امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: هرکس عبرت‌گیریش بیشتر باشد خطا و لغزش او کمتر خواهد بود. غررالحکم، جلد 2، صفحه 631، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده‌اند که بر تارک جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 275.

 

مقالات با درج سند

مروری بر تحریم عید نوروز سال 57 و برگزاری اربعین شهدای تبریز


تاریخ انتشار: 26 اسفند 1402

حمله مامورین به مردم تبریز

 مقدمه

در 17 دی‌ماه 1356 مقاله‌ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به نام «احمد رشیدی مطلق» در روزنامه‌ اطلاعات درج و در سراسر کشور منتشر شد. در مقاله‌‌ یاد شده‌ به‌ روحانیت، به ویژه امام خمینی(ره)‌ به‌ گونه‌ای‌ کینه‌توزانه‌ و بیمارگونه‌ حمله‌ شده‌ و روحانیت را استعمارگر و آنها را با کشور استعمارگر شوروی سابق یکی دانسته و آورده بود: «استعمار، سرخ و سیاهش، کهنه و نویش روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با این که خصوصیت ذاتى آنها همانند است.» همچنین با «بلواى شوم» دانستن قیام 15 خرداد سال 42، روحانیون انقلابی و مبارز را با اراذل و اوباش مقایسه کرده و همه را با عناوین «روضه خوان و چاقوکش» مورد خطاب قرار می‌دهد. در این مقاله از رهبر نهضت، امام خمینی با عناوین «مردی ماجراجو ولی بی‌اعتقاد و وابسته‌ و سرسپرده به مراکز استعماری و به خصوص‌ جاه طلب» یاد شده‌ و او را «مردی که سابقه‌اش مجهول بود و به قشری‌ترین و مرتجع‌ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور، با همه حمایت‌های خاص موقعیتی به دست نیاورده بود، در پی فرصت می‌گشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند.» این توهین روزنامه اطلاعات موج وسعیی از اعتراضات مردمی در استان‌های مختلف را در پی داشت که مهم‌ترین آن در 19 دی در قم رخ داد. در این روز براساس گزارش‌های ساواک: «جمعیت تظاهرکنندگان حدود ده هزار نفر در مدرسه خان و مسجد اعظم و صحنین اجتماع و در مسیر خیابان صفائیه حرکت نمودند.»[1] جمعیت تظاهر کننده مورد هجوم دژخمیان رژیم قرار گرفته که منجر به شهادت عده‌ای و زخمی شدن عده‌ی دیگری شد.[2] به مناسبت اربعین شهدای این روز مجالس ختم و سوگواری بسیاری در‌‌ ‌‌اغلب شهرها، برگزار شد. این مراسم در برخی از مناطق با سرکوب وحشیانه عوامل‌‌ ‌‌رژیم روبرو شد و حوادث خونین دیگری را رقم زد.‌ ‌‌مهمترین حادثه در 29 بهمن در شهر تبریز روی داد. در این روز که از سوی مراجع و‌‌ ‌‌علما عزای عمومی اعلام شده بود، گروه‌های کثیری از اقشار مردم روانه مسجد محل‌‌ ‌‌برگزاری مراسم شدند اما با حضور متراکم پلیس و نیروهای امنیتی رژیم مواجه‌‌ ‌شدند که از ورود آنها به مسجد ممانعت می‌کردند. برای نخستین بار در تظاهرات تبریز اعلامیه‌هایی با مضمون حمله مستقیم به شاه پخش شد و شعار «مرگ بر شاه»[3] و «درود بر خمینی» سرزبان‌ها افتاد.[4] اما طولی نکشید که عوامل رژیم با‌‌ ‌‌تیرانداری به سوی مردم، این حرکت آرام مردمی را به خاک و خون کشیدند و ده‌ها نفر از‌‌ ‌‌مردم مؤمن و غیور تبریز را شهید و عده‌ای را مجروح کردند. ‌‌‌

 

تحریم عید نوروز و اعلام عزای عمومی

با نزدیک شدن عید نوروز، علما تصمیم گرفتند تا به دلیل وقایع اخیر قم و تبریز و مصائبی که باعث جریحه‌دار شدن قلوب مسلمانان شده، در فروردین 1357 از دید و بازدید و مراسم عید خودداری کرده و در سطح شهر عزای عمومی اعلام شود.[5] به گزارش ساواک روز 19/ 12/ 36 [1356]، شیخ محمد کفعمی یکی از روحانیون شهرستان زاهدان در فاصله بین نماز جماعت ظهر و عصر طی سخنانی از بازاریان خواسته برای تکمیل کتابخانه مسجد جامع شهر زاهدان کمک نمایند. وی در سخنرانی خود از تحریم عید نوروز خبر می‌دهد و می‌گوید: «امسال عید نداریم، لذا کارت تبریک برای بنده نفرستید. گول تلویزیون و روزنامه‌ها را نخورید. همین روزنامه‌ها بودند که نوشتند علما مرتجع هستند و در نتیجه فجایع شهرهای قم و تبریز را به وجود آوردند.» 22 اسفند آیت‌الله سید محمدصادق‌ روحانی‌ از قم‌ با صدور اعلامیه‌ای‌ ضمن‌ برشمردن‌ جنایات‌ رژیم‌، بر تحریم عید تأکید کرد: «در چنین‌ شرایط‌ خفقان‌آور و قتل‌ عام‌ها با آن که‌ هنوز چهلم‌ کشته‌های‌ تبریز فرا نرسیده‌ و هنوز هزاران‌ نفر از هموطنان‌ ما در سوز و گدازند، آیا باز هم‌ کسی‌ می‌تواند اول‌ فروردین‌ را عید ملی‌ بگیرد و مراسم‌ جشن‌ برپا کند؟»[6]

در مشهد آیات عظام: جواد تهرانی، علی فلسفی، سید کاظم مرعشی، حسین موسوی شاهرودی، ابو‌الحسن شیرازی، حسنعلی مروارید و حجج اسلام: محمد مهدی نوقانی و محمد رضا مدرسی در مورخه 25 اسفندماه 1356 اعلامیه‌ای صادر کردند که طی آن از مردم مسلمان خواسته شد که به دلیل حوادث اتفاق افتاده در شهرهای قم و تبریز، از گرفتن عید در فروردین 1357 خودداری نمایند:

«حوادث مؤلمه شهرستان قم و تبریز که قلوب مسلمانان را جریحه دار نموده، موجب شد که فروردین 1357 را عید نداشته باشیم، مقتضی است که مردم مسلمان نیز برای دلجویی از داغدیدگان این جهت را رعایت نمایند.»[7] مدرسان حوزه علمیه مشهد نیز اعلام داشتند: «به پیروی از علمای اعلام از انجام هرگونه مراسم تبریک وتهنیت اجتناب» خواهند کرد «و از عموم مردم غیور مسلمان» نیز خواستند «از انجام هرگونه مراسم نوروزی و جشن و سرور خودداری فرمایند.»[8] از جمله افراد مشخص و بارز آنها می‌توان به حجج اسلام: عباس واعظ طبسی، شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، محمد رضا محامی، سید حسن ابطحی و سید جعفر سیدان اشاره کرد.

