شهید محمود بلوری 8 ساله و شهید علی همتیان 11 ساله، دو شهید سرافراز مهدیشهر استان سمنان
تاریخ انتشار: 11 بهمن 1402
شهید محمود بلوری فرزند علیاکبر در سال 1349 در مهدیشهر(سنگسر سابق) سمنان به دنیا آمد.
شهید علی همتیان فرزند معصوم در اردیبهشت 1346 در روستای درجزین مهدیشهر به دنیا آمد.
این دو شهید کم سن و سال روز 13 بهمن 1357 به همراه برخی از نوجوانان، جوانان و مردم مهدیشهر برای ابراز شادی از ورود حضرت امام(ره) به وطن، با یک دستگاه کامیون خاور راهی سمنان شدند ولی به هنگام عبور از مقابل شهربانی سمنان مواجه با تیراندازی شدند و هر دو مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
شهید محمود بلوری
آقای افشین هاشمیان از دوستان همسال آنها میگوید: «آن روز طبق معمول با شهید که بچه محل بودیم مشغول بازی بودیم. محمود میگفت امام خمینی آمده برای تظاهرات همه دارند میروند سمنان، بیا ما هم با آنها برویم. رفتیم میدان شهدای فعلی و سوار یک خاور شدیم. محمود با یک شور و حال خاصی شعار میداد. نزدیکی میدان ارگ به علت تکان شدید ماشین قادر به کنترل خود نبودم و مرتب به کف خاور پرت میشدم. محمود در کنج سمت راست خاور ایستاده و مشغول شعار دادن بود. از من خواست برای حفظ تعادل کمربند او را بگیرم تا بتوانم تعادل خود را حفظ کنم. ناگهان صدای شلیک گلوله شنیده شد و محمود در بغل من آرام گرفت گلوله به پیشانی مبارکش اصابت کرده بود.»[1]
خواهر شهید بلوری میگوید: «برادرم محمود 8 سال بیشتر نداشت اما یکی از برنامههای وی شعار نویسی بر روی دیوار گلی خانهها بود. بعد از قضیه عاشورای سال 57 یک روز صبح شهید بلوری شعار نویسی روی دیوار کوچهها را دیده بود و وقتی به منزل آمد چند تکه زغال از زغالدونی برداشت و داخل یک کاسه فلزی ریخت و با دسته هاون شروع به خرد کردن زغالها نمود سپس روی آن آب ریخت تا نرم شد بعد سر یک تکه چوب را از زغال رنگی کرد و روی دیوار بیرون خانه شعار مرگ بر شاه و درود برخمینی نوشت که تا مدتی بعد از شهادت دستنوشته او روی دیوارها بود.»
این خواهر شهید در خصوص علاقه شهید به حضرت امام(ره) گفت: «شهید به امام خمینی خیلی علاقه داشت و همیشه از پدرم میپرسید: من میتوانم امام خمینی را ببینم؟ روز 12 بهمن همه ما برای سلامتی امام دعا و نماز استغاثه میخواندیم و محمود هم رفته بود پشت بام و میگفت من از اینجا میخواهم هواپیمای امام را ببینم و تا چند ساعت پشت بام بود. روز بعد که یک عده از جوانان و مردان برای حمایت از امام سوار کامیون و ماشینهای دیگر به سمنان رفته بودند، محمود هم با دوستانش سوار کامیون به سمنان میرود که حدود ساعت ده یا یازده دوستان محمود خبرآوردند که وی تیر به سرش خورده و پدرم نیز به بیمارستان تدین سمنان رفت ولی وقتی رسید دیگر برادرم شهید شده بود. به مادرم خبر شهادتش را ندادند و تا غروب به او میگفتند زخمی شده ولی شب وقت اذان پدر و عدهای از مردهای فامیل با گریه به منزل آمدند و خبر شهادت محمود را دادند. روحیه پدر و مادرم در آن زمان خیلی خوب بود و میگفتند ما افتخار میکنیم که پسرمان در راه پیروزی انقلاب شهید شده است.»[2]
شهید علی همتیان
مرحومه خانم شهربانو بانصی[3] مادر شهید علی همتیان در خصوص نحوه شهادت پسر نوجوانش گفت: «در روزهای اوج انقلاب بود و علی خیلی علاقه داشت در تظاهرات شرکت کند ولی چون 11 سال بیشتر نداشت، از ترس اینکه مبادا شهید شود، اجازه نمیدادم که در تظاهرات شرکت کند و او هم چون نمیتوانست بیرون برود، میرفت روی پشت بام و الله اکبر میگفت.
