گذری بر انقلاب اسلامی در استان فارس- بخش پنجم (پایانی)
تاریخ انتشار: 09 دي 1403
گسترش تظاهرات مردمی در استان فارس در دیماه 1357
پس از وقایع و کشتارهای صورتگرفته در آذرماه، اعتراضات در شیراز و سایر شهرهای فارس شدت گرفت. در اول دیماه 1357 یک زن جهرمی که به دست مأموران حکومت نظامی این شهر مورد اصابت گلوله واقع شده بود، در بیمارستان نمازی شیراز به شهادت رسید.[1] در روز دوم دی دانشآموزان لار دست به تظاهرات علیه رژیم پهلوی زدند.[2] به دنبال تظاهرات مردم مشهد در روز 2 دی و کشته و مجروح[3] شدن عدهی زیادی از مردم، حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در روز 3 دی ضمن سخنرانی در مسجد ولیعصر(ع) با محکوم کردن کشتار مردم مشهد از سوی مأموران دولتی از مردم خواست که به منظور ابراز همدردی با مردم مشهد در مراسم یادبود شهدا شرکت نمایند.[4]
برابر گزارش هنگ فسا «در ساعت 2100 روز 3 /10 /57 اهالی قریه مشکان، -گروهان نیریز- طبق معمول در مسجد گرد آمده و با تظاهرات وارد کوچهها شده و با دادن شعارهای ضد ملی و میهنی در ساعت 2330 روز فوق متفرق شدهاند.»[5]
روز 3 دی در جهرم به تحریک آیات: سیدمحمدرضا سادات حسینی معروف به حاج اصفهانی و حسین آیتاللهی کلیه مدارس جهرم اعتصاب کردند و تعطیل شدند. در همین روز اهالی فیروزآباد دست به تظاهرات زدند.[6] علاوه بر این در همین روز «دو نفر سپاهی دختر به اسامی شهناز پناه میرحداد ـ منیژه محمدیان در قریه قطوریه دانشآموزان را تحریک و وادار به شعار دادن ضد ملی مینمودند.»[7]
«روز 4 /10 /57 در قریه دوبران و حاجیآباد گروهان داراب، اهالی آبادی اطراف پاسگاه دوبران و حاجیآباد با در دست داشتن عکس خمینی و همراه داشتن پرچمهای مختلف با دادن شعارهای ضد ملی و میهنی در کوچه و خیابان آبادیهای ذکر شده به راه پیمائی» پرداختند.[8]
در روز 5 دی آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب اعلام کرد با توجه به اعلام عزای عمومی از سوی آیتالله سیدعبدالله شیرازی، در شیراز نیز عزای عمومی اعلام میشود. از این رو در روز مزبور بازار و بسیاری از مغازههای شیراز و سایر شهرهای فارس به حالت تعطیل درآمد.[9] سپس در مراسمی که به منظور بزرگداشت شهدای مشهد در مسجد مولا برگزار شده بود عدهای از مردم شرکت کردند. بنابر گزارش ساواک در رأس ساعت 16 مورخه 5 /10 /1357 حدود 3 هزار نفر از مردم شیراز در مسجد مولا اجتماع نموده و شیخ علی موحد به سخنرانی پرداخت. بنابر این گزارش وی مطالبی به شرح زیر ابراز داشت:
«1- برادران مسلمان برای کارگران شرکت نفت که برادران شما هستند پول جمع نمایید. 2- ما کاری به اقلیتهای مذهبی نداریم و همواره به آنان احترام میگذاریم. 3- نفت به اندازه مصرف کشور وجود دارد و رانندههای تانکرهای نفت حاضرند این موضوع را شهادت دهند پس بدانید که کار دولت است که شما را دچار این مسئله نموده است. 4- مردم مسلمان بیایید قول بدهید به رهبرتان خمینی تا کد66 [شاه] سرنگون نشده دست از نهضت برندارید. 5- در کدام کشور کسی که اعتصاب میکند او را به گلوله میبندند. ما میگوییم امپریالیسم آمریکایی را نمیخواهیم که بر ما حکومت کند و منابع زیرزمینی ما را به یغما برد. 6- دشمن در کمین است فریب دشمنان را نخورید.»[10]
پس از پایان مراسم عدهای از مردم ضمن سر دادن شعار به تظاهرات پرداختند که با دخالت مأموران فرمانداری نظامی متفرق شدند.[11] با وجود اینکه این تظاهرات آرام و بدون درگیری صورت گرفت لیکن در روز 7 دی تظاهرات مردم شیراز باز به خون کشیده شد. تظاهرات مزبور پس از برگزاری مراسم ترحیم شهادت دکتر کامران نجاتاللهی[12] در تالار دانشکده پزشکی دانشگاه پهلوی به وجود آمد. جمعیت تظاهرکننده که تعداد آنها به 5 هزار نفر میرسید پس از عبور از خیابان زند با مأموران فرمانداری نظامی مواجه شدند. مأموران ضمن بستن راه تظاهرکنندگان با پرتاب گاز اشکآور و تیراندازی مردم را متفرق کردند. در جریان تیراندازی دو تن به نامهای محمدعلی بخار نوروزانی، کارمند اتاق اصناف و اسماعیل مؤذنی 61 ساله به شهادت رسیدند. همچنین سه نفر دیگر نیز مجروح شدند. از نیروهای دولتی نیز دو افسر و چهار سرباز مجروح شدند. پس از این حوادث مردم شیراز با حمله به انجمن فرهنگی ایران و آمریکا این مرکز را به آتش کشیدند.[13]
گزارش هنگ ژاندارمری فسا حاکیست: «در ساعت 2130 مورخه 7 /10 /57 خرابکاران با مواد آتشزا جهت آتشسوزی به منزل شخصی گروهبان یکم شبهاز ایزدی جمعی گروهان داراب حملهور لکن با مأمورین گشتی مواجه و موفق به آتشسوزی نمیشوند.» بر اساس همین گزارش «در ساعت 1130 مورخه 7 /10 /57 چهل دستگاه سواری و هشت دستگاه کامیون حامل حدود 600 نفر از اهالی استهبان گروهان نیریز در حالی که عکسهائی از خمینی در دست داشتهاند به سمت قریه ایج حرکت و تعدادی در حدود پانصد نفر از اهالی ایج با دستههای گل و عکس خمینی به استقبال آنها رفته و به آنها ملحق و به قریه رودبار عزیمت و پس از سخنرانی در حسینیه ساعت 1630 متفرق و اتفاقی رخ نداده.» برابر گزارش هنگ لار «فرهنگیان لار در بعداز ظهر روزهای 6 و 7 /10 /57 جلساتی در سالن دبیرستان صحت تشکیل و در خاتمه اعلامیهای در خیابانها نصب دایر بر اینکه کلیه کودکستانها ـ دبستانها ـ دبیرستانها تعطیل خواهد بود.» برابر گزارش هنگ شیراز در ساعت 9 روز 7 دی «عدهای از اهالی سپیدان با مسدود نمودن شاهراهها دست به تظاهرات زده و متعاقب آن با پرتاب متوالی سنگ به وسیله فلاخن با شدت و خشونت به طرف مأمورین نموده که مأمورین در جهت حفظ جان و سلاح خود مبادرت به تیراندازی نموده در نتیجه شخصی بنام سید نعمتاله جابری از ناحیه پا مجروح و به بیمارستان سعدی شیراز انتقال و چند نفر از تظاهرکنندگان وسیله مأمورین دستگیر» شدند.[14]
در جهرم 8 دیماه 1357 پس از سخنرانی آیتالله سیدحسین آیتاللهی، مردم شرکت کننده در سخنرانی دست به تظاهراتی در سطح شهر زدند. در این تظاهرات بین مردم و مأموران رژیم درگیری بسیار شدیدی رخ داد که در نتیجه آن منصور محبوبی به وسیله گلوله ژ3 مأموران در بلوار شهید باهنر فعلی (سعدی سابق) در سن 18 سالگی به شهادت رسید.[15]
در همین روز گروهی از دانشگاهیان شیراز با اجتماع در دانشگاه پهلوی، کشته شدن استاد نجاتاللهی را به دست مأمورین حکومتی محکوم کردند. علاوه بر این به مناسبت چهلمین روز واقعه شهدای مسجد حبیب و بزرگداشت شهادت استاد نجاتاللهی مجلس یادبودی در مسجد جامع و حرم شاهچراغ(ع) برگزار شد. در این اجتماع که حدود 20 هزار نفر از طبقات مختلف مردم حضور داشتند، ابتدا آیتالله سیدعلیاصغر دستغیب در مورد مسئله کمبود نفت به سخنرانی پرداخت و اظهار داشت که در مخازن کشور نفت کافی وجود دارد ولی دولت از عرضه آن به مردم به منظور ایجاد نارضایتی خودداری مینماید. وی در پایان خواستار خروج شاه از کشور و برقراری حکومت اسلامی شد. سپس آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب پیرامون مسائل جاری کشور سخنرانی نموده و تأکید کرد که تنها راه برقراری امنیت در کشور برکناری شاه از سلطنت میباشد. پس از پایان مراسم حدود 10 هزار نفر از مردم شرکتکننده در مراسم در خیابانهای احمدی، لطفعلیخان زند، سی متری و هنگ به تظاهرات پرداختند. از سوی برگزارکنندگان مراسم اعلام شد که روز بعد یعنی 9 دی به مناسبت وقایع اخیر در کشور و شیراز عزای عمومی است. علاوه بر این در این روز حدود ده هزار نفر نیز در مراسم دیگری که در مسجد حبیب به مناسبت چهلمین روز شهدای این مسجد برگزار شده بود، شرکت کردند. پس از پایان این مراسم نیز حاضرین مبادرت به تظاهرات در خیابانها نمودند.[16]
در روز 9 دی نیز مردم استان فارس در شیراز و برخی از شهرستانها دست به تظاهرات زدند. در شیراز از ساعت 9 صبح روز مزبور عدهای از مردم در نقاط مختلف شهر دست به تظاهرات زدند. پس از اجتماع تظاهرکنندگان در فلکه شهرداری، در حالی که تعداد آنان به حدود 10 هزار نفر میرسید ضمن سر دادن شعار در خیابانهای خیام و زند به تظاهرات پرداختند. در این میان عدهای از تظاهرکنندگان به ساختمان ساواک حملهور شدند که در اثر تیراندازی مأموران محافظ ساواک و دخالت مأموران فرمانداری مهاجمین متفرق شدند.[17]
به گزارش ساواک: «این اخلالگریها در بعداز ظهر نیز ادامه داشته است. تظاهرکنندگان یکباب مشروب فروشی را به آتش کشیده و افراد را وادار مینمودهاند که با روشن نمودن چراغهای خود به مقامات عالیه مملکتی اسائه ادب نمایند. مأمورین فرمانداری نظامی با تیراندازی هوائی و پرتاب گاز اشکآور اخلالگران را متفرق نمودهاند.»[18]
