امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

مقالات بدون درج سند

تاریخ و تاریخ‌نگاری در اندیشه امام خمینی(ره)؛ به مناسبت 25 دی روز تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی ایران


تاریخ انتشار: 24 دي 1402


چکیده

امام خمینی(ره) به دلیل جایگاه فقاهتی و اجتهادیشان؛ از یک سو تاریخ پیامبران خصوصاً حضرت رسول(ص) و ائمه معصومین(ع) را به طور کامل و دقیق بررسی کرده و از سویی دیگر به خاطر ویژگی‌های شخصیتی و عملگرایی‌ که د‌اشتند و برهه‌ حساسی که در آن می‌زیستند خود را بی نیاز از مطالعه‌ی تاریخ معاصر ایران و جهان نمی‌دانستند. با تذکر این نکته که سال‌های آغازین حیات امام(ره) تا انقلاب اسلامی‌1357 از مهمترین مقاطع تاریخ ایران بوده است، لزوم توجه امام(ره) به مطالعات تاریخی را بیشتر درک خواهیم کرد. اطلاعات تاریخی امام خمینی صرفاً محدود به مطالعه منابع تاریخی قدیمی نبوده و ایشان کتاب ها و تحلیل های محققین جدید خصوصاً پیرامون روحانیت و تشیع را نیز مورد مطالعه قرار می‌داده‌اند. بسیاری از دغدغه‌ها و تأکیدات ایشان در مورد ضرورت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی توسط مورخین متعهد و توصیه‌ی ایشان در مورد جلوگیری از تحریف تاریخ معاصر ناشی از شناخت عمیق ایشان نسبت به جریان های فعال در حوزه‌ی تاریخ نگاری بوده است. این شناخت عمیق از تاریخ باعث شده بود تا حضرت امام نگاه ویژه‌ای به تاریخ داشته و دارای نظریات خاصی در این حوزه باشند. در مقاله‌ی پیش رو  برخی از دیدگاه‌های امام خمینی راجع به تاریخ را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

کلیدواژه: امام خمینی(ره)، تاریخ، تاریخ نگاری، تاریخ‌نگری، مشروطیت، انقلاب اسلامی

 

مطالعات تاریخی امام خمینی(ره)

امام خمینی از همان آغاز ورود به حوزه‌ی علمیه اراک در1299 ه ش و درک محضر اساتیدی مانند آیت‌الله العظمی‌ عبدالکریم حائری(1238-1315ش /  1267-1355ق) نسبت به مسائل روز ایران و جهان حساسیت د‌اشته و تحولات کشور را دنبال می‌کردند. این توجه به دوران کودکی امام باز می‌گشت که طی آن پدر بزرگوارشان را از دست داده بودند. شرایط حاکم بر کشور در دوره پهلوی اول و اختناقی که بر همه‌ی طبقات خصوصاً در حوزه‌های علمیه مستولی شده بود بی‌تردید در شکل‌گیری اندیشه‌های سیاسی امام مؤثر بوده است. کشف حجاب، سرکوب جنبش‌های مذهبی در قم، اصفهان و مشهد، تلاش برای تضعیف روحانیت و اقدامات ضددینی رضاخان برای امام(ره) که دوران جوانی را سپری می کردند بسیار ناراحت کننده بود. «رسول جعفریان» در تحلیلی در این مورد می‌نویسد:

«با توجه به نمونه‌های تاریخی که امام از این دوره به دست داده و تکیه کلام‌های تاریخی ایشان بر این نمونه‌ها، می‌توان اهمیت دوره‌ی یاد شده را در تکوین اندیشه‌های سیاسی امام دریافت. در واقع، امام، به جز آنچه که از اسلام فراگرفته، در این فضای سیاسی، مسائل مختلفی را تجربه کرده و تجربه‌های یادشده، در شکل‌گیری مؤلفه‌های اساسی تفکر تاریخی سیاسی و سپس در مواضع ایشان در برابر پهلوی، تأثیر عمیق گذ‌اشته است....»[1]

حضرت امام در کنار مطالعه‌ی منابع دسته اول تاریخی، مآخذ و تألیفات جدید در مورد تاریخ اسلام را نیز مطالعه کرده و در مواردی حتی راجع به محتوای آن‌ها نیز اظهارنظر نموده است. برای مثال می‌‌توان به دیدگاه‌های ایشان در مورد کتاب «شهید جاوید» اشاره کرد.

