آغاز و انجام حزب اراده ملی سیدضیاءالدین طباطبایی
تاریخ انتشار: 28 آبان 1401
مقدمه
سیدضیاءالدین طباطبایی یکی از رجال تاریخ معاصر ایران در دوره قاجار و پهلوی است که در وابستگی او به استعمار انگلستان هیچگونه تردیدی وجود ندارد. معمولاً هرگاه نام سیدضیاء آورده میشود، کودتای سوم اسفندماه 1299 و تشکیل کابینه سیاه او و شکلگیری زمینههای پادشاهی و به قدرت رسیدن رضاخان به ذهن متبادر میشود. اما بایستی در نظر داشت که سراسر دوران زندگی سیاسی او تا پایان عمر برای تاریخ این کشور و منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است؛ خواه دوران زمامداریاش، خواه زمانی که به فلسطین و سایر ممالک رفت و طبق دستور انگلیس و در جهت منافع صهیونیسم گام برداشت، و خواه زمانی که به اشاره ارباب خود یعنی انگلستان به ایران بازگشت و فعالیتهای سیاسی خود را از سر گرفت. در این برهه زمانی که او به ایران بازگشت، یکی از اساسیترین اقداماتش تأسیس حزب اراده ملی بود که در دهه بیست شمسی به واسطه ضدیتی که با حزب توده داشت، جزء احزاب موجود در کشور به شمار میرفت. این حزب قرار بود سکوی پرتاب سیدضیاء برای به دست گرفتن قدرت و رسیدن به مقام نخستوزیری باشد اما عوامل گوناگونی همچون عدم اقبال عمومی به حزب و نیز اقدامات و ضربههای رقبای دیرینه سیدضیاء، موجب شد که حزب اراده ملی بدون اینکه دستاورد قابل توجهی داشته باشد، منحل شود و از صفحه سیاست ایران محو گردد.
بازگشت سیدضیاءالدین طباطبایی به عرصه سیاست در ایران
سیدضیاءالدین پس از کنارهگیری از نخستوزیری در سال 1300 و خروج از ایران، حدود بیست و دو سال در فلسطین که در آن هنگام در اشغال ارتش انگلیس بود، سکونت داشت و چند بار به کشورهای اروپایی، هندوستان و افغانستان سفر کرد. سال 1322 پس از اشغال ایران به وسیله نیروهای متفقین به ایران بازگشت و در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به نمایندگی از شهرستان یزد به مجلس راه یافت. پس از شکستهای متعدد در عالم سیاست به حاشیه رانده شد و بعد از آن ظاهراً شغل و سمتی نداشت و در امور دامپروری از قبیل نگهداری اسب، گاو، خرگوش و اردک به فعالیت پرداخت و مزرعه وسیعی را در اطراف قزوین به یونجهکاری اختصاص داد.[1] سعادتآباد تهران را بنیاد نهاد و مزرعه جدیدی در اطراف قزوین به نام اللهآباد دائر کرد. در کشاورزی و دامداری استعداد داشت. با اینکه سمتی در دولت نداشت، ولی غالباً طرف مشورت محمدرضا شاه قرار میگرفت. سرانجام او در سال 1348 و در سن هشتاد سالگی درگذشت.[2]
در سال 1322 که او به ایران بازگشت، کسان بسیاری به دیدنش شتافتند که یکی از آنها ابوالحسن ابتهاج بود. ابتهاج بسیار تلاش کرد تا سیدضیاء را به شاه نزدیک سازد. از «جوانی» و «حسن نیت» او گفت ولی سیدضیاء در ظاهر زیر بار نمیرفت ولی پافشاری و اصرار ابتهاج در ملاقاتهای بعدی سیدضیاء را رام ساخت تا به دیدار شاه برود. سرانجام این ملاقات صورت میپذیرد؛ به زودی هر دو خیلی به هم نزدیک شدند و سیدضیاء مرتب به دیدن شاه میرفت و هفتهای یک بار با شاه شام میخورد. در آغاز به رغم تلاشهای بسیار، سیدضیاء نتوانست قدرت را به چنگ آورد اما چند ماه بعد احزاب وطن و اراده ملی را تأسیس کرد که کانونی بود برای سازمان دادن به عناصر انگلوفیل و وابستگان انگلیسی.[3] بنابر این سیدضیاء برای اعاده قدرت به تشکیل چند حزب عمده سیاسی پرداخت و احزاب «وطن» و «اراده ملی» را بنیانگذاری کرد که حزب اراده ملی در میان احزاب موجود در دهه بیست از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
تأسیس حزب اراده ملی
پس از یک فاصله تقریباً بیست ساله از رکود سیاسی و حزبی، با اشغال ایران از سوی متفقین و سقوط رضاشاه از قدرت، دومین دوره حیات احزاب و تشکیلات سیاسی کشور (پس از مشروطیت) آغاز شد. منشأ همه احزاب و نیروهای سیاسی ایران را در این دوره و پس از آن، در طیف گسترده اندیشههای سیاسی و حزبی عصر مشروطه (به عنوان نخستین دوره شکلگیری تحزب در ایران) میتوان جستجو کرد. در دوره دوم شکلگیری احزاب سیاسی یعنی از ابتدای دهه بیست تا سال 1332، ایران شاهد پیدایش بیشترین احزاب و جمعیتهای سیاسی بود به گونهای که کثرت و تنوع احزاب این دوره نه پیش و نه حتی پس از آن دیده نشد.[4] در دهه بیست، احزاب، تشکلها و حتی روزنامههای بسیاری فعالیتهای خود را پس از فروپاشی دیکتاتوری رضاخان آغاز کردند.
