امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت گیرد بینا گردد، و هرکس بینا گردد می‌فهمد، و هرکس بفهمد عالم و دانا شود.  سفینه البحار، جلد 2، صفحه 146، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید...، این همان است که آمریکا می‌خواهد. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 13، ص 202.

 

شرحی بر اسناد

برخی از شگرد‌های رژیم پهلوی و ساواک برای بدنام کردن زندانی سیاسی


تاریخ انتشار: 07 مرداد 1403


«بدنام کردن زندانیان سیاسی و بدبین کردن آن‌ها به یکدیگر و نیز القای این بدبینی بین مردم و مبارزان زندانی و بالعکس از اقدامات حکومت پهلوی برای بی‌اعتبار کردن زندانیان سیاسی در محیط زندان‌ها و افکار عمومی جامعه بود. حکومت پهلوی برای رسیدن به هدف خود از روش‌های مختلفی استفاده می‌کرد به طوری که گاهی زندانیان تا مدت‌ها متوجه فریبکاری عوامل رژیم و بازجویان ساواک نمی‌شدند. حکومت بهترین بهره را از اختلافات بین زندانیان سیاسی و طرفداران آن‌ها در بیرون زندان به دست می‌آورد.

مقامات قضایی و امنیتی حکومت با تکیه بر گزارش‌های جاسوسانی که قبلاً در میان گروه‌های سیاسی و مبارز رخنه داده بودند یا افرادی که زیر فشار شکنجه یا با تهدید و تطمیع ساواک به همکاری ناگزیر شده بودند وجهه مبارزاتی متهمان سیاسی را در زندان تخریب کرده و در بیرون زندان همان جریان را در افکار عمومی و به نفع خود هدایت می‌کردند.

 یک نمونه از این سیاه‌کاری‌ها را حکومت پهلوی هنگام محاکمه گروه فلسطین در دی ۱۳۴۹ انجام داد؛ اما گروه فلسطین صحنه‌سازی رژیم را در مورد متهم کردن این گروه به همکاری با تیمور بختیار در عراق افشا کرد. ساواک احمد صبوری را به خدمت گرفته بود تا با تکیه بر اعترافات او همکاری گروه فلسطین را با تیمور بختیار اثبات کند.

 حکومت پهلوی برای خُرد کردن شخصیت سیاسی زندانیان و ایجاد دو دستگی میان ایشان، کیفر قضاییِ بعضی از متهمان سیاسی را مخصوصاً کمتر تعیین می‌کرد یا پس از ابلاغ حکم دادگاه، به بهانه‌هایی تخفیفاتی در اجرای حکم این افراد اعمال می‌نمود. سپس وانمود می‌کرد این تخفیف مجازات در مورد زندانیان مزبور معلول همکاری آنان با رژیم بوده است. با این کار، هم زندانی سیاسی مورد نظر را بدنام و مشکوک می‌کرد و هم افکار عمومی و مردم را از مبارزات سیاسی مأیوس و دلسرد می‌ساخت و هم به اختلافات میان زندانیان سیاسی مذهبی و غیر مذهبی دامن می‌زد.

ساواک با دسیسه‌های ماهرانه خود سعی می‌کرد بین نیروهای مبارز و مردم تفرقه بیندازد. در میان خانواده زندانیان شایع می‌کرد که ساواک فقط با بی‌دین‌ها و لامذهب‌ها و آن‌ها که خدا را قبول ندارند، درگیر است و سعی دارد جبهه مشترکی با مذهبی‌ها علیه مارکسیست‌ها به وجود آورد.

یکی دیگر از حربه‌های حکومت پهلوی برای بدنام کردن زندانیان سیاسی در زندان‌ها بروز دادن بدگویی و بدبینی چند متهم هم‌پرونده یا همه زندانیان سیاسی بود. دستگاه‌های تبلیغاتی رسانه‌ای و روزنامه‌های حکومتی در این زمینه بسیار فعال بودند. برخی را جاسوس بیگانه‌پرست و آلت دست و بعضی را دزد، آدمکش و غیره می‌خواندند. گاهی نیز با گوشه و کنایه و جملات دوپهلو و مبهم مانند این‌که فلان زندانی به علت همکاری‌هایی که در زندان به عمل آورده یا اطلاعاتی را در اختیار مقامات امنیتی گذاشته، آزاد شده است، او را به اصطلاح «بده» و بدنام کرده و حس انزجار را نسبت به او بر می‌انگیختند. در برخی موارد اگر بهانه و سندی در دست نداشتند، تهمت‌های شخصی و خانوادگی به این افراد می‌زدند.

