امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

شرحی بر اسناد

نگاهی کوتاه به اعدام در زندان‌های سیاسی در دوره پهلوی


تاریخ انتشار: 26 آبان 1402

27 دی ماه 1334. شهید حجت‌الاسلام سید مجتبی نواب صفوی لحظاتی پیش از شهادت و در حال بسته شدن به چوبه اعدام

«مجازات اعدام از دیرباز در جوامع بشری رواج داشته است. در آیین دادرسی بسیاری از کشورها مجازات جرم‌ها و جنایات سنگینی چون قتل، تجاوز به عنف، بمب‌گذاری و تروریسم، سرقت مسلحانه و از این قبیل اعدام است.

در دوره پهلوی علاوه بر جرائم سنگین عادی، بعضی از جرائم سیاسی نیز مجازات اعدام داشت؛ مثل اقدام علیه امنیت کشور، قیام مسلحانه به منظور بر هم زدن اساس تاج و تخت و چند جرم دیگر.

دادگاه‌های نظامی که به جرائم سیاسی رسیدگی می‌کردند، هرگونه فعالیت سیاسی را اقدام علیه امنیت کشور توصیف می‌کردند و براساس گزارش بازجویان ساواک و اعترافات متهم در زیر شکنجه به دلخواه مأموران ساواک، متهم را به اعدام محکوم می‌کردند.

در دوره پهلوی دوم درباره زندانی سیاسی محکوم به اعدام مقررات خاصی اعمال می‌شد. مهم‌ترین آن این بود که وی را به سلول انفرادی می‌فرستادند و گاه روز قبل از اجرای حکم یک نگهبان برای مراقبت از محکوم می‌افزودند.

مراقبت از محکومان به اعدام بسیار حساس بود و چون این افراد از ادامه زندگی مأیوس بودند، این احتمال وجود داشت که به هر گونه اقدامی مبادرت کنند. از این جهت رئیس زندان قصر (سرهنگ حسین نیرومند، ۱۳۱۷-۱۳۲۰) دستور داده بود هیچ فردی حق رفت و آمد در سلول‌های انفرادی محکومان به اعدام را ندارد و حتی زندانیان جنایتکار را به سلول زندانیان سیاسی محکوم به اعدام می‌فرستادند تا مانع اقدامات خرابکارانه آن‌ها شوند.

در اواخر دوران پهلوی دوم در زندان قصر بخشی از یک هشتی متشکل از چهار سلول را به شکل قفس، به زندانیان سیاسی محکوم به اعدام اختصاص داده بودند. این اعدامی‌ها در این قفس قرار می‌گرفتند تا از این طریق قابل رؤیت باشند و نگهبانان به طور مستمر آن‌ها را تحت نظر بگیرند.

فاصله زمانی دادگاه بدوی و تجدیدنظر (استیناف) برای محکومان به اعدام از یک هفته تجاوز نمی‌کرد. دادگاه اول که تشکیل می‌شد محکومان اعتراض می‌کردند و بعد از اعتراض دادگاه دوم تشکیل می‌شد. زندانیانی که به دادگاه بدوی می‌رفتند و حکم اعدام دریافت می‌کردند دوره حساسی در پیش داشتند. معمولاً افرادی که به دادگاه دوم می‌رفتند، اگر فردا غروب به زندان برمی‌گشتند، معلوم بود حکم اعدامشان به حبس ابد تقلیل یافته است. اگر هم برنمی‌گشتند نشانگر آن بود که اعدامشان تأیید شده است. برخی رؤسای دادگاه‌های نظامی تنها به شرطی آماده صدور حکم اعدام بودند که کلیه متهمین مشمول حکم اعدام نشوند اما برخی دیگر از صدور حکم اعدام درباره هر کس و به هر ترتیبی هیچ ابایی نداشتند.

اگر محکوم به اعدام حکمش تقلیل می‌یافت، حبس ابد برایش در نظر می‌گرفتند و بلافاصله او را به زندان عمومی منتقل می‌کردند. چنان که دو تن از محکومان به اعدام در حادثه ترور حسنعلی منصور، یعنی محمدمهدی عراقی و هاشم امانی، مشمول عفو شده و با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدند. در واقع خویشان و نزدیکان محکوم به اعدام تلاش می‌کردند تا حکم اعدام با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شود.

