امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدا رحمت کند کسی را که بیندیشد و پند پذیرد و هنگامی که پند پذیرفت پس بصیرت یابد. غرر‌الحکم، ج 6، ص 401، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

امروز کتاب‌ها و رساله‌های فراوانی چاپ یا در دست چاپ است که عامداً یا اشتباهاً برای دروغ پردازی و تاریخ سازی بنا شده است. امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج 17، ص 343.

روزشمار اسنادی


 سند زیر گزارشی است از بخشی از اظهارات عبدالعظیم ولیان (1303-1373ش) وزیر تعاون و امور روستاها که طی سخنرانی عمومی جهت کارمندان این وزارتخانه ابزار شده است. این سند در کتاب پنجم از مجموعه رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان(تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، در این مجموعه 257 سند درباره ولیان منتشر شده است) انتخاب شده است. درباره ولیان چند ویژگی مهم برشمرده است؛ ویژگی نخست سرسپردگی او به رژیم به‌ ویژه شاه و اسدالله علم است. در سند زیر نیز مشاهده می‌کنیم که وی خود را وزیر «شاهنشاه» می‌دانست و جداً باور داشت که «اگر 30 میلیون نفر در ایران مرا بخواهند و لیکن شاهنشاه مرا نخواهند، من وزیر نخواهم بود.»
با چنین سرسپردگی بود که سرگرد عبدالعظیم ولیان مراتب اداری و سمت‌های مختلفی چون بازرسی وزارت کشاورزی، وزارت اصلاحات ارضی، وزارت تعاون و امور استانها و استانداری و نیابت تولیت آستان قدس رضوی را تجربه کرد.
ویژگی دیگر ولیان ادبیات خاص و ویژه او بود. ادبیات ولیان مشحون از کلمات سخیف، موهن و خارج از ادب و سرشار از گستاخی بود که شاید نشان از اخلاقیات وی بود. در سند شماره 51852/ 20ﻫ 22 تاریخ 7/ 6/ 51 (همان، ص177) آمده است که:
خانم عالیه جمیل‌زاده رئیس دفتر مخصوص دکتر ولیان وزیر تعاون به علت توهین‌های پی‌درپی که ولیان به وی می‌کند استعفا می‌نماید…
رفتار تند ولیان با هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش (نک: همان، ص 179) نمونه‌ای دیگر از این ادبیات خاص وزیر تعاون و امور روستاهاست. سند زیر نشان‌های همان ادبیات را دارد؛ سرشار از سرسپردگی و تملق و البته سخیف:
«شهین و مهین در مورد خوردن و نخوردن پرتقال برای من نامه نوشته و اعتراضاتی می‌نمایند آنقدر پرتقال وارد کرده‌ام که از زیادی آن بخورند و بمیرند.»
این ادبیات به ویژه لحن سرشار از تملق و سرسپردگی آن مورد انتقاد ساواک قرار گرفت.



در سندی که در ادامه می‌آید، ساواک گزارشی از اوضاع شهر قم در اوایل فروردین ارائه کرده است. در این سند تقابل رژیم پهلوی و روحانیت به رهبری حضرت امام(ره) به خوبی انعکاس یافته است. این سند نشان می‌دهد که در یک طرف روحانیت و نیروهای مذهبی قرار داشتند که سال 1341 را عزای عمومی اعلام کرده بودند و در طرف دیگر ایادی رژیم پهلوی بودند که به جشن و پایکوبی غیر متعارف می‌پرداختند. در بخشی از سند راجع به بسیج سربازان در صحن حضرت معصومه(س) آمده است: «در صحن ابتدا صبحگاه سربازان خوانده، به سلامتی اعلیحضرت همایونی هورا کشیده شد و بعد زیارتنامه خوانده شد و [سربازان] تا [تحویل] سال در صحن متوقف و سپس به آسایشگاه رفتند، صحن بزرگ و صحن کوچک محل جمعیت بود و اتفاقی رخ نداد، فقط تعدادی اعلامیه‌های کوچک در مورد عزای عمومی پخش شد که پنج شش نفر از مرتکبین دستگیر شدند.» این حرکت یک روز قبل از حمله به مدرسه فیضیه و کشتار طلاب و علماء، دستگیری و زندان بود. شاید هم یک نوع تمرین و آماده باش برای حمله به فیضیه بود!



سند زیر اعلامیه‌ای است که از سوی حوزه‌ی علمیه‌ی قم به مناسبت سومین سالگرد حادثه‌ی خونین «مدرسه‌ی فیضیه» و «مدرسه‌ی طالبیه‌ی» تبریز صادر شده است. در بخشی از این سند می‌خوانیم : «برای شادی ارواح شهدای راه فضیلت که به دست جلّادان گارد سلطنتی و کماندوهای خون آشام شربت شهادت نوشیدند اعلام عزا نموده در شب 25 شوال بعد از نماز عشاء در مسجد بالاسر حضرت معصومه علیها السلام مجلس سوگواری برقرار می‌باشد.»


سند دیگر امروز گزارشی است از ساواک ؛ راجع به همین مراسم و آمادگی آنها برای مقابله با تظاهرات مردم در سال 1344.


سندی که در ادامه می آید به حوادث سال 1357 بازمی‌گردد. بر اساس این سند سازمان اطلاعات و امنیت قم از همه‌ی مأمورین خود خواسته است تا برای مقابله با مراسم چهلم شهدای تبریز آماده باشند.


سند زیر گزارشی است از تظاهرات روحانیون در صحن حرم حضرت معصومه علیها السلام در حمایت از امام خمینی (ره) در بخشی از این سند آمده است:«طلاب با دادن شعار درود بر خمینی در داخل صحن و جلوی مدرسه خان شروع به تظاهرات نموده و تعدادی اعلامیه خمینی در مورد وقایع تبریز را بین مردم و مسافرین پخش نموده‌اند که با مداخله پلیس بعد از نیم ساعت متفرق گردیده‌اند.»



تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.