در جریان این تیراندازیها از سوی مأموران فرمانداری نظامی به سوی تظاهرکنندگان، دو نفر به نامهای محمدمهدی میرشاهی (25 ساله) و یوسف نظری شهید و 15 نفر دیگر مجروح شدند. اسامی برخی از مجروحان عبارت بودند از: 1- غلامحسین شکری، 2- داریوش خادمی، 3- نورعلی باصری، 4- پایدار قلندری، 5- غلامرضا فلسفی، 6- علیمحمد نصر، 7- علی کیا، 8- خسرو میرشکاری، 9- خلیل دهبزرگی، 10- حمید ساجدی.[19]
این در حالی بود که «اعتصاب کارکنان پالایشگاه نفت شیراز و کمکاری اداره امور اقتصادی و دارائی کماکان ادامه» داشت. «ضمناً کلیه بانکهای شیراز به خاطر اینکه روز 9 /10 /57 از طرف راهپیمایان مورد حمله قرار نگیرند تعطیل و شرکت ملی گاز و منطقه خطوط لوله و حفاظت محیط زیست و دادگستری فارس به منظور همدردی با راه پیمایان شیراز تعطیل بودهاند.» و از همین روز «کمکاری در اداره مخابرات فارس» نیز شروع شد.[20] به گزارش ساواک: «صبح روز 9 /10 /57 همچنین تظاهراتی با شرکت حدود پنج هزار نفر از مردم ابرکوه شهرستان آباده به وقوع پیوسته و متظاهرین قصد حمله به پاسگاه ژاندارمری را داشتهاند که با تیراندازی مأمورین متفرق و پنج نفر آنان مجروح گردیدهاند. در لار اکثر ادارات دولتی به آتش کشیده شده و ساختمان ژاندارمری و شهربانی به محاصره اخلالگران در آمده است.»[21]
در ارسنجان پاسگاه ژاندارمری به تصرف مردم درآمد، اما در جریان تیراندازی مأموران هنگ ژاندارمری فردی به نام غلامعلی زارع به شهادت رسید. در جریان تظاهرات مردم در کازرون نیز در اثر درگیری بین مردم و مأموران فرمانداری نظامی دو مرد به نامهای عبدالحسین خدیو و صدرالله سنجابیان و یک زن به نام قیمتی برنجی به شهادت رسیدند. و مأموری به نام استوار رحیمی نیز در اثر درگیری با مردم کشته شد. از آنجایی که فرمانداری نظامی کازرون قادر به کنترل تظاهرات نبود، ساعت منع عبور و مرور را از 6:30 بعدازظهر تا 5:30[صبح] افزایش داد. در روز 10 دی 1357 مردم شهرهای لار، کازرون، فیروزآباد و ارسنجان دست به تظاهرات زدند. مردم فیروزآباد در تظاهرات خود برخی ادارات از جمله: شهرداری، ثبت اسناد، شرکت سهامی زراعی محمدآباد، سازمان اصلاحات ارضی و شعب بانکها را به تصرف خود درآوردند سپس با حمله به ساختمان اداره ساواک بخشهایی از آن را با بولدوزر ویران کردند.[22]
در روز 11 دی نیز تظاهرات در شیراز و شهرستانها ادامه یافت. از ساعت 8:30 صبح، مأموران فرمانداری نظامی از ورود مردم به داخل دانشکده پزشکی و بیمارستان سعدی که در چند روز اخیر به علت بسته بودن دانشگاهها و مدارس محل برگزاری تظاهرات شده بودند، جلوگیری کردند. بدین ترتیب مردم در خیابانهای اطراف دست به تظاهرات زدند.[23] علاوه بر این در شهرستانهای لار، آباده و فیروزآباد نیز مردم مبادرت به تظاهرات نمودند. مردم داراب که از روز تاسوعا (19 /9 /1357) اداره این شهر را به دست گرفته بودند، در مدرسه علمیه داراب متحصن شدند.[24]
در روز 12 دی در حالی که حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر سخنرانی میکرد، از سوی مأموران فرمانداری نظامی گاز اشکآور به میان مردمی که در مقابل مسجد بودند پرتاب شد. لذا مردم که به داخل شبستان هجوم آورده بودند و به منظور خنثی کردن اثر گاز اشکآور در نقاط مختلف مسجد آتش روشن کردند. بدین ترتیب مراسم سخنرانی مزبور ناتمام ماند و مردم پراکنده شدند. بدین ترتیب در روز بعد با تعطیلی بازار و مغازهها در خیابانهای شیراز، مردم دست به تظاهرات زدند که با دخالت مأمورین انتظامی تظاهرکنندگان پراکنده شدند. گروهی از مردم فیروزآباد نیز ضمن تظاهرات خود چندین شعبهی بانک و ادارات دولتی را به آتش کشیدند.[25]
در روز 14 دی عده کثیری از اهالی جهرم، در حدود 15 هزار نفر در حالی که اکثر روحانیون در پیشاپیش آنها در حرکت بودند، مبادرت به راهپیمایی نموده و برخی از خیابانهای شهر را پیاده پیمودند. در پایان این راهپیمایی در حدود ساعت 12 آیتالله سید ابوالقاسم شفیعی برای مردم شرکت کننده در تظاهرات سخنرانی کرد و آنگاه مردم متفرق شدند. مردم جهرم عصر همان روز نیز مبادرت به تظاهرات پراکندهای در بعضی نقاط شهر کردند و شعارهایی علیه شاه سر دادند. در تظاهرات عصر، درگیریهایی نیز بین مردم و مأموران رخ داد. مأموران برای متفرق کردن مردم جهرم از گاز اشکآور و تیراندازی هوایی استفاده کردند.[26]
در شیراز در روز 14 دی از صبح بازار، شعب بانکهای دولتی و بیش از 80 درصد مغازههای شهر تعطیل بود. لذا گروههایی از اهالی شهر در نقاط مختلف شهر ضمن دادن شعار به تظاهرات پرداختند.[27]
بنابه گزارش روزانه ارتش از ساعت 9 صبح تظاهرکنندگان پس از اجتماع در دانشکده پزشکی شیراز، مبادرت به تظاهرات خیابانی نمودند. آنان ضمن آتش زدن لاستیکهای فرسوده و ایجاد راهبندان یک دستگاه اتومبیل ژاندارمری را نیز به آتش کشیدند.[28]
در شهر لار یک درجهدار ژاندارمری به نام استوار گودرزی همراه با همسرش به گروهی از مردم در خیابان تیراندازی کردند. همسر این درجهدار به کلت مسلح بود و خود او نیز اسلحه دیگری همراه داشت. براثر تیراندازی این زن و شوهر یکی از رهگذران به نام محمدعلی طاهری کشته و چند تن مجروح شدند. مردم که وضع را چنین دیدند به استوار گودرزی حمله کردند و او را از پای در آوردند. سپس سه مأمور انتظامی سر رسیدند و به تیراندازی پرداختند که در نتیجه دو نفر به اسامی احمد خلیل زاده، راننده 28 ساله و مهدی رستگار، محصل 18 ساله کشته و 7 نفر زخمی شدند. به دنبال این حادثه از طرف آیتالله سید عبدالعلی آیتاللهی و جامعه روحانیت لار برای یک هفته در این شهر اعلام عزا شد.[29] در شهرستان فیروزآباد نیز چاه نفت شماره 96 شرکت کوه دالان واقع در بخش فراشبند به آتش کشیده شد.[30]
در شب پانزدهم دیماه، عده زیادی از مردم جهرم روی پشتبامها و کوچهها، مبادرت به شعار نمودند که مأموران فرمانداری نظامی با شلیک تیر هوایی نسبت به پراکنده نمودن مردم اقدام کردند. در هیمن روز شعارهای زیادی علیه شاه، روی دیوار کوچهها و خیابانهای شهر جهرم نوشته شد.[31] عده زیادی از مردم جهرم در حدود پنج هزار نفر در ساعت 9 صبح روز 16 دی با شعار علیه رژیم، به تظاهرات خیابانی در سطح شهر اقدام کردند و سپس از عکسهای کشته شدگان شهرستانهای مختلف کشور که در مسجد نو این شهر، در معرض دید عموم قرار گرفته بود، دیدن کردند و در ساعت 13:00 به راهپیمایی خود پایان دادند.[32]
در شیراز نیز در روز 16 دی مردم در گوشه و کنار شهر دست به تظاهرات زدند. ابتدا کلیه کارکنان سازمان بهداری و بهزیستی شیراز به همراه پزشکان و کادر درمانی بیمارستانهای وابسته به بهداری در محل بیمارستان شیراز (شهید بهشتی فعلی) اجتماع کرده سپس به تظاهرات پرداختند. پس از آن نیز هزاران نفر از مردم ضمن راهپیمایی در خیابانهای شهر فجایع و کشتار اخیر مأموران رژیم در شهرهای مشهد،[33] کرمانشاه[34] و قزوین[35] را محکوم کرده و خواستار مجازات عاملان این حوادث شدند.[36]
اعزام هیئت نمایندگی امام خمینی به مناطق نفت خیز کشور
در حالی که ادامه اعتصاب، قدرت و حاکمیت را از دولت سلب کرده بود، تولید نفت حتی برای مصارف داخلی، در سرمای زمستان کفایت نمیکرد. از آنجایی که زندگی مردم به مخاطره افتاده بود لذا چارهجویی سریع، امام خمینی را به واکنش واداشت. ایشان با اعزام یک هیئت پنج نفری به ریاست مهندس مهدی بازرگان به مناطق نفتخیز جنوب، هیئت مزبور را مأمور ساخت که ضمن دیدار و مذاکره با کارکنان صنایع نفت با حفظ اعتصابات و همچنین جلوگیری از صدور نفت به خارج از کشور به فعالیت خود به اندازه تأمین و توزیع مواد نفتی مورد نیاز مردم اقدام نمایند.[37] اعضای هیئت مزبور که مرکب از مهندس مهدی بازرگان، حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، مهندس مصطفی کتیرایی، مهندس کاظم حسیبی و مهندس هاشم صباغیان بودند، در تاریخ 16 /10 /1357 به جنوب عزیمت کردند. آنان پس از بازدید از صنایع نفتی بندر ماهشهر، جزیره خارک و آبادان و مذاکره با کارکنان آنها با هلیکوپتر عازم گچساران شدند. هیئت اعزامی ضمن تقدیر از کارکنان صنعت نفت گچساران و تأیید اعتصاب کارکنان قسمت صدور نفت، از برخی کارکنان خواست تا به منظور تأمین نفت ارسالی به پالایشگاه شیراز به سر کار خود بازگردند. بازرگان و همراهانش سپس با هلیکوپتر به شیراز رفته و در فرودگاه شیراز با استقبال کمنظیر مردم شیراز که تعداد آنان به دویست هزار نفر میرسید مواجه شدند. اعضای هیئت در حالی که با مردم همراهی میشدند به منزل آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب وارد سپس به همراه گروهی از روحانیون عازم پالایشگاه شیراز شدند. در آنجا از سوی کارکنان و کارگران پالایشگاه و سایر مردم با استقبال گرمی مواجه شدند.کارکنان پالایشگاه شیراز از 72 روز قبل دست از کار کشیده بودند. این پالایشگاه با 700 کارگر و کارمند روزانه 40 هزار بشکه تولید داشت که 45 درصد آن نفت کوره، 20 درصد نفت سفید، 20 تا 25 درصد بنزین و بقیه نفت گاز بود. به محض ورود مهندس بازرگان و همراهان، مأموران انتظامی پالایشگاه را ترک کردند. اعضای هیئت مزبور با کارکنان پالایشگاه شیراز برای حل مشکلات گفتوگو نمودند. پس از این دیدار اطلاعیهای از سوی هیئت اعزامی صادر و پالایشگاه شیراز کار خود را آغاز کرد.[38]
