سرودهای با مضامین انتقادی در سال 1350
تاریخ انتشار: 21 آذر 1398
گزارش
در ساعت 9:30 روز 11 / 12 / 50 شخصی به نام عنایتاله قرار از خوابگاه دانش سرای عالی توسط اکیپ شهاب دستگیر و تحویل افسر نگهبان کمیته گردید و ضمناً شش برگ پیوست از محتویات جیبهای نامبرده به دست آمد که قابل بررسی میباشد.
سرپرست اکیپ شهاب سروان انصاری
11 / 12 / 50
آقای سروری
بازجوئی و نتیجه را گزارش نمائید. 11 / 12 / 50
*****
نمنمک قطره شفاف چکید
به سر شاخه زیباى درخت
به رُخ گل
به چمن
به بیابان
به دل سنگ که افتاده به خاک
به لب یار که گوید عطشم کُشت دگر
و چنین بارانى
جامهی کهنه به اهدایى نم نم نو کرد
و دل چرک به رخسار غریبان هو کرد
چرک را مشت و لگد باید کرد
و چنین زور ندارد نم نم
نه شن صحراهاست
که بدو داد لقب از بَدَوى بودن او
نه که سیلاب بوَد
از بَر ویرانیها
قوّت و قوت زمین است
قدرت سحر و خیال است
و طلب دارد او
که چنین بر سر خیشش بچکد خیش
خیش آن مرد کهنسال
که بَرد از برکت، دار بر نیاى نوین
سُهره کوچک ما بىخبر است
واى بر ما... واى بر ما
که قنارى دگر از دیدن گُل
لحن خوش و صوت طرب نیز ندارد
واى بر ما ... واى بر ما
که قنارى به دکانهاى کبابى خواند
نمنمک راه خودش را برود
نمنمک بىخبر است
نم نمک را سر و سرّى دگر است
نه ... طلب دارد او
نه بدهکار کسى است
نه گریزى دارد
نه که در بند دعاى دگر است
نه وبا مىبردش
نه به بُردارى خویش خیرهسر است
نم نمک راه وفایى که بدو هدیه شده است
آمدن مىکند و بر سر گل مىگذرد
نم نمک بىخبرى
خوش به حالت
خوش به حالت به خدا
نه تو مکتب دارى
نه به آواى خبر دل دارى
نه غمى میکُشدت
نه به خوبى دگر گریانى
نه سپاسى گویى
نه به ترس از سر بازار به پستوى شرافت بروى
شرف از قاعده خاک ندانى
و سر از باده آسودگى دل به طنابى نسپارى
نمنمک بىخبرى
خوش به حالت
خوش به حالت به خدا
واى بر ما
هو شدن ... هو شدن
بر گذرگاه خیال
راه گویایى به زیر ترکه چوبى شدن
خنده دارد؟!
یا که اندوه عمیقى است؟!
ترکه را با خود به زیر قطرههاى نمنم باران گرفتن
ضربه بر جایى زدن جان را گرفتن
آن زمانهایى که شاعر بر لب جویى
به جام بادهاى اشک دلت را نذر مىکرد
نمنمک اکنون گذشته
نم نمک دیگر مریز
نمنمک دیگر مبار
من بدون تو درون مذبله بهتر توانم سیر کرد
این کلام آخرین بود کز زبان من شنیدى
تعداد مشاهده: 4673