زندگی و فعالیتهای عباس مسعودی مؤسس روزنامه اطلاعات
تاریخ انتشار: 27 خرداد 1403
عباس مسعودی، فرزند محمد علی در 1282 ه ش در تهران به دنیا آمد. وی چند فرزند داشت که معروفترین آنها «فرهاد مسعودی» است. اعضای خانواده مسعودی، غالباً به حرفهی رونامه نگاری روی آورده بودند، از جمله محمدعلی و قاسم1 که روزنامه پست تهران را منتشر میکردند. همسر عباس مسعودی به نام قدسی امیر ارجمند نیز صرفاً به خاطر موقعیت همسرش در عرصه مطبوعات، بدون اینکه تجربهای در این زمینه داشته باشد، مجله «اطلاعات بانوان» را منتشر کرد و خود سردبیری آن را برعهده گرفت. خانم امیرارجمند در نفوذ فرهنگ غربی در میان بانوان ایران نقش بسزایی داشت و روزنامهاش ارگانی برای تبلیغ مظاهر غرب بود. از انجمنهای وابسته به اطلاعات بانوان باید به «انجمن دوشیزگان و بانوان» اشاره کرد که حائز اهمیت زیادی در شناخت مناسبات فرهنگی رژیم پهلوی است.2
عباس مسعودی و جایگاه وی در عرصه مطبوعات
موقعیت زمانی ورود عباس مسعودی به حرفهی روزنامهنگاری سبب شد تا وی ظرف مدت کوتاهی به ثروت و شهرت دست یابد. چگونگی طی کردن این مراحل را اسناد ساواک اینگونه ثبت کردهاند:
«پس از خاتمهی تحصیلات مقدماتی، [عباس مسعودی] چون قادر به ادامهی تحصیل نبود و از حیث زندگی و معاش در زحمت بود ابتدا به شغل حروفچینی و کارگر ساده مطبعه در مطابع تهران مشغول کار [می] شود.
چهار سال حروفچین و کارگر چاپخانه بود، سپس به تدریج مصحح روزنامه اقدام و شفق، [سپس] خبرنگار روزنامههای ایران و کوشش شده و شش سال در چهار روزنامه فوقالذکر خبرنگار و نویسنده بود.
در سال 1300 شمسی ابتدا مرکز کوچکی که فقط یک اتاق داشت در تهران دایر کرد که (مرکز اطلاعات) نامیده میشد. او اخبار خبرگزاریهای رویترز انگلستان[و] هاواس فرانسه را از دوایر مطبوعاتی این دو سفارتخانه میگرفت و با دادن مبلغ مختصری اجازه ترجمه و نشر آن را در تهران گرفت. وی شخصاً با یک مترجم اخبار مزبور را ترجمه و به جراید میفروخت. چون در آن وقت جراید تهران بودجهی مالی کافی نداشتند وی به زحمت مخارج مؤسسهی اطلاعات و زندگی خود و سازمانش را فراهم میکرد. در نتیجهی کوششی که میکرد به تدریج اخبار مؤسسهی اطلاعات جلب توجه سایر سفارتخانهها و مؤسسات داخلی و خارجی کرده آن را آبونه شدند. مسعودی در تیر ماه 1304 امتیاز روزنامه اطلاعات را گرفت و کلیه اخبار خارجی و داخلی را در دو صفحه منتشر کرد3 »
مسعودی در سایه حمایتهای خارجی و خلأ مطبوعات قدرتمند در ایران، توانست خود را به عنوان روزنامهنگار در جامعه مطرح و نظر بسیاری از سفارتخانههای خارجی را جلب کند. وی در این عرصه چنان پیشرفت کرد که در سال 1313 ه ش به همراه «رضا شاه» در سفری که به ترکیه داشت با او همراه شد.4
مسعودی به دلیل روحیهی وابستهای که داشت، به ستایش کارها و اقدامات رضاشاه پرداخت و از این طریق خود را به دربار پهلوی نزدیک کرد. اگر بخواهیم نگاهی به سیر فکری حاکم بر روزنامهی اطلاعات بیندازیم، باید این روزنامه را به چند دوره تقسیم کرد؛ دورهی نخست که از بدو تأسیس تا سقوط رضاشاه را شامل میشود، دورهای است که اطلاعات از ارگانهای مهم تبلیغاتی رژیم بوده و مشی سیاسی آن چیزی جز ستایش از اقدامات رضاشاه نمیباشد. با تبعید رضاشاه، مسعودی که تابع سیاست انگلستان بود رویهی خود را تغییر داد و از این به بعد بنا بر موقعیتهای سیاسی جبههگیری میکرد.
