رادیو ملی ایران، ابزاری در دست بهائیان در دوران پهلوی دوم
تاریخ انتشار: 14 آذر 1402
«ورود و بقای استعمارگران در کشورهای هدف بدون وجود بازوها و ابزارهای مناسب و بدون استفاده از این بازوها امکان نداشت. دانش و تکنولوژی برتر، قدرت مالی و اقتصادی، قدرت نظامی، هویت فرهنگی متفاوت، برخورداری از نیروهای سرسپرده و جذب نخبگان کشورِ هدف نیز متغیرهایی مهم در این فرایند بود. از سوی دیگر ایجاد تردید در باورهای دینی و ملی و در صورت موفقیت امحاء آن، براندازی حکومت و حاکمان مستقل، تصرف کلی یا منطقهای سرزمین در دستور کار استعمار قرار داشت. قراردادهایی که در کوتاه یا دراز مدت تسلط او را پدید آورده یا به تسلط حاضر استحکام و توسعه میبخشید، نقش تعیینکنندهای در تحقق اهداف استعمارگران ایفا میکرد. تغییر زبان و فرهنگ بومی، تغییر و تحریف تاریخ و تمدن ملت، اختراع فرقهها و احزاب وابسته و یا استفاده راهبردی از آنها، با هدف کنترل فرهنگ و بازتعریف هویت ملتها با برنامهریزی محقق میشد. بر هم زدن نژادها و اقوام برای گسستن پیوندها، ایجاد یا تشدید اختلافهای مختلف دینی، ملی، محلی، نژادی و... هم از ابزارهای مهم استعمارگران بوده است.»[1]
یکی از این ابزارهای مهم و قدرتمند برای بهائیان در دوره پهلوی، رادیو و تلویزیون بود. درباره نقش بهائیان در تأسیس و اداره تلویزیون قبلاً در همین سایت مطالبی تقدیم شده است.[2] درباره رادیو نیز همین نقش کم و بیش در دوران پهلوی وجود داشت. حمایتهای بیدریغ نصرتالله معینیان با سمت سرپرستی اداره انتشارات و تبلیغات و معاونت نخستوزیر، از بهائیان، عامل اصلی حضور بهائیان در رادیو بود.
یکی از عناصر تشکیلات بهائیان در رادیو ناصر شیرزاد بود.
«ناصر شیرزاد یکی از فعالان بهائی در عرصه فرهنگ و رسانهها بود. وی به دلیل بهائی بودن، با حمایت نصرتالله معینیان و با وجود آنکه کوچکترین اطلاعات فنی نداشت و به زبان خارجی هم آشنا نبود به معاونت کارشناسان آمریکایی که برای ساختمان استودیو جدید رادیو مشغول مطالعه بودند، منصوب گردید. شیرزاد، ریاست خبرگزاری پارس ـ خبرگزاری که معینیان دستور داده بود تنها از آن نقل خبر شود ـ ریاست رادیو تهران، ریاست دفتر فنی، سرپرست اداره امور فیلم و نمایش، سرپرست اداره اطلاعات، معاون اداره کل انتشارات و رادیو بود و در سال 1343 با حمایت معینیان و بردن استعلام از ساواک، به عنوان متصدی دفتر اطلاعات و مطبوعات ایران و سپس رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در لندن، منصوب شد. در سال 1347 نیز با همین عنوان به راولپندی پاکستان منتقل و یک سال بعد، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در آمریکا شد.
«شیرزاد» در سال 1349 به معاونت اداره کل رادیو تهران رسید و سپس در سال 1352 به عنوان سرکنسول به تگزاس آمریکا رفت و در سال 1355 با همین سمت به نیویورک انتقال یافت. برادرش منوچهر شیرزاد نیز در سال 1346، به دفتر مخصوص محمدرضا پهلوی که ریاست آن را معینیان به عهده داشت، منتقل شد.»[3] پرونده انفرادی ناصر شیرزاد در ساواک نیز اطلاعات زیر را در مورد او به دست میدهد:
«ناصر شیرزاد (شیرزاد ـ زهرایی)، فرزند عنایتالله در سال ۱۳۰۶ش به دنیا آمد. در سال ۱۳۱۳ به دبستان شاهپور در همدان رفت و پس از دو سال به دبستان شاهپور در خرمآباد انتقال یافت. در سال ۱۳۱۹ به تهران آمد و دوران متوسطه را در دبیرستانهای خرد (۱۳۲۲ـ ۱۳۱۹) و دارالفنون (۱۳۲۷ـ ۱۳۲۲) سپری کرد و در همین دوران با مجله تهران مصور همکاری میکرد. در سال ۱۳۳0 در اداره تبلیغات (وزارت اطلاعات و جهانگردی) استخدام شد. ابتدا خبرنگار خبرگزاری پارس بود و سپس به ریاست آن ارتقاء یافت. مشارالیه در سال 1334 به مدت یک سال در کشورهای امریکا و انگلستان به مطالعات شخصی و مأموریت از طرف رادیو و تلویزیون اشتغال داشت، او در مشاغل زیر نیز کار کرد:
ریاست رادیو تهران، ریاست دفتر فنی، سرپرست اداره امور فیلم و نمایش، سرپرست اداره اطلاعات، معاون اداره کل اطلاعات انتشارات و رادیو.
