امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

نگاهی به زندگی و مبارزات آیت‌الله احمد جنتی


تاریخ انتشار: 18 فروردين 1398


آیت‌‌الله احمد جنّتی‌ در سوم‌ اسفند 1305 ﻫ ش برابر‌ با بیستم شعبان 1345 ﻫ ق در خانواده‌ای مذهبی در روستای‌ لادان‌ از بلوک‌ ماربین‌، واقع‌ در سه‌ کیلومتری‌ غرب‌ شهرستان‌ اصفهان‌، چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. جد پدری‌ ایشان به نام «احمد» علاوه بر‌ تحصیل‌ علوم‌ اسلامی‌ به برپایی‌ نماز جماعت‌ و تبلیغ‌ دین‌ و تدریس‌ علوم‌ اسلامی اهتمام ویژه‌ای داشت.

پدرش‌ مرحوم‌ «ملا هاشم»‌ از روحانیون‌ وارسته‌ و بزرگی‌ بود که‌ با وجود شرایط سخت زندگی از شنبه‌ تا چهارشنبه‌ به‌ تدریس‌ علوم‌ حوزوی‌ در اصفهان می‌پرداخت‌ و روزهای‌ پایانی‌ هفته‌ را در محل زندگی‌اش، لادان به‌ سر می‌برد. مرحوم ملا هاشم از محضر عالمان‌ بزرگی‌ همچون‌ «حاج‌ آقا رحیم‌ ارباب‌ »، «حاج‌ سیدعلی‌ نجف‌آبادی» ، «محمد حسن عالم نجفآبادی» و «سیدمحمدرضا خراسانی» بهره‌ برده‌ بود.[1] مادر آیت‌‌الله احمد جنّتی‌ نیز علاوه‌ بر خانه‌داری‌  و آموزش قرآن‌، برخی‌ از جلسات‌ مذهبی‌ زنانه را نیز اداره‌ می‌کرد‌:  

«مرحوم مادرم نیز تنها سواد قرآنى داشت و با خواندن و نوشتن کمى آشنا بود و به اصول و آداب دین بسیار مقیّد بود و با صبر و قناعت و آبرومندى زندگى را مى‌گذراند.»[2]

 

‌تحصیلات حوزوی و اساتید

آیت‌‌الله جنّتی‌ آموزش علوم دینی را از خانواده‌اش آغاز کرد و در سنین‌ هشت یا نه سالگی‌ به‌ «مکتب‌خانه‌ سید حسن»‌ در محله‌ی کوهانستان‌، و سپس برای تکمیل تحصیلات‌ به «مدرسه‌ی جد بزرگ» در اصفهان رفت. ایشان این دوره را در مصاحبه‌ای اینگونه بیان کرده است:

«پدرم با همان لباس مبدّل، به مدرسه جدّه بزرگ در اصفهان، براى تحصیل و تدریس مى‌رفت و من هم همراه ایشان، این فاصله را که حدود یک فرسخ بود، پیاده مى رفتم. یادم هست که ]هر هفته[ شنبه مى‌رفتیم و عصر چهارشنبه برمى‌گشتیم»[3]

علاوه بر پدر، از دیگر اساتید ایشان در این دوره باید حضرات حجج اسلام «سید ابوالقاسم‌ هرندی» ، «سید محمد هاشمی» ، «میرزا محمود معین» ، «حیدرعلی صلواتی»، «روح‌الله امامی» و «سید محمدباقر سدهی» را نام برد. ایشان معانی‌ و بیان‌ را نزد «آیت‌الله سید محمدباقر ابطحی»‌ و «آیت‌الله‌ شیخ‌ احمد فیاض»‌ فرا گرفت‌ و معالم‌ را نیز نزد‌ «حاج‌ شیخ‌ علی‌ مشکاتی»‌ آموخت‌. 

دوران‌ نوجوانی‌ آیت‌الله جنتی با اختناق‌ رضاخانی‌ همراه‌ بود. پوشیدن‌ لباس‌ روحانی‌ برای‌ بسیاری‌ از طلاب‌ ممنوع‌ شده‌ بود و آنها می‌بایست‌ برای‌ پوشیدن‌ آن مجوّز دریافت‌ می‌کردند.[4] آیت‌‌الله جنّتی‌ آن ایام را اینگونه توصیف کرده است:

«در زمان کشف حجاب پدرم که در لباس روحانیت بود به عنوان اینکه روحانیت باید برای لباس روحانیت جواز داشته باشد او را تعقیب می‌کردند و ایشان هم نمی‌توانست با این لباس بیرون بیاید. بعد که وضع بهتر شد با لباس مبدل به مدرسه جده بزرگ اصفهان برای تحصیل و تدریس می‌رفت و من هم همراه ایشان این فاصله را که حدود یک فرسخ بود پیاده می‌رفتم.»[5]

     مشاهدات و تجربیات آیت‌الله جنتی در این مقطع حساس چنان تأثیری در شخصیت و منش ایشان برجای گذاشت که وی را به سمت فعالیت‌های انقلابی سوق داد. ایشان در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرده است:

«عواملى که شخصیت سیاسى ـ اجتماعى مرا شکل داد، مسائلى نظیر تنفّر از ظلم و بى‌عدالتى، تبعیض، اختلاف طبقاتى و زورگویى بود که از کودکى در وجودم ریشه داشت. انزجار از دستگاه حاکم، به دلیل مخالفت با مظاهر دینى، اشاعه فساد و ظلم به اقشار محروم و ضعیف جامعه، محیط زندگى از خانواده گرفته تا معاشران مسلمان و دوستان و حرکت‌هاى انقلابى، مانند نهضت فداییان اسلام و در نهایت حضرت امام که همه جامعه را هدایت کرد و روحیه‌هاى آماده را بسیج کرد و همه استعدادهاى بالقوّه را فعلیّت بخشید.»[6]

 

ورود به حوزه علمیه قم

آیت‌الله جنتی پس‌ از تکمیل‌ مقدمات‌ و طی‌ کردن‌ برخی‌ از دروس‌ سطح‌، برای بهره‌مندی از محضر عالمان‌ و فرزانگان‌ اسلامی در سال 1324 ﻫ ش به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ هجرت کرد. ایشان شرح‌ لمعه را نزد «شهید آیت‌الله محمد صدوقی»‌ ، رسائل‌ و قوانین‌ را‌ نزد «آیت‌‌الله سید رضا بهاءالدینی»‌ ، مکاسب‌ را نزد «آیت‌الله‌ سید محمد باقر طباطبایی‌ بروجردی» و «آیت‌الله روح‌‌الله کمالوند» ، کفایه‌ را‌ در محضر «آیت‌الله‌ عبدالجواد جبل عاملی [اصفهانی]‌» و مرحوم‌ «مجاهدی» تلمذ کرد. از دیگر اساتید ایشان آیات عظام:‌ «سید حسین بروجردی» ، «امام‌ خمینی‌» ، «سید محمدرضا گلپایگانی» ‌، «حجّت‌ کوه‌ کمری‌» ، و آیات «میرزا عبدالکریم تهرانی» ، «شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی» و «سید زین‌العابدین کاشانی» بودند.[7] در هفته‌نامه پیام انقلاب در این مورد آمده است: ‌

«آنچه من از مایه علمی کسب کردم بعد از درس مرحوم آیت‌‌الله بروجردی، از محضر امام خمینی (ره) بود. صرف نظر از مسئله رهبری و آن قدرت معنوی و اخلاقی امام و شناخت اجتماعی و آشنائی ایشان با مسائل روز و درک سیاسی، از نظر علمی هم بحق باید اعتراف کرد که ایشان مطالبی را به ما آموختند که در هیچ درس دیگری نیاموختیم.»[8]

آیت‌الله جنّتى به دلیل روحیه‌ی انقلابی که داشتند با بیشتر چهره‌های برجسته انقلاب اسلامی آشنایی و ارتباط برقرار کردند.  «شهید آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی»‌ ، «آیت‌الله‌ محسن‌ حرم‌پناهی‌» ، «شهید آیت‌الله محمد مفتح‌» ، «آیت‌الله سید کرامت‌الله‌ ملک‌ حسینی» ‌، «آیت‌الله ابوالقاسم‌ خزعلی‌» ، «آیت‌الله‌ محمدعلی‌ موحدی‌ کرمانی‌» ، «شهید آیت‌الله سید محمد بهشتی» ‌، «شهید آیت‌الله علی قدوسی»‌ ، «آیت‌‌الله محمد تقی مصباح‌ یزدی» ‌، «آیت‌‌الله جعفر سبحانی» ‌، «آیت‌‌الله علی مشکینی‌» و «آیت‌‌الله ابراهیم امینی»‌ از جمله این افراد بودند.

 

آغاز فعالیت سیاسی آیت‌الله جنتی

شروع فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله احمد جنتی را باید قبل از دهه 40 دانست. آشنایی با حضرت امام خمینی (ره)، شناخت آموزه‌های فقه اسلامی و سیاست‌های ضد دینی رژیم پهلوی وی و بسیاری دیگر از چهره‌های مذهبی را نسبت به مسائل سیاسی کشور حساس کرده بود. بر اساس اسناد و قرائن موجود مطرح شدن لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال 1341، و واکنش قاطع حضرت امام (ره) در برابر آن تأثیر عمیقی بر آیت‌الله جنتی داشته و مسیر مبارزاتی ایشان را تعیین کرده است:

«ما از آن وقتی که امام حرکت انقلابی خود را آغاز کردند روی عشق و علاقه و محبت و ارادتی که به ایشان داشتیم و روی حساب و شناختی که داشتیم [و این] که مدتهای زیادی در درس ایشان حاضر بودیم و از روحیات و اخلاقیات و بینش ایشان استفاده می‌کردیم خودمان را موظف دیدیم که تا آنجائی که توان داریم در این حرکت انجام وظیفه بکنیم. و بدین جهت از اول به صورت نامنظم و پراکنده در نشر افکار انقلابی به صورت سخنرانی و منبرها شروع به کار کردیم.»[9]

 

حمله به مدرسه فیضیه و قیام 15 خرداد 1342

به دنبال حمله مأمورین رژیم در دوم فروردین 1342 به مدرسه فیضیه و واکنش شدید حضرت امام(ره)، آیت‌الله جنتی در اصفهان طی اعلامیه‌ای که از طرف «جامعه روحانیت و هیئت مبلغین اصفهان» منتشر شد، جنایت رژیم را در قم محکوم کردند:

«جامعه روحانیت اصفهان از مصائب وارده به حوزه علمیه قم و حریم روحانیت و عالم اسلام بی نهایت متأثر بوده و بدین وسیله ضمن اعلام همدردی خود پیروزی قاطع اسلام و مسلمین را در تحقق هدفهای اسلامی از درگاه حضرت احدیت خواستاریم.»[10]

رویارویی روحانیت با رژیم در محرم 1342 به اوج خود رسید. حکومت با تعیین شروطی برای سخنرانی وعاظ سعی در کنترل احساسات مذهبی مردم داشت و از سوی دیگر، حضرت امام وعاظ و سخنرانان را به افشاگری علیه رژیم دعوت می‌کرد. آیت‌الله جنتی در آستانه ماه محرم 1342 در مأموریتی تبلیغی از طرف امام خمینی(ره) به رفسنجان رفته بود. ایشان در مصاحبه‌ای در این مورد گفته است:

