امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

مقالات با درج سند

جهاد تبیین و پاسخ به شبهات تاریخی

بررسی زندگی سیاسی اسماعیل رائین و انتشار کتاب فراماسونری در ایران به روایت اسناد


تاریخ انتشار: 10 بهمن 1402


چکیده

اسماعیل رائین از جمله شخصیت‌هایی است که مطالب ضد و نقیضی درباره وی گفته شده است. اسناد متعددی درباره ارتباط او با ساواک وجود دارد، اما در برخی از مواقع از سوی نهاد امنیتی کشور محدودیت‌هایی هم برای او ایجاد شد. او در برخی از جلسات، منتقد سیاست حکومت پهلوی است و از سویی دیگر خود را مرید شاه و نوکر ایشان معرفی می‌کند و با نزدیکترین افراد به دربار هم ارتباط دارد. از مجموع بررسی اسناد موجود درباره او و کتابی که درباره وابستگان به تشکیلات فراماسونری در ایران نوشت، برمی‌آید که هر چند او نویسنده‌ای تواناست، اما دسترسی او به حجم وسیع اسناد و مطالبی که برخی از آن‌ها محرمانه بوده، با اجازه و همیاری حکومت و نهاد امنیتی کشور محقق و کتاب فراماسونری در اثر رقابت بین دول استعمارگر در ایران و چرخش سیاسی حکومت به سمت و سوی آمریکا چاپ گردید.

برخی فکر می‌کنند که اسماعیل رائین جزء نخبگان مستقل و مبارز بوده است، لذا کتاب‌ها و مقالات او را بدون نقادی مورد ملاحظه قرار می‌دهند و از این رهگذر، درست و نادرست را یکسان می‌بینند. در اثر چنین نگرشی، شبهات و انحرافاتی در ذهن برخی از افراد، نسبت به تحلیل درست در مورد بعضی از افراد و جریان‌ها شکل می‌گیرد که پایه شبهات و انحرافات دیگر می‌گردد. این دغدغه موجب شد تا با استفاده از اسناد و مدارک تحلیل درستی از شخصیت واقعی و کتاب‌های اسماعیل رائین و بالاخص کتاب مشهور او «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» تقدیم خوانندگان محترم گردد.

 

زندگینامه اسماعیل رائین

اسماعیل رائین فرزند غلامحسین در سال 1298ش در بوشهر به دنیا آمد. پدرش عضو بازنشسته پست و تلگراف بود. رائین پس از اخذ دیپلم ادبى، دوره چهار ساله روزنامه‌نگارى را در دانشگاه تهران گذراند. او همچنین در رشته رادیو و بیسیم از آمریکا دیپلم مکاتبه‌ای گرفت. ایشان در مدرسه پست و تلگراف تحصیل کرد و به واسطه همین تخصص، در سال 1314ش در پست و تلگراف بوشهر مشغول به کار و سپس به اردبیل و تهران منتقل و بازنشسته شد.[1]

فعالیت‌های مطبوعاتى او از سال 1318 با نوشتن مقالاتى در روزنامه «خلیج ایران» در بوشهر آغاز و دو سال به صورت حرفه‌اى در نشریات و روزنامه‌هاى مختلفِ کیهان، اطلاعات، آتش ایران، خراسان، تهران مصور، روشنفکر و فردوسى به عنوان نویسنده و خبرنگار کار کرد.[2] بنا بر گزارش ساواک، در سال 1348 سلسله مقالاتی از او با عنوان «مصدق السلطنه که بود» در مجله رنگین کمان نو کار منتشر می‌شد.[3] رائین مقالاتش را با نام بهمن امضا مى‌کرد. به واسطه کارهای خبرنگاری و مطبوعاتی همگان او را می‌شناختند و از او در جلسات سیاسی با حضور مقامات حکومتی دعوت به عمل می‌آمد.[4]

در گزارش ساواک در تاریخ 20 شهریور 1336 اسماعیل رائین، مؤسسه جمع‌آورى اخبار و تأمین اخبار جراید را با کمک بهرام بوشهرى تأسیس کرد.[5] او معمولاً اطلاعاتی که از افراد و جاهای مختلف به دست می‌آورد را به دیگران می‌فروخت.[6] اداره کل سوم ساواک در تاریخ 30 /10 /1344 درباره مهارت رائین در این کار، نوشت: «نامبرده تحت عنوان روزنامه‌نگار و خبرنگاری می‌تواند به منظور کسب اخبار با طبقات مختلف مردم از جمله شخصیت‌های داخلی و خارجی ارتباط پیدا نموده و با توجه به بصیرت و تیزهوشی ذاتی تحت پوشش مزبور اطلاعاتی نیز برای عوامل خارجی تهیه نماید.»[7] در جریان وقایع آذربایجان، وی اخبار منطقه را جمع‌آورى و در اختیار روزنامه‌هاى کیهان، مجله تهران مصور و آتش قرار می‌داد. یکى از منابع اطلاعاتى او، برادرش پرویز رائین بود که در خبرگزارى آسوشیتدپرس در تهران مشغول به کار بود.[8] البته خود او هم مدتی مدیریت واحد خبر گزارشی آسوشتیدپرس در ایران را برعهده داشت.[9] زمانی که از سوی مجله آتش برای انجام مأموریتی به شمال کشور رفت چون خبری علیه سپهبد رزم آرا منتشر کرد از کار در روزنامه اطلاعات برکنار شد، هر چند همکاری‌اش با مجلات تهران مصور و روشنفکر قطع نشد.

قبل از کودتای 28 مرداد 1332، رائین به عنوان مخبر به همراه گروهى که توسط حزب توده انتخاب شده بودند به بخارست سفر کرد و در بازگشت به کشور که بعد از ایام کودتا بود در بندر پهلوی چند روزی در بازداشت ‌به سر برد.[10] او بعداً در بازجویی‌هایش در اداره ساواک، ارتباطش را با حزب توده به کلی منکر شد و توضیح داد که اتفاقاً در شهریور این سال از طرف مجله تهران مصور به همراه یک عکاس به بندر پهلوی رفته و علیه شرکت کنندگان در فستیوال، چهار مقاله در مجلات تهران مصور و روزنامه فرمان نوشته است.[11] حال آن که او جزء اولین روزنامه نگارانی بود که به مسکو سفر کرد و در تاریخ 19 /1 /1344 تهمورث آدمیت، سفیر کبیر ایران در مسکو او را به عنوان نماینده مطبوعاتی ایران در مسکو پیشنهاد کرد.[12] بنابر دعوت روسیه او همچنین سفرهای دیگری هم به آن کشور داشت. طبق گزارش ساواک در هفتم مهرماه 1348، او حتی با حزب توده اندک ارتباطی داشته است به طوری که دو جلد نشریه دنیا و نشریه تئوریک و سیاسی کمیته مرکزی حزب توده در ایران، از آلمان غربی به آدرس موسسه تحقیق رائین و برای وی ارسال گردید.[13]

رائین سفرهایی به کشورهاى مختلف اروپایى، آفریقایى و جمهوری‌هاى شوروى سابق داشت. در سال‌های 1337 و 1339 با صدور گذرنامه او برای سفر به کشورهای سوریه، لبنان و آمریکا و انگلستان موافقت شد. در یکی از اسنادِ اداره اطلاعات و مطبوعات، مجله اللواء خبر سفر و دیدار با سران رژیم صهیونیستی شش روزنامه‌نگار ایرانى را از اسرائیل فاش کرد که اسم او از طرف مجله تهران مصور، همراه اسامی پنج روزنامه نگار از جمله اسعد رزم‌آرا از روزنامه مرد مبارز، دکتر علی بهزادى مدیر مجله سپید و سیاه، کاظم زرنگار از کیهان اینترنشنال، على‌اصغر امیرانى از مجله خواندنیها و اسماعیل پوروالى از روزنامه بامشاد درج شده بود.[14] انتشار این خبر باعث شد تا در روزنامه الرأی العام با قلم آقای یوسف مساعید در شماره مورخ دهم شهریورماه با ذکر این خبر، آن را به شدت محکوم و اعلام کرد که می‌بایست نام آن‌ها را در لیست سیاه قرار داد و با آن‌ها حتی یک کلمه هم صحبت نکرد.[15] پس از این سفر نام رائین در لیست سیاه مطبوعات ضد صهیونیستی قرار گرفت. در تاریخ 29 /8 /1357جعفرزاده یکی از کارکنان مجله تهران مصور، اطلاعات بیشتری از ارتباطات مخفیانه برخی از مدیران روزنامه‌ها با مقامات اسرائیل در تهران و آنچه پشت پرده این ماجراها بود را فاش کرد. بنا بر گفته‌های او قرار بود که سه مدیر روزنامه تهران مصور، بامشاد و امید ایران در جلسه مصاحبه مطبوعاتی که با محمدرضا شاه داشتند نظر صریح او را درباره به رسمیت شناختن دولت جعلی اسرائیل جویا گردند و جهت پنهان کردن نیت اصلی‌شان، سوالاتی از او در خصوص شط العرب بپرسند.[16]

نامبرده همچنین از اعضاى پایه‌گذار سندیکاى نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود و چندین بار ریاست هیئت مدیره و عضویت هیئت اجرایى آن را به عهده داشت. وقتی قرار شد سندیکای نویسندگان و خبرنگاران (تهران) شکل بگیرد از اسماعیل رائین و داریوش همایون به عنوان کسانی که نسبت به قوانین مطبوعات جهان اطلاع دارند دعوت شد تا پیشنهادات خود را در این زمینه اعلام کنند.[17] بعد از اختلافاتی که در داخل سندیکا درباره ادامه عضویت داریوش همایون پیش آمد، رائین به علت نقش داریوش همایون در سقوط دولت قانونی سوکارنو در اندونزی و وقایع شش روزه جنگ اعراب و اسرائیل، در جبهه مخالفین قرار گرفت.[18] هرچند خود او هم زمانی که از طرف سندیکا درخواست دیدار با فرح پهلوی را مطرح کرد از سوی هم صنف‌هایش مورد انتقاد قرار گرفت.[19]

رائین در تاریخ دهم دی ماه 1358 به دلیل ایست قلبى در تهران از دنیا رفت.[20] گفته شده او بعد از درگیری لفظی با مدیر مؤسسه امیرکبیر سکته کرد.

