امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

یادی از آیت‌الله سید ضیاءالدین استرآبادی امام جماعت شبستان استرآبادی مسجد جامع بازار تهران


تاریخ انتشار: 10 مهر 1403

آیت‌الله سید ضیاءالدین استرآبادی

آیت‌الله سید ضیاءالدین استرآبادی در سال 1323 ق (1284ش) در شهر نجف به دنیا آمد. از آن جایی که وی از نوادگان امام‌زاده سید عمادالدین حسینی علوی، مدفون در یکی از مضافات هزار جریب (منطقه گرگان و مازندران)، است و نسبتش به چند واسطه به حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام می‌رسد، به عمادی استرآبادی نیز خوانده می‌شد. پدر دانشمندش آیت‌الله سید محمد امام جماعت شبستان استرآبادی مسجد جامع در سال 1295 ق (1256ش) در دشت گرگان تولد یافت و از شاگردان بزرگانی چون آخوند خراسانی (صاحب کفایه الاصول) و سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (صاحب العروه الوثقی) بود.

آیت‌الله سید ضیاءالدین پس از طی مقدمات و سطح نزد پدر و آقا سید محمد وحید در تهران، به قم رفت و در حوزه‌ی درس آیات عظام: حاج شیخ حسن فاضل، سید محمد تقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر گردید و به مقام اجتهاد رسید. مراتب علمی و عملی او مورد تائید آیت‌الله سید محسن حکیم و آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی قرار داشت. پس از درگذشت پدر بزرگوارش در قم در سال 1365 ق (1324ش)، که در یکی از حجره‌های غربی صحن عتیق حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد، به تهران آمد و به جای پدرش در شبستان مذکور به اقامه جماعت و تبلیغ و ارشاد مردم و هم‌چنین تدریس تفسیر قرآن کریم پرداخت و هم‌زمان مدیریت مدرسه‌ی قدیمی‌ خان محمدیه واقع در روبروی درِ غربی مسجد جامع در بازار نورزخان را به عهده گرفت.

آیت‌الله سید ضیاءالدین استرآبادی مورد احترام زیاد اساتیدش در قم بود به‌ طوری که بنا به گفتة آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی، وقتی وی وارد جلسه‌ی درس می‌شد، آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری تمام قد می‌ایستاد و وی را تکریم می‌نمود. هم‌چنین بنابر گفته فرزندش حاج سید حسین، مورد محبت و اعتماد بسیار آیت‌الله بروجردی قرار داشت و معظم‌له او را فرزند و سید ضیاءالدین ایشان را پدرجان خطاب می‌کردند و تجار تهران را برای حساب حقوق شرعی به ایشان ارجاع می‌داد و مکرر می‌فرمود: ایشان [سید ضیاءالدین] امین من هستند.

وی علاوه بر امامت جماعت، تبلیغ، تدریس و مدیریت حوزه‌ی علمیه خان محمدیه، در نوشتن نیز پرتلاش بود و آثار ارزنده‌ای به جامعه و دانش‌پژوهان عرضه داشت. کتاب‌هایی مانند: اسلام و تشیع، طریق‌الحق، ابدیت روح، ‌اهل ادب یا به سوی خدا، شرح زیارت جامعه‌کبیره، حجت‌المنتظر، چرا شیعه شدم؟، رساله العقاید الامامیه، حواشی توضیح‌المسائل آیت‌الله بروجردی و حواشی بر عروه‌الوثقی و...

او هم‌چنین حسینیه استرآبادی را در محله پامنار تهران بنا نهاد که مورد استقبال و توجه علماء، طلاب، بازاریان و مردم قرار داشت.[1]

مرحوم استرآبادی با شروع نهضت امام خمینی به حمایت از آن پرداخت. وی در تاریخ 28 / 12 / 41 به همراه آیت‌الله غلامحسین جعفری و مصطفی مسجد جامعی، در پیروی از امام و آیات عظام قم، نوروز سال 42 را عزا اعلام کرده و اطلاعیه‌ای در این‌باره صادر نمود.[2]

او به همراه جمعی از علمای تهران عضو هیئت علمیه تهران بود و در آن فعالیت می‌نمود.[3]

همکاری و همراهی با روحانیون مبارزی نظیر: آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، مقدسیان در ارتباط با مراجع.[4]

دستگیری و بازداشت بعد از حادثة 15 خرداد 42.[5]

آیت‌الله استرآبادی روز یکشنبه 11 / 7 / 83 دعوت حق را اجابت نمود و در قطعه شماره 444 حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک سپرده شد.[6]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . گنجینه‌ی دانشمندان، جلد 4، صفحه 373 و 374؛ مجله علوم حدیث، شماره 30، زمستان 82، صفحه 256؛ مجله کتاب ماه دین، شماره 29، اسفند 78، صفحه 54.

