25 اسفند سالروز رحلت یار مهربان و صادق امام (ره) مرحوم حجتالاسلام سیداحمد خمینی
تاریخ انتشار: 23 اسفند 1402
چکیده:
با اوجگیری نهضت امام خمینی در 15 خرداد 1342، فعالیتها و مبارزات حجتالاسلام سید احمد خمینی که روزهای نوجوانی را پشت سر میگذاشت، آغاز گردید. ایشان بعد از تبعید امام خمینی، عامل مؤثر و شتاب دهنده در رسیدن به پیروزی انقلاب اسلامی بود و نقش قابل توجهی را در گسترش دامنه فعالیتهای سیاسی و مبارزه علیه رژیم پهلوی بر عهده داشت. وی در نبود امام و شهید آیتالله سید مصطفی با همراهی آیتالله سیدمرتضی پسندیده به خوبی از عهده اداره امور بیت امام و هدایت مبارزات داخل کشور برآمد و بعد از شهادت برادر بزرگوارش، به عنوان مشاوری امین و صادق جای خالی برادر را در کنار امام پر کردند.
این پژوهش سعی بر آن دارد تا با استفاده از رویکرد توصیفی و تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای و تکیه بر اسناد ساواک به بررسی فعالیتها و مبارزات ایشان علیه رژیم پهلوی بپردازد.
کلید واژهها: سید احمد خمینی، امام خمینی، انقلاب اسلامی
مقدمه
سید احمد مصطفوی خمینی فرزند امام روحالله خمینی، در 24 اسفند 1324 در شهر قم به دنیا آمد.[1] مادرش خانم خدیجه ثقفی ملقب به قدس ایران، فرزند آیتالله حاج میرزامحمد ثقفی تهرانی بود. وی پس از اخذ دیپلم طبیعی از دبیرستان حکیم نظامی قم[2] در اواخر سال 1344ش، برای دیدار با امام خمینی راهی نجف شد و در آن جا فراگیری علوم حوزوی را آغاز نمود و در کلاس درس امام خمینی و برادر بزرگوارش آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی حاضر شد.[3] پس از بازگشت به قم تحصیلات خود را در حوزه علمیه ادامه داد و از محضر اساتیدی مانند حضرات ذوالفقاری اصفهانی، مرحوم میرزا مهدی صادقی تبریزی، آیتالله ابطحی و آیتالله محمد یزدی بهره برد.[4] ثمره سالها تلاش ایشان در زمینهی یادگیری دروس حوزوی، نائل شدن به درجه اجتهاد بود. آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی که خود از اساتید سید احمد است در خصوص ابعاد علمی وی میگوید:
«ایشان مجموعاً 5 سال تمام در بحثهای خارج فقه و اصول شرکت نمود و با توجه به نبوغ و استعداد کاملی که در ایشان وجود داشت. جدا میتوانیم بگوییم پنج سال بهمنزله ده سال شرکت دیگران بود.»[5]
فعالیتهای سیاسی
فعالیتها و مبارزات سیاسی حجتالاسلام سید احمد خمینی از هنگام تبعید امام به ترکیه و نجف تا زمان حضور ایشان در ایران در میان انبوه مشکلاتی نظیر تحت نظر بودن، فشار و بازداشت از سوی ساواک، در روند پیروزی انقلاب بسیار اثر ساز بود. مبارزات ایشان محورهایی نظیر زنده نگهداشتن یاد و خاطره امام، فراهم آوردن امکان تکثیر و پخش اعلامیهها، پرداخت شهریه طلاب و کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی، برقراری ارتباط میان مبارزان و امام خمینی را در برمیگرفت.
زنده نگهداشتن یاد و خاطره امام
اولین گام در فعالیتهای انقلابی ایشان زنده نگهداشتن یاد امام با برگزاری جلسات و هیئات مذهبی در منزلشان بود. رژیم پهلوی برای فرو نشاندن نهضت امام خمینی، ایشان را به ترکیه و سپس به نجف تبعید کرد. در این بین سید احمد خمینی در کنار گسترش معارف دین و توجه به قیام اباعبدالله (ع)، یاد حضرت امام و نهضت ایشان را نیز زنده نگه میداشت. علاوه بر آن در چنین مجالسی، امکان ایجاد ارتباط و آشنایی هر چه بیشتر با یاران و علاقهمندان امام بزرگوار را فراهم میکرد.[6]
در گزارش ساواک در 19 شهریور 1346 آمده است:
«از ساعت هشت صبح روز فوق به مناسبت وفات حضرت زهرا جلسه روضهخوانی در منزل خمینی برگزار و عده زیادی از مردم در آن شرکت نموده بودند. در مجلس مذکور آقایان پسندیده برادر، سید احمد مصطفوی پسر خمینی، شیخ علیاکبر اسلامی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، شیخ محمد توکلی (یزدی)، محمدعلی گرامی، حاج سید جواد گلپایگانی پسر آقای گلپایگانی نیز حضور داشتند...»[7]
برگزاری این جلسات، باعث نگرانی و واهمه شدید ساواک شد. برای همین خواستار جلوگیری از برگزاری این جلسات در منزل امام خمینی گردید.[8] انتشار بیانیهی امام خمینی علیه رژیم صهیونیستی که به موجب حملهی تجاوزگرانه این رژیم به کشورهای عربی سوریه، مصر و اردن صادر شده بود این فرصت را به ساواک داد تا در 22 آبان 1346، به منزل امام در قم حمله و سید احمدخمینی، حجتالاسلام شیخ علیاکبر اسلامی (نماینده امام خمینی در قم) و حاج شیخ حسن صانعی (مسئول امور مالی دفتر امام) را به ساواک منتقل کردند و بیش از ده هزار جلد کتاب و تعداد زیادی اوراق و اسناد موجود در منزل ایشان را به همراه خود بردند. [9]
ساواک خواهان بسته شدن بیت امام و منع اجازه ورود به بیت ایشان گردید. این امر با مخالفت و مقاومت مرحوم سید احمد مواجه میشود. ایشان در پاسخ به این امر ساواک میگوید: «اصولاً چنین اقدامی فقط با دستور حضرت امام امکانپذیر است.» ساواک که نمیتواند حاج احمد را به بستن بیت امام مجاب کند، خود دست به کار میشود و از هرگونه رفت و آمد به منزل امام جلوگیری میکند.[10]