جمعی از روحانیان تهران نیز با صدور اعلامیه‌ای‌ سال‌ نو را سالی‌ خواندند که‌ «با درد و رنجی‌ جانکاه‌ همراه‌ است‌» و باید با «احساس‌ عمیقی‌ از احترام‌ به‌ شهیدان‌ قم‌ و تبریز و همدردی‌ با خانواده‌های‌ مصیبت‌زده‌ی‌ آنان‌» آغاز کرد.[9]

آیت‌الله سید عبدالله شیرازی‌ نیز در 27 /12 /1356 با صدور اعلامیه‌ای‌ یادآوری‌ کرد که: «جای‌ این‌ نیست‌ که‌ در این‌ ایام‌ مراسم‌ عید را به‌ پا نمایند، بلکه‌ مقتضی‌ است‌ عموم‌ مسلمانان‌ نیز به‌ منظور ابراز تألم‌ از حوادث‌ و اظهار تنفر از مأمورانی‌ که‌ دست‌ به‌ این‌ گونه‌ جنایات‌ زدند و در مقابل‌ دفاع‌ از حریم‌ مقدس‌ اسلام‌ و مقام‌ شامخ‌ روحانیت‌ و خواسته‌های‌ دینی‌ و مشروع‌ روحانیت‌ و ملت‌ آن‌ فجایع‌ را به‌ وجود آوردند و به‌ منظور دلجویی‌ از داغدیدگان‌ و مصیبت‌زدگان‌، فرا رسیدن‌ نوروز را عید نشناخته‌ و مراسمی‌ را به‌ وجود نیاورند.»[10]

29 اسفند شهید آیت‌الله محمد صدوقی‌ نیز از یزد اعلامیه‌ای صادر کرد و اظهار داشت: «سال‌ نو با ناراحتی‌ شدید مادران‌ و پدرانی‌ که‌ عزیز خود را از دست‌ داده‌ و غلطان‌ در خون‌ مشاهده‌ نموده‌اند شروع‌ می‌شود... لذا مناسب‌ است‌ که‌ عموم‌ برادران‌ مسلمان‌ از برگزاری‌ مراسم‌ نوروز خودداری‌ فرموده‌ و به‌ سوگ‌ ماتم‌ شهیدان‌ بنشینند.»[11]

 

بازتاب گسترده تحریم عید نوروز 57 در نقاط مختلف کشور

تحریم نوروز 1357، بازتاب گسترده‌ای در کشور داشت. در مشهد روز اول فروردین چراغ‌های صحن حرم امام رضا علیه‌السّلام به مناسبت حلول سال جدید خاموش گردید. [12]

به گزارش ساواک در قم ساعاتی قبل از سال تحویل «حدود ساعت 1930 روز 29 /12 /36 [1356] و بعد از نماز مغرب و عشاء حدود 300 نفر از طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی در قم مبادرت به تظاهرات و دادن شعارهای مضره نموده‌اند» در این تظاهرات «تعدادی اعلامیه خمینی در مورد وقایع اخیر قم و تبریز توزیع شده است.» همچنین «از ساعت 0300 روز 1 /1 /37 حدود 250 نفر از طلاب علوم دینی در صحن بزرگ حضرت معصومه(ع) به تظاهرات و دادن شعارهائی علیه مقامات مملکت پرداخته و سپس با دخالت مأمورین و دستگیری 28 نفر از اخلالگران پراکنده شده‌اند.» گزارشگر ساواک می‌افزاید: «بر خلاف سنوات قبل که روزهای اول و دوم فروردین دروس حوزه علمیه قم تعطیل می‌گردید، از صبح روز 1 /1 /37 مدرسین و آیات در حوزه‌ها مشغول تدریس شده و به این ترتیب از برگزاری مراسم عید نوروز خودداری کرده‌اند.»

همچنین در روز دوم فروردین 1357 طلاب علوم دینی شهر قم با هدف همدردی با شهدای انقلاب در شهرهای مختلف، بر سر در خانه‌ها و در و دیوارهای شهر پرچم‌های سیاه آویختند.[13] ساواک نیز گزارش می‌دهد: «از صبح روز جاری[2 فروردین] طلاب مدرسه خان قم با آویختن پرچم سیاه جلوی مدرسه اعلام عزاداری نموده و از پنجره‌های مدرسه مشرف به خیابان ارم مرتباً مشغول پخش اعلامیه مضره می‌باشند و پلاکاردی نیز که روی آن با خط بزرگ بیت «عید ما روزی بود کز ظلم آثاری نباشد» نوشته شده جلوی درب ورودی مدرسه زده شده بود.»[14]

علاوه بر این در اولین روز عید «بازار اهواز بر خلاف رسوم همه ساله و تصور رژیم با بازگذاردن مغازه‌های خود و در غم و اندوه نشستن، عید آن سال را تبدیل به عزا نمودند و از آن به بعد تظاهرات و اعتصابات خود را به شکل متحد و یکپارچه‌ای صورت می‌دادند.»[15]

علما و روحانیون سبزوار نیز به منظور تحریم سال نو به مشهد سفر کرده بودند. در گزارش شهربانی سبزوار به رئیس اداره شهربانی کشور آمده است: «محترماً خبر رسیده حاکی است آقایان محمدتقی فقاهتی، شیخ ولی‌الله اسراری، فقیه سبزواری، محمد اخلاقی، محمدحسن علوی شریعتمداری، که از علما و روحانیون این شهرستان می‌باشند، (از تاریخ اول سال جاری) به تدریج با خانواده‌ی خود به منظور زیارت و نگرفتن عیدی به مشهد عزیمت [کرده‌اند].»[16]

این در حالی بود که پارچه ‌نوشته و شعارهایی هم در این‌ خصوص بر در و دیوار شهر نصب شده‌ بود. از جمله شعارهای جالب توجه که کاملاً با موضوع تحریم عید نوروز هماهنگ و بیانگر خواسته‌‌ها و آمال مردم بود، این بود:

عید ما روزی بود کز ظلم آثاری نباشـد

در کمند رنج و درد و غم گرفتاری نباشد

عید ما روزی بود کز پرتو امن و عدالت

هـیـچ مظـلومی اسیر ظلم جـبـاری نباشد

عید ما روزی بود کاندر محیط کشور ما

از خـیـانـت پیشگان سفله دیّاری نباشد [17]

همچنین در قریه «تنگ چنار» واقع در یکصد کیلومترى شهر یزد، اشعاری با موضوع «عید نداریم» روى دیوار چسبانده شده بود، که خبر از تحریم عید در این منطقه می‌داد.

عید نداریم

روزى که دگرگون شود احکام خدا عید نداریم

روزى که ز مرجع شود اعلان عزا عید نداریم

روزى که جوانان و عزیزان سلحشور به زندان

تبعید بود رهبر شایسته ما عید نداریم

روزى که هزاران حق طلبان زیر شکنجه

گردند بخون غوطه ور از ظلم و جفا عید نداریم

در روز اسفناکترین فاجعه‌هاى قم و تبریز

که محو نخواهد شد از این خاطره‌ها عید نداریم

از وضع کنونى نبود هیچ کس راضى و خشنود

آنگاه که آشوب بود در همه جا عید نداریم

روزى که جرائد به نمایندگى از فرقه مُزدور

توهین نمایند به تمام علماء عید نداریم

آنگاه که تبعید بود عده‌اى از روشنفکر و آگاه

دانشجو و بازارى و جمعى از فضلاء عید نداریم

در تازه‌ترین روزی که آغشته به خون جسم عزیزان

نگذشته چهل روز خون شهدا عید نداریم

مازندران نیز در غم شهدای تبریز، نوروز 57 را تحریم کرد. به طوری که در ایام نوروز روحانیون استان با عدم حضور در مراسم دولتی و جشن‌های رسمی مانند جشن شکرگزاری علیه رژیم مبارزه‌ می‌کردند. در شهر آمل ده نفر از روحانیون در مراسم سلام نوروزی شرکت نکردند. «کلیه روحانیون بهشهر نیز به جز چند نفر در ایام عید نوروز بهشهر را ترک» کردند. [18]

اهالی روستای «ده‌کلا» نیز همگی عید نوروز را تحریم کرده و به جای مراسم جشن، به عزاداری پرداخته‌اند. در گزارشی در این باره آمده است:

«در روستای ده‌کلا واقع در جاده آمل امسال را تمام آن روستا عید نداشتند و در خانه‌های (ده‌کلا) به جای عید دیدنی در هرخانه مراسم عزاداری و روضه‌خوانی و شاید هم تبلیغات برپا می‌نمودند. قریه (ده‌کلا) تقریباً محلی گمنام و دور دست [است.]»

