امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

نگاهی به زندگی و فعالیت‌های آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


تاریخ انتشار: 08 مهر 1403

آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی

مقدمه

روحانیت یکی از تأثیرگذارترین طبقات اجتماعی در طول تاریخ ایران بوده‌ است که همواره نقش اساسی در حوادث حساس کشور داشته است. در سده‌های گذشته خاندان‌های روحانی ملجأ محرومان در برابر ستمگران و حاکمان خودکامه بوده‌اند و این درگیری همواره میان آنان و دستگاه‌های ظلم و ستم وجود داشته است.

یکی از خاندان‌های معروف روحانی در استان زنجان، خاندان «امام‌جمعه» است که از قرن‌های گذشته، در این استان نقش برجسته‌ای ایفا نموده‌اند. وجه انتساب این خاندان به «امام‌جمعه» حضور نسل‌هایی از عالمان دینی بوده است که علاوه بر امور دینی عهده‌دار منصب امامت جمعه بوده‌اند. شخصیت‌های برجسته‌ای از این خاندان برآمده‌اند که فقیه عالی‌قدر و حکیم گران‌قدر آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی از جمله این افراد است.

 

تولد و خاندان

آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در سال 1300 شمسی مطابق با 1340 قمری در زنجان و در خانواده‌ای اهل علم و فرهنگ متولد گردید. اجداد آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی از افراد تأثیرگذار در خطه زنجان بوده و از عالمان وارسته این منطقه به شمار می‌روند؛ به صورتی که مرجعیت دینی خطه زنجان از زمان فتحعلی شاه بر عهده این خاندان بوده است.[1] از طرفی دیگر سمت امام‌جمعه در این خاندان، منصوب از جانب حکومت نبوده و از 4 یا 5 نسل قبل امامت جمعه در این خاندان بدون نقش حکومت و با استقبال مردم وجود داشته است. ازاین‌رو است که این خاندان با عنوان «امام زنجانی» شناخته شد.

جد ایشان سید محمد مجتهد طارمی معروف به «فقیه سردانی» درگذشته در سال 1231هجری شمسی است که در مقابله با بابیت حکم جهاد صادر نمود و این فتوا باعث شد فتنه بابیان بخوابد.[2] آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی ضمن یاد نمودن از نیای خود، به این نکته اشاره می‌کند که فتوای ایشان باعث قتل یکی از طرفداران «علی‌محمد باب» سرکرده بابیه، به نام «محمدعلی زنجانی» معروف به «حجت» شد.[3]

همچنین به جهت جایگاه والای این شخصیت برجسته، در سال 1204 هجری شمسی شاهزاده «عبدالله میرزا دارا» فرزند فتحعلی شاه قاجار پس از احداث مسجد و مدرسه سلطانی در مرکز شهر زنجان به جهت ارادتی که به آیت‌الله سید محمد مجتهد سردانی داشت، تولیت این مسجد را به وی واگذار نمود و این مسجد پس ‌از آن به مسجد «سید» معروف گردید و نسل به نسل خاندان امام زنجانی مشغول فعالیت دینی و مذهبی در این مکان بوده‌اند.[4]

پدر ایشان آیت‌الله سید محمود امام‌جمعه زنجانی نیز از شاگردان آیات عظام شیخ محمدحسین نائینی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی در نجف بود که پس از اخذ اجازه اجتهاد به زنجان بازگشت و محل رجوع مردم در آن خطه بود. ازجمله شاگردان آیت‌الله سید محمود امام‌جمعه زنجانی می‌توان به فرزندان ایشان آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی، آیت‌الله سید محمود طالقانی، آیت‌الله سید حجت هاشمی خراسانی و مرحوم استاد رضا روزبه زنجانی اشاره نمود.[5] مرحوم سید محمود زنجانی در مسائل سیاسی مختلف نقش فعّال داشته است.

طبق نقل آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی، پدر بزرگوارشان، رضاخان را به دلیل ترویج و اجرای کشف حجاب کافر می‌دانست و معتقد بود حجاب یک حکم ضروری اسلامی است و کسی که با این حکم ضروری مخالفت نماید، از دین خارج می‌شود.[6]

رضاخان در تاریخ 15 آذر 1304 هجری شمسی با هدف انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی مجلسی به نام مجلس مؤسسان تشکیل داد و تعدادی از علمای بلاد از جمله آیت‌الله سید محمود امام‌جمعه زنجانی را به تهران دعوت کرد تا در این جلسه شرکت کنند و به سلطنت رضاخان رأی مثبت دهند. ایشان در این مجلس شرکت نمود اما پس از گوش‌دادن به سخنان رضاخان، وی را شخصیتی بددهن و بی‌ادب یافت و به این نتیجه رسید که در صورت رسیدن به سلطنت، همه افرادی که باعث تسلط وی بر حکومت ایران شده‌اند، شریک ستم‌ها و جنایات وی خواهند بود. از این رو با وجود جو سنگینی که در مجلس مؤسسان وجود داشت، در رأی‌گیری شرکت ننمود و از مجلس خارج گردید. پس از خروج از مجلس مؤسسان، به دلیل آشنا نبودن با خیابان‌های تهران، محل سکونت خود را گم می‌کند و مدتی را در هوای سرد سپری می‌کند اما از این که در رأی‌دادن به تأسیس سلطنت رضاخان شرکت نکرده بود، احساس نشاط داشته و خوشحال بودند.[7]

بُعد دیگر فعالیت ایشان، مخالفت با سلطه شوروی و طرفداران فرقه تجزیه‌طلب دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه‌وری در مناطق شمال غرب ایران همچون استان‌های زنجان، اردبیل و آذربایجان‌شرقی و غربی بود. پس از استقرار فرقه دموکرات در تبریز و اعلام تأسیس حکومت خودمختار در آذربایجان، در زنجان نیز تلاش‌هایی برای پیوستن به حکومت خودمختار آذربایجان صورت گرفت. آیت‌الله سید محمود امام‌جمعه زنجانی در مقابله با این تحرکات، با استفاده از نفوذی که در زنجان داشت، به میان مردم می‌رفت و نسبت به برنامه‌های پیشه‌وری مردم را هشیار می‌نمود.[8]

