ولادت و خاندان
آیتالله پسندیده در 17 شوال سال 1313 ه ق (چهارشنبه 13 فروردین 1275 ﻫ.ش) در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. پدر ایشان آیتالله شهید مرحوم سید مصطفی موسوی ـ فرزند برومند علامه جلیل القدر مرحوم سید احمد موسوی ـ است که مانند اکثر علمای آن روزگار در نجف اشرف به تحصیل و تدریس مشغول بود. سیداحمد به دعوت و درخواست مرد نیکوکار و بزرگواری به نام «یوسفخان کمرهای» که برای زیارت به عتبات مقدسه مشرف شده بود ـ برای ارشاد و پیشوایی اهالی خمین ـ به آن سامان میرود و با دختر مرحوم یوسفخان1 ازدواج میکند. از فرزندانشان یک دختر و یک پسر به نامهای: «صاحبه» و «مصطفی» باقی میمانند.
سیدمصطفی نیز همچون پدر برای ادامه تحصیلات به نجف اشرف و «سامرا» ـ به خاطر حضور مرحوم میرزای شیرازی در آن جا ـ عزیمت میکند و پس از آن که در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار میگیرد، به ایران باز میگردد و زعامت و پیشوایی اهالی خمین و حومه را عهدهدار میشود و به علت مبارزه با حاکم ظالم و نیز خوانین منطقه در ذیالحجه 1320 قمری در بین راه خمین ـ اراک مورد سوء قصد بعضی از اشرار قرار میگیرد و بر اثر اصابت چند گلوله به کتف و کمر، در سن 47 سالگی به شهادت میرسد و جنازه آن مرحوم به نجف اشرف منتقل و در آن جا دفن میشود.2
بعد از شهادت پدر
در زمان شهادت پدر، مرحوم آیتالله پسندیده، 8 سال بیشتر نداشت که به همراه مادر، به خونخواهی پدر برخاست3 و در سال 1321 هجری قمری (1282 ش) جهت دادخواهی به سلطان آباد (اراکِ امروز) رفت و با بدیع الملک صحبت کرد و سپس در اراک به عضدالملک شکایت برد و در نهایت به همراه برادر ـ آقا نورالدین ـ و خواهر بزرگتر و مادر و عمه و چند نفر دیگر در سال 1323 هجری قمری به قصد ملاقات با عینالدوله (صدر اعظم وقت) عازم تهران گردید و پس از یک سفر ده روزه به تهران رسید. مرحوم آیتالله پسندیده چگونگی ملاقات خویش با عینالدوله را چنین توصیف میکند:
«... من رفتم قبایش را گرفتم. دقیقاً یادم داده بودند به کنایه بگویم: اگر شما عادل هستید، ما عادل نیستیم، قاتل را بدهید به دست ما، ما او را میکشیم. من این را به عینالدوله گفتم. عینالدوله گفت «نخیر؛ قاتل را میکشم... گفتیم: تا قاتل کشته نشود از عمارت بیرون نمیرویم و ما این جا متحصن میشویم...»4 در نهایت با تلاشی که صورت گرفت، قاتل در چهارم ربیعالاول 1323 هجری به جوخه اعدام سپرده شد.
تحصیلات
آیتالله پسندیده، تحصیلات را در شهرستان خمین و در نزد عالمان آن دیار شروع کرد و سپس در سال1327 هجری ـ در 14 سالگی ـ به همراه سید نورالدین (برادر) و افتخارالعلماء (استاد) جهت ادامه تحصیل به اصفهان عزیمت کرد و در مدرسه ملاعبداللّه سکنی گرفت و ادبیات، منطق، کلام، فقه، اصول و هیئت و نجوم را نزد علمای اصفهان از آن جمله بزرگانی چون مرحوم آیتالله حاج آقا رحیم ارباب و آقا شیخ علی یزدی و مرحوم تویسرکانی تلمذ نمود و سالها در محضر آیتالله العظمی خاتون آبادی دروس سطح و خارج فقه و اصول را طی کرد. آیتالله پسندیده پس از گذراندن دورههای سطح و خارج دروس حوزوی، به خمین مراجعت کرد و همزمان با اقامه نماز جماعت، حوزه دروس فقه و اصول، کلام و منطق و نحو را در آن شهر برپا نمود که حضرت امام خمینی(ره) در زمره شاگردان آن بزرگوار بود.
حضرت آیتالله پسندیده در این خصوص میفرماید:
«...نزد خودم منطق، مطول و سیوطی را آغاز کردند. مشق را نیز نزد من انجام میدادند. چون خط نستعلیق من خوب بود، نزد من مشق میکردند...»5
فعالیتهای سیاسی، اجتماعی
مبارزه و ظلم ستیزی با زندگی آیتالله پسندیده عجین گردیده بود. او که در دامان خانوادهای مجتهد و مجاهد پرورش یافته بود، از زمانی که به تشخیص رسید، پدر بزرگوارش را در مقابل ظلم ظالمان منطقه یافت که سرانجام در همین راه نیز به شهادت رسید. در این زمان آیتالله پسندیده که 8 بهار بیشتر از عمر با برکتش سپری نشده بود به کسوت شریف روحانیت درآمد و به خونخواهی پدر، جلای وطن کرد و با عینالدوله به محاجه برخاست تا این که پس از مدتی، شاهد مجازات قاتل گردید. در این دوران که نا امنی در سراسر کشور رواج داشت، خمین نیز از شر اشرار در امان نبود و هر از چند گاهی، اشرار مسلح به آن شهر حمله میبردند؛ بر این اساس به علت ضعف حکومت در قبال ایجاد امنیت، مردم خود به این مهم اقدام میکردند و برای اجرای این امر، همه مردم اعم از علماء، تجار، خوانین و... مسلح بودند و به مقابله با اشرار میپرداختند، در یکی از این درگیریها آیتالله پسندیده که ده سال بیشتر نداشت به عنوان یک فرد تفنگچی در مقابله با اشرار حضور داشت.