 

همکاری با ساواک

درباره همکاری و همراهی اسماعیل رائین با ساواک اسناد مختلفی وجود دارد. وی از همکاران اداره کل نهم ساواک که محل تجمع اندیشمندان و نخبگان وابسته به ساواک بود، محسوب مى‌شد.[21] رائین از تاریخ 12 /11 /1342 با ماهیانه ده هزار ریال و با نام مستعار «منوچهر» و کدهای 111 و 1498 همکاریش را با ساواک آغاز کرد. در یکی از اسناد ساواک در تاریخ 27 /7 /1347 در گزارشی با موضوع «فعالیت‌های فراماسونری» آمده که اخیراً کتابی با عنوان «کتاب سال لژ بزرگ فراماسون‌های آزاد اسکاتلند» برای فتح‌الله فرود دبیر لژ اعظم ایران ارسال شده و چون حاوی آخرین اخبار و اطلاعات مربوط به تشکیلات فراماسونری اسکاتلند در جهان و اطلاع از محتوای آن حائز اهمیت است، می‌بایست ترجمه کتاب در اولویت قرار گیرد. در نتیجه پیشنهاد شد که جهت تسریع در ترجمه، کتاب «در اختیار آقای اسماعیل رائین که از همکاران ساواک می‌باشد گذارده شود.»[22] البته اسناد دیگری هم درباره ارتباط او با نهاد امنیتی کشور وجود دارد. او اینقدر با ساواک ارتباط داشت که کتاب‌هایش را قبل از ارسال برای وزارت فرهنگ و هنر برای ریاست ساواک ارسال و نظر آن‌ها را جویا می‌شد. زمانی که نگارش کتاب «انجمن‌های مخفی در انقلاب مشروطیت» به پایان رسید، رائین در تاریخ 1 /1 /1344 طی نامه‌ای به ناصر مقدم رئیس اداره کل سوم ساواک، از او درخواست کرد که چنانچه مانعی برای چاپ آن از طرف سازمان وجود ندارد، برای ادامه کارهای مربوط به چاپ، آن را به وزارت فرهنگ و هنر ارسال کند.[23] رائین در 22 مهر 1348 طی نامه‌ای به تیمسار نعمت‌الله نصیری از او درخواست ملاقات خصوصی کرد.[24] زمانی هم که نام دخترش(سهیلا رائین) برای استخدام در نیروی هوایی شاهنشاهی مطرح شد، از سوی نصیری ریاست وقت ساواک اعلام شد با توجه به سوابق پدرش، به کارگیری او بلامانع است.[25] همچنین زمانی که او و خانواده‌اش در لندن اقامت داشتند، ارتباطش را با ساواک حفظ کرد. در شهریورماه 1357رئیس نمایندگی ساواک در انگلیس به بخش 332 اطلاع داد که درباره شخصی به نام ساسان از رائین پرس و جو کرده، اما او نسبت به این مساله اظهار بی‌اطلاعی کرده است.[26]

در سندی دیگر در سال 1357 رائین در پاریس با نماینده ساواک دیدار کرد و بعد از توصیه ساواک در خصوص ارتباط گرفتن با صادق قطب‌زاده و تشویق امام خمینی برای عزیمت به آمریکا، رائین جهت هرگونه همکاری با ساواک قول مساعد داد.[27]

 

ارتباط با حکومت پهلوی و دربار

رائین از دوستان نزدیک اسدالله علم وزیر دربار پهلوی بود.[28] علم که جزء نزدیکترین افراد به شاه بود برای تأمین هزینه‌های او و خانواده‌اش در انگلستان از شاه خواست که مخارج وی و خانواده‌اش در انگلستان تأمین و پرداخت گردد.[29] رائین آنقدر به وزیر دربار نزدیک بود که نسبت به آزادی اسماعیل پوروالی روزنامه نویس سفارش کرد و او در روز دوم از زندان سازمان اطلاعات و امنیت آزاد شد.[30] او همواره نسخه‌ای از کتاب‌هایش را برای اسدالله علم ارسال می‌کرد، چنان که در 24 /2 /1354 طی نامه‌ای به علم دو کتاب «شوروی و چین» و «جنگ سرد دو ابرقدرت» را برای او فرستاد.

با در نظر گرفتن نزدیکی او به دربار و حکومت، وی برخی از اوقات در مقام منتقد سیاست‌های پهلوی ظاهر می‌شد. در گزارشی در تیرماه 1349 او به همراه برخی از همفکرانش در منزل دکتر بصیریان از سیاست‌های حکومت و وضعیتی که ایران درگیر آن است انتقاد کرد.[31] در یکی از اسناد در تاریخ 8 /10 /1349 او از فساد دربار و درباریان انتقاد و تظاهرات و جنجال‌های صورت گرفته در برخی از دانشگاه‌ها را جنگ زرگری رژیم به منظور سرپوش نهادن بر «تشنجات و اعتراضات دانشجویان ایرانی که در کشورهای خارج برپا نموده و اذهان مردم آن کشورها را برعلیه ایران برگردانده‌اند» عنوان کرده است.[32] حوزه نفت و میزان نفت صادراتی ایران، عدم نظارت بر آن و فعالیت جاسوسان نفتی آمریکا بخشی دیگر از انتقادات اسماعیل رائین به حکومت پهلوی بود.[33] او همچنین با برخی از اعضاء جبهه ملی از جمله داریوش فروهر ارتباطاتی داشت.[34] و حتی برای مدتی بازداشت و زندانی شد.[35] با این حال اسناد فراوانی درباره حمایت او از رژیم وجود دارد. در سند ساواک در تاریخ اول شهریور 1357، او در نقل قولی بیان کرد که «اگر قرار باشد در تمام دنیا نوکری کسی را بکنم، شاه را می‌پذیرم.»[36] همچنین چون روزنامه‌های انگلیسی از شاه انتقاد کرده بودند، او در اسفندماه 1354 با تهیه نامه‌ای به اسدالله علم وزیر دربار، بخش‌هایی از مطالب مندرج در روزنامه‌ها را فرستاد و سفارت ایران در آن کشور را به کم کاری و خواب آلودگی متهم کرد.[37]

برداشت کلّی از رویکردهای متناقض شاید این باشد که حکومت پهلوی ضمن استفاده از هوش ذاتی و قلم رائین سعى در مهار و کنترل او نیز داشت. به عنوان مثال وقتی ساواک از طریق یکی از دوستان رائین متوجه شد که کتابی درباره رجال همجنس‌باز ایران نوشته است، تصمیم گرفت در اقدامی پیش‌گیرانه «ضمن کسب اطلاعات وی در این خصوص سازمان[ساواک] به نوبه خود از آن‌ها بهره‌برداری نماید.»[38] در این گزارش با موضوع«تهیه کتاب درباره رجال همجنس‌باز ایران» به صراحت چنین آمده است: «برابر اطلاع واصله اسماعیل رائین ضمن صحبت با چند تن از دوستانش مطالبی درباره تهیه کتابی تحت عنوان رجال همجنس‌باز ایران و این که قصد انتشار آن در لندن را دارد، اظهار نموده است. از این رو ضمن تماس تلفنی با نامبرده، چگونگی امر سوال گردید و مشارالیه اظهار نمود که: «موضوع صحت دارد و تحت عنوان همبارگی در ایران مطالبی تهیه نموده و مندرجات آن مربوط به قرن چهارم تا قبل از سلطنت مظفرالدین شاه می‌باشد که هنوز به صورت دست‌نوشته بوده و متن آن هم اکنون در لندن است و با توجه به توصیه دوست خود داریوش فروهر از انتشار آن منصرف گردیده و اضافه کرد چون آقای علم قبلاً با مشارالیه درباره اظهار تمایل اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به تهیه و انتشار مطالبی درباره زندگی خصوصی پادشاهان گذشته ایران و توجه وافر آنان به مسائل شخصی مذاکره نموده‌اند، در نظر دارد پس از مراجعه به لندن و آماده نمودن مطلب مذکور آن را به جناب آقای علم تحویل دهد تا به شرف عرض همایونی برسد.»[39]

 