پس از بازگشت هیئت اعزامی به شیراز حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی از اعضای هیئت مزبور، در اجتماع سی هزار نفری مردم شیراز در مسجد جامع و حرم شاهچراغ به سخنرانی پرداخت. وی ضمن سخنانی در مورد دولت شاپور بختیار و ویژگیهای حکومت اسلامی خواستار گسترش اعتصابات از سوی مردم شد. مهندس بازرگان نیز در مسجد عتیق دربارهی وقایع اخیر و مسائل روز مملکت به سخنرانی پرداخت. سفر هیئت اعزامی مزبور روابط بین مقامات محلی استان فارس را به چالش انداخت. بنابه گزارش ساواک بر اثر پارهای مسائل شهری و اتخاذ تصمیمات لازم جهت کنترل تظاهرات و محافظت از اماکن دولت اختلاف شدیدی بین سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری فرماندار نظامی شیراز و سرتیپ عباس شفاعت فرمانده شورای تأمین شهر بروز کرد زیرا در حالی که سرلشکر اسفندیاری قصد داشت به منظور به دست آوردن محبوبیت در میان مردم در برخورد با مخالفان با خشونت کمتر رفتار شود، لکن سرتیپ شفاعت با مطرح کردن اجرای انجام وظیفه خواستار برخورد قاطعتر برای مقابله با اعتراضات بود. از این رو این اختلافات فرماندهان موجب تضعیف پرسنل نیروهای نظامی مستقر در فارس گردید. این در حالی بود که با گسترش تظاهرات به روستاها در شهرستانهای مرودشت، ممسنی، لار و داراب مردم مبادرت به تظاهرات و راهپیمایی نمودند.[39]
در روز 18 دی مهندس بازرگان در جمع مردم شیراز به سخنرانی پرداخت. به گزارش ساواک: «از ساعت 930 روز 18 /10 /571 حدود سی هزار نفر در مسجد جامع شیراز پس از سخنرانی علی اصغر دستغیب و مهندس مهدی بازرگان در ساعت 11 به خیابان ریخته و اقدام به تظاهرات و دادن شعارهای ضد میهنی نمودهاند در این تظاهرات عدهای از اخلالگران کاشیهای سر درب حضرت شاهچراغ موزه شهرام و حسینیه قوام که نام 66 [شاه] در آن بوده شکسته و از جا برداشتهاند... کلیه دکاکین بازار و 90% مغازههای شهر» در این روز تعطیل بودند. در همین روز «حدود سی هزار نفر از اهالی شهرستان جهرم به راه پیمائی آرام» دست زدند.[40]
ادامه تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی
برابر گزارش هنگ فسا در روز 18 دی 1357: «تظاهراتی که با حضور متجاوز از 15000 نفر از اهالی داراب و قراء اطراف برپا شده بود ضمن راه پیمائی و دادن شعار قصد داشتند به گروهان و شهربانی داراب تهاجم نمایند که موفق نشدهاند.» همچنین: «عدهای از اهالی فرک [از توابع داراب] و توابع با چوب و سنگ به پاسگاه فرک حمله ور، مأمورین با شلیک هوائی آنان را متفرق نمودهاند در شهربانی شهر اهالی از بامداد در روز 18 /10 در خیابانها اجتماع تمثال کد 66 و تمثال دیگری را از شهرداری اخذ به آتش کشیده و اهانت نمودهاند تظاهرات بدون برخورد خاتمه یافته است.»[41]
در این روز آباده یکسره تعطیل بود. و تظاهراتی با حضور بیست هزار نفر در این شهر برگزار شد. گروههایی از تظاهرکنندگان خشمگین برای نخستین بار در شهر آباده دست به تخریب و آتشسوزی مشروب فروشیها زدند. آنها همچنین یک لوح یادبود شهر و یک کیوسک راهنمایی را به آتش کشیدند. مردم علیه نظام حکومتی و دولت شاپور بختیار تظاهرات کردند و خواستار انحلال ساواک و مجلس شورای ملی و سنا شدند.[42]
در همین روز (18 دی) اجتماع بزرگی در تنگ برین، مرز فارس و کهگیلویه برپا شد و دو طایفه رستم و باوی دست اتحاد دادند و تصمیم گرفتند تا برقراری حکومت اسلامی به مبارزه علیه ظلم ادامه دهند. در ممسنی هم مردم دست به تظاهرات زدند و با تعطیل کردن شهر و راهپیمایی خواستار برپایی حکومت اسلامی شدند.[43] علاوه بر این در فسا، استهبان، جهرم، نیریز، کازرون، اقلید، بوانات، سپیدان، ابرکوه، مرودشت، زرقان، لار، ارسنجان و فیروزآباد در حالی که ادارات و مغازهها تعطیل بود مردم دست به تظاهرات زدند.[44]
در روز 19 دیماه، نُه تریلر حامل صدها بسته خواربار و مواد غذایی از طرف مردم جهرم به تهران ارسال شد تا در اختیار نیازمندانی قرار گیرد که در جریان اعتصاب دچار مشکل شده بودند. این محموله در انبار خیابان ظهیرالاسلام تخلیه شد. و زیر نظر آیتالله سیدمحمود طالقانی بین نیازمندان توزیع شد.[45]
در شیراز مردم از ساعت 9 صبح در نقاط مختلف شهر دست به تظاهرات پراکنده زدند. در ساعت 10 صبح نیز حدود سی هزار نفر به منظور تشییع جنازه شهید حمید ساجدی یکی از دانشآموزانی که در تظاهرات روز 9 دی مجروح شده و در بیمارستان سعدی به شهادت رسیده بود، در جلو دانشگاه پهلوی تجمع کرده و به سر دادن شعار پرداختند. پس از سخنرانی حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در ساعت 12 ظهر تظاهرکنندگان متفرق شدند.[46]
اداره شیراز توسط شورای هماهنگی تظاهرات
در دوران حکومت نظامی و برگزاری تظاهرات، با حضور برخی از علما و روحانیون و فعالان سیاسی شورایی متشکل از آیتالله بهاءالدین محلاتی، آیتالله سید عبدالحسین دستغیب و 15 نفر دیگر تشکیل گردید. این شورا که به نام شورای هماهنگی تظاهرات نامیده شد، تصمیمگیری برای برگزاری و هدایت تظاهرات شیراز را برعهده داشت. از این رو آنها پس از لغو حکومتنظامی،[47] شورای هماهنگی را با سازماندهی گروههای محلی برای حراست و برقراری امنیت تشکیل دادند. با لغو حکومت نظامی در شیراز سیصد تن از جوانان اداره شهر را به عهده گرفتند. در همین راستا نیز حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در روز 20 دی با صدور اطلاعیهای از مردم شیراز خواست با توجه به لغو حکومت نظامی، با متانت و آرامش به حفاظت از شهر بپردازند تا برای مردم جای هیچگونه نگرانی نماند. چهل هزار نفر از طبقات مختلف مردم شیراز از جمله فرهنگیان، دانشآموزان و دانشجویان به موجب دعوت جامعه فرهنگیان در محل دبیرستان شاهپور اجتماع کردند. در این اجتماع ابتدا رضا ابوالحراری یکی از فرهنگیان دربارهی حکومت اسلامی و غیرقانونی بودن حکومت بختیار صحبت کرد. سپس صمد فرارویی یکی از مبارزینی که به تازگی از زندان آزاد شده بود رشتهی سخن را به دست گرفته و دربارهی وضع کنونی مملکت و دولت جدید سخنرانی نمود. در این اجتماع معلمان همبستگی خود را بار دیگر با گروههای مبارز کشور اعلام کردند. همچنین فرهنگیان شیراز و گروهی از عشایر فارس نیز اعلام کردند که وزیر جدید آموزش و پرورش را به رسمیت نمیشناسند. پس از پایان تجمع نیز در حالی که باران به شدت میبارید تظاهرات آرامی در خیابانهای شیراز صورت گرفت. علاوه بر شیراز در شهرهای جهرم، آباده تظاهرات و درگیریهایی به وجود آمد.[48]
در حالی که تنها سه روز از لغو حکومت نظامی در شیراز میگذشت در روز 21 دی، تظاهرات مردم شیراز به درگیری شدیدی با نظامیان منجر شد. از ساعت 9 صبح گروههایی از اقشار مختلف مردم در خیابانهای شهر دست به تظاهرات زدند. در محل سازمان برق منطقهای بیش از 10 هزار نفر از کارکنان سازمان آب، صنایع الکترونیک و برق منطقهای اجتماع کرده و پس از قرائت آخرین اعلامیه امام خمینی دست به راهپیمایی زدند. 20 هزار نفر هم با اجتماع در مقابل بیمارستان شیراز به سوی فلکه شهرداری تظاهرات کردند و پس از شنیدن چند سخنرانی در این مکان به تظاهرات خود در خیابانهای شهر ادامه دادند. مقارن ظهر در حالی که تعداد تظاهرکنندگان به 200 هزار نفر افزایش یافته بود، در فلکه ارم مجسمه شاه به پایین کشیده شد و مدتی بعد مجسمههای شاه در سایر میادین نیز به زیر کشیده شد. سپس تظاهرکنندگان به طرف ساختمان مرکزی ساواک حرکت کردند. اما با مقاومت مأموران شهربانی در مقابل مردم درگیری بین طرفین به وجود آمد. در جریان تیراندازی از سوی مأموران 3 تن از تظاهرکنندگان به اسامی محمدحسن هنرپیشه (15ساله، دانشآموز)، نورالله محمدزاده (19ساله، فلزکار)، محمدعلی میرشاهی (23ساله، کارگر) به شهادت رسیدند، 15 نفر نیز مجروح شدند.[49]