آیتالله پسندیده از دوران نوجوانی برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشرار وابسته به حکومت جور، اسلحه بر دوش گرفت و پس از آن در معیت علمای اصفهان در جریان جنگ جهانی اول برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت جست.6 در زمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین که تمام امور کشور ـ حتی نصب حکمرانان و وضع قوانین ـ را در دست داشتند، آیتالله پسندیده با خرید غلات و ارزاق عمومی توسط آنان که برای تأمین نان و خوراک نیروهای خودشان صورت میگرفت، به مخالفت برخاست؛ زیرا این کار تأمین مایحتاج مردم محروم منطقه را به شدت دشوار میکرد و نهایتاً به بهای فقر و گرفتاری روز افزون مردم ایران میانجامید. ایشان در نقل خاطرات خود، در این باره میگوید:
«من به عظام الدوله... که رئیس دارایی گلپایگان بود، گفتم: من نمیگذارم اینها تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر این که نان محل تأمین شود. بعد از آن اگر مازادی داشت بخرند وگرنه نمیشود».7
مقاومت و ایستادگی ایشان در مقابل عمال حکومت و متفقین، باعث پروندهسازی و اعمال فشار بر ایشان شد.8 عظامالدوله عین گزارش مخالفت آن مرحوم را به وزارت کشور ارسال کرد و بر همین اساس، وزارت کشور دستور داد ایشان را از خمین تبعید کنند که البته با تمهیداتی که اندیشیده شد، حکم صادره غیر قانونی اعلام و از تبعید ایشان صرف نظر شد.9
در جریان کشف حجاب به اتهام مخالفت با آن، او را محاکمه و به اجبار لباس شریف روحانیت را، از تن او خارج کردند و به عنف او را به مجلس جشن کشف حجاب بردند.
مرحوم پسندیده برای حل مشکلات مردم با آیتاللهِ شهید سیدحسن مدرس ارتباط گرفت و در این راستا با سردار سپه ـ رضاخان ـ ملاقات کرد؛ لیکن از طرف وی به نداشتن حسن نیت متهم گردید! لذا در جلسهای با حضور آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری علیه سردار سپه، دادِ سخن داد.
آیتالله پسندیده در نقل این خاطره، چنین میفرماید:
«در سال 1303 شمسی من از تهران به قم رفتم و ایشان (آیتالله حائری) را ملاقات کردم. در یک جلسهای که جمعی هم بودند من علیه سردار سپه که آن وقت رئیسالوزرا بود صحبت کردم.»10
ارتباط با مرحوم آیتالله کاشانی و حضور در متن مبارزات آن دوران یکی دیگر از برگهای زرین و درخشان زندگی پر برکت آیتالله پسندیده است. ایشان در این خصوص چنین میگوید:
«خدا رحمت کند آیتالله کاشانی را که بسیار مرد عالم و با شهامتی بود و من با ایشان روابط زیادی داشتم»11
ایشان در مبارزات ملی شدن صنعت نفت مشارکت فعال داشت و همواره در متن جریان مبارزات سدۀ اخیر ملت ایران حاضر بود.12
آیتالله پسندیده و نهضت امام خمینی
او با وجود آن که برادر بزرگتر حضرت امام بود و بر ایشان سمت استادی و مربیگری داشت، همچون سربازی منقاد در خدمت اهداف والای انقلاب اسلامی قرار گرفت و مو به مو دستورات رهبر انقلاب اسلامی را اجرا میکرد.
اصلاحات ارضی
در آن زمان که توطئه قانون اصلاحات ارضی علیه دهقانان و روستانشینان تدارک دیده شد و هر حرکت و صدای آزادیخواهانهای در سطح کشور به بهانه مخالفت با اصلاحات ارضی سرکوب میگردید، آیتالله پسندیده که در شهر خمین دفتر اسناد رسمی داشت، به بهانه کهولت سن و عدم توانایی از تنظیم اسناد آن سر باز زد و در نهایت که بر این امر اصرار شد به طور کتبی نوشت:
«چون تنظیم اسناد مربوط به مرحله اول اصلاحات ارضی عمل خلاف شرع است، لذا از انجام این امر در دفتر خانۀ خود، ممانعت خواهم نمود.»13
بر همین اساس، در ذیل گزارش این نوشته، دستور داده شد چون مخالفت علنی با اصلاحات ارضی، مخالفت با فرامین شاهنشاه است، از طریق دادگستری، دفترخانۀ ایشان منحل شود.