«در 15 خرداد من در رفسنجان بودم چون از امام خواسته بودند که کسی را برای [ایام ماه] محرم به آنجا بفرستند و من با صواب‌دید ایشان به رفسنجان رفتم. ولی آنجا اوضاع خیلی ناجور بود و قبل از 15 خرداد ما دیگر موفق نشدیم که آنجا برنامه سخنرانی و منبر را ادامه بدهیم. گویا هشتم محرم بود که دیگر برنامه ما تعطیل شد و من به حکم اجبار از رفسنجان به اصفهان رفتم ... کار ما یک قسمت در سخنرانی‌ها و منبرهای تبلیغی خلاصه می‌شد و یک قسمت در نشر اعلامیه‌ها و یک قسمت هم در تهیه و تنظیم و امضا کردن اعلامیه‌ها. بعد کم کم عده‌ای از استادان و مدرسین حوزه علمیه قم جمع شدند و "هیئت مدرسین" به وجود آمد که عمده فعالیت‌های انقلابی در این هیئت مدرسین طرح‌ریزی می‌شد و قهراً کارهائی که می‌شد این بود که چه کنیم تا انقلاب جلو برود و موانعی که سر راه انقلاب هست برداشته بشود.»[11]

بازداشت امام در 15 خرداد 1342 و انتشار خبر آن  در سراسر کشور موجی از اعتراض را به وجود آورد که در قم و تهران به حرکتی عظیم در تاریخ معاصر ایران تبدیل شد. در جریان این روز تعداد زیادی از مردم مسلمان کشور در دفاع از اسلام و مرجعیت به شهادت رسیدند و رژیم توانست این موج انقلابی را با خشونت مهار کند. آیت‌الله جنتی در این روز در اصفهان بود. ایشان به‌رغم اختناق حاکم بر کشور در روزهای پس از قیام 15 خرداد، در کنار سایر اعضای هیئت مدرسین با صدور اعلامیه‌هایی مبارزه خود با رژیم را منسجم کردند. اسناد ساواک بیانگر موضع‌گیری آیت‌الله جنتی در تابستان 1342 علیه بازداشت امام خمینی(ره) است:

«طبق اطلاع واصله در قریه رهنان از تاریخ 12 / 5 / 42 الى 19 / 5 / 42 مجلس به ظاهر روضه‌خوانى ولى گویا منظور از تشکیل این مجلس تبلیغات سوء بوده است ... شیخ احمد جنتى به تبلیغ و تحریک علیه دولت پرداخته و با لحن بسیار زننده‌اى به دولت حمله نموده‌اند که سخنرانى نامبردگان در روحیه دهقانان تاثیر به سزائى داشته است.»[12]

در سند دیگری، ساواک سخنرانی آیت‌الله جنتی را چنین گزارش کرده‌ است:

«روز گذشته شخصى که خود را جنتى و محصل علوم دینى قم معرفى مى‌نمود در رهنان منبر رفت و یک منبر تبلیغاتى که هیچ جنبه روضه خوانى و عزادارى نداشت به شرح زیر طى نمود: امروز روزى است که چوب به روى علماء مدرسه فیضیه مى‌زنند. امروز روزى است که قرآن شما را مى‌سوزانند و مى‌گویند بروید امام زمان خود را بگوئید از پرده غیب خارج شود. امروز روزى است که سرنیزه به روى شما مى‌کشند. امروز روزى است که آقاى خمینى که من چند سال است تحت نظر او شاگرد هستم و چقدر کتاب و رساله منتشر نموده و چنین مردى که در تمام کشور[های] اسلامى یگانه شخصیت است و براى دین زحمت مى‌کشیده حالیه حاضر شده در زندان بماند و زیر بار اجانب نرود. ... جهت دین اسلام باید به حال این اشخاص که نشسته و خاموشند و قیام نمى‌کنند گریست. باید به حال مسلمین که روحانیون آنها تحت شکنجه و زندان هستند گریه کرد. باید دبستان و دبیرستان و حوزه‌هاى تحصیلى تحت نظر علما باشد که بتوانند در تمام دستگاههاى دادگسترى، مجلس شوراى ملى و سنا و در تمام طبقات باشند ولى مخالفت نمودند مردم باید در تمام قیام‌ها شرکت کنند. امروز نباید براى حسین بن على گریه کرد من معتقدم امروز هر گوینده‌اى که روی منبر رفت از وضع آن روز و اجتماع صحبت کند علماء و گویندگان باید به مردم بگویند امروز مردم دچار اجانب و بیگانه اسلام شده‌اند با ناموس شما و علماء و اسلام شما بازى مى‌کنند. امروز اسلام در خطر افتاده و اگر 10 هزار که هیچ یک میلیون هم کشته شوند ارزش دارد ... یک آیه از قرآن خواند و گفت معنى این آیه این است که اگر پدر، پسر، زن، خانه، آشیانه هر که دارد باید قربان دین اسلام نمایند و اگر اندکى مسامحه کرد کافر است.»[13]

پس از ایراد این سخنرانی انقلابی، رئیس ساواک اصفهان از رئیس شهربانی و هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان خواستار دستگیری و هدایت ایشان به ساواک شد: «خواهشمند است دستور فرمائید آقاى جنتى را به این سازمان هدایت نمایند.»[14] چهار روز پس از ابلاغ احضاریه به آیت‌الله جنتی، ساواک از عدم مراجعه ایشان به ساواک خبر می‌دهد:

«نامبرده بالا تا کنون خود را معرفی نکرده است خواهشمند است دستور فرمایید وی را احضار و به این سازمان معرفی نمایند.»[15]

ساواک پس از مدتی دریافت که آیت‌الله جنتی بدون توجه به درخواست مسئولین امنیتی استان، اصفهان را بسوی قم ترک کرده است. سخنان آیت‌الله جنتی چنان تأثیری در مردم منطقه ایجاد کرده بود که مأمورین ساواک آن را باعث عدم شرکت مردم در انتخابات مجلس شورای ملی تحلیل کرده‌اند:

«از وضعیت ثبت نام دفتر انتخابات که در دبستان رهنان برقرار بوده و تا کنون بیش از پنجاه الی شصت نفر ثبت نام نشده و این خود می‌رساند که تبلیغ در بین زارعان ساده‌لوح بوده است.»[16]

آیت‌الله جنتی در قم فعالیت خود را به همراه اساتید حوزه علمیه قم در قالب ارسال نامه به هیئت دولت ادامه داد و به زندانی شدن حضرت امام (ره) اعتراض و از مهاجرت آیات عظام و مراجع به تهران حمایت کرد. در بخشی از این نامه آمده است:

«حوزة‌ علمیه‌ قم‌ از بازداشت‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ خمینی‌ مدظله‌ سخت‌ ناراحت‌ و چند هزار طلاب‌ در نگرانی‌ شدید به‌ سر می‌برند و به‌ دولت‌ اخطار می‌کنند که‌ هر چه‌ زودتر باید رفع‌ مزاحمت‌ از معظم‌له‌ بشود و نیز حضرت‌ آیت‌الله‌ محلاتی و حضرت‌ آیت‌الله‌ قمی دامت‌ برکاتهم‌ و سایر افرادی‌ را که‌ در نتیجه‌ حمایت‌ از دین‌ و آزادی‌ بازداشت‌ شده‌اند، آزاد کند و بیش‌ از این‌ احساسات‌ مسلمانان‌ را جریحه‌دار نسازد. حوزه‌ علمیه‌ قم‌ انتظار دارد هر چه‌ زودتر حضرات‌ آیات‌ الله‌ آقای‌ میلانی و آقای‌ شریعتمداری آقای‌ نجفی ادام‌ الله‌ ظلهم‌ با همراهی‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ خمینی‌ مدظله‌ به‌ قم‌ تشریف‌ آورده‌ و به‌ اتفاق‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ گلپایگانی ادام‌ الله‌ ظله‌ و سایر علمای‌ اعلام‌ دامت‌ برکاتهم‌ همچنان‌ به‌ دفاع‌ از حریم‌ مقدس‌ قرآن‌ و دین‌ بپردازند.»[17]

آیت‌الله على‌اکبر مسعودى خمینى درباره نقش آیت‌الله جنتی در تهیه و انتشار اعلامیه،‌ خاطراتی را نقل کرده است که گویای تلاش‌ زیاد ایشان در این‌خصوص است.

«یک بار آقاى جنّتى در مجمعى حضور داشتند و بنا شد که درباره موضوعى اطلاعیه‌اى داده شود، در نهایت تنظیم اطلاعیه و رساندن آن به مقصد، به عهده آقاى جنّتى گذاشته شد. ایشان هم متن اوّلیه آن را لاى یک نسخه کتاب مفاتیح‌الجنان گذاشت و از جلسه بیرون رفت. بنده این صحنه را فراموش نمى کنم که ایشان از کنار کوچه آرام آرام عبور مى کرد و سرش را پایین انداخته بود که کسى به ایشان ظنین نشود مفاتیح الجنان هم زیر بغلش بود و هر کس ایشان را مى دید، خیال مى‌کرد براى دعا خواندن به حرم مى‌رود.»[18]

 

نقش آیت‌الله جنتی در استمرار مبارزه پس از تبعید امام(ره)

پس از تصویب لایحه مصونیت مستشاران و اتباع آمریکا در ایران (کاپیتولاسیون) توسط مجلس شوراى ملى، امام خمینى (ره) در چهارم آبان ماه 1343 شدیداً علیه این اقدام رژیم موضع‌گیری کرده و به همین دلیل در شب 13 آبان 1343 به ترکیه تبعید شدند.

پس از تبعید حضرت امام (ره)، رژیم تضییقاتی را برای طلاب و روحانیون طرفدار ایشان در سراسرکشور بوجود آورد. در چنین فضایی آیت‌الله جنتی به همراه عده‌ای از مدرسین و علماء حوزه علمیه قم با صدور اعلامیه‌ای خطاب به آیات عظام «سید هادی میلانی» و «سید شهاب الدین مرعشی نجفی» خواستار تعیین خط مشی برای روحانیون و تجلیل از حضرت امام خمینی (ره) شدند:

«به عرض عالی می‌رساند نظر به این‌که ماه مبارک رمضان در پیش است و طلاب و محصلین حوزه علمیه قم برای ترویج و تبلیغ عازم مسافرت هستند پیوسته به اینجانبان مراجعه کرده، سؤال می‌کنند چنانچه از طرف دولت تضییقاتی نسبت به مسائل روز و هدف عالی روحانیت و تجلیل از مقام حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی مدظله واقع شود، وظیفه چیست؟

لازم دانستیم از مراجع عالیقدر کسب تکلیف کنیم مستدعی است حضرت عالی صریحاً وظیفه را تعیین فرمایید. ادام الله ظلکم»[19]

اسناد ساواک نشان می‌دهد که آیت‌الله جنتی تنها دو ماه پس از تبعید امام (ره) در جریان سفرهای تبلیغی در استان خوزستان مواضع خود را نسبت به رژیم آشکار کرده است. در گزارشی از ساواک در این خصوص آمده است:

«آقای جنتی ضمن وعظ در مسجد از مقامات دولتی انتقاد می‌نماید.

ساعت ده شب مورخه 28 دی ماه 43 در مورد اجرا نشدن قانون در ایران بحث نموده.

