مراسم 16 آذر سال 1342 در دانشگاه و مخالفت جبهه ملی و اللهیار صالح با هر گونه اقدام اعتراضی از سوی دانشجویان
تاریخ انتشار: 11 فروردين 1403
«از مقاطع مهم جنبش دانشجویی، تهاجم به دانشگاه تهران در روز دوشنبه 16 آذر 1332 و کشته شدن سه دانشجوی دانشکدة فنی به نامهای: مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی میباشد که نقطة عطفی در تاریخ فعالیتهای سیاسی دانشجویان علیه استبداد است.
دولت دیکتاتور زاهدی که با همکاری آمریکا و انگلیس پس از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت دکتر محمد مصدق روی کار آمده بود، به سرکوبی فعالیتهای سیاسی جامعه پرداخت و کشور را عملاً به سمت وابستگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامیِ غرب سوق داد. در این میان نیروهای ملی که یک روز بعد از کودتا «نهضت مقاومت ملی» را تشکیل داده بودند، کوشیدند با کمک دانشجویان که نقش بازوی اجرایی نهضت را ایفا میکردند، فضای اختناق را بشکنند. لذا پس از بازگشایی دانشگاه در مهرماه 1332 که همزمان با شروع دادگاه فرمایشی دکتر مصدق، شایگان و مهندس احمد رضوی بود، جنب و جوش زیادی در میان دانشجویان برای فعالیتهای سیاسی پدید آمد. نخستین حرکت عملی در این خصوص تظاهرات 16 آذر 1332 به نشانه اعتراض به محاکمه این سه تن بود. دانشجویان با سر دادن شعارهایی مثل «مصدق پیروز است»، نسبت به تجدید رابطه سیاسی با انگلیس شدیداً اعتراض کردند.
در روز 14 آذر 1332 با ورود «دنیس رایت» کاردار جدید سفارت انگلیس به ایران دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، دندان پزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی در دانشکدههای خود تظاهرات پر شوری علیه رژیم کودتا و مقاصد آن بر پا کردند. در روز 15 آذرماه این تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران انتظامی در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. مجموعه این رویدادها و اعتراضات پیگیر دانشجویان پس از کودتا ـ که یکی از مهمترین قطبهای محرک و مخالف دولت را تشکیل میداد ـ رژیم را بر آن داشت که در آستانة ورود ریچارد نیکسون معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا به تهران، اقتدار خود را به آنها نشان دهد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود. از این رو در یک اقدام کمسابقه در روز 16 آذر 1332، نیروهای لشکر 2 رزمی به دانشگاه تهران اعزام شدند. نوع واحد نظامی اعزامی به دانشگاه، شیوههای بهانهجویی و نوع عملکرد و حتی تشویقهای بعدی مهاجمان به دانشگاه تهران از سوی ارتش و ارتقای درجه آنها از عواملی بودند که نشان میداد در آستانه ورود نیکسون ـ از قبل ـ بنای سرکوبی دانشجویان را دارند.
