ناصر مشیری بیسوادی که با سفارش، استاد دانشگاه شد
تاریخ انتشار: 31 شهريور 1397
از: 312 تاریخ: 5 / 9 / 47
به: عرض میرسد شماره: 767 / 312
موضوع: اظهارات احسان نراقی
احسان نراقی[1] رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران ضمن مذاکرات خصوصی با شخص ناشناسی اظهار داشته است: «یک دایی دارم به نام ناصر مشیری[2] که آدمی اهل درس خواندن نبود و با زحمت وارد دانشسرای مقدماتی شد چون آدمی بود اهل کار به کمک یکی از داییهای من و دکتر اقبال پیش ملکه مادر رفت و مشغول کار شد در آنجا خودش را نشان داد و بعد به فکر وارد شدن در دانشگاه افتاد و با هر زحمتی بود در رشته تاریخ لیسانس گرفت و با کنار آمدن با استادها فوق لیسانس را هم گرفت. دیروز آمده بود منزل به من گفت حالا در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رشته تاریخ را تدریس میکند او گفت که در انتخاب دکتر نصر[3] خیلی مؤثر بوده و از بالا سفارش کرده، به حدی از این موضوع ناراحت شدم که حدی نداشت اگر شعبان جعفری [شعبون بیمخ[ را میآوردند و میگفتند درس بده آنقدر ناراحت نمیشدم. پروفسور رضا[4] برای حفظ موقعیت خودش همه کاری میکند و به این نتیجه رسیدهام که دانشگاه برای او ارزشی ندارد.»
مخاطب نامبرده ضمن تأیید سخنان او گفته است که «در نظر دارند حسن هنرمندی را بیاورند دانشگاه فلسفه تدریس کند ولی اگر در رشته فلسفه تخصص نداشته باشد من مخالفت خواهم کرد.»
ملاحظات 312:
تصور نمیرود ناصر مشیری دایی احسان نراقی باشد و احتمالاً اشتباه شنیده شده[5] و از این که مشارالیه در رشته تاریخ دانشگاه تدریس میکند تا به حال اطلاعی نرسیده است.
تحقیق شود.
عیناً در اجرای اوامر صادره به استحضار ریاست بخش 322 میرسد.
[1]. احسان نراقی، فرزند حسن در 22 شهریور سال 1305 ﻫ ش در کاشان متولد شد. دکتراى جامعهشناسى را از فرانسه در سال 1336 اخذ و سپس با کمک یکى از مؤسسات امریکایى براى تکمیل مطالعات خود به انگلیس رفت و پس از بازگشت به ایران مدیریت مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى را به عهده گرفت. در سال 1348 از جانب سازمان ملل متحد به سمت رئیس اداره جوانان سازمان یونسکو انتخاب شد و در سال 1354 مجددا به ایران بازگشت و به سمت رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامهریزى علمى و آموزشى منصوب شد. در سالهاى آخر عمر رژیم پهلوی به عنوان مشاور و تحلیلگر مسائل سیاسى کشور ملاقاتهاى مکررى با محمدرضا داشت و معتقد بود، شاه با ارائه یک فلسفه سیاسى نوین مىتواند به حکومت خود ادامه دهد. وى هرگونه مذاکره با امام خمینى (ره) را بىفایده مىدانست. طرفداران وی مدتها براى رسیدن وى به وزارت تلاش کردند، اما هربار به عللى این کار منتفى مىشد. ساواک در سال 1352 به نصیرى چنین نوشت: «نامبرده فردى است شهرت طلب که داراى زیربناى فکرى متمایل به چپ بوده و احتمالا از طرف یکى از کشورهاى غربى تقویت و مورد استفاده واقع مىشود و تلاش دارد براى به دست آوردن مشاغل بهتر در آینده خود را به مقامات مؤثر کشور نزدیک کند.» در ادامه پیشنهاد شده است: «تمجید از نامبرده زیانى نخواهد داشت و مىتواند بلندگوى تبلیغاتى موافق باشد.» نراقى در آبان سال 1357 طى ملاقات با مقدم رئیس وقت ساواک، پیرامون دستگاه تبلیغاتى کشور گفتگو کرد. وی پس از پیروزى انقلاب اسلامى دستگیر و پس از دو سال از زندان آزاد و به خارج از کشور رفت. وی در 12 آذر 1391 در تهران درگذشت. ( اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