تألیفات و مقالات

 رائین در مجموع کتاب‌هایی بالغ بر 20 عنوان و بنا بر ادعای خودش 35 جلد کتاب تألیف کرد که از مهمترین آن‌ها مى‌توان به کتب فراموشخانه و فراماسونرى در ایران، اسرار خانه سدان، دریانوردى ایرانیان، حقوق‌بگیران انگلیس در ایران،[40] انجمن‌هاى سرى در انقلاب مشروطه، دلالان بین‌المللى نفت مورگان شوستر، هفت سال در زندان آریامهر، سفرنامه میرزا صالح شیرازى، اختناق ایران، ایرانیان ارمنی، شرح حال برخى از رهبران مشروطیت، حزب کمونیست ایران، پسران صولت قشقایی، در کرانه‌های شط‌العرب یا احقاق حق ایران در اروند رود، مأمور مخفی هیتلر در ایران(رمان)، کارگران باید در کارخانه‌ها سهیم شوند و حیدرخان عمو اوغلی اشاره کرد.[41] در آذرماه 1350 ساواک از آماده شدن کتابی دیگر از رائین با عنوان «یپرم خان» سخن گفت و این که در چاپخانه رضا هاشمی، مدیر چاپخانه مازگرافیک زیر چاپ قرار دارد. کتاب در 400 صفحه تدوین شده بود و نویسنده برای فروش کتاب با محسن بخشی، مدیر نشریات نیل، باقرزاده رئیس انتشارات توس و احمد سیروس، مدیر انتشارات و کتاب‌فروشی سیروس مذاکره و به توافق رسیده بود. نظر مأمورین امنیتی این بود که در صورتی که نویسنده موفق به اخذ مجوز از نهادهای مربوط هم نگردد، کتاب با سرعت در کتابفروشی‌ها توزیع و مخفیانه به فروش خواهد رسید. از آنجا که به لحاظ زمانی انتشار کتاب با تصمیم رائین به سفر او به اروپا مصادف شده بود، حدس زده می‌شد که کتاب مزبور جزو کتاب‌های مضره و سفر او به خارج از کشور با انتشار کتاب بی‌ارتباط نباشد.[42] هرچند ساواک به مدیر چاپخانه تذکر داده بود تا زمانی که از طرف وزارت فرهنگ و هنر اجازه انتشار کتاب صادر نشود، نباید کتاب از چاپخانه خارج گردد.

در بولتن ویژه ساواک درباره کتاب «دریانوردی ایرانیان» اطلاعات جزئی‌تری درباره محتوای کتاب و نحوه انتشار آن بیان شده است. مخارج مربوط به چاپ کتاب با درخواست نویسنده از شاه و بعد از موافقت او، با کمک 25 هزار تومانی ساواک تأمین شد. کتاب در دو جلد و در هزار صفحه و دو هزار نسخه چاپ شد. در پیش گفتار توضیحاتی درباره پیشینه و قدمت ایرانیان در عرصه دریانوردی آمده است. در جلد اول با عنوان«دوران افسانه‌ای تا ظهور اسلام» اهداف استعمار در صد سال اخیر و اهمیت خلیج فارس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین پرداختن به اختراعات و ابتکارات ایرانی‌ها در این حوزه و اصطلاحات رایج بخشی دیگر از جلد اول است. در جلد دوم با عنوان«از عصر استعمار تا امروز» هم به انگیزه‌های هجوم استعمارگران اروپایی به خلیج فارس و همچنین نیروی دریایی کنونی ایران و امکانات مجهزی که آن‌ها در اختیار دارند پرداخته شده است.[43]

رائین همچنین پژوهش‌ها و مقالات متعددى درباره اروند رود، جزایر خلیج‌فارس، ایرانیان ارمنى، اسناد و نامه‌هاى سیاسى میرزا ملکم خان[44] داشت که بعضاً به خاطر رعایت برخی مصالح کشور هیچ‌گاه چاپ نشد. به عنوان نمونه در گزارش‌های ساواک از کتابی با عنوان «لژ همایونی» نام برده شده که نویسنده متن
دست نویس را برای تایپ در اختیار مؤسسه پلی کپی دانش تایپ قرار داد، اما چون یکی از کارکنان بدون اجازه به مطالعه متون پرداخت، باعث عصبانیت نویسنده و پس گرفتن متن شد. نظر رهبر و منبع ساواک این بود که با مراقبت از رائین بایستی هدف نویسنده از انتشار کتاب مشخص گردد.[45] کتاب «قتل عام ارامنه» او چون بحث برانگیز بود، باعث شد تا برخی از افراد در تماس با روحانیت از تجدید چاپ آن ممانعت کنند.[46]

در گزارشی دیگر از ساواک در تاریخ آبان 1349 از کتابی درباره خیانت‌های یکی از سفرای زمان قاجار به نفع دولت انگلیس صحبت شده که رائین قصد دارد آن را در چاپخانه داورپناه چاپ کند.[47]

رائین در کتاب «هفت سال در زندان آریامهر» به شرح ماجرای زندگانی سیاسی و اجتماعی احمد آرامش؛ از رجال رژیم پهلوی و از وابستگان به افسران امنیتی آمریکایی در جریان کودتای 28 مرداد 1332 پرداخت. کتاب توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب و در سال 1358 چاپ شد. برخی بر این باورند که به جز چند صفحه از کتاب، اغلب صفحات نوشته‌های خود رائین است. اما اسماعیل رائین آن طور که در مقدمه کتاب آمده، گفته است: «کتاب مذکور حاصل 122 صفحه مطالب یک دفترچه است که احمد آرامش آن را پس از آزادی از زندان برای وی و سه فرد دیگر یکی در بیروت، دومی در یکی از کشورهای اروپایی و سومی در ایالت ایلینویز پست کرد و وصیت کرد که پس از سرنگونی رژیم پهلوی دوستانش آن را منتشر کنند.» [48]

در کتاب «انجمن‌های سری در انقلاب مشروطه» به روابط افراد بابی و ازلی از جمله یحیی دولت‌آبادی و ملک المتکلمین با دولت انگلیس و انحرافی که به این واسطه در جنبش مشروطه ایجاد شد، پرداخته شده است.[49] همچنان که افرادی چون اسدخان ابوالفتح‌زاده، ابراهیم‌خان منشی‌زاده و محمدنظرخان مشکوه‌الممالک با فعالیت در انجمن مخفی غیرت که از انجمن‌های فرعی فراماسونری در ایران بود به فتنه انگیزی در بین علمای مشروطه خواه نجف پرداختند و بعدها به ترورهای وحشتناک و افراط گرایانه روی آوردند.[50] هر چند شیخ عبدالله مازندرانی متوجه مساله شد و در یاداشتی به محمدعلی بادامچی (از تجار مشروطه خواه تبریز) فعالیت‌های بهائیان در انجمن و شعبه‌های مختلفی که انجمن در ایران و نجف داشت، اشاره کرد.[51]

اسماعیل رائین در کتاب «انشعاب در بهائیت» به افشاگری درباره قراردادهای مالی و فسادهای آن‌ها پرداخت.[52] در این کتاب قدرت‌طلبی و سهم‌خواهی بین دو گروه آنگلوساکسون‌ها و آنگلو- آمریکایی‌ها و ارتباط بین بهائیان و یهودیان برملا شده است. طبق این اسناد، بدنه اصلی بهائیت را یهودیانی تشکیل می‌دادند که با هدف و برنامه به این فرقه پیوسته بودند.[53] رائین بعدها هم در آشکار ساختن نفوذ بهائیان در ایران تلاش کرد. او در جلسه‌ای دوستانه به موضوع نفوذ حبیب ثابت پاسال اشاره و از اقدام او در منصرف کردن سرمایه‌گذاری برخی از سرمایه‌داران آمریکائی‌ها در مناطق جنوبی کشور پرداخت.[54] موضوعی که از سوی ساواک هم مُهر تایید خورد. افشاگری‌های رائین علیه نفوذ بهائیت در بدنه حکومت پهلوی باعث شد که این فرقه تمام تلاشش را در ممانعت از انتشار کتاب‌های وی به کار بندد. بالاخص این که مرد شماره دو ساواک یعنی پرویز ثابتی رئیس اداره کل سوم، بهایی بود، لذا این تلاش‌ها به نتیجه رسید، در نقلی رائین درباره نوشته‌هایی که درباره بهائیان داشت چنین اظهار کرد: «کتابی راجع به بهائی‌ها نوشته شده که اجازه چاپ نداده‌اند و بهائی‌ها با نفوذی‌ که در مملکت دارند نگذاشته‌اند این کتاب به چاپ برسد. در این کتاب مسائل مهمّی راجع به بهائی‌ها افشاء نموده و نفوذی که بهائی‌ها در ارتش دارند تشریح نموده است.»[55] رائین نویسنده‌ای پرکار بود، علاوه بر تألیف کتاب و مقاله، او بر برخی از کتاب‌ها از جمله کتاب «قیام جنگل» مقدمه علمی و تاریخی نوشت.[56]

او همچنین در حوزه نشر و انتشار کتاب جزء سهامداران شرکت سهامی مجله تهران مصور هم بود.[57] وقتی مؤسسه تصمیم گرفت مقاله «عصر طلائى روابط ایران و شوروى» را که در دو شماره تهران مصور به چاپ رسیده بود به صورت جزوه کوچکى منتشر کند، بخش جراید ساواک با توجه به ملاقات وابسته مطبوعاتى سفارت شوروى با رئیس اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه در تاریخ 8 /6/ 1345 و به علت مواضع منفی محتوای مقالات علیه سیاست‌هاى شوروى، به این مساله ورود، و مانع از چاپ مجدد آن شد.[58]