عباس مسعودی با در پیش گرفتن یک سیاست کجدار و مریز، که از سوی انگلیس به وی دیکته میشد، از یک طرف از حملهی جدی به خانوادهی پهلوی اجتناب میکرد و از سوی دیگر با ارائهی گزارشهایی مخالفین سلطنت را تا حدی راضی نگه میداشت. این سیاست دوپهلو پس از تثبیت آیندهی سیاسی پهلوی، مجدداً به حالت قبل بازگشت و تا روزهای پرالتهاب ملی شدن نفت همچنان ادامه داشت. مقالات و نوشتههای روزنامهی اطلاعات در جریان کودتای 28 مرداد 1332 به خوبی موقعیتسنجی مسعودی را آشکارمیکند. وی با مشاهدهی تزلزل ارکان رژیم پهلوی مجدداً سیاست دوگانهی خود را در پیش گرفت و کوشید تا از جو به وجود آمده نهایت استفاده را برای تثبیت آیندهی سیاسی خویش ببرد.
مسعودی از روزنامهی اطلاعات برای تخریب یا فشار بر رقبایش نیز استفاده میکرد و به دلیل تیراژ گستردهی این روزنامه، غالباً تأثیر موافق میل او نیز حاصل میشد. بهطور نمونه میتوان به مقالات روزنامهی اطلاعات در زمینهی سوءاستفادههای مالی «احمد نفیسی» شهردار تهران اشاره کرد. انتقادهای مسعودی در روزنامهی اطلاعات به حدی مغرضانه بود که در محافل عمومی بازتابهای منفی به دنبال داشت. در سندی از ساواک در این مورد آمده است:
«میلیونها مردمی که به زندگی و اسرار گذشته عباس مسعودی آگاهی دارند به جای اینکه از دستگیری نفیسی ابراز شادمانی کنند از خود میپرسند علت این حرارتی که عباس مسعودی از خود نشان میدهد، چیست؟»5
مسعودی هر کسی را که با وی و خواستههایش مخالفت میکرد، در روزنامهی اطلاعات مورد هجمه قرار میداد که از جملهی این افراد میتوان به «غلامرضا نیکپی» اشاره کرد. این شخص که به گفتهی اسناد هنگام وزارتش در «وزارت آبادانی و مسکن»، داماد مسعودی به نام «بهمن میکده» را از معاونت آن وزارتخانه کنار گذاشته بود، برای مدتها مورد عداوت و دشمنی مسعودی بود و وی از هر فرصتی در روزنامهاش برای انتقاد از وی استفاده میکرد.6
عباس مسعودی و وابستگی به بیگانگان
عباس مسعودی طرفدار دولتهای غربی یا به اصطلاح بلوک غرب بود و در اسناد ساواک و اظهارات شخصی وی نیز به آن اشاره شده است. با این وجود وی چند سفر به کشورهای کمونیستی داشت و خاطراتش از سفر به شوروی را نیز نوشت. وی در مورد شوروی رویهی دوگانهای را دنبال میکرد؛ به این صورت که اگر شرایط جامعه به سمت شوروی تمایل پیدا میکرد، وی لحن مطالبش را براین اساس تنظیم و اگر شرایط غیر از آن بود مواضع مخالف تندی اتخاذ میکرد. در سند زیر به خوبی میتوان دیدگاههای دوگانهی مسعودی را مشاهده کرد:
«یکی از کارکنان روزنامه اطلاعات میگفت: عباس مسعودی به طور محرمانه با هیئت تحریریه روزنامه مذکور توصیه کرده در روزنامه مطالبی که جنبهی مخالفت شدید با شورویها را داشته باشد درج نشود و اخبار را بایستی طوری تنظیم کنند که مارک ضد کمونیستی مطلق بر روزنامه نباشد. مسعودی گفته با اینکه ما طرفدار جدی دول غربی خصوصاً آمریکا میباشیم معهذا در حال حاضر روش تبلیغی شورویها در خاورمیانه به صورتی است که زمینه را برای پیشرفت سیاسی آنها در آینده هموارتر میسازد و هرقدر گرفتاری و مشکلات زندگی مردم بیشتر شود پیشرفت سیاسی شوروی محسوستر خواهد بود و روزنامه اطلاعات هم نباید در جهتی خلاف سیاست روز گام بردارد که مورد مخالفت مردم قرار گیرد و روی توصیه مسعودی ناگزیر اخبار روزنامه اطلاعات به صورتی تنظیم میشود که در عین حالی که جنبه طرفداری از دول غربی دارد از مطالب تحریکآمیز علیه شورویها نیز در آن خبری به چشم نمیخورد»7