شهید دکتر مصطفی چمران که خود از دانشجویان دانشکده فنی بود و در روز حادثه در کلاس درس حضور داشت، این روز را در خاطرات خود این گونه توصیف میکند:
«صبح شانزده آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیشبینی میکردند. نقشه پلید هیئت حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتیالامکان سعی میکردند که به هیچوجه بهانهای به دست بهانهجویان ندهند. از اینرو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاس رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست آنان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم آوردند. آنها نقشه کشتن و شقه کردن دانشجویان را کشیده بودند و این دستور از مقامات بالاتری به آنها داده شده بود. سرکردگان اجرای این دستور و کشتار ناجوانمردانه عدهای از گروهبانان و سربازان «دسته جانباز» بودند که اختصاصاً برای اجرای آن مأموریت در آن روز به دانشگاه اعزام شده بودند. در ساعت 10 صبح دسته جانباز به همراه سربازان معمولی به دانشکده فنی رفتند. در این ساعت دانشجویان در سر کلاسهای درس حاضر بودند و به خاطر شرایط ویژه دانشگاه و حضور گسترده نظامیان، از هر اقدامی که بوی اعتراض و تظاهرات دهد، اجتناب میکردند. هنگام حضور سربازان در دانشگاه و مقابل دانشکده فنی، دکتر سیاسی رئیس دانشگاه؛ مهندس خلیلی رئیس دانشکده فنی و دکتر عابدی معاون وی سعی کردند که با مذاکره نیروهای نظامی را از دانشکده فنی خارج کنند ولی توفیقی به دست نیاوردند و حتی دکتر سیاسی اظهار داشت که اینجا سربازان جانباز هستند و از مقامات بالاتر دستور میگیرند و از این جهت من قادر نیستم کاری انجام دهم. سربازان به دانشکدهها حمله کردند و بدین ترتیب سه تن از دانشجویان به نامهای مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا به شهادت رسیدند و 27 نفر دیگر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند.»
در پی انتشار خبر واقعه 16 آذر و کشته و مجروح شدن دانشجویان، بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. رژیم سعی نمود در مراسم برگزاری سومین روز مقتولین از حضور دهها هزار تن از مردم تهران و شهرستانها بر سر مزار شهیدان در امامزاده عبدالله در شهر ری جلوگیری کند ولی با شکست روبرو شد و دانشجویان به عنوان اعتراض به جنایتهای دولت کودتا به مدت 15 روز از شرکت در کلاسهای درس خودداری نمودند. با این حادثه، روز 16 آذر 1332 به عنوان روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد و از آن پس همه ساله دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران در این روز مراسمی به یاد آن شهیدان بر پا کردند. تا آن جا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز 16 آذر به عنوان «روز دانشجو» در تقویم ایران گنجانده شد.»[1]
دانشجویان مسلمان در سال 1342 و پس از حوادث خونبار قیام 15 خرداد همان سال و کشته و مجروح شدن مردم معترض به بازداشت و حبس مرجع تقلید خود، حضرت امام خمینی(ره)، به دنبال فرصت و فرصتهای مناسب برای اعتراض به رژیم پهلوی بودند و مراسم بزرگداشت 16 آذر سال 1342 فرصت خوبی برای این منظور بود؛ ولی متأسفانه برخی از رهبران جبهه ملی و آقای دکتر اللهیار صالح که همواره راه سازش و تسلیم در مقابل رژیم را طی میکردند، با این امر مخالفت نمودند و همین مطلب موجب بروز اختلاف و دو دستگی بیشتر در درون جبهه ملی و ناراحتی دانشجویان گردید. اسناد زیر بازگوی قسمتی از این داستان است.
*****
شماره: 20199 / س ت تاریخ: 29 / 8 / 1342
موضوع: برنامه 16 آذر در دانشگاه
روز 26 / 8 / 42 سه نفر از اعضاء کمیته دانشگاه از جمله سیاکزاز برلیان نزد آقای اللهیار صالح رفتهاند و درباره سه دانشجویی که فعلاً در خدمت سربازی میباشند، صحبت کردند. آقای صالح در این مورد گفت که من بههیچوجه نمیتوانم کاری بکنم و از دست من کاری برنمیآید.[2]
درباره روز 16 آذر با ایشان صحبت شد. متذکر شدند که در این روز برنامه نبایستی برگزار شود و مصلحت نیست و من به نام رهبر جبهه ملی دستور میدهم که این روز برگزار نشود. بروید به دانشجویان بگویید که صالح چنین گفته است.
در این وقت دانشجویان منزل آقای صالح را ترک نمودند، لیکن مجدداً آقای برلیان نزد ایشان رفته و گفته است دانشجویان فرمایشات شما را به وسیله من شنیدند، ولی از زبان من قانع نشدند و خواستار این هستند که یک جلسه عمومی در منزل جنابعالی تشکیل گردد و شما جریان امر را با آنها بفرمایید. آقای صالح متذکر شد این موضوع امکان ندارد، چون پلیس مزاحمت ایجاد خواهد کرد.
