن روزها به سختی زندگی خود را می‌گذراندند، در جهت اسکان آنان نیز تلاش کرد. مدرسه‌ی حجتیه ایشان نمونه‌ای از همین تلاش بود. در واقع بزرگ‌ترین اثر ثابت و پرخیر و برکت معنوی و علمی ایشان، مدرسه‌ی علمیه حجتیه است که امروزه یکی از مدارس مهم حوزه علمیه‌ی قم به شمار می‌رود. ایشان در سال 1323 شمسی اقدام به ایجاد مدرسه‌ی مزبور کرد و پارک کامران میرزا نایب السلطنه پسر ناصرالدین شاه را که در کنار رودخانه‌ی قم قرار داشت، به منظور ساخت مدرسه خریداری کرد و در اختیار گرفت. در این پارک، ساختمان دو طبقه‌ای وجود داشت که منزل اقامتی کامران میرزا در قم بود. آیت‌الله پس از خرید پارک و ساخت ساختمان در روز 20 جمادی الثانی 1364 ق / 1324 ش و در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) طی جشن با شکوهی با شرکت عموم طبقات مردم، علما، فضلا و اصناف قم، این مدرسه را افتتاح کرد و در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد. با احساس نیاز به گسترش مدرسه دو هزار متر مربع از اراضی مجاور مدرسه نیز خریداری و به آن اضافه شد. سپس شش هزار متر مربع از زمین‌های موقوفه آستان حضرت معصومه(س) را به مدت 99 یا صد سال اجاره کرد. در مجموع، هشت هزار متر مربع زمین دیگر برای احداث مدرسه‌ای وسیع و بزرگ آماده شد. مرحوم حجت در 20 جمادی الثانی 1366 ق /1326 ش، کلنگ احداث ساختمان مدرسه‌ی بزرگ حجتیه را به زمین زد. طرح ساختمان، حجرات، حوض، چمن، گلزارها، کتابخانه، مسجد، آشپزخانه و رختشویی مدرسه همه با مهندسی و نظارت شخص آیت‌الله حجت به شکل مربع و مستطیل طراحی شد که دارای 126 اتاق برای اسکان طلاب بود. وی از بازاریان متدین نیز برای ساخت مدرسه کمک گرفت.[33]

از دیگر خدمات ارزنده‌ی ایشان، احداث کتابخانه‌ی نفیس و ذی‌قیمت در قلب مدرسه‌ی حجتیه بود. در تأسیس و راه‌اندازی این کتابخانه، مرحوم آیت‌الله مهدی حائری نقش مؤثر و همکاری تمام داشت. هزاران جلد کتاب متنوع و نفیس در موضوعات کتب درسی طلاب، تفسیر، ادبیات، اخبار، حدیث، رجال و تاریخ در این کتابخانه موجود است و ساکنان مدرسه و دیگر طبقات به ‌طور شبانه‌روزی اجازه‌ی استفاده از آن را داشتند.[34]

 

احیای میراث مکتوب شیعه

آیت‌الله حجت برای احیاء، چاپ و نشر میراث مکتوب علمای بزرگ شیعه نیز همت می‌گماشت و آن را یکی از وظایف شرعی خویش در راستای نشر و تبلیغ فرهنگ و معارف اسلام می‌دانست. در این زمینه چاپ جدید و تحقیقی کتاب تفسیر «التبیان» از آثار جاودان شیخ طوسی را می‌توان به عنوان نمونه نام برد که در دو مجلد بزرگ چاپ و منتشر ساخت و در اختیار اهل تفسیر و تحقیق قرار داد. در روزهای پایانی عمرش نیز دو هزار تومان از وجوهات شرعی را که در حساب خود داشت، به چاپ و نشر کتاب الغدیر علامه امینی اختصاص داد که در آن زمان پول قابل‌توجهی بود.[35]

خلاصه اینکه ایشان علاوه بر تدریس و زعامت حوزه و رسیدگی به امور مرجعیت و تأسیس و تعمیر مدارس و مساجد، به تألیف و نگارش، و احیا و تجدید چاپ و نشر آثار ارزشمند گذشتگان و کتب مرجع و منبع پیروان اهل بیت(ع) نیز اهمیت و اولویت می‌داد.

