آیا رادیو بیبیسی در روند مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی نقش داشت؟
تاریخ انتشار: 12 مرداد 1401
مقدمه
پس از اوجگیری و گسترش ابعاد مختلف نهضت اسلامی مردم ایران در سال 1357، توجه جهان به این پهنه مهم جغرافیایی در منطقه بحرانخیز خاورمیانه جلب شد. کمتر کسی تصور میکرد کشوری که پیشتر جزیره ثبات خوانده میشد، به مرکز بحران منطقه تبدیل شود. رسانههای مختلف در رأس آن رادیوها - به علت سهولت دسترسی مردم به آنها - ایران را در کانون توجه خود قرار داده و روزانه اخبار تحولات ایران را از کاخ نیاوران تا خیابانهای پرالتهاب تهران، آمد و رفت دولتهای دستنشانده، مواضع امام خمینی(ره) و به طورکلی هر آنچه که مربوط به ایران میشد را زیر ذرهبین قرار داده بودند.
یکی از مهمترین رسانهها که گستره پوشش خبری آن کروی بوده و سطح جهان را شامل میشد، رادیو بیبیسی بود که بخش فارسی آن مورد توجه گروههای مختلف قرار داشت. از همان روزهای انقلاب تاکنون، نقش بیبیسی در روند انقلاب با یک علامت سؤال بزرگ همراه بوده که نه تنها توجه پژوهشگران بلکه مردم و نسل برآمده از انقلاب را به خود معطوف کرده است، که آیا بیبیسی در روند مبارزات انقلابی مردم ایران علیه رژیم پهلوی نقش داشته است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش به علت سیاستهای پنهان رسانهای همچون بیبیسی که به دولت بریتانیا وابسته است، بسیار دشوار و پیچیده به نظر میرسد. اما بررسی عملکرد بیبیسی در دوران انقلاب و نیز واکاوی نقطه نظرات جریانهای مختلف در مورد این رسانه، تا حدودی به پاسخگویی این پرسش کمک میکند. در همین راستا پژوهش حاضر ابتدا به پیشینه تأسیس رادیو بیبیسی خواهد پرداخت، آنگاه برخورد و عملکرد این رادیو در قبال انقلاب اسلامی را مورد بحث قرار خواهد داد. در این قسمت ابتدا دیدگاه رژیم پهلوی درمورد نقش بیبیسی در وقایع کشور و سپس، تحلیل محتوای مطالب منتشرشده رادیو بیبیسی در ایام منتهی به انقلاب اسلامی ایران شرح داده میشود.
رادیو بیبیسی
بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (British Broadcasting Corporation) که مخفف آن B.B.C است، در سال 1927 میلادی(1306ش) تأسیس شد و انحصار برنامههای رادیو و سپس تلویزیون در سراسر انگلستان به آن واگذار گردید. در آغاز کلیه هزینههای این سازمان در بودجه عمومی کشور منظور و به وسیله وزارت خارجه پرداخت میشد، ولی در سالهای بعد، مالیاتی معادل یک لیره در سال از هر دستگاه رادیو و سه لیره از هر دستگاه تلویزیون از مردم اخذ و به بیبیسی پرداخت شد و این سازمان توانست با دریافت این وجوه و بولتنهای خبری و انتشارات گوناگون، بخشی از بودجه خود را تأمین کند و بنابر این کمک هزینههای دولت به آن کاهش یافت.[1]
از همان ابتدای تأسیس در منشورها و اساسنامههای مختلف سرویس جهانی، مسئولان ارشد اجرایی بریتانیا از جمله دستورالعمل مصوب کلمنت اتلی نخستوزیر وقت در سال 1946م(1325ش) ضمن تأکید بر ضرورت توجه این رسانه به پیروی از سیاستهای امپراطوری و منافع ملی آن کشور، در انجام کار خود مستقل عمل کنند. این استقلال عمل در امور روزمره را درباره شبکههای داخلی بیبیسی تا حدی میتوان پذیرفت؛ چرا که بودجه هنگفت این شبکهها از مالیات مستقیم و سالانه مردم تأمین میشود، ولی بودجه سرویس جهانی مستقیماً از سوی وزارت خارجه آن کشور تأمین شده و بخش جهانی رسماً از نظر اداری زیرمجموعه و تحت دستگاه دیپلماسی لندن محسوب میشود و سیاستهای کلان آن مرتباً به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت نظارت مسئولان دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد.[2]
این بنگاه بر اساس منشور سلطنتی تأسیس شده و برای اینکه به اصطلاح یک سازمان مستقل و غیردولتی محسوب شود، در تشکیلات اداری بریتانیا به عنوان یک سازمان «خدمات عمومی» شناخته میشود. از ابتدای تأسیس بیبیسی همواره گروهی از نخبگان سیاسی و اقتصادی صاحبنفوذ و سیاستمدار وفادار از احزاب اصلی به عنوان شورای حکام، هیأت امنا، هیأت مدیره (در دورههای مختلف این اسامی فرق کرده است) با پیشنهاد دولت و حزب حاکم و با فرامین سلطنتی برای دورههای مشخص منصوب شدهاند تا ضمن معرفی و انتصاب مدیرکل (به عنوان مهمترین مقام اجرایی) راهبردها و سیاستهای کلان این بنگاه از جمله نحوه هزینهکرد منابع را تعیین کنند.[3]
اگرچه بیبیسی یکی از مهمترین مؤسسات بریتانیا میباشد، ولی در عین حال یکی از مؤسساتی است که بیشترین گمانهزنیها در مورد آن شکل گرفته است. بیبیسی توسط مفسران روزنامههای سراسری به عنوان رسانهای که از جناح چپ سیاسی در بریتانیا جانبداری میکند، معرفی میشود اما در واقع کار رسانهای بیبیسی به شدت عقاید و منافع گروههای نخبه (حاکمان و صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی) را منعکس کرده و افکار و عقاید گروههای جایگزین و مخالف را به حاشیه رانده است. بیبیسی توسط روزنامهنگاران و دانشگاهیان لیبرال به خاطر لافزنیهای گسترده در مورد مستقل بودن و همچنین ادعای محافظت از حیات سیاسی دموکراتیک مردم، مورد ستایش قرار گرفته، اما در حقیقت بیبیسی بخشی از شبکه قدرتمند و عمدتاً غیرپاسخگوی متشکل از مؤسساتی است که بر جامعه بریتانیا تسلط دارد. البته بیبیسی فقط یک سخنگو و مدافع ساده برای نظام حاکم نیست بلکه بخش تفکیکناپذیر این نظام است.[4]
بخش بینالمللی شبکه بیبیسی در دسامبر 1932م(1311ش) با عنوان «سرویس امپراطوری بیبیسی» (BBC Empire Service) به زبان انگلیسی و عمدتاً برای جذب مخاطبان انگلیسی خارج از مرزهای آن کشور آغاز به کار کرد. نامی پر ابهت که امروزه مسئولان این شبکه ترجیح میدهند تا به فراموشی سپرده شده و نام جدید سرویس جهانی بیبیسی را از سال 1988م(1367ش) جایگزین آن کردهاند. از ابتدای تأسیس سرویس جهانی و بخش فارسی آن تاکنون، این شبکه در بین مخاطبان خود در ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان با دو تلقی متفاوت و حتی متنافر مواجه بوده است: یکی به عنوان رسانهای وابسته و پیوسته به وزارت خارجه بریتانیا، یا یک امکان جهانی برای گسترش جریان آزاد رسانهای.[5] این دوگانگی در نظر همواره در مورد بیبیسی وجود داشته و در بزنگاههای تاریخی و رویدادهای مهم سیاسی باعث ایجاد گمانهزنیهایی در مورد این پایگاه خبری شده است.
به این ترتیب رادیو بیبیسی چندی پس از آغاز به کار، برنامه بینالمللی خود را به کار انداخت که در واقع بخش برونمرزی آن به شمار میرود. برنامه مزبور رفته رفته به بیش از پنجاه زبان در سراسر جهان پخش شد و شدت و اعتبار جهانی یافت. از جمله این برنامههای خارجی برنامه به زبان فارسی بود که در شهریور 1320، مقارن با حمله متفقین به ایران تأسیس شد و هدف آن آماده کردن ذهن ایرانیان به برکناری رضاشاه و تحول اوضاع سیاسی کشور بود.[6] نقطه اوج فعالیتهای بیبیسی را میتوان در ایام انقلاب اسلامی سال 1357 جستجو کرد. بیبیسی در این زمان علیالظاهر سیاست دقیق و مشخصی را به نمایش نمیگذاشت، چنان که گاه عدهای وظیفه آن را در راستای انتشار اخبار و مطالبی در جهت حفظ وضع موجود و بقای رژیم میدانستند و در مقابل عدهای (که اغلب از طرفداران و صاحبمنصبان رژیم پهلوی بودند)، بیبیسی را پایگاهی برای بیان و انتشار اعلامیههای انقلابی و تشویق مردم به ایجاد آشوب و هرج مرج در کشور قلمداد میکردند. برای روشن شدن عملکرد بیبیسی در سال 1357، در ادامه ابتدا به بررسی دیدگاه عوامل و کارگزاران رژیم پهلوی در مورد رادیو بیبیسی و عملکرد آن خواهیم پرداخت و سپس در گفتار دوم به تحلیل محتوای اخبار منتشر شده رادیو بیبیسی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران میپردازیم.
بیبیسی و انقلاب اسلامی ایران
گفتار اول؛ دیدگاه رژیم پهلوی نسبت به بیبیسی
در سال 1357 با شدت یافتن قیام مردم و نهضت اسلامی، بازار تئوریهای توطئه در میان عوامل رژیم رونق گرفت. آنها در برخی مواقع حرکت اجتماعی مردم ایران را تحت نفوذ و تحریکات شرق دانسته و افرادی که در خیابانها به عرصه مبارزه میآمدند را کمونیست میخواندند و یا این وقایع را حاصل اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه معرفی میکردند که به یکدیگر ملحق شده تا کشور را به ورطه نابودی بکشانند. اما تئوری توطئه عوامل رژیم، روی دیگری نیز داشت و آن دست پنهان انگلیس بود که در همه تحولات ایفای نقش کرده و به عبارتی صحنهگردان اصلی در سپهر سیاسی ایران محسوب میشد. اندیشههای توطئهانگاری حرکت و نهضت اسلامی مردم، در اذهان مسئولان کشور از افراد نظامی گرفته تا دولتمردان و حتی شخص شاه رسوخ کرده بود و به جای آن که واقعیت را دریابند و به علل تشدید نارضایتیها بیندیشند، خود را کنار کشیده و عوامل خارجی (گاه شرق و گاه غرب) را مسبب آشوبها قلمداد میکردند.