در ساعت چهار بامداد 22 دی در حالی که جوانانی از شهر فسا مشغول نگهبانی در شهر بودند مورد تیراندازی قرار گرفتند. در روز 22 دی مردم جهرم دست به تظاهرات زدند که در خلال آن در پی دخالت مأموران پیرمرد هشتاد سالهای از ناحیه پا گلوله خورد.[50] در همین روز نیز 20 هزار نفر از مردم شیراز دست به تظاهرات زدند.[51] در روز 23 دی، استان فارس شاهد ادامه تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی بود. در این روز علاوه بر شیراز، در شهرستانهای جهرم، کازرون، اقلید و آباده هم مردم به تظاهرات دست زدند.[52] در روز 24 دی نیز مراسم تشییع شهدای روز پنجشنبه 21 دی در شیراز برپا شد. در این مراسم که به منظور تشییع سه تن از افرادی که در حمله به ساختمان ساواک به شهادت رسیده بودند بیش از 150 هزار نفر حضور پیدا کردند.[53]
در 25 دی در شهرستانهای فارس اعتراضات و راهپیماییها نیز کماکان ادامه یافت. در کازرون تظاهرات یکصد هزار نفری، در ممسنی تظاهرات 15 هزار نفری با حضور روستاییان، و در آباده نیز تظاهرات 16 هزار نفری شکل گرفت. فرهنگیان فارس نیز با صدور قطعنامهای اعلام کردند که وزیر جدید آموزش و پرورش را به رسمیت نمیشناسند.[54]
مردم جهرم پس از فرار شاه از کشور در 26 دیماه، کاریکاتوری از او درست کردند و شعارهای زیادی روی دیوارهای شهر نوشتند، ازجمله: «شاه فراری شده، سوار گاری شده»، «الفرار»، و... برخی از نوجوانان نیز شکل حیوانی برای شاه درست کردند که روی آن عبارت «شاه فرار کرد» نوشته شده بود. جهرمیها این شعارها را روی برگ کاغد A4 نوشته و در سطح شهر پخش کردند.[55]
برابر گزارش هنگ فسا در روز 26 دی «روحانیون و فرهنگیان نیریز نمایشنامهای علیه کد 66 ترتیب داده و به قرار اطلاع مأمورین مسلح محیط زیست نیز همبستگی خود را با اخلالگران اعلام داشتهاند.»[56] در همین روز سایر شهرهای استان فارس از جمله: شیراز، کازرون، فسا، آباده، اقلید، استهبان و سایر شهرها مردم دست به تظاهرات زدند.[57]
در روز 27 دی مراسم تشییع جنازه عبدالخالق قاطعی (18ساله) یکی دیگر از شهدا برگزار شد. قاطعی یکی از جوانان عشایر بود که در هنگام حمله به ساختمان ساواک در روز 21 دی مجروح شده بود. لیکن معالجات عملآمده در مورد وی مفید واقع نشده و او نیز به شهادت رسید. بدین ترتیب تعداد شهدای واقعه مزبور به 4 نفر رسید.[58]
30 دیماه 1357 با وجود باران شدیدی که در شیراز میبارید تظاهرات با شکوهی با شرکت قشرهای مختلف، برگزار گردید. تظاهرکنندگان نخست در صحن شاه چراغ و مسجد عتیق اجتماع و آنگاه تظاهرات خود را آغاز کردند. در حالی که حضرت آیات شیخ بهاءالدین محلاتی و سید عبدالحسین دستغیب و حجج اسلام: سید مجدالدین محلاتی و سید مجدالدین مصباحی و دیگر روحانیون شهر نیز در میان جمعیت حضور داشتند. شمار جمعیت شهر شیراز حدود 300 هزار نفر بود. با فرارسیدن وقت نماز ظهر مردم به امامت آیتالله محلاتی، نماز جماعت، برگزار کردند. سپس، قطعنامهی جامعهی روحانیت به وسیلهی حجتالاسلام مجدالدین محلاتی قرائت شد. در این روز مردم مأموران انتظامی را در آغوش کشیدند و به گردن آنها حلقه های گل آویختند.[59] به گزارش روزنامه اطلاعات شبیه همین تظاهرات در جهرم، فسا، لار، داراب، استهبان، نیریز، آباده، سروستان، ارسنجان، میمند، سپیدان، قیر و کارزین، زرقان، مرودشت، دهبید، سعادتآباد و در دیگر شهرهای استان برگزارشد.[60]
بهمن 1357 در استان فارس
در حالی که اعتراضات و تظاهرات در شیراز و سایر شهرستانها ادامه داشت لیکن به دلیل اعتصابات ادارات و سازمانهای دولتی و تعطیلی بازار مردم برای برآورده ساختن نیازهای اولیه خود دچار مشکل شده بودند. لذا آیتالله بهاءالدین محلاتی در اول بهمن 1357 با انتشار بیانیهای اعلام داشت: «تأمین ضروریات زندگی جامعه مسلمین و آنچه قوام حیات بدان بسته است واجب کفایی است و قیام به این امر ضروری و حیاتی در هیچ شرایطی تعطیلبردار نیست.» در ادامه این بیانیه درخواست شده بود که در هنگام اعتصابات و تعطیلات عمومی؛ مؤسسات تولیدکننده، مایحتاج اولیه زندگی مردم از قبیل: خواربار، دارو و لوازم پزشکی را برآورده سازند و مراکزی چون بیمارستانها و مطب پزشکان از تعطیلی خودداری نمایند. علاوه بر این ایشان در ارتباط با این موارد به مردم هشدار داد:
«هر کس به نام نهضت مقدس اسلامی صاحبان مشاغل بالا را به تخریب با آتشسوزی یا جرح و قتل و غارت تهدید نماید، مرتکب فعل حرام شده و به نهضت اسلامی که روزهایی را در پیش دارد؛ خیانت میکند.» آیتالله محلاتی در پایان نیز از مردم خواست تا از اهانت به مأموران انتظامی، سربازان، افسران و درجهداران ارتش که در حکومت آینده نقش مؤثری ایفا خواهند کرد خودداری نمایند. در همین راستا دستاندرکاران پالایشگاه شیراز که از مدتها قبل دست به اعتصاب زده بودند به دنبال مذاکره اخیر مهندس بازرگان با آنان، دوباره کار خود را از سر گرفته و تولید روزانه نفت پالایشگاه شیراز را به بیش از 25 هزار بشکه در روز رسانیدند. بدین ترتیب از صفهای طویل نفت و بنزین در شیراز کاسته شد.[61]
پس از خروج شاه از کشور در ۲۶ دی ۱۳۵۷، امام در 30 دیماه در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاریهای جهان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران بر میگردد تا در کنار ملت به مبارزه علیه رژیم پهلوی ادامه دهد. در این زمان انقلابیون و مردم که بیصبرانه منتظر دیدار امام بودند، کمیته استقبال را جهت برنامهریزی ورود ایشان تشکیل دادند.[62] بعد از اعلام این خبر، قرار بر این شد تا عدهای از روحانیون و مردم جهرم در قالب کاروانی برای استقبال از امام خمینی به تهران اعزام شوند. بنابر این تعداد زیادی از مردم جهرم برای این امر داوطلب شدند. ستاد استقبال از امام در مسجد جامع جهرم تشکیل شد و بعد از تمهید مقدمات در تاریخ 3 بهمن 137، هشت دستگاه اتوبوس حامل مردم جهرم به سمت تهران حرکت کرد تا در مراسم استقبال از امام حضور یابند. مردم در کاروان شعار میدادند: «جهرم جنگ است، خاموشی ننگ است.» به همین خاطر هر شهری که کاروان مردم جهرم به آنجا وارد میشد، مردم در مدخل شهر ایستاده و از کاروان پذیرایی میکردند. این کاروان در تاریخ 4 بهمن 1357 شب هنگام وارد تهران شدند و مورد استقبال مردم تهران قرار گرفتند.[63] علاوه بر اعزام کاروان، عده زیادی از مردم جهرم یا به وسیله ماشین شخصی و یا به وسیله اتومبیلهای مسافربری، مثل اتوبوس و مینیبوس خود را به تهران رسانده بودند.[64]
کاروان جهرم دو پرچم را با خود حمل میکرد، روی یکی از این پرچمها نوشته شده بود نمایندگان مردم شهرستان جهرم و پرچم دیگر که توجه بسیاری از خبرنگاران و مردم سایر شهرها را جلب کرده بود سه عدد نقشه ایران روی آن حک شده بود. بر روی یکی از این نقشهها علامت داس و چکش (علامت حزب توده و کشورهای کمونیستی) وجود داشت که خط قرمزی روی آن کشیده شده بود. یک نقشه دیگری مربوط به آمریکا بود که بر روی آن نیز خط قرمزی کشیده شده بود. بر روی نقشهها دیگر نوشته شده بود حکومت اسلامی و در وسط آن هم اللهاکبر حک گردیده بود. این پرچم توجه تظاهرکنندگان را به خود جلب کرده بود و عده زیادی از آن فیلم و عکس میگرفتند. طراح پرچم محمد مصطفوی بود و بیشتر توسط محمدرضا مصطفیدخت حمل میشد.[65] کاروان مردم جهرم در مدت حضور خود در تهران در راهپیماییها حضور داشتند. اما بعد از سپری شدن چند روز، آمدن امام خمینی به ایران در هالهای از ابهام قرار گرفت و کاروانیان به این نتیجه رسیدند که فعلاً نمیتوانند امام خمینی را زیارت کنند و باید تهران را ترک کنند و به جهرم مراجعت کنند. با وجود این تعدادی از مردم جهرم در تهران ماندند و منتظر بازگشت امام شدند.[66]
مردم لار نیز با شنیدن خبر بازگشت امام، کاروانی متشکل از دو اتوبوس تشکیل دادند و برای استقبال امام خمینی عازم تهران شدند. کاروان مزبور روز 5 بهمن برای استراحت به حسینه حاج نبئی در شهر ری وارد میشوند و روز بعد (6 بهمن) با سر دادن شعار و سرود انقلابی به سمت بهشت زهرا حرکت کردند. هئیت لارستانی روز هشت بهمن از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی در راهپیمایی مردم تهران شرکت کردند. در این راهپیمایی آیتالله سیدعبدالعلی آیتاللهی و حجتالاسلام سیدمحمدحسین نسابه پیشاپیش جمعیت حرکت کردند. مردم لار که تعداد آنها زیاد بود با شعار «اگر امام دیر بیاد، تقنگچی از لار میاد» مسافتی طولانی را راهپیمایی کردند. [67]