در ابتدا مراقبت از منزل امام از ساعت 7 صبح تا 8 شب ادامه مییابد. سید احمد خمینی با برنامهریزی دقیق جلسات را به بعد از 8 شب موکول میکند.[11] ساواک با آگاهی از این موضوع از اواسط اردیبهشت 1347، مراقبت از بیت امام را تا ساعت 11 شب افزایش میدهد و سید احمد برای دایر بودن جلسات، ساعت برگزاری آن و گرد هم آمدن یاران امام را از این ساعت به بعد قرار میدهد؛ ساواک نیز شدت عمل بیشتری به کار برده و جلسات را به طور کامل تعطیل مینماید.[12]
تکثیر و پخش اعلامیههای امام
جلوگیری از رفت و آمد به منزل امام خمینی توسط ساواک، سبب شد تا احمد آقا، بیشتر در پی تکثیر و پخش اعلامیههای امام خمینی برای پیشبرد روند انقلاب و آگاه کردن مردم با فرمایشات و نظرات امام خمینی باشد. از طرفی دیگر به علت خفقان حاکم در جامعه و حساسیتی که رژیم نسبت به امام خمینی داشت، با نشر هرگونه اعلامیهی امام در داخل و خارج از کشور به شدت برخورد میکرد.
ایشان در این باره میگوید:
«... در مدتی که قم بودم مثل سایر طلاب در رساندن اعلامیههای امام و یا اعلامیههایی علیه دولت و رژیم سابق به مردم تلاش میکردیم تا کمکم به این فکر افتادم که احتیاج به وسایل تکثیر داریم. آمدم پیش آقای هاشمی در تهران و توسط آقای توکلی یک دستگاه فتوکپی برایمان تهیه کرد و من قبلاً اتاقی را در منزل یکی از آشنایانمان اجاره کردم و آن جا مشغول کار شدیم.»[13]
پرداخت شهریه طلاب و کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی
یکی دیگر از کارهای مهمی که در غیاب امام خمینی در ایران باید صورت میگرفت، پرداخت شهریه طلاب بود. در سالهای ابتدایی تبعید امام از ایران به دلیل کم بودن سن احمد آقا، امام خمینی (ره)، این مسئولیت را بر عهده تعدادی از معتمدینش مانند آیتالله پسندیده، علیاکبر اسلامی و حاج شیخ حسن صانعی قرار داده بود. در این میان عوامل رژیم نیز تمام سعی خود را برای جلوگیری از پرداخت شهریه به طلاب به کار میبردند تا باعث منزوی کردن امام خمینی در میان طلاب شوند.
با وارد شدن سید احمد خمینی به عرصه مبارزه، توزیع شهریه طلاب زیر نظر ایشان انجام گرفت. چنانچه بارها امام خمینی در مکاتباتشان با وی سفارشات لازم در خصوص شهریه طلاب را به ایشان میدادند.[14] سید احمد سعی میکرد با تنوع بخشیدن به تعداد پرداختکنندگان شهریه و نیز انجام شخصی توزیع شهریه، ترفندهای رژیم را برای جلوگیری از آن خنثی کند.[15]
علاوه بر پرداخت شهریه طلاب، کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی از دیگر اقدامات انجام شده توسط حاج احمد آقا است. چنانچه در گزارش ساواک در تاریخ هفتم آبان 1354 آمده:
«سید احمد خمینی پسر خمینی به خانوادههای زندانیان سیاسی ضد امنیتی مقیم قم کمکهای مالی مینماید. چندی قبل به منزل محمدمهدی ربانی فرزند عبدالرحیم [عبدالمکارم] که به تازگی از زندان آزاد شده مراجعه و از وی دلجویی کردهاند. دو بار، هر بار مبلغ 5000 ریال به وسیله نامبرده به خانواده ربانی کمک نقدی شده است.»[16]
برقراری ارتباط میان مبارزان و امام خمینی
برقراری ارتباط میان امام و انقلابیون از فعالیتهای سید احمد خمینی در غیاب امام خمینی بود. ایشان علاوه بر رساندن پیامهای امام خمینی، نظرات و مسائل آنها را هم با امام در میان میگذاشتند. در میان کسانی که سید احمد با آنها ارتباط داشت، میتوان به آیات و حجج اسلام سید علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی، سید محمد بهشتی، محمد مفتح و... اشاره کرد. طبق گزارش ساواک سید احمد خمینی در منزل حاج محمود مانیان با سید محمد بهشتی، دکتر علی شریعتی، محمد مفتح و موسوی خوئینی دیدار کرده و پیرامون مسائل مختلف به گفتگو نشستهاند.[17]
این دیدارها بسیار زیرکانه انجام میگرفت به طوریکه حتی همسرشان را هم در جریان نمیگذاشتند. همسر ایشان در این باره میگوید:
«من همرزمان احمد را نمیشناختم زیرا قرار بود تا آن جا که ممکن است نام آنها فاش نشود. آنها یکدیگر را با نام مستعار میخواندند. از آن میان افرادی را کم و بیش میشناختم، مانند آیتالله خامنهای. در اولین تابستان پس از ازدواجمان به مشهد رفتیم، در آن جا من بیمار شدم. احمد برای یافتن پزشک از ایشان کمک خواست. آیتالله خامنهای همراه دکتر به عیادت من آمدند در آن جا از صحبتهای آنها متوجه شدم که در جریان کارهای مبارزاتی با احمد همفکری دارند. همرزم دیگر او آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. نام او را از احمد شنیدم. همرزم دیگر احمد، محمدحسن لاهوتی اشکوری بود.»[18]
حجتالاسلام سید محمود دعایی (از همراهان امام در نجف) در خاطراتش به نقش بارز سید احمد در برقراری ارتباط با مبارزان اشاره میکند:
«حاج احمد آقا در طول مدت تبعید امام در مورد مسائل سیاسی و مبارزاتی احساس امنیت بسیار میکرد و با بسیاری از آزادیخواهان و مبارزان داخل حتی بعضی از کانونهای سازمانیافته مبارز با ظرافت و هوشیاری خاص خودش در تماس بود و آنان را در عملکرد مبارزاتی راهنمایی میکرد.»[19]