واقعه 15 خرداد
سازماندهی مبارزات مردم خمین در واقعه 15 خرداد 1342 از برگهای زرین دوران مبارزه آیتالله پسندیده است. آن مرحوم در روز قیام تاریخی 15 خرداد با سخنرانی در میدان مرکزی خمین به طور آشکارا به حمایت از حرکت حضرت امام(ره) پرداخت. این اقدام شجاعانه در اسناد چنین ثبت گردیده است:
«به قرار اطلاع، فردای روزی که آیتالله خمینی دستگیر شده، سیدمرتضی پسندیده، برادر وی که در خمین میباشد در میدان شهر مردم را جمع و به منبر رفته و پس از سخنرانی، نواری که در آن خمینی صحبت نموده از بلندگو پخش مینماید...»14
پس از قیام خونین 15 خرداد و دستگیری امام خمینی(ره)، آیتالله پسندیده به همراه مراجع و علمای ایران، به تهران عزیمت و در اعتراض دسته جمعی علما مشارکت فعال نمود. امضای ایشان در اعلامیه چهل تن از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم به عنوان نخستین امضا نمایانگر نقش کلیدی آن مرحوم است. ایشان در نقل خاطرات دستگیری حضرت امام(ره) چنین میفرماید:
«زمانی که حضرت امام در پادگان عشرتآباد تهران زندانی بودند ... من در آن جا به دیدن ایشان رفتم... ضمناً با امام هم روابط محرمانهای داشتیم که گاهی پیغامی به ایشان میدادیم و ایشان هم پیغامی به ما میدادند... من به وسیله ارتباطی که با برادرزاده نصیری ـ رئیس شهربانی وقت ـ داشتم، درخواست ملاقات کردم. نصیری هم موافقت کرد و به اتفاق یکی از دوستان برای ملاقات امام به عشرتآباد رفتیم... نوبت ما که شد با همان رئیس پادگان برای ملاقات امام رفتیم. به من گفت: «شما فقط احوالپرسی کنید و در امور سیاسی با آقا صحبت نکنید.»... من با امام صحبت کردم و تمام مطالب را به ایشان گفتم. اظهار داشتم: «آقای شریعتمداری تقاضای ملاقات دارند موافقید یا خیر؟ گفتند: مانعی ندارد. گفتم: آقای مرعشی نجفی هم سلام رساندند. گفتند: مگر ایشان به تهران آمدهاند؟ گفتم: آری تازه آمدهاند و به منزل آیتالله خوانساری وارد شدهاند. ایشان پرسیدند: چرا آمدهاند؟ پاسخ دادم: کار داشتند! آنگاه گفتم: آقای یاوری و آقای بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند. آیتالله آملی (که در تهران بودند) سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند و سلام رساندند و یک یک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه بشوند همه در تهران جمع شدهاند. آنگاه پرسیدم: اجازه میدهید شهریه طلاب قم را منظم بپردازیم؟ گفتند: بله. گفتم: آقای آملی ظاهراً تقاضا داشتند اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستانها که تعطیل است باز شود. امام پرسیدند: مگر تعطیل است؟ گفتم: آری تعطیل است... غرض من از این سؤال و جوابها این بود که ایشان را به مهمترین اوضاع کشور و پیامدهای دستگیری معظم له آگاه سازم. ایشان کاملاً از اوضاع مطلع شدند و -سپس خداحافظی کردیم و به منزل برگشتیم.»15
تکیهگاه قبیله نور
خروش حضرت امام خمینی قدساللّه نفسه الزکیه علیه کاپیتولاسیون که منجر به دستگیری و تبعید عجولانه معظم له به ترکیه گردید، اعتصاب و تظاهرات مردمی را در پی داشت و جامعه روحانیت را جنب و جوشی فرا گرفت که صدور اعلامیهها، نامهها و تلگرافهای پشتیبانی از حضرت امام از یک طرف و فعالیتها و ارتباط و تماسهای رسمی و غیر رسمی با مقامات دولتی ایران و بعضی از مقامات خارجی از طرف دیگر، گوشهای از آن اقدامات است.
آیتالله پسندیده در این خصوص طی نامهای به امیر عباس هویدا ـ نخست وزیر وقت ـ ضمن درخواست مسافرت به ترکیه و ملاقات با حضرت امام، چنین نوشت:
«ادامه تبعید مرجع تقلید شیعیان حضرت آیتالله العظمی خمینی مدظله العالی، با شایعات اخیر موجب نگرانی شدید است...»16
هرچند در ابتدا مقامات دولت ایران با درخواست ملاقات ایشان موافق بودند ولی مقامات امنیتی ساواک، ارتباط آیتالله پسندیده را با امام به مصلحت ندانسته با این امر مخالفت کردند. آیتالله پسندیده در این باره میگوید:
«... هنگامی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، دربار دستور داده بود که من و آیتالله خوانساری برای دیدن امام به ترکیه برویم... ولی پاکروان میگوید: صلاح نیست که پسندیده برود و آقای فضلالله خوانساری تنها برود.»17
آیتالله پسندیده در همه دورانهای تبعید و مبارزه برای حضرت امام، یاری دلسوز بود. اما آنچه با وجود خطرات و تضییقات فراوان رژیم، برجستگی نقش ایشان را بیشتر نمایان میکند، مسئولیت تأمین و پرداخت شهریۀ امام به طلاب، در طول سالهای تبعید امام خمینی بود که این کار به واقع در جهت رونق بخشیدن حوزههای علمیه سراسر کشور و معرفی و شهرت دادن نام حضرت امام در میان طلابی که او را نمیشناختند، بسیار مؤثر بود.