[2] . مسجد جامع بازار تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، پاورقی شماره 2 سند شماره 313 / 31 د ـ م ـ 19 / 8 / 41، جلد اول، صفحه 4. در جریان تصویب‌نامه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی در پائیز سال 1341، حضرت امام خمینی و بسیاری از مراجع و علمای اسلام در مقابل آن موضع گرفتند و موفق شدند لغو رسمی این تصویبنامه را بگیرند. پس از آن رژیم شاه در یک حرکت متقابل موضوع رفراندوم عمومی ششم بهمن و یا همان انقلاب سفید را مطرح کرد که باز با مخالفت اکثر علماء مواجه گردید. پس از برگزاری رفراندوم قلابی شاه در ششم بهمن 1341 و در شرایطی که رسانه‌‌ها داخلی و خارجی یک صدا شاه و انقلاب سفید او را می‌ستودند، نغمه‌‌های مخالفت با این همه پرسی از گوشه و کنار و در رأس آن‌ها از جانب امام خمینی بلند شد. حضرت امام طی نشست هفتگی با مراجع و علمای قم، خواهان در پیش گرفتن سیاست مشترک علیه رژیم شده و پیشنهاد دادند که در اعتراض به اعمال رژیم، نوروز 1342 عزای عموی اعلام شود. امام طی پیامی در روز 22 اسفند به علما و روحانیون، عید نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کردند. در تاریخ 28 /12 /41 عده‌ای از روحانیون تهران در پیروی از امام خمینی و مراجع عظام قم، نوروز سال 42 را عزا اعلام کرده و اطلاعیه‌ای در این باره صادر می‌کنند. در این اعلامیه امضای علمای اعلام: غلامحسین جعفری، امام جماعت شبستان گرمخانه، ضیاءالدین استرآبادی امام جماعت شبستان استرآبادی مسجد جامع بازار تهران و مصطفی مسجدجامعی امام جماعت مسجد المصطفی ملاحظه می‌گردد. (رک: اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 25، 52 و 58)

[3] . پاورقی شماره 1 سند بدون شماره مورخ 2 / 10 / 42، مسجد جامع بازار تهران، ج 1، صفحه 58. در دهه‌ی 1320 خصوصاً‌ اواخر دهه، روحانیون و علمای بسیاری از شهرها برای موضع‌گیری واحد و مشاوره در امور مهم، تجمعی را به نام هیأت علمیه یا جامعة علمیه تشکیل دادند که در جریان جنبش‌ ملی شدن صنعت نفت در پیروی و حمایت از آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی تلاش زیادی را از خود بروز دادند. فعال‌ترین این تجمع‌ها، هیأت علمیه تهران بود‌ در چگونگی شکل‌گیری هیأت علمیة تهران روایات مختلفی است. به گزارش شهربانی، آیت‌الله کاشانی یک هیأتی به وجود آورده به نام هیأت علمیه که اشخاص زیر با آن‌ها در این هیأت همکاری می‌کنند:

1ـ آیت‌الله سید محمد بهبهانی، 2ـ آیت‌الله چهلستونی، 3ـ آیت‌الله اصفهانی، 4ـ نوری داماد بهبهانی.

 روایت دیگری در مورد هیأت علمیه تهران می‌گوید:

 این گروه هیأتی از علمای تهران بود که شخصیت‌هایی هم چون حاج سید رضوی‌قمی، شیخ محمدباقر رسولی، حاج سید رضا زنجانی، سید احمد شهرستانی، آقابزرگ نوری، سید محی‌الدین طالقانی، سید محمد نبوی، شیخ عباس مشکوری نجفی، حاج سید رضا تنکابنی و ابوالحسن مدرسی تهرانی در آن عضویت داشتند و به مناسبت‌های گوناگون سیاسی،‌ اجتماعی، دینی اعلامیه می‌دادند بر مبنای همین روایت، آیت‌الله دزفولی، آقای گلپایگانی پیشنماز مسجد خیابان غفاری حوالی میدان شوش و حاج آقا ضیاءالدین استرآبادی نیز در این تشکل عضویت داشتند.

از هیأت‌های علمیه که در این دو دهه فعال بوده‌اند می‌توان به چهار مورد ذیل اشاره نمود:

 هیأت علمیه اصفهان، ‌هیأت علمیه شیراز،‌ هیأت علمیه قزوین و هیأت علمیه تبریز. (بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران،‌ روح‌الله حسینیان،‌ فصل چهارم، تشکل‌های اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

[4] . مسجد جامع بازار تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 37 / 9 / ﻫ ـ 20 / 4 / 48، جلد دوم، صفحه 209. سند مذکور در پایان همین مقاله درج شده است.

[5] . همان، مجله علوم حدیث و کتاب ماه دین.

[6] . همان.













نمای عمومی مسجد جامع بازار تهران


شبستان آیت‌الله استرآبادی2


شبستان آیت‌الله استرآبادی


شبستان آیت‌الله استرآبادی


شبستان آیت‌الله استرآبادی


آیت‌الله سید ضیاءالدین استرآبادی

منبع: مقدمه کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مسجد جامع بازار تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 1، ص شصت تا شصت و دو، با ویراستاری و برخی اضافات.
 

تعداد مشاهده: 15884


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.