امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

شرحی بر اسناد

مبارزات نهضت اسلامی در ماه رمضان سال 1357


تاریخ انتشار: 05 فروردين 1403


بعد از چله‌های سلسله‌وار که نقطه آغاز آن قیام 29 بهمن 56 در تبریز بود تابستان 57 فرارسید. سراسر بهار خیزش‌های متعددی در اقصی نقاط ایران رخ داده بود و این خیــزش‌ها رژیم را به سراشیبــی سقوط نزدیک می‌کرد.

شاه برای کنترل اوضاع و فرونشاندن ناآرامی‌ها، در 28 تیرماه ارتشبد نعمت‌الله نصیری را از ریاست ساواک برکنار و ناصر مقدم را به جای او منصوب کرد. امــا این اقدام که مانوری فریب‌دهنده بود، مثمــرثمر واقع نشد.[1]

رژیم به ‌خوبی می‌دانست که با فرارسیدن ماه رمضان اوضاع بحرانی‌تر خواهد شد. از سوی دیگر انقلابیون به رهبری روحانیت مبارز برای دمیدن بر آتش مبارزه در ماه مبارک در تدارک بودند. یکی از راهبردهای مبارزاتی در ماه رمضان ـ مثل سال‌های گذشته ـ اعزام طلاب و روحانیون به نقاط مختلف بود. این شبکه آموزش‌دیده می‌بایست شعله‌های مبارزه را در شهرها و روستاهای مختلف فروزان نگاه داشته و مردم را برای فرود آوردن ضربات نهایی به رژیم آماده می‌کردند.

مأمور امنیتی رژیم در 28 تیر 57 گزارش داد: «محترماً به عرض می‌رساند به قرار اطلاع به واسطه فرارسیدن ماه مبارک رمضان قرار است سیدعبدالله شیرازی تعداد کثیری از طلاب را جهت تبلیغ به شهرها و قراء ایران اعزام نماید.» یا گزارش دیگری از اعزام طلاب از سوی آیت‌الله صدوقی خبر داد. در این گزارش با طبقه‌بندی حفاظتی و با درجه فوریت آمده بود:

«تاریخ 16 / 6 / 57                                                     به تیمسار ریاست ساواک

از ژ-ک-ش (سازمان ضد اطلاعات)

موضوع: آیت‌الله حاج محمد صدوقی

خبر رسیده گویاست: از اول ماه رمضان سال جاری نامبرده بالا حدود 20 نفر طلبه را با یک دستگاه مینی‌بوس به بهاباد اعزام و هر یک از طلبه‌های مورد نظر در روستاهای بهاباد اقدام به تبلیغات مضره و ضد میهنی نموده و اهالی را به بلوا و شورش تحریک می‌نمایند.»

یا ساواک قم در گزارش دیگری به اداره کل سوم از فعالیت‌های تبلیغی طلاب قم در آستانه ماه رمضان خبر داد:

«... همان‌طور که مستحضرید عده کثیری از طلاب قم همه ساله پس از تعطیل حوزه به خصوص در ایام ماه مبارک رمضان به مشهد عزیمت می‌نمایند و امسال نیز طبق معمول از طلبه‌های حوزه قم تعداد زیادی به مشهد رفته‌اند، لذا با توجه به وضعیت فعلی ایجاد تظاهراتی از جانب آنان در مشهد بعید نیست. تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. در صورت به دست آمدن هرگونه سرنخی مراتب به موقع به استحضار خواهد رسید. رئیس سازمان اطلاات و امنیت قم - معینی»

در آستانه ماه مبارک رمضان امام خمینی با صدور پیامی در 5 مرداد، راهبرد مبارزه در ماه مبارک را ترسیم کرد. مأمور ساواک از بغداد درباره این پیام گزارش داد: «خمینی روز 5 / 5 / 37 به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان اعلامیه مفصلی در پنج صفحه منتشر نموده و ضمن اشاره به سوم و پانزدهم شعبان و تشکر از مردم به جهت تعطیل عمومی اظهار داشته: ملت ایران یکبار دیگر با اتحاد خود ثابت نمودند که [شاه] یاری مقابله با او را ندارد...» این گزارش در ادامه به تذکرات امام خمینی اشاره کرده و خلاصه‌ای از نکات مطرح شده در اعلامیه هشت بندی امام که به مناسبت ماه رمضان صادر شده بود را گزارش داد.