همانطور که گفته شد، سیدضیاء بعد از شهریور 1320 و ورود به ایران، به تأسیس دو حزب همت گماشت، اول حزب وطن بود که بعد تبدیل به حزب اراده ملی گردید.[5] حزب اراده ملی در بهمن ماه 1323 یعنی یک سال پس از تشکیل حزب وطن به وجود آمد. این حزب در شیراز نیز فعال بود و در این شهر روزنامهای به نام «اراده فارس» انتشار میداد. حزب اراده ملی و پیش از آن حزب وطن، در واقع محافل قدرتگرایی بودند که در وجود سیدضیاءالدین خلاصه میشدند و به جز طرح برخی شعارهای کلی ملی، گرایش ایدئولوژیک و سمتگیری سیاسی خاصی نداشتند. سیدضیاء پس از تشکیل احزاب وطن و اراده ملی، اتحاد جراید ملی را به وجود آورده بود که شامل روزنامههای وظیفه، کاروان، کانون، هور و کشور میشد. روزنامههای اقدام (به مدیریت عباس خلیلی و سردبیری احمد دهقان)، کوشش (متعلق به سید محمدباقر حجازی) و نسیم شمال (به مدیریت محسن ساعی، این روزنامه ارتباطی با نسیم شمال سید اشرفالدین حسینی گیلانی نداشت) متمایل به سیدضیاء بودند. در همین زمان سیدضیاء روزنامه «رعد امروز» را که در واقع تجدید حیات روزنامه رعد پس از دو دهه بود، با امتیاز و مدیریت مظفر فیروز(فرزند نصرتالدوله فرمانفرما) به راه انداخت. اما از سال 1324 «نشریه روستا» به صاحبامتیازی مصطفی شاه علائی و سردبیری نصرتالله معینیان به جای رعد امروز به عنوان نشریه رسمی حزب اراده ملی منتشر شد.[6]
هدف اصلی تأسیس حزب
همانطور که هدف تأسیس اکثر احزاب دهه بیست، مبارزه و مخالفت با احزاب رقیب بود، هدف حزب اراده ملی نیز مبارزه با «حزب توده ایران» بود. حزب اراده ملی اگر چه به عقیده اکثر صاحبنظران انسجام تشکیلاتی بالایی داشت و پس از حزب توده یکی از منظمترین، تشکیلاتیترین و قویترین احزاب سیاسی در ایران به شمار میرفت، ولی مانند حزب توده به بیگانگان وابسته بود و بر اساس دستور انگلیسیها راهاندازی شده بود. حزب اراده ملی از همان آغاز تا متوقف شدن فعالیتهایش همواره با حزب توده در همه زمینهها برخورد داشت که به صورت جنگ تبلیغاتی و درگیریهای خیابانی میان اعضاء و هواداران دو حزب انجام میشد.[7] در واقع سیدضیاء به دستور امپریالیسم انگلستان خود را آماده کرد تا با امکانات وسیع و گسترده، به مجرد ورود به ایران با تشکیلات حزبی قوی، با فرزند ناخلف انقلاب روسیه، یعنی حزب توده ایران، مقابله کند و از خطراتی که کمونیسم، ایران و منطقه خاورمیانه را تهدید میکرد به منظور حفظ منافع و مطامع استعماری انگلستان ممانعت نماید.
بنابر این یکی از انگیزههای اصلی سیدضیاء از تأسیس حزب اراده ملی، مقابله و ستیز با حزب توده و جلوگیری از نفوذ سیاستهای سران انقلاب شوروی در ایران و منطقه بود که این خطمشی توسط دولت انگلیس به سیدضیاء القاء شده بود. این بار کفتار پیر استعمار، چاره کار را در آن دیده بود که سیدضیاءالدین طباطبایی عامل سیاسی کودتای 1299 را از طریق تأکید بر مذهب و مبانی ملی توسط سیدضیاء و حزب تازه تأسیساش، به فریب مردم مسلمان وادار نماید و از نظریه مذهب علیه مذهب بهرهبرداری کند. غافل از اینکه ملت ایران خادم و خائن را به خوبی تشخیص داده و کارنامه کابینه سیاه او، چهره منفور او را بر همگان آشکار ساخته بود.
واکنشها به تأسیس حزب
با شروع فعالیت حزب اراده ملی، مخالفان و موافقان سیدضیاءالدین در مقابل هم صفآرایی نمودند. مخالفان، او را سمبل ارتجاع و عامل درجه اول استعمار انگلستان میدانستند که مرامنامه حزب و رساله شعائر ملی او را دیکته شده توسط انگلیسها قلمداد مینمودند و افکار ارتجاعی و کهنهپرستانه و اصلاحات مغلق و پیچیده و متروکی مانند «عنعنات ملی» به جای سنن و آداب و رسوم و افتخارات ملی و «تعاریج دماغیه» به جای تحول و دگرگونی در فکر و اندیشه و «استمناء فکری» به جای تراوش و محصول تفکر و خردمندی و نیز واژههای من درآوردی چون «حلقه» به جای حوزه و «سرپوش لگنی» به جای کلاه شاپو، که در این رساله مورد استفاده قرار داده بود، به باد انتقاد، استهزاء و طنز و هزل گرفتند. بدیهی است که در میان مخالفان سیدضیاء اعضای حزب توده از جایگاه قابل ملاحظهای برخوردار بودند. نورالدین کیانوری که بعدها دبیر اول حزب توده شد در خاطرات خود در مورد سیدضیاء و حزب اراده ملی میگوید: «سیدضیاء وقتی که آمد، بلافاصله حزب اراده ملی را با شعارهای کلی و ملی و مخصوص به خود درست کرد و کلاهپوستی بر سر گذاشت. سیدضیاء شخصاً یک آدم مسخره بیشتر نبود. آلت دستی بود که کودتایی کرده بود و بعد از دو سه ماه ردش کرده بودند و در خارج در آب نمک خوابانده بودند. او در فلسطین مزرعه داشت و در ایران کسی خبر نداشت. بعد از شهریور 1320 ناگهان با کلاهپوستی و این مسخرهبازیها پیدایش شد، که ما میخواهیم شعائر ملی را که در دوران رضاخان از بین رفته است، دوباره زنده کنیم... کار سیدضیاء نگرفت. او البته به همراه افرادی مثل دکتر هادی طاهری و جمال که انگلیسیِ مطلق بودند، به مجلس چهاردهم راه یافت و معلوم است که چگونه نماینده شدند.»[8]
اما در مقابل طرفداران سیدضیاء او را سیاستمدار ورزیدهای میدانستند که میتواند با شمّ قوی و تجربیات سیاسی خود، ایران جنگزده و درهم فروریخته را که نابسامانیهای گوناگون به اضمحلال و سقوط نزدیکش میساخت، رهایی بخشد. به همین منظور ابتدا رضا صرافزاده، بازرگان و سرمایهدار یزدی مقیم تهران که از دوستان نزدیک سیدضیاء بود، محل کلوپ تهران را در خیابان سعدی -که مالکیت آن را داشت و به گردانندگان کلوپ مذکور اجاره داده بود و در آن قماربازهای حرفهای، شبانهروز به قماربازی مشغول بودند، با قبول وکالت پوررضا وکیل زیردست دادگستری- از تصرف مستأجران خارج ساخت و ساختمان مذکور به تصرف حزب اراده ملی درآمد.[9]
اعضای مرکزی حزب
نخستین کسانی که هسته مرکزی حزب را تشکیل دادند عبارت بودند از: حبیبالله رشیدیان (از عمّال نشاندار و جاسوسان معروف انگلیس در ایران)،[10] رضا صرافزاده، کاظم کورس، مهدی لاری، غلامحسین کاشف، جواد حریری، کلنل کاظمخان سیاح، ارباب مهدی، غلامحسین ابتهاج، نیرالملک، دکتر اسماعیل مرزبان، مظفر فیروز، صادق سرمد، عبدالله خاوری، حسن صدر، نوریزاده که هر یک از اینان به عضوگیری پرداخته و گروهی از نزدیکان، دوستان و آشنایان خود را به عضویت این حزب درآوردند.