اما بی شک کشوری که مسعودی از آن حمایت میکرد، انگلستان بود. در اسناد ساواک بارها به جاسوسی وی برای آن کشور اشاره شده است. مهمترین سند در باب وابستگی مسعودی به اینتلیجنت سرویس، پیدا شدن کیف وی در فرودگاه و انتشار محتویات آن میباشد. در این کیف نامه ای به دست آمد که از رابطهی وی با سرویسهای امنیتی انگلستان پرده برمیدارد. در این نامه آمده است:
«بدین وسیله عباس مسعودی به شما معرفی میشود. او در حال اعزام به انگلستان است تا بخش موفقی از دوران خود را بگذراند. نامبرده یکی از دوستان قابل اعتماد ماست که همواره کمکهای ارزشمندی را در تهران به ما داشته است. لطفاً تا جایی که ممکن است و تا زمانی که او در لندن است در فعالیتهایی که دارد به او مساعدت کنید و با او مذاکره و گفتگو نمایید. من فکر میکنم شما موفق خواهید شد که از طریق این شخص با روزنامهها و انتشارات ایرانی و فارسیزبان برای ما لینک برقرار کنید، از شایستگی نامبرده در ارتباطگیریاش با مقامات رسمی غافل نشوید. »8
این سند به وسیلهی سر رابرت سون، کاردار سفارت انگلستان، برای وزارت خارجه این کشور ارسال شده بود. گمشدن کیف مسعودی در فرودگاه باعث میشود که این سند به دست ساواک بیفتد. در سند زیر اطلاعات جالبی در مورد مسعودی گزارش شده که علاوه بر نشان دادن وابستگی وی به انگلستان، صفات و روحیات وی را نیز به طرز جالبی بیان کرده است:
«.... پس از گرفتن دیپلم [عباس مسعودی] و وارد شدن به امور روزنامهنگاری با سیاست انگلستان نزدیک شده و ترقی نموده است خیلی باهوش و زرنگ است در تمام مملکت شاید دو میلیون ثروت ندارد و بقیه ثروت خود را نزدیک به ده میلیون دلار در بانکهای سوئیس ـ انگلستان به صورت نقد و املاکی در سوئیس در آورده... وی مرد هزار رنگ و بیحقیقتی است و شاید در رجال مملکت هیچکس به اندازه او در مردم و طبقات عامه مخالف ندارد و منفور نیست و تمام مردم با او مخالف و مورد نفرت عامه مردم است.»9
مسعودی دیدارهایی نیز با مقامات ارشد انگلیسی پیرامون آیندهی خلیج فارس داشت که مهمترین آنها دیدار با «سر الک داگلس هیوم» وزیرخارجه این کشور در سال 1349 بود.10مسعودی در توسعهی روابط میان ایران و اسرائیل نیز نقش مهمی برعهده داشت و در غالب سفرهایش به کشورهای عربی بر روی این مسأله تأکید میکرد. ملاقات وی با «انورسادات»، رئیس جمهور مصر، در سال 1350 راجع به این موضوع بود. 11مسعودی در همین سفر با رئیس مجلس مصر نیز ملاقات داشت که در اسناد ساواک به آن اشاره شده است:
«در ملاقات سناتور مسعودی با حافظ بدوی رئیس مجلس [مصر] نام برده درباره روابط ایران و اسرائیل و روابط اقتصادی دو کشور سؤالاتی کرده است و ایشان در پاسخ گفته است که ما اصولاً از یک سیاست مستقل ملی پیروی میکنیم و سعی میکنیم که با همهی کشورها دوست باشیم. روابط سیاسی ما هم با اسرائیل در سطح مبادله سفیر نیست و روابط دو فاکتو میباشد.»12