«تئوری توطئه» شمشیری دو لبه است که هم به وسیله دوستان و نیروهای خودی مورد استفاده قرار میگیرد و هم توسط دشمنان برای سرکوب دوستان و خودیها به کار برده میشود، نهایتاً به دلیل کارکردهای متفاوت و فراوان آن از ریشهدارترین خصائص ایرانیان است که البته ریشه در دخالتهای بیگانگان در دوران اخیر به ویژه در عهد قاجار و پهلوی دارد. در برهههایی از تاریخ گاه نقش «توهم توطئه» مورد استفاده استعمار برای فریب کشور هدف قرار گرفته است، مانند استفاده استعمار انگلیس از بهائیت و رد توطئهآمیز بودن آن و متهم نمودن علماء، روشنفکران و مردم به توهم زدگی در مورد توطئه بودن برآمدن این تشکیلات برای نفوذ در ارکان اعتقادی- ملی ایران؛ و گاه ایجاد و تبلیغ «توطئهآمیز» بودن کارهای اصلاحی شخصی به مانند امیرکبیر، برای به دست گرفتن قدرت سیاسی و برکنار نمودن قاجار از صحنه! به هر حال به اندازهای این تئوری در میان ایرانیان عمیق است که حتی عوامل رژیم پهلوی نیز سخت به آن گرفتار شده بودند و یکی از ترجیعبندهای همیشگی آنها، نقش بیبیسی در هدایت مردم جهت سرنگونی رژیم و پیروزی انقلاب بود. تا حد زیادی علت این امر را میتوان به سابقه بیبیسی فارسی در ایران که مقارن با جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه بود مرتبط دانست؛ چرا که رادیو بیبیسی به مقتضای شرایط جنگی و مصالح دولت بریتانیا و متفقین سعی در ارائه تبلیغات منفی علیه رضاشاه داشت تا جابجایی قدرت در ایران را تسهیل کند.
نقشآفرینی «توهم توطئه» انگلستان یکبار دیگر در جریان انقلاب 1357 اوج گرفت. لحن ضدآمریکایی انقلاب و گزارشهای روزانه بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (بیبیسی) از اخبار روزبروز انقلاب، برای شاه و درباریان و بسیاری از افراد سن و سالدار و به اصطلاح جهاندیده تردیدی بر جای نگذارد که «کار، کار انگلیسیها است». مثلاً اشرف پهلوی بر این باور بود که ناآرامی انقلاب در خلال یک هجوم خبری مستمر بیبیسی بر ضد شاه صورت گرفت که تقریباً وجه دیگری بود از حملاتی که چند دههی قبل علیه رضاشاه انجام شد.[7]
ارتشبد عباس قرهباغی در کتاب خود گفتگوهایی که با سفرای آمریکا و انگلستان داشته را به رشته تحریر در آورد. وی به ویلیام سولیوان سفیر آمریکا، در مورد پیشروی مخالفین میگوید: «به نظر من به طوری که مشهود است یک طرح عملیات براندازی کامل علیه دولت ایران اجرا میشود و روزبروز هم شدیدتر میگردد. پس این همه تبلیغات که به وسیله بیبیسی علیه دولت و به نفع مخالفین و آقای خمینی صورت میگیرد چیست؟». قرهباغی همین پرسش را در ملاقاتش با آنتونی پارسونز نیز مطرح میکند. وی در این باره در خاطراتش مینویسد: «مسئله تبلیغات رادیو بیبیسی علیه دولت ایران را مطرح نمودم و اظهار کردم که متأسفانه بیشتر تبلیغات علیه دولت ایران و به نفع مخالفین و همچنین آقای خمینی از طریق رادیو بیبیسی صورت میگیرد، که با توجه به روابط دوستی حسنه موجود بین دو کشور مغایرت دارد، آیا ممکن است به منظور نشانه روابط حسنه و دوستی متقابل، درباره برنامه این رادیو اقدام کنید که به این صورت علیه دولت و به نفع مخالفین تبلیغات نکند، تا دولت حاضر در انجام برنامههای اصلاحی خود موفق گردد؟ سفیر در جواب اظهار داشت: متأسفانه این مطلب صحیح است ولی نکتهای که باید بگویم این است که دستگاه رادیو بیبیسی یک رادیوی آزاد است اگر چه بودجه و هزینهاش را دولت انگلستان میپردازد، ولی در کیفیت برنامههای آن، دولت نمیتواند دخالت داشته باشد. حتی غالباً علیه خود دولت انگلستان هم مطلبی پخش مینماید و همیشه بهطور آزاد عمل میکند!». قرهباغی سپس ادامه میدهد: «جریان مذاکرات و اظهارات سفیر انگلیس را به اعلیحضرت عرض کردم. در مورد بیبیسی فرمودند: «بلی، متأسفانه همیشه همین جواب را دادهاند.»[8]
شاه نیز در هر فرصتی که در ملاقات با سفرای انگلیس و آمریکا به دست میآورد مسئله بیبیسی را مطرح مینمود. ویلیام سولیوان در کتاب خود با عنوان «مأموریت در ایران» مینگارد: «شاه سپس زبان به شکوه و شکایت از رادیو بیبیسی و اخبار و گزارشهای این رادیو درباره اوضاع ایران گشود و گفت که این رادیو در مقابل حکومت او جبهه گرفته و به تبلیغ نظرات و انتقادات مخالفان پرداخته است.»[9]
ژنرال رابرت هایزر که در واپسین روزهای رژیم به تهران آمده بود در کتاب خود «مأموریت در تهران» مینویسد: «ارتشبد حسن طوفانیان پرسید آیا آمریکا نمیتواند صدای بخش فارسی بیبیسی را خفه کند؟ او میگفت: ایرانیان، پیر و جوان رادیو ترانزیستوری همراه دارند. از آن جا که نیروهای مخالف، رادیو داخلی را از کار انداخته بودند، تنها راه کسب خبر گوش دادن به برنامه بخش فارسی بیبیسی بود که از طریق جزیره «مسیره» تقویت میشد. به اعتقاد وی اخبار بیبیسی از کمونیسم و خمینی حمایت میکرد و کاملاً علیه شاه و دولتش حرکت میکرد. بخش فارسی رادیو بیبیسی در جریان جنگ جهانی دوم برای کمک به بیثباتی رژیم پدر شاه که با آلمان نازی روابط دوستانهای داشت ایجاد شد.» هایزر معتقد است که رهبران نظامی ایران و خود شاه وقتی که از نقش بیبیسی در ایام خطیر دهه 1970 صحبت میکردند، سابقه بیبیسی را در ذهن داشتند. دولتهای خاورمیانهای کنترل شدیدی بر رسانههای فراگیر خود دارند و احساس میکنند که دولت انگلیس هم باید به اخبار بیبیسی نظارت داشته باشد. قطعاً خود مردم ایران فرض میکردند که اخبار بیبیسی نشانگر موضع رسمی دولت انگلیس است. اما بیبیسی آنقدرها هم با رژیم شاه مخالف نبود. هم با طرفداران شاه مصاحبه میکرد و هم با مخالفان شاه. حوادثی در اخبار خود ذکر میکرد که رژیم ترجیح میداد مسکوت بماند.[10] در همین راستا، مارک داد، رئیس بخش شرقی بیبیسی در 11 مهر 1357 در پاسخ به اعتراضهای پرویز راجی سفیر ایران در انگلستان، خاطرنشان کرد: «شما چطور از بیبیسی انتظار دارید در مورد واقعیتی به نام خمینی که اینک به صورت یک عامل عمده در موازنه سیاسی ایران خودنمایی میکند، بیتفاوت بماند؟ و ضمن آن هم البته باید به این حقیقت اشاره کنم که چون برنامه فارسی بیبیسی هرگز سخنان انقلابی خمینی را پخش نکرده، به همین دلیل نیز مواجه با نامههای متعددی از سوی ایرانیان بوده که بیبیسی را به عدم توجه نسبت به حرکت عظیم مردم در ایران متهم کردهاند و میگویند: چطور بیبیسی که خود را منادی دموکراسی و آزادی میداند، در مورد خواستههای مردم ایران این طور بیاعتنا مانده است؟»[11]
سپهبد امیرحسین ربیعی همچون طوفانیان و سایرین از اخبار فارسی بیبیسی دلخور بود و مدعی بود که بیبیسی اخبار نادرستی را از آنتن پرقدرت خود پخش میکند. ربیعی در گفتگویش با هایزر یک نمونه ارائه میدهد: شب قبل بیبیسی به دروغ گزارش داده است که ربیعی قصد استعفا دارد. این دروغ در سراسر کشور شنیده شده و در میان غیرنظامیان و نظامیان ایجاد نگرانی کرده است. او تلفنباران شده و همه او را متهم کردهاند که در حالیکه اوضاع خراب شده است، شانه خالی میکند. چرا آمریکا بیبیسی را زیر کنترل قرار نداده است؟ آمریکا روابط نزدیکی با بریتانیا دارد، چرا ما نباید خواستار قطع این برنامهها شویم؟ هایزر در مورد این سخنان مینویسد: «حرفهای ربیعی یکپارچه اصرار بود و حالت تدافعی پیدا کرده بود. به معنای واقعی ایرانی آن، همه مسئولیتها را بر گردن دیگری میانداخت.»[12]
ابراز نارضایتی از عملکرد بیبیسی تنها به دیدارها و گفتگوهای خصوصی میان مقامات عالیرتبه محدود نمیشد بلکه علاوه بر این، دولتها رسماً از عملکرد بیبیسی انتقاد میکردند. برای نمونه دولت شریفامامی در هفتم آبان 1357 اعلام کرد تفسیرهای پخش شده از طرف بیبیسی باعث خرابکاری، ویرانی و چند مورد آتشسوزی عمدی شده است. محمدرضا عاملی تهرانی وزیر اطلاعات و جهانگردی که در یک کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی سخن میگفت، اضافه کرد: «در حالی که پخش خبرهای ایران هیچ ایرادی ندارد، اما باید توجه این ایرانیان (کسانی که برای بیبیسی کار میکنند) را به این حقیقت جلب کنم که تفسیرهایی که از این رادیو پخش میکنند، باعث خرابکاری، نابودی و چند مورد آتشسوزی عمدی شده است.»[13]
همچنین به موجب تحقیقی که سفارت ایران در لندن در خرداد 1357 به عمل آورد، معلوم شد که در بخش فارسی رادیو بیبیسی، 24 نفر ایرانی به عنوان خبرنگار، تحلیلگر، نویسنده، مترجم و گوینده کار میکنند که بیشترشان تمایلات ضد رژیم شاه دارند و چون در کارشان از آزادی عمل نسبی برخوردارند، از تهیه و انتشار اخبار داغ و هیجانانگیز علیه رژیم فروگذاری نمیکنند.[14]
شاه تا پایان عمر به بیبیسی و نقش آن در وقوع انقلاب ایران بدگمان بود و میپنداشت که رسانههای غربی ابزار قدرتمندی در فرآیند سقوط حکومتش بودند. پارانویای شاه هنگامی که درباره انقلاب سال 1357 بحث میکند، به اوج خود میرسد. وی مدعی است که سرنگونی او توسط ترکیب عجیبی از نهتنها روحانیون، حزب توده و شرکتهای نفتی، بلکه توسط رسانههای غربی و نیز کابینههای کارتر و تاچر صورت گرفت.[15] شاه در واپسین کتاب خود در مورد رسانههای غربی و مشخصاً بیبیسی مینویسد: «رویه بنگاه سخنپراکنی انگلستان (بیبیسی) نیز شگفتآور بود. از آغاز سال 1978م برنامههای فارسی این بنگاه صریحاً و علناً در مخالفت و ضدیت با من تنظیم میشد. گویی یک دست نامرئی همه این برنامهها را تنظیم و رهبری میکند.»[16]
آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران پیش از انقلاب، در کتاب خود تحت عنوان «غرور و سقوط» به این مسئله اشاره میکند: «به ملاقات شریفامامی نخستوزیر و وزیر خارجه جدید ایران امیرخسرو افشار رفتم. هر دو آنها از تأثیر سوء برنامههای فارسی رادیو لندن (بیبیسی) در روحیه مردم ایران نگران بودند. این یک مشکل قدیمی بود و من انتظار شنیدن چنین گلهها و شکایتهایی را داشتم؛ زیرا در اوائل سال 1978م[1356ش] هم این موضوع مطرح شده بود. این مسئله لاینحل به نظر میرسید. ایرانیها از شاه گرفته تا دولتمردان و سیاستمداران دست پایین هرگز این مطلب را فراموش نکرده بودند که بخش فارسی رادیو بیبیسی در اوایل جنگ دوم جهانی و با هدف ضمنی تضعیف موقعیت رضاشاه و برکناری وی از سلطنت تأسیس شد. حتی پس از گذشت چهل سال قانع کردن ایرانیها درباره اینکه بیبیسی یا رادیو لندن زبان دولت انگلیس نیست غیرممکن بهنظر میرسید.»[17]
به گفته پارسونز، برای رهبران کشورهای جهان سوم که وسایل ارتباط جمعی، به خصوص دستگاههایی را که با بودجه دولت اداره میشوند، در اختیار و کنترل خود دارند باور کردن این موضوع دشوار است که دستگاهی که با کمک دولت اداره میشود، فارغ از کنترل دولت باشد. آنها نمیتوانند بپذیرند «کسی که به فلوتزن پول میدهد، نوای فلوت را در اختیار ندارد.» وی ادامه میدهد: «در ملاقات با افشار وزیر خارجه به او توصیه کردم که حل این مشکل را به پرویز راجی سفیر ایران در انگلستان واگذار کنند زیرا اگر او به عنوان سفیر ایران با مقامات بیبیسی وارد مذاکره میشد بهتر از آن بود که من به عنوان سفیر انگلیس در ایران درباره تفسیرهای بیبیسی درباره ایران اظهار نظر کنم.»[18] همین اتفاق افتاد شد و پرویز راجی به دفتر اصلی رادیو بیبیسی رفت تا با مقامات آن گفتگو کند. پرویز راجی در خاطرات خود به گفتگویش با جرالد مانسل، معاون مدیرعامل بیبیسی و رئیس بخش برونمرزی آن پرداخته است که به دلیل اهمیت آن، لازم است بازخوانی شود:
«به بنگاه خبرپراکنی بریتانیا (بیبیسی) رفتم و مدت دو ساعت در آنجا با جرالد مانسل و همکارانش به چانه زدن پرداختم. حرف من این بود که مگر این فرستنده متعلق به کشوری نیست که به عنوان متحد نظامی ایران تلقی میشود؟ و مگر فرستندهای که مستقیماً از بودجه دولت انگلیس تغذیه میکند توان آن را دارد که مطالب برنامههای خارجی خود را بدون کسب نظر وزارت خارجه انگلیس پخش کند؟ البته ما به هیچوجه اهمیتی نمیدهیم که بیبیسی به جای مساعدت و همکاری با ما به وسیلهای برای پخش و اشاعه نظرات مخالفین رژیم تبدیل شود ولی این واقعاً درست است که ایران علاوه بر پرداختهای گزاف به دولت انگلیس بابت خریدهای نظامی و بازرگانی، مبالغی هم بابت جلوگیری از دشنامها و تهمتهای بیبیسی خرج کند؟ مانسل در جواب من چندبار مسأله بیطرفی بیبیسی را متذکر شد و در خلال صحبتهایش نیز به این مسأله اشاره کرد که: هرگز نمیتوان موردی را نشان داد که بیبیسی صرفاً به پخش نظرات مخالفین رژیم ایران پرداخته باشد. علاوه بر این نیز مانسل اصرار داشت ثابت کند که دلیل بیاعتقادی و عدم علاقه مقامات تهران به بیبیسی را باید در زمانهای گذشته جستجو کرد و آن را ناشی از گفتارهای بیبیسی علیه رضاشاه در اواخر سلطنت او دانست و بعد هم از من پرسید نمیدانم آیا شانسی برایم وجود دارد که در سفر آینده خود به هندوستان توقفی هم در تهران داشته باشم و با مقامات ایرانی تبادل نظر کنم یا نه؟ البته به شرطی که در تهران فقط ننشینم و به موعظه گوش دهم.»[19]
با اوجگیری قیام مردمی، نظام حاکم همچنان در برابر بیبیسی موضعگیری سابق را داشت. حتی در دوران دولت دکتر شاپور بختیار و پس از انحلال ظاهری سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک)، تظاهراتی موسوم به طرفداران قانون اساسی که هواخواه دولت و سلطنت بودند، ترتیب داده شد که از جمله مهمترین شعارهای آن چنین بود: «بیبیسی بیچاره، بازم بگو ساواکه.»
اما در مقابل و در جبهه مخالف رژیم، این فکر در مردم پیدا شد که انگلیسیها دارند دودوزه بازی میکنند؛ یعنی در عین حال که رسماً از رژیم شاه پشتیبانی میکنند، به طور غیررسمی و از طریق بخش فارسی رادیو بیبیسی با مخالفان همصدایی میکنند تا هرگاه اوضاع ایران برگردد و انقلابیون پیروز شوند، جای پایی در رژیم آینده داشته باشند.[20] یعنی نباید تصور کرد که مردم عادی و انقلابیون نسبت به بیبیسی با حُسن نیت مینگریستند و آن را مورد پذیرش قرار میدادند. به عنوان مثال پس از آن که دکتر بختیار به قدرت رسید، بیبیسی بر سخنان بختیار که میگفت پشتیبانی مراجع تقلید و آیات عظام را به همراه دارد، بسیار تأکید کرد. در همین زمان علما و مراجع قویاً این خبر را تکذیب کردند که اطلاعیه آیتالله سید محمد وحیدی نمونه بارزی در این زمینه است و نظر ایشان در مورد رادیو بیبیسی گویای نظر اغلب مراجع نسبت به این بنگاه خبرپراکنی میباشد:
«بسمه تعالی، به طوریکه ملاحظه فرمودهاید ما در اعلامیههای متعدد رژیم فاسد دیکتاتور را که با مسلط کردن حکومتهای غیرقانونی و دست نشانده خود از هیچگونه تجاوز به حقوق حقه ملت و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی و نشر لوایح ضددینی فروگذاری ننموده و دریغ ندارند، و در این چند ماه اخیر برای ادامه حکومت ظالمانه خود دهها هزار از ملت شریف و جوانان ما را به خاک و خون کشیده، مادران و پدران و عموم ملت را به ماتم نشانده، محکوم نموده و نفرت و انزجار خود را منعکس کردهایم. حال هم در موضوعی که دیشب از رادیو بیبیسی که یکی از بلندگوهای استعماری است و گاهی به نعل میزند و گاهی به میخ، پخش شد جداً تکذیب نموده و غیرقانونی بودن این دولت را بار دیگر اعلام مینماییم...»
21 صفر 99 مطابق 30 / 10 / 57، قم - سیدمحمد وحیدی.»[21]
در پایان این بخش، به عبارتی ساده و به طور خلاصه میتوان بیان کرد مسئله بیبیسی این بود که آنچه در نظر شنوندگان غربی یک گزارش خبری معمولی و عادی به شمار میآمد از طرف شنوندگان ایرانی صاحب قدرت به نحو دیگری تعبیر میشد. به طور مثال، بیبیسی خبر میداد که گزارشهای تأیید نشده حاکی از زدوخورد و تلفات جانی در فلان شهر ایران است. این خبر عادی از نظر شنوندگان ایرانی چنین تفسیر میشد وقوع زدوخورد و کشته شدن عدهای قطعی است و تبلیغات دولت ایران آن را از نظر مردم پنهان نگاه داشته است.[22] آنچه که از این موارد استنباط میشود این است که مقامات رژیم انتظار داشتند که رادیو بیبیسی نسبت به وقایع ایران سکوت پیشه کند و واکنشی به آن نشان ندهد. شکی نیست که رادیو بیبیسی نمیتواند یک رسانه کاملاً مستقل و بیطرف باشد اما آنچه که مسئولان وقت را برآشفته کرده بود، بازتاب اخبار مربوط به تظاهراتها و فعالیتهای مبارزاتی مردم در خیابانها بوده است. بدیهی است انتظار سکوت در برابر واقعیتی که در شهرهای مختلف ایران به منصه ظهور میرسید، برای یک رسانه بینالمللی هر چند هم وابسته و به دور از انصاف و رعایت عدالت خبری، بسیار دور از ذهن به نظر میرسد.
حتی این نکته را نباید از یاد برد که بیبیسی به این منظور که توجهات را از امام خمینی به عنوان رهبر اصلی نهضت اسلامی منحرف سازد، به معرفی هرچه بیشتر و انجام مصاحبههای مکرر با اعضای جبهه ملی به عنوان یک گروه پیشرو و مدعی در فردای ایران مبادرت میورزید. اما آنچه که مهمتر است و بایستی مورد بحث قرار گیرد این حقیقت است که آیا به راستی بیبیسی بخش اعظم برنامههای خود را در راستای حرکت انقلاب و ضربه زدن به رژیم تدوین میکرد؟ از میان اخبار و مطالب بیبیسی چه میزان در جهت اهداف انقلاب اسلامی، چه میزان در راستای حفظ رژیم پهلوی و چه اندازه اخبار خنثی و بیطرفانه پخش میگردید؟ اینها مواردی است که بایستی مورد توجه قرار گیرد که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
گفتار دوم؛ تحلیل محتوای اخبار بیبیسی در ایام انقلاب اسلامی ایران
بیطرفی یکی از اصول مهم خبر محسوب میشود و سنجش میزان بیطرفی در یک خبر، تا حدود زیادی ارزش خبر را در نظر مخاطب مشخص میسازد. به عبارتی دیگر باید قبل از هرگونه پیشداوری و جانبداری عین حقیقت را در ذهن مخاطب حک کند و به طور دقیق، صحیح و عینی از یک رویداد گزارش دهد. در این میان باید یادآوری کرد که بین بیطرفی و بیاعتنائی تفاوت وجود دارد. بدیهی است که خبرنگار در جریان وقایع اجتماعی نباید مانند یک دادستان یا یک وکیل مدافع به طور مشخص جهتگیری کند و موظف است نقش شاهد را برعهده گیرد، اما هرگز نمیتواند یک شاهد بیاعتنا و بیتفاوت باقی بماند. منظور از بیطرفی این است که خبرنگار هیچگاه نباید طرفدار یکی از طرفین نزاع باشد و این معمولاً با تعریف اصلی روزنامهنگاری که بیان میکند خبرنگار باید همیشه طرفی را در نزاع بگیرد که بیشتر شواهد و منابع از آن طرف پشتیبانی میکند – صرف نظر از این که خبرنگار تمایلی به پشتیبانی از این طرف دارد یا نه - مغایرت دارد.[23] آنچه از گفتار اول این نوشتار و نقطه نظرات وابستگان به رژیم پهلوی میتوان استنباط کرد این است که آنها انتظار بیاعتنایی و بیتفاوتی بیبیسی در قبال وقایع و رویدادهای مربوط به ایران را داشتند. اما برای بررسی دقیقتر این مسئله بایستی نگاه جزئیتری به موضوع داشت و جهت دستیابی به نتایج قابل استناد، حتیالامکان از کلیگویی عبور کرد.