هنگام تبعید امام به بورسای ترکیه (سال 1343ش) به رغم مشکلاتی که مأمورین ساواک و دولت ترکیه برای ایشان فراهم می‌کردند، ایشان لحظه‌ای از مطالعه به ویژه کتب تاریخی غافل نبودند. بر اساس اسناد ساواک، هنگام اقامت امام خمینی در ترکیه «آیت‌الله لواسانی» (1280-1369ش) پس از 25 روز تلاش پیگیر توانستند «کتاب تاریخ و تمدن اسلامی»‌در 5 مجلد را به همراه چند کتاب ادعیه از جمله «مفاتیح الجنان» برای ایشان بفرستند. مأمورین ساواک تنها پس از تفحص و جستجوی دقیق این کتاب‌ها و کسب تکلیف از تهران بود که آن‌ها را در اختیار امام قرار دادند. [2]در سندی به تاریخ 28 / 12 / 1344 در این مورد آمده است:

«چنانچه به آقای لواسانی اطمینان داده شود که آقای خمینی سلامت هستند و کتب و وسایل ارسالی از سوی لواسانی جهت خمینی فرستاده شود در بین روحانیون نجف بازتاب خوبی خواهد د‌اشت.»[3]

امام خمینی(ره) در مورخه 23 / 3 / 1344 ضمن تشکر از آیت‌الله لواسانی دریافت این کتب را به اطلاع ایشان رسانده است:

«خدمت... جناب مستطاب سید الاعلام و حجت الاسلام آقای لواسانی به عرض عالی می‌رساند: مرقومه شریف و کتاب‌های ارسالی واصل و موجب تشکر گردید.» [4]

در کنار مطالعه تاریخ اسلام، امام به عنوان مصلحی بزرگ با جدیت تحولات تاریخ معاصر ایران را دنبال و به رغم شرایط خفقان آور کشور، خصوصاً در دوره پهلوی اول، جلسات مجلس شورای ملی را دنبال و به شهید آیت‌الله سید حسن مدرس علاقه‌ی خاصی د‌اشتند. سند زیر به  مطالعه  تاریخ مشروطیت از سوی امام  اشاره دارد:

«حضرت آقای لواسانی دامت برکاته، من بحمدالله سالم هستم. جنابعالی منزلی برای اهل بیت در شمیران بگیرید و آن‌ها را اگر میل دارند ببرید شمیران. ضمناً کتاب مستدرک الوسائل جلد ثالث و کتاب تاریخ مشروطیت سید احمد کسروی را برای من تهیه کنید و بفرستید...»[5]

این سند نشان می‌دهد که امام خمینی صرف نظر از اختلافات بنیادی و اساسی که با اندیشه‌های «احمد کسروی» د‌اشته‌اند، کتاب‌های تاریخی وی را مطالعه کرده‌اند:

«هان ای روحانیین اسلام! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ... امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید همه دیدید کتاب‌‌های یک نفر تبریزی بی سروپا [احمد کسروی[ را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفدا آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمه خدا دارید....»[6]

 

تحلیل تاریخ بر مبنای تجربه

امام دوره پهلوی را همواره از چند نظر مورد  بررسی قرار می دادند که مهمترین آن‌ها عبارت بودند از:

 

1) وابستگی به بیگانگان

حضرت امام (ره) رژیم پهلوی را برآمده از اغراض بیگانگان دانسته و در واقع آن‌ها را ابزاری برای تسلط و چپاول منابع ملی می دانستند. امام  بارها به این موضوع اشاره کرده‌اند:

«در این عصری که من درک کرده‌ام و گمان دارم هیچ یک از آقایان درک نکرده‌اید[ و عصر] ابتلای به رضاخان است که انگلیسی‌ها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلط کردند رضاخان را بر ملت. [او] مأمور اجرای مقاصد اجانب بود...»[7]

«... شاید کم از شما باشد که زمان رضاخان را درک کرده ‌باشد. قضیه آمدن رضاخان به تهران و کودتای رضاخان یک امر عادی نبود که منْ باب اتفاق یک نفر آدم مثلاً عامی‌ لشکری بیاید و کودتا کند و دنبالش هم آن طور اعمال ‌باشد... ابتدا این را آوردند و کلمه به کلمه، آن طور که انسان حدس می‌زند، به او برنامه دادند و راه نشان دادند.»[8]

ایشان در جای دیگری در همین مورد می‌فرمایند:

«رضاخان را آن وقت انگلیسی‌ها آوردند، چون آن وقت زور آن‌ها بیشتر بود. آن‌ها رضاخان را آوردند؛ چنانچه جنگ عمومی‌ که پیدا شد، در رادیو دهلی انگلیسی‌ها اعلام کردند به این که ما رضاخان را آوردیم و به سلطنت رساندیم و چون خیانت کرد، او را بردیم.» [9]

 

2) دین ستیزی و تلاش برای محو اسلام

موضوع دیگری که حساسیت امام را برمی‌انگیخت، دین ستیزی رضاخان بود. تحلیل‌ امام در مورد تغییر مواضع و دیدگاه‌های مذهبی رضاخان، از آغاز به قدرت رسیدنش تا تبعید به «جزیره موریس» در 1320، حاکی از مطالعه و اطلاع کافی ایشان از ماوقع حوادث در آن ایام است. به گفته بسیاری از مورخین رضاخان در آغاز ‌اشتهارش به «سردار سپه» در بسیاری از مراسم‌ مذهبی شرکت کرده و از خود چهر‌ه ای مذهبی نشان می داد. امام در این مورد می‌فرمایند:

«ابتدا با ظاهر مقدس و علاقه به اسلام، علاقه به روضه حضرت سیدالشهداء، این طور علاقه را به او نشان دادند و او هم خوب عمل کرد... ابتدائاً با این سلاح وارد شد در کشور ما؛ یعنی آوردندش در کشور ما؛  با قلدری، آن‌ها [ را] که مراکز قدرت بودند کنار گذ‌اشت و عشایر را و کسانی را که قدرتی در ایران د‌اشتند، آن‌ها را با قلدری و نقشه شکست داد... نقشه دوم این بود که اسلام را هر چه می‌تواند از آن قیچی کند... روحانیون را منزوی کردند و از هر جا هم که یک صدایی از آن‌ها بلند می‌شد و یک قیامی می‌کردند آن را خفه می‌کردند.»[10]

امام در جای دیگری مشاهدات خود را نیز بیان کرده‌اند:

«در محرم روضه د‌اشت [رضاخان] در یک جایی بود که روضه‌خوانی د‌اشت خودش هم حاضر می‌شد. دستجات از ارتشی‌ها راه می‌انداخت که من او را خودم دیدم. دستجات مختلفی از ارتشی‌ها راه می‌انداخت و آن وقت معروف بود که خود او در ماه محرم تکیه‌هایی که در تهران بود می‌گفتند که می‌رود. بعضی‌ها می‌گفتند که پیاده می‌رود. همه تکیه‌ها را در این شب‌های محرم. به تدریج تکیه‌ها را می‌رود تا آن وقتی که قدرتش مستقر شد. با اسلحه دیانت آمد تا آن وقتی که قدرتش محکم شد. آن وقت که محکم شد مأموریتش را شروع کرد و مهم مأموریتش یکی این بود که روحانیون را بکوبد.» [11]

