قوه مقننه در دوره پهلوی؛ مطالعه موردی: دوره سیزدهم مجلس شورای ملی
تاریخ انتشار: 09 آبان 1403
مقدمه
هدف اولیه نهضت مشروطه، تأسیس عدالتخانه برای برقراری عدالت و رفع ظلم بود. با پیروزی نهضت مشروطه در ایران، سرانجام بعد از یک دوره مجاهدت، نهادهای قانونی و در رأس آن مجلس شورای ملی در ایران پدیدار گشت. اما از همان ابتدا، مشروطه با چالشهای جدی مواجه شد و اولین ادوار مجلس (ادوار اول تا سوم)، در مواجهه با وقایع داخلی و خارجی هر یک بهگونهاى و به بهانهاى در میانه راه بسته شدند و در رسیدن به اهداف خود ناکام ماندند. مجلس چهارم نیز پس از یک دوره طولانى فترت پس از کودتاى سوم اسفند 1299 شروع به کار کرد. با قدرت گرفتن رضا خان، وی کوشید با مهندسی انتخابات، مجلس را به ابزاری برای رسیدن به تخت پادشاهی تبدیل کند و پنجمین دوره مجلس شورای ملی این خواسته او را جامه عمل پوشاند.
رضا خان از همان زمان که در مسیر دستیابی به قدرت افتاد، تا روزی که به اجبار ایران را ترک کرد، انتخابات و فعالیت 9 دوره از ادوار مجلس را مهندسی کرد. 7 دوره از این 9 دوره، در دوره سلطنت وی افتتاح شد و دوره سیزدهم در اوایل سلطنت محمدرضا پهلوی کار خود را شروع کرد. هر چند انتخابات آن دوره در دوران استقرار حکومت رضا شاه برگزار شد. وجه مشترک این مجالس وابستگی به بیگانگان، حمایت بیدریغ از رضاخان و سر فرود آوردن به خواستهها، تمایلات و منویات استعمار انگلیس و عامل منصوب او رضا شاه بود.
سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی در سلسله مقالاتی، به بررسی ادوار نهگانه مجلس شورای ملی در دوران قدرتگیری و سلطنت رضا شاه میپردازد. این ادوار، در دوره حکمرانی رضا شاه پهلوی دایر شد و زیر سایه استبداد او به حیات خود ادامه داد. شاه تلاش کرد با تسلط بر مجلس، پایههای دیکتاتوری خود را تحکیم کند. در این مقالات، انتخابات، ترکیب سیاسی مجلس، مواضع مجلس در مواجهه با رویدادهای داخلی و خارجی و در نهایت نقش مجلس در تحکیم دیکتاتوری پهلوی بررسی شده است.
مقاله حاضر مربوط به دوره سیزدهم مجلس شورای ملی (22 آبان 1320 تا 1 آذر 1322) است. مهمترین اتفاق این دوره، آزادی احزاب سیاسی و چاپ دهها روزنامه و مجله، بعد از سقوط دیکتاتوری رضا شاه بود. اشغال ایران توسط قوای خارجی، بروز قحطی، مشکلات اقتصادی، کمبود کالا و... از دیگر مواردی بود که مجلس و دولت در این دوره با آن درگیر بودند.
مجلس سیزدهم چند ماه بعد از سقوط رضا شاه گشایش یافت اما از آنجا که شالوده آن در دوره حکومت او پیریزی شده بود، مجلس همسو با شاه جدید بود. با این وجود، مجلس سیزدهم نسبت به ادوار قبل تفاوتهایی داشت؛ ازجمله اینکه با شکلگیری احزاب سیاسی، افکار نو در مجلس شکل گرفت و برخی از نمایندگان قدرت انتقاد از دوره سلطنت رضا شاه را پیدا کردند. آنها حتی با برخی از تصمیمات دولت مخالفت کردند و چند کابینه را نیز به استیضاح کشیدند؛ اما در مواجهه با شاه، همچنان خاضع و مطیع بودند.[1]
انتخابات مجلس سیزدهم؛ آخرین انتخابات در عصر دیکتاتوری رضا شاه
طی چندین دوره، انتخابات در ایران بدین شکل صورت میگرفت که در ابتدا لیستی شامل افراد مورد اعتماد رضاشاه در اختیار رؤسای شهربانی و فرماندهان لشکر و حکمرانان مناطق مختلف کشور قرار میگرفت، این افراد نیز لیست مورد وثوق شاه را به مراکز ارسال میکردند. این رویه با چنان نظم و دقتی انجام میشد که به صورت یک رویه قانونی درآمده بود و عملاً پیش از آنکه رأیی در صندوق انتخابات انداخته شود، نمایندگان شهرهای مختلف تعیین شده بودند. در فرایند رأیگیری، فرماندهان نظامی نقشی انکارناشدنی داشتند. با دستور آنها، آرای یک کاندیدا باطل میشد و کاندیدای دیگری که مورد وثوق و حمایت دربار بود، حائز اکثریت آرا میشد. در طول سالها، وکلای مجلس و همچنین رؤسای آن، ثابت میماندند، مگر اینکه کسانی بر اثر پایان عمر و یا غضب شاه، کرسی نمایندگی را از دست میدادند. وکلایی که موفق میشدند اعتماد دستگاه سلطنتی را به خود جلب کنند، این امکان برایشان فراهم میشد که چندین دوره در مجلس حاضر باشند.