موضوع نزدیکی و ارتباط مسعودی با محافل غربی از چنان اشتهاری برخوردار بود که مخالفین وی بارها از آن برای نشان دادن وابستگیاش به بیگانگان استفاده میکردند. در قسمتی از نطق رادیو «صدای آزادی ایران» مورخهی 24 /9 /1350 آمده است:
«عباس مسعودی در اثر نوکری به ارباب و دربار شاهنشاهی و استعمار و گذاشتن ورق پارهاش در خدمت رضاشاه و پسر او و پردهپوشی جنایتهای آنها مجموع نشریههای مؤسسه خود را به بیش از ده نشریه روزانه و هفتگی افزایش داده [است].»13
نقش عباس مسعودی در مساله بحرین
عباس مسعودی رابطهی بسیار نزدیکی با شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس داشت. وی بهعنوان یک چهرهی سیاسی و سناتوری که پرتیراژترین روزنامهی کشور را در اختیار داشت، به جای توجه به مسائل ملی، منافع شخصی خود و اربابان خارجیاش را در اولویت قرار داده و به جای دفاع از حقوق حقهی ملت ایران، به پرکردن جیب خود میپرداخت.
«در ضیافت شام سفیر شاهنشاه آریامهر در ابوظبی که به افتخار سناتور مسعودی برپا گردیده بود و در آن عده زیادی شرکت داشتند یک آمریکایی به سناتور مسعودی گفته است امیدوارم بتوانی پول زیادی از شیوخ به چنگآوری »14
مسعودی در روزنامهی اطلاعات همواره مالکیت ایران بر بحرین را رد و در سخنرانیها و گفتگوهایش به صراحت از این موضوع دفاع میکرد. اسناد زیادی در این مورد در دست است که بدون هیچ توضیحی خیانت مسعودی را نشان میدهند. نخستین سند در این مورد به سخنرانی وی در یک میهمانی خصوصی در شهر شیراز به سال 1345 بازمیگردد. در بخشهایی از این سند آمده است:
«از نکات قابل توجه اظهارات آقای سناتور عباس مسعودی که شب گذشته در مهمانی خصوصی غلامحسین صاحبدیوانی در حضور آقای استاندار و تعداد معدودی از رؤسای دوایر استان فارس و ارباب جراید محلی بیان نمودند، اینکه بحرین بهطور عجیب سنگر تبلیغاتی ناصر برعلیه ایران در زمینهی اینکه ایرانیان چشم طمع به سرزمین اعراب دارند گردیده است. آقای سناتور چنین نتیجه گرفتند که بایستی وضع بحرین روشن شده و دولت با شهامت تمام در مورد بحرین که جز سنگر تبلیغاتی عاید دیگری برای ایران و ایرانیان ندارد چشم پوشیده یا تصمیم مقتضی بگیرد»15
نکتهی قابل تأمل این است که این اظهارات در ایران و در حضور بسیاری از مقامات ارشد سیاسی و مطبوعاتی شیراز ایراد شده است. مسعودی پس از بیان این مواضع صریح در مورد عدم حاکمیت ایران بر بحرین، به امارات متحده عربی سفری کرد. اینگونه بهنظر میرسد که طرح این مسائل قبل از حرکت وی به کشورهای عربی اقدامی از پیش طراحی شده از سوی رژیم پهلوی بوده است؛ چرا که وی به عنوان نایب رئیس مجلس سنا بعید به نظر میرسد که بدون هماهنگی این حرفها را عنوان کرده باشد، مگر اینکه اینگونه تصور کنیم که وی صرفاً به خاطر منافع شخصی و انجام مأموریت از سوی انگلستان این اظهارات را بیان کرده است. مسعودی در ابوظبی و دوبی به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و ضیافتهای شاهانهای به افتخار وی تدارک دیده شد.