در این بخش از پژوهش، از روش تحلیل محتوای کمّی به منظور واکاوی عملکرد رادیو بیبیسی در واپسین روزهای منتهی به انقلاب اسلامی استفاده خواهد شد. برای این منظور لازم است دادههای مورد نیاز که همان اخبار و مطالب منتشر شده رادیو بیبیسی در روزهای انقلاب میباشد، جمعآوری گردد و به همین جهت از آرشیو روزنامههای اطلاعات، کیهان، آیندگان و رستاخیز استفاده شده است. به بیان دیگر، واحد نمونهگیری در این تحقیق مطالب منتشرشده از بیبیسی در روزنامههای مذکور میباشد که به طور مستقیم از آن نقل کردهاند. واحد ثبت، مضامین خبری مرتبط با وقایع و ناآرامیهای کشور و نیز احتمال وقوع انقلاب و سقوط رژیم را شامل میشود و واحد تحلیل نیز اخبار، مقالات، گزارشها و مصاحبههای انجام گرفته توسط بیبیسی میباشد. در واحد شمارش نیز به عبارات و مضامینِ بازگوکننده هدف پژوهش، توجه شده است.
واحد نمونهگیری |
مطالب منتشر شده از بیبیسی در روزنامههای اطلاعات، کیهان، آیندگان و رستاخیز |
واحد ثبت |
مضامین مربوط به ناآرامیهای کشور و احتمال وقوع انقلاب و فروپاشی رژیم |
واحد تحلیل |
اخبار، مقالات، گزارشها و مصاحبهها |
واحد شمارش |
عبارات و مضامین |
جامعه آماری در این پژوهش، مطالب روزنامههای اطلاعات، کیهان، آیندگان و رستاخیز هستند که در صفحات خود، اخبار منتشر شده از رادیو بیبیسی را بازنشر میکردند. طی نمونهگیری که در این زمینه انجام شد، مطالبی که در بازه زمانی مهر تا بهمن 1357 (ماههای منتهی به سقوط رژیم و پیروزی انقلاب، البته توجه شود که مطبوعات در قسمتی از تاریخ ذکر شده در اعتصاب به سر میبردند لذا نمونهها بیشتر مربوط به بهمن 1357 است) منتشر شدند، مورد توجه قرار گرفت؛ با توجه به بازه زمانی معین شده و روزنامههای فوقالذکر، 26 مطلب منتشر شده برای تحلیل محتوا، جمعآوری گردید.
جامعه آماری |
مطالب روزنامههای اطلاعات، کیهان، آیندگان و رستاخیز با منبع خبری بیبیسی |
نمونهگیری |
مطالب منتشر شده از مهر تا بهمن 1357 |
حجم نمونه |
26 مطلب منتشر شده از بیبیسی در آستانه انقلاب اسلامی |
از میان روزنامههایی که اخبار بیبیسی را بازنشر میکردند و نیز 26 مطلبی که برای این پژوهش نمونهگیری شد، 46 درصد از روزنامه اطلاعات، 35 درصد از روزنامه کیهان، 11 درصد از روزنامه رستاخیز و 8 درصد از روزنامه آیندگان بوده است.
اخبار منتشر شدهی بیبیسی در این نوشتار به سه گروه تقسیم شدند:
1. اخبار مثبت: مقصود رشته مطالبی (اعم از خبر، گزارش، تفسیر، مقاله و مصاحبه) است که همسو با جریان انقلاب اسلامی مخابره میشدند و میتوانستند مخاطب را به این فکر اندازند که نتیجه بگیرد رژیم در حال فروپاشی بوده و تغییر حکومت قریبالوقوع است. این نکته را باید مد نظر داشت اخباری که در این گروه قرار گرفتهاند جزئی از رویدادهای به وقوع پیوسته هستند و به این معنا نیست که سندیت نداشته و از سوی منبع خبری مورد بحث (بیبیسی) تنها به منظور پیشبرد حرکت مردم تولید شدهاند. بلکه تنها از آن جهت اخبار را در این گروه قرار دادهایم که شرح آنها، نشان دهنده موقعیت انقلابی در کشور بوده و خبر از تغییر ناگهانی و زود هنگام رژیم را میدادند.
2. اخبار منفی: شامل آن دسته از اخبار و مطالبی میشود که از آنها مخاطب استنباط میکند پایههای رژیم قوی بوده و احتمال حفظ و بقای رژیم و سازش مخالفین با آن وجود دارد. این دسته از مطالب اغلب شامل مصاحبهها و گزارشهای تفسیری میشود که در آن مفسر، خبرنگار یا گزارشگر بیان میدارد که امید به سازش و توافق میان طرفین وجود دارد. همچنین آن دسته از مطالب که موضع نظام حاکم (رژیم پهلوی) را قوی و پرقدرت نشان میدهد و حضور مردم در خیابانها و راهپیماییهای پیاپی در کشور را موجب بحران، هرجومرج و کشتوکشتار در مملکت قلمداد میکند، همچنین مطالبی که میان گروههای مبارز مخالف رژیم اختلافافکنی میکند و اساساً هرگونه مطلبی که میتواند حرکت مردم را زیرسؤال برده یا ضعیف نشان دهد و درمقابل موضع رژیم را تقویت کند، در این گروه قرار میگیرد.
3. اخبار خنثی: منظور از این گروه، آن دسته از اخباری است که ویژگیهای دو مورد پیشین را دارا نبوده و حالتی بیطرفانه داشته و اساساً پوشش صرف اخبار هستند. علیالقاعده آوردن دلیل، برهان و ذکر مضامین برای اثبات خنثی بودن آنها ضروری به نظر نمیرسد.
اخبار مثبت |
عبارات و مضامین همسو با جریان انقلاب اسلامی |
اخبار منفی |
عبارات و مضامین در راستای حفظ و بقای رژیم پهلوی |
اخبار خنثی |
مطالب بیطرفانه و پوشش صرف اخبار |
اخبار مثبت
1- روزنامه کیهان، 09 / 11 / 1357: اندرو ویتلی خبرنگار بیبیسی در تهران در گزارش روز 8 بهمن خود، درباره زدوخورد بین تظاهرکنندگان و ارتش چنین گزارش داد: در حالی که ایران در انتظار 48 ساعته به سر میبرد که طی آن قرار است دکتر بختیار برای مذاکره با آیتالله خمینی رهبر مخالفین رژیم به پاریس برود، برای سومین بار متوالی مردم دست به تظاهرات زدند. رهبران مذهبی از مردم خواسته بودند در طول این مدت آرامش را حفظ کنند. اما حدود ظهر بار دیگر در منطقه دانشگاه شلیک شدید نظامیان به روی مردم آغاز شد. پس از شلیک روز یکشنبه نظامیان به روی مردم، دامنه جنگ و گریز به میدان 24 اسفند [میدان انقلاب فعلی] کشید شد و نظامیان مردم را به شدت زیر آتش گلوله گرفتند. مردم با سنگ به نظامیان حمله میکردند و به آنها ناسزا و فحش میدادند. 15 آمبولانس قربانیان را از صحنه بیرون برد.[24]
2- روزنامه اطلاعات، 17 / 11 / 1357: بیبیسی مقالهای از روزنامه گاردین را پخش کرد که اهم آن به شرح زیر است: ... تا وقتی که ایرانیان مظنون باشند که شاه میخواهد با توصیه [خارجیان] به کشورش بازگردد و یا کسانی را که در ارتش به وی وفادارند معتقد باشند که شاه نسبت به یک کودتا که منجر به بازگشت وی شود نظر خوشی خواهد داشت، ادامه تاج و تخت باعث وخیمتر شدن اوضاع ایران خواهد بود. گاردین میافزاید اگر شاه هنوز معتقد است که میتواند برای کشور و نه برای سلسله پهلوی کاری مفید انجام دهد، باید استعفای خود را از سلطنت اعلام دارد و با قاطعیت بگوید که هرگز قصد بازگشت به ایران را ندارد.[25]
3- روزنامه اطلاعات، 18 / 11 / 1357: بیبیسی - یکی از تاکتیکهایی که مخالفین بختیار در پیش گرفتهاند این است که سعی کنند قانونی بودن نخستوزیر را از طریق انحلال مجلس از بین ببرند. این امر به طور خودبهخود در صورتی که حد نصاب لازم از نمایندگان مجلس وجود نداشته باشند، صورت تحقق به خود میگیرد. کوشش دیگری در این زمینه از سوی نمایندگان خمینی در مجلس صورت میگیرد که در طی آن میکوشند تا در مورد دکتر بختیار رأی عدم اعتماد گرفته شود. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، برطبق قانون اساسی دکتر بختیار باید استعفا دهد و آنگاه شورای سلطنتی بالاترین مرجع اجرایی کشور در غیاب شاه، نخستوزیر جدیدی را منصوب خواهد کرد. نخستوزیر جدید میتواند مهندس بازرگان باشد و در این صورت تغییر رژیم نهایتاً تحقق پذیرفته است.[26]
4- روزنامه اطلاعات، 19 / 11 / 1357: بیبیسی - عقیده بر آن است که مذکرات میان جنبش جمهوری اسلامی آیتالله خمینی و ارتش از سر گرفته شده است. افسران ارتش بندرعباس با فرستادن تلگرامی برای آیتالله خمینی وفاداری خود را به آیتالله اعلام داشتند و خبرنگاران این را نشانه شکاف در وفاداری ارتش میدانند. اکنون به گفته منابع مطلع مذاکرات مستقیم مهندس بازرگان و افسران ارشد ارتش از سر گرفته شده است. گفته میشود هدف مهندس بازرگان در درجه نخست آن است که با ارتش به تفاهم کامل برسد.[27]
5- روزنامه اطلاعات، 19 / 11 / 1357: بیبیسی - قرار است ظرف دو هفته آینده در تمام ایران رفراندومی برقرار شود و سؤالهای سادهای نظیر اینکه آیا طالب سلطنت هستید یا جمهوری اسلامی؟ از ایرانیان به عمل آید. رأیگیری توسط سازمانهایی که روحانیون محلی و مساجد نظارت آن را برعهده دارند صورت خواهد گرفت. فقهای اسلامی اکنون آخرین مراحل تدوین پیشنویس قانون اساسی جدید کشور را میگذرانند. اگرچه طی آن ایران یک جمهوری براساس قوانین اسلامی اعلام خواهد شد، ولی بسیار با سایر دول اسلامی که در منطقه یافت میشود، تفاوت خواهد داشت.[28]
