امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

نگاهی به زندگی و مبارزات حجت‌الاسلام محسن عندلیب به روایت اسناد ساواک


تاریخ انتشار: 30 ارديبهشت 1402

مرحوم شیخ محسن عندلیب

مرحوم حجت‌الاسلام محسن عندلیب فرزند محمد جواد در سال 1327ش در خانواده‌ای مذهبی در منطقه جنوب تهران (خیابان سلیمانی) به دنیا آمد. از هفت سالگی به تحصیل مشغول شد و در سال 1344 برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه مروی تهران شد. ایشان در مورد این سال‌ها می‌گوید:

«هفت سالگی که وارد مدرسه امیرکبیر شدم. از همان زمان برای اقامه نماز جماعت به مسجد محل رفتم. مسجدی که به نام مبارک صاحب الامر(عج) مزین بود و پایه‌های اعتقادی من را محکم می‌کرد. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی که در شش سال (مطابق نظام آموزشی آن دوران)، وارد دبیرستان شدم. دبیرستان در چهار راه عباسی قرار داشت و من دو سال در رشته ریاضی تحصیل نمودم و بعد از آن به علت علاقه به طلبگی تصمیم گرفتم از ادامه تحصیل انصراف دهم و در سال 1344 وارد حوزه علمیه مروی تهران شدم.»[1]

‌‌ سال اول در مدرسه مروی کتاب «شرح امثله» را نزد حجت الاسلام و المسلمین حسینی مازندرانی آغاز نمود و مقداری از دروس ادبیات عرب را نیز نزد سایر اساتید گذراند. شهریور سال 1346 هجری شمسی جهت ادامه تحصیلات حوزوی راهی شهر مقدس قم شد و در مدرسه علوی در خیابان تهران سابق (خیابان امام فعلی) مستقر شد. کتاب «سیوطی» را نزد آقای حاج شیخ حسین شایسته گلپایگانی و کتاب مغنی و حاشیه ملاعبدالله را نزد حجت‌الاسلام حاج سید جواد طالقانی و آیت‌الله حاج شیخ مرتضی مقتدایی گذراند. دو سال بعد از مدرسه علوی، به مدرسه مؤمنیه رفت و کتاب «مختصرالمعانی» و «معالم الاصول» را در آنجا گذراند. همزمان به تدریس جامع‌المقدمات پرداخت، علاوه بر آن برنامه تدریس عروه‌الوثقی و توضیح المسائل حضرت امام (ره) را نیز داشت. با تعطیلی دروس حوزه در تابستان سال 1349 برای ادامه تحصیل دروس حوزوی راهی مشهد مقدس شد و بقیه کتاب معالم الاصول و مختصر و مقداری از مطول را در مدرسه میرزا جعفر که در حرم مطهر رضوی بود فرا گرفت.[2]

شهریورماه همان سال برای ادامه تحصیل به قم بازگشت و کتاب «شرح لمعه» را آغاز کرد و به اتفاق مرحوم حجت‌الاسلام حاج احمد آقای خمینی و حجت‌الاسلام حاج شیخ علی رکعی جوادی در درس مرحوم آیت‌الله فاضل هرندی شرکت کرد. کفایه را نزد آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی و آیت‌الله انواری تلمذ کرد. علاوه بر این بحث خارج را نیز نزد آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی گذراند.[3] همچنین علم هیئت، فلسفه و حکمت را در محضر آیت‌الله شیخ جلال تفتی که از هم دوره‌ای‌های امام بود فرا گرفت.

کتاب «منظومه» را در محضر شهید حجت‌الاسلام حاج شیخ غلامحسین حقانی[4] و آیت‌الله شیخ یحیی انصاری شیرازی تلمذ کرد. قسمت دیگری از «معالم الاصول» را در محضر آیت‌الله جلیلی تبریزی فرا گرفت و پس از چند سال در درس مکاسب آیت‌الله ستوده اراکی حضور پیدا کرد و کتاب « رسائل» را نیز در محضر آیت‌الله اعتمادی[5] و آیت‌الله شیخ عباس کربلایی آموخت. [6]

 

آغاز فعالیت‌های سیاسی همراه با توزیع جزوات امام خمینی

شروع مبارزات سیاسی حجت‌الاسلام عندلیب قبل از ورود وی به حوزه علمیه رقم خورد، وی فعالیت‌های سیاسی خود را از ابتدای نهضت امام خمینی با پخش اعلامیه‌های که از امام جماعت مسجد محل سکونت‌شان در تهران گرفته بودند، آغاز کردند. ایشان در باره آغاز فعالیت‌های سیاسی خود می‌گوید: «یک سال پیش از ورود به حوزه مقدسه علمیه، فعالیت‌های سیاسی خود را با پخش چند جزوه از سخنرانی‌های حضرت امام (ره) آغاز نمودم. داستان از این قرار بود که یک شب برای اقامه نماز جماعت به مسجد محل رفتم. امام جماعت مسجد پس از نماز شروع به سخنرانی پیرامون نهضت حضرت امام فرمودند و من بعد از اتمام سخنرانی به دنبال ایشان رفتم. ایشان چند جزوه را که حاوی چند متن سخنرانی از حضرت امام بود، به من دادند و فرمودند این‌ها را پخش کن. فردای آن روز به صورت مخفیانه جزوات را پخش کردم، در واقع آن شب آغاز آشنایی من با نهضت امام راحل بود و اولین فعالیت سیاسی‌ام پخش این جزوات بود که در سال 1343 اتفاق افتاد.»[7]

پخش و توزیع جزوات امام خمینی به عنوان یک شیوه مبارزاتی علیه رژیم سلطنتی در سال‌های بعد توسط مرحوم عندلیب ادامه پیدا کرد. به طوری که ایشان در سال 1348 رساله امام خمینی را در پادگان نوژه همدان توزیع کرد. وی در این باره می‌گوید: «به نظرم همین سال 1348 بود که پسرخاله‌های بنده که در پادگان نوژه همدان بودند از ارادتمندان حضرت امام بودند. پسرخاله‌ها به بنده گفتند که برخی افسران نیز متمایل به حضرت امام شده‌اند ولی رساندن رساله حضرت امام به آن‌ها امکان ندارد.

من گفتم: من برای ایشان رساله حضرت امام را می‌آورم! ایشان تعجب کردند و گفتند: چگونه؟ گفتم: من به ملاقات شما می‌آیم فقط اگر می‌شود از درب غیر اصلی و جایی دیگر که مأموران و افسران کمتری دارد وارد شوم.

پسر خاله‌ام حاج اکبر آقا مقداری فکر کرد و گفت: باید از کنار یکی از برج‌های دیده‌بانی که یک مقدار از سیم خاردارها و فنس‌های آن بریده شده وارد شوید و من آنجا به سراغ شما می‌آیم.

یک روز به اتفاق ایشان به محل مورد نظر رفتیم و ورودی که باید از آنجا وارد پادگان می‌شدم را شناسایی کردم. فردای آن روز با ساکی که حامل رساله‌های حضرت امام بود به محل مورد نظر رفتم و از آنجا وارد پادگان شدم که یکباره سربازی که مشغول پاسبانی بود اخطار داد: ایست! ایست!

من هم ایستادم و همان لحظه پسر خاله‌ام از راه رسید و گفت: سرباز! ایشان پسر خاله من هست، من گفتم برای نزدیکی راه از اینجا وارد بشود. سرباز هم دیگری چیزی نگفت و ما وارد پادگان شدیم.»[8] و به این ترتیب رساله امام خمینی را به دست افسران نظامی رساند.