در این سفر مسعودی در اکثر میهمانیها و دیدارهایش با شیوخ دوبی، شارجه، رأسالخیمه، امالقوین و ولیعهد عجمان به موضوع بحرین اشاره کرده است.16وی در محافل خصوصی و علنی در کشور کویت نیز همین اظهارات را در مورد بحرین تکرار کرده و در اسناد ساواک نیز به آن اشاره شده است:
«آقای عباس مسعودی سناتور و مدیر روزنامه اطلاعات که اخیراً مسافرتی به اتفاق آقای فنسه نویسنده مجله الاخاء به کویت و سایر شیخنشینها نموده است معلوم نیست تحتتأثیر چه عواملی بدون اطلاع از اوضاع جغرافیایی و تاریخی خلیج فارس در اغلب محافل اظهار داشته است که ایران حق مالکیت بر بحرین را ندارد و بحرین ناحیهای عربی میباشد و حتی وعده داده است که اولیای ایران را قانع کند که از ادعای حق مالکیت بر بحرین صرفنظر نماید ... در هر صورت اظهارات آقای مسعودی دربارهی بحرین عکسالعمل سویی بخشیده است و تقریباً چنین وانمود شده است که در این مدت دعوی ایران بر حق مالکیت بحرین واهی و عبث بوده است.»17
مسعودی پس از بازگشت به کشور با انتشار مقالاتی در روزنامهی اطلاعات زمینههای نظری جدایی بحرین از ایران را فراهم کرد. نوشتههای روزنامهی اطلاعات واکنشهای زیادی را در سطح کشور به دنبال داشت. وی در سال 1348 مجدداً به کشورهای حوزهی خلیج فارس سفر کرد، در بحرین به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و از وی پذیرایی مفصلی به عمل آمد. مسعودی در بحرین در «زلاّق» ـ از مناطق مهم توریستی بحرین و یکی از محلهای استقرار انگلیسیها ـ اسکان یافت.18
مسعودی در قبال به رسمیت شناختن حاکمیت بحرین و صرفنظر کردن از منافع ملی ایران، قطعاً انتظار پاداشهای فراوانی از شیوخ عرب منطقه داشته است. در اسناد ساواک برخی از مبالغی را که وی دریافت کرده، آمده است. در سندی به تاریخ 31 /6 /1348 موضوع دریافت پول از اعراب به این صورت بیان شده است:
«پس از مسافرتی که سناتور مسعودی [عباس] در حدود سه ماه قبل به بحرین نمود مرتباً شایعاتی در زمینه مسافرت نام برده به بحرین بر سر زبانها است از جمله گفته میشود در جلسات میهمانیهایی که سید محمود علوی سکرتر شیخ عیسی به افتخار سناتور مسعودی برقرار نموده بود به مسعودی قول دادهاند در صورتی که نامبرده اقداماتی به عمل آورد که دولت ایران از ادعای خود بر بحرین چشمپوشی کند رژیم بحرین نیز تا پانزده میلیون دلار آمریکا به وی حقالزحمه خواهد پرداخت. گفته میشود سناتور مسعودی نیز قول مساعد به شیوخ آلخلیفه را داده است و از قرار معلوم عباس مسعودی تا حدی اقداماتی هم به نفع شیوخ آلخلیفه به عمل آورد.»19