انتخابات دوره سیزدهم مجلس شورای ملی در زمان زمامداری رضاخان و طبق برنامهریزی او از خرداد 1320 شروع شده بود. انتخابات به روال معمول ادوار قبل انجام شد و نمایندگان مدنظر شاه طبق لیست اولیه، به مجلس راه یافتند. حسین مکی درباره انتخابات این دوره نوشته است:
«در لیست اسامی نمایندگان دوره سیزدهم، نسبت به دوره دوازدهم هیچ تغییری داده نشد و شاید تقارن جریان انتخابات با وقایع شهریور باعث شد که فرصت رسیدگی به این کار پیدا نشود. حتی دو سه نفری هم که اغلب در ادوار سابق جای خود را به دیگری میدادند این بار همچنان بر جای ماندند.»[2]
تعبیر محمدعلی فروغی آخرین نخستوزیر دوره رضا شاه و اولین نخستوزیر دوره محمدرضا پهلوی در آخرین اجلاسیه مجلس دوازدهم، نشانهای دیگر از اعمال تقلب و مهندسی انتخابات مجلس سیزدهم است. فروغی در لابلای سخنانش در 20 آبان 1320 در مجلس گفت: «امیدوارم که تا روز 22 آبان که مقرر شده است اعلیحضرت همایون شاهنشاهی [دوره سیزدهم] مجلس شورای ملی را افتتاح بفرمایند باز خدمت آقایان محترم برسم که اکثر بلکه شاید تمام آقایان خودشان دوباره منتخب هستند و همین مجلس منعقد خواهد شد...»[3] او بهطور تلویحی در این سخنان به فرمایشی بودن انتخابات مجلس سیزدهم اعتراف کرد و گفت همه نمایندگان مجلس دوازدهم در سیزدهمین دوره مجلس نیز حاضر خواهند بود.
مردم و افکار عمومی که از نحوه انتخاب وکلای مجلس سیزدهم بهطور کامل مطلع بودند، بعد از سقوط رضا شاه خواستار ابطال انتخابات مجلس و تجدید انتخابات شدند. اما محمدعلی فروغی نخستوزیر وقت با دستاویزی به قانون اساسی و غیرقانونی خواندن انحلال مجلس و نیز هشدار نسبت به شرایط ویژه کشور (بهویژه اشغال ایران توسط متفقین)، مانع از انحلال مجلس شد.[4] او در جواب نامه شکواییه جمعی از اهالی تهران نوشت: «بنده وارد بحث این مسئله نمیشوم که انتخاباتی که واقع شده کاملاً درست بوده یا نبوده است. زیرا به شرحی که عرض خواهم کرد، انتخابات مزبور خواه غلط یا صحیح، دولت حق ندارد در آن تجدیدنظر کند و آن را لغو یا تجدید نماید. وقتی فرمان انتخابات صادر شد و انجمنهای نظارت تشکیل گردید، دیگر دولت حق مداخله ندارد و این حق به انجمنهای نظارت تفویض میشود و اگر دولت بخواهد در این خصوص اقدام به لغو انتخابات انجام شده نماید، نقض قانون کرده است...»[5]
ترکیب سیاسی مجلس
مجلس سیزدهم در 22 آبان 1320 آغاز به کار کرد و ریاست آن به میرزا حسن اسفندیاری ملقب به محتشمالسلطنه[6] نماینده تهران رسید.
مرتضیقلی بیات (سهامالسلطان)[7] و عطاءالله مؤید احمدی نایبرئیسان مجلس بودند. 136 نماینده از شهرهای مختلف کشور در مجلس عضویت داشتند که همه آنها اسامی آشنایی محسوب میشدند؛ چرا که در ادوار قبل نیز بهارستاننشین بودند.