 

تلاش مرحوم عندلیب برای تثبیت مرجعیت امام خمینی

پس از رحلت آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم،[9] رژیم شاه برای جلوگیری از مطرح شدن بیش از پیش مرجعیت امام خمینی به تکاپو افتاد؛ زیرا به خوبی می‌دانست که در ایران و بسیاری از کشورهای منطقه، شیعیانی که از آیت‌الله حکیم تقلید می‌کنند با درگذشت او به امام رو خواهند آورد و موقعیت امام در جامعه‌ اسلامی و جهان تشیع هر چه بیشتر تحکیم و تثبیت خواهد شد و این خطری نبود که رژیم شاه بتواند از کنار آن بی‌تفاوت بگذرد.

بنابر این محمدرضا پهلوی برای مقابله و جلوگیری از مطرح شدن مرجعیت عام امام، تلگرام تسلیتی برای آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری به قم و تلگرام تسلیتی برای آیت‌الله سید احمد موسوی خوانساری در تهران ارسال کرد[10] تا به خیال خود بتواند مراجع مذکور را در مقابل امام خمینی علم کند.[11]

از سویی دیگر علما و روحانیان مجاهد ایران علاوه بر صدور بیانیه‌هایی درباره‌ی مرجعیت عامه‌ی امام، تلگرام‌ها و طومارهای تسلیت نیز به مناسبت درگذشت آقای حکیم برای ایشان (حضرت امام خمینی) فرستادند که به شکستن رعب و وحشتی که ساواک طی سالیان دراز در مورد نام «خمینی» به وجود آورده بود کمک می‌کرد و بار دیگر به مردم اجازه می‌داد که بی‌پروا و جسورانه در همه جا نام آن مرجع تقلید را گرامی دارند.[12]

بزرگان و مدرسین حوزه علمیه قم پیام تسلیتی به صورت جمعی برای امام خمینی ارسال نمودند. ارسال پیام تسلیت جمعی به این معنا بود که امضا کنندگان نامه، حضرت امام خمینی را پس از رحلت آیت‌الله حکیم به عنوان مرجع تام شناخته و معرّف ایشان به جامعه شیعیان هستند.[13] علاوه بر این روحانیون و وعاظ طرفدار نهضت امام خمینی با حضور در شهرهای مختلف کشور مرجعیت امام را مطرح کردند بنا بر این موجی از شناسایی امام خمینی به ‌عنوان رهبر نهضت و مرجعیت ـ علی‌رغم خواست هیات حاکم و طیف عظیمی از روحانیون سنتی ـ سراسر کشور را فرا گرفت.

در این زمان مرحوم عندلیب نیز همراه استاد خود مرحوم آیت‌الله جلیلی تبریزی جهت معرفی اعلمیت حضرت امام به شهرهای همدان، کرمانشاه، سنندج و زنجان سفر کرد و با برگزاری جلسات با علمای آن شهرها و عموم مردم درباره معرفی و ترویج مرجعیت حضرت امام تلاش‌های بسیاری انجام داد.[14]

در هیمن سال بود که ایشان به اتهام تهیه و توزیع توضیح المسائل امام خمینی بازداشت و یک سال محکومیت حاصل نموده است.[15] ایشان داستان دستگیری و بازداشت خود را چنین تعریف می‌کند: «برنامه درسی حوزه علمیه طبق معمول از ماه شوال المکرم آغاز شد. در یکی از روزهای جمعه با حجت‌الاسلام و المسلمین حاج آقای [علی] جوادی قرار گذاشتیم که مقدرای از ملحقات رساله حضرت امام(ره) را توزیع کنیم. تقریباً ساعت 9 صبح بود که به نزدیکی مدرسه فیضیه رسیدم. مأموران ساواک را دیدم که دور حاج آقای جوادی را گرفتند و به من نگاه می‌کنند. جلو آمدند و بنده را نیز همراه با 50 عدد جزوه ملحقات رساله حضرت امام(ره) دستگیر کردند. ما را به همراه هم به سازمان ساواک -که در خیابان ایستگاه راه آهن بود- منتقل کردند.»[16]

ساواک اتهام حجت‌الاسلام عندلیب را «اقدام بر ضد امنیت مملکت» عنوان داشته و می‌نویسد: «گزارشات رسیده حاکی بود که یاد شده جزوات و ملحقات توضیح‌المسائل خمینی را که در آن مطالب خلاف مصالحی قید گردیده تهیه و توزیع می‌نماید. لهذا مشارالیه دستگیر و با قرار قانونی مورخ 23 / 9 / 49 بازپرس شعبه 7 دادستانی ارتش بازداشت که قرار صادره به رؤیت متهم رسیده و بدان اعتراضی ننموده است. ضمناً متهم به زندان شهربانی کل کشور منتقل گردیده است.» ساواک در مورد تکمیل نظریه خود می‌نویسد: «... با عرض مراتب فوق و جزوات به دست آمده از یاد شده، معلوم می‌گردد که نامبرده در توزیع و فروش نشریات روحانیون افراطی مخالف اقدامات دولت شرکت داشته» است.

به گزارش ساواک در ساعت 10:30 روز 20 / 9 / 49 از مرحوم عندلیب بازدید بدنی به عمل آمد و موارد زیر کشف شد:

«1- جزوه ملحقات توضیح‌المسائل روح‌الله خمینی از صفحه 600 الی 573 . 54 نسخه


    صفحه 6 یک نامه به خط خود محسن عندلیب حاوی مطالب حساس و قابل بررسی. 1 نسخه
    عکس روح‌الله خمینی 3 قطعه و.... »

وی مورد بازجویی قرار می‌گیرد و جریان بازجویی خود را چنین روایت می‌کند: «در آن زمان رئیس شهربانی شخصی به نام اصغر کامکار بود که رعب و وحشت زیادی را در میان مردم ایجاد کرده بود. او با چهره‌ای ترسناک و برافروخته وارد سلول شد و نگاهی به من کرد و رفت. پس از این که هر کدام از ما را به سلول انفرادی بردند، بازجویی آغاز شد. در ابتدای بازجویی شرطی گذاشتم و این چنین شروع کردم: «اگر به حضرت امام و یا مادرم جسارت کنید یک کلمه حرف نمی‌زنم.» بازجو پرسید: جزوه‌ها را از کجا آورده‌اید؟ فهمیدم که این‌ها دنبال چاپخانه‌ای هستند که در قم این جزوات را منتشر می‌کند. گفتم: از تهران. گفت: از کجای تهران؟ گفتم: «از مسجد حاج عزیزالله؛ بیرون آمدم یک آقایی جلو آمد و گفت این جزوه‌ها هر کدام یک تومان من هم شصت تومان داشتم و شصت تا جزوه خریدم. میدان شوش سوار ماشین شدم و با رفیقم آقای جوادی همسفر شدم که ایشان گفتند ده تا از این جزوه‌ها را به من بده، بنده هم ده تا از این جزوه‌ها را به ایشان دادم.» سعی کردم با کلی‌گویی و ابهام بند را لو ندهم. چنانچه این مشخصات به دور از واقعیت جلوه نمی‌کرد و بازجو به جایی راه نمی‌برد. بازجو گفت: آن قدر می‌زنمت که راستش رو بگی! من هم که بحمدالله آن روز بدن قوی و تنومندی داشتم، گفتم یک نفری که حریفم نیستی من چند تای شما رو حریفم. مأمور با عصبانیت گفت: پیراهنت رو در بیار! من هم با کمال خونسردی پیراهنم را در آوردم که یک دفعه تلفن زنگ زد و از اتاق بیرون رفت. بعد از دقائقی آمد گفت پیراهنت را بپوش شکنجه‌ات نمی‌کنیم.» بعد از آن ایشان را به کمیته ضد خرابکاری تهران منتقل کردند و پس از چند روز به زندان قزل قلعه منتقل کردند. بعد از آن نیز به زندان قصر منتقل شدند. در این ایام نیز دادگاه محاکمه وی تشکیل شد. ایشان در این باره می‌گوید: «در دادگاه بدوی شرکت کردیم و چون در قانون آمده بود که باید برای متهم وکیل تسخیری گرفته شود برای ما وکیل صوری گرفته بودند. در جلسه دادگاه اسم شاه را بردند همه بلند شدند ولی من از روی صندلی بلند نشدم، یک دفعه وکیل ما گفت: آقای قاضی! ببینید اسم اعلحضرت همایونی برده شد ولی این آقا بلند نشد؟! من گفتم: سالبه به انتفاء موضوع است من اصلاً به شاه علاقه‌ای ندارم تا بخواهم به احترام او بلند شوم.»[17]

آقای عندلیب در زندان نیز فعالیت‌های سیاسی خود را ادامه می‌داد به طوری که در گزارشی آمده است: «...مورخه 11 / 7 / 50 ... زندانی به نام غلام‌حسین حقانی آزاد بوده و از داخله زندانی به نگهبانی می‌آمده در حین خداخافظی زندانی به نام محسن عندلیب گفت به سلامتی آیت‌الله و امام زمان صلوات بلندتر ختم کنید. 3 مرتبه.»

