یادکردی از دو شهید گرانقدر شهر بابل شهیدان ابوالقاسم نصیرائی و سید صمد صالحی گودرزی
تاریخ انتشار: 12 آبان 1403
هجرت امام خمینی به پاریس در 14 مهرماه 1357 روند مبارزات علیه رژیم پهلوی را شدت و گسترش بیشتری داد و برخلاف پیشبینی سردمداران رژیم و آمران بیگانه موجب رساندن صدای مظلومیت ملت ایران به گوش جهانیان شد. بعد از استقرار امام در پاریس اولین پیام ایشان خطاب به دانش آموزان مدارس و حوزههای دینی، دانشجویان و اساتید دانشگاهها و دانشسراها، صادر شد و موج مبارزات علیه استکبار و استبداد را خروشان ساخت. در بخشی از متن این پیام آمده بود: «در آغاز سال تحصیلی به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشآموزان که برای برقراری حکومت عدل اسلامی به پا خواستهاند درود میفرستم... من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن به شما فرزندان عزیز اسلام مژده پیروزی نهایی میدهم، به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد.» امام در ادامه، خطاب به جوانان فرمودند: «هان ای عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد بهپا خیزید و به هم بپیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید.»[1] این پیام انگیزه دانشآموزان و دانشجویان را در مبارزه علیه رژیم بالا برد و از نیمه اول آبان این اقشار بر تکاپوی خویش افزودند. در استان مازندران نیز این جوشش از آغاز سال تحصیلی به چشم میخورد و در آبان ماه سال 57 به اوج رسید. در روز 11 آبان 57 در تظاهرات خیابانی در شهرستان بابل یکی از جوانان فعال و انقلابی به نام ابوالقاسم نصیرائی به درجه شهادت رسید و با شهادت او نهضت اسلامی در شهرستان بابل بیش از گذشته گسترده شد. مراسم تشییع و خاکسپاری شهید نصیرائی به تظاهرات عظیمی در شهرستان بابل منجر شد و طی این تظاهرات دانشآموزی به نام سیدصمد صالحی گودرزی به خیل شهدای گرانقدر استان مازندران پیوست.
شهادت این دو تن خون مردم را به جوش آورده، تظاهرات گسترده چند هزار نفری را در پی داشت؛ به طوری که اوضاع از کنترل مسئولین حکومتی خارج گردید. در این خصوص در بولتن گزارش روزانه چنین نوشته شد:
«روز 12 / 8 / 1357 به دنبال حوادث اخلالگرانه شهر بابل، رئیس شهربانی بابل به رئیس شهربانی استان مازندران اعلام کرد که قادر به کنترل شهر نیست و در این زمینه اظهار عجز کرده که رئیس شهربانی استان به وی گفته رئیس شهربانی آمل به مدت 21 روز با تمام اغتشاشاتی که در شهر آمل رخ داده به وظایف خود عمل کرده ولی شما پس از دو روز میگویید قادر به انجام وظیفه نیستید! و به دنبال این موضوع، رئیس شهربانی بابل را به مرکز استان احضار و معاون شهربانی ساری را به طور موقت به بابل اعزام کرده است.»
اسناد زیر قسمتی از سرگذشت واقعه روز 11 و 12 آبان 1357 و نتایج و پیامدهای آن در شهرستان بابل است که با ذکر مختصری از زندگینامه شهیدان گرانقدر ابوالقاسم نصیرائی و سید صمد صالحی برای گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والا مقام استان مازندران در زیر آمده است:
شهید ابوالقاسم نصیرائی، فرزند علی و بانو افسر ملوک ناوریان در تاریخ 27 / 1 / 1336 در بابل به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در بابل گذراند و به منظور کمک به امرار معاش خانواده ترک تحصیل کرده، به کارگری روی آورد. شهید نصیرائی فردی قوی بنیه، مهربان و کریم بود. از باقیمانده دستمزدش برای کمک به مستضعفان و محرومان بهره میگرفت. در نوزده سالگی به خدمت وظیفه اعزام شد و در گارد شاهنشاهی شروع به خدمت نمود. در حین خدمت به بیماری سختی مبتلا شد و به همین دلیل از خدمت ترخیص گردید. زمانی که مردم مسلمان شهرستان بابل مبارزات بیامان خود را جهت متلاشی نمودن حکومت جبّار پهلوی آغاز کرده بودند، او نیز چون همشهریانش در مراسم سیاسی ـ مذهبی و تظاهرات ضد شاهی حضور مییافت و به همراه آنان به فعالیتهایی چون توزیع تصاویر، نوارها و اعلامیههای حضرت امام مبادرت مینمود. هنگامی که او را نصیحت میکردند که برای حفظ جانش از فعالیتهای سیاسی دست بردارد، آزرده خاطر میشد و میگفت: «میخواهم تیر بخورم و جان خود را فدای اسلام کنم.» سرانجام در تاریخ 11 / 8 / 1357 شب جمعه، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. نوار سینهزنی در سوگ حضرت امام حسین(ع) با صدای خود شهید به یادگار مانده است. این شهید عزیر در فرازی از وصیت خود، آورده است: « هنگامیکه میخواهید مرا به خاک بسپارید، راهپیمایی کنید. در جلوی راهپیمایی، مادرم باشد. سینهزنان بر سر قبرم بیایید.» (برگرفته از آرشیو بنیاد شهید استان مازندران)
شهید سید صمد صالحی گودرزی، فرزند گتآقا و بانو شیرین میرزاده گودرزی در سال 1340ﻫ ش در شهرستان بابل زاده شد. از آنجا که پدر و مادر شهید تمامی کوشش خود را به کار میبستند تا فرزندانشان را بر اساس آموزههای اسلام ناب محمدی تربیت نمایند، قبل از فرا رسیدن به سن تحصیلات رسمی او را به مکتبخانه فرستادند. همراه پدر در نماز جماعت مسجد محل، حضور مییافت و به شرکت در مراسم عزاداری ائمهی اطهار(ع) و استماع ذکر مصائب شهدای کربلا خالصانه عشق میورزید. شهید صالحی تیز هوش بود و در تمامی مقاطع تحصیلی از شاگردان ممتاز محل تحصیل خود محسوب میگردید. در حالی که دوازده بهار از عمرش میگذشت، به جلسات تشکلهای سیاسی ـ مذهبی راه یافت. به همین جهت بر آگاهیهای سیاسیاش هر روز بیش از پیش افزوده میشد. در ایام فراغت از تحصیل به مطالعهی کتابهای مختلف میپرداخت و از مطالب آن جهت آگاهی دیگران و همچنین اعضای شرکت کننده در جلسات بهره میجست. از آنجا که آراسته به ویژگیهای انسانی بود، همیشه با اقبال عمومی مواجه میگشت و مهربانی، وفاداری، خضوع در برابر کوچکترها و انسان دوستیاش ورد زبان همگان بود. در آن ایامیکه تظاهرات ملّت مسلمان ایران و از جمله مردم بابل اوج میگرفت سید صمد، در سال سوم رشتهی ریاضی فیزیک تحصیل میکرد. در راهپیماییها، مشارکتی فعالانه داشت و علاوه بر آن از نظرات و تدابیرش جهت نظم و ساماندهی تحرکات ضد رژیم استفاده میگردید. شهید صالحی علاوه بر شرکت در تظاهرات شهرش، در مراسم و راهپیماییهای بابلسر و امیرکلا هم توفیق حضور داشت. سرانجام در تاریخ 12 / 8 / 1357 هنگام مراسم تشییع جنازه شهید دلاور ابوالقاسم نصیرائی در آرامگاه گلهمحله مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در همان محل به شهادت رسید. (برگرفته از آرشیو بنیاد شهید استان مازندران)
*****
از: مرکز [تاریخ:] 12 / 8 / 1357
به: ساواک شماره: 886
پیرو تلفنگرام روز 12 / 8 / 1357
ساعت 17:15 روز 12 / 8 / 1357 حدود 5000 نفر از اهالی بابل در حالی که پلاکاردهایی را حمل و شیخ هادی روحانی کلهبستی در جلو آنها بوده از مقابل بیمارستان شاهپور بابل حرکت و بعد از راهپیمایی به گورستان شهر وارد، پس از خواندن فاتحه برای مقتول وقایع شب گذشته بابل به نام ابوالقاسم نصیرائی بدون درگیری به طور پراکنده متفرق شدهاند.