ساعت 8 شب 30 / 10 / 43 در مورد بی‌اساس بودن قضاوت قضات ایران صحبت می‌کرده و اظهار داشته چون ایران کمونیست شده است عنقریب آشوبی در ایران بپا خواهد شد. ضمناً در اواخر سخنرانی خود فقط به آیت‌الله خمینی دعا می‌کند.»[20]

در پی این سخنرانی انتقادی، ساواک خوزستان از ادامه برگزاری مجالس و منبر ایشان جلوگیری و وی را مجبور به بازگشت به قم کردند:

«چون صحبت‌های وی دو پهلو تشخیص داده شد مدتی از منبر رفتن وی جلوگیری و ترتیب داده شد که به قم حرکت نماید.»[21]

از دیگر اقدامات آیت‌الله جنتی پس از تبعید امام(ره) در سال 1343، شرکت در تحصن اعتراضی در منزل مراجع قم پس از صدور حکم اعضای«هیئت‌های موتلفه اسلامی» به دنبال ترور حسنعلی منصور بود.[22]

متحصنین که در حدود 50 نفر بودند در سه گروه 15 تا 20 نفری در منازل سه تن از علمای طراز اول قم متحصن شده و اعلامیه‌ای نیز در این خصوص صادر کردند. آیت‌الله جنتی یکی از سخنرانان این تحصن بودند. این تحصن که با راهپیمایی همراه بود در شهرهای مختلف کشور بازتاب زیادی داشت.[23]

انتشار چند نامه سرگشاده و اعلامیه برای آیات عظام و مقامات ارشد رژیم پهلوی از دیگر اقدامات آیت‌الله جنتی در زمستان 1343 بود. در تاریخ 29 / 11 / 1343 نامه سرگشاده‌ای با امضا «حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم» برای«امیر عباس هویدا» نخست‌وزیر وقت منتشر شد که در آن به تبعید حضرت امام (ره) اعتراض شده بود:

« ... ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جداً می‌خواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فکری کنید و به خواسته‌های مردم ترتیب اثر دهید. طبقات مختلف کشور بالخصوص علمای اعلام و بالاخص حوزه علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هرچه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصاً در اسرع اوقات، رهبر شیعیان، مرجع عالیقدر، حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی مدظله علی رؤس‌المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را آزاد نموده و بیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بی‌اعتنایی نشود.»[24]

در اعلامیه‌ای دیگر خطاب به هویدا، درباره هجوم مأموران رژیم شاه به حرم مطهر حضرت معصومه(س) و دستگیری علماء و روحانیون هشدار داده شده بود:

«ما مجدداً بر حسب وظیفه شرعی و وجدانی خود به خاطر حفاظت از اسلام و تعالی کشور و احیای قانون اساسی تذکر می‌دهیم که ادامه این روش نتیجه‌ای جز منفوریت هرچه بیشتر دستگاه حاکمه، و ایجاد عقده‌های خطرناک روحی برای مردم ستمدیده ندارد، و باید هر چه زودتر به این مظالم خاتمه داده شود، و به جای ایجاد این همه نارضایتی در طبقات مختلف مردم فکری برای تأمین حقوق انسانی و بهبود بخشیدن به اوضاع بی‌ سر و سامان اقتصادی و سایر شئون زندگی ایشان شود، و با الغای تصویب‌نامه‌های ضد دینی و ارجاع زعیم عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی و آزاد کردن زندانیان بی‌گناه موجبات رضایت ملت مسلمان را فراهم آورده، و از فاصله عمیقی که بین ملت و دولت پیدا شده و قهراً به ضرر کشور و به نفع اجانب است، بکاهید.»[25]

نامه سرگشاده دیگری که آیت‌الله جنتی در تهیه و انتشار آن نقش داشت، با عنوان «جمعى از حجج‌اسلام و محصلین اصفهانى حوزه علمیه قم» تاریخ 26 / 12 / 1343  خطاب به هویدا نخست‌وزیر منتشر شد.

«دیر زمانى است که هیئت حاکمه ایران در این مملکت مذهبى دست به عملیاتى زده که مخالف قوانین مقدسه اسلام مى‌باشد ... در این مدت علما اعلام و مراجع و آیات عظام بخصوص مرجع تقلید شیعه حضرت آیت‌الله‌ العظمى آقاى خمینى مدظله العالى آنچه لازمه خیرخواهى و نصیحت بود تذکر دادند. متأسفانه دولت به جاى اینکه رویه خشونت‌آمیز خود را تغییر دهد حضرت معظم را که یکى از مراجع مسلم تقلید است و مصونیت قانونى دارند به جرم دفاع از حریم قرآن و اسلام و حمایت از استقلال کشور و اعتراض به مصونیت مستشاران نظامى آمریکا به خارج از کشور تبعید کرد و بسیارى از علما و مبلغین اسلامى و اساتید دانشگاه و دانشجویان و تجار و اصناف مختلفه از متدیّنین را به جرم پشتیبانى از علما اعلام و دفاع از حریم مقدس قرآن به سیه چالهاى زندان انداخت.

جناب آقاى هویدا، در دنیاى امروز که حتى ملل نیم وحشى بندهاى استعمار را پاره مى‌کنند و از هرگوشه دنیا نغمه و ترانه‌هاى آزادى به‌گوش مى‌رسد با زجر و فشار نمى‌شود مملکت را اداره کرد انتظار مى‌رود دولت جنابعالى به احساسات پاک و گرم مردم توجه کرده و به اصول آزادى و قوانین مسلمه اسلام احترام و با الغاء تصویب نامه‌هاى ضد دینى و ارجاع زعیم عالیقدر حضرت آیت‌الله‌العظمى آقاى خمینى و آزاد کردن سایر زندانیان بى گناه نواقص دولت‌هاى گذشته را جبران نموده و علاقه خود را نسبت به قانون اساسى و احکام مقدسه اسلام و استقلال کشور اظهار دارد.»[26]

فعالیت‌های آیت‌الله جنتی در سال 1343 باعث شد که ساواک کنترل سخنرانی‌های ایشان را در دستور کار قرارداده و پرونده‌ای برای ایشان تهیه شود. سند زیر در سال 1344 به این موضوع اشاره دارد:

«به مامورین مربوطه آموزش لازم داده شد که مراقبت‌های لازم را معمول در صورت استماع اظهارات خلاف از شخص مورد نظر طبق دستور صادره اقدام نماید.»[27]

گزارش‌های ساواک نشان می‌دهد که آیت‌الله جنتی در سال 1344 نیز همچنان با مشارکت در تهیه اعلامیه و صدور تلگراف فعال بوده است. انتقال حضرت امام (ره) در مهر ماه 1344 از ترکیه به عراق که محیط مناسب‌تری برای یک عالم شیعی داشت، باعث خرسندی یاران امام شد. آیت‌الله جنتی و سایر اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به همین مناسبت با صدور اعلامیه‌هایی برای حضرت امام(ره) نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند:

«گر چه انتقال حضرتعالی از ترکیه به عراق از این جهت که محیط مناسب‌تری است مایه خوش‌وقتی [است]، ولی ادامه محرومیت ملت ایران و مخصوصاً حوزة علمیه قم از افاضات آن مرجع عظیم‌الشأن موجب افسردگی شدید عموم است. امیدواریم در آینده نزدیک با مراجعت حضرتعالی به قم مردم ایران از نعمت رهبری‌های ارزنده آن زعیم عالیقدر که موجب مصالح عالیه عموم اسلام و مسلمین است بهره‌مند گردند.»[28]

در همین زمان مجدداً نامه سرگشاده‌ای با امضای "حجج اسلام و فضلا و محصلین حوزه علمیه قم" خطاب به حضرت امام خمینی (ره) منتشر و خواستار مراجعت ایشان به کشور شدند:

«هر چند انتقال حضرت‌عالی از ترکیه به عتبات عالیات از جهتی مایه خرسندی است ولی ادامه تبعید آن مرجع عالی‌قدر که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران صورت گرفته است بسی موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران است. ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیم‌الشأن پیروی می‌کنند و برای تأمین و اجرای آن[از] هیچ‌گونه فداکاری دریغ ندارند انتظار دارند که به زودی موانع برطرف شود تا با مراجعت حضرت‌عالی به حوزه علمیه قم و با تدبیرات خردمندانه و رهبری‌های ارزنده آن زعیم عالی‌قدر مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد. ادام الله ظلکم علی رؤوس الانام»[29]

 

منسجم‌کردن فعالیت‌های سیاسی یاران امام(ره)

در اواخر سال 1344 در جلسه‌ای در منزل آیت‌الله مشکینی تعدادی از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم از جمله آیت‌الله جنتی، تصمیم‌ مهمی در خصوص مبارزه با رژیم پهلوی و دفاع از امام(ره) گرفتند که در روند حرکت انقلابی نیروهای مذهبی اهمیت زیادی دارد: 

«در ساعت 21 روز 23 / 12 / 44 علی حجتی کرمانی، جنتی اصفهانی، ربانی شیرازی، احمد آذری و منتظری اصفهانی در منزل میرزا علی مشکینی  جلسه‌ای تشکیل داده و تصمیماتی به شرح ذیل اتخاذ نموده‌اند.

1- برای مراجعت خمینی اعلامیه‌هایی در ایام عید چاپ در قم و تهران و سایر شهرستان‌‌ها پخش نمایند.

2- مراجعه دسته‌جمعی به منزل روحانیون طراز اول و تقاضا از آنان جهت اخذ تصمیمات شدیدتری به منظور اعاده خمینی به قم

3- چنانچه این اقدامات موثر واقع نگردید تصمیمات شدیدتری از قبیل تهدید و ارعاب و حتی ترور گرفته شود.»[30]

اهمیت این جلسات به حدی بود که باعث واکنش شدید سپهبد نصیری رئیس ساواک شدهو ناصر مقدم مدیرکل اداره سوم، خواستار دستگیری«موزعین هر نوع اعلامیه و تراکت مضره»[31] شد. به این ترتیب در دوم فروردین ماه 1345 «آیت‌الله عبدالرحیم شیرازی»،«آیت‌الله احمد آذری قمی» و «آیت‌الله حسینعلی منتظری» دستگیر شدند. آیت‌الله جنتی به همراه روحانیون و جامعه مدرسین حوزه‌ علمیه قم‌ خطاب به‌ مراجع‌ عظام‌ عراق‌ و ایران‌ به این اقدام رژیم اعتراض کردند.

«ما مدرسین‌ و محصلین‌ حوزه علمیه قم‌ از پیشگاه‌ مبارک‌ تقاضا داریم‌ که‌ دستور فرمایید: اولاً مراتب‌ تأثر و تنفر عموم‌ روحانیت‌ ایران‌ به‌ جهت‌ دستگیری‌ اساتید بزرگ‌ حوزه علمیه قم‌ به‌ مقامات‌ مسؤول‌ ابلاغ‌ گردد. ثانیاً پس‌ از استیضاح‌ مقامات‌ مربوطه‌ راجع‌ به‌ این‌ عمل‌ غیر قانونی‌ و بیشرمانه رفع‌ مزاحمت‌ از اساتید عظیم‌الشأن‌ حوزه علمیه قم‌ و سایر بازداشت‌ شدگان‌ بیگناه‌ خواسته‌ شود. ثالثاً به‌ مقامات‌ مسؤول‌ کشور تذکر داده‌ شود آنها که‌ به‌ چنین‌ اقدامات‌ گستاخانه‌ای‌ دست‌ می‌زنند، دانسته‌ یا ندانسته‌، مقدمات‌ یک‌ انفجار عمیق‌ را در حوزه علمیه قم‌ و سایر نقاط‌ کشور فراهم‌ می‌نمایند.»[32]

در تاریخ 30 / 1 / 1345 آیت‌الله جنتی نیز توسط ساواک قم دستگیر شد. پس از بازرسی و تفتیش منزل و کشف تعدادی اعلامیه و کتاب حضرت امام (ره)، ایشان را در ساواک قم به عنوان "یکی از محرکین و طرفداران خمینی"[33] مورد بازجویی قرار داده و سپس به تهران منتقل و در زندان قزل قلعه به اتهام "اقدام علیه امنیت داخلی مملکت و همکاری و هماهنگی با جناح‌های افراطی مذهبی و همچنین ضبط و پخش اعلامیه و نشریه‌های مضره" [34] بازداشت کردند.[35]

آیت‌الله جنتی پس از 77 روز بازداشت در تاریخ 14 / 4 / 1345 آزاد شد. [36] استقبال مردم از ایشان و دیگر روحانیون آزاد شده در اسناد ساواک انعکاس یافته است:

«طبق اطلاع چهار نفر از متهمین زندانی به اسامی: شیخ علی اصغر مروارید       2- شیخ حسین نوری 3- جنتی و فهیم کرمانی در سه‌شنبه 14 / 4 / 45 بدون اطلاع این ساواک از زندان آزاد و به شهر قم مراجعت، ورود آنان مصادف با میلاد حضرت رسول بوده و عموماً بالاخص شیخ علی اصغر مروارید در منزل جمعیت زیادی به دیدن وی رفته‌اند.» [37]

پس از آزادی آیت‌الله جنتی، مقدم مدیرکل اداره سوم ساواک از ساواک قم خواستار کنترل ایشان شد:

«دستور فرمایید کماکان اعمال و رفتار مشارالیه وسیله منابع مربوطه تحت کنترل قرار گیرد.»[38]

 

سفرهای تبلیغی فرصتی برای آگاهی‌دهی سیاسی

از روش‌های خاص یاران امام در تبیین انقلاب اسلامی برای مردم، استفاده از مراسم مذهبی تبلیغی بود. بر اساس سنت رایج در حوزه‌های علمیه، طلاب و سخنرانان طرفدار امام در مناسبت‌های مذهبی به شهرهای مختلف رفته و ضمن انجام رسالت تبلیغی به نقد رژیم و دفاع از امام (ره) می‌پرداختند. رژیم به دلیل اطلاع از ماهیت سیاسی این افراد معمولاً از طریق کنترل منابر و گرفتن تعهد مانع از فعالیت آنان می‌شد. در تیر ماه 1346 آیت‌الله جنتی به منظور تبلیغ در ماه‌های محرم و صفر به سنندج رفت و پس از سپردن تعهد عدم دخالت در امور غیر مذهبی اجازه منبر پیدا کرد.[39] بر اساس گزارش‌های ساواک ایشان  بر خلاف تعهدش به شهربانی، به افشای جنایات رژیم اشغالگر قدس پرداخته و به همین دلیل از ادامه سخنرانی وی در سنندج جلوگیری شده است:

«در حسینیه سنندج احمد جنتی واعظ که بر خلاف تعهد خود مطالبی درباره جنگ اعراب و اسرائیل و شکست مسلمانان بر اثر عدم اتحاد کشورهای مسلمان ایراد نموده بود ... از ادامه سخنرانی او در حسینیه مذکور جلوگیری و شخص مورد بحث تذکر داده شد که حق رفتن به منبر را در شهرهای استان کردستان ندارد. در تمام منابر خود بعد از اتمام وعظ به جان شاهنشاه آریامهر دعا ننموده و شخص میهن پرستی به نظر نمی‌رسد.»[40]

آیت‌الله جنتی در سال 1347 جهت تبلیغ به جزیره خارک رفت که با مخالفت مسئولین محلی مواجه شد. پافشاری ایشان برای اقامت در خارک بیانگر عمق اعتقاد ایشان به مبارزه با رژیم و آگاهی‌دهی سیاسی و دینی به مردم است:

 «در این جلسه احمد جنتی اظهار داشت که بنا به دستور آقای قائمی نامبرده بایستی در خارک اقامت و خانواده خود را نیز به خارک بیاورد و از روسای شرکت نفت تقاضای منزل نمود. رئیس شرکت ملی نفت خارک مشکلات منزل را در خارک تشریح نموده و غیر مستقیم جواب داد که برای شرکت، دادن منزل مقدور نیست و احمد جنتی اظهار نظر نمود که ممکن است برای او چادر بزنند و به نظر می‌رسد که تصمیم کلی دارد در خارک اقامت نماید. واعظ مذکور ... واعظ قابل اعتمادی به نظر نمی‌رسد.»[41]

پس از اطلاع ساواک مرکز از موضوع، با ادامه سکونت آیت‌الله جنتی در خارک مخالفت شد:

«خواهشمند است دستور فرمایید از طریق مقامات مربوطه نسبت به جلوگیری از سکونت دایمی وی در خارک اقدام و نتیجه را اعلام نمایند.»[42]

در پی محدودیت‌های ایجاد شده توسط ساواک، آیت‌الله جنتی به قم بازگشت، اما پس از مدتی با فراهم شدن شرایط، مجدداً به خارک رفت و در کتابخانه مسجد خارک سکنا گزید:

«واعظ مذکور اخیراً با هواپیمای شرکت هواپیمایی ایران به خارک وارد شده و در کتابخانه مسجد این شهرستان سکونت نموده گویا تسهیلات ورودی از طرف شرکت ملی نفت در آبادان فراهم گردیده است. علیهذا اقامت وی در خارک به طور دایم ضروری به نظر نمی‌رسد.»[43]

آیت‌الله جنتی یک سال بعد به نمایندگی از طرف «آیت‌الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی» جهت کمک به ساخت «حسینیه مریوان» به آن دیار عزیمت کرد، اما به دلیل شروط ساواک برای اقامت ایشان از جمله سپردن تعهد مبنی بر دعای به شاه و سایر مقامات، شهر را ترک کرد.[44]در همین سال «آیت‌الله سید محمود طالقانی» در صدد تشکیل هیئتی پنج نفره در حوزه علمیه قم به منظور گسترش فعالیت‌های انقلابی برآمد که یکی از گزینه‌های ایشان آیت‌الله جنتی بوده:

 «آقای طالقانی از تهران به قم آمده‌اند و پس از ملاقات با آقای شریعتمداری در نظر دارد هیئتی به نام نیروی سوم تشکیل دهند که وظیفه آن در ظاهر حفظ تعادل بین روحانیون طراز اول باشد و یک جلسه هم در منزل [خزعلی] تشکیل داده‌اند. افراد شناخته شده این هیئت:

1- خزعلی 2- مشکینی3- نوری 4- جنتی 5- مکارم می‌باشند.»[45]

 

تلاش برای تثبیت مرجعیت امام خمینی(ره)

محمدرضا پهلوی به واسطه آنکه مرجعیت ایران را خطری برای تاج و تخت خود می‌پنداشت، در دو مقطع کوشید تا مرجعیت را از قم به نجف منتقل کند. مرحله نخست پس از ارتحال «آیت‌الله العظمی بروجردی» و مرحله دوم پس از رحلت «آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم» در 14 خرداد ماه 1349 بود. رژیم شاه برای ایجاد چند دستگی در میان مراجع و جلوگیری از روی آوردن مردم به حضرت امام (ره) در اقدامی شتابزده پیام تسلیتی برای آیت‌الله خوئی ارسال و عملاً ایشان را به عنوان جانشین آیت‌الله حکیم معرفی کرد. این اقدام رژیم باعث شد تا علمای حوزه‌های علمیه قم در تلگرافی خطاب به حضرت امام (ره) ایشان را به عنوان "مرجع بزرگ شیعه" معرفی کنند:

«محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی متع‌الله المسلمین به ‌طول بقائه رحلت حضرت آیت‌الله العظمی آقای سید محسن حکیم قدس سره‌الشریف موجب تأسف عمیق قاطبه مسلمین خصوصاً جامعه روحانیت گردید. حوزه علمیه قم این فاجعه عظیم را به ساحت مقدس حضرت بقیۀ‌الله امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و محضر آن مرجع عظیم‌الشأن تسلیت می‌گوید. عظمت اسلام و مسلمین و ترقی روز افزون جامعه روحانیت و حوزه‌های علمیه را در ظل توجهات امام زمان و رهبری ارزنده حضرت مستطاب عالی از پیشگاه خداوند قادر خواستار است.»[46]

پس از این تلگراف، آیت‌الله جنتی به همراه یازده تن از علماء و مدرسان سرشناس حوزه در اقدامی حساب شده و دقیق به منظور بهره‌برداری از جو روانی رحلت آیت‌الله حکیم و تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) متنی را با عنوان "نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام حوزه مقدسه علمیه قم درباره مرجعیت آیت‌الله العظمی خمینی دامت برکاته" تهیه و منتشر کردند. این اقدام شجاعانه در مقطعی صورت گرفت که رژیم پهلوی در اوج اقتدار خویش قرار داشت و با شدت و سختگیری به دنبال محو نام حضرت امام (ره) بود. متن سوال در این اعلامیه به شرح زیر است:

«محضر مقدس اساتید بزرگ و مدرسین عالی مقام و فضلای حوزه علمیه قم، دامت برکاتهم

    محترماً به عرض می‌رساند، رحلت حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای حکیم قدس‌سره موجب تأسف عمیق گردید. استدعا می‌شود نظریه خود را درباره مرجع تقلیدی که مقلدین معظم‌له لازم است به ‌وی مراجعه نمایند به‌طور مشخص و با قاطعیت بیان فرمایید.»[47]

آیت‌الله جنتی در پاسخ نوشتند:

«بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع مرجعیت عامه مطلبی است که با تمام شئون مادی و معنوی ملت اسلام سر و کار دارد. کیان اسلام و کلیه حیثیات ملل اسلامی همیشه وابسته به روشن‌بینی و قاطعیت و علم و تقوای مراجع تقلید بوده و در این زمان که اسلام عزیز از همه ادوار بیشتر به رهبر واجد شرایطی محتاج است، مرجعیت عامه حضرت آیت‌الله العظمی الخمینی مدظله العالی قابل هیچ‌گونه تردید و مناقشه‌ای نیست.احمد جنتی 16 / 3 / 1349»[48]

     انتشار این پرسش و پاسخ، بازتاب وسیعی در سطح جامعه داشت. به همین دلیل رژیم  بلافاصله در صدد دستگیری و تبعید صادرکنندگان آن بر آمد. در سند زیر به این موضوع اشاره شده است:

«روز جاری اعلامیه‌ای تحت عنوان نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام حوزه مقدسه علمیه قم درباره مرجعیت عامه حضرت آیت‌العظمی خمینی فتوکپی شده به دست‌آمده که ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری، حسین نوری، محمد موحدی فاضل، غلامرضا صلواتی، علی مشکینی، ابوالقاسم خزعلی، نعمت‌الله صالحی، شاه‌آبادی، ابراهیم امینی، یحیی انصاری شیرازی، احمد جنتی هر یک با دست‌خطی مرجعیت خمینی را ذیل آن تأیید نموده‌اند. با توجه به امریه معطوفی که مقرر گردیده نسبت به دستگیری منتظری و ربانی اقدام شود. نظریه عالی را در مورد دستگیری دیگر امضاء کنندگان سریعاً ابلاغ فرمایند.»[49]

ساواک در اولین اقدام آیت‌الله شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی و آیت‌الله شیخ حسینعلی منتظری را دستگیر و روانه زندان کرد و به ساواک قم در مورد سایر امضاءکنندگان اعلامیه دستور داد:

 «در مورد افرادی که در قم دستگیر شده‌اند و همچنین اشخاصی که ذیل طومار را امضاء کرده‌اند کمیسیون امنیت اجتماعی محل تشکیل و به زابل تبعید و نتیجه را اعلام دارند.»[50]

ساواک مرکز مدت تبعید افراد دستگیر شده را سه سال تعیین کرد.[51] آیت‌الله جنتی برای اینکه دستگیر نشود قم را ترک کرد، اما پس از سه ماه با شروع سال تحصیلی به حوزه علمیه قم بازگشت و ساواک کوشید تا با تهدید و تطمیع وی را وادار به همکاری کند.[52] دستگیری یکی از فرزندان آیت‌الله جنتی به جرم فروش رساله‌های حضرت امام(ره)، موقعیت مناسبی برای ساواک قم بود که  ایشان را احضار و در مورد همکاری با وی مذاکره کند:

«در اجرای امر، نامبرده بالا به نحو غیر محسوس به ساواک احضار و تذکرات لازم به وی داده شد ضمن مذاکرات مختلف در مسائل مربوط به روحانیت و وجهه و شخصیت مشارالیه در حوزه، نامبرده اظهار داشت متأسفانه تفاهم در بین نیست از جمله مسأله اتهام فرزند خود را عنوان و افزود که به نظر من او جرمی نداشته که در خور این همه عقوبت باشد. بر اساس بهانه‌های جوانی و نادانی و یا انتفاع مادی به رساله فروشی اقدام کرده که با توجه به عدم پیشینه سوء می‌بایستی در اولین وحله عوارض عمل خلاف وی به او تفهیم و بالاخره لازم بود بر اساس تفاهم به وی گوشزد می‌شد که منبعد مرتکب این اعمال نشود و این حق را هم شاید داشته. ... به استحضار می‌رساند مشارالیه در حال حاضر از وضعی که جهت فرزندش ایجاد شده بسیار ناراحت و با روحیه فعلی به هیچ وجه آمادگی همکاری در وی مشهود نیست.»[53]

 

تبعید آیت‌الله جنتی

پس از مواضع آیت‌الله جنتی در خصوص مرجعیت امام(ره) و بی نتیجه بودن تلاش‌های ساواک برای جلب همکاری وی، بازداشت ایشان حتمی شده بود. دستگیری تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در زمستان 1350 و صدور احکام اعدام و زندان برای 69 نفر از آنان باعث شد تا آیت‌الله جنتی به همراه «آیت‌الله مهدی ربانی املشی»، «آیت‌الله محمدعلی گرامی» و «آیت‌الله محمد یزدی» به منزل مراجع قم مراجعه و در صدد تعطیلی کلاس‌های درس حوزه علمیه قم بر آیند.