حضرت امام‌ در این‌ رهنمودها تصریح کردند که در ماه رمضان پیش رو باید وعاظ و گویندگان مردم را از حیله‌های رژیم آگاه کنند:

«اخیراً دولت‌ نغمه‌ ناموزونی‌ را به‌ راه‌ انداخته‌ است‌ مبنی‌ بر آزادی‌ انتخابات‌، در صورتی‌ که‌ وقت‌ آن‌ سال‌ دیگر است‌ و این‌ نغمه‌ قبل‌ از ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ برای‌ انحراف‌ اذهان‌ از مسیر اصلی‌ حرکت‌ است‌ که‌ خوف‌ افشای‌ هر چه‌ بیشتر جنایات‌ رژیم‌ در این‌ ماه‌ در مساجد و مجامع‌ اسلامی‌ می‌رود. ملت‌ باید بداند که‌ این‌ حیله‌ جز نگه‌داری‌ شاه‌ از تعرض‌ گویندگان‌ و پرخاش‌ جوانان‌ غیور اسلامی‌ نیست‌؛ لازم‌ است‌ گویندگان‌ محترم‌ و روحانیون‌ معظم‌ ایران‌ شدیداً از آن‌ احتراز کنند..‌.»

امام از ائمه جماعات خواستند در ماه رمضان «گویندگانی‌ را دعوت‌ نمایند که‌ معتقد و علاقه‌مند به‌ نهضت‌ اسلامی‌ و با هدفی‌ اصیل‌، روشنگری‌ مردم‌ را بر عهده‌ گیرند و از دعوت‌ "وعاظ‌ السلاطین‌" و اشخاصی‌ که‌ به‌ نفع‌ دستگاه‌ جبار، دانسته‌ یا ندانسته‌ مطالبی‌ را انتخاب‌ می‌کنند که‌ ملت‌ را از مسائل‌ اصلی‌ روز باز دارند جداً احتراز فرمایند.»

ایشان خطاب به وعاظ هم تأکید کردند: «گویندگان‌ محترم‌ در مجامع‌ و مساجد وظیفه‌ دارند که‌ مصائب‌ وارده‌ بر ملت‌ را در این‌ پنجاه‌ سال‌ سلطنت‌ سیاه‌ پهلوی‌، خصوصاً در این‌ چند ماه‌ اخیر و کشتار اخیر شهر مقدس‌ مشهد در جوار حضرت‌ ثامن‌الائمه(ع) و رفسنجان‌، به‌ سمع‌ مردم‌ برسانند و آنان‌ را از مسائلی‌ که‌ مفید برای‌ اسلام‌ و مصالح‌ مسلمین‌ است‌ آگاه‌ گردانند و از مطالبی‌ که‌ موجب‌ سردی‌ و سستی‌ است‌ احتراز کنند که‌ عذر در درگاه‌ خدای‌ متعال‌ و پیش‌ ملت‌ مسلم‌ پذیرفته‌ نیست‌.» و در آخر از مردم و مستمعین خواستند‌‌ «که‌ آقایان‌ گویندگان‌ را در ذکر مطالب‌ اسلامی‌ و انسانی‌ تشویق‌ کنند و از آنان‌ با احترام‌ تقاضا کنند که‌ جنایات‌ و ستمگری‌ها را بیان‌ و تفسیر کنند و از مطالب‌ غیر مفید و احیاناً مخالف‌ با مسیر حرکت‌ ملت‌ احتراز کنند و با پشتیبانی‌ خود از گویندگان‌ محترم‌ به‌ آنان‌ اطمینان‌ خاطر دهند.»[2]