نکته حائز اهمیت، عضویت اعضای حزب اراده ملی در لژهای فراماسونری ایران است که از وابستگی آنها به قدرتهای خارجی و عدم تعلق به کشور و جامعه ایرانی حکایت دارد. از جمله فراموسونرهای حزب اراده ملی سیدضیاء میتوان به رضا صرافزاده عضو لژ همایون،[11] کاظم کورس عضو لژ تهران،[12] مهدی لاری عضو لژ کورش،[13] محمدجواد حریری عضو لژ کورش و صادق سرمد عضو لژ همایون اشاره کرد.
ارگان حزب اراده ملی، روزنامه رعد امروز بود که مدیریت آن را مظفر فیروز بر عهده داشت و اولین شماره آن را در پنجم مهرماه 1324 انتشار داد. با توسعه فعالیتهای سیاسی و حزبی سیدضیاء و یارانش به تدریج بعضی از روزنامهنگاران و صاحبان جراید، چون سید محمدباقر حجازی صاحبامتیاز روزنامه وظیفه، علی جواهرکلام صاحبامتیاز روزنامه هور، صادق سرمد صاحبامتیاز روزنامه صدای ایران، علی بشارت صاحبامتیاز روزنامه صدای وطن، محسن ساعی صاحبامتیاز روزنامه نسیم شمال، حسین مطیعی صاحبامتیاز روزنامه کانون و محمد جنابزاده صاحبامتیاز روزنامه ندای آسمانی وابستگی خود را به حزب اراده ملی سیدضیاء اعلام داشتند.[14]
به زودی اسباب و اثاثیه و ابزار و آلات و ادوات روزنامه گران قیمت از قالی و مبلمان و پرده و میز و وسایل پذیرایی برای سیدضیاء که در تشکیلات حزب، خود را منشی کل نامیده بود و نیز اعضای برجسته حزب چون حبیبالله رشیدیان، نیرالملک هدایت، غلامحسین کاشف، علیاصغر فروزان، صادق سرمد، بهاءالدین حسامزاده پازارگاد، حسن معاصر، صمد عیسی بیگلو و مولوی که به ترتیب به سمت مشاور عالی حزب، رئیس شورای محلی تهران، نایب رئیس اول و دوم و منشیان مخصوص و رئیس دبیرخانه انتخاب شده بودند، تعبیه شد. تعداد معتنابهی دربان، پیشخدمت به ویژه محافظ برای حزب استخدام گردید و بدین ترتیب حزب رسماً افتتاح شد. اما درست در همان روز افتتاحیه، عدهای از اعضای حزب توده به دفتر مرکزی حزب اراده ملی هجوم بردند ولی پیش از آنکه وارد عمل شوند و دست به خرابکاری بزنند، مقامات حزبی که از قبل پیشبینی چنین حوادثی را در دستور کار خود قرار داده بودند، تعداد زیادی افراد چابک و ورزیده و بزن بهادر را به عنوان گروه ضربت اجیر نموده و آنها را با سلاحهای سرد مسلح ساخته بودند. در حمله اعضای حزب توده به دفتر مرکزی حزب اراده ملی گروه ضربت حزب با دشنه و چاقوی آخته به تودهایها حملهور شدند و آنها را متواری ساختند.[15]
مرامنامه حزب اراده ملی
مرامنامه حزب بر 22 اصل استوار شده بود و حوزههای زیر را در برمیگرفت: «استقلال سیاسی و اقتصادی و حفظ اصول مشروطیت»، «آزادی فردی و سازمان کشور»، «مبارزه با فقر و تکدی»، «دیانت و تربیت»، «خانواده»، «اوقاف»، «استخدام کشوری»، «دادگستری»، «کشاورزی»، «بهداشت»، «فرهنگ»، «صنعت»، «کارگر و کارفرما»، «تجارت»، «مالیه»، «قوای تأمینیه و ارتش»، «راهآهن و شوسه»، «پست و تلگراف و خطوط هوایی و رادیو»، «سیاست خارجی و بیطرفی ایران»، «مخالفت با دیکتاتوری»، «مقررات مختلفه»، «وظیفه حزب».
«به نام خدا و ایران»
«مرامنامه حزب اراده ملی»
استقلال سیاسی و اقتصادی و حفظ اصول مشروطیت
اصل یکم- تثبیت تمامیت ارضی، تحکیم استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و حفظ اصول مشروطیت و صیانت حقوق فردی و اجتماعی اتباع و سکنه ایران و نشر عدالت، به وسیله حکومت صالحی متکی به اکثریت ملی با رعایت و انجام مراتب نامبرده در زیر:
الف- قانون اساسی و متمم آن
ب- استقلال شهرستانها در امور شهرداری به وسیله اجرای قانون بلدیه، مورخه 25 ربیعالثانی 1325 هجری قمری و اصلاح بعضی مواد آن، مناسب با مقتضیات و خاتمه دادن به مداخلات دولت در امور شهرداری.
ج- تفویض امور استانها و شهرستانها به اهالی به وسیله اجرای قانون تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی و تجدیدنظر در قانون تقسیمات کشور و تعیین حوزه استانها و شهرستانها، مطابق اصولی که متناسب با مقتضیات و احتیاجات اهالی باشد با مشاوره انجمنهای نامبرده.