مجلس سیزدهم، مشتمل بر 16 کمیسیون بود که عبارت بودند از: کمیسیون دارایی، کمیسیون قوانین دادگستری، کمیسیون کشور، کمیسیون فرهنگ، کمیسیون پیشه و هنر، کمیسیون بازرگانی، کمیسیون راه، کمیسیون امور خارجه، کمیسیون کشاورزی، کمیسیون بهداری، کمیسیون پست و تلگراف، کمیسیون بودجه، کمیسیون محاسبات مجلس، کمیسیون عرایض و مرخصی، کمیسیون مبتکرات و کمیسیون نظام.[8]
از زمانی که رضا شاه به قدرت رسید، فعالیت احزاب در جامعه ممنوع شد. زیرا به عقیده او، حزب در صدد نفوذ یا کسب قدرت سیاسی بود و این موضوع برای رضا شاه قابل پذیرش نبود و هر چه قدرت او بیشتر میشد، اقدامات قاطعتری در تعطیلی مجلات، توقیف افراد و انحلال احزاب به کار میبرد. در دوره سلطنت او تحرکات حزبی محدود شد و تنها طرفداران او قادر به فعالیت بودند.[9] از مجلس هفتم به بعد، هیچ اقلیتی در مجلس حضور نداشت و طرفداران شاه، اکثریت مطلق را تشکیل میدادند. اما در پی سقوط رضا شاه، به یکباره تحرکات حزبی در کشور شروع شد. احزاب بسان آتشفشانی که سالها محبوس بود، خودنمایی کردند و با آزادی زندانیان سیاسی، احزاب چپ فعالیت خود را از سر گرفتند. یکی از مهمترین احزاب سیاسی که در این دوره شکل گرفت، حزب توده[10] بود. مؤسسان آن، از اعضای قدیمی گروه مارکسیستی موسوم به 53 نفر بودند که به همراه رهبر خود تقی ارانی در دوره رضا شاه زندانی شدند. اما حالا با سقوط دیکتاتوری، از زندان رها شده و حزب توده را با مرام مارکسیستی تشکیل دادند.[11]
هرچند انتخابات مجلس سیزدهم در دورهای انجام شد که تحرک احزاب در جامعه ممنوع بود، اما بعد از سقوط رضا شاه، نمایندگان مجلس در قالب تشکلهای سیاسی دستهبندی شدند و لذا تکاپوی احزاب در مجلس سیزدهم قابل مشاهده بود. در این دوره چهار گروه در مجلس فعالیت داشتند:
1- فراکسیون اتحاد ملی: این گروه شامل افراد محافظهکاری بود که عناصری از اشراف را نمایندگی میکردند و دارای سوابق اجزایی در دوره رضا شاه بودند. این گروه از لحاظ سیاست داخلی به شاه نزدیک بودند و از نظر سیاست خارجی به انگلستان و به شوروی نزدیک نبودند. بلکه اعتقاد داشتند برای موازنه بین این دو قدرت خارجی باید به یک قدرت ثالث رجوع کرد. آنها آمریکا را گزینه مناسبی تشخیص داده بودند. فرد برجسته این فراکسیون، مرتضیقلیخان بیات بود.[12]
2- فراکسیون میهن: این گروه متشکل از زمینداران و بازرگانان بزرگ بود. این گروه از نظر سیاست خارجی دل در گروه انگلستان داشتند.[13]
3- فراکسیون آذربایجان: این گروه شامل افرادی بود که نسبت به شوروی نگاه مثبتی داشتند.
4- فراکسیون عدالت: جمعی از روشنفکران و تکنوکراتهایی بودند که در دوره سلطنت رضاشاه از طرفداران وی به حساب میآمدند؛ اما بعد از سقوط او، به انتقاد از عملکرد وی پرداختند. در داخل نسبت به اقتدار ارتش واهمه داشتند و معتقد بودند امور باید به دست غیرنظامیان باشد. در سیاست خارجه نیز از ارتباط با آمریکا حمایت میکردند. سخنگوی اصلی این گروه، علی دشتی بود.[14]
در کنار چهار گروه فوق باید از جمع اندک منفردین نام برد که داخل هیچ یک از دستهبندیهای ذکر شده نبودند؛ اما در مسائل مختلف، با هر یک از این گروهها همداستان میشدند.
مهمترین مصوبات مجلس سیزدهم
مجلس سیزدهم شورای ملی در طول عمر دو ساله خود، در مجموع بیش از 140 قانون را از تصویب گذراند که مهمترین آن مصوبات عبارت بود از:
●
●
●
●
●
●
●
نکته مهم در این دوره، اجازه استخدام اتباع آمریکا در ایران است. بر خلاف دوره قبل که اغلب اتباع آلمان بر رأس امور قرار میگرفتند، در این دوره فضای کشور به سمت استخدام و به کارگیری اتباع آمریکایی سوق داده شد و مجلس نیز این امر را تسهیل میکرد. از جمله:
●
●
●
●
●
●
●
●
●
همچنین 5 کابینه در این دوره روی کار آمد که عبارت بودند از:
●
●
●
●
●
تغییر کابینهها در این دوره نشانگر اوضاع مشوش حاکم بر ایران است. فخرالدین عظیمی نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر از این وضع با عنوان «بحران دموکراسی» یاد میکند. در این دوره به خاطر شرایط ویژه کشور که هم در اشغال قوای بیگانه بود و هم از لحاظ اقتصادی مشکلات عدیدهای وجود داشت، دولتها یکی پس از دیگری تغییر میکردند.[18]
نقش مجلس سیزدهم در تثبیت حکومت پهلوی