برلیان پس از ترک نمودن منزل، جریان را با اعضاء کمیته دانشگاه در میان گذاشت و از طرف کمیته یک نامه به مضمون زیر تهیه و به وسیله منصور رسولی[3] و منوچهر بیات نزد آقای صالح برده شد. نامه مزبور ابتدا با این جمله شروع شده بود: (جناب آقای صالح رئیس مختار جبهه ملی) ولی بعداً از ذکر کلمه مختار منصرف شدند و آن را توهین دانستند و بالاخره مفاد نامه به این ترتیب تنظیم شد (جناب آقای صالح رئیس جبهه ملی ایران. ما دانشجویان دانشگاه و نمایندگان کمیته سیاسی دانشگاه خواستاریم که روز 16 آذر که یک سنت دانشجویی میباشد با جلال هرچه بیشتر برگزار شود و به هیچوجه دانشجویان حاضر نخواهند بود که از این سنت منصرف شوند و ما اعضاء کمیته تا روز 29 آبان منتظر جواب کتبی جنابعالی خواهیم بود. واضح است که عدم جواب جنابعالی دلیل بر مخالفت میباشد و در این صورت ادامه کار هم برای ما غیر مقدور میباشد.) ضمناً به طوری که دو نفر نامبرده بالا پس از بازگشت اظهار نمودند، آقای صالح پس از مطالعه نامه، گفته است شما به من توهین کردهاید و مرا تهدید نمودید، آن وقت در اطاق را باز نموده و آنها را از منزل خود خارج کرده و نامه را هم از ایشان نپذیرفته است و این جمله را نیز متذکر گردیده است که اگر بخواهید تظاهراتی بکنید، اعلامیه خواهم داد که اینها از ما نیستند.
پس از ذکر جریان منزل آقای صالح به وسیله دو نفر مزبور، هر یک از افراد در این مورد نظریه دادند، لیکن نظریه منصور رسولی عضو حزب ملت ایران و کمیته دانشگاه این بود که روز 16 آذر متعلق به دانشجو است و حتماً باید برگزار شود؛ یعنی اگر هیچکدام از دانشجویان حاضر نشوند، 40 نفر اعضاء حزب ملت ایران که در دانشگاه هستند این روز را برگزار خواهند نمود.
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمایید.
*****
شماره: 20514 / س ت تاریخ: 4 / 9 / 1342
موضوع: برنامه 16 آذر
منصور رسولی عضو کمیته دانشگاه وابسته به جبهه ملی و عضو حزب ملت ایران، ضمن یک صحبت خصوصی گفت: شماره دیگر پیام دانشجو به غیر از شمارهای که اخیراً انتشار یافته، بهزودی منتشر خواهد گردید و تراکتهایی نیز در مورد روز 16 آذر تهیه و زیر چاپ میباشد. وی افزود اللهیار صالح با برنامه روز 16 آذر در دانشگاه مخالفت میکرد ولی گفتیم اگر ما را از جبهه ملی هم اخراج کنید، به نام دانشجو روز 16 آذر را به طور مفصل برگزار مینماییم و آقای صالح وقتی دیدند که ما در اجرای این موضوع پافشاری میکنیم، برای کمیته دانشگاه پیغام فرستادند که به حضور ایشان برویم تا به طریقی موافقت شود.[4]
نامبرده سپس گفت: ممکن است ایشان بگویند که در روز 16 آذر مثلاً یک دقیقه سکوت، ولی ما از روز یکشنبه 3 / 9 / 42 تبلیغات خود را برای روز مزبور شروع میکنیم و در روی تابلوی کلاسها در دانشگاه مطالبی خواهیم نوشت.
ضمناً احمد سلامتیان فارغالتحصیل دانشکده حقوق با نظر مشارالیه موافق بود.