در گزارش دیگری به تحریم عید نوروز در یکی دیگر از روستاها اشاره شده که در نوع خود جالب است:

«به قرار اطلاع تعداد از اهالی قریه افراتخت (واقع در جاده شاهی، ساری) به شرح زیر در مسجد قریه و بین دانش‌آموزان تبلیغات شدید مذهبی و ضد ملی می‌نمایند و با ایراد سخنرانی و پخش کتب، اذهان اهالی قریه و کشاورزان را نیز منحرف نموده‌اند. نامبردگان اهالی قریه را وادار نموده بودند که در ایام نوروز مراسم عید را تحریم کنند و با پوشیدن لباس سیاه برای وقایع تبریز و قم عزاداری نمایند.» [19]

علاوه بر این در بولتن تک برگی با عنوان «پخش و نصب اعلامیه مضره در برخی از کشور» چنین آمده است: «روزهای 1 و 2 /1 /37 تعدادی اعلامیه مضره 2 که در آنها مردم به مبارزه علیه حکومت ایران و عدم برگزاری مراسم عید نوروز و تشکیل مجالس عزاداری به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان حوادث تبریز دعوت شده‌اند، در برخی از نقاط شهرهای کرج، سقز، رضائیه، آبادان و بندرعباس پخش و نصب گردیده است.»[20]

 

صدور پیام امام خمینی و گسترش مبارزات در نوروز 57

تحریم سراسری عید نوروز بار دیگر رژیم و مردم را رو در روی یکدیگر قرار داد. رژیم تمام تلاش خود را انجام داد تا با کنترل نسبی اوضاع از این بحران عبور کند، اما صدور پیامی از طرف امام خمینی در 4 فروردین این سال اوضاع را به کلی دگرگون کرد. امام خمینی در آستانه‌ی‌ فرا رسیدن‌ چهلمین‌ روز شهادت‌ عده‌ای‌ از مردم‌ تبریز، با صدور پیامی‌ تحلیلی‌ به‌ ملت‌ ایران‌، بار دیگر تنور مبارزات را گرم نگه داشتند. امام‌ خمینی‌ در این‌ پیام‌ با اشاره به این که «ملت‌‌ ‌‌مظلوم ایران باید در هر چند صباحی پرچم‌های سیاه افراشته کنند و در سوگ بنشینند» این‌ کشتار مکرر را به «عمّال‌ آمریکا و به‌ امر شاه‌» نسبت‌ دادند که‌ «دست‌ آمریکا و سایر اجانب‌ از آستین‌ شاه‌ بیرون‌ آمده‌» امام‌ خمینی‌ از این‌ کشتار پی‌درپی‌ هم‌ اظهار «ناراحتی‌» کردند «و در عین‌ حال‌ امید»واری‌؛ چون‌ «این‌ جنایات‌ شاهانه‌ و این‌ کشتار وحشیانه‌ نتوانست‌ و نمی‌تواند نهضت‌ این‌ ملت‌ بیدار به ‌پاخاسته‌ را به‌ سستی‌ گرایاند.» امام‌ خمینی‌ پیش‌بینی‌ کردند که‌ کشتار مردم‌ تبریز، مردم‌ ایران‌ را «در آستانه‌ی‌ انفجار» قرار داده‌ «انفجاری‌ که‌ دست‌ اجانب‌ را به‌ خواست‌ خدای‌ متعال‌ برای‌ همیشه‌ قطع‌ کند... و دودمان‌ سیاه‌روی‌ پهلوی‌ را برای‌ همیشه‌ از تاریخ‌ ایران‌ محو کند.» امام‌ خمینی‌ در این‌ پیام‌ بیش‌ از هر چیزی‌ بر خلوص‌ اسلامی‌ نهضت‌ تأکید کردند و از مردم‌ خواستند تا «صفوف‌ خود را در زیر پرچم‌ عدالت‌ پرور اسلام‌ فشرده‌» کنند و «با شعار واحد اسلام‌ و قرآن‌» به‌ پیش‌ بروند. همچنین‌ از مردم‌ خواستند تا اجازه‌ ندهند «گروه‌های‌ غیراسلامی‌ فرصت‌طلبانه‌ در صفوف‌ آنها وارد شوند» و تأکید کردند که‌ به‌ «غیر مکتب‌ اسلام‌ و شعار اسلامی‌ کشور نجات‌ پیدا نمی‌کند.» و جز در سایه‌ی‌ اسلام‌ و قرآن‌ «راه‌ پیروزی‌ مسدود است.‌. امام‌ خمینی‌ از «همه‌ی‌ گروه‌های‌ سیاسی‌ و طبقات‌ روشنفکر» خواستند تا بی‌هیچ‌ ابهامی‌ «نهضت‌ و تحرک‌ خود را اسلامی‌» کنند و به‌ «گروه‌های‌ روحانی‌، کارگری‌ و توده‌ی‌ ملت‌ بپیوندند.»

 امام‌ خمینی‌ در پایان‌ از مردم‌ خواستند تا در روز چهلم‌ «با عزای‌ عمومی‌ خود به‌ ملت‌های‌ آزاد جهان‌ بفهمانند که‌ ما با چه‌ شرایطی‌ زندگی‌ می‌کنیم.‌«[21]

 پیام امام که مردم را دعوت به برپایی باشکوه مراسم چهلم شهدای تبریز می‌کرد در چهارم فروردین 1357 پخش شد و با برهم زدن آرامش نسبی شروع سال، خبر از اتفاقی تازه می‌داد. اعلامیه‌هایی در حمایت از پیام امام از سوی گروه‌ها و تشکل‌ها صادر شد. از جمله «علمای مشهد» و «مدرسین و فضلای تهران» طی اعلامیه‌ای آن را تأیید کردند. [22]

ساواک‌ نیز پیش‌بینی‌ کرد که‌ مراسم‌ چهلم‌ شهدای‌ تبریز مورد استقبال‌ سرتاسری‌ قرار گیرد؛ به‌ همین‌ جهت‌ برای‌ کنترل‌ و جلوگیری‌ از اغتشاشات‌ حادّ تصمیم‌ گرفت‌ «اجتماعات‌ در مورد چهلم‌ کشته‌شدگان‌ حوادث‌ تبریز در مساجد و اماکن‌ مذهبی‌ بلامانع‌» باشد، تا از «هرگونه‌ تظاهر و اخلالگری‌ در خیابان‌ و خارج‌ از اماکن‌ مذهبی‌ و بستن‌ دکاکین‌» جلوگیری‌ شود.[23] در عین‌ حال‌ بعضی‌ از مسئولین‌ امنیتی‌ اعلام‌ این‌ اجازه‌ را به‌ مصلحت‌ ندانستند و تصمیم‌ گرفتند «این‌ موضوع‌ بین‌ خود[شان] مکتوم‌ بماند و علما از این‌ مسائل‌ بی‌اطلاع‌ باشند زیرا اگر چنین‌ خبری‌ حاصل‌ نمایند دست‌ به‌ تهیه‌‌ی اعلامیه‌ و جمع‌آوری‌ مردم‌ خواهند» زد.[24]

 همان‌ طور که‌ ساواک‌ پیش‌بینی‌ می‌کرد، مراسم‌ چهلم‌ با استقبال‌ بی‌سابقه‌ای‌ روبه‌رو شد، در بعضی‌ از شهرها در روز نهم‌ و دهم‌ فروردین‌ مراسم‌ برگزار شد و در بعضی‌ از شهرها علی‌رغم‌ میل‌ ساواک‌ مراسم‌ به‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ تبدیل‌ شد و در اکثر شهرها بازار و مغازه‌ها بسته‌ شدند.