6- روزنامه کیهان، 19 / 11 / 1357: خبرنگار بیبیسی از تهران گزارش میدهد که مذاکرات جهت کسب تفاهم بین دولت موقت مهندس بازرگان و فرماندهان نظامی وفادار به شاه که قبلاً جریان داشت دوباره آغاز شده است. خبرنگار ما میافزاید یکی از اموری که برای مهندس بازرگان اهمیت دارد به دست آوردن یک تفاهم کامل با مقامات ارتش است و در مذاکرات یاد شده یکی از مطالب اصلی، آینده شاه ایران میباشد. بنا به گزارش خبرنگاران، رهبران مذهبی ایران قصد دارند که ظرف دو هفته آینده یک همهپرسی انجام دهند و بدینوسیله نظر مردم ایران را پیرامون تغییر حکومت سلطنتی به جمهوری اسلامی خواستار شوند. این همهپرسی توسط رهبران مذهبی محلی انجام خواهد گرفت.[29]
7- روزنامه کیهان، 19 / 11 / 1357: بیبیسی - در حالی که برخوردهای لفظی بین دولت بختیار و طرفداران آیتالله خمینی جریان دارد، این موضوع روشن میشود که شهرهای بسیاری تحت کنترل روحانیون است. در بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک، مسجد نه تنها عهدهدار نظم است بلکه خدمات اجتماعی و سازمان دادن امور بازرگانی را نیز به عهده گرفته است. در بسیاری از نقاط اموری که به وسیله دولت اداره میشد، اکنون کم و بیش به روحانیون واگذار شده است. حقیقت آن است که خلاء قدرت که از رفتن شاه پیدا شده و هرجومرج سیاسی که در تهران دیده میشود دست کسانی را باز گذاشته است که تعلیم دیدهاند تا امور قضایی و اجرای قوانینی را که در دست دولت بود، در دست گیرند. در بعضی از شهرها مانند قم که یکی از دو شهر مقدس ایران است، قدرت کارمندان دولت ناپدید شده است. البته این جریان چندان شگفتآور نیست؛ زیرا روحانیون علاوه بر آنکه امور مذهبی را به عهده داشتند در موارد مربوط به امور مدنی نیز دست داشتند و در هرجومرجی که امروزه در ایران وجود دارد، نیروی سازمانیافته مسجد به تازگی در رأس کار قرار گرفته است.[30]
اخبار مثبت
ردیف | روزنامه | تاریخ | مضامین |
1 | کیهان | 57 /11 /9 | تظاهرات همراه با آرامش مردم و برخورد خونین نظامیان با مخالفان |
2 | اطلاعات | 57 /11 /17 | وخیم شدن اوضاع ایران با ادامه سلطنت؛ شاه باید اعلام کند که استعفا کرده و دیگر به کشور بازنخواهد گشت. |
3 | اطلاعات | 57 /11 /18 | تلاش مخالفین برای غیرقانونی کردن دولت بختیار از طریق انحلال مجلس یا دادن رأی عدم اعتماد به دولت بختیار از سوی نمایندگان مجلس |
4 | اطلاعات | 57 /11 /19 | بازتاب خبر از سرگیری مذاکرات ارتش و انقلابیون؛ نشر خبر پیوستن ارتشیان بندرعباس به انقلاب؛ شکاف در وفاداری ارتش به شاه |
5 | اطلاعات | 57 /11 /19 | نوشتن پیشنویس قانون اساسی؛ رفراندوم قریبالوقوع جمهوری اسلامی؛ تفاوت جمهوری اسلامی با سایر کشورهای اسلامی |
6 | کیهان | 57 /11 /19 | مذاکره مهندس بازرگان و امرای ارتش، رفراندوم جمهوری اسلامی تا دو هفته آینده |
7 | کیهان | 57 /11 /19 | ضعف دولت در اداره کشور؛ تسلط روحانیون بر شهرها و مرکزیت مساجد |
اخبار منفی
1- روزنامه آیندگان، 24 / 7 / 1357: بیبیسی دیروز [23 مهر] در گزارشی اعلام کرد که موضع دولت شریفامامی تقویت شده است. بیبیسی گفت مذاکرات طولانی روز شنبه میان نمایندگان کارکنان روزنامهها و دولت منجر به پذیرش سه تقاضای اصلی کارکنان روزنامهها از جانب دولت شد. در مذاکرات دیروز که منوچهر آزمون وزیر مشاور و محمدرضا عاملی تهرانی به نمایندگی از دولت شرکت داشتند، دولت موافقت کرد تا سانسور مطبوعات را کلاً ملغی سازد. رهبران سیاسی و مذهبی مخالف و همچنین بازاریان، معلمان، دانشجویان و افراد عادی از اعتصاب روزنامهنگاران به طور وسیع و همهجانبهای حمایت کرده بودند. اما موافقتنامه اخیر شریفامامی با روزنامهنگاران نه تنها باعث برآورده شدن خواستههای روزنامهنگاران شد، بلکه به نظر میرسد شریفامامی به این وسیله اختیارات خود را مجدداً تثبیت کرده است.[31]
2- روزنامه رستاخیز، 08 / 08 / 1357: بیبیسی - دیروز آلمان غربی در پشتیبانی کامل خود از شاهنشاه ایران با انگلیس و آمریکا همصدا شد. خبرنگار بیبیسی در گزارشی از تهران میگوید: وزیر اقتصاد آلمان غربی در مصاحبه مطبوعاتی تهران گفت که به دلایل اقتصادی و سیاسی کشورش نسبت به تثبیت اوضاع سیاسی ایران علاقمند است. وی از برنامههای شاهنشاه جهت باز کردن فضای سیاسی ایران استقبال کرد و گفت که امیدوار است این برنامهها با حفظ ثبات سیاسی ایران ادامه یابد. وزیر اقتصاد آلمان اظهار داشت که آلمان غربی خواهان ادامه و تشدید روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران است.[32]
3- روزنامه اطلاعات، 01 / 11 / 1357: بیبیسی در گفتار دیشب خود بیان کرد: «بختیار سعی کرده بود به آیتالله هشدار دهد که اگر بر قصد سرنگون کردن دولت فعلی پافشاری کند، نتیجهاش کودتای نظامی و کشتوکشتار خواهد بود». رادیو لندن در پایان تفسیر خود اظهار داشت: «آیتالله خمینی و ارتش هر دو هستههایی از هواداران مبارز را دارا هستند. اما احتمالاً نه آیتالله و نه ارتش دارای زمینهای نیستند که مستقلاً بتوانند رأساً خود اقدامی کنند. در این صورت کشور با خطر جنگ داخلی پر از خونریزی روبرو خواهد شد و هیچ کس نمیتواند عواقب چنین وضعی را از لحاظ بینالمللی پیشبینی کند.»[33]
4- روزنامه کیهان، 03 / 11 / 1357: هارولد برالی خبرنگار بیبیسی در تهران در گزارشی میگوید نگرانی فوری در حال حاضر این است که روز جمعه که آیتالله خمینی پایش را به ایران میگذارد، چه حوادثی در خیابانهای تهران پیش خواهد آمد. انتظار میرود که اگر میلیونها نفر نباشد حداقل صدها هزار نفر به خیابانها خواهند ریخت و طبق نوشته روزنامه تهران ژورنال، رهبران مذهبی که مسئولیت حفظ نظم و امنیت را آن روز به عهده خواهند داشت، یک وظیفه فوق انسانی را به عهده دارند. خبرنگار ما میافزاید که کنترل جمعیت ممکن است از دست خارج شود و اگر قرار باشد از مصیبت احتراز شود باید یک نفر جایی عمیقاً و شدیداً مشغول فکر کردن باشد. یک مقدار از این فکر کردنها مسلماً به عهده دولت غیرنظامی دکتر بختیار است. تا به حال هیچ علامتی که حاکی از تغییر در بنبست سیاسی بین دکتر بختیار و آیتالله خمینی باشد، وجود نداشته است. مسئله دیگر این است که ارتش چگونه عکسالعمل نشان خواهد داد؟ شکی نیست که آن روز به خصوص سعی خواهد داشت که کلاً از انظار دور بماند.[34]
5- روزنامه اطلاعات، 04 / 11 / 1357: خبرنگار بیبیسی فریدون جاهد در شهر قم مصاحبهای با حضرت آیتاللهالعظمی شریعتمداری به عمل آورده است. پرسشهایی که خبرنگار بیبیسی از آیتالله شریعتمداری کرده بود به شرح زیر میباشد:
1) حضرت آیتالله ظاهراً اظهارات دکتر بختیار که از رادیو بیبیسی هم پخش شد مبنی بر اینکه از 10 تن مراجع مذهبی 9 تن با سکوت خود موافقت ضمنی خودشان را با دولت بختیار اعلام کردهاند موجب عکسالعمل شدیدی در ایران شده است. شما فکر میکنید دکتر بختیار تا چه اندازه در برداشتش اشتباه کرده است؟
2) به چه دلیل از حکومت بختیار حمایت نمیکنید؟
3) مقصود از حکومت اسلامی که هم شما و هم آیتالله خمینی برای ایران مناسب میدانید چیست؟
4) تا چه اندازه از قانون اساسی موجود در ایران پشتیبانی خواهید کرد؟
5) با رفتن شاه هر دولتی که سر کار بیاید یا باشد انجام دادن چه مسائلی از نظر شما اولویت دارد؟
6) تا چه اندازه فکر میکنید، ناآرامیهای موجود در ایران فرصتی برای عناصر دست چپی است که از فرصت استفاده کرده وارد عمل بشوند؟
7) آیا هر روز خطر کودتای نظامی بیشتر نمیشود؟
8) خواستههای شما از ارتش ایران چیست؟
9) در یک حکومت اسلامی برنامههای مدرنیزه کردن ایران را تا چه حدی دنبال خواهید کرد؟
10) آیا آیتالله، خواهان استرداد اراضی موقوفه هستند؟[35]
6- روزنامه اطلاعات، 08 / 11 / 1357: دکتر کریم سنجابی در دیداری با خبرنگار بیبیسی به سؤالات او پیرامون جبهه ملی و نهضت مردم ایران پاسخ داد. از آنجا که این مصاحبه به طورکامل پخش نشد، رهبر جبهه ملی عین آن را در اختیار [روزنامه] اطلاعات قرار داد که قسمتهای مهم آن را منتشر میکنیم.[36] خبرنگار بیبیسی در این مصاحبه به دلایل عدم همکاری سنجابی با دولت بختیار، احتمال وقوع کودتا، شایعات مبنی بر اختلاف جبهه ملی و آیتالله خمینی و در آخر شرکت دکتر کریم سنجابی در شورای انقلاب پرداخته است.