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمایید. 3 / 10 / 42
*****
شماره: 20516 / س ت تاریخ: 4 / 9 / 1342
موضوع: جلسه شورای مرکزی جبهه ملی
ساعت 1830 روز شنبه 2 / 9 / 42 جلسه شورای مرکزی جبهه ملی با حضور آقایان اللهیار صالح. دکتر هدایتالله متین دفتری، دکتر شاپور بختیار، مهندس عبدالحسین خلیلی، دکتر کریم سنجابی، داریوش فروهر، دکتر مهدی آذر، حسن میرمحمد صادقی، عبدالحسین اردلان و چند نفر دیگر در منزل اللهیار صالح تشکیل گردید. در این جلسه به علت عدم اکثریت، تصمیمی در مورد وضع هیئت اجرائیه جبهه ملی گرفته نشد، لیکن در مورد برنامه 16 آذر دانشگاه بین داریوش فروهر به عنوان موافق با اجرای برنامه و آقایان اللهیار صالح. دکتر کریم سنجابی و دکتر مهدی آذر مطالب تندی رد و بدل شد.
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمایید.
*****
شماره: 20521 / س ت تاریخ: 5 / 9 / 1342
موضوع: اظهارات مجید ضیائی عضو کمیته دانشگاه درباره 16 آذر
آقای مجید ضیائی دانشجوی اخراجی دانشکده فنی و دانشجوی فعلی دانشکده حقوق که عضو کمیته دانشگاه وابسته به جبهه ملی میباشد، اظهار میداشت: آقای اللهیار صالح گفته است چند نفر از دانشجویان (منظور اعضاء کمیته دانشگاه) به خانه من آمدهاند و برای برگزاری روز 16 آذر با من صحبت کردند و گفتهاند که من مخالفت کردهام. کاملاً دروغ میباشد. این دانشجویان اصولاً درباره 16 آذر با من صحبت نکردند، فقط یک نامه تهدیدآمیز و موهن به دست من دادند و گفتند اگر جواب کتبی ندهید ما به کار خود ادامه نمیدهیم. من هم چون وضع را اینطور دیدم، گفتم بهتر است از منزل من خارج شوید. اصولاً روز 16 آذر روزی است که حتماً باید برگزار شود و این روز مانند 30 تیر و روزهای ملی دیگر میباشد، منتهی در نحوه برگزاری آن باید بنشینیم و صحبت کنیم.
سپس آقای مجید ضیائی به منصور رسولی که وی نیز عضو کمیته دانشگاه میباشد، گفت علت اینکه من در کمیته دانشگاه شرکت نمیکنم، دروغهایی است که همیشه شماها میگویید. من نمیدانم چه نفعی از این کار خواهید برد؟
نامبرده ضمناً اظهار داشته که طبق دستور سازمان امنیت مرا از دانشکده حقوق هم اخراج کردهاند.
*****
شماره: 20541 / س ت تاریخ: 7 / 9 / 1342
موضوع: اظهارات اللهیار صالح
ساعت 0900 روز چهارشنبه 6 / 9 / 42 عدهای از جمله دکتر نعمت الهی[5] و دکتر سنجابی و تعدادی دانشجو در منزل اللهیار صالح حضور داشتند. دانشجویان عضو جبهه ملی و نهضت آزادی بودند. دانشجویی در مورد تظاهرات 16 آذر دانشگاه اظهار میداشت: چون ما هدف مشترکی داریم باید در هر کاری با هم باشیم که متوجه نشوند دودستگی بین ما ایجاد شده است. به اضافه در این مورد من با آقای داریوش فروهر ملاقات و صحبت خواهم کرد.