د- الغاء قوانین و مقرراتی که برخلاف قانون اساسی، آزادی مطبوعات را تحدید و تهدید کرده است و همچنین قطع مداخله مأمورین نظامی و شهربانی و کلیه قوای منشعبه از قوه مجریه در امور مطبوعات و اختصاص دادن تعقیب و رسیدگی به جرایم مطبوعاتی به دادگاههای دادگستری، با حضور هیأت منصفه، به وسیله وضع قوانین تازه.
ه - وضع و اجرای قانون مخصوص برای تشکیل شورای عالی و شوراهای محلی عشایر و تأسیس یک اداره عشایر در وزارت کشور، به منظور استقرار امنیت و تهیه زمینه آموزش و پرورش و سکنای عشایر.
و- وضع و اجرای قانون، به منظور تشکیل یک شورای عالی دولتی که وظایف آن، نظارت در اجرای قوانین مصوبه و رفتار مأمورین دولتی در سرتاسر ایران باشد، به طوری که تغییر و تبدیل وزراء تأثیری در اجرای قوانین نکند.
ز- تجدیدنظر در قانون انتخابات با در نظر داشتن مقتضیات کنونی و جلوگیری از سوءجریانات و دخالتهای نامشروع.
آزادی فردی و سازمان کشور
اصل دوم- تثبیت اصل آزادی فردی به وسیله وضع نظامات به ترتیبی که حقوق تمام افراد در آزادی فکر، عقیده، زبان، اجتماعات و قلم یکسان و تمام اهالی کشور بدون فرق بین طبقات در تشکیل و حفظ سازمان آینده کشور شریک باشند.
مبارزه با فقر تکدی
اصل سوم- الف- وضع و اجرای قوانین مخصوص به منظور رهایی بینوایان از فقر و فلاکت و استفاده از منابع طبیعی کشور تا هر فرد ایرانی بتواند از قوه کار خود حداکثر بهره را ببرد و تمام اهالی ایران قادر به داشتن زندگانی راحت و شایسته بشوند.
ب- ممنوع داشتن گدایی و بیکاری و منع ارتزاق از راه فالگیری، درویشی و دعانویسی و مجبور نمودن بیکاران و گدایان به کار.
ج- تأسیس مؤسسات صنایع دستی و هنرهای زیبا برای جلوگیری از بیکار بودن زنان.
د- ساختن خانههای راحت و صحّی ارزان قیمت در تمام شهرها و دهستانها برای طبقات بیبضاعت.
دیانت و تربیت
اصل چهارم- الف- احترام به اصول و مقدسات دینی و علمی.
ب- تنظیم امور روحانیت با اصلاح برنامه مدارس قدیمه و عدم مداخلۀ تأسیسات دینی در امور سیاسی.
ج- ایجاد دستگاه تبلیغاتی که مبتنی به مبادی عالیه مذهبی بوده و ایمان افراد را به انجام وظایف اخلاقی و رشد اجتماعی و ترقیخواهی راسخ نماید.
د- مبارزه با اوهام و خرافات و هرگونه اعمالی که با حقایق اسلامی منافات دارد.
ه - تقویت خصایص اخلاقی و معنوی در جامعه با اصلاح روش پرورش و آموزش.
و- اهتمام مخصوص در تربیت و تعلیم دختران و زنان و سعی در تربیت فکری و رشد اجتماعی و مستعد ساختن نسوان برای نیل به حقوق سیاسی و شرکت در انتخابات شورای فرهنگی و بهداشتی.
خانواده
اصل پنجم- الف- حفظ زندگی خانوادگی و تشویق به تشکیل خانواده از طرف جوانان.
ب- وضع مالیات مخصوص بر تجرد، به شرط تمکن و تخصیص آن برای مساعدت در ازدواج فقرا.
اوقاف
اصل ششم- الف- وضع مقررات به منظور اصلاح اوقاف و اجرای مقررات وقف با رعایت قاعده به احسن و اقرب بغرض واقف.
ب- صرف عواید موقوفات مجهولالمصرف و یا متعذرالمصرف در زمینه اجرای اصل چهارم.
استخدام کشوری
اصل هفتم- الف- تجدیدنظر در قوانین استخدامی با تأمین نکات زیرین:
1. تقلیل کارمندان به حداقلی که مورد احتیاج واقعی ادارات مربوطه است. دولت موظف خواهد بود از قوه کار کارمندان که مرخص از خدمت میشوند، به طرز دیگری به نفع کشور استفاده کند.
2. تأدیه حقوق مستخدمین، به میزانی که تمام احتیاجات عادی خود آنها و نانخورهای آنها تأمین شود. حقوق کارمندان باید به دو عنوان تأمین شود: یکی به عنوان کار و وظایفی که دارند، دیگر به عنوان تعداد نانخورهایی که قانوناً تحت کفالت آنها هستند.
ب- برای تأمین صحت عمل هر کارمند معادل آن چه در آییننامه تعیین میشود، هر کارمندی باید وثیقه تسلیم خزانه مملکتی کند و برای اجرای این منظور وزارت دارایی، به اسم صندوق وثیقه کارمندان مملکتی حسابی تشکیل و از بابت وجوه وثایق، سالانه سود معینی به اصل مبلغ اضافه میشود و این مبلغ فقط روزی به کارمند مسترد میگردد که دوره خدمت او تمام شده باشد. برای اشخاصی که صلاحیت خدمات دولتی را واجد، لکن استطاعت پرداخت وثیقه را نقداً ندارند در آییننامه، تسهیلات لازمه پیشبینی خواهد شد.
ج- اجرای کیفرهای شدید درباره کارمندان متخلف و بزهکار.
د- در استخدام دولتی، مزایای طبقاتی نباید رعایت شود و با شرایط مساوی نسبت به اشخاص بیبضاعت توجه خاصی مبذول گردد.
ه - کارمندانی که در نقاط مختلف کشور انجام وظیفه مینمایند باید حتیالامکان از اهالی و مردم همان ناحیه انتخاب شوند.
و- ایجاد بیمه اجباری برای کارمندان دولتی با مساعدت خزانه دولت و پیشبینی مواقع فقدان کار و تقاعد در پیری و پس از مرگ.
ز- وضع قانونی که هر فردی بیش از یک شغل موظف یا غیرموظف در مؤسسات دولتی و شهرداری و یا وابسته به آنها نداشته و بیش از یک حقوق هم از بابت اشتغال خود، در هر یک از مؤسسات نام برده دریافت نکند.