آیت‌الله سید محمود امام‌جمعه زنجانی علاوه بر صدور فتوای جهاد و دفاع در برابر طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان، یکی از رجال مقتدر زنجان را به قیام مسلحانه علیه توطئه تجزیه آذربایجان ترغیب نمود. فرد مزبور (که براساس قرائن تاریخی محمودخان ذوالفقاری[9] بوده است) امر مرحوم امام زنجانی را امتثال کرد و با جمع آوری افراد خویش از اطراف زنجان، به جنگ با عوامل تجزیه‌طلب پرداخت تا این که یکی از عوامل تجزیه‌طلب به نام «غلام‌یحیی»[10] پی برد که اساس این مقاومت از طرف آیت‌الله سید محمود امام‌جمعه زنجانی بوده است. از این روی شخصاً به قصد دستگیری ایشان راهی زنجان شد اما ایشان از این موضوع آگاه شد و با قطار به سوی تهران حرکت کرد. غلام‌یحیی دستور داد قطار را متوقف کنند ولی خوشبختانه قطار از قلمرو سلطه دموکرات‌ها گذشته بود و مرحوم آیت‌الله سیدمحمود امام‌جمعه زنجانی به سلامت وارد تهران گردید.[11]

ایشان تأثیر بسیاری بر شخصیت آیت‌الله سید محمود طالقانی گذاشتند به صورتی که به توصیه ایشان، مرحوم طالقانی اقدام به شرح و ترجمه کتاب «تنبیه الأمه و تنزیه المله» اثر آیت‌الله شیخ محمدحسین نائینی نمودند. این کتاب با موضوع تبیین دیدگاه دین اسلام در زمینه حکمرانی در دوران حساس و مهم مشروطیت نگاشته شد و نویسنده از اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف است. آیت‌الله طالقانی در مقدمه ترجمه «تنبیه الأمه و تنزیه المله» می‌نویسد:

 «در دوره تحصیل خود در قم از فضلای حوزه توصیف و تعریف کتاب را می‌شنیدم. از کسانی که چند بار شنیدم از کتاب تعریف نموده و به تجدید چاپ آن متمایل‌اند، حضرت آیت‌الله علامه آقای امام جمعه زنجان می‌باشد. این تعبیر را از ایشان شنیدم که این کتاب از کرامات مکتب ائمه هدی سلام‌الله علیهم می‌باشد. در نظر داشتند نظر خود را به‌عنوان تقریظ بنگارند ولی چاپ کتاب مصادف با کسالت شدید و حرکتشان به‌سوی زنجان شد»[12]

 

‌‌تحصیل

آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی دروس مقدماتی را در زنجان نزد اساتیدی چون حجج‌اسلام سید رضا جوقینی، سید عبدالصمد غزالی، شیخ مختار فلسفی، شیخ یحیی مدرسی، شیخ علی رفاه، سید مجتبی موسوی انگورانی و آیت‌الله سید احمد مجتهدی آموخت.[13] سپس دروس سطح حوزه را در محضر آیت‌الله شیخ حسین دین‌محمدی و آیت‌الله شیخ عبدالکریم خوئینی فراگرفت و پس ‌از آن مدتی در درس خارج پدر خود شرکت نمود. سپس در سال 1320 شمسی به قم هجرت نمود و در درس خارج فقه و اصول آیات عظام سید محمد حجت، سید احمد خوانساری و سید صدرالدین صدر شرکت نمود. پس از استقرار آیت‌الله العظمی بروجردی در قم، در درس ایشان شرکت نمود و از محضر این فقیه برجسته بهره‌مند گردید. [14]

وی هم‌زمان با تحصیل فقه و اصول، از حکمت و فلسفه غافل نماند و کتاب «اسفار اربعه» را که از جمله مهم‌ترین آثار فلسفی بوده و توسط ملاصدرا شیرازی به رشته تحریر درآمده است، نزد امام‌خمینی فراگرفت. همچنین بنابه توصیه پدر، در درس فلسفه علامه سید محمدحسین طباطبایی نیز شرکت نمود و برای بار دوم به تحصیل کتاب «اسفار اربعه» ملاصدرا پرداخت. همچنین مدتی نیز در درس فلسفه آیت‌الله شیخ مهدی مازندرانی حاضر گردید.[15]

سپس در سال 1332یا 1333شمسی به نجف مسافرت نمود و در درس خارج آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خوئی و سید محسن حکیم شرکت نمود اما بنابر درخواست والد خود در سال 1334 به زنجان بازگشت و پس از درگذشت پدر بزرگوارشان در سال 1335 مسئولیت اداره مسجد جامع و مدرسه «سید» در منطقه سیزه میدان زنجان و اقامه نماز جمعه و جماعت را بر عهده گرفت.[16]

 

آثار علمی

از آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی تألیفاتی باقی‌مانده است که برخی منتشرشده اما برخی دیگر همچنان مخطوط باقی‌مانده است.

آثار چاپ‌شده:

1- مقایسه حضرت‌زهراء با حضرت‌مریم در قرآن کریم، 2- زندگی‌نامه علامه شیخ محمدجواد بلاغی، 3- رساله جامع‌الاحکام، 4- رساله توضیح‌المسائل، 5- منتخب رساله توضیح‌المسائل، 6- مناسک حج و عمره مفرده، 7- شرح خطبه حضرت‌زهراء ، 8- تفسیر سوره مبارکه حمد، 9- راه رستگاری، جستاری در باب اسلام و ایمان، 10-معیار الشرک فی القرآن ، 11- صدوده پرسش و پاسخ (بخشی از استفتائات معظم‌له)

آثار چاپ‌نشده:

1- مطارحات حول معیار الشرک فی القرآن، 2- شرح زیارت عاشورا، 3- شرح زیارت آل یاسین، 4- الانتزاعات من القرآن الکریم، 5- تقریرات درس اصول و فقه مرحوم آیت‌الله حجت، 6- تقریرات درس اصول و فقه آیت‌الله بروجردی، 7- تعلیقه بر وسیله النجاه، 8- فیض‌العلیم فی شرح تحفه‌الحکیم، 9-تفسیر سوره حجرات، 10- تفسیر سوره حدید، 11- تفسیر سوره ممتحنه، 12- تفسیر سوره بقره، 13- تفسیر سوره آل‌عمران، 14- تفسیر سوره توحید، 15- رساله فی حقیقه الإیمان، 16- شرح و نقد مثنوی معنوی.[17]