وی پس از تحمل یک سال زندان در آذرماه سال 1350 شمسی از زندان آزاد شد: «در هنگام آزادی افسر نگهبان زندان مرا خواست و گفت: تعهد کتبی بدهید که دیگر اقدام علیه امنیت کشور انجام نمی‌دهید و اعلامیه و... پخش نمی‌کنید! من در پاسخ گفتم: بنده اصلاً چنین التزامی نمی‌دهم! به فعالیت‌های خودم کما فی‌السابق ادامه می‌دهم. شما هم اگر خواستید مرا دوباره دستگیر کنید. افسر نگهبان با تعجب، ناراحتی و عصبانیت گفت: برو بیرون آقا! برو بیرون!.» [18]

این موضوع نیز در اسناد ساواک مورد اشاره قرار گرفته است: «مشارالیه در تاریخ 16 / 9 / 50 هنگام آزادی ضمن عدم تنظیم تعهدنامه[،] شعاری با این مضمون (به سلامتی آیت‌الله و امام زمان صلوات بلندتر ختم کنید) داده است...»

 

ادامه فعالیت‌های سیاسی بعد از آزادی

حجت‌الاسلام عندلیب همان‌گونه که در اسناد نیز مورد اشاره قرار گرفت، موقع آزادی از زندان نه تنها اظهار ندامت نکرد بلکه مصمم به ادامه مبارزه بود. از همین‌رو اعمال و رفتارش تحت نظر قرار گرفت.

11 بهمن 1350 ساواک در گزارشی می‌نویسد: «برابر اطلاع در منزل عندلیب در قم که اخیراً از زندان آزاد شده تعدادی نسخ خطی شعر که در باره سناتور علامه وحید[ی][19] و اعلم[20] تهیه شده وجود دارد یاد شده اظهار داشته این اشعار در مدح خمینی و نکوهش از دو نفر سناتورهای موصوف می‌باشد و قرار است چاپ و توزیع گردد...»

از این‌رو اداره کل سوم در نامه‌ای به ریاست ساواک قم ضمن اشاره به محکومیت یک‌ساله آقای عندلیب می‌نویسد: «... چنین تشخیص داده شده که محکومیت حاصله در روحیه این شخص مؤثر نبوده و یاد شده کماکان نسبت به افکار و اعمال گذشته‌اش متعصب می‌باشد. خواهشمند است دستور فرمایید از طریق منابع و همکاران افتخاری نسبت به شناسائی مجدد و مراقبت دقیق از اعمال و رفتار و هم چنین شناسائی دوستان و معاشرین وی اقدام و به محض مشاهده کوچکترین عمل مشکوکی مراتب را به این اداره کل اعلام نمایند.»

ساواک قم نیز در پاسخ به نامه مذکور خطاب به مدیریت کل اداره سوم می‌نویسد: «... مشارالیه با حسن جنتی که هر دو با هم در زندان بوده‌اند رفت و آمد می‌کند شناسایی برای دوستان و معاشرین دیگر او ادامه دارد ضمناً اعمال و رفتار وی تحت مراقبت منابع این ساواک می‌باشد.»

 

دستگیری و تبعید

ساواک در گزارشی در مرداد ماه 1352 نام مرحوم عندلیب را در لیست افراد صاحب نفوذ و طرفدار امام خمینی در قم ذکر کرده است، و خواستار کنترل فعالیت‌های وی و در صورت لزوم اخراج او از شهر شده است. در گزارش ساواک می‌خوانیم: «در بررسی‌هائی‌که به عمل آمده و با توجه به سوابق موجود افراد مشروحه زیر[21] که در حوزه علمیه قم صاحب نفوذ می‌باشند از طرفداران جدی و فعال خمینی بوده و هر یک در آن اداره کل نیز سوابقی دارند و با انجام تبلیغات و صرف وجوهات طلاب حوزه را به طرفداری از خمینی تشویق می‌نمایند ضمن عرض این که سال تحصیلی اوایل مهرماه شروع خواهد شد به منظور جلوگیری از فعالیت‌های آینده آنان این ساواک پیشنهاد می‌نماید که قبل از شروع، نامبردگان را احضار و تعهدی از آنان اخذ گردد که به طور کلی منطقه را ترک و در محل دیگری غیر از شهرستان‌های قم ـ تهران ـ مشهد اقامت نمایند و در صورت عدم اجرای این دستور با تشکیل کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی نسبت به طرد آنان از منطقه اقدام شود که با این کیفیت از فعالیت‌های طلاب طرفدار خمینی که تعداد کثیری می‌باشند در حد وسیعی کاسته شده و آرامش نسبی فراهم خواهد شد.»

بنا بر این ساواک در زمینه «تار و مار نمودن طرفداران خمینی» لیسیتی از روحانیون انقلابی تهیه کرده و جهت کسب تکلیف برای شاه می‌فرستد در لیست اعلامی ساواک، نام مرحوم عندلیب در ردیف 16 آمده و ذکر شده است: «در سال 49 به اتهام تهیه و توزیع توضیح المسائل خمینی بازداشت و یک سال محکومیت حاصل نموده است.» ساواک در گزارشی که تهیه کرده است می‌نویسد: «در زمینه تار و مار نمودن طرفداران خمینی... به استحضار می‌رساند: نسبت به شناسایی عناصر مذکور و جمع‌آوری مدارک مستند علیه آنان اقدام و تا این تاریخ تعداد چهار نفر از این افراد توسط کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران و مشهد و نیز چهار نفر دیگر از آن‌ها توسط ساواک شهرستان قم دستگیر و بازداشت شده‌اند.

اقدامات در زمینه شناسایی سایر افراد مورد نظر ادامه یافته و تعداد 26 نفر دیگر شناخته شده‌اند[22] که ضمن هواداری از خمینی مبادرت به تحریکاتی در شهرستان قم می‌نمایند.

دستگیری این عده به علت شرایط خاصی که از نظر مذهبی در قم وجود داشته قبلاً به مصلحت تشخیص داده نشده بود، لیکن اکنون با استفاده از فرصت و این ‌که پیش‌بینی‌های لازم جهت جلوگیری از تشنجات احتمالی صورت گرفته و به شهربانی کل کشور توصیه گردیده که با تقویت شهربانی شهرستان قم آمادگی کافی برای مقابله با وقایع و تحریکات عناصر ناراحت و متعصبین مذهبی را داشته باشد، تصمیم بر آن است که در صورت استقرار اراده سنیه مبارک ملوکانه اقدام به تبعید تدریجی این افراد از منطقه قم و اعزام آنان به مناطق مختلف و دور دست کشور گردد.» شاه در جواب این گزارش می‌گوید: «شما که آن‌ها را می‌شناخته‌اید چرا تا به حال اقدامی نکرده‌اید.»