 

انتشار کتاب جنجالی فراموشخانه و فراماسونرى در ایران

قبل از این که کتاب رائین با موضوع فراماسونری چاپ شود، کتابی با این موضوع در اوایل سال 1347 توسط محمود کتیرائی چاپ شده بود ولی انتشار خبر چاپ کتابی با موضوع فراماسونری بازتاب وسیعی در بین جامعه نخبگانی کشور به دنبال داشت. ساواک به اشتباه معتقد بود که انتشار کتاب پیامدهای منفی چندانی ندارد، چرا که اولاً اکثریت ایرانی‌ها از اقدامات و نحوه فعالیت تشکیلات فراماسونری بی‌اطلاع هستند، دوم این که اگر کتاب در خارج از کشور چاپ و نویسنده قصد ورود و توزیع آن را در ایران داشته باشد با مخالفت کسانی که نامشان به عنوان فراماسونر در کتاب قید شده، مواجه خواهد شد و سوم این که اگر نویسنده قصد داشته باشد کتاب را به زبانی غیر از فارسی و آن هم در خارج کشور منتشر کند، در این صورت اکثریت ایرانی‌ها امکان دسترسی و استفاده از کتاب را نخواهند داشت و لذا جای نگرانی چندانی وجود ندارد.[59] هر چند این دغدغه وجود داشت ‌که انتشار لیست اسامی برخی از رجال کشور و وابستگی آن‌ها به سازمان‌های فراماسونری باعث بدبینی مردم و جامعه به حکومت خواهد شد و در نتیجه باید از چاپ و پخش این گونه مطالب جلوگیری گردد.[60]

بنا بر ادعای نویسنده، جلدهای اول و دوم کتاب در تاریخ 2 /11 /1347[61] با همکاری شرکت ایتالیایی، جلد دوم در اردیبهشت 1347 و جلد سوم در آذرماه همین سال در 25 هزار نسخه چاپ و در سراسر جهان منتشر شد. البته در تاریخ 20 /11 /1347 نیز خبری مبنی بر چاپ جلد سوم کتاب در ایتالیا منتشر شد(که خلاف واقع بود) طبق این گزارش قیمت کتاب 500 ریال بود. در این کتاب همچون دو جلد قبلی اسامی تعدادی از اعضاء عالیرتبه کشور که عضو تشکیلات فراماسونری بودند آورده شده بود. سیدحسن امامى امام جمعه تهران، مهندس جعفر شریف‌ امامى رئیس مجلس سنا، منوچهر پرتو وزیر دادگسترى، مهندس روحانى وزیر آب و برق، دکتر هوشنگ نهاوندى رئیس دانشگاه پهلوى، دکتر احمد متین دفترى سناتور و ...از جمله این افراد بودند. در کتاب مذکور برخی از افراد در حال پوشیدن لباس و نشان ویژه فراماسونری نمایش داده شده بود.[62] هر چند چهار روز بعد از انتشار و در تاریخ 24 /11 /1347 با دستور نخست وزیر از توزیع جلد سوم جلوگیری شد. با این دستور تعداد 907 نسخه توسط ساواک جمع‌آوری شد. در گزارشی دیگر آمده که تعدد 818 نسخه توسط ساواک گردآوری شده و 182 نسخه باقی مانده از 1000 جلد چاپ شده به صورت باطله- فرم ناقص- و صحافی نشده تحویل ساواک گردید.[63] در نقلی دیگر نیروهای ساواک تنها توانستند 800 نسخه از کتاب را که در شهرهای مختلف کشور توزیع شده بود جمع‌آوری کنند.[64] البته تعدادی از نسخه‌ها هم از سوی نویسنده به شاه، فرح پهلوی، اسدالله علم و جمعی دیگر اهداء شده بود. در تاریخ 25 /1 /1348 از کلیه ادارات ساواک خواسته شد تا مراقبت‌های لازم جهت ممانعت از چاپ مجدّد جلد سوم کتاب به عمل آید.[65] البته گزارش‌های ضد و نقیضی هم درباره ارسال کتاب به برخی از شهرستان‌ها هم وجود داشت.[66]

 بنا بر اطلاعات مندرج در پرونده رائین که در دادرسی نیروهای مسلّح(دادستانی) موجود است، وقتی قرار شد در سال 1348 چاپخانه داورپناه جلد سوم کتاب را مجدداً منتشر کند، مأمورین انتظامی و نماینده دادستانی با حضور در چاپخانه، نسخه‌های چاپ شده اما مجلد و صحافی نشده را جمع‌آوری و ایرج داورپناه مسئول چاپخانه به همراه رائین بازداشت شدند. بازداشت رائین واکنش مجلات تهران و همکارانش را در سندیکای نویسندگان به همراه داشت. آن‌ها تهدید کردند در صورت ادامه بازداشت رائین، از نوشتن خودداری و دست به اعتصاب خواهند زد.[67] با بازداشت او، برادرش پرویز رائین هم در نامه‌ای به ساواک نوشت که زندانی شدن برادرش باعث گرفتاری‌های روحی و جسمی خانواده او شده است.[68] رائین هر چند به طور موقت بازداشت شد، اما ساواک با درخواست‌های او از جمله دیدار با خانواده‌اش، معرفی به پزشک متخصص قلب و نگارش نامه برای شخص شاه موافقت کرد. مجموع بازداشت او از سه ماه بیشتر نکشید و در تاریخ 10 /9 /1348 با دادن تعهد مبنی بر این که از انتشار هرگونه نشریه که مخالف امنیت کشور باشد خودداری کند، آزاد شد.[69] همچنین تلاش‌ها برای گردآوری نسخه‌‌هایی که در دست افراد بود ادامه یافت.[70] درباره 700 نسخه از کتاب که در اداره کل سوم ساواک بود، با نظر ریاست ساواک قرار شد نظر نخست وزیر درباره معدوم کردن آن استعلام گردد.[71] وقتی رائین از نعمت‌الله نصیری رییس وقت ساواک درخواست ملاقات شخصی کرد، نصیری درخواست او را منوط به این مساله کرد که با توجه به توقیف بودن جلد سوم کتاب و آگاهی نامبرده از این موضوع، به دستور چه مقامی دوباره به چاپ مجدد آن مبادرت کرده است.[72]

برخورد شدید ساواک با خریداران و کتاب‌فروشی‌هایی که کتب رائین را در اختیار داشتند برخوردی همراه با خشونت بود و گاه به بازداشت آن‌ها هم می‌انجامید.[73] اداره کل سوم ساواک از بخش امنیت داخلی ساواک تهران خواست که مجلدات کتاب که نزد سناتور مصطفی تجدد و جواد صدر وزیر سابق دادگستری و نیکوخواه معاون وزارت اطلاعات است را گرفته و به آن اداره کل تحویل دهد. با جمع‌آوری کتاب، رائین در بهمن ماه 1348 در نامه‌ای به ریاست ساواک نوشت که بنا بر توافق با تیمسار مقدم قرار بوده در قبال تحویل 1000 نسخه از جلد سوم کتاب فراماسونری؛ مبلغ 50 هزار تومان به او داده شود، اما با وجود پیگیری‌های مکرر، وجهی به او پرداخت نشده و با مصادره اوراق زیر چاپ او، خسارت هنگفتی(در حدود 40 هزار تومان) به او وارد شده است. این در حالی است که شاه شخصاً دستور پرداخت خسارت را صادر کرده‌ است![74]

همه این مسائل نشان می‌دهد که تلاش‌ها و اقدامات ضد و نقیض دستگاه امنیتی کشور، دربار، شخص شاه، مطبوعات و برخی دیگر؛ نقشه پیچیده و تو در تویی بوده که اهدافی را دنبال می‌نمود. یکی از این هدف‌ها بی‌اعتبار و ضعیف نمودن جناح انگلوفیل در رأس و بدنه حکومت پهلوی بود که توسط سازمان سیا طراحی و ابلاغ شده بود و در عین حال به گونه‌ای عمل شد تا جانبداری از کتاب فراموشخانه و فراماسونری، امری خارج از خواست و اراده حکومت تلقی شود تا جناح انگلیسی در حکومت پهلوی، تحمل و ظرفیت این برخورد حذفی را به تدریج به دست آورد و موج مخالفت و اقدامات متقابل از طرف جناح وابسته به انگلیس علیه جناح وابسته به آمریکا، کاهش یابد.