 

مشهد

در مشهد در آستانه اربعین شهدای تبریز، تعدادی اعلامیه تحت عنوان دعوت‌نامه و با امضای حوزه علمیه مشهد در میان جمعیت پخش شد. در اعلامیه مذکور روز 10 فروردین ماه 1357 اربعین شهدای حوادث تبریز اعلام و از اقشار مختلف مردم خواسته شده بود تا در میدان دقیقی(فلکه آب فعلی) اجتماع نمایند. همچنین در این اعلامیه اعلام شده بود که در این روز چند تن از علما و مدرسان حوزه برای راهپیمایان سخنرانی خواهند کرد.[25]

بنابر گزارشی از ساواک روز نهم فروردین در مشهد «کلاس‌های‌ درس‌ طلاب‌ علوم‌ دینی‌» و «65 درصد مغازه‌های‌ شهر به‌ عنوان‌ همدردی‌ با مقتولین‌ حوادث‌ تبریز تعطیل‌ گردید» و عده‌ای‌ که‌ حدود 50 نفر از معممین‌ در بین‌ آنها بودند به‌ طرف‌ منزل‌ آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی‌ حرکت‌ کردند و «در جلوی‌ منزل وی اجتماع‌ و شعارهایی‌ به‌ نفع‌ روح‌الله خمینی‌ و مقتولین‌ حوادث‌ شهر تبریز دادند.» همچنین‌ بعدازظهر 9 فروردین نیز دسته‌ای‌ از مردم‌ «در خیابان‌های‌ شاهرضا و نادری‌ شهر مشهد ضمن‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ و دادن‌ شعار به‌ نفع‌ «روح‌الله خمینی‌» با پلیس‌ درگیر شدند و عده‌ای‌ دیگر نیز «که‌ با خود چوب‌دستی‌ به‌ همراه‌ داشتند در خیابان‌ نادری‌ به‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ و دادن‌ شعار به‌ نفع‌ روح‌الله خمینی‌ مبادرت‌ کردند که‌ با دخالت‌ مأمورین‌ انتظامی‌ متفرق‌ گردیدند.»[26] روز دهم فروردین تمام شهر را عزا گرفت و در سطح شهر تظاهرات مردمی بود. این تظاهرات باعث درگیری مردم و مأموران گردیده، عده‌ای مجروح شدند. خیابان‌های اطراف حرم توسط مأموران مسدود و افراد گارد ضد ضربت در خیابان‌ها مستقر شدند و شهر حالت حکومت نظامی به خود گرفت. با وجود این تظاهرات گروهی در خیابان‌ها ادامه یافته و مردم شعار زنده باد خمینی سر دادند. [27]

 

قم

در قم نیز روز 7 فروردین اعلامیه‌ای با امضاء «حوزه علمیه قم» به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز، پخش شد. مفاد اعلامیه مذکور که به تاریخ «5 /1 /1357» می‌باشد به شرح زیر است: «ملت متعهد و مسئول ایران، برای بزرگداشت چهلم شهدای قهرمان بیست و نه بهمن تبریز و برای به ثبوت رساندن اتحاد ناگسستنی خود در جهت مبارزات اصیل اسلامی و برای نشان دادن تنفر و انزجار خود از رژیم سفاک ایران، با عزمی راسخ و اراده‌ای استوار در روز پنجشنبه 10 /1 /1357 برای به پا داشتن عزای عمومی و تعطیل سراسری با نظم و آرامش کامل علی‌الرغم همه گونه مخالفت‌های دستگاه جبار، اقدام فرمائید و به ندای مراجع عظام خصوصاً رهبر یگانه عالم تشیع حضرت امام خمینی پاسخ مثبت دهید و بدین مناسبت در روز مقرر صبح از طرف مراجع عالیقدر و عصر از طرف فضلا و اساتید حوزه، مجلس ختم در مسجد اعظم برقرار می‌باشد.»

دهم فروردین ساعت‌ 4:30 بعدازظهر «مجلس‌ فاتحه‌ای‌ برای‌ مقتولین‌ حوادث‌ شهر تبریز با حضور آیات سید کاظم‌ شریعتمداری‌، سید محمدرضا گلپایگانی‌ و سید شهاب‌الدین‌ نجفی‌ مرعشی‌ و با شرکت‌ قریب‌ 15 هزار نفر در مسجد اعظم‌» برگزار شد. حدود ساعت‌ 8 بعدازظهر «عده‌ای‌ از طلاب‌ علوم‌ دینی‌ در برابر مدرسه‌ی‌ خان‌ شهر قم‌ اجتماع‌ و به‌ دادن‌ شعارهای ضد میهنی مبادرت‌ کردند که‌ مأمورین‌ انتظامی‌ با استفاده‌ از ماشین‌ آب‌پاش‌ و گاز اشک‌آور و باتوم‌» آنان‌ را متفرق‌ کردند. در این‌ شب‌ یک‌ نفر در اثر تیراندازی مأموران‌ به‌ نام‌ رضا بوجار از ناحیه‌ی‌ سینه‌ مجروح‌ شد.[28]

 

شیراز

در شیراز آیت‌الله بهاءالدین محلاتی روز اربعین شهدای تبریز را عزای عمومی اعلامی کرد: «چهلمین روز فاجعه تبریز را به عموم شیعیان به خصوص خانواده‌های داغدار تسلیت می‌گوئیم و به پاس جانبازی‌های ارزنده این قهرمانان و همدردی با مصیبت‌زدگان، روز پنجشنبه 20 ربیع الثانی (برابر با 10 /1 /37) اربعین آنان را عزای عمومی اعلام می‌داریم تا ملت‌های زنده و آزاد از اوضاعی که بر جهان اسلام می‌گذرد، مطلع گردند.» به گزارش ساواک این اعلامیه «در شهر شیراز انتشار یافته و در نقاطی از این شهر پخش گردیده است.»

 

اردبیل

فروردین 1357، در اردبیل با تشریک مساعی آیت‌الله محمد مسائلی و آیت‌الله مروج[29] مراسم با شکوهی در مسجد میرزا علی‌اکبر تدارک دیده شده بود، به همبن مناسبت اعلامیه‌ای دست‌نویس به شرح زیر تهیه و در تعداد محدود تکثیر و بین انقلابیون و مردم توزیع شد:

«بسمه تعالی

وأعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا

در راه اعلاء کلمه‌ی حق نهم فروردین (9 /1 /1357) برابر با چهلمین روز شهادت شهیدان فاجعه‌ی عظیم و اسفناک تبریز سرافراز است. مردم مسلمان اردبیل همراه و همگام مسلمانان مسئول و متعهد که با تشکیل مجالس سوگ در تمام ایران به نام شهدای تبریز عزیز و مبارز که خون پاک خویش را در راه قرآن و اسلام نثار کردند، یاد و یادآور حق‌طلبی و حق‌جویی آنان خواهند بود. «مِنهُم مَنْ قَضی نَحْبَهُ و مِنْهُمْ من ینتظر»: پاره‌ای به شهادت رسیدند و پاره‌ی دیگر روزشماری می‌کنند.»[30]

با اهمیتی که این مراسم داشت مأموران اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش هم گزارش جداگانه‌ای از این مراسم و سخنرانی آیت‌الله مروج تهیه کرده که رونوشتی از آن به ریاست ساواک ارسال کردند در این گزارش هم تصریح شده است:

«... در بین سخنرانی که بی‌نهایت تحریک‌آمیز و هیجان‌آور بود عده‌ای از مردم حاضر در موقع بردن نام خمینی از روی احساسات بی‌اختیار از جای خود بلند بعد سر جای خود نشستند...»[31]