از دیگر کارهای خطیر و مهمی که ایشان ـ در آن شرایط اختناقآمیز با دقت و رعایت نکات حفاظتی و امنیتی ـ انجام میداد، کمکهای مالی به خانوادههای زندانیان و تبعیدشدگان بود. این کمکها از محل وجوهاتی فراهم میشد که مقلدان امام از طرق مختلف به آیتالله پسندیده میرساندند.
حمایتهای آن مرحوم، از حضرت امام ادامه داشت تا آن که ایشان جهت رونق بخشیدن به بیت امام در قم و به عنوان مأمن و ملجأ یاران و دوستان و مقلدان آن حضرت، تصمیم گرفت به قم هجرت کند. این مسافرت با هماهنگی حضرت امام و ابلاغ زمان آن توسط مرحوم حاج سیداحمد آقا به ایشان صورت گرفت18 و آیتالله پسندیده از خمین به قم هجرت نمود و در بیت امام به عنوان وکیل تامالاختیار ایشان در اخذ سهم مبارک امام(ع) و پرداخت شهریه به طلاب، در محله یخچال قاضی مستقر گردید. ساواک در این خصوص چنین گزارش کرده است:
«حاج پسندیده، برادر بزرگ خمینی که در شهرستان خمین سکونت دارد، روز جمعه 18 / 10 / 1349 وارد قم شده و در منزل شخصیِ خمینی میباشد و روز شنبه 19 / 10 / 1349 به مناسبت میلاد حضرت رضا(ع) رسماً در مجلسی که در بیرونی منزل خمینی به همین مناسبت تشکیل شده بود، شرکت و از واردین پذیرایی و دید و بازدید به عمل آورد...
نظریه شنبه: مسافرت پسندیده به قم در ظاهر به عنوان زیارت است ولی در باطن به اشاره گردانندگان دستگاه خمینی است... که اگر دستگاه مانع نباشد، [ممکن است] ایشان برای دائم در قم بمانند.»19
علت حساسیت گزارشگر ساواک در خصوص امکان حضور دائمی آیتالله پسندیده در منزل حضرت امام در قم، به واسطه تضییقاتی است که ساواک در سال 1346 برای معظم له، به وجود آورد و ایشان را به طور رسمی به خمین بازگرداند. حضرت آیتالله پسندیده در این باره، چنین میگوید:
«در سال 1346 زمانی خواستند مجلس روضه بگذارند و آقای اسلامی روضه بخوانند. شهربانی یا سازمان امنیت قدغن کرده بود. حاج شیخ محمود خادمی در خمین به سراغ ما آمد و گفت: روضه را قدغن کردهاند، به قم بیایید. گفتم: روضه باید حتماً اجرا شود. دستور دادم که روضه بخوانند... خبر به شهربانی رسید و آمدند جلوی منزل ایستادند و گفتند که نباید روضه باشد... بعد مأمورین به من گفتند: برگردید و به خمین بروید. گفتم: من قصد داشتم فردا به خمین برگردم ولی چون شما امر میکنید نمیروم. مگر مرا به زور ببرید...»20
هرچند این مراجعت اجباری به خمین صورت گرفت. ولی آیتالله پسندیده پس از چند روزی به بهانه ناسازگاری هوای خمین به قم بازگشتند تا از نزدیک بر امور مربوط به فعالیتهای بیت حضرت امام، نظارت نمایند. در دوران حضور مرحوم حجتالاسلام حاج سیداحمد خمینی در قم، آیتالله پسندیده از بازویی توانا برخوردار بود و با مدیریت قوی و هماهنگی لازم به رتق و فتق امور طلاب و برقراری ارتباط با حضرت امام و هدایت مبارزین میپرداخت. مکاتبات مکرر حضرت امام(ره) در این خصوص گویای این هماهنگی است.
پس از عزیمت حاج سیداحمد خمینی به نجف اشرف و به دنبال آن شهادت مظلومانه حضرت آیتالله سیدمصطفی خمینی و ماندگار شدن مرحوم حاج سیداحمد در کنار حضرت امام، آیتالله پسندیده به تنهایی، عهده دار مسئولیتی خطیر گردید و این مهم را به احسن وجه به انجام رسانید.
پس از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، حوزه علمیه و شهر قم به عنوان پایگاه دائمی انقلاب اسلامی مرکز جوش و خروش انقلابی یاران امام گردید. حضور آیتالله پسندیده در بیت امام یکی از عوامل مهم ارتباط انقلاب اسلامی با رهبری آن در نجفاشرف و به خصوص در زمان اقامت امام در نوفل لوشاتو بود. در راستای همین نقش مؤثر بود که ساواک حضور ایشان را در قم برای رژیم خطرناک دانست و طی یک دادگاه فرمایشی آن مرحوم را برای مدت سه سال به شهر کویری انارک تبعید کرد؛ ولی آیتالله پسندیده حکم غیرقانونی تبعید را نادیده گرفت و با شهامت به قم بازگشت. این بار ساواک با عصبانیت به مسئلۀ بازگشت ایشان به قم پرداخت و طی حکمی محل تبعید ایشان را از انارک به داران اصفهان تغییر داد.