ح- محرومیت معتادین به تریاک و حشیش و شیره و چرس و مشروبات الکلی و قمار و سایر اعتیادات مذمومه از خدمات دولتی.
ط- مقدم داشتن مردان بر زنان در مشاغل دولتی، به استثنای مشاغل طبی و پرستاری و آموزگاری.
ی- هر کارمند دولت پس از سه سال خدمت، چهار ماه مرخصی با استفاده از حقوق باید داشته باشد.
ک- تأسیس اتحادیه کارمندان مشاغل دولتی و شهرداری.
دادگستری
اصل هشتم- الف- اصلاح تشکیلات دادگستری.
ب- تجدیدنظر در کلیه قوانین مربوط به آن مخصوصاً انتخاب و انتصاب قضات.
ج- الغاء محاکم و قوانین اختصاصی.
د- وضع و تدوین قوانین به منظور سرعت جریان دادرسی.
ه - استقرار استقلال قضات با تأمین کامل معیشت و مزایای خاص.
و- تأسیس دادگاههای سیار و برقراری ضابطین دادگستری در ایلات و عشایر و بخشهای دوردست.
ز- احیاء و اجرای اصول قانون اساسی که سوءتفسیر و یا تعطیل شده.
ح- تأسیس دادگاههای فوقالعاده برای رسیدگی به دعاوی و امور مربوط به مصالح کشور.
کشاورزی
اصل نهم- اصلاح و توسعه امور کشاورزی، به وسیله تهیه و اجرای برنامههایی به منظور انجام اقدامات زیرین:
الف- تقسیم خالصجات دولتی بین زارعین و برزگرانی که استحقاق دارند و شخصاً عامل زراعت بشوند، در تحتنظر مأمورین کشاورزی و انجمنهای ایالتی و ولایتی.
ب- تجدیدنظر در روابط بین مالک و زارع، طبق مقتضیات هر محلی برای تأمین و بالا بردن سطح زندگانی زارعین.
ج- تشکیل شورای محلی در هر قریه و تعیین کدخدا به وسیله انتخاب از طرف شورا، تحتنظارت انجمنهای ایالتی و ولایتی.
و- احیاء اراضی بایر و عمران املاک به وسیله آبیاری و تقسیم اراضی بین اهالی که زمین ندارند.
ه - تخصیص دو میلیارد ریال سرمایه برای بانک کشاورزی و تأسیس شعب بانک کشاورزی در تمامی بلوک و نواحی مملکت برای :
1. تهیه ادوات و ماشینآلات زراعتی و بذر و وسایل لازمه زراعت که با ارزانترین قیمت به فروش برسد.
2. تشویق و ترویج خرده مالکی با تمام تدابیر.
3. تأسیس شرکتهای تعاونی برای برزگران.
4. دادن مساعده برای قنوات مخروبه و تهیه آب به وسیله سدبندی و حفر چاه.
5 . ایجاد مؤسسات برای ساختن کود مصنوعی.
6. دادن مساعده به ایلات و عشایر برای دامپروری.
و- تأسیس مدارس کشاورزی در کلیه نقاط زراعتی و توجه مخصوص به پرورش دام.
ز- ایجاد مزارع نمونه در هر ناحیه به منظور تربیت دهاقین از نظر کشاورزی و توزیع اشجار.
ه - ایجاد مؤسسات برای اصلاح نژاد نباتات و حیوانات.
ط- ایجاد مؤسسات برای جلوگیری از آفات نباتی و حیوانی.
ی- وضع قوانین مخصوص برای حمایت و نگهداری جنگلهای فعلی و ایجاد جنگلهای جدید و توسعه آنها.
بهداشت
اصل دهم- تأمین بهداشت ایرانیان به وسایل ذیل:
الف- منع کشت تریاک تدریجاً منتهی تا مدت 5 سال.
ب- وضع مالیاتهای سنگین بر نوشابههای الکلی به منظور ترک استعمال.
ج- منع پیالهفروشی و بستن میخانهها در تمام شهرستانها.
د- لولهکشی آب در تمام شهرها.
ه - احداث باغهای ملی و میدانهای ورزش.
و- خشک کردن باتلاقها و اقدامات لازمه به منظور جلوگیری از پیدایش امراض مخصوصاً مالاریا.
ز- تأسیس بیمارستانهای متعدد در تمام شهرها به وسیله شهرداری.
ح- اعزام درمانگاههای سیار به تمام دهات به وسیله وزارت بهداری.
ط- تأسیس بیمارستانها و درمانگاههای مخصوص برای چشم در نقاطی که تراخم فراوان است.
ی- آموزش اصول بهداشت به تمام اهالی، به وسیله استفاده از کلیه تدابیر از قبیل موعظه، سخنرانی، انتشار مجله، نمایش فیلم و...
ک- تسهیل موجبات ازدواج و تعمیم آن به منظور تکثیر نسل و تقویت نژاد.
ل- تأسیس کودکستان در تمام نقاط.
م- پوشانیدن قنوات و جویها.
ن- ایجاد رختشویخانهها و حمامهای عمومی و ساختن آبانبار در نقاطی که آب کافی در دسترس اهالی نمیباشد با اصول بهداشتی.
ص- تأسیس نوانخانه و پرورشگاه و شیرخوارگاه و زایشگاه در تمام نقاط کشور.
فرهنگ
اصل یازدهم- تشکیل شوراهای فرهنگی مستقل با استفاده از مقررات عمومی فرهنگ کشور به منظور:
الف- تعمیم و استقلال تحصیلات ابتدایی.
ب- اجرای تعلیمات اجباری در تمام کشور و تأسیس مدارس متوسطه و عالیه به نسبت احتیاجات کشور.
ج- تأسیس کلاسهای اکابر در شهرستانها و استانها.
د- تنظیم برنامه مخصوص متوسطه به قصد تعلیمات فنی متناسب با مقتضیات محلی هر ایالت.
ه - در تعلیم اصول مذهبی در دبستانها و دبیرستانها باید از هر نوع خرافات که با مبادی مقدسه اسلامی منافات دارد جلوگیری شود.
و- تأسیس آموزشگاه فنی سیار در ایلات و عشایر.
ز- آزادی ملل متنوعه در امور فرهنگی و مذهبی طبق قانون اساسی و مقررات عمومی بر فرهنگ کشور.
