نگاهی کوتاه به نعمتالله نصیری رئیس ساواک
تاریخ انتشار: 26 تير 1402
نعمتالله نصیری سومین و بدنامترین رئیس ساواک بود. نعمتالله نصیری، مرداد ۱۲۸۹ در بخش سنگسر از توابع سمنان به دنیا آمد. پدرش محمد عمیدالممالک از مالکان سمنان، کارمند دولت و بعد از مشروطیت چندی مستوفی(متصدی امور مالیاتی یک ناحیه؛ حسابدار و دفتردار خزانه) شاهرود و بسطام بود. مدتی نیز در تهران سمت مستوفیگری داشت. در دوره چهارم قانونگذاری از حوزهی سمنان و دامغان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب گردید.
نعمتالله نصیری دوره ابتدایی تحصیل را در سمنان سپری کرد و برای تکمیل تحصیلات راهی تهران شد. وی در ۱۳۱۱ وارد دانشکده افسری شد و در ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی کار خود را در ارتش آغاز کرد. نصیری در دوره تحصیل در دانشکده افسری همدوره محمدرضا پهلوی (ولیعهد) بود و در ابتدا به فرماندهی گروهانی گماشته شد که ولیعهد در آن خدمت میکرد.
او در ۱۳۲۳ با ارتقاء به درجه سرگردی به لشکر کرمان منتقل شد. فرماندهی دسته مسلسل سنگین، فرماندهی دسته و گروهان دانشکده افسری، معاونت دانشکده تکمیلی، فرماندهی گروهان ۲ هنگ ۱۸ کرمان از دیگر مناصب نظامی وی بود. او پس از چندی فرمانده گردان مستقل سیرجان گردید و در ۱۳۲۶ با ارتقاء به درجه سرهنگ دومی به تهران منتقل شد و به معاونت دسته پیاده دانشگاه افسری رسید. نصیری در ۱۳۲۸ درجه سرهنگی گرفت و فرمانده هنگ آموزشی شد. این هنگ جمعی لشکر یک، به فرماندهی سرتیپ حسین منوچهری معتمد گرجی (بهرام آریانا) بود و ریاست ستاد آن را تیمور بختیار برعهده داشت. نصیری تا ۱۳۳۰ در این سمت باقی بود. در این زمان به دلیل نارضایتی محمدرضا شاه از عملکرد سرهنگ امیرقلی ضرغام، فرمانده گارد سلطنتی و نیز بنا به پیشنهاد حسین فردوست، نصیری به فرماندهی گارد سلطنتی منصوب گردید. پس از انتصاب نصیری به فرماندهی گارد سلطنتی که مصادف با نخست وزیری دکتر محمد مصدق بود، وی در جریان اختلاف بین دولت و دربار به علت وفاداری بیچون و چرا به دربار و شخص شاه در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ مأمور ابلاغ فرمان محمدرضا شاه مبنی بر انفصال محمد مصدق از نخست وزیری و انتصاب سرلشکر فضلالله زاهدی به این مقام شد. نصیری در این ماجرا به دستور مصدق و به وسیله سرهنگ ممتاز رئیس گارد محافظت از منزل مصدق، بازداشت و روانه زندان شد. با بازداشت نصیری و نیروهای تحت امر او، کودتای ضد دولت مصدق افشا شد و محمدرضا شاه که در کلاردشت با نگرانی در انتظار فرجام مأموریت نصیری بود، پس از اطلاع از جریان و شکست کودتا، کلاردشت را به سوی رامسر و سپس بغداد و رم ترک کرد.
نعمتالله نصیری در بعد از ظهر روز ۲۸ مرداد و در ساعات اولیه پیروزی طرفداران شاه، از زندان آزاد شد. پس از پیروزی کودتا، نصیری در دیدار با محمدرضا مورد تفقد شاه قرار گرفت. شاه در این دیدار به نصیری گفت: «من فقط یک ترفیع در نظر گرفتهام اکنون شما را به تیمسار سرتیپ نصیری ارتقای مقام میدهم.» نصیری بعد از کودتای ۲۸ مرداد به سرعت پلههای ترقی را طی کرد.
پس از کودتا، نصیری بیش از گذشته به محمدرضا نزدیک شد و به یکی از مؤثرترین نیروهای شاه در تثبیت و تداوم سلطنت پهلوی تبدیل گردید.
او در ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید و در ۱۳۳۹ به سمت «معاون ژنرال آجودانی شاه» و در آذر همین سال به ریاست شهربانی کل کشور گماشته شد. نصیری در ۲۸ مرداد ۱۳۴۱ به درجه سپهبدی نایل آمد. او در دوران ریاستش بر شهربانی با اعمال پارهای تغییرات مدیریتی و اداری و گماردن افراد ناشایست در رأس دوایر مهم موجبات نارضایتی بسیاری از افسران و نظامیان شاغل در شهربانی را فراهم آورد، بهطوریکه در همین راستا اطلاعیهها و نامههای بیامضای زیادی در نسخ معدود در تهران و ادارات شهربانی مبنی بر اشاعه فساد تبعیض و رشوهخواری در شهربانی منتشر گردید.