اللهیار صالح برای شخصی به نام قرهگزلو که به تازگی از آمریکا آمده است، صحبت میکرد که: این دانشجویان حرارت زیادی دارند، میخواهند تظاهرات بیشتری انجام دهند، در صورتی که اینها هر قدر حرارت به خرج دهند دستگاه نیز همانقدر جلوی آنها خواهد ایستاد، بچههای مردم کشته میشوند. آن وقت کیست که جواب پدر و مادر آنها را بدهد. باید خیلی با ملایمت پیشرفت کرد.
صالح اضافه کرد که: 553 نفر از دانشگاهیان را نامنویسی کردند که به سربازخانه و یا زندان ببرند، چون خیال دارند دانشگاه تهران را ببندند و بقیه دانشجویان را نیز به دانشگاههای شیراز و اصفهان انتقال داده و ساختمانهای دانشگاه را در اختیار ادارات دولتی قرار دهند. دستگاه میخواهد 14هزار دانشجو در پایتخت، آن هم در یک محل متمرکز نباشند.
1. اطلاعیه شود.
2. در گزارش روزانه درج گردد. 10 / 9 / 42
*****
شماره: 180 / الف 312 تاریخ: 10 / 9 / 1342
موضوع: شورای مرکزی جبهه ملی (شایعات)
به طوری که نزدیکان شورای مرکزی جبهه ملی اظهار میدارند روز شنبه 2 / 9 / 42 سه تن از دانشجویان دانشگاه که اسامی آنها معلوم نشده، در جلسه شورای مرکزی حاضر شده و پیشنهاد کمیته جبهه ملی دانشگاه را جهت شرکت دو نفر دانشجو در هیئت اجرائیه تسلیم میدارند. در نتیجه اعضای شورای مرکزی و آقای اللهیار صالح با این پیشنهاد مخالفت نموده و اظهار میدارند: ما اختیار خود را به دست عدهای جوان نمیدهیم. ما در حال حاضر با چنین شرایط نمیتوانیم اقدامی بکنیم، چه برسد به شما. روی این مخالفت، دانشجویان حمله شدیدی را به سران جبهه ملی و اللهیار صالح آغاز نموده و اعمال و رفتار آنها را به باد انتقاد گرفتهاند و آنها را متهم به سازشکاری با دستگاه نمودهاند. جلسه مزبور بدون نتیجه و اخذ تصمیم خاتمه یافته و موکول به روز دوشنبه 4 / 9 / 42 میگردد.
روز دوشنبه 4 / 9 / 42 جلسه شورای مرکزی تشکیل میشود و قرار بوده آقای اللهیار صالح هفت نفر مشاورین خود را معرفی نماید. چون هیچیک از اعضا، حاضر به قبول مسئولیت نمیگردد، باعث نارضایتی صالح فراهم و اظهار میدارد: آن روزی که حاضر نمیشدم مسئولیت را قبول نمایم، علل و جهات داشت و نمیتوانستم بگویم، حال علت برای همه روشن شده.
سپس به دو پیشنهاد واصله از کمیته دانشگاه، یکی راجع به[اینکه]دو نفر دانشجویان به سمت مشاور انتخاب شوند و هر آینه اعضاء شورای مرکزی حاضر نیستند همکاری نمایند، از کادر خارج تأمین و معرفی شوند. دوم شورای مرکزی با انجام تظاهرات و صدور اعلامیه روز 16 آذر موافقت نماید، مطرح میگردد. در نتیجه اعضاء شورای مرکزی و آقای اللهیار صالح با هر دو پیشنهاد مخالفت نموده و علت آن را چنین بیان مینماید: در شرایط فعلی دستگاه منتظر گرفتن سوژه از جبهه ملی میباشد تا به این وسیله پاپوشی درست نماید؛ اگر دفعه قبل هشت ماه زندانی داشتند، این بار چند سال بایستی زندانی بکشند و جبهه ملی هیچگاه اجازه برگزاری میتینگ و یا تظاهرات را به دانشجویان دانشگاه نمیدهد.