 

فعالیت‌های سیاسی

پس از بازگشت آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی در سال 1334 شمسی به زنجان و شروع فعالیت فرهنگی در مسجد و مدرسه سید، ایشان همراه با نهضت امام خمینی به مخالفت با سیاست‌های رژیم پهلوی پرداخت. در اسناد ساواک از وی به‌عنوان فردی «افراطی» یاد شده است که تماس‌ها و رفت‌وآمدهای ایشان باید زیر نظر ساواک باشد.[18] این فعالیت‌ها به دو بخش فعالیت در زنجان و فعالیت در مشهد پس از تبعید به خراسان تقسیم می‌شود.


فعالیت در استان زنجان
آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی برجسته‌ترین شخصیت مخالف با رژیم پهلوی در زنجان به شمار می‌رفت. برخی از فعالیت‌های ایشان عبارتند از:


    ارسال تلگراف به آیت‌الله‌العظمی سید محمدهادی میلانی در مخالفت با شرکت زنان در انتخابات: گزارش ساواک در مورد پاسخ آیت‌الله‌العظمی میلانی به شرح زیر است: تلگراف مشروحه زیر روز 24 /8 /1341 از طرف آیت‌الله میلانی به زنجان مخابره شده است: زنجان حضرات آیات حجج‌الاسلام و المسلمین آقای آقا سید محمدحسین غروی، رونوشت آقای حاج سید عزالدین امام‌جمعه و سایر آقایان عظام دامت برکاته. تلگراف شریف واصل الغاء تصویب‌نامه را قبلاً خواستار، فعلاً هم تعقیب نمودم و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. المیلانی. [19]
    ارسال تلگراف به آیت‌الله میلانی با نام مستعار «سید محمد طارمی» و گزارش برگزاری مراسم روز عزاء عمومی 12 محرم مصادف با 12 خرداد 1343 و نصیحت نمودن خبرچینان. مرحوم آیت‌الله‌العظمی میلانی که با پدر ایشان سابقه دوستی نزدیک داشتند، با توجه به اصالت «طارمی» ایشان، آیت‌الله سیدمحمد عزالدین زنجانی را شناسایی کرده‌اند. در بخشی از این نامه آمده است:

«این بنده از برکات انفاس قدسی آن وجود مبارک سلامت و سه روز در این دهه به منبر رفتم و مأمورین سازمان را ممّا یبلغ مجهودی (تا جایی که توان داشتم) که در مسجد فراوان نقل کرده‌اند، نصیحت کردم و گفتم که کار این قبیل مردم، تیشه زدن به اساس اسلام است... و روز دوازدهم که اعلان عزای ملی فرموده بودند، مجلس ترحیمی علی خوفٍ من فرعون و ملائه (با ترس از فرعون زمانی و طرفدارانش یعنی دستگاه حکومت پهلوی) دائر شد.» [20]


    ارسال نامه از جانب آیت‌الله میلانی به آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی به‌عنوان امام‌جمعه زنجان با هدف دعوت از مردم برای تجمع و اتحاد. در گزارش ساواک به تاریخ 9 /5 /1344 آمده است:

«طبق اطلاع موثق حدود یک ماه قبل از طرف آیت‌الله میلانی نامه‌ای به امام‌جمعه زنجان ارسال ‌شده که ضمن آن مردم به تجمع و اتحاد دعوت‌شده‌اند. در نامه مزبور همچنین درخواست شده که فعلاً از نشر هرگونه اعلامیه خودداری شود. چون ممکن است نامه‌های دیگری به همین ترتیب برای روحانیون سایر شهرستان‌ها از ناحیه نامبرده ارسال‌شده باشد. خواهشمند است دستور فرمایید در این مورد تحقیق و نتیجه را اعلام نمایند.»[21]


    اعلام مرجعیت امام خمینی و تلاش برای گسترش مرجعیت ایشان: آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی از جمله افرادی بودند که از هیچ تلاشی برای گسترش مرجعیت امام خمینی دریغ ننمودند. ایشان در سخنانی در مسجد سید زنجان به جایگاه فقهی امام خمینی اشاره نموده و از ایشان به‌عنوان « مجتهد عظیم‌الشأن و مجاهد» یاد نمودند. در خاطرات آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی آمده است که پس از رحلت آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم در سال 1349 شمسی، 12 نفر از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم، در اعلامیه ای مرجعیت امام خمینی را ترویج نمودند و این اعلامیه در مراسم ختم آیت‌الله العظمی حکیم پخش گردید و برخی از سخنرانان در منابر خود این بیانیه را قرائت کردند. طبق نقل آیت‌الله موسوی تبریزی یکی از این افراد، آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی بوده است که اعلامیه را در ملأ عام برای مردم زنجان قرائت کرده است و به صورت علنی مرجعیت امام خمینی را ترویج می‌نمود.[22]علاوه بر این‌که رساله امام خمینی را در زنجان پخش نمودند و از بازاریان زنجان خواستند که وجوهات خود را به امام خمینی پرداخت کنند که در آن زمان مبلغ «پنجاه ‌هزار تومان» جمع‌آوری و به قم فرستاده شد.[23]
    فعالیت در نهضت 15 خرداد 1342 که منجر به دستگیری و انتقال ایشان به تهران گردید. ایشان در تاریخ 17 خرداد 1342 علیه حکومت پهلوی سخنرانی نمود. پس از بازگشت به خانه توسط رئیس شهربانی زنجان دستگیر و با ماشین جیپ به تهران منتقل شدند. در تهران به همراه تعدادی از علما همچون شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، آیت‌الله سید محمود طالقانی و آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی به مدت 45 روز در زندان به سر بردند و در این ایام با شهید مطهری کتاب مثنوی معنوی را مباحثه می‌نمودند.[24]
    ایشان در سال 1352 شمسی سخنان تندی علیه برخی روحانیون که هنگام بازگشت شاه از سازمان اوپک به استقبال او رفته بودند، ایراد نمود. این سخنان باعث شد تا از سمت امام‌جمعه زنجان برکنار شده و به وسیله «منوچهر آزمون» رئیس اوقاف وقت مجبور به ترک زنجان شود.[25] در اسناد ساواک آمده است: «در سال 52 از روحانیونی که به مناسبت پیروزی نفت از شاهنشاه آریامهر استقبال نمودند، انتقاداتی به عمل‌آورده که به علت این فعالیت‌ها از سمت امام‌جمعه شهرستان زنجان برکنار گردید و طبق اطلاع از زمانی که از سمت خود برکنار شده است، شهرستان زنجان را ترک کرده و به شهرستان مشهد مسافرت نموده و در این شهرستان اقامت گزیده است. به فرموده مقرر است چنانچه یاد شده در رویه خود تغییر ندهد و دست به فعالیت‌های خلاف بزند، تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به آدرس زیر اقدامات لازم جهت مراقبت از اعمال و رفتار مشارالیه و آگاهی از فعالیت‌ها و اقدامات او و همچنین افراد مورد تماس وی به عمل ‌آورده، نتایج حاصله را به این اداره کل اعلام دارند.»[26]