«عده‌ای[از] مدرسین و طلاب ناراحت حوزه جهت همدردی با خانواده‌های محکومین، متحصنین در منزل شریعتمداری، به مراجع مراجعه و مصراً خواستار تعطیل درس حوزه گردیده‌اند. لذا مراتب ظهر روز 20 / 2 / 51 تلفناً به آقای جوان اطلاع و پیشنهاد شده که چهار نفر از محرکین اصلی به اسامی محمدعلی گرامی فرزند عباس ـ احمد جنتی فرزند هاشم ـ محمدمهدی ربانی فرزند ابوالمکارم ـ محمد یزدی فرزند علی که هر یک در آن اداره کل نیز سوابقی دارند دستگیر و بقیه وسیله شهربانی به تواتر به ساواک احضار گردند که در نتیجه منجر به متواری شدن آنان از منطقه خواهد شد و در صورت مراجعه نیز با دادن تذکر و اخذ تعهد در این زمینه آزاد گردند.»[54]

به این ترتیب با موافقت ساواک مرکز آیت‌الله جنتی به همراه آیت‌الله شیخ مهدی ربانی املشی، شیخ محمد گرامی و شیخ محمد یزدی، شبانه دستگیر و مستقیماً به زندان قزل قلعه تهران منتقل شدند و تحت بازجوئی قرار گرفتند.[55] آیت‌الله جنتی پس از یک ماه بازداشت در تاریخ 23 / 3 / 1351 از زندان آزاد شد.[56] در تاریخ 9 / 12 / 1351 وی را مجدداً به اتهام ارتباط با آقای عزت‌الله شاهی، معروف به مطهری دستگیر کردند و در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری مرکز تحت بازجوئی و شکنجه‌های روحی و روانی قرار دادند.[57] ایشان در این خصوص در مصاحبه‌ای با هفته‌نامه پیام انقلاب گفته‌اند:

«مدت 20 روز مرا در کمیته نگه داشتند. در کمیته مرا شکنجه جسمی نمی‌دادند. فکر می‌کنم بخاطر ضعف بدنی من بود و اینطور حس می‌کردند که ممکن است من طاقتش را نداشته باشم و برای آنها اسباب زحمت بشود. ولی شکنجه‌های آنها روحی بود و کسانی را که می‌خواستند شکنجه بدهند در مجاورت من شکنجه می‌دادند و من بسیاری از شبها در نیمه‌های شب صدای شلاق و صدای ناله و شیون شکنجه‌شدگان را به وضوح می‌شنیدم.»[58]

     آیت‌الله جنتی در تاریخ 28 / 12 / 1351 پس از بیست روز از زندان آزاد[59] و بنا به دستور ساواک مرکز مورد کنترل و مراقبت شدید قرار گرفت.[60]

ماجرای گروه ابوذر نهاوند در همین زمان باعث شد تا رژیم زمان را برای تبعید طرفداران امام مناسب بداند. لازم به توضیح است که گروه ابوذر در آبانماه 1351 به وسیله ی 6 نفر از جوانان مذهبی نهاوند تشکیل شد. این گروه در 30 / 4 / 1352 هنگام خلع سلاح پاسبان محمدرضا مدنی وارد یک درگیری پیش‌بینی نشده با شهربانی شده و در نتیجه مأمور شهربانی کشته، و آنها نیز دستگیر می‌شوند. این گروه شش نفره در 30 بهمن 1352 در تهران اعدام شدند.[61] ارتباط این گروه با برخی از روحانیون حوزه علمیه قم مانند آیت‌الله ربانی شیرازی و حجت‌الاسلام فاکر خراسانی ساواک قم را بر آن داشت تا با  ارسال لیستی 27 نفره از یاران حضرت امام (ره) که آیت‌الله جنتی نیز در میان آنها بود خواستار تبعید این افراد از قم شود:

«در بررسی‌هائی که به عمل آمده و با توجه به سوابق موجود افراد مشروحه زیر که در حوزه علمیه قم صاحب نفوذ می‌باشند از طرفداران جدی و فعال خمینی بوده و هر یک در آن اداره کل نیز سوابقی دارند و با انجام تبلیغات و صرف وجوهات طلاب حوزه را به طرفداری از خمینی تشویق می‌نمایند ضمن عرض اینکه سال تحصیلی اوایل مهرماه شروع خواهد شد به منظور جلوگیری از فعالیت‌های آینده آنان این ساواک پیشنهاد می‌نماید که قبل از شروع نامبردگان را احضار و تعهدی از آنان اخذ گردد که بطور کلی منطقه را ترک و در محل دیگری غیر از شهرستان‌های قم ـ تهران ـ مشهد اقامت نمایند و در صورت عدم اجرای این دستور با تشکیل کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی نسبت به طرد آنان از منطقه اقدام شود.» [62]

ساواک مرکز با این پیشنهاد موافقت کرد[63] و نصیری رئیس ساواک از ترس عکس‌العمل طلاب و روحانیون درخواست تقویت نیروی شهربانی در قم را نمود.[64] به همین منظور:

 «در اجرای اوامر صادره روز 22 / 5 / 52 کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی در دفتر فرمانداری شهرستان قم تشکیل و با طرد 25 نفر از عوامل ناراحت حوزه به شهرستان‌های دیگر موافقت گردید.»[65]

     با شروع دستگیری‌ها، آیت‌الله جنتی که پیش‌تر ممنوع‌المنبر شده بود[66] به سه سال تبعید در اسدآباد همدان محکوم شد:

 «نامبرده بالا یکی از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیت‌های ضد امنیتی و تحریک طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت وضعیت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعی مورخه 22 / 5 / 52 شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجباری در اسدآباد همدان محکوم گردیده که در حال حاضر متواری می‌باشد.

علیهذا دستور فرمایید با بسیج کلیه عوامل و پرسنل مربوطه و دادن آموزش‌های لازم به منابع و همکاران افتخاری و با همکاری مقامات انتظامی محل نسبت به شناسایی و بازداشت مشارالیه اقدام و نتیجه را سریعاً گزارش نمایند تا ترتیب اعزام وی به محل مورد نظر داده شود.»[67]

آیت‌الله جنتی پیش از بازداشت ابتدا به مشهد و از آنجا به جزیره خارک رفت، اما در تاریخ 1 / 7 / 1352 توسط ساواک در جزیره خارک شناسائی و پس از دستگیری به ساواک قم منتقل شد.[68]

به این ترتیب آیت‌الله جنتی در تاریخ 3 / 7 / 1352 به تبعیدگاهش فرستاده شد:

«نامبرده بالا روز 3 / 7 / 1352 توسط مأمورین ژاندارمری شهرستان قم به محل محکومیت (اسدآباد همدان) اعزام و بدرقه گردیده است.»[69]

در پی تبعید آیت‌الله جنتی به اسدآباد ساواک مرکز، ساواک همدان را موظف به مراقبت اطلاعاتی از ایشان کرد:

 «با توجه به این که نامبرده بالا یکی از روحانیون ناراحت و طرفدار خمینی می‌باشد خواهشمند است دستور فرمایید از کلیه اعمال و رفتار و تماس‌های نامبرده بالا مراقبت و همچنین مکاتبات و مسافرت‌های وی کنترل و ضمن شناسایی دوستان و معاشرین مشارالیه در اسدآباد چنانچه مورد مشکوکی از یاد شده دیده شد در اسرع وقت این سازمان را آگاه سازند.»[70]

     اسناد ساواک بیانگر فعالیت سیاسی و مذهبی آیت‌الله جنتی پس از استقرار در تبعیدگاهش است. در سندی از ساواک آمده است:

«نامبرده بالا که از وعاظ ممنوع‌المنبر و در بخش اسدآباد کنگاور به صورت تبعید به سر می‌برد، همه شب در مساجد جامع ، خاک‌ریزی‌ها و صاحب‌الزمان در بالای منبر به سخنرانی می‌پردازد. خواهشمند است دستور فرمایید از منبر رفتن وی جلوگیری و نتیجه را به شهربانی کشور اعلام دارند.»[71]

     گزارش‌های ساواک نشان می‌دهد که آیت‌الله جنتی توجهی به هشدارها و تهدیدهای ساواک نداشته و به همین دلیل نیز به رغم اخطارهای ساواک مبنی بر عدم خروج از منطقه در تاریخ 24 / 9 / 1352  به کرمانشاه[72] و در 20 / 3 / 1353 به تهران رفته است.[73]

تبعید و محرومیت هرگز نتوانست مانعی در برابر اهداف و آرمان‌های آیت‌الله جنتی ایجاد کند. به همین دلیل وی با بهره‌گیری از فرصت پیش آمده به نشر افکار و عقاید امام(ره) و ترویج شعائر دینی در تبعیدگاهش پرداخت.[74] گزارش‌های ساواک نشان‌دهنده‌ی تأثیرگذاری ایشان در منطقه است:

«نامبرده بالا دو نفر از همکاران قمی خود را در منزل نگهداری نموده و اکثراً آن‌ها را به روستاهای اطراف جهت وعظ و سخنرانی اعزام می‌دارد و برای ماه مبارک رمضان تعداد بیشتری از وعاظ ساکن قم را دعوت نموده تا به اسدآباد مسافرت نمایند. ضمناً در خانه‌اش مباحث فقهی نیز دارد.»[75]

در سند دیگری در همین ارتباط آمده است:

«شیخ احمد جنتی لادانی که از روحانیون منحرف و مخالف دولت است و در اسدآباد همدان به حالت تبعید به سر می‌برد در آنجا آزادی عمل داشته و ضمن اقامه نماز جماعت در مساجد به حالت ایستاده هم سخنرانی می‌نماید و عده‌ای از مردم هم در سال جاری از قم و اصفهان به منظور دیدن وی به اسدآباد رفته‌اند.

