واگذاری غیر قانونی اتومبیل از طرف اسدالله علم به سرلشگر سیروس فرزانه و دکتر مصطفی الموتی
تاریخ انتشار: 25 فروردين 1403
سوء استفاده از موقعیت و قدرت بلایی است که مانند بیماری صعبالعلاج ارکان حکومت را به ضعف کشانده و اعتماد عمومی را که بزرگترین سرمایه اجتماعی هر کشوری و تنظیم کننده روابط بین حاکمیت و مردم است، به مخاطره و تزلزل میاندازد. این بیماری در زمان پهلوی آن چنان گسترده شده بود که بسیاری از مدیران دستگاههای دولتی بدون در نظر داشتن خطرات بزرگ و سنگین این رویه برای جامعه، گوی سبقت را از هم دیگر میربودند تا به ارکان قدرت نزدیک شده و بهره و حظ مادی خود را و لو غیر قانونی و غیر اخلاقی افزایش دهند.
در سند زیر نمونه کوچکی از این مسئله را میخوانید که اسدالله علم دوران وزیر کشوری را در فروردین سال 1336 پس از سقوط کابینه حسین علاء سپری کرده بود و برخی از افراد مخالف و رقیب در صدد بودند تخلفات او را افشا کنند. برای تبیین بهتر سند در ابتدا مروری کوتاه بر زندگی سه نفر از افرادی که در متن سند اسامی آنها به عنوان دریافت کنندگان غیر قانونی اتومبیل آمده است، از نظرتان میگذرد.
اسدالله علم در سال 1298 ﻫ ش در بیرجند متولد شد. پدرش محمد ابراهیم علم معروف به شوکتالملک بود که این لقب و امیرى قائنات را در زمان سلطنت مظفرالدین شاه از برادر بزرگترش امیراسماعیل خان علم به ارث برده بود. امیر شوکتالملک علم مانند برادر ارشد و اجدادش با انگلیسیها که نسبت به ثبات و امنیت منطقه سیستان و بلوچستان در مجاورت افغانستان و هندوستان حساسیت زیادى نشان مىدادند، روابط نزدیک داشت و در جریان جنگ جهانى نیز با نیروهاى انگلیسى که بخش مهمى از خاک ایران را تحت اشغال خود داشتند همکارى مىکرد. امیر اسدالله علم به توصیه پدرش در سال 1318 در سن 20 سالگى با ملک تاج دومین دختر قوامالملک شیرازى که در جنوب با انگلستان مرتبط بودند، ازدواج نمود و از این ازدواج پسرى متولد نشد که بر مسند پدر جاى گیرد و علم تنها داراى دو دختر شد. اسدالله علم در سال 1321 از دانشکده کشاورزى کرج فارغالتحصیل شد و چون وضع تهران آشفته و تحت اشغال نیروهاى بیگانه بود، عازم بیرجند شد. شوکتالملک که قبل از پسرش به بیرجند رفته بود، در سال 1323 در همان جا درگذشت و علم اداره امور املاک وسیع پدرش را به عهده گرفت. در اواخر سال 1324 علم ضمن مسافرتى به تهران به ملاقات قوامالسلطنه نخستوزیر رفت، که تازه از سفر مسکو به تهران بازگشته بود، قوامالسلطنه این جوان 26 ساله را ظاهراً به واسطه سابقه دوستى و آشنایى با شوکتالملک و شاید هم به توصیه انگلیسیها که در آن زمان نقش حساسى در سیاست ایران داشتند، براى فرماندارى کل سیستان و بلوچستان در نظر گرفت.