کمیته دانشگاه در برابر این تصمیم شورای مرکزی اعلام داشته چون هر سال این مراسم را برگزار مینموده، امکان ندارد امسال از انجام آن صرفنظر کند. سرانجام بدون نتیجه جلسه ختم میگردد و موکول به روز جمعه و شنبه در منزل کریم آبادی (کرج) میگردد.[6]
آقای فرزانه 11 / 9
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمایید.
یک نسخه ماشین فرمایید. 12 / 9
*****
شماره: 5884 تاریخ: 12 / 9 / 1342
موضوع: وضع رهبری دستگاه جبهه ملی
طبق اطلاع واصله، وضع رهبری دستگاه جبهه ملی هنوز متزلزل است.
در جلسات اخیر شورای عالی جبهه ملی بین آقایان اللهیار صالح و دکتر آذر از یک طرف و آقایان دکتر متین دفتری (پسر سناتور دکتر متین دفتری) و داریوش فروهر از طرف دیگر، مشاجره لفظی شدیدی روی داده است.
هنگام بحث پیرامون تاکتیک جبهه ملی، دکتر آذر گفته است: واقعه کشته شدن چند نفر دانشجو در دانشگاه یک مسئله صرفاً صنفی است و مربوط به کمیته دانشجویان دانشگاه است و نباید جبهه ملی به این ماجرا کشیده شود. آقای اللهیار صالح هم در این بحث نظر آقای دکتر آذر را تأیید کرده است.
در این موقع آقایان دکتر متین دفتری و داریوش فروهر با نظر آقایان دکتر آذر و اللهیار صالح مخالفت کرده و گفتهاند چون دانشگاه و دانشجویان پیش قراول و پیش قدم مبارزات ملت ایران هستند، لازم است به پاس احترام دانشجویان و بزرگداشت فعالیتهای سیاسی آنان، جبهه ملی به خاطر سالروز کشته شدن دانشجویان در محوطه دانشگاه و کلاس درس اعلامیه صادر کند. به دنبال این جریان، مشاجره لفظی شدیدی بین نامبردگان روی داده است.[7]
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی شود. 17 / 10 / 42
*****
شماره: 5883 تاریخ: 12 / 9 / 1342
موضوع: اظهارات درباره اللهیار صالح
طبق اطلاع واصله هفت نفر اعضای کمیته رهبری دانشجویان دانشگاه وابسته به جبهه ملی منجمله آقایان پارسا، برومند، بیات و یزدی به منزل آقای اللهیار صالح رفتهاند تا پیرامون اقداماتی که باید به مناسبت سالروز کشته شدن دانشجویان دانشگاه انجام شود، مذاکره نمایند.
آقای اللهیار صالح به عنوان کسالت از پذیرفتن اعضای کمیته دانشجویان دانشگاه خودداری کرده است.
اعضای کمیته دانشجویان از این عمل آقای اللهیار صالح سخت ناراحت و عصبانی شده و به دانشجویان گفتهاند: کسالت آقای اللهیار صالح مصلحتی است و کسی که تا دیروز به ما میگفت فرزندان من، پسران من، از ترس هیئت حاکمه میخواهد خود را از جریانات و اقدامات سالروز کشته شدن دانشجویان دانشگاه کنار بکشد.[8]
به دنبال این جریان، اعضای کمیته دانشجویان دانشگاه استعفا دادهاند.
*****
شماره: 11194 / س ت تاریخ: 16 / 9 / 1342
موضوع: برنامه روز 16 آذر دانشگاه تهران
برنامه مشروحه زیر برای روز 16 آذر تعیین و به مرحله اجرا گذارده خواهد شد. ضمناً عباس نراقی بنا به پیشنهاد آقای اللهیار صالح مسئول اجرای برنامه میباشد.[9]
1. اجتماع دانشجویان در کریدور دانشکده فنی ساعت 0830
2. سخنرانی یکی از دانشجویان در مورد 16 آذر
3. خروج از دانشکده فنی بدون تظاهر و ترک نمودن دانشگاه به این منظور که یک روز دانشگاه تعطیل میباشد.