نامبرده به اتفاق زن و فرزندانش در اسدآباد زندگی می‌نماید تبعید این‌گونه افراد به مناطق مذکور جز پرورش دادن آنان نتیجه دیگری ندارد. به نظر می‌رسد هر گاه روحانیون تبعیدی بیشتر به مناطق سنی‌نشین اعزام گردند ضمن این‌که قادر به تبلیغات نخواهند بود در روحیه آنان این تبعید تاثیر بیشتری به جای خواهد گذاشت.»[76]

ساواک مرکز پس از مطلع شدن از تشدید فعالیت‌های آیت‌الله جنتی و تأثیرگذاری ایشان خواستار جلوگیری از برگزاری این جلسات شد.[77]

«نامبرده بالا جلساتی مانند قرائت قرآن به طور سیار و موعظه پس از اتمام نماز جماعت دارد که مطالبی تحریک‌آمیز بیان می‌نماید، خواهشمند است دستور فرمائید با توجه به نامه شماره 22 / 12 / 53 ـ 8932 / ﻫ  از ادامه تشکیل هر گونه جلسات از ناحیه مشارالیه شدیداً جلوگیری نموده و نتایج حاصله را به این سازمان اعلام دارند.»[78]

 بر اساس گزارش‌های ساواک  استقبال مردم از این جلسات زیاد بوده و هر روز بر تعداد شرکت‌کنندگان در آن افزوده می‌شد:

«اخیراً نامبرده بالا پس از نماز جماعت به موعظه می‌پردازد و ضمن موعظه نکاتی در مورد تحرک و اتحاد مسلمین و مبارزه بر علیه ستم فردی و اجتماعی سخن می‌گوید و روز بروز بر تعداد مستمعینش افزوده می‌گردد.»[79]

سرانجام در تاریخ 22 / 5 / 1355 مدت تبعید آیت‌الله جنتی به پایان رسید. ایشان در مورد این دوره از فعالیت سیاسی‌اش در  مصاحبه‌ای گفته است:

«دوران تبعید [به اسدآباد] این خاصیت را داشت که به نظر خودم توانستم آنجا تأثیر بگذارم و عده‌ای را هنوز هم از یادگارهای خودم می‌دانم که در آنجا بسیار گرم و علاقمند در خدمت انقلاب هستند.»[80]

     با وجود پایان دوره تبعید، آیت‌الله جنتی همچنان در قم مورد مراقبت و کنترل شدید ساواک قرار داشت.[81] در سال 1356 درخواست ایشان برای صدور گذرنامه جهت شرکت در مراسم حج مورد موافقت قرار نگرفت.[82]

 

فعالیت‌های آیت‌الله جنتی در سال 1356

     با وجود مخالفت ساواک با سفر ایشان به مکه مکرمه، آیت‌الله جنتی توانست پس از سال‌ها دوری، از طریق سوریه و عراق به دیدار حضرت امام (ره) نائل شود:

«اول به سوریه رفتم و می‌خواستم با بچه‌هائی که به عنوان فراری در سوریه بودند، که یکی از آنها پسر خودم بود دیداری داشته باشم. در آنجا مدتی با آنها بودم و جلساتی داشتیم ... بعد هم به یک صورتی مقدمات رفتن به نجف برای ما فراهم شد و خدا قسمت کرد و ما یک سفر عتبات رفتیم و خدمت امام رسیدیم.»[83]

پس از بازگشت از نجف اشرف، تشکیل یک جمعیت اسلامی را برای پیشبرد اهداف انقلاب در دستور کار قرار داد:

«پس از بازگشت از نجف جمعی از دوستان به فکر افتادند که یک جمعیت متشکل اسلامی بوجود بیاورند. جمعیت متشکل اسلامی به ابتکار شهید بهشتی و با شرکت من و برادران عزیز دیگری همچون آیت‌الله مشکینی، خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، شهید هاشمی‌نژاد، مومن، واعظ طبسی، طاهری خرم‌آبادی و شهید باهنر تشکیل شد و در فاصله‌های یک هفته‌ای یا پانزده روزه و راجع به تشکیل یک جمعیت متشکل اسلامی طرح‌ریزی می‌کردیم. این جمعیت بعداً به تشکیلات حزب جمهوری اسلامی منتهی شد.»[84]

در پی شهادت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی، آیت‌الله جنتی به همراه 42 نفر از روحانیون و مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به امام خمینی (ره) تسلیت‌نامه‌ای مخابره کردند:

«ضایعه اسفناک و فقدان جانگداز فرزند برومند و رشید اسلام حضرت مستطاب علامه حجت‌الاسلام والمسلمین مرحوم آقای حاج آقا مصطفی خمینی قدس سره موجب تأثر عمیق جامعه روحانیت و امّت اسلامی گردید مصیبت وارده را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء و حضرت مستطاب عالی تسلیت می‌گوئیم گرچه تحمل این ضایعه سنگین و دشوار است ولی با توجه به عظمت روحی و قدرت تحمل دشواری‌ها که از آن جناب معهود است و باتوجه به نیاز مبرمی که جامعه اسلامی به رهبری آن حضرت دارد مطمئناً این مصیبت دردناک در اراده راسخ آن زعیم بزرگ و ایفاء وظایف رهبری تأثیری نخواهد گذاشت امید آنکه با بازگشت آن جناب به ایران کلیه آلام و مصائب جامعه اسلامی تخفیف و تسکین یابد.»[85]

انتشار مقاله موهن«ایران و استعمار سرخ وسیاه» در 17 دی و سپس وقایع 19 دی قم و 29 بهمن تبریز از مهم‌ترین رویدادهای سال 1356 بودند. آیت‌الله جنتی در واکنش به این اقدامات خشونت‌آمیز رژیم، به همراه سایر اساتید حوزه علمیه قم بیانیه‌هایی را در محکومیت آنها صادر کرد.[86]

 

اقدامات آیت‌الله جنتی در سال 1357

سال 1357 در حالی آغاز شد که رژیم همچنان خود را قادر به مهار انقلاب نشان می‌داد. سرکوب مردم در شهرهای یزد، جهرم و اهواز و به دنبال آن اعلام حکومت نظامی در اصفهان نشان داد که تقابل خونین مردم و رژیم در حال رسیدن به نقطه‌ی اوج خود است. آیت‌الله جنتی در خرداد این سال در کنار سایر انقلابیون در حال تدارک سالگرد قیام 15 خرداد 1342 بود که به اتفاق «آیت‌الله آذری قمی» در 11 / 3 / 1357 دستگیر و به زندان کمیته مشترک فرستاده شد:

«طبق اطلاع دو نفر روحانی به اسامی آذری سابقه تبعید و زندان دارد و جنتی اصفهانی در قم شدیداً مشغول تدارک برای 15 خرداد می‌باشند این افراد شناسایی و دستگیر و به کمیته مشترک اعزام دارند.»[87]

پس از بازجوئی‌های متعدد بازجویان کمیته مشترک ضدخرابکاری نتوانستند دلیل محکمه‌پسندی علیه ایشان اقامه کنند،[88] به همین دلیل آیت‌الله جنتی در تاریخ 5 / 4 / 1357 از زندان آزاد شد.[89] تحرکات و مسافرت‌های تبلیغی آیت‌الله جنتی پس از آزادی افزایش یافت و ایشان در ایام ماه مبارک رمضان سال 1357 به جزیره خارک سفر کرد. براساس گزارش‌های ساواک ایشان سخنرانی‌های تندی در خارک علیه رژیم پهلوی انجام داده است:

«ساعت 23:00 روز 5 / 6 / 37 [1357] نامبرده بالا در بالای منبر ضمن سخنان خود از تفرقه و شکافی که بین مسلمانان ایجاد شده و ضرری که از این نظر متوجه مسلمین گردیده صحبت و اظهار داشته، دیدید که یک همبستگی و  اتفاق چه به روز بانکی که سهام‌دار آن یک بهائی بود آورد، سپس نامبرده با توجه به دستور جناب آقای شریف امامی نخست‌وزیر جدید ایران در مورد تعویض تاریخ شاهنشاهی اضافه نموده بالاخره مجبور شدند تاریخ اسلامی را جایگزین تاریخ گبری‌ها نمایند و بالاخره یکی از صدها خواسته روحانیون را پس از این‌که کشت و کشتارشان را کردند عملی نمایند.

نامبرده در سخنرانی‌های خود به طور غیر مستقیم از اوضاع مملکت انتقاد می‌نماید و از وعاظ افراطی طرفدار خمینی می‌باشد.»[90]

از اقدامات مهم آیت‌الله جنتی در زمستان سال 1357 مشارکت در تهیه‌ی قطعنامه‌ای بود که خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت را مطرح می‌کرد. این اعلامیه در تاریخ 24 / 9 / 1357 و پس از راهپیمایی عظیم مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا تهیه شده بود. در گزارش ساواک راجع به این اعلامیه آمده است:

«بعداز ظهر روز گذشته اعلامیه استنسیل شده‌ای از طرف 40 نفر از اساتید و فضلای قم از جمله ابوالفضل نجفی خوانساری، محمدحسین مسجدجامعی، حسینعلی منتظری، علی مشکینی، حسین نوری، احمد جنتی در قم انتشار یافته است. در این اعلامیه ضمن اشاره به جریان تاسوعا و عاشورا و راه‌پیمایی مردم که رفراندوم تلقی گردید اضافه شده که شعارها و قطعنامه‌ها با صراحت به وضوح به دنیا نشان داد

1- شاه و رژیم شاهنشاهی به هیچ وجه جایگاهی در میان مردم ایران ندارد و ملت حتی در زیر فشار سر نیزه و مسلسل هم آن را تحمل نمی‌کنند و قهراً حکومتی که جایگاه ملی نداشته باشد در هیچ جای دنیا رسمیت ندارد.

2- رهبری مرجع عالیقدر نایب‌الامام حضرت آیت‌الله عظمی خمینی دام ظله، بدون چون و چرا مورد تایید قاطع ملت است و بدون برآوردن خواسته‌های مذهبی و ملی معظم له هیچ راه حلی برای مشکلات ایران وجود ندارد.

احمد جنتی در شب مورخه 24 / 9 / 57 در ساعت ممنوعیت عبور و مرور بازداشت و در بازرسی معموله اصل اعلامیه کشف شده است.»[91]

آیت‌الله جنتی به اتفاق آیت‌الله علی مشکینی دو روز پیش از انتشار عمومی این اعلامیه توسط نیروهای فرمانداری نظامی قم دستگیر، اما به دلیل شرایط خاص کشور چند روز بعد آزاد شدند:[92]

«شیخ احمد جنتی لادانی و شیخ علی فیض مشکینی شب گذشته پس از شروع ساعت ممنوعیت عبور و مرور از طرف مأمورین در قم بازداشت و در بازرسی‌های معموله پیش‌نویس اعلامیه مضره دست‌نویسی که به امضای چند نفر از روحانیون سابقه‌دار رسیده به دست آمده.»[93]

     انتخاب شاپور بختیار از اعضای جبهه ملی به نخست‌وزیری، آخرین تلاش شاه و آمریکایی‌ها برای بقای رژیم پهلوی بود. از اولین اقدامات بختیار  برای مهار انقلاب تلاش برای مذاکره و گفت وگوی مستقیم با امام (ره) بود که با تعیین شروطی از سوی امام(ره) از جمله استعفای وی از نخست‌وزیری به شکست انجامید. بختیار با بستن فرودگاه‌ها در تلاش بود تا مانع از ورود امام(ره) به کشور شود. در اعتراض به این اقدام تعدادی از روحانیون تهرانی و شهرستانی به همراه مدرسینی از حوزه علمیه قم در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. آیت‌الله جنتی که به عنوان سخنگوی متحصنین انتخاب شده بود در مصاحبه‌ای با هفته‌نامه پیام انقلاب در این خصوص می‌گوید:

«یک روز صبح بصورت یک گروه بیست نفره به طرف مسجد دانشگاه تهران حرکت کردیم. آنها فکر می‌کردند که اینها چکار دارند و برای چه به اینجا آمده‌اند. به هرحال ما در مسجد دانشگاه نشستیم و متحصن شدیم. بعد هم خبرنگارها برای مصاحبه آمدند.»[94]

     تحصن مسجد دانشگاه تهران از ساعت 9 صبح هشتم بهمن 1357 آغاز و تا روز دوازدهم بهمن 1357 ادامه داشت. با ورود امام خمینی(ره) به تهران روحانیون متحصن با انتشار بیانیه‌ای پایان تحصن خود را اعلام و به صفوف استقبال‌کنندگان از امام پیوستند.[95]

 

مسئولیت‌های آیت‌الله جنتی بعد از انقلاب اسلامی

آیت‌الله جنتی با پیروزی انقلاب اسلامی همچنان‌ فعالانه‌ در صحنه‌ ماند و از هیچ‌ کوششی‌ برای‌ تثبیت‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ فروگذار نکرد.‌ نخستین‌ مسئولیت‌ ایشان پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، قضاوت‌ در دادگاه‌های‌ انقلاب‌ با حکم‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) بود. فقدان‌ قوانین‌ و آیین‌نامه‌های‌ اجرایی‌ در دادگاهها، عدم‌ آشنایی‌ افرادِ مؤمن‌ و انقلابی‌ با سیر اجرایی‌ کار قضاوت‌ و مشکلات‌ متعدد دیگر، کار در دستگاه‌ قضایی‌ سال‌های‌ نخستین‌ انقلاب‌ را دشوار ساخته‌ بود. با وجود این‌ مشکلات‌، بزرگانی‌ چون‌ شهید آیت‌الله قدوسی‌، شهید آیت‌الله بهشتی‌ و آیت‌‌الله جنتی‌ در این‌ عرصه‌ پای‌ نهاده و به‌ تدوین‌ و اصلاح‌ ساختار قضایی‌ کشور پرداختند.

