امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت گیرد بینا گردد، و هرکس بینا گردد می‌فهمد، و هرکس بفهمد عالم و دانا شود.  سفینه البحار، جلد 2، صفحه 146، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید...، این همان است که آمریکا می‌خواهد. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 13، ص 202.

 

اسناد بدون شرح

خاطرات جالب از امام خمینی (ره) از زبان شیخ حسین لنکرانی


تاریخ انتشار: 17 خرداد 1402


شماره : 12477 / 20 ه‌                                               تاریخ : 30 / 1 / 48

 

موضوع : شیخ حسین لنکرانى

     نامبرده بالا در تاریخ 26 / 1 / 48 در جلسه‌اى که در منزل محمدحسن طاهرى اصفهانى با شرکت سید محمدرضا سعیدى و شیخ حسین کاشانى تشکیل گردیده بود مطالبى درباره رابطه قبلى که با خمینى داشت بیان نمود. مشارالیه اظهار داشت:

 مدتى خمینى در کرج بود. من همه روزه پیش او مى‌رفتم. موقعى که ایران مى‌خواست اسرائیل را به رسمیت بشناسد مرحوم حاج آقاحسین بروجردى و همه مردم ناراحت بودند. خمینى در کرج بود و قرار شد که من به تهران آمده انقلاب را شروع کنم و خمینى نیز شخصى را نزد بروجردى بفرستد و از او نیز کمک بخواهد. براى این منظور خمینى؛ مجتهدى تبریزى [1] را نزد آقاى بروجردى به قم فرستاد. موقعى که مجتهدى برگشت اظهار داشت: که آقاى بروجردى از شناسائى یهود خیلى ناراحت و داغتر از ما بود ولى عصر همان روز کسى از تهران آمد و با او ملاقات کرد پس از این ملاقات آقاى بروجردى سرد شده و گفت: من دخالت نمى‌کنم. [2] خمینى هم خیلى ناراحت و چند روزى مریض شد به طورى که دکترها گفتند شوک سختى به او وارد شده است.

 لنکرانى در دنباله اظهارات خود اضافه نمود:

 روزى در منزل تیراندازى مى‌کردم. خمینى وارد شد. بعضى‌ها گفتند به آقاى خمینى بگو تیراندازى کند. وى آمد و یک تیر به هدف زد. حاضرین خواستند که تکرار شود ولى من مانع شدم.

ملاحظات:

نظریه منبع: شیخ حسین لنکرانى به خمینى خیلى اظهار علاقه مى‌کند و در مجالس اکثر از وى صحبت مى‌نماید. پاستور    

 آقاى صالحى بهره‌بردارى شد. بایگانى شود. 3 / 2 / 48

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. مجتهدى، میرزا عبداللّه‌: فرزند مرحوم آیت‌اللّه‌ حاج میرزا مصطفى مجتهدى، محقق، ادیب، فقیه و شاعر معاصر در تبریز متولّد شد. دروس مقدّماتى را در زادگاهش گذراند و در سال1344ق، براى ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود. محضر حضرات آیات حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، حاج شیخ محمّدرضا اصفهانى و علمای بزرگ آن دوره را درک نمود. پس از اجازه اجتهاد به زادگاه خود بازگشت و به تدریس، تبلیغ و تحقیق مشغول شد. افزون از 50 مقاله علمى ـ تحقیقى نگاشت. تدریس تفسیر قرآن و اخلاق مى‌نمود. گاهى مقالات خود را با نام مستعار «عطارد» منتشر مى‌نمود. با مجلّه رساله‌الاسلام الازهر مصر ارتباط داشت. به زبان‌هاى ترکى، عربى، انگلیسى و فرانسه مسلّط بود. کتابخانه بسیار بزرگى در تبریز داشت و همواره کتابخانه‌هاى دانشگاه را تقویّت مى‌نمود. در روزهاى جمعه تفسیر قرآن کریم برگزار می‌نمود. ایشان در سال 1379ق درگذشت. (مفاخر آذربایجان، جلد اوّل، عقیقى بخشایشى)

[2] . پیرامون موضوع فوق منبع و مأخذى به دست نیامد.




منبع: شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک، صفحه 168، مرکز بررسی مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1383.
 

تعداد مشاهده: 6237


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.