در کنار مسائل و موارد فوق، امام انتقادات و تحلیل‌های دیگری از دوره‌ی پهلوی اول د‌ارد که هرکدام در جای خود حائز اهمیت می‌باشند‌. از جمله‌ی این موارد مبارزه رژیم پهلوی با روحانیت و توجه به ایرانیت در مقابل اسلام از مهم‌ترین آن‌ها است.[12]

در کنار تحلیل‌های امام از جریانات و رویداد‌های این دوره، ایشان راجع به ‌اشخاص نیز اظهاراتی بیان فرموده‌اند که می‌تواند مورد توجه تحلیلگران این دوره قرار گیرد. امام برخی از روحانیون را که برخلاف بسیاری از روشنفکران در دام تبلیغات رژیم گرفتار نشده بودند، مورد تمجید قرار داده و آن‌ها را خار چشم رضاخان دانسته است:

«شما می‌دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در ایران چه گذشت. مسلماً همه شما شاهد نبودید، از باب اینکه جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از کودتای رضاخان تا امروز، شاهد همه مسائل بوده‌ام. روحانیین را در هر جا که بودند یا به حبس کشید، و یا بعضی را تلف کرد، کُشت. و در همان وقت آن‌هایی که قیام کردند بر ضد رضاشاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه مشهد قیام کرد و قضیه مسجد گوهرشاد پیش آمد و قتل عموم، قتل عامی‌ که در مسجد گوهرشاد واقع‌شد و یک دفعه از تبریز قیام واقع شد... و بعدش علمای اصفهان قیام کردند.»[13]

در میان روحانیون دوره پهلوی اول، امام برای «شهید آیت‌الله سید حسن مدرس» نقش و جایگاه رفیعی مشابه نقش «شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری» در جریان مشروطیت قائل بود و از این که مردم در آن مقاطع قدر این دو عالم بصیر را ندانسته‌ ابراز ناراحتی می‌کردند. امام، شهید آیت‌الله سید حسن مدرس را نیرویی قابل اتکاء در برابر زیاده خواهی‌های رضا خان می‌دانست و در تحلیلی در این مورد می‌فرمایند:

«رضاشاه از مدرس می‌ترسید. آن‌قدری که از مدرس می‌ترسید از دزد‌های سرِگردنه نمی‌ترسید، از تفنگدارها نمی‌ترسید، از مدرس می‌ترسید که مانع بود از این که یک کار‌های زشتی را انجام بدهد.»[14]

به همین دلیل امام در 7 آذر 1364 طی حکمی‌ دستور داد که عکس شهید مدرس بر روی اولین اسکناس‌های نظام جمهوری اسلامی‌ ایران چاپ شود.[15]

 

تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نگری در اندیشه امام خمینی(ره)

در این بخش با استناد به بیانات امام خمینی در مورد تاریخ، کوشش خواهیم کرد تا نگاهی به دیدگاه‌ها و نظرات ایشان داشته باشیم. البته این بخش تمام زوایای فکری امام درباره تاریخ را شامل نمی‌شود. از آنجا که امام در زمینه‌ تاریخ مطالعات وسیع و گسترد‌ه‌ای د‌اشته است، لذا دیدگاه‌ها و نظرات ایشان برای پژوهشگران تاریخ می‌تواند بسیار سودمند و مفید باشد.