آیت‌الله جنتی در اسفند ۱۳۵۸ از طرف‌ امام‌(ره) به‌ عضویت‌ شورای‌ نگهبان‌ قانون‌ اساسی‌ درآمد و به‌ همراه‌ آیت‌الله ربانی شیرازی‌، شهید آیت‌الله دکتر  بهشتی‌ و حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی‌، در تهیه‌ و تنظیم‌ آیین‌نامه‌ی‌ شورای‌ نگهبان‌ قانون‌ اساسی‌ نقش‌ داشت‌.[96]

آیت‌الله جنتی سپس‌ به‌ امامت‌ جمعه‌‌ی اهواز منصوب‌ شد و مدت‌ کوتاهی‌ هم‌ در این‌ سمت‌ در کرمانشاه‌ خدمت‌ کرد. مدتی‌ بعد از طرف‌ امام‌(ره) به‌ عضویت‌ شورای‌ عالی‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ درآمد. در ۱۳۶۸ﻫ ش‌ از طرف‌ امام‌ به‌ ریاست‌ سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ منصوب‌ شد و تا ۱۳۷۱ در آن‌ سمت‌ بود. ایشان از سال ۱۳۶۷ به‌ دبیری‌ شورای‌ نگهبان‌ منصوب شدند‌ و هم اکنون نیز این سمت را عهده‌دار می‌باشند. شورای‌ نگهبان‌ از نهادهای‌ مهم‌ انقلاب‌ است‌ که‌ فلسفه‌ی وجودی آن جلوگیری از توطئه‌هایی‌ مانند دوره مشروطیت است. این‌ نهاد همواره‌ مورد هجمة‌ دشمنان‌ انقلاب‌ قرار داشته‌ و عملکرد شجاعانه و بدون مماشات آیت‌الله جنتی در برابر ضدانقلاب و منحرفان از نظام، سیل تخریب‌ها علیه ایشان را افزایش داده است. برخی‌ دیگر از فعالیت‌ها و مسئولیت‌های‌ آیت‌الله‌ جنتی پس‌ از انقلاب‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:

1ـ نمایندگی‌ امام‌ و رهبری‌ در اتحادیة‌ انجمنهای‌ اسلامی‌ دانش‌‌آموزان‌

2ـ امامت‌ جمعة‌ موقت‌ قم‌ و تهران‌

3ـ عضویت‌ در شورای‌ پشتیبانی‌ جنگ‌

4ـ نمایندگی‌ مجلس‌ خبرگان‌ در دورة‌ اول‌ و دوم‌ از استان‌ خوزستان‌ و در دورة‌ سوم‌ از استان‌ تهران‌ و عضویت‌ در هیأت‌ تحقیق‌ مجلس‌ خبرگان‌

5 ـ عضویت‌ در مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام‌

6 ـ عضویت‌ در هیأت‌ مؤسس‌ جامعة‌ الزهرا ـ سلام‌‌الله‌ علیها ـ با حکم‌ امام‌ (ره‌)

7 ـ عضویت‌ در شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ با حکم‌ رهبری‌

8 ـ عضویت‌ در شورای‌ عالی‌ تبلیغات‌ خارجی‌ با حکم‌ رهبری‌

9 ـ مسوؤلیت‌ ستاد احیای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر

10ـ عضویت‌ در کمیسیون‌ صدا و سیما به‌ عنوان‌ نائب‌ رئیس‌

11ـ نمایندگی‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در کمک‌‌رسانی‌ به‌ مردم‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌

12ـ ریاست مجلس خبرگان رهبری در دوره پنجم. [97]

 

فعالیت‌های‌ علمی‌ و فرهنگی‌

همانگونه که در ابتدا اشاره شد، آیت‌الله جنتی پس از پایان دروس خارج فقه و اصول، تدریس در حوزه علمیه قم را شروع کردند.[98] ایشان در این خصوص گفته است:

«پس از اینکه دوران خارج، فقه و اصول را گذراندم دیگر در درسها شرکت نمی‌کردم و به نظرم می‌آمد آن مقدار وقتی که صرف می‌شد درسها دیگر بازده برای من نداشت بدین جهت بیشتر وقتم را به بحث و مطالعه می‌گذراندم و بعد هم مشغول تدریس شدم.»[99]

     ایشان در کنار بزرگانی مانند شهید آیت‌الله سید محمد بهشتی، شهید آیت‌الله علی قدوسی و آیت‌الله محمدتقی مصباح در تأسیس و راه‌اندازی مدرسه علمیه حقانی در قم نقش مهمی بر عهده داشتند:

«همیشه دلم می‌خواست که کارها بصورت منظم و برنامه‌ریزی شده اداره بشود. با دعوتی که جناب آقای بهشتی کردند به مدرسه حقانی رفتم و شروع به تدریس کردم. مدرسه پس از یک دوران 14 ساله که در تمام این مدت من هم در آن فعالیت می‌کردم، موفق شد که یک طلاب نخبه و ممتازی را تربیت بکند و من نمونه‌هائی در این مدرسه دیدم که در جاهای دیگر کمتر دیدم. به هرحال من در حدود 14 سال در این مدرسه با برادران عزیزمان همکاری داشتم و عمده کار من در این مدرسه بود. قسمتی را در تدریس و قسمتی را در مدیریت مدرسه با شهید قدوسی همکاری می‌کردیم.»[100]

این مدرسه پویا و نو، تأثیر به سزایى در تربیت طلاّب انقلابى داشت و هر کدام از تربیت‌یافتگان این مدرسه با برکت، در مبارزه علیه دیکتاتورى رژیم پهلوى و تلاش براى پیروزى انقلاب اسلامى و شکل‌گیرى جمهورى اسلامى در ایران نقش به سزایى داشتند.[101]

طلاّب زیادى از محضر درس اساتید این مدرسه فیض برده‌اند که برخى از آنان به فیض شهادت رسیده‌اند که شهیدان ذبیح‌الله کرمى، محمّد شهاب، ناصر بنى‌جمالى، محسن حاجى جعفرى،  عبدالله میثمى،  مصطفى ردانى‌پور، سیّد حسن شاهچراغى و  حسن مهدوى همدانى از آن جمله‌اند.

بسیاری از کسانی که اکنون در دستگاه قضائی و اجرایی کشور فعالیت دارند شاگردان این مدرسه بوده‌اند.

از آیت‌‌الله جنتی‌ تاکنون برخی‌ آثار علمی‌ و فرهنگی‌ به یادگار مانده است که عبارتند از:

ترجمه  اثبات الهداة

ترجمه ایقاظ الهجعة

ترجمه تحف‌العقول

ترجمه الزواج فى الاسلام به نام ازدواج در اسلام

ترجمه اثنا عشریه  بنام نصایح

ترجمه المواعظ العددیه

مقالات، پیام‌ها و مقدمه‌نگارى‌هاى فراوان

برخى از مقاله‌هایى که توسط ایشان به نگارش درآمده است در «مجموعه سخنرانى‌هایى پیرامون ولایت فقیه» چاپ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آمده است.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. مردم‌ لادان که‌ بیشتر کشاورز، باغدار، دامدار و کارگر بودند برای‌ حل‌ و فصل‌ مسائل‌ خود به‌ مرحوم ملا هاشم مراجعه‌ می‌کردند. وی ملجاء و پناه مردم در برآورده کردن نیازهاى آنان بود و در این راه از هیچ تلاشى دریغ نمى‌کرد. درآمدش‌ منحصر به‌ وجوه‌ شرعی‌ یا وعظ‌ و خطابه‌ بود. محل سکونت و تدریس وی مدرسه چهارباغ بود. برای آگاهی بیشتر نک: خبرگان ملّت، دفتر اوّل، ص 150.

[2]. همان.

[3]. مشایخی، مهدی، پاسداران اسلام، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، ص۱۲۰.

[4]. خبرگان ملّت، ص 152.

[5]. هفته‌نامه‌ی‌پیام‌ انقلاب‌، سال‌ سوم‌، شماره‌ی‌ ۵۶، ۲۸ / ۱ / ۱۳۶۱، صص 26 و 27.

[6]. همان.

[7]. دانشنامه‌ی‌ ائمه‌ی‌ جمعه‌ سراسر کشور، کاظمینی‌، میرزامحمد،  ج‌ ۱، ص 229 بنیاد ریحانة‌الرسول‌ یزد، برگ‌ رضوان‌، تهران‌ ۱۳۸۴. آیت‌الله جنتی در این مدت در مدرسه فیضیه و حجتیه حجره داشت. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، ص 27.

[8]. هفته‌نامه پیام انقلاب، ص 27.

[9]. همان، ص 29.

[10]. اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 76.

[11]. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، ص 29.

[12]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره: 22 / 5 / 1342 ـ 9473 / 496.

[13]. همان، سند فاقد شماره.

[14]. همان، سند شماره: 22 / 5 / 1342  ـ 42ـ2769 / 7.

[15]. همان، سند شماره: 25 / 6 / 1342 ـ 42-3026 / 7.

[16]. همان، سند شماره: 20 / 5 / 1342 ـ 9981.

[17]. همان، اعلامیه مورخ 8 / 7 / 1342.

[18]. خاطرات على‌اکبر مسعودى خمینى، تدوین جواد امامی، تهران، 1381. اعلامیه‌های اعضای جامعه مدرسین یا اعلامیه‌هایی با امضای اشخاصِ طرفدار این جامعه، در این دوره فراتر از شصت مورد است.

[19]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ، اعلامیه مورخ 27 /  شعبان  /  1384 ﻫ ق.

[20]. همان، سند شماره: 11 / 11 / 1343 ـ 28257 / 2هـ .

[21]. همان، سند شماره: 18 / 11 / 1343  ـ 43-1020 / 46.

[22]. اللهی، فرج‌الله، ربانی شیرازی آیه استقامت، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ص 200. 

[23]. باقری، علی، خاطرات 15 خرداد، دفتر دوم. تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی. انتشارات سوره مهر.

[24]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ، اعلامیه مورخ: 29 / 11 / 1343.

[25]. همان، اعلامیه مورخ: 2 / 12 / 43.