 

مشی مبارزاتی آیت‌الله حجت با رژیم طاغوت

آیت‌الله حجت به شدت نسبت به رجال حکومتی بی‌اعتنایی می‌کرد و گریزان از درگیری‌های مستقیم سیاسی بود. گرچه در موارد نادر، در حوادث و مسائل سیاسی آن هم به اقتضای وظیفه‌ی شرعی خود اقدام و بی‌هیچ ملاحظه‌ای اظهار نظر می‌کرد، ولی اغلب دور از ارتباط مستقیم با حاکمیت بود و این خود روش سیاسی خاصی بود که آن بزرگوار به اقتضای زمانه اتخاذ کرد. البته رجال سیاسی ایران با ایشان به احترام رفتار می‌کردند، ولی ایشان هرگز خود را به آنان نزدیک نکرد. هر وقت یکی از افراد مهم حکومتی و سیاسی وارد قم می‌شد، مرحوم حجت به بهانه‌های مختلف از دیدار او اجتناب می‌کرد و معمولاً به زیارت مسجد جمکران می‌رفت و یا تمارض کرده از خانه بیرون نمی‌رفت و کسی را هم نمی‌پذیرفت.[36] به‌ عنوان نمونه محمدرضا پهلوی در اوایل سلطنت به قم سفر و سعی کرد با مراجع تقلید دیدار کند. برای تحقق این هدف، طوری برنامه‌ریزی شده بود که هر سه مرجع در یک ساعت در حرم باشند. اما آیت‌الله حجت برای ملاقات با شاه حاضر نشد. از آیت‌الله محمدصادق تهرانی نقل شده که وقتی از آیت‌الله حجت در خصوص علت عدم ملاقات با شاه سؤال شد، پاسخ داد: «چه تناسبی است بین ما و این بابا؟ برای ما چه کرد که با او ملاقات کنیم؟»[37]

نحوه برخورد آیت‌الله با سایر رجال سیاسی نیز به همین صورت بود و از درخواست و کمک از حکومتی‌ها امتناع می‌کرد؛ به‌ طوری که روزی قوام‌السطنه نخست وزیر وقت ایران، در هیئت وزیران گفته بود: «آیت‌الله حجت از موقعی که به زعامت مسلمانان و حوزه‌ی علمیه‌ی قم رسیده با کمال وجهه و بزرگی مقام علمی و عملی، کوچک‌ترین درخواست و تقاضایی از دولت‌های وقت و دولت من نکرده‌اند، با اینکه همواره آماده‌ی اجرای فرمان و امر بزرگوارانه‌ی ایشان بوده و هستم.»[38] آیت‌الله تنها در جریان سفرهای استعلاجی خود به تهران ناچار به ملاقات وزرای دربار و نخست‌وزیران وقت ازجمله حکیم الملک(ابراهیم حکیمی)، محمود جم و حسین علاء شد که این ملاقات‌ها نیز در نهایت احترام صورت گرفت.[39]

 

مبارزه علیه بی حجابی

علی‌رغم پرهیز آیت‌الله حجت از مواجهه و درگیری با حاکمان وقت، اقدامات رژیم در زمینه بی‌حجابی در کشور مسئله‌ای بود که او را نیز ناگزیر به مقابله با رژیم کرد. ایشان در مورد دخالت اجباری دولت در امور دینی اعلامیه‌ای به این مضمون توسط آیت‌الله سید محمد بهبهانی به دولت وقت مخابره کرد:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم

به شرف عرض عالی می‌رساند، خیلی مناسب است که حضرت مستطاب عالی به اولیای امور تذکر دهید که در بلاد اسلامی امری که مخالفت آن -از جهاتی- با شریعت مقدسه محرز است، اجراء آن غیر ممکن است و تولید مفاسد خواهد نمود. از مساعی جمیله حضرت عالی تشکر می‌نمایم.