به لحاظ محتوای کتاب فراماسونری، رائین به معرفی افراد وابسته به لژهای فراماسونری پرداخت و با آوردن اسناد و مدارک، روابط آن‌ها با انگلستان را برملا کرد. طبق اطلاعات مندرج در کتاب بسیاری از رجال سیاسی، نخست‌وزیران، وزرا، نمایندگان مجلس‌ها و فعالان سیاسی در زمره فراماسون‌ به شمار می‌آمدند.[75] هر چند برخی از اسامی فراماسونرها هم به دلایلی ذکر نشده بود.[76] در این که نویسنده کتاب را با اجازه و حمایت ساواک منتشر کرده یا خیر، اغلب منابع متفق القولند که ساواک در جریان بوده است.[77] آن‌ها معتقدند که بعید است یک روزنامه نویس بتواند حجم بالای اسناد را جمع‌آوری کند و ساواک در این اقدام دست نداشته باشد، چرا که اغلب نوشته‌های نویسنده مورد تایید ساواک بود، از جمله وقتی او قصد داشت کتابی درباره کمونیسم بنویسد و نیاز به مدارک و اسناد داشت، ساواک به او قول همکاری و مساعدت داد.[78] حتی در قبال درخواست او راجع به فردی به نام سلام‌الله جاوید، چنین پی‌نوشت شد که: «اقدام کنید و به رائین هرقدر ممکن است کمک کنید.»[79] لذا بخش عمده اسناد فراماسونری از سوی ساواک تهیه و در اختیار او قرار داده شد. در برخی از مقالات و اسناد علاوه بر مشارکت ساواک در تهیه مواد خام تحقیقاتی برای تألیف کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران، دقت در خطوط اصلی، پیش‌فرض‌ها و اهداف تحلیلی و ترویجی کتاب رائین نشان می‌دهد که محتوای آن با اهداف ساواک به خوبی هماهنگی داشته است. در واقع دیدگاه مسلّط بر تألیف کتاب رائین، همان دیدگاهی است که بر محتوای گزارش‌ها و اسناد موجود در بایگانی ساواک اشراف دارد. روح گزارش‌های ساواک بر وابستگی فراماسونری ایران به انگلیس دلالت می‌کند و از همین دیدگاه ساواک می‌کوشد تا با نفوذ در لایه‌های فراماسونری و شناسایی دقیق آن، زمینه‌های تشکیل لژ بزرگ را فراهم سازد. همین مضامین در کتاب رائین به صورت محوری تکرار می‌شود. از دید رائین، فراماسونری به عنوان یک محفل اشرافی و تشریفاتی است که در پیوند با استعمار انگلیس و لژ اعظم اسکاتلند قابل سرزنش است. از همین دیدگاه است که رائین می‌کوشد تا ضمن نقل مطول و داستانی‌ فرازهای تاریخ معاصر، خیانت‌های فراماسونری در حق ملت و کشور را آشکار سازد. این درجه از هم‌سویی با دیدگاه‌های ساواک، به همراه سکوت پرسش‌ برانگیز رائین در خصوص فعالیت‌های محافل فراماسونری وابسته به گراند لژهای آمریکا، و خاتمه یافته تلقی کردن تألیف کتاب با وجود عدم افشای فراماسونری درجات عالی (با آن که برای این کار تا سال 1359 فرصت داشت و پس از مرگ وی نیز نشانه‌ای دال بر تألیف چنین آثاری دیده نشده است)، همگی نشانه‌هایی است از هم‌جهتی کار رائین‌ با مراکز قدرت سیاسی و ساواک.»[80] حسین فردوست هم همین نظر را دارد، او می‌گوید بعید به نظر می‌رسد رائین راساً به این کار مبادرت کرده باشد.[81] لذا برخی افراد، دسترسى راحت رائین به اطلاعات و جسارتی که او در انتشار لیست افراد و پاره‌اى اطلاعات دیگر به خرج داده است، مورد شک و تردید قرار داده‌اند، در نتیجه « این فرضیه که رائین با ترفند و زرنگى اجازه نشر کتاب را به دست آورد و رژیم را در مقابل کار انجام شده قرار داد»، قطعاً مردود است. در کتاب رائین اسنادى مانند بولتن درونى سفارت آمریکا در تهران مندرج است که دسترسى به آن براى همه کس، هر قدر زیرک و سخت کوش، میسر نبوده چه رسد به نشر آن. بلکه داشتن این اسناد در آن زمانه‌ مى‌توانست به بهاى جان یک فرد عادى تمام شود. به علاوه اسناد موجود نشان مى‌دهد که مجلدات اول و دوم فراموشخانه و فراماسونرى در ایران در تاریخ 2/ 11/ 1347 با اجازه مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر و همسر شمس پهلوی، که خود فراماسون بود، اجازه نشر یافت و پیش از انتشار مراتب به اطلاع جعفر شریف‌امامى، استاد اعظم فراماسونرى رسید.»[82]

همچنین در سندی دیگر از ساواک به نقل از منوچهر اقبال این طور آمده است: «در اروپا نشریه مخصوصی علیه فراماسونری‌های ایران منتشر و نسبت به آن‌ها مخالفت کرده است، در حالی که فعالیت فراماسونری در ایران با اجازه شاهنشاه آریامهر صورت می‌گیرد و با این که رائین در کتاب خود نامی از من(دکتر اقبال) نبرده ولی من صریحاً می‌گویم هفده سال است فراماسونرم و در زمان نخست‌وزیری نیز فراماسون بودم و هیچ ابایی ندارم از این که صریحاً این مطلب را بیان دارم... نه تنها من، بلکه شریف امامی رئیس مجلس سنا ... عبدالله ریاضی رئیس مجلس شورای ملی و بسیاری دیگر از مقامات مملکتی عضو سازمان فراماسونری می‌باشیم.»[83]

البته این نکته را هم یادآوری کنیم که در اسناد درباره چگونگی دسترسی رائین به مدارک مربوط به فراماسونری، مطالبی وجود دارد. از جمله در برخی از اسناد به خرید اسناد خانوادگی و همچنین دستیابی رائین به اسناد در کتابخانه ملی باکو و شوروی اشاره دارد.[84] خود رائین هم در مقدمه جلد اول کتاب مدعی شده که برای به دست آوردن مدارک، بیست سال از وقتش را سپری کرده است.[85] او درباره هدفش از انتشار کتاب و این که چگونه به اطلاعات دسترسی داشته است، می‌گوید: «از بیست و پنج سال قبل تاکنون مشغول مطالعه و تحقیق درباره سازمان فراموشخانه و فراماسونری در ایران شدم چون این تشکیلات از سال 1810 مسیحی[1189ش] تاکنون در ایران وجود داشته و لذا درصدد برآمدم که درباره تشکیلات فراماسونری و کسانی که از آن سال تاکنون در این تشکیلات بوده‌اند اطلاعات تاریخی و آنچه که اکنون در ایران دارند تهیه و منتشر کنم چون من کارم تحقیق و تاریخ نویسی است و صرفاً درباره تاریخ این سازمان مطالعه می‌کردم و لذا انگیزه‌ام صرفاً روشن شدن تاریخ 160 سال گذشته مملکتم بوده و خواهد بود. به طوری که گفتم شخصاً در مدت بیست و پنج سال گذشته به کار تحقیق پرداخته‌ام... و هیچ کس در نوشتن و انتشار آن مرا یاری نکرده، مگر کسانی که از آن‌ها در گرفتن اسناد و کتب یاری گرفته‌ام که مشخصات همه آن‌ها در زیر صفحات نقل و نوشته‌ام.»[86] اما این دلایل و شواهد در مقابل مستندات دسته اول که بیان می‌کند او با حمایت ساواک و حکومت این کتاب را منتشر کرده، ضعیف است.

 

علل انتشار کتاب

درباره علل انتشار کتاب مسائل مختلفی مطرح شده است. برخی معتقدند که انتشار کتاب نتیجه فعالیت‌های سازمان اطلاعاتی آمریکا و به ویژه سازمان سیا، برای خارج کردن رقبای انگلیسی از صحنه سیاسی ایران بود.[87] مطابق اسناد وابسته‌ی مطبوعاتى شوروى و چند دیپلمات دیگر، دلیل انتشار این اطلاعات درگیرى عوامل اطلاعاتى آمریکا علیه انگلیس بود تا بدین طریق عوامل انگلیس در دستگاه‌هاى اجرایى ایران طرد و عوامل آمریکایى جایگزین آن‌ها گردند. در سند دیگرى در سال 1345 منبع ساواک از قول رائین بیان می‌کند که: «برنامه‌اى که از سال 1328 در ایران علیه انگلیس اجرا گردید با کارگردانى امریکا، اکنون یک سال است در جهت عکس آن عمل مى‌شود.»[88] ضمن این که آمریکا «مایل به ریشه کن کردن عوامل استعماری انگلستان و جانشین ساختن استعمار جدید است در این راه مساعدت نموده و یا دولت دیگری که با انگلستان حساب‌هایی دارد در طرد عوامل آن ایران را یاری کرده» همکاری کردند.[89]

