قسمت سی ام . دیپلماسیِ محمدرضا پهلوی در لوروزه و آقاخان محلاتی . بخش دوم
و اما، آقاخان محلاتی،
از روزی که انگلیس ها سرنگونی سلسله ی قاجاریه را در دستور کار قرار دادند و در پیِ جانشینی مناسب! برای آن بودند، افراد زیادی مورد نظر و آزمایش قرار گرفتند؛ تا اینکه با همآهنگی و مشورت با تشکیلات بهائیت، رضاخان، که فردی بی شخصیت، ولی قلدر و به لحاظ مذهبی، مشهور به « چهار امامی » یا « شش امامی » بود، برای این منظور در نظر گرفته شد و براساس یک برنامه ی مدون، به سلطنت رسید.
ارتباط رضاخان با تشکیلات بهائیت و تعاریفی که آنان در آثار خود از او دارند، نشانگر جایگاه وی در حمایت از بهائیت است؛ ولی، برقراری ارتباط مستمر میانِ ولیعهد خود و رهبر مذهبی فرقه اسماعیلیه، آقاخان محلاتی، که خود، یکی از شهروندان انگلیس بود نیز، نشان از تعلقات مذهبی او دارد، که می بایست در تحقیقی مستقل به آن پرداخته شود.
آقاخان محلاتی، شخصیتی است که در سال 1330ش، در نامه ای که به لرد ریچارد استوکس (وزیرمشاور و مهردار سلطنتی انگلستان)، می نویسد، خود را چنین معرفی می کند:
« مهردار معزز . با وجود اینکه شخصاً مرا نمی شناسید، وظیف? خود می دانم در باب مذاکرات میان شرکت نفت و دولت بریتانیا... به شما بنویسم. تا به حال از این بابت، به احدی چیزی نگفته ام و خیال گفتن هم ندارم؛ مگر به شخصِ شما و به هریمن،{اورل هریمن، نماینده مخصوص رئیس جمهور امریکا در سال 1330ش} که با پدر و مادرش سال های فراوان دوست بوده ام. شاید مطلع باشید که من هم تبع? انگلیس هستم و هم تبع? ایران و... هم تبع? پاکستان...»
او که در سفر به ایران، از محمدرضا پهلوی لقب « عالیجناب » گرفته بود، در برخی از نوشته های مطبوعاتی دهه ی 1330ش، اینگونه معرفی شده است:
« در شهر « اوقاف » قاهره، که عبارت از سرزمین وسیعی است و مالِ وزارت اوقاف مصر می باشد و قطعه قطعه آن را به اشخاص مختلف می فروشند تا در آن شهر جدیدی بنا نمایند، نود جریب زمین به قیمت 5 میلیون تومان خریداری نموده و به زودی در آن ساختمان هائی خواهد کرد. آقاخان خاطرنشان ساخته که خیابان هائی را که در میان ساختمان های خود درست نماید، اسامی ایرانی بر آنها خواهد نهاد و از جمله یک خیابان را به نام پهلوی بزرگ خواهد نامید. آقاخان متجاوز از 70 سال دارد و با این سن و سال همه روز به بازی گلف می پردازد.»
« آقاخان، بیشتر ایام سال را در شهر زیبای پاریس می گذراند... به سه چیز فوق العاده علاقه دارد: یکی به ثروت و اشتهار، یکی به زن و زیبائی، یکی هم به صلح و آرامش... آقاخان از دوستان بسیار وفادار انگلستان است. او بیشتر موفقیت های خود را مرهون تقویت انگلستان است... او تنها مردی است در دنیا که سالیانه هم وزن خود، طلا، جواهرات سنگی، مخصوصاً الماس از اتباع خود می گیرد.»
« پس از ترک تابعیت آقاخان محلاتی و ایرانی شدن وی... نامبرده به برنامه هفت ساله ایران ابراز علاقه کرده است. گفته می شود از لحاظ نزدیکی وی با محافل انگلیسی و رقابت شدیدی که بین انگلیس و امریکا در کمک مالی به ایران موجود است، بعید نیست که نامبرده مأموریت داشته باشد با کمک مالی به ایران، این کشور را از دریافت وام از امریکا بی نیاز سازد. باید دانست که امروز، آقاخان یکی از ثروتمندترین افرادجهان است؛ سرمایه او به یکهزارمیلیون تومان تخمین زده می شود. خبری که در محافل خارجی تهران منعکس بود، حاکی از این است که آقاخان ابراز نموده است که تصدی استخراج نفت ایران را با سرمایه خود بپذیرد... محافل دولتی معتقدند برای جلب سرمایه های ایرانیان خارج، از جمله زرتشتیان هند و یا آقاخان، برای به کار انداختن نقشه های عمرانی کشور، دولت همه نوع تشویقات به عمل خواهد آورد.»
« گفته می شود که آقاخان، برای امور خیریه و سایر مصارف عمرانی کشور، مبلغ 25 میلیون لیره انگلیسی، یعنی هم وزن خود، اهدا خواهند کرد... ممکن است این مبلغ به انضمام درآمد شرکت نفت جنوب، سرمایه اولیه و شروع به کار برنامه هفت ساله را تشکیل دهد تا احتیاطاً دیگر احتیاجی به استقراض از بانک بین المللی و ایالات متحده امریکا نباشد.»