ساواک‌ طی بررسی‌های خود پیش‌بینی‌های لازم‌ را کرده و طرح‌هایی‌ را برای‌ مهار بحران‌ تدوین‌ کرد. در بولتن ویژه ساواک آمده بود: «در ماه مبارک رمضان طبق معمول اجتماعات مذهبی در کلیه نقاط کشور برگزار می‌گردد. مردم روزه‌دار در مساجد، تکایا و حتی منازل افراد مختلف اجتماعاتی دارند. اجتماعات مذکور ظهرها و شب‌های ماه رمضان اکثراً در مساجد و تکایا می‌باشد.» ساواک‌ در این‌ طرح‌ برآورد کرد که‌ در تهران‌ تعداد 600 مسجد وجود دارد که‌ با احتساب‌ تکایا و منازل‌ مردم‌، حدود یک‌ هزار مجلس‌ می‌شود و این تعداد در شهرستان‌ها و روستاها به‌ ده هزار مجلس‌ می‌رسد. این گزارش پیش‌بینی کرده بود که «با توجه به شرایط معروض قابل پیش‌بینی است که در تعدادی از مجالس مورد بحث عناصر افراطی و روحانیون مخالف و متعصب فرصت مناسبی برای انجام تحریکات ضد ملی و تبلیغات آشوب‌طلبانه به دست آورند و کوشش کنند که با تحریک‌ متعصبین‌ مذهبی‌ و مردم‌ قشری‌ به‌ بهره‌برداری‌های سوء در جهت خود بپردازند. آن‌ها ضمناً خواهند کوشید تا روزهای‌ 19 و 21 و 23 ماه‌ رمضان‌ تلاش‌های‌ خود را به‌ اوج‌ برسانند.» به‌ همین‌ جهت‌ در راستای «مقابله با حوادث احتمالی و تحریکات ضد ملی»، به هر یک از دستگاه‌های ذی‌ربط مأموریتی محول شده بود.

ساواک راه‌های مقابله با اقدامات روحانیون در ماه رمضان را چنین تدوین کرده بود:

«الف- تماس و ارتباط با روحانیون منطقه و یادآوری عواقب اقدامات اخلالگرانه به نحو مقتضی و توجیه آنان در زمینه جلوگیری از بروز حوادث نامطلوب.

 ب- بررسی راه‌های جلوگیری از اغتشاش و اخلالگری. پ- بررسی نحوه مقابله با عناصر اخلالگر. ت- بررسی طرق پراکنده کردن اخلالگران با توجه به امکانات موجود در منطقه. ث- بررسی راه‌های حفاظت از مناطق، تأسیسات و دستگاه‌های حساس و مهم در منطقه.

 ج- بررسی نحوه انعکاس برنامه‌های مذهبی به وسیله رسانه‌های گروهی در سطح منطقه. چ- تفکیک و تفهیم نقش هر سازمان که در اجرای مأموریت مورد نظر مسئولیت دارند.»

بر مبنای این دستورالعمل، سازمان‌های امنیتی و انتظامی وظیفه داشتند: 1- به وعاظ تذکر دهند؛ 2- پیش‌بینی‌های لازم را جهت جلوگیری از خیزش مردم صورت دهند؛ 3- مراقب افراد مشکوک باشند؛ 4- با نفوذ در مجالس اوضاع را کنترل کنند؛ 5- بانیان و گردانندگان مراسم را شناسایی کنند و به آن‌ها تذکر دهند.

لذا سازمان اوقاف هم مأموریت یافت که:

 «1- به کلیه وعاظ و روحانیونی که در اختیار دارد، موکداً توصیه نماید که در مجالس و مراسم شرکت و محور سخنرانی‌های خود را بر پایه تشریح اقدامات انجام شده و اصلاحات اساسی در کشور و هم جهت بودن اصلاحات مذکور با شریعت مقدس اسلام قرار داده و نیز نشان دهند که رهبری ایران در جهت اجرای احکام اساسی دین مقدس اسلام و رفاه مردم مسلمان تلاش دارد. 2- متولیان و روحانیون و وعاظ مرتبط با اوقاف را به نحو مقتضی و منطقی توجیه نمایند که با استفاده از موقعیت خود حداکثر کوشش را برای جلوگیری از بروز حوادث نامطلوب و تحریکات سوء در منطقه به عمل آورند. 3- روسا و مسئولین اوقاف ضمناً اطلاعاتی را که در زمینه فعالیت‌های ناهنجار مذهبی کسب می‌نمایند، سریعاً به مبادی مسئول منعکس و سازمان‌های مسئول را در این زمینه یاری دهند. 4- رؤسا و مسئولین اوقاف در مناطق مختلف موظف به شرکت در مراسم و مجالس رسمی مذهبی شوند و به خصوص در مراسم و ماه مبارک رمضان این وظیفه را به نحو اکمل انجام دهند.» رادیو و تلویزیون نیز در این طرح وظایفی را برعهده داشتند.[3]