[محمدجواد] محامدی، [محمدباقر] تقوی، جهانگیر [محسنی] افشار و دکتر طبریپور
[ارزیابی خبر:] صحت دارد. 11 / 30
*****
حوادث و وقایع شهرهای مختلف کشور در روز[2] 12 / 8 / 1357
الف- ... ما تا سرنگونی رژیم پهلوی آرام نخواهیم نشست و تا سینههای ما هدف گلوله قرار نگیرد، از اقدامات خود دست بر نخواهیم داشت و تا آخرین قطره خونی که در بدن داریم پایداری خواهیم نمود. ما حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی را میخواهیم. به دنبال سخنرانی نامبرده، یکی دیگر از دبیران سخنرانی کرده و خواستار اتحاد آمل و بابل گردیده و اضافه کرد، ما فردا (13 / 8 / 1357) را عزای عمومی اعلام میکنیم. ناطق در خاتمه سخنرانی خود از جمعیت خواست از اقدامات تخریبی و آتشسوزی خودداری نمایند و مدعی شد اطلاع به دست آمده که مأمورین ساواک مأموریت دارند به آتشسوزی مبادرت کنند. پس از خاتمه سخنرانی یاد شده جمعیت جنازه را تا گورستان شهر حمل و به خاک سپردهاند. در گورستان شهر بابل مجدداً دبیر مورد بحث به سخنرانی پرداخت و متن اعلامیه روحانیون بابل را قرائت و عنوان کرد مأمورین شهربانی گفتهاند ما فقط حفاظت مساجد و ادارات را به عهده میگیریم، بنابراین ما نیز برای پاسداری از شهر و برقراری نظم پاسدار گماردهایم. در هنگام مراسم تدفین متوفی یکی دیگر از قشریون مذهبی نیز در اجتماع افراد مذکور در گورستان بابل سخنرانی تحریکآمیز و تحریف شدهای پیرامون حوادث روز 11 / 8 / 1357 شهر بابل عنوان کرده و ضمن ذکر ارقام بیاساس از کشتهشدگان حادثه روز مورد بحث اتهاماتی به مأمورین انتظامی وارد کرده است.[3]
ب ـ ساعت 14:30 روز 12 / 8 / 1357، یکی از مأمورین اطلاعات شهربانی بابل که قصد ورود به منزل برادرش را داشته، توسط گروهی از اخلالگران مورد حمله قرار گرفت و با چاقو از ناحیه کتف مجروح و اخلالگران سلاح کمری وی را به سرقت بردهاند. به دنبال این جریان، مأمورین انتظامیدر محل حاضر و اخلالگران را با استفاده از گاز اشکآور و تیراندازی هوایی متفرق کردهاند. ضمناً مادر مأمور مجروح شده نیز از ناحیه دست توسط عناصر اخلالگر مصدوم گردیده است.
ت ـ روز 12 / 8 / 1357 به دنبال حوادث اخلالگرانه شهر بابل، رئیس شهربانی بابل به رئیس شهربانی استان مازندران اعلام کرد که قادر به کنترل شهر نیست و در این زمینه اظهار عجز کرده که رئیس شهربانی استان به وی گفته رئیس شهربانی آمل به مدت 21 روز با تمام اغتشاشاتی که در شهر آمل رخ داده به وظایف خود عمل کرده ولی شما پس از دو روز میگویید قادر به انجام وظیفه نیستید و به دنبال این موضوع، رئیس شهربانی بابل را به مرکز استان احضار و معاون شهربانی ساری را به طور موقت به بابل اعزام کرده است.
ث ـ روز 12 / 8 / 1357، گروهی از روحانیون شهر بابل در منزل دادستان بابل اجتماع و به اتفاق نماینده استانداری مازندران که برای رسیدگی به حوادث این شهر به بابل رفته بود، به ساری عزیمت و با استاندار مازندران ملاقات کردهاند. در این ملاقات یکی از قشریون مذهبی اتهاماتی به نیروهای انتظامی و سازمان اطلاعات و امنیت بابل وارد و مدعی شده که اخلالگریهای شهر بابل توسط رئیس سازمان بابل کارگردانی شده و به دنبال آن خواستار تعویض هفت نفر از پاسبانها و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت بابل و رسیدگی به موضوع شدهاند.
*****
از: شهربانی استان مازندران ـ اطلاعات شماره: 889
به: مرکز ـ ساواک تاریخ: 13 / 8 / 1357
انتشار بلامانع است
از صبح روز 13 / 8 / 1357 به انگیزه کشته شدن یک نفر در حادثه روز گذشته بابل کلیه مغازههای شهر بابل تعطیل و عناصر اخلالگر با تهدید نسبت به بستن حتی مغازههای قصّابی و نانوایی نیز اقدام نمودهاند. جمعیّت زیادی نیز در اطراف بیمارستان شاهپور اجتماع و قصد دارند در مراسم تشییع و تدفین مقتول شرکت نمایند.[4]
[ارزیابی خبر:] صحت دارد.
11 / 30 اداره اطلاعات ـ سرکار سرگرد ناصری در ساعت 11 روز 13 / 8 / 1357 اعلام شد.
*****
از: شهربانی استان مازندران (اطلاعات) شماره: 892
به: تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت مازندران تاریخ: 13 / 8 / 1357
پیرو: تلفنگرام روز 13 / 8 / 1357
از ساعت 8:30 روز 13 / 8 / 1357 حدود 2000 نفر از اهالی بابل در حالی که جنازه سید محمد[صمد] صالحی را از بیمارستان شاهپور بابل تشییع مینمودهاند. با آرامی از خیابانهای شهر عبور و به قریه درزیکلا از توابع شهرستان مذکور وارد و سپس بدون درگیری بعد از انجام تشریفات مربوطه متفرق شدهاند.[5]
ارزیابی خبر: صحت دارد.
قبلاً به مرکز اعلام شده است. 22 / 8 / 1357
آقای علیمحمدی
*****
از: ناحیه ژاندارمری مازندران رکن دوم شماره: 507 / 1 / 50ـ401
به: ت ـ ف ـ ژ ـ ک ـ ش ـ ر 2 تاریخ: 13 / 8 / 1357
آگهی به: ت ـ ف ـ ژ ـ ک ـ ش مرکز فرماندهی
آگهی به: ت ـ ف ـ ژ ـ ک ـ ش مرکز اطلاعات
پیرو شماره 493 ـ 501 / 401 - 12 / 8 / 1357
گزارش بعدی گروهان بابل حاکیست یک نفر از مجروحین تظاهرات روز گذشته بابل به نام سید محمد[صمد] صالحی 18 ساله محصّل اهل درازکلا[درزیکلا] شب گذشته در بیمارستان شاهپور بابل فوت و 3 نفر دیگر مجروحین تظاهرات روز گذشته در بیمارستان شاهپور بستری هستند.