صنعت
اصل دوازدهم- ترقی و توسعه صنایع به وسیله تهیه و اجرای برنامههایی به منظور انجام اقدامات زیرین:
الف- اکتشاف معدن از طرف دولت و استخراج کانها حتیالمقدور از طرف بنگاههای غیردولتی.
ب- تأسیس صنایع سنگین به وسیله دولت در صورتی که بنگاههای غیردولتی قادر به تأسیس آن نباشند.
ج- تأسیس کارخانجات بزرگ هیدرو الکتریک.
د- فروش بنگاههای صنعتی موجوده به استثناء راهآهن و کارخانجات اسلحهسازی مؤسسات غیردولتی.
ه - نظارت دولت در امور کارخانجات به منظور حفظ مصالح طبقه مصرفکننده.
و- حمایت صنایع داخلی به وسایل مقتضیه.
کارگر و کارفرما
اصل سیزدهم- الف- تطبیق روابط بین کارگر و کارفرما (اعم از اینکه کارفرما دولت یا بنگاههای غیر دولتی یا اشخاص باشند) براساس اصولی که به تصویب اداره بینالمللی کار رسیده است.
ب- بیمه اجباری کارگران کارخانجات و کارگران ساختمانی و معادن و کارمندان شهرداری و کلیه کارگرانی که گواهینامه کارگری داشته باشند.
ج- وضع قانون جلوگیری صغار از کار کردن در کارخانجات و دوایر صنعتی قبل از اتمام سن 12 سالگی به منظور تأمین بهداشت آنها.
د- ایجاد وزارت کار.
تجارت
اصل چهاردهم- الف- توسعه و ترقی بازرگانی داخلی و خارجی.
ب- ازدیاد صادرات به حداکثر امکان و مساعدت دولت در امور صادراتی.
ج- الغاء کلیه انحصارهای دولتی غیر از موارد استثنایی.
د- تأسیس بحریه تجارتی با مساعدت بانک ملی.
مالیه
اصل پانزدهم- الف- تحکیم امور مالی.
ب- تجدیدنظر در مالیاتها و تطبیق میزان مالیاتها با میزان ثروت مالیاتدهندگان به منظور تعدیل بین طبقات.
ج ـ تحکیم مبانی اقتصادی به وسیله تشویق مؤسسات صنعتی و فلاحتی داخلی از طریق کم نمودن عوارض مالیاتی در سالهای اولیه مؤسسات جدیدالتأسیس.
د- وضع قانون مالیات تصاعدی بر سرمایههای راکد و اراضی بایر.
ه - وضع قانون مخصوص برای کسانی که املاک مزروعی غیرمتناسب در تملک و تصرف دارند. و برای اشخاصی که ثروت مملکت را به خارج انتقال میدهند.
و- حذف هزینههای غیرضروری دولت.
ز- برکنار نمودن غیرایرانی از کارهای دولتی به استثنای متخصصینی که وجودشان لازم و استخدامشان به تصویب مجلس شورای ملی میرسد.
قوای تأمینیه و ارتش
اصل شانزدهم- الف- تجدیدنظر در قوانین مربوط به نیروهای تأمینیه کشور ارتش، ژاندارمری، شهربانی، گارد مرزی.
ب- تأمین معاش افراد و افسران نیروهای تأمینیه، لااقل شبیه به زندگانی سایر اهالی کشور.
ج- الغاء قانون نظام وظیفه، تدریجاً ـ تبدیل ارتش وظیفه فعلی، حداکثر ظرف سه سال بعد از خاتمه جنگ به ارتش داوطلب ـ تعداد نفرات ارتش داوطلب به تناسب بودجهای خواهد بود که ملت ایران بتواند در اختیار ارتش بگذارد، مشروط بر این که کثرت تعداد، به قیمت ارزش نظامی و رفاه و آسایش افراد و افسران تمام نشود.
د- توسعه ژاندارمری در حدی که برای تضمین امنیت کشور لازم باشد. و انفکاک کامل سازمان ژاندارمری از ارتش.
راهآهن و شوسه
اصل هفدهم- توسعه شبکه راهآهن و شبکه راههای شوسه، راههای شوسه سه شعبه خواهد بود.
1. راههای شوسه مملکتی بین ایالات با بودجه مملکتی.
2. راههای شوسه ایالتی و ولایتی با بودجه آن ایالت.
3. راههای شوسه محلی با کمک بودجه ایالتی و ولایتی و کمک اهالی محل.
پست و تلگراف و خطوط هوایی و رادیو
اصل هیجدهم- الف- توسعه شبکه پستی، تلگرافی و تلفنی و ایجاد خطوط هوایی کشوری در سرتاسر مملکت.
ب- تأسیس استاسیونهای رادیو در شهرها و مراکز مهم مملکتی.
ج- تنظیم و تسریع امور ارتباطی طبق جدیدترین اصول متداوله.
د- از بین بردن هر نوع سانسور مگر در مواردی که قانون پیشبینی کرده است.
سیاست خارجی و بیطرفی ایران
اصل نوزدهم- الف- حفظ استقلال حقیقی و تمامیت خاک ایران و حق حاکمیت مطلق این مملکت در حدود قوانین بینالمللی. حزب اراده ملی معتقد است که باید ایران آینده از تمام کشمکشهای بینالمللی دور و در جریان اختلافات بین دول عظیم بیطرفی تام اختیار نماید. و از این نظر پس از خاتمه جنگ با کلیه دول و ملل جهان رویه دوستانه را بر اساس تساوی حقوق ملل و معامله متقابله تعقیب خواهد کرد. و سعی خواهد نمود دول همجوار ایران، رسماً یک پیمان دایمی رعایت بیطرفی ایران را مانند بیطرفی مملکت سوئیس امضاء و تعهد نمایند.
ب- ایران در سیاست خارجی خود باید نهایت کوشش را داشته باشد، که صمیمیترین روابط ممکنه را با کلّیه کشورهای همجوار و مخصوصاً اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر برقرار و محفوظ بدارد حزب اراده ملی موظف خواهد بود با اشخاص و احزابی که طرفدار سیاست یکجانبه میباشند در حدود قوانین مملکتی مبارزه نماید.