ناصر شیرزاد که از حمایتهای نصرتالله معینیان سرپرست اداره انتشارات و تبلیغات و معاونت نخستوزیر[4]، بهره میبرد در سال ۱۳۴۳ بدون استعلام از ساواک به عنوان متصدی دفتر اطلاعات و مطبوعات ایران و سپس رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در لندن، منصوب شد و در سال ۱۳۴۷ با همین عنوان به راولپندی پاکستان منتقل گردید و یک سال بعد، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در امریکا شد و در سال 1346 برادر وی به نام منوچهر شیرزاد، به دفتر مخصوص محمدرضا پهلوی که ریاست آن را نصرتالله معینیان رئیس دفتر مخصوص شاه، به عهده داشت، منتقل شد. ناصر شیرزاد از اعضای فرقه ضاله بهائیت بود و به همین علت ازدواج وی با خانم فروزنده اربابی ـ که مسلمان بود ـ صورت نگرفت. در سال 1349 به معاونت اداره کل رادیو تهران رسید و در سال 1352 به عنوان سرکنسول به تگزاس امریکا رفت و در سال ۱۳۵۵ با همین سمت به نیویورک انتقال یافت.
ناصر شیرزاد بهائى و از دوستان نزدیک و همکاران مطبوعاتى نصرتالله معینیان در روزنامه آتش بود و همواره مورد حمایت معینیان قرار داشت. در یک برهه زمانى که اختلافاتى بین او و معینیان به وجود آمد، ناصر شیرزاد که از پشت پرده او خبر داشت، دست به افشاگرى زد و «شمهاى از کثافتکارىهاى مدیرکل را در روزنامه منتشر ساخت و بالاخره توانست با مرعوب نمودن معینیان سمت مشاورت اداره کل انتشارات رادیو را احراز و به معاونت کارشناسان امریکایی که براى ساختمان استودیوى جدید رادیو مشغول مطالعه بودند، منصوب گردد.»[5]
ناصر شیرزاد، در سال 1358 «ایران بوکز» را در آمریکا در زمینه نشر و فروش کتابهای فارسی تأسیس نمود. دو سند زیر درباره ناصر شیرزاد و برادرش منوچهر و دو نفر دیگر از بهائیان است که در رادیو مشغول فعالیت بودند و حضور آنان و افراد دیگر بهائی در رادیو موجب نگرانی آیتالله العظمی سید حسین بروجردی و مردم مسلمان ایران گردیده بود و همچنین تمسخر دین و نمادهای دینی در رادیو به وسیله بهائیان شاغل در آن منعکس شده است.
*****
اطلاعیه
شماره: 1778 / ج ـ 3 تاریخ: 29 / 4 / 1339
اطلاع واصله حاکی است چهار نفر از کارمندان اداره کل انتشارات و رادیو به شرح پایین:
1ـ دکتر نیرسینا.
2ـ احمد شریفی.
3ـ ناصر شیرزاد.
4ـ منوچهر شیرزاد.
از افراد فرقه بهایی میباشند. ضمناً آیتالله بروجردی و بعضی از روحانیون تهران هریک به نوبه خود از این امر ناراضی میباشند.
روحانیون میگویند شایسته نیست در امور تبلیغاتی تنها کشور شیعه مذهب، چند نفر بهایی مشغول کارهای تبلیغاتی باشند.
اقدامی ندارد، بایگانی شود. تاجمیر. 29 / 4 / 39
*****
شماره : 2 ـ 3 ـ 5112 تاریخ : 18 / 11 / 1337
موضوع: امور مذهبى
به طورى که شنیده شده غالباً در جشنها و اعیاد مذهبى و یا نمایشات تفریحى روز جمعه رادیو تهران برنامههایى گنجانیده شده که اصولاً دیانت و مذهب را به باد مسخره گرفته و به این طریق کمک مؤثرى به تضعیف معتقدات مردم سادهلوح و جوانانى که نسبت به مذهب و حقپرستى با نظر شک و تردید مىنگرند مىنمایند و بهطورىکه استحضار دارند علاوه بر جنبه فوق در کشورهاى اسلامى و اروپاى مسیحى تنها سد راه پیشرفت و اشاعه کمونیسم وجود مذهب و ایمان و اعتقاد مردم به گفتار و فداکاریهاى رُسل و پیغمبران در راه شناساندن حق و حقیقت بوده است و بدیهى است کمونیسم در کشورى راه را براى پیشرفت مقاصد خود هموار مىبیند که یا مذهبى و دینى وجود نداشته باشد و یا با برنامهها و طرحهاى ماهرانهاى که به مرحله اجرا گذاردهاند، قبلاً این ایمان و عقیده مردم را متزلزل و زمینه اجراى تبلیغات کمونیستى را فراهم کرده باشند و رادیو تهران که مانند سایر کشورهاى زنده و آزاد جهان بایستى افکار عمومى را به طریقى که خیر و صلاح جامعه و عالم انسانیت و تمدن در آن است سوق داده و با تنظیم برنامههاى صحیح و مدبرانه افکار ذاله [ضالّه] را که به وسیله افراد ناصالح و انقلابى در اجتماع پراکنده شده و نظرى جز تسطیح راه پیشرفت کمونیست نبوده خنثى و برعکس این اعتقاد و ایمان را روزبروز در مردم و جوانان نورس تقویت نماید برعکس به انتشار برنامههایى پرداخته که عناصر کمونیست با خرج میلیونها دلار قادر به اخذ چنین نتیجهاى نیستند و مطمئناً با ادامه این روش نسل آینده این کشور یعنى اطفال و جوانان نورس امروزى خود مجرى نیات پلید عناصر ناصالح خواهند بود که در حال حاضر در اختفا به سر مىبرند.