ملاقات با اشخاصی چون «سیدمحمود علوی» و «احمد عبیدلی» از جاسوسان انگلیس و سابقهی شخص مسعودی در ارتباطش با این کشور، از فعال بودن دست دول غربی، خصوصاً انگلستان، حکایت میکند در سند زیر به این موضوع اشاره شده است:
«کتابی که اخیراً سناتور مسعودی درباره مسافرت اخیر خود به جزیره بحرین و شیخنشینهای خلیج فارس منتشر نموده، به دست بعضی از اهالی و ایرانیان جزیره بحرین رسیده است به طور کلی انتشارات آقای مسعودی دربارهی جزیره بحرین در بین ایرانیان با عکسالعمل خوبی روبهرو نشده به خصوص که مشارالیه با افرادی مانند سیدمحمود علوی که به جاسوسی [برای] انگلیسیها مشهور است ملاقات نموده، آقای مسعودی نام شخص مذکور را در کتاب خود شیخ محمودبنابراهیم ذکر کرده که صحیح نمیباشد ضمناً نام احمد عبیدلی در ابوظبی در کتاب مسعودی دیده میشود که این شخص نیز از سرسپردگان انگلیسیها میباشد و موقع برکناری شیخ شخبوط از حکومت ابوظبی به وسیله انگلیسها از بحرین به ابوظبی اعزام و در حال حاضر همه کاره شیخ زاید است. شخص مذکور از اهالی کوشکنار منطقه بندر لنگه میباشد و در خوشخدمتی به انگلیسها اشتهار دارد.
نظریه رهبر عملیات: قبلاً گزارشات خبری درباره مسافرت آقای مسعودی اعلام گردیده و نظریه داده شده که آقای مسعودی با عوامل انگلیس در جزیره بحرین تماسهایی گرفته است که باعث دلتنگی ایرانیان جزیره گردید و هماکنون کتابهایش نیز به آن جزیره ارسال گردیده است.»20
باورهای اعتقادی عباس مسعودی اسناد و مدارک موجود نشان میدهد که عباس مسعودی نه تنها تقیدی به امور مذهبی نداشته، بلکه با آن نیز مخالفت میکرده است. ازدواج پسرش با دختر یکی از چهرههای برجسته بهایی، موید این قضیه میباشد. وی بعضاً در روزنامه اطلاعات مقالاتی ارائه میکرد که واکنشهای وسیعی در سطح جامعه به دنبال داشت. وی در یک مورد در سال 1331 در مجلس سنا، سخنرانی ایراد کرد. که در آن به قاطبهی ملّت ایران توهین شده بود. پس از انتشار این اظهارات، در سراسر کشور مردم علیه وی جبههگیری کرده و بیانیههای فراوانی در محکومیتش صادر کردند. در یکی از این اعلامیهها که عنوان «قیام افکار عمومی علیه مدیر روزنامهی اطلاعات» را دارد، از مردم ایران خواسته شده است تا «در این موقع خطیر از خریدن و خواندن روزنامهای که به قلم خائنانهی «لرد سالیسبوری ایران» نوشته میشود، اجتناب کنند.»21در این اعلامیه عباس مسعودی به عنوان «یکی از مدافعین بزرگ و شناخته شده شرکت غاصب نفت و عامل منفور مارکدار سیاست دزدان دریایی و مدیر بوقلمونصفت روزنامهی ربعقرنی اطلاعات انگلیسی چاپ تهران...» معرفی شده است.