بختیار با اعلام اینکه دولت وی نمیتواند امنیت لازم را برای حضور امام در ایران فراهم کند، دستور داد از روز چهار بهمن فرودگاههای کشور را ببندند تا مانع مراجعت امام به ایران شوند. از این رو به ناچار بازگشت امام به تأخیر افتاد. در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت از ورود امام به کشور، تعدادی از روحانیون سرشناس از جمله حضرات آیات: سید محمد حسینی بهشتی، سید محمود طالقانی، مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، محمد صدوقی، سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، عطاءالله اشرفی اصفهانی و غیره در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند.[68] این اقدام روحانیون برجسته مورد حمایت بسیاری از مردم و مهمتر از همه مراجع تقلید قرار گرفت. مجمع روحانیون جهرم نیز به سرپرستی آیتالله سیدابراهیم حقشناس به این نتیجه رسیدند تا گروهی از مردم جهرم دوباره به تهران فرستاده شوند و به صف متحصنین مردم در دانشگاه تهران بپیوندند. به همین خاطر به دستور آیتالله حقشناس قرار بر این شد پنج نفر به نمایندگی از اقشار مختلف مردم جهرم به تهران اعزام شوند و به متحصنین بپیوندند. در منزل آیتالله حقشناس تصمیم گرفته شد تا آقایان حجتالاسلام و المسلمین حاج کاظم حبیباللهی به عنوان نماینده روحانیت، حاج غلامعلی مهربان به عنوان نماینده فرهنگیان، ابراهیم جمالی به عنوان نماینده کارمندان دولت، حاج تقوایی و حاج جابری به عنوان نمایندگان اصناف به تهران اعزام شوند. به آنها کارت ورود به فرودگاه از طرف آیتالله حقشناس و آیتالله سید حسین آیتاللهی داده شد تا اگر احیاناً در هنگام مدت اقامت او در تهران، امام تشریف آوردند بتوانند در فرودگاه به استقبال ایشان بروند. این پنج نفر در ساعت 2 بعدازظهر روز 11 بهمن 1357 با ماشین پیکان شخصی آقای حاج غلامعلی مهربان از جهرم به سمت تهران حرکت کردند. اما در مسیر راه، به خاطر مشکلاتی که برای اتومبیل آنها پیش آمد، آقایان حاج تقوایی و حاج جابری که نمایندگان اصناف بودند مجبور شدند به جهرم مراجعت کنند، ولی سه نفر دیگر پس از سپری کردن مشکلات بسیار در حوالی ساعت 9:30 یا 10 صبح روز 12 بهمن به تهران رسیدند.[69]
مبارزات مردم استان فارس با رژیم پهلوی در 28 صفر 1357
همزمان با سالروز رحلت پیامبر(ص) و امام حسن مجتبی(ع) با دعوت آیات عظام و علمای شیراز و با برنامهریزی کمیته هماهنگی تظاهرات، یک راهپیمایی گسترده مردمی در روز 7 بهمن 1357 در شیراز برپا شد. در این گردهمایی و تظاهرات بسیاری از اقشار مختلف مردم شیراز و مناطق اطراف از جمله: روحانیان، فرهنگیان، بازاریان، دانشگاهیان، اصناف، کسبه، کشاورزان، عشایر و کارکنان ادارات شرکت داشتند. تظاهرکنندگان پس از راهپیمایی در خیابانهای شهر به طرف قبرستان دارالرحمه شیراز عزیمت کردند. در این مکان حجتالاسلام مجدالدین محلاتی و شیخ علی موحد سخنانی ایراد کردند و اعلامیههایی نیز از سوی اقشار مختلف حاضر در اعلام همبستگی با انقلاب قرائت شد. در خاتمه نیز شرکتکنندگان مقبره شهدای اخیر را گلباران کردند.[70]
همزمان با شیراز در سایر شهرستانها و مناطق استان فارس از جمله: فسا، کازرون، جهرم، مرودشت، سپیدان، داراب، فیروزآباد و استهبان مردم به راهپیمایی و تظاهرات مبادرت نمودند. آنان برقراری جمهوری اسلامی، بازگشت امام خمینی به ایران، برکناری دولت بختیار و برکناری نمایندگان مجلس شورای ملی را خواستار شدند.[71]
اعتراضات مردم به عناوین مختلف ادامه داشت، رژیم پهلوی نیز در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود عدهای از مقامات دولتی و نمایندگان مجلس از سمتهای خود استعفا دادند. ایرج عطار قاضی دادگستری و نماینده شیراز در مجلس شورای ملی اولین نمایندهای بود که استعفای خود را اعلام کرد. سپس عنایتالله قائمی نماینده آباده و نوازالله جهانشاهی نماینده شیراز نیز با اعلام استعفای خود همبستگی خود را با انقلاب اعلام کردند.[72]
ورود امام خمینی به ایران و اقدامات انقلابیون فارس
همزمان با سایر نقاط کشور در شیراز نیز در روز 12 بهمن 1357 در هنگام ورود امام خمینی به ایران برنامههایی پیشبینی شده بود. از سوی کمیته هماهنگی تظاهرات این شهر عدهای از اعضای آن برای استقبال از امام خمینی به تهران اعزام شدند. در شیراز نیز مردم را به تجمع در شاهچراغ فراخواندند. قرائت اعلامیه امام خمینی، سخنرانی و سپس پخش سخنرانی امام خمینی در بهشتزهرا(س) از جمله برنامههایی بود که در این گردهمآیی به اجرا درآمد. از بعدازظهر روز پنجشنبه 12 بهمن تا روزهای بعد مردم شیراز و سایر شهرهای فارس در سرور و شادمانی به سر میبردند. عدهای بر روی تریلر، کامیون، وانتبار و خودروهای شخصی سوار شده ضمن سر دادن شعار، ابراز شادمانی میکردند. سایر اتومبیلها نیز بوقزنان به شادی مردم میافزودند. اغلب ادارات و سازمانهای دولتی هم در سر در ورودی خود با لامپهای تزئینی مبادرت به آذینبندی و چراغانی مراکز خود نموده بودند. عده زیادی از مردم نیز با راهپیمایی در پیادهروها شادی خود را به انحای مختلف ابراز مینمودند.[73]
این در حالی بود که فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شیراز که از ماهها قبل به تعطیلی کشیده شده بود، اندک اندک به رونق افتاد. در این راستا جمعی از دانشآموزان علاقهمند، به کمک دبیران خود موفق شدند در دبیرستانهای نمازی، ابوذر (شاهپور سابق)، رازی و مصدق (احمدی سابق) به منظور اعتلای فکری دانشآموزان و توجه به مبانی مذهبی و اجتماعی کلاسهایی دایر کنند. دانشسرای مقدماتی نیز فعالیت خود را با حضور دانشجویان و کارکنان این مرکز آموزشی آغاز کرد.[74]
در کنار فعالیتهای آموزشی، گروهی از جوانان شیراز نیز امور خدماتی شهر را که به علت اعتصابات مختل شده بود، برعهده گرفتند. با همکاری گروهی از مهندسین، سازمانی به نام «سازمان تعاونی عمران اسلامی» شکل گرفت. در این سازمان که شرکتهای مختلف ساختمانی و راهسازی مشارکت داشتند با کمک صدها جوان داوطلب، پاکسازی شهر را آغاز کرده و یک هفته را به نام «هفته نظافت و پاکسازی» نامیدند. بدین ترتیب دهها کامیون، لودر و گریدر، کار پاکسازی را آغاز کرده و صدها بیل، جارو و کیسه نایلون بین جوانان توزیع شد. علاوه بر این حفاظت و برقراری امنیت در شهر و ایجاد کلنیکهای سیّار برای کمکهای اولیه نیز از سوی جوانان مزبور آغاز شد. عدهای از متمولین نیز کمکهای مالی خود را در اختیار آیات بهاءالدین محلاتی و سیدعبدالحسین دستغیب قرار دادند تا بین مستمندان توزیع شود.[75]
حمایت مردم فارس از دولت موقت
امام خمینی چند روز پس از ورود به تهران در 15 بهمن 1357، مهندس مهدی بازرگان را به نخستوزیری دولت موقت منصوب کرد: «ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است، ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است؛ باید از او اتباع کنند. مخالفت با این حکومت، مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است.»[76] در این روز در جهرم تظاهرات با شکوهی همراه با شعارهایی علیه دولت بختیار و به طرفداری از امام خمینی بر پا شد.[77] در هیمن روز در کازرون دهها هزار نفر در پیامی به امام خمینی آمادگی خود را برای شرکت در جهاد مقدس اعلام کردند.[78]
در شیراز نیز از نخستین لحظهی انتشار خبر انتصاب بازرگان به نخستوزیری، مردم با حضور در خیابانها ضمن راهپیمایی در حمایت از دولت موقت به سر دادن شعار مبادرت کردند. در روز 17 بهمن نیز اعلامیههایی در حمایت از دولت بازرگان از سوی علمای شیراز انتشار یافت. در این اعلامیهها از مردم دعوت شده بود که در روز چهارشنبه 18 بهمن به منظور اعلام پشتیبانی از دولت بازرگان در یک راهپیمایی عظیم شرکت نمایند.[79]
این در حالی بود که در همان روز سهشنبه 17 بهمن نیز از ساعات اولیه بامداد بیش از یکصد هزار نفر از مردم شیراز در مسجد شهدا (مسجد نو)، حرم شاهچراغ و خیابانهای اطراف اجتماع کرده و آمادگی خود را به منظور شرکت در جهاد مقدس مذهبی اعلام نمودند. در این اجتماع شیخ علی موحد پشتیبانی روحانیون و مردم فارس را از نخستوزیری بازرگان اعلام کرد. سپس فرمان امام خمینی مبنی بر نخستوزیری بازرگان و اعلامیه آیتالله بهاءالدین محلاتی در مورد دعوت از مردم فارس برای شرکت در راهپیمایی روز چهارشنبه در حرم شاهچراغ برای اعلام پشتیبانی از دولت بازرگان قرائت شد. اجتماعکنندگان سپس شروع به راهپیمایی کردند. در کازرون، جهرم، مرودشت، فسا، نیریز، فیروزآباد و سایر شهرها نیز مردم در پشتیبانی از دولت بازرگان دست به تظاهرات زدند.[80]