علم در سال 1336 حزب مردم را تأسیس کرد که در حقیقت یک جریان انگلیسی و تشکل جدید بود. وی در دوران نخست وزیری حسین علاء وزیر کشور بود و تا هنگام سقوط کابینه حسین علاء در 15 فروردین 1336 این سمت ادامه یافت. اسدالله علم در سىام تیر ماه سال 1341 به نخستوزیرى برگزیده شد و اول کارى که کرد یاران گرمابه و گلستان خویش از قبیل «دکتر محمد باهرى»، «پرویز ناتل خانلرى»، «امیر متقى» و «رسول پرویزى» ... را گرد خود جمع کرد. او نه کارى به احزاب موافق و مخالف و گروههاى سیاسى داشت و نه آدمى بود که به طور حاد در کارهاى سیاسى دخالت مستقیم نماید فقط و فقط مجرى اوامر ملوکانه بود. اسدالله علم بسیار زود به وزارت رسید و نخستین بار در سن 29 سالگى در کابینه دوم ساعد (آبان 1327 ـ فروردین 1329) وزیر کشاورزى شد. او در کابینه على منصور (فروردین ـ تیر 1329) نیز این سمت را حفظ کرد و پس از آن در دولت رزمآرا (تیر ـ اسفند 1329) وزیر کار شد. در همین زمان بود که هنگامى که به اتفاق رزمآرا وارد مسجد شاه مىشد، نخستوزیر مقتدر و چهره آیندهدار استعمار غرب، مورد اصابت گلوله استاد خلیل طهماسبى قرار گرفت و معدوم شد. در سالهاى 1329 تا 1339، علم از نزدیکترین یاران محمدرضا پهلوى بود و در ماجراى 25ـ 28 مرداد 1332 نقش فعالى ایفا کرد. علم وسیعترین باند را در کشور داشت و در همه استانها داراى مهرهها و عوامل خود بود که آنها را به وکالت و یا مقامات عالى مىرساند. مهمترین پایگاه علم در خراسان، شرق کشور و فارس بود؛ در خراسان و سیستان و بلوچستان به علت اینکه پایگاه اصلى خانوادهاش بود و در فارس به علت وصلت او با خانواده قوام شیرازى.
سرانجام وی در ساعت ۱۱ روز جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. روز بعد جسدش به تهران انتقال یافت و روز یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۵۷ در آرامگاه خانوادگی خاندان علم در حرم امام رضا (ع) در مشهد به خاک سپرده شد.
سیروس فرزانه، فرزند حسن، در سال 1306 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دیپلم فنى مخابرات ادامه داد و سمتهایى از جمله: مدیر کل فرودگاه مهرآباد، معاون وزارت راه، معاون تشریفات دربار شاهنشاهى، آجودان کشورى شاه و... را عهدهدار و از عناصر وفادار به رژیم پهلوى و شخص شاه بود. طبق گزارش ساواک، فرزانه در اکثر سفرهاى خارج از کشور همراه وى بوده و به دریافت نشانهاى متعددى (حدود 30 عدد) مفتخر شد! در طول خدمت در سمت سرپرست سازمان جلب سیاحان مواردى از سوءاستفاده مالى وجود داشته که طبق گزارش ساواک:
«سیروس فرزانه معاون پیشین نخستوزیر و سرپرست سازمان جلب سیاحان در بین مردم فردى نادرست شناخته مىشود و در جریان تجهیز و آماده کردن هتلها در جشن دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذارى شاهنشاهى ایران بحثهاى زیادى مبنى بر سوءاستفادههاى وى وجود داشته است... موردى که براى تعقیب وى مدرک موجود است مربوط به جریان پرداخت مبلغ دو میلیون و دویست هزار ریال از طرف دفتر فرح به سازمان جلب سیاحان مىباشد... دفتر فرح طى نامهاى چکى به مبلغ 000 / 200 / 2 ریال به سازمان جلب سیاحان ارسال و درخواست مىنمایند وصول آن را اعلام دارند. مقارن این امر سازمان جلب سیاحان در وزارت اطلاعات ادغام و سیروس کنار گذارده مىشود. پس از چندى دفتر فرح وصول چک را از وزارت اطلاعات درخواست مىکند. در بررسى معلوم مىشود که سابقهاى از نامه و چک موجود نیست، بعد که تحقیق مىشود روشن مىگردد سیروس فرزانه نامه را از بین برده و چک را نیز به وسیله شخصى به نام الیاس که صراف است وصول کرده و بعد که از وى تحقیق شده گفته است وجه را دریافت و به مهدى بهرهمند معاون وقت جلب سیاحان داده است. در حالی که چنین نبوده و مشخص نگردیده که پول مذکور چه شده است. از ماجراى اخیر کریم پاشا بهادرى رئیس دفتر فرح، غلامرضا کیان پور، وزیر وقت اطلاعات و جهانگردى کاملاً اطلاع دارند و باید از آنها سؤال و پرونده تشکیل شود.» اما اتفاقى نمىافتد و پیگیرى جدى هم به عمل نمىآید و فرزانه به چپاولهاى خود ادامه مىدهد تا سال 1355 که به علت بیمارى قلبى با بازنشستگى وى موافقت مىشود.
