مبارزات نهضت اسلامی در ماه رمضان سالهای 41 و 42
تاریخ انتشار: 08 فروردين 1403
در طول تاریخ نهضت اسلامی مناسبتهای مذهبی همواره فرصت خوبی برای بسط مبارزه بود. در این میان ماههای محرم، صفر و رمضان از اهمیت بالایی برخوردار بودند. روحانیون، طلاب و وعاظ با استفاده از ظرفیتهای ماه رمضان به تشریح مبانی و اندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام و افشاگری علیه دستگاه حاکم مبادرت میورزیدند. کارگزاران رژیم پهلوی نیز به خوبی از ظرفیت این ماه آگاه بودند و میکوشیدند با شیوههای مختلف، تحرکات روحانیون و طلاب را در این ماه محدود کنند.
در سالهای آغازین نهضت اسلامی یعنی سالهای 41 و 42، روحانیت به خوبی توانست با استفاده از ظرفیت ماه رمضان مبارزه را بسط دهد. از سوی دیگر منابع امنیتی و اطلاعاتی رژیم نیز کوشیدند با اعمال محدودیتها، اوضاع را کنترل کنند. اسناد روایت دقیقی از مبارزات روحانیون در ماه رمضان سالهای 1341 و 42 دارند.
در سال 1341 بر اساس طرح سران کاخ سفید، شاه سیاستهایی را در پیش گرفت که به شدت با مخالفت علما و در رأس آنها امام خمینی مواجه شد. در نخستین گام، علما با محوریت امام موفق شدند در آذرماه 1341 طی یک دوره مبارزه پیگیر، دولت را ناچار به عقبنشینی کرده و اسدالله علم را مجبور کنند تا «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی» که طرحی ضدملی و ضددینی بود را ملغی اعلام نماید.[1] چندی پس از عقبنشینی دولت در ماجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی طرح فرمایشی دیگری با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» مطرح شد که اصلاحات ارضی، ملی کردن جنگلها و مراتع، ایجاد سپاه دانش، اصلاح قانون انتخابات و... از جمله اصول آن بود. شاه در 19 دی 1341 از مردم خواست در روز 6 بهمن همان سال طی یک همهپرسی به این اصول پیشنهادی رأی مثبت بدهند.
روز دوم بهمن چهار روز قبل از برگزاری همهپرسی و در آستانه ماه مبارک رمضان، امام خمینی(ره) با صدور اعلامیه رفراندوم را خلاف اصول و قانون دانستند و آن را تحریم کردند. دو روز بعد شاه طی یک سخنرانی در قم مخالفین خود را «یک عده نفهم و قشری» خواند و به آنها لقب «ارتجاع سیاه» داد.[2] به دنبال این وقایع، در روز 6 بهمن همهپرسی قلابی برگزار و بلافاصله اعلام شد که بیش از 99 درصد مردم به اصول پیشنهادی شاه رأی مثبت دادهاند![3]
درست فردای روز همهپرسی، ماه رمضان فرا رسید. اول ماه رمضان 1382قمری مصادف با هفتم بهمن 1341 شمسی بود. طبیعتاً این ماه فرصت مناسبی بود تا روحانیون، وعاظ و طلاب به افشاگری علیه توطئههای رژیم با عنوان فریبنده انقلاب سفید بپردازند.