رضا شاه که توانسته بود با کمک مجلس به سلطنت برسد، با استفاده از این نهاد نیز استبداد خود را تحکیم بخشید. او در سراسر دوره حکومت خود، مجلس را به ابزاری برای تحکیم سلطه و تثبیت دیکتاتوری خود بدل کرد و به این ترتیب پیریزی دولت مطلقه و مستبد پهلوی اول، به بهای سرکوبی تمام مظاهر دموکراتیک و در رأس آن مجلس محقق شد. در تمام دوره سلطنت رضا شاه، به جز مجالس چهارم و پنجم (و در این ادوار، به جز برخی نمایندگان آزادیخواه همچون شهید آیتالله سید حسن مدرس) مجلس قدرت ایستادگی و مخالفت در برابر خواستهای شاه را نداشت. نمایندگان مجلس در این دوره به تعبیر امام خمینی «وکلای زوری» بودند که بر مردم تحمیل میشدند. این وکلا تمام تلاش خود را برای تحکیم سلطه پهلوی به کار میبردند و به جای آنکه وکیل مردم باشند، به عنوان کارگزاران رژیم عمل میکردند. به همین خاطر حضرت امام عقیده داشتند از آنجا که ادوار مجلس در دوره حکومت رضا شاه فرمایشی عمل میکردند، «باید حتـی قانونهـایی که در زمان او از مجلس گذشـته، اوراقـش را سـوزاند و محـو کـرد.»[19] امام خمینی در سخنرانی 10 دی 1357 در نوفل لوشاتو، به فقدان مجالس مشروع در دوران پهلوی اشاره کرده و فرمودند: «تمام قوانینی که در این پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسی که در این پنجاه سال تأسیس شده است، هیچ یک از اینها مطابق قوانین نبوده است. هیچ مجلسی تاکنون ما نداشتیم که موافق قوانین باشد... یک مجلسی که همه وکلای آن ملی باشند و در مقدرات مملکت ما بخواهند دخالت کنند و مصالح و مفاسد را تشخیص بدهند، ما نداشتیم از اول.»[20]
هنگامی که رضا شاه از قدرت خلع شد، مجلس به عنوان یکی از ارکان مهم سلطنتِ جانشینِ او عمل کرد. مجلس سیزدهم که پایه و اساس آن در دوره دیکتاتوری رضا شاه شکل گرفته بود و اعضای آن طبق لیست تهیه شده از سوی دربار به مجلس راه یافته بودند، به عنوان ابزار تقویتکننده دیکتاتوری شاه جدید عمل کرد. این مجلس، میراث رضا شاه برای ولیعهدش بود. به تعبیر یرواند آبراهامیان: «تلاش [محمدرضا] شاه برای حفظ سلطنت با بخت بلندی نیز همراه شد. اشغال کشور [و سقوط رضا شاه] درست هنگامی صورت گرفت که رضا شاه آخرین اقدامات و زمینهسازیها را برای انتخابات مجلس سیزدهم انجام داده بود. بنابراین شاه جدید وارث مجلسی شد که آماده بود با او مصالحه کند تا نظرش را در مسائل سیاسی اعمال نکند.»[21]
در دورهای که خبری از دیکتاتوری رضا شاه نبود و شاه جدید هنوز قدرت کافی را نداشت، مجلس سیزدهم نتوانست درباره برخی موضوعات از جمله تعیین تکلیف املاک غصب شده توسط رضا خان، داراییهای او، اموالی که توسط او از ایران خارج شد و... اقدامات خاصی صورت دهد. مجلس برای حمایت از شاه که به شدت تحت فشار متفقین بود، حتی حاضر شد اعلان جنگ به دولت آلمان را تصویب کند. این لایحه در 17 شهریور 1322 از تصویب مجلس گذشت و براساس آن ایران در صف متفقین قرار گرفت. این اقدام سایه جنگ را همچنان بر روی ایران نگاه داشت اما از سوی دیگر، پایههای حکومت محمدرضا شاه را محکمتر کرد؛ چرا که انگلیس و شوروی را به عنوان حامیان سلطنت پهلوی کماکان حفظ نمود.[22]
محمدرضا پهلوی در افتتاحیه مجلس سیزدهم در 22 آبان، ضمن نطقی، خواستار وحدت مجلس و دولت در پیگیری امور شد. او با اشاره به شرایط ویژهای که کشور به واسطه جنگ جهانی دوم درگیر آن بود خواستار حفظ وحدت ملی شد.[23] شاه جوان به خوبی میدانست که اگر مجلس بخواهد میتواند مانع از اقدامات او شود. اما از سوی دیگر مطمئن بود وکلای مجلس سیزدهم از صافی مورد نظر رضا خان عبور کردهاند و با او همراهی خواهند نمود.
در همان جلسه افتتاحیه مجلس، حسن اسفندیاری در قامت رئیس مجلس، از نمایندگان و وکلا خواست در راستای تحکیم پایههای حاکمیت، با دولت همراهی کنند. او گفت: «امروز به مبارکی و میمنت و توفیقات الهی اولین جلسه دوره سیزدهم قانونگذاری مجلس شورای ملی افتتاح میشود. بهطوری که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی اظهار فرمودند امیدواریم انشاءالله عموم نمایندگان محترم با توفیق و تأییدات الهی در خدمات دولت و ملت و مملکت نتایج اقداماتشان طوری باشد که اسباب سرافرازی مجلس و آسایش و ترقی ملت ایران و رضایت ملت بشود.»[24]
در جلسه دوم و جلسه سوم که در تاریخهای 2 و 4 آذر برگزار شد، استوارنامه تمامی نمایندگان مجلس تصویب شد. این موضوع یادآور مجالس دوره رضاشاه بود که بدون بحث و جدل، اعتبارنامه نمایندهها به تصویب میرسید. در جلسه پنجم به تاریخ 6 آذر 1320، مجلس طی خطابهای به شاه، آمادگی خود را برای انجام هرگونه دستورات وی اعلام کرد تا نشان دهد برای تحکیم سلطنت او کاملاً آماده است. در این خطابه که به امضای همه نمایندگان مجلس رسید آمده بود:
پیشگاه اعلیحضرت همایونی
مجلس شورای ملی که با عنایات الهی و توجهات شاهنشاهی برای سیزدهمین دوره قانونگذاری افتتاح یافته، افتخار حاضر بودن خود را برای انجام وظایف ملی که عهدهدار است مطابق اصل دهم قانون اساسی به عرض پیشگاه همایونی میرساند.[25]
نمایندگان در همین جلسه مراسم تحلیف را به جا آورده و سوگند خوردند: «نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خود، صدیق و راستگو» باشند و «به اساس سلطنت» خیانت نکنند.[26]
مجلس سیزدهم با برگزاری 224 جلسه طی دو سال، نسبت به ادوار قبل، پر کارتر بود و نمایندگان پیرامون مباحث مختلف طرح شده در مجلس گفتگو کردند. وکلای مجلس که به خود اجازه دادند دولتها را به نقد بکشند، نسبت به اساس سلطنت پایبند بودند و تلاش خود را برای تحکیم پایههای نظام شاهنشاهی مبذول میداشتند.