الف)پرهیز از تحریف تاریخ

امام خمینی نویسندگان تاریخ، خصوصاً تاریخ انقلاب اسلامی را به پرهیز از هرگونه تحریف فرا می‌خواندند و آن‌ها را به تأمل در آرای تحریف شده‌ دیگران دعوت می‌کردند. امام بر این عقیده بودند که تحریف در تاریخ سبب گمراهی نسل‌های آینده شده و آثار زیانباری را به دنبال خواهد د‌اشت؛ چرا که باعث مه‌آلود شدن فضای شناخت شده و یافتن حقیقت امور و انگیزه‌های واقعی را در محاق قرار خواهد داد. به همین منظور می‌فرمایند:

«شکی نیست که این نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در نسل‌های آینده آثار بسیار ناگواری دارد. از این جهت، روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی ‌در ایران از ابتدای انعقاد نطفه‌اش تاکنون و رویدادهایی که در آینده اتفاق می افتد از مسائل مهمی‌است که باید نویسندگان و علمای متفکر و متعهد بدان بپردازند.»[16]

همچنین می‌فرمایند:

«ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش چشم همه ما به روشنی اتفاق افتاده است دنبال می‌کنیم، فرصت طلبان و منفعت پیشگانی را می‌بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هر گونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی ‌را برخلاف واقع جلوه می‌دهند و به حکم مخالفت با اساس نمی‌خواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمی‌توانند ببینند.»[17]

ب) پرهیز از اغراض و تعصبات شخصی

امام خمینی به عنوان مجتهدی بصیر و آگاه، به خوبی تمام زوایای وجودی انسان را شناخته و می‌دانستد که چگونه حب و بغض‌ها می‌توانند بر او غلبه یافته و حقیقت را قربانی، و انسان را از مسیر عدل و انصاف خارج کنند. این شناخت امام از یک سو به آموزه ‌های دینی ایشان و از سوی دیگر به تجربه‌های شخصی‌شان باز می‌گشت. بی‌شک امام در طول مطالعاتشان در تاریخ اسلام و معاصر، شاهد مصائبی بودند که در نتیجه همین آفت حادث شده بودند، لذا همواره به سلامت نفس مورخ و دوری از تعصبات و اغراض توصیه می‌فرمودند:

«از شما می‌خواهم هرچه می‌توانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، چرا که همیشه مورخین اهداف انقلاب‌ها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح می‌کنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلاب‌ها، عد‌ه‌ای به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند.»[18]

در جای دیگر در همین مورد نوشته‌اند:

«امیدوارم بتوانید با دقت، تاریخ حماسه آفرین و پر حادثه انقلاب اسلامی‌ بی نظیر مردم قهرمان ایران را بدان گونه که هست ثبت نمایید. شما به عنوان یک مورخ باید توجه د‌اشته باشید که عهده‌دار چه کارِ عظیمی‌ شده‌اید. اکثر مورخین، تاریخ را آن‌گونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفته‌اند می‌نویسند، نه آن‌گونه که اتفاق افتاده است. از اول می‌دانند که کتابشان بناست به چه نتیجه‌ای برسد و در آخر به همان نتیجه هم می‌رسند.» [19]

ج) توجه به حرکت‌های عظیم مردمی

تاریخ‌نگاری ایرانی تا پیش از انقلاب مشروطیت، وظیفه ثبت جنگ‌ها و اقدامات شاهان و حکام را رسالت خویش می‌دانست و در این میان بسیاری از مورخین به ابزاری مطیع در دست صاحبان زر و زور تبدیل شده بودند؛ به همین خاطر در کتب تاریخی ایران تا سده‌های اخیر، کمتر سخنی در مورد توده‌های مردم دیده می‌شود .بسیاری از این مورخین وظیفه‌ی به تحریر درآوردن آن چیزی را د‌اشتند که سلاطین و حکام از آن‌ها می‌خواستند.

در این رهگذر آن چه که همواره قربانی می‌شد حرکات اصیل مردمی ‌و نهایتاً حقیقت بود. چه بسیار افتخارات کسب نکرد‌ه‌ای که سلاطین به خود برمی‌بستند و چه قهرمانی‌ها و سلحشوری‌های ناکرد‌ه‌ای که به پای خود نمی‌گذ‌اشتند.