پس از این‌ که دادگاه تجدیدنظر حکم اعدام را تأیید کرد، محکوم می‌توانست درخواست فرجام‌خواهی کند و درباره فرجام خواهی تنها شاه می‌توانست نظر بدهد. البته گاه حکم اعدام صادر می‌شد اما محکوم تا مدت‌ها در زندان باقی می‌ماند و بعداً حکمش به حبس ابد تقلیل پیدا می‌کرد. انتظار کشیدن و عدم تعیین دقیق زمان اجرای حکم، شکنجه روحی بزرگی برای محکومین به اعدام بود. برخی اعدامی‌ها قریب به یک سال زیر حکم اعدام بودند و بارها شایعات مختلف درباره آن‌ها منتشر می‌شد. گاه افراد با وقوف بر حکم اعدامشان به کلی دیوانه می‌شدند.

در دوره پهلوی اول درباره اعدام، دو ضرب‌المثل بسیار مشهور بود؛ نخست «سیگار ادیب‌السطنه» بود. ادیب‌السلطنه سمیعی (سرپاس یحیی رادسر)[1] رئیس پلیس بود و هرگاه می‌خواستند کسی را اعدام کنند به محکوم سیگار تعارف می‌کرد و به همین دلیل سیگار ادیب‌السلطنه کنایه‌ای از اعدام و مرگ بود. مَثَل دیگر درباره‌ی اعدام «فلانی را درویش کردند» بود.

زندانیانی را که در زندان قصر به اعدام محکوم می‌شدند به محوطه تپه مانندی میان زندان و پادگان قصر می‌بردند و بر فراز بلندی‌های آن اعدام می‌کردند. در اواخر دوران پهلوی دوم اعدام‌ها در زندان قصر در خارج باغ زندان اجرا می‌شد.

اعدام دارای تشریفات خاص خود بود که معمولاً به تمامی انجام می‌شد. اول این‌که زمان اجرای حکم اعدام، بعد از سپیده دم بود. یکی دیگر از این تشریفات معاینه محکوم توسط پزشک بود و این معاینه قبل از اجرای حکم انجام می‌شد و پس از اجرای حکم، مجدداً پزشک جسد محکوم را معاینه می‌کرد و پس از اطمینان از مرگ دستور حمل جنازه به قبرستان داده می‌شد. جنازه‌ها به وسیله برانکارد در داخل آمبولانس قرار داده می‌شد. از دیگر تشریفات مهم اعدام، مراسم مذهبی بود. انجام این مراسم درباره محکومان دادگاه‌های نظامی توسط قاضی عسکر (روحانی لشکر) انجام می‌شد.

قاضی عسکر یک ورقه کاغذ در اختیار اعدامی‌ها می گذاشت تا وصایای خود را بنویسند و محکوم وصیت را می‌نوشت و امضا می‌کرد. صرف‌نظر از وصیت‌نامه، دیگر وظیفه قاضی عسکر قرائت ادعیه خاص و تکرار آن توسط محکوم به اعدام بود.

نحوه اعدام محکومان به مرگ در دادگاه‌های نظامی، اعم از زندانیان سیاسی و محکومین نظامی بدین شرح بود:

محکوم را در محل معین شده به تیر چوبی می‌بستند. طرز بستن به تیر (دار) این بود که یک قطعه طناب را به دور پای محکوم و سپس دنباله آن را به دور کمر می‌بستند و سپس چشمان اعدامی را با پارچه می‌بستند اما برخی مواقع طبق درخواست محکومان از بستن چشم اجتناب می‌شد. در ادامه یکی از افسران از پشت بلندگو شروع به قرائت رأی دادگاه می‌کرد و سپس دستور اجرای حکم صادر، و محکوم تیرباران می‌شد.

... بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عده‌ای از افسران توده‌ای اعدام شدند و این اعدام‌ها بازتاب تندی در جامعه داشت. همچنین چند تن از اعضای فدائیان اسلام و از جمله رهبر این گروه شهید حجت‌الاسلام سید مجتبی نواب صفوی اعدام شدند. سرهنگ اللهیاری نماینده دادستان ارتش و قاضی عسکر و بعضی افسران زندان برای انتقال شهید نواب صفوی و سه تن از یارانش جهت اعدام آمدند. قاضی عسکر از آنان خواست تا آخرین وصیت خود را بگویند نواب صفوی درخواست نمود تا چشمانش را نبندند، زیرا آنها می‌خواستند با چشمان باز به استقبال شهادت بروند.

در فاصله سال‌های ۳۲ تا ۳۷ عده زیادی نظامی اعدام شدند. محکومان به اعدام در دسته‌های چهار نفری تیرباران می‌شدند. خبرنگار خبرگزاری رویتر که خود شاهد اعدام نخستین دسته از این اعدام‌ها بود گزارش داده است که اعدامی‌ها در حالی که سرودهای وطن‌پرستانه می‌خواندند و شعار علیه شاه سر می‌دادند تیرباران شدند. این اعدام‌ها به اعتراضات شدید داخلی و خارجی منجر شد. در فاصله شش سال پس از واقعه سیاهکل ۹۳ تن در دادگاه‌های نظامی به جوخه‌های آتش سپرده شدند، اتهام عمده محکومان به اعدام «اقدام علیه امنیت کشور» و «براندازی نظام» بود.

پایه‌گذاران سازمان مجاهدین و برخی اعضای آن در بهار سال ۱۳۵۱ به جوخه اعدام سپرده شدند. این اعدام‌ها در زندان تأثیر زیادی گذاشت و در داخل زندان مجالس یادبودی برای آنان برگزار شد.

اخبار مربوط به زندانیان سیاسی اعدامی سانسور می‌شد و همواره خبر اعدام‌ها مگر به خاطر مصلحت‌هایی منتشر نمی‌شد.

در کنار زندان جمشیدیه، زندانی بود که اگر می‌خواستند کسی را اعدام کنند شب قبل او را به آنجا منتقل می‌کردند و سحرگاه او را به میدان چیتگر می‌بردند و اعدام می‌کردند. برای انتقال محکومین به اعدام از زندان به محل اجرای حکم کامیونی با مأموران مسلح مهیا می‌کردند. در زندان جمشیدیه رسم بر این بود که شب قبل از اعدام یک چراغ زنبوری پایه‌دار می‌گذاشتند و تا صبح روشن می‌ماند. وقتی این چراغ را روشن می‌کردند معلوم بود فردا صبح یک نفر را اعدام خواهند کرد و اگر دو چراغ روشن بود، به معنای دو نفر اعدامی بود. در دهه پنجاه شمسی تعداد اعدامی‌های زندانیان سیاسی رو به ازدیاد گذارد و یک رشته فعالیت و تظاهرات‌های داخل و خارج از کشور، حکومت پهلوی را ناگزیر کرد تا برخی اعدام‌ها را به حبس ابد تخفیف دهد. در یک مورد مادران محکومان با حرکت دسته جمعی و تجمع در جلوی زندان اوین و نیز مراجعه به مراجع تقلید، جلوی برخی از اعدام‌ها را در سال‌های پایانی حکومت پهلوی دوم گرفتند. در سال‌های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ چند تن از مجاهدین خلقِ مارکسیست شده، اعدام شدند...»[2]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . درباره یحیی رادسر، ادیب‌السلطنه، بنگرید: یحیی رادسر (ادیب السلطنه) اولین رئیس شهربانی محمدرضا پهلوی در سال 1320، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[2] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 97 تا 99. با تلخیص و اندکی ویراستاری.








بستن حاج اسماعیل رضایی به چوبه اعدام


شهید طیب حاج رضائی، در حال آماده سازی برای تیرباران


شهیدان طیب حاج رضائی و اسماعیل رضائی و چوبه اعدام -11 آبان 1342


 

تعداد مشاهده: 12300


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.