7- روزنامه کیهان، 10 / 11 / 1357: ایون چارلتون یکی از مفسران بیبیسی طی تفسیری زیر عنوان «امید رسیدن برای راه حل صلحآمیز در ایران کمتر شده است»، مینویسد: گزارشهای اولیه پس از صدور اعلامیه شنبه شب دکتر بختیار در اینکه برای ملاقات با آیتالله خمینی عازم پاریس خواهد شد حاکی از امکان انجام مذاکرات بین این دو شخصیت بود و این خبر امیدوارکنندهترین قدمی بود که پس از رفتن شاه در صحنه طوفانزده سیاسی ایران برداشته میشد و روزنامههای تهران از آن استقبال کردند. در نظر بسیاری از شخصیتهای درگیر در ماجرا و ناظرین سیاسی چنین ملاقاتی میتوانست راهگشای بنبست سیاسی باشد که در حال حاضر هر روز بیشتر از روز پیش کشور را به سوی یک جنگ داخلی و هرجومرج توأم با کشتار سوق میدهد، ولی علیرغم خوشبینیهای اولیه با گذشت چند ساعت هرگونه امیدی که در جهت امکان ملاقات بین دکتر بختیار و آیتالله خمینی ایجاد شده بود در یک حالت بدگوییها و تهمتزدنهای دوجانبه از میان رفت و به دنبال او تمام راهحلهای پیشنهاد شده از سوی شخصیتهای میانجی که در شرایط حاضر ملاقات بین این دو شخصیت را حیاتی میدانند، دکتر بختیار اعلام داشت که از سفر به پاریس چشم پوشیده است و در نتیجه ایران یک قدم دیگر به سوی هرجومرج کامل برداشت. نکته عجیب و تأسفبار این ماجرا در این است که هر دو شخصیت نامبرده در اصل یک هدف دارند؛ هم دکتر بختیار و هم آیتالله خمینی هردو در طول زمان از مخالفین سرسخت رژیم استبدادی شاه بودند و در حال حاضر اختلاف آن دو بر سر ملاحظات بیهوده و بیثمر درباره ارتباط قانون اساسی حاضر و در عین حال مشکل برقراری ارتباط از فاصله دور بین این دو شخصیت است؛ یکی در محاصره مشاورین، اطرافیان و مترجمین خود قرار گرفته و دیگری از سوی گروه پرقدرت فرماندهان ارتش که شدیداً نسبت به نحوهای که شاه کشور خود را ترک کرده رنجیده و آزردهخاطر هستند. پس از گزارش عدم مذاکرات دکتر بختیار و آیتالله خمینی دامنه تظاهرات خشونتبار و درگیری با نیروهای انتظامی به شدت گسترش یافت که نتیجه آن چیزی جز تلفات جانی زیاد نبود. خشم و اختلاف عمیق بین مردم و نیروهای ارتش که مدتی است به صورت یکی از عناصر رسمی ناآرامیها ظهور کرده است، با تیراندازی مستقیم سربازان به سوی جوانان تظاهرکننده که در صفحات تلویزیون تمام دنیا دیده شد، نشان داد که تظاهرکنندگان با نادیده گرفتن قدرت آتش سربازان به طور متهورانهای مرگ را ناچیز شمردند. شجاعت این جوانان بدون شک اعجاب برانگیز است ولی شک در این است که در جریان مبارزات سیاسی حاضر آیا انجام چنین از خودگذشتگیهایی لازم و سازنده است یا خیر.[37]
8- روزنامه اطلاعات، 16 / 11 / 1357: بیبیسی - در حال حاضر تماسهایی بین سه قطب در ایران در جریان است، این قطبها عبارتند از: دولت دکتر بختیار، فرماندهان ارتش و آیتالله خمینی. این تماسها بیشتر توسط فرستادههای آنها صورت میگیرد نه خودشان. استراتژی آیتالله خمینی بر این استوار است که فرماندهان ارتش را طرفدار خود کند؛ او از افسران و سربازان خواسته است به ملت بپیوندند و ارتش را از فرمان خارجیان مخصوصاً آمریکا به درآورند. اما نخستوزیر همچنان میگوید اگر رژیمی اسلامی برقرار شود، او دست به اقدام خشن خواهد زد. با این وصف او راه را برای مذاکره هموار کرده است. بختیار میل دارد با آیتالله خمینی ملاقات کند و بحران را بدون خونریزی حل نماید. همچنین گفته میشود بین دو طرف تماسهایی برقرار است. در گذشته آیتالله برقراری تماسها را تکذیب میکرد و دوباره اعلام کرد که با بختیار ملاقات نخواهد کرد مگر آن که بختیار استعفا دهد. تنها چیزی که به نظر میرسد این دو نفر در آن اشتراک دارند احترازشان از خونریزی است.[38]
9- روزنامه کیهان، 17 / 11 / 1357: بیبیسی - دیروز با اعلام خبر انتصاب مهندس بازرگان از طرف آیتالله خمینی به نخستوزیری، مرحله جدید و حساسی در دوران ایران گشوده شد. آیتالله خمینی خواستار حمایت همه جانبه مردم از دولت اسلامی شد. خبرنگار بیبیسی در تهران که در کنفرانس مطبوعاتی آیتالله خمینی حضور داشته چنین میگوید: وقایع چند ساعت گذشته بحران ایران را وخیمتر ساخته است. خبرنگار ما اضافه میکند که انعطافناپذیری آیتالله خمینی و مهمتر از آن دعوت او از مردم در کلیه شهرستانها و دهات به تظاهرات عظیم بوده است که باعث شده بحران ایران عمیقتر شود. یکی از منابع خطر فوری، راهپیماییهایی است که آیتالله خمینی خواستار برگزاری آنها شده است. گرچه تظاهرات آرام مجاز است اما امکان دارد که عظمت تظاهرات و تعداد آنها چه بسا مایه آشفتگی گردد. از یکی از پاسخهای آیتالله خمینی چنین برمیآید که او متوجه است که تصمیم او از طرف ارتش و دکتر بختیار پذیرفته نخواهد شد. او اکنون مستقیماً آنها را به مبارزه طلبیده است هم در جبهه سیاسی و هم در خیابانها. خبرنگار بیبیسی در تهران میگوید که علیرغم لحن سخت آیتالله خمینی هنوز امید به یک نوع سازش با دولت بختیار وجود دارد؛ زیرا مهندس بازرگان بین طرفین سمت میانجی را داشته است.[39]
10- روزنامه اطلاعات، 19 / 11 / 1357: رادیو لندن در بخش فارسی خود تفسیری پیرامون حوادث ایران با اشاره به مطبوعات انگلیس گفت: در حالی که بختیار میگوید تسلیم نخواهد شد، میلیونها نفر به تظاهرات میپردازند و نظر روزنامه گاردین چنین است در حالی که بختیار درها را باز گذاشته، میلیونها نفر در ایران دست به تظاهرات زدند. رادیو لندن سپس با اشاره به روزنامه فاینانشل تایمز، نظرات هنری کسینجر وزیر خارجه سابق آمریکا را بیان داشت و گفت: کیسینجر در مصاحبه خود، دولت آمریکا را به خاطر نحوه مقابله آن با بحران ایران به شدت مورد حمله قرار داده است. طبق این گزارش، کیسینجر علت سقوط شاه را بیتصمیمی دولت آمریکا و سیاست بیموقع حقوق بشر آن قلمداد میکند. وی میگوید دولتهای دانا با دادن امتیازهای به موقع، از انقلابها پیشی گرفته و جلوی آن را میگیرند. در حالی که وقتی انقلاب شروع به حرکت کرده باشد، دیگر نمیشود با مصالحه و دادن امتیاز از حرکت آن جلوگیری کرد. کیسینجر چنین فکر میکند که سیاست حقوق بشر دولت آمریکا در متزلزل شدن اوضاع ایران مستقیماً مؤثر بوده است.[40]
اخبار منفی
ردیف |
روزنامه |
تاریخ |
مضامین |
1 |
آیندگان |
24 / 7 / 57 |
تقویت و تثبیت جایگاه دولت شریفامامی |
2 |
رستاخیز |
8 / 8 / 57 |
ادامه و تشدید روابط آلمان غربی با ایران و همصدایی این کشور با انگلیس و آمریکا در پشتیبانی از رژیم پهلوی |
3 |
اطلاعات |
1 / 11 / 57 |
قرار گرفتن دو جبهه ارتش و آیتالله خمینی در برابر یکدیگر؛ خطر جنگ داخلی خونین |
4 |
کیهان |
3 / 11 / 57 |
احتمال وقوع حوادث و آشوب پس از ورود آیتالله خمینی به کشور و لزوم احتراز از آن |
5 |
اطلاعات |
4 / 11 / 57 |
محوریت پرسشها: حمایت از دولت بختیار، پیروی از قانون اساسی، خطر کودتای نظامی، استفاده از فرصت به دست آمده از ناآرامیها توسط گروهها و نیروهای چپ |
6 |
اطلاعات |
8 / 11 / 57 |
محوریت پرسشها: دلایل عدم همکاری دکتر سنجابی با دولت دکتر بختیار، احتمال وقوع کودتا، اختلافات جبهه ملی با آیتالله خمینی |
7 |
کیهان |
10 /11/ 57 |
ابراز افسوس از برهم خوردن ملاقات دکتر بختیار و آیتالله خمینی؛ همجهت شمردن اهداف آیتالله خمینی و دکتر بختیار؛ ایجاد شبهه در لزوم شجاعت و فعالیت جوانان انقلابی |
8 |
اطلاعات |
16 /11/ 57 |
تماسهای میان دکتر بختیار و آیتالله خمینی؛ تأکید دکتر بختیار بر احتراز از خونریزی؛ اشتراک دکتر بختیار و آیتالله خمینی در اجتناب از خونریزی |
9 |
کیهان |
17 /11/ 57 |
عمیقشدن بحران ایران با دعوت آیتالله خمینی از مردم جهت شرکت در راهپیماییها؛ امید به نوعی سازش میان آیتالله خمینی و دکتر بختیار |
10 |
اطلاعات |
17 /11/ 57 |
تأکید بر سیاست حقوق بشر دولت کارتر به عنوان عامل اصلی انقلاب اسلامی ایران |
اخبار خنثی
1- روزنامه رستاخیز، 08 / 08 / 1357: بیبیسی- در انگلیس جروبحث درباره اظهارات دکتر دیوید اوئن وزیر خارجه [درمورد پیامدهای سقوط رژیم شاه برای انگلیس و غرب] همچنان ادامه دارد. هفتهنامه ساندی تایمز، مقالهای در پشتیبانی از اظهارات وزیر خارجه انگلیس چاپ کرده و نویسنده این مقاله «فرانک جایلز» نام دارد. فرانک جایلز مقالهنویس هفتهنامه ساندی تایمز نخست تفسیری از سقوط ناگهانی حکومت ایران و امیدها و بلندپروازیهای حکومت را ارائه میدهد و مینویسد که تمام مشکلات که اکنون ایران با آن روبروست به طور عمده نتایج اقدامات حکومت بوده است ولی نویسنده مقاله در عین حال معتقد است که اظهارات دکتر اوئن مبنی بر اینکه سقوط حکومت ایران به ضرر انگلیس و جهان غرب خواهد بود، ابراز یک حقیقت بوده است... نویسنده مقالهاش را با این گفته تمام میکند که اگر این حکومت جنگزده و در حال حاضر تنبیه شده، تسلیم دشمنانش شود شکی وجود ندارد که همه مردم انگلیس در واقع به سرعت فقیرتر خواهند شد.[41]