الاحقر محمد الحسینی الکوه کمری»[40]

 

مبارزه‌ با فرقه‌های منحرف

آیت‌الله حجت به دلیل تمایل روحی به آرامش و دوری از هیاهو، در دفع شر فرقه‌های منحرف و جلوگیری از گسترش آنان، شیوه‌ای مسالمت‌آمیز و منفی و در عین حال مؤثر و کارآمدی داشت و تا حد ممکن از سر و صدا و مطرح ‌کردن نام آنان پرهیز می‌کرد. ایشان اعتقاد داشت در دفع شر فرقه‌های منحرف، سروصدا راه‌انداختن و موضع‌گیری خشن و تبلیغاتی برضد آنان، خود نوعی مطرح ‌کردن آن‌ها و نقض غرض است. علاوه بر آن پیامدهای جانبی دیگری نیز دارد که ممکن است به ضرر مسلمانان تمام شود و جامعه‌ی مسلمان را ناامن کند؛ بنابراین در برخورد با آنان و ممانعت از ترویج مرامشان، باید ظرافت‌های خاصی را اعمال نمود و تا حد ممکن باید از مبارزه‌ی منفی استفاده کرد.

در زمان مرجعیت ایشان، تعد‌ادی اندک از بهائی‌ها در منطقه‌ی شهرنو و ابرقوی قم پیدا و ساکن شدند. اهالی منطقه ناراحت شده، سر و صدا راه انداختند و کار به زد و خورد بین ایشان و بهائی‌ها کشیده شد. مردم خشمگین محل، خانه‌های بهائی‌ها را آتش زدند و بالاخره فتنه و آشوبی به ‌پا خاست. در پی آن مسلمانان با احتمال وقوع حوادثی غیرقابل پیش‌بینی از سوی بهائی‌ها، نگران شدند و نوعی احساس ناامنی و خوف در بین آنان حاکم گردید.

یکی از شاگردان آیت‌الله حجت که در آن محله زندگی می‌کرد و نگران اوضاع بود، به محضر ایشان آمد. آیت‌الله که از قضایا اطلاع داشت، از وی پرسید: «شما هم در آن قضایا دست داشتید؟» او جواب منفی داد. آنگاه آیت‌الله حجت گفت: «ببینید راه دفع شر چند نفر بهائی و دور ساختن آنان از اجتماع مسلمین و طریق امر به ‌معروف و نهی‌ از منکر در این‌گونه موارد منحصر در آن نیست که ما بیاییم هیاهو به پا کنیم و دست به آشوب بزنیم. راه‌های دیگری نیز هست که می‌تواند مؤثر و مثمرثمر باشد.»

بعد فرمود: «این چند نفر بهائی در آن محل، در خانه‌ای استیجاری زندگی می‌کنند شما بروید با صاحب‌خانه صحبت کنید تا قرارداد اجاره‌ خانه‌اش را با بهائی‌ها به‌ هم بزند و به مسلمانان اجاره بدهد، بدین‌گونه فتنه تمام می‌شود. اگر اجاره‌‌بهایش زیادتر باشد، من خودم قبول می‌کنم و مبلغ اضافی را می‌دهم. شما بروید با او صحبت نمایید و سعی کنید راضی شود، اما مواظب باشید کسی در بیرون، از این موضوع اطلاع نیابد.»[41]

آیت‌الله حجت به این شیوه آن فتنه را خوابانید و فیصله داد. او خیلی از مشکلات اجتماعی را به این طریق حل ‌و فصل می‌کرد.

 

رحلت

مرحوم آیت‌الله حجت از دوران جوانی و سال‌های تحصیل در نجف از ضعف جسمانی و بیماری‌های گوناگون ریوی، یرقان، کبد و... رنج می‌برد. در قم نیز بارها بیماری‌اش شدت یافته، باعث بستری شدن وی در بیمارستان‌های تهران و استراحت‌های طولانی مدت در شهرری شده بود. مرحوم شریف رازی نوشته: آیت‌الله حجت از سال 1359ق /1319ش تا اواخر عمر (1331ش) بر اثر شدت بیماری سینه و قلب و فشار خون و سوءهاضمه پنج بار به تهران و شهرری منتقل و بستری شد و هر بار نیز دوران طولانی نقاهت و استراحت پزشکی داشت.[42] در سفر پنجم که اواخر ذی‌الحجه 1371 بود، چند روزی در بیمارستان فیروز‌آبادی شهرری بستری گردید و چند روزی هم در منزل شخصی حاج سید ‌رضا فیروز‌آبادی استراحت ‌کرد و پس از آزمایش‌های پزشکی، به قم مراجعت نمود.[43]

