پرداخت بدهکاریهای حمیدرضا و عصمت پهلوی از سوی محمدرضا پهلوی موضوع سند زیر است. این دو عضو برجستهی دربار پهلوی از جمله کسانی بودند که از موقعیت خود نهایت سوء استفاده را میکردند. در بخشی از سند اسدالله علم به نقل از محمدرضا پهلوی میگوید: «به اطلاع هر دو مقام برسانید که امر مطاع ملوکانه صادر شد که چرا قرض میکنند باید در موقع احتیاج اطلاع بدهند تا اگر مورد مصرف صحیح بود امر برای پرداخت آن صادر فرمایید.»
آیتالله محمدرضا مهدوی کنی از چهرههای مبارزی بود که در جریان نهضت امام(ره) همواره در کنار ایشان قرار داشت. به گفتهی اسناد ساواک ایشان با شجاعت در مسجد جلیلی به انتقاد از سیاستهای رژیم میپرداخت. این روحانی مبارز متعهد در جریان نهضت امام به دلیل مواضعش بارها مورد تذکر، تبعید و زندان قرار گرفت. در سند زیر که به سال 1351 باز میگردد آمده است: «پس از نماز مغرب و عشاء مسجد جلیلی به امامت شیخ محمدرضا مهدوی با حضور پانزده نفر دعای کمیل خوانده شد در پایان نامبرده درباره پیروزی مسلمین بر یهود دعا نمود…»
شهادت چند نفر از انقلابیون شهرستان سبزوار به وسیله مأمورین رژیم پهلوی موضوع سندی است که در ادامه می آید. بر اساس این سند با «دخالت مأمورین انتظامی و شلیک چند تیر هوایی متظاهرین متفرق و طی آن دو نفر از آنها کشته و شش نفر مجروح گردیده که جهت درمان به بیمارستان اعزام گردیدهاند.»
از ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران حضور همهی اقلیتها و گروههای سیاسی و مذهبی در کنار همدیگر بود. در سند دیگر امروز میبینیم که در شهرستان زابل اهل سنت در کنار شیعیان حضور فعالی در تظاهرات دارند. در بخشی از سند میخوانیم: «حدود 500 نفر از اهالی زابل... در حالی که از خمینی و شریعتی و نیز پلاکارتهایی مبنی بر شیعه و سنی یک حزب پیروزند؛ استقلال آزادی و حکومت اسلامی؛ در دست داشتند [به تظاهرات پرداختند]»
یکی از روشهای ساواک برای کسب اطلاعات از سوژهها، شنود تلفنهای آنها بود. این سوژهها ممکن بود از رجال حکومتی (مانند خسروانی) یا شخصیتهای انقلابی (مانند شهید آیتالله محمد صدوقی) باشد. کار شنود معمولاً پس از طی مراحل اداری آغاز میشد. ابتدا مکالمات تلفنی افراد ضبط میشد، سپس صدای ضبط شده را با حذف بخشهای غیر ضروری (مکالمات خانوادگی، احوالپرسیها و …) مکتوب میکردند. آنگاه بخش یا بخشهایی از این مکالمات مبنای تهیه گزارش و تحلیل قرار میگرفت. مرکز بررسی اسناد تاریخی در اقدامی بدیع شنود مکالمات بیت شهید آیتالله محمد صدوقی را با عنوان «گفت و شنود» در دو جلد (سال 1395) منتشر کرده است. انتشار این کتاب میتواند ما را با روند شنود مکالمات و تبدیل آنها به گزارش آشنا کند. این کتاب به ویژه برای فهم اسناد و گزارشهای مبتنی بر شنود مکالمات بیت شهید آیتالله محمد صدوقی مفید هستند. نمونههایی از این اسناد در کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1384، کتاب نوزدهم، ص 230 و 229) و کتاب شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی (از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377) آمده است.
در مکالمات جمعه 57/9/17 تا 57/9/18 متن یک مکالمه چنین نوشته شده است:
ناشناس: به حاجی آقا بگویید به عدهای از جوانان بگوید سرشان را از ته بتراشند که این سربازهایی که فرار کردهاند کسی نتواند شناسایی کند که دستگیر شوند.
این مکالمه به واقعهای اشاره داشت که در مکالمات روز چهارشنبه 57/9/15 تا پنجشنبه 57/9/16 بدان اشاره شده بود.
شخصی تلفن کرد و گفت یک عده سرباز از کرمان فرار کردهاند و آمدهاند اینجا؛ نه پول دارند نه چیزی؛ اینجا شرکت پروفیل است…
این وقایع البته در زمینه دیگری قابل فهم است. فرار این سربازان در راستای لبیک به پیام امام خمینی(ره) بود که از سربازان خواسته بودند از سربازخانهها فرار کنند. (نک: صحیفه امام، ج 5، 1389، ص 152) سند زیر که بر مبنای شنود مکالمات شکل گرفته، این وقایع را گزارش کرده است. نظریهها و تحلیلهای مأمورین ساواک نیز بر مبنای اطلاعات به دست آمده از این مکالمات شکل گرفتهاند.