امام خمینی در سوم بهمن 1341 و چند روز پیش از حلول ماه رمضان، با اشاره به فضای خفقانآلود کشور در آستانه برگزاری همهپرسی فرمایشی فرمودند: «مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است. مراجع و علمای اسلام بعضی محصور و بعضی محبوس و مهتوک هستند. دولت امر داد حوزههای علمیه را هتک کنند، و طلاب بیپناه را کتک بزنند، و بازار مسلمین را غارت کنند و درب و پنجره مغازهها را بشکنند. در تهران حضرت آیتالله خوانساری و حضرت آیتالله بهبهانی را در محاصره شدید قرار دادند و عدهای از علمای محترم و وعاظ معظم را محبوس نمودند. و ما از آنها به هیچ وسیله نمیتوانیم اطلاع پیدا کنیم. اراذل و اوباش را تحریک میکنند که به علما و روحانیون اهانت کنند. آقایان طلاب و مبلغین را مانع میشوند که برای تبلیغ اسلام در نواحی ایران بروند و تبلیغ احکام کنند.»[4]
رژیم شاه که از همزمانی رمضان با جریان اصلاحات آمریکایی سخت به وحشت افتاده بود، نخستوزیر، اسدالله علم، طی بخشنامهای از مراجع مربوطه خواست مراقب اوضاع باشند:
«به تاریخ: 6 / 11 / 1341
در ایام رمضان به طور قطع عناصری خواهند خواست که از منابر سوءاستفاده بکنند. کوچکترین غفلت ممکن است باعث به همخوردگی انتظامات بشود، مخصوصاً در ایام قتل [شهادت امام علی] این پیشامد ممکن است خیلی گران تمام شود. بنابر این آقایان استانداران و فرمانداران کل باید بیدار و هشیار باشند. به محض این که آثار کوچکترین ناراحتی پیدا شد فوری مسببین را دستگیر [کنند] و به تهران بفرستند. به وعاظ تذکر بدهید فقط باید به امور دینی بپردازند. به محض انحراف از این دستور با کمال شدت اقدام و متخلف را دستگیر نمایند. راه را طوری باید هموار نمایند که در ایام قتل دیگر ناراحتی وجود نداشته باشد. به قوای نظامی نیز در این مورد دستورات کافی داده شده است.
نخستوزیر
رونوشت جهت اطلاع سازمان اطلاعات و امنیت کشور فرستاده میشود.»
حسن پاکروان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نیز طی دستورالعملی به کلیه مراکز ساواک ابلاغ کرد:
«گیرنده: ساواک تهران تاریخ: 11 / 11 / 41
فرستنده: اداره کل سوم
نظر به تحولات سیاسی و اقدامات اساسی اخیر که نسبت به امور جاری کشور درمورد طرح پیشنهادی شش مادهای اعلیحضرت همایون شاهنشاه صورت گرفته است، مقتضیات روز ایجاب میکند که هر گروه منحصراً و مستقیماً وظیفه خود را انجام داده و از حدود وظایف خویش تخطی ننمایند. لذا مصلحت ایجاب مینماید که کلیه ساواکها مراقب اعمال و افعال و فعالیتهای روحانیون به ویژه در مساجد و تکایا باشند و باید به روحانیون تذکر دهند که در مساجد و منابر منحصراً به مسائل دینی و مذهبی و اخلاقی پرداخته و مسائل سیاسی را مطرح ننماید و در صورتی که در اینگونه مسائل دخالت نمایند برابر مقررات با آنها رفتار خواهد شد و اشخاصی که بر خلاف این دستور عمل کنند فوراً آنها را دستگیر و برابر مقررات به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور تحت تعقیب قرار دهید.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور – سرلشکر پاکروان
از طرف مدیرکل اداره سوم. ب. امجدی دکتر فروزین
به فرموده رونوشت به ساواکهای تابعه ایفاد میگردد که نتیجه را اعلام دارند.»