 

فعالیت در مشهد

پس از هجرت آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی به مشهد تعدادی از علمای خراسان همچون آیات عظام شیخ کاظم دامغانی، شیخ حسنعلی مروارید، شیخ احمد شاهرودی، حنفی گنابادی، عندلیب و سید محمدعلی مددی به دیدن ایشان آمدند.[27]

ایشان پس از حضور در مشهد دست از فعالیت‌های سیاسی و مخالفت با رژیم پهلوی برنداشت. با استناد به اسناد ساواک استان خراسان برخی از فعالیت‌های ایشان در مشهد عبارت است از:


    ارسال تلگراف همراه با علمای مشهد به نجف به جهت تسلیت شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی در اول آبان 1356و تعطیل نمودن دیدوبازدید سالانه در مراسم میلاد امام رضا علیه‌السلام به دلیل سوگواری در شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی. در این زمینه در اسناد ساواک آمده است: اخیراً(تاریخ دقیق نامعلوم) عده‌ای از علماء و روحانیون شهرستان مشهد ازجمله... عزالدین زنجانی... تلگراف‌هایی به مناسبت درگذشت سید مصطفی خمینی برای روح‌الله خمینی به نجف اشرف مخابره کرده‌اند... بهره‌برداری شد. در پرونده روحانیون افراطی خراسان بایگانی شود.» [28]
    روز شنبه 17 دی 1356 مقاله‌ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات منتشر شد و نویسنده آن فردی با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» بود. در این مقاله روحانیت مبارز و مراجع و امام خمینی مرتجع و مخالف اصلاحات و عامل استعمار انگلیس معرفی شده بودند. همچنین در این مقاله امام خمینی به عنوان فردی با اصالت هندی که به سرودن اشعار عاشقانه مشغول بوده است، توصیف شده است. پس از انتشار مقاله، مردم قم دست به راهپیمایی اعتراض آمیز زدند و به سمت خانه علما رفتند. این راهپیمایی‌ها باعث درگیری با مأموران رژیم طاغوت و به شهادت رسیدن عده‌ای شد. با رسیدن خبر جنایت و جراحت عده‌ای از مردم قم به دیگر شهرهای کشور، تظاهرات به دیگر شهرها کشیده شد و به این ترتیب مردم شهرهای مختلف در اربعین شهدا و کشته شدگان تجمعات به خیابان‌ها ریختند و زنجیره چلهم‌ها شهر به شهر ادامه پیدا کرد تا موج انقلاب تمام کشور را گرفت.[29]

از جمله افرادی که در استان خراسان رضوی به این ماجرا واکنش نشان داد، آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی بود. طبق اسناد ساواک ایشان به نشانه اعتراض به بی‌حرمتی به مرجع تقلید شیعیان از اداء نماز جماعت در مسجد خمسه طیبه کوچک سیاآب خودداری نمود.[30]

شدت حمایت آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی از امام خمینی تا حدی بوده است که در هنگام نگارش اعلامیه در محکومیت مقاله روزنامه اطلاعات، برخی از کلمه « توهین به مقام عالم» استفاده نموده بودند اما ایشان با این تعبیر مخالفت کرده و تأکید نمودند باید عبارت «توهین به مقام مرجعیت» را به کار برد.[31]


    خودداری از تدریس به دلیل برگزاری چهلم کشته‌شدگان تبریز و قم. طبق اسناد ساواک گروه کثیری از طلاب علوم دینی در مسجد ملاحیدر برای شرکت در دروس، اجتماعی نموده‌اند اما مدرسانی همچون آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی در محل حاضر نشده و طلاب فوق‌الذکر متفرق شده‌اند.[32]
    ارسال نامه به همراه ده نفر از روحانیون مشهد خطاب به شهید محراب آیت‌الله شیخ محمد صدوقی در مورد چهلمین روز حادثه یزد، اهواز و جهرم.[33]
    صدور اعلامیه همراه با علمای مشهد در حوادث مختلف همچون حاشیه‌های تشییع ‌جنازه حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی، کشتار مردم در 26 تیر 1357، محاصره بیت امام در 6 مهر 1357، ایجاد محدودیت در رفت‌وآمد امام خمینی در عراق، هجرت امام خمینی از نجف به پاریس و شهادت مردم در 10 دی 1357 و ... .[34]
    شرکت در راهپیمایی‌های مختلف: در اسناد ساواک از ایشان به‌عنوان یکی از محرکین تظاهرات و اعتصابات در استان خراسان نام‌برده شده است.[35]
    تحصن در صحن موزه (صحن امام خمینی) به‌منظور اعتراض به ایجاد موانع برای مراجعت امام خمینی به ایران از طرف دولت بختیار.[36] کارشکنی دولت بختیار برای ممانعت از بازگشت امام خمینی به ایران در دی و بهمن 1357، باعث تحصن دانشجویان و علما در مسجد دانشگاه تهران و قم شد. در استان خراسان نیز علما و روحانیت در حرم مطهر رضوی و در صحن موزه (رواق دارالزهد) تحصن نمودند. از جمله علمای متحصن می‌توان به آیات عظام سید محمد عزالدین حسینی زنجانی، میرزا جواد تهرانی، علی فلسفی، حسنعلی مروارید، شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد و عباس واعط طبسی اشاره نمود. این افراد با انتشار بیانیه‌ای همبستگی خود را با علمای متحصن در دانشگاه تهران و مسجد اعظم قم تا بازگشت امام به ایران اعلام کردند. به دنبال تحصن علما و روحانیون در حرم مطهر رضوی از دهم تا دوازدهم بهمن 1357 بسیاری از نهادها و ادارات از جمله جامعه دانشگاهیان با حضور و یا انتشار بیانیه از تحصن علما در مشهد و تهران حمایت کردند. تحصن روحانیون مشهد در حرم مطهر رضوی با بازگشت امام خاتمه یافت و بیانیه‌ای در تبریک بازگشت امام خمینی و حمایت از ایشان قرائت شد.[37]