در روز 18 بهمن میلیونها نفر از مردم در شهرهای مختلف کشور با راهاندازی تظاهرات خیابانی، پشتیبانی خود را از بازرگان ابراز داشتند و خواستار کنارهگیری شاپور بختیار از نخستوزیری شدند. در شیراز نیز بیش از 200 هزار نفر از مردم با حضور در خیابانها ضمن سر دادن شعار، حمایت خود را از دولت بازرگان ابراز نمودند. در شهرستانهای مختلف فارس نیز راهپیماییهای گسترده برگزار گردید که در طول تاریخ این دیار بینظیر بود. به طوری که بنابر گزارش روزنامه اطلاعات در شهرستان کازرون حدود 200 هزار نفر از مردم شهر و روستاهای اطراف، آباده 30 هزار نفر، ابرکوه 50 هزار نفر، خرامه 50 هزار نفر، فسا 100 هزار نفر، مرودشت 6 هزار نفر دست به تظاهرات زدند. این در حالی بود که در شهرهای دیگر فارس از جمله جهرم، فیروزآباد، داراب، لار، نیریز و استهبان نیز راهپیمایهای مختلف بدین منظور برگزار شد. یکی از وقایع مهم روز 18 بهمن در شیراز حضور تعدادی از پرسنل ارتش با لباسهای نظامی در میان اجتماع مردم در مسجد جامع شیراز و اعلام همبستگی آنان با انقلاب بود.[81]
متعاقب اوجگیری تظاهرات مردمی، از سوی کمیتهی هماهنگی تظاهرات از مردم شیراز خواسته شد تا در روز 22 بهمن در صحن شاهچراغ(ع) گرد آیند. از صبح روز مزبور بلندگویی در سطح شهر مردم را به اجتماع در شاهچراغ فرا میخواند. بدین ترتیب در حالی که شهر به صورت نیمهتعطیل درآمده بود، جمعیت انبوهی در حرم شاهچراغ و خیابانهای اطراف اجتماع کردند. در این اجتماع مهندس رجبعلی طاهری به سخنرانی پرداخت. البته از آنجایی که در کمیته هماهنگی تظاهرات تصمیم گرفته شده بود که جهت خلع سلاح و تسخیر کلانتریها به مراکز مزبور حمله شود، لذا از اول صبح متولیان امر (اعضای کمیتهی هماهنگی تظاهرات و...) سلاحهای موجود خود را بین اعضای خود تقسیم کردند. آنها علاوه بر این عدهای از مردم به ویژه جوانان حاضر در تجمع شاهچراغ را در صفوف منظم آماده کرده و در حالی که آنان شعار «تهران جنگ است، خاموشی ننگ است» سر میدادند مانند رژه نظامیان پاهای خود را به زمین میکوبیدند.[82]
از این رو راهپیمایی از حرم شاهچراغ و مسجد شهدا (نو) به طرف فلکه مصدق آغاز شد. در بین راه گردانندگان تظاهرات از طریق بلندگو به جمعیت تظاهرکننده اعلام کردند که جهت خلع سلاح به سمت کلانتریها حرکت نمایند.[83] هنوز سخنان فرد اعلامکننده به پایان نرسیده بود که مردم به سرعت به طرف نزدیکترین کلانتری شیراز یعنی کلانتری 3 به حرکت درآمدند. مهندس رجبعلی طاهری در این ارتباط میگوید:
«حرکت مردم در راهپیمایی امروز مانند هر روز نبود، امروز به صورت نیمهدو و به صورت دو بود. یعنی با سرعت که من هرچه سعی کردم خود را برسانم، [نتوانستم] فاصله کلانتری تا شاهچراغ 400 الی 500 متر بیشتر نبود، نرسیدم. وقتی به کلانتری 3 رسیدیم، دیدم آنها هم زود تسلیم شده بودند و بدون درگیری الحمدالله آنجا تمام میشود.»[84]
اما در گزارش مطبوعات از مقاومت مأموران و درگیری نیمساعته آنان با مهاجمان و مجروح شدن عدهای سخن به میان آمده است. به هر ترتیب با تصرف کلانتری 3 و به دست افتادن سلاحهای آن به دست مردم، تظاهرکنندگان با استفاده از سلاحهای مزبور به کلانتریهای 4، 2، 5 و 7 یورش بردند که تقریباً بدون درگیری همه کلانتریهای مزبور به تصرف مردم درآمد. گویا کلانتریهای مزبور با اطلاع از سقوط کلانتری 3 قبل از رسیدن مردم به مراکز مزبور ساختمانها را ترک کرده و سلاحهای خود را به مرکز پیاده منتقل کرده بودند. بدین ترتیب درگیریها به مقابل مرکز شهربانیهای فارس واقع در فلکه شهرداری و کلانتری 1 کشیده شد. [85]
درگیری شدید مسلحانه و تسخیر مرکز شهربانیهای فارس
ساختمان مرکز شهربانی در میدان شهرداری، مقابل موزه پارس در ارگ کریمخانی واقع شده بود. مأموران بر برجهای ارگ بر روی پشتبام ساختمان نیز سنگربندی کرده بودند. لذا در هنگام یورش تظاهرکنندگان به شهربانی، مأموران مزبور مبادرت به تیراندازی کردند. در اثر تیراندازی پیدرپی آنها عدهای از مردم به شهادت رسیدند و برخی نیز مجروح شدند. مجروحین با کمک مردم به وسیله آمبولانسها و خودروهای شخصی به بیمارستانها منتقل شدند.
نیروهای مردمی نیز متقابلاً به تیراندازی پرداختند. علاوه بر سلاحهایی که از کلانتریهای دیگر به دست مردم افتاده بود، عدهای از افراد ایل قشقایی مسلح به تفنگ برنو که از فیروزآباد به شیراز آمده بودند، به علت مهارت در تیراندازی نقش عمدهای در این درگیری ایفا نمودند. علاوه بر این یکی از پرسنل ارتشی با یک دستگاه تانک از مرکز زرهی شیراز به کمک مهاجمان آمده و با پیوستن حدود 150 نفر از افراد مسلح نیروی هوایی و همافران به مردم، حمله به شهربانی شدت گرفت. سایر مردم نیز با پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ، مأموران شهربانی را مورد حمله قرار دادند. بدین ترتیب پس از حدود 5 ساعت نبرد مسلحانه بین طرفین، در رأس ساعت 4 بعدازظهر مرکز شهربانی فارس به تصرف مردم درآمد. یکی از شاهدان عینی در ارتباط با چگونگی تصرف ساختمان شهربانی نقل میکند که به دلیل سنگربندی و مشرف بودن مأموران شهربانی، تیراندازی به سوی آنان به سختی صورت میگرفت لذا یکی از افراد ایل قشقایی که مدتی نیز در خارج از کشور آموزشهای ویژه چریکی دیده بود با بالا رفتن از دیوار یکی از ساختمانهای مجاور توانست بر تیراندازان مزبور اشراف پیدا کرده و لذا با تیراندازی توانست افراد مزبور را به هلاکت برساند. پس از این واقعه و شدت یافتن حملات مردم، مأموران شهربانی به ناچار تسلیم شدند. در اثر هجوم به مرکز شهربانی و پرتاب کوکتلمولوتف آتشسوزیهای پیدرپی در ساختمان مزبور به وجود آمد. انبار اسلحه نیز به دست مردم افتاد و عدهی زیادی مسلح شدند.[86]
برخی از مأموران شهربانی به وسیله مردم دستگیر شده و به محل استقرار کمیته هماهنگی تظاهرات شیراز و منازل آیتالله محلاتی و آیتالله دستغیب منتقل شدند. در پی مجروح شدن گروه زیادی از مردم، کلیه طبقات با همکاری و کوشش فراوان به جمعآوری لوازم بهداشتی و دارویی پرداختند و در زمان کوتاهی محوطه بیمارستانها مملو از کمکهای درمانی و دارویی مردم شد. در شهر جنبوجوش خاصی دیده میشد و هر کس در حد توانایی خود به کمک آسیبدیدگان میشتافت. بیمارستانهای نمازی، سعدی، شیراز، شهریار، ثریا و فاتحنژاد محل استقرار و اسکان مجروحین و مصدومین شده بود. براساس گزارش مطبوعات در جریان درگیری مرکز شهربانی فارس تعدادی از مأموران کشته و مجروح شدند و از مردم نیز 42 نفر شهید و در حدود 421 نفر مجروح شدند. لیکن با شهادت عدهی دیگری از مجروحان در بیمارستانها تعداد شهدا به بیش از 50 تن رسید.[87]
شیراز دومین شهر آزاد شدهی ایران
پس از سقوط شهربانی یگانهای ارتش و ژاندارمری یکی پس از دیگری و بدون درگیری تسلیم شده و همبستگی خود را با انقلاب اعلام کردند. به نظر میرسد علاوه بر اعلام همبستگی فرماندهان ارشد نظامی در تهران، واقعه شهربانی شیراز نیز در اتخاذ تصمیم مورد نظر بیتأثیر نبوده باشد. عصر 22 بهمن پرسنل مرکز زرهی شیراز با تانکهای خود در خیابان به مردم پیوسته و در حالی که تصاویر امام خمینی را روی تانکها نصب کرده بودند در خیابانهای شهر به حرکت درآمدند. بدین ترتیب در حوالی غروب آن روز در فارس رسماً پیروزی انقلاب اعلام گردید. همان شب تلویزیون فارس نیز در اختیار انقلابیون قرار گرفت و پس از تهران از تلویزیون فارس خبر پیروزی انقلاب اعلام شد. بدین ترتیب پس از تهران، شیراز دومین شهری بود که کنترل آن به دست نیروهای انقلابی افتاد. در شهرهای داراب، آباده، کازرون، فسا، فیروزآباد و لار نیز مراکز نظامی و انتظامی یا بدون مقاومت و یا با درگیری کوتاهی به تصرف مردم درآمد.[88]
علیرغم اینکه در برخی از شهرستانهای استان فارس نیز در پایان روز 22 بهمن نیروهای نظامی تسلیم شدند اما در جهرم وقایع دیگری روی داد. در روز مزبور مردم جهرم به محض اطلاع از خبر آزادی تهران، تظاهرات عظیمی به راه انداخته و ابتدا مجسمه شاه را در میدان شهر پایین کشیده و قطعه قطعه کردند. سپس به طرف هنگ ژاندارمری واقع در 2 کیلومتری شهر به راه افتادند. اما حمله انقلابیون به هنگ ژاندارمری با مقاومت و تیراندازی مأموران مواجه شد. در نتیجه 7 تن از مردم مجروح شدند. در حالی که ژاندارمری در محاصره مردم بود، مأموران نظامی و تانکهای مستقر در شهر به پادگانهای خود بازگشتند.[89] تا اینکه در روز دوشنبه 23 بهمن پس از زد و خورد مسلحانه بین مردم و مأموران، سرانجام مقارن ظهر روز مزبور هنگ ژاندارمری جهرم به تصرف مردم انقلابی درآمد. شهیدان جهرم در این روز: علیاکبر میرحمیدی، احمدفانی و قنبرعلی استادی باباعربی بودند.[90]
متعاقب این پیروزی بزرگ، فارس غرق در شور و شادی شد. همه مردم از روحانیون گرفته تا مردم کوچه و بازار خوشحال بودند و با شور و شعف فراوان به خیابانها ریخته و با پخش کردن شرینی و شکلات در بین یکدیگر، شادی خود را ابراز میکردند و پیروزی انقلاب را به یکدیگر تبریک میگفتند.[91]
پینوشتها:
[1] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 22)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص 18.