از آنجا که رژیم خود را در مقابل مبارزات مذهبی علما بسیار شکننده میدید، برنامهای را به نام «طرح انتشاراتی ماه مبارک رمضان» در مورد مطبوعات، رادیو، تلویزیون، سینماها و... تدارک دید. در این طرح که کمیسیون نمایشهای وزارت کشور، اداره اماکن شهربانی کل کشور و اداره کل انتشارات و رادیو مسئول اجرای آن شدند، قرار شد از هرگونه تظاهر ضدمذهبی از قبیل پخش موسیقی، انتشار تصاویر مستهجن و مطالب خلاف عفت و... خودداری شود. هدف از این اقدام آن بود تا حدالمقدور تظاهر به مذهبی بودن شود و نیز با کنترل اوضاع، بهانهای به دست مخالفین نیفتد. در بند دوم برنامه مطبوعات آمده است: «تمثال مبارک شاهانه که احیاناً در حال مذاکره با یک مقام روحانی یا مرجع تقلید شیعیان هستند یا در اماکن مقدسه در حال زیارت میباشند، ضمن درج سخنان شاهنشاه در تجلیل از مقام روحانیت در نشریات منعکس شود.»[5]
از طرف دیگر روحانیون تهران و قم از اول ماه رمضان در راستای مبارزه با رژیم دست به اعتصاب زدند و از رفتن به مساجد جهت برقراری نماز و سخنرانی خودداری کردند. اگرچه این ابتکار تا چند روز مؤثر بود ولی کمکم مردم مسلمان خلأ ناشی از عدم تجمع در مساجد را احساس کردند؛ لذا آیتالله سید احمد خوانساری را به مسجد بردند و به این ترتیب اعتصاب شکسته شد. جالب این که هم اعتصاب اثر خود را گذاشت و هم حضور روحانیون همراه با سخنرانیهای انتقادآمیز از رژیم مؤثر واقع شد. جامعه روحانیت تهران در هشتم ماه رمضان در اینباره اطلاعیهای صادر کرد که در ضمن آن اعلام نمود: علمای اسلام برای اینکه به دنیا بفهماند «در چه شرایطی زمامداران میخواهند خواستههای نامشروع خود را به ملت مسلمان تحمیل نمایند، حتی از اقامه جماعت و حضور در مساجد هم خودداری و بدین وسیله انزجار و تنفر خود را به جهانیان اعلام نمودند.» جامعه روحانیت در این بیانیه به تشریح وضع خفقانبار حکومت پرداخت و در مورد شکستن اعتصاب افزود: «به علت مراجعات و تقاضای مکرر مؤمنین و اینکه در این ماه عبادت باید با توجه و توسل به ذیل عنایات حضرت باری عزّ اسمُه همه امور و مشکلات حل شود، آقایان ائمه جماعات بعد از اطلاع از این که آیتالله خوانساری را مؤمنین به مسجد بردند به اقامه جماعت و انجام وظیفه مشغول گردیدند.»[6]
با بازگشایی مساجد سیل جمعیت مسلمانان رو به سوی مساجد آورد. روحانیون با همه فشارهای رژیم و با همه محدودیتها سخن به انتقاد گشودند. بدین ترتیب ماه رمضان آن سال روند مبارزه تشدید شد و بر آگاهی مردم نسبت به اقدامات و تصمیمات رژیم افزود. مبارزات روحانیون در ماه رمضان آن سال به تحریم عید نوروز توسط مراجع پیوند خورد و آغاز یک استراتژی انقلابی را رقم زد.
حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری درباره حال و هوای مبارزات در ماه رمضان سال 1341 و پیوند آن با رخدادهای بعدی میگوید: «انصافاً ماه رمضان آن سال داغ بود و فضلایی که اکثراً از امام حرف شنوی داشتند به بلاد مختلف رفتند و همین مراجع امروز که جزو مدرسین آن موقع بودند سخنرانیهای رسمی در شمال و جنوب کشور انجام میدادند و خوب از ماه رمضان بهرهبرداری کردند. طلاب تا درون روستا به صورت شبکه سنتی رفتند و علیه رژیم افشاگری کردند؛ بالاخره رژیم خیلی سخت عصبانی شد و خواست زهرچشمی از روحانیت بگیرد و در نهایت حادثه بیست و پنجم شوال سال 1342(2 / 1 / 1342) و حمله به مدرسه فیضیه را به وجود آوردند.»[7]
و اما رمضان سال 1342 در حالی فرار رسید که مردم ایران سال پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته بودند که مهمترین آن فاجعه فیضیه و بازداشت امام خمینی بود. روشن بود که ماه رمضان آن سال نیز آبستن حوادثی خواهد بود و ساواک به خوبی میدانست که وعاظ و طلاب خواهند کوشید تا نهایت استفاده را از آن ماه ببرند. از این رو منابع امنیتی رژیم شاه از ترس فعالیتهای انقلابیون سعی کردند با همه توان برای کنترل فعالیتها در این ماه وارد عمل شوند. در همین زمینه اداره دوم ضد اطلاعات ارتش طی گزارشی به تاریخ 3 / 11 / 42 درباره فعالیت روحانیون هشدار داد. در این گزارش آمده است:
«ستاد بزرگ ارتشتاران
از: اداره دوم دایره سازمان ضد اطلاعات تاریخ گزارش: 3 / 11 / 42
موضوع: فعالیت جامعه روحانیت
برابر اطلاع واصله به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان و برگزاری مراسم عزاداری و عبادت در مساجد فعالیت و تحریکات طرفداران روحانیت علیه دولت آغاز شده است. با این که از وعاظ التزام گرفته شده است که مطالبی تحریکآمیز نگویند و به دولت حمله نکنند و در سیاست وارد نشوند ولی کم و بیش کنایات به دولت و انتقاد از روشی که نسبت به روحانیت گرفته شده، مشاهده میشود با اینکه هنوز مساجد به علت سرما و بعضی تضییقات رونق نگرفته ولی به احتمال قریب به یقین برای ایام قتل [شهادت امام علی] فعالیت و تلاش روحانیت برای اثبات حقانیت و مظلومیت خود از اجتماعات شدت خواهد یافت. از هم اکنون مقدمات آن و تشویق مردم به وسیله عدهای از طرفداران روحانیت برای شرکت در مساجد در ایام قتل مشهود است.»