امام خمینی که فراتر از زمانه‌ی خویش می‌اندیشیدند و به نقش توده‌های عظیم مردمی‌ در وقوع حوادث و انقلاب بیش از رجال و صاحبان قدرت و ثروت بها می‌دادند، به اتکای همین مردم توانستند به 2500 سال خودکامگی شاهان پایان بخشند و همواره توجه به این قاطبه‌ عظیم را سفارش و از مورخین انقلاب می‌خواستند که رسالت خود را شرح حال جان‌فشانی‌ این خیل عظیم بدانند. ایشان برخلاف دیدگاه‌های کمونیستی و سوسیالیستی که شعار حمایت از طبقه کارگر را سرداده و در همان حال سخت‌ترین فشارها را بر آن‌ها وارد می‌کردند، در سیره‌ عملیشان نیز هرگز خود را جدای از مردم احساس نکرده و با وجود جایگاه مذهبی و سیاسی که د‌اشتند، مانند یکی از آن‌ها زندگی می‌کردند.

«باید پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی‌ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها باشد. شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپس‌گرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه‌داری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند. شما باید نشان دهید که در جمود حوزه‌های علمیه آن زمان که هر حرکتی را متهم به حرکت مارکسیستی و یا حرکت انگلیسی می‌کردند، تنی چند از عالمان دین باور دست در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجر کشیده گذ‌اشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند.»[20]

ایشان در مورد نقش روحانیون در جریان انقلاب اسلامی می‌نویسند:

«شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامی ‌و مبارزه، روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و تقدس‌مآبی چه ظلم‌ها بر عد‌ه‌ای روحانی پاکباخته رفت، چه ناله‌های دردمندانه کردند، چه خون دل‌ها خوردند، متهم به جاسوسی و بی‌دینی شدند ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکری و تحجرگرایی، سرافراز - ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش - پیروز شدند.»[21]

د) داشتن بصیرت تاریخی

امام خمینی داشتن بصیرت را لازمه‌ی تاریخ نگاری دانسته و در پیام 15 خرداد 1357 به این موضوع ‌اشاره می‌کنند که کسانی در حال ایجاد شکاف و رخنه در صفوف متشکل مردم از طریق نگارش کتب تاریخی هستند:

«اکنون که شاه خود را در بین ملت، شکست خورده و زبون می‌بیند به صحنه سازی‌هایی دست زده است و می‌خواهد افرادی را که چندین سال است با مقاصد شیطانی شاه همراه و به تغییر احکام اسلام و تبدیل تاریخ پرافتخار اسلام به تاریخ گبرها و آتش پرست‌ها رأی داده‌اند، ملی جلوه دهد تا در مواقع حساس با نفوذ در صفوف روحانیون مبارز مأموریت شوم خود را با چهر‌ه‌ای ملی اجرا نمایند.»[22]

هـ) بهره‌گیری از شیوه‌های نوین آموزشی در تدریس تاریخ

امام همواره نگاهی عمیق و در عین حال نو به قضایا د‌اشته اند، چه در هنگام جوانی که به رغم برخی محدودیت‌ها به شرح و تفسیر کتب فلسفی می‌پرداختند و چه در هنگام تأسیس جمهوری اسلامی ‌که نسبت به برخی پدیده‌ها چون رسانه، ورزش، موسیقی و... تفاسیر نویی ارائه می‌کردند. در نامه‌ای که حضرت امام(ره) برای حجت‌الاسلام «سید حمید روحانی» نوشته‌اند به ضرورت تدریس تاریخ به کمک ابزار‌های جدید ‌اشاره شده است. امروزه بسیاری از کارشناسان علوم تربیتی بر این عقیده هستند که بهترین شیوه‌ی آموزشی بهره‌گیری از ابزارهایی مانند تصویر و فیلم است که سبب یادگیری سریع‌تر و ماندگاری بیشتر می‌شوند. در راستای همین دیدگاه است که شاهد تغییر اساسی در شیوه‌های سنتی تدریس در سراسر جهان هستیم:

«اگر شما می‌توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب.... از زبان توده‌های مردم رنجدیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ نموده‌اید.»[23]

 

هدف از نگارش و مطالعه تاریخ

امام خمینی برای تاریخ چندین هدف و وظیفه اصلی را قائل بودند که عمده‌ترین این وظایف: آینده نگری‌، عبرت آموزی، هشدار و بیان حقایق است. معظم‌له هدف از مطالعه و نگارش تاریخ را صرفاً بررسی رویدادها و وقایع گذشته نمی‌داند، بلکه بر این باور بودند که تاریخ یک جریان سیال از حیات و زندگی است که در گذشته شروع و در حال و آینده جریان خواهد یافت.

امام خمینی تاریخ را در خدمت یک طبقه و جریان نمی‌دید و آن را مختص به همه طبقات می‌دانست که در نهایت هدفی جز تعالی انسان از آن مترتب نبود. ایشان برخلاف اکثر صاحبان قدرت که به دنبال توجیه اعمال خود و تبرئه در دادگاه آینده بودند و به همین خاطر به قلب واقعیات می‌پرداختند، همواره به نویسندگان تاریخ سفارش می‌کردند که حقایق را آن گونه که هست برای آیندگان تحریر کنند:

«لازم است برای بیداری نسل‌های آینده و جلوگیری از غلط نویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلامی ‌بپردازند... آن چه امروز برای ما روشن و واضح است برای نسل‌های آینده مبهم می‌باشد و تاریخ، روشنگر نسل‌های آینده است.»[24]

امام خمینی در این بیانات بخشی از رسالت مورخین را تعهد آن2ها به آیندگان می‌دانند و وظیفه دیگر مورخین را بیان حقایق معرفی می‌کنند. ایشان به روشنی می‌دانستند که واقعه عظیمی‌ چون انقلاب  اسلامی 57 که دست مستبدان و مستکبران را از ایران کوتاه کرد، واکنش‌های زیادی را در قالب کار‌های به ظاهر فرهنگی و علمی به دنبال خواهد داشت،‌ از این رو همواره نسبت به تحریف تاریخ به منظور کتمان حقایق و برای گمراه کردن مردم از سوی دشمنان انقلاب هشدار می‌دادند.

«روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی ‌در ایران از ابتدای انعقاد نطفه‌اش تاکنون و رویدادهایی که در آینده اتفاق می‌افتد از مسائل مهمی ‌است که باید نویسندگان و علمای متفکر  و متعهد بدان بپردازند.»[25]

«امروز قلم‌های مسموم درصدد تحریف واقعیات هستند، باید نویسندگان امین این قلم‌ها را بشکنند.»[26]

امام خمینی(ره) در جایگاه یک عالم ربانی جهان را اقامتگاهی موقت می‌دانستند و به همین دلیل مورخین را همواره به فضایل اخلاقی و دوری از رذایل سفارش می‌کردند. امام مانند پیشوایشان حضرت علی (ع) همه مسلمانان را به مطالعه تاریخ به منظور عبرت آموزی دعوت می‌کردند و نگاه تاریخی را سبب تقویت مکارم اخلاقی، بصیرت یافتن و جلوگیری از تکرار ‌اشتباهات لازم می دانستند ومعتقد بودند که اگر ما بتوانیم تاریخ انقلاب را آن گونه که شایسته آن است ثبت کنیم، می‌توانیم سرمشق دیگر نسل‌های بشری شویم:

«قیام‌ها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستان‌های مختلف با تاریخ و انگیزه‌ی آن ثبت نمایند تا مطالب اسلامی ‌و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسل‌های آینده شود.»[27]

 