واقع این است که رقابت بین دو کشور استعمارگر آمریکا و انگلیس در ایران، باعث ایجاد درگیری‌های سیاسی بین وابستگان به این دو کشور در ایران شد. برخی انتشار کتاب رائین را عکس‌العمل آمریکا در انتشار کتاب «میراث خوار استعمار» اثر مهدی بهار با حمایت انگلیس و با هدف تضعیف موضع آمریکا‌‌
می‌دانند.[90] با توجه به این که رائین در کتابش اسامی برخی از حقوق بگیران انگلیسی در ایران را نام برده بود و در مقابل لیست همکاران سازمان سیا هم منتشر شده است، حتی نظری هم بر دست داشتن شخص ثالث در این قضیه مطرح می‌شود.[91] بعد از انتشار کتاب رائین، وابستگان به انگلیس درصدد انتقام برآمدند و لیست درباریان وابسته به آمریکا و سازمان سیا را منتشر کردند. متقابلاً در همین زمینه یکی از اسناد ساواک در تاریخ 20/ 12/ 1347 به لیست افرادی اشاره می‌کند که منتسب به سازمان سیا بودند و فراماسونرهای ایران این لیست را در پاسخ به کتابی که اسماعیل رائین درباره‌ی اعضای فرماسونری در ایران نوشته بود، تهیه و منتشر کردند. در این سند آمده است: «... افرادی مانند جمشید آموزگار وزارت دارایی، صالح ابوسعدی شرکت ملی نفت، امیرخسرو افشار وزارت امورخارجه و... اعضاء لژهای آمریکایی هستند که با سیا تماس دارند یا از مأمورین سیا هستند...»[92] در سند دیگری به تاریخ دوم اردیبهشت 1348 از بروز اختلاف در هیئت دولتِ وقت و ایجاد چند دستگی بین آن‌ها (‌به دلیل وابستگی به سیا و فراماسونرها) اشاره شده است. در این گزارش آمده است که «عدّه‌ای معتقدند که بعضی وزراء وابسته به سازمان سیا می‌باشند؛ از قبیل آموزگار، زاهدی، پرتو، حسن زاهدی، گودرزی و از نخست‌وزیر حرف شنوی ندارند... و در مقابل دولت هویدا از طرف عده‌ای که وابسته به فراماسونری هستند، مانند ستوده، کشفیان، روحانی و نیک‌پی، تقویت می‌شوند...»[93] در یکی دیگر از اسناد در تاریخ نهم اردیبهشت سال 1348، به بازتاب افشای نام فراماسون‌ها و وابستگان به سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) پرداخته شده است. طبق این سند، کارمندان وزارت پست و تلگراف از انتشار لیست فراماسون‌ها و وابستگان به CIA صحبت می‌کردند. مطابق این گزارش، برخی وزیران دولت امیرعباس هویدا از جمله اردشیر زاهدی(وزیر امور خارجه)، جمشید آموزگار (وزیر دارایی)، منصور روحانی(وزیر آب و برق) و عالیخانی (وزیر اقتصاد)در لیست فراماسونرها و مرتبطین با سازمان سیا بودند و این موضوع باعث ایجاد دو دستگی در بین اعضاء هیات دولت شد.[94]

در گزارشی دیگر کوزیسکی، وابسته مطبوعاتی سفارت رومانی با اشاره به کتاب اسماعیل رائین چنین بیان می‌کند: «جالب توجه است که کتاب مزبور و نویسنده آن را توقیف کرده‌اند. اما به نشریه اکو.اف.ایران که همه اسامی را از کتاب نقل کرد، کسی حرف نزد. او سپس گفت: جنجال کتاب فراماسونر و سر و صدای مشابه دلیل مبارزات و رقابت‌های عوامل انگلیس و امریکا در ایران می‌باشد و نشان می‌دهد که انتلیجنت سرویس و سیا در عین همکاری پشت پرده با یکدیگر رقابت هم می‌کنند.»[95] در سندی دیگر سیرویژکین وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی بیان کرد که:«انتشار کتاب فراماسونرها مسلماً با دست عوامل اطلاعاتی امریکا صورت گرفته و نشان می‌دهد که ایالات متحده امریکا سریعاً جای انگلیس را در ایران می‌گیرد و اقداماتی را از این قبیل به منظور طرد عوامل انگلیسی از دستگاه رهبری ایران می‌باشد.»[96]

با انتشار کتاب، همچنین جمعی از فراماسونرهای ایران از جمله جمشید آموزگار، وزیر دارائی، هوشنگ انصاری سفیر ایران در آمریکا با انتشار اعلامیه‌ای و ارسال پستی آن برای جراید و برخی از شخصیت‌های کشور بیان کردند که کتاب رائین به تحریک آمریکایی‌ها و با مدارک و اسنادی که آن‌ها در اختیار نویسنده قرار دادند نوشته شده است.[97]

بایستی به این نکته هم اشاره کرد که رقابت بین دو کشور انگلیس و آمریکا بر سر منافعی که در ایران داشتند، به حوزه اقتصاد هم کشیده شد. در بهمن ماه سال 1349 از رقابت بین دو دولت در موضوع حمایت و یا عدم حمایت از بانک توسعه صنعتی سخن به میان آمده است. طبق سخنان اسماعیل رائین، اغلب شرکای بانک آمریکایی حربه‌ای برای جاسوسی کردن برای سازمان سیا بوده است، لذا فراماسونرهای وابسته به انگلیس با تقویت مالی و اقتصادی بانک مزبور و دادن وام به آن مخالفت می‌کردند، این در حالی بود که شریف امامی در مجلس از پرداخت وام به بانک حمایت می‌کرد. نتیجه‌گیری که رائین از این موضوع دارد این است که مخالفت فراماسونرها جنبه سیاسی داشته و در نتیجه تضادهای سیاست آمریکا و انگلیس در ایران است.[98]

درباره علل انتشار کتاب دیدگاه‌های دیگری هم وجود دارد. یک دیدگاه این است که فراهم کردن زمینه انتشار کتاب با حمایت‌های پنهانی ساواک و البته با اطلاع شخص محمدرضاپهلوی انجام گرفته است. بر طبق این دیدگاه هدف از انتشار این بود که چهره واقعی اعضای وابسته به جریان فرماسونری که اغلب سناتور، نمایندگان مجلس شورای‌ ملی، وزراء و معاونین آن‌ها بودند آشکار و آن‌ها به عنوان عمّال و جاسوسان‌ انگلستان معرفی گردند.[99] دیدگاه دیگر که در اسناد مطرح شده این است که انگلیسی‌ها با ارائه مدارک به نویسنده، او را مجبور به انتشار کتاب کردند تا به دنبال آن لیست وابستگان به عوامل سازمان سیا را منتشر و ضربه کاری به سیاست آمریکا بزنند.[100]

این نکته را هم باید یادآور شد که در سه جلد منتشر شده کتاب نیز مهم‌ترین فصول تاریخ فراماسونرى ایران متأسفانه به تیغ سانسور سپرده شد. از جمله این موارد حذف نام چهره‌هاى مورد نظر اسدالله علم از لیست فراماسونرى و حذف کامل داستان «لژ پهلوى» و نقش محمدرضاشاه به عنوان بزرگ فراماسون ایران بود. در همین راستا نهاد امنیتی کشور در گزارشی پیرامون علل انتشار کتاب اسماعیل رائین، عضویت شاه در لژ فراماسونری را به شدت ردّ کرد. «چون دشمنان ایران شاهنشاه آریامهر را از افراد وابسته و طرفدار دیپلماسی انگلستان می‌شمارند روی این اصل اجازه داده شده است چنین کتابی که حاوی دقیق‌ترین اسناد سیاسی مربوط به طرفداران سیاست انگلستان در ایران است انتشار یابد تا معلوم شود نام شاهنشاه جزء این طبقه قرار ندارند.»[101] حال آن که شاه همواره از فراماسونرها حمایت و آن‌ها هم به حکومت و سلطنت او وفادار بودند.[102]

نکته‌‌ دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که انتشار کتاب فراموشخانه نتوانست از اقبال و گسترش روزافزون لژها در ایران بکاهد، لژ بزرگ ایران از جمله تشکیلاتی بود که بعد از انتشار کتاب شروع به فعالیت کرد و گمان این بود که به علت چاپ کتاب رائین این تشکیلات نتواند به فعالیت خود ادامه دهد، که چنین اتفاقی رخ نداد و بنابر گزارش‌های ساواک برعکس افراد بیشتری به عضویت لژ مزبور درآمدند. در این گزارش که مربوط به چهار سال پس از تشکیل لژ بزرگ ایران و در تاریخ۲۰/ ۱۲/ ۱۳۵۱ است، آمده: «… تشکیلات فراماسونری ایران ظرف بیش از نیم قرن فعالیت خود فقط بیست لژ فعال در سطح کشور و از عضویت حداکثر ۱۲۰۰ نفر برخوردار بودند در حالی ‌که هم ‌اکنون‌ تعداد لژهای ماسونی، به ۴۳ و تعداد اعضای این لژها به بیش از ۱۸۰۰ نفر رسیده است‌.»[103] گزارش‌های دیگری هم وجود دارد که تایید می‌کند انتشار کتاب تأثیر چندانی بر موقعیت اجتماعی و سیاسی و موقعیت افرادی که نام آن‌ها برده شد، نداشته و شخص شاه در دیداری که با فراماسونرها داشته است آن‌ها را برای ادامه راه تشویق کرد.[104]

در هر حال انتشار کتاب رائین فوایدی هم در برداشت. از جمله چهره واقعی دو استعمار انگلیس و آمریکا را افشا کرد. با انتشار کتاب، فراماسونرهای انگلیسی، اسامی تعدادی از مأمورین سازمان سیا و فراماسونرهای امریکا را افشا کردند. نام رائین هم جزو همین اسامی است.[105] این لیست به صورت پلی‌کپی برای برخی از مدیران مجلات هم ارسال گردید.[106] نکته‌ای که فردوست هم آن را تایید کرده است: «پس از چندی، لیستی به فرم پلی‌کپی و در تیراژ زیاد منتشر شد که در آن نام فراماسون‌های آمریکایی درج شده بود. البته تعداد این‌ها به مراتب کمتر از فراماسون‌های انگلیسی بود و تا حدّی که به خاطر دارم بین 80 تا 100 نفر بودند که همه مشاغل مهم و حسّاس داشتند، در حالی که رقم فراماسون‌های انگلیسی تصور می‌کنم به 2000 نفر می‌رسید.»[107]