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از بازگشت امام خمینی به ایران، آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی به همراه تعدادی از علمای مشهد به تهران آمد و با حضرت امام دیدار نمودند. امام خمینی پیش از بازگشت به کشور در نامه‌ای به تاریخ 28 دی 1357 خطاب به آیت‌الله سید محمد عزالدین زنجانی از ایشان درخواست نمودند که برای راهنمایی و ارشاد مردم زنجان به این منطقه حساس بازگردند. متن نامه امام خمینی به این شرح است:

‌«خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت‌الاسلام‌ و المسلمین آقای حاج سید‌ ‌‌عزالدین امام، دامت برکاته

به عرض عالی می‌رساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت‌‌ ‌‌وجود شریف و حاوی تفقد از اینجانب بود موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت‌‌ ‌‌جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. مدت‌ها است که به نظرم می‌رسید از جنابعالی‌‌ ‌‌تقاضا کنم زنجان را که مرکزی حساس است از وجود خودتان خالی نگذارید، اکنون ‌که‌‌ ‌‌مجاهدات علمای اعلام زنجان و اهالی محترم ـ ایَّدهم الله تعالی ـ نقطه عطفی شده و‌‌ ‌فعالیت‌های اسلامی چشمگیری در آنجا انجام می‌گیرد این تصور قوّت گرفته است، البته‌‌ ‌‌عذری را که مرقوم داشته‌اید موجه بود و با آن ترتیب صلاح نبود لکن اکنون‌که دستگاه‌‌ ‌‌جبار به انهدام گرایش پیدا کرده و اساس آن مسائل به‌هم‌ریخته شده است به نظر می‌رسد‌‌ ‌‌که وجود جنابعالی در آنجا مفیدتر برای فعالیت‌های اسلامی باشد.‌

‌‌ایران جنگ‌زده امروز احتیاج به نوسازی دارد و این امر محتاج به تشریک ‌مساعی‌‌ ‌‌جمیع اقشار ملت است که باید به همت بزرگان و علمای اعلام صورت بگیرد. مسامحه در‌‌ ‌‌نظارت امور بلاد به‌وسیله علما و معتمدین و پشتیبانی ملت، موجب ضررهای‌‌ ‌جبران‌ناپذیر است؛ لهذا از جنابعالی تقاضا می‌شود که در صورت عدم محذور شدید به‌‌ ‌‌زنجان تشریف ببرید و با راهنمایی خود، امور را اصلاح و با تشریک ‌مساعی علمای‌‌ ‌‌اعلام و سایر محترمین مسائل مهمه را حل فرمایید. از خداوند تعالی اصلاح امور مسلمین‌‌ ‌‌را خواستارم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم.

 والسلام علیکم و رحمه الله‌

19 شهرصفر 99 مصادف با 28دی 1357 شمسی

 روح‌الله الموسوی الخمینی»[38]

امام خمینی همچنین در تاریخ 20 بهمن 1357 و هنگام حضور در مدرسه علوی در پاسخ به نامه جمعی از مردم مبنی بر درخواست بازگشت آیت‌الله حسینی زنجانی به دیار خود می‌نویسند:

‌«اهالی محترم شهرستان زنجان ـ ایّدهم الله تعالی

‌‌مرقوم آقایان محترم واصل، و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید. از اظهار محبتی که‌‌ ‌‌نموده بودید کمال تشکر را دارم. درباره جناب مستطاب حجت‌الاسلام آقای حاج سید عزالدین حسینی ـ دامت برکاته ـ که نوشته بودید، با ایشان مذاکره شد و قرار است ‌ان‌شاءالله تعالی به زنجان بازگردند. امید است به خواست خداوند تحت رهبری معظمٌ له‌‌ ‌‌به مبارزه خود علیه ظلم و استبداد ادامه دهید.‌ از خدای تعالی ادامه توفیقات شما و عزت اسلام و مسلمین را خواستارم.

 والسلام‌‌ ‌‌علیکم و رحمه‌الله و برکاته‌

‌‌به تاریخ 11- ع1 -1399‌، مصادف با20 بهمن 1357

روح‌الله الموسوی الخمینی»‌[39]

در نتیجه آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی به دستور امام خمینی (ره) به زنجان مراجعت نمود و در مدت دو سال مسائل انقلاب و مردم را در منطقه رهبری نمود. در سال 1359 از ترور مرموزی نجات‌ یافته و بدین‌جهت به‌طور دائم، به مشهد مراجعت نمود.[40]

فرزند ایشان آیت‌الله سید محمدحسین زنجانی جزئیات ترور را این چنین بیان کرده‌اند:

«در سال 60 ترورها در حد گسترده‌ای شروع شد و در این میان آیت الله سیدعزالدین زنجانی نیز مورد سوءقصد قرار گرفتند. قضیه از این قرار بود که گروهی شبیه به فرقان به نام «هدفی‌ها» در زنجان و شهرهای دیگر فعال شده بودند.آن‌ها در شهر زنجان، آشکارا در مسجد حضرت ولی عصر(عج) مستقر بودند. یک روز که مرحوم والد برای اقامه نماز جمعه به مسجد تشریف می‌برند، با ژ-3 ایشان را مورد هدف قرار می‌دهند که خوشبختانه تیر به ایشان نمی‌خورد. مرحوم ابوی به حضرت رضا(ع) متوسل می‌شوند که: آقا! من می‌خواهم به شما پناهنده شوم! ایشان سپس به دیدار امام می‌روند و می‌گویند: دیگر ماندن من در زنجان درست نیست. امام هم قبول می‌کنند و ایشان به مشهد برمی‌گردند. همواره می‌فرمودند: من به حضرت رضا(ع) پناهنده شده‌ام و دیگر به زنجان بازنمی‌گردم، اما ارتباطشان را با مردم زنجان قطع نکردند و آن‌ها چه از طریق مکاتبه یا حضوری، پرسش‌های خود را مطرح می‌کردند و پاسخ می‌گرفتند.»[41]

ایشان در طول مدت اقامت در مشهد مقدس در مسجد امام صادق (علیه‌السلام) مشغول تدریس علوم حوزوی و ارتباط با اقشار مختلف جامعه به‌خصوص جوانان گردید و دست از حمایت از نظام جمهوری اسلامی برنداشت. آن فقیه عالی‌قدر عنایت بسیاری به فقه سیاسی داشته و چندین دوره کتاب جهاد را تدریس نمود. همچنین در رساله عملیه خود بخش قابل‌توجهی را به مسائل امامت و حکومت اختصاص داده و همواره در راه‌پیمایی‌ها و انتخابات شرکت می‌نمود.[42]

 

فعالیت‌های اجتماعی

آیت‌الله حسینی زنجانی علاوه بر اقامه نماز جمعه، در بُعد اجتماعی نیز فعالیت‌های گوناگونی داشتند. ایشان با توجه به نیازهای جامعه دست به اقداماتی زدند که برخی از آنان به شرح زیر است:


    تأسیس کتابخانه در زنجان:

ایشان با هدف آگاهی بخشی به نسل جوانان اقدام به تأسیس کتابخانه در زنجان نمودند. این کتابخانه یکی از قدیمی‌ترین کتابخانه‌های شهر زنجان است که در سال 1349 تأسیس‌شده و دارای منابع غنی و کمیاب است. این کتابخانه در 24 آبان 1399 با زیربنای 433 مترمربع بازسازی گردید. کتابخانه دارای بخش‌های کودک، نوجوان، مرجع و کمک‌درسی است و در مرکز شهر واقع در سبزه‌میدان طبقه فوقانی مسجد جامع قرار دارد..[43]


    مقابله با مظاهر فساد:

فعالیت‌های آیت‌الله حسینی زنجانی باعث شد تا در دوران طاغوت در شهر زنجان برخلاف دیگر شهرها اثری از فروش مشروبات الکلی وجود نداشته باشد. به گفته جعفر خدایی از همراهان آیت‌الله حسینی زنجانی، در زنجان، تلاش‌های رئیس شهربانی وقت زنجان برای افتتاح مشروب فروشی در «سبزه‌میدان» با مخالفت‌های ایشان روبرو گردید به صورتی که ایشان فرموده بودند: تا زمانی که من در این شهر هستم نمی‌گذارم چنین امری رخ دهد.[44]


    ارتباط با جوانان در سنگر مسجد:

حضور آیت‌الله حسینی زنجانی در مسجد امام صادق علیه‌السلام واقع در خیابان دانشگاه مشهد و ارتباط مستمر ایشان با جوانان باعث گردید این مسجد در دهه شصت محل حضور جوانان به‌خصوص دانشجویان گردد؛ به صورتی که پس از گذشت دقایقی از اذان، مسجد مملو از جمعیت می‌شد.[45]


    مقابله با انحرافات فکری و عقیدتی:

 پاسخ به دغدغه‌های فکری جوانان و شبهاتی که توسط گروه‌های انحرافی مطرح می‌شود، از مهم‌ترین دغدغه‌های ایشان بود. ایشان پس از خبردار شدن از فعالیت برخی فرق انحرافی همچون صوفیه در مشهد و تأسیس خانقاه و انتشار برخی آثار، در مسجد امام صادق علیه‌السلام درسی با عنوان «تفسیر مثنوی» تشکیل دادند. در این درس علاوه بر بیان عرفان واقعی به‌ نقد عرفان‌های دروغین پرداختند.[46]

 

درگذشت

این فقیه عالی‌قدر و حکیم انقلابی به دنبال تشدید بیماری و وخامت حال در تاریخ 11 اردیبهشت به بیمارستان منتقل شد و در تاریخ 24 اردیبهشت 1392 شمسی مصادف با ولادت امام هادی علیه‌السلام دار فانی را وداع گفت. پس از وداع با پیکر آن مرحوم در مسجد امام صادق علیه‌السلام، مراسم تشییع در روز پنج‌شنبه 26 اردیبهشت از مسجد حوض لقمان مشهد آغاز گردید. پیکر ایشان از میدان شهدا به سمت حرم مطهر رضوی تشییع و نماز میت در حرم مطهر به امامت آیت‌الله‌العظمی سید موسی شبیری زنجانی اقامه گردید و سپس در دارالزهد مبارکه به خاک سپرده شد.[47]

 رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای در پی درگذشت ایشان پیامی صادر نمودند. متن پیام ایشان ازاین‌ قرار است:

«رحلت عالم جلیل‌القدر مرحوم آیت‌الله آقای حاج‌آقا عزّالدّین حسینی زنجانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه را به عموم ارادتمندان ایشان در مشهد و زنجان و به علمای اعلام و حوزه‌های علمیه و به‌طور ویژه به آقازادگان محترم و بیت مکرّم ایشان تسلیت می‌گویم. این بزرگوار که از عالمان برجسته و ذی‌فنون به شمار می‌رفتند، از زنجان و نیز دوران اقامت طولانی در مشهد مقدس، کانون توجّه فرزانگان و اصحاب اندیشه و هنر نیز قرار داشتند و محفل گرم هدایت و افاده‌ی ایشان محل حضور طبقات گوناگون بود. خداوند متعال بر علوّ درجات این عالم جلیل بیفزاید و بازماندگان را مشمول اجر و فضل خود قرار دهد.[48]

سیّد علی خامنه‌ای
۲۴ اردیبهشت ۹۲»

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] هفته‌نامه رایحه؛ ویژه‌نامه بزرگداشت آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی، سال پنجم، شماره هفتاد و دوم، اسفند 1388، ص 75.