متن سند ساواک، به این شرح است:
«صورتجلسه
ساعت 1000 روز 10 / 3 / 2537 [1357 ] شاهنشاهی بنا به دعوت تلفنی آقای فرماندار قم کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در دفتر کار ایشان تشکیل و آقای فرماندار اظهار داشتند: سیدمرتضی پسندیده فرزند مصطفی متولد 1274 خمین شناسنامه شماره 138 صادره از خمین ساکن قم در تاریخ 21 / 2 / 1337 [1357 ] به اتهام تحریک مردم برضد یکدیگر و اخلال نظم و آسایش عمومی از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم به مدت 3 سال اقامت اجباری در انارک نائین از توابع استان اصفهان محکوم و رأی صادره با موافقت جناب آقای استاندار مرکز در باره نامبرده اجرا گردیده است و -در اجرای اوامر صادره از مرکز و بنا به مقتضیات محلی و مصالح عمومی مقرر است محل اقامت اجباری وی به شهر دیگری که کمیسیون تعیین مینماید تغییر یابد.
کمیسیون: با توجه به توضیحات آقای فرماندار و پیشنهاد نماینده نخستوزیری با تغییر محل اقامت اجباری متهم مورد بحث موافقت دارد، لذا محل اقامت اجباری نامبرده را نسبت به بقیه مدت محکومیتش شهرستان داران اصفهان تعیین مینماید.»21
مرحوم آیتالله پسندیده این بار با پیام امام خمینی مبنی بر این که «تمام کسانی که تبعید شدهاند به حکم تبعید اعتنا نکنند و به قم و یا شهر خودشان مراجعت کنند»، بلافاصله روانه قم شدند.
مرحوم آیتالله پسندیده پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم موقعیت ویژهای که از مراتب علم و تجربه و مبارزات مستمر خویش داشتند، همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم به هر عنوان و سمتی و بر هرگونه امتیازی ترجیح دادند و در طول سالهای پس از پیروزی با بزرگواری و بیهیچ ادعا و توقعی همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمودند.
در 22 آبان ماه 1375 آیتالله پسندیده این یار دیرین و ظهیر همارۀ آن سفر کرده، رخ در نقاب خاک کشید و به جمع سالکان کوی ملکوت پیوست و پس از تشییع پرشکوه، پیکر این عالم جلیلالقدر در مسجد بالاسر در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
آیین برادری به روایت نامهها
در انتها برای بیان چگونگی ارتباط حضرت آیتالله پسندیده با حضرت امام خمینی(ره) گزیدهای از مکاتبات فی ما بین را که تحت عنوان «آیین برادری به روایت نامهها»، توسط آقای حمید انصاری نگاشته شده است در ذیل میآوریم:
رابطه متقابل حضرت امام خمینی (سلاماللّه علیه) و آیتالله پسندیده حقیقتاً مثالزدنی، و الگویی است در آداب اخوت و معاشرت اسلامی. در یک سوی این رابطه فقیه و مرجعی نامدار و رهبری برجسته چون امام خمینی(سلاماللّه علیه) قرار دارد که اندیشه و نهضت الهیاش جهان را درنوردیده و علاوه بر ایجاد و استقرار نظام اسلامی در ایران موج دینگرایی و اسلامخواهی را در جهان طنین افکنده است و در سوی دیگر برادری بزرگ که سالهایی چند سمت سرپرستی و استادی امام را داشته است.
اسناد و نامههای امام و خاطرات فراوانی که یاران و آشنایان آن حضرت نقل کردهاند، جز این گواهی نمیدهند که امام خمینی(سلاماللّه علیه) در تمام مدت عمر حتی یک بار از منش اسلامی در برخورد متواضعانه و سراسر تجلیل و احترام با برادر بزرگ خویش عدول نکرده است.
این تکریم و تواضع نه تنها در امور مهم و مراودات آن دو بزرگوار و نه تنها در نوع خطابهها و نامهها و رفتار در مجالس رسمی بلکه در جزئیترین مسایل نیز فراوان به چشم میخورد. علیرغم موقعیت برجسته امام و انتظار پذیرش عمومی، حضرت امام هیچگاه حاضر نشد قدمی جلوتر از برادر بزرگ خویش حرکت کند و پیش از او از محلی خارج و یا وارد شود. از زبان یادگار امام شنیده و خواندهاید که حتی در حساسترین لحظات تاریخی انقلاب، در روز 12 بهمن که میلیونها چشم برای خروج امام از هواپیما لحظهشماری میکردند، آن حضرت حاضر نشد پیش از آن که آیتالله پسندیده از هواپیما خارج شود، بیرون روند.
تمام نامههای حضرت امام خطاب به ایشان با نهایت توجه و احترام و تکریم مرقوم شدهاند. نامهها با عناوینی همچون:
«حضور مبارک حضرت مستطاب حجهالاسلام والمسلمین آقای پسندیده دامت برکاته» و بعضاً مطالب نامه با جمله: «فدایت شوم» و یا «تصدقت گردم» آغاز میشود و در اغلب آنها تقاضای توجه به سلامتی و ابراز نگرانی از مختصر کسالت ایشان به چشم میخورد. در صدها نامهای که حضرت امام از نجف اشرف به فرزند عزیزشان حاج احمد آقا ـ رحمهاللّه علیه ـ و یا دیگر فرزندان و منسوبین نوشتهاند کمتر نامهای یافت میشود که در آن توصیه و سفارش رعایت حال و احترام آیتالله پسندیده و به تعبیر امام :«حضرت آقا» ـ نشده باشد. چند نمونه از این توصیهها:
خدمت حضرت حجهتالاسلام والمسلمین عم مکرم سلام برسانید. برای ایشان نگران هستم. میترسم این رفت و آمد برای مزاج ایشان ناراحتی تولید کند و موجب استراحت ایشان در قم نباشد. پدرت (... حضرت آقای عموی معظم مادامی که قم هستند خیلی مواظبت از ایشان بکنید هم از جهت کرسی و مکان و هم از حیث غذا و سایر امور خصوصاً احترامات...)