اینک با ذکر توضیحات مختصر فوق به عرض مىرساند که قبل از ظهر روز گذشته (17 / 11 / 37) در حدود ساعت 11 پس از اجراى چند برنامه فکاهى از رادیو تهران شخصى که به نام «نخود هر آش» پشت میکرفون قرار گرفته بود در پاسخ سؤال چند نفر از بازیگران که تعداد اولادهاى او را جویا شدند با تقلید صدا و آهنگ گفتار فلسفى[حجتالاسلام محمدتقی فلسفی]- که فعلاً به صورت یک شخص روحانى و واعظ به مردم معرفى شده و گوش کلیه طبقات مختلف مردم و حتى دهقانان در اقصى نقاط کشور به آهنگ وى آشنایى داشته و روزى با تعصب خاص به آن گوش مىدادهاند- توأم با خنده و تمسخر سایر بازیکنان مىگفت: «زینب ندارم ـ حسن ندارم ـ حسین ندارم- فاطمه ندارم ـ زهرا ندارم ـ على ندارم ـ صغرى ندارم ـ کبرى ندارم ـ رقیه ندارم و...» و به این ترتیب اسم امامها و سایر پیروان و ارکان دین اسلام را در عداد اسامى پیش پا افتاده اناث و ذکور امروزى با همان لحن مسخرهآمیز از رادیو پخش نمود و به اصطلاح برنامه فکاهى ترتیب داده بودند. در صورتىکه آن متعصبى که جز به فرایض دینى و خداشناسى به موضوع دیگرى توجه ندارد، با شنیدن این حملات به قدرى تحت تأثیر قرار گرفت که بىاختیار گفت: این بهائىها چگونه خدا و پیغمبر را مسخره کردهاند و در مهمانى منزل شخص دیگرى نیز که عدهاى در حدود 20 نفر از طبقات میهنپرست و شاه دوست و معتقد به دین و دیانت حضور داشتند همین موضوع مورد بحث قرار گرفت و با تعصب و عصبانیت شدیدى به دولت و مجریان برنامههاى رادیو تهران بدگویی مىکردند و قصد داشتند با تلفن به اولیاى اداره انتشارات و تبلیغات و تنظیمکنندگان برنامههاى مذهبى فحاشى کنند.
توضیح اینکه در حال حاضر مشاغل حساس اداره انتشارات و تبلیغات به وسیله افراد وابسته به فرقه بهائى اشغال شده و با اتحاد و اتفاق نظر خاصى یکدیگر را تقویت و در واقع دستگاه هادى افکار عمومى را قبضه نمودهاند که صورت اسامى کامل آنان بعداً تقدیم خواهد شد.
گیرندگان:
الف ـ م
به طور خلاصه و کم جریان برنامه فکاهى و انعکاس آن را به صورت... براى اداره کل انتشارات بنویسید.
بایگانى شود.
2407 / ح ـ 33 / 5 / 37
پینوشتها:
[1] . بهائیت پادجنبش تجدید حیات ملت ایران، میکائیل جواهری، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، سال 1393، ص 405، 406.
[2] . بنگرید: حبیب ثابت پاسال از اعضای اصلی تشکیلات بهائیان ایران؛ جولان بهائیان در تلویزیون ملی ایران!!؛ نقش استعمار انگلیس در توسعه تلویزیون بهائیان در ایران.
[3] . بهائیت پادجنبش تجدید حیات ملت ایران، همان، ص 414.
[4] . در مورد نصرتالله معینیان علاوه بر کتاب معرفی شده در زیر، بنگرید به: نصرتالله معینیان، رئیس دفتر مخصوص شاه، وابستهای پیوسته به استعمارگران غربی؛ تنظیم برنامههای رادیو ملی ایران با نظر آمریکائیان!، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[5] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، نصرتالله معینیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1384، ص 8.
نصرتالله معینیان در زمان تصدی اداره کل انتشارات و رادیو
نصرتالله معینیان در زمان تصدی ریاست دفتر مخصوص شاه
تعداد مشاهده: 10258