در سال ۱۳۴۲، نعمتالله نصیری رئیس وقت شهربانی، با اعمال خشونت و سرسختی در سرکوب مبارزان تمام توان شهربانی را در مقابله با قیام مردم به کار بست. وی در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ شماری از نیروهایش را با لباس مبدل به قم اعزام کرد و با یورش آنها به مدرسه فیضیه بسیاری از طلاب، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و عده ای مجروح و یک نفر شهید شد.
در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با اوجگیری قیام مردم، هیئت دولت اسدالله علم، علاوه بر ریاست شهربانی فرمانداری نظامی تهران را هم به نصیری محول کرد. نصیری در این دوره با برقراری حکومت نظامی به قلع و قمع مردم، دستگیری فعالان سیاسی، کشتار مردم و جمعآوری اجساد و انتقال آنان به اماکن خاص به منظور محو آثار کشتار و انتشار آمار کشتهشدگان دست زد.
بعد از ترور حسنعلی منصور، محمدرضا پهلوی سرلشکر حسن پاکروان را از ریاست ساواک برکنار کرد و نعمتالله نصیری را در بهمن ۱۳۴۳ به ریاست ساواک منصوب نمود. ساواک در زمان نصیری به اوج بدنامی و فساد رسید و نماد رعب و وحشت بود.
نعمتالله نصیری از منفورترین چهرهها در واپسین سالهای حکومت شاه و در ردیف بدنامترین کارگزاران حکومت پهلوی به حساب میآمد. مخالفان سیاسی حکومت تردیدی نداشتند که انتصاب نصیری بر ساواک هدفی جز ایجاد خفقان و وحشت بیشتر در جامعه نخواهد داشت. با انتصاب نصیری بر ریاست ساواک این سازمان، «سازمان جهنمی» و رئیس آن «جلاد معروف» لقب گرفت.
در دوران ریاست تیمور بختیار و پاکروان بر ساواک، نخست وزیران وقت تا حدودی در جریان فعالیت ساواک قرار داشتند؛ اما در زمان ریاست نصیری که با دوران طولانی نخست وزیری امیرعباس هویدا هم زمان بود، ساواک عملاً به سازمانی کاملاً مستقل از دولت تبدیل شد. سازمان اداری این نهاد مخوف نیز گسترش یافت و متحول شد. مقابله با عملیات ضدبراندازی از مهمترین وظایف این سازمان بود و مأموران آن توسط اسرائیلیها آموزش داده میشدند.
در این دوره ساواک به تدریج به یکی از اهرمهای فشار خشونت و خفقان بیحد و حصر تبدیل شد و علاوه بر افزایش نیروهای رسمی، شمار جاسوسان و خبرچینان غیر رسمی آن، به هزاران نفر بالغ گردید بهطوریکه در اذهان و افکار عمومی رایج بود ساواک در روستاهای بسیار دورافتاده نیز منابع اطلاعاتی ـ امنیتی در اختیار دارد.
در دوره نصیری، در ساواک بخش ویژهای برای مراقبت و کنترل علما و روحانیان به عنوان مهمترین گروه مخالف سیاسی حکومت تأسیس شد.
روشهای اعمال شکنجه، شیوه برخورد با متهمان و خشونت علیه زندانیان نیز در دوره نصیری تغییر کرد. در این دوره، بازجوها تحت آموزش اسرائیلیها به بازجویان متخصص تبدیل شدند. نصیری علاوه بر اینکه از طریق بولتنهای ساواک هفتهای دو بار در جریان شکنجهها قرار میگرفت، خود نیز آمر و ناظر بسیاری از سختگیریها و شکنجهها بود. همچنین این بولتنها در اختیار شاه نیز قرار میگرفت.
فساد مالی در سطح بسیار گسترده از ویژگیهای بارز نعمتالله نصیری محسوب میشد. کسب مال و ثروت اندوزیهای نامشروع، دلمشغولی اصلی نصیری بود. در دوره طولانی ریاست نصیری بر ساواک این سازمان اطلاعاتی و امنیتی به طور وسیع در امور تجاری و اقتصادی دخالت میکرد و در بسیاری از معاملات سنگین تجاری در نقش واسطه عمل میکرد. بسیاری از معاونان و مدیران ارشد ساواک نیز در کنار وظایف محوله، به تبعیت از نصیری به زد و بندهای اقتصادی مشغول بودند. اخذ رشوه در میان بسیاری از مدیران ریز و درشت ساواک رایج بود و سوءاستفادههای متعدد مالی و اختلاسهای کلان، به شیوهای معمول در میان رؤسا و متنفذین ساواک تبدیل شده بود. نصیری در سالهای پایانی حکومت پهلوی بخش اعظمی از داراییهای خود را به خارج از کشور منتقل کرد.