آیت‌الله حجت در واپسین روزهای عمرش، در حضور برخی از علما و فضلای قم و وصی خود مرحوم آیت‌الله سید ‌احمد زنجانی، از مسئولان دفترش خواست که مهر ایشان را جلو چشم حاضران بشکنند. وقتی حاضران علت آن را پرسیدند، جواب داد: «مرگ من نزدیک است و می‌خواهم این مهر بعد از من موجود نباشد و احتمالاً مورد سوءاستفاده قرار نگیرد! می‌خواهم از بابت مهر آسوده ‌خاطر باشم.» علما و فضلای حاضر گفتند: علائم مرگ اصلاً در سیمای شما دیده نمی‌شود. آیت‌الله حجت در این حال به قرآن تفأل کرد، آیه‌ی «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ»[44] آمد و آن را به حضار نشان داد تا همه ببینند. حاضران در مجلس از این مسئله متأثر شدند. اما آنان اصرار ورزیدند که مهر در این مجلس شکسته نشود بلکه در ظرفی لاک‌ومهر شده به رسم امانت نزد آقای سید ‌احمد زنجانی بماند. ایشان درخواست آنان را قبول کرد و مهر را به صورت لاک‌ومهر گرفته تحویل مرحوم زنجانی داد.[45]

سرانجام آیت‌الله سیدمحمد حجت ظهر روز دوشنبه سوم جمادی‌الاول 1372 برابر با 29 دی‌ماه 1331 در 62 سالگی در قم وفات یافت.[46] یکی از شاگردان ایشان می‌گوید: «هنگام نماز ظهر بود که بلندگوهای حرم اعلام کرد که آیت‌الله حجت از دنیا رفتند. نماز ظهر را که خواندیم، همه با هم به طرف مدرسه‌ی حجتیه حرکت کردیم، وقتی آنجا رسیدیم با چشمان خودم دیدم حضرت امام خمینی روی پله‌های دوم و سوم مدرسه نشسته و مانند زن‌های جوان مرده گریه می‌کردند.»[47]به محض انتشار خبر رحلت ایشان در بسیاری از شهرستان‌ها تعطیل عمومی اعلام و پیکر این عالم بزرگ بعد از تشییع بی‌سابقه و نماز آیت‌الله بروجردی، در مدرسه‌ی حجتیه دفن شد.[48]

بعدها همسر، فرزندان و افرادی از خاندانش نیز در همین آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شدند. سنگ قبر آیت‌الله حجت شامل تاریخ تولد و وفات و مختصری از سلسله‌‌نسب و فعالیت‌هایش و آخرین استخاره‌اش به قرآن و آمدن آیه‌ی «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ» و امر به شکستن مهر، به شیوه‌ی نسخ و بسیار ظریف توسط دامادش، عالم و هنرمند برجسته آقای حاج شیخ عباس مصباح‌زاده تحریر شده است.[49]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . جعفریان، رسول، برگه‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 191.

[2] . مرحوم آیت‌الله سیدعلی بن سید علی‌نقی یکی از اجلای علما و فقهای تبریز می‌باشد. او پس از اتمام تحصیلات عالی خود در نزد فقهای طراز اول نجف از جمله میرزا حبیب‌الله رشتی، فاضل ایروانی و فاضل شربیانی و پس از آن که اجتهاد و فقاهتش مورد تأیید اساتیدش قرار گرفت، به تبریز مراجعه کرد و به انجام وظایف روحانی و دینی و تدریس و تبلیغ معارف پرداخت. وی در 29 محرم 1360ق / 1319 ش وفات کرد. جنازه‌اش به قم منتقل و پس از تشییع با شکوهی با حضور فرزندش آیت‌الله حجت در صحن حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. عقیقی بخشایشی، [عبدالرحیم]، مفاخر آذربایجان، ج 1، تبریز، نشر آذربایجان، 1374، ص 294. در آن سال‌ها به علت خفقان رضاخانی و مقررات مستبدانه‌ی او حمل و نقل جنازه از شهری به شهر دیگر ممنوع بود. اما حرمت و منزلت آن مرحوم به حدی بود که کسی مانع انتقال پیکرش به شهر قم نشد.

