امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری و پندپذیری چه اندک است. قصارالحکم، صفحه 118، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

ما را در طول تاریخ و در سده‌های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‌اند و دولت‌مردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 21، ص 416.

 

نامه‌های منتشرنشده امام خمینی(ره)در صحیفه امام

نامه امام خمینی(ره) به آیت‌الله سید محمود ضیابری در سال 1355


تاریخ انتشار: 21 مهر 1403

آیت‌الله سید محمود ضیابری

پیشگفتار

از آن‌ جایی که بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) از ایام جوانی منادی آگاهی و وحدت بین اقشار مختلف ملت بود، با شروع مبارزه آزادی‌بخش خود از سال 1340 با ارسال نامه‌های مختلف در جهت آگاهی‌بخشی به علماء و روحانیون برای افشای رژیم وابسته پهلوی و نقشه‌های قدرت‌های استکباری و ایجاد هماهنگی، همفکری و تشریک مساعی، گام برمی‌داشت، لذا مکاتبات ایشان بسیار قابل توجه است.

 قسمت عمده‌ای از این نامه‌ها ابتدا در صحیفه نور و سپس با ویراست و اضافاتی در صحیفه امام(ره) توسط دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) به چاپ رسید. ولی با توجه به وسعت و پراکندگی نامه‌های ارسالی امام(ره) بسیاری از این مکاتبات در نزد افراد و یا در سانسور نامه‌های معظم‌له در شهربانی و ساواک و در پرونده موضوعات و افراد مختلف بایگانی گردیده است.

این مرکز با انتشار مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک تعدادی از نامه‌های ضبط شده توسط ساواک در پرونده‌های انفرادی روحانیون انقلابی و مبارز را منتشر ساخته است و اینک در نظر دارد به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با استخراج آن از کتاب‌های منتشره به عنوان بخشی مستقل در سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی در معرض دید عموم قرار دهد.

بنابر این منظور از نامه‌های منتشر نشده امام(ره) آن بخش از نامه‌هایی است که در مجموعه ارزنده صحیفه امام(ره) نیامده است و امید است با انتشار آن در این سایت و با همت و تلاش دفتر محترم تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در چاپ‌های بعدی صحیفه امام(ره) گنجانده شود.

ضمناً کوشیده‌ایم تا آن جا که امکان دارد کم و کیف صدور نامه را با استناد به اسناد ساواک برای خوانندگان بازگو کنیم تا چگونگی صدور نامه حضرت امام(ره) و مقدمات و مطالب مربوط به آن روشن گردد.

******

آیت‌الله حاج سیدمحمود موسوی ضیابری، فرزند آقا سیدمهدی موسوی از علمای معاصر رشت است که در سال ۱۳۰۷ق /1269ش در قریه ضیابر از توابع شهرستان صومعه‌سرا در استان گیلان متولد شد و تحت تعلیم و  تربیت پدر گرامیش قرار گرفت. در سال ۱۳۱۴ق /1275ش از سن ۷ سالگی نزد ملاکاظم، مکتب‌دار محل، قرائت قرآن و خواندن را آموخت و در همان محل صرف میر و تصریف را از آخوند ملاعلی فراگرفت و سپس برای ادامه تحصیل به رشت رفت و دو سال در مدرسه حاج سمیع و پس از آن در مدرسه مستوفی ادبیات را نزد حجت‌الاسلام فضل‌الله خواند و سطوح بالاتر را خدمت مرحوم شیخ حسن کوچصفهانی و مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمد زاهد استفاده نمود. وی برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۳۸ق /1298ش به نجف اشرف مهاجرت کرد و سطوح عالی را از فضلای گیلانی مقیم نجف تعلیم گرفت و همچنین از درس خارج فقه و اصول آیات عظام: شریعت اصفهانی، ضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله محمدحسین نائینی استفاده نمود.