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، ایشان را بهترین و مطمئنترین وسیله ارتباط مبارزان با امام میداند:
«در جریان مبارزه که احمد آقا وارد شده بود، بعد از این که امام را تبعید کردند و حاجآقا مصطفی را هم تبعید کردند، طبعاً ما نزدیکترین و طبیعیترین وسیلهمان برای ارتباط با امام، احمد آقا بود. دائماً هم کار داشتیم، یا میخواستیم نظر امام را در مسائل بدانیم یا میخواستیم پیغامی به امام بدهیم. البته راههای مختلفی برای این منظور بود. ولی بهتر از همه راهی که خیلی مطمئن عمل میشد، احمد آقا بود.»[20]
انجام سفرهای سیاسی
حجتالاسلام سید احمد اولین بار در اواخر سال 1344ش، به همراه یکی از دوستانش به نام کاظم رحیمی به طور مخفیانه از طریق آبادان راهی عراق شد. در این سفر سید احمد پس از زیارت عتبات عالیات، دیدار پدر و مادر و ملاقات با سایر دوستان و نزدیکان و دریافت رهنمودهای لازم از امام خمینی در روزهای پایانی 1345، به کشور بازگشت.[21]
ساواک با وجود مراقبتهای ویژه تا یک هفته بعد که ایشان برای ملاقات آقای آیتالله شهابالدین اشراقی از قم به همدان میرود از جریان این سفر مطلع نمیشود، عوامل امنیتی رژیم پهلوی در همدان از جریان این سفر آگاه شده و بلافاصله به ساواک مرکز اطلاع میدهند.
روزهای پایانی سال 1345، سید احمد خمینی، برای دومین بار و به صورت مخفیانه از طریق خرمشهر به نجف رفت. در این سفر به دست مبارک امام خمینی معمم شد و لباس روحانیت بر تن کرد.[22] هنگام بازگشت به ایران در 7 تیر 1346، توسط مأموران ساواک در قصر شیرین بازداشت [23]و بعد به تهران منتقل و نزدیک به دو ماه در زندان قزلقلعه زندانی شد.[24] طی این مدت تلاشهایی برای آزادی او صورت گرفت که از جمله آن، ارسال نامه آیتالله سید محسن حکیم به آیتالله میرزا عبدالله تهرانی (چهلستونی) و تقاضای پیگیری از ایشان برای آزادی فرزند امام بود.[25] در 24مرداد 1346، ساواک با توجه به این که در سوابق حاج احمد آقا مدرکی دال بر مبارزه با رژیم پهلوی به دست نیاورده بود، ناچار به آزادی ایشان شد.[26]
ایشان برای سومین بار در 30 فرودین 1352، به عراق عزیمت کرد[27] و در 6 بهمن همان سال به منظور شرکت در مراسم حج به عربستان سفر کرد. در این زمان یکی از کانالهای ارتباطی، زائرانی بودند که از ایران و کشورهای اسلامی برای زیارت عتبات عالیات، مکه، مدینه و سوریه میرفتند. سفر به مکه موقعیتی را برای تماس با سایر مبارزان که در پوشش اعمال حج در آن مکان گرد هم آمده بودند را برای ایشان فراهم کرد.[28] سید احمد پس از انجام مراسم حج راهی لبنان شد و در آن جا با امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که دایی همسر ایشان بود، دیدار نمود.[29] وی در این سفر با دکتر مصطفی چمران نیز دیدار و مدتی را در پایگاه نظامی به یادگیری فنون نظامی پرداخت[30] و در اواخر بهمن 1352 به ایران بازگشت.[31]
او در طول مدت اقامت در ایران، سفرهایی را به نقاط مختلف کشور به منظور دیدار با مبارزانی که توسط رژیم تبعید شده بودند، داشتند. چنانچه در گزارش ساواک در 13 آبان 1353 آمده است:
«در اواخر ماه مبارک رمضان سید احمد خمینی فرزند خمینی که ملبس به لباس روحانیت میباشد به استان گیلان مسافرت نمود. یاد شده در این مسافرت به شهرستان فومن وارد و با عبدالحمید مولانا (محکوم اقامت اجباری) ملاقات و مدت یک ساعت با وی مذاکره نمود و سپس در همان شهرستان به منزل حسنزاده و داور دوست دو تن از پیشنمازان این شهرستان وارد و با آنان ملاقات و یک شب در منزل داور دوست اقامت نمود...»[32]
در دی 1353، بار دیگر برای دریافت گذرنامه سفر به لبنان اقدام کرد. شهربانی کل کشور این موضوع را به ساواک گزارش نمود و اداره کل سوم ساواک در نامهای مخالفت خود را با این درخواست اعلام کرد:
«با عنایت به سوابق وی و جمعآوری وجوهات شرعی و فرستادن آن برای خمینی و این که احتمالاً مسافرتهای مکرر او به خارج برای تماس با عوامل خمینی در لبنان میباشد. مستدعا است در صورت تصویب با خروج او از کشور مخالفت شود.»[33]
نظریه مربوط مورد قبول قرار گرفت و گذرنامه صادر نشد. با صادر نشدن گذرنامه، اقامت حاج احمد آقا در ایران تقریباً سه سال طول کشید تا سرانجام در اوایل سال 1356، مجدداً تقاضای صدور گذرنامه نمود. ساواک این بار برای رسیدن به برخی اطلاعات با صدور گذرنامه موافقت کرد.[34]
با صدور گذرنامه، سید احمد ایران را به مقصد ترکیه ترک کرد. نماینده ساواک در سوریه در گزارشی از حضور ایشان در سوریه به ساواک مینویسد:
«سید احمد خمینی از فرزندان خمینی که مقیم ایران است به اتفاق همسر و فرزندان خود اخیراً وارد دمشق شده است و قرار است از دمشق به بیروت برود و در بیروت ویزای مسافرت به عراق و عربستان سعودی تحصیلکرده و برای زیارت به عراق و عربستان سعودی عزیمت نماید. در بیروت میهمان امام موسی صدر خواهند شد...»[35]
نزدیک به یک ماه اقامتشان در بیروت طول کشید تا سرانجام صدور روادید و سفر به عراق فراهم شد.
شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی و پر کردن خلأ وجود ایشان
پس از شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی، خلاء فقدان حضور ایشان در کنار امام خمینی به شدت احساس میشد و تنها کسی که میتوانست فقدان حضور ایشان را جبران کند، حاج احمد آقا بود. این جانشینی حتی برای ساواک هم مسجل بود: «سید احمد خمینی جانشین برادرش شده و برای ترقی پدرش و علیه ایران دست به فعالیتهای زیادی زده است.»[36]
حجتالاسلام محمدرضا رحمت از همراهان امام خمینی (ره) در نجف اشرف در این باره میگوید:
«وجود حاج احمد آقا بعد از شهادت حاجآقا مصطفی بسیار مؤثر بود. واقعاً میتوان گفت استمرار حرکت حاجآقا مصطفی بود؛ یعنی همان حرکت وی را پیگیری میکرد. با توجه به این که حاجآقا مصطفی از درایت و کفایت بسیار بالایی برخوردار بودند و برای ما قابل بیان نیست...حاج احمد آقا دقیقاً تلاش میکرد که پا جای خالی حاجآقا مصطفی بگذارد و با توجه به سن جوانی که وی داشت این نکته قابل اهمیت است که در جوانی ایشان بتواند این کمبود را جبران کند.»[37]
جمعآوری سخنرانیهای امام
روزهای حضور سید احمد در نجف روزهای سرنوشتساز انقلاب بود. ایشان تمام تلاش خود را برای ضبط و جمعآوری سخنرانیها و جلسات درس امام به کار میبرد. حجتالاسلام محمدرضا رحمت در بیان خاطراتش به این موضوع اشاره میکند:
«وقتی حاج احمد آقا به نجف تشریف آوردند، نسبت به جمعآوری آثار امام عنایت مخصوصی داشتند. بنده کوشش میکردم، درسهای امام را با وجود اینکه امام موافقت نمیکردند، ضبط کنم. وقتی حاج احمد آقا جریان را متوجه شدند، مبلغی در اختیار من گذاشت برای این که نوار بخرم و درسهای امام را ضبط کنم. بعد هم در مراحل مختلف ایشان عنایت داشتند این آثار دقیقاً جمعآوری شود و از بین نرود.»[38]
منابع ساواک در نجف، در گزارشهای خود به ساواک مرکز حضور سید احمد در نجف را مؤثر عنوان میکنند. در یکی از این گزارشها آمده:
«با آمدن سید احمد به نجف فعالیتهای [امام] خمینی چند برابر شده به نحویکه در طول یک سال اخیر تعداد سخنرانیها، اعلامیهها و نامههای تحریکآمیز وی به اندازه چند سال گذشته بوده است. همچنین تمام گروههای مخالف رژیم در قم زیر نظر مستقیم سید احمد فعالیت دارند و او از نجف خط مشی آنان را تعیین و ابلاغ میکند.»[39]
تنظیم ارتباط امام خمینی با یاران و پیروان و رسانهها
بیت و دفتر امام خمینی در نجف اشرف با بهرهمندی از حجتالاسلام سید احمد که تجربهی طولانی مبارزه و سامان دهی ارتباطها، و مدیریت منزل امام در قم در سالهای دشوار پس از تبعید امام را با خود داشت، به سرعت تبدیل به کانونی مطمئن برای پاسخگویی به نیازهای ارتباطی نهضت و رهبری آن گردید. ایشان در نجف توانست حامل پیامهای پی در پی پدرش و نقطهی اتصال شبکهی گسترده ارتباطها باشد.