در آخرین اجلاسیه مجلس سیزدهم که در تاریخ 1 آذر 1322 تشکیل شد، علی سهیلی[27] نخستوزیر وقت با حضور در مجلس، از هماهنگی مجلس و دولت خودش تشکر کرد و گفت: «امروز که آخرین روز دوره سیزهم مجلس شورای ملی است لازم میدانم که احساسات و تشکرات خود را نسبت به آقایان نمایندگانی که مصالح کشور را همیشه در نظر گرفته و قدمهای مؤثری در حل امور برداشتهاند به عرض برسانم». او از تلاش مجلس برای تحکیم و تثبیت وضعیت کشور قدردانی کرد و ارتباط مجلس با دولت را ستود.[28]
سخن پایانی
انتخابات مجلس سیزدهم شورای ملی، آخرین انتخاباتی بود که در دوره سیاه دیکتاتوری رضا شاه صورت گرفت. طبق سنوات گذشته، نمایندگان مجلس براساس لیست تنظیم شده در دربار به مجلس راه یافتند. انتخابات در دورهای صورت گرفت که کشور درگیر جنگ دوم جهانی بود اما این موضوع موجب نشد تا دستگاه از اعمال نفوذ در انتخابات مجلس دست بکشد. به این ترتیب هنگامی که محمدرضا پهلوی به جای پدرش بر تخت نشست، با مجلسی که به مانند ادوار قبل، کاملاً فرمایشی و مطیع بود مواجه گشت. لذا خیال او از مجلس راحت بود.
اولین مجلسی که محمدرضا پهلوی با آن مواجه بود با اولین مجلسی که رضا شاه با آن روبرو شد، تفاوتهای بارزی داشت؛ هنگامی که رضا شاه در مسیر قدرت قرار گرفت، در مجلس نمایندگانی مثل آیتالله سید حسن مدرس حضور داشتند که خار چشم سردارسپه بودند. آنها با اغلب تصمیمات رضا خان مخالفت میکردند و مجلس را به مهمترین مانع بر سر راه سیاستهای وی مبدل کرده بودند. اما هنگامی که محمدرضا شاه پهلوی بر تخت سلطنت نشست، با مجلسی مواجه بود که اراده و انگیزهای برای ایستادن در برابر دیکتاتوری نداشت. در مجلس هیچ نمایندهای همچون شهید مدرس حضور نداشت تا با نطقهای کوبنده، به مجلس جهت بدهد. البته مجلس سیزدهم با مجلس چهارم شباهتهای نیز داشت که مهمترین آن، حضور و فعالیت احزاب سیاسی در هر دو دوره بود. هنوز رضا خان سردارسپه آن اندازه قدرت نگرفته بود که بتواند تحرک و فعالیت احزاب سیاسی را در کشور ممنوع نمایند. مجلس سیزدهم نیز که در پی سقوط رضا شاه با فضای باز سیاسی مواجه شده بود، محلی برای تحرک احزاب سیاسی بود.
در دوره استقرار مجلس سیزدهم، گرچه بعضی از وکلا نسبت به دوره دیکتاتوری رضا شاه انتقاداتی مطرح کردند اما در سراسر این دوره هرگز نطقی در مخالفت با شاه جوان ایراد نشد. بلکه برعکس، نمایندگان مجلس از همان اولین روزهای مجلس سیزدهم سوگند یاد کردند علیه شاه گامی برندارند. به این ترتیب مجلس سیزدهم تمام هم خود را برای تحکیم و تثبیت سلسله پهلوی به کار برد. هر چند این مجلس با برخی از تصمیمات دولتها مخالفت کرد و چند دولت را به استیضاح کشید، اما در نهایت در آخرین جلسه مجلس، نمایندگان از اینکه در جهت استحکام پایههای سلطنت گام برداشتند خوشحال بودند. دستگاه حاکمیت نیز از این موضوع رضایت داشت و علی سهیلی نخستوزیر وقت این موضوع را به اطلاع نمایندگان مجلس رساند.