در سال ۱۳۱۳ش برای زیارت حضرت ثامن الائمه(ع) به ایران وارد شد و سپس چند ماهی در قریه ضیابر توقف کرد و به تبلیغ پرداخت. بعد از آن به نجف مراجعت نمود و سپس به زیارت بیت‌الله الحرام مشرف و پس از بازگشت در مدرسه قزوینی‌های نجف به تدریس سطوح میانی پرداخت و در سال ۱۳۲۰ش برای گذراندن ایام تابستان به همدان آمد. چون ورودش مصادف با جنگ جهانی دوم بود، در رشت اقامت گزید و در مسجد خمیران و مسجد  ۴۰ تن و مسجد مرحوم حاج محمدکریم (این مسجد بعدها به خورگامی معروف شد و اکنون به مسجد امام موس کاظم علیه السلام نامبردار است) به اقامه جماعت اشتغال یافت. در سال ۱۳۲۸ش پس از فوت مرحوم عالم ربانی آیت‌الله حاج سید مهدی رودباری برای اداره امور حوزه علمیه رشت و تربیت طلاب و محصلین به مسجد کاسه‌فروشان و مدرسه مهدویه رفت و اداره امور را به دست گرفت. مسجد کاسه‌فروشان با وجود ایشان محوریت پیدا نمود و از آن پس از مراکز مهم دینی و تعلیمی استان گیلان به شمار آمد.

با شروع نهضت امام خمینی(ره)، با حضرت امام همراه شد. پس از تصویب لایحه‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی در مهر ماه سال 1341 به دعوت جمعی از روحانیون و طلاب رشت از جمله آیت‌الله سید حسن بحرالعلوم، محمود ضیابری و سیدحبیب‌الله موسوی دست‌کم سه هزار نفر از مردم رشت در مسجد کاسه‌فروشان در روز جمعه یازدهم آبان اجتماع کردند.

سخنران این مراسم آیت‌الله سیدحسن موسوی مشهور به بحرالعلوم بود. در پایان این مراسم قطعنامه‌ای صادر شد که در آن ‌با تأکید بر اجرای اصول مشروطیت و قانون اساسی از دولت خواسته شده بود تا اصول مسلم اسلام و قانون اساسی را رعایت کرده و از اجرای مفاد لایحه فوق که از درجه اعتبار ساقط است، خودداری نماید. این قطعنامه توسط 250 نفر از مردم از جمله چهارده تن از روحانیون امضا شد. بحرالعلوم، ضیابری، ‌لاکانی، ‌سیدحسین رودباری و صادق احسان‌بخش از جمله امضاکنندگان این قطعنامه بودند.[1]

در سال ۱۳۴۱ش وقتی که شاه اصول ششگانه انقلاب سفید را اعلام کرد، او در کنار آیت‌الله سید حسن موسوی بحرالعلوم ـ که از بزرگترین علمای گیلان بود ـ به مخالفت با این مسئله پرداختند. آن‌ها مردم را در مسجد کاسه‌فروشان گرد آوردند و آیت‌الله ضیابری و آیت‌الله بحرالعلوم به سخنرانی پرداختند و از اقدامات شاه درباره انقلاب سفید انتقاد نمودند. ایشان به همراه آیت‌الله مهدی مهدوی لاهیجانی و آیت‌الله سید حسن موسوی بحرالعلوم رشت را به قصد تهران ترک کردند و عده زیادی از مردم شهر آنان را تا قزوین بدرقه کردند. در کرج مأموران رژیم آن‌ها را دستگیر و به زندان قزل‌قلعه روانه ساختند.

در این برهه نامه‌نگاری‌هایی بین ایشان و امام خمینی در صحیفه امام موجود است. متن یکی از تلگراف‌های امام به این شرح است:

 «تاریخ: 14 /11 /1341

[به] تهران ـ زندان قزل ‌قلعه ـ حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آقاى ضیابرى دامت برکاته‌. از پیشامد ناگوار [دستگیری و زندان] متأثرم. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید. خمینى‌.»