حجتالاسلام و المسلمین محمود دعایی در خصوص این مطلب مینویسد:
«حاج احمد آقا برای سر و سامان دادن بین نجف و ایران و تشکلات مختلف و مبارزان سراسر ایران خیلی خوب عمل کرد. بسیار عالی میتوانست از پتانسیل و تواناییهای مختلفی که در تکتک این افراد یا هستهها وجود دارد بهره بگیرد. او بهای لازم را بر هر یک از این افراد ناشناخته میداد و از استعدادهای آنان استفاده میکرد، به همین دلیل ظرف مدت کوتاهی دستاوردهای خوبی به دست آورد.»[40]
مصاحبه امام خمینی با رسانههای مشهور و تأثیرگذار از دیگر اقدامات سید احمد خمینی در این زمان بود. از جمله این مصاحبهها میتوان به مصاحبه امام خمینی با روزنامه "لوموند" و دیگری مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه در نجف اشرف اشاره کرد. ایشان خود در خاطراتشان در خصوص شیوه برگزاری مصاحبهها، با توجه به ممنوعیت مصاحبه با امام، نقل کردهاند که در شروع مصاحبهها بدون این که سؤال و جوابی در کار باشد، سردبیر یکی از مجلات یا روزنامهها مانند "لوموند" یا "فیگارو" خدمت امام میرسیدند، سپس گفتگو ایشان را با امام منتشر میکردند و این امر سبب شد، افکار عمومی بعضی از کشورها نظیر فرانسه به تدریج به صورتی درآید که مجبور به آزادسازی مصاحبه با امام خمینی بشوند.[41]
در زمان هجرت امام در پاریس
با گسترش مبارزات در ایران، شاه و عواملش از حکومت عراق خواستند که امام را بیشتر تحت نظر بگیرند و فعالیتهایش را محدود کنند. در پی این درخواست رژیم عراق سعی داشت با ایجاد محدودیت برای امام، مانع از انجام فعالیتهای ایشان شود. امام خمینی هم که عرصه را برای ادامه مبارزه در عراق تنگ دید، ناگزیر تصمیم به ترک آن جا گرفت. مقصد ایشان نخست کویت و کشورهای اسلامی دیگر همچون سوریه بود؛ اما زمانی که دولت کویت مانع از ورود ایشان به آن کشور شد، با مشورت سید احمد به پاریس رفت. ایشان در باره پیشنهاد رفتن به پاریس به امام میگوید:
«فرانسه را پیشنهاد کردم؛ زیرا توقف کوتاهمان در فرانسه میتوانست مفید باشد و امام میتوانستند بهتر مطالبشان را به دنیا برسانند. امام پذیرفتند.»[42]
امام خمینی در وصیتنامه خود در مورد انتخاب فرانسه مینویسد:
«... بعضیها ادعا کردند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده. این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت با مشورت احمد، پاریس را انتخاب نمودم؛ زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود. آنان تحت نفوذ فشار شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود.»[43]
دوران حضور امام (ره) در نوفللوشاتو دوران سرنوشتسازی برای انقلاب بود و انجام وظایف زیادی بر عهده سید احمد بود. سید احمد، تنظیم امور بیت و دفتر امام در نوفللوشاتو، برگزاری به موقع مصاحبههای مطبوعاتی و دقت و وسواس فراوان در ترجمه مصاحبهها و پیامهای امام و برقراری ارتباط بین اقشار مختلف انقلابی ایران و رهبری انقلاب در خارج از کشور را بر عهده داشت.[44] خانم فاطمه طباطبایی همسر ایشان که از نزدیک شاهد فعالیتهای ایشان بودند، در بیان وظایف ایشان در نوفللوشاتو مینویسد:
«در آن روزهای پرجوش و خروش در نوفللوشاتو، افزون بر میزان مریدان و دوستداران امام، شاهد حضور جمع بیشماری از گزارشگران رسانههای دنیا و افراد گوناگون بودیم که با اهداف متفاوت به آن جا میآمدند. اداره این حجم بزرگ از رفت و آمد با ملیت و زبانهای گوناگون و با اهداف آشکار و پنهان، با امکانات ناچیز، کار دشواری بود که بر عهده احمد بود. در همین حال مخاطرات و تهدیدات نیز متوجه جان امام بود. البته احمد از عهده این مسئولیتها به خوبی برمیآمد.»[45]
از وظایف مهم سید احمد در پاریس، مقابله با جریانهای سیاسی منحرف از خط امام بود. حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی در این باره میگوید:
«پس از ورود حاج احمد آقا به پاریس، ایشان به هیچوجه به هیچکس اجازه نمیداد که از شخصیت و نام حضرت امام سوءاستفاده شخصی کند. اجازه نداد که عناصر فرصتطلب و موقع نشناس به اهداف نفسانی و گروهی خودشان برسند.»[46]
پس از بازگشت به ایران
حجتالاسلام سید احمد در 12 بهمن 1357، به همراه امام خمینی به ایران بازگشتند. تمهیدات مقدمات سفر امام خمینی از پاریس به تهران توسط ایشان انجام گرفت. وی تمام تلاشش را به کار برد تا امام به سلامت به تهران برسد. از تغییر هواپیمای حامل امام خمینی گرفته تا انتخاب همراهان و کنترل و مراقبت لازم از اقدامات هوشمندانه ایشان بود.[47]
پس از استقرار امام خمینی در مدرسه رفاه و سپس علوی، تنظیم امور این کانون با سید احمد بود. وی ضمن شرکت در جلسات تصمیمگیری، وظیفه رد و بدل نمودن مسائل مهم انقلاب و انتقال پیامهای امام خمینی و گزارش لحظه به لحظه رخدادهای انقلاب را بر عهده داشت.
فعالیتهای سیاسی حاج احمد آقا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
حجتالاسلام سید احمد خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مانند گذشته با تدبیر و درایت به عنوان مشاور در تمامی جریانات و اتفاقات همراه امام بود. امام خمینی در وصف امانتداری ایشان در مقابل تهمتها و افتراهایی که نسبت به ایشان صورت میگرفت، فرمودند:
«من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد میگیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرونی مشغول اداره امور من بوده تا الآن که این ورقه را مینویسم قدمی یا قلمی برخلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گفتارهای من یا نوشتههای من سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند.»[48]
با وجود پیروزی انقلاب اسلامی، طیف گسترده تهاجمها و توطئهها این درخت نوپای اسلام را تهدید میکرد و ایشان تمام توان خود را برای عبور انقلاب از این حوادث به کار میبرد.