در قسمت‌های دیگر این گزارش به عشق و علاقه مردم به امام خمینی پرداخته شده است که نشانگر پیوند عمیق مردم اردبیل با مرجعیت شیعه است:

«... در وسط وعظ چند مرتبه از خمینی یاد کرد و حاضرین با صدای بلند در هر مرتبه سه بار صلوات هیجان‌آور و احساساتی گفتند و بعد جریان آزادی زنان را مطرح و اظهار نمود... سپس علمای نجف و قم و مشهد را دعا نمود و مخصوصاً به سلامتی خمینی دعا نمود که مردم با صدای رسا و بلند و هیجان‌آور سه مرتبه صلوات پشت سرهم ذکر نمودند و حتی از خداوند خواست که برگشت خمینی را به ایران باید خدایی خود فراهم نماید و مجدداً هر نامی که از خمینی برده می‌شد مردم با احساسات تمام و با صدای بلند سه بار صلوات می‌فرستادند و در خاتمه موفقیت علما و مسلمانان را در راه حق و امام خواستار و کشته‌شدگان قم و تبریز را به عنوان اربعین شهدای راه اسلام اظهار و صلوات می‌فرستاد.»[32]

 

اصفهان

اصفهان نیز از جمله شهرهای بود که با تحریم عید نوروز 1357 در غم اربعین شهدای تبریز به سوگ نشست. طبق گزارش ساواک: «ساعت 30 16 روز 9 /1 /37 مجلس فاتحه‌ای به مناسبت چهلمین روز کشته شدن اخلالگران تبریز با شرکت قریب 4 هزار نفر در مسجد حکیم شهر اصفهان برگزار گردیده است.» بنابر گزارش مذکور در این مراسم «یکی از وعاظ افراطی به نام احمد فروشانی بالای منبر رفته و در خلال سخنرانی خود که جنبه تحریک آمیز داشته، به دفعات از حاضرین در جلسه خواسته برای سلامتی روح‌اله خمینی صلوات بفرستند. ناطق همچنین مطالب اهانت‌آمیز نسبت به مأمورین انتظامی و دستگاه‌های دولتی عنوان و مردم را به قیام و مبارزه دعوت کرده است.» گزارشگر ساواک به تظاهرات مردم بعد از پایان جلسه و می‌نویسد: «در ساعت 00 19 روز مذکور عده‌ای از جمعیت شرکت کننده در این مجلس پس از خروج از مسجد، در خیابان‌های چهارباغ و عبدالرزاق شهراصفهان به حرکت درآمده» و ضمن شعارهایی علیه رژیم به طرف هتل داریوش شهر اصفهان حرکت کردند «که مأمورین انتظامی برای جلوگیری از گسترش اخلالگری، نارنجک گاز اشک آور به طرف آنها پرتاب، لکن چون اخلالگران درصدد ادامه فعالیت‌های اخلالگرانه خود بوده‌اند، با شلیک چند تیرهوائی آنها را متفرق و 33 نفر از تظاهرکنندگان را که چند نفر آنان دانشجو می‌باشند، دستگیر نموده‌اند.» همین گزارش به عزاداری مردم نجف‌آباد نیز پرداخته و می‌نویسد: «با توجه به تعطیلات نوروزی و چهلمین روز کشته شدن اخلالگران شهر تبریز، اغلب مغازه های شهر نجف آباد اصفهان تعطیل بوده و عده ای از اهالی برای شرکت در مجالس فاتحه مقتولین تبریز، به شهر قم مسافرت نموده‌اند.»[33]

 

ارومیه

در ارومیه نیز مغازه‌های شهر با تشویق جمعی از روحانیون مبارز تعطیل شد و روحانیون در منابر به سخنرانی در این باره پرداختند.

سپس مردم پس از اتمام سخنرانی‌های روحانیون در مساجد، ازجمله مسجد سید جواد، به تظاهرات علیه رژیم پهلوی پرداختند و به سر دادن شعارهای انقلابی مبادرت ورزیدند. این تظاهرات که اولین راهپیمایی مردم علیه رژیم بود، موجب هراس و دستپاچگی مقامات رژیم در استان شد و آنان به دستگیری و تبعید علمای شهر اقدام کردند.[34]

 

جهرم

همان‌طور که ساواک پیش‌بینی می‌کرد مراسم چهلم شهدای تبریز در جهرم با استقبال بی‌سابقه‌ای روبرو گردید؛ به طوری که این مراسم در دو روز یعنی روز نهم و دهم فروردین برگزار گردید.[35]

ساواک مراسم روز دهم فروردین ماه در جهرم، به مناسبت چهلم شهدای تبریز را به این شکل گزارش می‌دهد: «عصر روز 10 فروردین 1357 مجلس یادبود مقتولین حوادث تبریز در مسجد جامع جهرم برگزار شده است. در این مجلس شخصی به نام محمدرضا اصفهانی که فرزندش با اتهام اقدامات ضدامنیتی زندانی است، سخنرانی کرده و با اشاره به حوادث تبریز، مطالب تحریک‌آمیزی عنوان نموده است. پس از سخنان مشارالیه یک نفر دانش آموز در پای منبر مطالبی ایراد و به اصطلاح قطعنامه‌ای در 8 ماده قرائت نموده که مسائل آن پیرامون مراجعت خمینی به ایران و برقراری حکومت اسلامی در کشور بوده است.»[36]

 

ری

حجت‌الاسلام رمضانعلی زمانی، سید علی غیوری، سید ابوالفضل کاظمی، سید حسین موسوی درچه‌ای، سید تقی موسوی درچه‌ای از روحانیون شهرری به‌ مناسبت چلمین روز شهدای قیام 29 بهمن تبریز اعلامیه‌ای به همراه روحانیون تهران در فروردین 57 صادر کردند که در آن آمده بود: «چهل روز از حادثه‌ خونین و دردناک تبریز گذشت، حادثه‌‌ای که به ‌دنبال اعتراض مردم مسلمان و غیور آذربایجان به کشتار وحشیانه‌ افراد مذهبی قم صورت گرفت و با گشودن اسلحه‌ گرم به روی مردمِ بی‌سلاح پاسخ داده شد... ما به عنوان اربعین شهدای تبریز و بزرگداشتِ مقام شهیدان راه حق و عدالت و ابراز همدردی با مردم غیور آذربایجان و خانواده‌های عزادار و اعتراض به تجاوزات استعمار و اسرائیل در روز پنج‌شنبه دهم فروردین قبل از ظهر در بازار تهران مسجد آذربایجانی‌‌ها اجتماع نموده و از برادران مسلمان خواستاریم با شرکت خود در مجلس نامبرده، همبستگی خود را در اعلای کلمه‌ حق و عدالت و نابودی باطل اعلام دارند.» «ان تنصروا ‌الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.»[37]

 

خمین

فروردین 1357 «جامعه روحانیت شهرستان خمین» در اعلامیه‌ای با اشاره به عزای عمومی مردم در چهلم شهدای تبریز می‌نویسد: «...در طلیعه اربعین شهدای تبریز، مردم مسلمان ایران به عزای عمومی و به پا داشتن مجالس یادبود اقدام خواهند کرد و ما نیز به نوبه خود در این امر حیاتی سهیم بود و روز جمعه 11 فروردین 1357، از ساعت 2 بعد از ظهر الی 5 در مسجد جامع خمین به سوگ شهیدان قم و تبریز می‌نشینیم...»[38] در ادامه حجت‌الاسلام محمد دیانت مأموریت یافت تا به قم برود و واعظی برای مراسم هماهنگ کند. وی در این سفر از حجت‌الاسلام حسن حسن‌زاده کاشمری دعوت کرد تا به خمین بیاد.