[2] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشوران، کتاب‌فروشی اسلامیه، تهران، 1352 شمسی، ج 5، ص 236.

[3] مصاحبه مجله حوزه، شماره بیست و سوم، دوره چهارم، آذر و دی 1366ش. ص 40.

 در سال 1228ش و در دوران حکومت ناصرالدین‌شاه قاجار، بابیان در زنجان شورش نمودند و میان آنان و قوای دولتی نزدیک به یک سال درگیری برقرار بود. این غائله سرانجام با پیروزی نیروهای دولتی و قتل «محمدعلی زنجانی» پیشوای فرقه بابیان در زنجان به پایان رسید. مرحوم سید محمد مجتهد در کتاب خطی «لسان الصدق» به جزئیات این واقعه اشاره نموده است. ضیائی، محمدصادق، سندی راجع به شورش بابیان زنجان در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه، مجله یغما، خرداد 1346 شمسی، شماره 227، ص 162 و 163.

[4] شریف رازی، محمد، گنجینه دانشوران، ج 5، ص 235، خبرگزاری ایرنا، مسجد جامع زنجان، تلفیقی از علم و هنر اسلامی، 29 بهمن 1402.

[5] یادنگار استاد حکیم، نشر سنبله، مشهد، چاپ اول، 1392 ش، ص 258.

[6] مصاحبه مجله حوزه، همان، ص 44 و 45.

[7] یادنگار استاد حکیم، همان، ص 269 و 270. مشرق نیوز، رضاخان به استناد فتوای یک روحانی‌نما با حجاب ستیزه کرد، 23 /4 /1393. https://B2n.ir/f14308

[8] سایت راسخون، نقش علما در مبارزه با حکومت خودمختار دمکرات آذربایجان، 12 /12 /1397. https://B2n.ir/g73255

[9] محمود خان ذوالفقاری فرزند ذکور و ارشد سعد الدوله ذوالفقاری در سال ۱۲۸۱ در زنجان پا به عرصه وجود نهاد. وی در جوانی برای تحصیل عازم فرانسه شد و در رشته اقتصاد دانشنامه گرفت و به ایران بازگشت و معاون پدر خود در اداره املاک وسیع زنجان شد. پس از شهریور ۱۳۲۰ و ظهور حزب توده و نفوذ آن‌ها در روستاها برای مالکان مشکلاتی به وجود آمد مخصوصاً منطقه خمسه و زنجان بیش از سایر نقاط دچار هرج و مرج گردید ولی محمودخان ذوالفقاری توانست به منطقه آرامش دهد. پس از آنکه دموکرات‌های آذربایجان به منطقه زنجان مسلط شدند، محمودخان با نفرات خود از زنجان نیمه شب بیرون آمد و راه خاتون کندی را در پیش گرفت و از آنجا شروع به حمله بر ضد دمکرات‌ها نمود. قوای دمکرات چند بار به فرماندهی ژنرال غلام یحیی دانشیان به خاتون کندی حمله کردند که موفق نشدند به نحوی که دمکرات‌ها خاتون کندی را بالا استالینگراد، یا استالینگراد کوچک نام نهادند. محمود ذوالفقاری در سال ۱۳۶۶ بر اثر سکته قلبی در تهران و در سن ۸۱ سالگی فوت نمود و در کنار پدرش مرحوم حسین قلی خان سردار اسعدالدوله در مقبره خانوادگی ذوالفقاری‌ها در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. پایگاه الکترونیکی زنجان 024،محمودخان ذوالفقاری؛ مبارزی وطن خواه از «زنجان» تا بالااستالینگراد»،https://B2n.ir/h35360.

[10] غلام یحیی دانشیان در سال 1285 شمسی در سراب آذربایجان چشم به جهان گشود. در نوجوانی همراه پدرش برای کار به مناطق نفتی باکو رفت و در آنجا به عضویت یک سازمان جوانان کمونیستی به نام «کامسامول» و سپس حزب کمونیست درآمد و در دوره تربیت کادر این سازمان شرکت نمود. وی با فعالیتش در میان کارگران، به ویژه کارگران ایرانی توانست اعتماد سازمان‌های حزبی و دولتی شوروی را جلب نماید، به طوری که شهردار صابونچی، مهم‌ترین بخش نفت خیز باکو، گردید. دانشیان به گفته خودش خدمت سربازی خود را در ارتش شوروی با درجه ستوانی احتیاط به پایان رسانید و در سال‌های 1937 تا 1938 هنگام اخراج ایرانیان از آذربایجان شوروی نامبرده را روانه ایران کردند و برای توجیه این اقدام شایعه نمودند که وی بودجه شهرداری را اختلاس و به ایران فرار کرده است. غلام یحیی در میانه به شعبه محلی حزب توده و سازمان کارگری وابسته به آن پیوست و در کنگره اول حزب توده عضو کمیته ایالتی آذربایجان شد. سال 1324 به هنگام تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان در پیوستن به آن فرقه تردید نکرد و خیلی زود یکی از سازمان دهندگان نیروی شبه نظامی موسوم به فدائیان و از سران فرقه گردید. آبان 1324 حمله فدائیان فرقه دموکرات به پادگان‌های نظامی با پشتیبانی نیروهای شوروی که پس از جنگ جهانی دوم هنوز نواحی شمالی ایران را در اشغال داشتند آغاز گردید و سراسر آذربایجان به تصرف آنان درآمد. در این دوران غلام یحیی و همدستانش با توسل به غارت و چپاول اموال مردم در شهرهای آذربایجان و با قاچاق روغن، پنیر و گوسفند به آن سوی مرزها مردم آن مناطق را از نظر خواربار و گوشت در مضیقه قرار داده بودند.سرانجام با سفر احمد قوام نخست وزیر به شوروی و وعده موافقت با واگذاری امتیاز نفت شمال به روس‌ها در صورت تخلیه ایران، روس‌ها در اردیبهشت سال 1325 ایالت‌های شمالی ایران را تخلیه کردند و با دستور عدم مقاومت به قوای فرقه دموکرات، ارتش به منظور سرکوبی وارد تبریز شد. عده‌ای از رهبران فرقه مانند پیشه‌وری و غلام یحیی خود را به مرز رسانده از طریق جلفا از کشور خارج شدند و به شوروی گریختند. غلام یحیی دانشیان در واپسین سال‌های پیش از انقلاب به علت بیماری و کهولت سن از فعالیت کناره گرفت و صدر افتخاری فرقه شد و در حوالی سال 1363 در شوروی درگذشت. پایگاه الکترونیکی پژوهشکده تاریخ معاصر، مدخل غلام یحیی دانشیان، 6 /3 /1394،https://B2n.ir/s42958.