دکتر مصطفى الموتىنیا، فرزند حسین در سال 1306 ﻫ ش، در تهران متولد شد، کار مطبوعاتى را در 15 سالگى شروع کرد و بعدها از دانشگاه تهران، دکتراى اقتصاد گرفت. وى در سالهاى 1331 و 1332 در روزنامهی «داد» مقالات تندى علیه دولت دکتر مصدق مىنوشت که به همین علت چندین بار دستگیر و روزنامهی مذکور نیز توقیف شد. او در همین زمان با عوامل کودتا (سپهبد زاهدى و اردشیر زاهدى) آشنا شد و در تظاهرات خیابانى علیه مصدق فعالیت داشت و پس از کودتاى 28 مرداد 1332 در دولت زاهدى، سمت معاونت نخستوزیرى را به دست آورد. در این زمان مجلات شهربانى و ژاندارمرى را راهاندازى کرد و در رادیو به ارائهی تحلیلهاى سیاسى بعد از کودتاى 28 مرداد پرداخت که باعث شهرت و تحکیم موقعیتش شد. دکتر الموتى در سال 1333 روزنامهی «صبح امروز» را به مدیریت همسرش منتشر کرد. در سال 1338 به عضویت هیئت مدیرهی شرکت معاملات خارجى منصوب شد و پس از آن به عنوان معاون نخستوزیر (دکتر اقبال) در امور بازرسى به کارش ادامه داد. با آغاز فعالیت گروه «مترقى» و تأسیس حزب ایران نوین، به عنوان رئیس فراکسیون این حزب در مجلس شوراى ملى به فعالیت پرداخت و یکى از اعضاى فعال و مؤثر کمیسیون جشنهاى 25 سال سلطنت پهلوى بود. الموتى با اعمال قدرت و سازش با سازمان برنامه به یکى از ثروتمندان بزرگ تبدیل شد و در سال 1340 به دعوت رژیم صهیونیستى به همراه همسرش به تلآویو سفر کرد. وی همچنین عضو و دبیر جمعیت یاران متحد (عناصر رده اول دربار و نزدیکان محمدرضا پهلوى)، عضو جبهه یاران متحد، عضو جمعیت جهانى فراماسونرى (عضو لژ ژاندارک)، رهبر فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین، عضو حزب ملیون، عضو حزب رستاخیز، رئیس باشگاه روتارى مرکز، نویسنده و مدیر مسئول روزنامهی «داد» و از عوامل باند گسترده و مُتنفذ عَلَم بود که با اوجگیرى انقلاب اسلامى به کشور انگلستان متوارى و پناهنده شد. الموتی در سال 1358 در خارج از کشور روزنامهی «اخبار روز» و در سال 1360 کتاب «تاریخ معاصر ایران» و کتاب «ایران در عصر پهلوى (شانزده جلد) و در سال 1370 کتاب «بازیگران سیاسى از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامى» را منتشر کرد که در آثار فوق سعى در تبرئه کردن سیاستمداران دوران رژیم پهلوى داشته است.
******
[شماره:] الف ـ 1625 مورخ 3 مرداد ماه 36[13]
گزارش
هنگام تصدی آقای علم ضمن تصویب نامهای به وزارت کشور اجازه داده شده که بدون پرداخت عوارض گمرکی اتومبیل سواری برای فرمانداران خریداری شود. پس از خرید چند دستگاه از اتومبیل در اختیار اشخاصی خارج از کادر اداری وزارت کشور از جمله سرلشگر فرزانه، مصطفی الموتی سردبیر سابق روزنامه داد، دکتر ملکزاده و اسداله سپهری پیشخدمت و پیشکار شخصی علم گذارده شده است.
مخالفین آقای علم در نظر دارند مدارک این امر را جمعآوری و برای استفاده در اختیار نمایندگان مخالف ایشان در مجلس شورای ملی بگذارند.
منبع: موثق
ارزش خبر: تأیید شده
بایگانی 29 / 5
اسدالله علم
مصطفی الموتی
تعداد مشاهده: 11640