سرانجام ماه رمضان فرارسید. پانزدهم‌ مرداد 1357 مطابق‌ با اول‌ رمضان‌ 1398 بود. با همه‌ تلاش‌های‌ رژیم‌ حرکتی‌ که‌ آغاز شده‌ بود، نیرومندتر از آن‌ بود که متوقف شود. با فرا رسیدن‌ ماه‌ مبارک رمضان‌ مساجد رونق گرفت و منبرها به محلی برای افشای خیانت‌ها و جنایت‌های شاه تبدیل شد.‌ وعاظ و گویندگان در استان‌های مختلف به نوبه خود در این روشنگری سهیم بودند. در شیراز، اصفهان، تهران، قم و سایر شهرها مجالس سخنرانی به تظاهرات ختم می‌شد و مردم با پلیس درگیر می‌شدند.[4] گزارش‌های ساواک حاکی از برپایی تظاهرات متعدد در شهرهای مختلف از جمله خرم‌آباد، تبریز، یزد، اصفهان، قم، خوزستان، جهرم، بروجرد و... بود.[5]

با دامنه‌دار شدن بحران، ساواک‌ مرکزی‌ به‌ ساواک‌های‌ تابعه‌ بخشنامه‌ کرد که:‌

 «چون‌ وقایعی‌ در شهرهای‌ اصفهان‌، شیراز، بوشهر و چند نقطه‌ دیگر رخ‌ داده‌ و این‌ وقایع‌ بعد از نماز مغرب‌ و عشا بوده‌ است‌ که‌ وعاظ‌ مطالب‌ تحریک‌آمیزی‌ بیان‌ کرده‌اند، در هر مسجد که‌ احتمال‌ می‌رود پس‌ از خاتمه‌ مجلس‌ اجتماع کنندگان‌ و به‌ تظاهرات‌ اخلالگرانه‌ بپردازند با مراقبت‌های‌ لازم‌ از برگزاری‌ مجلس‌ جلوگیری‌ شود. ضمناً با توجه به اینکه ممکن است در روزهای آینده عناصر اخلالگر در نظر داشته باشند فعالیت‌های آشوبگرانه را تشدید کنند سریعاً لیست عناصر مظنون درجه یک که در این قبیل مواقع می‌توانند گرداننده فعالیت‌های آشوبگرانه باشند را تهیه [کنند] تا به مجرد صدور دستور نسبت به دستگیری آن‌ها اقدام شود.»[6]

در تهران به خاطر فعالیت شدید روحانیون در ماه رمضان، ساواک‌ در گزارشی نوشت:

«در مدت‌ بررسی‌ به‌ ویژه‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ تشکیل‌ جلسات‌ مذهبی‌ با شرکت‌ چند هزار نفر در دو نوبت‌ در اکثر مساجد تهران‌ (حدود 600 مسجد و حسینیه‌) و در غالب‌ آنان‌ گویندگان‌ مذهبی‌ در پوشش‌ سخنرانی‌ مذهبی‌ مردم‌ را به‌ قیام‌ علیه‌ حکومت‌ تشویق‌ و حملاتی‌ به‌ شخص‌ اول‌ مملکت‌ وارد و از [امام] خمینی‌ پشتیبانی‌ نموده‌ و تقاضای‌ تشکیل‌ حکومت‌ اسلامی‌ را داشته‌ و اعلامیه‌های‌ گوناگون‌ مضره‌ درباره‌ قیام‌ مسلحانه‌ علیه‌ حکومت‌، نحوه‌ ساختن‌ مواد آتش‌زا، کوکتل مولوتف‌، الصاق‌ تصاویر منصور [شاه‌] و اهانت‌ به‌ آن‌، نصب‌ اعلامیه‌ آیات‌ و شعارنویسی‌ در معابر و تبلیغ‌ به‌ اینکه‌ وعده‌های‌ انتخابات‌ و فضای‌ باز سیاسی‌ پوچ‌ است‌، اقدام‌ نموده‌ و پس‌ از خاتمه‌ مجلس‌ جمعیت‌ انبوهی‌ در آخر شب‌ به‌ خیابان‌ها و معابر ریخته‌ و ضمن‌ تظاهرات‌ مخالف‌، با پلیس‌ درگیر و در مسیر خود کلیه‌ شیشه‌های‌ بانک‌ها و مغازه‌ها را شکسته‌ و آتش‌سوزی‌ ایجاد و همه‌ شب‌ چندین‌ ساعت‌ پلیس‌ را در نقاط‌ مختلف‌ درگیر و خسته‌ نموده‌اند...»[7]