 

بازتاب وسیع چاپ کتاب

انتشار کتاب واکنش‌هاى متفاوتى را به همراه داشت، اسامى مندرج در کتاب و بحث پیرامون آن در اغلب مجالس و محافل سیاسی مطرح شد. در یکى از جلسات در منزل دکتر رضا صحت، به انتشار کتاب توسط اسماعیل رائین اشاره و میزبان عنوان کرد که: «خسروانى و نیک‌پى جزو فراماسون‌ها بوده‌اند.»[108] در جلسه اعضاء وابسته به جبهه ملی هم انتشار کتاب‌های رائین مطرح شد. در یکی از این جلسات در تاریخ 25 /1 /1348 در منزل ابراهیم کریم‌آبادی و با حضور اللهیار صالح، دکتر یوسف جلالی، ابوالفضل قاسمی و چند نفر دیگر، درباره بخش پایانی جلد سوم کتاب که درباره فعالیت‌های افراد شاغل و در قید حیات در بدنه دولت که جزو لژهای فراماسونری هستند صحبت شد. اعضاء حاضر در جلسه محتوای کتاب را ارزشمند و بسیار کمیاب توصیف کردند.[109] در جلسه دیگری که اعضاء جبهه ملی در منزل آیت‌الله سید محمود طالقانی گرد هم آمدند، ایشان گردآوری حجم وسیع از اطلاعات توسط شخص نویسنده را بعید و نظریه جدیدی درباره علت انتشار کتاب ارائه کردند و گفتند: «رائین این اطلاعات از کجا آورده است و معلوم است که یک نفر این همه اطلاعات را نمی‌تواند جمع‌آوری نماید مگر این که وزارت خارجه و دولت آن را در اختیار او گذاشته باشند و شاید هم خود دولت انگلستان این کار را کرده که این‌ها پیر و فرسوده بوده‌اند حالا به جای آن‌ها باید از جوانان استفاده کرد و اسامی این عدّه را انتشار داد که مردم فکرشان منحرف شود و نوکران جدید را نشناسند.»[110] اما در محافل مذهبی از نویسنده کتاب به عنوان فردی یهودی نام برده شد که دولت با انجام تبلیغات خواسته کتاب بیشتر فروش برود و در واقع بازار سیاه ایجاد گردد.[111] مجله بامشاد هم در شماره 114 مورخ 6 /12 /1347 با عنوان: «اسماعیل رائین و کار عظیم او» ضمن شرحی مختصر درباره سوابق نویسندگی رائین، اطلاعات جزئی‌تری از محتوای کتاب، تعداد صفحات مجلدات سه گانه، تعداد عکس‌ها، تعداد لژهای فراماسونری در جهان و ... در نهایت به تعریف و تمجید از این کار پرداخت.[112] صاحبان دیگر انتشاراتی هم در قبال انتشار مجموعه کتب ساکت نماندند. محمد علمی، صاحب انتشارات جاویدان در صحبت با هم صنفی‌هایش درباره سود حاصله برای رائین به مبلغ دو میلیون ریال، جزئیات جلد سوم کتاب، نحوه خرید و فروش کتاب سخن گفت.[113] در دانشگاه‌های فنی پلی تکنیک و دانشکده پزشکی دانشگاه تهران هم دانشجویان، با مقایسه ویژگی‌های کتاب «میراث خوار استعمار» اثر مهندس مهدی بهار با کتاب رائین، علل جمع‌آوری کتاب را منحرف ساختن اذهان عمومی و انعقاد قرارداد جدید نفتی عنوان کردند.[114] نشر خبر انتشار کتاب باعث شد تا همگان برای خواندن کتاب و اطلاع از محتوای آن علاقه نشان دهند[115] و در مجالس سیاسی درباره محتوای کتاب صحبت کنند.[116]

اما همانطور که اشاره شد بعد از انتشار خبر چاپ کتاب، ریاست وقت ساواک دستور پیگیری موضوع را صادر کرد تا بررسی شود آیا کتابی به نام فراماسونری در ایران یا خارج از کشور به چاپ رسیده یا خیر؟! و در صورت تایید، نسخه‌ای از کتاب در اختیار آقای شریف‌امامی رئیس مجلس سنا قرار داده شود. در پاسخ به او اعلام شد که انتشار کتاب صحت دارد و البته این تنها کتاب نوشته شده درباره فراماسونری نیست و قبل از این هم کتاب‌هایی با این موضوع منتشر شده است. از آنجا که شریف امامی در ایران نبود قرار شد به محض بازگشت به کشور کتاب در اختیار او قرار گیرد. طبق این گزارش تا قبل از ورود نامبرده به ایران جلد سوم کتاب هم چاپ شد. هر چند در این گزارش آمده که جلد سوم در ایران و در چاپخانه ایرج داورپناه چاپ شده است و نه در ایتالیا،[117] و اسناد دیگری هم در تایید این موضوع وجود دارد.

بعد از انتشار سه جلدی کتاب رائین، اسدالله علم اجازه انتشار جلد چهارم را نداد و این اثر هیچ‌گاه منتشر نشد.[118] محتوای این جلد از کتاب مربوط به دوران رضاشاه بود که بعدها در خارج از کشور چاپ شد.[119] طبق سند ساواک در تاریخ 31 /1 /1348 حدود 180 صفحه از جلد چهارم چاپ شده بود که به دستور مقامات از چاپخانه جمع‌آوری گردید. 90 صفحه از کتاب درباره شریف امامی، رئیس مجلس سنا و دخالت‌های ناروایش در کارهای ساختمانی ادارات و سوء استفاده‌های وی بود.[120] وقتی شریف امامی نتوانست با پرداخت رشوه نویسنده را از انتشار کتاب منصرف سازد، با شاه دیدار و با استناد به این که نویسنده نمی‌توانسته بدون اجازه ساواک چنین محتواهایی گردآوری کند، قصد داشت نظر شاه را درباره سرپوش گذاشتن به مسائل بگیرد اما موفق نشد و دست خالی برگشت.[121] البته افراد دیگری هم که حدس می‌زدند نامشان در لیست قرار دارد به تکاپو افتادند تا با نزدیک شدن به رائین، او را بر سر لطف آورده و از انتشار کتاب منصرف سازند.

در جلسه‌ای در مورخ 11 /4 /1348 در وزارت اطلاعات، پس از مرور آنچه در رادیوهای بغداد و پیک ایران در زمینه کتاب فراماسونری و انتشارات لیست فراماسونرها مطرح شد، آزمون، معاون وزارت اطلاعات به تشریح مفاد جلد چهارم از جمله برملا کردن اعمال خلافی که شریف امامی مرتکب شده، پرداخت. در ادامه هم وزیر اطلاعات درباره ممنوع بودن چاپ جلد چهارم کتاب صحبت کرد.[122]

انتشار کتاب فراماسونری رائین تا سال‌ها بعد و حتی در خارج از کشور هم بازتاب داشت. در مردادماه 1357 ساواک به وزارت امور خارجه نوشت که احمد سلامتیان و ابوالحسن بنی‌صدر از اعضاء جبهه ملی، کتاب سه جلدی فراماسونری در ایران را بدون کسب اجازه از نویسنده در پاریس چاپ و هر مجموعه را در فرانسه به مبلغ 400 فرانک فروختند. بعد از اطلاع نویسنده از این موضوع، وی به دادگستری شکایت و در نتیجه 500 جلد از کتاب مذکور که در کتاب‌فروشی سلامتیان در پاریس موجود بود ضبط گردید، همچنین نویسنده از نامبردگان به دلیل اقدام به این کار غیرقانونی، مبلغ 300 هزار فرانک ادعای خسارت کرد.[123]

کتاب‌های رائین از جمله سه جلد کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران در جریان نهضت اسلامی در سال 56 و 57، بارها در شمارگان مختلف به چاپ رسید و موجب آگاهی عمومی از وابستگی و سرسپردگی کارگزاران رژیم پهلوی به سرویس‌های جاسوسی انگلیس گردید، ولی برخلاف انتظار و نقشه رژیم، این آگاهی فقط بر ضد نوکران انگلیسی شکل و تداوم نیافت، بلکه با تلاش روحانیون مبارز و روشنفکران مسلمان؛ و ذهنِ جستجوگر و روحِ آگاهی طلب مردم؛ خیل عظیمی از سرسپردگان آمریکایی و صهیونیسمی با افشاگری‌های متعدد رسوا شدند و بر همگان معلوم شد که شاه و خاندانش و درباریان و کارگزاران رژیم از سر تا پا در خدمت بیگانگان جنایتکار بودند و دین و منافع ملی و مردم و ثروت آن را به پای استعمارگران و اربابان خود ریخته‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرونده انفرادی اسماعیل رائین در ساواک.

[2] . همان.

[3] . مطبوعات عصر پهلوی، مجله رنگین کمان نو به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1379، ص 56.