ایران باید کوشش بکند بهترین روابط سیاسی را با کشورهای متحده آمریکای شمالی برقرار و روابط تجارتی خود را با کشورهای نامبرده به حداکثر امکان توسعه دهد.
ج- سیاست خارجی ایران براساس منشور اقیانوس اطلس و اعلامیه تهران راجع به استقلال و تمامیت خاک ایران استوار خواهد بود و درمورد اختلافات غیرمترقبه از اصول مقررات و حکمیت بینالمللی نیز استفاده خواهد کرد.
مخالفت با دیکتاتوری
اصل بیستم- چون سعادت ایران موقوف و متوقف به استقرار حکومت ملی و اصول دموکراسی است حزب اراده ملی بر ضد هر نوع دیکتاتوری فردی و دیکتاتوری اقلیتها در ایران خواهد بود اعم از این که این دیکتاتوری مربوط به طبقه خاص پرولتاریات یا دیکتاتوری نظامی و یا ارتجاعی باشد تا در نتیجه حکومت طبقات مختلفه ملت ایران را طبقه مخصوصی به خود اختصاص ندهند.
مقررات مختلفه
اصل بیست و یکم ـ اضافه نمودن اصولی بر این مرامنامه فقط به وسیله کنگره حزبی و یا پیشنهاد اقلاً یک ثلث از مجموع افراد حزب مورد مطالعه و مذاکره قرار خواهد گرفت.
وظیفه حزب
اصل بیست و دوم- طرق نیل به مقصود و تهیه آئیننامههای لازمه در زمینه اجرای اصل فوق با مطالعات دقیقه، وظیفه انجمنهای فنی تشکیلات حزبی تهران و ولایات است که به وسیله نمایندگان حزبی تقدیم مجلس شورای ملی گشته و پس از تصویب به موقع اجرا گذارده شود.[16]
آنچه که از محتوا و اصول بیستودوگانه این مرامنامه به روشنی برمیآید، سیدضیاء با انتشار آن از همان آغاز سودای نخستوزیری را در سر میپرورانده است. این مرامنامه در حقیقت برنامه دولت سیدضیاء بوده تا به مجرد رسیدن به نخستوزیری از این برنامه فریبنده در جهت تثبیت موقعیت خویش استفاده کند.[17] همانطور که میدانیم احزاب در مرامنامه خود بایستی اصول بنیادین و اعتقادی که حزب به آن پایبند است و به آن التزام دارد را مشخص کرده و چارچوبها و حد و حدودی را برای خود تعریف کنند؛ لیکن در مرامنامه حزب اراده ملی مشاهده میشود که به جز برخی اصول مانند اصل یکم، دوم، نوزدهم، بیستم، بیستویکم و بیستودوم، مابقی اصول بیش از آن که به مرامنامه یک حزب سیاسی شباهت داشته باشند، شبیه به برنامههای اجرایی یک دولت هستند. هیچ مرامنامه حزب سیاسی با جزئیات به مسائلی چون بهداشت، صنعت، تجارت، راهآهن و شوسه، پست و تلگراف و... نمیپردازد. کدام حزب توانایی توسعه بازرگانی را دارد؟ و یا میتواند به تأسیس آموزشگاه و کلاسهای اکابر اقدام کند؟ و یا لولهکشی آبهای شهری را بهبود بخشد و میدانهای ورزشی احداث کند و به تأسیس بیمارستان، کودکستان، کارخانجات هیدروالکتریک، شرکتهای تعاونی و بسیاری موارد دیگر که در مرامنامه آمده، مبادرت ورزد؟ کدام حزب میتواند مدعی توسعه شبکه راهها و گسترش خطوط تلفن و تلگراف و سیستم پستی کشور شود؟ بدیهی است که تمامی این موارد تنها از عهده دولتها برمیآید و احزابی که در آن زمان تنها میتوانستند امید راهیابی به مجلس شورای ملی را داشته باشند، قاعدتاً با این جزئیات و دقت نمیتوانستند در مرامنامه خود به مواردی مربوط به سیاستهای اجرایی کشور اشاره داشته باشند. ولیکن سیدضیاءالدین سودای نخستوزیری را در سر میپروراند و در واقع در این مرامنامه به برنامههای خود پس از گرفتن فرمان نخستوزیری پرداخته بود.
برخی از اصول مرامنامه نیز به منظور ظاهرسازی اسلامی و برای فریب ملت مسلمان ایران گنجانده شده بود مانند اصل دهم در بندهای «ب» و «ج» مبنی بر وضع مالیاتهای سنگین بر نوشابههای الکلی و منع پیالهفروشی و بستن میخانهها. اما از سوی دیگر در اصل چهارم بند «ب» به عدم مداخله تأسیسات دینی در امور سیاسی تأکید شده است که این امر اعتقاد به سکولاریسم و ضدیت سیدضیاء با علما و روحانیون را آشکار میسازد. برخی دیگر از اصول نیز ماهیت ارتجاعی داشتهاند مانند اصل هفتم بند «ط» که به مقدم داشتن مردان بر زنان در مشاغل دولتی تأکید شده است. نکته دیگر در این مرامنامه مربوط به اصل نهم کشاورزی است که در بند «ب» تجدیدنظر در روابط بین مالک و زارع را مدنظر قرار داده است؛ این موضوع به همراه سایر بندهای آن، زمینههای طرفداری سیدضیاء از برنامههای اصلاحات ارضی شاه در سالهای بعد را به دنبال شده است.
فرجام حزب اراده ملی
چون ملت ایران دانست که سیدضیاء سرسپرده درجه اول استعمار انگلستان، در تلاش است با تظاهر، ریاکاری و سالوسورزی اهرمهای قدرت را به چنگ آورد و دیکتاتوری دیگری را در کشور برقرار سازد، لذا میدان وسیعی جهت ظهور و بروز فعالیتهای سیاسی برای سیدضیاء و حزب اراده ملی فراهم نشد و محاسبات و برنامهریزیهای دولت انگلیس غلط از کار درآمد.