از این رو مراکز ساواک در همه جا در حال آمادهباش قرار گرفتند تا فعالیتهای روحانیون را کنترل کنند و در صورت لزوم آنان را دستگیر نمایند. به عنوان نمونه در یکی از اسناد آمده است: «جناب آقای نخستوزیر طی بخشنامه به تاریخ 5 / 11 / 1342 به استانداری اصفهان دستور دادند که ممکن است از طرف بعضی از افراد در ایام قدر روی سمپاشیهایی که خواهند کرد ناراحتیهایی به وجود آید اگر احیاناً به وعاظ یا دستهای از آنان سوءظن پیدا نمودید به وسیله مأمورین انتظامی فوری آنان را دستگیر و روانه تهران سازید.»
علیرغم تدابیر قبلی و هشدارهای متعدد، فعالیت بر ضد رژیم در ماه رمضان سال 42 شدت گرفت و وعاظ و روحانیون بدون توجه به این هشدارها سرگرم فعالیت بودند. طلاب و روحانیون مبارز با سفر تبلیغی به شهرها و روستاهای مختلف به افشاگری پرداختند. مثلا آیتالله محمد یزدی که خود در ماه رمضان آن سال به کرمان رفته بود به یاد میآورد: «در ایام ماه مبارک رمضان هم قرار شد بنده در یکى از مساجد سیرجان برنامه داشته باشم. مسجد مزبور هنوز نیمه کاره بود و یکى از شبستانهاى آن را براى محافل روضه و سخنرانى آماده کرده بودند. پیش از آن، در ایام محرم در یکى دیگر از مساجد سیرجان، برنامه منبر و تبلیغ داشتم و مردم در آنجا نسبت به بنده شناختى پیدا کردند و بعدها هم براى مراسم خود از من دعوت به عمل میآوردند. مسجدى که در ماه مبارک رمضان محل سخنرانى بنده بود، به تدریج به مرکزى براى تبیین و اشاعه افکار امام خمینى تبدیل شد و در طى سنوات مکرر، در ایام ماه مبارک رمضان در آنجا به ارشاد و راهنمایى مردم پرداختم.»[8]
مساجد به پایگاهی علیه رژیم پهلوی تبدیل شده بود و از این رو اداره ضد اطلاعات ارتش مجدداً درباره فعالیت روحانیون در ماه رمضان هشدار داد:
«از اداره دوم دایره سازمان ضد اطلاعات تاریخ گزارش: 6 / 11 / 42
موضوع: فعالیت طرفداران روحانیت
برابر اطلاع واصله فعالیت طرفداران روحانیت و دستجات مذهبی علیه دولت و دیگر مقامات مملکتی به شدت ادامه دارد و این افراد در ماه مبارک رمضان به مساجد رفته و در بین عموم که تحت تأثیر ماه مبارک رمضان قرار دارند با نشر اکاذیب و تبلیغات سمپاشی میکنند. برابر اطلاع اگر این تحریکات عوام در این ماه همچنان ادامه یابد نه تنها ایجاد عدم رضایت را دامن میزنند مهمتر آن که مقدمات یک عصیان عمومی را فراهم ساخته است.»