2- روزنامه رستاخیز، 09 / 08 / 1357: بیبیسی - در آغاز هفته همبستگی بین دانشجویان و استادان دانشگاهها که هدف از آن رسیدن به خواستهای سیاسی است، مقامها موقتاً دو دانشگاه از دانشگاههای تهران را تعطیل کردند. اندرو ویتلی خبرنگار بیبیسی در تهران چنین گزارش میدهد: تعطیل کردن دانشگاه تهران و دانشگاه ملی [دانشگاه شهید بهشتی فعلی] در واقع واکنش مستقیمی است به سازمان ملی استادان دانشگاهها که اخیراً تأسیس شده و اعلام داشته که به مدت یک هفته در محوطه تمام دانشگاههای کشور اجتماعات، سخنرانیها و جلساتی برپا خواهد شد. خواستهای دانشجویان و استادان عبارت است از: لغو حکومتهای نظامی، بازگشت بیقید و شرط تبعیدیها و آزادی همه زندانیان سیاسی.[42]
3- روزنامه آیندگان، 21 / 10 / 1357: رادیو بیبیسی دیشب اعلام کرد یک کشتی نقشهبرداری نیروی دریایی بریتانیا 14 تن از اتباع بریتانیا و تعدادی آمریکایی را از بندر چابهار واقع در جنوب خاوری ایران بیرون برده است. این کار به درخواست سفیرکبیر بریتانیا در تهران صورت گرفت زیرا هواپیمایی که به منظور بیرون بردن آن عده دربست کرایه شده بود، نتوانست به چابهار برسد.[43]
4- روزنامه اطلاعات، 02 / 11 / 1357: بیبیسی در گفتار دیشب [1 بهمن] به نقل از یک مفسر روزنامه واشنگتنپست گفت: «دولت آمریکا با بیمیلی به نتیجه رسیده است که آیتالله خمینی کلید ایجاد یک حکومت ضدکمونیست را پیرامون کابینه بختیار در دست دارد و کابینه بختیار بیش از پیش موقتی است. ارزیابی جدید دولت آمریکا از اوضاع ایران نشان دهنده تغییر جهت بزرگ دیگری در سیاستهای قبلی آمریکا است». رادیو لندن در راستای سخنان خود گفت: «البته با اینکه کارتر و مشاورانش رسماً دولت بختیار را به سهولت انتقالی تلقی نمیکنند ولی آنچنان از وعده آیتالله برای بازگشت به کشور و نمایش قدرت در خیابانها برای مقابله با بختیار نگران شدهاند که آمریکا به طور غیرمستقیم در تلاش است خمینی را از بازگشت به ایران بازدارد.»[44]
5- کیهان، 03 / 11 / 1357: بیبیسی - دیروز آیتالله سید محمود طالقانی که از رجال برجسته سیاسی و مذهبی ایران است در مصاحبهای با خبرنگاران خارجی شرکت کرد. خبرنگار بیبیسی که در این مصاحبه حضور داشت چنین گزارش میدهد در رابطه با یک حکومت اسلامی آیتالله طالقانی گفت اسلام و به خصوص مذهب شیعه دو هدف مهم دارد: یکی لمس کردن حکومت سیاسی و فردی و دیگری آزادی دادن به مردم برای تعیین سرنوشتشان...[45]
6- کیهان، 03 / 11 / 1357: بیبیسی - دولت استعفای یوسف خوشکیش رئیس بانک مرکزی را تأیید کرده است. او رسماً به دلیل ضعف مزاج استعفا کرده اما خبرگزاری رویتر از تهران از قول منابع بانکی گزارش میدهد که اخیراً خوشکیش تحت حمله مطبوعات قرار گرفته بود و باقی ماندنش در مسند قبلی به صلاح دولت نبود. جانشین او هنوز انتخاب نشده است. در مجلس شورای ملی 9 نفر از 21 نفری که اعلام کرده بودند بنا به دعوت آیتالله خمینی استعفا خواهند کرد، تغییر رأی دادند و عضو مجلس باقی خواهند ماند.[46]
7- روزنامه اطلاعات، 05 / 11 / 1357: بیبیسی دیشب [چهارشنبه 4 بهمن] در دو گفتار فارسی به مسئله سفر امام خمینی و همچنین نامه بختیار به ایشان را مورد بحث قرار داد. این رادیو گفت: تازهترین ابتکار عمل دکتر بختیار برای برقراری تماس با آیتالله خمینی، فرستادهای از جانب خود با پیامی برای آیتالله خمینی به پاریس است. فرستاده وی حاضر نشد جزئیات این موضوع را بیان دارد، ولی گفت محتویات پیام ممکن است ظرف چهلوهشت ساعت انتشار یابد. در این صورت انتشار پیام با زمانی که آیتالله برای فرود خود به ایران در نظر گرفته بود، مقارن خواهد شد. این تازهترین کوشش دکتر بختیار برای برقراری تماس با آیتالله و رسیدن به سازشی با او است. تا این زمان در این زمینه حالت بنبست کامل برقرار بود. خبرنگار بیبیسی در پاریس درباره حرکت و سفر آیتالله خمینی گزارش میدهد براساس آخرین تصمیم که از محل سکونت آیتالله خمینی داده شد، وی هنوز قصد دارد که پنجشنبه شب و یا جمعه صبح آینده به تهران بازگردد؛ اما هنگامی که این خبر رسید سیوشش ساعت به زمان حرکت او مانده بود. به نظر نمیرسد که هواپیمایی برای بردن او تعیین شده باشد... همچنین گزارش میرسد که دکتر نبوی پزشک آیتالله خمینی به وی توصیه کرده است با در نظر گرفتن برنامههای سنگین چند هفته پیش بهتر است سفر خود را چند روز و حتی یک هفته به تعویق بیندازد به خصوص آنکه وقتی به تهران برسد برنامههای او سنگینتر خواهد شد.[47]
8- روزنامه کیهان، 10 / 11 / 1357: بیبیسی - آیتالله خمینی دوباره بر این نکته تکیه کرده که مصمم است هرچه زودتر از فرانسه به ایران بازگردد. او دیروز به خبرنگاران گفت که میخواهد به مردم خودش بپیوندند تا با هم مسائل ایران را حل کنند. آیتالله خمینی تقصیر خونریزی چند روز گذشته را بر گردن عوامل شاه مخلوع نهاد و گفت که مطمئن است به محض بازگشت به ایران مخالفت ارتش پایان خواهد یافت و دولت دکتر بختیار جای خود را به دولت مورد نظر او خواهد داد. خبرنگار بیبیسی گزارشی از محل اقامت آیتالله خمینی در پاریس فرستاده و چنین مینویسد: همراهان آیتالله خمینی بار دیگر در تلاش هستند تا برای بازگشت آیتالله و نزدیکانش و عدهای خبرنگار و فیلمبردار هواپیمایی را کرایه کنند. آخرین خبرهای رسیده از محل اقامت آیتالله حاکی از آن است که اگر بتوانند هواپیمایی را کرایه کنند و اگر به هواپیما اجازه پرواز داده شود و درصورتی که فرودگاههای ایران بسته نباشد آن وقت آیتالله خمینی هرچه زودتر به سمت تهران پرواز خواهد کرد.[48]
9- روزنامه اطلاعات، 18 / 11 / 1357: بیبیسی - در ظرف چند روز گذشته، مهندس بازرگان به روشنی در مذاکرات پشت پرده دستهجات مختلف نقش مهمی داشته ولی وی این موضوع را که به عنوان میانجی بین بختیار و آیتالله خمینی عمل کرده است، تکذیب کرد. اگرچه روز یکشنبه به خبرنگار بیبیسی گفت که اگر شخصی میانجی بوده است، شخص وی باید باشد.[49]
اخبار خنثی
ردیف |
روزنامه |
تاریخ |
موضوع خبر |
1 |
رستاخیز |
8 / 8 / 57 |
تفسیر اظهارات دکتر اوئن وزیر خارجه انگلستان |
2 |
رستاخیز |
9 / 8 / 57 |
هفته همبستگی بین دانشجویان و استادان |
3 |
آیندگان |
21 /10/ 57 |
خروج اتباع خارجی از ایران |
4 |
اطلاعات |
2 /11/ 57 |
کابینه دکتر شاپور بختیار |
5 |
کیهان |
3 / 11 / 57 |
مصاحبه با آیتالله طالقانی |
6 |
کیهان |
3 / 11 / 57 |
استعفای یوسف خوشکیش رئیس بانک مرکزی |
7 |
اطلاعات |
5 / 11 / 57 |
تلاش بختیار برای برقراری تماس با آیتالله خمینی |
8 |
کیهان |
10 /11/ 57 |
بازگشت آیتالله خمینی به کشور |
9 |
اطلاعات |
18 /11/ 57 |
تکذیب میانجیگری میان آیتالله خمینی و دکتر بختیار توسط مهندس بازرگان |
بحث و نتیجهگیری
در این تحقیق پس از بررسی پیشینه و تاریخچه تأسیس رادیو بیبیسی، دو گفتار اصلی مدنظر قرار گرفت: اول، دیدگاه رژیم پهلوی درمورد رادیو بیبیسی؛ و دوم تحلیل محتوای مطالب منتشرشده این رادیو. در گفتار اول، مبرهن گردید که عوامل رژیم پهلوی از افراد دولتمرد و نظامی تا شخص شاه همه بر این نکته تأکید داشتند که رادیو بیبیسی مردم را در راستای تغییر وضع موجود و سرنگونی رژیم هدایت میکند. مقامات مختلف کشوری و لشکری از جمله جعفر شریفامامی، پرویز راجی، امیرخسرو فشار، ارتشبد غلامرضا ازهاری، ارتشبد عباس قرهباغی، ارتشبد حسن طوفانیان، سپهبد امیرحسین ربیعی، ... و مهمتر از همه محمدرضاشاه پهلوی در ملاقاتهای خود با صاحبمنصبان غربی همواره به عملکرد بیبیسی اشاره کرده و آن را مورد انتقاد قرار میدادند و از شخص مسئول (خواه وزیرخارجه باشد خواه سفیر) میخواستند تا با رایزنی، جلوی برنامههای فارسی بیبیسی در مورد شرایط سیاسی ایران را بگیرند. اما برخلاف این دیدگاه تئوری توطئه، نمیتوان به این نتیجه رسید که برنامههای بیبیسی در جهت و همسو با انقلاب اسلامی و بر ضد رژیم بوده است. حقیقت آن است که رسانهای بینالمللی همچون بیبیسی برای وجهه و اعتبار بینالمللی خود هم که باشد نمیتوانست نسبت به تحولات کشور با اهمیتی مانند ایران که صحنه قیام مردمی شده بود، بیاعتنا و بیتفاوت باقی بماند. آنچه که مقامات و عوامل رژیم از بیبیسی انتظار داشتند، سکوت در مقابل حوادث و وقایع ایران بود. رژیم شاه در طول بیستوپنج سال پایانی خود با سرکوب و ارعاب سعی کرده بود مخالفین را مهار کند و جلوی هرگونه حرکتی را بگیرد. لذا بدیهی است که چنین حکومتی در رسانههای داخلی خود از بازتاب هرگونه خبر سیاسی در جهت خواستههای مردم جلوگیری به عمل آورد و همین نسخه را نیز برای سایر رادیوها که امواجشان به ایران میرسید، تجویز کند.