نعمتالله نصیری بهرغم همۀ تدابیر خشن خود در دوره ریاستش بر ساواک و وفاداری مثال زدنیاش به شخص محمدرضا شاه همواره نگران موقعیت و جایگاهش در نزد وی بود و از اینکه همکارانش در ساواک و دیگر مراجع حکومتی گزارشهای سوئی از عملکردش در اختیار شاه قرار دهند و موجبات بیاعتمادی وی را فراهم آورند در نگرانی دائمی بهسر میبرد. نصیری پس از آنکه متوجه شد تلفنهای او نیز به وسیله ساواک شنود میشود نگرانتر شد. او مطمئن بود که این شنودها فقط به دستور شخص شاه و توسط مدیر امنیت داخلی ساواک، پرویز ثابتی، انجام میگیرد.
با شدت گرفتن حرکتهای انقلابی و تظاهرات عمومی در اواخر سال ۱۳۵۶ و اوایل ۱۳۵۷، شاه به منظور بقای سلطنت، مصمم شد تا بهمنظور عوامفریبی و در ظاهر برای اینکه تمایل خود را برای انجام اصلاحات نشان دهد، نصیری را با هدف تبری جستن از کشتار مردم و اظهار بیاطلاعی از آن همه خشونت بیحد و حصر، در نیمه خرداد ۱۳۵۷ عزل کرد و سپهبد ناصر مقدم را جایگزین او ساخت. نعمتالله نصیری مدت کوتاهی پس از عزل از ریاست ساواک به عنوان سفیر ایران در اسلامآباد، راهی پاکستان شد.
با اوجگیری انقلاب طرح دستگیری نمایشی عدهای از رجال بدنام سابق، در دستور کار شاه و مشاورانش قرار گرفت. در مسیر اجرای این طرح، نعمتالله نصیری به عنوان سوژه اصلی با یک هواپیمای اختصاصی در ۱۶ مهر ۱۳۵۷ به ایران برگردانده شد و در ۸ آبان روانه زندان شد. همزمان با دستگیری نصیری، در ۸ آبان، اعلام جرمی هم در ۱۳ بند بر ضد وی تنظیم و در اختیار دادسرای تهران و دادسرای دیوان کیفر قرار گرفت تا بر اساس آن مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرد. فراخوانی، دستگیری و بازداشت نصیری در محافل سیاسی و مطبوعاتی داخل و خارج کشور انعکاس وسیعی یافت و با واکنشهای مختلفی روبرو شد اما با تمام این واکنشها وی تا سقوط حکومت پهلوی در زندان باقی ماند.
در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط حکومت پهلوی در جریان حمله انقلابیون به زندانها و پادگانها ارتشبد نصیری که همراه گروهی از رجال و کارگزاران حکومت پهلوی در پادگان جمشیدیه زندانی بود، همانند دیگر زندانیان آزاد شد و در حالی که سعی داشت خود را در میان انبوه جمعیت که در اطراف پادگان در آمد و شد بودند، گم کرده و جان سالم به در ببرد به سرعت شناسایی و دستگیر گردید. نصیری جزو اولین گروه از سران رژیم سابق بود که در دادگاه انقلاب محاکمه شد. او که به مدت پانزده سال در رأس کارهای حساس کشور از جمله سازمان اطلاعات و امنیت کشور قرار داشت به کلی منکر شکنجه در زندانهای حکومت پهلوی شد و گفت که در یکی دو روز که در زندان بوده پی برده که قبل از انقلاب زندانیان سیاسی را شکنجه میکردند.
سرانجام پس از چندین ساعت دادرسی و شور، وی و سپهبد مهدی رحیمی، سرلشکر رضا ناجی و سرلشکر منوچهر خسروداد، سه فرمانده عالی رتبه ارتش شاه به اتهام مفسد فی الارض و محارب با خدا مجرم شناخته شدند و رأی اعدام آنها صادر گردید. حکم اعدام در ساعت بیست و سه و چهل دقیقه روز بیست و ششم بهمن ۱۳۵۷ در پشت بام مدرسه رفاه به اجرا درآمد.[1]
پینوشت:
[1] . دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 2، ص 381 تا 384. با اندکی ویرایش.
سپهبد تیمور بختیار نفر سوم از راست، اولین رئیس ساواک کنار شاپور ریپورتر جاسوس انگلیس نفر اول از سمت راست و عدهای از نظامیان غربی
سرلشکر حسن پاکروان دومین رئیس ساواک، از سال 1339 تا 1343
سپهبد ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک
نشان سازمان اطلاعات و امنیت ایران(ساواک)
ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا، نعمتالله نصیری رئیس ساواک و سر شاپور ریپورتر جاسوس انگلیس و فرزند اردشیر جی
تعداد مشاهده: 16982