همچنین چون نیروهای تجاوزگر انگلیس، آمریکا و شوروی، خاک ایران را اشغال و قوای جائر شوروی کلیه مناطق شمالی کشور و آذربایجان را تسخیر نموده و با حمایت همهجانبه دولت اتحاد جماهیر شوروی از فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دمکرات کردستان، عملاً آذربایجان از مام میهن جدا شده بود، دولتهای آمریکا و انگلیس از این جریان ناراضی و منافع خود را در خطر میدیدند و دولت ضعیف و بیکفایت ابراهیم حکیمی (حکیمالملک) را هم که مهرهای انگلیسی بود، از حل این مسئله غامض و پیچیده سیاسی عاجز دانستند. لذا آمریکاییها پیشقدم شدند و احمد قوام (قوامالسلطنه) را که طرفدار سیاست آمریکا در ایران بود، برای تصدی پست نخستوزیری پیشنهاد نمودند. این پیشنهاد مورد قبول قرار گرفت و قوام در 25 بهمن 1324 مأمور تشکیل کابینه شد و با آراء بسیار ضعیفی تنها با اختلاف یک رأی، کابینه او از مجلس شورای ملی رأی اعتماد گرفت. قوام در این دوره از نخستوزیری خویش به حل مسئله آذربایجان و کردستان نائل آمد و تمام کوششها و تلاشهای سیدضیاء و حزب اراده ملی را در رسیدن به قدرت نقش بر آب کرد و چون دوره عمر مجلس چهاردهم پایان گرفت و مصونیت پارلمانی سیدضیاء به سر آمد، قوام به انتقام دستگیری و زندانی شدنش در کودتای 1299 توسط کلنل محمدتقیخان پسیان و به دستور مستقیم سیدضیاء، وی را در اول فروردینماه 1325 به اتهام فعالیت در از بین بردن روابط حسنه ایران و شوروی بازداشت نمود و نزدیک به یک سال در زندان شهربانی محبوس نمود. با طولانی شدن دوران بازداشت سیدضیاء، حزب اراده ملی عملاً تعطیل و برای همیشه از صحنه سیاسی ایران حذف گردید.[18]
سیدضیاء پس از آزادی همچنان در تلاش برای دستیابی به قدرت بود. او در سال 1329 یعنی بعد از ترور سپهبد حاجعلی رزمآرا، برای کسب مقام نخستوزیری مذاکرات خود را با شاه و سفارت انگلیس آغاز کرد. به رغم موافقت شاه و سفیر انگلیس، به دلیل مخالفت نمایندگان مجلس و افکار عمومی با طرفداران انگلیس و همچنین مخالفت دولت بریتانیا، از نخستوزیری سیدضیاء حمایت نشد و این مقام به حسین علاء از اعضای مطرح فراماسون رسید. پس از آن سیدضیاء بهطور رسمی هیچگونه سمت سیاسی نداشت و به دامداری و زراعت در سعادتآباد و قزوین پرداخت اما هر هفته با شاه دیدار میکرد و به او در امور کشور مشورت میداد. جلساتی نیز در منزل سعادت آباد با برخی از کارگزاران رژیم و مراجعین دیگر برگزار میکرد. سرانجام سیدضیاءالدین طباطبایی در سال 1348 و در سن هشتاد سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
[1] مهدینیا، جعفر (1369). زندگی سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی، چاپ اول، تهران: انتشارات پانوس، ص 23.
[2] عاقلی، باقر (1397). نخستوزیران ایران، چاپ چهارم، تهران: انتشارات جاویدان، ص 293.
[3] سیدضیاءالدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک (1381). چاپ اول، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 28.
[4] مدیرشانهچی، محسن (1375). احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیستها، چاپ اول، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ص 56-55.
[5] عاقلی، باقر (1380). شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، جلد دوم، چاپ اول، تهران: نشر گفتار و نشر علم، ص 966.
[6] مدیرشانهچی، همان، ص 60.
[7] ضابطپور، غلامرضا (1380). ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران معاصر (مطالعه موردی حزب توده و حزب اراده ملی). نشریه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، شماره 16، ص 225.
[8] مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه (1371). خاطرات نورالدین کیانوری، چاپ اول، تهران: انتشارات اطلاعات، ص 92.
[9] تبریزی شیرازی، محمدرضا (1383). زندگی سیاسی اجتماعی سیدضیاءالدین طباطبایی، چاپ اول، تهران: شرکت سهامی انتشار، ص 397.
[10] بنگرید به سه جلد کتاب این مرکز: رجال عصر پهلوی، رشیدیانها، چاپ اول، سال 1389.
[11] لژ همایون در سال 1330 توسط محمدخلیل جواهری تأسیس گردید که در ظاهر مساوات، آزادی و برادری شعار اصلی آن بود.
[12] لژ تهران نخستین لژ رسمی با اجازه فراماسونری انگلیس و طبق دستور لژ اسکاتلند در ایران بود که در تاریخ 16 آبان 1336 پایهگذاری شد.
[13] از مهمترین لژهای فارسیزبان وابسته به اسکاتلند و فراماسونری انگلیس، لژ کورش بود. این لژ انگلیسی را میتوان کانونی برای پذیرش اعضای جدید سایر تشکیلات فراماسونی انگلیسی دانست که در 9 آذر 1339 گشایش یافت.
[14] همان، ص 398.
[15] همان.
[16] همان، ص 397-387.
[17] همان، ص 397.
[18] همان، ص 400.
گزارش ساواک از سوابق سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی- 1344/2/8
گزارش ساواک از سوابق سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی- 1344/2/8
گزارش ساواک از سوابق سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی- 1344/2/8
گزارش ساواک از سوابق سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی- 1344/2/8
گزارش ساواک از شروع مجدد و مخفیانه فعالیتهای سید ضیاءالدین طباطبایی- 1337/6/19
گزارش ساواک از فعالیتهای سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی- 1338/5/6
طرفداری سید ضیاءالدین طباطبایی از برنامههای اصلاحات ارضی شاه- 1342/4/6
بازگشت سید ضیاء به ایران
از راست: حسین قاجار، سید ضیاءالدین طباطبایی، غلامحسین ابتهاج
از راست: علی دشتی، سید ضیاءالدین طباطبایی، محمود جم
سید ضیاء هنگام شرکت در یک مراسم رسمی
سید ضیاء به همراه چند تن از دوستان
سید ضیاء در میان دوستان
سید ضیاء و همکارانش
سید ضیاء در ملاقات با عدهای از مدیران و روزنامهنگاران
سید ضیاء و پرورش خرگوش در باغ سعادتآباد
سید ضیاء در مزرعه کشاورزی خود در قزوین
سید ضیاء و فرزندش
سید ضیاء در اواخر عمر
تعداد مشاهده: 2637