[3] . فقیه بلندآوازه‌ی قرن سیزدهم هجری مرحوم سیدحسین ترک ‌کوه‌کمری درگذشته به سال 1299ق (معاصر و مشاور شیخ مرتضی انصاری و مرجع تقلید اهالی آذربایجان و قفقاز بعد از شیخ)، از شخصیت‌های سرشناس سلسله‌ی سادات کوه‌کمری و عموی سیدعلی پدر سیدمحمد حجت بود.

[4] . مدرس‌تبریزی، میرزا محمدعلی، ریحانه الادب، ج 2، تهران، کتابفروشی خیام، 1374، ص 23.

[5]. شریف‌رازی، محمد، آثار الحجه، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1332ش، ص 93.

[6] . همان، ص 95.

[7] . قلی‌زاده علیار، مصطفی، مراجع ثلاث، تهران، مؤسسه‌ی فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 53.

[8]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 99.

[9]. آیت‌الله مسلم ملکوتی می‌گوید: آقاى حجت نسبت به آیت‌الله سیدیونس اردبیلى خیلى ارادت و احترام از خود نشان مى‌داد. گویا در نجف در خدمت ایشان درس خوانده بود. همیشه در برابر ایشان دو زانو مى‌نشست و اصلاً حرف نمى‌زد و فقط گوش مى‌داد. خاطرات‌آیت‌الله مسلم ملکوتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ‌1385، ص 94.

[10]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 197.

[11]. ریحانه الادب، پیشین، ص 23.

[12] . ر.ک. نجوم امت، پیشین، ص 86.

[13] . ریحانه‌الادب، پیشین، ص 23.

[14] . مراجع ثلاث، پیشین، ص 57.

[15]. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یک‌صد سال مبارزه روحانیت مترقی، جلد 3، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۵۸، ص 58-59..

[16]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 89.

[17]. خاطرات آیت‌الله سید‌ حسین موسوی‌کرمانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 161.

[18] .ر.ک ریحانه‌الادب، پیشین، ص 24. همچنین. نجوم امت، پیشین، ص 87.

[19]. ملاعلی واعظ‌خیابانی، علمای معاصرین، با تصحیح و حواشی عقیقی‌بخشایشی، قم، انتشارات نوید اسلام، 1382، ص 336.

[20] . با فوت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در سال 1315ش، اداره حوزه علمیه تحت مرجعیت آیات عظام: سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و سید محمد حجت ادامه یافت. زعامت این سه تن بر حوزه علمیه قم را ریاست مراجع ثلاث بر حوزه می‌گویند. این سه مرجع با همه مشکلات، توانستند حوزه نوپای قم را به مدت 8 سال (از رحلت زمان رحلت آیت‌الله حائری تا آغاز ریاست و مرجعیت عام آیت‌الله بروجردی، 1323ش) از طوفان استبداد و سیاست‌های دین زدایی رضاشاه و هرج‌ و‌ مرج‌ها و هتاکی‌های بعد از سقوط وی حفظ کنند و آن را به زعیم بزرگ شیعه آیت‌الله بروجردی تحویل دهند. جالب اینجاست که این سه مرجع عالی مقام به فاصله کمی از یکدیگر مرحوم شدند. آیت‌الله خوانساری در شهریور 1331 و آیت‌الله حجت در دی ماه 1331 شمسی و آیت الله صدر در دی ماه 1332، رحلت کردند.

[21] . برگ‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، پیشین، ص 38.

[22]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 100.

[23]. مراجع ثلاث، پیشین، ص 60.

[24]. خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، پیشین، ص 121.

[25]. همان، ص 89-91.

[26] . مفاخر آذربایجان، پیشین، ص 317.

[27]. همان، ص 318.