گزارش دیگری در تاریخ 12 اسفندماه از برنامههای انقلابیون در شبهای قدر خبر داد. در این گزارش آمده بود:
«موضوع: روحانیون
تاریخ گزارش: 12 / 11 / 42
به طوری که شنیده شده است بعضی از وعاظ مخالف دولت در نظر دارند در روزهای احیاء ماه مبارک رمضان که مساجد بیشتر مورد توجه مردم قرار میگیرد حملاتی به دولت بنمایند و به طوری که گفته میشود ممکن است در مساجد جامع، لرزاده، خندق آباد، مسجد نو و مسجد سرپولک از طرف وعاظ مربوطه حملاتی به دولت شود.»
رژیم قادر به کنترل فعالیتها و مبارزات روحانیون در ماه مبارک رمضان نبود. طلاب با سفر به شهرهای مختلف و روستاهای کشور مشغول افشاگری بودند و مردم نیز از منابر استقبال میکردند. وعاظ در منابر ماه رمضان برای افشای جنایات شاه، ماجرای فیضیه و کشتار 15 خرداد را به مردم یادآوری میکردند. اداره ضداطلاعات ارتش در 16 اسفند گزارش داد:
«از اداره دوم دایره سازمان ضد اطلاعات تاریخ گزارش: 16 / 11 / 42
موضوع: تلاش طرفداران روحانیت
برابر اطلاع واصله تلاش طرفداران روحانیت و دستجات مذهبی برای استفاده از اجتماعات و مجالس عبادت و سوگواری در تحریک احساسات مذهبی و عوامانه مردم علیه دولت و دیگر مقامات همچنان ادامه دارد. این عده برای تحریک اعصاب جریان قم و کشتار عاشورا و محکومیت آقای سید محمود طالقانی و ادامه زندان آقایان خمینی و قمی و چند تن از علمای تبریز را بهانه کرده و به مشوش کردن اذهان و ایجاد عدم رضایت و فراهم ساختن مقدمات عصیان عوام پرداختهاند و میکوشند در صورت توفیق در ایام قتل و روزهای احیاء که تعطیل دکاکین و همگانی است تظاهراتی علیه دولت و به طرفداری از روحانیت به وجود آورند.»
همان طور که پیش بینی میشد ایام قدر بر شدت مبارزات افزوده شد. ضداطلاعات ارتش در 22 اسفند گزارش داد:
«از اداره دوم دایره سازمان ضد اطلاعات
موضوع: تلاش طرفداران روحانیت
برابر اطلاع واصله در ایام سوگواری ماه مبارک رمضان تبلیغات و تحریکات مذهبی و مخالفین دولت به طرفداری از روحانیت و برانگیختن احساسات مذهبی مردم در مساجد و جلسات دعا جنب و جوش به وجود آورده و مطالب تحریکآمیز به عنوان دعا پس از پایان مطالب وعظ و یا قرائت قرآن گفته میشود: خدایا دشمنان اسلام را از صفحه روزگار برانداز. خدایا هر کس لطمه به دین اسلام میزند نابود کن. خدایا علمای اسلام را تائید کن. خدایا زندانیان را آزاد و محکوم کنندگان را خوار و ذلیل گردان.»
مبارزات علما و روحانیون در ماه رمضان سال 1342 موجب روشنگری و بیداری مردم شد و آنها را برای ورود به مبارزهای که از سال 1343 و همچنان به رهبری امام خمینی، علیه سلطه شاه و آمریکا شروع شد، آماده کرد.
پینوشتها:
[1] روحالله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 193-171.
[2] غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ص 228 و 229.
[3] جواد منصوری، قیام 15 خرداد 1342، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ص 109-108.
[4] صحیفه امام خمینی، جلد 1.
[5]. روحالله حسینیان، همان، ص 216.
[6]. اسناد انقلاب اسلامی، جلد 4، ص 23 و 24.
[7] خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، جلد اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 52 و 53.
[8] خاطرات آیتالله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1380، ص 207 و 208.
تعداد مشاهده: 13123