در ساعت 13:00 یوم جاری عدّهای زیادی [از] مردم جهت دفن سید محمد صالحی به صورت تظاهرات آرام به طرف جاده گنجافروز حرکت و همچنین در یوم جاری درگیری بین مردم و پلیس بوجود نیامده [است] مراتب استحضاراً عرض میشود.[6]
فرمانده ناحیه ژاندارمری مازندران سرتیپ زرینفر
آقای حضرتی 14 / 8 / 1357 به مرکز منعکس گردیده است
گیرندگان:
1ـ تیمسار ریاست ساواک استان مازندران جهت آگاهی
2ـ فرمانده ضد اطلاعات وابسته به ناحیه جهت آگاهی
*****
شماره: 3394 / م تاریخ: 14 / 8 / 1357
تیمسار ارتشبد وزیر کشور
در ساعت 4 بعدازظهر روز شنبه 13 / 8 / 1357 اینجانب شخصاً در مجلس یادبود ابوالقاسم نصیرائی که شب جمعه گذشته به ادعای چند تن از اهالی بابل به دست سرپاسبان ذوالفقاری کشته شد در مسجد کاظم بیک بابل شرکت نمودم که در آن چند تن از علما و روحانیون و شخصیتهای محلّی و گروهی کثیری از طبقات مختلف مردم بابل شرکت داشتند. ابتدا پس از تلاوت آیاتی چند از کلامالله مجید آقای جواد حجتی یکی از وعاظ شهر بابل به منبر رفتند و ضمن قرائت و تفسیر آیات قرآن در زمینه حقانیت اسلام و وحدت و همبستگی ملّت ایران در جهت اشاعه مذهب جعفری مطالبی ایراد کردند و با رعایت کلیه جوانب خطابه نامبرده از مسیر عادی خارج نشد و [از] اینجانب که در مجلس فوق شرکت داشتم راساً و موکداً آزادی دکتر شهابی[7] و صفاری اهل بابل که مدتی زندانی هستند و همچنین آزادی علی حبیبیان که در جریان اخیر بازداشت گردیده است، خواستار شدند. هم چنین تقاضا کردند عاملین و اشخاصی که در کشتن ابوالقاسم نصیرائی و صمد صالحی شرکت داشتند به مجازات قانونی و به کیفر عمل خود برسند، از جمله خواستههای آقای حجتی آزادی زندانیان سیاسی شهر بابل و هم چنین آزادی غلامرضا سلیمانی دانشجوی سال دوم دانشگاه که در واقعه اخیر دستگیر و در گرگان زندانی میباشد و نیز برچیدن سازمان اطلاعات و امنیت این شهرستان و لغو پروانه کسب مشروب فروشی میباشد که با تأکید و تأیید و ابراز احساسات حاضران شروع شد که به شدت مسجد منقلب و متشنج گردید به طوری که خونسردی و نحوه رفتار اینجانب حاضران در مسجد را متقاعد کرد که بلافاصله تغییر رویه داده و از شدت خشم کاسته و آرامش برقرار گردید. اینجانب نیز متعاقباً در حضور کلیه شرکتکنندگان و آقای حجتی واعظ وعده مساعد دادم که با مطالعه دقیق و بررسی به کلیه خواستههای مشروع مردم بابل رسیدگی و اقدام لازم و صحیح معمول خواهد شد. در خاتمه به استحضار میرساند که شرکت اینجانب در مسجد یادبود جوان مقتول اثر فوقالعادهای در روحیه مردم در جهت آرامش به شهر داشته و طبق اعلامیه قبلی آقایان علماء و روحانیون بابل قرار بود به مدت 10 روز بازار و کلیه کسبه شهر بابل مغازههای خود را تعطیل نمایند ولی با وساطت و خواهش اینجانب آقایان روحانیون متقاعد شدند که از تعطیلی مغازهها منصرف و در نتیجه از امروز کلیه مغازههای شهر بابل و بازار این شهر باز و آماده کسب و کار خود میباشند.
با تقدیم احترام سعید بهادری. استاندار مازندران
اداره کل انتظامی 21 / 8 / 1357 اداره اول انتظامی مراتب را به نخستوزیری اعلام فرمایند. [ناخوانا]
امور اجتماعی خانم افشار 23 / 8 / 1357
*****
از: وزارت کشور تاریخ: 14 / 8 / 1357
به: نخست وزیری شماره: 10669
طبق اعلام استانداری مازندران بعدازظهر روز جمعه ساعت 14:30 آقای همایون فال دادستان بابل به این جانب تلفنی اطلاع داد که چهارشنبه شب (10 / 8 / 1357) دو نفر جوان که در یک کیلومتری کوی پاسبانان که مشغول گشت بوده و کشیک میدادهاند یکی از آنها به نام ابوالقاسم نصیرائی مورد سوءقصد قرار گرفته و کشته شده. طبق اظهارات چند نفر از اهالی بابل ضارب پاسبان شهربانی بوده که در نتیجه برخورد طرفین این اتفاق افتاده و برای کفن و دفن جوان مزبور از طرف اهالی بابل تا گورستان مراسم تشییع جنازه برگزار که با تظاهرات و شعارهایی توأم بوده و نتیجتاً برخوردی بین عدّهای بابلی با تشییعکنندگان اتفاق افتاده است. از تظاهرکنندگان صمد صالحی کشته و چهار نفر به نامهای جعفرشیرافکن،[8] رضا احمد علیزاده، عباسعلی صالح نظری [طبری]،[9] علی علینژاد زخمی و در بیمارستان بستری میباشند. با وقوع این حادثه قریب 5000 نفر از اهالی مقابل شهربانی اجتماع و خواستار مجازات مسبّبین شدند که منجر به برکناری رئیس شهربانی بابل گردید. پس از وصول این خبر به آقای اویسی فرماندار ساری مأموریت داده شد که به بابل عزیمت و شخصاً به منزل دادستان مراجعه و از جریان امر جویا شد. در موقع ورود فرماندار ساری به منزل دادستان بابل آقای دکتر تیریپور[طبریپور]، دکتر [عبدالحمید] عالمیان، دکتر شریفپور از جامعه پزشکان، آقای محسنی افشار، آقای مجیدی، آقای اسماعیلزاده از بازرگانان حجتالاسلام آقای محمدجواد مهابادی[محامدی] و[عبدالحسین] بابایی، محمدی و [محمدباقر] نقوی از جامعه روحانیت و علما در منزل دادستان بابل اجتماع کرده بودند که بعد از مذاکرات لازم مجدداً دادستان تلفنی به این جانب اطلاع داده که آقایان علما و روحانیون و سایر آقایان دیگر که در منزل ایشان هستند برای تظلم قصد عزیمت به استانداری را دارند. اینجانب ضمن استقبال آمدن آقایان فوقالذکر ساعت 7 بعدازظهر روز جمعه 12 / 8 / 1357 آقای دادستان به اتفاق روحانیون به ساری عزیمت و در منزل اینجانب ضمن ملاقات و پذیرایی چون احساس کردم اوضاع خیلی حساس میباشد به اتفاق رئیس کل دادگستری مازندران و عده حاضر در منزل اینجانب به بابل عزیمت و به منزل شیخ باقر نقوی در امیرکلا وارد و ضمن تشکیل جلسه که تا ساعت 10 شب ادامه داشت اظهارات آقایان منطبق با اظهارات دادستان بابل بود که قبلاً به اینجانب تلفنی اطلاع داده بودند. با اطلاع از این موضوع ضمن دلجویی از وقایع اخیر و بعد مذاکره با آقایان علما و روحانیون دوباره به شهربانی بابل مراجعه و با سرهنگ سیفی رئیس شهربانی جدید مذاکره و خواسته شد که در تشییع جنازه امروز که برای صمد صالحی برگزار میشود دخالت نکند که موجب تسلی خاطر غمدیدگان بابل باشد و در تأمین آرامش بابل اثر فوقالعادهای داشته است. بعد از مراجعت به ساری جلسهای خصوصی با حضور رئیس ساواک، شهربانی و فرمانده ژاندارمری تشکیل و وقایع اخیر به اطلاع آنها رسید. ضمناً ساعت 4 بعدازظهر روز 13 / 8 / 131357 در مجلس ختم جوانان مقتول بابل شرکت خواهم کرد و با آقای حاج سیدمحامدی که قرار است وعظ کند مذاکره کردم که به جز قرائت قرآن و دعوت مردم به آرامش موضوع دیگری مطرح نکنند. در خاتمه آقایان حاضر در جلسه از چند نفر پاسبان شهربانی شکایت داشتند که [توسط] آقای رئیس شهربانی استان تصمیم لازم اتخاذ خواهد شد. همچنین از آقای تقیزاده رئیس ساواک بابل شاکی بودند و معتقدند ماندنش در بابل صلاح نبود و تقاضای تعویض نامبرده را دارند که با تیمسار رخشا در اینباره مشغول مذاکره هستیم. آرامش در بابل برقرار است و تیمی به محل اعزام شده که دقیقاً رسیدگی نماید. نتیجه متعاقباً به عرض خواهد رسید.