توضیح اینکه عناصر حزب ملت ایران و دانشجویان چپی با این برنامه مخالف میباشند.
*****
شماره: 6047 تاریخ: 27 / 9 / 1342
موضوع: اظهارات یکی از دانشجویان
طبق اطلاع واصله، روز 26 / 9 / 42 یکی از دانشجویان وابسته به جبهه ملی اظهار نموده: آقای اللهیار صالح هیچ نوع جنبشی در جبهه ملی به وجود نیاورده و نخواهد آورد و دانشجویان جبهه ملی از نامبرده دل خوشی ندارند و او را به عنوان شخص مخالف تظاهرات میشناسند.
اصل در پرونده کمیته دانشجویان جبهه ملی. به پرونده اللهیار صالح ضمیمه گردد. 8 / 10 / 42
پینوشتها:
[1] . حادثه 16 آذر، فاطمه امانی توانی، پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، به نشانی: http: / / pajoohe.ir / 28372، با اندکی تلخیص و ویراستاری.
[2] . حدود 5 سال بعد از این ماجرا، فردی به نام ناصر منیری که از فعالان سیاسی بود، در این مورد گفته است: «زمانی که کلکتهچی را به سربازی فرستاده بودند، نزد اللهیار صالح رفتم. برلیان، زرکشوری، برادر حسن پارسا هم حضور داشتند و برلیان مصرانه از صالح خواست که او از دکتر صالح برادرش بخواهد حداقل کلکتهچی را با درجه گروهبانی وظیفه یعنی به عنوان دیپلمه به نظام وظیفه بفرستند. صالح قبول نکرد و گفت برادرم کار خلاف قانونی نمیکند. برلیان عصبانی شد و گفت اعزام این شخص به سربازی خلاف قانون است نه به عنوان دیپلمه معرفی کردن. منیری گفت صالح از این حرف ناراحت شد و از اطاق بیرون رفت و پس از مدتی آمد و گفت عذر میخواهم من مهمان دارم و دو مرتبه رفت و به این وسیله ما را از منزلش بیرون نمود. منیری به همین علت از صالح بسیار ناراضی بود.» (سند شماره: 38575 / 20 ﻫ2- 23 / 10 / 47 رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، اللهیار صالح، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 2، ص 73 و بخش ضمائم.)
[3] . منصور رسولی فرزند وجیهالله، پس از تحصیلات مقدماتی، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. پس از پایان تحصیل، در وزارت اقتصاد مشغول به کار شد. او که در فعالیتهای سیاسی به حزب ملت پیوسته و در جریان فعالیتهای جبهه ملی دوم و سوم دارای نقش بود، در سال 1349ش، به علت فعالیتهایی که داشت، دستگیر و مدتی زندانی شد. با اوجگیری انقلاب اسلامی، در سال 1356ش، به گروه رادیکال پیوست و همراه با داریوش فروهر، شاپور بختیار و حاج سیدجوادی به فعالیت پرداخت. منصور رسولی وکیل پایه یک دادگستری بود و در مهرماه سال 1392ش در تهران از دنیا رفت.
[4] . در این زمان، به نقل از رضا خمسهای گزارش شد: «از طرف مهندس بازرگان و حاجسیدمحمود طالقانی به افراد وابسته به نهضت آزادی دستور داده شده علناً شروع به فعالیت نموده و هیچ ترسی به خود راه ندهند. چنانچه به زندان نیز افتادند، مانعی ندارد.» آیتالله سیدمحمود طالقانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 1، ص 457.