[11] حسینی، نعمت‌الله، مردان علم در میدان عمل، دفتر نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، چاپ هشتم، 1385ش، ج 6، ص 168، مجله حوزه، ص 45.

[12] طالقانی، سید محمود، ترجمه و شرح تنبیه الأمه و تنزیه المله، شرکت سهامی انتشار، چاپ نهم، 1378ش، ص 21 و 22.

[13] یادنگار استاد حکیم آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی، همان، ص 259.

[14] مصاحبه با مجله حوزه، همان، شماره بیست و سوم، آذر و دی 1366، ص 36.

[15] هفته‌نامه رایحه؛ همان، ص 6.

[16] همان، ص 10، شریف رازی، محمد، گنجینه دانشوران، همان، ج 5، ص 240، یادنگار استاد حکیم، همان، ص 259.

[17] یادنگار استاد حکیم، همان، ص 263 و 264.

[18] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1400، کتاب ششم، ص 138 و کتاب دوازدهم، ص 70.

[19] همان، ج 1، ص 174.

[20] همان، ج 4، ص 185 و 186.

[21] همان، ج 5، ص 71.

[22] پرتال امام خمینی، اطلاعیه معروف به «دوازده امضایی» درباره ترویج مرجعیت امام در چه فضایی صادر شد؟، 6 /11 /1402، https://B2n.ir/a18706.

[23] یادنگار استاد حکیم، ص 299 و 300.

[24] هفته‌نامه رایحه؛ همان، ص 27. یادنگار استاد حکیم، همان، ص 300 ـ 305.

[25] همان، ص 10.

[26] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، همان، کتاب هشتم، ص 144.

[27] همان، ص 401.

[28] همان، ج 10، ص 33.

[29] خبرگزاری مهر، قصه مقاله که به روزنامه نگاران تحمیل و باعث تسریع انقلاب شد، 19 /11 /1400، https://B2n.ir/w88412.

[30] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، همان، ج 10، ص 206 و 217 و 245 و 248.

[31] . یادنگار استاد حکیم، همان، ص 308.

[32] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، همان، کتاب یازدهم، ص 314.

[33] همان، کتاب دوازدهم، ص 197.

[34] همان، کتاب سیزدهم، ص 126، ص 204، 253، 270 و 272. هفته‌نامه رایحه؛ همان، ص 11 و 12.

[35] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، همان، کتاب سیزدهم، ص 27 و 162، و همان، کتاب شانزدهم، ص 351.

[36] هفته‌نامه رایحه؛ همان، ص 12.

[37] روزنامه قدس، بهمن 57 مشهد به روایت اسناد تاریخی کتابخانه آستان قدس، 11 /11 /1400،https://B2n.ir/h86797.

[38] پرتال امام خمینی، نامه به آقای سید عزالدین حسینی و تقاضای بازگشت به زنجان، B2n.ir/x06268.

[39] همان، نامه به اهالی زنجان (بازگشت آقای عزالدین حسینی به زنجان)، B2n.ir/m77964.

[40] هفته‌نامه رایحه؛ همان، ص 12.

[41] روزنامه جام جم، ماجرای ترور آیت‌الله سید عزالدین زنجانی، 18 /2 /1398. https://B2n.ir/d02315

[42] هفته‌نامه رایحه، همان، ص 77 و 78.

[43] پرتال کتابخانه آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی،https:/ /113016.samanpl.ir/..

[44] هفته‌نامه رایحه؛ همان، ص 28 و 29.

[45] همان، ص 47.

[46] همان.

[47] یادنگار استاد حکیم، همان، ص 264.

[48] دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، پیام تسلیت در پی درگذشت آیت‌الله حسینی زنجانی،  B2n.ir/x09173





























آیت‌الله سید محمود حسینی پدر آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در دوران کودکی


نشسته از راست: آیت‌الله محمود حسینی موسوی امام جمعه‌ی زنجانی و آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی موسوی زنجانی فرزند معظم‌له


نشسته از راست: آیت‌الله محمود حسینی موسوی امام جمعه‌ی زنجانی و آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی فرزند معظم‌له


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در جوانی


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در زندان ساواک


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی و آیت‌الله سید محمدحسین طباطبائی


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی موسوی زنجانی و شهید محراب آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی


آیت‌الله سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی و آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در کسوت امام جمعه زنجان


تصویری از آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی هنگام سخنرانی در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران


آیت‌الله زنجانی در تظاهرات انقلاب در مشهد مقدس


آیت‌الله سید عزالدین زنجانی در تظاهرات انقلاب در مشهد مقدس


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


آیت‌الله سیدمحمد عزالدین حسینی زنجانی


درس خارج آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


اقامه نماز میت آیت‌الله حسنعلی مروارید، توسط آیت‌الله علی فلسفی تنکابنی و آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در دوران بیماری


پیکر مطهر آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی


اقامه نماز میت آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی توسط آیت‌الله سید موسی شبیری (حسینی) زنجانی


تشییع آیت‌الله سید محمد عزالدین حسینی زنجانی در مشهد مقدس


ترجمه مطارحات حول معیار الشرک فی القرآن، یکی از آثار آیت‌الله العظمی سید محمد عزالدین زنجانی


 

تعداد مشاهده: 3788


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.