ارتشبد قرهباغی وزیر کشور
گوینده: محسنی گیرنده: قاسمی ساعت 16 روز 14 / 8 / 1357
*****
از: 2 ﻫ ب و 2ﻫ 1 تاریخ: 17 / 8 / 1357
به: 2 ﻫ 1 و 312 شماره: 5538 / 2 ﻫ ب
موضوع: مجلس تدفین ابوالقاسم نصیرائی
در ساعت 2 بعدازظهر 14 / 8 / 1357 در آرامگاه گلهمحله مراسم تدفین مرحوم ابوالقاسم نصیرائی برگزار و جمعیتی حدوداً 5000 نفر شرکت نمودند آنگاه آقای اکبری لیسانسیه علوم اجتماعی و دبیر دبیرستانهای بابل ضمن دعوت جمعیت به آرامش و سکوت پیرامون وضع فعلی مملکت سخنانی ایراد، سپس یکی از دانشجویان سخنرانی کرد و شدیداً به دولت حمله نمود و گفت ما دیگه شیشه نمیشکنیم و از این به بعد حملات ما باید حساب شده باشد. متعاقب آن آقای محامدی واعظ معروف بابل به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت بابل سخنرانی کرد وی ضمن قرائت متن اعلامیه و اعلام تعطیل عمومی به عنوان عزای عمومی از مردم خواست به طور انفرادی و منظم از آرامگاه خارج شوند و کسی شعار ندهد و حتی صلوات هم نفرستند که در همین حال صدای شلیک اولین نارنجک گاز اشکآور به گوش رسید و جمعیت سراسیمه متفرق شدند و به دنبال آن تیراندازی بدون هیچگونه توقفی شروع شده موضوع حمله به مأمورین شهربانی (علی علینژاد) دقیقاً بدین نحو بوده که مأمور اشاره شده در لباس شخصی مجهز به بی سیم و ضبط صوت و اسلحه بوده و از منزل برادرش که در آرامگاه سکونت دارد بیرون آمده قصد داشته اطلاعات مکتسبه را به اداره مطبوع مخابره کند که [به] وسیله مأمورین انتظامات گروههای مخالف شناخته شده و هنگامیکه در صدد دستگیری وی برآمدند اقدام به فرار نموده و در همین موقع یکی از مهاجمین با کارد به وی حمله کرد و با ضربه کارد او را از پای درآورده و کلت او را گرفت و در لابه لای جمعیت ناپدید شد در این بین شخصی به نام ابراهیم نیکروش با سوت زدن جمعیت را متوجه حمله پلیس نموده جمعیت کمکم متفرق میشوند و پلیس در لباس سربازی به آنها حمله که در نتیجه یک نفر کشته شد (صمد صالحی) شخص در حال موت قبل از آن که بمیرد از راست خود را به طرف ساختمان آرامگاه مقبره خانواده توفیقی کشانده و به درون مقبره خزید و با خون خود نوشت:
درود بر خمینی، مرگ بر شاه و با پنج انگشت مهر زد و آنوقت توسط مردم از مقبره بیرون آورده شد و از طریق برج بن به بیمارستان برده شد و آنگاه پاسبان علی ذوالفقاری که خودش نامبرده را کشته در حالی که جنگ افزار 800 در دست داشت و هوایی شلیک میکرد و جلو جمعیت رودگر محله بالاتر از شهربانی که در انتظار جنازه بودند در حالی که بر روی کامیون نفربر زرهی بوده و سربازان او را محافظت میکردند و با صدای بلند به اجتماع کنندگان فحاشی میکرد و به خمینی فحش و ناسزا میگفت نفربر به بازار رفت و در جلوی بیمارستان تیراندازی میکرد که در نتیجه یک نفر زخمیشده و در بیمارستان بستری گردید که شایعات موجود در بین مردم نیز حکایت میکند که قاتل علی ذوالفقاری میباشد ضمناً پس از کشته شدن صمد صالحی مسئول گورستان غروب همان روز به دستور افسر همردیف شهربانی نادریان خون و نوشتهها را در آرامگاه خانوادگی توفیقی شسته و روز جمعه که آقای فرخ رئیس دادگاه بخش شهرستان بابل و جانشین بازپرس به اتفاق منشی و پدر مقتول به محل حادثه آمده بود مسئول گورستان به دروغ گفته که 4 نفر از مأمورین با لباس شخصی وارد و خونها را شستشو دادند ابتدا چگونگی این مسئله را چند تن از اهالی به چشم دیدند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد اعمال پاسبان علی ذوالفقاری به ناراحتیهای مردم دامن میزند.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأیید است منظور اکبری، حسن اکبری مرزناکی دبیر میباشد ضمناً شنبه در مراسم تدفین ابوالقاسم نصیرائی شرکت داشت و مشاهدات خود را به شرح فوق عنوان نموده است. زیرک
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است در زمینه موارد اشاره شده نظریه عالی را به تلفنگرام شماره 5501 / 2 ﻫ ب ـ 14 / 8 / 1357 معطوف میدارد. خسرو
نظریه دوشنبه: مفاد گزارش صحیح است پاسبان ذوالفقاری از این منطقه فعلاً منتقل گردیده است. در کلاسه 129322 موضوعی بایگانی شود قاسمپی 27 / 8 / 1357
*****
از: بابل تاریخ: 18 / 8 / 1357
به: ساری شماره: 5554 / 2 ﻫ ب
پیرو شماره 5552 / 2 ﻫ ب ـ 18 / 8 / 1357
افراد شرکتکننده در مراسم هفت کشتهشدگان اخیر که در گلهمحله برگزار گردید پس از سخنرانی شیخ محمدجواد حجتی، هادی روحانیراد کلهبستی و شخص دیگری به نام مهندس امینی در ساعت 12:30 به تدریج متفرق، ضمناً اضافه گردیده که عناصر مذکور قصد دارند بعدازظهر روز جاری نیز به منظور فاتحه خوانی به مناسبت هفت صمد صالحی در آرامگاه درزیکلا حضور یابند.[10]
تقیزاده
*****
از: ساری 2 ﻫ تاریخ: 18 / 8 / 1357
به: 312 شماره: 4095 / 2 ﻫ 1
تلفنگرام
برابر اعلام سازمان بابل از ساعت 09:00 روز جاری عدّهای حدود 5000 نفر در حالی که 50 نفر از روحانیون بابل از جمله شیخ محمدجواد حجتی، هادی روحانیراد، محمدتقی فاضل، نقوی، بابایی، سلطانی (رئیس دبیرستان اسلامی بابل) در جلوی صفوف تظاهرکنندگان قرار داشتهاند در مقابل مسجد گلشن بابل اجتماع، در مسیر خیابان شاه به آرامگاه حرکت و از آن طریق قصد دارند به گلهمحمد[محله] درزیکلاء برای انجام فاتحهخوانی در محلههای تدفین تاجداران، علیاصغر مخبریان، ابوالقاسم نصیرائی و محمد صالحطبری[صمد صالحی] کشته شدگان وقایع اخیر عزیمت نمایند. ضمناً عناصر تظاهر کننده ضمن دادن شعار ما حامی قرآنیم، سلطنت نمیخواهیم، رهبر ما خمینی است، شاه تو را میکشیم، با خود پارچه سفیدی که روی آن نوشته شده پشتیبانی خود را از مبارزات شرکت ملّی نفت ایران اعلام میداریم و در زیر آن نوشته شده است (مردم بابل) حمل مینمایند. مراتب جهت استحضار اعلام میگردد.[11]
رخشا
گوینده: علیمحمدی
گیرنده: جهانبخش
ساعت 13:20 روز 18 / 8 / 1357
خلاصه در بولتن درج شود. 18 / 5 / 1357
در بولتن درج گردید جهت بهرهبرادری به استحضار رئیس دایره عملیات میرسد کندری 21 / 8 / 1357 قاسمپی 26 / 8 / 1357 فیش بررسی شود.