محافظت از جان امام
از مسئولیتهای سنگین و کلیدی سید احمد، حفظ جان و سلامتی امام بود که این مسئولیت را ایشان به بهترین نحو ممکن به انجام میرسانید. حفظ جان امام در سفر به پاریس و دوران حضور ایشان در نوفللوشاتو وظیفه خطیری بود که بر عهده حاج احمد آقا قرار داشت. این وظیفه حساس پس از بازگشت به ایران و ابتلای امام خمینی به بیماری قلبی بیشتر شد. حجتالاسلام اسماعیل فردوسی پور که در نجف و هجرت امام به پاریس و بازگشت به تهران همراه ایشان بودند، در تلاش سید احمد برای حفظ جان امام خاطرهای نقل میکند:
«پس از سخنرانی حضرت امام در ابتدای ورودشان به فرودگاه، مدت اندکی برای استراحت به یکی از اتاقها میروند و در آن جا به خاطر تشنگی میفرمایند: «آب بیاورید!» بلافاصله یک لیوان آب برایشان آوردند. حاج احمد آقا آب را گرفتند و در دستشویی که آن جا بود خالی کردند. لیوان را شستند و از شیر عمومی آب کردند و خدمت امام امت دادند.»[49]
ایشان با شدت گرفتن بیماری قلبی امام، همهی سعی خود را به کار میبرد که اخبار صحیح و واقعی به امام داده شود و یا اخبار ناگوار را به گونهای خدمت ایشان عرض میکرد که به قلب امام آسیبی وارد نشود. دکتر سید حسن عارفی پزشک معالج امام خمینی در این باره میگوید:
«در سال 65 یکبار حضرت امام دچار بحران شدید قلبی شدند و ضربان قلب و تنفس ایشان قطع شد که با تمهیداتی که از قبل داشتیم و با تلاش بیوقفه پزشکان، ایشان دوباره به زندگی برگشتند. در این موقع مرحوم احمد آقا تلاش بیوقفهای داشت و کارهای حضرت امام را بدون وقفه انجام میداد.»[50]
نقش حجتالاسلام سید احمد در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
حضور آن مرحوم در جمع دانشجویان پیرو خط امام بعد از تسخیر جاسوسخانه آمریکا، تأیید حرکت حساب شده دانشجویان انقلابی محسوب میشد. وی بعد از امام خمینی (ره) نخستین کسی بود که در 14 آبان 1358، بدون تردید و با صراحت تمام در مصاحبه مطبوعاتی که در محل سفارت آمریکا برگزار نمود، اقدام دانشجویان را در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا مورد تأیید قرار داد:
«به نظر من اقدام دانشجویان، اشغال سفارت آمریکا محسوب نمیگردد، بلکه جوانان دلیر ما لانهی جاسوسی را تصرف کردهاند تا اشغالگران را بیرون رانند.»[51]
اشغال سفارت آمریکا در داخل کشور با واکنشهای متفاوتی همراه بود، رئیس دولت موقت یک روز پس از اشغال سفارت آمریکا استعفا داد به امید آن که امام خمینی با رد استعفا، دانشجویان را وادار به پایان ماجرا و آزادی گروگانها نماید.[52] سید احمد برای خنثی کردن حرکت دولت موقت در اقدامی انقلابی تصمیم گرفتند، استعفای دولت موقت از طریق جراید، رادیو و تلویزیون اعلام شود تا خطراتی که از پیامد این استعفا برای دانشجویان به وجود میآمد از سرشان برداشته شود. ایشان بعدها در مصاحبهای دلیل این اقدامش را اینگونه بیان میکند:
«خبر دادند که آقای بازرگان در اعتراض به حرکت دانشجویان استعفای خود و کابینه دولت موقت را نوشته و ظاهراً عازم قم میباشد. ساعتی به پخش اخبار از شبکه سراسری بعدازظهر نمانده بود. این اولین بار نبود که رئیس دولت موقت استعفای اعلامنشده میداد. با شناختی که از برخورد ایشان و دولت موقت داشتم، مطمئن بودم که این اقدام یک حرکت تاکتیکی برای گرفتن امتیاز و تحت فشار قرار دادن دانشجویان است. هنوز در شورای انقلاب و بسیاری از ارکان مدیریت کشور عناصر سازشکار و غیر متعهد به راه انقلابی امام وجود داشتند و میدانستم که اگر فرصت بیابند با توجه به فضای سیاسی آن روزها جوسازی را آغاز کرده و زمینه را برای اعمال فشار فراهم خواهند نمود. با هر وسیلهای مسئول رادیو و تلویزیون را که در محل کارش نبود. پیدا کردم و تلفنی به او گفتم که باید مردم را در جریان بگذارید و خبر استعفا را در اخبار سراسری پخشکنید.»[53]
نقش حجتالاسلام سید احمد در دفاع مقدس
سید احمد خمینی در تمام دوران دفاع مقدس در کنار امام خمینی حضور داشتند. نقش ایشان تنها جمعآوری آخرین اطلاعات از مواضع سیاسی و نظامی دولتها و مجامع بینالمللی و رساندن آنها به امام خمینی محدود نمیشد، بلکه به عنوان مشاور فرمانده کل قوا در جلسات شورای امنیت نیز شرکت میکردند و پیامهای سری و علنی امام را در رابطه با امور نظامی به مسئولان و فرماندهان نظامی میرساندند.[54]
علاوه بر اینها استفاده از افراد کاردان و امین در دفتر امام خمینی و برنامهریزی ملاقات رزمندگان ارتشی و سپاهی و بسیجی با امام خمینی از دیگر مسئولیتهای وی در طول هشت سال دفاع مقدس به شمار میرفت. آیتالله خامنهای در باره مسئولیتهای سید احمد در دوران دفاع مقدس میفرماید:
«ایشان واقعاً در کنار امام یک عنصر لازم و بیبدیل بود. هیچکس دیگر در کنار امام نمیتوانست این نقش را ایفا کند. برای رسیدن اخبار به امام کسی لازم بود که به امام نزدیک باشد و چنین شخصی فقط حاج احمد آقا بود. ایشان هم در انتقال خبرها به امام و هم در انتقال نظرات به بیرون، نظرات امام را به خوبی منعکس میکردند و هم در مشورت دادن به امام نقش داشتند. حاج احمد آقا در موارد متعددی به امام مشورت میدادند.»[55]