پدر علی نیز نبود و به علت شغل چوپانی در کویر اطراف طبس به سر میبرد و از وضعیت شهر اصلاً خبر نداشت.
وقتی امام آمده بود در اوج تظاهرات و جشنی که مردم از آمدن امام در خیابانها داشتند علی نیز خیلی دلش میخواست در این برنامههای شاد شرکت کند و دائماً اصرار میکرد که اجازه دهیم تا همراه سایر مردم در تظاهرات حضور یابد.
آن روز حادثه من بیمار بودم و از وی خواستم که برایم دارو تهیه کند. علی رفت برایم دارو خرید و آمد دوباره اصرار بر رفتن داشت... و بالاخره اجازه دادم که برود. علی نیز با خوشحالی بسیار از منزل بیرون رفت.
من چون بیمار بودم در منزل خوابیده بودم. ساعت حدود 11 صبح بود که مادر بزرگ علی به جستجوی وی بیرون رفت تا علی را پیدا کند و به خانه برگرداند ولی غافل از اینکه آنها به سمنان رفته بودند و ما خبر نداشتیم و فکر میکردیم علی در همین مهدیشهر است. بعد از مدتی مردم متوجه میشوند که علی شهید شده و جلوی منزل ما جمع میشوند... از تعریفی که آشنایان میکردند، می گفتند که افراد زیادی از جمله بچههای بزرگ و کوچک حتی یک بچه 4 ساله که از بستگان ما هم بود از مهدیشهر سوار کامیون شده بودند و برای جشن و شادی از ورود امام به کشور به سمنان رفتند که در آنجا سربازان رژیم شاه این شادی مردم را نتوانستند تحمل کنند و گلولهای به سمت کامیون شلیک میکنند؛ ابتدا به شَست دست یکی از بچههای داخل کامیون اصابت و دستش را مجروح میکند و همین طور گلوله از دست طرف رد شده و به سر علی میخورد و سر را سوراخ کرده و از سمت دیگر سر علی بیرون میآید و سپس به سر محمود بلوری اصابت میکند.
این یک گلوله باعث شهادت دو نفر و مجروح شدن یک نفر میشود. علی همتیان در همان دم جان میدهد و شهید میشود ولی محمود بلوری هنوز زنده بوده و وی را به بیمارستان میبرند ولی در بیمارستان شهید میشود.»
مادر شهید همتیان تشییع جنازه این دو نوجوان را با شکوهترین تشییع جنازهای که تا به آن روز دیده توصیف میکند و میگوید: «وقتی این دو نوجوان در سمنان شهید شدند، مردم سمنان تقاضا داشتند، این دو شهید ـ که جزو اولین شهدای انقلاب بودند ـ در امامزاده یحیی سمنان دفن شوند ولی مهدیشهرها اجازه ندادند و خواستند این شهدا در شهر خودشان دفن شوند و بالاخره این دو نوجوان شهید را در تشییع جنازهای با شکوه در امامزاده قاسم مهدیشهر به خاک سپردند. مردم مهدیشهر در این تشییع جنازه تاریخی سنگ تمام گذاشتند.»
این مادر شهید، شهادت فرزندش را در راه انقلاب باعث افتخار و سرافرازی خود میدانست و اظهار میکرد: «اوایل که فرزندم شهید شده بود خیلی گریه و بیتابی میکردم، اطرافیان دلداریم میدادند و میگفتند که اینقدر گریه نکن پسرت شهید شده و همنشین پیغمبر است ولی من حرفشان را قبول نداشتم تا اینکه یک شب خواب دیدم در هیئت حضرت ابوالفضل مهدیشهر هستم و در یک سمت عکس پیامبر اکرم(ص) و در سمت دیگر عکس حضرت ابوالفضل(ع) هست و در وسط این دو تصویر عکس پسرم زده شده و من متوجه شدم که خداوند خواسته به من نشان دهد که پسرم همنشین اولیاء الله است.»