بنا بر این به دستور مستقیم «رئیس ساواک» و پس از مشورت با شخص محمدرضا پهلوی، ساواک 25 نفر از علما و اساتید طراز اول حوزه علمیه قم را به شهرهای مختلف تبعید می‌نمایند.[23] در گزارشی در تاریخ 22 بهمن 52 در باره محکومین کمیسیون امنیت اجتماعی در شهرستان قم آمده است: «... افراد مورد نظر از جمله کسانی هستند که در تحریک مردم به ضدیت با یکدیگر و بر هم زدن نظم و آرامش شهرستان قم دست داشته که به همین جهت در محل‌های معینه محکومیت حاصل نموده‌اند...»

حجت‌الاسلام عندلیب داستان دستگیری خود را این‌گونه روایت می‌کند: «مرداد ماه سال 1352 بود که پس از درس مکاسب مقابل مسجد نو توسط مأمورین ساواک دستگیر شده و محمدی که معاون اطلاعات شهربانی آن روز قم بود شخصاً برای دستگیری‌ام آمده بود. بنده را با یک دستگاه جیپ به ابتدای جاده اراک منتقل کردند در این حین به محمدی گفتم جریان چیست؟ چرا مرا دستگیر کردید؟ مرا کجا می‌برید؟ گفت: باید سه سال بیرون از قم باشید.» [24]

ایشان نیز در ابتدا به شهر بابک و سپس به شهر یزد تبعید شدند.

در گزارش اداره کل سوم به ریاست ساواک استان کرمان در مورد فعالیت‌های مرحوم عندلیب آمده است: «نامبرده بالا یکی از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیت‌های ضدامنیتی و تحریک طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته است که به همین جهت وضعیت او در کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان قم مطرح شده و در نتیجه به اقامت اجباری در شهر بابک محکوم گردیده» است. بنا بر این سند مرحوم عندلیب «روز 17 / 6 / 52 [به] وسیله مأمورین ژاندارمری کل کشور به منطقه مذکور» تبعید شده است.

در گزارش دیگری به تاریخ 14 / 7 / 52 که برای فرمانده یگان ژاندارمری رفسنجان آماده شده است، در خواست شده است که اعمال و رفتار مرحوم عندلیب به طور کامل و مستمر انحام شود: «... نامبرده از وعاظ ناراحت و افراطی شهرستان قم می‌باسد دستور دهید اعمال و رفتار و ارتباطات مشارالیه را دقیقاً و به طور همه‌جانبه و مستمر تحت مراقبت قرار داده و نتیجه را هر هفته گزارش نمایید...»

 

فعالیت در تبعید

حجت‌الاسلام عندلیب در تبعید نیز مبارزه علیه رژیم پهلوی را ادامه داد. ایشان درباره فعالیت‌های خود در این زمان می‌گوید: «در شهر بابک با دو معلم مبارز آقایان رحیمی و صانعی آشنا شدم و با ایشان شروع به فعالیت‌های مبارزاتی و سیاسی کردیم. یادم هست که با آقای صانعی که یک موتور ایژ داشت به روستاهای اطراف شهر بابک می‌رفتیم و برعلیه شاه منبر می‌رفتم و اطلاعیه‌های حضرت امام را توزیع می‌کردیم. بعد از مدتی با همکاری این آقایان یک گروه مبارزاتی منجسم تشکیل دادیم که پخش اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌ها را در شهر بابک و روستاهای اطراف به عهده داشتیم. و منزل ما تبدیل به مرکز این فعالیت‌ها شد حتی برخی از آقایان که به دیدن ما می‌آمدند با هماهنگی در مسجد محل منبر می‌رفتند و به افشاگری بر علیه رژیم می‌پرداختند.» [25]

 

از تبعید در شهر یزد تا پایان محکومیت

نامبرده پس از حدود 13 ماه تبعید در شهر بابک به شهر یزد منتقل شد. در مکاتبات ساواک تاریخ انتقال ایشان به یزد 17 / 7 / 53 قید شده است. وی داستان انتقال خود به یزد را چنین نقل می‌کند: «پس از شش ماه که در شهر بابک بودیم بنده را برای محاکمه به دادگاه نظامی در تهران احضار کردند. بنده و حضرت آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی(ره) و آیت‌الله خلخالی(ره) در یک روز احضار شدیم. جلسه دادگاه آیت‌الله خلخالی جداگانه برگزار شد ولی جلسه دادگاه بنده با حضرت آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی مشترکاً برگزار شد. در جلسه محاکمه رئیس دادگاه گفت: اگر خواسته‌ای دارید مطرح کنید؟ گفتم: نه من خواسته‌ای ندارم به حضرت آیت‌الله فاضل (ره) عرض کرد: شما خواسته‌ای دارید؟ ایشان فرمودند: نه من خواسته‌ای ندارم. ولی چون به آقای عندلیب خیلی علاقه دارم او را از شهر بابک به یزد منتقل کنید. بعد از مدتی بنده را از شهر بابک به یزد منتقل کردند.»[26]

در این دوران نیز حجت‌الاسلام عندلیب هم‌چنان مبارزات خود را ادامه می‌دهند به عنوان نمونه در سندی به تاریخ 11 آبان 1354 آمده است: «در تاریخ 11 /8 /54 یک فقره نامه بدون ذکر آدرس فرستنده و به وسیله آدرس واسطه (منزل شیخ محمد صدوقی برسد به دست عندلیب همدانی) واصل گردیده است. پاکت مزبور حاوی یک برگ اعلامیه مضره به امضاء جامعه روحانیون مترقی ایران و در مورد وضعیت شیخ حسینعلی منتظری، دو برگ فتوکپی متن استفتائیه از خمینی درباره حزب رستاخیز ملت ایران و یک برگ تحت عنوان تذکر که در آن از دریافت ‌کننده درخواست گردیده که محتوای پاکت را در اختیار دیگران نیز قرار دهد موجود بوده است.»

در دی‌ماه 1354 ساواک در گزارشی با اشاره به فرا رسیدن ماه محرم، صورت اسامی وعاظ ممنوع‌المنبر را اعلام می‌کند که در ردیف 58 نام مرحوم عندلیب آمده است. در این گزارش آمده است: «با فرا رسیدن ماه‌های سوگواری محرم و صفر احتمال دارد عده‌ای از وعاظ و روحانیون افراطی مذهبی فرصتی پیدا کنند که برخی از مسائل و موضوعات را در قالب مطالب تحریک‌آمیز و خلاف مصالح عمومی مملکت در بالای منابر عنوان و تبلیغات سوئی بنمایند لذا یک نسخه (5 برگ) صورت اسامی وعاظ ممنوع‌المنبر[27] به پیوست ارسال می‌گردد دستور فرمائید از وعظ و منابر آنان جلوگیری و ضمن همکاری با سازمان‌های انتظامی هرگونه فعالیت مضره وعاظ و روحانیون افراطی را خنثی و نتیجه را به این ساواک اعلام نمایند.»

همچنین در تاریخ 26 / 5 / 35 [1355] اداره کل سوم با توجه به فرا رسیدم ماه‌های محرم و صفر در نامه‌ای به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت اسامی وعاظ و روحانیون ممنوع‌المنبر را اعلام می‌کند که نام مرحوم عندلیب در ردیف 67 این لیست قرار دارد: «با فرا رسیدن ماه‌های سوگواری محرم و صفر احتمال دارد عده‌ای از وعاظ و روحانیون افراطی فرصتی پیدا کنند که برخی از مائل و موضوعات مذهبی را در قالب مطالب تحریک‌آمیز و خلاف مصالح عمومی مملکت در بالای منابر عنوان و تبلیغات سوئی بنمایند.» لذا «خواهشمند است دستور فرمائید از وعظ و منابر آنان جلوگیری و ضمن همکاری با سازمان‌های انتظامی هرگونه فعالیت مضره وعاظ و روحانیون افراطی را به موقع خنثی و نتیجه را به این اداره کل اعلام نمایند.»