*****
از: ساری تاریخ: 18 / 8 / 1357
به: 312 شماره: 4103 / 2ﻫ 1
پیرو 4095 / 2 ﻫ 1 ـ 18 / 8 / 1357
1ـ برابر اعلام سازمان بابل ساعت 15:30 روز جاری عدّهای حدود 300 نفر در جلوی مسجد گلشن اجتماع و از میدان ششم بهمن به سوی درزیکلاه حرکت تا در مراسم شب هفت محمد[صمد] صالح طبری[صالحی] شرکت نمایند. عناصر مذکور در حالی که شعارهایی به همت خمینی، 66 ترا میکشیم و حمل دو پارچه سفید که روی آنها مطالبی به مضمون شب هفت شهدای کشته شده و پشتیبانی خود را از مبارزات شرکت ملّی نفت ایران اعلام میداریم مردم بابل به محل مذکور وارد مراسم ساعت 18 فاتحه و افراد به تدریج متفرق شدهاند.
2ـ برابر گزارش ژاندارمری استان در ساعت 9 صبح روز جاری در مرکز بخش چمستان از توابع آمل، تظاهرات آرامی انجام گرفت ضمن دادن شعارهای مذهبی، تظاهرات در ساعت 13:30 بدون هیچگونه برخوردی خاتمه یافت.[12]
رخشا
گوینده: عالیشاهی
گیرنده: راحت
ساعت: 20:30
در بولتن درج گردید. جهت بهرهبرادری به استحضار رئیس دایره عملیات میرسد.
کندری 21 / 8 / 1357 به عرض رسید فرمودند اقدامیندارد.
قاسمپی 22 / 8 / 1357
فیش بررسی شود.
*****
حوادث و وقایع شهرهاى استان مازندران
1ـ از صبح روز 18 / 8 / 57 (2537 شاهنشاهى)، عدهاى از قشریون مذهبى در خیابانهاى شهر آمل به تظاهرات اخلالگرانه و اقدامات تخریبى مبادرت کردند که در نتیجه چهار نفر از اخلالگران کشته و یک نفر دیگر مجروح و در بیمارستان بسترى گردید (مراتب قبلاً به استحضار رسیده است). اطلاعات رسیده بعدى حاکیست که در جریان تظاهرات فوق جمعاً پنج نفر از آشوبگران کشته و 14 نفر دیگر نیز مجروح شدهاند که به بیمارستان اعزام و تحت درمان قرار گرفتهاند. ضمناً گفته شده، محرک اصلى تظاهرات فوق زنى به نام هاشمى که عهدهدار برگزارى جلسات قرائت قرآن در این شهر میباشد، بوده و مشارالیها با دخالت دادن تعدادى از زنان دیگر در این تظاهرات، موجبات درگیرى تظاهرکنندگان را با مأمورین انتظامى فراهم کرده است.[13]
2ـ حدود ساعت 1600 روز 18 / 8 / 57، رئیس شکاربانى شاهرود به اتفاق چند نفر از مأمورین مسلح به اطراف روستاى جلیلآباد ـ استان مازندران عزیمت و در آنجا متوجه شدهاند که عدهاى چوپان مشغول چرانیدن دامهاى خود در منطقه حفاظت شده میباشند. چوپانان با مشاهده مأمورین به طرف آنها تیراندازى و مأمورین نیز متقابلاً به تیراندازى آنان پاسخ گفتهاند. در این حادثه به کسى آسیبى نرسیده است. متعاقباً اهالى روستاى مذکور که از این وضعیت آگاهى حاصل نمودهاند، به پاسگاه شکاربانى حمله نموده و کلیه اثاثیه و شیشههاى پاسگاه را شکسته و از بین بردهاند.
3ـ از ساعت 0900 روز18 / 8 / 57، عدهاى از قشریون مذهبى در بخش چمستان از توابع آمل، به تظاهرات خیابانى مبادرت کرده و پس از دادن شعارهاى مذهبى، به آرامى متفرق شدهاند.
4ـ ساعت 1530 روز 18 / 8 / 57، حدود 300 نفر از قشریون مذهبى بابل به منظور شرکت در مراسم شب هفت شخصى به نام محمد[صمد] صالحىطبرى (در تظاهرات اخیر کشته شده) در جلوى مسجد گلشن این شهر اجتماع و از آنجا به طرف بخش درزىکلا که قرار بوده این مراسم در آنجا برگزار گردد، حرکت نمودهاند.
جمعیت مذکور در مسیر حرکت خود شعارهائى علیه مقامات عالیه مملکتى و به طرفدارى از روحاله خمینى داده و پشتیبانى خود را نیز از کارکنان شرکت ملى نفت ایران به منظور ادامه مبارزه اعلام داشتهاند.
راهپیمایان در ساعت 1800 روز مذکور به بخش مورد بحث وارد شده و پس از خاتمه مراسم به آرامى متفرق شدهاند.
*****
از: 2 ﻫ ب و 2 ﻫ 1 تاریخ: 24 / 8 / 1357
به: 2 ﻫ 1 و 312 شماره: 5634 / 2 ﻫ ب
موضوع: شیخ محمدجواد حجتی
پیرو: 5635 / 2 ﻫ ب ـ 24 / 8 / 1357
در ساعت 16:30 مورخه 15 / 8 / 1357 مجلس ختمی به مناسبت کشته شدگان وقایع اخیر بابل (صمد صالحی و ابوالقاسم نصیرائی) در مسجد جامع تشکیل واعظی به نام شیخ محمدجواد حجتی پیشنماز مسجد ضرابی ابتدا مطالبی راجع به شناخت اسلام بیان و سپس از دانشمندان جهان سخنانی ایراد [کرد] آنگاه اشارهای به زندگی حضرت علی کرد و مکرّر توضیح میداد که حواس شما جمع باشد چه میخواهم بگویم. عدّهای نابخردان میگویند حضرت علی سیاست نداشت چرا؟ برای این که او هنوز حکومت خود را مستقر نکرد و محکم ننمود معاویه که حاکم شام بود [را] معزول کرد. اما جواب افرادی که چنین انتقاد میکنند [این است که] علی را نشناختند آنها نمیدانند علی هرگز با افراد ظالم حتی یک ساعت حاضر نیست مماشات کند و یک ساعت یک نفر ظالم بر مردم مسلط باشد رهبر عالیقدر تشیع مجاهد اکبر مرجع جهان شیعه حضرت آیتالله العظمی خمینی در کتاب خودش ولایت فقیه (حکومت اسلامی) خوب توضیح داد .شایعه پراکنی میکنند که اگر حکومت اسلامی ایجاد شد و اقلیتهای مذهبی وضع آنها در خطر خواهد بود. دروغ است هرگز چنین نیست. یا این که میگویند زنها نباید تحصیل کنند هرگز چنین نیست. تحصیل علم برای مرد و زن فریضه است و بعد از یک سلسله صحبت و سخنرانی و پیام رهبر مملکت را به سختی به باد انتقاد و مسخره قرار دارد و گفت: نمیدانم دو بعدازظهر اخبار را داشتید یا نه متوجه مطالب شدید یا نه گفت: من پیام شما را شنیدم و حتماً در کنار شما خواهم بود.[14] حجتی اضافه نمود: عجب در کنار مایی! پس تا به حال کجا بودید؟ اروپا بودید؟ (خطاب به رهبر مملکت) شما خیال میکنید ملّت سبوس خورده هیچ چیز نمیفهمد خودتان سبوس خوردید سر مخمور دارید (مخمور از خمر یعنی شراب به عبارت دیگر یعنی مغز شما الکلی است و شراب و عرق در مغز شما اثر کرد، نمیفهمید چه میگویید.) انتقاد شدید خود نسبت به رهبر مملکت ادامه داد و گفت: مژدگانی که گربه عابد شد. عابد و زاهد مسلمان. حالا میخواهید در کنار ملّت با فساد و ظلم مبارزه کند تا به حال کجا بودید. ما دولت آشتی تو را دیدیم. آقایان محترم خدا رحم کند آن که دولت آشتی بود که چنین بیرحم بود و خون ما را میریخت حالا که دولت نظامی[15] روی کار آمد سالی که نیکوست از بهارش پیداست، ماستی که ترش است از تغارش پیداست. خدا رحم کند. خدایا ما را از این حکومت جهنمی نجات بده. آنگاه صحبت خود را ضمن دادن یک سلسله فحش و ناسزا ادامه داد و گفت: ما همان طوری که آن حکومت آشتی را محکوم کردیم این دولت نظامی را هم محکوم میکنیم همه گفتند: صحیح است. اضافه کرد که اینها چرا نمیفهمند که هدف ملّت چیست و مردم چه میخواهند؟ ریشه فساد برداشته شود مثل این که در کنار شهر پر از زباله باشد بعد عدّهای بگویند که کاری نداشته باشید بگذار پشه و مگس و مالاریا جمع شوند بعد، پیف پاف و افکن و غیره میگیریم همه پشهها را میکشیم. نه آقا باید زباله برداشته شود ما میخواهیم تو کنار بروید (یعنی شاه) را تشبیه به زباله کرد که منشأ همه فسادها است آن چنان هتاکی و بی حرمتی نمود که اغلب به یکدیگر به طور متعجبانه و شگفتی نگاه میکردند. ملّت دست بردار نیستند. ملّت حکومت اسلامی میخواهند. ما ملّت آمریکا و یهود صهیونیسم و شوروی را به خاطر پشتیبانی از او محکوم میکنیم. همه گفتند صحیح است 3 مرتبه. باز خطاب به رهبر مملکت چرا مردم را گول میزنید مردم دیگر بیدار شدند گول شما را نمیخورند ول کن برو ملّت پیرو علی است حاضر نیست یک ساعت زیر بار ستم باشد و یا این که با ستمکار آشتی کند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد. حجتی یک واعظ بیشخصیت و فاقد پرستیژ در بین جامعه روحانیت بابل است.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأیید است. نامبرده یکی از مؤثرترین کارگردانان کلیه تظاهرات منطقه و کسانی است که فعالیتی را به طور مستمر پیگیری مینماید و چون زبان چرب و نرم دارد سخنانش بر دل مستمع مینشیند و احساسات وی را بر میانگیزد ضمناً شنبه توجیه گردیده کلیه اعمال و رفتارش را کنترل و نتیجه را گزارش نماید. زیرک
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است پیگیری ادامه نتیجه متعاقباً تقدیم میگردد. ضمناً حجتی با تمام امکانات افکار عمومی را بر علیه 66 منبعث لذا ضرورت دستگیری وی پیشنهاد میگردد. خسرو
نظریه 2 ﻫ ب: شیخ محمدجواد حجتی همان طوری که کراراً به عرض رسیده یکی از محرّکین اصلی و گرداننده تظاهرات و رویدادهای بابل و گاهاً شهرهای همجوار تحت پوشش همدردی بوده و یاد شده بیپروا در سخنرانیهای خود در منابر به مقدسات ملّی اهانت و ناسزا گفته و در حقیقت سر پر شوری دارد وی از عناصری است که در فرصت مناسب بایستی دستگیر و تحت تعقیب قرار گیرد و همدلان و همکاران وی نیز به همین صورت.
*****
از: ساری تاریخ: 28 / 8 / 1357
به: 312 شماره: 4258 / 2ﻫ 1
در ساعت 11:30 روز جاری گروهی متشکل از 2500 نفر از طبقات مختلف بدواً در مدرسه نوشیروانی بابل اجتماع سپس از طریق مسجد جامع وارد چهار راه شهداء شده و در حالی که پلاکاردهایی که بر روی آن عکس خمینی و تصاویر سیداحمد هاشمی و جعفر اقوامی (این دو نفر به اتهام تبانی با سیدعبدالله امیرحسینی متواری و شرکت در قتل پاسبان شهربانی بابل دستگیر و بازداشت میباشند) حمل میکردند و شعارهایی به مضمون مرگ بر 66 کثیف خونخوار خاندان پهلوی و جلاد و کثیف، دیگر تماشا بس است، وقت قیام است، ایران فلسطین شده و توزیع سه نوع اعلامیه در این محل توقف نموده و بعد از سخنرانی پسر فلّاحیان (صاحب نمایشگاه اتومبیل در بابل) و فرستادن سه صلوات به مناسبت کشته شدگان حوادث اخیر این شهرستان به خصوص صمد صالحی از این محل حرکت و در حالی که شعار ما خواستار آزادی زندانیان سیاسی من جمله سیداحمد هاشمی و جعفر اقوامی هستیم را تکرار میکردند وارد مسجد کاظم بیک شده و پس از نماز جماعت شیخی به نام بانکی ضمن ایراد مطالبی، اعلامیههای جامعه فرهنگیان و خمینی در زمینه همبستگی را قرائت و اشاره کرد بعدازظهر در مسجد جامع بابلسر و در صورت مساعد بودن هوا دست به تظاهرات خیابانی خواهند زد. شیخ مذکور افزود نیز در بهنمیر (از توابع بابلسر) تظاهراتی انجام که مراتب به شهربانی بابلسر و ژاندارمری بابل تلفنگرام گردیده است. تظاهرات در ساعت 13:00 خاتمه یافت. ضمناً عامل محرّکه این تظاهرات به نقل از 1585 شیخ محمدجواد حجتی که رهبری تظاهرات نیز عهدهدار بود و بنا به اظهار فرماندار بابل این شخص در زمینه تظاهرات از آقای استاندار اجازه داشته است.
رخشا
گوینده: پورجوان ساعت: 14:35
گیرنده: ( ناخوانا ) قاسمپی 30 / 8 / 1357
*****
از: شهربانی بهشهر شماره: 357 / 5 ش
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان مازندران تاریخ28 / 8 / 1357
به قرار اطلاع حاصله آقای نصیرائی بازپرس دادسرای بهشهر که اخیراً نیز یکی از اقوام خود را در تظاهرات اخیر بابل از دست داده است، مدتی است ضمن شرکت در تظاهرات ضد ملی این شهرستان به عناوین مختلف متهمین را که در جریانات اخیر از طرف مأمورین این شهربانی با پرونده تنظیمی به دادسرای معرفی گردیدهاند بلاقید آزاد مینمایند.
ارزیابی: صحت دارد.
نظریه: این امر موجب تشویق مخالفین و تضعیف روحیه پرسنل میگردد.
آقای هودی:
1- سابقه بررسی و به مرکز اعلام گردد
2- از طریق منابع و همکاران درباره وضعیت وی تحقیق شود. 29 / 9 / 57
پینوشتها:
[1] . صحیفه امام خمینی(ره)، ج 3، ص 483.
[2] . این سند بخشی از یک بولتن کشوری است که در اینجا تنها قسمتهای مربوط به بابل ارائه شده است.
[3] . بنا به گزارش روزنامه کیهان حادثه بابل به این جا خاتمه نیافت بلکه «ناگهان گروهی سرباز به داخل گورستان آمدند و به دنبال درگیری با مردم و تیراندازی، جوان 18 سالهای به نام سیدصمد صالحی دانشآموز سال سوم راهنمایی بر اثر اصابت گلوله به گلویش کشته شد و چهار نفر دیگر هم مجروح شدند. حال مجروحان وخیم است. محمدجعفر شیرافکن دانشجوی مدرسه عالی بابلسر 23 ساله که از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله واقع شده، احمد علیزاده 23 ساله که از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و عباسعلی صالح طبری 25 ساله آهنگر که از ناحیه پا آسیب دیده است، سه تن از مجروحان هستند. هویت یک مجروح بستری دیگر معلوم نیست. دوازده مجروح دیگر توسط مردم از محل تیراندازی برده شدند و در خانهها بستری هستند. در جریان تیراندازی در گورستان یک پاسبان به نام علی علینژاد به ضرب کارد مجروح شده است.» (کیهان، ش 10603، ص 15) به نوشته همین منبع امروز (12 / 8 / 1357) هزاران تن از مردم آمل نیز در یک تظاهرات شرکت کردهاند «و هرجا که با سربازان روبرو میشدند با شعار برادر ارتشی آیتالله خمینی به شما سلام میرساند، آنان را به همگامی با خود میخواندند.» (ص 18)
[4] . شهربانی مازندران پیرو این خبر، طی شماره: 891 - 13 / 8 / 1357 نوشت: «نام مقتول حادثه ساعت 14:30 روز 12 / 8 / 1357 شهرستان بابل سید محمد [صمد] صالحی 18 ساله محصّل سال سوم راهنمایی اهل قریه درزیکلا پانزده کیلومتری بابل میباشد.»