و این دو عالم ربانی به امام خمینی چنین پاسخ دادند:

«[به] قم ـ حضرت آیت‌الله‌العظمى آقاى خمینى مدظله العالى‌. تلگراف مورخ ۱۴، روز ۱۶ زیارت [شد]. از تفقدات و ادعیه خیریه کمال تشکر. بحمدالله تعالى همگى سلامت و ملتمس ادعیه در مظان استجابت هستیم. الحاج بحرالعلوم ـ سید محمود ضیابرى‌.»[2]

همچنین امام خمینی(ره) در روز دوازدهم اردیبهشت 1342 در تلگرافی به حجت‌الاسلام و المسلمین سید حسن بحرالعلوم، از او خواستند تا با انتشار نشریاتی در شمال کشور از مقاصد اسلامی پشتیبانی کرده و نگذارند دولت حکومت پهلوی به مقاصد شوم خود برسد. در این نامه حضرت امام، آیت‌الله ضیابری را نیز مورد تفقد خود قرار دادند.

«بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

رشت ـ خدمت ذی‌شرافت حضرت مستطاب سیدالعلماء‌العاملین و حجت‌الاسلام و المسلمین آقای بحرالعلوم دامت برکاته

به عرض عالی می‌رساند: مرقومه محترم که حاکی از سلامت وجود مبارک و تفقد از دعاگو بود، موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند متعال خواستار، امید است با برکات ادعیه شریفه و احترامات به‌قدر میسور نگذاریم دستگاه به مقاصد شوم خود برسد.

اینجانب عازم هستم تا آنجا که ممکن است اقدام کنم و از هر چه پیشامد کند هراسی نکنم، تا بلکه تکلیف شرعی خود را ادا کرده باشم. اگر [در] شمال نشریه‌هایی به عنوان پشتیبانی از مقاصد اسلامی [منتشر] شود ظاهراً مؤثر است. حضور محترم مستطاب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای ضیابری ـ دامت برکاته ـ سلام می‌رساند و از جنابعالی و معظمٌ له امید دعای خیر دارم.[3]

پس از دستگیری امام خمینی در 15 خرداد 1342، ساواک در باره فعالیت آیت‌الله ضیابری می‌نویسد:

«در ساعت 21:19 روز جاری به مسجد کاسه‌فروشان رفته، آقای حاجی سیدمحمود ضیابری بعد از ادای نماز جماعت در ساعت21:20 بالای منبر رفتند، اظهار نمودند: آقایان به‌طوری ‌که اطلاع دارید ما در قم و مشهد و اصفهان و نجف مراجع تقلید داریم که باید مطابق دستور و فتاوای آنان رفتار نماییم. امروز به‌طوری ‌که به ما اطلاع داده‌اند، حضرت آقای آیت‌الله خمینی را به دستور دولت از قم دستگیر، تحت‌الحفظ با دستبند به تهران آورده، زندانی نموده‌اند. ما علمای رشت بنا به وظیفه و همدردی با مردم تهران تلگرافی تنظیم [و] به تهران مخابره [کردیم و] از دولت آزادی و رفع مزاحمت ایشان را خواسته‌ایم و روی همین اصل مردم تهران تحت عنوان عزاداری روز سوم امام که دستجات در حال حرکت بوده، عکس‌العملی ایجاد [کردند] که منجر به زدوخورد گردیده و برادرکشی شروع شده. من از شما خواهش می‌کنم فردا بدون تظاهر بازار را تعطیل کنید و با مردم تهران همدردی کنیم و به دولت حالی کنیم که اشتباه می‌کند و از این عمل منصرف شود تا به ببینیم وضع چه خواهد شد...»[4]

در پی ارسال گزارش‌هایی از سخنرانی آیت‌الله ضیابری در حمایت از امام خمینی، پاکروان ـ رئیس وقت ساواک ـ در 16 خرداد به ساواک گیلان دستور داد:

«به ضیابری شدیداً تذکر دهید دست از تحریکات که مسلماً به زیان وی خواهد بود، بردارد. در غیر این صورت طبق دستور صادره نسبت به وی رفتار نمایند.»[5]

آیت‌الله ضیابری بعد از آزادی نیز دست از مبارزه برنداشت، اسناد ساواک گویای این فعالیت‌هاست و ساواک مرتباً ایشان را تحت نظر داشت.