بنابر اسناد و مکاتبات ساواک، محکومیت مرحوم عندلیب در تاریخ 17 / 6 / 35 [1355] خاتمه یافته است. اداره کل سوم در نامه‌ای به ریاست ساواک قم با اشاره به تاریخ پایان محکومیت وی در تاریخ مذکور می‌نویسد: «خواهشمند است چنانچه یاد شده بالا به آن منطقه وارد و ساکن گردید اعمال و رفتارش را دقیقاً توسط منابع و امکانات موجود تحت مراقبت قرار داده و در صورت مشاهده هر گونه فعالیت مشکوکی از وی مراتب را به موقع به این اداره کل اعلام نمایید.» بنابر این از این تاریخ به بعد نیز رفتار و اعمال وی تحت مراقبت منابع امنیتی در آمد.

نام مرحوم عندلیب در ردیف 61 لیست وعاظ ممنوع‌المنبر سال 1356 قرار دارد. علاوه بر این در سندی که به تاریخ 20 / 6 / 1357 بایگانی شده است بار دیگر نام وی در ردیف 74 وعاظ ممنوع‌المنبر قرار گرفته است.

 

فعالیت‌ها و اقدامات پس از پیروزی انقلاب اسلامی

 فعالیت‌های حجت‌الاسلام عندلیب پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس، تبلیغ و تأسیس مساجد و ایجاد مؤسسات خیریه عام‌المنفعه و هیأت مذهبی معطوف گردید. ایشان سال‌ها در کسوت تدریس در حوزه علمیه اراک اشتغال به تدریس دروس سطوح عالی داشتند. همچنین همواره در ایام تبلیغی در شهرهای مختلف کشور خصوصاً شهر اراک سخنرانی می‌کردند و هیات مذهبی با محوریت جوانان تأسیس کردند. یکی از اقدامات مهم مرحوم عندلیب در این زمان مقابله با گروهک‌های معاند و ضد انقلاب بود. بنا بر نقلی، مرحوم عندلیب در این مورد گفته بود: «بعد از یکی از مجالسی یکی از مسئولین این گروه‌ها به مقابل هیئتی که سخنرانی می‌کردم آمده بود. مرا دید و خیلی تعریف و تمجید کرد. گفت حاج آقا! شما سخنران دائمی برنامه‌های ما شوید تمام مخارج زندگی شما را به نحو شایسته تأمین می‌کنیم. فقط به این شرط که به امام، رهبری و شهدا دعا نکنید! بنده گفتم: از عمق وجود به امام، رهبری و شهدا اعتقاد و باور دارم و هرگز بدون نام و یاد این بزرگوارن منبر نمی‌روم! وی که جدیت و عصبانیت ابوی را از این پیشنهاد سخیف مشاهده کرده بود خداحافظی کرد و رفت.»[28]

حل اختلاف بین افراد، خانواده‌ها، اقوام، طوائف و حتی مردم روستاها یکی دیگر از فعالیت‌های برجسته این مبارز انقلابی بود. تأسیس و راه اندازی مساجد و مراکز فرهنگی همچنین تأسیس و حمایت از صندوق‌های قرض‌الحسنه از دیگر فعالیت‌های ایشان محسوب می‌شود که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

 حل اختلاف بین افراد، خانواده‌ها، اقوام، طوائف و حتی روستاها

حجت‌الاسلام حسین عندلیب فرزند مرحوم عندلیب در مورد حل اختلاف بین افراد، خانواده‌ها، اقوام توسط پدرش می‌گوید: «از سنین کودکی که به یاد دارم منزل ما محل رجوع مردم و مؤمنین بود. افراد زیادی برای حل اختلافات خانوادگی به منزل ما می‌آمدند و بعضی مواقع والده مکرمه ما سه بار ناهار درست می‌کردند! یکی از این موارد که به خوبی به یاد دارم حل اختلاف دو روستای بزرگ استوه و گازرون از توابع شهر خنداب بود. من سن کمی داشتم ولی همواره می‌شنیدم که در مورد حل این اختلاف ابوی با افراد مختلف صحبت می‌کردند و مؤمنین زیادی از این دو روستا به منزل ما می‌آمدند. و بنده با اینکه سن و سال کمی داشتم اسم این دو روستا و بزرگان این دو روستا را حفظ شده بودم. به لطف خدا و عنایت امام زمان(عج) اختلاف چندین ساله این دو روستا با میانجی‌گیری‌ها و رفت و آمدهای بسیار فراوان ابوی معظم حل و فصل شد. یکی از مسئولان قضایی شهر اراک به ابوی ما گفت: مسأله‌ای که ما نتوانستیم سال‌های سال حل کنیم، شما حل کردید.»[29]

 

تأسیس و راه اندازی مساجد و مراکز فرهنگی

تاسیس و راه اندازی مساجد و مراکز فرهنگی از دیگر فعالیت‌های خیر و عام‌المنفعه مرحوم عندلیب بود. در این مورد می‌توان مسجد جامع روستای لنجاب از توابع شهر خنداب را مورد اشاره قرار داد که با پیگیری‌های ایشان و همکاری اهالی آنجا ساخته شد.

دومین مورد مسجد حضرت ولی عصر(عج) واقع در میدان توحید خیابان نیروگاه قم است. این مسجد بزرگ که یکی از مساجد نمونه و فعال استان قم محسوب می‌شود. به همت مرحوم عندلیب در سال 1360 ساخته شد. و امروز یکی از مساجد پر رونق قم محسوب می‌شود. هیئت مذهبی این مسجد از هیئات برتر استان می‌باشد و کانون فرهنگی این مسجد نیز فعالیت‌های فراوانی را انجام داده است. برگزاری کلاس‌های قرآنی، فرهنگی، عقیدتی و برنامه‌های ورزشی و همچنین اردوهای فراوانی را برگزار کرده است. همچنین کتب و مجلات و نشریات فراوانی را منتشر کرده است و برنامه‌های فرهنگی فراوانی در طول سال در این مسجد برگزار می‌گردد.

سومین مورد مسجد حضرت امام صادق(ع) شهرک صنعتی اراک است. این مسجد نیز به همت آیت‌الله محسنی گرکانی و با پیگیری‌های مرحوم عندلیب در این شهرک که فاقد مسجد بود تأسیس و راه اندازی شد. این مسجد و مرکز فرهنگی آن منشأ خیرات و برکات فراوانی در این شهرک شده است.

 

تأسیس و حمایت از صندوق‌های قرض‌الحسنه

از فعالیت‌های خیر و عام‌المنفعه مرحوم عندلیب می‌توان به تأسیس صندوق‌های قرض‌الحسنه و همچنین حمایت از این مؤسسات اشاره کرد.

هم‌زمان با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مرحوم عندلیب به تأسیس صندوق قرض‌الحسنه رسالت واقع در محله نیروگاه، میدان توحید اقدام کردند. این صندوق تاکنون میلیاردها تومان به صورت قرض‌الحسنه به مردم اعطاء کرده است و ده‌ها باب منزل و مغازه را به صورت اقساطی در اختیار طلاب و مؤمنین قرار داده است و منشأ خیرات و برکات فراوانی شده است. همچنین این مؤسسه اقدام به توزیع سبدهای غذایی بین خانواده‌ها ایتام و مستمندان در طول سال می‌نماید.

مورد دوم تأسیس و راه اندازی صندوق قرض‌الحسنه امام جعفر صادق(ع) در شهرک صنعتی اراک می‌باشد. این صندوق نیز به همت مرحوم عندلیب و با حمایت آیت‌الله محسنی گرکانی تأسیس شد و سالیان سال به اعطای وام قرض‌الحسنه و ارائه خدمات به مومنین مشغول بوده است.[30]

 

رحلت

سرانجام حجت‌الاسلام محسن عندلیب پس از عمری مبارزه و مجاهدت در 13 دی‌ماه 1401 دعوت حق را لبیک گفت. پیکر وی پس از تشییع با شکوه در قبرستان بقیع قم آرام گرفت.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . عندلیب، حسین، خاطرات روزهای مبارزه، قم، قسیم، 1399، ص 9.