[28] . از جمله شاگردان معظم‌له می‌توان به آیات و حجج اسلام زیر اشاره کرد: شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ ابراهیم مراغه‌ای، سید ابراهیم علوی مقبره‌ای، میرزا ابوطالب تجلیل تبریزی، میرزا ابوطالب فاضلی، سید ابوالقاسم تهرانی، شیخ ابوالقاسم نحوی، ابوالمجد بروجردی، شیخ احمد یمینی، شیخ احمد عراقی، احمد غروی سبط حائری، احمد قمی، شیخ اسحق قفقازی، شیخ اسدالله کاشانی، سید اسدالله ده‌خرقانی، شیخ اسدالله اصفهانی، شیخ اسمعیل بهاری، سید اسمعیل اردبیلی بهاری، میرزا باقر تهرانی، آقا باقر قمی، میرزا تقی تبریزی، شیخ جابر فاضلی، شیخ مشایخی، میرزا جعفر اشراقی تبریزی، سید جعفر بروجردی، سید حسن سریزدی، میرزا حسن تیلی، سید حسن حجت، سید حسن سیدی، میرزا حسن مصطفوی، میرزا حسن انصاری محلاتی، سید حسین قاضی، میرزا حسین مراغه‌ای، سید حسین بدلا، سید حسن هشترودی، حسین اثناعشری، میرزا حسین تبریزی، سید احمد مرندی، سید حمید تویسرکانی، شیخ داود رشتی، میرزا شهاب همدانی، سید صادق لواسانی، شیخ صادق خوئی، میرزا صادق نصیری سرابی، شیخ صدرالدین قفقازی، ضیاء استرآبادی، شیخ عباس مستقیم، شیخ عباس تهرانی، شیخ عباس علوی، میرزا عبدالله اصفهانی، عبدالله آل آقا، شیخ عبدالله مهاجرانی، شیخ عبدالحسین سیدی، شیخ عبدالحسین قفقازی، شیخ عبدالحسین وکیلی، میرزا عبدالحسین غروی، عبدالرسول تهرانی، شیخ عبدالرسول بسطامی، شیخ عبدالصمد خوئی، میرزا عبدالکریم تهرانی، شیخ عبدالوهاب روحی، سید عبدالوهاب یزدی، شیخ عزیزالله نهاوندی، میرزا علی تهرانی، میرزا علی هاشمی، میرزا علی مرندی، سید علی حسینی، میرزا علی اردبیلی، شیخ علی زنجانی، سید علی علوی، شیخ علی انصاری، شیخ علی‌اکبر تهرانی، میرزا علی‌اکبر اسلامی، میرزا علی‌اکبر فقیهی، شیخ علی‌اصغر قزوینی، شیخ قاسم قفقازی، شیخ کاظم احمدی، سید محمد داماد، شیخ محمد کرمی، میرزا محمد مجاهدی، شیخ محمد اولیائی، شیخ محمد فکور یزدی، شیخ محمد لاکانی، میرزا محمد بنابی، میرزا محمدباقر تهرانی، شیخ محمدباقر مهاجرانی، میرزا محمدباقر مرندی، شیخ محمدتقی تهرانی، شیخ محمدتقی گیلانی، سید محمدحسن مدرس، شیخ محمدحسن مازندرانی، سید محمدحسین آل‌طه، شیخ محمدحسن هرسینی، سید محمدحسین طباطبائی، شیخ محمدحسین دزفولی، شیخ محمدحسین اردبیلی، سید محمدرضا آل‌محمد، شیخ محمدرضا فقیهی، شیخ محمدصادق قمی، شیخ محمدصادق تهرانی، سید محمدعلی مجدی، حاج شیخ محمدعلی عبادی، میرزا محمدعلی طباطبائی، میرزا محمدعلی چرندابی، سید کاظم آیت‌اللهی، شیخ محمود علمی، مجتبی محمد اراکی، شیخ محسن همدانی، شیخ محسن مشکینی، سید محسن حجت، شیخ محسن طاهری، مرتضی حائری، سید مرتضی فقیه، سید مرتضی ایروانی، سید مرتضی علوی، شیخ مصطفی جلیلی، معتمد کرمانشاهی، سید مهدی انگجی، سید مهدی تبریزی، مهدی حائری، شیخ مهدی منصوری، شیخ نصرت تبریزی میانجی، شیخ نعمت‌الله مهدوی، شیخ هادی بروجردی، شیخ یحیی فاضل همدانی، میرزا یحیی اراکی، یحیی عبادی، شیخ یوسف همدانی، سید یوسف مزلقانی، سید یونس اردبیلی، شیخ موسی زنجانی. ر.ک. محمد شریف رازی، آثار الحجه، پیشین، ص 194-197.