به گفته حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا «آقاى حسن‌زاده بالاى منبر سخنرانى تند و آتشینى ایراد کرد و جنایات رژیم را برشمرد و قطع‌نامه‌اى ده ماده‌اى را هم بالاى منبر قرائت نمود و مردم با گفتن تکبیر مفاد آن را تأیید کردند. یکى از بندهاى قطع‌نامه، درخواست بازگشت زعیم عالى‌قدر آیت‌الله خمینى به ایران بود. بند دیگر، به ‌درخواست آزادى زندانى‌هاى سیاسى، که نام اشخاصى چون آقایان سید محمود طالقانى و حسینعلى منتظرى نیز برده شده بود اختصاص داشت. بند دیگر بازگشت تبعیدى‌ها و بخش دیگر آزادى قلم و بیان بود.»[39] هر چند این مراسم در 10 فروردین برگزار شد. اما ساواک در گزارشی به تظاهرات مردم در روز بعد نیز اشاره می‌کند: «بعد از ظهر روز 11 / 2 / 37 [1357] ... تظاهراتی در خمین صورت گرفته بود...»[40]


خوی

در خوی نیز مانند دیگر نقاط کشور، ژاندارمری از عزای مردم در چهلم شهدای تبریز آگاه بود، به همین دلیل تدابیر امنیتی شدیدی به کار گرفت و نیروهای خود را به طور مخفی در همه‌جای شهر مستقر کرد تا جلوی هر گونه حرکت احتمالی را بگیرد. نیروهای انقلابی تبریز برای این که بتوانند یاد شهدای تبریز را گرامی بدارند، باید اقدام به برگزاری راهپیمایی یا جلسه‌ای در مسجد می‌کردند، ولی ژاندارمری جلوی تمام این اقدامات را گرفت. به همین خاطر آنها سعی داشتند با تعطیل کردن بازار اعتراض خود را به وضع موجود نشان دهند. از این‌رو روحانیون انقلابی در مساجد اعلام کردند که روزهای 9 و 10 فروردین بازار تعطیل خواهد بود. علی‌رغم تلاش ژاندارمری برای جلوگیری از تعطیلی بازار، در روز موعود اکثر بازاریان مغازه‌های خود را تعطیل کردند.[41]

 

یزد

بعد از ظهر چهارشنبه، 9 فروردین 1357 در مسجد محمدیه‌ی[42] یزد، مجلس چهلم شهدای تبریز برگزار شد و آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی به سخنرانی پرداخت.[43] پس از ختم جلسه، جمعیت کثیری که از مسجد خارج ‌شدند، با سردادن شعارهای «الله‌اکبر»، «لااله‌الاالله»[44] و «زنده باد خمینی» تظاهرات گسترده‌ای را در تاریکی شب برگزار کردند. [45]

در روز دهم فروردین نیز همین وضعیت ادامه داشت. شب هنگام ساعت 10:30 مجدداً مردم که تعدادشان از شب گذشته هم بیشتر بود و حدود دو الی دو هزار و پانصد نفر می‌شدند،[46] پس از خاتمه‌ی مجلس در مسجد حظیره به خیابان ریختند و با شعارهایی علیه دولت و شاه، به تظاهرات پرداختند و با وجود این که از شب گذشته تدابیر شدید امنیتی برقرار بود، ولی کنترل جمعیت از دست نیروهای پلیس خارج شد. «ژاندارمری یزد که از قبل با تجهیزات لازم، مستقر و آماده بودند، با پشتیبانی عناصر مرکز توپخانه»ی[47] اصفهان به مردم اخطار دادند و سپس با انواع وسایل ضد اغتشاش و شلیک هوایی به مقابله با آنها پرداختند. ولی مردم همچنان مقاومت می‌کردند و با کمترین امکانات به جنگ مأموران تا دندان مسلح می‌رفتند. در جریان این درگیری‌ها و زد و خورد با نیروهای پلیس، دو نفر از تظاهرات‌کنندگان به شهادت رسیدند و ده نفر نیز مجروح شدند[48] و بار دیگر دستان رژیم به خون مردم آغشته گشت و قدمی دیگر در باتلاق جنایت‌های خود فرو رفت.

 

تحریم عید و برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز در سایر شهرهای کشور

طبق گزارش ساواک در شهر زنجان‌ «روز 9 /1 / کلیه‌ی‌ مغازه‌های‌ خیابان‌ شهر» تعطیل‌ بود[49] در شاهی‌ (قائم‌شهر) نیز چهارشنبه‌ بازار به‌ دلیل‌ «همبستگی‌ با» شهدای‌ تبریز برگزار نشد. در همین‌ روز در تربت‌حیدریه‌ کسبه‌ مغازه‌های‌ خود را تعطیل‌ کردند و در مراسم‌ شهدا در مسجد جامع‌ اجتماع‌ کردند.[50] در بندرعباس‌ نیز بعد از نماز مغرب‌ و عشا روز نهم‌ مردم‌ در مراسم‌ شهدا در مسجد کوفه‌ شرکت‌ کردند و عده‌ای‌ از آنها پس‌ از مراسم‌ به‌ صورت‌ دسته‌جمعی‌ به‌ مسجد فاطمیه‌ رفتند و در مراسم‌ دیگری‌ که‌ به‌ همین‌ مناسبت‌ برقرار بود شرکت‌ کردند. در همین‌ روز «حدود صد مغازه‌ در شهر تعطیل‌ بود».[51] در سمنان‌ نیز مجلس‌ یادبودی‌ در مسجد شاه‌ با حضور روحانیون‌ برگزار شد.[52] در تبریز روز نهم‌ «مغازه‌های‌ بازار و خیابان‌ شهر به‌ عنوان‌ همدردی‌ با مقتولین‌ حوادث‌ بهمن‌ ماه‌... تعطیل‌ شد.»[53]

 در آباده‌ نیز عده‌ای‌ از تظاهرکنندگان‌ مراکز دولتی‌، ساختمان‌ حزب‌ رستاخیز، پنج‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ صادرات‌، یک‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ رفاه‌، سه‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ ملی‌، یک‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ تعاونی‌، یک‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ پارس‌، شعبه‌ی‌ مرکزی‌ بانک‌ سپه‌، یک‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ صنایع‌، یک‌ شعبه‌ی‌ بانک‌ عمران‌ و یک‌ سینما را مورد حمله‌ قرار دادند و خساراتی‌ به‌ آنها وارد کردند.[54]

علاوه‌ بر روز نهم‌، مراسم‌ یادبودی‌ در بسیاری‌ از شهرهای‌ بزرگ‌ در روز دهم‌ نیز برگزار شد. مراسم‌ روز دهم‌ به‌ علّت‌ شدت‌ و کثرت‌ آن‌ بیشتر مورد توجه‌ مردم‌ ایران‌ قرار گرفت‌. به‌ گزارش‌ ساواک‌ در روز دهم‌ فروردین‌ در کاشان‌ مجالس‌ ختم‌ برگزار شد که‌ «اکثر کارگران‌ کارخانجات‌ صنعتی‌» برای‌ حضور در این‌ مجالس‌ «از حضور در محل‌ کار در صبح‌ روز 10 /1 / خودداری‌ نموده‌ و بیش‌ از 70 درصد آنان‌ غیبت‌ داشتند.» در ساوه‌ «کلیه‌ی‌ مغازه‌ها و بازار تعطیل‌» بود و عده‌ای‌ از جوانان‌ دست‌ به‌ تظاهرات‌ زدند. در تهران‌ نیز «اکثر مغازه‌های‌ بازار تهران‌ و اطراف‌ آن‌ بسته‌ بود و بازار شمیران‌ نیز تعطیل‌ بود». در کرج‌ نیز «غیر از داروخانه‌ها و فروشندگان‌ موادغذایی‌ سایر مغازه‌های‌ خود را تعطیل‌ نمودند.» در همدان‌ نیز «بیش‌ از نیمی‌ از مغازه‌های‌ بازار تعطیل‌ بود.» مردم‌ همدان‌ مراسم‌ ختم‌ شهدا را در مسجد جامع‌ برگزار کردند. شهربانی‌ همدان‌ مبادرت‌ به‌ دستگیری‌ واعظ‌ مراسم‌ در مسجد جامع‌ نمود که‌ یکی‌ از همراهان‌ واعظ‌ به‌ یک‌ مأمور حمله‌ کرد و وی‌ را با چاقو مورد ضرب‌ قرار داد و در اثر تیراندازی‌ یک‌ مأمور ضارب‌ مجروح‌ و دستگیر شد.