« عده ای از سیاستمداران ایرانی عقیده دارند که چون دولت هندوستان دست به روی اموال نظام حیدرآباد دکن گشود... لذا آقاخان محلاتی نیز از ترس اینکه دولت هند با وضع مقررات و مالیات های سخت، دارائی او را محدود نماید، به تابعیت ایران درآمده تا از بعضی از فشارهای سیاسی و اداری دولت هند مصون و محفوظ بماند.»
« آقای نخست وزیر، برای ملاقات با آقاخان به اروپا رفته و اکنون در سوئیس می باشند.»
« چون آقای ساعد با آقاخان درباره استخراج نفت شمال و جنوب شرقی مذاکره به عمل آورده، برای اطلاع به وین، به لندن عزیمت نموده و گزارش مذاکرات را به عرض وزیر امورخارجه انگلستان رسانیده است. مسافرت نخست وزیر برای وادار کردن آقاخان به استخراج نفت ایران و کوتاه کردن نفوذ کشورهای روس و آمریکا بوده است.»
« می گویند فرمان سناتوری آقاخان از تهران صادر و تلگرافاً از او کسب تکلیف شده است که در صورت قبولی، رسماً به سمت سناتور انتصابی معرفی شده و یکی از دو کرسی خالی سناتوری را اشغال کند.»
« موقعی که سازمان برنامه اعلام نمود که یک شرکت نفت ایرانی تشکیل خواهد شد و شرکت های بیگانه حق خریداری سهام آن را ندارند، ناگهان آقاخان محلاتی پس از سالیان دراز که ابداً اسمی از ایران در مخیله اش خطور نمی کرد، طی تلگرافی تقاضای تابعیت دولت ایران را نمود و پاسخ داده شد که شما ایرانی بوده و تا مدتی که تقاضای ترک تابعیت ایران را نکرده باشید، ایرانی بودن شما به قوّت خود باقی است... در چند روز پیش، یکی از جراید خبر داد که کاخ آقاخان در شمال خیابان کاخ در شرف اتمام بوده و حضرت آقاخان، تابستان امسال را برای دیدن ایران به این کشور خواهند آمد. شرکت نفت ایران و انگلیس... برای آنکه مبادا رقبای دیگر، در لباس ایرانی بودن، دست اندازی به این سفره احتمالیِ گسترده نشده بیاندازند، آقاخان محلاتی را عَلَم نمودند تا با دست او... به اسم ایرانی بودن، یک مقدار مهمی از سهام... را خریداری نمایند.»
« آقاخان محلاتی، به شاهزاده فاطمه قول داده است که شفاعت او را در پیشگاه اعلیحضرت بنماید و فرمان عفو او را بگیرد...گفته می شود که در روز عروسی در سفارت ایران، آقاخان، هنگامی که شاهدخت فاطمه را مغموم و گرفته می بیند، خنده بلند و پرصدائی نموده و می گوید: مطمئن باشید که شاهنشاه ایران شما را عفو خواهند نمود. گو اینکه ازدواج مجدد والاحضرت، در ایامی صورت گرفت که دربار تهران عزادار بود.»
« فاطمه پهلوی و شوهرش، به پرنس آقاخان محلاتی متوسل شدند؛ چون پرنس آقاخان محلاتی در ردیف اشخاصی است که مورد توجه مخصوص شاهنشاه است، او به شاهدخت گفته است: شما هیچگونه اقدامی ننمائید. ماه آینده که من عازم طهران هستم، به اتفاق خودم، آقای هیلر و شما را به تهران می برم و از پیشگاه شاهانه تقاضای بخشش می نمایم.»
« آن روز{روز عقد ثریا و شاه 22 /12 /1329} مهمان عالیقدری که در این مجلس حضور داشت، یعنی آقاخان، احتراماً به جای پدرِ عروس دفتر{ازدواج} را امضاء و معرف دیگر سردار فاخرحکمت، رئیس وقت مجلس شورای ملی بود.»
« . اعلیحضرت... و ... ملکه ثریا، پس از پایان مدت اقامت در واشنگتن، مستقیماً به شهر لوس آنجلس... خواهند رفت و ممکن است در این شهر، چند روزی مهمان شاهدخت فاطمه و همسرش علی هیلر باشند... آقاخان محلاتی، برای انجام امور اصلاحی و عمرانی در ایران، تصمیم گرفته است مقداری از سرمایه خود را به کار اندازد و اکنون نیز مذاکراتی با یکی از شرکت های انگلیسی، که خودِ آقاخان از صاحبان سهام آن بوده و یکی از مدیران شرکت می باشد، جریان دارد.»
« در جنوب فرانسه، روزها در مجامع مختلف، صحبت از این است که صدری خان، کوچکترین پسر آقاخان، با والاحضرت شاهدخت شهناز... ازدواج خواهد کرد. نزدیکان و اطرافیان آقاخان اظهار می دارند: در صورتی که پسر کوچک او با شاهدخت شهناز ازدواج نماید، این ازدواج موجب خواهد شد که او در جانشینی پدرش برای پیشوائی فرقه اسماعیلیه، بر برادرش « علی خان » ارجحیت یابد.»
داستانِ ارتباط آقاخان با دربار پهلوی و همچنین، قصه ی چگونگی تعیین جانشینِ او و روابط این جانشین با محمدرضا پهلوی نیز، نیازمند نوشته ای مستقل می باشد که امید است، قلمی شود!!
تعداد مشاهده: 9572