همچنین حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در بارهی فعالیتهای حاج احمد آقا در دوران دفاع مقدس میگوید:
«در دوران جنگگاهی نیمه شب، صبح زود، پیش از طلوع فجر، وقتهای خیلی ویژه اتفاقات مهمی را از طریق تلفن یا رفتن به آن جا یا آمدن حاج احمد آقا به منزل ما (چون منزل ما مجاور منزل امام بود.) مسائل مهمی را حل میکردیم.»[56]
محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ در بارهی نقش و ارتباط سید احمد با مسائل نظامی و امور مربوط به جبهههای جنگ میگوید:
«از عملیات بیتالمقدس (آزادی خرمشهر) به این طرف، ارتباط ما در امر جنگ و عملیات، آن قدر با حاج احمد آقا نزدیک شده بود که ماقبل از عملیات یک نقشهای از منطقه عملیات ترسیم و به ایشان میدادیم. احمد آقا هم برای خودشان یک تشکیلات نظامی در بیت درست کرده بودند که آقای انصاری مسئول آن شده بود. ما یک نقشه نظامی دست حاج احمد آقا و آقای انصاری داده بودیم که روی این نقشه با کد و رمز مناطق نقاط مختلفی ثبت شده بود ما از آن طرف در اهواز، یا مثلاً از جبههی میانی یا حتی جبهه غرب با بیت تماس میگرفتیم. مثلاً ما میگفتیم 315 آن آقایان خودشان طبق نقشه 315 را پیدا میکردند و کاملاً در جریان مسائل جنگ قرار میگرفتند.»[57]
مواضع مرحوم حاج احمد آقا در ماجرای آقای منتظری
از حوادث دیگری که حجتالاسلام سید احمد خمینی در آن نقش تعیینکنندهای ایفا کرد، ماجرای آقای منتظری بود. حمایت آقای منتظری از سید مهدی هاشمی )برادر دامادش) با وجود خیانتها و جنایاتی که مرتکب شده بود، و همچنین مواضع دشمن شاد کن وی، موجب ناراحتی امام از ایشان شد. سید احمد به جهت آشنایی و ارتباط دیرین با شهید حجتالاسلام محمد منتظری و خود آقای منتظری تلاش زیادی کرد تا ایشان مواضع و رفتار خود را تغییر دهند و در این راه رنج بسیاری را متحمل شد. حجتالاسلام سید محمد امام جمارانی مواضع سید احمد در ماجرای آقای منتظری را چنین بیان میکند:
«ما احساسمان این بود که احمد آقا در تکاپوی این است که نگذارد بین آقای منتظری و امام افتراقی حاصل بشود. یکی دو بار هم خود آقای منتظری را آورد در حضور امام که در آن ملاقات امام حد نهایی تواضع را به آقای منتظری کردند و از آقای منتظری خواهش کردند که شما بروید به درس و بحثتان ادامه بدهید... بگذارید دادگاهها کار خودشان را بکنند و شما هم کار خودتان را بکنید و اگر یک موقع نوبت به شما رسید اعتراض کنید. الآن جای این اعتراضات نیست. آن روز آقای منتظری نه تنها گوش به حرف امام ندادند، بلکه موضعگیری هم کردند.»[58]
سید احمد در این ماجرا در کنار امام خمینی، رنج و مرارت بسیاری متحمل شد که گوشههایی از آن را در کتاب رنجنامه آورده است. ایشان در این کتاب در مورد حضور پیگیر خود در ماجرای آقای منتظری مینویسد:
«من برای این که این حادثه پیش نیاید بارها فقط و فقط برای دیدن آقای هادی به قم آمدم و با او در تمام زمینهها به خصوص این قضیه صحبت کردم و بازگشتم...»[59]
ایشان با وجود تلاشهای پیگیر، نتوانستند آقای منتظری را از مسیر انحرافی که رفتهاند، بازگردانند و سرانجام آقای منتظری توسط امام خمینی از قائممقامی رهبری کنار گذاشته شدند.
حمایت از رهبری آیتالله خامنهای بعد از رحلت امام خمینی
بعد از رحلت امام خمینی، سید احمد تمام تلاش خود را برای حمایت از رهبری آیتالله خامنهای به کار برد و ایشان چه در سخنرانیها چه در ملاقات خصوصی با مسئولان همواره روی این موضوع تأکید میکردند. حجتالاسلام سید محمود دعایی نقش احمد آقا را در انتخاب رهبر بعد از رحلت امام اینگونه بیان میکند:
«بعد از رحلت امام مسئله رهبری یک معضل بزرگ در جامعه ما بود. در جامعه ما جا انداختن مسئله رهبری و جانشینی یکی از رسالتهای برجسته و ارزشمندی بود که حاج احمد آقا بر عهده داشت و به شایستگی این نقش را ایفا میکرد. چرا که در آن زمان نسبت به مسئله جانشینی امام و مسئله رهبری، واکنشهایی ابراز میشد و حاج احمد آقا با بینش و عملکرد ویژهای که داشت توانست جلوی بسیاری از واکنشها را بگیرد.»[60]
آیتالله خامنهای در باره نقش حاج احمد آقا در تحکیم رهبری انقلاب در دوران بعد از امام میگوید:
«ایشان از رهبری خیلی دفاع کردند و دفاع جانانهای که ایشان از رهبری کردند که از اساس و اصل رهبری و هم از شخص حقیر خیلی دفاع میکردند، تأثیر زیادی داشت، در بعضی روحیههایی که ممکن بود جور دیگری فکر کنند یا احساس کنند.»[61]
رحلت جانسوز
حاج احمد آقا در 21 اسفند 1373 دچار ایست قلبی شد و در شامگاه 25 اسفند ماه چشم از جهان فروبست و مردم مسلمان و انقلابی ایران را دچار غم و اندوه نمود و با تشییع جنازه با شکوه و کم نظیر در جوار پدر گرامیشان به خاک سپرده شد.