 در خرم‌آباد «نیمی‌ از مغازه‌های‌ بازار و خیابان‌ها» تعطیل‌ بود. مردم‌ بعد از مراسم‌ مسجد جامع‌ به‌ خیابان‌ها آمدند و شروع‌ به‌ تظاهرات‌ کردند. تظاهرکنندگان‌ با پلیس‌ درگیر و چند نفر دستگیر شدند. در شیراز نیز «بازار شهر و اکثر مغازه‌های‌ خیابان‌ تعطیل‌ بود.» در زنجان‌ نیز «کلیه‌ی‌ مغازه‌های‌ بازار و خیابان‌های‌ شهر به‌ استثنای‌ دکاکین‌ نانوایی‌ و قصابی‌ تعطیل‌ بود» و پس‌ از ختم‌ مراسم‌ شهدا، مردم‌ «در خیابان‌ پهلوی‌ به‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ پرداخته‌ و شیشه‌های‌ شعب‌ بانک‌های‌ صادرات‌، سپه‌ و رفاه‌ کارگران‌ را شکستند.» در قزوین‌ «بازار شهر و بخشی‌ از مغازه‌های‌ خیابان‌ها تعطیل‌» شد. پس‌ از ختم‌ مراسم‌، «جوانان‌ مذهبی‌ ضمن‌ دادن‌ شعار به‌ نفع‌ [ امام] روح‌الله خمینی‌ تعدادی‌ از شیشه‌های‌ شعب‌ بانک‌ صادرات‌، ایرانشهر و بازرگانی‌ واقع‌ در بازار قزوین‌ را شکستند.»

 در بهبهان‌ «حدود 80 درصد مغازه‌های‌ شهر تطعیل‌» شد. پس‌ از ختم‌ شهدا در مسجد مصلا‌ مردم‌ «به‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ پرداخته‌ و مبادرت‌ به‌ شکستن‌ شیشه‌های‌ چند بانک‌ و ساختمان‌ سازمان‌ زنان‌ نموده‌» و با پلیس‌ درگیر شدند. «در اهواز نیز مراسمی‌ به‌ همین‌ مناسبت‌ برپا شد.» در سایر شهرهای‌ استان‌ خوزستان‌ بعدازظهر روز مذکور نیز مراسمی‌ به‌ مناسبت‌ چهلم‌ کشته‌شدگان‌ تبریز برپا گردید. در کازرون‌ «از صبح‌ 10 /1 / مغازه‌های‌ شهر بسته‌ بود» بعد از ختم‌ مراسم‌ عده‌ای‌ از شرکت‌کنندگان‌ با شعار «لااله‌ الاالله» به‌ تظاهرات‌ پرداخته‌ و با پرتاب‌ سنگ‌ به‌ شعب‌ بانک‌ ملی‌ و تهران‌ سه‌ جام‌ از شیشه‌های‌ بانک‌های‌ مزبور و درب‌ منزل‌ یک‌ فروشنده‌ی‌ مشروبات‌ الکلی‌ را شکستند.» در بندرعباس‌ «30 درصد مغازه‌ها تعطیل‌ بود.» در خوی‌ «اکثر مغازه‌های‌ بازار و خیابان‌ها تعطیل‌ بود.»[55]

در ساری‌ مراسمی‌ در مسجد جامع‌ برگزار شد که‌ در آن‌ آیت‌الله شیخ‌هادی‌ روحانی‌ به‌ سخنرانی‌ علیه‌ رژیم‌ پرداخت‌.[56] در بوشهر نیز مراسمی‌ در مسجد عطار برگزار شد که‌ شیخ‌حسین‌ حیدری‌ قطعنامه‌ای‌ در پنج‌ بند قرائت‌ کرد و مردم‌ با فرستادن‌ صلوات‌ آن‌ را تأیید کردند.[57] در سیرجان‌ در مسجد حاج‌ سبزعلی‌ با حضور روحانیون‌ تبعیدی‌ مراسمی‌ برگزار شد.[58] در گرگان‌ مراسمی‌ با حضور علما در مسجد گلشن‌ برقرار شد.[59] در اراک‌ نیز در مسجد آقا ضیاء مجلسی‌ برقرار شد و واعظ‌ مجلس‌ اقدامات‌ رژیم‌ در تبریز را محکوم‌ کرد.[60]

 

درماندگی رژیم از وضعیت پیش‌آمده

عزاداری مردم در چهلم شهدای تبریز در سطح کشور در سه روز آینده نیز ادامه داشت و قریب به پنجاه و پنج شهر را فراگرفت، به حدی که «شاه مانور دریایی را در خلیج‌فارس ناتمام گذاشت و فرماندهی نیروهای ضد شورش را شخصاً برعهده گرفت.»[61]

رژیم که واقعاً درمانده شده بود، برای آرام کردن اوضاع به هر حربه‌ای دست می‌زد. احمدعلی مسعود انصاری در خاطراتش اعتراف می‌کند برای این که بتوانیم اندکی از ناآرامی‌ها بکاهیم و آرامش را در شهرها برقرار سازیم، بهترین راه را ارتباط با آیت‌الله شریعتمداری دانستیم. انصاری در پانزده فروردین به ملاقات آیت‌الله شریعتمداری رفت و از ایشان خواست تا درخواست‌هایشان را بگویند و در مقابل، ایشان نیز سعی کند تا اوضاع آرام شود. انصاری این مسئله را این‌گونه تعریف می‌کند:

«... قبل از هر چیز درخواست کردم که آیت‌الله بفرمایند که درخواست‌هایشان چیست؟ و اضافه کردم که مأموریت من این است که شاید بتوانم با کمک ایشان اوضاع را آرام کنم... آیت‌الله گفتند: ما هم همین را می‌خواهیم و فعلاً هم این را می‌خواهیم که ساعت را عوض کنند که با این ساعت جدید، وقت نماز مردم مشوش شده است. تقویم را هم برگردانند به صورت قدیم که مبدأ تاریخ همان هجرت پیغمبر اکرم باشد، مدرسه‌ی فیضیه را هم باز کنند و مسئولیت آن را من به عهده می‌گیرم.»[62]

واقعیتی را که انصاری بیان کرد علاوه ‌بر این که حکایت از درماندگی رژیم می‌کرد، بار دیگر تأکیدی بر نقش، قدرت، وسعت اندیشه، و اهمیت رهبری در انقلاب اسلامی دارد. آیت‌الله شریعتمداری با تمام شهرتی که در حوزه‌ی علمیه داشت و در آن شرایط از علمای طراز اول قم به شمار می‌آمد و در بین مردم نیز مقلدین و حامیانی داشت، اما شناخت و قاطعیت و درایت یک رهبر را نداشت. او در زمانی چنین خواسته‌هایی را مطرح کرد که امام مستقیماً شخص شاه را مسئول تمام مشکلات و بدبختی‌های ملت می‌دانست و سر پیکان مبارزه را به سوی شاه و دربار و خاندان سلطنتی گرفته و به ‌وضوح به انتقاد از دولت و شخص شاه می‌پرداخت و خواستار برکناری و سرنگونی رژیم بود. در حالی ‌که آیت‌الله شریعتمداری راضی به اقدامات و اصلاحات ظاهری رژیم بوده و سعی در آرام کردن اوضاع داشتند. چنین تفاوت‌هایی در نگرش‌های انقلابی است که امام را به عنوان رهبر یک انقلاب در بین مردم معرفی می‌کند. ایشان با وجود دوری و مشکلات تبعید و کنترلی که از سوی رژیم عراق به سفارش ساواک صورت می‌گرفت، در میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بود به طوری‌که محور اصلی تمام راهپیمایی‌ها و تظاهرات بر اعلام طرفداری و حمایت از پیام‌ها، اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ایشان بود و هر حرکت با اعلام برنامه‌ی قبلی از سوی امام جهت‌گیری و پیگیری می‌شد. [63]