[5] . ساواک در گزارش دیگری پیرامون اتفاقات این روز (13 / 8 / 1357) نوشت: به مناسبت وقوع حوادث اخلالگرانه در چند روز اخیر و کشته شدن چند نفر در شهرستانهای بابل و آمل کلّیه مغازههای این دو شهرستان تعطیل گردیده و عناصر اخلالگر کماکان کنترل معابر عمومی و راههای ورودی و خروجی شهر را در دست داشتهاند. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد 15، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 88.
[6] . روزنامه رستاخیز در گزارشی مینویسد: «در 13 / 8 / 1357 شصت هزار نفر از اهالی بابل در خاکسپاری یک دانشآموز شهید به نام سید صمد صالحی شرکت کردند. پیکر این شهید از بیمارستان شاهپور تحویل گرفته شد و در حالی که لباس آغشته به خون او بالای چوب در حرکت بود مسافت شش کیلومتری بابل تا زادگاه شهید طیّ شد. این راهپیمایی پنج ساعت زیر باران شدید طول کشید.» (رستاخیز، ش 1055، ص 13)
[7] . بیست و یک روز بعد از این گزارش، اداره کل چهارم ساواک طی شماره: 84931 / 454 - 5 / 9 / 1357 درباره سیفالرضا شهابی نوشت: «به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر زندانی یاد شده بالا مورد عفو قرار گرفته و برابر نامه شماره 19 / 52 / 74 / 401 ـ 2 / 9 / 1357 اداره دادرسی نیروهای مسلّح شاهنشاهی در تاریخ 3 / 9 / 1357 مرخص گردید.»
[8] . محمدجعفر شیرافکن، فرزند مصطفی در سال 1335ﻫ ش در بابل به دنیا آمد. در 2 / 11 / 61 جذب بانک صادرات مازندران شد و مشاغلی از قبیل کارمند دایره خدمات، کمک کارشناس بررسی طرحها و کارشناس اقتصادی در اداره طرحهای این بانک داشت. از نظر سیاسی طرفدار نظام، مدافع ولایت فقیه، جانباز 25 درصد، برادر شهید و دارای مدرک لیسانس میباشد.
[9] . عباسعلی صالح طبری، فرزند غلامحسین در سال 1331ﻫ ش در محله شاهکلای سابق بابل به دنیا آمد. قبل از انقلاب در تاریخ 12 / 8 / 1357 در تشییع جنازه شهید صالحی در منطقه گلشن بابل از ناحیه پای راست توسط سربازان رژیم پهلوی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد که پس از 4 روز بستری در بیمارستان شهید یحیینژاد فعلی بابل ترخیص شد. بنا به اظهار خود وی یک بار در سینما در اعتراض به عکس شاه از جای خود بلند نشدم که منجر به دستگیری و زندانی شدنم شد. وی بعد از انقلاب کارمند اداره برق بابل و امیرکلا بود.
[10] . یک روز قبل از این گزارش، ساواک سارى در بخشنامهای به شماره: 4092 / 2 ﻫ 1 – 17 / 8 / 1357 نوشت: «در شرایط حسّاس کنونى باید در رابطه با جلوگیرى از تظاهرات اخلالگرانه و اغتشاشات و اعتصابها برخورد قاطع صورت گیرد تا از بروز توسعه عملیات مذکور ممانعت به عمل آید بدین منظور لازم است اقدامات در دو مرحله و با سرعت ظرف 24 ساعت آینده آغاز گردد. در مرحله اول در نقاطى که مقررات فرماندار نظامى برقرار است از طرف فرماندارى نظامى در سایر مناطق کشور شوراى تأمین استان و شهرستان فوراً عناصر محرّک و عوامل گردانندگان آشوبها و اعتصابات را که مورد شناسایى قرار گرفتهاند و فرماندار نظامى یا شوراى تأمین استان و شهرستان احضار و اگر حاضر نشدند جلب نمایند به علاوه معتمدین و عناصر ذىنفوذ و متشخص محترمانه به فرماندارى نظامى یا شوراى تأمین استان و شهرستان دعوت شوند در حالى که هر دو گروه حضور دارند موارد تحریکات هریک از عناصر اخلالگر یادآورى و شدیداً اخطار و تذکر داده شود که از هرگونه عمل خلاف و مخالفتآمیز اجتناب و اگر ادامه دهند شدید با آنها رفتار خواهد شد. در این میان مىبایست به معتمدین محلّى اثبات شود که عناصر محرّک این افراد هستند و اضافه شود که این مرحله اخطار است و چنانچه توجه نکنند و ادامه دهند تصمیمات شدیدى اتخاذ خواهد شد. در مرحله سوم سازمانهاى امنیتى و انتظامى دستور دارند که شدیداً و با قاطعیت با تظاهرات خشونتآمیز برخورد و کنترل کامل به عمل آورند. ضمناً تظاهرات ملّى و میهنى موضوع شماره فوق باید با تنظیم کامل و بدون هرگونه بىنظمى و اغتشاش به ترتیبى که قبلاً گفته شده صورت گیرد و در غیر این صورت جلوگیرى شود در این مورد به وزارت کشور و سازمانهاى انتظامى شرح لازم اعلام شده و استانداران دستور لازم دریافت کردهاند.»
[11] . یک روز قبل از این گزارش، ساواک سارى طی بخشنامهای به شماره: 8220 / 2 ﻫ 3 – 17 / 8 / 1357 نوشت: «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر دوراندیش وطنخواه ایران بنا به خصلت آزادىخواهى و دموکرات منشى خویش اراده فرمودهاند تا در فضاى باز سیاسى امکان مشارکت کلّیه گروهها فراهم و از طریق برگزارى سیستمى که پرورشدهنده افکار مردم باشد جامعه مسیر منطقى و معقول خود را براى اجراى کامل قانون اساسى منطبق با وحدت و یکپارچگى و بقاى کشور مىباشد بیابد لکن علیرغم کوششهاى معموله مجلس، مذاکره و ایجاد تفاهم و تشکیل کابینه ائتلافى و صبر شکیبایى فراوان به این امید که سرانجام مخالفین در حفظ استقلال و حاکمیت و رژیم قانونى کشور به توافق رسیده و بقاى ایران را فراتر از هر فکر و اندیشهها قرار دهند متأسفانه عوامفریبى و جنجالطلبى مخالفین و تحریک عناصر شناخته شده باعث بروز حوادث و ناملایمات گردید که در روزهاى 13 و 14 جارى ابعاد گستردهاى یافت و عناصر کمونیست به برقرارى اعتصاب عمومى تحریک به اغتشاش و نابودى لحظات حساس ایجاد تا آنجا که بقاء و موجودیت کشور مستقیماً و به مخاطره افتاده [است]. انجام یک اقدام قاطع و سرنوشتساز را اقتضاء نمود لذا شاهنشاه آریامهر بنا به وظایف رهبرى و نقش خطیرى که همواره در تاریخ معاصر ایفاء نمودهاند و علیرغم میل باطنى فرمان تشکیل کابینه نظامى را صادر تا ارتش شاهنشاهى پاسدار راستین موجودیت کشور قاطعانه و با قدرت تمام به آرام نمودن اوضاع و سرکوبى هرگونه جنبش خائنانه که از سوى استعمارگران و بیگانگان هدایت مىشد و تعقیب مسبّبین نارضایتىها و عوامل فساد اقدام نماید و این وضع تا تعادل کامل اجتماع در مسیر منطقى ادامه خواهد داشت لذا دستور فرمایید مراتب را براى پرسنل تشریح و با انجام سخنرانى [ناخوانا] موجبات تقویت روحیه پرسنل فراهم گردد و بدیهى است کلّیه ساواک براساس خوددارى از هرگونه ضعف با شدت عمل همچنان ادامه داشته و در حد وظائف قانونى با استحکام و قاطعیت کامل عمل خواهد شد چنانچه میهنپرستان و موافقین در صدد برگزارى تظاهرات ملّى و میهنى باشند حفظ جنبه معقول انسانى و خوددارى از تظاهراتى که موجب وارد شدن ضرر و زیان به ملّت گردد مورد توجه مىباشد.»
