امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات بدون درج سند

الصلح خیرٌ


تاریخ انتشار: 01 فروردين 1397


سقوط دیکتاتورى رضاخان در شهریور 1320، فضاى آزادى نسبى پدید ساخت و مردم از بند رسته ایران تحت تأثیر گسست این قید سنگین و شرایط مساعد منطقه‌‌اى دوران جنگ دوم جهانى، جوشش انقلابى از خود بروز دادند. این شرایط، فضاى مساعدى ایجاد نمود تا فرهنگ اسلامى پس از دو دهه سرکوب خشن، یک دوره جدى نوزایى را آغاز کند و با شکوفایى مجدد حوزه علمیه قم به رهبرى آیت‌‌اللّه‌ العظمى سیدحسین طباطبایى بروجردى(ره) و تلاش مجددین نستوه‌ى چون امام خمینى(ره) و علامه سیدمحمدحسین طباطبایى(ره) و صدها روحانى و طلبه متعهد، بنیاد استوار مرحله نوینى از اصالت‌‌گرایى و خودبودگى فرهنگى ـ مکتبى پى‌‌ریخته شود. این نوزایى فرهنگى نوعى بازگشت به خویش و پرخاش علیه ‌اسلام ستیزى عنودانه و غرب‌گرایى مستبدانه استعمار در ایران را در خود متبلور می‌ساخت که کتاب کشف‌‌الاسرار امام خمینى(ره) شاخص‌ ترین نماد آن است. این جوشش در عرصه سیاست روز نیز بازتاب جدى داشت و به پیدایش یک نهضت توانمند مردمى به رهبرى آیت‌‌اللّه‌ سید ابوالقاسم کاشانى(ره) و با نقش مؤثر «جمعیت فداییان اسلام» انجامید که آماج‌‌هاى ضد استعمارى و استقلال‌‌طلبان‌ه‌اى را پى می‌گرفت که به ویژه در نهضت ملى کردن صنعت نفت، نمود یافت.

جرج میدلتون، کاردار سفارت انگلیس، آیت‌‌اللّه‌ کاشانى را با کینه‌‌توزى «یک عوام‌فریب آب زیرکاه مفسد و ضد غربى» می‌خواند و میس لمبتون، از گردانندگان شبکه اینتلیجنس سرویس در ایران، می‌نویسد:

«مادام که نهضت ملى کردن صنعت نفت از سوى روحانیون با اصطلاحات اسلامى توجیه نشد از پشتیبانى گسترده مردم برخوردار نبود.»

استقلال‌‌طلبى و اصالت‌‌گرایى نهضت مردمى این دوران، در این موضع آیت‌‌اللّه‌ کاشانى تبلور می‌یافت که:

«تمام ملت ایران که افتخار دارد زیر پرچم مقدس اسلام زندگى می‌کند، نفرت خود را با هرگونه سازش یا توسل به خارجی‌ها بدون توجه به بلوک یا هر گروهى که تعلق دارند، اعلام می‌دارد.»

آیت‌‌اللّه‌ سید ابوالقاسم کاشانى فرزند شهید آیت‌‌اللّه‌ حاج سیدمصطفى در سال 1300 ه‌.ش در نجف اشرف متولد شد و از محضر حضرات مراجع و اساتید بزرگ نجف: آخوند خراسانى، نائینى، میرزا خلیل تهرانى و... بهره برد و در جریان قیام علما و طلاب به بوشهر آمد و سپس راهى تهران شد. در دوران استبداد 20 ساله رضاخان، فقط به ارشاد و هدایت مردم و تبلیغ مشغول بود و در دوران اشغال ایران توسط متفقین، علیه استعمار و استبداد مبارزه کرد و چندین بار دستگیر و زندانى شد و به تبعید رفت.

در 30 اردیبهشت 1327 تظاهرات بزرگى در مسجد شاه تهران، علیه عملیات یهود در فلسطین تحت زعامت ایشان به عمل آمد. و در 23 خرداد همان سال به دستور وى، تظاهرات گسترده‌‌اى علیه عبدالحسین هژیر سازمان‌دهى شد که پلیس متوسل به خشونت و تیراندازى گردید و دو روز بعد اعلامیه شدیداللحنى علیه نخست‌‌وزیرى هژیر انتشار داد. تا این که 5 ماه بعد از این حرکت‌‌ها، در 15 آبان 1327 عبدالحسین هژیر و کلیه وزیران، استعفاى خود را به شاه دادند. ولى در تاریخ 15 بهمن ماه محمدرضا پهلوى که به دانشکده حقوق رفته بود از طرف ناصر فخرآرایى مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمى شد. این ترور به آیت‌‌اللّه‌ کاشانى و حزب توده منتسب شد. هیأت وزیران در یک جلسه فوق‌‌العاده حزب توده را غیرقانونى اعلام کرد و به قلع و قمع آن پرداخت و در تاریخ 17 بهمن ماه آیت‌‌اللّه‌ سیدابوالقاسم کاشانى بازداشت و سپس تبعید شد.