[2] . همان، ص 14.

[3] . همان، ص 89.

[4] . همان، ص 35.

[5] . همان، ص 72.

[6] . همان، ص 72-81.

[7] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 9.

[8] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 24-25.

[9] . آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم یکی از فقها و مراجع نامدار شیعه در سال 1306ق در خاندان علم و تقوا در بیت جلیل در لبنان متولد شد. پدرش علامه سید مهدی حکیم (متوفی 1312) و مادرش نواده آیت‌الله آقا شیخ عبدالنبی کاظمی‌، صاحب کتاب «تکمله‌الرجال‌» می‌باشد. خاندان حکیم یکی از خاندان‌های اصیل عرب در عراق می‌باشد که شخصیت‌های علمی و اجتماعی بزرگی از آن برخاسته‌اند. آیت‌الله حکیم از محضر علمای بزرگی چون حاج سید محمد کاظم یزدی، حاج شیخ ملا محمدکاظم خراسانی، میرزا محمدحسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ‌الشریعه اصفهانی و برخی دیگر تلمذ نموده است‌. مرحوم آیت‌الله حکیم بعد از رحلت آیت‌الله‌العظمی بروجردی‌، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور اداری حوزه‌های علمی و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین، سعی و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامی شاگردانی را تربیت نمود. ایشان یکی از موفق‌ترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود. این عالم بزرگوار پس از عمری تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در خرداد 1349 به ملکوت اعلی پیوست‌. مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود می‌باشد.

[10] . متن تلگرام شاه به نامبردگان به شرح زیر است:

 «حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید کاظم شریعتمداری دامت برکاته ـ قم

خبر درگذشت حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید محسن طباطبایی حکیم موجب کمال تأسف و تأثر خاطر ما گردید، بدین وسیله این ضایعه را به جناب مستطاب عالی و جامعه روحانیت اسلام تسلیت گفته و عظمت روز افزون دین مقدس اسلام را که تعالیم نجات‌بخش آن باعث سعادت دنیوی و اخروی است از درگاه خداوند قادر متعال مسئلت داریم. به تاریخ 12 خرداد ماه 1349 ـ کاخ نیاوران شاه»

شاه، نامه‌ای دیگری با همین متن و در همان تاریخ به آیت‌الله سید احمد خوانساری ارسال نمود.

روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، واحد فرهنگی بنیاد شهید، چاپ اول، سال 1364، جلد 2، ص 554.

[11] . این اولین باری نبود که شاه با تسلیت به مراجع تقلید که به زعم او می‌توانست آنان را به سکوت و همراهی بکشاند، در صدد تعیین مرجعیت مورد پسندش برمی‌آمد بلکه پیش از آن نیز در رحلت آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی در فروردین 1340 همین ترفند را به کار بست ولی نتیجه عکس گرفت و اقبال جامعه روحانیت و مردم مسلمان ایران و سایر کشورها به امام خمینی پس از رحلت آن عالم گرانقدر رو به فزونی و گسترش گذاشت و حوادث سال 41 تا 43 بر ارادت مقلدین و آحاد مردم به حضرت امام بیش از گذشته افزود.

[12] . نهضت روحانیون، پیشین، ص 576.

[13] . «تلگراف اساتید و مدرسین حوزه‌ی علمیه قم به زعیم و مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی خمینی مد ظله‌العالی

بسمه‌تعالی

 محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی متع‌الله المسلمین بطول بقائه

 رحلت حضرت آیت‌الله العظمی آقای سید محسن حکیم ـ قدس‌سره‌الشریف ـ موجب تأسف عمیق قاطبه‌ی مسلمین خصوصاً، جامعه‌ی روحانیت گردید؛ حوزه‌ی علمیه‌ی قم این فاجعه‌ی عظمی را به ساحت مقدس حضرت بقیه‌الله امام زمان ـ عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف ـ و محضر آن مرجع عظیم‌الشأن تسلیت می‌گوید. عظمت اسلام و مسلمین و ترقی روز افزون جامعه‌ی روحانیت و حوزه‌های علمیه را در ظل توجهات امام زمان و رهبری ارزنده‌ی حضرت مستطاب عالی از پیشگاه خداوند قادر خواستار است.

محمدحسین مسجد جامعی،‌ ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری، صادق خلخالی، عبدالعظیم محصلی، محسن حرم‌پناهی، حسین نوری، علی مشکینی اردبیلی، ابوالفضل نجفی خونساری، ناصر مکارم شیرازی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، سیدعباس ابوترابی، علی حیدری، مرتضی بنی‌فضل، احمد دانش، محمد مؤمن، محمدمهدی ربانی، محمدعلی گرامی، مرتضی مقتدایی، حسین مظاهری، هاشم تقدیری، محمد ابطحی، محمد موحدی، حسن طاهری، محمد محمدی، محمدعلی احمدی، یعقوب موسوی زنجانی، عباس محفوظی، صالحی نجف‌آبادی، ابراهیم امینی، رضا توسلی، یوسف صانعی، یحیی انصاری، شیخ محمد واصف، حسین شب‌زنده‌دار، حسین تربیت، اسمعیل عابدی، حسین مدادی، مهدی شاه‌آبادی، محمدعلی فیض، علی قدوسی، جلال گلپایگانی، علی‌اکبر مسعودی، محمدتقی مصباح یزدی، سید مهدی شریفی، محی‌الدین فاضل.

حوزه علمیه قم 14 خرداد ماه 1349» ر.ک. صالح، سید محسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون، جلد چهارم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1385، ص 128 و 129.

[14] . برای مطالعه در مورد سفرهای مرحوم عندلیب. ر.ک خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 14 تا 24.

[15] . آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 228.

[16] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 27.

[17] .همان، ص 65.

[18] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 71.

[19] . سناتور محمدعلی وحیدی معروف به علامه وحیدی فرزند مرحوم شیخ ابوالقاسم معروف به رئیس‌العلماء کرمانشاهی است. در بهمن ماه سال 1284 (ذی‌الحجة 1323 ق) در کرمانشاه‌ زاده شد. تحصیلات ابتدایی را در مدارس اسلامیه و محمودیه فرا گرفت. سپس وارد حوزة علمیه شد و تحصیلات را تا حدود اجتهاد ادامه داد. مدتی نیز در کربلا در دروس علمای آن روزگار شاگردی کرد. پس از بازگشت به ایران به کرمانشاه رفته و دفتر اسناد رسمی دایر نمود. وی فردی فرصت‌طلب، باهوش و پرحرف بود. با رجال و شخصیت‌های آن دوره دوستی یافته و به آن‌ها نزدیک شد. در دوره هیجدهم نمایندگی مجلس شورای ملی، با کمک و مساعدت سپهبد زاهدی از کرمانشاه به نمایندگی رسید و تدریجاً به دربار راه یافت. در دوره‌های نوزدهم و بیستم هم وکیل کرمانشاه در مجلس شورای ملی گردید. در اثر تقرب به شاه و وابستگان او، در سال 1342 سناتور انتصابی مجلس سنا گشت. در سال 1344 به نیابت تولیت مسجد سپهسالار (مدرسه و مسجد شهید مطهری فعلی) منصوب گردید. مدتی استاد دانشکده الهیات شد. ریاست کل تحقیق اداره اوقاف از مشاغل دیگر او بود. در مجلس سنا مدافع دولت‌ها و مدیحه‌گوی آن‌ها بود. پس از قتل حسنعلی منصور در مجلس سنا سخنرانی ایراد نمود که به کفر‌گویی بی‌شباهت نبود. در تملق از فرح پهلوی مطالبی عنوان نمود که باعث رنجش شدید مردم متدین شد. تا 22 بهمن 1357 مصدر کار و فعال مایشاء بود. آثاری نیز تألیف نمود که از آن‌ جمله: اصول منطق، احسن‌الاساس، ترجمه منظومه ملاهادی سبزواری می‌باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دستگیر و در شعبه چهارم دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه و به اعدام محکوم شد. و ساعت 30 / 2 بامداد روز 22 فروردین 1358 تیرباران گردید.

