ما ژاله ز خون، لاله نمودیم به ره دوست
تاریخ انتشار: 02 دي 1398
ای گرگ برو گله دگر میش ندارد هر خانه دگر یک پسری بیش ندارد
کشتی دو برادر و سه فرزند از این زن یک کودک نه ساله دگر بیش ندارد
این بار دگر مادر غمدیده، خود آید از کشتن تو باک دگر بیش ندارد
چنگیز نکرد آنچه تو با خلق نمودی تاریخ چنین سابقه از پیش ندارد
هر کس که دو فرزند یکی داشت فدا کرد در راه خدا تحفه کم و بیش ندارد
از تیر کند پیکره را خانة زنبور خود در بدنش طاقت یک نیش ندارد
در نعش عزیزان عوض گریه بخندید جاوید بود آن که غم خویش ندارد
از بهر نجات وطن و امر شریعت با خصم کنیم پنجه که او کیش ندارد
از خون بکنیم دجله در دشت و دمن را تا زورق تو راه پس و پیش ندارد
این همت و نیروئی ایمان که به ما هست کس باک ز تو پست بد اندیش ندارد
ما ژاله ز خون، لاله نمودیم به ره دوست با کفر بگو دین ز تو تشویش ندارد
آن کس که کُشَد حق طلبان را به مسلسل گوئی خبری از پدر خویش ندارد
پیغام شهیدان برسانید به «خمینی» جان در قدمت، امر تو سرپیچ ندارد
این است ندای همه ملت ایران ای گرگ برو گله دگر میش ندارد
تعداد مشاهده: 11049