امام خمینی در  ۱۳ مهر ۵۷ از عراق به پاریس مهاجرت کردند. یکی از اقدامات آیت‌الله ضیابری نامه‌ای است که به رئیس‌جمهور فرانسه نوشتند. ایشان روز ۱۷ مهر تلگرافی به «ژیسکار دستن» رئیس‌جمهور فرانسه ارسال کردند و طی آن نوشتند که رهبر شیعیان حضرت امام خمینی مهمان شما شده‌اند. انتظار می‌رود که مراتب مهمان‌نوازی را رعایت کنید و به‌خوبی از ایشان و همراهانشان مراقبت کنید.[6]

آیت‌الله ضیابری تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن لحظه‌ای از تبلیغ دین و حمایت از انقلاب و رهبری دست برنداشتند و شاگردان و دوستداران خویش را نیز به این مهم فرامی‌خواندند.

آیت‌الله ضیابری در سال‌های پس از پیروزی انقلاب به دلیل بیماری و کهولت سن توانایی خود را از دست داده بود و آیت‌الله صادق احسان‌بخش به جای ایشان در مسجد کاسه‌فروشان به اقامه جماعت می‌پرداخت.

آیت‌الله ضیابری روز ۱۷ شهریور ۱۳۶۱/۱۹ ذی‌القعده ۱۴۰۲ق دار فانی را وداع گفت و مردم گیلان را در فقدان خود داغدار کرد و طی مراسم با شکوهی در مسجد کاسه‌فروشان رشت به خاک سپرده شد.

امام خمینی در طول اقامت در تبعید در نجف اشرف ارتباط نسبتاً وسیعی با علما و روحانیان و سایر اقشار مردم داشت. این روابط به صورت شفاهی و کتبی بود. البته با توجه به مراقبت شدید ساواک نسبت به این روابط، بسیاری از مکاتبات در سانسور ضبط می‌گردید و به مقصد نمی‌رسید. لذا ایشان در نامه‌هایی که می‌نگاشت علاوه بر سلام و احوال‌پرسی از شخص مخاطب، تقاضای سلام، احوال‌پرسی و تشکر از علما، روحانیان و سایر اقشار را متذکر می‌شد تا ادای وظیفه متقابل کرده باشد و همچنین یادآوری می‌نمود که مکاتبات به مقصد نمی‌رسد. در نامه زیر هم ملاحظه خواهید کرد که حضرت امام به همین نکته اشاره می‌کنند.

آیت‌الله ضیابری و امام خمینی(ره) مکاتبات متعددی با هم داشتند و در مواقع مختلف احوال هم را پرسیده و برخی مسائل را مشورت می‌نمودند. برخی از این نامه‌نگاری‌ها توسط ساواک ضبط و سانسور می‌گردید و برخی نیز به مقصد می‌رسید. یکی از این نامه‌ها، نامه زیر است که حضرت امام در پاسخ به احوال‌پرسی آیت‌الله ضیابری در سال 1355 مرقوم فرموده‌اند و طی آن به علما، خطباء و سایر طبقات سلام رسانده و تشکر نموده‌اند.

این نامه در مدارک موجود در نزد حجت‌الاسلام سید ابوطالب حجازی امام جماعت محترم فعلی مسجد کاسه‌فروشان، توسط یکی از پژوهشگران محترم استان گیلان به دست آمده است. حجت‌الاسلام حجازی از دوستداران مرحوم آیت‌الله ضیابری است و در زمان حیات آیت‌الله ضیابری برخی از امور را به نمایندگی آن مرحوم انجام می‌داد. 