در آخرین ماههای استقرار مجلس سیزدهم، زمینههای آغاز به کار مجلس چهاردهم نیز مهیا شد. انتخابات مجلس چهاردهم از خرداد 1322 یعنی شش ماه مانده به پایان دوره سیزدهم شروع شد. با این تفاوت که برخلاف ادوار قبل، خبری از اعمال نفوذ شاه در انتخابات به چشم نمیخورد. انتخابات مجلس چهاردهم اولین انتخابات بعد از سقوط رضا شاه بود. شاه جدید نیز قدرت کافی برای اعمال نفوذ در انتخابات به شیوه پدرش را نداشت. لذا خبری از تهیه لیست به شیوه ادوار قبل نبود. به همین خاطر انتخابات در فضایی آزادتر از دورههای قبل شکل گرفت.[29] به تصریح نویسندگان، این تنها انتخابات آزاد در دوره استقرار سلطنت پهلوی بود. پس از این دوره با قدرت گرفتن محمدرضا شاه، مجلس نیز به یکی از ارکان حاکمیت پهلوی تبدیل شد.
پینوشتها:
[1]. آشنایی با تاریخ مجالس قانونگذاری در ایران (دوره اول تا دوره شانزدهم)، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، بیتا، ص 235.
[2]. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، جلد 8، انتشارات علمی، 1374، ص 145.
[3]. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 12، جلسه 133، جمعه 20 آبان 1320. درباره محمدعلی فروغی و وابستگی او به استعمار انگلیس و تشکیلات فراماسونری بنگرید به: نگاهی به زندگی سیاسی محمدعلی فروغی(ذکاءالملک)؛ تلگراف آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه علمیه قم به رضا شاه در آستانه اعلان رسمی کشف حجاب و جواب تهدید و توهینآمیز محمدعلی فروغی به آن حضرت؛ جریانشناسی روشنفکری غربگرا در ایران، محمدعلی فروغی؛ چهره دوم، بررسی غارت آثار تاریخی و ملی ایران توسط آرتور آُپهام پوپ و محمدعلی فروغی و فرزندش محسن فروغی، مندرج در سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[4]. آشنایی با تاریخ مجالس قانونگذاری در ایران (دوره اول تا دوره شانزدهم)، همان، ص 235.
[5]. همتی، ایرج، رأی رأی پهلوی است (نگاهی به ماهیت انتخابات در دوره پهلوی)، انتشارات مدرسه، 1391، ص 90.
[6]. میرزا حسن خان اسفندیاری ملقب به محتشمالسلطنه در 1246 در تهران متولد شد. پدرش میرزا محمد خان رئیس ملقب به صدیقالملک در دوره سلطنت فتحعلی شاه وارد خدمات دولتی شد و در وزارت خارجه، سمت معاونت و کفالت داشت. میرزا حسن پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد دارالفنون شد. اسفندیاری در سال 1264 وارد خدمت وزارت امور خارجه شد. از سال 1265 تا 1268 با سمت نایب سفارت در برلن مشغول خدمت شد. در این دوران زبان آلمانی را فرا گرفت. پس از مراجعت به تهران در همین سال به ریاست اداره دول غیرهمجوار منصوب گردید. در سال 1276 معاونت وزارت امور خارجه به او محوّل شد. محتشمالسلطنه پس از صدور فرمان مشروطه، برای تنظیم نظامنامه انتخابات دعوت شد و در این کار با صنیعالدوله، مخبرالسلطنه، مشیرالملک و مؤتمنالملک همکاری کرد. بعد از افتتاح مجلس شورای ملی، او به سمت معاون ریاست وزرا برگزیده شد. در کابینه میرزا علیاصغر خان اتابک اعظم، محتشمالسلطنه به کفالت وزارت داخله برگزیده شد. وی در اواخر کابینه اتابک برای رفع اختلاف مرزی ایران و عثمانی به ریاست هیئتی عازم ارومیه شد و پس از چندی از طرف محمدعلیشاه فرمان حکومت ارومیه به نام وی صادر شد. محتشمالسلطنه از سال 1287 تا 1305 هشت بار، (با ترمیم کابینهها یازده بار) به مقام وزارت رسید. او در دورههای سوم، هشتم، نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم نماینده تهران در مجلس شورای ملی بود. وی از دوره دهم تا سیزدهم ریاست مجلس شواری ملی را بر عهده داشت. در تمام دوره ریاست او مجلس شورای ملی، مجلسِ تأیید و صحیح است و احسنت و آفرین گفتن بود و هیچ نمایندهای کلمه و جمله انتقادی به زبان جاری نمیساخت و شاید به همین علت او مدتها رئیس مجلس بود. زیرا رضایت شاه در آن زمان برابر با حفظ سمت بود. حال چه بر سر ملت آمده و خواهد آمد، اهمیتی نداشت. حسن اسفندیاری در سال 1314 هنگامی که ریاست مجلس دهم را بر عهده داشت، به دستور رضا شاه به آلمان سفر کرد و در برلین به دیدار آدولف هیتلر و دیگر مقامات عالیرتبه نازی رفت. پس از خاتمه مجلس سیزدهم به دلیل بالا بودن سن و غیرقانونی بودن انتخابش به نمایندگی مجلس دیگر شغلی نداشت و اوقات خود را در منزل به سر میبرد. محتشمالسلطنه در اسفند 1323 درگذشت. (منبع: مشعوف، اکبر، حسن اسفندیاری (محتشمالسلطنه)، منتشر شده در سایت پژوهشکده تاریخ معاصر، تاریخ انتشار: 4 خرداد 1394). محتشمالسلطنه از اعضای برجسته لژ بیداری بود.