(... خداوند تعالی به شما توفیق عنایت کند حضرت آقا را تنها نگذارید البته به ایشان نباید بد بگذرد...)
(... از مواظبت آقای عمّ بزرگوار کوتاهی نکنید. ایشان ضعیفالمزاج هستند و باید رسیدگی شوند...)
(... خدمت آقا سلام برسانید و به ایشان در این هوای سرد زمستانی خدمت کنید مبادا بد بگذرد...)
... خدمت حضرت آقای عمّ محترم سلام برسانید، مرقومات ایشان تماماً جواب داده شده است و فرستاده شده است...)
(... جواب مرقوم آقای عمو را از طریق دیگر فرستادم. امید است برسد. از ایشان خیلی توجه کنید و خدمت به ایشان فرض است از برای شما...)
[1ـ کتاب «وعده دیدار» انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)]
حقیقتاً فرزندان امام نیز در طول دوران تبعید آن حضرت و سالهای پس از پیروزی انقلاب، سفارش اکید پدر را به شایستهترین نحو عملی ساختند و پس از رحلت امام، یادگار عزیز آن حضرت مرحوم حاج احمد آقا چونان فرزندی مهربان به مراقبت و حتی پرستاری از عموی بزرگوارش ـ که بنا به دعوت حاج احمد آقا به محلی در جوار منزل ایشان نقل مکان نموده بود ـ پرداخت و پس از ارتحال یادگار امام، فرزند برومند ایشان به شایستگی تمام وصیت پدر را در خدمت به حضرت آیتالله پسندیده تا آخرین لحظات حیات ایشان عملی نمود.
نکته حائز اهمیت آن که اختلاف رأی و نظر آیتالله پسندیده با امام در مواردی از مسائل مختلف جزئی و کلی که با صراحت و صمیمیت توأم با احترام در نامههای ایشان یافت میشود، کمترین اثری بر رابطه متواضعانه و آکنده از احترام و تکریم امام نسبت به ایشان نداشت چنان که این اختلاف سلیقهها نه تنها بر میزان اطاعت و ارادت آیتالله پسندیده به حضرت امام اثر منفی نداشت، بلکه میزان احترام و تبعیت کامل معظم له نسبت به رهبر کبیر انقلاب اسلامی در مکاتبات سالهای اخیر ایشان افزونتر از گذشته گردیده بود و در عین حالی که نقطه نظرات خویش را صادقانه و صریح عرضه مینمود، نسبت به صحت و سقم آنها نظر امام را جویا میشد و در مقام عمل آن چه را که امام میخواستند عیناً اجابت میکرد و در این مقام تا به آن جا پیش رفته بود که حتی سفر خویش و نقلِ موقتِ مکان از قم به تهران را نیز از محضر امام کسب تکلیف میکرد. آن فضای آزاد و آزاداندیشی و این رفتار متواضعانه و کریمانه و این رابطه سراسر محبت و صمیمیت و مسئولیتپذیری که قریب به یک قرن بین این دو بزرگوار جاری و ساری بوده است، حقیقتاً درسی است آموزنده برای رهجویان وادی تعلیم و تربیت.
نامه حضرت امام از ترکیه به آیتالله پسندیده:
20 محرمالحرام 1385
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم جناب مستطاب حجتالاسلام و المسلمین آقای پسندیده دامت برکاته
به عرض عالی میرساند انشاءالله تعالی وجود محترم خالی از نقاهت و ملال است. سعادت و عزت آن حضرت را از خداوند تعالی مسئلت مینماید. حال اینجانب بحمدالله و له الشکر خوب است، به هیچوجه نگرانی ندارم و جنابعالی و سایرین هم نگران نباشید. آنچه خداوند تعالی مقدّر فرموده عین صلاح است از خداوند تعالی خواستار است که ما را راضی فرماید از مقدرات. خدمت همه خویشاوندان سلام برسانید. مصطفی بحمدالله سالم و سلام ابلاغ مینماید.
والسلام علیکم و رحمهالله
روحالله الموسوی الخمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
چون در این اوقات وصول قبوض وجوه به اینجانب و ایصال صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام مینماید که مهر و امضاء حضرت مستطاب حجهالاسلام والمسلمین آقای حاج سیدمرتضی پسندیده دامت برکاته اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور به منزله مهر و امضای اینجانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر باب به معظم له برسانند، مورد قبول اینجانب است و برّیالذّمه میشوند و محتاج به مهر و امضای اینجانب نیستند.
والسلام علی المؤمنین و عبادالله الصالحین
تاریخ 20 شهر جمادیالثانی 1395
روحالله الموسوی الخمینی
برادر بزرگوارم قربانت شود
شما را به خدای متعال قسم میدهم به حرفهای دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه میشوید. خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمالی ضرر، انسان از آن چه واجب است اجتناب کند. اگرچه ترک حج و صوم و صلوه باشد...