 ساواک‌ در گزارشی‌ دیگر در مورد نقش‌ وعاظ‌ خاطر نشان کرد:

 «اکثر قریب‌ به‌ اتفاق‌ وعاظ‌، مخالف‌ رژیم‌ و مصالح‌ مملکتی‌ سخنرانی‌ می‌نمایند و سخنرانی‌ آنان‌ به‌ نحوی‌ است‌ که‌ طبقه‌ عامه‌ و همچنین‌ روشنفکر را تحت‌ تأثیر قرار داده‌ و نسبت‌ به‌ رژیم‌ بدبین‌ می‌نمایند، به‌ طوری‌ که‌ پس‌ از خروج‌ از مسجد مردم‌ به‌ طور آشکار از دستگاه‌ حاکمه‌ ابراز انزجار می‌نمایند. وعاظ‌ در طول‌ سخنرانی‌ خود قیام‌ امام‌ حسین‌ را بارها تأکید کرده‌ و حکومت‌ معاویه‌ را با حکومت‌ فعلی‌ قیاس‌ می‌کنند...»[8]

آنتونی پارسونز سفیر وقت انگلیس درباره مبارزات انقلابی در ماه رمضان 57 می‌گوید:

«در شب‌های ماه رمضان جمعیتی که در مساجد گرد می‌آمدند پس از شنیدن موعظه‌های تند و انتقادآمیز ملایان در خیابان‌ها و معابر عمومی به راه افتاده و علیه رژیم و مظاهر فرهنگ غیر اسلامی شعار می‌دادند. در جریان این تظاهرات پراکنده درگیری‌هایی نیز بین مردم و نیروهای پلیس روی می‌داد ولی به علت پراکندگی مساجد در سطح شهرها، پلیس به طور مؤثری قادر به کنترل تظاهرات نبود.»[9]

 با شدت یافتن فعالیت روحانیون، شاه شخصاً دستور دستگیری وعاظ و روحانیون انقلابی را صادر کرد. ساواک در این باره در روز 23 مرداد 57 گزارش داد: «گزارش ویژه در زمینه فعالیت طرفداران خمینی علیه امنیت کشور از شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشت که فرمان همایونی چنین شرف صدور یافته است: اکنون‌ که‌ به‌ تدریج‌ می‌توانید وعاظ‌ طرفدار خمینی‌ را بشناسید آنان‌ را در صورتی‌ که‌ اعمالشان‌ برخلاف‌ مقررات‌ و قوانین‌ مملکتی‌ است‌ و هدفشان‌ انقلاب‌ و عدم‌ پیشرفت‌ کشور می‌باشد بازداشت‌ و تحت‌ تعقیب‌ قرار گیرند.»[10]

بعد از این‌ فرمان‌ ساواک‌ شروع‌ به‌ دستگیری‌ وعاظ‌ کرد. با این حال مبارزان از پای ننشستند. با فرارسیدن شب‌های قدر مبارزه شدیدتر شد. پیش از شب‌های قدر یک جنایت بزرگ در آبادان خون مردم را به جوش آورد. آتش‌سوزی سینما رکس و جان باختن مرد و زن و کودک در آتش باعث انزجار مردم شد. خوزستان یکپارچه به پا خواست و شعله‌های انقلاب در سراسر این استان شعله گرفت.[11] در ماه رمضان همان سال خیزش عمومی مردم اصفهان با شدت عمل ساواک به سختی سرکوب شد.