بهتان زدن و به اصطلاح «لجن‌مالی» زندانیان سیاسی نیز از معروف‌ترین حیله‌های حکومت بود. هیچ‌یک از زندانیان سرسخت در مبارزه از این بدنامی در امان نبودند. موردی از این نمونه، بدنام کردن تقی ارانی عضو برجسته گروه پنجاه و سه نفر است. حکومت پس از دستگیری اکثر اعضای گروه پنجاه و سه نفر در بین دیگر اعضا طوری وانمود می‌کند که علت لو رفتن گروه و بازداشت اکثر اعضا، همکاری تقی ارانی با حکومت بوده، به طوری که تا گذراندن نیمی از دوران محکومیت و زندان تنها افراد معدودی با ارانی ارتباط داشتند و بسیاری از زندانیان هم پرونده، او را خیانت کار قلمداد می‌کردند. این در حالی است که بعدها معلوم شد که عبدالصمد کامبخش یکی از اعضای برجسته گروه در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۱۶ دستگیر شده و پس از پذیرش همکاری با اداره سیاسی شهربانی به وسیله اطلاعاتی که او در اختیار اداره سیاسی شهربانی قرار داد، بیشتر اعضای این گروه دستگیر شدند. کامبخش نیز با دستورالعمل اداره سیاسی شهربانی و برای حفظ آبروی خود طوری عمل کرد که به افراد گروه پنجاه و سه نفر تلقین شد که ارانی لو دهنده آن‌ها بوده است. با بدنام شدن ارانی در زندان بسیاری از اعضای پنجاه و سه نفر با این تصور که ارانی خیانتکار است، در زندان با او بدرفتاری کردند و حتی گاهی مورد فحاشی هم قرار دادند. در واقع اداره اطلاعات شهربانی با اجرای یک نقشه حساب شده توانست با بدنام کردن فرد اصلی گروه، ضربه سنگینی را به این تشکّل سیاسی وارد کند.

 گاهی زندانبانان برای خرد کردن شخصیت یک زندانی سیاسی خاص در حضور دیگر زندانیان نقش بازی کرده و با او خوش و بش می‌کردند تا زندانیان دیگر حس کنند که وی با حکومت سازش کرده و برای آن جاسوسی می‌کند. گاهی نیز برای بدنام کردن زندانی، امکانات و موقعیت‌های غیر متعارف در زندان برای زندانی خاصی تأمین می‌کردند. این برخوردها نسبت به یک زندانی ذهن سایر زندانیان را درباره وی منفی می‌کرد و این ذهنیت‌ها ناخودآگاه موجب بدنام شدن فرد خاص در زندان می‌شد. به طور نمونه به یک روحانی از زندانیان سیاسی پیشنهاد استفاده از اتاق خوب در طبقه دوم زندان کردند. سرهنگ زمانی رئیس زندان قصر نقش بازی کرد تا آبروی زندانی را ببرد؛ زیرا هر کس به آن اتاق‌های خوب می‌رفت معلوم می‌شد که با دستگاه حکومت، «ساخت و پاخت» کرده است.

دستگاه قضایی حکومت نیز در تشکیل و رسیدگی به پرونده‌های متهمین و زندانیان سیاسی معمولاً اتهام‌های ناروا، نابجا و بعضاً غیر متعارفی با هماهنگی سازمان‌های امنیتی در پرونده می‌گنجانید تا با استناد به این اتهامات و مدارک ساختگی، وضعیت سیاسی و زندگی اجتماعی متهمان را داخل و خارج از زندان بد جلوه دهد. فساد اخلاقی، دزدی، اشاعه مکاتب کمونیستی و اشتراکی برای متهمان مذهبی و غیر مذهبی در زمره این اتهامات تخریبی بود. به طور مثال در گزارشی ضمیمه پرونده یکی از زندانیان مسلمان آورده بودند که وی اطلاعیه‌های کمونیست‌ها را در روستاها پخش می‌کند و مرام کمونیستی را تبلیغ می‌کند. همچنین عکس‌های زنان عریان و نیمه عریان را در پرونده وی گذاشته بودند که نشان دهند وی با این زن‌ها سر و سری دارد. در گزارش رسمی هم آمده بود که این عکس‌ها از جیب این روحانی به دست آمده است.