[12] . ساواک ساری امروز طی نامه شماره: 5658 / 2 ﻫ 2 - 18 / 8 / 1357 به اداه کل سوم نوشت: «مراکز عالی آموزش مازندران تا ساعت 8:30 روز 18 / 8 / 1357 تعطیل است فقط دانشگاه رضا شاه کبیر با 12 نفر دانشجو دائر است.»
[13] . روزنامه کیهان پس از پایان اعتصاب مطبوعات در گزارش کوتاهى از آمل نوشت: «هزاران نفر از زنان و دختران آمل در خیابانهاى شهر راهپیمایى کردند. در این راهپیمایى مأموران انتظامى در خیابان شاه به زنان و دختران حمله کردند و با پرتاب گاز اشکآور آنها را متفرق کردند. دو نفر از زنان در این حادثه مجروح شدند. در این تظاهرات هزاران نفر از جوانان آمل با بستن خیابانها و با تیر و کمان به شهربانى حمله و چند مأمور را مجروح کردند. مأموران انتظامى به سوى مردم گلوله گشودند و چهار تن به اسامى قربان على سیفى پاشا، علىاکبر رجوى، بهروز غلامى و على یوسفى کشته شدند.» (ش 10605، ص 6) روزنامه اطلاعات نام شهداى آمل را چنین یاد کرد: علىاکبر رجوى 18 ساله دانشآموز، بهروز غلامى 19 ساله کارگر، هدایتالله صابرى 16 ساله دانشآموز، قربانعلى سیفى پاشا 30 ساله کارمند.
[14] . روز سیزدهم آبان ماه 1357 تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد که تصاویر قسمتهایی از آن از تلویزیون پخش شد. شاه برای خروج از بحران و پیش روبودن محرّم که تجلی احساسات مذهبی مردم بود به دولت نظامی متوسل شد. در پی آن ارتشبد ازهاری که قاطعیت و درایت لازم را نداشت به نخستوزیری رسید. از سوی دیگر شاه در یک نطق تلویزیونی به ضعفهای نظام خود اعتراف کرد و این جمله معروف خود را گفت که: «من هم صدای انقلاب شما را شنیدم.» امام خمینی در پاسخ به سخنان شاه قاطعانه خواستار ادامهی مبارزه تا سرنگونی رژیم پهلوی و ایجاد جمهوری اسلامی شد. دولت نظامی غلامرضا ازهاری کار خود را با دستگیری عدّهای از مقامات بلندپایه رژیم آغاز کرد. امیرعباس هویدا نخست وزیر پیشین، ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواک، نیکپی شهردار تهران و برخی دیگر از وابستگان رژیم دستگیر شدند تا مبارزه با فساد که از شعارهای دولت ازهاری بود تحقق یابد. پندار عمومی این بود که شاه برای حفظ خود یارانش را قربانی میکند به همین دلیل بسیاری از شخصیتهای وفادار به نظام پهلوی در این دوره ایران را ترک کردند. به هر روی دولت ازهاری نتوانست جلوی اعتراضات و اعتصابات گسترده را بگیرد به تدریج نیروهای نظامی نیز از درگیری با مردم خودداری میکردند و هر روز به تعداد کسانی که به فرمان امام خمینی پادگانها را ترک میکردند افزوده میشد. یکی از شگردهای امام در رهبری انقلاب این بود که در طول مبارزه هرگونه برخورد مسلحانه با رژیم را نفی میکرد و بر خلاف گروههای افراطی هیچگاه در صدد جنگ مسلحانه با رژیم بر نیامد. روی سخن امام در مبارزه با رژیم پهلوی و شخص شاه بود و نه ارتش و این خود در جذب نظامیان تأثیر داشت بنابر این ارتش آخرین و مهمترین پایگاه رژیم بودبه تدریج فرو میریخت. (انقلاب اسلامیایران، بابا علی محمدی آذر، قم، چاپ دوم، 1386، ص 74)
[15] . برپایى یک دولت نظامى راه حلى بود که شاه به آن رسیده بود و از دولت امریکا نیز تأییدش را دریافت کرده بود. شاه 13 / 8 / 1357 بار دیگر با سولیوان سفیر امریکا و پارسونز سفیر انگلستان دیدار کرد و براى آخرینبار نظر آنها را درباره دولت تازه نظامى جویا شد. (تاریخ سیاسى 25 ساله ایران، ج 2، ص 123) هر دو آنها از تصمیم شاه حمایت کردند. برژینسکى مىنویسد: «خبر موافقت شاه با تشکیل یک دولت نظامى مرا آسوده خاطر ساخت به نظر من این اقدام شاه نشانهاى از این بود که شاه سرانجام تصمیم به مقابله جدى با بحران کشور خود گرفته و قصد اعمال قدرت و رهبرى مؤثرى را دارد.» امام خمینى(ره) در روز 16 / 8 / 1357 به دنبال روى کار آمدن دولت نظامى و سخنان محمدرضا پهلوى پیامى خطاب به مردم ایران دادند که در آن تأکید شده بود فریبکارىها و نرمش لفظى و ارعاب عملى شاه صف فشرده ملّت را در سرنگونى سلطنت متزلزل نکند. امام نوشتند که: «هدف همان است که در سخنرانىها و اعلامیههاى خود ذکر نمودهام: الف) سرنگونى سلطنت پهلوى و رژیم منحوس شاهنشاهى ب) به پا داشتن حکومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام، متکى به آراى ملّت.» امام در این پیام از همه کارمندانى که با اعتصاب خود به یارى نهضت شتافتند تشکر کردند و خواستار ادامه آن شدند. امام التجاء شاه را به روحانیون که در پیام دیروز او آمده بود، یک فریب خواندند و نوشتند چطور شاهى که روحانیت را حیوان نجس مىپنداشت که باید از آن اجتناب کرد و یا کرمهایى مىدانست که در نجاست مىلولند، امروز خواهان آشتى با روحانیان است؟ امام یادآور شدند: «ملّت ایران باید بداند که این نطقهاى فریبنده براى اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملّت است تا تثبیت مقام کرده و قدرت را باز یابد؛ و خدا مىداند که اسلام و روحانیت و عموم ملّت پس از آن با چه مصیبتهاى دردناکى مواجه خواهد شد.» امام از همه گروههاى اجتماعى خواستند که با حفظ وحدت کلمه به سوى هدف پیش بروند چرا که وعده خداوند به مستضعفان نزدیک است. (ر. ک: صحیفه امام، ج 4، ص 349 تا 352)
دانش آموز شهید سید صمد صالحی و شهید ابوالقاسم نصیرائی
مراسم تشییع شهید ابوالقاسم نصیرایی از شهدای دوران انقلاب
مراسم تشییع شهید سید صمدصالحی از شهیدان انقلاب در خیابان کاخ فلسطین فعلی
آیتالله هادی روحانی
بازار بابل خیابان امام خمینی فعلی
تحصن مردم در دبیرستان شاهپور بابل امام خمینی فعلی
تصرف مردمی کاخ سلطنتی شاه خائن در خیابان کاخ دانشگاه علوم پزشکی فعلی بابل
تظاهرات بانوان بابل در خیابان بازار
تظاهرات و تشییع یکی از شهدای انقلاب اسلامی
حجت الاسلام محمدکاظم محامدی
خیابان شریعتی مقابل ورودی دانشکده فنی بابل
خیابان شریعتی ورودی دانشکده فنی نوشیروانی بابل
دکتر سیدعلی طبری پور
راهپیمایی با حضور آیتالله هادی روحانی خیابان بازار امام خمینی فعلی
سخنرانی مرحوم ولی اله زمانی دبیر و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در دانشکده فنی بابل
سخنرانی یکی از روحانیون انقلابی در دانشکده فنی مصلای فعلی بابل
تعداد مشاهده: 9243