[7]. مرتضیقلی بیات در سال ۱۲۶۶ شمسی به دنیا آمد. او فرزند حاج عباسقلیخان سهمالملک عراقی و خواهرزاده دکتر مصدق بود. وی ده دوره پیاپی، نماینده مجلس بود و کسی در همه این دوران از او سخنی در مخالفت با قانونی دولتی و یا کسی نشنید. او در نخستین مجلس مؤسسان که در سال ۱۳۰۴ قمری برای تغییر سلطنت تشکیل شد، عضو و نایبرییس مجلس بود. نخستینبار فروغی در سال ۱۳۰۴ در نخستین کابینهاش ـ که کابینه تاجگذاری رضاشاه بود بیشتر از ۶ ماه نپایید ـ او را به وزارت مالیه گمارد. بیات، پس از انحلال کابینه، دوباره به نمایندگی مجلس برگزیده شد و تا پایان دوره سیزدهم، همان مقام را حفظ کرد. وی در بیشتر دورهها نایبرئیس مجلس بود. وی در دوره سیزدهم، نامزد ریاست بود ولی محتشمالسلطنه اسفندیاری با چند رأی بیشتر، برای بار چهارم، رئیس مجلس شورای ملی شد. بیات در انتخابات دوره چهاردهم نتواسنت صندلی نمایندگی را به دست آورد. او در 6 اردیبهشت 1322 در دوره نخستوزیری علی سهیلی وزیر دارایی و در فروردین 1323 در کابینه محمدساعد وزیر مشاور بود. پس از استعفای محمدساعد از نخستوزیری، بیات، که در آن زمان حزب مردم را تأسیس کرده بود، کاندیدای نخستوزیری شد و پس از اخذ فرمان، کابینه خود را در 4 آذر 1323 به مجلس معرفی کرد و رأی اعتماد گرفت. بیات در نخستین روزهای زمامداری خود با مشکلات بسیاری مواجه بود و که همانا قضیه نفت شمال بود. بیات در دوره نخستوزیری بهمناسبت توقیف چند روزنامه استیضاح شد، اما مجلس دوباره به او رأی اعتماد داد. اما مجدداً در 25 فروردین 1324 سید ضیاءالدین طباطبائی دولت بیات را از لحاظ سیاست خارجی و داخلی استیضاح کرد و سرانجام در 28 فروردین دولت بیات سقوط کرد. در آذر 1324، که فرقه دموکرات آذربایجان اعلام خودمختاری کرد، ابراهیم حکیمی نخستوزیر، بیات را به استانداری آذربایجان انتخاب کرد. اما بیات از مذاکره با سران فرقه نتیجهای به دست نیاورد و روز 21 آذر تبریز و سایر شهرهای آذربایجان سقوط کردند، و او ناگزیر روز 22 آذر به تهران بازگشت. در 28 بهمن 1324 کابینه قوام به مجلس معرفی شد. در این کابینه مرتضی قلی بیات به مدت پنج ماه وزیر دارایی بود. او همچنین چند دوره عضو مجلس سنا بود. بیات در 20 اردیبهشت 1336 درگذشت.
[8]. آشنایی با تاریخ مجالس قانونگذاری در ایران (دوره اول تا دوره شانزدهم)، همان، ص 244.
[9]. مدیر شانهچی، محسن، احزاب سیاسی ایران (با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیستها) مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375، ص 53 ـ 55.
[10]. حزب توده در مهر 1320 تأسیس شد. این حزب در سراسر دهه 20 با مشی مارکسیستی در راستای اهداف دولت شوروی گام برداشت و در جریان نهضت ملی نفت نیز نقش منفی و خائنانهای ایفا کرد. این گروه در ایام نهضت اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رفتار خائنانه خود را ادامه دادند و بعد از انقلاب به سهمخواهی پرداختند. برای آشنایی با مشی، تاریخچه و رفتار سیاسی این حزب به مقاله « نقش حزب توده در مبارزه با رژیم پهلوی، و مواضع و مقابله آن با جمهوری اسلامی» مندرج در همین سایت مراجعه کنید. همچنین کتاب چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، دارای اسناد و اطلاعات ارزندهای درباره سران این گروه است.
[11]. مدیر شانهچی، محسن، همان، ص 56 و ص 63 ـ 64.
[12]. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، نشر نی، 1389، ص 220.
[13] همان، ص 221.
[14]. همان، ص 223.
[15]. مصوبات مجلس شورای ملی/دوره 13، منتشر شده در سایت ویکی نبشته.
[16]. همانجا.
[17]. آشنایی با تاریخ مجالس قانونگذاری در ایران (دوره اول تا دوره شانزدهم)، همان، ص 246.
[18]. بنگرید به: عظیمی، فخرالدین، بحران دموکراسی در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، انتشارات قطره، 1397.
[19]. خمینی، آیتالله سید روحالله، کشف اسرار، بیجا، بینا، بیتا، ص 214.