این مستندات ساختگی توسط مأموران حکومتی در محل زندگی، کار و شهرهای منتسب به زندانی یا بین خانواده‌های وی در سطح وسیع پخش می‌شد. حکومت با انتشار این مستندات ساختگی علاوه بر خدشه‌دار کردن آبروی سیاسی یا مذهبی زندانی سیاسی، وجهه وی را نزد مردم نیز تخریب می‌کرد.

مصاحبه‌های اجباری رادیویی و تلویزیونی با زندانیان سیاسی و مذهبی و پخش آن، صورت دیگری از فعالیت‌های رژیم برای بدنام کردن زندانیان سیاسی بود. رژیم سعی داشت با پخش این مصاحبه‌ها در رادیو، تلویزیون دولتی ایران مقاومت روحی زندانیان سیاسی و هواداران ایشان را در داخل زندان در هم بشکند و به افکار عمومی خارج از زندان این طور القاء کند که این افراد به دلیل همکاری با رژیم حاضر به انجام مصاحبه شده‌اند، یا در زندان و در اثر فکر و اندیشه و مطالعه به نادرست بودن کار خود و «مترقی» بودن حکومت پهلوی پی برده‌اند.

چاپ مقالات زندانیان سیاسی اهل قلم و اندیشه که ضرری هم به حکومت نمی‌رساند، در جراید و روزنامه‌های دولتی از مواردی بود که برای تخریب شخصیت زندانیان سیاسی صاحب قلم از سوی حکومت اعمال می‌شد تا حتمی بودن همکاری و همراهی آن‌ها را با حکومت پهلوی اثبات کرده و از تعداد هواداران مردمی این افراد در بیرون زندان بکاهد. انتشار نوشته‌هایی از علی شریعتی در رد مارکسیسم در روزنامه کیهان از این دست اقدامات بود.

ساواک برای جلوگیری از تأثیر فکری زندانیان سیاسی روی زندانبانان جزء و سربازان، از ارتباط بین آن‌ها و مأموران زندان جلوگیری می‌کرد و زندانیان را افراد ضد دین و مذهب منحرف و فاسد یا کمونیست قلمداد می‌کرد. اکثر مأموران زندان ناخودآگاه از زندانیان دوری می‌جستند و از ارتباط با آن‌ها خودداری می‌کردند؛ حتی از آنان به شدت تنفر داشتند. بازخورد ذهنیت بد و منفی زندانبانان و سربازان و انتقال این ذهنیت بین خانواده‌ها و مردم مرتبط با آن‌ها، بدنامی برای زندانی سیاسی در افکار عمومی به بار می‌آورد. البته گاهی این محدودیت‌ها با هوشیاری زندانیان شکسته می‌شد و زندانیان سیاسی می‌توانستند با نگهبانان زندان ارتباط عاطفی برقرار کرده و موافقت و همراهی فکری آن‌ها را جلب نمایند و تا حدودی از شدت بدنامی خود نزد آن‌ها بکاهند.

 اظهار دوستی و رفاقت با یک زندانی سیاسی سابقه‌دار در میان سایر زندانیان از دیگر حیله‌های مأموران حکومت پهلوی در تخریب وجهه زندانی و بدنام کردن او بود. اگر فرد مورد نظر در برابر این حیله منفعل می‌شد، در زندان مطرود می‌گردید. البته گاهی با هوشیاری ارج و قرب او نزد سایر زندانیان نیز بیشتر می‌شد.

زندانیان سیاسی جوان و کم تجربه که دوره بازجویی و دادگاه را گذرانده و در مرحله اجرای حکم دادگاه بودند، بهترین طعمه برای انجام مقاصد و استفاده ابزاری بازجویان ساواک محسوب می‌شدند. بازجویان ساواک این افراد را که در حال طی اوایل دوره محکومیت خود بودند، بی‌مورد و به دلایل واهی در طول روز و مقابل دید دیگر زندانیان احضار کرده و دوباره به بندها باز می‌گردانیدند. این رفتار باعث می‌شد که گاه فرد به جاسوسی برای حکومت شُهره شود.

هدف دیگر ساواک از این اقدامات خُرد کردن روحیه زندانی کم تجربه بود تا با تکیه بر بدنام شدن وی بتواند مقاومتش را بشکند و به اطلاعات مورد نظرش چه از داخل زندان و چه از اطلاعات ناگفته خود فرد دست یابد. البته گاهی این رفتار بازجویان نتیجه عکس می‌داد و به ضرر حکومت تمام می‌شد.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 171 تا 174. با اندکی ویراستاری.



 

تعداد مشاهده: 179


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.