[20] . جمشید اعلم، در سال 1280 در شهر وان ترکیه متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ایران در مدرسه علمیه دارالفنون ادامه داد. سپس جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در شهر لیون فرانسه در رشته پزشکی تحصیل نمود و در رشته گوش ‌و حلق ‌بینی تخصص گرفت وی پس از بازگشت به ایران به استخدام دانشکده پزشکی دانشگاه تهران درآمد. ابتدا دانشیار و بعد استاد شد و تحت پوشش وزارت بهداری در آمد. از دیگر مشاغل او ریاست درمانگاه بخش گوش‌ و حلق ‌و بینی بیمارستان فارابی و بانک ملی بود. جمشید اعلم از سال 1326ش که محمدرضاشاه پهلوی را مورد عمل جراحی قرار داد مورد توجه وی واقع شد و پزشک مخصوص او گردید. و همچنین موفق به کسب لقب پرفسور گشت. دکتر جمشید اعلم به واسطه ارتباطی که با محمدرضا پهلوی داشت وارد عرصه سیاست شد. او در دوره نوزدهم و بیستم مجلس ‌شورای ‌ملی توانست از قزوین به وکالت برسد. جمشید اعلم که تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سناتور در مجلس سنا حضور داشت، پس از انقلاب اسلامی دستگیر و زندانی شد و در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم و در 2 مهر 1358 اعدام شد. او در طول عمر خود در کنفرانس‌ها و سمینارهای بین‌المللی علمی بسیاری در کشورهای فرانسه، ژاپن، برزیل و امریکا شرکت کرد و مقالات زیادی در زمینه‌های علمی از او به چاپ رسید، همچنین یک جلد کتاب در موضوع گوش‌ و حلق ‌و بینی تألیف نمود.

برای اطلاع از زندگی و اقدامات وی به مقاله این سایت با عنوان دکتر جمشید اعلم؛ پزشک بدخُلق و سناتور پول‌پرست، بنگرید.

[21] . 1. شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی 2ـ شیخ حسینعلی منتظری 3ـ شیخ حسن صانعی 4ـ شیخ احمد منتظری 5ـ شیخ احمد جنتی کادانی 6ـ شیخ محمدعلی گرامی 7ـ نعمت‌اله صالحی 8ـ علی‌اکبر فیض‌الهی معروف به مشکینی 9ـ شیخ صادق صادقی خلخالی 10ـ شیخ محمدصادق کرباسی معروف به تهرانی 11ـ شیخ علی‌اصغر احمدی 12ـ شیخ احمد آذری بیگدلی 13ـ شیخ ابوالقاسم خزیلی[خزعلی] 14ـ شیخ یحیی انصاری شیرازی 15ـ شیخ مهدی ربانی املشی 16ـ شیخ محمد جعفری گیلانی 17ـ فتح‌اله امید 18ـ شیخ محسن عندلیب شیرازی 19ـ عبدالمجید معادیخواه(مرادی خواه) 20ـ شیخ محمد یزدی 21ـ محمد واعظ عبائی 22ـ عبدالمجید مولانا 23ـ محمدفاضل لنکرانی 24ـ شیخ محمد مؤمن 25ـ شیخ عباس محفوظی 26ـ سیدمحمد ورامینی 27ـ احمدی میانجی. یاران امام به روایت اسناد ساواک،آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 102.

[22] . اسامی 26 نفر عبارتند از آیات و حجج اسلامی 1ـ حسینعلی منتظری 2ـ حسن صانعی 3ـ احمد منتظری 4ـ احمد جنتی 5- محمدعلی گرامی 6ـ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی 7ـ علی‌اکبر فیض مشکینی 8 ـ محمد صادق کرباسچی تهرانی 9ـ علی‌اصغر احمدی 10ـ احمد بیگدلی آذری 11ـ عباس محفوظی 12ـ احمد واعظی سبزواری ـ واعظی حسینی ـ میانجی 13ـ ابوالقاسم خزعلی 14ـ مهدی ربانی رانکوهی 15ـ فتح‌الله امید ـ امیدی - 16ـ محسن عندلیب 17ـ عبدالمجید معادیخواه 18ـ محمد یزدی 19ـ محمد واعظ عبایی 20ـ عبدالحمید معادی[عبدالمجید معادیخواه] 21ـ محمد موحدی گیلانی لنکرانی 22ـ محمد دانش‌زاده معروف به مؤمنی قمی23ـ محمد جعفری ورامینی 24ـ یحیی انصاری شیرازی 25ـ صادق صادقی خلخالی 26ـ محمدجعفر گیلانی.

[23] . ساواک در گزارشی نام، شهرت، نام پدر و محل اقامت اجباری 25 نفر را اینگونه اعلام می‌کند: 1.عبدالرحیم ربانی شیرازی بمانعلی چاه بهار2.حسینعلی منتظری حاجیعلی طبس 3.حسن صانعی محمد علی مشکین شهر 4.احمد منتظری علی شاه پسند 5.احمدجنتی لادانی هاشم اسدآباد همدان 6.محمد علی گرامی عباس بم کرمان 7. نام: نعمت‌اللّه شهرت: صالحی نجف آبادی نام پدر: محمدتقی محل اقامت اجباری: ابهر زنجان 8ـ نام: علی‌اکبر شهرت: فیض کاشانی نام پدر: ملاعلی محل اقامت اجباری: ماهان کرمان 9ـ نام: محمد صادق شهرت: صادقی گیوی نام پدر: یداله محل اقامت اجباری: انارک یزد 10ـ نام: محمد صادق شهرت: کرباسچی نام پدر: ابوالقاسم محل اقامت اجباری: نرماشیر کرمان 11ـ نام: علی‌اصغر شهرت: احمدی نام پدر: محمدمهدی محل اقامت اجباری: کبوتر آهنگ همدان 12-احمدآذری بیگدلی حسینعلی برازجان 13-ابوالقاسم خزعلی غلامرضا، گناوه بندر بوشهر 14-یحیی انصاری محمد کوهدشت لرستان 15-محمدمهدی ربانی رانکوهی، ابوالمکارم شوشتر 16-محمدجعفری گیلانی محمدحسین نیریز فارس 17-فتح‌اللّه امید نجف آبادی محمود بندرشاه 18-محسن عندلیب محمود جواد بابک یزد 19-عبدالمجید معادیخواه حسین گنبد کاوس 20-محمد یزدی علی کنگان بندرلنگه 21-محمد واعظ عبائی حسین بندردیلم 22-عبدالحمید مولانا محمود تفت یزد 23-محمد موحدی گیلانی فاضل بندرلنگه 24-محمد دانش زاده عباس شهداد کرمان 25ـ نام: عباس شهرت: محفوظی نام پدر: عیسی محل اقامت اجباری: رفسنجان. ر. ک: آیت‌الله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکزبررسی اسناد تاریخی، ص 325.

[24] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 74.

[25] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 83.

[26] . همان، ص 86.