روشن بود که مساجد در شب‌های قدر به مجلسی برای افشای جنایت‌های رژیم بدل خواهد شد. ساواک که از این موضوع اطلاع داشت طی گزارشی در 31 مردادماه 57 با امضای پرویز ثابتی نوشت:

«اطلاعات رسیده حاکی است که روحانیون و وعاظ طرفدار خمینی در روزهای نوزده و بیست و یکم ماه رمضان در منابر خود شدیداً تحریکاتی به عمل خواهند آورد و بعید نیست عناصر افراطی مذهبی و اخلالگر از این فرصت استفاده و دست به اقدامات اخلالگرانه و خرابکارانه بزنند. با همکاری مأمورین انتظامی پیش‌بینی‌های لازم هول [حول] هرگونه حوادثی به موقع و مستمراً گزارش شود. ثابتی»

مبارزات پیگیرانه روحانیون و مردم در ماه رمضان به یک تظاهرات بزرگ در عید فطر ختم شد. این تظاهرات به قدری عظیم بود که حیرت سفیر وقت آمریکا را برانگیخت. ویلیام سولیوان در خاطرات خود درباره آن روز می‌گوید:

«راهپیمایی روز عید فطر به عنوان یک دمونستراسیون و نمایش خیابانی در تاریخ نوین ایران سابقه نداشت. حداقل یکصد هزار نفر در این راهپیمایی شرکت کرده بودند. نظم این راهپیمایی فوق‌العاده مانند یک رژه نظامی بود. مأموران انتظامی این راهپیمایی جوانانی بودند که بیشتر سوار بر موتورسیکلت‌های هوندا صفوف راهپیمایان را منظم می‌کردند و در سر چهارراه‌ها و تقاطع‌ها راه عبور و مرور وسائط نقلیه را برای حرکت راهپیمایان مسدود می‌کردند. عده‌ای از مأموران انتظامی راهپیمایی به وسایل مخابراتی واکی ـ تاکی مجهز بودند. پیش‌بینی‌های لازم برای تأمین آب و خوراکی شده بود و عده‌ای هم با بلندگو برای هماهنگی شعارهای راهپیمایان بین آنها حرکت می‌کردند. گروه‌های حاضر در راهپیمایی از دستجات مساجد مختلف تشکیل می‌شدند. به طور خلاصه این راهپیمایی نمایش عجیب قدرت سیاسی مخالفان مذهبی رژیم بود. مأموران و ناظران ما که برای گزارش مشاهدات خود در سفارت جمع شده بودند متفق‌القول بودند که یک سازمان مجهز و مجرب این راهپیمایی را سازمان داده است.»[12]

آنتونی پارسونز سفیر وقت انگلیس نیز این تظاهرات را مایه حیرت دانسته و درباره آن گفته است:

«در پایان ماه رمضان جمعیت کثیری برای برگزاری نماز مخصوص این روز از شمال تهران به طرف جنوب راهپیمایی کردند. این تظاهرات با چنان نظم و ترتیبی برگزار شد که همه را به تحسین و اعجاب واداشت و دولتیان هم به مهارت و کارایی گردانندگان این تظاهرات غبطه خوردند. شعارهای تظاهرکنندگان علیه رژیم بود ولی با رعایت نظم و انضباط کامل در جریان راهپیمایی از هرگونه درگیری جلوگیری به عمل آمد. برای اولین بار تاکتیک تازه‌ای در جلب دوستی و محبت نظامیان به کار گرفته شد و عده‌ای از تظاهرکندگان با گذاشتن شاخه‌های گل در لوله تفنگ سربازان آن‌ها را به دوستی و برادری با خود فراخواندند. عظمت راهپیمایی و شیوه تازه‌ای که از طرف تظاهرکنندگان برای تحبیب نظامیان به کار رفت ژنرال‌های شاه را به وحشت انداخت...»[13]

مراسم آیینی نماز عید فطر با حضور میلیون‌ها نفر در سراسر ایران برگزار شد. یکی از پرشورترین مجالس در تهران و تپه‌های قیطریه بود. روزنامه اطلاعات در شماره 14شهریور خود درباره تظاهرات مردم ایران در عید فطر 57 نوشت:

«امروز بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شرکت بیش از سه میلیون نفر در سراسر کشور برگزار شد.» این روزنامه در صفحه چهارم خود در شرح و توصیف راهپیمایی روز عید فطر در تهران نوشت: «بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شرکت جمعیتی فراتر از 3 میلیون نفر دیروز در سراسر کشور برگزار شد. دیروز تهران شاهد بزرگترین تظاهرات سال‌های اخیر بود. صدها هزار نفر که بعد از برگزاری نماز عید فطر به راهپیمایی طولانی پرداختند تظاهرات آرام خود را تا پاسی از شب گذشته ادامه دادند. بزرگترین راهپیمایی از تجریش آغاز شد و در میدان راه‌آهن پایان یافت. این مسافت حدود بیست کیلومتر طول دارد.»

این گزارش افزود که در تظاهرات روز عید فطر تهران بیش از 200 هزار نفر شرکت کرده بودند. در این گزارش همچنین آمده بود: «تظاهرکنندگان شعارهایی در طرفداری از حضرت آیت‌الله العظمی خمینی می‌دادند که با تیراندازی مأموران و پرتاب گاز اشک‌آور روبرو شدند.»[14] بنابر این گزارش مردم در شهرهای قم، شاهی، بیرجند، فسا، شیراز، گرگان، ساری، شوشتر، قزوین، تبریز، اردبیل، سبزوار، خمین، آمل، لنگرود، اراک، ایلام، آبادان، خرم‌آباد، یزد، کازرون، کرج، کرمانشاه و... نیز در روز عید فطر ضمن راهپیمایی با مأموران درگیر شدند.[15]

تظاهرات عید فطر سردمداران رژیم را سراسیمه کرد. ارتشبد عباس قره‌باغی درباره آن تظاهرات و وحشت رژیم از خیزش مردم می‌گوید:

«... در پایان ماه رمضان در مراسم روز عید فطر، جبهه مخالف با استفاده از آزادی تظاهرات بعد از برگزاری نماز عید فطر در تپه‌های قیطریه در شمال شهر راهپیمایی عظیمی در شهر تهران ترتیب دادند. در این راهپیمایی عده خیلی زیادی از طبقات مختلف دانشگاهی، بازاری، کارمند و مردم طبقه مرفه تهران شرکت نمودند... چون ادامه تظاهرات و راهپیمایی در پایتخت برای سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایجاد نگرانی نموده بود شورای امنیت ملی بنا به دعوت نخست‌وزیر در ساعت 20 روز 16 شهریورماه 1357 با حضور اعضای دائمی خود تشکیل جلسه داد...»[16]

خروجی این جلسه اعلام حکومت نظامی در تهران بود؛ تصمیمی که زمینه‌ساز جنایت بزرگ در میدان ژاله تهران شد و طی آن در روز 17 شهریور 57 عده‌ای از مردم بی‌گناه به شهادت رسیدند. آن روز به خاطر جنایت رژیم به «جمعه سیاه» معروف شد.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، رسا، ص 639.

[2]. صحیفه‌ امام خمینی، ج 3، ص 431 تا 435.

[3]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد، کتاب هفتم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 224 ـ 230.

[4] سید جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، دفتر انتشارات اسلامی، ص 336 و 337.

[5]. برای بررسی بیشتر رجوع کنید به: انقلاب اسلامی به روایت اسناد، کتاب هشتم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 190 ـ 360.

[6]. همان، ص 389.

[7]. همان، کتاب هشتم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 393.

[8]. همان، کتاب نهم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 10.

[9] غرور و سقوط، خاطرات آنتونی پارسونز، ترجمه منوچهر راستین، انتشارات هفته، ص 109.

[10]. انقلاب اسلامی به روایت ساواک، کتاب نهم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 87.

[11] سید جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، ص 341.

[12] مأموریت در ایران، خاطرات سولیوان، ترجمه ابراهیم مشفقی‌فر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 173-175.

[13] غرور و سقوط، خاطرات آنتونی پارسونز، ص 111 و 112.

[14] روزنامه اطلاعات، 14 شهریور 57، ص 4.

[15] همان، ص 33.

[16] اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباس قره‌باغی، نشر نی، چاپ دهم، 1368، ص 20.




























 

تعداد مشاهده: 13292


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.