[5] . ساواک تهران پیرو این گزارش طی شماره 17909 / 20 ﻫ 2- 10 / 8 / 45 درباره دکتر ابراهیم نعمتاللهی که استاد دانشگاه تهران بوده، نوشته است: «ضمن تحقیقات معموله، نامبرده اظهار نمود در سالهای 24 و 25 عضویت حزب ایران را پذیرفته و تا زمانی که آن حزب جلسات علنی داشته، به حزب مذکور رفت و آمد مینموده و سمت وی رئیس و عضو شورای مرکزی حزب و آقایان اللهیار صالح، دکتر جناب استاد دانشگاه، دکتر بیژن استاد دانشگاه، مهندس کاظم حسیبی استاد دانشگاه، مهندس علیقلی بیانی عضو سازمان برنامه، مهندس حقشناس وزیر راه کابینه مصدق، علیاصغر گیتیبین رئیس اداره بهداشت سازمان برق را از اعضاء و دوستان حزبی خود معرفی نموده است.» (رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، اللهیار صالح، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 2، ص 86 و بخش ضمائم.)
[6] . در این تاریخ اداره کل سوم ساواک، طی بخشنامهای سراسری به ساواک کلیه شهرها دستور داد: «آخرین وضعیت و چگونگی فعالیت و تشکیلات جبهه ملی و دستجات سیاسی وابسته به آن، حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران و جمعیت نهضت آزادی ایران را تهیه و ضمن اعلام نظریه حداکثر تا 15 ماه جاری ارسال نمایند.» (جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 167، سند شماره: 28938 / 312- 10 / 9 / 42)
[7] . در این ایام نماینده ساواک در کشور آلمان غربی، طی گزارشی به شماره 1471- 15 / 9 / 42، ضمن ارسال گزارش پنجمین کنگره جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی و نشریهای که از تهران برای آنها فرستاده شده بود، نوشت: «از جهت ما فعلاً بهترین راه آن است که از همین نشریه استفاده کرده و دامنه اختلافات بین آنها و جبهه ملی و حتی طرفداران آنها را توسعه دهیم. بدین منظور باید در فرصت کوتاه نشریهای که در حقیقت جوابگوی این نشریه و ظاهراً از طرف جبهه ملی[باشد]، تهیه و منتشر نماییم. البته در مرکز امکان این اقدام به مراتب بیشتر است و کسانی هم که بتوانند متن مناسبی تهیه نمایند بیشتر در دسترس هستند و چنانچه تعداد مناسبی هم برای ما بفرستند، در اینجا پخش خواهیم کرد.» (خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 206)
[8] . در این ایام، آیتالله طالقانی(ره) که در زندان و تحت محاکمه بود، در پاسخ به نامه آیتالله میلانی(ره) در تاریخ 10 رجب 1383ق، 6 آذر 1342ش، نوشت: «امروز و فردا دور اول محکمه به آخر میرسد، معلوم نیست چه تصمیمی دارند؟ به هر حال به هر چه پیش آید راضی هستیم اگر خداوند منّان و اولیاء کرامش راضی باشند. از خداوند شب و روز در این گوشه زندان میطلبیم که رنجها و مجاهدت آن حضرت و دیگر علمای بزرگوار را مقدمه سعادت ملت و ذخیره آخرت و موجب تقرب به اولیاء قرار دهد.» (آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 1. ص 460)
[9] . ساواک تهران طی شماره 22185- 2 / 10 / 1342 نوشته است: «نامبرده روز 16 / 9 / 42 به اتفاق آقای مهندس حسیبی به کاشان وارد و در منزل آقای احدیت اقامت نموده. ورود آنان به علت فوت آقای صادق نراقی پور قاضی بازنشسته دادگستری پدر همسر آقای حسیبی است که روز 16 / 9 / 42 درگذشته است.» و در گزارش ساواک قم به شماره 2094 / ق م – 30 / 9 / 42 آمده است: «آقای اللهیار صالح ساعت 30 / 9 صبح روز 23 / 9 / 42 به قصد تهران کاشان را ترک نموده است.» (رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، اللهیار صالح، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 2، ص 91 و بخش ضمائم)
احمد قندچی - شریعت رضوی - مصطفی بزرگنیا
اللهیار صالح
تعداد مشاهده: 13863