[27] . صورت اسامی وعاظ ممنوع‌المنبر: 1- شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی 2- شیخ غلامحسین جعفری همدانی 3- شیخ محمدجواد باهنر 4- محمدتقی فلسفی 5- سید محمود علائی طالقانی 6- دکتر علی شریعتی مزینانی 7- حسن لاهوتی اشکوری 8- محمد حسین علوی طباطبائی 9- شیخ محمد مفتح 10- شیخ جعفر جوادی شجونی فومنی 11- شیخ یحیی نصیری (نوری) 12- اکرم حریری 13- علی اصغر (شیخ عبداله) مرتضوی (جعفری) 14- سید حسین حسینی (رفع ممنوعیت به عمل آمده ولی بایستی مراقبت شود) 15- فخرالدین حجازی 16- مصطفی طباطبائی 17- فضل‌اله مهدیزاده (محلاتی) 18- شیخ مرتضی مطهری 19- سید محمود سده‌ی (طی شماره 4154/ ﻫ - 1 /8 /35 رفع ممنوعیت به عمل آمده است) 20- سید علی موسویان 21- حسین غزالی (کمالی) 22- عبدالکریم هاشمی‌نژاد 23- هادی خامنه‌ای 24- حسین عمادی 25- محمدرضا زجاجی 26- محمد صالح طاهری 27- علی حجتی کرمانی 28- سید علی غیوری 29- محمدرضا مهدوی (کنی) 30- محمد امامی – امامی کاشانی 31- شیخ محمد نصیری (امامقلی) 32- شیخ علی‌اصغر مروارید 33- محمدصادق لواسانی 34- شیخ عباسعلی اسلامی قرائتی (اسلامی سبزواری) 35- عبدالرحیم ربانی شیرازی 36- شیخ احمد کلانتر 37- احمد منتظری 38- محمد علی گرامی 39- محمد جعفری گیلانی 40- فتح‌اله امید نجف‌آبادی 41- عبدالمجید معادیخواه 42- هادی مروی صباغ 43- محمد حکمت‌نژاد 44- حسین‌علی اکبریان 45- سید ابوالفضل رضوی اردکانی 46- حسن صانعی 47- احمد جنتی لادانی 48- نعمت‌اله صالحی نجف‌آبادی 49- علی‌اکبر فیض مشکینی 50- محمد صادق صادقی گیوی (خلخال) 51- محمدصادق کرباسچی 52- محمدکاظم راشد پوریزدی 53- علی‌اصغر احمدی 54- احمد آذری بیگدلی 55- ابوالقاسم خزعلی 56- یحیی انصاری 57- محمدمهدی ربانی رانکوهی 58- محسن عندلیب 59- محمد یزدی 60- محمد واعظ عبائی 61- عبدالمجید مولانا 62- محمد موحدی گیلانی 63- محمد دانش‌زاده 64- عباس محفوظی 65- محمد اسلامی 66- محمد ابراهیم فلسفی (طبق امریه رفع ممنوعیت از منبر به عمل آمده 32204/ ﻫ - 19 /2 /35) 67- محمد کلاهدوز و زاده مصطفوی 68- سید محمدخلیل حجازی 69- شیخ محمود رستگاری 70- موسی فخر روحانی 71- محمدتقی بشارت 72- عباسعلی مؤمن جلال‌آبادی (خطیب) 73- سید محمدباقر علوی‌نژاد 74- شیخ حسینعلی منتظری 75- شیخ حجت‌اله علوی 76- جلال طاهری حسین‌آبادی 77- شیخ صدرالدین حائری 78- شیخ محمدصادق (محی‌الدین) حائری 79- منیرالدین حسینی الهاشمی 80- علی‌اکبر مکارم 81- عبدالقیوم عراقی 82- احمد سبحانی 83- محمد فاضل 84- علی آتشی یزدی 85- محمد صادق سادات اخوی 86- محمد علی ربانی 87- سید فخرالدین رحیمی 88- حاج میرزا اسداله مدنی دهخوارقانی 89- جهانبخش – محمد تعمیرکاری 90- احمد ضیافتی کافی 91- شیخ احمد توکل‌زاده راوی (توکلی کرمانی) 92- شیخ محمدعلی عالمی 93- نصراله صالحی 94- مصطفی ابطحی (به استناد 1696/ ﻫ - 4 /12 /54 رفع مظنونیت به عمل آمده) 95- حمید میرآقائی (عدنانی) 96- عبدالعلی کنی – آقا بزرگ 97- عبداله ضیائی‌نیا (طی 4353 ﻫ - 9 /9 /35 رفع ممنوعیت شده است) 98- زین‌العابدین قربانی 99- حبیب‌اله آشوری 100- سید عباس موسوی قوچانی 101- عباس شیرازی 102- سید باقر خسرو شاهی 103- شیخ رحیم علمی 104- سید محمد متقی (آیت‌اله زاده بروجنی) 105- سید جعفر گلسانه 106- رمضان جنتی 107- سید محمد تقی حسینی طباطبائی 108- سیدهاشم موسوی 109- شیخ عبداله علوی 110- شیخ لطیف غلام آزادی 111- سید آقا موسوی 112- غلامرضا گلسرخی 113- علی معلمی 114- شیخ احمد علی کریمی 115- سید مهدی دستغیب آمده 116- شیخ علی رحمتی آوختی 117- شیخ رجب‌علی داوری 118- شیخ شمس‌علی نادری 119- سید محمد باقری اخوی 120- محمدعلی اسحق 121- حسین مهدوی جهان‌آبادی 122- هادی رستگار 123- سید مهدی موسوی روحانی 124- شیخ عباس ذاکری موسوی معروف به فجرالاسلام. (آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک، همان، ص 216.)

[28] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 102.

[29] . خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 103.

[30] . برای مطالعه بیشتر در مورد اقدامات عام‌المنفعه مرحوم عندلیب. ر.ک: خاطرات روزهای مبارزه، پیشین، ص 103-105.




به سلامتی آیت‌الله و امام زمان صلوات بلندتر ختم کنید


درباره محسن عندلیب فرزند محمدجواد


دستور ساواک برای کنترل فعالیت‌های مرحوم عندلیب


عدم تنظیم تعهدنامه توسط مرحوم عندلیب هنگام آزادی از زندان


کیفر خواست متهمین


گزارش ساواک در مورد تغییر محل تبعید مرحوم عندلیب


گزارش بازجویی ص 1


گزارش بازجویی ص 2


گزارش ساواک از افراد صاحب نفوذ در قم


گزارش ساواک از افراد صاحب نفوذ در قم ص 2


گزارش ساواک از فعالیت‌های مرحوم عندلیب بعد از آزادی از زندان


گزارشی از دستگیری مرحوم عندلیب


گزارشی از ساواک در مورد اقدامات مرحوم عندلیب در زندان


محکومیت مرحوم عندلیب به سه سال حبس


مشخصات مرحوم عندلیب در ساواک


مکاتبه ساواک در مورد کنترل فعالیت‌های مرحوم عندلیب


مکاتبه بین شهید صدوقی و مرحوم عندلیب


مکاتبه ساواک در مورد تارومار نمودن طرفداران امام خمینی، ص 1


مکاتبه ساواک در مورد تارومار نمودن طرفداران امام خمینی، ص 2


مکاتبه ساواک در مورد تارومار نمودن طرفداران امام خمینی، ص 3


مکاتبه ساواک در مورد تارومار نمودن طرفداران امام خمینی، ص 4


مکاتبه ساواک در مورد تارومار نمودن طرفداران امام خمینی، ص 5


مکاتبه ساواک در مورد تارومار نمودن طرفداران امام خمینی، ص 6


مکاتبه ساواک در مورد تغییر محل تبعید مرحوم عندلیب


مکاتبه ساواک درمورد پایان محکومیت مرحوم عندلیب


مکاتبه ساواک درمورد پایان محکومیت مرحوم عندلیب


ممنوع المنبر شدن مرحوم عندلیب


وعاظ ممنوع‌المنبر


وعاظ ممنوع‌المنبر.تاریخ بایگانی 1357 ص 2


وعاظ ممنوع‌المنبر.تاریخ بایگانی 1357


حجت‌الاسلام محسن عندلیب، دوران جوانی


مرحوم عندلیب


همراه با آیت‌الله‌ العظمی فاضل لنکرانی(ره)، دوران تبعید، شهر یزد


 

تعداد مشاهده: 8770


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.