اعضای اتحادیهی مسلمین نیز پس از سخنان مسعودی در مجلس سنا از پخش روزنامهی اطلاعات جلوگیری و مردم نیز از آن حمایت کردند. در سندی در این مورد آمده است:
«اصولاً قضیه مربوط به اتحادیه مسلمین نیست، اهالی بازار و کسبه خرید روزنامه اطلاعات را [در شهر آبادان] تحریم کرده و نمیخرند و کسی مانع فروش روزنامه اطلاعات نشده است.22»
جدیترین حملهی روزنامهی اطلاعات و شخص عباس مسعودی به نیروهای مذهبی، خصوصاً امام خمینی (ره) به حوادث پس از 15 خرداد 1342 باز میگردد. مسعودی در گزارشی با عنوان «مرتجع کیست؟!» به جای بررسی منصفانه قیام خونین پانزده خرداد به ساحت مقدس امامخمینی(ره) حمله و به دفاع از اقدامات رژیم پرداخته است.
عباس مسعودی از بنیانگذاران «کلوپ روتاری» و از اعضای برجسته مجلس سنا، سرانجام در 28 خرداد سال 1353 هنگام کار در موسسه اطلاعات درگذشت و فرزندش «فرهاد مسعودی» ریاست موسسهی اطلاعات را برعهده گرفت.23
پی نوشتها:
1- محمد علی و قاسم برادر زاده عباس مسعودی بودند.
2- ر.ک: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مسعودیها، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، ص 12-11.
3- همان، ص 67.
4- مسعودی در سال 1318 به همراه محمدرضا شاه پهلوی که در آن زمان ولیعهد بود به مصر سفر کرد.
5- سند در انتهای همین مقاله آمده است.
6- سند در انتهای همین مقاله آمده است.
7- سند در انتهای همین مقاله آمده است.
8- مسعودیها به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 34.
9- همان، ص 19.
10- ر.ک: روزنامهی کیهان 26/ 7/ 1349.
11- سند در انتهای همین مقاله آمده است.
12- همان.
13- مسعودی ها به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 287-286.
14- سند در انتهای همین مقاله آمده است.
15- سند مورخه 28/ 6/ 1345 از کتاب مسعودیها، پیشین.
16- سند مورخه 29/ 11/ 1351، مسعودی ها به روایت اسناد ساواک، پیشین.
17- همان، ص 21.
18- همان، ص 22.
19- مسعودیها به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 247-246.
20- همان، ص 241.
21- همان، ص 26.
22- سند در انتهای همین مقاله آمده است.
23- ر.ک: کلوپ روتاری به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390.
عباس مسعودی
عباس مسعودی
عباس مسعودی
عباس مسعودی و فرهاد مسعودی
بازدید شاه از موسسه اطلاعات
بازدید شاه و فرح از مؤسسه اطلاعات 22 شهریور 1349
عباس مسعودی و شمس پهلوی
اسداله علم ـ فرح پهلوی ـ قدسی مسعودی ـ عباس مسعودی
عباس مسعودی ـ نیکسون و آرمین مایر سفیر آمریکا در تهران- 11 اردیبهشت 1346
عباس مسعودی و میشل استوارت وزیر خارجه انگلستان
بازدید پیتر رامسبوتام سفیر انگلستان در تهران از مؤسسه اطلاعات - 14 آبان 1351
دیدار سناتورهای مجلس با شاه (از راست شریف امامی ـ سجادی ـ عباس مسعودی)
فرهاد مسعودی در کنار امیرعباس هویدا
بازدید فرح و رضا پهلوی از مؤسسه اطلاعات (فرهاد مسعودی در حال گزارش دادن)
نگار روحانی ـ فرهاد مسعودی
محمدعلی مسعودی ـ سردار فاخر حکمت
قاسم مسعودی ـ علی امینی ـ سردار فاخر حکمت
تعداد مشاهده: 23381