[20]. خمینی، آیتالله سید روحالله، صحیفه امام خمینی، نسخه الکترونیکی، ج 12، ص 316.
[21]. آبراهامیان، یرواند، همان، ص 218.
[22]. آشنایی با تاریخ مجالس قانونگذاری در ایران (دوره اول تا دوره شانزدهم)، همان، ص 253.
[23]. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره سیزدهم، جلسه 1، 22 آبان 1320.
[24]. همان.
[25]. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره سیزدهم، جلسه 6، 6 آذر 1320.
[26]. همان.
[27]. علی سهیلی، فرزند میرزا غلامعلی تبریزی، در سال ۱۲۷۵ش در تبریز متولد شد. او پس از طی تحصیلات اولیه به تهران آمده و وارد دارالفنون شد. پس از آن در وزارت خارجه مشغول کار گردید. وی ضمن خدمت در وزارت امور خارجه، زبانهای فرانسه و انگلیسی را هم فرا گرفت. او ابتدا تقریرنویسی محاکمهها را انجام میداد و به تدریج، ارتقا یافت. نخستین پست مهمش ریاست اداره شرق و امور مربوط به شوروی بود. سهیلی در آغاز خدمت با عنوان منشی مترجم در هیئت نمایندگی ایران برای مذاکره در امور تجاری به مسکو رفت. ریاست آن هیئت را سید حسن تقیزاده بر عهده داشت. در سال ۱۳۰۹ «وزارت طرق و شوارع» (وزارت راه) تشکیل شد و سید حسن تقیزاده که به سمت نخستین وزیر در آن تعیین شد، در سال ۱۳۱۰ علی سهیلی را از وزارت خارجه به وزارت راه منتقل و وی را به سمت معاون خود برگزید. سهیلی بعدها به تدریج ترقی کرد و به ریاست تسهیلات و معاونت وزارت خارجه رسید و وزیر مختار ایران در لندن در سال ۱۳۱۶ شد. پس از مرگ عنایتالله سمیعی (مدبرالدوله) وزیر امور خارجه ایران، سهیلی از لندن فراخوانده شد و به سمت جانشین وزارت امور خارجه تعیین شد و پس از استانداری کرمان به سفارت کابل، بغداد، پاریس و لندن رسید. بعد از شهریور 1320، سهیلی توانست به نخستوزیری برسد. سهیلی به خاطر ارتباط نزدیک با سفارتخانه انگلیس توانست این مقام را در اختیار بگیرد. سر ریدر بولارد وزیرمختار انگلیس در تهران، سهیلی را برای تصدی مقام نخستوزیری پیشنهاد کرد و همین سفیر انگلیس، دولت سهیلی را «مجموعهای از معقول ایرانیان درستکار» نامید. علی سهیلی دو بار موفق به تشکیل کابینه شد؛ بار اول در تاریخ 18 اسفند ۱۳۲۰ و بار دوم در تاریخ 28 بهمن ۱۳۲۱. دومین دوره نخستوزیری سهیلی سیزده ماه دوام یافت. در این دوره کنفرانس سران متفقین با عنوان کنفرانس تهران تشکیل شد و طی آن سران متفقین، یعنی روزولت، چرچیل و استالین، طی روزهای 6 تا 9 آذر 1322 درباره مسائل جنگ و تحولات بعد از آن گفتوگو کردند. در این دوره، سهیلی تحت تأثیر انگلیسیها، اقدام به بازداشت طرفداران آلمان در ایران کرد. در دوره دوم نخستوزیری وی همچنین اتهاماتی نسبت به او مطرح شد که مهمترین آن عبارت بود از: توقیف روزنامهها، دخالت در انتخابات، ارسال پول به خارج و... او تنها نخستوزیری بود که در دیوان عالی کشور محاکمه شد ولی با اعمال نفوذ از اتهامهای مطرحشده تبرئه شد. سهیلی بعد از نخستوزیری در سال 1326 به عنوان وزیر مشاور به کابینه حکیمی راه یافت. او مدتی هم سفیرکبیر ایران در فرانسه بود و در نهایت به عنوان سفیرکبیر ایران در لندن تعیین شد. علی سهیلی هنگام تصدی سفارت ایران در لندن، در اردیبهشت 1337 به علت سرطان درگذشت. (منبع: سعیدی، زهرا، مردی که شاه و انگلیس طرفدارش بودند، منتشر شده در سایت پژوهشکده تاریخ معاصر، تاریخ انتشار: 14 خرداد 1400.)
[28]. همان، جلسه 224، 1 آذر 1322.
[29]. آبراهامیان، یرواند، همان، ص 229-228.
سوگند شاه جوان در مجلس
احمد قوام نخست وزیری که از مجلس سیزدهم رأی اعتماد گرفت
محمدعلی فروغی نخست وزیری که از مجلس سیزدهم رأی اعتماد گرفت
علی سهیلی نخست وزیری که از مجلس سیزدهم رأی اعتماد گرفت
حسن اسفندیاری رئیس مجلس سیزدهم
حسن اسفندیاری رئیس مجلس سیزدهم
مرتضیقلی بیات نایب رئیس مجلس سیزدهم
تعداد مشاهده: 141