[29] . علامه طباطبایی در زندگینامه‌ای که به قلم خویش نوشته‌اند، مرقوم فرمودند که: کلیات علم رجال را از آیت‌الله حجت فرا گرفته‌اند. ر.ک، نجوم امت، پیشین، ص 88.

[30]. خاطرات آیت‌الله سیدحسین موسوی‌کرمانی، پیشین، ص 161.

[31]. ریحانه الادب، پیشین، ص 24-25.

[32]. نجوم امت: آیت‌الله سید محمد حجت، پیشین، ص 93-100 (از مهم‌ترین نسخ خطی کتابخانه‌ی آیت‌الله حجت می‌توان به «منتقی الجمان» اثر صاحب معالم، «تقریرات فقه»، «تحفه الصالحین» اثر صالح بن محمد صالح قائنی هروی، «اکمال الدین» از شیخ صدوق، «عیون الأصول» اثر ملامحمدتقی بن محمد برغانی، «حدائق»، «فقه و اصول» از ملاابراهیم لنکرانی، «رجال» از ابوعلی، «غنیمه المعاد فی شرح الارشاد» از برغانی، «شرح مفاتیح» آقا باقر بهبهانی، «جامع المقاصد»، «فروع کافی»، «عنوان الشرف» از شرف‌الدین مقری، «وسائل الشیعه»، «اصول فقه» از پسر حاجی کلباسی، «حاشیه رسائل» انصاری اشاره کرد.

[33]. مراجع ثلاث، همان، ص 79-80.

[34]. مفاخر آذربایجان، پیشین، ص 319.

[35] . مراجع ثلاث، همان، ص 81.

[36]. مراجع ثلاث، پیشین، ص 66.

[37]. کرباسچی، غلامرضا، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، جلد 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 116-117.

[38]. محمد شریف رازی، آثار الحجه، پیشین، ص 104

[39]. مراجع ثلاث، پیشین، ص 67.

[40]. دوانی، علی، نهضت دو ماهه روحانیون ایران، قم، چاپ حکمت، 1341، ص 66.

[41]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 105.

[42]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 129.

[43]. همان، ص 130.

[44]. سوره‌ی رعد، آیه‌ی 14.

[45]. محمد شریف‌رازی، پیشین، ص 165.

[46] . آیت‌الله حجت چند روز مانده به وفاتش آخرین شهریه‌ی طلاب و مهر نان (فیش مهرشده جهت خرید نان از نانوایی معین) را داد و آخرین موجودی خود از وجوهات را به طلاب نجف و تبریز حواله نمود. مبلغ دو هزار تومان هم جهت مساعدت به چاپ و نشر کتاب شریف «الغدیر» علامه عبدالحسین امینی اختصاص داد و وصیت کرد که آن را به مصرف چاپ کتاب برسانند. گفته می‌شود بعد از توزیع شهریه‌ی طلاب قم، شصت یا هفتاد تومان بر جای ماند. آیت‌الله حجت دستور داد آن مبلغ را در پاکتی گذاشتند و به محضر آیت‌الله بروجردی بردند. این قضیه نشان می‌دهد که مرحوم آیت‌الله حجت به مرگ خود در چند روز آینده یقین داشت و می‌دانست که این آخرین شهریه اوست، از طرفی میزان ارادت او نسبت به آیت‌الله بروجردی را هم ثابت می‌کند. او با این کار، دیگران به‌ویژه مقلدانش را در امور دینی به آیت‌الله بروجردی متوجه ساخت. مراجع ثلاث، پیشین، ص 83.