[5]. «هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه شیراز و سوابق فراماسونری او»، پی‌نوشت 1، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[6] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[7] . همان.

[9] . جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 295.

[10] . کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، جلد دوم، ص 342 (پی‌نوشت‌ها)؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[11] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[12]. «هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه شیراز و سوابق فراماسونری او»، همان؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[13] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[14] . سند پیوست(شماره 13) جهت اطلاع بیشتر بنگرید: مطبوعات عصر پهلوی، تهران مصور، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 242 تا 245؛ مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، روزنامه مرد مبارز، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص 164.

[15] . مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مجله بامشاد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 171.

[16] . سند پیوست(شماره 14) جهت اطلاع بنگرید: مطبوعات عصر پهلوی، تهران مصور، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 242 تا 245.

[17] . داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 53؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[18] . مسعودی‌ها به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، ص 188؛ داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، ص 91.

[19] . پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1389، ص 221.

[20] . اسناد بدون شرح، «پارتی‌بازی‌های اسدالله علم، وزیر دربار شاه»، (توضیحات پاورقی)، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[21] . رجوع کنید به؛ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1369، صفحات 242 و 243 و 245‌و 410.

[22] . سند پیوست(شماره 7)

[23] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[24] . همان.

[25] . همان. جهت اطلاعات بیشتر درباره ارتباط رائین با ساواک بنگرید: اسناد فراماسونری در ایران، ج 2، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1380، ص 324-325.

[26] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[27] . سند پیوست(شماره 20)

[28] . رج‌ال‌ ع‌ص‌ر په‌ل‌وی‌ ب‌ه‌روای‌ت‌ اس‌ن‌اد و س‌اواک‌، امیرعباس هویدا، جلد اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 495.

[29] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[30] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، محمد باهری، تهران مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 193-185؛ مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مجله بامشاد، ص 252.

[31] . سند پیوست(شماره 15)

[32] . سند پیوست(شماره 9 و 10)

[33] . سند پیوست(شماره 16)

[34] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[36] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان؛ داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، ص 250.

[37] . همان.

[39] . سند پیوست( شماره 12)؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[40] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان. در این کتاب که بنابر مجوز اداره کل سوم ساواک در آبان 1348 منتشر شد) به رجال و افرادی اشاره شده که از سفارت انگلیس وجوهی دریافت داشتند، ضمن این که به برخی از روحانیون هم اشاره شده است. با انتشار کتاب از سوی نویسنده برای جمعی از روحانیون در قم نسخه کتاب ارسال گردید. توزیع کتاب باعث ناراحتی روحانیون شد و این اقدام را اهانت به این قشر و به منظور ارعاب آن‌ها از سوی حکومت تعبیر شد.(آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 361)

[41] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[42] . همان.

[43] . همان.

[44] . در یکی از گزارش‌های ساواک در تاریخ 10 /8 /1349 آمده که کتاب از سوی بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه در450 صفحه دست چاپ است، ضمن این که کتاب مذکور در مؤسسه انتشاراتی فرانکلین دارای پرونده است.

[45] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[46] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد 14، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 11.

[47] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[48] . هفت سال در زندان آریامهر، به کوشش اسماعیل رائین، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب چاپ، 1358، مقدمه کتاب.

[49] . اسماعیل رائین، انجمن‌های سری در انقلاب مشروطه، تهران، جاویدان، 1355، ص 77.

[50] . اسماعیل رائین، حیدر عمواوغلی، تهران، جاویدان، 1355، ص 48؛ اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 1، چاپ چهارم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1357، ص 573.

[51] . مقاله «نفوذ جریان‌های بابی و بهائی در نهضت مشروطیت»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی، انتشار به تاریخ 10 /5 /1402.

[52] . رجوع کنید به: اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، تهران، مؤسسه تحقیقی رائین، ۱۳۵۷، ص ۳۰۲-۲۲۹.

[53] . همان، ص 30.

[54] . سند پیوست(شماره 2)

[55] . سند پیوست(شماره 10)

[56] . قیام جنگل: یادداشت‌های میرزا اسماعیل جنگلی خواهرزاده میرزا کوچک خان، با مقدمه و کوشش اسماعیل رائین، تهران، جاویدان، 1357.

[57] . مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مجله تهران مصور، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 155 و 281.

[58] . همان بخش مقدمه و اسناد شماره 82 و 83.

[59] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[60] . همان.

[61] .اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج اول، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1357، ص 3.

[63] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[64] . اسناد پیوست(4 و 5 و 6)

[65] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[66] . چون شاه و ساواک از سیاست آمریکا دنباله روی می‌کرد تمایل جدی برای ممانعت از توزیع کتاب نداشت. حتی عده‌ای گفتند جمع‌آوری کتاب به خاطر جلب توجه بوده که مردم برای خواندن کتاب ترغیب گردند. و یا حتی بازداشت او را برای مصون ماندن وی از آسیب فراماسون‌ها می‌دانند. (امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک، جلد اول، پیشین، ص 485) ضمن این که سه جلد کتاب به سرعت فروش رفت، قیمت اصلی سه جلد 1300 ریال بود و به 2000 ریال رسید، ضمن این که کمیاب شد. امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک، جلد اول، ص 478)

[67] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[68] . همان.

[69] . همان.

[72] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[73] . همان.

[74] . همان.

[75] . رجوع کنید به: اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، جلد دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1357، ص 451.

[77] . ارتشبد بهرام آریانا به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 31.

[79] . چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، جلد اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 304.

[80] . اسناد فراماسونری در ایران، ج دوم، پیشین، ص 422، سند شماره 42 ـ 41 / 417016، گزارش شماره 46574 / 20 ﻫ 7 ـ 12/ 12 / 47.

[81] . حسین فردوست، همان، ج 1، ص 373؛ همچنین ج دوم، ص 242.

[83] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالله ریاضی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص 231.

[84] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[85] . او در جایی دیگر بیان کرده که 17 سال در باب فراماسونری مطالعه کرده است. چنانچه از آقای ذکاوی در کتابخانه ملی و دکتر فضل‌الله صدر از حزب پان ایرانیست به او کمک کردند و کتاب را در انتشارات تهران مصور چاپ کرده است.(بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.)

[86] . همان.

[90] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، جلد اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393، ص 171.

[91] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[92]بررسی نقش سازمان سیا در صحنه‌ی سیاسی ایران»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی، (سند ساواک به شماره‌ی 41471/ 20 / هـ / 8 و به تاریخ 14 / 2 / 1348)

[93] . همان، سند ساواک به شماره 34446 / 552 و تاریخ 2/ 2/ 1348.

[94] . سند پیوست(شماره 3)

[96] . همان؛ و بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[97] . همان.

[98]. سند پیوست، (شماره 17)

[99] .سند پیوست( شماره 8)؛ اسناد فراماسونری در ایران، ج 2، پیشین، ص 382.

[100] . همان

[101] . استعمار، فراماسونری و رقابت بین استعمارگران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ حسین فردوست، همان، ج اول، ص 122. درباره ارتباط فراماسونرها با شاه بنگرید به: کتاب اسناد فراماسونری در ایران، ج اول، همان، ص236 و 237.

[102] . حسین فردوست، همان، ج اول، ص 372 و 373.

[103] . اسناد فراماسونری در ایران، ج 1، همان، ص ۴۵۵-۴۰۹.

[104] . مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 344.

[105] . سند پیوست، (شماره18)؛ امیرتوکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1387، ص 251 تا 254.

[107] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، همان، ص373.

[108] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، غلامرضا نیک‌پی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، سند شماره 46212 / 20 ه 7 ـ 4/ 6 / 1348.

[109] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[110] . همان.

[111] . شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 164؛ بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.؛ در یکی از اسناد درباره علی فریمن از چهره‌های معروف فراماسونری مشهد آمده که کتاب سه جلدی رائین برای مهم جلوه دادن موضوع و جلب علاقه مردم چاپ شده و هدف حمله به فراماسونرها نبوده است.(اسناد فراماسونری در ایران، همان، ج اول، ص 330.)

[112] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[113] . همان.

[114] . همان.

[115] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، سید حسن تقی‌زاده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 183.

[116] . اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1398، ص 449.

[117] . اسناد پیوست(4 و 5 و 6)

[119] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[120] . جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، ص 318.

[121] . همان، ص 328

[122] . بایگانی مرکز بررسی اسناد تاریخی، همان.

[123] . همان.























احمد آرامش. رائین در کتاب «هفت سال در زندان آریامهر» به شرح ماجرای زندگانی سیاسی و اجتماعی احمد آرامش؛ از رجال رژیم پهلوی و از وابستگان به افسران امنیتی آمریکایی در جریان کودتای 28 مرداد 1332 پرداخت


اسماعیل رائین


اسماعیل رائین نفر دوم از سمت راست


اسماعیل رائین نفر وسط


اسماعیل رائین همکار ساواک بود


اسماعیل رائین


اسماعیل رائین با انتشار کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران بر سر زبان‌ها افتاد و مشهورتر شد


تصویر جلد اول تا سوم کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران


فراماسونری از سازمان‌های استعماری غربی و صهیونیسم است و شاه حامی و جاده صاف کن آن بود


 

تعداد مشاهده: 10355


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.