در گفتار دوم این مقاله، با روش تحلیل محتوای کمّی به بررسی اخبار منتشر شده رادیو بیبیسی در واپسین روزهای رژیم پرداخته شد. در این بخش، 26 مطلب اعم از خبر، مقاله، تفسیر، گزارش و مصاحبه که توسط بیبیسی تهیه و در روزنامههای مهم آن روز یعنی اطلاعات، کیهان، آیندگان و رستاخیز بازنشر شده بود، به عنوان دادههای اطلاعاتی مورد بحث قرار گرفت. طبق بررسیهای انجام شده برپایه تحلیل مضماین نهفته در محتوا، مطالب بیبیسی به سه دسته اخبار مثبت، اخبار منفی و اخبار خنثی تقسیم شدند. از 26 مطلبی که از مهر تا بهمن 1357 در روزنامههای مزبور از بیبیسی منتشر شده بود، 27 درصد اخبار مثبت (همسو با جریان انقلاب)، 38 درصد اخبار منفی (در راستای حفظ و بقای رژیم) و درنهایت 35 درصد اخبار خنثی (بیطرفانه و پوشش صرف خبر) ارزیابی گردید. این نکته نشان میدهد که برخلاف آنچه که تصور میشود، اخبار و تفسیرهایی که بیبیسی از حوادث ایران بازگو میکرد، نه تنها تعمداً همسو با جریان انقلاب اسلامی و تغییر رژیم نبوده، بلکه در بسیاری از موارد این رادیو سعی در تقویت موضع رژیم و امید به ایجاد سازش با انقلابیون داشته است.
پینوشتها:
[1] مهدوی، عبدالرضا هوشنگ (1396). انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، چاپ دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.
[2] محمدنیا، رضا (1392). بررسی رویکرد تبلیغاتی بیبیسی فارسی در انعکاس اخبار سیاسی ایران، گروه علوم ارتباطات، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق، ص 23.
[3] میلز، تام (1398). افسانه بیبیسی، ترجمه مسعود میرزایی، چاپ اول، تهران: انتشارات اندیشه احسان، ص 9.
[4] میلز، همان، ص 14.
[5] محمدنیا، همان، ص 22.
[6] مهدوی، همان، ص 16.
[7] اشرف، همان، ص 92.
[8] قرهباغی، عباس (1365). اعترافات ژنرال، چاپ سوم، تهران: نشر نی، ص 32-30.
[9] سولیوان، ویلیام (1361). مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، چاپ سوم، تهران: انتشارات هفته، ص 127.
[10] هایزر، رابرت (1393). مأموریت در تهران، ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی، چاپ هفتم، تهران: انتشارات اطلاعات، ص 28.
[11] راجی، پرویز (1374). خدمتگزار تخت طاووس، چاپ دهم، تهران: انتشارات اطلاعات، ص 272.
[12] هایزر، همان، ص 32.
[13] روزنامه رستاخیز، «وزیر اطلاعات گفت رادیو لندن باعث چند مورد ویرانی، خرابکاری و آتشسوزی عمدی شده است»، سال چهارم، شماره 1050، دوشنبه 8 آبان 1357، ص 2.
[14] مهدوی، همان، ص 19.
[15] آبراهمیان، یرواند (1400). پارانوید در سیاست ایران، از کتاب جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی و لیلایی، چاپ هجدهم، تهران: نشر نی، ص 62.
[16] پهلوی، محمدرضا (1359). پاسخ به تاریخ، چاپ اول، لسآنجلس، انتشارات شرکت کتاب، ص 208.
[17] پارسونز، آنتونی (1363). غرور و سقوط، ترجمۀ منوجهر راستین، چاپ اول، تهران: انتشارات هفته، ص 116-117.
[18] پارسونز، همان، ص 118.
[19] راجی، همان، ص 180.
[20] مهدوی، همان، ص 19.
[21] روزنامه اطلاعات، «حضرت آیتالله وحیدی: بیبیسی گاهی به نعل میزند و گاهی به میخ»، شماره 15766، دوشنبه 2 بهمن 1357 ص 8.
[22] پارسونز، همان، ص 160.
[23] نصراللهی، اکبر و سلطانیپور، سمانه (1391). بررسی مقایسهای بیطرفی در انتشار اخبار ایران در شبکههای بیبیسی فارسی، من و تو، تلویزیون سراسری و شبکه خبر ایران، نشریه فرهنگ و ارتباطات، دوره دوم، شماره 5، ص 111.
[24] روزنامه کیهان، «گزارش رادیوها درباره حوادث خونین دیروز»، شماره 10624، دوشنبه 9 بهمن 1357، ص 4.
[25] روزنامه اطلاعات، «مقاله گاردین درباره ایران به نقل از بیبیسی»، شماره 15778، سهشنبه 17 بهمن 1357، ص 2.
[26] روزنامه اطلاعات، «رادیو لندن: ژنرالهای مهم ارتش تهدید میکنند»، شماره 15779، چهارشنبه 18 بهمن 1357، ص 8.
[27] روزنامه اطلاعات، «بیبیسی لندن: مذاکرات بین بازرگان و ارتش شروع شد»، شماره 15780، پنجشنبه 19 بهمن 1357، ص 2.
[28] روزنامه اطلاعات، «رادیو لندن: زنان در جمهوری اسلامی میتوانند رئیسجمهور شوند»، شماره 15780، پنجشنبه 19 بهمن 1357، ص 8.
[29] روزنامه کیهان، «رادیو لندن: همهپرسی تا دو هفته دیگر انجام میشود»، شماره 10633، پنجشنبه 19 بهمن 1357، ص 4.
[30] روزنامه کیهان، «اداره امور شهرها به دست روحانیون»، شماره 10633، پنجشنبه 19 بهمن 1357، ص 4.
[31] روزنامه آیندگان، «شایعه تغییر دولت فروکش کرد»، سال یازدهم، شماره 3241، دوشنبه 24 مهر 1357، ص 13.
[32] روزنامه رستاخیز، «آلمان خواهان گسترش روابط با ایران است»، سال چهارم، شماره 1050، دوشنبه 8 آبان 1357، ص 13.
[33] روزنامه اطلاعات، «رادیو لندن در تفسیری گفت: خظر جنگ داخلی ایران را تهدید میکند»، شماره 15765، یکشنبه 1 بهمن 1357، ص 2.
[34] روزنامه کیهان، «تدابیر فوقالعاده امنیتی برای روز جمعه»، شماره 10620، سهشنبه 3 بهمن 1357، ص 3.
[35] روزنامه اطلاعات، «آیتاللهالعظمی شریعتمداری در مصاحبه با بیبیسی گفتند: صحبت ما در کل نظام و اصل رژیم است»، شماره 15768، چهارشنبه 4 بهمن 1357، ص 2.
[36] روزنامه اطلاعات، «سنجابی: شایعه اختلاف جبهه ملی و نهضت روحانی کار محافل استعماری است»، شماره 15770، یکشنبه 8 بهمن 1357، ص 2.
[37] روزنامه کیهان، «امید به راهحل صلحآمیز کمتر شده است»، شماره 10625، سهشنبه 10 بهمن 1357، ص 5.
[38] روزنامه اطلاعات، «بین امام خمینی و بختیار و ارتش تماس برقرار است»، شماره 15777، دوشنبه 16 بهمن 1357، ص 8.
[39] روزنامه کیهان، «امید سازش با دولت بختیارهنوز وجود دارد»، شماره 10631، سهشنبه 17 بهمن 1357، ص 8.
[40] روزنامه اطلاعات، «کیسینجر: بیتصمیمی کارتر باعث سقوط شاه شد»، شماره 15781، شنبه 21 بهمن 1357، ص 8.
[41] روزنامه رستاخیز، «اگر حکومت ایران تسلیم شود، مردم انگلستان فقیرتر میشوند»، سال چهارم، شماره 1050، دوشنبه 8 آبان 1357، ص 13.
[42] روزنامه رستاخیز، «تفسیر خبرگزاریها درباره تظاهرات دانشگاهها؛ هفته همبستگی بین دانشجویان و استادان»، سال چهارم، شماره 1051، سهشنبه 9 آبان 1357، ص 12.
[43] روزنامه آیندگان، «خروج اتباع بیگانه با کشتی اجارهای ایران»، سال یازدهم، شماره 3261، پنجشنبه 21 دی 1357، ص 2.
[44] روزنامه اطلاعات، «آمریکا تلاش دارد امام خمینی را از بازگشت بازدارد»، شماره 15766، دوشنبه 2 بهمن 1357، ص 8.
[45] روزنامه کیهان، «آیتالله طالقانی: اگر ارتش دست به کشتار بزند مردم مسلح خواهند شد»، شماره 10620، سهشنبه 3 بهمن 1357، ص 7.
[46] روزنامه کیهان، «استعفای رئیس بانک مرکزی»، شماره 10620، سهشنبه 3 بهمن 1357، ص 3.
[47] روزنامه اطلاعات، «بختیار نامهای برای امام خمینی فرستاد»، شماره 15769، پنجشنبه 5 بهمن 1357، ص 8.
[48] روزنامه کیهان، «امام خمینی: مخالفت ارتش به محض بازگشت من پایان مییابد»، شماره 10625، سهشنبه 10 بهمن 1357، ص 3.
[49] روزنامه اطلاعات، «تفسیری از رادیو لندن: وضع مخالفان و موافقان بعداز نخستوزیری بازرگان»، شماره 15779، چهارشنبه 18 بهمن 1357، ص 8.
گزارش علاقه روستاییان به شنیدن اخبار رادیو بیبیسی _ 1357/9/30
استماع اخبار رادیو بیبیسی توسط دانشجویان _ 1357/8/14
گزارش تکذیب خبر بیبیسی مبنی بر اعلامیه تعطیلی بازار توسط آیتالله سیدمحمدعلی شیرازی _1357/7/13
گزارش اعلامیه دستنویس انقلابیون و اشاره به گرفتن موج رادیو بیبیسی _ 1357/9/12
صفحه اول گزارش به ساواک تهران درباره شایعات، اشاره به بیبیسی در بند پنجم _ 1357/9/23
صفحه دوم گزارش به ساواک تهران درباره شایعات، اشاره به بیبیسی در بند پنجم _ 1357/9/23
گزارش شایعه تعطیلی عمومی و اشاره به رادیو بیبیسی در بند آخر _ 1357/9/25
اظهارات رئیس سرویس انگلستان و تأکید بر استقلال و بیطرفی بیبیسی، ص 1
اظهارات رئیس سرویس انگلستان و تأکید بر استقلال و بیطرفی بیبیسی، ص 2
اظهارات رئیس سرویس انگلستان و تأکید بر استقلال و بیطرفی بیبیسی، ص 3
شعار علیه بیبیسی توسط طرفداران قانون اساسی _ 1357/11/5
آیتالله سیدمحمد وحیدی درمورد خبرهای رادیو بیبیسی _ روزنامه اطلاعات، 1357/11/2
اظهارات محمدرضا عاملی وزیر اطلاعات و جهانگردی درمورد رادیو بیبیسی _ روزنامه رستاخیز، 1357/8/8
کنفرانس مطبوعاتی محمدرضا عاملی که در آن راجع به عملکرد خبری بیبیسی صحبت کرده بود _1357/8/8
مسعود فرزاد از نخستین همکاران بیبیسی فارسی در سالهای ابتدایی
مصاحبه بخش فارسی بیبیسی با دکتر رئوف روشن از مقامات وقت دولت افغانستان
از چپ به راست: اندرو ویتلی(خبرنگار فعال بیبیسی در تهران)، فرد اوانسیان، فریدون جاهد و یکی دیگر از همکاران
تعداد مشاهده: 5227