روحالله الموسوی الخمینی
نام و چهره نورانی حضرت آیتالله پسندیده برای مقلدین امام، نام و چهرهای آشناست و در آن سالهای سخت خفقان که حتی بردن نام امام و پرداخت وجه شرعی به وکلای امام جرم سنگین محسوب میشد آن بزرگوار کار و موقعیت خویش را در شهرستان خمین رها کرد و افتخار وکالت شرعی امام خمینی را با همه خطراتش بر آسایش و آرامش زندگی ترجیح داد و با استقرار در منزل امام در قم، مطمئنترین حلقه ارتباط مقلدین و امام گردید.
به لحاظ ارتباط دیرین و گسترده حضرت امام با آیتالله پسندیده و اعتماد عمیق امام به ایشان و صداقت و امانتداری معظم له نسبت به امام هیچکس به اندازه آیتالله پسندیده در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی مکاتبه نداشته است.
تعداد نامهها و گزارشهای باقی مانده از آن بزرگوار از هزار متجاوز است. ایشان به عنوان وکیلِ امین امام و پیامرسان امین مردم آنچه را که در ملاقاتها و نامهها از ایشان خواسته بودند تا به اطلاع امام برساند عیناً و در نهایت امانتداری طی نامههایی پیاپی به حضرت امام منعکس مینمود.
این نامهها سرشار از نکتههای خواندنی و حاوی نقطه نظرات شخصی ایشان از کلیترین مسائل گرفته تا بیان جزییترین خبرها و نقل گفتهها و شنیدههای بیشمار مردم و بیان مشکلات و دردسرهای اقشار مختلف و به خصوص بیان نقطه نظرات گروهها و جریانات سیاسی در مسائل گوناگون نهضت و امور اقتصادی و سیاسی و جنگ و... میباشد.
بسیاری نامههای رسمی ایشان با جمله «جعلت فداک» یا «روحی فداک» شروع میشود که حاکی از محبت و اطاعت و اعتقاد عمیق قلبی آن بزرگوار به حضرت امام میباشد و در این جا تنها به چند نمونه از این نامهها بسنده میکنیم:
18 ج 2 84 (آبان ماه 43)
به عرض حضور مبارک میرساند: روزنامه اطلاعات در صفحات وسط تقریباً حدود بیست سی کلمه در هفته گذشته 21 یا 22 یا 23 مهرماه نوشته بود: «سپس لایحه الحاق ایران به پیمان وین تصویب شد.» دیگر هیچ مطلبی ننوشته بود. در کیهان هم ظاهراً همین طور بوده و مجاز نیستند چیزی بنویسند. آن چه تقریباً مظنون یا معلوم است این است که در دو سه ماه قبل این موضوع در مجلس سنا مطرح شده و مذاکره هم شده و تصویب نمودند ولی اجازه طبع آن داده نشده و بعداً در همان 21 یا 22 مهر در مجلس شورا مطرح و تصویب شده و آقای مهندس ریاضی از دست این قانون میگویند به آمریکا فرار کرده که در ایران نباشد. و اما مطلب این است که برای مصونیت آمریکاییها و مستشارهای آنها این پیمان تصویب شده که ایران به پیمان وین ملحق میشود و ظاهراً پیمان این است که ممالک کاملهالوداد باید در ممالک همدیگر از تعرّضات قانونی و غیره مصون باشند و اگر تخلف یا جرایمی کردند در سفارتخانه خودشان رسیدگی و محاکمه شوند و در واقع مثلاً اتباع ایران در ایران باید هرگاه با آمریکاییها اختلاف داشتند در سفارت آمریکا محاکمه و رسیدگی شوند.
الداعی. سیدمرتضی پسندیده
اول جمادیالاول 84 (مهرماه 1343)
به عرض حضور مبارک میرساند:
... بعضی تقاضا داشتند یک نفر برای امام جماعت و مسجد و منبر تعیین فرمایید، ولی فعلاً اقتضاء ندارد تا رمضان چه پیش آید.
... هرگاه بخواهید اعلام خطر فرمایید باز اسرائیل و عمال اسرائیل در ایران و بهاییها را رها نفرمایید که معالاسف تحت حمایت دول بزرگ برای اضمحلال اسلام و تضعیف دیانت و علما کوشش دارند. خیلی اهانت به مقامات نباشد.
... از قانون در ایران فقط اسمی باقی مانده. دادگستری نیز قادر نیست انجام وظیفه نماید. از قانون اساسی اسمی باقی نمانده. به قول شاعر : «از گربه همان گوشی دمی هست ورا» باقی همه عنکبوت را میماند. ایام سعادت و برکات مستدام، ظل عالی برقرار.
الداعی ـ سیدمرتضی پسندیده
شب 17 صفر 84 (تابستان 1343)
قربانت شوم
... چون امشب شب یکشنبه است و با آقایان عظام حسبالمعمول منزل حضرت آقای نجفی باید بروم، به این مختصر تصدیع افزا شدم. روزها هم آقایان حجج، مجلس روضه و تعزیهداری دارند و آقایان وعاظ و طلاب بسیار منظم، و خدمت مینمایند.