درود بر او که فرزند صالح و یار شایسته رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری و یاور صدیق مردم و انقلاب اسلامی بود.
از مجموعه سخنرانیها، پیامها و دیدارهای مرحوم حجتالاسلام سید احمد خمینی چند عنوان کتاب توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) به چاپ رسیده است.
پینوشتها:
[1] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، ص 7.
[2] همان، ص 9.
[3] غفوری سبزواری، سید سعید، مشاور امین، ص 33.
[4] همان، ص 36.
[5] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، مقدمه، ص 12.
[6] سید سعید غفوری سبزواری، ص 59.
[7] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 2272 / 21، تاریخ 19 / 6 / 1346، ص 102.
[8] همان، سند شماره 45045 / 316، تاریخ 5 / 7 / 1346، ص 104.
[9] همان، ص 111.
[10] سید سعید غفوری سبزواری، ص 63.
[11] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 620 / 21، تاریخ 30 / 2 / 1347، ص 131.
[12] سید سعید غفوری سبزواری، ص 63.
[13] فصلنامه حضور، ش 18، ص 376..
[14] صحیفه امام، ج 2، ص 307.
[15] سید سعید غفوری سبزواری، ص 67.
[16] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 3917 / 21 ه، تاریخ 7 / 8 / 1354، ص 316.
[17] همان، سند شماره 20924 / 20 ه 2، تاریخ 23 / 2 / 1355، ص 322.
[18] اقلیم خاطرات، فاطمه طباطبایی، ص 326.
[19] گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، تهران، ص 182.
[20] گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، حجتالاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی(ره)، ص 15.
[21] سید سعید غفوری سبزواری، ص 45.
[22] همان، ص 49.
[23] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 1179، تاریخ 10 / 4 / 1346، ص 29.
[24] همان، سند شماره 227، تاریخ، 13 / 4 / 1346، ص 37.
[25] همان، سند شماره 316، تاریخ 19 / 4 / 1346، ص 56.
[26] همان، سند شماره 35347 / 316، تاریخ 25 / 5 / 1346، ص 74.
[27] سید سعید غفوری سبزواری، ص 87.
[28] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 5056، تاریخ 6 / 11 / 1352، ص 334.
[29] همان، سند شماره 6734، تاریخ 13 / 11 / 1352، ص 334.
[30] فاطمه طباطبایی، همان، ص 375.
[31] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 11166 / 312، تاریخ 2 / 12 / 1352، ص 244.
[32] همان، سند شماره 4575 / 1، تاریخ 13 / 8 / 1353، ص 291.
[33] همان، ص 298. حجتالاسلام عبدالحمید مولانا موسس انتشارات دارالفکر و از فعالان فرهنگی بود. غالب آثار منتشر شده موسسه در جهت اهداف نهضت اسلامی بود و به همین دلیل منجر به تعطیلی انتشارات و تبعید نامبرده گردید.
[34] همان، سند شماره 885 / 21 ه، تاریخ 12 / 4 / 1356، 339.
[35] همان، سند شماره 373، تاریخ 2 / 5 / 1356، ص 341.
[36] همان، ص 359.
[37] خاطرات سالهای نجف، ج 2، ص 82.
[38] همان، ص 81 -80.
[39] یادگار امام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک، سند شماره 118، تاریخ 1 / 3 / 1357، ص 363.
[40] گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، ص 189.
[41] سعید سبزواری غفوری، ص 113.
[42] همان، ص 126.
[43] وصیتنامه سیاسی، الهی امام خمینی (ره)، ص 30.
[44] علی اصغر شعردوست، یاد یادگار امام، ص 87.
[45] فاطمه طباطبایی، ص 479.
[46] گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، ص 190-189.
[47] علی اصغر شعردوست، ص 81-80.
[48] صحیفه امام خمینی، ج 20، ص443-442.
[49] سعید سبزواری غفوری، ص 137.
[50] گنجینه دل، ص 380.
[51] منوچهر اکبری، یادگار ماندگار، ص 24.
[52] حمید انصاری، مهاجر قبیله ایمان، ص 154-153.
[53] همان، ص 155-154.
[54] علی اصغر شعردوست، ص 83.
[55] حمید انصاری، ص 194-193.
[56] همان، ص 195.
[57] همان.
[58] گنجینه دل، ص 167.
[59] مجموعه آثار یادگار امام حجتالاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی، ج 1، ص 145.
[60] گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی، ص 189.
[61] حمید انصاری، ص 231.
منابع:
●
●
●
●
●
●
●
●
●
●
●
●
حجت الاسلام سید احمد خمینی یار و همراه همیشگی امام خمینی
آیت الله سید مرتضی پسندیده در کنار حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی
حجت الاسلام سید احمد خمینی- سال 1344 شمسی
سال 1344 شمسی- از راست نفر چهارم حجت الاسلام سید احمد خمینی
سال 1345 شمسی- نجف اشرف- سمت راست حجت الاسلام سید احمد خمینی- سمت چپ کاظم رحیمی
سال 1346 شمسی- اولین دستگیری
از سمت راست: 1- آیت الله سید مصطفی خمینی 2- حجت الاسلام سید احمد خمینی 3- حضرت امام خمینی(ره) 4- ناشناس
تعداد مشاهده: 17472