[2]. احسان نراقی، فرزند دوم و تنها فرزندِ پسر حسن نراقی و رخشنده گوهر مشیری بود. خاندان مشیری که بستگان مادریِ او بودند، از جمله افرادی بودند که در دربار پهلوی جایگاه داشتند؛ از جملهی آنان ناصر مشیری، پدرِ همسر هیراد، رئیس دفتر مخصوص شاه است. (مقاله: تناقضگویی احسان نراقی درباره علت رفتنش از ایران(6)، روزنامه کیهان سال هفتاد و چهارم، شماره ۲۱۲۲۵، 15 آذر ۱۳۹۴)
[3]. سیدحسین نصر، فرزند ولىاللّه نصر ـ کفیل اسبق وزارت فرهنگ و رئیس پیشین دانشکده ادبیات ـ در سال 1312 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات را تا نیمه اول متوسطه در تهران بود و سپس به امریکا عزیمت کرد. در سال 1333 موفق به اخذ لیسانس در رشته فیزیک و فلسفه علوم شد و در رشته ژئوفیزیک، فوق لیسانس گرفت و سپس به دانشگاه هاروارد رفت. در سال 1337 موفق به اخذ دکتراى فلسفه تاریخ و علوم شد و در همین سال به ایران بازگشت. وی علاوه بر تدریس در دانشگاه عهدهدار مشاغلى چون: عضو شوراى مرکزى آموزش کشور، رئیس دانشگاه صنعتى آریامهر، مدیر عامل انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران و بالاخره ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوى، گردید. وی در سال 1351 از طرف دانشگاه تهران، جهت مکاتبه با یکى از اساتید دانشگاه اسرائیل (اورشلیم) که جهت مکاتبه در خصوص فلسفه و منطق اظهار تمایل کرده بود، معرفى شد. سیدحسین نصر با نعمتالله نصیرى و ناصر مقدم (رؤسای ساواک) دوستى و مراوده داشت و نشانهاى مختلفی دریافت کرده بود. وی با پیروزى انقلاب اسلامى به امریکا پناهنده شد و با بنیاد کیهان و فصلنامه ایران نامه که با سرمایهگذارى اشرف پهلوى تأسیس شده بود به همکارى پرداخت.
[4]. پرفسور فضلالله رضا، فرزند اسدالله در سال 1294 ﻫ ش در رشت متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در رشت به پایان رساند و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر تهران دنبال کرد و سپس به دانشگاه فنى رفت و در سال 1317 فارغالتحصیل شد. وى در سال 1325 به اخذ لیسانس در رشته برق و الکترونیک از دانشگاه کلمبیا نائل شد و مدرک دکتراى خود را از دانشگاه پلىتکنیک نیویورک دریافت کرد. فضلالله رضا در سالهاى 1327 و 1328 ریاست امور فنى کمپانى جنرال الکتریک را در ایران عهدهدار شد. از سال 1329 تا 1344 به سمت دانشیار دانشگاه ام. آى. تى امریکا منصوب و از سال 1344 به عنوان استاد دانشگاه سیراکیوز آمریکا برگزیده شد. وی همچنین استاد دانشگاههاى کلرادو، زوریخ، کپنهاک، پاریس و دالاور آمریکا نیز بود. پروفسور رضا در سال 1346 به ایران آمد و به سمت نایبالتولیه و ریاست دانشگاه صنعتى شریف منصوب شد و در تاریخ 29 / 5 / 47 هیئت امناء دانشگاه تهران نامبرده را به سمت ریاست دانشگاه تهران انتخاب کردند. برخی تألیفات نامبرده به زبان فارسى عبارتند از: راز آفرینش، هندسه علمى و عملى، رادیو و تلویزیون به زبان ساده. وی ضمنا تحقیقاتى به زبان انگلیسى و مقالاتى در مجلات ایران امروز، سخن، کانون مهندسین، مجله راه و غیره نیز نوشته است. وی مشاغلى چون نماینده دائم ایران در یونسکو، نماینده دولت ایران در کنفرانس وین در 1968 و سفیر ایران در کانادا از سال 1353 تا 1357 را عهدهدار بود. ساواک در سند بیوگرافى وى را فردى محتاط و محافظه کار که در کارها و تصمیم گیریها قاطعیت کافى ندارد، معرفى کرده است. مشارالیه از اعضاى جمعیت فراماسونرى نیز بود. (اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
[5]. در واقع مأمور ساواک اشتباه کرده و ناصر مشیری دایی احسان نراقی بود.
تعداد مشاهده: 5094