[2] . بصیرتمنش، حمید، و کلثوم کریمپور، بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، دوره سوم، شماره 10 - شماره پیاپی 10، اسفند 1395، ص 27.
[3]. روز دوم دیماه 1357 گروههایی از مردم در مقابل بیت آیتالله سید عبدالله شیرازی تجمع کردند، که به دستور سرلشکر میرهادی فرماندار نظامی مشهد به گلوله بسته شدند و تعداد دوازده نفر کشته و شصت نفر هم مجروح شدند. بر طبق اعلامیهای که در مقابل بیت آیتالله سید عبدالله شیرازی نصب شده بود، تعداد کشته شدگان هشت نفر و تعداد مجروحین بیشتر از این بودند، چنان که با کشته شدن تعدادی دیگر از مجروحین، تعداد کشتهها به بیست نفر هم افزایش یافت. بنگرید به: یکشنبه خونین مشهد، بازخوانی حوادث روزهای نهم و دهم دی ماه 1357 مشهد، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[4]. نصیری طیبی، منصور، انقلاب اسلامی در شیراز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص 611.
[5] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 22)، پیشین، ص 177.
[6] . همان، 178.
[7] . همان.
[8] . همان، ص 177.
[9]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه: شهید آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 647.
[10] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 22)، پیشین، ص 245. همچنین ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[11]. همان.
[12]. دکتر کامران نجاتاللهی، استاد دانشگاه پلیتکنیک (امیرکبیر فعلی) تهران در اثر تیراندازی مأموران امنیتی در جریان تحصن استادان دانشگاه در ساختمان وزارت علوم در خیابان ویلا مورد هدف قرار گرفت سپس در بیمارستان بهآور تهران در 5 دی 1357 به شهادت رسید. (دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج 9، تهران، حوزه هنری، 1384، ص 92).
[13] . انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 612-613.
[14] . ن،ک: اسناد پایان مقاله.
[15] . رضوی، سید ابوالفضل، وحید کارگر جهرمی، انقلاب اسلامی در جهرم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 462.
[16]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 613-615.
[17]. همان.
[18] . اسناد پایانی مقاله. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک(ج 22)، پیشین، ص 455.
[19]. روزنامه اطلاعات، 17 /10 /1357.
[20] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک(ج 22)، پیشین، ص 511-515.
[21] . اسناد پایانی مقاله. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک(ج 22)، پیشین، ص 455.
[22]. همان، ص 455 - 464.
[23]. روزنامه اطلاعات، 17 /10 /1357.
[24]. همان.
[25]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 618-619.
[26] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 23)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386، ص 215.
[27]. همان، 213.
[28]. سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی، گزارش زمستان 57، تهران، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی، 1372، ص 138.
[29] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 23)، پیشین، 196-200.
[30] . همان، ص 213.
[31] . همان، ص 295.
[32] . همان، ص 215.
[33] . روزهای شنبه و یکشنبه، نهم و دهم دیماه 1357ش مشهد شاهد حوادث و وقایع بسیار تلخی بود که در تاریخ انقلاب اسلامی به «یکشنبه خونین مشهد» معروف شد. حادثه از ورود راهپیمایان به محوطه استانداری مشهد به منظور حمایت و اعلام همبستگی با کارکنان استانداری رخ داد. آنها پیش از این جهت همراهی با نهضت دست از کار کشیده و اعتصاب کرده بودند. هر چند در ابتدا راهپیمایان و رهبران انقلاب فکر کردند که نیروهای نظامی و ارتشی هم با مردم همراه و اعلام همبستگی کردند، اما یورش بیرحمانه و تیراندازی مستقیم آنها به سوی جمعیت در این دو روز باعث کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم بیدفاع گردید. بنگرید به: یکشنبه خونین مشهد، بازخوانی حوادث روزهای نهم و دهم دی ماه 1357 مشهد، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[34] . در کرمانشاه روز ششم دی جلسهای با حضور اعضای هیات علمی و کارکنان اداری دانشگاه رازی در دانشکده علوم تشکیل شد و طی این جلسه تصمیماتی به مناسبت کشته شدن استاد کامران نجاتاللهی اخذ گردید؛ به این صورت که ابتدا اساتید اعلامیهای درباره راهپیمائی روز دهم دیماه صادر و بین کارکنان شرکت هواپیمائی، شرکت نفت کرمانشاه، اداره کل آموزش و پرورش، بازاریان و دیگر گروههای مختلف مردم توزیع کنند. سپس ساعت ۹ صبح روز یکشنبه دهم دی مقابل دانشکده پزشکی اجتماع و تا مسجد آیتالله بروجردی راهپیمائی کنند. راهپیمایی در روز مذکور برگزار و به خشونت کشیده شد؛ طبق گزارش روزنامه اطلاعات در تظاهرات روز دهم دی در کرمانشاه افراد زیر به شهادت رسیدند: حاجر[هاجر] مرادی، علیاشرف نازپروریان، علیاکبر زهابی، علی اشرف سلیمی، میرزا متولیان، حضرتقلی امیری، جعفر قاسمی، مرتضی موسیوند، احمد سالاری، سهراب حیدری، عبدالله کرمی، سیاوش ویژهای، قاسم خالصی، حاجی محمد ناظری، یوسف محمدی، باقر فتحی گلدسته، غلام شاهمرادی، مهدی حری، مهدی ابریفام، محمدرضا مرادی، حسن شاهآبادی، بساط اسدی، فتحالله گلبداغی، عصمت محمدی، کوی کمبله، غلامرضا سلیمانی، محمد خورشیدی، سیروس رحیمی، معصومه، حبیب الفتی، عزیز دانیالی، میرزا پیرلایی، محمد امیری. بنگرید به: گذری بر انقلاب اسلامی در استان کرمانشاه به روایت اسناد ساواک، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[35] . در دی ماه 1357 اوضاع قزوین کاملاً بحرانی بود و خیابانها و میادین شهر حالت کاملاً جنگی به خود گرفت و اصطلاحاً «شهر به یک پارچه آتش مبدل» شده بود. تعداد شهدا و زخمیها در این ماه افزایش یافت و تنها در روز 2 / 10 / 1357 سه نفر و در روز 7 / 10 / 57 شش نفر به شهادت رسیدهاند. نیروهای نظامی رژیم در دی ماه 1357 نه تنها به جان مردم رحم نمیکردند، بلکه به تخریب اموال خصوصی و عمومی نیز اقدام میکردند. بنگرید به: گذری بر انقلاب اسلامی در استان قزوین به روایت اسناد ساواک، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[36]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 23)، پیشین، ص 293.
[37]. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، جلد 2، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ سوم، 1371، ص 186.
[38]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 622- 624.
[39]. همان، ص 624-626.
[40] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 23)، پیشین، ص 406.
[41] اسناد پایانی مقاله حاضر.
[42] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 23)، پیشین، ص 409.
[43] . همان، ص 410.
[44]. روزنامه آیندگان، 19 /10 /1357.
[45] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 465.