[26]. همان، اعلامیه مورخ : 26 / 12 / 43 .آیت‌الله جنتی به همراه سایر علماء در تاریخ 12 / 1 / 1344 در تلگرافی به نخست‌وزیر، مراتب ناخرسندی خود را از تغییر مکان حضرت امام (ره) اعلام کردند: «بر اثر طول بازداشت و عدم اطلاع از مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله آقای خمینی و شایعات حاکی از تغییر مکان اقامت ایشان، جامعه روحانیون و عموم مسلمین ناراحت [و] نگرانند. مقتضی است فوراً از وضع حال و محل اقامت ایشان اینجانبان را مستحضر دارید» همان. سند شماره: 12 / 1 / 1344 ـ 365.

[27]. همان، سند شماره: 9 / 6 / 1344 ـ 13874 / 2هـ .

[28]. همان، سند شماره: 18 / 7 / 1344 ـ 178.

[29]. همان، ص 45.

[30]. همان، سند شماره: 29 / 12 / 1344 ـ 64450 / 316.

[31]. همان.

[32]. همان، اعلامیه فروردین‌ 1345.

[33]. همان، سند شماره: 31 / 1 / 1345 ـ 253 / ق م.

[34]. همان، سند شماره: 13 / 2 / 1345 ـ 3556 / 316.

[35]. همان، اسناد شماره: 30 / 1 / 1345؛ شماره: 30 / 1 / 1345 ـ 236 / ق 2؛ شماره: 31 / 1 / 1345 ـ 18 / 316.

[36]. در گزارش آزادی ایشان آمده است: «قرار بازداشت صادره درباره غیر نظامی احمد فرزند هاشم شهرت جنتی لادانی به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل گردیده است.» همان، سند شماره: 14 / 4 / 1345 ـ 41965.

[37]. همان، سند شماره: 16 / 4 / 1345 ـ 1163 / 21.

[38]. همان، سند شماره: 24 / 5 / 1345 ـ 23954 / 312.

[39]. همان، سند شماره: 29 / 5 / 1345 ـ 27025 / 5.

[40]. همان، سند شماره: 14 / 4 / 1346 ـ 2329 / 12هـ .

[41]. همان، سند شماره: 7 / 10 / 1347 ـ 22232 / ﻫ .

[42]. همان، سند شماره: 21 / 10 / 1347 ـ 100305 / 316. 

[43]. همان، سند شماره: 22 / 11 / 1347 ـ 47 / 753 / 76.

[44]. همان، سند شماره: 16 / 10 / 1348 ـ 5096 / 316. آیت‌الله جنتی در سفری تبلیغی در مسجد اصفهانی‌های خرمشهر اقدام به سخنرانی انقلابی نمود که مورد تذکر ماموران واقع شد: «نامبرده بالا در ساعت 21:00 مورخه 26 / 11 / 51 در مسجد اصفهانی‌ها ضمن وعظ، سخنانی خارج از امور مذهبی ایراد نموده ... که به نحو مقتضی به وی تذکرات لازم داده شده» همان، سند شماره: 28 / 11 / 1351 ـ 339-6-54.

[45]. همان، سند شماره: 28 / 10 / 1348 ـ 4472 / 21

[46]. اعلامیه در همان، ص 135 آمده است.

[47]. متن این پرسش و پاسخ در همان، ص 139 آمده است.

[48]. همان.

[49]. همان، سند شماره: 20 / 3 / 1349 ـ 1196 / 21.

[50]. همان، سند شماره: 24 / 3 / 1349 ـ 1342 / 316.

[51]. همان، سند شماره: 27 / 3 / 1349 ـ 1406 / 316.

[52]. همان، سند شماره: 2 / 9 / 1349 ـ 3918 / 316.

[53]. همان، سند شماره: 1 / 4 / 1350 ـ 559 / 21.

[54]. همان، سند شماره: 21 / 2 / 1351 ـ 458 / 21.

[55]. همان، اسناد شماره: 21 / 2 / 1351 ـ 1448 / 312 و 22 / 2 / 1351 ـ 909 / 312.

[56]. همان، سند شماره: 23 / 3 / 1351 ـ 2-4938-66-401.

[57]. همان، سند شماره: 10 / 12 / 1351 ـ 1256 / ک.

[58]. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، ص 25.

[59]. همان، سند شماره: 29 / 12 / 1351 ـ 13484 / 312.

[60]. همان، سند شماره: 29 / 1 / 1352 ـ 541 / 312.

[61]. برای اطلاع بیشتر در خصوص این گروه نک: گروه ابوذر به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386.

[62]. همان، سند شماره: 16 / 5 / 1352 ـ 776 / 1م.

[63]. همان، سند شماره: 17 / 5 / 1352 ـ 4929 / 312.

[64]. همان، سند شماره: 17 / 5 / 1352 ـ 4914 / 312. در همین زمان انتشار کتاب «شهید جاوید» با موضوع قیام امام حسین(ع) و بهره برداری ساواک از آن برای ایجاد اختلاف و دو دستگی در میان روحانیون فرصت مناسب را در اختیار رژیم قرار داد.

[65]. همان، سند شماره: 22 / 5 / 1352 ـ 836 / 21.

[66]. همان، سند شماره: 24 / 6 / 1352 ـ 36507 / 1ﻫ .

[67]. همان، سند شماره: 26 / 6 / 1352 ـ 5491 / 2ﻫ .

[68]. همان، اسناد شماره: 2 / 7 / 1352 ـ  595 / 76 و 2 / 7 / 1352 ـ 36633 / 1ﻫ .

[69]. همان، سند شماره: 8 / 7 / 1352 ـ 3042 / 21.

[70]. همان، سند شماره: 18 / 7 / 1352 ـ 7148 / ﻫ .

[71]. همان، سند شماره: 19 / 8 / 1352 ـ 20013-6-657.

[72]. در سندی از ساواک آمده است: «با توجه به این‌که نامبرده بالا به هیچ عنوان مجاز به ترک منطقه نمی‌باشد خواهشمند است دستور فرمایید یاد شده را احضار و با دادن تذکرات لازم، به وی تفهیم نمایند چنانچه در آینده حتی برای یک روز هم که شده اسدآباد را ترک نماید این عمل او را ترک منطقه محسوب و برای اولین مرتبه به سه ماه حبس محکوم خواهد شد.» همان، سند شماره: 17 / 10 / 1352 ـ 10293 / 312.

[73]. همان، اسناد شماره: 31 / 4 / 1353 ـ 11-130-16-403-4. و 30 / 5 / 1353 ـ 707 / ﻫ .

[74]. همان، سند شماره: 13 / 3 / 1354 ـ 6669 / ﻫ .

[75]. همان، سند شماره: 2 / 6 / 1354 ـ 7422 / ﻫ .

[76]. همان، سند شماره: 5 / 8 / 1354 ـ 8562 / 10ﻫ . در سند دیگری به برگزاری جلسات قرائت قرآن از سوی ایشان در اسدآباد اشاره شده است: «نامبرده بالا جلسه‌ای به نام قرائت قرآن تشکیل داده و هر هفته در منزل یکی از افراد مشروحه زیر می‌باشد ... تا کنون چندین مرتبه به ژاندارمری در مورد عدم تشکیل این چنین جلسات از طرف یاد شده بالا مکاتبه گردیده و مواردی از دستور‌العمل‌های موجود در مورد رفتار با تبعیدشدگان یادآور گردیده است که در نتیجه مدتی است یاد شده فوق از سخنرانی در منبر خودداری ولی در نماز جماعت شرکت می‌نمایند.» همان، سند شماره: 24 / 12 / 1354 ـ 9707 / ﻫ .

[77]. همان، سند شماره: 19 / 1 / 1355.

[78]. همان، سند شماره: 5 / 2 / 35 ـ 6306 / ﻫ .

[79]. همان، سند شماره: 25 / 1 / 35 ـ 6166 / ﻫ .

[80]. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، سال‌ سوم‌، پیشین. آیت‌الله جنتی به دلیل وجاهت و محبوبیتی که در میان مردم اسدآباد پیدا کرده بودند، پس از تبعید نیز ارتباطشان را با آنجا حفظ کرده و در ماه مبارک رمضان سال 1356 برای سخنرانی مجدداً به آنجا رفت. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ، سند شماره: 12 / 6 / 36 ـ 7477 / ﻫ .

[81]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره: 8 / 8 / 1355 ـ 5784 / 312.

[82]. همان سند شماره: 7 / 2 / 1356 ـ 14320 / 86ب.

[83]. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، پیشین.

[84]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 27.

[85]. همان، سند شماره: 17 / 8 / 1356 ـ 234 / 17.

[86]. همان، اعلامیه شماره: 25 / 1 / 1357.

[87]. همان، سند شماره: 10 / 3 / 37 ـ 3074 / 312 و نک: اسناد شماره: 13 / 3 / 37 ـ 2541 / 384، 11 / 3 / 37 ـ 659 / 21، 14 / 3 / 1357 فاقد شماره، 11 / 3 / 1357 ـ 666 / 21 همین کتاب.

[88]. همان، گزارش بازجویی مورخ: 4 / 4 / 1357.

[89]. همان، سند شماره: 5 / 4 / 1357 ـ 2 / 19419 / 66 / 401.

[90]. همان، سند شماره: 8 / 6 / 1357 ـ 9516 / 46.

[91]. همان، سند شماره: 27 / 9 / 1357 ـ ﻫ21 / 12854

[92]. همان، اسناد شماره: 28 / 9 / 57 ـ 10629 /  312 و 28 / 9 / 57 ـ 12866 / 21 ﻫ .

[93]. همان، سند شماره: 25 / 9 / 1357 ـ 12810 / 21ﻫ .

[94]. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، پیشین، ص 27.

[95]. روزنامه کیهان، 9 / 12 / 1357.

[96]. آیت‌الله جنتی همزمان‌، در تهیه‌ آیین‌نامه‌ای‌ با عنوان‌ ارشادی‌ نقش‌ داشت‌ و خود نیز تصدی‌ قضا را در شهرهای‌ تهران‌، اصفهان‌، اراک‌ و اهواز پذیرفت‌.

[97]. دانشنامه‌ی‌ ائمه‌ی‌ جمعه‌ سراسر کشور، کاظمینی‌، میرزامحمد،  ج‌ ۱، ص 230 بنیاد ریحانة‌الرسول‌ یزد، برگ‌ رضوان‌، تهران‌ ۱۳۸۴.

[98]. هفته‌نامه‌ی پیام‌ انقلاب‌، پیشین، ص 29.

[99]. مدرسه‌ علمیة‌ حقانی‌، مدرسه‌ای‌ بود که‌ با هزینة‌ یکی‌ از تاجران‌ باتقوای‌ زنجان‌ و با مدیریت‌ شهید قدوسی‌ آغاز به‌ کار کرد. این‌ مدرسه‌ که‌ بسیاری‌ از بزرگان‌ کنونی‌ حوزه‌، در اداره‌ آن‌ شرکت‌ داشتند، با ابتکار شهید بهشتی‌ و با طرحی‌ نو و شیوه‌ای‌ تازه‌ در تدریس‌ و تحصیل‌ و با برنامه‌ای‌ منسجم‌ و امروزی‌، به‌ تربیت‌ و آموزش‌ طلاب‌ از مقدمات‌ تا سطح‌ می‌پرداخت‌ که‌ بسیاری‌ از مدیران‌ و متصدیان‌ امور قضایی‌ و اصحاب‌ فرهنگ‌ و پژوهشگران‌ امروز نظام جمهوری اسلامی‌ در آن‌ پرورش‌ یافته‌اند.

[100]. هفته‌نامه‌ی‌ پیام‌ انقلاب‌، پیشین، ص 29.

[101]. خبرگان ملّت، پیشین، ص 152.




















































منبع: این مقاله مقدمه کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله جنتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1397 است.
 

تعداد مشاهده: 7403

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.