نتیجه

بی شک هیچ پدیده و حرکت اجتماعی به یکباره و از درون خلاء بیرون نمی‌آید، بلکه عقبه‌ای دارد که سبب انباشت و انفجار شده است. حال اگر دیدِ تاریخی خود را وسعت بخشیده و عمیق‌تر به قضایا نگاه کنیم، می‌توانیم با از میان برد‌اشتن ریشه‌های این حوادث مانع از وقوع آن‌ها و یا کنترل سریع‌تر آن‌ها شویم. تاریخ تکرار دائم حوادث و رویدادها چنان که برخی ادعا کرده‌اند نیست، چرا که بنا بر باور‌های دینی، تاریخ یک خط طولی است که از هبوط انسان آغاز و با رستاخیز آن به پایان خواهد رسید، اما این به معنای عدم تکرار مشابهات در تاریخ نیست، چرا که به خاطر ‌اشتراکات نفسانی انسان‌ها بسیاری از رویدادها و پدیده‌ها مرتباً تکرار شده و اینجاست که باید آگاهی تاریخی خود را برای جلوگیری از این تکرار‌ها افزایش داد. نگاهی به تاریخ پرفراز و نشیب ایران نشان می‌دهد که چگونه مشابهات تاریخی بدون این که مهار شده باشند‌، مرتباً به وقوع پیوسته‌اند. بصیرت د‌اشتن به معنای درک و شناخت این عوامل تکراری است؛ چرا که اگر این عوامل وجود د‌اشته باشند، بنابر آیات و روایات نتیجه ای ثابت به دست خواهد آمد که می‌توان از آن به عنوان سنت الهی یاد کرد. این که چرا در هیچ کشوری به اندازه‌ی ایران تکرار حوادث به طرز گیج کننده‌ای تکرار نمی‌شوند، حاکی از عدم توجه جدی ما به تاریخ و ریشه‌یابی حوادث است. اگر ما تاریخ را همانگونه که امام خمینی(ره) و رهبری معظم فرموده‌اند شناخته و به آن نگاه کنیم لاجرم مجبور به تکرار آن نیز نخواهیم بود.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] امام خمینی و سلطنت رضاخان، رسول جعفریان، تاریخ معاصر ایران، س 5، ش 19 و 20‌، زمستان 1380‌، ص 9.

[2] ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله سید صادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395.

[3] در سند دیگری در این مورد آمده است: «آقای سید محمدصادق لواسانی از طرف روحانیون مقیم نجف به استانبول آمده و به کنسولگری ایران مراجعه و تقاضای ملاقات با خمینی را نموده... اظهار می‌دارد که مقداری کتاب و لوازم شخصی جهت نامبرده [امام خمینی] آورده و در نظر دارم از حال ایشان مطلع و به نجف مراجعت نمایم...»، همان.

[4] صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ص 4.

[5] یاران امام به روایت اسناد ساواک، پیشین.

[6] صحیفه نور، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 1، ص 2.

[7] همان، ج 3، ص 4.

[8] همان، ج 14‌، ص 208.

[9] همان، ج 15‌، ص 2.

[10] همان، ج 5، ص 208.

[11] همان.

[12] برای آگاهی بیشتر در این مورد رک: رسول جعفریان، پیشین، ص 4.

[13] صحیفه نور، پیشین، ج 7، ص 249-250.

[14] همان، ج 9، ص 194.

[15] در این مورد امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «سزاوار است که اولین اسکناس که در ایران به طبع می‌رسد عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی [روی آن] چاپ شود». همان، ج 19‌، ص 431.

[16] صحیفه امام، پیشین، ج 3، ص 433.

[17] همان.

[18] صحیفه نور، پیشین، ج 21، ص 239.

[19] همان، ج 21، ص 239، نامه‌ی 25 دی 1367 خطاب به آقای حمید روحانی.

[20] همان، ج 21، ص 239.

[21] همان.

[22] همان، ج 3، ص 433.

[23] همان، ج 21، ص 239.

[24] همان، ج 3، ص 434.

[25] همان، ج 21، ص 239.

[26] صحیفه امام، پیشین، ص 434.

[27] همان.






 

تعداد مشاهده: 11411


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.