*****

ایران- رشت

خدمت حضرت مستطاب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای ضیابری دامت برکاته

 

 14 محرم 1397 [15 /10 /1355]

بسمه تعالی

به عرض عالی می‌رساند: مرقوم شریف مشتمل بر عواطف جمیله، موجب تشکر گردید. از خداوند تعالی سلامت و سعادت جنابعالی را خواستار است؛ و چون بنا بر اخبار وارد از ایران، از حضرات آقایان علماء اعلام و خطباء محترم و سایر طبقات تلگرافات و نامه‌هایی مبنی بر تفقد از اینجانب شده است و رسانده‌اند؛ از جنابعالی امید دارم که به همه آقایان علماء و خطباء و سایر طبقات از قِبَل این جانب تشکر فرمایید.

خداوند تعالی به همه توفیق عنایت فرماید.

البته ضمن یک نشریه عمومی تشکر کرده‌ام، لکن آن هم ممکن است نرسد.

خدمت حضرت حجت‌الاسلام آقای رودباری[7] دامت برکاته پس از عرض سلام و تحیت به عرض تشکر تصدیع می‌دهم

والسلام علیکم و رحمه‌الله

روح‌الله الموسوی الخمینی

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، چاپ سوم، 1394، ج 3، ص 138.

[2] . صحیفه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج ‌۲۱، ص 491.

[3] . همان، ج 1، ص 202.

[4] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1389، ج 1، ص 18.

[5] . قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1387، ج 7، ص 380.

[6] . کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، همان، ج 2، ص 358.

[7] . مرحوم آیت‌الله سید حسین رودبارى فرزند سید تقى در سال 1283ش در نجف دیـده بـه جهـان گشـود.

وى پـس از گذرانـدن مقدمات، تحصیلات خویش را در فقه و اصول و معقول به اتمام رسانید. در سال1341 در مخالفت بـا اصـلاحات ارضـى با آیات ضیابرى و بحرالعلوم و دیگر علما همکارى و فعالیت نمود و به همراه سایر علما به تهـران عزیمـت کرد و در تاریخ 13 /11 /1342 دستگیر شد. ساواک در سال 54 در مورد وى می‌نویسد: «شخص مزبور متدین و نسبتاً مورد احترام اهالى رشت است.» وی از عالمان با نفوذ و مبارز شهر رشت بود. آیت‌الله سیدحسین رودباری در 14 محرم سال 140۷ق، مطابق با 28 شهریور 1365ش، درگذشت.

پیکرش پس از تشییع با شکوه در مرکز شهر رشت، بر حسب وصیت، در مجاورت درب ورودی مسجد صفی به خاک سپرده شد.

مرحوم آیت‌الله سیدمجتبی رودباری(متوفی 2 /1 /1401) از عالمان دینی رشت، که مدت‌ها نماینده حضرت آیت‌الله محمدتقی بهجت در استان گیلان، و از بزرگان مورد احترام مردم رشت بود از فرزندان مرحوم آیت‌الله سید حسین رودباری است. (بنگرید به: احسان‌بخش، صادق، دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، صادقین، رشت، 1380ش؛ سعیدی زاده، رسول، فرزانگان رشت (علما و فضلا)، نشر آپ، تهران، چاپ اول، 13۹۷، ص 222 و 223)






آیت‌الله سید محمود ضیابری


از راست: آیت‌الله سیدمحمود ضیابری، آیت‌الله سیدحسن بحرالعلوم رشتی، آیت‌الله مهدی مهدوی لاهیجانی


از راست، آیات: ‌سید حسین رودباری، سید حسن بحرالعلوم رشتی و سید محمود ضیابری


آیت‌الله سید حسین رودباری


آیت‌الله سید مجتبی رودباری


آیت‌الله صادق احسان‌بخش


 

تعداد مشاهده: 9023


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.