احسان طبرى در خاطرات خود در این باره چنین می‌‌نویسد:

«بعد معلوم شد که به اتکاء دفترچه‌‌اى که در بغل فخرآرایى مقتول کشف شد نامى از حزب توده آمده است. در عین حال کارت خبرنگارى روزنامه مذهبى پرچم اسلام را نیز یافتند و این را براى بازداشت آیت‌‌اللّه‌ کاشانى بهانه قرار دادند و با یک تیر دو نشان زدند، غیرقانونى کردن حزب توده و خارج کردن آیت‌‌اللّه‌ کاشانى از صحنه اجتماع و سیاست که نقش مؤثرى در مبارزه علیه شاه و هژیر داشت.»

حزب توده که به علت شرایط مساعد ریاست آیت‌‌اللّه‌ کاشانى و مصدق برمجلس و دولت و همچنین هیجان نهضت مردم در راه ملى کردن صنعت نفت، یک سلسله سازمان‌‌هاى خود را علنى کرده بود. یکى از کارهایش فعال کردن، جمعیت ایرانى هواداران صلح بود که در سال‌‌هاى پس از شهریور 1320 و تحت تأثیر جو بین‌‌الملل علیه جنگ جهانى تأسیس شده بود. این جمعیت براى سیاست شوروى به عنوان سیاست صلح فعالیت می‌کرد. روش روحانیت مبارز و از آن جمله آیت‌‌اللّه‌ سید ابوالقاسم کاشانى نقطه مقابل حزب توده بود. تبّرى از تأثیرات و تلقینات غربى و شرقى و پیروى از مصالح مردم مسلمان محتواى این سیاست بود.

بزرگ‌‌نمایى خطر حزب توده و ایجاد وحشت از سلطه کمونیزم در جامعه، خط اصلى «شبکه بدامن» را تشکیل می‌‌داد و این در حالى است که محققى چون «جیمز بیل» می‌نویسد:

«حزب کمونیست توده ایران نسبتاً کوچک بود این حزب نه از حمایت طبقه متوسط ناسیونالیست برخوردار بود و نه از پشتیبانى توده واقعى مردم ایران»

امروزه پژوهشگران آمریکایى و انگلیسى معترفند که بزرگ‌نمایى خطر کمونیسم در واقع یک ترفند سیاسى از سوى انگلیسى‌‌ها به منظور جلب محافل حاکمه و افکار عمومى امریکا به سوى کودتا و اعاده دیکتاتورى بوده است. جالب توجه است که آیت‌‌اللّه‌ کاشانى نسبت به این ترفند شناخت داشت و با زیرکى، بارها با آن مقابله نمود و بر اهمیت خطر اصلى از جانب انگلیس تأکید کرد. بخشى از مصاحبه آیت‌‌اللّه‌ کاشانى با یک خبرنگار فرانسوى و پاسخ‌‌هاى وى به پرسش‌‌هاى خبرنگار که در ذیل آمده است، مؤید این نظر می‌باشد:

س: اگر در ایران یک حکومت کمونیستى بر سر کار بیاید حضرت آیت‌‌اللّه‌ چه اقدامى خواهند کرد؟

ج: در ایران حکومت کمونیستى تشکیل نخواهد شد.

س: اگر فرض کنیم که حکومت کمونیستى سرکار بیاید حضرت آیت‌‌اللّه‌ چه خواهند کرد؟

ج: کدام کمونیست؟ اگر مقصود شما کمونیست داخلى است اگر در ایران کمونیست هم وجود داشته باشد عده آن‌ها بسیار کم است و به واسطه دین اسلام بسیار ضعیفند و موفق نخواهند شد در حکومت دخالت کنند و دولت تشکیل بدهند...

آیت‌‌اللّه‌ کاشانى به صراحت می‌گفت که اگر کمونیست‌ها در ایران هوادارانى دارند تقصیر آن به گردن انگلستان است. شاهد این گفتار، بیانیه استکهلم است که توسط جمعیت ایرانى هواداران صلح، وابسته به حزب توده در سال 1329 به توشیح آیت‌‌اللّه‌ سیدابوالقاسم کاشانى رسیده و سپس تکثیر و پخش شده است. با مطالعه اجمالى آنچه در این گزارش آمده و با نگاهى دقیق بر محتواى دستخط آیت‌‌اللّه‌ کاشانى به خوبى می‌توان بر دقت نظر و تدبیر ایشان واقف گردید. دستخط ایشان مبنى بر این که:

«اساساً جنگ به خصوص سلاح اتمى باعث بدبختى نوع بشر و تقلیل نفوس و انواع مصائب در عالم است. با بروز جنگ در هر نقطه از نقاط عالم باید مخالفت نمود ـ الصلح خیر. سید ابوالقاسم کاشانى»

خود گواه صادق ماست

متن بیانیه استکهلم به شرح زیر است:

ما می‌خواهیم استعمال سلاح اتمى یعنى سلاح وحشت‌‌زایى که وسیله کشتار دسته جمعى مردم است مطلقاً ممنوع گردد. ما می‌خواهیم نظارت بین‌‌المللى دقیقى برقرار شود تا اجراى آیین منع استعمال سلاح اتمى را تأمین کند. ما یقین داریم هر دولتى که در استعمال سلاح اتمى برضد کشور دیگرى پیش‌دستى نماید جنایتى به زیان بشریت مرتکب می‌گردد و چون جنایتکار جنگ با او رفتار خواهد شد. ما کلیه مردمان خیرخواه جهان را به امضاى این بیانیه دعوت می‌کنیم.

منبع: کتاب اتفاقات تاریخی

 

 
 
 
   
 


 

تعداد مشاهده: 6909

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.