[47]. برهانی، مرجان، تحولات فکری حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1401، ص 113.

[48]. نجوم امت، پیشین، ص 91.

[49]. بعد از وفات مرحوم آیت‌الله حجت، خبری در بین طلاب و فضلای حوزه شایع شد و آن این بود که چون آقای حجت هیچ‌وقت‌ رجال حکومتی و سیاسی زمانش را از شاه تا وزیر و وکیل تحویل نگرفت و به ملاقات آنها نرفت و همواره از دیدار با این جماعت یا درخواست از آنان شانه خالی کرد و زیربار نرفت، اهل سیاست و حکومت نیز تصمیم گرفتند او را به ‌کلی کنار بزنند و بالاخره آن مجتهد بزرگ را به واسطه دست‌های مرموز جاسوسان مسموم کردند. بلی این خبر آن زمان شایع شد، ولی هیچ کس به یقین ندانست که واقعیت این سخن چیست، حقیقت دارد یا شایعه است؟ حرفی بود که دهان به دهان در بین اهل علم و مریدان ایشان می‌گشت. والله اعلم بالصواب. مراجع ثلاث، پیشین، ص 85.



اجازه اجتهاد آیات عظام سید محمد حجت کوه‌کمری و سیدمحمدتقی خوانساری به آیت‌الله سیدمحمدباقر موسوی کشفی بروجردی


اجازه آیات سید محمد حجت، سیدمحمدتقی خوانساری و صدرالدین صدر به آیت‌الله آقا منیر نظنزی


اجازه حضرت آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه کمری، در امور حسبیه و .. به آیت‌الله حاج سید حسن موسوی شالی


اجازه نامه آیت‌الله حجت به آیت‌الله محمد لاکانی


تلگراف آیات عظام سید محمد حجت، سیدمحمدتقی خوانساری و صدرالدین صدر به ریاست مجلس شورا در اعتراض به توهین نسبت به مقدسات مذهبی از طرف نمایندگان


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در حاشیه جلوس در یکی از اعیاد


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در حاشیه یکی از جلوس‌ها در حیاط منزل شخصی


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در حال تدریس در صحن حضرت معصومه(س)


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در کنار آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی در یکی از مجالس روضه در حرم حضرت معصومه(س)


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در میان تنی چند از اعضای خانواده و اطرافیان


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری لحظاتی قبل از کلنگ زنی مدرسه حجتیه قم. در تصویر آیات علامه سید محمدحسین طباطبایی، سید حسین قاضی طباطبایی دیده می‌شوند.


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در حال تدریس در صحن حضرت معصومه(س)


آیت‌الله حجت در حال نوشتن متنی


آیت‌الله سید محمد حجت


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در حاشیه یکی از جلوس‌ها در حیاط منزل شخصی


آیت‌الله العظمی سید محمد حجت


آیت‌الله حجت


آیت‌الله سید محمد حجت


آیت‌الله سید محمد حجت


آیت‌الله سید محمد حجت


آیت‌الله سید محمد حجت


مجلس درس آیت‌الله حجت


نمایی از مراسم افتتاحیه مدرسه حجتیه قم. در تصویر علامه سید محمدحسین طباطبایی به میهمانان خوشامد می‌گوید


نمایی از مراسم افتتاحیه مدرسه حجتیه قم. در تصویر علامه سید محمدحسین طباطبایی به میهمانان خوشامد می‌گوید


نمایی از مراسم افتتاحیه مدرسه حجتیه قم. در تصویر علامه سید محمدحسین طباطبایی به میهمانان خوشامد می‌گوید


نمایی از مراسم افتتاحیه مدرسه حجتیه قم. در تصویر علامه سید محمدحسین طباطبایی به میهمانان خوشامد می‌گوید


آیت‌الله العظمی حاج آقا سید حسین طباطبایی بروجردی در حال فاتحه‌خوانی بر مرقد آیت‌الله العظمی سید محمد حجت کوه‌کمری در مدرسه حجتیه قم


قبر آیت‌الله حجت


قبر آیت‌الله حجت


 

تعداد مشاهده: 15594


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.