[46]. ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[47] . شاپور بختیار پس از رسیدن به نخستوزیری به اقداماتی دست زد تا مخالفان را راضی نماید. وی در حالیکه تصویری از مصدق در پشت سر خود داشت، در تلویزیون سراسری ظاهر شد، از سالهای فعالیتش در جبهه ملی سخن گفت، اعلام کرد که شاه به زودی برای گذراندن تعطیلات کشور را ترک خواهد کرد و قول داد حکومت نظامی را لغو و انتخاباتی کاملاً آزاد برقرار کند. لذا در راستای اجرای سیاست مزبور در اولین گام در لغو حکومت نظامی در سراسر کشور از بامداد روز 19 دی حکومت نظامی لغو شد. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 627.
[48]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 628-630.
[49]. همان، ص 631-632. یکی از مجروحان به نام عبدالخالق قاطعی چند روز بعد به علت شدت یافتن جراحات وارده به شهادت رسید.
[50] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 24)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386، ص 41.
[51] همان، ص 40.
[52]. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، جلد 11، به کوشش میرزا باقر علیاننژاد، تهران، حوزه هنری، 1389، ص 68-67.
[53]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 634-635.
[54]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 11، پیشین، ص 246-245.
[55] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 467.
[56] . ن،ک: اسناد پایانی مقاله.
[57]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 11، پیشین، ص 277.
[58]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 637.
[59] روزنامه اطلاعات، 30 / 10 / 1357.
[60] همان.
[61]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 639.
[62] . برای مطالعه بیشتر؛ ر، ک: بررسی بازگشت امام خمینی به کشور، 12 بهمن 1357، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[63] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 468-469.
[64] . همان.
[65] . همان، ص 471.
[66] . همان، ص 472.
[67] . بررسی زمینههای تاریخی و فرآیند انقلاب اسلامی در لارستان، پیشین، ص 32.
[68] . برای مطالعه بیشتر ن، ک: بررسی و تحلیل برگزاری تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران در بهمن 1357، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[69] . انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 473.
[70] . محمدجانی، محمدرضا و مهدی خوشرو، نقش علمای فارس در حرکتهای اعتراضی منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فصلنامه رهیافت فرهنگ دینی، سال سوم، بهار 1399، شماره 9، ص 49-50.
[71] . همان.
[72]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 641.
[73]. همان.
[74]. همان، ص 641-642.
[75]. روزنامه اطلاعات، 18 /11 /1357.
[76] . امام خمینی در این روز ضمن اشاره به اوضاع آشفته کشور، رژیم پهلوی و به تبع آن دولت و مجلس را غیر قانونی خواندند و اعلام داشتند: «از این جهت ما یک دولتی را معرفی میکنیم، رئیس دولتی را معرفی میکنیم [تا] موقتاً دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگیها خاتمه بدهد، و هم یک مسئله مهمی که مجلس مؤسسان است، انتخابات مجلس مؤسسان را درست کند، و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان تأسیس بشود. و همین طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمی را انتخاب بکنند. و مجلس مؤسسان؛ ... جمهوری اسلامی را [به] رفراندم بگذارد.» ایشان در ادامه با تأکید بر رأی مکرر مردم به جمهوری اسلامی میفرمایند: «با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهوری اسلامی رأی دادهاند؛ لکن برای اینکه بهانهها تمام بشود و شمارش آرا بشود، ما باید آزادانه یک همچو کاری بکنیم تا مردم بدانند، تا همه عالم بدانند که رأی آزاد که مردم میدهند به که میدهند و به چه رژیمی میدهند. لهذا ما دولت موقت را تعیین کردیم.» ایشان در مورد علت انتخاب مهندس مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت میفرمایند: «چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سالهای طولانی است از نزدیک میشناسم و یک مردی است صالح، متدین، عقیدهمند به دیانت و امین و ملی و بدون گرایش به یک شیئی که بر خلاف مقررات شرعی است، من ایشان را معرفی میکنم که ایشان رئیس دولت باشند. و ایشان وزرای خودشان را بعد تعیین خواهند کرد، و به ما معرفی میکنند تا اینکه شورای انقلاب ما، که پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند، شورای انقلاب وزرای ایشان را هم بررسی بکنند، و ان شاءالله مسائل به طور سهل و به طور خوبی انجام بگیرد. و من باید یک تنبه دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم، ایشان را قرار دادم.» حضرت امام در ادامه با تأکید بر لزوم تبعیت از دولت موقت میفرمایند: «من تنبه میدهم به کسانی که تخیل این معنی را میکنند که کارشکنی بکنند یا اینکه خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام میکنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه اسلام. قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است. و من تنبه میدهم به اینها که بر سر عقل بیایند؛ بگذارند مملکت ما از این آشفتگی بیرون برود، بگذارند خونهای محترم ریخته نشود، بگذارند جوانهای ما دیگر این قدر خون ندهند، بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود؛ ما به تدریج کارها را اصلاح بکنیم. و از خدای تبارک و تعالی میخواهم که توفیق بدهد به آقای مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام بدهد.» صحیفه امام خمینی، ج 6، ص 59.
[77] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (ج 25)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1387، ص 277.
[78] . همان، ص 278.
[79]. انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 642.
[80]. همان، ص 643.
[81]. همان. ص 643-644.
[82]. انقلاب اسلامی در شیراز چگونه به پیروزی رسید؟، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد مطلب: ۲۱۵۹.
[83]. محمدهاشم دستغیب، یادواره شهید حضرت آیتالله حاج سیدعبدالحسین دستغیب شیرازی، شیراز، کانون تربیت، 1363، ص 50.
[84]. انقلاب اسلامی در شیراز چگونه به پیروزی رسید؟، همان.
[85]. همان.
[86] . انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 646-647.
[87] . براساس گزارش روزنامه پارس شیراز اسامی شهدا و آمار مجروحان در بیمارستانهای شیراز به شرح ذیل اعلام گردید: بیمارستان سعدی: هادی مرادی، مجید رحیمدل، هادی مهدوی، نعمت کشاورز، علیمحمد قهرمانی، جلیل حسینپور، فرامرز کیانی و چهار ناشناس شهید و 85 نفر مجروح. بیمارستان نمازی: حاجیبابا غضنفری اردکانی، سهراب یحیایی، محمدکریم احتشامی، هادی خلوصی، غلامرضا رضازاده دهبزرگی، عباس محمدی، عبدالحمید پیش (روزبه)، محمدجواد فارسی، مهدی زمانی، حسین میرباقری دهاقانی و 32 نفر مجروح. بیمارستان شهریار: خسرو باقری، محمود عزیززاده و یک نفر ناشناس شهید و 53 نفر مجروح. بیمارستان شیراز 16 نفر و بیمارستان ثریا 3 نفر شهید و در بیمارستان حافظ 80 نفر و در مرکز اورژانس شیراز نیز 20 نفر مجروح و بستری بودند. همان، ص 647-648.
[88]. همان، ص 649.
[89]. روزنامه اطلاعات، 23 /11 /1357.
[90]. انقلاب اسلامی در جهرم، پیشین، ص 478-483. علاوه بر این حسین اکبری که اهل بخش خفر شهرستان جهرم بود، روز 22 بهمن در شیراز به شهادت رسیده بود.
[91] . همان، ص 488.
وضعیت سروستان در اول دی 1357.
حوادث روز 3 دی 1357 در استان فارس.
گزارش ساواک از سخنرانی شیخ علی موحد در تاریخ 5 دی 1357 در مسجد مولا در شیراز، ص 1.
گزارش ساواک از سخنرانی شیخ علی موحد در تاریخ 5 دی 1357 در مسجد مولا در شیراز، ص 2.
تظاهرات مردم فارس در 7 دی 1357.
تظاهرات مردم فارس در 9 دی 1357.
گزارش ساواک از اوضاع استان فارس در روزهای 9 و 10 دی 1357، ص 1.
گزارش ساواک از اوضاع استان فارس در روزهای 9 و 10 دی 1357، ص 2.
گزارش اوضاع شیراز در 10 دی ماه 1357.
گزارش دیگری از روز 10 دی در شیراز.
گزارش ساواک از تظاهرات مردم شیراز در روز 10 دی 1357.
14 دی ماه 1357 در جهرم.
انجام تظاهرات در شهر شیراز در 14 دی 1357.
گزارش شهربانی جهرم به ریاست استان فارس از وقایع 15 دی 1357 جهرم.
انجام تظاهرات در شهرهای شیراز و جهرم در روز 16 دی 1357.
18 دی 1357 در شهرهای استان فارس.
اظهارات مهندس مهدی بازرگان در مسجد جامع شیراز.
تظاهرات مردم شیراز در روز 19 دی.
انتشار اعلامیه از طرف آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی در رابطه با کمبود نفت در کشور.
حفاظت ایستگاه رادیو تلویزیون مرکز شیراز.
تظاهرات 23 دی 1357 در جهرم.
تظاهرات مردم جهرم در 15 بهمن 1357.
تظاهرات گسترده مردم نیریز رژیم پهلوی.
تظاهرات کاروان مردم جهرم در تهران با رهبری آیتالله سید حسین آیتاللهی بعد از ممانعت از ورود امام خمینی به کشور از سوی دولت بختیار در بهمن 57.
تصویری دیگر از تظاهرات کاروان مردم جهرم در تهران در بهمن 1357.
تظاهرات مردمی در شیراز.
تظاهرات مردمی در فراشبند.
تظاهرات مردمی در لار و همراهی نظامیان.
برخی از شهدای انقلاب در جهرم.
تصاویری از مکانهای اجتماع مردمی علیه رژیم پهلوی در جهرم.
تظاهرات مردمی در لار.
حضور زنان جهرم در تظاهرات مردمی در جریان پیروزی انقلاب.
حضور گسترده زنان جهرم در تظاهرات انقلاب اسلامی.
حضور گسترده مردم در مسجد وکیل.
حضور مردم و روحانیت در تظاهرات مردمی در کازرون.
راهپیمایی مردم جهرم به مناسبت فرار شاه در 26 دی 1357.
روحانیت و مردم مسلمان و انقلابی نیریز در تظاهرات.
روحانیون انقلابی جهرم.
زنان مسلمان نیریز در صف انقلابیون.
زنان مسلمان و انقلابی نیریز در تظاهرات.
شرکت برخی از روحانیون جهرم در یکی از تظاهرات 1357.
غلامعلی مهربان در حال سخنرانی در جمع تظاهر کنندگان مردم جهرم در مقابل مسجد امام خمینی پس از فرار شاه در 26 دی 1357.
تعداد مشاهده: 84