در طول چهل روز بعد، کشور همچنان در التهاب کشتار مردم یزد بود،(دو نفر در روز دهم فروردین 57 به شهادت رسیده بودند) و هر چند روز یک‌بار خبرهایی از تظاهرات و مراسم‌ یادبود شهدای یزد از سراسر کشور می‌رسید. بیانیه‌های مختلفی از سوی گروه‌ها و مجامع مختلف برای آمادگی جهت برپایی چهلم شهدای یزد صادر می‌شد.[64] خبر دستگیری افراد به جرم پخش اعلامیه‌های امام و بیانیه‌های مختلف از سوی شخصیت‌ها و گروه‌های مختلف، هر روز از گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسید. همین دلایل کافی بود تا موج تازه‌ای از مخالفت‌ها نسبت به رژیم راه بیفتد.

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] . نوزده دی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 70.

[2] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک. جایگاه قیام 19 دی 1356 در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378.

[3] . اسدی، فریبا، روابط سیاسی محمدرضا پهلوی و آمریکا در دوره کارتر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 145.

[4] . شیرخانی، علی، حماسه 29 بهمن تبریز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 58.

[5] . شمس آبادی، حسن؛ پیامدهای قیام نوزدهم دی ماه قم در مشهد، نامه تاریخ پژوهان، پاییز 1389 - شماره 23، ص 66.

[6] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 5، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 181-182.

[7]. همان، ص 257 ـ 258.

[8] . همان، ص 257.

[9]. همان، ج 3، ص 255.

[10]. همان، ج 1، ص 435-436.

[11]. همان، ج 2، ص 231.

[12] . شمس آبادی، حسن؛ پیشین، ص 68.

[13] . نوروز 1357، عزای عمومی، http: /  / 22bahman.ir / show.php?page=post&id=15631

[14] . نوزده دی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 439.

[15] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب چهارم، صفحه 3.

[16] . آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 21210، سند شماره 11.

[17] . انقلاب اسلامی در سبزوار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 388.

[18] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک. کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، جلد چهارم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1398، بخش مقدمه.

[19] . همان.

[20] . نوزده دی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 438.

[21]. صحیفه امام، ج 3، ص 362 ـ 359.

[22]. اقدسی، مجیدرضا، انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 78.

[23]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، کتاب چهارم، 1378، ص 88.

[24]. همان، ص 81.

[25] . شمس آبادی، حسن؛ پیشین، ص 68.

[26]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 85.

[27] . شمس آبادی، حسن؛ پیشین، ص 70.

[28]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 4، ص 120.

[29] . آیت‌الله بیوک‌ خلیل‌زاده‌ معروف‌ به‌ «مروج‌».

[30]. انقلاب اسلامی در اردبیل، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1399، ص 392.

[31]. همان، ص 395.

[32]. همان، 396.

[33]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، پیشین، ص 89.

[34] . انقلاب اسلامی در ارومیه، جلد دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392، ص 20.

[35] . انقلاب اسلامی در جهرم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 288.

[36] . همان، ص 295.

[37] . انقلاب اسلامی در شهرری، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1391، ص 38.

[38] . اسناد انقلاب اسلامی،ج 4، پیشین، ص 464-465.

[39] . خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین رسول منتجب‌نیا، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 95.

[40] . انقلاب اسلامی در خمین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 246.

[41] . انقلاب اسلامی در خوی تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص 183-184.

[42]. نام این مسجد در اسناد ساواک، مسجد حظیره آمده است.

[43]. در این جلسه علاوه ‌بر ایشان، سخنران دیگری نیز برای مردم صحبت کردند که شهربانی یزد وی را جلال گنجه‌ای معرفی کرده است.

[44]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج سوم، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، انتشارات حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1376، ص 50.

[45]. انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، پیشین، ص 79.

[46]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج چهارم، پیشین، ص 123.

[47]. همان

[48]. همان.

[49]. همان، ص 97.

[50]. همان، ص 106.

[51]. همان، ص 128.

[52]. همان، ص 139.

[53]. همان، ص 88.

[54]. روزنامه‌ی کیهان، 10 / 1 / 1357.

[55]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، پیشین، ص 111 ـ 118.

[56]. همان، ص 132.

[57]. همان، ص 133.

[58]. همان، ص 134.

[59]. همان، ص 135.

[60]. همان، ص 141.

[61]. ر.ک. اقدسی، مجیدرضا، انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، پیشین، ص 81.

[62]. همان، ص 82.

[63]. همان، ص 83-82.

[64]. از این دست اعلامیه‌ها می‌توان به اعلامیه‌ی «جامعه‌ی روحانیت ایران» و «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» اشاره کرد. در ادامه‌ی همین اعلامیه‌ها در تاریخ 4 / 2 / 57 بار دیگر از طرف جامعه‌ی روحانیت ایران اعلامیه‌هایی مبنی ‌بر عزای عمومی و برپایی مراسم سومین چهلم شهدای سراسر ایران پخش شد. 



اشعاری با موضوع عید نداریم


اعلام عزای عمومی امام خمینی به مناسبت اربعین شهدای تبریز ص1


اعلام عزای عمومی امام خمینی به مناسبت اربعین شهدای تبریز ص2


اعلامیه آیت اله بهاءالدین محلاتی بمناسبت چهلمین روز کشته شدگان حوادث تبریز


انتشار اعلامیه بامضاء «حوزه علمیه قم» بمناسبت اربعین شهدای تبریز


برگزاری چهلم شهدای تبریز در اصفهان و نجف‌آباد


برگزاری مراسم اربعین شهدای تبریز در شهر بوشهر


برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز در اراک


پخش اعلامیه در شهر قم


تحریم عید نوروز 1357 در زنجان


تحریم عید نوروز 1357 در قم


تظاهرات مردم جهرم ص 1


تظاهرات مردم جهرم ص 2


تظاهرات مردم یزدص1


تظاهرات مردم یزدص2


تظاهرات مردم یزدص3


تعطیل مغازه های شهر زنجان


خاموشی چراغ‌های صحن مطهر امام رضا علیه‌السلام در آغاز سال نو


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 1


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 2


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 3


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 4


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 5


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 6


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 7


گزارش ساواک در مورد برگزاری چهلم شهدای تبریز در نقاط مختلف کشور ص 8


وقایع شهر تبریز


وقایع و حوادث شهر قم ص1


وقایع و حوادث شهر قم ص2


وقایع و حوادث شهر مشهد ص 1


وقایع و حوادث شهر مشهد ص 2


وقایع و حوادث شهر مشهد ص3


به آتش‌ کشیده شدن ساختمان حزب رستاخیز تبریز در 29 بهمن 56


تجمع مردم تبریز در مقابل دادسرای تبریز برای اطلاع از سرنوشت دستگیرشدگان


حضور نظامیان رژیم پهلوی با ادوات سنگین نظامی در 29 بهمن تبریز


شهدای قیام 29 بهمن تبریز


 

تعداد مشاهده: 10950


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.