امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

اسناد بدون شرح

آزار و اذیت زندانیان سیاسی در هنگام نقل و انتقال و اعزام آنان به بیمارستان


تاریخ انتشار: 18 تير 1403

خودرو حمل زندانیان

 

تاریخ: 23 اسفند 1356

«ریاست محترم زندان

محمد اسماعیل ذوالقدر ف قاسم

 از آنچه در سال‌های قبل در زندان گذشته مستحضرید و نیازی به توضیح نیست؛ ولی از یک‌سال قبل به این طرف، همیشه از رفتار بهتر و انسانی از مقامات زندان با زندانیان شنیده شده و شنیده می‌شود، ولی هنوز رفتارهای ناهنجار و غیرانسانی در بعضی موارد کاملاً مشهود است. برای مثال: چندی قبل اینجانب محمد اسماعیل ذوالقدر را برای عکس‌برداری از سینه به علت تنگ[تنگیِ] نفس همراه هشت نفر زندانی دیگر به بیمارستان اعزام نمودند. از بدو ورود به کامیون اعزام، هر دو دست من و سایرین را برخلاف جنبه انسانی آن و مخالف با آیین‌نامه بدرقه زندانیان که در شهربانی و ژاندارمری و همه جا در حال اجرا است ـ و آن بستن فقط یک دست زندانی به دست مأمور است ـ حیوان‌وار به زنجیر موجود در ماشین بستند و ده نفر سرباز هم با فشار و اشکال در آن جا دادند و درب را به روی نوزده نفرِ ما بستند. در حالی که هواکش ماشین هم خراب و از کار افتاده بود، شاید هم نمی‌خواستند به کار بیاندازند؛ لذا بنده با بیماری تنگ نفس چه بایستی می‌کردم؟ در حالی که به حال اختناق در آمده بودم، از مأمور خواستم که لااقل قسمتی از درب را باز کند تا بتوانم تنفس کنم، ولی مورد توهین قرار گرفتم. البته آن روز به علت نامعلومی خوشبختانه اعزام معوق ماند و ما را بازگرداندند و خوشبختانه به این علت که تصور می‌کنم که هرگز به بیمارستان نمی‌رسیدم و در بین راه خفه می‌شدم. روز دیگری برای اعزام احضار شدم، ولی به جهت این‌که نمی‌توانستم آن خفقان و رفتار مخالف انسانیت را تحمل کنم، از رفتن به بیمارستان امتناع نمودم و تا وضع بدین منوال باشد از رفتن به بیمارستان خودداری خواهم کرد.

با عنایت به مراتب بالا، منظور از تصدیع، عطفِ توجهِ اولیاء زندان است به رفع عیوب موجود و انعکاس آن با نظر مساعد به مقامات ذی صلاح؛ زیرا تا آنجا که فهمم اجازه می‌دهد، اولیاء زندان خود را تنها مجری معرفی می‌کنند و می‌گویند: «المأمور معذور»؛ تا شاید مقامات تصمیم گیرنده به این اعمال که انسانی نیست و مغایر با آیین‌نامه‌های شهربانی و ژاندارمری و هرجای دیگر است، توجه کنند و بدرقه زندانیان را طبق آن ـ یعنی بستن یک دست زندانی به دست مأمور ـ اقدام شود یا سرباز، معمول دارند و دیگر زندانی را مانند یک حیوان زنجیر نکنند و وضع مساعدتری برای اعزام به بیمارستان و یا هرجای دیگر فراهم نمایند تا اینجانب هم بتوانم بدون این مشکلات و خفقان به بیمارستان بروم.

متشکرم

محمد اسماعیل ذوالقدر 23 /12 /36»



محمد اسماعیل ذوالقدر



منبع: مجموعه چپ در ایران، کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1382، ج 1، ص 374.
 

تعداد مشاهده: 6523


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.