... گویا در مرزهای عراق یک تمرکز قوایی شده ـ به منظور گزارش آمد ـ ولی اطلاع صحیح در دست نیست. مصاحبه آقای وزیر دادگستری مقنع نیست چون اگر طرحی خود مجلسیها بدهند و تصویب کنند وزراء چه میکنند؟ مظنون است خود دولت طرحی را تهیه و به دست زنها به مجلس بدهند. هر چند فعلاً صلاح دولت هم نیست. آن چه احساس میشود برای تضعیف اسلام و مسلمین که هدف قطعی غریبهاست کمکم اصول اسلامی را تغییر میدهند تا نتیجهای که میخواهند بگیرند.
والسلام علیکم ـ الاحقر ـ سیدمرتضی پسندیده
روحی فداک
با تقدیم دعوات، چون هوای قم گرم و ناراحتکننده است، هرگاه اجازه و صلاح بدانید تابستان را در تهران در حالت استراحت باشم و در این صورت مقرر فرمایید پنجم یا ششم شوال یک ماشین برای ساعت هشت و نیم صبح قم باشد که تهران در منزل بندهزاده اقامت کنم و اگر صلاح در ماندن قم است توقف کنم. زیادتر تصدیع ندهم و عرضی ندارم...
والسلام علیکم و الرحمة ـ سیدمرتضی پسندیده
18 حج 404
ـ روحی فداک
با تجدید دعوت و تبریک عید سعید غدیر، با بودن داعی در تهران مجوزی برای امضاء قبوض رسید به اسم داعی و امضای چکهای بانکی و پرداخت به مؤسسه تعاون اسلامی قم، برای قم به نظرم نمیرسد. عقیده دارم آقای تهرانی(آقای حاج شیخ محمدصادق) یا آقای قرهی یا آقای اسلامی هرکدام را صلاح میدانید تعیین فرمایید و مرا معاف فرمایید یا داعی به آقای قرهی و آقای تهرانی اختیار امضاء بدهم بسته به نظر عالی است.
والسلام علیکم و الرحمه ـ پسندیده22
پیام مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای به مناسبت درگذشت آیتالله پسندیده
پس از این حادثه غمانگیز، مقام معظم رهبری پیامی به این شرح صادر کردند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
برادر بزرگ و بزرگوار امام راحل عظیم الشأن جناب حجتالاسلام آقای حاج سیدمرتضی پسندیده پس از عمر با برکتی که یکسره بر تقوا و پاکدامنی سپری شد، به دیار باقی و دیدار احبه و اولیاء شتافت. رحمت و فضل خدا بر او و ثنای پرهیزکاران و پاکدامنان نثار او باد. این روحانی شریف و امین و شجاع و صادق برای امام کبیر ما در یک دوره همچون پدر و سرپرستی مهربان و دلسوز و مصلحت اندیش و در یک دوره همچون رعیت و پیروی مؤمن و فرمانپذیر و مطیع بود. این افتخار برای او بس که بزرگترین انسان زمان ما همواره او را بزرگ و گرامی میداشت و به او احترام میکرد؛ از او راضی بود و به حفظ رضایت او اهتمام میورزید. این موجود عزیز و مکرم اکنون از میان ما رفته و به جوار رحمت و مغفرت حق تعالی پیوسته است. تکریم یاد و نام امام عظیم الشأن مقتضی تکریم و تجلیل اوست. اینجانب این مصیبت را به بیت شریف و معزز امام خمینی رضوانالله تعالی علیه، به ویژه به فرزندان و بازماندگان محترم آن مرحوم، صمیمانه تسلیت میگویم و علو درجات آن روحانی عالی قدر را از خداوند متعال خواستارم.»23
پینوشتها:
1. خاطرات آیتالله پسندیده ص 9، در این خاطرات آیتالله پسندیده این ازدواج را با خواهر یوسف خان میداند.
2. نهضت امام خمینی ـ سید حمید روحانی ـ ج 1 ـ ص 23ـ20.
3. ایشان در خاطرات خود میگوید: من یادم میآید، 8 سال داشتم. در همین حال با او [بدیعالملک] درباره قتل پدرمان و تقاضای اعدام قاتل صحبت میکردیم. خاطرات «ص 24»
4. خاطرات آیتالله پسندیده ـ ص 25.
5. خاطرات ـ ص 50.
6. حضور ـ ش 17 ص 341.
7. خاطرات ـ ص 91.
8. حضور ـ ش 17 ـ ص 340.
9. خاطرات ـ ص 2 ـ 91.
10. خاطرات ـ ص 87.
11. خاطرات ـ ص 98.
12. برای اطلاع بیشتر از رخدادهای تاریخ معاصر ایران و نقش معظم له در دورههای مختلف آن، به کتاب خاطرات ایشان مراجعه شود.
13. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله سیدمرتضی پسندیده، صفحه 33، سند شماره 1 / 19 ـ 5 ـ 651 مورخه 6 / 3 / 44.
14. حضور ـ ش 17 ص 350.
15. خاطرات ـ ص 106ـ104.
16. حضور ـ ش 17 ص 351.
17. خاطرات ـ ص 117.
18. حضور ـ ش 17 ص 352.
19. حضور ـ ش 17 ص 352.
20. خاطرات ـ ص 119.
21. فصلنامه حضور ـ ش 17 ـ ص 253.
22. فصلنامه حضور ـ ش 17 ـ ص 349 ـ 343.
23. روزنامه اطلاعات، 23 / 8 / 1375.
|