معصوم همتیان پدر شهید نیز که 2 ماه بعد از شهادت فرزندش مطلع شده بود، گفت: «بنده به دلیل شغل چوپانی در کویرهای طبس و کیلومترها دور از مهدیشهر بودم و به دلیل شرایط دامی و زایش گوسفندان امکان اینکه به ولایت بیایم فراهم نبود و از طرفی نیز آشنایان که شرایط مرا در کویر میدانستند که نمیتوانم گوسفندان را رها کنم چیزی از شهادت فرزندم به من نگفتند و اگر هم خبری از خانواده و شهر میگرفتم همه چیز را «خوب» عنوان میکردند تا اینکه وقتی بعد از عید نوروز به مهدیشهر و منزل برگشتم تازه فهمیدم که پسرم شهید شده است.»[4]
بولتن خبرگزاری پارس در اینباره نوشت: «در تاریخ 14 / 11 / 57 دو نوجوان سنگسری در برابر شهربانی سمنان به شهادت رسیدند. مردم سنگسر جنازههای این دو شهید را در یکی از امامزادههای این منطقه به خاک سپردند. در مراسم تشییع جنازه این دو نوجوان 11 و 14 ساله که از سمنان تا سنگسر به مسافت 25 کیلومتر با حضور روحانیون و 50 هزار نفر از طبقات مختلف مردم انجام گردید، تظاهرکنندگان اقدامات مأموران انتظامی مزدور را محکوم کردند و خواستار آزادی سربازی شدند که در اثر خودداری از تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان به وسیله مأموران شهربانی مجروح و بازداشت شده است. این عده همچنین مصمم شدند تا آزادی سرباز، در یکی از مساجد سمنان تحصن اختیار کنند.[5]
گفتنی است تاریخ شهادت این دو کودک 14 / 11 / 57 نوشته شده که صحیح آن 13 / 11 / 57 است و سن واقعی این دو شهید 8 و 11 ساله بوده است.
*****
از: سمنان تاریخ: 15 / 11 / 1357
به: 312 شماره: 8011 / 14ﻫ
پیرو 8010 / 14ﻫ - 13 / 11 / 57
مورخه 14 / 11 / 57 جسد دو نفر از کشتهشدگان به نامهای بلوری و همتیان که 12 و 15 ساله بوده، وسیله مردم سمنان با دادن شعارهای مرگ بر پلیس و بختیار، به غسالخانه برده و پس از شستشو ساعت 1500 اجساد تا سنگسر تشییع و در سنگسر دفن نموده و برابر تحقیقات معموله موضوع از این قرار بوده که در تاریخ 13 / 11 / 57 عدهای از اهالی سنگسر برای شرکت در تظاهرات با اتومبیلهایی که چراغهای آنها روشن بوده وارد سمنان میگردند و هنگامی که از جلوی شهربانی عبور مینمودند ابتدا ترقهای به داخل شهربانی انداخته و بعد جوانی از داخل مینیبوس گلولهای به طرف شهربانی شلیک مینماید که دفعتاً چند نفر از پاسبانان بدون کسب مجوز شروع به تیراندازی نموده و نتیجتاً در ابتدای امر یک نفر کشته و دو نفر مجروح [میشوند] و لکن در بیمارستان یکی از مجروحین فوت مینماید و تعداد کشته شدگان به دو نفر میرسد.
نصر
[1] - مقاله: سیزدهم بهمن 57 و گلوله ای که دو نوجوان مهدیشهری را جاودانه کرد، شبکه اطلاع رسانی دانا، به نشانی: 633456 https: / / www.dana.ir /
[2] - همان
[3] - خانم شهربانو بانصی مادر شهید علی همتیان در اوایل دی ماه 1396 دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست. (نوید شاهد سمنان به نشانی: 417617http: / / semnan.navideshahed.com / fa / news /
[4] - شبکه اطلاع رسانی دانا، همان.
[5] - بولتن خبرگزاری پارس، شماره 309، ص 11.
شهید علی همتیان
شهید محمود بلوری
آرامگاه شهید بلوری و همتیان در امامزاده قاسم(ع) مهدیشهر
دیدار جمعی از مسئولین از خانواده شهید علی همتیان
مادر شهید همتیان در کنار عکس فرزندش
تعداد مشاهده: 4907